معرفی وقف نامه ی «قنات سرچشمه »، بزرگ ترین قنات زنجان در دوره ی قاجار: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «مؤلف:پرستو قاسمی اندرود-بهمن خطیبی(صاحب سند) ==چکيده== (از آثار حاج عبدالحسي...» ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
مؤلف:[[پرستو قاسمی اندرود-بهمن خطیبی(صاحب سند)]]
+
<div style="font-family:B Nazanin; font-size:20px;text-align:justify">
==چکيده==  
+
 
(از آثار حاج عبدالحسين تاجر زنجاني، بزرگ‌خاندان خطيبي‌هاي زنجان)  
+
مؤلف:[[پرستو قاسمی اندرود]]-[[بهمن خطیبی]](صاحب سند)
اين وقف‌ نامه که از اسناد تاريخي به شمار مي‌رود، سندي است به خط شکسته ي نستعليق، با مرکّب مشکي بر روي کاغذ کاهي‌رنگ به ابعاد 33 در 43 سانتي‌متر، که به سال 1294 هـ. ق در دوران حکومت ناصرالدين شاه قاجار، براي تعيين وضعيت وقفي «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ‌ترين و مهم‌ترين قنات زنجان است ـ نگاشته شده است. اين قنات 33 حلقه چاه داير و 141 حلقه چاه باير داشته و مبدأ آن در اراضي قريه ي ديزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله ي معروف به «شکرالله ميرزا» بوده است.   
+
==چکیده==  
سند مذکور در 36 سطر نوشته شده و 26 نفر شاهد بر آن مهر زده‌اند. پشت سند هم مهر عبدالحسين که باني و صاحب قنات بوده است ديده مي‌شود. با توجه به وقف‌نامه ي موجود، حاج عبدالحسين، شش دانگ قنات مشهور به «قنات سرچشمه» را وقف عام کرده است.   
+
(از آثار حاج عبدالحسین تاجر زنجانی، بزرگ‌خاندان خطیبی‌های زنجان)
''کليدواژه‌ها'' قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسين تاجر، قنات‌هاي وقفي
+
==تعريف قنات==  
+
این وقف‌ نامه که از اسناد تاریخی به شمار می‌رود، سندی است به خط شکسته ی نستعلیق، با مرکّب مشکی بر روی کاغذ کاهی‌رنگ به ابعاد 33 در 43 سانتی‌متر، که به سال 1294 هـ. ق در دوران حکومت [[ناصرالدین شاه قاجار]]، برای تعیین وضعیت وقفی «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین قنات [[زنجان]] است ـ نگاشته شده است. این قنات 33 حلقه چاه دایر و 141 حلقه چاه بایر داشته و مبدأ آن در اراضی قریه ی دیزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله ی معروف به «شکرالله میرزا» بوده است.   
درباره ي ريشه ي «قنات» در ميان لغت‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخي اين واژه را در اصل واژه‌اي فارسي مي‌دانند. آنها لغت قنات را ماخوذ از لغت «کنه» به معناي کندن مي‌دانند. در ايران و ساير کشورهاي اسلامي جهان، براي قنات بيش از 27 اسم وجود دارد؛ يا به عبارت ديگر، براي ناميدن اين نوع شيوه ي استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده است. اين اسامي در جنوب غربي آسيا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاريز، کهريز، کارزس و...
+
 
همه ي اين نام‌ها به تونل‌هايي افقي گفته مي‌شود که در مخروط افکنه‌ها، آب زيرزميني رامي‌کشد و بدون پمپ و وسيله ي ديگري آن را به سطح زمين آورده، قابل استفاده مي‌کند.
+
سند مذکور در 36 سطر نوشته شده و 26 نفر شاهد بر آن مهر زده‌اند. پشت سند هم مهر عبدالحسین که بانی و صاحب قنات بوده است دیده می‌شود. با توجه به وقف‌نامه ی موجود، حاج عبدالحسین، شش دانگ قنات مشهور به «قنات سرچشمه» را [[وقف عام]] کرده است.   
تعريف بهتر قنات عبارت است از مجموعه‌اي از چند ميله ي چاه و يک کوره ي زيرزميني که با شيبي کمتر از شيب سطح زمين، آب موجود در لايه‌هاي آبدار مناطق مرتفع زمين را به کمک نيروي ثقل و بدون کاربرد نيروي کشش و هيچ نوع انرژي الکتريکي يا حرارتي با جريان طبيعي جمع‌آوري مي‌کند و به نقاط پست‌تر مي‌رساند. در واقع قنات را مي‌توان نوعي زهکش زيرزميني دانست که آب جمع‌آوري شده توسط اين زهکش به سطح زمين آورده مي‌شود و به مصرف آبياري و شرب مي‌رسد
+
 
 +
''کلیدواژه‌ها''
 +
 
 +
قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسین تاجر، قنات‌های وقفی
 +
==تعریف قنات==  
 +
درباره ی ریشه ی «قنات» در میان لغت‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را در اصل واژه‌ای فارسی می‌دانند. آنها لغت قنات را ماخوذ از لغت «کنه» به معنای کندن می‌دانند. در [[ایران]] و سایر کشورهای اسلامی جهان، برای قنات بیش از 27 اسم وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این نوع شیوه ی استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده است. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاریز، کهریز، کارزس و...
 +
 
 +
همه ی این نام‌ها به تونل‌هایی افقی گفته می‌شود که در مخروط افکنه‌ها، آب زیرزمینی رامی‌کشد و بدون پمپ و وسیله ی دیگری آن را به سطح زمین آورده، قابل استفاده می‌کند.
 +
 
 +
تعریف بهتر قنات عبارت است از مجموعه‌ای از چند میله ی چاه و یک کوره ی زیرزمینی که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه‌های آبدار مناطق مرتفع زمین را به کمک نیروی ثقل و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع‌آوری می‌کند و به نقاط پست‌تر می‌رساند. در واقع قنات را می‌توان نوعی زهکش زیرزمینی دانست که آب جمع‌آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می‌شود و به مصرف آبیاری و شرب می‌رسد
 
<ref>
 
<ref>
 
بابلی یزدی ، محمد حسین ولباف خانیگی ، مجید .(1382).قنات  های اول نفت .چاپ اول .تهران:انتشارات میراث فرهنگی.
 
بابلی یزدی ، محمد حسین ولباف خانیگی ، مجید .(1382).قنات  های اول نفت .چاپ اول .تهران:انتشارات میراث فرهنگی.
 
</ref>
 
</ref>
  
==قنات‌هاي شهر زنجان==  
+
==قنات‌های شهر زنجان==  
از دوران ناصرالدين شاه تاکنون، آخرين آب‌هاي جاري شهر زنجان که به صورت نوبتي مورد استفاده ي محلات قرار مي‌گرفته است عبارتند از:  
+
از دوران [[ناصرالدین شاه]] تاکنون، آخرین آب‌های جاری شهر زنجان که به صورت نوبتی مورد استفاده ی محلات قرار می‌گرفته است عبارتند از:  
1ـ قنات حاجي مير بهاءالدين؛ 
 
  
قنات حاج يوسف؛
+
قنات حاجی میر بهاءالدین؛ 
  
قنات حاجي عبدالحسين تاجر موسوم به قنات سرچشمه؛
+
قنات حاج یوسف؛
  
4ـ قنات قيز قيد.   
+
3ـ قنات حاجی عبدالحسین تاجر موسوم به قنات سرچشمه؛
همه ي اين قنات‌ها از سلسله کوه‌هاي شرقي و شمال شرقي که حدود 30 الي 40 کيلومتري زنجان واقع شده‌اند شروع شده، آب کشاورزي و آشاميدني را تأمين مي‌کرده‌اند.
+
 
 +
4ـ قنات قیز قید.   
 +
 
 +
همه ی این قنات‌ها از سلسله کوه‌های شرقی و شمال شرقی که حدود 30 الی 40 کیلومتری زنجان واقع شده‌اند شروع شده، آب کشاورزی و آشامیدنی را تأمین می‌کرده‌اند.
 
==متن وقف‌نامه==  
 
==متن وقف‌نامه==  
بسم الله الرحمن الرحيم
+
 
هو الواقف علي الضمائر  
+
بسم الله الرحمن الرحیم
1- بعد الحمد و الصلوة، منظور از نگارش اين کلمات شرعية المضامين آنکه چون وقف از جمله باقيات صالحات و ثواب آن علي الاستمرار عايد واقف عالي‌درجات بوده و هست، خصوص وقف عقارات
+
 
 +
هو الواقف علی الضمائر  
 +
 
 +
1- بعد الحمد و الصلوة، منظور از نگارش این کلمات شرعیة المضامین آنکه چون وقف از جمله باقیات صالحات و ثواب آن علی الاستمرار عاید واقف عالی‌درجات بوده و هست، خصوص وقف عقارات
 
<ref>
 
<ref>
 
عَقارات جمع عَقار به معنی سرای ، خانه،اثات، آب وزمین وملک ،(فرهنگ معین ،ج1).
 
عَقارات جمع عَقار به معنی سرای ، خانه،اثات، آب وزمین وملک ،(فرهنگ معین ،ج1).
 
</ref>
 
</ref>
و اجراي قنوات  
+
و اجرای قنوات  
  
2- که از جمله صدقات جاريه و ثواب آن عام است، ملاحظةً لهذه المراتب، توفيق رباني و سعادت حضرت سبحاني شامل حال توفيق‌مآل عمده الأعاظم و الأقران، فخر الأماجد و الأعيان، سلاله دودمان نجابت اشرف الحاجّ و المعتمرين الحاج عبدالحسين تاجر زنجاني
+
2- که از جمله صدقات جاریه و ثواب آن عام است، ملاحظةً لهذه المراتب، توفیق ربانی و سعادت حضرت سبحانی شامل حال توفیق‌مآل عمده الأعاظم و الأقران، فخر الأماجد و الأعیان، سلاله دودمان نجابت اشرف الحاجّ و المعتمرین الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی
 
<ref>
 
<ref>
 
الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت :الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود .ب.حاج عبد الرسول ،داماد آخوند ملا علی قار پوزآبادی؛ج. حاج عبد الاحد ملقب به معتمد الرعایا؛4-...؟؟.
 
الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت :الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود .ب.حاج عبد الرسول ،داماد آخوند ملا علی قار پوزآبادی؛ج. حاج عبد الاحد ملقب به معتمد الرعایا؛4-...؟؟.
 
</ref>
 
</ref>
 
    
 
    
3- وفّقه الله تعالي گرديده، وقف مؤبّد شرعي و حبس مخلّد اسلامي نمود جميع حقوق احداثي خود را از قنات مشهوره به قنات سرچشمه، واقعه در شهر زنجان بر قاطبه ي مسلمين و عامه ي مومنينِ سکنه ي زنجان از مؤمنين و مؤمنات و عابرين سبيل و عامه ي مخلوقات، نسلاً بعد نسل إلي أن يَرِثَ اللهُ الأرضَ وَ مَن عليها
+
3- وفّقه الله تعالی گردیده، وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود جمیع حقوق احداثی خود را از قنات مشهوره به قنات سرچشمه، واقعه در شهر زنجان بر قاطبه ی مسلمین و عامه ی مومنینِ سکنه ی زنجان از مؤمنین و مؤمنات و عابرین سبیل و عامه ی مخلوقات، نسلاً بعد نسل إلی أن یرِثَ اللهُ الأرضَ وَ مَن علیها
  
4- که بقدر الکفاف و الحاجة شرب و استعمال نمايند؛ و ثواب آن را محضاً لله هبه و عطيه نمود مِن لَدُن آدمَ عليه السلام إلي انقراض العالَم، به کافه ي متدينين و موحدين و مسلمين که بر شريعت حقه بوده و رفته‌اند و بعد از اين  
+
4- که بقدر الکفاف و الحاجة شرب و استعمال نمایند؛ و ثواب آن را محضاً لله هبه و عطیه نمود مِن لَدُن آدمَ علیه السلام إلی انقراض العالَم، به کافه ی متدینین و موحدین و مسلمین که بر شریعت حقه بوده و رفته‌اند و بعد از این  
  
5- در شريعت حضرت خاتم النبيين صلي الله عليه و آله و طريقت ائمه ي معصومين ـ صلوات الله عليهم أجمعين إلي يوم الدين بوده و خواهند بود؛ و قرارداد آب مزبور در هر عصري از اعصار منشعب شعب هست کافه بوده و خواهند بود.   
+
5- در شریعت حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و طریقت ائمه ی معصومین ـ صلوات الله علیهم أجمعین إلی یوم الدین بوده و خواهند بود؛ و قرارداد آب مزبور در هر عصری از اعصار منشعب شعب هست کافه بوده و خواهند بود.   
  
