جهانگردی در تمدن اسلامی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « تمدن ، پیشینهای طولانی در جامعهها بشری دارد و مراحل گوناگونی را طی کرده ت...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۲۱: | سطر ۲۱: | ||
با ویژگیهایی که یاد شد درخشان ترین دوران تمدن اسلام را قرن چهارم دانستهاند و به تحلیل و بررسی گزارههای آن پرداختهاند. | با ویژگیهایی که یاد شد درخشان ترین دوران تمدن اسلام را قرن چهارم دانستهاند و به تحلیل و بررسی گزارههای آن پرداختهاند. | ||
در این زمان، سرزمین اسلام از نظر وسعت و گستره از هند تا اندلس و از دربند قفقاز تا زنگبار در آفریقا بوده | در این زمان، سرزمین اسلام از نظر وسعت و گستره از هند تا اندلس و از دربند قفقاز تا زنگبار در آفریقا بوده | ||
− | + | <ref> | |
[۱] | [۱] | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
==دوران رکود== | ==دوران رکود== | ||
در قرن چهارم حکومتهای محلی نیز سر بر آوردند و در کاروان تمدن اسلام شریک شدند؛ امّا آنچه مهم مینمود و لازمه یک تمدن بزرگ به شمار میرود، وحدت ایجاد شده | در قرن چهارم حکومتهای محلی نیز سر بر آوردند و در کاروان تمدن اسلام شریک شدند؛ امّا آنچه مهم مینمود و لازمه یک تمدن بزرگ به شمار میرود، وحدت ایجاد شده | ||
− | + | <ref> | |
[۲] | [۲] | ||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
مهم ترین عامل خارجی را میتوان، حمله وحشیانه مغول به سرزمینهای اسلامی دانست که ویرانیهای زیادی در پی داشت و سبب فروپاشی خلافت بنی عباس در سال ۶۵۶هـ/۱۲۵۸م شد. | مهم ترین عامل خارجی را میتوان، حمله وحشیانه مغول به سرزمینهای اسلامی دانست که ویرانیهای زیادی در پی داشت و سبب فروپاشی خلافت بنی عباس در سال ۶۵۶هـ/۱۲۵۸م شد. | ||
در این یورشها مراکز علمی نابود و دانشمندان آواره شدند و کتابها و کتابخانهها از بین رفت. | در این یورشها مراکز علمی نابود و دانشمندان آواره شدند و کتابها و کتابخانهها از بین رفت. | ||
− | + | <ref> | |
[۳] | [۳] | ||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
امپراتوری عثمانی در سال ۹۶۲هـ/۱۵۵۵م در اوج ترقی بود. | امپراتوری عثمانی در سال ۹۶۲هـ/۱۵۵۵م در اوج ترقی بود. | ||
مغولان تیموری در روزگار اکبر شاه (۱۰۱۴ ـ ۹۶۳هـ/۱۶۰۴ ـ ۱۵۵۳م.) و جهانگیر شاه (۱۰۳۶ ـ ۱۰۰۸هـ. /۱۶۲۷ ـ ۱۶۰۰م) دوران پیشرفت را میگذراندند و صفویان در روزگار سلطنت شاه عباس اول (۱۰۳۸ ـ ۹۹۶هـ/ ۱۶۲۹ ـ ۱۵۸۸م.) به رشد و شکوفایی بزرگی رسیدند | مغولان تیموری در روزگار اکبر شاه (۱۰۱۴ ـ ۹۶۳هـ/۱۶۰۴ ـ ۱۵۵۳م.) و جهانگیر شاه (۱۰۳۶ ـ ۱۰۰۸هـ. /۱۶۲۷ ـ ۱۶۰۰م) دوران پیشرفت را میگذراندند و صفویان در روزگار سلطنت شاه عباس اول (۱۰۳۸ ـ ۹۹۶هـ/ ۱۶۲۹ ـ ۱۵۸۸م.) به رشد و شکوفایی بزرگی رسیدند | ||
− | + | <ref> | |
[۴] | [۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۵] | [۵] | ||
سطر ۶۹: | سطر ۶۹: | ||
روشن است آن زمان که کلیت اسلام از یاد برود و مسائل جزئی مذهبی بزرگ جلوه کند و استعدادها در راه محکوم سازی و تکفیر یکدیگر و ردّ اندیشههای عقل گرایانه به کارگرفته شود، خمود و تحجر چیره میگردد و زمینه انتقال اندیشههای علمی و پیشرفت از بین میرود. | روشن است آن زمان که کلیت اسلام از یاد برود و مسائل جزئی مذهبی بزرگ جلوه کند و استعدادها در راه محکوم سازی و تکفیر یکدیگر و ردّ اندیشههای عقل گرایانه به کارگرفته شود، خمود و تحجر چیره میگردد و زمینه انتقال اندیشههای علمی و پیشرفت از بین میرود. | ||
همزمان با رکود علمی دنیای اسلام، غرب به یک نوع وحدت و همگرایی میرسید و جنگهای صلیبی که از سال ۴۸۸هـ/۱۰۹۵م آغاز و تا ۱۸۵ سال بعد ادامه داشت | همزمان با رکود علمی دنیای اسلام، غرب به یک نوع وحدت و همگرایی میرسید و جنگهای صلیبی که از سال ۴۸۸هـ/۱۰۹۵م آغاز و تا ۱۸۵ سال بعد ادامه داشت | ||
− | + | <ref> | |
[۶] | [۶] | ||
سطر ۷۵: | سطر ۷۵: | ||
آنان را به وحدت علیه اسلام کشاند و تلاش کردند با آموختن دانش مسلمانان کمبودهای خود را جبران کنند آنان در اندلس دانشهای گوناگون را آموختند. | آنان را به وحدت علیه اسلام کشاند و تلاش کردند با آموختن دانش مسلمانان کمبودهای خود را جبران کنند آنان در اندلس دانشهای گوناگون را آموختند. | ||
انتقال دانشهای عربی و اسلامی، به غرب از میانههای قرن چهارم هجری شروع شد و تا آغازین سالهای قرن نهم ادامه یافت. | انتقال دانشهای عربی و اسلامی، به غرب از میانههای قرن چهارم هجری شروع شد و تا آغازین سالهای قرن نهم ادامه یافت. | ||
− | + | <ref> | |
[۷] | [۷] | ||
با ایجاد نخستین مدرسه ترجمه از زبان عربی به اسپانیایی در شهر تولد و (طُلَیطَلَه) اسپانیا در سال ۵۲۶هـ/۱۱۳۰م توسط سر اسقف تولدو، دون ریموند، این انتقال سرعت یافت و کتابهای زیادی از دانشمندان اسلامی ترجمه کردند در جمع مترجمان افرادی از فرانسه، ایتالیا و انگلستان حضور داشتند. | با ایجاد نخستین مدرسه ترجمه از زبان عربی به اسپانیایی در شهر تولد و (طُلَیطَلَه) اسپانیا در سال ۵۲۶هـ/۱۱۳۰م توسط سر اسقف تولدو، دون ریموند، این انتقال سرعت یافت و کتابهای زیادی از دانشمندان اسلامی ترجمه کردند در جمع مترجمان افرادی از فرانسه، ایتالیا و انگلستان حضور داشتند. | ||
− | + | <ref> | |
[۸] | [۸] | ||
مورخ فرانسوی ژول میشله، اعتراف میکند: بدون مسلمانان اسپانیا ما هیچ نبودیم. | مورخ فرانسوی ژول میشله، اعتراف میکند: بدون مسلمانان اسپانیا ما هیچ نبودیم. | ||
و مینویسد: تا قرن هجدهم دیوان محاسبات ما از اعداد عربی استفاده میکردند. | و مینویسد: تا قرن هجدهم دیوان محاسبات ما از اعداد عربی استفاده میکردند. | ||
− | + | <ref> | |
[۹] | [۹] | ||
سطر ۹۱: | سطر ۹۱: | ||
سپس با قدرتی که در اثر پیشرفتهای علمی به دست آورد، بر دیگر سرزمنینهای اسلامی چیره گردید. | سپس با قدرتی که در اثر پیشرفتهای علمی به دست آورد، بر دیگر سرزمنینهای اسلامی چیره گردید. | ||
انگلستان با ورود به شبه جزیره هند در سال ۱۲۷۴هـ/۱۸۵۸م حکومت تیموریان را از هم فرو پاشاند. | انگلستان با ورود به شبه جزیره هند در سال ۱۲۷۴هـ/۱۸۵۸م حکومت تیموریان را از هم فرو پاشاند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰] | [۱۰] | ||
سطر ۹۸: | سطر ۹۸: | ||
==دیدگاه قرآن کریم== | ==دیدگاه قرآن کریم== | ||
قرآن کریم ، در بیش از شش آیه فرمان به سیر در زمین میدهد | قرآن کریم ، در بیش از شش آیه فرمان به سیر در زمین میدهد | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱] | [۱۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲] | [۱۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳] | [۱۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴] | [۱۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵] | [۱۵] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۱۲۵: | سطر ۱۲۵: | ||
و در بیش ازهفت آیه به گونه استفهام ، به سیر در زمین فرا میخواند | و در بیش ازهفت آیه به گونه استفهام ، به سیر در زمین فرا میخواند | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷] | [۱۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸] | [۱۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹] | [۱۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰] | [۲۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱] | [۲۱] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۱۵۸: | سطر ۱۵۸: | ||
در سوره عنکبوت دستور به سیر میدهد برای آگاهی از چگونگی و آفرینش و در آیه دیگری سیر را برای خردورزی در مسائل و آگاهی از وضعیت گذشتگان مطرح میسازد [۲۳] و در آیهای دیگر برای آگاهی از سنتهای گذشتگان، سیر را واجب میداند و آن را توضیح و بیانیهای برای مردم و سبب هدایت پارسایان میشمارد: | در سوره عنکبوت دستور به سیر میدهد برای آگاهی از چگونگی و آفرینش و در آیه دیگری سیر را برای خردورزی در مسائل و آگاهی از وضعیت گذشتگان مطرح میسازد [۲۳] و در آیهای دیگر برای آگاهی از سنتهای گذشتگان، سیر را واجب میداند و آن را توضیح و بیانیهای برای مردم و سبب هدایت پارسایان میشمارد: | ||
(قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِى الأرضِ فانظروا كيفَ كانَ عاقبة المُكَذّبينَ هذا بيانٌ لِلنّاس وهُدًى وموعظةً للْمُتَّقين.) | (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِى الأرضِ فانظروا كيفَ كانَ عاقبة المُكَذّبينَ هذا بيانٌ لِلنّاس وهُدًى وموعظةً للْمُتَّقين.) | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴] | [۲۴] | ||
سطر ۱۶۵: | سطر ۱۶۵: | ||
و همین تشویقها و آیات و روایاتی که در تشویق به علم آموزی وارد شده است، در ایجاد روحیه جست وجوگری در میان مسلمانان نقش داشت و آنان، برای گسترش علم و دانش و آگاهی از اوضاع جهان در مناطق گوناگون به گردشگری میپرداختند و یا خلیفه گروههایی را برای تحقیق درباره رخدادهای تاریخی که در قرآن آمده، اعزام میکرد. | و همین تشویقها و آیات و روایاتی که در تشویق به علم آموزی وارد شده است، در ایجاد روحیه جست وجوگری در میان مسلمانان نقش داشت و آنان، برای گسترش علم و دانش و آگاهی از اوضاع جهان در مناطق گوناگون به گردشگری میپرداختند و یا خلیفه گروههایی را برای تحقیق درباره رخدادهای تاریخی که در قرآن آمده، اعزام میکرد. | ||
خلیفه عباسی واثق بالله (حکومت ۲۲۷ تا ۲۳۲هـ/۸۴۲ تا ۸۴۸م.) محمد بن موسی خوارزمی (م:۲۰۵) ستاره شناس معروف و مسؤول کتابخانه دارالحکمه مأمون | خلیفه عباسی واثق بالله (حکومت ۲۲۷ تا ۲۳۲هـ/۸۴۲ تا ۸۴۸م.) محمد بن موسی خوارزمی (م:۲۰۵) ستاره شناس معروف و مسؤول کتابخانه دارالحکمه مأمون | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵] | [۲۵] | ||
را برای تحقیق درباره اصحاب کهف به روم فرستاد. | را برای تحقیق درباره اصحاب کهف به روم فرستاد. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶] | [۲۶] | ||
سطر ۱۷۵: | سطر ۱۷۵: | ||
و همان خلیفه، سلاّم ترجمان را که گفتهاند: به سی زبان سخن میگفته، همراه با کاروانی مجهز به آذوقه یکسال، به منطقه ارمنستان و خزر فرستاد. | و همان خلیفه، سلاّم ترجمان را که گفتهاند: به سی زبان سخن میگفته، همراه با کاروانی مجهز به آذوقه یکسال، به منطقه ارمنستان و خزر فرستاد. | ||
تا درباره سدّ یأجوج و مأجوج به تحقیق بپردازد. | تا درباره سدّ یأجوج و مأجوج به تحقیق بپردازد. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۷] | [۲۷] | ||
سطر ۱۸۴: | سطر ۱۸۴: | ||
بی گمان، گردشگری در ایجاد تمدنها و رشد آن نقش اساسی دارد. | بی گمان، گردشگری در ایجاد تمدنها و رشد آن نقش اساسی دارد. | ||
شماری از صاحب نظران بر این باورند که هجرت لازمه یک تمدن است و نخستین تمدنهای بزرگ که در بین النهرین به وجود آمده از مهاجرت آرامیها به بین النهرین سرچشمه گرفته است. | شماری از صاحب نظران بر این باورند که هجرت لازمه یک تمدن است و نخستین تمدنهای بزرگ که در بین النهرین به وجود آمده از مهاجرت آرامیها به بین النهرین سرچشمه گرفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۸] | [۲۸] | ||
سطر ۱۹۲: | سطر ۱۹۲: | ||
بسیاری از دانشمندان کتابهای خود را در سفر نگاشتهاند. | بسیاری از دانشمندان کتابهای خود را در سفر نگاشتهاند. | ||
ابن سینا بخشهای منطق، مجسطی، اقلیدس، ریاضیات، موسیقی کتاب شفا را در اصفهان به پایان رساند کتاب الانصاف خود را نیز در اصفهان نوشت. | ابن سینا بخشهای منطق، مجسطی، اقلیدس، ریاضیات، موسیقی کتاب شفا را در اصفهان به پایان رساند کتاب الانصاف خود را نیز در اصفهان نوشت. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۹] | [۲۹] | ||
سطر ۲۰۰: | سطر ۲۰۰: | ||
دانشمندان و طالبان علم از سرتاسر جهان اسلام به بغداد میآمدهاند. | دانشمندان و طالبان علم از سرتاسر جهان اسلام به بغداد میآمدهاند. | ||
خطیب بغدادی درکتاب تاریخ خود که شرح حال دانشمندان و بزرگان وارد در بغداد را تا سال ۴۶۳هـ/۱۰۷۱م نگاشته، زندگی نامه ۷۷۹۹تن دانشمند مرد و ۳۲ تن دانشمند زن را یاد کرده است. | خطیب بغدادی درکتاب تاریخ خود که شرح حال دانشمندان و بزرگان وارد در بغداد را تا سال ۴۶۳هـ/۱۰۷۱م نگاشته، زندگی نامه ۷۷۹۹تن دانشمند مرد و ۳۲ تن دانشمند زن را یاد کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۰] | [۳۰] | ||
دانشمندی مسلمان درباره نقش سفرهای علمی در باروری علم و تمدن در اسپانیا مینویسد: | دانشمندی مسلمان درباره نقش سفرهای علمی در باروری علم و تمدن در اسپانیا مینویسد: | ||
(سفر از اندلس به سوی شرق در میان دانشمندان رواج بسیار داشت؛ زیرا که جریان تمدن ساز همواره از مرکز به سمت نقاط کم فرهنگ تر روان میشود.اندلس در آغاز بر علوم شرقی بسیار تکیه میکرد و آنها را همچون سرمنشأ و اساس شناخت خود میشمرد.به همین دلیل مسافرت عامل تقویت و تأیید پیوند میان دو طرف شد و به زندگی علمی و فرهنگی اندلس امکان رشد و توسعه داد. این مسافرتها به اندلس امکان دادند تا از صورت کشور به نسبه عقب مانده و وابسته به مشرق، به صورت رقیب و گاهی بالاتر از آن درآید.) | (سفر از اندلس به سوی شرق در میان دانشمندان رواج بسیار داشت؛ زیرا که جریان تمدن ساز همواره از مرکز به سمت نقاط کم فرهنگ تر روان میشود.اندلس در آغاز بر علوم شرقی بسیار تکیه میکرد و آنها را همچون سرمنشأ و اساس شناخت خود میشمرد.به همین دلیل مسافرت عامل تقویت و تأیید پیوند میان دو طرف شد و به زندگی علمی و فرهنگی اندلس امکان رشد و توسعه داد. این مسافرتها به اندلس امکان دادند تا از صورت کشور به نسبه عقب مانده و وابسته به مشرق، به صورت رقیب و گاهی بالاتر از آن درآید.) | ||
− | + | <ref> | |
[۳۱] | [۳۱] | ||
سطر ۲۱۸: | سطر ۲۱۸: | ||
ولی سختیها مانع حرکت تاریخ به جلو نشد. | ولی سختیها مانع حرکت تاریخ به جلو نشد. | ||
در طول زمان مردان جهانگردی پیدا شدند که مشهور شدند و به مناطق دور دست، سفر کردند و اطلاعاتی را جمع و فراهم کرده و آنچه در سفرها دیدند نگاشتند.) | در طول زمان مردان جهانگردی پیدا شدند که مشهور شدند و به مناطق دور دست، سفر کردند و اطلاعاتی را جمع و فراهم کرده و آنچه در سفرها دیدند نگاشتند.) | ||
− | + | <ref> | |
[۳۲] | [۳۲] | ||
سطر ۲۶۶: | سطر ۲۶۶: | ||
شیخ صدوق (م:۳۸۱هـ/۱۰۰۲م.) سفر خود را برای گردآوری حدیث از رجب سال ۳۳۹هـ/۹۵۰م تا سال ۳۴۷هـ/۹۸۵م ادامه داد. | شیخ صدوق (م:۳۸۱هـ/۱۰۰۲م.) سفر خود را برای گردآوری حدیث از رجب سال ۳۳۹هـ/۹۵۰م تا سال ۳۴۷هـ/۹۸۵م ادامه داد. | ||
او از قم و ری به مشهد رفت و در شهرهای نیشابور ، مرو ، بغداد ، کوفه ، مکه ، فید ، همدان ، بلخ ، سرخس ، ایلاق ، سمرقمند و فرغانه به گردآوری حدیث پرداخته | او از قم و ری به مشهد رفت و در شهرهای نیشابور ، مرو ، بغداد ، کوفه ، مکه ، فید ، همدان ، بلخ ، سرخس ، ایلاق ، سمرقمند و فرغانه به گردآوری حدیث پرداخته | ||
− | + | <ref> | |
