تنبلی: تفاوت بین نسخهها
(۶ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | تنبل در لغت به معنای | + | تنبل در لغت به معنای[[تنپروری]]است. |
− | =معنای تنبل | + | =معنای تنبل درلغت و اصطلاح= |
− | کسی که مایل به کار نباشد و تن به کار ندهد و کسی که از کار گریزان است. | + | کسی که مایل به [[کار]] نباشد و تن به کار ندهد و کسی که از کار گریزان است. |
<ref> | <ref> | ||
عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۱، ص۶۲۱، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱. | عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۱، ص۶۲۱، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱. | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۱۱، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲. | راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۱۱، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | در اصطلاح علم | + | در اصطلاح[[علم اخلاق]] ، به هرنوع بیمیلی و بیرغبتی به کار، تنبلی نمیگویند، زیرا در برخی از موارد، عامل گریزانی از کار،[[ضعف جسمانی]] و وجود یک بیماری جسمی است و گاهی نیز اهمیت نداشتن یک موضوع خاص در اعتقادشخصی سبب بیرغبتی آن شخص برای انجام آن موضوع است، بهطوری که اگر اهمیت موضوعی برایش قطعی شود، با چابکی و نشاط انجامش میدهد و همهی جوانب کار را نیز رعایت میکند. از این رو در[[علوم تربیتی]] به کسی تنبل اطلاق میشود که شخص بدون داشتن کوچکترین[[ضعف جسمانی]] ، مهمترین کارهای خود را به تأخیر انداخته و یا با اکراه و اجبارانجام میدهد. |
<ref> | <ref> | ||
مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، ج۳، ص۲۶۹، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱ . | مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، ج۳، ص۲۶۹، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱ . | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
=تنبلی در آیات= | =تنبلی در آیات= | ||
− | در قرآن از کسالت و تنبلی بهخصوص در کارهای نیک و در راه عبادت خدا ، به زشتی یاد شده و این صفت از ویژگیهای منافقان برشمرده شده است. در دو آیه از آیات قرآن که از واژهی "کُسالی" در توصیف منافقان استفاده شده، بر این معنا دلالت | + | در[[قرآن]] از کسالت و تنبلی بهخصوص در کارهای نیک و در راه[[عبادت]] خدا ، به زشتی یاد شده و این صفت از ویژگیهای[[منافقان]] برشمرده شده است. در دو آیه از آیات [[قرآن]] که از واژهی [["کُسالی"]] در توصیف[[منافقان]] استفاده شده، بر این معنا دلالت دارد«[[منافقان]] میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب میدهد و هنگامی که به [[نماز]] برمیخیزند، با تنبلی برمیخیزند و در برابر مردم[[ریا]] میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند!» |
<ref> | <ref> | ||
[http://lib.eshia.ir/17001/1/101/142 نساء/سوره ۴، آیه۱۴۲.] | [http://lib.eshia.ir/17001/1/101/142 نساء/سوره ۴، آیه۱۴۲.] | ||
− | </ref> | + | </ref> [ |
− | «هیچ چیز مانع قبول | + | «هیچ چیز مانع قبول[[انفاق]] های آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش[[کافر]] شدند، و[[ نماز]] بجا نمیآورند جز با تنبلی، و [[انفاق]] نمیکنند مگر بااجبار.» |
<ref> | <ref> | ||
[http://lib.eshia.ir/17001/1/195/54 توبه/سوره۹، آیه ۵۴.] | [http://lib.eshia.ir/17001/1/195/54 توبه/سوره۹، آیه ۵۴.] | ||
</ref> | </ref> | ||
− | چون نماز وسیلهی پیدایش حالت ارتباط با خداوند متعال و ظهور عبودیت و خضوع در مقابل خداوند متعال است، آنکه منافق باشد، چون در باطن کافر و مخالف است و هم طالب ارتباط و توجّه نیست، اگر نمازی میخواند توأم با تکلّف و سستی خواهد بود. افرادی هم که روی عادت نماز میخوانند، و هیچگونه علاقه و توجّهی به حقیقت نماز که اظهار عبودیت و خضوع و خشوع است ندارند و از نماز جز حرکات آن را درک نمیکنند، و نماز را چون باری بردوش خود میبینند که باید آن را بر زمین نهند، در این خصلت مانند منافقان میباشند، و با سستی برای ادای این فریضهی الهی قیام میکنند. | + | چون [[نماز]] وسیلهی پیدایش حالت ارتباط با خداوند متعال و ظهور عبودیت و [[خضوع]] در مقابل خداوند متعال است، آنکه [[منافق]] باشد، چون در باطن[[ کافر]]و مخالف است و هم طالب ارتباط و توجّه نیست، اگر نمازی میخواند توأم با [[تکلّف]] و سستی خواهد بود. افرادی هم که روی عادت [[نماز]] میخوانند، و هیچگونه علاقه و توجّهی به حقیقت [[نماز]] که اظهار [[عبودیت]] و [[خضوع]] و [[خشوع]]است ندارند و از [[نماز]] جز حرکات آن را درک نمیکنند، و نماز را چون باری بردوش خود میبینند که باید آن را بر زمین نهند، در این خصلت مانند [[منافقان]] میباشند، و با سستی برای ادای این فریضهی الهی قیام میکنند. |
<ref> | <ref> | ||
مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج ۶، ص ۲۶۸، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش. | مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج ۶، ص ۲۶۸، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش. | ||
</ref> | </ref> | ||
=تنبلی در احادیث= | =تنبلی در احادیث= | ||
− | در سخنان رسول خدا (ص) و ائمهی اطهار (ع) نیز از تنبلی به زشتی یاد شده و همواره سفارش ایشان به دوستان و نزدیکانشان دوری از این صفت ناپسند بوده است: | + | در سخنان [[رسول خدا]] (ص) و [[ائمهی اطهار]] (ع)نیز از تنبلی به زشتی یاد شده و همواره سفارش ایشان به دوستان و نزدیکانشان دوری از این صفت ناپسند بوده است: |