6- از قراري که تفصيل داده شود، از آن قرار معمول شود؛ و از شعب هشت‌گانه در هيچ عصري از اعصار تخلف و تجاوز ننمايند؛ و هر کس در هر زمان بخواهد قولاً و فعلاً از مقتضاي ما وقَّعَه الواقف نمايد، اِثم و مخالفت شريعت  
+
6- از قراری که تفصیل داده شود، از آن قرار معمول شود؛ و از شعب هشت‌گانه در هیچ عصری از اعصار تخلف و تجاوز ننمایند؛ و هر کس در هر زمان بخواهد قولاً و فعلاً از مقتضای ما وقَّعَه الواقف نماید، اِثم و مخالفت شریعت  
  
7- نموده، اذن استعمال و حق الشرب از آب مزبور ندارد؛ و تقسيم شعب هشت گانه از قرار تفصيل ذيل است: شعبه ي اولي در جنب برج بدن طرف شرقي که منتهي اليه برج‌هاي دروازه رشت است  
+
7- نموده، اذن استعمال و حق الشرب از آب مزبور ندارد؛ و تقسیم شعب هشت گانه از قرار تفصیل ذیل است: شعبه ی اولی در جنب برج بدن طرف شرقی که منتهی الیه برج‌های دروازه رشت است  
  
8- و بالاي آن سيلابي است که ممتده مي‌شود الي خندق کهنه، تا منتهي شود به باغ حاجي داداش قوزاني
+
8- و بالای آن سیلابی است که ممتده می‌شود الی خندق کهنه، تا منتهی شود به باغ حاجی داداش قوزانی
 
<ref>
 
<ref>
 
قوزان :روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
 
قوزان :روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
 
</ref>
 
</ref>
ساکن زنجان؛ و بالاي سيلاب مزبور به هيچ وجه من الوجوه حق الشرب و استعمال ندارند. چنانچه آب را از بالاي سيلاب ببرند غرس اشجار و تصرفي نمايند به لعن خدا و رسول صلي الله عليه و آله گرفتار شوند  
+
ساکن زنجان؛ و بالای سیلاب مزبور به هیچ وجه من الوجوه حق الشرب و استعمال ندارند. چنانچه آب را از بالای سیلاب ببرند غرس اشجار و تصرفی نمایند به لعن خدا و رسول صلی الله علیه و آله گرفتار شوند  
  
9- که اين شعبه ي آب مختص تحت سيلاب است نه بالاي سيلاب. شعبه ي ثانيه فيمابين همين برج بدن و محل قورخانه
+
9- که این شعبه ی آب مختص تحت سیلاب است نه بالای سیلاب. شعبه ی ثانیه فیمابین همین برج بدن و محل قورخانه
 
<ref>
 
<ref>
 
قور خانه :اسلحه خانه زراد خانه (لغت نامه ی دهخدا).  
 
قور خانه :اسلحه خانه زراد خانه (لغت نامه ی دهخدا).  
 
</ref>
 
</ref>
که معروف است. سادات کلهرود جهت استعمال، از آن شعبه آب به خانه‌هاي خودشان مي‌برند تا منتهي شود به محاذي
+
که معروف است. سادات کلهرود جهت استعمال، از آن شعبه آب به خانه‌های خودشان می‌برند تا منتهی شود به محاذی
 
<ref>
 
<ref>
 
امامزاده اسماعیل علیه السلام که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت ، ومتأسفانه هیچ گونه کنبد وبارگاهی برای آن ایجاد نشده است.  
 
امامزاده اسماعیل علیه السلام که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت ، ومتأسفانه هیچ گونه کنبد وبارگاهی برای آن ایجاد نشده است.  
 
</ref>
 
</ref>
امام‌زاده ي واجب التعظيم
+
امام‌زاده ی واجب التعظیم
  
10- امام‌زاده ابراهيم عليه السلام؛ و از آن حدود باز داخل شعبه ي برج بدن مي شود. شعبه ي ثالثه از وسط جاي قورخانه که جهت استعمال منشعب شده تا منتهي شود به حمام کوچک فراشباشي. شعبه ي رابعه محاذي امامزاده جديد
+
10- امام‌زاده ابراهیم علیه السلام؛ و از آن حدود باز داخل شعبه ی برج بدن می شود. شعبه ی ثالثه از وسط جای قورخانه که جهت استعمال منشعب شده تا منتهی شود به حمام کوچک فراشباشی. شعبه ی رابعه محاذی امامزاده جدید
 
<ref>
 
<ref>
 
دهنه ی اصلی سرچشمه ، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه ی بازی بود.
 
دهنه ی اصلی سرچشمه ، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه ی بازی بود.
سطر ۶۹: سطر ۸۳:
 
طرف   
 
طرف   
  
11- غربي دروازه ي رشت المشهوره به تکيه ي مير کريم‌خان تا منتهي شود به ميدان مرسل المنتهي إليه شهر. شعبه ي خامسه آب انبار احداثي حاجي زمان تا منتهي شود به تکيه ي اسدالله بيک جهت شرب و استعمال فقط است.   
+
11- غربی دروازه ی رشت المشهوره به تکیه ی میر کریم‌خان تا منتهی شود به میدان مرسل المنتهی إلیه شهر. شعبه ی خامسه آب انبار احداثی حاجی زمان تا منتهی شود به تکیه ی اسدالله بیک جهت شرب و استعمال فقط است.   
  
12- شعبه ي سادسه دهنه ي سرچشمه
+
12- شعبه ی سادسه دهنه ی سرچشمه
 
<ref>
 
<ref>
 
بیرون قلعه :منظور از قلعه همان دیوار وحفاظ اصلی شهر بود که در دروازه ی رشت قرار داشت.  
 
بیرون قلعه :منظور از قلعه همان دیوار وحفاظ اصلی شهر بود که در دروازه ی رشت قرار داشت.  
 
</ref>
 
</ref>
در جنب باغ حکومتي و عمارات ديواني واقع است و آب اغلب شهر از آنجا منشعب مي‌شود و باغچه و عمارات شهر از آنجا مشروب مي‌شود که عمده همين شعبه است.  
+
در جنب باغ حکومتی و عمارات دیوانی واقع است و آب اغلب شهر از آنجا منشعب می‌شود و باغچه و عمارات شهر از آنجا مشروب می‌شود که عمده همین شعبه است.  
  
13- شعبه ي سابعه بيرون قلعه و دروازه ي ارک بعد از غسالخانه ي احداثي علي اکبر خان فراشباشي منشعب مي‌شود تا منتهي شود به قلعه‌چه ي حاجي ميرزا معصوم الي قنات توپ آقاجي. شعبه ي ثامنه از راه طاحونه ي احداثي که چهاردانگ  
+
13- شعبه ی سابعه بیرون قلعه و دروازه ی ارک بعد از غسالخانه ی احداثی علی اکبر خان فراشباشی منشعب می‌شود تا منتهی شود به قلعه‌چه ی حاجی میرزا معصوم الی قنات توپ آقاجی. شعبه ی ثامنه از راه طاحونه ی احداثی که چهاردانگ  
  
14- واقف مزبور است الي حد مال‌دره‌سي و اراضي محاذي کشکان و والارود است قدر آب بگيرد و خودِ واقف تحجير و حيازت نموده و تا بيست جريب نهر خانواري مجاناً و بلاعوض اذن تصرف و تملک داده، و به حدود آن اشاره خواهد شد؛ و خود واقف معين و مشخص نموده و همه آنها   
+
14- واقف مزبور است الی حد مال‌دره‌سی و اراضی محاذی کشکان و والارود است قدر آب بگیرد و خودِ واقف تحجیر و حیازت نموده و تا بیست جریب نهر خانواری مجاناً و بلاعوض اذن تصرف و تملک داده، و به حدود آن اشاره خواهد شد؛ و خود واقف معین و مشخص نموده و همه آنها   
  
15 در صورت کفاف شهر و فاضل آب است. جهت توضيح اشاره شد. و از ابتداي قوس الي آخر حَمَل که پنج ماه تمام است زياده از قدر کافيه ي مشروبي شهر، فاضل ِآب باغچه‌ها و خانه‌ها که اهل شهر آن وقت محتاج آب نيستند و باعث خرابي
+
15 در صورت کفاف شهر و فاضل آب است. جهت توضیح اشاره شد. و از ابتدای قوس الی آخر حَمَل که پنج ماه تمام است زیاده از قدر کافیه ی مشروبی شهر، فاضل ِآب باغچه‌ها و خانه‌ها که اهل شهر آن وقت محتاج آب نیستند و باعث خرابی
  
16- خانه‌ها و محلات است مختص طاحونه ي احداثيِ واقف موفق است؛ و کسي تسلط مزاحمت و ممانعت در مدت معينه ندارد. بعد ذا، واقف مُعزي اليه، در ثاني [[وقف]] مؤبّد شرعي نمود تمامي سه دانگ از شش دانگ  
+
16- خانه‌ها و محلات است مختص طاحونه ی احداثی واقف موفق است؛ و کسی تسلط مزاحمت و ممانعت در مدت معینه ندارد. بعد ذا، واقف مُعزی الیه، در ثانی [[وقف]] مؤبّد شرعی نمود تمامی سه دانگ از شش دانگ  
  
17- دو حجره ي طاحونه ي احداثي خود را از هر يک يک‌دانگ و نيم، که ثلث منافع آن هر ساله صرف قنات سرچشمه باشد: اول نو کندن، بعد لاروب‌کاري.  
+
17- دو حجره ی طاحونه ی احداثی خود را از هر یک یک‌دانگ و نیم، که ثلث منافع آن هر ساله صرف قنات سرچشمه باشد: اول نو کندن، بعد لاروب‌کاری.  
  
18- منافع يک ثلث باقي هم صرف چراغ و حصير مساجد زنجان، مسجد جناب حاجي ميرزا ابوالقاسم مرحوم (ره)، مسجد آقا سيد جليل مظلوم زمستاني و تابستاني، مسجد حسينيه، مسجد محله، مسجد زينبيه مشهور به مسجد آخوند سيد علي اکبر، مسجد نصرالله خان، مسجد جناب آخوند ملا علي مرحوم (ره)، مسجد ملا رحيم باشد از قرار تفصيل فوق. اينها بعد از وضع طاحونه است بقدر الحصّه ي. صيغه ي وقف علي ما قُرِّر في الشرع الأنور جاري و واقع گرديد؛ و منافع يک ثلث که صرف چراغ و حصير است  
+
18- منافع یک ثلث باقی هم صرف چراغ و حصیر مساجد زنجان، مسجد جناب حاجی میرزا ابوالقاسم مرحوم (ره)، مسجد آقا سید جلیل مظلوم زمستانی و تابستانی، مسجد حسینیه، مسجد محله، مسجد زینبیه مشهور به مسجد آخوند سید علی اکبر، مسجد نصرالله خان، مسجد جناب آخوند ملا علی مرحوم (ره)، مسجد ملا رحیم باشد از قرار تفصیل فوق. اینها بعد از وضع طاحونه است بقدر الحصّه ی. صیغه ی وقف علی ما قُرِّر فی الشرع الأنور جاری و واقع گردید؛ و منافع یک ثلث که صرف چراغ و حصیر است  
  
19- دو ثلث از براي حصير مساجد معين است و يک ثلث از براي روغن چراغ. جهت توضيح اشاره شد.   
+
19- دو ثلث از برای حصیر مساجد معین است و یک ثلث از برای روغن چراغ. جهت توضیح اشاره شد.   
  
20- و حدود اربعه ي اراضي که واقفِ موفق حيازت نموده از نهر آسياب احداثي خود از قرار تفصيل است که قلمي مي‌شود:   
+
20- و حدود اربعه ی اراضی که واقفِ موفق حیازت نموده از نهر آسیاب احداثی خود از قرار تفصیل است که قلمی می‌شود:   
  
21- جنوبيتاً جاده ي تبريز تا منتهي شود به رودخانه ي قريه همايون
+
21- جنوبیتاً جاده ی تبریز تا منتهی شود به رودخانه ی قریه همایون
 
<ref>
 
<ref>
 
همایون :روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان .
 
همایون :روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان .
 
</ref>
 
</ref>
و شمالياً بالاي دهنه و آب‌گير قنوات شورجه متعلقيِ سرکار مقرب الخاقان   
+
و شمالیاً بالای دهنه و آب‌گیر قنوات شورجه متعلقی سرکار مقرب الخاقان   
  
 
22- مظفر الملک
 
22- مظفر الملک
سطر ۱۰۳: سطر ۱۱۷:
 
مظفر الملک :مظفر الدوله صحیح است .آقاخان مظفرالدوله از مردان مشهور ومعروف شهر زنگان ورئیس فوج اول خمسه بود.
 
مظفر الملک :مظفر الدوله صحیح است .آقاخان مظفرالدوله از مردان مشهور ومعروف شهر زنگان ورئیس فوج اول خمسه بود.
 
</ref>  
 
</ref>  
و پاشاخان سرتيپ
+
و پاشاخان سرتیپ
 
<ref>
 
<ref>
 
پاشا خان سرتیب: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
 
پاشا خان سرتیب: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
 
</ref>
 
</ref>
وقعات ورثه ي مرحومين کربلايي ابوطالب و حاجي زمان، که جمعاً سه رشته قنات است؛ به علاوه از بالاي دهنه ي قنوات مزبوره   
+
وقعات ورثه ی مرحومین کربلایی ابوطالب و حاجی زمان، که جمعاً سه رشته قنات است؛ به علاوه از بالای دهنه ی قنوات مزبوره   
23- موازي هشتصد ذرع
+
23- موازی هشتصد ذرع
 
<ref>
 
<ref>
 
ذرع، معادل 16 گروه ؛ یعنی یک متر وچها صدم یک متر (لغت ناامه دهخدا).  
 
ذرع، معادل 16 گروه ؛ یعنی یک متر وچها صدم یک متر (لغت ناامه دهخدا).  
 
