تحلیل تفسیری معنای ذهنی خیّرین اصفهانی از عدم کمک به مراکز سلامت زنان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۲: | سطر ۵۲: | ||
بسیاری از افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند، به لحاظ شرایط معیشت اقتصادی در اوضاع نابسامانی به سرمیبرند، دارای همسر و فرزندند و طیف وسیعی از آسیب های اجتماعی را خود یا خانواده شان تجربه کردهاند. | بسیاری از افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند، به لحاظ شرایط معیشت اقتصادی در اوضاع نابسامانی به سرمیبرند، دارای همسر و فرزندند و طیف وسیعی از آسیب های اجتماعی را خود یا خانواده شان تجربه کردهاند. | ||
<ref> | <ref> | ||
− | لازم به ذکر است که این اطلاعات با استفاده از روش های پژوهشی و به صورت تحقیق های | + | لازم به ذکر است که این اطلاعات با استفاده از روش های پژوهشی و به صورت تحقیق های به هم پیوسته ی کمی و کیفی در فاصله ی نهچندان زیادی از نگارش این مقاله با همکاری نویسنده ی مسئول و جمعی دیگر از پژوهشگران دانشگاهی در قالب یک طرح و چند مقاله به دست آمده است که هنوز به صورت رسمی منتشر نشده، به همین منظور و در راستای رعایت اخلاق پژوهشی از اشاره ی کامل به یافته های پژوهش های ذکر شده معذوریم. |
</ref> | </ref> | ||
فقر نیز از عوامل مهمی است که هم در جایگاه زمینه و هم در قامت پیامدهای آسیب ظاهر می شود. | فقر نیز از عوامل مهمی است که هم در جایگاه زمینه و هم در قامت پیامدهای آسیب ظاهر می شود. |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۳
مهری بهار [۱] ، مریم فروغی [۲]
محتویات
- ۱ چکیده
- ۲ مقدمه
- ۳ طرح و بیان مسئله
- ۴ اهمیت مطالعه، ملاحظات و سؤال تحقیق
- ۵ چارچوب مفهومی
- ۶ روش شناسی مطالعه
- ۷ جامعه ی نمونه و روش نمونه گیری
- ۸ روش گردآوری اطلاعات
- ۹ روش تجزیهوتحلیل اطلاعات
- ۱۰ یافته ها
- ۱۱ مخالفت قهری مبتنی بر "نداشتن توجیه کمک"
- ۱۲ مخالفت سلبی مبتنی بر "نداشتن اعتماد"
- ۱۳ مخالفت قهری مبتنی بر "لزوم اعمال مجازات"
- ۱۴ مخالفت سلبی مبتنی بر «ارجاع مسئولیت به دولت»
- ۱۵ نتیجه گیری
- ۱۶ منابع
- ۱۷ پانویـس
چکیده
این مقاله سعی بر آن دارد تا به تحلیل معنای ذهنی خیرین اصفهانی از عدم کمک به سازمان های سلامت زنان بپردازد. سازمان های مذکور طی چندسال گذشته با مصوبه ی هیأت دولت برای رسیدگی به زنان درمعرض آسیب های اعتیاد و روسپی گری (به صورت مستقیم یا غیر مستقیم) تشکیل شده است. ازطرفی مسئولان این سازمان ها با نیازهای مالی مواجه هستند و از طرف دیگر با پاسخ منفی خیرین مواجه می شوند. بسیاری از پژوهشگران و مسئولان در این حوزه نیز اعتقاد دارند که نیاز مالی می تواند از دلایل مهم روی آوردن افراد به کجروی ها باشد. به همین منظور بااستفاده از رویکرد کیفی و روش شناسی پدیداری به تحلیل پرداخته تا فهمی همدلانه از دیدگاه شرکت کنندگان در پژوهش به دست آورد. اطلاعات ازطریق 10مصاحبه ی عمیق گردآوری شده و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که خیرین اصفهانی نه تنها در رابطه با کمک به زنان درگیر آسیب های اعتیاد و تن فروشی مخالفت سرسختانه دارند، بلکه در این مخالفت خود رویکرد سلب مسئولیت یا اعمال خشونت نسبت به این زنان را نشان می دهند. در مقوله ی مخالفت سلبی، شاید بتوان مدعی شد که با کدهای "نداشتن اعتماد به افراد و مسئولین" و "ارجاع مسئولیت ساماندهی این افراد به دولت" به گونه ای با فرافکنی مواجه هستیم. در این رویکرد دیدگاه های مردسالارانه نسبت به زنان آسیب دیده و همچنین زنانِ مسئول این سازمان ها به وضوح به چشم می خورَد. در مقوله ی مخالفت قهری، نه تنها با رویه های سلب مسئولیت از خود مواجهیم بلکه شاهد نظرات خشونت آمیز و درخواست برای اعمال مجازات و حتی از بین بردن افراد درگیر آسیب از جانب خیرین هستیم.