− | رسول خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) چنین سفارش میکند: «ای علی (ع) از دو خصلت دوری کن: آزردگی خاطر و تنبلی...» | + | [[رسول خدا (ص)]] به [[امیرالمومنین]] (ع) چنین سفارش میکند: «ای [[علی]] (ع) از دو خصلت دوری کن: آزردگی خاطر و تنبلی...» |
<ref> | <ref> | ||
صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق. | صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق. | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | این سفارش تنها به امیرمومنان (ع) نیست، بلکه توصیهای است برای همهی کسانی که جویای آسایش | + | این سفارش تنها به [[امیرمومنان]] (ع) نیست، بلکه توصیهای است برای همهی کسانی که جویای آسایش دنیاو[[آخرت]] هستند. برای همین، هرگاه در روایات و سیرهی پیشوایان معصوم (ع) توجه و دقتنظر میشود، مشاهده میگردد که آنها نیز برای به دست آوردن آسایش هر دو جهان و رضایت خداوند مهربان، همواره در[[کار]] و تلاش و[[مجاهدت]] بودهاند و هیچگاه دیده نشد که این بزرگواران بر اثر سستی و تنبلی کار خود را بر دوش دیگران نهند و چون خود را رهبر و پیشوای مردم میبینند از تلاش و کوشش باز ایستند. |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۷۱-۷۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. | کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۷۱-۷۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. | ||
سطر ۶۰: | سطر ۶۰: | ||
</ref> | </ref> | ||
=آثار و نتایج تنبلی= | =آثار و نتایج تنبلی= | ||
− | بسیاری از عقب ماندگیهای | + | بسیاری از عقب ماندگیهای [[انسان]] ها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، مرهون همین خصیصهی پلید سستی و بیحالی و تنبلی است. در اینجا به برخی از این آثار به عنوان نمونه اشاره میگردد. |
== ادا نکردن حق == | == ادا نکردن حق == | ||
− | پذیرش حقّ | + | پذیرش[[حقّ]] نیازمندایستادگی و پایداری در راه آن است. بعضی از [[انسان]] ها گرچه دوستدار حقاند و میل به ادای وظیفهی خویش در راه اجرای حق دارند، اما تنپروری و سستی مانع از انجام وظیفه میشود و همین امر سبب میگردد تا نتوانند وظایف خویش را در برابر خود و دیگران انجام دهند. [[امام صادق]](ع) میفرماید: «از دو صفت بپرهیز: ملالت و تنبلی، اگر [[ملول]] باشی حق را تحمل نکنی و اگر تنبل باشی از ادای حق باز مانی». |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، ص۵۴۳، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش . | کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، ص۵۴۳، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش . | ||
سطر ۷۰: | سطر ۷۰: | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | حضرت علی (ع) میفرمایند: | + | حضرت [[علی]](ع) میفرمایند: |
− | «از تنبلی دوری کنید، زیرا هر کس تنبلی کند، نمیتواند حق خداوند را انجام دهد.» | + | «از تنبلی دوری کنید، زیرا هر کس تنبلی کند، نمیتواند[[حق]] خداوند را انجام دهد.» |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۲، ص۶۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۲، ص۶۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
سطر ۸۰: | سطر ۸۰: | ||
</ref> | </ref> | ||
=== فقر=== | === فقر=== | ||
− | از مخرّبترین آثاری که تنبلی به دنبال دارد، | + | از مخرّبترین آثاری که تنبلی به دنبال دارد، دچارفقر شدن است. [[امیر مومنان]] (ع) در این باره چنین میفرماید:«آنگاه که همه چیز جفت گشت، تنبلی و درماندگی با هم جفت شدند، و "[[فقر]]" محصول و ثمرهی آن دو گردید.» |
<ref> | <ref> | ||
[http://lib.eshia.ir/15139/1/220/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%B3%D9%84 ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص۲۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴.] | [http://lib.eshia.ir/15139/1/220/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%B3%D9%84 ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص۲۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴.] | ||
سطر ۸۸: | سطر ۸۸: | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | فقر و ناداری فکر و اندیشهی آدمیان را به خود مشغول میکند و بنیانهای اخلاقی را به سستی میکشاند و راه کفر و بیدینی را میگشاید. به درستی که نزدیک است کار فقر به کفر بکشد، و آنکه معاش ندارد، اعتقاد به معاد هم ندارد. | + | [[فقر]] و ناداری فکر و اندیشهی آدمیان را به خود مشغول میکند و بنیانهای اخلاقی را به سستی میکشاند و راه [[کفر]]و بیدینی را میگشاید. به درستی که نزدیک است کار[[فقر]]به[[کفر]] بکشد، و آنکه معاش ندارد، اعتقاد به [[معاد]] هم ندارد. |
<ref> | <ref> | ||
دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج۱، ص۳۵۴، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج۱، ص۳۵۴، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | ||
سطر ۹۴: | سطر ۹۴: | ||
===سربار دیگران شدن=== | ===سربار دیگران شدن=== | ||
از دیگر آثار و نتایجی که تنبلی به همراه دارد، محتاج و سربار دیگران بودن است. | از دیگر آثار و نتایجی که تنبلی به همراه دارد، محتاج و سربار دیگران بودن است. | ||