</ref>
 
</ref>
  
طولاً مساحت شود به سمت شمالي طرف صحرا؛ و گويا آنچه مستثني است آب‌گيرقنوات مزبوره است از دهنه ي نهر سه رشته قنات منفصله و ساير قنوات شورجه   
+
طولاً مساحت شود به سمت شمالی طرف صحرا؛ و گویا آنچه مستثنی است آب‌گیرقنوات مزبوره است از دهنه ی نهر سه رشته قنات منفصله و سایر قنوات شورجه   
  
24- که مال مالک قنوات مزبوره است، دخل به حيازت واقف معظّم له ندارد؛ شرقياً از نهر احداثي خود واقف منتهي شود به مقبره ي جناب رضوان متعال   
+
24- که مال مالک قنوات مزبوره است، دخل به حیازت واقف معظّم له ندارد؛ شرقیاً از نهر احداثی خود واقف منتهی شود به مقبره ی جناب رضوان متعال   
  
25- که مرحوم مغفور ميرزا (ره) و قبرستان، و از آنجا منتهي شود به جاده ي تبريز؛ غربياً منتهي شود به رودخانه ي قريه همايون که معروف به سيلاب همايون است.  
+
25- که مرحوم مغفور میرزا (ره) و قبرستان، و از آنجا منتهی شود به جاده ی تبریز؛ غربیاً منتهی شود به رودخانه ی قریه همایون که معروف به سیلاب همایون است.  
  
26- فکان ذلک وقوعاً و تحريراً في خامس شهر جمادي الثاني من شهور سنه هزار و دويست و نود و چهار هجري، علي ما حرر... و التحيه  
+
26- فکان ذلک وقوعاً و تحریراً فی خامس شهر جمادی الثانی من شهور سنه هزار و دویست و نود و چهار هجری، علی ما حرر... و التحیه  
  
27- مطابق با سال اود ئيل
+
27- مطابق با سال اود ئیل
 
<ref>
 
<ref>
 
اودئیل :از ماه های سال ترکی به معنی سال گاو.
 
اودئیل :از ماه های سال ترکی به معنی سال گاو.
 
</ref>
 
</ref>
سنه ي 1294   
+
سنه ی 1294   
  
28-فمن بَدَّلَهُ بَعدِ ما سَمِعَه فإنّما إِثمُهُ علي الذين يُبَدّلونه  
+
28-فمن بَدَّلَهُ بَعدِ ما سَمِعَه فإنّما إِثمُهُ علی الذین یبَدّلونه  
  
29- وقفاً عاما ًصحيحاً شرعياً
+
29- وقفاً عاما ًصحیحاً شرعیاً
  
30- و السلام علي من اتبع الهدي و نهي عن الهدي
+
30- و السلام علی من اتبع الهدی و نهی عن الهدی
چون حدّ شمالي درست مشروح شود، مجدداً من باب التوضيح نگارش مي‌شود: بايد منتهي شود در سمت غربي لسيلاب جارچي، و از آنجا رو به پايين که سمت جنوب است مي‌آيد و منتهي مي‌شود به جاده ي قريه ي سارمساقلو
+
چون حدّ شمالی درست مشروح شود، مجدداً من باب التوضیح نگارش می‌شود: باید منتهی شود در سمت غربی لسیلاب جارچی، و از آنجا رو به پایین که سمت جنوب است می‌آید و منتهی می‌شود به جاده ی قریه ی سارمساقلو
 
<ref>
 
<ref>
 
سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
 
سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
 
</ref>
 
</ref>
و از تحت جاده مي‌رود و به مغرب منتهي مي‌شود به سيلاب همايون. حُرِّر ذلک في تاريخ الفوق، سنه ي اود ئيل شهر جمادي الثانيه 1294.
+
و از تحت جاده می‌رود و به مغرب منتهی می‌شود به سیلاب همایون. حُرِّر ذلک فی تاریخ الفوق، سنه ی اود ئیل شهر جمادی الثانیه 1294.
هامش سند
 
1ـ اعترف الواقف المعظم لدي الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً عليّاً».  
 
  
2ـ ابن مرحوم حاجي ابراهيم. [مهر:] «هو الوهّاب».  
+
==هامش سند==
 +
1ـ اعترف الواقف المعظم لدی الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً».  
  
3ـ قد اعترف الواقف الموفق بما نمي الي جنابه لدي الاقل ومراعاه الاحتياط صالحت منافع...... الي عالم يحدثه الواقف...... من قبل حجه الاسلام الحاج السيد حسين کوه کمره‌اي ـ سلّمه الله ـ علي المبلغ المعلوم بيني و بينه، و أن يصرف المبلغ المزبور بمستحقه في الاول من ذيحجه الحرام سنه 1294. [مهر:] «هو العليّ الأکبر1243».  
+
2ـ ابن مرحوم حاجی ابراهیم. [مهر:] «هو الوهّاب».  
  
4ـ حاجي شعبان. [مهر:] «شعبان».  
+
3ـ قد اعترف الواقف الموفق بما نمی الی جنابه لدی الاقل ومراعاه الاحتیاط صالحت منافع...... الی عالم یحدثه الواقف...... من قبل حجه الاسلام الحاج السید حسین کوه کمره‌ای ـ سلّمه الله ـ علی المبلغ المعلوم بینی و بینه، و أن یصرف المبلغ المزبور بمستحقه فی الاول من ذیحجه الحرام سنه 1294. [مهر:] «هو العلی الأکبر1243».  
  
5ـ ابن مرحوم مشهدي. [مهر:] «عبده الرّاجي خداويردي».  
+
4ـ حاجی شعبان. [مهر:] «شعبان».  
  
ابن مرحوم حاجي علي اصغر به تاريخ 14 شهر جمادي الثاني 1294.  
+
ابن مرحوم مشهدی. [مهر:] «عبده الرّاجی خداویردی».  
  
7ـ قد اعترف الواقف المؤيَّد الموفق ـ زاد الله توفيقاتِه ـ بتمام ما رُقِّمَ. حَرّره محمد حسن التفرشي ابن مرحوم الميرزا عبد العظيم (نَوّر الهُي مَضجَعَه) [مهر:] «عبده الراجي محمدحسن».  
+
ابن مرحوم حاجی علی اصغر به تاریخ 14 شهر جمادی الثانی 1294.  
  
8ـ عالي‌جاه عمده ي الاعيان و الاشراف الحاج حاجي عبد الحسين اقرار و اعتراف بر مضمون متن نمودند. حرره علي ساکن زنجان [مهر:] «يا علي أدرکني».  
+
7ـ قد اعترف الواقف المؤید الموفق ـ زاد الله توفیقاتِه ـ بتمام ما رُقِّمَ. حَرّره محمد حسن التفرشی ابن مرحوم المیرزا عبد العظیم (نَوّر الهُی مَضجَعَه) [مهر:] «عبده الراجی محمدحسن».  
  
9ـ بسم الله تبارک اسمه. و إن الإنسان اذا مات ينقطع أمله و عمله إلا من ثلاث: ولد صالح يدعوا له و علم انتفع به بعد موته و صدقه جاريه خيرها و يعم نفعها، شملت التوفيقات الإلهية...الواقف المسطور. فوقف تقربا الي الله تعالي ذلک احدثه علي من سطر من المسلمين لمن و جعل التوليه يسطر تقبل الله منه الباقيه الصالحه و الباقيات الصالحات خيرٌ عند ربک ثواباً و خيرٌ أمَلاً. و اعترف الواقف بکافّة ما سطر لَدَيَّ، و أنا أدعو الله أن يحفظ أهالي بلدنا و مَن يَلحَقُهم من ذُريّاتهم عن مخالفته. حرّره العبد الواثقُ ربَّه العظيم في 13 شهر جمادي الثاني من سنه 1294. [مهر:] «ابوالمکارم الموسوي»
+
8ـ عالی‌جاه عمده ی الاعیان و الاشراف الحاج حاجی عبد الحسین اقرار و اعتراف بر مضمون متن نمودند. حرره علی ساکن زنجان [مهر:] «یا علی أدرکنی».
 +
 
 +
9ـ بسم الله تبارک اسمه. و إن الإنسان اذا مات ینقطع أمله و عمله إلا من ثلاث: ولد صالح یدعوا له و علم انتفع به بعد موته و صدقه جاریه خیرها و یعم نفعها، شملت التوفیقات الإلهیة...الواقف المسطور. فوقف تقربا الی الله تعالی ذلک احدثه علی من سطر من المسلمین لمن و جعل التولیه یسطر تقبل الله منه الباقیه الصالحه و الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیرٌ أمَلاً. و اعترف الواقف بکافّة ما سطر لَدَی، و أنا أدعو الله أن یحفظ أهالی بلدنا و مَن یلحَقُهم من ذُریاتهم عن مخالفته. حرّره العبد الواثقُ ربَّه العظیم فی 13 شهر جمادی الثانی من سنه 1294. [مهر:] «ابوالمکارم الموسوی»
 
<ref>
 
<ref>
 
حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی)(1255-1330ق):از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه واز فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی .  
 
حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی)(1255-1330ق):از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه واز فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی .  
 
</ref>
 
</ref>
10ـ قد اعترف الواقف المؤيَّد بتوفيق اله. سبحانه..... من البدو إلي الختم لَدَيَّ في12 شهر جمادي الثاني 1294 [مهر:] «صَلِّ علي محمد».  
+
10ـ قد اعترف الواقف المؤید بتوفیق اله. سبحانه..... من البدو إلی الختم لَدَی فی12 شهر جمادی الثانی 1294 [مهر:] «صَلِّ علی محمد».  
  
11ـ قد اعترف الواقف ـ وفَّقه الله لِما يُحبُّ و يَرضي ـ بمضمون الکتاب عن اشک والارتياب من المبدء والمآب لدي الداعي دام دوله العليه في
+
11ـ قد اعترف الواقف ـ وفَّقه الله لِما یحبُّ و یرضی ـ بمضمون الکتاب عن اشک والارتیاب من المبدء والمآب لدی الداعی دام دوله العلیه فی
19 شهر صفر المظفر من سنة 1295. [مهر:] «يا خليل الله».  
+
19 شهر صفر المظفر من سنة 1295. [مهر:] «یا خلیل الله».  
  
12ـ قد اعترف الواقف الموفّق بما فيه لدي الأحقر. حرّره أقلّ السادات. [مهر:] «محمدمهدي الحسيني»؛ «محسن ابن باقر الموسوي»
+
12ـ قد اعترف الواقف الموفّق بما فیه لدی الأحقر. حرّره أقلّ السادات. [مهر:] «محمدمهدی الحسینی»؛ «محسن ابن باقر الموسوی»
 
<ref>
 
<ref>
 
محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 دی الحجه 1317ق.
 
محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 دی الحجه 1317ق.
 
</ref>
 
</ref>
 
   
 
   
13ـ أنا من الشاهدين [مهر ناخوانا].  
+
13ـ أنا من الشاهدین [مهر ناخوانا].  
  
14ـ قد اعترف الواقف الموفق به جميع ما نمي اليه في الورقه متناوبا مشار اليه بيده الفانيه في 11 شهر جمادي الثاني من الشهور سنة 1294. [مهر:] «عبده عماد الدين الحسيني».  
+
14ـ قد اعترف الواقف الموفق به جمیع ما نمی الیه فی الورقه متناوبا مشار الیه بیده الفانیه فی 11 شهر جمادی الثانی من الشهور سنة 1294. [مهر:] «عبده عماد الدین الحسینی».  
  
15ـ بسم الله الرحمن الرحيم. قد اعترف بحذافير ما سُطر فيه..... ذيقعدة الحرام سنة 1294. [مهر:] «حسين علي ابن رجبعلي».  
+
15ـ بسم الله الرحمن الرحیم. قد اعترف بحذافیر ما سُطر فیه..... ذیقعدة الحرام سنة 1294. [مهر:] «حسین علی ابن رجبعلی».  
  
16ـ قد اعترف الواقف الموفّق المکرّم لجميع ما رقم في الورقة متناً في 12 شهر جمادي الثاني 1294. [مهر:] «فتّاح ابن اسمعيل الحسيني».  
+
16ـ قد اعترف الواقف الموفّق المکرّم لجمیع ما رقم فی الورقة متناً فی 12 شهر جمادی الثانی 1294. [مهر:] «فتّاح ابن اسمعیل الحسینی».  
  
17ـ توضيح آنکه توليت قنات با فرزند عزيز آقا عبد الجليل با اولاد ارشد او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن. [مهر:] «و رفعناه مکاناً عليّاً».  
+
17ـ توضیح آنکه تولیت قنات با فرزند عزیز آقا عبد الجلیل با اولاد ارشد او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً».  
  
18ـ قد أقرّ الحاج المعظم له الواقف بوقوع ما صدر عنه من البدو الي الشهاده لدي الأقل في 12 جمادي الثاني 1294 [مهر:] «فتح الله الموسوي».  
+
18ـ قد أقرّ الحاج المعظم له الواقف بوقوع ما صدر عنه من البدو الی الشهاده لدی الأقل فی 12 جمادی الثانی 1294 [مهر:] «فتح الله الموسوی».  
  
19ـ هو. ما سُطر في الورقة مقرون بالصحة و الصواب، و اعترف الواقف. حرّره في ثالث عشر شهر جمادي الثاني سنة 1294. [مهر:] «ابوطالب الموسوي»
+
19ـ هو. ما سُطر فی الورقة مقرون بالصحة و الصواب، و اعترف الواقف. حرّره فی ثالث عشر شهر جمادی الثانی سنة 1294. [مهر:] «ابوطالب الموسوی»
 
<ref>
 
<ref>
 
حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259-1329ق)از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
 
حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259-1329ق)از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
 
</ref>  
 
</ref>  
  
20ـ قد اعترف بالمصالحة في ثالث عشر لدي جمادي الثاني 94.  
+
20ـ قد اعترف بالمصالحة فی ثالث عشر لدی جمادی الثانی 94.  
  