واژگان کلیدی
تحلیل تفسیری؛ معنای ذهنی؛ خیّرین؛ مراکز سلامت زنان؛ زنان در معرض آسیب
مقدمه
مواجهه با آسیب های اجتماعی جوانب مختلف دارد؛ درک و بیان آسیب تا نامیدن یک کنش بهعنوان جرم [۳] یا کجروی [۴] و طبعاً پیامدهای چنین اطلاق های زبانی متفاوت و حائز تأثیرات مختلف است. رویکردهای مبتنی برکنش متقابلگرایی اجتماعی [۵] با این دو به عنوان پدیده ای برساختی [۶] مواجه می شوند (گیدنز،1389:304).
از طرفی میتوان مدعی شد که افراد دارای آسیب های جنسیتی نه تنها با پیامدهای ناشی از وجود آن مسئله مواجهاند، بلکه جنسیت [۷] بهعنوان یک عامل تأثیرگذار قوی، نقش مهمی در برچسب زنی [۸] به افراد بازی میکند. مراکز سلامت زنان از اواسط دهه ی هشتاد شمسی با مصوبات گوناگون از جانب نهادهای ذی ربط با تکیهبر شناسایی، کنترل و کاهش آسیب های زنان در معرض اعتیاد (به طور مستقیم یا غیرمستقیم) و آسیب های جنسی بهتدریج در شهرهای مختلف پا گرفتهاند که البته تعداد این مراکز چندان زیاد نیست. یکی از کارهای خیّرین خدمات عام المنفعه است.
خیّرین برخی از وظایفی که دولتها نمی توانند یا نمی-خواهند مسئولیتش را به عهده بگیرند بر دوش دارند، لذا از ایشان انتظار می رود که بخشی از خدماتشان را نثار زنانی کنند که از حمایت دولت و خانواده به دلایلی به دور هستند.
افرادی که این مراکز به ایشان ارائهی خدمات میکنند، زنانی هستند که یا بهصورت مستقیم درگیر اعتیاد هستند و یا در خانواده با این آسیب روبرو بوده و به ویژه دارای همسران معتادند. ایشان از طرق مختلف شناسایی، به مراکز معرفی و جهت تشکیل پرونده، مشاوره، معاینه و درمان، تحت پوشش رایگان مرکز قرار می گیرند.
از طرفی رابطان مراکز با شناسایی افراد دارای آسیب و محل یا پاتوق آنها برای پیشگیری از افزایش بیماری های رایج در پاتوق های مواد مخدر و پاتوق های جنسی، لوازم پیشگیری از سرایت را بهرایگان در اختیار قرار می دهند و سعی در جذب افراد به مراکز برای آغاز روندهای بهبودی دارند. در این میان به اذعان مسئولین این سازمانها، مهمترین پیوند بین این افراد و مراکز، بعد از خدمات معمول، ارائهی کمک است.
بسیاری از افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند، به لحاظ شرایط معیشت اقتصادی در اوضاع نابسامانی به سرمیبرند، دارای همسر و فرزندند و طیف وسیعی از آسیب های اجتماعی را خود یا خانواده شان تجربه کردهاند. [۹] فقر نیز از عوامل مهمی است که هم در جایگاه زمینه و هم در قامت پیامدهای آسیب ظاهر می شود.
شاید بتوان مدعی شد که سازوکار امر خیر در کشور بسیار پیچیده است؛ از طرفی نهادهای بزرگی همچون کمیته ی امداد و سازمان بهزیستی و ... خود را متولیان مهم و اولیه ی انجام کارهایخیریه در کشور قلمداد میکنند، و از دیگر سو شاهد آن هستیم که انجمن های خیریه با ابعاد کوچکتر و یا خیّرین بهصورت شخصی، در بسیاری از مواقع ترجیح می دهند که خود بهصورت مستقیم بر روند کار احاطه داشته باشند.