[۳۳] | [۳۳] | ||
سطر ۲۸۱: | سطر ۲۸۱: | ||
در این سفر ۴ ساله در نیشابور، مرو، مزار، سرخس، ابیورد، طوس ، بسطام ، بیهق ، دامغان ، زنجان ، تبریز ، ری ، اصفهان ، حلوان و همدان حدیث گفت و شنید. | در این سفر ۴ ساله در نیشابور، مرو، مزار، سرخس، ابیورد، طوس ، بسطام ، بیهق ، دامغان ، زنجان ، تبریز ، ری ، اصفهان ، حلوان و همدان حدیث گفت و شنید. | ||
شمار اساتید او را درحدیث بالغ بر ۱۳۰۰ مرد و بیش از ۸۰ زن نوشتهاند. | شمار اساتید او را درحدیث بالغ بر ۱۳۰۰ مرد و بیش از ۸۰ زن نوشتهاند. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۴] | [۳۴] | ||
سطر ۲۹۳: | سطر ۲۹۳: | ||
حلاّج (م:۳۰۹هـ/۹۲۲م.) ابن عربی (م:۶۳۸هـ/۱۲۴۱م.) مولوی (م:۶۷۰هـ/۱۲۷۱م.) نسفی (م:۶۱۶هـ/۱۲۱۹م.) مؤلف المصباح فی التصوف و… بارها به سیاحت پرداختهاند. | حلاّج (م:۳۰۹هـ/۹۲۲م.) ابن عربی (م:۶۳۸هـ/۱۲۴۱م.) مولوی (م:۶۷۰هـ/۱۲۷۱م.) نسفی (م:۶۱۶هـ/۱۲۱۹م.) مؤلف المصباح فی التصوف و… بارها به سیاحت پرداختهاند. | ||
آنان افزون بر فراگیری دانش به نشر اندیشه خویش در این سفرها دست میزدند و مریدان دلباختهای را با خود همراه میساختند. | آنان افزون بر فراگیری دانش به نشر اندیشه خویش در این سفرها دست میزدند و مریدان دلباختهای را با خود همراه میساختند. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۵] | [۳۵] | ||
در علوم دیگر نیز، این گردشگری معمول بود پختگی اندیشههای افرادی مانند: بوعلی و سعدی از سفرهایی نشأت میگیرد که در آن به تجربه اندوزی پرداختهاند. | در علوم دیگر نیز، این گردشگری معمول بود پختگی اندیشههای افرادی مانند: بوعلی و سعدی از سفرهایی نشأت میگیرد که در آن به تجربه اندوزی پرداختهاند. | ||
− | |||
===تبلیغ=== | ===تبلیغ=== | ||
تبلیغ و نشر اندیشه اسلامی یکی دیگر از انگیزههای جهانگردان مسلمان بود. | تبلیغ و نشر اندیشه اسلامی یکی دیگر از انگیزههای جهانگردان مسلمان بود. | ||
سطر ۳۰۵: | سطر ۳۰۴: | ||
علت این مأموریت این بود که پادشاه بلغار و مردمش در ایام المقتدر، مسلمان شدند و او نمایندهای را نزد خلیفه فرستاد و از او خواست کسی را بفرستد تا به آنان نماز و احکام دینی بیاموزد. | علت این مأموریت این بود که پادشاه بلغار و مردمش در ایام المقتدر، مسلمان شدند و او نمایندهای را نزد خلیفه فرستاد و از او خواست کسی را بفرستد تا به آنان نماز و احکام دینی بیاموزد. | ||
برای آنها مسجد بسازد و منبری نصب کند، تا در تمام شهرها و اقطار مملکت، اسلام را معرفی کنند و خود را از پادشاهان مخالف حفظ کند. | برای آنها مسجد بسازد و منبری نصب کند، تا در تمام شهرها و اقطار مملکت، اسلام را معرفی کنند و خود را از پادشاهان مخالف حفظ کند. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۶] | [۳۶] | ||
یاقوت حموی مینویسد: از چگونگی اسلام آنها اطلاعی ندارد و فقط اطلاعات وی از رساله ابن فضلان است. | یاقوت حموی مینویسد: از چگونگی اسلام آنها اطلاعی ندارد و فقط اطلاعات وی از رساله ابن فضلان است. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۷] | [۳۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۸] | [۳۸] | ||
سطر ۳۱۸: | سطر ۳۱۷: | ||
یاقوت از این سفرنامه درمعرفی شهرهای: خوارزم، باشغرد، بلغار، اتل، روس و خزر، استفاده کرده است. | یاقوت از این سفرنامه درمعرفی شهرهای: خوارزم، باشغرد، بلغار، اتل، روس و خزر، استفاده کرده است. | ||
بارتولد: معتقد است پایتخت بلغارها که ابن فضلان به آنجا رفته، نزدیک روستای کنونی بلغاری، واقع در جمهوری خود مختار تاتارستان شوروی سابق است. | بارتولد: معتقد است پایتخت بلغارها که ابن فضلان به آنجا رفته، نزدیک روستای کنونی بلغاری، واقع در جمهوری خود مختار تاتارستان شوروی سابق است. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۹] | [۳۹] | ||
سطر ۳۲۴: | سطر ۳۲۳: | ||
وی، در سال ۹۲۲هـ/۵۴۳م در قم متولد شد و در زمان حکومت صفویه که گروههایی از طلاب و روحانیون ایرانی همراه تجار و جهانگردان علاقه مند برای تبلیغ و تجارت به سوی دیگر کشورها به میرفتند، شیخ احمد قمی نیز به سیام ( تایلند ) رفت و ده سال به تبلیغ پرداخت و در شهر آیوتایا شهرت زیادی پیدا کرد و شماری را مسلمان کرد و با خانمی از خانوادههای بزرگ و سرشناس آنجا ازدواج کرد. | وی، در سال ۹۲۲هـ/۵۴۳م در قم متولد شد و در زمان حکومت صفویه که گروههایی از طلاب و روحانیون ایرانی همراه تجار و جهانگردان علاقه مند برای تبلیغ و تجارت به سوی دیگر کشورها به میرفتند، شیخ احمد قمی نیز به سیام ( تایلند ) رفت و ده سال به تبلیغ پرداخت و در شهر آیوتایا شهرت زیادی پیدا کرد و شماری را مسلمان کرد و با خانمی از خانوادههای بزرگ و سرشناس آنجا ازدواج کرد. | ||
تبار وی هم اکنون مسلمانان تایلند را تشکیل میدهند و در سال ۱۳۸۵هـ/۱۹۶۵م سنگ قبر وی مشخص شد و یکی از نوادگان او به نام احمد، همراه با دیگر نوادگانش که شماری بودایی نیز هستند، مقبرهای برای وی ساختند. | تبار وی هم اکنون مسلمانان تایلند را تشکیل میدهند و در سال ۱۳۸۵هـ/۱۹۶۵م سنگ قبر وی مشخص شد و یکی از نوادگان او به نام احمد، همراه با دیگر نوادگانش که شماری بودایی نیز هستند، مقبرهای برای وی ساختند. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۰] | [۴۰] | ||
سطر ۳۳۰: | سطر ۳۲۹: | ||
در سال ۱۰۹۶هـ/۱۶۸۵م محمد ربیع بن محمد ابراهیم به عنوان واقعه نویس همراه با هیأتی به سرپرستی محمد حسین بیک به سوی سیام رفت. | در سال ۱۰۹۶هـ/۱۶۸۵م محمد ربیع بن محمد ابراهیم به عنوان واقعه نویس همراه با هیأتی به سرپرستی محمد حسین بیک به سوی سیام رفت. | ||
محمد ربیع سفرنامه خود را به نام (سفینه سلیمانی) نگاشت و گزارش نسبتاً خوبی ارائه داد. | محمد ربیع سفرنامه خود را به نام (سفینه سلیمانی) نگاشت و گزارش نسبتاً خوبی ارائه داد. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۱] | [۴۱] | ||
مسلمانان اندونزی اسلام خود را مرهون دو جهانگرد تاجر عرب ایرانی نژاد، به نامهای: عبدالله عریف و برهان الدین شاگرد وی، بودند که از بارزگانان مقیم گُجرات هند به شمار میرفتند. | مسلمانان اندونزی اسلام خود را مرهون دو جهانگرد تاجر عرب ایرانی نژاد، به نامهای: عبدالله عریف و برهان الدین شاگرد وی، بودند که از بارزگانان مقیم گُجرات هند به شمار میرفتند. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۲] | [۴۲] | ||
سطر ۳۵۹: | سطر ۳۵۸: | ||
===کتابهای جغرافیایی=== | ===کتابهای جغرافیایی=== | ||
نگارش کتابهای جغرافیایی از سوی جهانگردان مسلمان به اندازهای فراوان است که برخی در بررسی علوم اسلامی از عنوان: ( جغرافیا و جهانگردی) | نگارش کتابهای جغرافیایی از سوی جهانگردان مسلمان به اندازهای فراوان است که برخی در بررسی علوم اسلامی از عنوان: ( جغرافیا و جهانگردی) | ||
− | + | <ref> | |
[۴۳] | [۴۳] | ||
سطر ۳۸۲: | سطر ۳۸۱: | ||
بسیاری از کتابهایی که در قرن سوم نگاشته شده با نام (مسالک و ممالک) است. | بسیاری از کتابهایی که در قرن سوم نگاشته شده با نام (مسالک و ممالک) است. | ||
آملی در نفائس تحت این عنوان: آن را علمی از علوم دانسته است که از احوال شهرها و طول و عرض آنها و راهها سخن میگوید. | آملی در نفائس تحت این عنوان: آن را علمی از علوم دانسته است که از احوال شهرها و طول و عرض آنها و راهها سخن میگوید. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۴] | [۴۴] | ||
نخستین کسی که با این عنوان کتاب نگاشته، جعفر بن احمد مروزی (م :ح۲۷۴هـ/۸۸۷م.) است. | نخستین کسی که با این عنوان کتاب نگاشته، جعفر بن احمد مروزی (م :ح۲۷۴هـ/۸۸۷م.) است. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۵] | [۴۵] | ||
کتاب مسالک و ممالک ابن خردادبه (م: حدود۳۰۰) که حدود سالهای ۲۳۴ ـ ۲۳۰هـ/۸۴۸ ـ ۸۴۶م. | کتاب مسالک و ممالک ابن خردادبه (م: حدود۳۰۰) که حدود سالهای ۲۳۴ ـ ۲۳۰هـ/۸۴۸ ـ ۸۴۶م. | ||
نوشته شده، | نوشته شده، | ||
− | + | <ref> | |
[۴۶] | [۴۶] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۴۰۲: | سطر ۴۰۱: | ||
اثر زیادی در نگارشهای بعدی به جای گذاشته است. | اثر زیادی در نگارشهای بعدی به جای گذاشته است. | ||
احمد بن حارث خزار (م:۲۵۲ یا ۲۵۸هـ/۸۷۲ ـ ۸۶۶م.)، | احمد بن حارث خزار (م:۲۵۲ یا ۲۵۸هـ/۸۷۲ ـ ۸۶۶م.)، | ||
− | + | <ref> | |
[۴۸] | [۴۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۴۹] | [۴۹] | ||
ابوالفرج احمد بن طیب سرخسی (م:۲۸۴هـ/۸۹۷م.) شاگرد کنْدی، | ابوالفرج احمد بن طیب سرخسی (م:۲۸۴هـ/۸۹۷م.) شاگرد کنْدی، | ||
− | + | <ref> | |
[۵۰] | [۵۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۱] | [۵۱] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۴۲۵: | سطر ۴۲۴: | ||
ابوابد سهل بلخی (م:۳۲۲هـ/۹۳۴م.) | ابوابد سهل بلخی (م:۳۲۲هـ/۹۳۴م.) | ||
− | + | <ref> | |
[۵۳] | [۵۳] | ||
سطر ۴۳۱: | سطر ۴۳۰: | ||
هر یک کتابی، با این نام دارند. | هر یک کتابی، با این نام دارند. | ||
ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جیهانی | ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جیهانی | ||
− | + | <ref> | |
[۵۴] | [۵۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۵] | [۵۵] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۴۵۰: | سطر ۴۴۹: | ||
در این کتابها، افزون بر بیان وضع راهها، میزان خراج ، اوضاع جغرافیائی و اداری سرزمینهای اسلامی و حتی غیر اسلامی و شگفتیها، از محصولات شهرها نیز سخن به میان آمده است. | در این کتابها، افزون بر بیان وضع راهها، میزان خراج ، اوضاع جغرافیائی و اداری سرزمینهای اسلامی و حتی غیر اسلامی و شگفتیها، از محصولات شهرها نیز سخن به میان آمده است. | ||
اصطخری نوعی از ماهیهای لذیذ دارابجر را میستاید و گلاب صادراتی جور ( فیروزآباد ) را تعریف میکند | اصطخری نوعی از ماهیهای لذیذ دارابجر را میستاید و گلاب صادراتی جور ( فیروزآباد ) را تعریف میکند | ||
− | + | <ref> | |
[۵۷] | [۵۷] | ||
و از فندق خوب شهر قم یاد میکند. | و از فندق خوب شهر قم یاد میکند. | ||
− | + | <ref> | |
[۵۸] | [۵۸] | ||
ابن خرداد به از اهرام مصر و کشفیاتی که در زمان ابن طولون در آنجا بوده گزارش میدهد. | ابن خرداد به از اهرام مصر و کشفیاتی که در زمان ابن طولون در آنجا بوده گزارش میدهد. | ||
− | + | <ref> | |
[۵۹] | [۵۹] | ||
سطر ۴۶۵: | سطر ۴۶۴: | ||
شماری از جهانگردان مسلمان به جهت توجه و علاقهای که به پدیدههای شگفت انگیز داشتند، گزارش سفرهای خود را با توجه به شگفتیهائی که دیده، یا شنیده و خواندهاند، برگزیدهاند. | شماری از جهانگردان مسلمان به جهت توجه و علاقهای که به پدیدههای شگفت انگیز داشتند، گزارش سفرهای خود را با توجه به شگفتیهائی که دیده، یا شنیده و خواندهاند، برگزیدهاند. | ||
ابوعبداللّه محمد بن عبدالرحیم بن سلیمان مازنی قیس اندلسی غرناطی | ابوعبداللّه محمد بن عبدالرحیم بن سلیمان مازنی قیس اندلسی غرناطی | ||
− | + | <ref> | |
[۶۰] | [۶۰] | ||
(متولد ۴۷۳م ۵۶۵هـ/۱۰۸۰ ـ ۱۱۷۰م.) که برخی نام وی را ابوحامد محمد بن عبدالرحمان | (متولد ۴۷۳م ۵۶۵هـ/۱۰۸۰ ـ ۱۱۷۰م.) که برخی نام وی را ابوحامد محمد بن عبدالرحمان | ||
− | + | <ref> | |
[۶۱] | [۶۱] | ||
سطر ۴۷۷: | سطر ۴۷۶: | ||
به عنوان نمونه او گزارشی درباره گورخرهای بلاد زنگبار میدهد و پس از توصیف رنگهای سیاه و سفید مینویسد: | به عنوان نمونه او گزارشی درباره گورخرهای بلاد زنگبار میدهد و پس از توصیف رنگهای سیاه و سفید مینویسد: | ||
(یک عدد از این گورخرها در مصر بود و در آنجا مرد.مردم مصر پوست آن را از پنبه پر کردند و در روزهای جشن آن را در معرض تماشا مینهادند.) | (یک عدد از این گورخرها در مصر بود و در آنجا مرد.مردم مصر پوست آن را از پنبه پر کردند و در روزهای جشن آن را در معرض تماشا مینهادند.) | ||
− | + | <ref> | |
[۶۲] | [۶۲] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۴۸۷: | سطر ۴۸۶: | ||
گزارش دیگری از سفرهای او به اسپانیا، آفریقا، دمشق، اردبیل، سواحل دریای خزر و سرزمین خزرها به نام (نخبة الاذهان فى عجايب البلدان) شناخته میشود. | گزارش دیگری از سفرهای او به اسپانیا، آفریقا، دمشق، اردبیل، سواحل دریای خزر و سرزمین خزرها به نام (نخبة الاذهان فى عجايب البلدان) شناخته میشود. | ||
دو اثر دیگر وی عبارتند از (المُغْرب فى بعض عجايب البلدان) | دو اثر دیگر وی عبارتند از (المُغْرب فى بعض عجايب البلدان) | ||
− | + | <ref> | |
[۶۴] | [۶۴] | ||
درباره کشور مغرب که در سال ۵۵۶هـ/۱۱۶۲م نگاشته. | درباره کشور مغرب که در سال ۵۵۶هـ/۱۱۶۲م نگاشته. | ||
و (تحفة الکبار فی اشعار البحار) | و (تحفة الکبار فی اشعار البحار) | ||
− | + | <ref> | |
[۶۵] | [۶۵] | ||
سطر ۵۰۱: | سطر ۵۰۰: | ||
قوله تعالی: (قل سیروا فی الارض فانظروا) غرض از این نظر، تقلب حدقه نیست که این معنی، بهایم را نیز حاصل باشد، بلکه غرض از این نظر فکر است در حقایق آن و بحث از کیفیت آنکه سبب لذات دنیوی و سعادت اخروی باشد و از این جاست که پیغمبر (ص) فرموده است که: (اللهم ارنا الاشیاء کما هی). | قوله تعالی: (قل سیروا فی الارض فانظروا) غرض از این نظر، تقلب حدقه نیست که این معنی، بهایم را نیز حاصل باشد، بلکه غرض از این نظر فکر است در حقایق آن و بحث از کیفیت آنکه سبب لذات دنیوی و سعادت اخروی باشد و از این جاست که پیغمبر (ص) فرموده است که: (اللهم ارنا الاشیاء کما هی). | ||
اما نظر در مصنوعات باری جل وعلا، موجب زیادتی یقین و تحقیق باشد و لهذا قال (ص) :(تفكروا فى خلق اللّه ولاتتفكروا فى الله) واما نظر در قضایا و احکام باری کسی را میسّر شود که او را از علوم مایه باشد و ریاضت کشیده بود و اخلاق را مهذب کرده، بعد از آن دیده بصیرت او گشوده شود و از آن عجایبها بیند که غیر او آن را باور ندارد.) | اما نظر در مصنوعات باری جل وعلا، موجب زیادتی یقین و تحقیق باشد و لهذا قال (ص) :(تفكروا فى خلق اللّه ولاتتفكروا فى الله) واما نظر در قضایا و احکام باری کسی را میسّر شود که او را از علوم مایه باشد و ریاضت کشیده بود و اخلاق را مهذب کرده، بعد از آن دیده بصیرت او گشوده شود و از آن عجایبها بیند که غیر او آن را باور ندارد.) | ||
− | + | <ref> | |
[۶۶] | [۶۶] | ||
سطر ۵۰۷: | سطر ۵۰۶: | ||
نسخه عربی آن در پایان حیوان الحیوان دمیری چاپ شده است. | نسخه عربی آن در پایان حیوان الحیوان دمیری چاپ شده است. | ||
ابوعبدالله دمشقی شمس الدین محمد بن ابی طالب انصاری صوفی (م:۷۲۷هـ/۱۳۲۷م.) | ابوعبدالله دمشقی شمس الدین محمد بن ابی طالب انصاری صوفی (م:۷۲۷هـ/۱۳۲۷م.) | ||
− | + | <ref> | |
[۶۷] | [۶۷] | ||
سطر ۵۱۳: | سطر ۵۱۲: | ||
وی نام بسیاری از مکانهایی را که پیشینیان وی نیاوردهاند نشان میدهد. | وی نام بسیاری از مکانهایی را که پیشینیان وی نیاوردهاند نشان میدهد. | ||
او امام شهر رَبَوه سوریه بوده است. | او امام شهر رَبَوه سوریه بوده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۶۸] | [۶۸] | ||