− | امام صادق (ع) فرمود:«در فراهم آوردن معیشت خود تنبل مباش، که بار دوش دیگری خواهی شد.» | + | [[امام صادق]] (ع) فرمود:«در فراهم آوردن معیشت خود تنبل مباش، که بار دوش دیگری خواهی شد.» |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۵، ص۸۶، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۵، ص۸۶، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | با روحیه خواهش از دیگری نمیتوان به خود باوری رسید. با تکیه به دیگران نمیتوان راه دشوار «حیات طیبه» را هموار نمود. آنکه خود را محتاج دیگران یابد فاقد امید | + | با روحیه خواهش از دیگری نمیتوان به خود باوری رسید. با تکیه به دیگران نمیتوان راه دشوار [[«حیات طیبه»]]را هموار نمود. آنکه خود را محتاج دیگران یابد فاقد امید ونشاط و اراده است. انسانهایی که از درون زبون و خوار میشوند، در رویارویی با مشکلات بیرونی فاقد توانایی لازم برای حل آنهایند. |
<ref> | <ref> | ||
سطر ۱۰۴: | سطر ۱۰۴: | ||
</ref> | </ref> | ||
=== بی بهره از دنیا و آخرت === | === بی بهره از دنیا و آخرت === | ||
− | امام کاظم (ع) میفرماید، پدرم (ع) در سفارشی که به یکی از فرزندانش داشت چنین فرمود:«از تنبلی | + | [[امام کاظم]] (ع) میفرماید، پدرم (ع) در سفارشی که به یکی از فرزندانش داشت چنین فرمود:«از تنبلی وملالت بپرهیز! چه این دو، تو را از دست یافتن به بهرهات ازدنیا و آخرت ، باز میدارند.» |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | آنان که زندگی خود را به تنبلی میآلایند و از تلاش و کوشش در زندگی این جهانی باز میمانند، زندگی آن جهانی خود را نیز تباه میسازند، زیرا کسی که نتواند برای زندگی ملموس و نزدیک خود برنامهریزی کند، چگونه میتواند برای زندگی ناملموس و دور خود برنامهریزی نماید؟ امام باقر (ع) میفرماید:«از مردی نفرت دارم که در کار دنیای خود تنبل باشد. آن کس که در کار دنیای خویش تنبل است، در کار آخرتش تنبلتر خواهد بود.» | + | آنان که زندگی خود را به تنبلی میآلایند و از تلاش و کوشش در زندگی این جهانی باز میمانند، زندگی آن جهانی خود را نیز تباه میسازند، زیرا کسی که نتواند برای زندگی ملموس و نزدیک خود برنامهریزی کند، چگونه میتواند برای زندگی ناملموس و دور خود برنامهریزی نماید؟ [[امام باقر]] (ع) میفرماید:«از مردی نفرت دارم که در کار دنیای خود تنبل باشد. آن کس که در [[کار]] دنیای خویش تنبل است، در [[کار]] آخرتش تنبلتر خواهد بود.» |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
===نرسیدن به آرزوها=== | ===نرسیدن به آرزوها=== | ||
− | حضرت علی (ع) میفرماید:«هرکه سستی و تنبلیش استمرار یابد، به آرزویش نرسد.» | + | [[حضرت علی]](ع) میفرماید:«هرکه سستی و تنبلیش استمرار یابد، به آرزویش نرسد.» |
<ref> | <ref> | ||
آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ص۴۶۳، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ص۴۶۳، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | ||
سطر ۱۲۱: | سطر ۱۲۱: | ||
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، ص۶۱، تهران، انتشارات صدرا. | مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، ص۶۱، تهران، انتشارات صدرا. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | اما انسان سست و تنبل فرصتها را از دست داده، در نتیجه به هیچیک از آرزوهای خود دست نمییابد و همین امر سبب یأس و ناامیدی شده افسردگی را به همراه خواهد داشت. | + | اما انسان سست و تنبل[[ فرصتها]] را از دست داده، در نتیجه به هیچیک از آرزوهای خود دست نمییابد و همین امر سبب یأس و ناامیدی شده افسردگی را به همراه خواهد داشت. |
=== برآورده نشدن حاجات === | === برآورده نشدن حاجات === | ||
− | امام صادق (ع) به سفیان ثوری فرمود:«... از پیامبر (ص) چنین رسیده است: "گروههایی از امّت من دعایشان مستجاب نمیشود:... و مردی که در خانه مینشیند و میگوید: پروردگارا! روزی مرا برسان! و به طلب روزی بیرون نمیرود.خدای بزرگ به او میگوید: ای بنده من! آیا راه را برای تو هموار نکردم و بدن سالم به تو ندادم، تا دنبال کار روی و روزی خود را به دست آوری؟... "» | + | [[امام صادق]] (ع) به [[سفیان ثوری]]فرمود:«... از [[پیامبر]] (ص) چنین رسیده است: "گروههایی از امّت من دعایشان مستجاب نمیشود:... و مردی که در خانه مینشیند و میگوید: پروردگارا! روزی مرا برسان! و به طلب روزی بیرون نمیرود.خدای بزرگ به او میگوید: ای بنده من! آیا راه را برای تو هموار نکردم و بدن سالم به تو ندادم، تا دنبال[[کار]] روی و روزی خود را به دست آوری؟... "» |
<ref> | <ref> | ||
کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۶۷، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۶۷، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
سطر ۱۳۰: | سطر ۱۳۰: | ||
=عوامل تنبلی= | =عوامل تنبلی= | ||
− | خودکمبینی ، توقع بیش از حد از | + | خودکمبینی ، توقع بیش از حد از خود،پایین بودن سطح تحمل، [[کمالطلبی]] وسواسگونه، اشتیاق به لذتجویی کوتاه مدت،عدم اعتماد به نفس، نارضایتی از وضع موجود، عدم تسلط بر[[کار]]،نگرش منفی به[[کار]]،نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر دیگران، لجبازی با دیگران، [[پرخاشگری]] انفعالی و... همگی از عواملی هستند که سبب بروز تنبلی و سستی در افراد مختلف میشوند. |
<ref> | <ref> | ||
آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، ص۴۰، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲. | آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، ص۴۰، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲. | ||
سطر ۱۳۶: | سطر ۱۳۶: | ||
=شیوههای درمان تنبلی= | =شیوههای درمان تنبلی= | ||
− | ۱) اندیشه در آثار تنبلی:برخی از انسانها چون هیچگاه در رفتارهای گذشتهی خویش نمیاندیشند و محاسبهای در مورد اعمال خود ندارند، در نتیجه هیچ توجهی به فرصتهای از دست داده شده و | + | ۱) اندیشه در آثار تنبلی:برخی از انسانها چون هیچگاه در رفتارهای گذشتهی خویش نمیاندیشند و محاسبهای در مورد اعمال خود ندارند، در نتیجه هیچ توجهی به فرصتهای از دست داده شده و[[بلا]] هایی که در اثر تنبلی برسرشان آمده ندارند. گوشزد نمودن آثار مخرّبی که تنبلی به همراه دارد، میتواند برای این گروه از افراد، به عنوان قدم اوّل در راه مبارزه با تنبلی محسوب شود. [[امام حسن]] (ع) میفرماید:«بندگان خدا! از خدا پروا کنید، و در طلب (سعادت و نجات) پیش از فرا رسیدن دوران پیری بکوشید و قبل از نزول عذابها و رسیدن (مرگ) در هم کوبندهی لذتها، به عمل بشتابید که نعمت دنیا نپاید و مصیبتهایش ایمنی ندارد.» |
<ref> | <ref> | ||
ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ص۳۷۱، ترجمه احمد جنتی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ص۳۷۱، ترجمه احمد جنتی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | ||
</ref> | </ref> | ||
۲) ریشهیابی: | ۲) ریشهیابی: | ||
− | گام دوّم در این مسیر ریشهیابی است، یعنی با تفکر و تأمل در خود میتوان به دست آورد که چه عاملی مسبب اصلی تنبلی است. گرچه در برخی موارد یافتن عامل، خود کار دشواری است، اما مشاوره با دانشمندان علم اخلاق و روانشناسان در این مورد میتواند کمک بزرگی محسوب گردد. | + | گام دوّم در این مسیر ریشهیابی است، یعنی با تفکر و تأمل در خود میتوان به دست آورد که چه عاملی مسبب اصلی تنبلی است. گرچه در برخی موارد یافتن عامل، خود [[کار]] دشواری است، اما مشاوره با دانشمندان علم اخلاق و روانشناسان در این مورد میتواند کمک بزرگی محسوب گردد. |
۳) قصد و ارادهی جدّی: | ۳) قصد و ارادهی جدّی: | ||
− | وقتی شخص گرفتار به تنبلی با تفکّر در آثار تنبلی متنبه شد و سپس عوامل آن را شناخت و با آنها به مقابله برخواست، حالا وقت تصمیم جدّی برای مبارزه با آن است. امیر مومنان علی (ع) میفرماید:«با عزم و ارادهی جدّی به مخالفت با سستی برخیزید» | + | وقتی شخص گرفتار به تنبلی با تفکّر در آثار تنبلی متنبه شد و سپس عوامل آن را شناخت و با آنها به مقابله برخواست، حالا وقت تصمیم جدّی برای مبارزه با آن است. [[امیر مومنان علی]] (ع) میفرماید:«با عزم و ارادهی جدّی به مخالفت با سستی برخیزید» |
<ref> | <ref> | ||
آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ج۷، ص۲۵۰، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ج۷، ص۲۵۰، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | ||
سطر ۱۵۶: | سطر ۱۵۶: | ||
</ref> | </ref> | ||
۴) اولویّت سنجی: | ۴) اولویّت سنجی: | ||
− | تقسیم بندی کارها از جهت اولویّت انجام آنها، این امکان را میدهد که شخص در فرصت باقیمانده | + | تقسیم بندی کارها از جهت اولویّت انجام آنها، این امکان را میدهد که شخص در فرصت باقیمانده [[کار]]هایی را که از نظر اولویّت در سطوح نخستین قرار دارند را در رأس برنامههای خویش قرار دهد و آنها را به پایان رساند. پایان یافتن یا در مسیر اجرای صحیح قرار گرفتن آنها بسیاری از دلمشغولیها و نگرانیهای [[انسان]] را کم خواهد نمود. این روال انسان را از این فکر که نمیتواند [[کار]]ها را در وقت مقرّر انجام دهد نجات میدهد و نور امید و نشاط تازهای را ایجاد میکند. [[حضرت علی]] (ع) میفرماید:«فرصت میگذرد مانند گذشتن ابر، پس دریابید فرصتهای خیر را.» |
<ref> | <ref> | ||
سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، ص۴۷۱، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، ص۴۷۱، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | ||
</ref> | </ref> | ||
۵) پرهیز از خیالپردازی: | ۵) پرهیز از خیالپردازی: | ||
− | لازمهی جدّیت در | + | لازمهی جدّیت در [[کار]]ها دوری از آرزو و خیال در حین عمل و [[اهتمام]] بر [[کار]] و تلاش است. برای رسیدن به مقصد، به[[کار]] و تلاش باید تکیه کرد، نه به آرزو و خیال، زیرا این ویژگیها [[انسان]] را از جدّیت باز میدارد و به امور واهی دلخوش میسازد. خاصیت آرزو و خیال آن است که فرد و جامعه را از عمل و اقدام باز میدارد و او را بار دیگر به سستی و تباهی سوق میدهد. |
<ref> | <ref> | ||
دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ص۳۵۷-۳۵۸، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ص۳۵۷-۳۵۸، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | ||
سطر ۱۷۰: | سطر ۱۷۰: | ||
</ref> | </ref> | ||
۶) همنشینی با افراد با اراده: | ۶) همنشینی با افراد با اراده: | ||
− | همنشینی با | + | همنشینی با [[انسان]]های بااراده و افراد پرکار تأثیر بسیار زیادی در دور کردن عادت زشت تنبلی و سستی در انسان دارد. بسیار مشاهده میشود که [[انسان]] هایی در اثر مصاحبت و دوستی با افرادی که دارای روحیهای عالی هستند، دچار تحوّل چشمگیری در مسیر زندگیشان شده و تبدیل به افراد با همّتی میشوند. |
<ref> | <ref> | ||
فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ج۳، ص۴۱۹، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ج۳، ص۴۱۹، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | ||