این دوگانگی در امر خیر دارای متولی عمومی [۱۰] و خصوصی [۱۱] نه-تنها میتواند بر شکل نگرفتن اعتماد لازم در محور ساختن اختیارات به حوزه ی عمومی [۱۲] را یادآور شود، که در مورد خاص تحقیق حاضر، میتواند روند سخت جلب منابع برای حمایت از سازمانها و مراکزی را که مراجعه کنندگانشان به لحاظ اجتماعی داغ [۱۳] یا برچسب [۱۴] خورده اند را نشان بدهد.
طرح و بیان مسئله
در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و روش شناسی پدیداری به تحلیل تفسیری [۱۵] معنای ذهنی [۱۶] خیّرین اصفهانی از کمک/عدم کمک به مراکز سلامت زنان پرداخته شود. در پارادایم تفسیری، افراد معناساز و عامل تلقی می شوند و معنا در خلال روابط انسانی و در بین ذهنیت افراد است که ساخته می شود (ایمانa،79،1394).
واقعیت هایی که افراد در قالب تجربه به دست می دهند، اموری واجد معنا هستند که باید با رویکرد نگاه از درون فهمیده شوند (محمدپور و همکاران، 1388: 312). تفهم همدلانه که از استراتژی های پژوهش استفهامی است بر استخراج مفاهیم تخصصی از خلال تعاریف روزمره که شرکت کنندگان در تحقیق به دست میدهند تأکید دارد (بلیکی،143،1392).
پژوهش گران در مطالعاتی که مبنای این تحقیق قرارگرفته است دریافتند که نیازهای مالی را میتوان یکی از مهمترین محرک های کشش به سمت کجرویهایی نظیر اعتیاد و تن فروشی دانست.
همچنین نابسامانی های نهادهای دیگری چون خانواده در اجتماع در این امر بسیار تأثیرگذار بوده اند. علاوه بر پایگاه اقتصادی-اجتماعی و آسیب های اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر، آشفتگی های خانوادگی و ازدواج ناموفق و ... همگی از عواملی هستند که درروی آوردن افراد به اعتیاد مؤثرند (خادمیان و قناعتیان، 1387: 84).
البته باید اذعان داشت که نمی توان با قطعیت راجع به عامل فقر صحبت کرد، چه اینکه در برخی پژوهش ها افراد این نتیجه بهدستآمده است که چون افراد در جامعه راه های مشروع رسیدن به درآمد و ثروت را قابل وصول نمی بینند، نه اینکه لزوماً درگیر فقر باشند، به کجرویهایی نظیر روسپی گری روی می آورند (ربانی و قانع،66:1394).
باید در نظر داشت که در پژوهشهای کیفی، تجربه درون زمینه ای منحصر به فرد رخ میدهد و در گزارش و مواجهه با آن باید از تعمیم دهی کلان پرهیز گرد (ساعی، 1391: 187) (فلیک، 1391: 74و75).
مراکز سلامت زنان خارج از ردیف های تعریفشده ی مصوب و پیش بینیشده، هزینه هایی دارند که برای جذب افراد به مراجعه های بعدی، از جانب مسئولین این مراکز بسیار ضروری توصیف می شوند. با توجه به پاراگراف پیشین، شاید فقر عامل نباشد اما پیامد به ویژه برای اعتیاد قلمداد می شود. از طرفی باید دانست که بسیاری از زنانی که به این مراکز مراجعه میکنند، نه تن فروشند و نه معتاد، بلکه در خانواده دارای چنین آسیب هایی هستند، به ویژه اعتیاد همسر و برای مشاوره، معاینات بیماری های مقاربتی و زنان و ... مراجعه میکنند و عملاً سرپرستی خانوادههایشان را بر عهدهدارند، در-حالی که افراد مسئولین این مراکز زمانی که به خیران برای جلب حمایت مراجعه میکنند، با جواب های رد مبتنی بر تلقی روسپی بودن تمام مراجعان این مؤسسات روبرو می شوند.
آنچه دور ازنظر نباید بماند، مسئولیت اجتماعی [۱۷] افراد و در تحقیق حاضر خیّرین، است. مراجعهکنندگان به این سازمانها اگر به ادبیات گافمن [۱۸] پایبند باشیم، با نوعی از داغِ ننگ، مواجهاند که آنان را نه تنها شامل مکانیسم های طرد اجتماعی میکند، بلکه باعث می شود تا افراد داغخورده براثر مشاهده ی عدم پذیرش اجتماعی، به گروههایی تمایل پیدا کنند که بدان ها نسبت دادهشدهاند. (گافمن، 1386: 36و37) از دیگر سو در پژوهشهای مقدماتی (پایلوت) مشخص شد که خیّرین یا با این مراکز آشنایی ندارند و در صورت آشنایی یا پس از آشنا شدن، به سبب حساسیت اخلاقی جامعه چندان تمایلی به کمک به این مؤسسات ندارند.