کتاب دیگری با نام (عجايب البلدان يا عجايب البرّ و البحر) منسوب به ابوالمؤید بلخی است که برای ابوالقاسم نوح بن منصور که در سال (۳۵۶هـ/۹۷۶م.) به سلطنت رسیده، نگاشته شده است. | کتاب دیگری با نام (عجايب البلدان يا عجايب البرّ و البحر) منسوب به ابوالمؤید بلخی است که برای ابوالقاسم نوح بن منصور که در سال (۳۵۶هـ/۹۷۶م.) به سلطنت رسیده، نگاشته شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۶۹] | [۶۹] | ||
کتابهای دیگری نیز با همین عناوین در منابع وجود دارد. | کتابهای دیگری نیز با همین عناوین در منابع وجود دارد. | ||
− | + | <ref> | |
[۷۰] | [۷۰] | ||
سطر ۵۳۰: | سطر ۵۲۹: | ||
اوکه در خراسان بود از هند، مغرب و شمال غربی آفریقا دیدن کرد. | اوکه در خراسان بود از هند، مغرب و شمال غربی آفریقا دیدن کرد. | ||
این جهانگرد شیعی پس از آوارگی بسیار به سرزمین بومی خود بازگشت و به خاطرنگارش البلدان به (پدر جغرافیای اسلامی) | این جهانگرد شیعی پس از آوارگی بسیار به سرزمین بومی خود بازگشت و به خاطرنگارش البلدان به (پدر جغرافیای اسلامی) | ||
− | + | <ref> | |
[۷۱] | [۷۱] | ||
سطر ۵۳۶: | سطر ۵۳۵: | ||
ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، معروف به ابن فقیه از دیگر کسانی است که کتابی به نام (البلدان) نگاشته است. | ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، معروف به ابن فقیه از دیگر کسانی است که کتابی به نام (البلدان) نگاشته است. | ||
او، در عهد خلافت معتضد عباسی (خلافت۲۸۱ ـ ۲۷۹ه/ ۹۰۲ ـ ۸۹۲م.) در بغداد | او، در عهد خلافت معتضد عباسی (خلافت۲۸۱ ـ ۲۷۹ه/ ۹۰۲ ـ ۸۹۲م.) در بغداد | ||
− | + | <ref> | |
[۷۲] | [۷۲] | ||
سطر ۵۴۲: | سطر ۵۴۱: | ||
در گذشته مختصر البلدان که گزارشی از کتاب وی بود چاپ شده و تازگی نسخه کامل تری از البلدان وی منتشر گردیده است. | در گذشته مختصر البلدان که گزارشی از کتاب وی بود چاپ شده و تازگی نسخه کامل تری از البلدان وی منتشر گردیده است. | ||
وی در آغاز به بیان فضیلت و اهمیت شهرها و تاریخچه آنها میپردازد و برخی گزارشهای مربوط به آن شهرها را مطرح میکند و حتی از گفت وگوها و بحثهایی که درباره برتری شهرها بر یکدیگر بوده گزارش میدهد، احادیثی در فضیلت کوفه | وی در آغاز به بیان فضیلت و اهمیت شهرها و تاریخچه آنها میپردازد و برخی گزارشهای مربوط به آن شهرها را مطرح میکند و حتی از گفت وگوها و بحثهایی که درباره برتری شهرها بر یکدیگر بوده گزارش میدهد، احادیثی در فضیلت کوفه | ||
− | + | <ref> | |
[۷۳] | [۷۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۴] | [۷۴] | ||
و قم ذکر کرده که حسن بن محمد قمی درتاریخ قدیم قمی از کتاب وی سود جسته است. | و قم ذکر کرده که حسن بن محمد قمی درتاریخ قدیم قمی از کتاب وی سود جسته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۷۵] | [۷۵] | ||
سطر ۵۶۰: | سطر ۵۵۹: | ||
کتاب او (احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم) نام دارد. | کتاب او (احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم) نام دارد. | ||
ترجمه این کتاب در دو جلد عرضه شده است. | ترجمه این کتاب در دو جلد عرضه شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۷۶] | [۷۶] | ||
ابوالفداء اسماعیل بن محمود ایوبی (۶۷۲ ـ ۷۳۲هـ/۱۲۷۳ ـ ۱۳۳۱م.) از دیگر مسلمانان است که کتاب وی در جغرافیا با عنوان ( تقویم البلدان )منتشر شده است. | ابوالفداء اسماعیل بن محمود ایوبی (۶۷۲ ـ ۷۳۲هـ/۱۲۷۳ ـ ۱۳۳۱م.) از دیگر مسلمانان است که کتاب وی در جغرافیا با عنوان ( تقویم البلدان )منتشر شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۷۷] | [۷۷] | ||
سطر ۵۷۴: | سطر ۵۷۳: | ||
سپس به موصل و آن گاه به حلب رفت. | سپس به موصل و آن گاه به حلب رفت. | ||
وی کتاب گرانسنگ خود معجم البلدان را در ۲۰ ربیع الاول ۶۲۱ به پایان برد. | وی کتاب گرانسنگ خود معجم البلدان را در ۲۰ ربیع الاول ۶۲۱ به پایان برد. | ||
− | + | <ref> | |
[۷۸] | [۷۸] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۵۸۵: | سطر ۵۸۴: | ||
قبلاً عبدالله عبدالعزیز بکری (م:۴۸۷هـ/۱۰۹۴م.) کتاب (معجم ما استعجم) خود را به گونه فرهنگ جغرافیایی نگاشته بود. | قبلاً عبدالله عبدالعزیز بکری (م:۴۸۷هـ/۱۰۹۴م.) کتاب (معجم ما استعجم) خود را به گونه فرهنگ جغرافیایی نگاشته بود. | ||
بکری کتاب دیگری به نام (المسالک والممالک) نیز داشته است. | بکری کتاب دیگری به نام (المسالک والممالک) نیز داشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۰] | [۸۰] | ||
سطر ۶۰۱: | سطر ۶۰۰: | ||
==== دیگر کتابهای جغرافیا==== | ==== دیگر کتابهای جغرافیا==== | ||
واژه جغرافیا در گذشته به کتاب بطلمیوس و مارینوس اطلاق میشده و مسعودی آن را به قطع الارض (پیمودن زمین) معنی کرده است | واژه جغرافیا در گذشته به کتاب بطلمیوس و مارینوس اطلاق میشده و مسعودی آن را به قطع الارض (پیمودن زمین) معنی کرده است | ||
− | + | <ref> | |
[۸۱] | [۸۱] | ||
و در رسائل اخوان الصفا به عنوان علم از آن یاد شده و به (صورت زمین) معنی گردیده | و در رسائل اخوان الصفا به عنوان علم از آن یاد شده و به (صورت زمین) معنی گردیده | ||
− | + | <ref> | |
[۸۲] | [۸۲] | ||
سطر ۶۱۴: | سطر ۶۱۳: | ||
کتاب (الجغرافیا) نگاشته محمد بن ابوبکر ظهور غرناطی است که در سالهای ۵۳۴هـ/۱۱۳۷م میزیسته است. | کتاب (الجغرافیا) نگاشته محمد بن ابوبکر ظهور غرناطی است که در سالهای ۵۳۴هـ/۱۱۳۷م میزیسته است. | ||
از این اثر برگههای محدودی در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود. | از این اثر برگههای محدودی در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۳] | [۸۳] | ||
کتاب (جغرافیا) که از یک نویسنده اندلسی به نام زهری معرفی شده است. | کتاب (جغرافیا) که از یک نویسنده اندلسی به نام زهری معرفی شده است. | ||
(كتاب جغرافيا فى الاقاليم السبعة) ابن سعید مغربی (م۶۷۲هـ/۱۲۷۴م.) وی، در سرزمینهای اروپای شمالی، ارمنستان و تتار به مسافرت پرداخته و در آنجا از دربار هلاکوخان دیدن کرده است. | (كتاب جغرافيا فى الاقاليم السبعة) ابن سعید مغربی (م۶۷۲هـ/۱۲۷۴م.) وی، در سرزمینهای اروپای شمالی، ارمنستان و تتار به مسافرت پرداخته و در آنجا از دربار هلاکوخان دیدن کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۴] | [۸۴] | ||
وی در این کتاب جهان را به هفت اقلیم تقسیم کرده و هر اقلیم را به ده قسم و از طول وعرض جغرافیای هر شهری سخن گفته است. | وی در این کتاب جهان را به هفت اقلیم تقسیم کرده و هر اقلیم را به ده قسم و از طول وعرض جغرافیای هر شهری سخن گفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۵] | [۸۵] | ||
سطر ۶۲۹: | سطر ۶۲۸: | ||
وی، در دیباچه کتابش مینویسد: | وی، در دیباچه کتابش مینویسد: | ||
(مسوّد این سطور (را) همیشه در خاطر اختلاجی میبود که آنچه از احوال کلی عالم معلوم، گشته بعضی از کتب این فن و بعضی برأی العین مشاهده افتاده است.به سبب آنکه مدتی مدید در سفرهای بعید چند نوبت از جانب غرب و شمال دیار ماوراء النهر و ترکستان و دشت قبچاق و خراسان و عراقین و فارس و آذربایجان وارّان و موغان و گرجستان و ارمنیه صغری و کبری و تمامی عرصه ممالک روم و شام و سواحل فرات و زمین تکریت و موصل و دیار بکر و گرجستان و سواحل بحر خزر و دربند و شروانات و گیلانات و رستمدارات و آمل و ساری و جرجان و از جانب جنوب و شرق زابل و کابل و بلاد منصوره سند و هند و ملتان و اوجه و دهلی که معظم بلاد هند است، تا کنار آب گنگ مطالعه افتاده و بعضی از ثقات و معتبران و مقبول قولان، استماع نموده و دیگر از کتب متعدد در این قسم، چون فن هیأت که کلی احوال ارض و بحار و نواحی هر موضوعی شرح دادهاند و کتاب مسالک الممالک از تصنیف عبدالله بن محمد خرداد به…) | (مسوّد این سطور (را) همیشه در خاطر اختلاجی میبود که آنچه از احوال کلی عالم معلوم، گشته بعضی از کتب این فن و بعضی برأی العین مشاهده افتاده است.به سبب آنکه مدتی مدید در سفرهای بعید چند نوبت از جانب غرب و شمال دیار ماوراء النهر و ترکستان و دشت قبچاق و خراسان و عراقین و فارس و آذربایجان وارّان و موغان و گرجستان و ارمنیه صغری و کبری و تمامی عرصه ممالک روم و شام و سواحل فرات و زمین تکریت و موصل و دیار بکر و گرجستان و سواحل بحر خزر و دربند و شروانات و گیلانات و رستمدارات و آمل و ساری و جرجان و از جانب جنوب و شرق زابل و کابل و بلاد منصوره سند و هند و ملتان و اوجه و دهلی که معظم بلاد هند است، تا کنار آب گنگ مطالعه افتاده و بعضی از ثقات و معتبران و مقبول قولان، استماع نموده و دیگر از کتب متعدد در این قسم، چون فن هیأت که کلی احوال ارض و بحار و نواحی هر موضوعی شرح دادهاند و کتاب مسالک الممالک از تصنیف عبدالله بن محمد خرداد به…) | ||
− | + | <ref> | |
[۸۶] | [۸۶] | ||
او همچنین در سفرهای سالهای ۷۷۷هـ/۱۳۷۶م، ۷۸۸هـ/۱۳۸۷؛ ۸۰۶هـ/۱۴۰۳م تیمور، با او بوده و نیز در سال ۸۰۳هـ/۱۴۰۱م درحمله تیمور به شام و تسخیر بعلبک ، حلب و دمشق او را همراهی میکرده است. | او همچنین در سفرهای سالهای ۷۷۷هـ/۱۳۷۶م، ۷۸۸هـ/۱۳۸۷؛ ۸۰۶هـ/۱۴۰۳م تیمور، با او بوده و نیز در سال ۸۰۳هـ/۱۴۰۱م درحمله تیمور به شام و تسخیر بعلبک ، حلب و دمشق او را همراهی میکرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۷] | [۸۷] | ||
سطر ۶۴۰: | سطر ۶۳۹: | ||
ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله ادریسی (۴۹۳ ـ ۵۶۰هـ/۱۱۰۰ ـ ۱۱۶۵م.) از این گونه جهانگردان مسلمان است که کتاب خود با نام: (نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق) در سال ۵۴۸هـ/۱۱۵۴م نگاشت. | ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله ادریسی (۴۹۳ ـ ۵۶۰هـ/۱۱۰۰ ـ ۱۱۶۵م.) از این گونه جهانگردان مسلمان است که کتاب خود با نام: (نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق) در سال ۵۴۸هـ/۱۱۵۴م نگاشت. | ||
وی سفرهایی به سراسر اروپا داشته و در دربار پادشاه مسیحی سیسیلی، راجر دوّم سکونت طولانی داشته است؛ از این روی، درغرب وی مشهورترین جغرافیدان مسلمان شناخته شده است. | وی سفرهایی به سراسر اروپا داشته و در دربار پادشاه مسیحی سیسیلی، راجر دوّم سکونت طولانی داشته است؛ از این روی، درغرب وی مشهورترین جغرافیدان مسلمان شناخته شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۸] | [۸۸] | ||
سطر ۶۴۶: | سطر ۶۴۵: | ||
اطلاعات وی را در باب اروپا و ایتالیا از درست ترین آگاهیها دانستهاند. | اطلاعات وی را در باب اروپا و ایتالیا از درست ترین آگاهیها دانستهاند. | ||
این کتاب به فرانسه ترجمه شده است. | این کتاب به فرانسه ترجمه شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۸۹] | [۸۹] | ||
سطر ۶۵۳: | سطر ۶۵۲: | ||
او مستوفی محاسبات کشور و در خدمت سلطان ابوسعید ایلخانی نوه بزرگ هلاکو بود. | او مستوفی محاسبات کشور و در خدمت سلطان ابوسعید ایلخانی نوه بزرگ هلاکو بود. | ||
گزارشهایی از ژاپن، جاوه و سوماترا ارائه داده است. | گزارشهایی از ژاپن، جاوه و سوماترا ارائه داده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۰] | [۹۰] | ||
کتابهای دیگری نیز با عناوین گوناگون منتشر شده است: | کتابهای دیگری نیز با عناوین گوناگون منتشر شده است: | ||
کتاب (حدود العالم) از مؤلفی ناشناخته است که به سرزمینهای دوردستی چون هندوستان ، تبت، چین، ترکستان ، ولگای سفلی، قفقاز ، اسپانیا و اروپای شرقی و غیره پرداخته است. | کتاب (حدود العالم) از مؤلفی ناشناخته است که به سرزمینهای دوردستی چون هندوستان ، تبت، چین، ترکستان ، ولگای سفلی، قفقاز ، اسپانیا و اروپای شرقی و غیره پرداخته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۱] | [۹۱] | ||
سطر ۶۶۴: | سطر ۶۶۳: | ||
وی از کتابهای گذشتگان بهره برده و آن را با سیاحتهای خود کامل کرده است. | وی از کتابهای گذشتگان بهره برده و آن را با سیاحتهای خود کامل کرده است. | ||
این کتاب دارای دو باب است و به مانند کتاب قزوینی باب اول در عوالم آسمانی و باب دوم در عوالم زمینی است. | این کتاب دارای دو باب است و به مانند کتاب قزوینی باب اول در عوالم آسمانی و باب دوم در عوالم زمینی است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۲] | [۹۲] | ||
سطر ۶۷۱: | سطر ۶۷۰: | ||
ابن رُسْته در اصفهان متولد شده و در سال ۲۹۰هـ/۹۰۳م. | ابن رُسْته در اصفهان متولد شده و در سال ۲۹۰هـ/۹۰۳م. | ||
در موسم حج شرکت داشته است و زمان دقیق درگذشت وی روشن نیست. | در موسم حج شرکت داشته است و زمان دقیق درگذشت وی روشن نیست. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۳] | [۹۳] | ||
سطر ۶۷۹: | سطر ۶۷۸: | ||
۱.یعقوبی از جهانگردان مسلمان است که افزون بر کتاب، (البلدان) کتاب تاریخی وی تاريخ يعقوبى) شهرت بسیار دارد و مورد اعتماد مورخان است. | ۱.یعقوبی از جهانگردان مسلمان است که افزون بر کتاب، (البلدان) کتاب تاریخی وی تاريخ يعقوبى) شهرت بسیار دارد و مورد اعتماد مورخان است. | ||
۲.ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (م:۳۴۵هـ/۹۵۶م.) از دیگر جهانگردان تاریخ نگار جامعه اسلامی است. | ۲.ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (م:۳۴۵هـ/۹۵۶م.) از دیگر جهانگردان تاریخ نگار جامعه اسلامی است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۴] | [۹۴] | ||
سطر ۶۸۵: | سطر ۶۸۴: | ||
او در بغداد متولد شده و علاقه زیادی به جهانگردی داشته و از نواحی گوناگون هند، به ویژه سند، پنجاب، کنکن و مالابار دیدن کرده است و پس از عبور از سیلان به سوی دریای چین پیش رفته، به زنگبار و ماداسکار بازگشته و ازآنجا به بغداد آمده است. | او در بغداد متولد شده و علاقه زیادی به جهانگردی داشته و از نواحی گوناگون هند، به ویژه سند، پنجاب، کنکن و مالابار دیدن کرده است و پس از عبور از سیلان به سوی دریای چین پیش رفته، به زنگبار و ماداسکار بازگشته و ازآنجا به بغداد آمده است. | ||
او در سال ۳۰۵هـ/۹۱۷م در استخر فارس به سر میبرده است. | او در سال ۳۰۵هـ/۹۱۷م در استخر فارس به سر میبرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۵] | [۹۵] | ||
سطر ۶۹۱: | سطر ۶۹۰: | ||
او بدین مناسبت از منطقههای زلزله زدهای یاد میکند که پیش تر آنها را دیده است، از جمله: سیراف فارس، صیمره، مهرجان، ماسبندان، انطاکیه، قنسرین، قومس، نیشابور، خراسان، بسطام، سمنان، دامغان، طبرستان، آمل و ری. | او بدین مناسبت از منطقههای زلزله زدهای یاد میکند که پیش تر آنها را دیده است، از جمله: سیراف فارس، صیمره، مهرجان، ماسبندان، انطاکیه، قنسرین، قومس، نیشابور، خراسان، بسطام، سمنان، دامغان، طبرستان، آمل و ری. | ||
در این گزارش از کوه دماوند به عظمت یاد میکند. | در این گزارش از کوه دماوند به عظمت یاد میکند. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۶] | [۹۶] | ||