21ـ اعترف الواقف الموفّق المؤيّد بحد ما في الورقه لدي العبد الأقل في عاشر شهر جمادي الأخري من الشهور المعظم سنة 1294. [مهر:] «نصر الله ابن محمدرحيم»؛
+
21ـ اعترف الواقف الموفّق المؤید بحد ما فی الورقه لدی العبد الأقل فی عاشر شهر جمادی الأخری من الشهور المعظم سنة 1294. [مهر:] «نصر الله ابن محمدرحیم»؛
 
<ref>
 
<ref>
 
میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده است .
 
میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده است .
سطر ۱۹۶: سطر ۲۱۱:
 
</ref>
 
</ref>
 
    
 
    
22ـ هو الله تعالي شأنه. قد اعترف الحاج المعظم المکرم بکل ما في الورقه من البدايه إلي الشهاده بالوقف و الشرط و ساير ما کان لديّ في يوم الجمعة العاشر من جمادي الأخري من سنة 1294. [مهر:] «الواثق بالله الغنيّ عبدُه حسن ابن علي».  
+
22ـ هو الله تعالی شأنه. قد اعترف الحاج المعظم المکرم بکل ما فی الورقه من البدایه إلی الشهاده بالوقف و الشرط و سایر ما کان لدی فی یوم الجمعة العاشر من جمادی الأخری من سنة 1294. [مهر:] «الواثق بالله الغنی عبدُه حسن ابن علی».  
  
23ـ هو. اعترف الحاجّ و المعتمر الواقف بوفق المستطر بما في تلک الورقه من بدو الي التاريخ المرقوم بين يدي الأقل الفاني. [مهر:] «المتوکل علي الله إسمعيل الحسيني.  
+
23ـ هو. اعترف الحاجّ و المعتمر الواقف بوفق المستطر بما فی تلک الورقه من بدو الی التاریخ المرقوم بین یدی الأقل الفانی. [مهر:] «المتوکل علی الله إسمعیل الحسینی.  
  
24ـ [مهر:] «عبدالحسين».
+
24ـ [مهر:] «عبدالحسین».
  
==تاريخچه ي خاندان خطيبي‌هاي زنجان==  
+
==تاریخچه ی خاندان خطیبی‌های زنجان==  
يکي از خاندان‌هاي ديرين زنجان طايفه ي خطيبي‌ها هستند. بر اساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطيبي‌ها از تيره ي خالديان قريش است که از بدو ورود اسلام وارد ايران شده‌اند و قرن‌هاي متمادي موطن اصلي آنها شهرهاي نيشابور، مرو و شيراز بوده است. آنان از اوايل قرن پنجم به منطقه ي قزوين و زنجان نقل مکان مي‌‌کنند. در قرن هفتم دو صاحب‌مقام از اين خاندان برخاسته‌اند:  
+
یکی از خاندان‌های دیرین زنجان طایفه ی خطیبی‌ها هستند. بر اساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطیبی‌ها از تیره ی خالدیان قریش است که از بدو ورود [[اسلام]] وارد [[ایران]] شده‌اند و قرن‌های متمادی موطن اصلی آنها شهرهای نیشابور، مرو و شیراز بوده است. آنان از اوایل قرن پنجم به منطقه ی قزوین و زنجان نقل مکان می‌‌کنند. در قرن هفتم دو صاحب‌ مقام از این خاندان برخاسته‌اند:  
  
1ـ صدر الدين احمد ابن عبدالرزاق معروف به «صدر جهان» که چهار سال صدراعظم ايلخانيان بود.  
+
1ـ صدر الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «صدر جهان» که چهار سال صدراعظم ایلخانیان بود.  
  
2ـ قطب الدين احمد ابن عبدالرزاق معروف به «قطب جهان» که قاضي القضات ممالک اسلامي بود.   
+
2ـ قطب الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «قطب جهان» که قاضی القضات ممالک اسلامی بود.   
پس از تغيير و تحولات اجتماعي و سياسي، باز هم از اين سلسله فردي به نام ميرزا عبدالحسين ملاباشي بپاخاست که در زمان شاه طهماسب دوم (1148ـ1135ق) آخرين ملاباشي شاهان صفوي بود.   
+
پس از تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی، باز هم از این سلسله فردی به نام میرزا عبدالحسین ملاباشی بپاخاست که در زمان شاه طهماسب دوم (1148ـ1135ق) آخرین ملاباشی شاهان صفوی بود.   
وي در سال 1148ق در دشت مغان به سبب اعتراض به اصلاحات مذهبي نادرشاه و تغيير سلطنت از صفويه به افشاريه، به دستور وي کشته شد. مرحوم آغا بزرگ تهراني در طبقات اعلام شيعه
+
وی در سال 1148ق در دشت مغان به سبب اعتراض به اصلاحات مذهبی نادرشاه و تغییر سلطنت از صفویه به افشاریه، به دستور وی کشته شد. مرحوم آغا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه
 
<ref>
 
<ref>
 
در زمان قاجاریه ، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود ، «صدالصدور» می گفتند.
 
در زمان قاجاریه ، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود ، «صدالصدور» می گفتند.
 
</ref>
 
</ref>
او را جزء شهداي قرن 12 هجري ذکر کرده است.  
+
او را جزء شهدای قرن 12 هجری ذکر کرده است.  
پس از شهادت عبدالحسين ملاباشي، به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشي مجدداً از اصفهان به موطن اصلي خود منطقه ي زنجان بازگشتند.   
+
 
اولين فرد از اولاد ميرزا عبدالحسين ملاباشي که به زنجان آمده است فردي به نام حاج ميرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانيه
+
پس از شهادت عبدالحسین ملاباشی، به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشی مجدداً از اصفهان به موطن اصلی خود منطقه ی زنجان بازگشتند.   
 +
 
 +
اولین فرد از اولاد میرزا عبدالحسین ملاباشی که به زنجان آمده است فردی به نام حاج میرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانیه
 
<ref>
 
<ref>
 
طهرانی ، محمد محسن ، طبقات أعلام الشیعه ، ج6، ص422-421.  
 
طهرانی ، محمد محسن ، طبقات أعلام الشیعه ، ج6، ص422-421.  
 
</ref>
 
</ref>
  
شده است. سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان مي‌کنند. محل استقرار اوليه ي آنان در محله ي نصرالله خان، در قسمت شمال شرقيِ مسجد و مدرسه ي نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتي از آن در خيابان فعلي زينبيه واقع شده است.  
+
شده است. سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان می‌کنند. محل استقرار اولیه ی آنان در محله ی نصرالله خان، در قسمت شمال شرقی مسجد و مدرسه ی نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتی از آن در خیابان فعلی زینبیه واقع شده است.  
حاج ميرزا عرب فرزندي به نام حاج جلال داشته که روستاي ده‌جلال خدابنده چون سهم الارث ايشان بوده، به نام او نام‌گذاري مي‌شود؛ چرا که حاج ميرزا عرب شماري از روستاهاي سلطانيه و خدابنده را خريداري کرده بود.  
+
 
حاج ميرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسير اصفهان به آسياي صغير تجارت مي‌کرد. حاج جلال نيز فرزندي داشته به نام حاج ميرزا که در اسناد و نامه هاي موجود آن زمان به حاج ميرزاي زنجاني معروف بوده است. حتماً او نيز برادراني داشته که در حال حاضر از آنها اطلاعي در دست نيست.   
+
حاج میرزا عرب فرزندی به نام حاج جلال داشته که روستای ده‌جلال خدابنده چون سهم الارث ایشان بوده، به نام او نام‌گذاری می‌شود؛ چرا که حاج  
بر اساس تحقيقات نگارنده تاکنون، حاج ميرزاي زنجاني داراي پنج پسر به نام‌هاي حاج عبدالحسين، ميرزا ابراهيم خان مظفر الدوله، حاج زين العابدين، حاج مهديقلي و رضاقلي بوده است که هر کدام از اين فرزندان نيز اکنون در زنجان صاحب نسل هستند. فعلاً نوادگان حاج عبدالحسين و حاج مهديقليِ مرحوم، داراي نام خانوادگي «خطيبي» هستند. نام خانوادگي فرزندان ميرزا ابراهيم خان مظفر الدوله، «مظفري» است و نوادگان رضاقلي مرحوم نيز به «خطيب‌لو» مشتهر هستند.   
+
میرزا عرب شماری از روستاهای سلطانیه و خدابنده را خریداری کرده بود.  
هر چند بر اساس نقل قول‌هاي متعدد، اين خانواده پيش از انتخاب نام خانوادگي رسمي در سال 1304، همچنان عنوان «خطيبي» داشته‌اند. سبب هم آن بوده که از نسل صدر جهان، قطب جهان و صدر الصدور
+
 
 +
حاج میرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسیر اصفهان به آسیای صغیر تجارت می‌کرد. حاج جلال نیز فرزندی داشته به نام حاج میرزا که در اسناد و نامه های موجود آن زمان به حاج میرزای زنجانی معروف بوده است. حتماً او نیز برادرانی داشته که در حال حاضر از آنها اطلاعی در دست نیست.   
 +
 
 +
بر اساس تحقیقات نگارنده تاکنون، حاج میرزای زنجانی دارای پنج پسر به نام‌های حاج عبدالحسین، میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، حاج زین العابدین، حاج مهدیقلی و رضاقلی بوده است که هر کدام از این فرزندان نیز اکنون در زنجان صاحب نسل هستند. فعلاً نوادگان حاج عبدالحسین و حاج مهدیقلی مرحوم، دارای نام خانوادگی «خطیبی» هستند. نام خانوادگی فرزندان میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، «مظفری» است و نوادگان رضاقلی مرحوم نیز به «خطیب‌لو» مشتهر هستند.   
 +
 
 +
هر چند بر اساس نقل قول‌های متعدد، این خانواده پیش از انتخاب نام خانوادگی رسمی در سال 1304، همچنان عنوان «خطیبی» داشته‌اند. سبب هم آن بوده که از نسل صدر جهان، قطب جهان و صدر الصدور
 
<ref>
 
<ref>
 
البته به غیر از خاندان ملا باشی ، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آن ها هم در سلطانیه مستقر شدند واکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند.در این مدت ، بین این دو خاندان نسبت های سببی وخانوادگی ایجاد شده است.
 
البته به غیر از خاندان ملا باشی ، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آن ها هم در سلطانیه مستقر شدند واکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند.در این مدت ، بین این دو خاندان نسبت های سببی وخانوادگی ایجاد شده است.
 
</ref>  
 
</ref>  
  
بوده‌اند و اين هر سه با دارا بودن ملکه ي فصاحت و بلاغت، اغلب خطبه‌خوان بوده‌اند. علاوه بر آنکه مجالس درس و بحث آنها نيز رونق بسزا داشته است.   
+
بوده‌اند و این هر سه با دارا بودن ملکه ی فصاحت و بلاغت، اغلب خطبه‌خوان بوده‌اند. علاوه بر آنکه مجالس درس و بحث آنها نیز رونق بسزا داشته است.   
در اين ميان شخصيت ميرزا عبدالحسين ملاباشي که ملاباشي صفويه، يعني: بالاترين مقام روحاني، بوده، در انتخاب اين لقب بي‌تأثير نبوده است.   
+
 
شخصيت اصلي که در مقاله مورد بحث است، حاج عبدالحسين تاجر زنجاني است. وي حدود 1215 ق در زنجان متولد شده و در زمان خود بزرگ‌خاندان خطيبي بوده است. شغل اصلي‌اش تجارت بوده و همواره با اصفهان مراوده داشته است. وي به سبب تجارت و ارثيه‌اي که از پدرش داشته، در زنجان يکي از رجال و اعيان طراز اول شهر بوده است.   
+
در این میان شخصیت میرزا عبدالحسین ملاباشی که ملاباشی صفویه، یعنی: بالاترین مقام روحانی، بوده، در انتخاب این لقب بی‌تأثیر نبوده است.   
وي همواره در کارهاي عام المنفعه پيشقدم بوده و بر اساس اسناد و مدارک موجود، او مشوق اصلي آمدن و ماندن آخوند ملا علي قارپوز آبادي به زنجان بوده و سرمايه ي اصلي ساخت مسجد و مدرسه ي چهل ستون را تقبل کرده است. همچنان‌که يکي از دختران آخوند به نام ام سلمه خانم را نيز براي پسرش حاج عبدالرسول تزويج مي‌کند. آخوند در قسمت آخر وصيت‌نامه ي خود درباره ي حاج عبدالحسين آورده است: «اولاد خود را وصيت مي‌کنم به سلوک با يکديگر، و هر بزرگي کوچک خود را مراعات کند؛ و هر کوچکي حرمت بزرگ را نگه دارد؛ و همه را سپردم به خداوند رحمان؛ و بعد از فضل او، عالي‌شأن المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسين را وصيت مي کنم که به قسمي که با من بود با ايشان هم باشند؛ زيرا که ايشان باني و باعث بر ماندن من در ولايت زنجان شدند. في هفتم محرم 1289. آخوند ملا علي قارپوز آبادي». [مهر:] «و رفعناه مکاناً عليّاً».  
+
شخصیت اصلی که در مقاله مورد بحث است، حاج عبدالحسین تاجر زنجانی است. وی حدود 1215 ق در [[زنجان]] متولد شده و در زمان خود بزرگ‌خاندان خطیبی بوده است. شغل اصلی‌اش تجارت بوده و همواره با [[اصفهان]] مراوده داشته است. وی به سبب تجارت و ارثیه‌ای که از پدرش داشته، در زنجان یکی از رجال و اعیان طراز اول شهر بوده است.   
حاج عبدالحسين بعد از واقعه ي بابيّت در زنجان که شهر دچار خرابي شده و قلعه‌هاي اصلي شهر فرومي‌ريزد، در قسمت غربي شهر نزديک دروازه ي تبريز قلعه‌چه‌اي براي خانواده اش مي‌سازد که حدود بيست هزار متر مساحت داشته و داراي چندين برج بوده و ديوارهايي ضخيم به عرض 5 / 1 متر و ارتفاع 3 متر داشته است. ضخامت ديوارها چنان بوده است که يک نفر اسب‌سوار مي‌توانسته روي ديوار حرکت کند. آثار اين قلعه‌چه تا دهه ي 40 موجود بوده است.   
+
 