با تمامی این توصیفات در این مقاله سعی بر آن شد تا با اتخاذ رویکرد تفسیری و روش شناسی پدیداری، به معنای ذهنی که خیّرین اصفهانی برای عدم کمک خود به مراکز سلامت زنان قائلند پرداخته شود. خیّرین مورد ارجاع، افرادی هستند که وابسته به سازمان خاصی نبوده و با هزینه و صلاح دید شخصی به گستره ی وسیعی از امور خیر می پردازند.
با توجه به این که در مطالعات مقدماتی غالب خیّرین خود را نسبت به کمک به سازمانهای سلامت زنان بی رغبت نشان می دادند و مسئولین مراکز مذکور نیز از این مسئله صحبت میکردند، نظر خیّرین مخالف کمک به مؤسسات موردنظر جویا شده است.
اهمیت مطالعه، ملاحظات و سؤال تحقیق
نه تنها رویکرد خیّرین در رابطه پدیده های اجتماعی که بهگونهای در پیچیدگی با عقاید قالبی [۱۹] و موضع گیری های اخلاقی جامعه هستند کمتر موردپژوهش، بحث و تحلیل قرار گرفته، بلکه شاید بتوان مدعی شد که سازوکار امور خیریه در جامعه تا حدی در هاله ای از تقدس پیچیده شده که بعضاً نزدیک شدن به ساحت آن ولو به نیت درک و تفهم و نه صرفاً نقد گستاخی تلقی می شود.
این مسئله بهوضوح درروند این پژوهش برای محققین به چالش تبدیل شد. از طرفی تجربه ی حضور پژوهش گران در مراکز سلامت زنان و در جریان مسائل و نیازهای مسئولان و مراجعان این سازمانها قرار گرفتن، زمینه های تحقیق را در اندیشه ی محققان ایجاد کرد و از سوی دیگر تلاش برای جلوگیری از سوگیری های شخصی درروند پژوهش یکی از چالش های کار بود.
آنچه در پژوهش کیفی و علی الخصوص پدیدارشناسی به درک بهتر معانی کمک میرساند، در پرانتزگذاری و سعی در تجربه ی تجربه است تا بتوان معانی را بهدور از سوگیری های شخصی دریافت کرد (محمدپور-ج1، 1392: 264و265). مشاهده ی عدم تمایل خیّرین برای کمک به مراکز ذکرشده ما را بر آن داشت تا به معنای ذهنی ایشان از خلال تحلیل تجربیات خود خیّرین بپردازیم. فلذا سعی شد با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه به سؤال زیر پاسخ داده شود: - خیّرین چه معنای ذهنی از کمک به زنان دارای آسیب دارند؟
چارچوب مفهومی
در پژوهشهای مبتنی بر روش شناسی کیفی، از چارچوب مفهومی در عوض چارچوب نظری در تحقیقات کمی استفاده می-شود. در چارچوب مفهومی بر شبکه ای از روابط دارای معنا در قالب نظامی از مفاهیم برای درک موضوع موردمطالعه تأکید می شود. پژوهشگر در روشهای مبتنی بر متدولوژی کیفی، برای دستیابی به تجربیات و مفاهیم اصیل، باید بتواند مفاهیم موردمطالعهی خود را در پیوندی محکم و شالوده ای منسجم به کار ببندد (محمدپور و ایمان، 1387: 195).
در تفسیرگرایی اجتماعی که چارچوب مفهومی این پژوهش بر آن اساس است، آگاهی انسانی که محصول تفسیر کنشگران از حضور در جامعه است، بامعنا تلقی می شود. درواقع زمینه ی اجتماعی، تبیین منحصربهفردی را به دست میدهد که محصول قرار گرفتن فرد در جامعه است (ایمانa، 1394: 55تا59).
در این رویکرد، خود کنشگران هستند که به موقعیتهای اجتماعی معنا می دهند، فلذا ما در پیِ کشف واقعیت نیستیم، به دنبال درک موقعیت ها از منظر کنشگران هستیم (محمدپور و همکاران، 1388: 313). باید در نظر داشت، که واقعیت ها همچون زمینه ها و کنشگران، متکثرند و البته خاصیتی بیناذهنی [۲۰] دارند (ایمانb، 1394: 23).