سطر ۶۹۷: | سطر ۶۹۶: | ||
او درجلد اول مروج الذهب به بررسی شهرها و نهرها و ممالک گوناگون و شگفتیهای دریاها پرداخته است. | او درجلد اول مروج الذهب به بررسی شهرها و نهرها و ممالک گوناگون و شگفتیهای دریاها پرداخته است. | ||
در پایان کتاب مروج الذهب ، به مسائل مختلفی که در کتاب آورده اشاره میکند و نفرین میکند بر کسانی که ممکن است آن را تغییر دهند و از لغزشهای احتمالی پوزش میطلبد؛ چرا که وی در سفر بوده است. | در پایان کتاب مروج الذهب ، به مسائل مختلفی که در کتاب آورده اشاره میکند و نفرین میکند بر کسانی که ممکن است آن را تغییر دهند و از لغزشهای احتمالی پوزش میطلبد؛ چرا که وی در سفر بوده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۷] | [۹۷] | ||
۳. مطهّر بن طاهر مقدسی از جهانگردان تاریخ نگار است که کتاب (البدء والتاریخ) خود را بنابر نقل بروکلمان در سال ۳۵۵هـ ۹۶۶م نگاشته است. | ۳. مطهّر بن طاهر مقدسی از جهانگردان تاریخ نگار است که کتاب (البدء والتاریخ) خود را بنابر نقل بروکلمان در سال ۳۵۵هـ ۹۶۶م نگاشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۸] | [۹۸] | ||
سطر ۷۰۷: | سطر ۷۰۶: | ||
او در سال ۳۲۵هـ/۹۳۷م در سیرجان بوده و به شهرهای مرو، ماسبندان، شوش خوزستان ، فارس ناحیه فیروزآباد سفر کرده است و در فارس به دیدار آتشگاهی بسیار کهن رفته و در آنجا موبد آتشگاه کتاب اسطا (اوستا) را نزدِ مقدسی آورده و عباراتی را که درحوزه الهیات آیین زردشتی بود بر او قراءت کرده است. | او در سال ۳۲۵هـ/۹۳۷م در سیرجان بوده و به شهرهای مرو، ماسبندان، شوش خوزستان ، فارس ناحیه فیروزآباد سفر کرده است و در فارس به دیدار آتشگاهی بسیار کهن رفته و در آنجا موبد آتشگاه کتاب اسطا (اوستا) را نزدِ مقدسی آورده و عباراتی را که درحوزه الهیات آیین زردشتی بود بر او قراءت کرده است. | ||
از دیگر شهرهایی که یاد میکند جندیشابور در اهواز ، مکه ، عراق ، شام ، بیت الله و مصر است و در این منطقهها از افراد گوناگون حدیث شنیده و نقل کرده است. | از دیگر شهرهایی که یاد میکند جندیشابور در اهواز ، مکه ، عراق ، شام ، بیت الله و مصر است و در این منطقهها از افراد گوناگون حدیث شنیده و نقل کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۹۹] | [۹۹] | ||
سطر ۷۱۵: | سطر ۷۱۴: | ||
وی، سفرهایی به ماردین، موصل، آمد، دمشق، روم، اخلاط ارمنستان، ری ، تبریز ، حمص ، حماة ، حلب ، منبج، گرجستان، رأس العین در سوریه ، شهرزور بغداد و… داشته است. | وی، سفرهایی به ماردین، موصل، آمد، دمشق، روم، اخلاط ارمنستان، ری ، تبریز ، حمص ، حماة ، حلب ، منبج، گرجستان، رأس العین در سوریه ، شهرزور بغداد و… داشته است. | ||
وی بعد از سیر و سیاحت شرح دیدههای خویش را در کتاب تاریخ خود آورده و از اوضاع سیاسی، نظام اجتماعی، رسوم و عادات آنها و رویدادهای مهمی که در آن جاها رخ داده گزارش کرده است. | وی بعد از سیر و سیاحت شرح دیدههای خویش را در کتاب تاریخ خود آورده و از اوضاع سیاسی، نظام اجتماعی، رسوم و عادات آنها و رویدادهای مهمی که در آن جاها رخ داده گزارش کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۰] | [۱۰۰] | ||
۵.حافظ ابرو خوافی از دیگر سیاحان مسلمان است که افزون بر جغرافیای نیمروز، به نگارش کتاب زبدة التواریخ و مجمل التواریخ پرداخته است. | ۵.حافظ ابرو خوافی از دیگر سیاحان مسلمان است که افزون بر جغرافیای نیمروز، به نگارش کتاب زبدة التواریخ و مجمل التواریخ پرداخته است. | ||
۶. محمد بن اسحاق (م:۱۵۰هـ/۷۶۷م.) تاریخ نگار سیره، از این شخصیتهایی است که در مدینه متولد شد سپس به اسکندریه در مصر، کوفه ، جزیره، ری و بغداد مسافرت کرد. | ۶. محمد بن اسحاق (م:۱۵۰هـ/۷۶۷م.) تاریخ نگار سیره، از این شخصیتهایی است که در مدینه متولد شد سپس به اسکندریه در مصر، کوفه ، جزیره، ری و بغداد مسافرت کرد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۱] | [۱۰۱] | ||
۷. خطیب بغدادی (م:۴۶۳هـ/۱۰۷۰م.) نویسنده تاریخ بغداد، سفرهای علمی به بصره، کوفه، نیشابور ، ری، اصفهان، همدان ، و دینور داشته است. | ۷. خطیب بغدادی (م:۴۶۳هـ/۱۰۷۰م.) نویسنده تاریخ بغداد، سفرهای علمی به بصره، کوفه، نیشابور ، ری، اصفهان، همدان ، و دینور داشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۲] | [۱۰۲] | ||
سطر ۷۳۲: | سطر ۷۳۱: | ||
بیش تر جهانگردان در هنگام سیاحت به این نکتهها توجه داشتهاند و عقائد و رسوم مردم جاهای دیده شده را در کتابهای جغرافیا و تاریخ و یا سفرنامههای خویش نقل میکردهاند و به جهت اهتمامی که به این مهم داشتهاند، گاهی گزارشهایی آوردهاند که باور آن مشکل است. | بیش تر جهانگردان در هنگام سیاحت به این نکتهها توجه داشتهاند و عقائد و رسوم مردم جاهای دیده شده را در کتابهای جغرافیا و تاریخ و یا سفرنامههای خویش نقل میکردهاند و به جهت اهتمامی که به این مهم داشتهاند، گاهی گزارشهایی آوردهاند که باور آن مشکل است. | ||
در مثل ابودلف در سفرنامه خود مطرح میکند: (در کرمانشاه ، بعد از طرح نقشهای، ساختمان کامل آن ظاهر شد). | در مثل ابودلف در سفرنامه خود مطرح میکند: (در کرمانشاه ، بعد از طرح نقشهای، ساختمان کامل آن ظاهر شد). | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۳] | [۱۰۳] | ||
و ابن بطوطه از آداب و رسوم ویژه مریدان قطب الدین حیدر در تربت حیدریه سخن گفته است. | و ابن بطوطه از آداب و رسوم ویژه مریدان قطب الدین حیدر در تربت حیدریه سخن گفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۴] | [۱۰۴] | ||
و ابن فضلان به بیان شیوه و آداب غذاخوری پادشاه بلغار پرداخته است. | و ابن فضلان به بیان شیوه و آداب غذاخوری پادشاه بلغار پرداخته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۵] | [۱۰۵] | ||
در جمع جهانگردان مسلمان در بخش عقائد، میتوان از دانشمند بزرگ اسلامی ابوریحان بیرونی محمد بن احمد خوارزمی (۳۶۲ ـ ۴۴۰هـ/۹۷۳ ـ ۱۰۴۸م.)، نام برد که با سفر به هند پژوهشهای گستردهای درباره عقائد هندیان داشته است که آن را در کتاب | در جمع جهانگردان مسلمان در بخش عقائد، میتوان از دانشمند بزرگ اسلامی ابوریحان بیرونی محمد بن احمد خوارزمی (۳۶۲ ـ ۴۴۰هـ/۹۷۳ ـ ۱۰۴۸م.)، نام برد که با سفر به هند پژوهشهای گستردهای درباره عقائد هندیان داشته است که آن را در کتاب | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۶] | [۱۰۶] | ||
− | + | </ref> | |
آورده است. | آورده است. | ||
در این کتاب پس از نگاه کوتاهی به زندگی هندویان، عقائد آنان را در گزارههای ذیل ارائه داده است. | در این کتاب پس از نگاه کوتاهی به زندگی هندویان، عقائد آنان را در گزارههای ذیل ارائه داده است. | ||
سطر ۷۵۵: | سطر ۷۵۴: | ||
۵.ذکر مجامع و جایگاههای پاداش اعمال از جنت و دوزخ | ۵.ذکر مجامع و جایگاههای پاداش اعمال از جنت و دوزخ | ||
۶.چگونگی رهایی از دنیا و نشان دادن راهی که ما را به این مقصود میرساند. | ۶.چگونگی رهایی از دنیا و نشان دادن راهی که ما را به این مقصود میرساند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۷] | [۱۰۷] | ||
سطر ۷۶۲: | سطر ۷۶۱: | ||
آثار الباقیه را در سال ۳۹۱هـ/۱۰۰۱م در گرگان نگاشت، سپس به میهن خود بازگشت. | آثار الباقیه را در سال ۳۹۱هـ/۱۰۰۱م در گرگان نگاشت، سپس به میهن خود بازگشت. | ||
آن گاه به دربار غزنویان به (غزنین) رفت و در ۴۱۶هـ/۱۰۲۵م سال فتح سومنات به دیار هند رفت و زبان سانسکریت آموخت و سپس تحقیقات خود را درباره هند منتشر ساخت. | آن گاه به دربار غزنویان به (غزنین) رفت و در ۴۱۶هـ/۱۰۲۵م سال فتح سومنات به دیار هند رفت و زبان سانسکریت آموخت و سپس تحقیقات خود را درباره هند منتشر ساخت. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۸] | [۱۰۸] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۷۷۵: | سطر ۷۷۴: | ||
علامه حلّی (۷۲۶هـ/۱۳۲۶م.) از دیگر دانشمندان شیعه است که سفرهایی به جاهای گوناگون ایران داشته است. | علامه حلّی (۷۲۶هـ/۱۳۲۶م.) از دیگر دانشمندان شیعه است که سفرهایی به جاهای گوناگون ایران داشته است. | ||
علامه کتاب (كشف اليقين فى فضائل اميرالمؤمنين(ع)) را در شهر سلطانیه برای سلطان محمد خدابنده نگاشت | علامه کتاب (كشف اليقين فى فضائل اميرالمؤمنين(ع)) را در شهر سلطانیه برای سلطان محمد خدابنده نگاشت | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۰] | [۱۱۰] | ||
و رساله (سعدیه) را، که خلاصهای از اصول و فروع دین است، برای خواجه سعد الدین ساوجی وزیر غازان وخدابنده. | و رساله (سعدیه) را، که خلاصهای از اصول و فروع دین است، برای خواجه سعد الدین ساوجی وزیر غازان وخدابنده. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۱] | [۱۱۱] | ||
سطر ۷۹۴: | سطر ۷۹۳: | ||
=== سفر نامه ابودُلَف، مسعربن مُهَلْهَلْ خزرجی ینبوعی=== | === سفر نامه ابودُلَف، مسعربن مُهَلْهَلْ خزرجی ینبوعی=== | ||
وی در مدینه متولد شد و در سالهای ۳۳۱ ـ ۳۰۱هـ/۹۴۲ ـ ۹۱۳م در دربار شاهزاده سامانی، ناصر بن احمد بن اسماعیل به سر برد و در سال ۳۳۱هـ/۹۴۲م به هند سفر و از کشمیر ، کابل، سیستان و مالابار و در سالهای ۳۳۱ تا ۳۴۳هـ/۹۴۲ ـ ۹۶۴م از شهرهای مختلف ایران دیدن کرد. | وی در مدینه متولد شد و در سالهای ۳۳۱ ـ ۳۰۱هـ/۹۴۲ ـ ۹۱۳م در دربار شاهزاده سامانی، ناصر بن احمد بن اسماعیل به سر برد و در سال ۳۳۱هـ/۹۴۲م به هند سفر و از کشمیر ، کابل، سیستان و مالابار و در سالهای ۳۳۱ تا ۳۴۳هـ/۹۴۲ ـ ۹۶۴م از شهرهای مختلف ایران دیدن کرد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۲] | [۱۱۲] | ||
سطر ۸۰۲: | سطر ۸۰۱: | ||
این اثر به گونه کتابهای مسالک و ممالک است سفرهای وی نزدیک به سی سال طول کشید. | این اثر به گونه کتابهای مسالک و ممالک است سفرهای وی نزدیک به سی سال طول کشید. | ||
او سفر خود را از مدینه السلام بغداد در روز پنجشنبه هفتم رمضان ۳۳۱هـ/۹۴۳م آغاز کرد و در تمام دنیای اسلام به گردش پرداخت و به تعبیر خودش برای هر منطقهای تصویر و شکلی قرارداد که موضع و جایگاه آن مشخص باشد. | او سفر خود را از مدینه السلام بغداد در روز پنجشنبه هفتم رمضان ۳۳۱هـ/۹۴۳م آغاز کرد و در تمام دنیای اسلام به گردش پرداخت و به تعبیر خودش برای هر منطقهای تصویر و شکلی قرارداد که موضع و جایگاه آن مشخص باشد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۳] | [۱۱۳] | ||
وی در سال ۳۴۰هـ/۹۵۱م اصطخری صاحب المسالک الممالک را ملاقات کرده است. | وی در سال ۳۴۰هـ/۹۵۱م اصطخری صاحب المسالک الممالک را ملاقات کرده است. | ||
زمان نگارش کتابش را سال ۳۶۷هـ/۹۷۷م دانستهاند. | زمان نگارش کتابش را سال ۳۶۷هـ/۹۷۷م دانستهاند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۴] | [۱۱۴] | ||
سطر ۸۱۵: | سطر ۸۱۴: | ||
ناصرخسرو سفرخود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷هـ/۱۰۴۵م از مرو به جانب سرخس آغاز کرد و در روز سه شنبه ۲۶ جمادی الاخری سال ۴۴۴هـ/۱۰۵۲م به مدت شش سال و هفت ماه و ۲۲ روز به پایان برد. | ناصرخسرو سفرخود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷هـ/۱۰۴۵م از مرو به جانب سرخس آغاز کرد و در روز سه شنبه ۲۶ جمادی الاخری سال ۴۴۴هـ/۱۰۵۲م به مدت شش سال و هفت ماه و ۲۲ روز به پایان برد. | ||
از شهرهای ایران ، مصر ، سوریه ، مکه و مدینه ، بیت المقدس | از شهرهای ایران ، مصر ، سوریه ، مکه و مدینه ، بیت المقدس | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۵] | [۱۱۵] | ||
سطر ۸۲۲: | سطر ۸۲۱: | ||
وی گزارشهای متفرقی از آن در کتاب خویش: کنزالفوائد داده که در مقدمه آن اشارت رفته است. | وی گزارشهای متفرقی از آن در کتاب خویش: کنزالفوائد داده که در مقدمه آن اشارت رفته است. | ||
ابن ابی طی حلبی ، در شرح حال حسن بن بشر بن علی بن بشر طرابلسی به آن اشاره کرده است. | ابن ابی طی حلبی ، در شرح حال حسن بن بشر بن علی بن بشر طرابلسی به آن اشاره کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۶] | [۱۱۶] | ||
===سفرنامه ابراهیم بن یعقوب طرطوشی (م:۴۷۸هـ/۱۰۸۵م.)=== | ===سفرنامه ابراهیم بن یعقوب طرطوشی (م:۴۷۸هـ/۱۰۸۵م.)=== | ||
سفرنامه وی (الاخبار المستقاة) نام دارد و به فرانسه و آلمان سفر کرده و قزوینی از کتاب وی گزارش داده است. | سفرنامه وی (الاخبار المستقاة) نام دارد و به فرانسه و آلمان سفر کرده و قزوینی از کتاب وی گزارش داده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۷] | [۱۱۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۸] | [۱۱۸] | ||
سطر ۸۳۶: | سطر ۸۳۵: | ||
=== سفرنامههای دیگر=== | === سفرنامههای دیگر=== | ||
سفرنامه ابوالقاسم، احمد بن سلیمان بن خلف تحبیبی اندلسی (۴۹۳هـ/۱۱۰۰م.). | سفرنامه ابوالقاسم، احمد بن سلیمان بن خلف تحبیبی اندلسی (۴۹۳هـ/۱۱۰۰م.). | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۹] | [۱۱۹] | ||
سفرنامه محمد بن رشد مالکی (۵۲۰ ـ ۵۹۵هـ/۱۲۰۰م.) | سفرنامه محمد بن رشد مالکی (۵۲۰ ـ ۵۹۵هـ/۱۲۰۰م.) | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۰] | [۱۲۰] | ||
سفرنامه ابن جبیر ابوالحسن محمد بن جبیراندلسی (۵۴۰ ـ ۶۱۴هـ/۱۱۴۵ ـ ۱۲۱۸م.) که در تاریخ ۵۷۸هـ/۱۱۸۳م نگاشته شده و به تازگی ترجمه آن را آستان قدس رضوی منتشر کرده است. | سفرنامه ابن جبیر ابوالحسن محمد بن جبیراندلسی (۵۴۰ ـ ۶۱۴هـ/۱۱۴۵ ـ ۱۲۱۸م.) که در تاریخ ۵۷۸هـ/۱۱۸۳م نگاشته شده و به تازگی ترجمه آن را آستان قدس رضوی منتشر کرده است. | ||
سفرنامه محمد بن علی بن محمد انصاری به نام (عیون الاخبار) وی در این اثر، سفر خود را به سراسر سوریه، فلسطین و مصر در سالهای ۵۸۵ هـ/۱۱۴۲م شرح کرده است. | سفرنامه محمد بن علی بن محمد انصاری به نام (عیون الاخبار) وی در این اثر، سفر خود را به سراسر سوریه، فلسطین و مصر در سالهای ۵۸۵ هـ/۱۱۴۲م شرح کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۱] | [۱۲۱] | ||
وی در اسیوط مصر به مدت بیست سال قاضی بود و در سال ۶۰۰هـ/۱۲۰۴م در همانجا درگذشت. | وی در اسیوط مصر به مدت بیست سال قاضی بود و در سال ۶۰۰هـ/۱۲۰۴م در همانجا درگذشت. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۲] | [۱۲۲] | ||
سطر ۸۵۶: | سطر ۸۵۵: | ||
او به شهرهای شام، عراق، خراسان ، مغرب ، یمن و شهرهای فرنگ و مصر و روم سفر کرده است. | او به شهرهای شام، عراق، خراسان ، مغرب ، یمن و شهرهای فرنگ و مصر و روم سفر کرده است. | ||
پادشاه فرنگ از او خواسته که در دیار وی بماند، ولی شیخ هروی نپذیرفته است او از زاهدانی است که بدون سرمایه و زاد و توشه به سیاحت پرداخته است و در سال ۶۱۱هـ/۱۲۱۵م چشم از جهان فرو بسته است. | پادشاه فرنگ از او خواسته که در دیار وی بماند، ولی شیخ هروی نپذیرفته است او از زاهدانی است که بدون سرمایه و زاد و توشه به سیاحت پرداخته است و در سال ۶۱۱هـ/۱۲۱۵م چشم از جهان فرو بسته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۳] | [۱۲۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۴] | [۱۲۴] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۸۷۰: | سطر ۸۶۹: | ||