سطر ۱۸۲: | سطر ۱۸۲: | ||
(۱) قرآن کریم. | (۱) قرآن کریم. | ||
+ | |||
(۲) معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴. | (۲) معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴. | ||
+ | |||
(۳) فراهیدی، خلیل، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ق. | (۳) فراهیدی، خلیل، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ق. | ||
− | (۴) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲. | + | |
+ | (۴) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان | ||
+ | عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲. | ||
+ | |||
(۵) مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱. | (۵) مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱. | ||
+ | |||
(۶) عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱. | (۶) عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱. | ||
+ | |||
(۷) مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش. | (۷) مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش. | ||
+ | |||
(۸) صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق. | (۸) صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق. | ||
+ | |||
(۹) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. | (۹) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. | ||
+ | |||
(۱۰) کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش. | (۱۰) کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش. | ||
+ | |||
(۱۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | (۱۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
+ | |||
(۱۲) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا. | (۱۲) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا. | ||
+ | |||
(۱۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴. | (۱۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴. | ||
+ | |||
(۱۴) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | (۱۴) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | ||
+ | |||
(۱۵) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | (۱۵) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
+ | |||
(۱۶) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | (۱۶) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | ||
+ | |||
(۱۷) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | (۱۷) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
+ | |||
(۱۸) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | (۱۸) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | ||
+ | |||
(۱۹) آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش. | (۱۹) آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش. | ||
+ | |||
(۲۰) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا. | (۲۰) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا. | ||
− | (۲۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲. | + | |
+ | (۲۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، | ||
+ | ۱۳۶۲. | ||
+ | |||
(۲۲) آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲. | (۲۲) آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲. | ||
− | (۲۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | + | |
+ | (۲۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، | ||
+ | انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | ||
+ | |||
(۲۴) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | (۲۴) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | ||
− | (۲۵) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | + | |
+ | (۲۵) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال | ||
+ | الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش. | ||
+ | |||
(۲۶) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | (۲۶) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | ||
+ | |||
(۲۷) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | (۲۷) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | ||
+ | |||
(۲۸) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | (۲۸) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵. | ||
+ | |||
(۲۹) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | (۲۹) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق. | ||
+ | |||
(۳۰) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | (۳۰) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲. | ||
+ | |||
(۳۱) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا | (۳۱) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا | ||
=منبع= | =منبع= | ||
− | دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنبلی»، شماره۸۵. | + | [http://lib.eshia.ir/23019/1/85 دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنبلی»، شماره۸۵.] |
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۳۴
تنبل در لغت به معنایتنپروریاست.