از آنجايي که شهر زنجان در دوران قاجاريه به دلايل مختلف در حال گسترش و توسعه بوده؛ از طرفي شهر با کمبود آب آشاميدني و زراعي مواجه بود، به طوري که هنگام خشکسالي‌ها و تغييرات جوي مشکل آب شرب از مشکلات جدّي بوده است؛ مخصوصاً در خشکسالي سال 1288  
+
وی همواره در کارهای عام المنفعه پیشقدم بوده و بر اساس اسناد و مدارک موجود، او مشوق اصلی آمدن و ماندن آخوند ملا علی قارپوز آبادی
 +
به زنجان بوده و سرمایه ی اصلی ساخت مسجد و مدرسه ی چهل ستون را تقبل کرده است. همچنان‌که یکی از دختران آخوند به نام ام سلمه خانم را نیز برای پسرش حاج عبدالرسول تزویج می‌کند. آخوند در قسمت آخر وصیت‌نامه ی خود درباره ی حاج عبدالحسین آورده است: «اولاد خود را وصیت می‌کنم به سلوک با یکدیگر، و هر بزرگی کوچک خود را مراعات کند؛ و هر کوچکی حرمت بزرگ را نگه دارد؛ و همه را سپردم به خداوند رحمان؛ و بعد از فضل او، عالی‌شأن المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسین را وصیت می کنم که به قسمی که با من بود با ایشان هم باشند؛ زیرا که ایشان بانی و باعث بر ماندن من در ولایت زنجان شدند. فی هفتم محرم 1289. آخوند ملا علی قارپوز آبادی». [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً».  
 +
حاج عبدالحسین بعد از واقعه ی بابیت در زنجان که شهر دچار خرابی شده و قلعه‌های اصلی شهر فرومی‌ریزد، در قسمت غربی شهر نزدیک دروازه ی تبریز قلعه‌چه‌ای برای خانواده اش می‌سازد که حدود بیست هزار متر مساحت داشته و دارای چندین برج بوده و دیوارهایی ضخیم به عرض 5 / 1 متر و ارتفاع 3 متر داشته است. ضخامت دیوارها چنان بوده است که یک نفر اسب‌سوار می‌توانسته روی دیوار حرکت کند. آثار این قلعه‌چه تا دهه ی 40 موجود بوده است.   
 +
از آنجایی که شهر زنجان در دوران قاجاریه به دلایل مختلف در حال گسترش و توسعه بوده؛ از طرفی شهر با کمبود آب آشامیدنی و زراعی مواجه بود، به طوری که هنگام خشکسالی‌ها و تغییرات جوی مشکل آب شرب از مشکلات جدّی بوده است؛ مخصوصاً در خشکسالی سال 1288  
 
<ref>
 
<ref>
 
در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند ، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی واز بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان «سال مجاعه»نام نهاده شده است.  
 
در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند ، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی واز بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان «سال مجاعه»نام نهاده شده است.  
 
</ref>
 
</ref>
که علاوه بر مرگ و مير مردم بر اثر قطحي، شمار فراواني نيز در شهر به خاطر آلودگي آب شرب به وبا مبتلا شده، از بين رفتند، در اين زمان عده‌اي از مردم به بزرگان شهر مراجعه کرده، خواستار حل مشکل آب شرب مي‌شوند. در اين ميان حاج عبدالحسين تقبل مي‌کند که قناتي براي تأمين آب شرب شهر زنجان حفر کند. حفر قنات از سال 1288 ق به دست مقنيان مجرب شهر آغاز مي‌شود. البته پيش از آن، در محله ي سرچشمه چشمه‌اي بوده، ولي رفته رفته آب‌دهي آن کم شده و به آب باريکه اي تبديل شده بود.   
+
که علاوه بر مرگ و میر مردم بر اثر قطحی، شمار فراوانی نیز در شهر به خاطر آلودگی آب شرب به وبا مبتلا شده، از بین رفتند، در این زمان عده‌ای از مردم به بزرگان شهر مراجعه کرده، خواستار حل مشکل آب شرب می‌شوند. در این میان حاج عبدالحسین تقبل می‌کند که قناتی برای تأمین آب شرب شهر زنجان حفر کند. حفر قنات از سال 1288 ق به دست مقنیان مجرب شهر آغاز می‌شود. البته پیش از آن، در محله ی سرچشمه چشمه‌ای بوده، ولی رفته رفته آب‌دهی آن کم شده و به آب باریکه ای تبدیل شده بود.   
حفر قنات چون در مرکز شهر بود، حاج عبدالحسين با مشکلاتي نيز روبرو بود؛ از جمله اينکه برخي از خانواده‌ها مانع احداث چاه‌هاي
+
حفر قنات چون در مرکز شهر بود، حاج عبدالحسین با مشکلاتی نیز روبرو بود؛ از جمله اینکه برخی از خانواده‌ها مانع احداث چاه‌های
 
<ref>
 
<ref>
 
البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام ، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
 
البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام ، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
 
</ref>
 
</ref>
قنات مي‌شدند که با سياست و کارداني حاج عبدالحسين نيز اين مشکلات حل مي‌شود.  
+
قنات می‌شدند که با سیاست و کاردانی حاج عبدالحسین نیز این مشکلات حل می‌شود.  
اين قنات که به نام قنات سرچشمه معروف است، از زمين‌هاي روستاي ديزج آباد شروع مي‌شود. چاه‌هاي متعددي هم در مسير آن حفر شده است. بر طبق وقف‌نامه ي موجود، هشت شعبه داشته که شعبه اصلي آن همان محله ي سرچشمه است که در خيابان طالقاني فعلي قرار دارد و محله اي بوده که اکثر منسوبين خانواده ي خطيبي در آنجا زندگي مي‌کردند.  
+
این قنات که به نام قنات سرچشمه معروف است، از زمین‌های روستای دیزج آباد شروع می‌شود. چاه‌های متعددی هم در مسیر آن حفر شده است. بر طبق وقف‌نامه ی موجود، هشت شعبه داشته که شعبه اصلی آن همان محله ی سرچشمه است که در خیابان طالقانی فعلی قرار دارد و محله ای بوده که اکثر منسوبین خانواده ی خطیبی در آنجا زندگی می‌کردند.  
در قسمت‌هاي مختلف شهر آب‌انبارهاي متعددي هم ساخته شده و آب آشاميدني مردم شهر در آنجا ذخيره مي‌شده است.ه تا اوايل قرن اخير، 12 آب انبار در داخل حصار که بافت قديمي شهر است وجود داشته است
+
در قسمت‌های مختلف شهر آب‌انبارهای متعددی هم ساخته شده و آب آشامیدنی مردم شهر در آنجا ذخیره می‌شده است.ه تا اوایل قرن اخیر، 12 آب انبار در داخل حصار که بافت قدیمی شهر است وجود داشته است
 
<ref>
 
<ref>
 
کیانی ، محمد یوسف وهوشنگ ثبوتی (1370).شهر های ایران (شهر زنجان).جهاد دانشگاهی ،ج4، ص224.  
 
کیانی ، محمد یوسف وهوشنگ ثبوتی (1370).شهر های ایران (شهر زنجان).جهاد دانشگاهی ،ج4، ص224.  
 
</ref>
 
</ref>
آب‌انباري نيز در محله ي گونيه، نزديک قلعه‌چه ي حاج عبدالحسين ساخته شده بود که تا اين اواخر باقي مانده بود.  
+
آب‌انباری نیز در محله ی گونیه، نزدیک قلعه‌چه ی حاج عبدالحسین ساخته شده بود که تا این اواخر باقی مانده بود.  
اين آب‌انبارها از نظر معماري و پلان به طور يکسان شامل سه فضاي مخصوص جمع شدن آب بوده است. ته‌نشست گل و لاي در فضاي نخستين انجام مي‌گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافي را در خود جاي مي‌داده است. فضاي سوم که محل برداشت آب بوده است يک پله نسبتاً طويل داشته که عموماً به نام قرخ اياق (چهل پله) ناميده مي‌شد.  
+
این آب‌انبارها از نظر معماری و پلان به طور یکسان شامل سه فضای مخصوص جمع شدن آب بوده است. ته‌نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می‌گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می‌داده است. فضای سوم که محل برداشت آب بوده است یک پله نسبتاً طویل داشته که عموماً به نام قرخ ایاق (چهل پله) نامیده می‌شد.  
اين آب‌انبارها با عناصري نظير سنگ، آجر، ملاط ساروج ساخته شده‌اند. فلکه ي خروجي آب، به لحاظ عبور صاف شده، عموما اندکي بلندتر از کف آب انبار تعبيه شده و تماماً داراي فاضلاب جهت لايروبي گل و لاي است. اين آب‌انبارها تا دهه‌هاي اخير، قبل از لوله کشي مورد استفاده ي اهالي بوده است
+
این آب‌انبارها با عناصری نظیر سنگ، آجر، ملاط ساروج ساخته شده‌اند. فلکه ی خروجی آب، به لحاظ عبور صاف شده، عموما اندکی بلندتر از کف آب انبار تعبیه شده و تماماً دارای فاضلاب جهت لایروبی گل و لای است. این آب‌انبارها تا دهه‌های اخیر، قبل از لوله کشی مورد استفاده ی اهالی بوده است
 
<ref>
 
<ref>
 
ثبوتی ، هوشنگ ،(1365).تاریخ زنجان.ص144-145.
 
ثبوتی ، هوشنگ ،(1365).تاریخ زنجان.ص144-145.
 
</ref>
 
</ref>
 
    
 
    
شعبات قنات سرچشمه با توضيحات کامل در [[وقف‌نامه]] آمده است. نکته ي قابل توجه در وقف‌نامه، توضيح حدود اربعه ي زمين‌هاي تحت پوشش قنات است که از زمين‌هاي واقع در بين سيلاب همايوناز آبريز کوه هاي همايون جاري شده، تا رودخانه ي زنجان‌رود ادامه داشت. يعني: از حدود خيابان فرمانداري فعلي تا رودخانه ي سارمساقلو. همه ي اين زمين‌ها متعلق به حاج عبدالحسين بوده و در وقف‌نامه اشاره شده است که هر کس بيست جريب از اين زمين‌ها را حيازت کند، در تصرف و تملک او خواهد بود.  
+
شعبات قنات سرچشمه با توضیحات کامل در [[وقف‌نامه]] آمده است. نکته ی قابل توجه در وقف‌نامه، توضیح حدود اربعه ی زمین‌های تحت پوشش قنات است که از زمین‌های واقع در بین سیلاب همایوناز آبریز کوه های همایون جاری شده، تا رودخانه ی زنجان‌رود ادامه داشت. یعنی: از حدود خیابان فرمانداری فعلی تا رودخانه ی سارمساقلو. همه ی این زمین‌ها متعلق به حاج عبدالحسین بوده و در وقف‌نامه اشاره شده است که هر کس بیست جریب از این زمین‌ها را حیازت کند، در تصرف و تملک او خواهد بود.  
اولين اقدام را جهت آبادي زمين‌ها، خود حاج عبدالحسين انجام داده، باغي را در قسمت شمال غربي آن زمين‌ها احداث مي‌کند که به حسين آباد معروف بود و در حال حاضر به علي آباد نامبردار است.  
+
اولین اقدام را جهت آبادی زمین‌ها، خود حاج عبدالحسین انجام داده، باغی را در قسمت شمال غربی آن زمین‌ها احداث می‌کند که به حسین آباد معروف بود و در حال حاضر به علی آباد نامبردار است.  
اين باغ را حاج عبدالحسين به برادرش ميرزا ابراهيم خان سرتيپ که داماد عبدالله ميرزا دارا حاکم زنجان بود بخشيد تا بتواند از ميهمان‌هاي خود که از رجال کشوري و لشگري دوره ي قاجار بودند در آنجا پذيرايي کند. در خاطرات ناصرالدين شاه، مظفر الدين شاه و محمد علي شاه هم آمده است که در مسير زنجان به آذربايجان، چند شبي را در محل باغ حسين آباد گذرانده‌اند.  
+
 