سفرنامه نباتی | سفرنامه نباتی | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۶] | [۱۲۶] | ||
(م:۶۳۶هـ/۱۲۳۹م.) سفرنامه ابومحمد عبدری (م:۶۸۸هـ/۱۲۸۹م.) اهل والنسیا که از سفر خود به سراسر آفریقای شمالی گزارشی نوشته است. | (م:۶۳۶هـ/۱۲۳۹م.) سفرنامه ابومحمد عبدری (م:۶۸۸هـ/۱۲۸۹م.) اهل والنسیا که از سفر خود به سراسر آفریقای شمالی گزارشی نوشته است. | ||
او در سفر زیارتی خود به مکه و در بازگشت از این مسیر در گذشته است. | او در سفر زیارتی خود به مکه و در بازگشت از این مسیر در گذشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۷] | [۱۲۷] | ||
سطر ۸۸۱: | سطر ۸۸۰: | ||
سفرنامههای طیبی | سفرنامههای طیبی | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۸] | [۱۲۸] | ||
(م:۶۹۸هـ/۱۲۹۹.). | (م:۶۹۸هـ/۱۲۹۹.). | ||
سفرنامه تجانی | سفرنامه تجانی | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۹] | [۱۲۹] | ||
(م۷۰۸هـ/۱۳۰۸م.). | (م۷۰۸هـ/۱۳۰۸م.). | ||
سفرنامه محمد بن عمر بن محمد بن رشید فهری سبتی ادریسی (۶۵۷ ـ ۷۲۱هـ/۱۲۵۹ ـ ۱۳۲۱م.) وی در سبته چشم به جهان گشود. | سفرنامه محمد بن عمر بن محمد بن رشید فهری سبتی ادریسی (۶۵۷ ـ ۷۲۱هـ/۱۲۵۹ ـ ۱۳۲۱م.) وی در سبته چشم به جهان گشود. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۰] | [۱۳۰] | ||
و واعظ مسجد اعظم غرناطه بود. | و واعظ مسجد اعظم غرناطه بود. | ||
وی در سال ۶۸۳هـ/۱۲۸۳م سفری به مصر و شام و حرمین شریفین داشت و سفرنامه خود را (ملء العیبة فیما جمع بطول الغیبة فی الرحلة الی مکة وطیبة) نام نهاد. | وی در سال ۶۸۳هـ/۱۲۸۳م سفری به مصر و شام و حرمین شریفین داشت و سفرنامه خود را (ملء العیبة فیما جمع بطول الغیبة فی الرحلة الی مکة وطیبة) نام نهاد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۱] | [۱۳۱] | ||
سطر ۹۰۲: | سطر ۹۰۱: | ||
سفرنامه شرف الدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم لواتی طنجی، معروف به ابن بطوطه (۷۰۳ ـ ۷۷۷هـ/۱۳۰۳ ـ ۱۳۷۶م.) با نام (تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار) از سفرنامههای معروف و مفصلی است که گزارشهایی درباره جهان دارد. | سفرنامه شرف الدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم لواتی طنجی، معروف به ابن بطوطه (۷۰۳ ـ ۷۷۷هـ/۱۳۰۳ ـ ۱۳۷۶م.) با نام (تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار) از سفرنامههای معروف و مفصلی است که گزارشهایی درباره جهان دارد. | ||
او، سفرخود را در روز پنجشنبه دوم رجب ۷۲۵هـ/چهارم ژوئن ۱۳۲۵م در بیست و دوسالگی از طنجه درمراکش آغاز کرد | او، سفرخود را در روز پنجشنبه دوم رجب ۷۲۵هـ/چهارم ژوئن ۱۳۲۵م در بیست و دوسالگی از طنجه درمراکش آغاز کرد | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۲] | [۱۳۲] | ||
و این سفرحدود سی سال طول کشید و آن گاه به مراکش بازگشت. | و این سفرحدود سی سال طول کشید و آن گاه به مراکش بازگشت. | ||
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۳۳] | [۱۳۳] | ||
سفرنامه عبدالرحمن ابن خلدون (م:۸۰۸هـ/۱۴۰۵م) صاحب مقدمه والعبر، از اندلس تا سمرقند بوده است. | سفرنامه عبدالرحمن ابن خلدون (م:۸۰۸هـ/۱۴۰۵م) صاحب مقدمه والعبر، از اندلس تا سمرقند بوده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۴] | [۱۳۴] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۹۲۴: | سطر ۹۲۲: | ||
سفرنامه تقی الدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن الصلاح شهرزوری (م:۸۴۳هـ/۱۴۴۰م.) که به شرق سفرنموده و در آن نکتههای مهم و سودمندی است. | سفرنامه تقی الدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن الصلاح شهرزوری (م:۸۴۳هـ/۱۴۴۰م.) که به شرق سفرنموده و در آن نکتههای مهم و سودمندی است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۶] | [۱۳۶] | ||
سطر ۹۳۰: | سطر ۹۲۸: | ||
عبدالرزاق کمال الدین بن اسحاق سمرقند (۸۱۶ ـ ۸۸۷هـ/۱۴۱۳ ـ ۱۴۸۲م.) در هرات به دنیا آمد و در همانجا درگذشت. | عبدالرزاق کمال الدین بن اسحاق سمرقند (۸۱۶ ـ ۸۸۷هـ/۱۴۱۳ ـ ۱۴۸۲م.) در هرات به دنیا آمد و در همانجا درگذشت. | ||
وی به عنوان سفیر به هندوستان رفت و پس از سه سال اقامت در شرق، کتاب (مطلع السعدین و مجمع البحرین) را نگاشت و در آن یافته های سفر خویش را گزارش داد. | وی به عنوان سفیر به هندوستان رفت و پس از سه سال اقامت در شرق، کتاب (مطلع السعدین و مجمع البحرین) را نگاشت و در آن یافته های سفر خویش را گزارش داد. | ||
+ | <ref> | ||
[۱۳۷] | [۱۳۷] | ||
سفرنامه جلال الدین سیوطی (م:۹۰۱هـ/۱۴۹۶م.) به فیوم ، مکه و دمیاطه. | سفرنامه جلال الدین سیوطی (م:۹۰۱هـ/۱۴۹۶م.) به فیوم ، مکه و دمیاطه. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۸] | [۱۳۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۹] | [۱۳۹] | ||
سفرنامه بدرالدین محمد بن رضی الدین غزی (م:۹۸۴هـ/۱۵۷۶م.) به منطقه روم که تقی الدین سُبُکی در طبقاتش از آن بسیار نقل میکند. | سفرنامه بدرالدین محمد بن رضی الدین غزی (م:۹۸۴هـ/۱۵۷۶م.) به منطقه روم که تقی الدین سُبُکی در طبقاتش از آن بسیار نقل میکند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۰] | [۱۴۰] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۹۵۷: | سطر ۹۵۶: | ||
دیگر سفرنامه مربوط به سفر به هند، مکه و مدینه است و از آنجا که از این زمان به بعد، سفرنامهها زیاد شده فقط به برخی از آنها اشاره میشود: | دیگر سفرنامه مربوط به سفر به هند، مکه و مدینه است و از آنجا که از این زمان به بعد، سفرنامهها زیاد شده فقط به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
سفرنامه شیخ عزالدین حسین بن عبد الصمد الحارثی (م:۹۸۴هـ/ ۱۵۷۶) پدر شیخ بهائی که از جبل عامل به ایران آمده و مدتی قاضی شهر هرات بوده و در هجر بحرین از دنیا رفته است. | سفرنامه شیخ عزالدین حسین بن عبد الصمد الحارثی (م:۹۸۴هـ/ ۱۵۷۶) پدر شیخ بهائی که از جبل عامل به ایران آمده و مدتی قاضی شهر هرات بوده و در هجر بحرین از دنیا رفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۲] | [۱۴۲] | ||
سفرنامه شیخ محمد بن علی بن محمد حرّعاملی عموی صاحب وسائل که در سال ۱۰۸۱هـ/۱۶۷۰م در گذشته است. | سفرنامه شیخ محمد بن علی بن محمد حرّعاملی عموی صاحب وسائل که در سال ۱۰۸۱هـ/۱۶۷۰م در گذشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۳] | [۱۴۳] | ||
سفرنامه سید علیخان مدنی شیرازی (م:۱۱۲۰هـ/۱۷۰۷م) صاحب ریاض السالکین شرح صحیفه سجادیه که در سال ۱۰۷۵هـ/۱۷۶۱م آن را نگاشته و گزارشهای سفر خود را به هند همراه با نکتههای ادبی ارائه کرده است، به نام: (سُلوة الغریب و اسوة الادیب). | سفرنامه سید علیخان مدنی شیرازی (م:۱۱۲۰هـ/۱۷۰۷م) صاحب ریاض السالکین شرح صحیفه سجادیه که در سال ۱۰۷۵هـ/۱۷۶۱م آن را نگاشته و گزارشهای سفر خود را به هند همراه با نکتههای ادبی ارائه کرده است، به نام: (سُلوة الغریب و اسوة الادیب). | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۴] | [۱۴۴] | ||
سطر ۹۷۶: | سطر ۹۷۵: | ||
۱.شیخ نجیب الدین علی بن محمد بن مکی، شاگرد صاحب معالم (م:۱۰۱۱هـ/۱۶۰۳م.) و شارح اثنی عشریه. | ۱.شیخ نجیب الدین علی بن محمد بن مکی، شاگرد صاحب معالم (م:۱۰۱۱هـ/۱۶۰۳م.) و شارح اثنی عشریه. | ||
وی در هنگام سفر به شهرهای یمن، حجاز ، ایران، هند و عراق، خاطرات خویش را در قالب شعر میسروده که اشعار سفرنامه او به حدود ۲۵۰۰ بیت میرسد. | وی در هنگام سفر به شهرهای یمن، حجاز ، ایران، هند و عراق، خاطرات خویش را در قالب شعر میسروده که اشعار سفرنامه او به حدود ۲۵۰۰ بیت میرسد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۵] | [۱۴۵] | ||
سطر ۹۸۵: | سطر ۹۸۴: | ||
ج.سفر به کوفه | ج.سفر به کوفه | ||
۳.سفرنامه حبیب بن طالب بغدادی، ساکن جبل عامل که طی اشعاری در سال ۱۲۶۳هـ/۱۸۴۷م نگاشته است. | ۳.سفرنامه حبیب بن طالب بغدادی، ساکن جبل عامل که طی اشعاری در سال ۱۲۶۳هـ/۱۸۴۷م نگاشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۶] | [۱۴۶] | ||
۴.سفرنامه حج فقیه دانشمند حاج محمد بن حسن بن حاج محمد صالح (م:۱۳۳۶هـ/۱۹۱۸م.) در هزار بیت. | ۴.سفرنامه حج فقیه دانشمند حاج محمد بن حسن بن حاج محمد صالح (م:۱۳۳۶هـ/۱۹۱۸م.) در هزار بیت. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۷] | [۱۴۷] | ||
سطر ۹۹۶: | سطر ۹۹۵: | ||
بیش تر سفرنامههایی که در عصر صفوی یاد کردهاند، از دانشمندان و علماء است که سفرهای محدودی داشتهاند. | بیش تر سفرنامههایی که در عصر صفوی یاد کردهاند، از دانشمندان و علماء است که سفرهای محدودی داشتهاند. | ||
با توجه به اینکه در آن زمان بسیاری از جهانگردان غربی به ایران میآمدند که برابر گزارشی از ۱۴۷ سفرنامه جهانگردان فرانسوی در نیمه دوم سده هفده پنجاه ودو دوره آن درباره ایران بوده. | با توجه به اینکه در آن زمان بسیاری از جهانگردان غربی به ایران میآمدند که برابر گزارشی از ۱۴۷ سفرنامه جهانگردان فرانسوی در نیمه دوم سده هفده پنجاه ودو دوره آن درباره ایران بوده. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۸] | [۱۴۸] | ||
سطر ۱٬۰۰۷: | سطر ۱٬۰۰۶: | ||
به محض ورود به ایران به فرمان شاه عباس مثله و به دار آویخته شد. | به محض ورود به ایران به فرمان شاه عباس مثله و به دار آویخته شد. | ||
و نقدعلی بیک که در سال ۱۰۳۶هـ/۱۶۲۹م به دربار انگلستان رفته بود، از ترس کیفر شاه در مسیر بازگشت خودکشی کرد و شاه عباس از این کار او خیلی خوشحال شد و گفت اگر چنین نمیکرد:(بدن او را به شمار روزهای سال تکه تکه میکردم و آن را در بازار میسوزاندم.) | و نقدعلی بیک که در سال ۱۰۳۶هـ/۱۶۲۹م به دربار انگلستان رفته بود، از ترس کیفر شاه در مسیر بازگشت خودکشی کرد و شاه عباس از این کار او خیلی خوشحال شد و گفت اگر چنین نمیکرد:(بدن او را به شمار روزهای سال تکه تکه میکردم و آن را در بازار میسوزاندم.) | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۹] | [۱۴۹] | ||
سطر ۱٬۰۱۴: | سطر ۱٬۰۱۳: | ||
در اسپانیا دست از عقائد تشیع خود برداشت و کیش کاتولیک را انتخاب کرد. | در اسپانیا دست از عقائد تشیع خود برداشت و کیش کاتولیک را انتخاب کرد. | ||
از وی گزارشهایی درباره سفرش به اروپا به جای مانده که به نام پادشاه اسپانیا نگاشته است. | از وی گزارشهایی درباره سفرش به اروپا به جای مانده که به نام پادشاه اسپانیا نگاشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۰] | [۱۵۰] | ||
به نظر میرسد این دو عامل که دور نیست با توطئه پنهانی مأموران غربی بوده، در ناکامی این سفرها مؤثر بوده است. | به نظر میرسد این دو عامل که دور نیست با توطئه پنهانی مأموران غربی بوده، در ناکامی این سفرها مؤثر بوده است. | ||
لازم به یادآوری است که شماری از مسیحیان نیز، در آن زمان در ایران مسلمان شدند. | لازم به یادآوری است که شماری از مسیحیان نیز، در آن زمان در ایران مسلمان شدند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۱] | [۱۵۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۲] | [۱۵۲] | ||
سطر ۱٬۰۳۶: | سطر ۱٬۰۳۵: | ||
۳.کسب منافع تجاری و امتیازات اقتصادی. | ۳.کسب منافع تجاری و امتیازات اقتصادی. | ||
۴.فراهم آوردن زمینه لازم اجتماعی و سیاسی برای صدور فرهنگ و کالاهای خود. | ۴.فراهم آوردن زمینه لازم اجتماعی و سیاسی برای صدور فرهنگ و کالاهای خود. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۳] | [۱۵۳] | ||
برای آگاهی از انگیزههای مذهبی آنان توجه به این نکته کافی است که نخستین دستگاه چاپ که به سال ۱۰۴۸هـ/۱۶۳۸م به ایران آورده شد، از آن ارامنه بود و نخستین کتابی که چاپ کردند، کتاب مقدسی از آنان بود. | برای آگاهی از انگیزههای مذهبی آنان توجه به این نکته کافی است که نخستین دستگاه چاپ که به سال ۱۰۴۸هـ/۱۶۳۸م به ایران آورده شد، از آن ارامنه بود و نخستین کتابی که چاپ کردند، کتاب مقدسی از آنان بود. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۴] | [۱۵۴] | ||
یعنی دنیای مسیحیت برای پیشرفت کار خویش از ابزار پیشرفته سود میبردند. | یعنی دنیای مسیحیت برای پیشرفت کار خویش از ابزار پیشرفته سود میبردند. | ||
در حالی که نخستین چاپخانه دولتی ایران پس از سال ۱۲۳۴هـ/۱۸۱۹م توسط میرزا صالح در تبریز به کار گرفته شد. | در حالی که نخستین چاپخانه دولتی ایران پس از سال ۱۲۳۴هـ/۱۸۱۹م توسط میرزا صالح در تبریز به کار گرفته شد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۵] | [۱۵۵] | ||
سطر ۱٬۰۷۴: | سطر ۱٬۰۷۳: | ||
او دوست داشته در شهرهای عالم سیر کند و در هر شهری با برادران یهودی خود و اوضاع آنان آشنا گردد. | او دوست داشته در شهرهای عالم سیر کند و در هر شهری با برادران یهودی خود و اوضاع آنان آشنا گردد. | ||
بنیامین سفر خود را از بارسلون آغاز کرده و عراق را در زمان خلیفه عباسی المستنجد بالله (خلافت ۵۵۵ ـ ۵۶۶هـ/۱۱۶۰ ـ ۱۱۷۰م.) دیده بوده است جالب این است درگزارشی که از قدس دارد، تنها یک یهودی در آن شهر سکونت داشته است. | بنیامین سفر خود را از بارسلون آغاز کرده و عراق را در زمان خلیفه عباسی المستنجد بالله (خلافت ۵۵۵ ـ ۵۶۶هـ/۱۱۶۰ ـ ۱۱۷۰م.) دیده بوده است جالب این است درگزارشی که از قدس دارد، تنها یک یهودی در آن شهر سکونت داشته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۶] | [۱۵۶] | ||
سطر ۱٬۰۸۱: | سطر ۱٬۰۸۰: | ||
او نخستین جهانگرد غربی است که بعد از دوران باستان درباره منطقه خلیج فارس مطالبی از خود به جای گذاشته است. | او نخستین جهانگرد غربی است که بعد از دوران باستان درباره منطقه خلیج فارس مطالبی از خود به جای گذاشته است. | ||
بنیامین درباره شهر همدان ومعبدی که در آن استر و مردخای مدفون است، توضیحاتی ارائه داده است. | بنیامین درباره شهر همدان ومعبدی که در آن استر و مردخای مدفون است، توضیحاتی ارائه داده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۷] | [۱۵۷] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۱٬۰۹۰: | سطر ۱٬۰۸۹: | ||
در ردیف وی میتوان از خاخام موسی پتاچیاد، یاد کنیم که در فاصله سالهای ۵۷۶ ـ ۵۸۲هـ/ ۱۱۸۱ ـ ۱۱۸۷م از زادگاه خود شهر پراگ چکسلواکی، سفر را آغاز کرده و از راه لهستان و روسیه به غرب ایران سفر آمده و درباره آرامگاه دانیال نبی و شوش گزارشی ارائه کرده است. | در ردیف وی میتوان از خاخام موسی پتاچیاد، یاد کنیم که در فاصله سالهای ۵۷۶ ـ ۵۸۲هـ/ ۱۱۸۱ ـ ۱۱۸۷م از زادگاه خود شهر پراگ چکسلواکی، سفر را آغاز کرده و از راه لهستان و روسیه به غرب ایران سفر آمده و درباره آرامگاه دانیال نبی و شوش گزارشی ارائه کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۹] | [۱۵۹] | ||
سطر ۱٬۰۹۷: | سطر ۱٬۰۹۶: | ||