محتویات
معنای تنبل درلغت و اصطلاح
کسی که مایل به کار نباشد و تن به کار ندهد و کسی که از کار گریزان است. [۱] [۲] در زبان عربی واژهی "کسل" مترادف با تنبلی میباشد. [۳] [۴] در اصطلاحعلم اخلاق ، به هرنوع بیمیلی و بیرغبتی به کار، تنبلی نمیگویند، زیرا در برخی از موارد، عامل گریزانی از کار،ضعف جسمانی و وجود یک بیماری جسمی است و گاهی نیز اهمیت نداشتن یک موضوع خاص در اعتقادشخصی سبب بیرغبتی آن شخص برای انجام آن موضوع است، بهطوری که اگر اهمیت موضوعی برایش قطعی شود، با چابکی و نشاط انجامش میدهد و همهی جوانب کار را نیز رعایت میکند. از این رو درعلوم تربیتی به کسی تنبل اطلاق میشود که شخص بدون داشتن کوچکترینضعف جسمانی ، مهمترین کارهای خود را به تأخیر انداخته و یا با اکراه و اجبارانجام میدهد. [۵] [۶]
تنبلی در آیات
درقرآن از کسالت و تنبلی بهخصوص در کارهای نیک و در راهعبادت خدا ، به زشتی یاد شده و این صفت از ویژگیهایمنافقان برشمرده شده است. در دو آیه از آیات قرآن که از واژهی "کُسالی" در توصیفمنافقان استفاده شده، بر این معنا دلالت دارد«منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب میدهد و هنگامی که به نماز برمیخیزند، با تنبلی برمیخیزند و در برابر مردمریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند!» [۷] [ «هیچ چیز مانع قبولانفاق های آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرشکافر شدند، ونماز بجا نمیآورند جز با تنبلی، و انفاق نمیکنند مگر بااجبار.» [۸] چون نماز وسیلهی پیدایش حالت ارتباط با خداوند متعال و ظهور عبودیت و خضوع در مقابل خداوند متعال است، آنکه منافق باشد، چون در باطنکافرو مخالف است و هم طالب ارتباط و توجّه نیست، اگر نمازی میخواند توأم با تکلّف و سستی خواهد بود. افرادی هم که روی عادت نماز میخوانند، و هیچگونه علاقه و توجّهی به حقیقت نماز که اظهار عبودیت و خضوع و خشوعاست ندارند و از نماز جز حرکات آن را درک نمیکنند، و نماز را چون باری بردوش خود میبینند که باید آن را بر زمین نهند، در این خصلت مانند منافقان میباشند، و با سستی برای ادای این فریضهی الهی قیام میکنند. [۹]
تنبلی در احادیث
در سخنان رسول خدا (ص) و ائمهی اطهار (ع)نیز از تنبلی به زشتی یاد شده و همواره سفارش ایشان به دوستان و نزدیکانشان دوری از این صفت ناپسند بوده است: رسول خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) چنین سفارش میکند: «ای علی (ع) از دو خصلت دوری کن: آزردگی خاطر و تنبلی...» [۱۰] [۱۱] این سفارش تنها به امیرمومنان (ع) نیست، بلکه توصیهای است برای همهی کسانی که جویای آسایش دنیاوآخرت هستند. برای همین، هرگاه در روایات و سیرهی پیشوایان معصوم (ع) توجه و دقتنظر میشود، مشاهده میگردد که آنها نیز برای به دست آوردن آسایش هر دو جهان و رضایت خداوند مهربان، همواره درکار و تلاش ومجاهدت بودهاند و هیچگاه دیده نشد که این بزرگواران بر اثر سستی و تنبلی کار خود را بر دوش دیگران نهند و چون خود را رهبر و پیشوای مردم میبینند از تلاش و کوشش باز ایستند. [۱۲] [۱۳]
آثار و نتایج تنبلی
بسیاری از عقب ماندگیهای انسان ها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، مرهون همین خصیصهی پلید سستی و بیحالی و تنبلی است. در اینجا به برخی از این آثار به عنوان نمونه اشاره میگردد.
ادا نکردن حق
پذیرشحقّ نیازمندایستادگی و پایداری در راه آن است. بعضی از انسان ها گرچه دوستدار حقاند و میل به ادای وظیفهی خویش در راه اجرای حق دارند، اما تنپروری و سستی مانع از انجام وظیفه میشود و همین امر سبب میگردد تا نتوانند وظایف خویش را در برابر خود و دیگران انجام دهند. امام صادق(ع) میفرماید: «از دو صفت بپرهیز: ملالت و تنبلی، اگر ملول باشی حق را تحمل نکنی و اگر تنبل باشی از ادای حق باز مانی». [۱۴] [۱۵] حضرت علی(ع) میفرمایند: «از تنبلی دوری کنید، زیرا هر کس تنبلی کند، نمیتواندحق خداوند را انجام دهد.» [۱۶] کسی که در ادای حقوق دیگران سستی و تنبلی به خرج دهد، در احقاق حقوق خود نیز کاهل و تنبل خواهد بود. تأمین آزادی و احقاق حق هیچگاه با تنبلی به دست نخواهد آمد. [۱۷]
فقر
از مخرّبترین آثاری که تنبلی به دنبال دارد، دچارفقر شدن است. امیر مومنان (ع) در این باره چنین میفرماید:«آنگاه که همه چیز جفت گشت، تنبلی و درماندگی با هم جفت شدند، و "فقر" محصول و ثمرهی آن دو گردید.» [۱۸] [۱۹] فقر و ناداری فکر و اندیشهی آدمیان را به خود مشغول میکند و بنیانهای اخلاقی را به سستی میکشاند و راه کفرو بیدینی را میگشاید. به درستی که نزدیک است کارفقربهکفر بکشد، و آنکه معاش ندارد، اعتقاد به معاد هم ندارد. [۲۰]
سربار دیگران شدن
از دیگر آثار و نتایجی که تنبلی به همراه دارد، محتاج و سربار دیگران بودن است. امام صادق (ع) فرمود:«در فراهم آوردن معیشت خود تنبل مباش، که بار دوش دیگری خواهی شد.» [۲۱] با روحیه خواهش از دیگری نمیتوان به خود باوری رسید. با تکیه به دیگران نمیتوان راه دشوار «حیات طیبه»را هموار نمود. آنکه خود را محتاج دیگران یابد فاقد امید ونشاط و اراده است. انسانهایی که از درون زبون و خوار میشوند، در رویارویی با مشکلات بیرونی فاقد توانایی لازم برای حل آنهایند. [۲۲]
بی بهره از دنیا و آخرت
