امتحان الهی: تفاوت بین نسخهها
(مقالات, امتحان الهی, ویکب خیر) |
جز («امتحان الهی» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان))) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۲۰
«تلك الایام نداولها بین الناس ولیعلم الله الدین آمنوا... .» [۱]
تعریف امتحان
هرگاه ما از یك موجود انتظاری داشته باشیم و بخواهیم آن رادر مقصدی به كار بریم نخست یك سلسله اعمالی روی آن موجود انجام میدهیم تا صلاحیت و یا عدم صلاحیت آن را نسبت به آن مقصدی كه داریم بفهمیم و نام این اعمال را امتحان میگذاریم. توضیح آن كه: اگر ما چگونگی یك موجود رااز نظر صلاحیت آن برای یك مقصد ندانیم و یا این كه باطن آن رااز نظر داشتن یا نداشتن صلاحیت دانستهایم ولی مایلیم كه آن را به منصه ظهور برساند، یك سلسله اموری را كه سازگار و متناسب با مقصد است بر او وارد میسازیم تا وضعیت باطنی آن به وسیله پذیرش یا عدم پذیرش آن امور، ظاهر گردد و نام این عمل، امتحان و اختیار و استعلام و نظایر آن میباشد.
کیفیت امتحان الهی
این معنی بعینه منطبق با وضعی است كه خدای تعالی نسبت به بندگان انجام میدهد، مانند آوردن شرایع و یا پدید آوردن یك سلسله حوادثی در زندگی بشر و این برای آن است كه صلاحیت و عدم صلاحیت بشر، نسبت به مقصدی كه ادیان اورا به آن دعوت مینمایند ظاهر شود.
تفاوت امتحانات الهی باامتحانات بشر
فرقی كه بین امتحانات الهی و امتحانات بشری وجود دارد این است كه ما غالباًاز باطن اشیاء بی خبر بوده واز مجرای امتحان كوشش میكنیم كه باطن آنها را تشخیص داده و نادانی خود را نسبت به باطن اشیاء برطرف سازیم و چون جهل و نادانی نسبت به خدای تعالی، ممتنع است و خزانه ی تمام امور پنهانی، نزد اوست، امتحان او نیزاز بشر برای استعلام و یادگیری نمیباشد، بلكه صرفاً برای این است كه صلاحیت باطنی او از نظر استحقاق ثواب یا عقاب به منصه ظهور برسد، و لذاخداوند خود نام این امتحان را بلاء و ابتلاء و فتنه گذارده و بطور عام فرموده است «انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم أحسن عملا.» [۲] و میفرماید: ونبلوكم بالشر و الخیر فتنه.» [۳] وشاید مراد از ابتلاء به بد و خوب همان باشد كه در آیات ذیل آن را تفصیل داده و میفرماید:
۱)« فأما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فأكرمه و نعمه فیقول ربی أكرمن و اما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن.» [۴] ۲)و میفرماید: «انما اموالكم و اولادكم فتنه.» [۵] ۳)باز میفرماید: «ولكن لیبلو بعضكم ببعض.» [۶] ۴)و«كذلك نبلوهم بما كانوایفسقون.» [۷] ۵)«لیبلی المؤمنین منه بلاحسنا.» [۸] ۶)«وأحسب الناس ان یترکواأن یقولوااآمناوهم لایفتنون ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا ولیعلمن الكاذبین.» [۹] ۷)و در مورد ابراهیم علیه السلام میفرماید:«واذا ابتلی ابراهیم ربه بكلمات.» [۱۰] ۸)و درباره موسی علیه السلام میفرماید:«وفتناك فتونا.» [۱۱]
منبع
طباطبایی،محمدحسن،تفسیر المیزان،نشرجماعةالمدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة،ج۴،ص ۳۴تا۳۶.