در این جا مناسب است فهرست مختصری از جهانگردانی که در قرن هفتم تا قرن دوازدهم به ایران آمدهاند ارائه دهیم تا کسانی که بخواهند در این برهه تاریخی به تحقیق بیشتر بپردازند به آن مراجعه کند. | در این جا مناسب است فهرست مختصری از جهانگردانی که در قرن هفتم تا قرن دوازدهم به ایران آمدهاند ارائه دهیم تا کسانی که بخواهند در این برهه تاریخی به تحقیق بیشتر بپردازند به آن مراجعه کند. | ||
۱.مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی در سال ۶۶۹هـ/۱۲۷۱م با پدر و عموی خود از شهرهای ایران مانند تبریز، سلطانیه، ساوه و کاشان دیدن کرده است. | ۱.مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی در سال ۶۶۹هـ/۱۲۷۱م با پدر و عموی خود از شهرهای ایران مانند تبریز، سلطانیه، ساوه و کاشان دیدن کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
− | [۱۶۰] | + | [۱۶۰] |
− | + | ||
+ | <ref> | ||
سطر ۱٬۱۰۹: | سطر ۱٬۱۰۹: | ||
۵.فریرجوردانوس، سیاح دیگری است که مابین سالهای ۷۲۱ ـ ۷۳۱هـ/ ۱۳۲۱ ـ ۱۳۳۱م به ایران سفر داشته است. | ۵.فریرجوردانوس، سیاح دیگری است که مابین سالهای ۷۲۱ ـ ۷۳۱هـ/ ۱۳۲۱ ـ ۱۳۳۱م به ایران سفر داشته است. | ||
۶.جیوانی دامار یونولی، نیز در فاصله سالهای ۷۴۸ ـ ۷۵۴هـ/۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۳م در دوران حکومت ایلخانان کوچک از ایران دیدن کرده است. | ۶.جیوانی دامار یونولی، نیز در فاصله سالهای ۷۴۸ ـ ۷۵۴هـ/۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۳م در دوران حکومت ایلخانان کوچک از ایران دیدن کرده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۲] | [۱۶۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۳] | [۱۶۳] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۱٬۱۲۳: | سطر ۱٬۱۲۳: | ||
۷.سفرنامه کلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور نوشته سال ۸۰۶ ـ ۸۰۹هـ/۱۴۰۳ ـ ۱۴۰۶م وی از اسپانیا به ایران آمده و از شمال غربی تا اقصی ناحیه شمال شرقی ایران را پیموده و از اوضاع اجتماعی، اداری و سیاسی ایران را در دوران تیمور گزارش داده است. | ۷.سفرنامه کلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور نوشته سال ۸۰۶ ـ ۸۰۹هـ/۱۴۰۳ ـ ۱۴۰۶م وی از اسپانیا به ایران آمده و از شمال غربی تا اقصی ناحیه شمال شرقی ایران را پیموده و از اوضاع اجتماعی، اداری و سیاسی ایران را در دوران تیمور گزارش داده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۵] | [۱۶۵] | ||
− | + | <ref> | |
سطر ۱٬۱۳۳: | سطر ۱٬۱۳۳: | ||
این سفرنامه، توسط مسعود رجب نیا، ترجمه شده است. | این سفرنامه، توسط مسعود رجب نیا، ترجمه شده است. | ||
۸.سفرنامه آمبروسیوکنتارینی که از سوی دولت ایتالیا و در جهت خدمت به مسیحیت و پیشرفت آن به دربار اوزن حسن، از پادشاهان آق قویونلو میآید و او را تشویق میکند با دولت عثمانی بجنگد و پس از آن ایران را ترک میکند و گزارش سفرخود را که از ۱۴۷۳ تا ۱۴۷۷م/۸۷۷ تا ۸۸۱هـ طول کشیده است در سفرنامه خود میآورد. | ۸.سفرنامه آمبروسیوکنتارینی که از سوی دولت ایتالیا و در جهت خدمت به مسیحیت و پیشرفت آن به دربار اوزن حسن، از پادشاهان آق قویونلو میآید و او را تشویق میکند با دولت عثمانی بجنگد و پس از آن ایران را ترک میکند و گزارش سفرخود را که از ۱۴۷۳ تا ۱۴۷۷م/۸۷۷ تا ۸۸۱هـ طول کشیده است در سفرنامه خود میآورد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۷] | [۱۶۷] | ||
سطر ۱٬۱۶۲: | سطر ۱٬۱۶۲: | ||
۱۰.سفرنامه کروسینسکی: کشیش لهستانی که در زمان حمله افغانها به ایران و سقوط سلسله صفوی در سال ۱۱۳۵هـ/۱۷۲۲م در ایران بوده است. | ۱۰.سفرنامه کروسینسکی: کشیش لهستانی که در زمان حمله افغانها به ایران و سقوط سلسله صفوی در سال ۱۱۳۵هـ/۱۷۲۲م در ایران بوده است. | ||
کروسینسکی به عنوان پزشک دربار محمود افغان بوده و پس از روی کار آمدن اشرف افغان، همراه هیأتی در بهار ۱۱۳۸هـ/۱۷۲۵م ایران را از راه ترکیه ترک گفته و به اروپا رفته است. | کروسینسکی به عنوان پزشک دربار محمود افغان بوده و پس از روی کار آمدن اشرف افغان، همراه هیأتی در بهار ۱۱۳۸هـ/۱۷۲۵م ایران را از راه ترکیه ترک گفته و به اروپا رفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۸] | [۱۶۸] | ||
کمپفر در آغاز سفرنامه خود با اشاره به دوران باستانی ایران و عصر سلجوقیان درباره دوران صفویه مینویسد: | کمپفر در آغاز سفرنامه خود با اشاره به دوران باستانی ایران و عصر سلجوقیان درباره دوران صفویه مینویسد: | ||
( ایران امروز؛ یعنی در دوره فرمانروائی صفویه نیز به همان درجه اهمیت دارد و به همان مقدار شکوفان و آشتی خواه است که در گذشته بود. قدرتی است مقهور نشده که هراس در دل شرقیان افکنده و همه جهانیان را به اعجاب واداشته است.) | ( ایران امروز؛ یعنی در دوره فرمانروائی صفویه نیز به همان درجه اهمیت دارد و به همان مقدار شکوفان و آشتی خواه است که در گذشته بود. قدرتی است مقهور نشده که هراس در دل شرقیان افکنده و همه جهانیان را به اعجاب واداشته است.) | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۹] | [۱۶۹] | ||
با تسلط افغانها بر ایران هرج و مرج و ناامنی بر کشور حکم فرما میشود و وحدت ملی که در زمان پادشاهان صفویه ایجاد شده بوده از بین میرود. | با تسلط افغانها بر ایران هرج و مرج و ناامنی بر کشور حکم فرما میشود و وحدت ملی که در زمان پادشاهان صفویه ایجاد شده بوده از بین میرود. | ||
دولت افشاریه که با فعالیتها و مبارزات سخت نادرشاه (۱۱۴۸ ـ ۱۱۶۰هـ/۱۷۳۶ ـ ۱۷۴۷م.) نوعی ثبات و وحدت ملی ایجاد کرده بوده، دوام چندانی نمییابد. | دولت افشاریه که با فعالیتها و مبارزات سخت نادرشاه (۱۱۴۸ ـ ۱۱۶۰هـ/۱۷۳۶ ـ ۱۷۴۷م.) نوعی ثبات و وحدت ملی ایجاد کرده بوده، دوام چندانی نمییابد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۰] | [۱۷۰] | ||
دولت زندیه نیز که در جنوب ایران تشکیل شده است، متزلزل بود و در مجموع کم تر از ۵۰ سال حکومت کرد. | دولت زندیه نیز که در جنوب ایران تشکیل شده است، متزلزل بود و در مجموع کم تر از ۵۰ سال حکومت کرد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۱] | [۱۷۱] | ||
در نتیجه این بی ثباتی حضورجهانگردان خارجی در ایران کم شده است و گزارشهای اندکی از سیاحان اروپائی در این برهه از تاریخ ایران داریم. | در نتیجه این بی ثباتی حضورجهانگردان خارجی در ایران کم شده است و گزارشهای اندکی از سیاحان اروپائی در این برهه از تاریخ ایران داریم. | ||
با استقرار حکومت قاجار در سال ۱۱۹۳هـ/۱۷۷۹م و انتقال پایتخت به تهران در سال ۱۲۰۰هـ/۱۷۸۶م. | با استقرار حکومت قاجار در سال ۱۱۹۳هـ/۱۷۷۹م و انتقال پایتخت به تهران در سال ۱۲۰۰هـ/۱۷۸۶م. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۲] | [۱۷۲] | ||
نسخهٔ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۳۱
تمدن ، پیشینهای طولانی در جامعهها بشری دارد و مراحل گوناگونی را طی کرده تا به این مرحله از رشد و تکامل رسیده است.در هر زمانی پیشرفتهای محسوس سازوار با زمان خود داشته است. فهرست مندرجات
محتویات
- ۱ پیشینه
- ۲ مسئله بحث
- ۳ دوران تمدن اسلام
- ۴ سفرنامها
- ۴.۱ سفرنامه احمد ابن فضلان
- ۴.۲ سفر نامه ابودُلَف، مسعربن مُهَلْهَلْ خزرجی ینبوعی
- ۴.۳ سفرنامه ابوالقاسم محمد بن حوقل نویسنده کتاب صورة الارض
- ۴.۴ سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی (۳۹۴ ـ ۴۸۱هـ/۱۰۰۴ ـ ۱۰۸۸م.)
- ۴.۵ سفرنامه ابوالفتح کراجکی (م۴۴۴۹هـ/۱۰۵۷م.) صاحب کنزالفوائد
- ۴.۶ سفرنامه ابراهیم بن یعقوب طرطوشی (م:۴۷۸هـ/۱۰۸۵م.)
- ۴.۷ سفرنامههای دیگر
- ۵ سفرنامههای عصر صفوی
- ۶ سفرنامههای شعری
- ۷ غرب رفتگان عصر صفوی
- ۸ علل عدم وجود سفرنامهها به غرب
- ۹ اهداف
- ۱۰ گروههای گردشگران غربی
- ۱۱ نخستین جهانگردان غرب در دوره اسلامی
- ۱۲ جهانگردان خارجی از قرن هفتم به بعد
- ۱۳ جهانگردان غربی عصر صفوی
- ۱۴ نتیجه
- ۱۵ فهرست منابع
- ۱۶ منبع
- ۱۷ پانویس
پیشینه
هزاران سال از آغاز نخستین تمدن بشری میگذرد.تمدنهای شناخته شده و مهم محدودند.تمدنهای آشوریان ، یونانیان ، هندیان ، رومیان ، ایرانیان ، مسلمانان و اکنون غربیان. صاحب نظران بر این باورند: ایجاد تمدن هیچ ارتباطی با نژاد و رنگ ندارد، بلکه سرزمینهای خاصی که بی بهره از دهشهای طبیعی نیستند زمینه مناسب برای ایجاد تمدن هستند که مردمش با تلاش و کوشش و پیروی از سنتهای پایدار به سربلندی و ترقی میرسند و بر اوج قرار میگیرند. به طور معمول تمدنی پایدار است که از دست آوردهای گذشتگان بهره برد و دانش های گوناگون را به اندوختههای علمی خود بیفزاید و عقل و خرد را ملاک عمل قرار دهد و به نقد و بررسی خود اهتمام داشته باشد. تمدن یعنی خروج از بدویت متفرق و ورود در اجتماع متحد، اجتماعی که از خودآگاهی اجتماعی و سیاسی بر خوردار است و در جهت مشترک با همدلی و هماهنگی و وحدت حرکت میکند و به خلاقیت علمی و فرهنگی دست مییابد. تمدن اسلامی نیز با الهام از دستورهای قرآن و پیامبر که انسان ها را به دانش آموزی دعوت میکند و علم با تقوا را بر همه چیز مقدم میدارد، بارور شد و توانست بخش مهم جهان را در بر گیرد و دانشهای گوناگون را به تعالی برساند و پیشرفتهای علمی چشمگیری برای بشر به ارمغان بیاورد.
مسئله بحث
سخن در این است که آیا در دوران تمدن اسلامی، به گردشگری توجه شده است یا نه؟ اگر گردشگری مورد توجه بوده چه انگیزههایی داشته. و چه آثاری به جای گذاشته است؟ در این جا، دو نکته باید روشن شود، تا بحث جایگاه خود را بازیابد: ۱.محدوده تمدن اسلام، تا بحث جهانگردی در این محدوده مورد ارزیابی قرار گیرد. ۲.شناسایی جهانگردان مسلمان و جهانگردان غربی که در دوران تمدن اسلامی از دنیای اسلام دیدن کردهاند.
دوران تمدن اسلام
دوران شکوفایی تمدن اسلام از قرن دوم آغاز و تا قرن دوازدهم ادامه دارد و در این مدت، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. عظمت تمدن و فرهنگ یک ملتی با توجه به نکتههای گوناگون و بررسی مسائل مختلف روشن میشود: گسترش سرزمین، ثروت ، فرهنگ ، آثار معماری و هنری، پیشرفت در دانشهای گوناگون، ادبیات ، صنعت و ابزارها و مراکز علمی مانند: آموزشگاهها، دانشگاهها، کتابخانهها، گروهها، مقامات دولتی و علمی (دانشمندان)، وضعیت اداری، سیاسی، قضائی، اقتصادی، وضعیت اجتماعی اقوام مختلف اندیشههای گوناگون مذهبی و اقلیتهای دینی، آسایش عمومی، وضعیت حقوقی زنان ، آداب و رسوم اجتماعی در سطوح مختلف و بررسی عوامل و علل رواج آن به گونهای که به صورت فرهنگ درآمده است.
درخشانترین دوران
جهانگردی نیز، از ویژگیهای مهم تمدن است که هم با آموزش دانشها و تبادل دیدگاهها و هم با رشد اقتصادی و امنیت اجتماعی در پیوند است.
با ویژگیهایی که یاد شد درخشان ترین دوران تمدن اسلام را قرن چهارم دانستهاند و به تحلیل و بررسی گزارههای آن پرداختهاند.
در این زمان، سرزمین اسلام از نظر وسعت و گستره از هند تا اندلس و از دربند قفقاز تا زنگبار در آفریقا بوده
خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
آورده است.
در این کتاب پس از نگاه کوتاهی به زندگی هندویان، عقائد آنان را در گزارههای ذیل ارائه داده است.
۱.اعتقاد هندیان به خداوند
۲.اعتقاد هندیان به موجودات عقلی و حسی
۳.سبب فصل و تعلق نفس به ماده
۴.احوال ارواح پس از مرگ و رفت و آمد آنها بهطور تناسخ در دنیا
۵.ذکر مجامع و جایگاههای پاداش اعمال از جنت و دوزخ
۶.چگونگی رهایی از دنیا و نشان دادن راهی که ما را به این مقصود میرساند.
<ref>
[۱۰۷]
بیرونی در آثار دیگر خود از جمله (آثار الباقیه) و … به عقائد و آداب ملتهای گوناگون پرداخته است. بیرونی در منطقه خوارزم در شهر (کاث) به دنیا آمد و بعد از حوادثی که در منطقه وی رخداد، به خراسان روی آورد و از آنجا به طبرستان رفت و از آنجا به گرگان . آثار الباقیه را در سال ۳۹۱هـ/۱۰۰۱م در گرگان نگاشت، سپس به میهن خود بازگشت. آن گاه به دربار غزنویان به (غزنین) رفت و در ۴۱۶هـ/۱۰۲۵م سال فتح سومنات به دیار هند رفت و زبان سانسکریت آموخت و سپس تحقیقات خود را درباره هند منتشر ساخت. <ref> [۱۰۸]
<ref>
[۱۰۹]
شماری از دانشمندان نیز، در هنگام گردش به خاطر نیازی که در سرزمینها و جایهای گوناگون احساس میکردند، به نگارش کتابهای عقیدتی پرداخته و از عقائد خویش دفاع میکردند.
تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی (م۶۷۲هـ/۱۲۷۴م.) چنین است که دانشمندان شیعه و اهل سنت بر آن شرح و حاشیه نوشتهاند.
علامه حلّی (۷۲۶هـ/۱۳۲۶م.) از دیگر دانشمندان شیعه است که سفرهایی به جاهای گوناگون ایران داشته است.
علامه کتاب (كشف اليقين فى فضائل اميرالمؤمنين(ع)) را در شهر سلطانیه برای سلطان محمد خدابنده نگاشت
<ref>
[۱۱۰]
و رساله (سعدیه) را، که خلاصهای از اصول و فروع دین است، برای خواجه سعد الدین ساوجی وزیر غازان وخدابنده. <ref> [۱۱۱]
و شماری از رسالهها و کتابهای خود را در پاسخ به شبهههایی نگاشت که به گونه طبیعی در طول سفر با آن روبه رو شده بود.
سفرنامها
تمام سفرنامهها گزارشهای جغرافیایی دارند و نویسندگان آنها، زمان رسیدن به شهرها را یاد میکنند و از آداب و رسوم مردم، بناهای دیده شده و… گزارش میدهند؛ اما در کتابهای جغرافیا که بر اساس گردشگری نگارش یافته، نویسنده پس از عنوان شهر، به شرح آن میپردازند و فاصله آن را با شهرهای دیگر گزارش میدهد. از آنجا که جهانگردان مسلمان بسیارند و سفرنامههای فراوانی به جای گذاشتهاند ناگزیر، به شماری از آنها اشاره میکنیم و فقط در مواردی به شرح بیشتر میپردازیم.
سفرنامه احمد ابن فضلان
وی در زمان المقتدر بالله به منطقه بلغار رفت. آغاز سفر او صفر سال ۳۰۹هـ/۹۲۱م. بوده و در ۱۲ محرم ۳۱۰هـ/۹۲۲. به نزد پادشاه بلغار میرسد. این سفرنامه درمجموعهای از ویرایش]کتابهای خطی آستان قدس رضوی شناخته شد و پس از انتشار سید ابوالفضل طباطبایی آن را ترجمه کرده و این ترجمه تاکنون دوبار انتشار یافته است.
سفر نامه ابودُلَف، مسعربن مُهَلْهَلْ خزرجی ینبوعی
وی در مدینه متولد شد و در سالهای ۳۳۱ ـ ۳۰۱هـ/۹۴۲ ـ ۹۱۳م در دربار شاهزاده سامانی، ناصر بن احمد بن اسماعیل به سر برد و در سال ۳۳۱هـ/۹۴۲م به هند سفر و از کشمیر ، کابل، سیستان و مالابار و در سالهای ۳۳۱ تا ۳۴۳هـ/۹۴۲ ـ ۹۶۴م از شهرهای مختلف ایران دیدن کرد. <ref> [۱۱۲]
سفرنامه وی وجود دارد. او آنچه نزد عوام شهرت داشته در سفرنامه خود آورده است.
سفرنامه ابوالقاسم محمد بن حوقل نویسنده کتاب صورة الارض
این اثر به گونه کتابهای مسالک و ممالک است سفرهای وی نزدیک به سی سال طول کشید. او سفر خود را از مدینه السلام بغداد در روز پنجشنبه هفتم رمضان ۳۳۱هـ/۹۴۳م آغاز کرد و در تمام دنیای اسلام به گردش پرداخت و به تعبیر خودش برای هر منطقهای تصویر و شکلی قرارداد که موضع و جایگاه آن مشخص باشد. <ref> [۱۱۳]
وی در سال ۳۴۰هـ/۹۵۱م اصطخری صاحب المسالک الممالک را ملاقات کرده است. زمان نگارش کتابش را سال ۳۶۷هـ/۹۷۷م دانستهاند. <ref> [۱۱۴]
سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی (۳۹۴ ـ ۴۸۱هـ/۱۰۰۴ ـ ۱۰۸۸م.)