حاج عبدالحسين فرد خيري بوده است. آن‌گونه که از معمّرين نقل شده است، در قحطي 1288 که به «سال مجاعه» معروف است و مردم به شدت در تنگنا بودند، کفالت بيش از 50 خانوار را شخصاً به عهده داشته و و با احداث تنورهايي در محل قلعه‌چه، به هر خانوار نيازمند زنجاني روزانه يک قرص نان مي‌داده است.  
+
این باغ را حاج عبدالحسین به برادرش میرزا ابراهیم خان سرتیپ که داماد عبدالله میرزا دارا حاکم زنجان بود بخشید تا بتواند از میهمان‌های خود که از رجال کشوری و لشگری دوره ی قاجار بودند در آنجا پذیرایی کند. در خاطرات ناصرالدین شاه، مظفر الدین شاه و محمد علی شاه هم آمده است که در مسیر زنجان به آذربایجان، چند شبی را در محل باغ حسین آباد گذرانده‌اند.  
در خاطرات و بعضي از سفرنامه‌هاي دوره ي قاجار از حاج عبدالحسين به عنوان يکي از رجال و اعيان زنجان نام برده شده است. سرانجام وي پس از حدود 85 سال عمر با برکت، در سال 1300 ق دعوت حق را لبيک گفته، در محل قبرستان قديمي شهر که نزديک مقبره ي مجتهدي‌ها بود دفن شد. (اکثر بزرگان خاندان خطيبي که هم‌عصر حاج عبدالحسين بوده‌اند، در آنجا مدفون هستند).   
+
حاج عبدالحسین فرد خیری بوده است. آن‌گونه که از معمّرین نقل شده است، در قحطی 1288 که به «سال مجاعه» معروف است و مردم به شدت در تنگنا بودند، کفالت بیش از 50 خانوار را شخصاً به عهده داشته و و با احداث تنورهایی در محل قلعه‌چه، به هر خانوار نیازمند زنجانی روزانه یک قرص نان می‌داده است.  
در اوايل حکومت پهلوي اين قبرستان متروکه شد و دانش‌آموزان دختر در آن محل درختکاري کردند و آنجا قيزلارباغي (باغ دختران) نام گرفت.   
+
در خاطرات و بعضی از سفرنامه‌های دوره ی قاجار از حاج عبدالحسین به عنوان یکی از رجال و اعیان زنجان نام برده شده است. سرانجام وی پس از حدود 85 سال عمر با برکت، در سال 1300 ق دعوت حق را لبیک گفته، در محل قبرستان قدیمی شهر که نزدیک مقبره ی مجتهدی‌ها بود دفن شد. (اکثر بزرگان خاندان خطیبی که هم‌عصر حاج عبدالحسین بوده‌اند، در آنجا مدفون هستند).   
در روزنامه ي سفر آذربايجان که دافع الغرور نام‌گذاري شده و عبدالعلي اديب الملک برادر محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه به چاپ مي‌رساند، در سال 1275 ق نکات جالبي در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتي از آن به معرفي معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته است که عيناً نقل مي‌شود:  
+
در اوایل حکومت پهلوی این قبرستان متروکه شد و دانش‌آموزان دختر در آن محل درختکاری کردند و آنجا قیزلارباغی (باغ دختران) نام گرفت.   
معارف و اعيان شهر عبارتند از: ميرزا ابراهيم خان سرتيپ که نصف املاک «خمسه» مال اوست. حاج شيخ‌علي تاجر، آقا کلب‌علي، آقا نادعلي تاجر، حاجي عباس‌علي، حاجي ابراهيم تاجر، حاجي اسدالله، آقاعبدالحسين، حاجي مهدي‌قلي، امير اصلان خان برادر حسينقلي خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسين‌قلي خان نواده ي ذوالفقار خان.   
+
در روزنامه ی سفر آذربایجان که دافع الغرور نام‌گذاری شده و عبدالعلی ادیب الملک برادر محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه به چاپ می‌رساند، در سال 1275 ق نکات جالبی در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتی از آن به معرفی معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته است که عیناً نقل می‌شود:  
از اين 14 نفر که اديب الملک از آنها به عنوان اعيان و رجال شهر نام برده، چهار نفر از خاندان خطيبي بوده‌اند: ميرزا ابراهيم خان سرتيپ که فرمانده ي افواج «خمسه» بوده و در زمان ناصرالدين شاه به مظفر الدوله ملقب گرديد. حاجي عباس‌علي برادرزاده ي حاج عبدالحسين که از تاجران معروف زنجان بوده است. حاج مهدي‌قلي که برادر حاج عبدالحسين بوده است.   
+
 
در خصوص خاندان خطيبي اينجانب
+
معارف و اعیان شهر عبارتند از: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که نصف املاک «خمسه» مال اوست. حاج شیخ‌علی تاجر، آقا کلب‌علی، آقا نادعلی تاجر، حاجی عباس‌علی، حاجی ابراهیم تاجر، حاجی اسدالله، آقاعبدالحسین، حاجی مهدی‌قلی، امیر اصلان خان برادر حسینقلی خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسین‌قلی خان نواده ی ذوالفقار خان.   
 +
 
 +
از این 14 نفر که ادیب الملک از آنها به عنوان اعیان و رجال شهر نام برده، چهار نفر از خاندان خطیبی بوده‌اند: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که فرمانده ی افواج «خمسه» بوده و در زمان ناصرالدین شاه به مظفر الدوله ملقب گردید. حاجی عباس‌علی برادرزاده ی حاج عبدالحسین که از تاجران معروف زنجان بوده است. حاج مهدی‌قلی که برادر حاج عبدالحسین بوده است.   
 +
در خصوص خاندان خطیبی اینجانب
 
<ref>
 
<ref>
 
بهمن خطیبی.  
 
بهمن خطیبی.  
 
</ref>
 
</ref>
تحقيقاتي انجام داده‌ام که به حول و قوه ي الهي، پس از تکميل اطلاعات و اسناد و مدارک موجود چاپ خواهد شد.  
+
تحقیقاتی انجام داده‌ام که به حول و قوه ی الهی، پس از تکمیل اطلاعات و اسناد و مدارک موجود چاپ خواهد شد.  
متن مورد قبول است. محمدعلي محمدي
+
 
 +
متن مورد قبول است.  
  
 +
[[محمدعلی محمدی]]
 +
</div>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
  
[[رده:میراث جاویدان شماره 76]]
+
[[رده:میراث جاودان شماره 76]]
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۴

مؤلف:پرستو قاسمی اندرود-بهمن خطیبی(صاحب سند)

چکیده

(از آثار حاج عبدالحسین تاجر زنجانی، بزرگ‌خاندان خطیبی‌های زنجان)

این وقف‌ نامه که از اسناد تاریخی به شمار می‌رود، سندی است به خط شکسته ی نستعلیق، با مرکّب مشکی بر روی کاغذ کاهی‌رنگ به ابعاد 33 در 43 سانتی‌متر، که به سال 1294 هـ. ق در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، برای تعیین وضعیت وقفی «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین قنات زنجان است ـ نگاشته شده است. این قنات 33 حلقه چاه دایر و 141 حلقه چاه بایر داشته و مبدأ آن در اراضی قریه ی دیزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله ی معروف به «شکرالله میرزا» بوده است.

سند مذکور در 36 سطر نوشته شده و 26 نفر شاهد بر آن مهر زده‌اند. پشت سند هم مهر عبدالحسین که بانی و صاحب قنات بوده است دیده می‌شود. با توجه به وقف‌نامه ی موجود، حاج عبدالحسین، شش دانگ قنات مشهور به «قنات سرچشمه» را وقف عام کرده است.

کلیدواژه‌ها

قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسین تاجر، قنات‌های وقفی

تعریف قنات

درباره ی ریشه ی «قنات» در میان لغت‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را در اصل واژه‌ای فارسی می‌دانند. آنها لغت قنات را ماخوذ از لغت «کنه» به معنای کندن می‌دانند. در ایران و سایر کشورهای اسلامی جهان، برای قنات بیش از 27 اسم وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این نوع شیوه ی استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده است. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاریز، کهریز، کارزس و...

همه ی این نام‌ها به تونل‌هایی افقی گفته می‌شود که در مخروط افکنه‌ها، آب زیرزمینی رامی‌کشد و بدون پمپ و وسیله ی دیگری آن را به سطح زمین آورده، قابل استفاده می‌کند.

تعریف بهتر قنات عبارت است از مجموعه‌ای از چند میله ی چاه و یک کوره ی زیرزمینی که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه‌های آبدار مناطق مرتفع زمین را به کمک نیروی ثقل و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع‌آوری می‌کند و به نقاط پست‌تر می‌رساند. در واقع قنات را می‌توان نوعی زهکش زیرزمینی دانست که آب جمع‌آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می‌شود و به مصرف آبیاری و شرب می‌رسد [۱]

قنات‌های شهر زنجان

از دوران ناصرالدین شاه تاکنون، آخرین آب‌های جاری شهر زنجان که به صورت نوبتی مورد استفاده ی محلات قرار می‌گرفته است عبارتند از:

1ـ قنات حاجی میر بهاءالدین؛

2ـ قنات حاج یوسف؛

3ـ قنات حاجی عبدالحسین تاجر موسوم به قنات سرچشمه؛

4ـ قنات قیز قید.

همه ی این قنات‌ها از سلسله کوه‌های شرقی و شمال شرقی که حدود 30 الی 40 کیلومتری زنجان واقع شده‌اند شروع شده، آب کشاورزی و آشامیدنی را تأمین می‌کرده‌اند.

متن وقف‌نامه

بسم الله الرحمن الرحیم 
هو الواقف علی الضمائر 

1- بعد الحمد و الصلوة، منظور از نگارش این کلمات شرعیة المضامین آنکه چون وقف از جمله باقیات صالحات و ثواب آن علی الاستمرار عاید واقف عالی‌درجات بوده و هست، خصوص وقف عقارات [۲] و اجرای قنوات

2- که از جمله صدقات جاریه و ثواب آن عام است، ملاحظةً لهذه المراتب، توفیق ربانی و سعادت حضرت سبحانی شامل حال توفیق‌مآل عمده الأعاظم و الأقران، فخر الأماجد و الأعیان، سلاله دودمان نجابت اشرف الحاجّ و المعتمرین الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی [۳]

3- وفّقه الله تعالی گردیده، وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود جمیع حقوق احداثی خود را از قنات مشهوره به قنات سرچشمه، واقعه در شهر زنجان بر قاطبه ی مسلمین و عامه ی مومنینِ سکنه ی زنجان از مؤمنین و مؤمنات و عابرین سبیل و عامه ی مخلوقات، نسلاً بعد نسل إلی أن یرِثَ اللهُ الأرضَ وَ مَن علیها

4- که بقدر الکفاف و الحاجة شرب و استعمال نمایند؛ و ثواب آن را محضاً لله هبه و عطیه نمود مِن لَدُن آدمَ علیه السلام إلی انقراض العالَم، به کافه ی متدینین و موحدین و مسلمین که بر شریعت حقه بوده و رفته‌اند و بعد از این

5- در شریعت حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و طریقت ائمه ی معصومین ـ صلوات الله علیهم أجمعین إلی یوم الدین بوده و خواهند بود؛ و قرارداد آب مزبور در هر عصری از اعصار منشعب شعب هست کافه بوده و خواهند بود.

6- از قراری که تفصیل داده شود، از آن قرار معمول شود؛ و از شعب هشت‌گانه در هیچ عصری از اعصار تخلف و تجاوز ننمایند؛ و هر کس در هر زمان بخواهد قولاً و فعلاً از مقتضای ما وقَّعَه الواقف نماید، اِثم و مخالفت شریعت

7- نموده، اذن استعمال و حق الشرب از آب مزبور ندارد؛ و تقسیم شعب هشت گانه از قرار تفصیل ذیل است: شعبه ی اولی در جنب برج بدن طرف شرقی که منتهی الیه برج‌های دروازه رشت است

8- و بالای آن سیلابی است که ممتده می‌شود الی خندق کهنه، تا منتهی شود به باغ حاجی داداش قوزانی [۴] ساکن زنجان؛ و بالای سیلاب مزبور به هیچ وجه من الوجوه حق الشرب و استعمال ندارند. چنانچه آب را از بالای سیلاب ببرند غرس اشجار و تصرفی نمایند به لعن خدا و رسول صلی الله علیه و آله گرفتار شوند

9- که این شعبه ی آب مختص تحت سیلاب است نه بالای سیلاب. شعبه ی ثانیه فیمابین همین برج بدن و محل قورخانه [۵] که معروف است. سادات کلهرود جهت استعمال، از آن شعبه آب به خانه‌های خودشان می‌برند تا منتهی شود به محاذی [۶] امام‌زاده ی واجب التعظیم

10- امام‌زاده ابراهیم علیه السلام؛ و از آن حدود باز داخل شعبه ی برج بدن می شود. شعبه ی ثالثه از وسط جای قورخانه که جهت استعمال منشعب شده تا منتهی شود به حمام کوچک فراشباشی. شعبه ی رابعه محاذی امامزاده جدید [۷] طرف

11- غربی دروازه ی رشت المشهوره به تکیه ی میر کریم‌خان تا منتهی شود به میدان مرسل المنتهی إلیه شهر. شعبه ی خامسه آب انبار احداثی حاجی زمان تا منتهی شود به تکیه ی اسدالله بیک جهت شرب و استعمال فقط است.

12- شعبه ی سادسه دهنه ی سرچشمه [۸] در جنب باغ حکومتی و عمارات دیوانی واقع است و آب اغلب شهر از آنجا منشعب می‌شود و باغچه و عمارات شهر از آنجا مشروب می‌شود که عمده همین شعبه است.