امام کاظم (ع) میفرماید، پدرم (ع) در سفارشی که به یکی از فرزندانش داشت چنین فرمود:«از تنبلی وملالت بپرهیز! چه این دو، تو را از دست یافتن به بهرهات ازدنیا و آخرت ، باز میدارند.» [۲۳] آنان که زندگی خود را به تنبلی میآلایند و از تلاش و کوشش در زندگی این جهانی باز میمانند، زندگی آن جهانی خود را نیز تباه میسازند، زیرا کسی که نتواند برای زندگی ملموس و نزدیک خود برنامهریزی کند، چگونه میتواند برای زندگی ناملموس و دور خود برنامهریزی نماید؟ امام باقر (ع) میفرماید:«از مردی نفرت دارم که در کار دنیای خود تنبل باشد. آن کس که در کار دنیای خویش تنبل است، در کار آخرتش تنبلتر خواهد بود.» [۲۴]
نرسیدن به آرزوها
حضرت علی(ع) میفرماید:«هرکه سستی و تنبلیش استمرار یابد، به آرزویش نرسد.» [۲۵] آدمی در مسیر زندگیش در پی آرزوهایی است که همیشه فکرش را به خود مشغول میدارد. اگر این آرزوها دور و دست نیافتنی نباشد، امید به زندگی و تلاش و کوشش را بیشتر میکند. [۲۶] اما انسان سست و تنبلفرصتها را از دست داده، در نتیجه به هیچیک از آرزوهای خود دست نمییابد و همین امر سبب یأس و ناامیدی شده افسردگی را به همراه خواهد داشت.
برآورده نشدن حاجات
امام صادق (ع) به سفیان ثوریفرمود:«... از پیامبر (ص) چنین رسیده است: "گروههایی از امّت من دعایشان مستجاب نمیشود:... و مردی که در خانه مینشیند و میگوید: پروردگارا! روزی مرا برسان! و به طلب روزی بیرون نمیرود.خدای بزرگ به او میگوید: ای بنده من! آیا راه را برای تو هموار نکردم و بدن سالم به تو ندادم، تا دنبالکار روی و روزی خود را به دست آوری؟... "» [۲۷]
عوامل تنبلی
خودکمبینی ، توقع بیش از حد از خود،پایین بودن سطح تحمل، کمالطلبی وسواسگونه، اشتیاق به لذتجویی کوتاه مدت،عدم اعتماد به نفس، نارضایتی از وضع موجود، عدم تسلط برکار،نگرش منفی بهکار،نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر دیگران، لجبازی با دیگران، پرخاشگری انفعالی و... همگی از عواملی هستند که سبب بروز تنبلی و سستی در افراد مختلف میشوند. [۲۸]
شیوههای درمان تنبلی
۱) اندیشه در آثار تنبلی:برخی از انسانها چون هیچگاه در رفتارهای گذشتهی خویش نمیاندیشند و محاسبهای در مورد اعمال خود ندارند، در نتیجه هیچ توجهی به فرصتهای از دست داده شده وبلا هایی که در اثر تنبلی برسرشان آمده ندارند. گوشزد نمودن آثار مخرّبی که تنبلی به همراه دارد، میتواند برای این گروه از افراد، به عنوان قدم اوّل در راه مبارزه با تنبلی محسوب شود. امام حسن (ع) میفرماید:«بندگان خدا! از خدا پروا کنید، و در طلب (سعادت و نجات) پیش از فرا رسیدن دوران پیری بکوشید و قبل از نزول عذابها و رسیدن (مرگ) در هم کوبندهی لذتها، به عمل بشتابید که نعمت دنیا نپاید و مصیبتهایش ایمنی ندارد.» [۲۹] ۲) ریشهیابی: گام دوّم در این مسیر ریشهیابی است، یعنی با تفکر و تأمل در خود میتوان به دست آورد که چه عاملی مسبب اصلی تنبلی است. گرچه در برخی موارد یافتن عامل، خود کار دشواری است، اما مشاوره با دانشمندان علم اخلاق و روانشناسان در این مورد میتواند کمک بزرگی محسوب گردد. ۳) قصد و ارادهی جدّی: وقتی شخص گرفتار به تنبلی با تفکّر در آثار تنبلی متنبه شد و سپس عوامل آن را شناخت و با آنها به مقابله برخواست، حالا وقت تصمیم جدّی برای مبارزه با آن است. امیر مومنان علی (ع) میفرماید:«با عزم و ارادهی جدّی به مخالفت با سستی برخیزید» [۳۰] و «درد سستی در قلبت را با داروی عزم و ارادهی جدی درمان کن.» [۳۱] جناب فیض کاشانی میفرماید:«بدان کسی که دو برادر غایب دارد که ورود یکی را در فردا و ورود دیگری را پس از یک ماه یا یک سال انتظار دارد برای دیدار برادری که پس از یک ماه یا یک سال دیگر وارد میشود خود را آماده نمیکند بلکه آماده دیدار برادری میشود که فردا وارد خواهد شد. پس آمادگی نتیجه قرب انتظار است. کسی که منتظر رسیدن مرگ پس از گذشت یک سال دیگر است دلش به آنچه در این مدت است مشغول میشود و آنچه را پس از آن است فراموش میکند. سپس در هر روز که بامداد میشود منتظر یک سال تمام است و روزی را که گذشته از این مهلت کم نمیکند و همین امر مانع او میشود که به عمل بشتابد، چه وی همواره مجال وسیعی در این یک سال برای خود تصور میکند و در نتیجه عمل را به تأخیر میاندازد.» [۳۲] ۴) اولویّت سنجی: تقسیم بندی کارها از جهت اولویّت انجام آنها، این امکان را میدهد که شخص در فرصت باقیمانده کارهایی را که از نظر اولویّت در سطوح نخستین قرار دارند را در رأس برنامههای خویش قرار دهد و آنها را به پایان رساند. پایان یافتن یا در مسیر اجرای صحیح قرار گرفتن آنها بسیاری از دلمشغولیها و نگرانیهای انسان را کم خواهد نمود. این روال انسان را از این فکر که نمیتواند کارها را در وقت مقرّر انجام دهد نجات میدهد و نور امید و نشاط تازهای را ایجاد میکند. حضرت علی (ع) میفرماید:«فرصت میگذرد مانند گذشتن ابر، پس دریابید فرصتهای خیر را.» [۳۳] ۵) پرهیز از خیالپردازی: لازمهی جدّیت در کارها دوری از آرزو و خیال در حین عمل و اهتمام بر کار و تلاش است. برای رسیدن به مقصد، بهکار و تلاش باید تکیه کرد، نه به آرزو و خیال، زیرا این ویژگیها انسان را از جدّیت باز میدارد و به امور واهی دلخوش میسازد. خاصیت آرزو و خیال آن است که فرد و جامعه را از عمل و اقدام باز میدارد و او را بار دیگر به سستی و تباهی سوق میدهد. [۳۴] امیر مومنان (ع) میفرماید:«کسی که آرزویش را طولانی کند، کارش را بد انجام میدهد.» [۳۵] ۶) همنشینی با افراد با اراده: همنشینی با انسانهای بااراده و افراد پرکار تأثیر بسیار زیادی در دور کردن عادت زشت تنبلی و سستی در انسان دارد. بسیار مشاهده میشود که انسان هایی در اثر مصاحبت و دوستی با افرادی که دارای روحیهای عالی هستند، دچار تحوّل چشمگیری در مسیر زندگیشان شده و تبدیل به افراد با همّتی میشوند. [۳۶] [۳۷]
