طلا: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «طلایا زربه فلز معروفِ کمیاب و گران بها گفته میشود. از آن به مناسبت در بابهای...» ایجاد کرد) |
جز («طلا» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان))) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۵۱
طلایا زربه فلز معروفِ کمیاب و گران بها گفته میشود. از آن به مناسبت در بابهای طهارت ، صلات ، زکات ، خمس ، تجارت ، عاریه و غصب سخن گفتهاند.
استعمال طلا[ویرایش]
آراستن خود به زیور طلا همچون انگشتر و ساعت و نیزپوشیدن لباس زربافت بر مرد حرام و به قول مشهور موجب بطلان نماز است. [۱] [۲] [۳] در بطلان نماز با لباسی که حاشیه آن از طلا است و یا طلا در آن به کار رفته، اختلاف است؛ [۴] [۵] لیکن همراه داشتن آن، مانند گذاشتن انگشتر طلا در جیب، موجب بطلان نماز نیست. [۶] [۷] کشیدن روکش طلا بر دندان اشکال ندارد. برخی پوشاندن دندانهای جلو را در صورتی که به قصد زینت باشد، خالی از اشکال ندانستهاند. [۸] [۹] [۱۰] به تصریح برخی معاصران، طلای سفید حکم طلا را دارد؛ لیکن پلاتین که فلزی غیر از طلا است، احکام طلا را ندارد. [۱۱] [۱۲] استفاده از ظروف طلا و نقره در خوردن و آشامیدن؛ بلکه به قول مشهور، مطلق استفاده از آن، حتی در غیر خوردن و آشامیدن، از قبیل وضو و غسل جایز نیست. [۱۳] قبضه شمشیر و غلاف آن و نیز دسته چاقو و مانند آن استثنا شده و ساختن آنها از طلا اشکال ندارد؛ چنان که تزیین کتاب ، سقف و دیوار خانه و مانند آن با طلا جایز است. [۱۴] همچنین تزیین قرآن و نیز نوشتن آیات با طلا جایز، لیکن به تصریح بسیاری مکروه است. [۱۵] [۱۶] بنابر قول منسوب به مشهور، تزیین مسجد با طلا حرام است. [۱۷] [۱۸]
← سایر احکام طلا از معادن است و احکام معدن ، همچون تعلق خمس به آن با استخراج از معدن [۱۹] و عدم صحّت سجده بر آن جز در حال ضرورت، بر آن جاری است. [۲۰] به طلای مسکوک که داد و ستد با آن رواج دارد، در صورت رسیدن به حدّ نصاب ، زکات تعلّق میگیرد. [۲۱] در بیع صرف یعنی خرید و فروش طلا و نقره در برابر هم؛ طلا در برابر طلا، نقره در برابر نقره و یا یکی در برابر دیگری باید کالا و بهای آن به صورت نقد در مجلس معامله میان فروشنده و خریدار ردّ و بدل شود و چنانچه دو طرف بدون ردّ و بدل از یکدیگر جدا شوند، به قول مشهور که بر آن ادعای اجماع نیز شده معامله محکوم به بطلان است. [۲۲] در معامله طلا و نقره ربا جریان دارد. بنابر این، داد و ستد هر یک از آن دو با جنس خود با تفاضل یکی بر دیگری، ربا و حرام است و در صورت هم جنس نبودن، مانند معامله طلا با نقره، تفاضل جایز است [۲۳] عاریه امانت است. بنابر این، عاریه گیرنده ضامن تلف شدن آن نیست، مگر در صورت کوتاهی در حفظ آن و یا شرط ضمان ؛ لیکن چنانچه مال عاریه داده شده درهم و دینار و یا حتی بنابر دیدگاه مشهور طلا و نقره غیر مسکوک باشد، عاریه گیرنده ضامن است؛ خواه شرط ضمان کرده باشند یا نه. تنها در فرض شرط عدم ضمان، عاریه گیرنده ضامن نخواهد بود. [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] به قول مشهور، طلا و نقره؛ خواه شمش باشند یا درهم و دینار ، مثلی به شمار میروند. بنابر این، چنانچه غصب یا تلف شوند، باید مثل آنها پرداخت گردد. بسیاری از فقها در طلای ساخته شده، مانند زیور آلات، ضمان طلای آن را به مثل، و هزینه ساخت آن را به قیمت آن دانستهاند. بنابر این، غاصب یا تلف کننده باید هم وزن طلای تلف شده و قیمت ساخت آن را به صاحبش بپردازد. برخی ضمان آن را به قیمت دانسته و برخی احتمال دادهاند ضمان آن طلای ساخته شده همانند آن باشد. بنابر این، باید همانند طلای تلف شده از لحاظ وزن و ساخت به صاحبش برگردانده شود. [۲۸] [۲۹]
پانویس[ویرایش]
منبع[ویرایش] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۱۸۹، برگرفته از مقاله«طلا».