13- شعبه ی سابعه بیرون قلعه و دروازه ی ارک بعد از غسالخانه ی احداثی علی اکبر خان فراشباشی منشعب می‌شود تا منتهی شود به قلعه‌چه ی حاجی میرزا معصوم الی قنات توپ آقاجی. شعبه ی ثامنه از راه طاحونه ی احداثی که چهاردانگ

14- واقف مزبور است الی حد مال‌دره‌سی و اراضی محاذی کشکان و والارود است قدر آب بگیرد و خودِ واقف تحجیر و حیازت نموده و تا بیست جریب نهر خانواری مجاناً و بلاعوض اذن تصرف و تملک داده، و به حدود آن اشاره خواهد شد؛ و خود واقف معین و مشخص نموده و همه آنها

15 در صورت کفاف شهر و فاضل آب است. جهت توضیح اشاره شد. و از ابتدای قوس الی آخر حَمَل که پنج ماه تمام است زیاده از قدر کافیه ی مشروبی شهر، فاضل ِآب باغچه‌ها و خانه‌ها که اهل شهر آن وقت محتاج آب نیستند و باعث خرابی

16- خانه‌ها و محلات است مختص طاحونه ی احداثی واقف موفق است؛ و کسی تسلط مزاحمت و ممانعت در مدت معینه ندارد. بعد ذا، واقف مُعزی الیه، در ثانی وقف مؤبّد شرعی نمود تمامی سه دانگ از شش دانگ

17- دو حجره ی طاحونه ی احداثی خود را از هر یک یک‌دانگ و نیم، که ثلث منافع آن هر ساله صرف قنات سرچشمه باشد: اول نو کندن، بعد لاروب‌کاری.

18- منافع یک ثلث باقی هم صرف چراغ و حصیر مساجد زنجان، مسجد جناب حاجی میرزا ابوالقاسم مرحوم (ره)، مسجد آقا سید جلیل مظلوم زمستانی و تابستانی، مسجد حسینیه، مسجد محله، مسجد زینبیه مشهور به مسجد آخوند سید علی اکبر، مسجد نصرالله خان، مسجد جناب آخوند ملا علی مرحوم (ره)، مسجد ملا رحیم باشد از قرار تفصیل فوق. اینها بعد از وضع طاحونه است بقدر الحصّه ی. صیغه ی وقف علی ما قُرِّر فی الشرع الأنور جاری و واقع گردید؛ و منافع یک ثلث که صرف چراغ و حصیر است

19- دو ثلث از برای حصیر مساجد معین است و یک ثلث از برای روغن چراغ. جهت توضیح اشاره شد.

20- و حدود اربعه ی اراضی که واقفِ موفق حیازت نموده از نهر آسیاب احداثی خود از قرار تفصیل است که قلمی می‌شود:

21- جنوبیتاً جاده ی تبریز تا منتهی شود به رودخانه ی قریه همایون [۹] و شمالیاً بالای دهنه و آب‌گیر قنوات شورجه متعلقی سرکار مقرب الخاقان

22- مظفر الملک [۱۰] و پاشاخان سرتیپ [۱۱] وقعات ورثه ی مرحومین کربلایی ابوطالب و حاجی زمان، که جمعاً سه رشته قنات است؛ به علاوه از بالای دهنه ی قنوات مزبوره 23- موازی هشتصد ذرع [۱۲]

طولاً مساحت شود به سمت شمالی طرف صحرا؛ و گویا آنچه مستثنی است آب‌گیرقنوات مزبوره است از دهنه ی نهر سه رشته قنات منفصله و سایر قنوات شورجه

24- که مال مالک قنوات مزبوره است، دخل به حیازت واقف معظّم له ندارد؛ شرقیاً از نهر احداثی خود واقف منتهی شود به مقبره ی جناب رضوان متعال

25- که مرحوم مغفور میرزا (ره) و قبرستان، و از آنجا منتهی شود به جاده ی تبریز؛ غربیاً منتهی شود به رودخانه ی قریه همایون که معروف به سیلاب همایون است.

26- فکان ذلک وقوعاً و تحریراً فی خامس شهر جمادی الثانی من شهور سنه هزار و دویست و نود و چهار هجری، علی ما حرر... و التحیه

27- مطابق با سال اود ئیل [۱۳] سنه ی 1294

28-فمن بَدَّلَهُ بَعدِ ما سَمِعَه فإنّما إِثمُهُ علی الذین یبَدّلونه

29- وقفاً عاما ًصحیحاً شرعیاً

30- و السلام علی من اتبع الهدی و نهی عن الهدی چون حدّ شمالی درست مشروح شود، مجدداً من باب التوضیح نگارش می‌شود: باید منتهی شود در سمت غربی لسیلاب جارچی، و از آنجا رو به پایین که سمت جنوب است می‌آید و منتهی می‌شود به جاده ی قریه ی سارمساقلو [۱۴] و از تحت جاده می‌رود و به مغرب منتهی می‌شود به سیلاب همایون. حُرِّر ذلک فی تاریخ الفوق، سنه ی اود ئیل شهر جمادی الثانیه 1294.

هامش سند

1ـ اعترف الواقف المعظم لدی الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً».

2ـ ابن مرحوم حاجی ابراهیم. [مهر:] «هو الوهّاب».

3ـ قد اعترف الواقف الموفق بما نمی الی جنابه لدی الاقل ومراعاه الاحتیاط صالحت منافع...... الی عالم یحدثه الواقف...... من قبل حجه الاسلام الحاج السید حسین کوه کمره‌ای ـ سلّمه الله ـ علی المبلغ المعلوم بینی و بینه، و أن یصرف المبلغ المزبور بمستحقه فی الاول من ذیحجه الحرام سنه 1294. [مهر:] «هو العلی الأکبر1243».

4ـ حاجی شعبان. [مهر:] «شعبان».

5ـ ابن مرحوم مشهدی. [مهر:] «عبده الرّاجی خداویردی».

6ـ ابن مرحوم حاجی علی اصغر به تاریخ 14 شهر جمادی الثانی 1294.

7ـ قد اعترف الواقف المؤید الموفق ـ زاد الله توفیقاتِه ـ بتمام ما رُقِّمَ. حَرّره محمد حسن التفرشی ابن مرحوم المیرزا عبد العظیم (نَوّر الهُی مَضجَعَه) [مهر:] «عبده الراجی محمدحسن».

8ـ عالی‌جاه عمده ی الاعیان و الاشراف الحاج حاجی عبد الحسین اقرار و اعتراف بر مضمون متن نمودند. حرره علی ساکن زنجان [مهر:] «یا علی أدرکنی».

9ـ بسم الله تبارک اسمه. و إن الإنسان اذا مات ینقطع أمله و عمله إلا من ثلاث: ولد صالح یدعوا له و علم انتفع به بعد موته و صدقه جاریه خیرها و یعم نفعها، شملت التوفیقات الإلهیة...الواقف المسطور. فوقف تقربا الی الله تعالی ذلک احدثه علی من سطر من المسلمین لمن و جعل التولیه یسطر تقبل الله منه الباقیه الصالحه و الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیرٌ أمَلاً. و اعترف الواقف بکافّة ما سطر لَدَی، و أنا أدعو الله أن یحفظ أهالی بلدنا و مَن یلحَقُهم من ذُریاتهم عن مخالفته. حرّره العبد الواثقُ ربَّه العظیم فی 13 شهر جمادی الثانی من سنه 1294. [مهر:] «ابوالمکارم الموسوی» [۱۵] 10ـ قد اعترف الواقف المؤید بتوفیق اله. سبحانه..... من البدو إلی الختم لَدَی فی12 شهر جمادی الثانی 1294 [مهر:] «صَلِّ علی محمد».

11ـ قد اعترف الواقف ـ وفَّقه الله لِما یحبُّ و یرضی ـ بمضمون الکتاب عن اشک والارتیاب من المبدء والمآب لدی الداعی دام دوله العلیه فی 19 شهر صفر المظفر من سنة 1295. [مهر:] «یا خلیل الله».

12ـ قد اعترف الواقف الموفّق بما فیه لدی الأحقر. حرّره أقلّ السادات. [مهر:] «محمدمهدی الحسینی»؛ «محسن ابن باقر الموسوی» [۱۶]

13ـ أنا من الشاهدین [مهر ناخوانا].

14ـ قد اعترف الواقف الموفق به جمیع ما نمی الیه فی الورقه متناوبا مشار الیه بیده الفانیه فی 11 شهر جمادی الثانی من الشهور سنة 1294. [مهر:] «عبده عماد الدین الحسینی».

15ـ بسم الله الرحمن الرحیم. قد اعترف بحذافیر ما سُطر فیه..... ذیقعدة الحرام سنة 1294. [مهر:] «حسین علی ابن رجبعلی».

16ـ قد اعترف الواقف الموفّق المکرّم لجمیع ما رقم فی الورقة متناً فی 12 شهر جمادی الثانی 1294. [مهر:] «فتّاح ابن اسمعیل الحسینی».

17ـ توضیح آنکه تولیت قنات با فرزند عزیز آقا عبد الجلیل با اولاد ارشد او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً».

18ـ قد أقرّ الحاج المعظم له الواقف بوقوع ما صدر عنه من البدو الی الشهاده لدی الأقل فی 12 جمادی الثانی 1294 [مهر:] «فتح الله الموسوی».

19ـ هو. ما سُطر فی الورقة مقرون بالصحة و الصواب، و اعترف الواقف. حرّره فی ثالث عشر شهر جمادی الثانی سنة 1294. [مهر:] «ابوطالب الموسوی» [۱۷]

20ـ قد اعترف بالمصالحة فی ثالث عشر لدی جمادی الثانی 94.

21ـ اعترف الواقف الموفّق المؤید بحد ما فی الورقه لدی العبد الأقل فی عاشر شهر جمادی الأخری من الشهور المعظم سنة 1294. [مهر:] «نصر الله ابن محمدرحیم»؛ [۱۸] «لطف الله» [۱۹]

22ـ هو الله تعالی شأنه. قد اعترف الحاج المعظم المکرم بکل ما فی الورقه من البدایه إلی الشهاده بالوقف و الشرط و سایر ما کان لدی فی یوم الجمعة العاشر من جمادی الأخری من سنة 1294. [مهر:] «الواثق بالله الغنی عبدُه حسن ابن علی».

23ـ هو. اعترف الحاجّ و المعتمر الواقف بوفق المستطر بما فی تلک الورقه من بدو الی التاریخ المرقوم بین یدی الأقل الفانی. [مهر:] «المتوکل علی الله إسمعیل الحسینی.

24ـ [مهر:] «عبدالحسین».

تاریخچه ی خاندان خطیبی‌های زنجان

یکی از خاندان‌های دیرین زنجان طایفه ی خطیبی‌ها هستند. بر اساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطیبی‌ها از تیره ی خالدیان قریش است که از بدو ورود اسلام وارد ایران شده‌اند و قرن‌های متمادی موطن اصلی آنها شهرهای نیشابور، مرو و شیراز بوده است. آنان از اوایل قرن پنجم به منطقه ی قزوین و زنجان نقل مکان می‌‌کنند. در قرن هفتم دو صاحب‌ مقام از این خاندان برخاسته‌اند:

1ـ صدر الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «صدر جهان» که چهار سال صدراعظم ایلخانیان بود.

2ـ قطب الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «قطب جهان» که قاضی القضات ممالک اسلامی بود. پس از تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی، باز هم از این سلسله فردی به نام میرزا عبدالحسین ملاباشی بپاخاست که در زمان شاه طهماسب دوم (1148ـ1135ق) آخرین ملاباشی شاهان صفوی بود. وی در سال 1148ق در دشت مغان به سبب اعتراض به اصلاحات مذهبی نادرشاه و تغییر سلطنت از صفویه به افشاریه، به دستور وی کشته شد. مرحوم آغا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه [۲۰] او را جزء شهدای قرن 12 هجری ذکر کرده است.

پس از شهادت عبدالحسین ملاباشی، به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشی مجدداً از اصفهان به موطن اصلی خود منطقه ی زنجان بازگشتند.

اولین فرد از اولاد میرزا عبدالحسین ملاباشی که به زنجان آمده است فردی به نام حاج میرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانیه [۲۱]

شده است. سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان می‌کنند. محل استقرار اولیه ی آنان در محله ی نصرالله خان، در قسمت شمال شرقی مسجد و مدرسه ی نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتی از آن در خیابان فعلی زینبیه واقع شده است.

حاج میرزا عرب فرزندی به نام حاج جلال داشته که روستای ده‌جلال خدابنده چون سهم الارث ایشان بوده، به نام او نام‌گذاری می‌شود؛ چرا که حاج میرزا عرب شماری از روستاهای سلطانیه و خدابنده را خریداری کرده بود.

حاج میرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسیر اصفهان به آسیای صغیر تجارت می‌کرد. حاج جلال نیز فرزندی داشته به نام حاج میرزا که در اسناد و نامه های موجود آن زمان به حاج میرزای زنجانی معروف بوده است. حتماً او نیز برادرانی داشته که در حال حاضر از آنها اطلاعی در دست نیست.

بر اساس تحقیقات نگارنده تاکنون، حاج میرزای زنجانی دارای پنج پسر به نام‌های حاج عبدالحسین، میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، حاج زین العابدین، حاج مهدیقلی و رضاقلی بوده است که هر کدام از این فرزندان نیز اکنون در زنجان صاحب نسل هستند. فعلاً نوادگان حاج عبدالحسین و حاج مهدیقلی مرحوم، دارای نام خانوادگی «خطیبی» هستند. نام خانوادگی فرزندان میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، «مظفری» است و نوادگان رضاقلی مرحوم نیز به «خطیب‌لو» مشتهر هستند.