این اثر از مشهورترین سفرنامهها به زبان فارسی است. ناصرخسرو سفرخود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷هـ/۱۰۴۵م از مرو به جانب سرخس آغاز کرد و در روز سه شنبه ۲۶ جمادی الاخری سال ۴۴۴هـ/۱۰۵۲م به مدت شش سال و هفت ماه و ۲۲ روز به پایان برد. از شهرهای ایران ، مصر ، سوریه ، مکه و مدینه ، بیت المقدس <ref> [۱۱۵]
و دیگر مناطق اسلامی دیدن کرد و گزارشهای مفیدی از این دیدارهای خود به جای گذاشت.
سفرنامه ابوالفتح کراجکی (م۴۴۴۹هـ/۱۰۵۷م.) صاحب کنزالفوائد
وی گزارشهای متفرقی از آن در کتاب خویش: کنزالفوائد داده که در مقدمه آن اشارت رفته است. ابن ابی طی حلبی ، در شرح حال حسن بن بشر بن علی بن بشر طرابلسی به آن اشاره کرده است. <ref> [۱۱۶]
سفرنامه ابراهیم بن یعقوب طرطوشی (م:۴۷۸هـ/۱۰۸۵م.)
سفرنامه وی (الاخبار المستقاة) نام دارد و به فرانسه و آلمان سفر کرده و قزوینی از کتاب وی گزارش داده است. <ref> [۱۱۷]
<ref>
[۱۱۸]
سفرنامههای دیگر
سفرنامه ابوالقاسم، احمد بن سلیمان بن خلف تحبیبی اندلسی (۴۹۳هـ/۱۱۰۰م.). <ref> [۱۱۹]
سفرنامه محمد بن رشد مالکی (۵۲۰ ـ ۵۹۵هـ/۱۲۰۰م.) <ref> [۱۲۰]
سفرنامه ابن جبیر ابوالحسن محمد بن جبیراندلسی (۵۴۰ ـ ۶۱۴هـ/۱۱۴۵ ـ ۱۲۱۸م.) که در تاریخ ۵۷۸هـ/۱۱۸۳م نگاشته شده و به تازگی ترجمه آن را آستان قدس رضوی منتشر کرده است. سفرنامه محمد بن علی بن محمد انصاری به نام (عیون الاخبار) وی در این اثر، سفر خود را به سراسر سوریه، فلسطین و مصر در سالهای ۵۸۵ هـ/۱۱۴۲م شرح کرده است. <ref> [۱۲۱]
وی در اسیوط مصر به مدت بیست سال قاضی بود و در سال ۶۰۰هـ/۱۲۰۴م در همانجا درگذشت. <ref> [۱۲۲]
سفرنامه شیخ ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی به نام. (الاشارات إلى معرفة الزيارات). این کتاب گزارش مختصری است از مکانهای زیارتی که شیخ هروی بازدید کرده و اظهار میدارد که بسیاری از آنچه که گذشتگان گفتهاند از بین رفته است. او به شهرهای شام، عراق، خراسان ، مغرب ، یمن و شهرهای فرنگ و مصر و روم سفر کرده است. پادشاه فرنگ از او خواسته که در دیار وی بماند، ولی شیخ هروی نپذیرفته است او از زاهدانی است که بدون سرمایه و زاد و توشه به سیاحت پرداخته است و در سال ۶۱۱هـ/۱۲۱۵م چشم از جهان فرو بسته است. <ref> [۱۲۳]
<ref>
[۱۲۴]
<ref>
[۱۲۵]
سفرنامه نباتی
<ref>
[۱۲۶]
(م:۶۳۶هـ/۱۲۳۹م.) سفرنامه ابومحمد عبدری (م:۶۸۸هـ/۱۲۸۹م.) اهل والنسیا که از سفر خود به سراسر آفریقای شمالی گزارشی نوشته است. او در سفر زیارتی خود به مکه و در بازگشت از این مسیر در گذشته است. <ref>
[۱۲۷]
سفرنامههای طیبی
<ref>
[۱۲۸]
(م:۶۹۸هـ/۱۲۹۹.). سفرنامه تجانی <ref> [۱۲۹]
(م۷۰۸هـ/۱۳۰۸م.). سفرنامه محمد بن عمر بن محمد بن رشید فهری سبتی ادریسی (۶۵۷ ـ ۷۲۱هـ/۱۲۵۹ ـ ۱۳۲۱م.) وی در سبته چشم به جهان گشود. <ref> [۱۳۰]
و واعظ مسجد اعظم غرناطه بود. وی در سال ۶۸۳هـ/۱۲۸۳م سفری به مصر و شام و حرمین شریفین داشت و سفرنامه خود را (ملء العیبة فیما جمع بطول الغیبة فی الرحلة الی مکة وطیبة) نام نهاد. <ref> [۱۳۱]
این کتاب در شش جلد تنظیم شده بود که ابن حجر به آن دست یافته و از آن بهره برده است. سفرنامه شرف الدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم لواتی طنجی، معروف به ابن بطوطه (۷۰۳ ـ ۷۷۷هـ/۱۳۰۳ ـ ۱۳۷۶م.) با نام (تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار) از سفرنامههای معروف و مفصلی است که گزارشهایی درباره جهان دارد. او، سفرخود را در روز پنجشنبه دوم رجب ۷۲۵هـ/چهارم ژوئن ۱۳۲۵م در بیست و دوسالگی از طنجه درمراکش آغاز کرد <ref> [۱۳۲]
و این سفرحدود سی سال طول کشید و آن گاه به مراکش بازگشت. <ref> [۱۳۳]
سفرنامه عبدالرحمن ابن خلدون (م:۸۰۸هـ/۱۴۰۵م) صاحب مقدمه والعبر، از اندلس تا سمرقند بوده است.
<ref>
[۱۳۴]
<ref>
[۱۳۵]
سفرنامه تقی الدین ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن معروف به ابن الصلاح شهرزوری (م:۸۴۳هـ/۱۴۴۰م.) که به شرق سفرنموده و در آن نکتههای مهم و سودمندی است. <ref> [۱۳۶]
عبدالرزاق کمال الدین بن اسحاق سمرقند (۸۱۶ ـ ۸۸۷هـ/۱۴۱۳ ـ ۱۴۸۲م.) در هرات به دنیا آمد و در همانجا درگذشت.
وی به عنوان سفیر به هندوستان رفت و پس از سه سال اقامت در شرق، کتاب (مطلع السعدین و مجمع البحرین) را نگاشت و در آن یافته های سفر خویش را گزارش داد.
<ref>
[۱۳۷]
سفرنامه جلال الدین سیوطی (م:۹۰۱هـ/۱۴۹۶م.) به فیوم ، مکه و دمیاطه. <ref> [۱۳۸]
<ref>
[۱۳۹]
سفرنامه بدرالدین محمد بن رضی الدین غزی (م:۹۸۴هـ/۱۵۷۶م.) به منطقه روم که تقی الدین سُبُکی در طبقاتش از آن بسیار نقل میکند. <ref> [۱۴۰]
<ref>
[۱۴۱]
سفرنامههای عصر صفوی
با تشکیل دولت صفویه (۹۰۷ ـ ۱۱۴۸هـ/۱۵۰۲ ـ ۱۷۳۶م.) ورود گردشگران فرنگی به حوزه جهان اسلام فراوان شد؛ چرا که غرب به پیشرفتهایی دست یافته بود و دنبال منابع درآمد میگشت. در این روزگار مسلمانان نیز سفرهای گوناگونی را به دیگر مناطق اسلامی داشتهاند. ویژگی سفرنامهها این دوران محدود بودن آنها به حج و یا برخی سرزمینهای اسلامی است. با تشکیل حکومتی شیعی در ایران علمای جبل عامل به این کشور هجرت کرده و گروهی از آنان سفرنامههایی در این باره نگاشتهاند. دیگر سفرنامه مربوط به سفر به هند، مکه و مدینه است و از آنجا که از این زمان به بعد، سفرنامهها زیاد شده فقط به برخی از آنها اشاره میشود: سفرنامه شیخ عزالدین حسین بن عبد الصمد الحارثی (م:۹۸۴هـ/ ۱۵۷۶) پدر شیخ بهائی که از جبل عامل به ایران آمده و مدتی قاضی شهر هرات بوده و در هجر بحرین از دنیا رفته است. <ref> [۱۴۲]
سفرنامه شیخ محمد بن علی بن محمد حرّعاملی عموی صاحب وسائل که در سال ۱۰۸۱هـ/۱۶۷۰م در گذشته است.
<ref>
[۱۴۳]
سفرنامه سید علیخان مدنی شیرازی (م:۱۱۲۰هـ/۱۷۰۷م) صاحب ریاض السالکین شرح صحیفه سجادیه که در سال ۱۰۷۵هـ/۱۷۶۱م آن را نگاشته و گزارشهای سفر خود را به هند همراه با نکتههای ادبی ارائه کرده است، به نام: (سُلوة الغریب و اسوة الادیب).
<ref>
[۱۴۴]
سفرنامه میرعبدالطیف خان شوشتری از ۱۱۹۰ تا ۱۲۱۶هـ/۱۷۷۶ ـ ۱۸۰۱م به نام (تحفة العام) که گزارشهایی از نواحی جنوبی ایران ، شوش، عراق و هند آورده است.
سفرنامههای شعری
از قرن دهم به بعد شیوه خاصی در نگارش سفرنامهها رایج گردید. شماری از کسانی که به گردشگری پرداخته بودند، شرح سفر خویش را در شعر ارائه دادند که به نمونههایی از آن اشاره میکنیم. ۱.شیخ نجیب الدین علی بن محمد بن مکی، شاگرد صاحب معالم (م:۱۰۱۱هـ/۱۶۰۳م.) و شارح اثنی عشریه. وی در هنگام سفر به شهرهای یمن، حجاز ، ایران، هند و عراق، خاطرات خویش را در قالب شعر میسروده که اشعار سفرنامه او به حدود ۲۵۰۰ بیت میرسد. <ref> [۱۴۵]
۲.رحلة الشتاء والصیف، عنوان سفرنامه سید مهدی بن علی بحرانی (م:۱۲۴۳هـ/۱۸۲۷م.) به کاظمین است که آن را به نظم درآورده است. او سه سفرنامه دیگر نیز دارد: الف.سفر به ناجیه ب.سفر به حیره ج.سفر به کوفه ۳.سفرنامه حبیب بن طالب بغدادی، ساکن جبل عامل که طی اشعاری در سال ۱۲۶۳هـ/۱۸۴۷م نگاشته است. <ref> [۱۴۶]
۴.سفرنامه حج فقیه دانشمند حاج محمد بن حسن بن حاج محمد صالح (م:۱۳۳۶هـ/۱۹۱۸م.) در هزار بیت. <ref> [۱۴۷]
سفرنامههای زیادی از دوران قاجار به شهرهای فرنگ به جای مانده که یاد کرد آنها را لازم نمیدانیم.
غرب رفتگان عصر صفوی
بیش تر سفرنامههایی که در عصر صفوی یاد کردهاند، از دانشمندان و علماء است که سفرهای محدودی داشتهاند. با توجه به اینکه در آن زمان بسیاری از جهانگردان غربی به ایران میآمدند که برابر گزارشی از ۱۴۷ سفرنامه جهانگردان فرانسوی در نیمه دوم سده هفده پنجاه ودو دوره آن درباره ایران بوده. <ref> [۱۴۸]
گزارش کم تری از سفر جهانگردان ایرانی به غرب دیده میشود.
علل عدم وجود سفرنامهها به غرب
آیا ارتباط بین ایران و اروپا در عصر صفوی یک سویه بوده است؟ آیا کسانی که در سفرهای رسمی شرکت میکردند گزارشی از سفر خود ارائه نکردهاند؟ متأسفانه باید پذیرفت از گزارش سفرهای نمایندگان دولت ایران به غرب که شامل هلند، آلمان، انگلیس، پرتغال و حتی روسیه میشود، گزارشهای پراکندهای در دست است و برابر نظر شماری از صاحب نظران، سفرنامهای وجود ندارد به دو علت: ۱.شماری از کسانی که به دنیای غرب و اروپا گام نهادهاند و میتوانستهاند با گزارش پیشرفتهای اروپا مردم ایران را از آن بیاگاهانند، پس از بازگشت به ایران دچار مرگ ناگهانی شدند؛ زیرا از نظر دستگاه حکومتی مأموریت خویش را به درستی انجام نداده بودند. از جمله دنگیتربیک روملو بود که در سال ۱۰۲۱هـ/۱۶۱۲م به دربار فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا و پرتغال رفته بود. به محض ورود به ایران به فرمان شاه عباس مثله و به دار آویخته شد. و نقدعلی بیک که در سال ۱۰۳۶هـ/۱۶۲۹م به دربار انگلستان رفته بود، از ترس کیفر شاه در مسیر بازگشت خودکشی کرد و شاه عباس از این کار او خیلی خوشحال شد و گفت اگر چنین نمیکرد:(بدن او را به شمار روزهای سال تکه تکه میکردم و آن را در بازار میسوزاندم.) <ref> [۱۴۹]
از این روی، به نظر میرسد در زمان ارتباط گسترده ایران با دنیای غرب، شاهان مستبد با سفیران خود به شایستگی رفتار نمیکردند، تا کسی جرأت کند و یا فرصت داشته باشد سفرنامه بنویسد و اوضاع آن مناطق را گزارش دهد. ۲.شماری از مأموران ایران، در روزگار صفوی پس از سفر به اروپا، دین خود را تغییر میدادند و از بازگشت به ایران خودداری میورزیدند، از جمله: امامقلی سلطان حق وردی و اوروج بیک بیات به سال ۱۰۱۱/۱۶۰۲م. در اسپانیا دست از عقائد تشیع خود برداشت و کیش کاتولیک را انتخاب کرد. از وی گزارشهایی درباره سفرش به اروپا به جای مانده که به نام پادشاه اسپانیا نگاشته است. <ref> [۱۵۰]
به نظر میرسد این دو عامل که دور نیست با توطئه پنهانی مأموران غربی بوده، در ناکامی این سفرها مؤثر بوده است. لازم به یادآوری است که شماری از مسیحیان نیز، در آن زمان در ایران مسلمان شدند. <ref> [۱۵۱]
<ref>
[۱۵۲]
واین نشانه عظمت تمدن است که میتواند نیروهای گوناگون را با عقائد مختلف جذب کند.
از این روست که ما تا قرن ششم هجری گزارشی دقیق از جهانگردان غربی در حوزه اسلام نمییابیم، گرچه به نظرمی رسد افرادی از کشورهای غیرمسلمان اروپا به اندلس سفرکرده و به سیر و سیاحت میپرداختهاند.
سفر جهانگردان اروپایی غیرمسلمان به سرزمینهای اسلامی در آغاز جنبه پژوهشی داشته است و افراد به خاطر آگاهی از وضعیت اقلیتهای مذهبی و مراکز مربوط به آنها به گردشگری در دنیای اسلام پرداختهاند؛ اما به مرور که دنیای غرب رو به رشد علمی و اقتصادی نهاد و جهان اسلام به رکود گرایید، با هجوم جهانگردان غربی به جهان اسلام روبه رو میشویم.
اهداف
جهانگردان غرب، به ظاهر هدف خود را دیدار از کشورهایی معرفی میکردند که دارای سابقه تمدن کهن هستند و اظهار میکردند که میخواهند با دانش، فرهنگ و آداب این ملل متمدن آشنا شوند؛ اما در واقع هدفها و انگیزههای دیگری را نیز دنبال میکردهاند که مهم ترین آنها عبارتند از: ۱.تبلیغات مذهبی. ۲.بهره وری سیاسی. ۳.کسب منافع تجاری و امتیازات اقتصادی. ۴.فراهم آوردن زمینه لازم اجتماعی و سیاسی برای صدور فرهنگ و کالاهای خود. <ref> [۱۵۳]
برای آگاهی از انگیزههای مذهبی آنان توجه به این نکته کافی است که نخستین دستگاه چاپ که به سال ۱۰۴۸هـ/۱۶۳۸م به ایران آورده شد، از آن ارامنه بود و نخستین کتابی که چاپ کردند، کتاب مقدسی از آنان بود. <ref> [۱۵۴]
یعنی دنیای مسیحیت برای پیشرفت کار خویش از ابزار پیشرفته سود میبردند. در حالی که نخستین چاپخانه دولتی ایران پس از سال ۱۲۳۴هـ/۱۸۱۹م توسط میرزا صالح در تبریز به کار گرفته شد. <ref> [۱۵۵]
باید توجه داشت که مأموریت جهانگردان غربی ویژه موارد بالا نبود بلکه در موارد بسیاری آنها به خاطر مأموریتهای ویژه به کشورهای اسلامی سفر میکردند.
ایجاد مذهب وهابیت در میان اهل سنت و بهائیت در بین شیعیان از این گونه است.
گروههای گردشگران غربی
از هدفهای آنان که بگذریم، سفر اروپاییان به جهان اسلام، به دلیلها و علاقه های گوناگون و در شکل هیأتهای جورواجور انجام میپذیرفت.
تجار
شماری از جهانگردان تجار بودند، از این روی مخارج سفر، کارهای دستی و کالا برای آنان اهمیت بیشتر داشته و در گزارشهای خویش توجه به مسائل اقتصادی داشتهاند. گروهی از این تاجران، توجه ویژهای به اقلیتهای مذهبی در جای جای سرزمینهای اسلامی داشته و آمار دقیقی از آنها ارائه دادهاند.
فرستادگان رسمی
توجه و دقت این گروه بیشتر به تشریفات رسمی بوده است و درباره شهر سازی، شرایط سفر و آداب و رسوم کشور مطالبی نگاشتهاند و گاهی، با آنچه در کشور خود دیده بودند، مقایسه میکنند. جهانگردان آلمانی از این دستهاند.
نجبا و دانشمندان
اینان به خاطرماجراجویی، تفریح و یا تحقیق، به شرق مسافرت میکردند. بیش تر گزارشها و آگاهیهای جغرافیایی، علوم تاریخی، هنر ، تشریح رسوم و مذاهب و قبایل و زبان ایران در عصر صفوی و زمانهای دیگر از تلاش اینان سرچشمه میگیرد.
هیأتهای مذهبی
شماری از جهانگردان را هیأتهای مذهبی تشکیل میدادند که نوشته های آنها درباره تجارت، ساختار اقتصادی کشور و مذاهب سرزمین اسلام است و بررسی ابزاری که برای گسترش تلاشهای آنها لازم است.
نیروهای متخصص
شماری از گردشگران را نیروهای متخصص و گاه آشنا به امور نظامی تشکیل میدادند. همین تخصصها آنها را به قلب دربارها میبرد و دور نیست که این دسته هدفهای سیاسی پنهانی نیز در سر داشتند. اینک به گزارشی از سفر جهانگردان غرب به جهان اسلام و بویژه ایران میپردازیم، تا سیر فراز و فرود گردشگری و رمز آن نیز که در پیوند با تمدن و پیشرفت است، روشن گردد و با توجه به اینکه منابع ما بیشتر مربوط به ایران است، نام کسانی آورده میشود که به ایران آمدهاند و ممکن است گردشگری در دیگر مناطق اسلامی نیز داشته باشند.