فهرست منابع
(۱) قرآن کریم.
(۲) معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴.
(۳) فراهیدی، خلیل، کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ق.
(۴) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲.
(۵) مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱.
(۶) عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱.
(۷) مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
(۸) صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
(۹) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۰) کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش.
(۱۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۱۲) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
(۱۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴.
(۱۴) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
(۱۵) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۱۶) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
(۱۷) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۱۸) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۱۹) آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش.
(۲۰) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
(۲۱) کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۲۲) آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲.
(۲۳) ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.
(۲۴) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۵) آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۶) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲.
(۲۷) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
(۲۸) دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
(۲۹) سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
(۳۰) فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲.
(۳۱) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا
منبع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنبلی»، شماره۸۵.
پانویس
- ↑ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۱، ص۶۲۱، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱.
- ↑ معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۱۴۷، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴.
- ↑ فراهیدی، خلیل، کتاب العین، ج۵، ص۳۱۰، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ق.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۱۱، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، انتشارات دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲.
- ↑ مدرّس، محمدباقر، خرد و سپاه او، ج۳، ص۲۶۹، انتشارات کلینی، ۱۳۷۱ .
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه۱۴۲.
- ↑ توبه/سوره۹، آیه ۵۴.
- ↑ مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج ۶، ص ۲۶۸، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
- ↑ صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۷۱-۷۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، امالی، ص۵۴۳، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش .
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۲، ص۶۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص۱۴۲، تهران، انتشارات صدرا .
- ↑ ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص۲۲۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج۱، ص۳۵۴، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ج۵، ص۸۶، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج۲، ص۱۸۴-۱۸۵، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۸۵، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ص۴۶۳، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، ص۶۱، تهران، انتشارات صدرا.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، خصال، ص۶۷، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
- ↑ آقاتهرانی، مرتضی، اهمال کاری (تعلل ورزیدن)، بررسی علل، راه کارها و درمان، ص۴۰، مجله معرفت، شماره۶۴، فروردین ۸۲.
- ↑ ابن شعبه حرّانی، حسن، تحف العقول، ص۳۷۱، ترجمه احمد جنتی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ج۷، ص۲۵۰، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ج۷، ص۲۵۰، ترجمه و شرح جمال الدین خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ج۸، ص۳۰۰، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲.
- ↑ سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، ص۴۷۱، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی «منطق عملی»، ص۳۵۷-۳۵۸، تهران، انتشارات دریا، ۱۳۸۵.
- ↑ سیدرضی، محمد، نهج البلاغه، ص۴۷۵، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ج۳، ص۴۱۹، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۶۷-۲۶۸، تهران، انتشارات صدرا.