هر چند بر اساس نقل قول‌های متعدد، این خانواده پیش از انتخاب نام خانوادگی رسمی در سال 1304، همچنان عنوان «خطیبی» داشته‌اند. سبب هم آن بوده که از نسل صدر جهان، قطب جهان و صدر الصدور [۲۲]

بوده‌اند و این هر سه با دارا بودن ملکه ی فصاحت و بلاغت، اغلب خطبه‌خوان بوده‌اند. علاوه بر آنکه مجالس درس و بحث آنها نیز رونق بسزا داشته است.

در این میان شخصیت میرزا عبدالحسین ملاباشی که ملاباشی صفویه، یعنی: بالاترین مقام روحانی، بوده، در انتخاب این لقب بی‌تأثیر نبوده است. شخصیت اصلی که در مقاله مورد بحث است، حاج عبدالحسین تاجر زنجانی است. وی حدود 1215 ق در زنجان متولد شده و در زمان خود بزرگ‌خاندان خطیبی بوده است. شغل اصلی‌اش تجارت بوده و همواره با اصفهان مراوده داشته است. وی به سبب تجارت و ارثیه‌ای که از پدرش داشته، در زنجان یکی از رجال و اعیان طراز اول شهر بوده است.

وی همواره در کارهای عام المنفعه پیشقدم بوده و بر اساس اسناد و مدارک موجود، او مشوق اصلی آمدن و ماندن آخوند ملا علی قارپوز آبادی به زنجان بوده و سرمایه ی اصلی ساخت مسجد و مدرسه ی چهل ستون را تقبل کرده است. همچنان‌که یکی از دختران آخوند به نام ام سلمه خانم را نیز برای پسرش حاج عبدالرسول تزویج می‌کند. آخوند در قسمت آخر وصیت‌نامه ی خود درباره ی حاج عبدالحسین آورده است: «اولاد خود را وصیت می‌کنم به سلوک با یکدیگر، و هر بزرگی کوچک خود را مراعات کند؛ و هر کوچکی حرمت بزرگ را نگه دارد؛ و همه را سپردم به خداوند رحمان؛ و بعد از فضل او، عالی‌شأن المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسین را وصیت می کنم که به قسمی که با من بود با ایشان هم باشند؛ زیرا که ایشان بانی و باعث بر ماندن من در ولایت زنجان شدند. فی هفتم محرم 1289. آخوند ملا علی قارپوز آبادی». [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیاً». حاج عبدالحسین بعد از واقعه ی بابیت در زنجان که شهر دچار خرابی شده و قلعه‌های اصلی شهر فرومی‌ریزد، در قسمت غربی شهر نزدیک دروازه ی تبریز قلعه‌چه‌ای برای خانواده اش می‌سازد که حدود بیست هزار متر مساحت داشته و دارای چندین برج بوده و دیوارهایی ضخیم به عرض 5 / 1 متر و ارتفاع 3 متر داشته است. ضخامت دیوارها چنان بوده است که یک نفر اسب‌سوار می‌توانسته روی دیوار حرکت کند. آثار این قلعه‌چه تا دهه ی 40 موجود بوده است. از آنجایی که شهر زنجان در دوران قاجاریه به دلایل مختلف در حال گسترش و توسعه بوده؛ از طرفی شهر با کمبود آب آشامیدنی و زراعی مواجه بود، به طوری که هنگام خشکسالی‌ها و تغییرات جوی مشکل آب شرب از مشکلات جدّی بوده است؛ مخصوصاً در خشکسالی سال 1288 [۲۳] که علاوه بر مرگ و میر مردم بر اثر قطحی، شمار فراوانی نیز در شهر به خاطر آلودگی آب شرب به وبا مبتلا شده، از بین رفتند، در این زمان عده‌ای از مردم به بزرگان شهر مراجعه کرده، خواستار حل مشکل آب شرب می‌شوند. در این میان حاج عبدالحسین تقبل می‌کند که قناتی برای تأمین آب شرب شهر زنجان حفر کند. حفر قنات از سال 1288 ق به دست مقنیان مجرب شهر آغاز می‌شود. البته پیش از آن، در محله ی سرچشمه چشمه‌ای بوده، ولی رفته رفته آب‌دهی آن کم شده و به آب باریکه ای تبدیل شده بود. حفر قنات چون در مرکز شهر بود، حاج عبدالحسین با مشکلاتی نیز روبرو بود؛ از جمله اینکه برخی از خانواده‌ها مانع احداث چاه‌های [۲۴] قنات می‌شدند که با سیاست و کاردانی حاج عبدالحسین نیز این مشکلات حل می‌شود. این قنات که به نام قنات سرچشمه معروف است، از زمین‌های روستای دیزج آباد شروع می‌شود. چاه‌های متعددی هم در مسیر آن حفر شده است. بر طبق وقف‌نامه ی موجود، هشت شعبه داشته که شعبه اصلی آن همان محله ی سرچشمه است که در خیابان طالقانی فعلی قرار دارد و محله ای بوده که اکثر منسوبین خانواده ی خطیبی در آنجا زندگی می‌کردند. در قسمت‌های مختلف شهر آب‌انبارهای متعددی هم ساخته شده و آب آشامیدنی مردم شهر در آنجا ذخیره می‌شده است.ه تا اوایل قرن اخیر، 12 آب انبار در داخل حصار که بافت قدیمی شهر است وجود داشته است [۲۵] آب‌انباری نیز در محله ی گونیه، نزدیک قلعه‌چه ی حاج عبدالحسین ساخته شده بود که تا این اواخر باقی مانده بود. این آب‌انبارها از نظر معماری و پلان به طور یکسان شامل سه فضای مخصوص جمع شدن آب بوده است. ته‌نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می‌گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می‌داده است. فضای سوم که محل برداشت آب بوده است یک پله نسبتاً طویل داشته که عموماً به نام قرخ ایاق (چهل پله) نامیده می‌شد. این آب‌انبارها با عناصری نظیر سنگ، آجر، ملاط ساروج ساخته شده‌اند. فلکه ی خروجی آب، به لحاظ عبور صاف شده، عموما اندکی بلندتر از کف آب انبار تعبیه شده و تماماً دارای فاضلاب جهت لایروبی گل و لای است. این آب‌انبارها تا دهه‌های اخیر، قبل از لوله کشی مورد استفاده ی اهالی بوده است [۲۶]

شعبات قنات سرچشمه با توضیحات کامل در وقف‌نامه آمده است. نکته ی قابل توجه در وقف‌نامه، توضیح حدود اربعه ی زمین‌های تحت پوشش قنات است که از زمین‌های واقع در بین سیلاب همایوناز آبریز کوه های همایون جاری شده، تا رودخانه ی زنجان‌رود ادامه داشت. یعنی: از حدود خیابان فرمانداری فعلی تا رودخانه ی سارمساقلو. همه ی این زمین‌ها متعلق به حاج عبدالحسین بوده و در وقف‌نامه اشاره شده است که هر کس بیست جریب از این زمین‌ها را حیازت کند، در تصرف و تملک او خواهد بود. اولین اقدام را جهت آبادی زمین‌ها، خود حاج عبدالحسین انجام داده، باغی را در قسمت شمال غربی آن زمین‌ها احداث می‌کند که به حسین آباد معروف بود و در حال حاضر به علی آباد نامبردار است.

این باغ را حاج عبدالحسین به برادرش میرزا ابراهیم خان سرتیپ که داماد عبدالله میرزا دارا حاکم زنجان بود بخشید تا بتواند از میهمان‌های خود که از رجال کشوری و لشگری دوره ی قاجار بودند در آنجا پذیرایی کند. در خاطرات ناصرالدین شاه، مظفر الدین شاه و محمد علی شاه هم آمده است که در مسیر زنجان به آذربایجان، چند شبی را در محل باغ حسین آباد گذرانده‌اند. حاج عبدالحسین فرد خیری بوده است. آن‌گونه که از معمّرین نقل شده است، در قحطی 1288 که به «سال مجاعه» معروف است و مردم به شدت در تنگنا بودند، کفالت بیش از 50 خانوار را شخصاً به عهده داشته و و با احداث تنورهایی در محل قلعه‌چه، به هر خانوار نیازمند زنجانی روزانه یک قرص نان می‌داده است. در خاطرات و بعضی از سفرنامه‌های دوره ی قاجار از حاج عبدالحسین به عنوان یکی از رجال و اعیان زنجان نام برده شده است. سرانجام وی پس از حدود 85 سال عمر با برکت، در سال 1300 ق دعوت حق را لبیک گفته، در محل قبرستان قدیمی شهر که نزدیک مقبره ی مجتهدی‌ها بود دفن شد. (اکثر بزرگان خاندان خطیبی که هم‌عصر حاج عبدالحسین بوده‌اند، در آنجا مدفون هستند). در اوایل حکومت پهلوی این قبرستان متروکه شد و دانش‌آموزان دختر در آن محل درختکاری کردند و آنجا قیزلارباغی (باغ دختران) نام گرفت. در روزنامه ی سفر آذربایجان که دافع الغرور نام‌گذاری شده و عبدالعلی ادیب الملک برادر محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه به چاپ می‌رساند، در سال 1275 ق نکات جالبی در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتی از آن به معرفی معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته است که عیناً نقل می‌شود:

معارف و اعیان شهر عبارتند از: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که نصف املاک «خمسه» مال اوست. حاج شیخ‌علی تاجر، آقا کلب‌علی، آقا نادعلی تاجر، حاجی عباس‌علی، حاجی ابراهیم تاجر، حاجی اسدالله، آقاعبدالحسین، حاجی مهدی‌قلی، امیر اصلان خان برادر حسینقلی خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسین‌قلی خان نواده ی ذوالفقار خان.

از این 14 نفر که ادیب الملک از آنها به عنوان اعیان و رجال شهر نام برده، چهار نفر از خاندان خطیبی بوده‌اند: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که فرمانده ی افواج «خمسه» بوده و در زمان ناصرالدین شاه به مظفر الدوله ملقب گردید. حاجی عباس‌علی برادرزاده ی حاج عبدالحسین که از تاجران معروف زنجان بوده است. حاج مهدی‌قلی که برادر حاج عبدالحسین بوده است. در خصوص خاندان خطیبی اینجانب [۲۷] تحقیقاتی انجام داده‌ام که به حول و قوه ی الهی، پس از تکمیل اطلاعات و اسناد و مدارک موجود چاپ خواهد شد.

متن مورد قبول است. 

محمدعلی محمدی

پانویس

  1. بابلی یزدی ، محمد حسین ولباف خانیگی ، مجید .(1382).قنات های اول نفت .چاپ اول .تهران:انتشارات میراث فرهنگی.
  2. عَقارات جمع عَقار به معنی سرای ، خانه،اثات، آب وزمین وملک ،(فرهنگ معین ،ج1).
  3. الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت :الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود .ب.حاج عبد الرسول ،داماد آخوند ملا علی قار پوزآبادی؛ج. حاج عبد الاحد ملقب به معتمد الرعایا؛4-...؟؟.
  4. قوزان :روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
  5. قور خانه :اسلحه خانه زراد خانه (لغت نامه ی دهخدا).
  6. امامزاده اسماعیل علیه السلام که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت ، ومتأسفانه هیچ گونه کنبد وبارگاهی برای آن ایجاد نشده است.
  7. دهنه ی اصلی سرچشمه ، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه ی بازی بود.
  8. بیرون قلعه :منظور از قلعه همان دیوار وحفاظ اصلی شهر بود که در دروازه ی رشت قرار داشت.
  9. همایون :روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان .
  10. مظفر الملک :مظفر الدوله صحیح است .آقاخان مظفرالدوله از مردان مشهور ومعروف شهر زنگان ورئیس فوج اول خمسه بود.
  11. پاشا خان سرتیب: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
  12. ذرع، معادل 16 گروه ؛ یعنی یک متر وچها صدم یک متر (لغت ناامه دهخدا).
  13. اودئیل :از ماه های سال ترکی به معنی سال گاو.
  14. سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
  15. حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی)(1255-1330ق):از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه واز فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی .
  16. محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 دی الحجه 1317ق.
  17. حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259-1329ق)از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
  18. میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده است .
  19. حاج میرزا لطف الله بن نصرالله بن محمد بن علی زنگانی متولد 1233ق، عالمی ادیب بوده.
  20. در زمان قاجاریه ، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود ، «صدالصدور» می گفتند.
  21. طهرانی ، محمد محسن ، طبقات أعلام الشیعه ، ج6، ص422-421.
  22. البته به غیر از خاندان ملا باشی ، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آن ها هم در سلطانیه مستقر شدند واکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند.در این مدت ، بین این دو خاندان نسبت های سببی وخانوادگی ایجاد شده است.
  23. در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند ، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی واز بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان «سال مجاعه»نام نهاده شده است.
  24. البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام ، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
  25. کیانی ، محمد یوسف وهوشنگ ثبوتی (1370).شهر های ایران (شهر زنجان).جهاد دانشگاهی ،ج4، ص224.
  26. ثبوتی ، هوشنگ ،(1365).تاریخ زنجان.ص144-145.
  27. بهمن خطیبی.