نخستین جهانگردان غرب در دوره اسلامی
نخستین جهانگرد غربی که در دوران تمدن اسلامی، به ایران و کشورهای اسلامی سفر کرده، بنیامین بن جناح ، از اهالی تودلای اسپانیاست. وی در بین سالهای ۵۶۰ تا ۵۶۹هـ/۱۱۶۵ ـ ۱۱۷۴م در شرق به سیر و سیاحت پرداخته است. او، مردی تاجر پیشه از یهودان اندلس بوده است. او دوست داشته در شهرهای عالم سیر کند و در هر شهری با برادران یهودی خود و اوضاع آنان آشنا گردد. بنیامین سفر خود را از بارسلون آغاز کرده و عراق را در زمان خلیفه عباسی المستنجد بالله (خلافت ۵۵۵ ـ ۵۶۶هـ/۱۱۶۰ ـ ۱۱۷۰م.) دیده بوده است جالب این است درگزارشی که از قدس دارد، تنها یک یهودی در آن شهر سکونت داشته است. <ref> [۱۵۶]
دیدار او از ایران به روزگار حکومت سلجوقیان بوده است او ضمن دیدار با جوامع کلیمی به کار تجارت نیز، میپرداخته است. بنیامین پس از دیدار از شوش و چند شهر دیگر در غرب ایران ، به هندوستان میرود. او نخستین جهانگرد غربی است که بعد از دوران باستان درباره منطقه خلیج فارس مطالبی از خود به جای گذاشته است. بنیامین درباره شهر همدان ومعبدی که در آن استر و مردخای مدفون است، توضیحاتی ارائه داده است. <ref> [۱۵۷]
<ref>
[۱۵۸]
در ردیف وی میتوان از خاخام موسی پتاچیاد، یاد کنیم که در فاصله سالهای ۵۷۶ ـ ۵۸۲هـ/ ۱۱۸۱ ـ ۱۱۸۷م از زادگاه خود شهر پراگ چکسلواکی، سفر را آغاز کرده و از راه لهستان و روسیه به غرب ایران سفر آمده و درباره آرامگاه دانیال نبی و شوش گزارشی ارائه کرده است. <ref> [۱۵۹]
جهانگردان خارجی از قرن هفتم به بعد
حضور گردشگران غربی در منطقه اسلامی و ایران، گذشته از هدفهای استعماری، به پیشینه تمدن کهن و اسلامی بستگی دارد. در این جا مناسب است فهرست مختصری از جهانگردانی که در قرن هفتم تا قرن دوازدهم به ایران آمدهاند ارائه دهیم تا کسانی که بخواهند در این برهه تاریخی به تحقیق بیشتر بپردازند به آن مراجعه کند. ۱.مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی در سال ۶۶۹هـ/۱۲۷۱م با پدر و عموی خود از شهرهای ایران مانند تبریز، سلطانیه، ساوه و کاشان دیدن کرده است. <ref> [۱۶۰]
<ref>
[۱۶۱]
۲.حیوانی دمونته کورنیو، در سالهای ۶۸۸ ـ ۶۹۲هـ/۱۲۸۹ ـ ۱۲۹۳م مقارن با آخرین سالهای سلطنت ارغون به ایران آمده است. ۳.ایکولده دامونته کروچه، قبل از سال ۶۹۰هـ/۱۲۹۱م به سفر پرداخته است. ۴.او دوریکو داپور دنون، مابین سالهای ۷۱۶ ـ ۷۱۸هـ/۱۳۱۶ ـ ۱۳۱۸م به روزگار فرمانروایی سلطان ابوسعید خان بهادر، آخرین فرمانروای سلسله ایلخانان بزرگ مغول به ایران سفر داشته است. ۵.فریرجوردانوس، سیاح دیگری است که مابین سالهای ۷۲۱ ـ ۷۳۱هـ/ ۱۳۲۱ ـ ۱۳۳۱م به ایران سفر داشته است. ۶.جیوانی دامار یونولی، نیز در فاصله سالهای ۷۴۸ ـ ۷۵۴هـ/۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۳م در دوران حکومت ایلخانان کوچک از ایران دیدن کرده است. <ref> [۱۶۲]
<ref>
[۱۶۳]
<ref>
[۱۶۴]
۷.سفرنامه کلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور نوشته سال ۸۰۶ ـ ۸۰۹هـ/۱۴۰۳ ـ ۱۴۰۶م وی از اسپانیا به ایران آمده و از شمال غربی تا اقصی ناحیه شمال شرقی ایران را پیموده و از اوضاع اجتماعی، اداری و سیاسی ایران را در دوران تیمور گزارش داده است. <ref> [۱۶۵]
<ref>
[۱۶۶]
این سفرنامه، توسط مسعود رجب نیا، ترجمه شده است. ۸.سفرنامه آمبروسیوکنتارینی که از سوی دولت ایتالیا و در جهت خدمت به مسیحیت و پیشرفت آن به دربار اوزن حسن، از پادشاهان آق قویونلو میآید و او را تشویق میکند با دولت عثمانی بجنگد و پس از آن ایران را ترک میکند و گزارش سفرخود را که از ۱۴۷۳ تا ۱۴۷۷م/۸۷۷ تا ۸۸۱هـ طول کشیده است در سفرنامه خود میآورد. <ref> [۱۶۷]
۹.سفرنامه ونیزیان در ایران، نوشته پنج سوداگر ونیزی در زمان آق قویونلوها، (اوزن حسن) ترجمه منوچهر امیری.
جهانگردان غربی عصر صفوی
عصر صفویه دوران درخشانی از تمدن اسلامی، پس از حمله مغول است. آثار به جای مانده از آن زمان بسیار است، و با اینکه برخی از آثار دوران صفویه را کارگزاران ناشایست قاجار از بین بردند. آوازه امپراتوری دولت ایران ، و مقابله آن با دولت عثمانی سبب شد که دولتهای اروپایی به آن توجه خاص داشته باشند و بیشتر دولتهای مطرح اروپا، سفیر و یا نماینده به ایران اعزام کنند و گروهی نیز برای تجارت، که در آن زمان در ایران رونق داشت، به این کشور سفر کردهاند. و بیش ترین سفرهای اروپاییان مربوط به این عصر است که از دوران طلایی تمدن اسلامی است. البته شماری از اینان که سفرنامه نگاشتهاند سفیر و یا مبلغ مذهبی بودهاند: ۱.وینچنتود الساندری: از فرستادگان ونیزی بود که در سالهای ۹۸۲ ـ ۹۷۷هـ/ ۱۵۷۴ ـ ۱۵۷۱م در ایران به سر میبرده است گزارش او شرح کاملی از دربار شاه طهماسب اول است. اطلاعات جالبی درباره نواحی و ممالک ایران، محصولات، خلق و خوی مردم، شخص شاه، وضع حکومت و دربار، چگونگی آداب و عادات و رسوم حاکم بر ایران، شیوه اداره دستگاه دادگستری و حکومت ایران در اختیار میگذارد. ۲.ژرژتکناندرفن گابل: شاه عباس کبیر در سال ۱۰۰۷هـ/۱۵۹۹م آنتونی شرلی را همراه با یکی از درباریان خود به نام حسینعلی بیک به سفارتی مأمور کرد. تکناندر در گزارش خود ضمن توصیف مراسم بارعام و تشریفات دربار، به ذکر انگیزههای دشمنی ایران با ترکان میپردازد. ۳.سفرنامه پیترودلاوالـه: وی از ۴ ژانـویـه ۱۶۱۷ تـا ژانـویـه ۱۶۲۳م/۱۰۲۶ ـ ۱۰۳۲هـ در ایران بوده است و پس از آن به هند میرود و در سال ۱۰۳۵هـ/ ۱۶۲۶م به ایتالیا باز میگردد. ۴.دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا: به عنوان سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا در سال ۱۵۹۸/ ـ ۱۶۲۱م به دربار شاه عباس اول آمده و اقامت او در دربار ایران دو سال به درازا کشیده است. ۵.آدام اولئاریوس: در سال ۱۰۵۳هـ/۱۶۴۳م از هامبورگ حرکت میکند و بعد از سفر به روسیه به ایران میآید دفتر چهارم سفرنامه وی مربوط به ایران است. ۶.ژان شاردن: جهانگرد فرانسوی است که در سال ۱۰۷۵هـ/۱۶۶۴م گذری به ایران داشته و در زمان شاه عباس دوم به ایران آمده و شش سال در اصفهان مانده و به سال ۱۶۷۰م/۱۰۸۱هـ به پاریس بازگشته است. سپس باجواهرات گرانبها به اصفهان آمده و سه سال اقامت گزیده و سال ۱۰۸۸هـ/۱۶۷۷م به اروپا بازگشته است. ترجمه جدیدی از سفرنامه وی توسط اقبال یغمائی انجام گرفته است. ۷.ژان باتیست تاورنیه: از بزرگترین سیاحان قرن هفدهم میلادی است. وی بین سالهای ۱۰۴۱ ـ ۱۰۷۹هـ/۱۶۳۴ ـ ۱۶۶۸م شش سفر به مشرق داشته و در تمام آنها به ایران سفر نموده است. ۸.انگلبرت کمپفر: پزشک و دانشمندی بوده که با فرستادگان سوتوی در سال ۱۶۸۳م عازم دربار شاه سلیمان شده است. هیأت همراه او در ۲۹ مارس ۱۹۸۴م/۱۰۸۵هـ به اصفهان رسیدهاند. این سفرنامه توسط کیکاووس جهانداری ترجمه شده است. ۹.سفرنامه سانسون: وی مبلغی مسیحی بوده که در زمان شاه سلیمان صفوی حکومت (۱۰۷۷ ـ ۱۱۰۵هـ/۱۶۶۶ ـ ۱۶۹۴م.) برای ترویج دین مسیح به ایران آمده است. او، به اقتضاء شغلش گزارشهای جالبی از موقعیت و مناصب روحانیون ایران ارائه داده است. ۱۰.سفرنامه کروسینسکی: کشیش لهستانی که در زمان حمله افغانها به ایران و سقوط سلسله صفوی در سال ۱۱۳۵هـ/۱۷۲۲م در ایران بوده است. کروسینسکی به عنوان پزشک دربار محمود افغان بوده و پس از روی کار آمدن اشرف افغان، همراه هیأتی در بهار ۱۱۳۸هـ/۱۷۲۵م ایران را از راه ترکیه ترک گفته و به اروپا رفته است. <ref> [۱۶۸]
کمپفر در آغاز سفرنامه خود با اشاره به دوران باستانی ایران و عصر سلجوقیان درباره دوران صفویه مینویسد: ( ایران امروز؛ یعنی در دوره فرمانروائی صفویه نیز به همان درجه اهمیت دارد و به همان مقدار شکوفان و آشتی خواه است که در گذشته بود. قدرتی است مقهور نشده که هراس در دل شرقیان افکنده و همه جهانیان را به اعجاب واداشته است.) <ref> [۱۶۹]
با تسلط افغانها بر ایران هرج و مرج و ناامنی بر کشور حکم فرما میشود و وحدت ملی که در زمان پادشاهان صفویه ایجاد شده بوده از بین میرود. دولت افشاریه که با فعالیتها و مبارزات سخت نادرشاه (۱۱۴۸ ـ ۱۱۶۰هـ/۱۷۳۶ ـ ۱۷۴۷م.) نوعی ثبات و وحدت ملی ایجاد کرده بوده، دوام چندانی نمییابد. <ref> [۱۷۰]
دولت زندیه نیز که در جنوب ایران تشکیل شده است، متزلزل بود و در مجموع کم تر از ۵۰ سال حکومت کرد. <ref> [۱۷۱]
در نتیجه این بی ثباتی حضورجهانگردان خارجی در ایران کم شده است و گزارشهای اندکی از سیاحان اروپائی در این برهه از تاریخ ایران داریم. با استقرار حکومت قاجار در سال ۱۱۹۳هـ/۱۷۷۹م و انتقال پایتخت به تهران در سال ۱۲۰۰هـ/۱۷۸۶م. <ref> [۱۷۲]
یک نوع ثبات و امنیت در ایران ایجاد میشود. از این زمان به بعد حضور سیاحان اروپائی که برخی افسر نیز بودهاند، بیش تر میشود که گزارش آن از محدوده این مقال خارج است.
نتیجه
از آنچه گذشت نتیجهها و فایده های گوناگونی به دست میآید: ۱.پیوندی ژرف میان تمدن و جهانگردی است. گردشگری را میتوان از شاخصههای توسعه و تمدن دانست. کشورهایی که از رشد بالایی برخوردارند، جهانگردان بیش تری دارند و ملتی که در ضعف و فقر به سر میبرد گردشگران کم تری دارد. ۲.گردشگری نقش زیادی در انتقال دانشها و فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی دارد. چنانچه ملتی خودباخته باشد، از فرهنگ بیگانگان متأثر میشود؛ اما اگر خود از فرهنگ پرمایه و سرشاری برخوردار باشد و به خود باوری رسیده باشد، میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. ۳.لازمه رشد صنعت گردشگری در کشورهایی که جاذبههای سیاحتی دارند، ثبات و امنیت است. برای جذب گردشگر، لازم است بستری آرام و مطمئن فراهم شود و بر آن تأکید و تبلیغ گردد. دیده شد که در دوران ناامنی، جهانگردان کم تری به ایران سفر کردهاند. ۴.گردشگران مسلمان، به طور کلی در سفرهای خود انگیزههای مثبت داشتهاند و برای کسب دانش و تعالی آن تلاش میورزیدهاند. در برابر شماری از جهانگردان غرب هدفهای سیاسی را دنبال میکردهاند و در جهت ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان تلاش داشتهاند؛ از این روی، امروزه نباید از هدفهای سیاسی آنان غافل بود. ۵.فقیهان و دانشمندانی که به گردشگری پرداختهاند، دیدگاهها ی آنان از ژرفا و پختگی بیش تری برخوردار است و با شبهههای مخالفان و پاسخ آنها آشنایی بیش تری دارند. ۶.در گردشگری از پیامدهای ناخوش آیند احتمالی آن نباید غافل بود. باید با هوشیاری عمل کرد و جهانگردان را با فرهنگ ملی، اسلامی خود آشنا ساخت و باید دقت کرد که حضور آنان زمینهای برای بی هویتی در جامعه نباشد و فرهنگ خاصی را گسترش ندهند.
فهرست منابع
(۱) قرآن کریم. (۲) آدم مِتز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه: علیرضا ذکاوتی قراگزلو، امیرکبیر، تهران. (۳) ویل دورانت، تاریخ تمدن، انتشارات علمی، فرهنگی، وی درباره وحدت مینویسد:. (۴) فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمه: محمد رضا عطائی، آستان قدس. (۵) فواد سزگین، تاریخ التراث العربی، فی العقائدوالتصرف، کتابخانه آیت اللّه مرعشی، قم. (۶) ارنولد توین بی، تاریخ تمدن، ترجمه یعقوب آژند، انتشارات مولی. (۷) دکتر محمد معین، فرهنگ معین، امیر کبیر. (۸)مسعود نوربخش، مسافران تاریخ. (۹) مجله پیام یونسکو، انتشار مهر ۱۳۷۱، مکتب تولدو، عبدالرحمن بدوی. (۱۰) کلیفور دادموند بوسورت، سلسلههای اسلامی، ترجمه: فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران. (۱۱) کشف الظنون. (۱۲) ابن خرداد به، مسالک و ممالک، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، نشر نو، تهران. (۱۳) دکتر شریعتی، تاریخ تمدنج. (۱۴) دائرة المعارف بزرگ اسلامی. (۱۵) دکتر منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی، ترجمه محمد حسین ساکت، آستان قدس رضوی. (۱۶) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، دار الاضواء. (۱۷) شیخ صدوق، معانی الاخبار، مقدمه ربانی شیرازی. (۱۸) ترجمه سید ابوالفضل طباطبائی، سفرنامه ابن فضلان، چاپ دوم انتشارات شرق، تهران. (۱۹) یاقوت حموی، معجم البلدان، دار احیاء التراث العربی. (۲۰) یاقوت حموی، معجم الادباء، دارالفکر، بیروت. (۲۱) مجله نامه فرهنگ. (۲۲) دکتر عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، امیرکبیر، تهران. (۲۳) مرتضی اسعدی، جهان اسلام. (۲۴) عبدالحسین زرین کوب، کارنامه اسلام، امیرکبیر، تهران. (۲۵) علامه شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، تحقیق شعرانی. (۲۶) ابن ندیم، فهرست. (۲۷) دکتر نفیس احمد، خدمات مسلمانان به جغرافیا، ترجمه حسن لاهوتی، آستان قدس رضوی. (۲۸) ابواسحق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، المسالک والممالک، تحقیق دکتر محمد جابر عبدالعال حسینی، الجمهوریة العربیة المتحده، ترجمه: محمد بن اسعد بن عبداللّه تستری، به کوشش ایرج افشار، ۱۳۷۳. (۲۹) خیرالدین زِرِکلی، الاعلام، دارالعلم للملایین، بیروت. (۳۰) مقالات قزوینی، به نقل از (تحفة الالباب). (۳۱) قزوینی، عجایب المخلوت، فارسی همراه با تصاویر گوناگون، چاپ سنگی. (۳۲) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات امیرکبیر. (۳۳) ابوعبدالله محمد بن محمدبن اسحاق همدانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، عالم الکتب بیروت، چاپ جدید ۱۴۱۶هـ/۱۹۹۶م. (۳۴) حسن بن محمد قمی، تاریخ قم، تحقیق مدرسی. (۳۵) احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه دکتر علینقی منزوی. (۳۶) تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ۱۳۴۹. (۳۷) مسعودی، التنبیه والاشراف. (۳۸) مسعودی، مروج الذهب. (۳۹) تحقیق صادق سجادی، جغرافیای حافظ ابرو، نشر میراث مکتوب. (۴۰) رسائل اخوان الصفا، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. (۴۱) مترجم محمد رضا شفیعی کدکنی، آفرینش و تاریخ، ترجمه (البدء والتاریخ). (۴۲) انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، خوارزمی. (۴۳) فواد فاروقی، سیری در سفرنامهها، مؤسسه مطبوعاتی عطائی. (۴۴) ترجمه علی موحد، سفرنامه ابن بطوطه، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی. (۴۵) دکترغلامرضا ورهرام، نظام حکومت ایران در دوران اسلامی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. (۴۶) ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ترجمه قسمت فلسفه، اکبر دانا سرشت، انتشارات ابن سینا. (۴۷) دائرةالمعارف تشیع. (۴۸) علامه حلی، ارشادالاذهان، مؤسسه نشر اسلامی، قم. (۴۹) ابوالقاسم بن حوقل نصیبی، صورة الارض، دار صادر، بیروت. (۵۰) سفرنامه ناصر خسرو، تصحیح و تعلیق دکترمحمد دبیرسیاقی، کتابفروشی زوار. (۵۱) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین. (۵۲)موسوعة العتبات قسم المکه، مؤسسه اعلمی بیروت. (۵۳) سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمائی، انتشارات توس، تهران. (۵۴) جعفر خلیلی، موسوعة العتبات المقدسه، قسم القدس.
منبع
برگرفته از مقاله نگاهی به جهانگردی در تمدن اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، مجله فقه، شماره۱۴.