روش شناسی مطالعه
با در نظر داشتن این موضوع که هدف این پژوهش تحلیل تفسیرگرایانه ی معنای ذهنی خیّرین از عدم کمک به مراکز سلامت زنان است، از روش شناسی کیفی و با رویکرد پدیداری استفادهشده تا بتوان واقعیت را از زاویه ی دید کنشگران تفهم کرد.
همان طور که پیشازاین نیز اشاره شد، در پژوهشهای کیفی از تعمیم دهیهای کلان پرهیز می شود، پس با پایان دوره ی روایت پردازی های کلان، برای فهم زیست جهان های تکثر یافته، به نگرش های عمیق و پرهیز از تعمیم تا ایجاد زمینه های تفسیر نیازمندیم (فلیک، 1391: 15).
در رابطه با رویکرد معناهای ذهنی در پرداختن به معنایی که خیّرین به کمک/عدم کمک به مراکز سلامت زنان میدهند، باید خاطرنشان ساخت، ازآنجاکه در مطالعات پایلوت به نظر میرسید که خیّرین برای عدم کمک به مراکز مذکور قائل به مرزها و دسته بندی هایی مشخص از مفاهیم درزمینهی معرفتی خود هستند که بر اساس آن به چنین موقعیتی معنا دهی میکنند، لذا با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی بر آن شدیم تا معنا را همان گونه که از این منظر برمیآید، از دیدگاه بر سازندگان خودِ معنا درک کنیم.
جامعه ی نمونه و روش نمونه گیری
با در نظر داشتن اینکه مقاله ی حاضر «تحلیل تفسیری معنای ذهنی خیّرین اصفهان -که بهصورت شخصی انجام امور خیر و هزینه ها را مدیریت میکنند- از عدم کمک به مراکز سلامت زنان» است، پس جامعه ی نمونه تمامی خیّرین شهر اصفهان در نظر گرفته می شود، اما با توجه به اینکه در پژوهشهای کیفی مبتنی بر پدیدارشناسی سعی در توصیفات مفصل [۲۱] بهجای تعمیم است، نمونه های کیفی باید تجربه ی کافی از موردمطالعه داشته باشند و البته نمونه گیری در سرتاسر تحقیق جریان دارد. نمونه های موردبررسی در این تحقیق، مردان خیر اصفهانی هستند که تحت لوای سازمان خیریه ی خاصی به انجام امور خیریه نمی پردازند، حداقل یکبار به ایشان برای جلب حمایت برای مراکز سلامت زنان مراجعه شده و ایشان مستقیماً یا تلویحاً درخواست را رد کرده اند.
به جهت رعایت اخلاق پژوهش، محقق برای جلب حمایت به خیّرین مراجعه می کرده و هیچگونه مشخصاتی از خیّرین از جانب مؤسسات مذکور به محقق داده نشده و یا درخواستی از طرف پژوهشگر مبنی بر معرفی خیّرین برای انجام پژوهش صورت نگرفته است.
این خود از معذورات اساسی در فرآیند نمونه گیری به شمار می-رفت. همچنین برای رعایت اصول یک نمونه ی کیفی، بازه ی سنی تعریفشده برای خیّرین میانسالی است که بین 40 تا 65 سالگی در نظر گرفتهشده است. از مهمترین دلایلی که این گروه سنی برای نمونه انتخاب شدند، یکی کثرت خیّرین در این بازه ی سنی است و دیگری در دسترس بودن خیران حاضر به مشارکت در فرآیند تحقیق در سنین 40تا65 سالگی است.
پراکندگی سنی و تحصیلی مصاحبه شوندگان در جدول زیر به تفکیک خواهد آمد با این توضیح که به دلیل عدم اجازه ی غالب شرکت کنندگان در این تحقیق، معذوریت از بابت ذکر حرفه وجود دارد:
روش گردآوری اطلاعات
در یک پژوهش پدیدارشناسانه، عموماً اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و چندگانه به دست می آیند. البته مصاحبه در روشهای کمی نیز مورداستفاده قرار میگیرد اما تمایز اصلی مصاحبه ی کیفی، رویکرد ژرفانگر آن نسبت به موضوعات موردبررسی است، بهویژه که درروش کمی، با مصاحبهنامههای استانداردشده سروکار داریم (ببی-ج2، 1390: 686).
نمونههای غیر احتمالی و هدفمند این مقاله تا زمان اشباع نظری، تا 10 مصاحبه ی عمیق ادامه یافته است. همان طور که پیشازاین نیز اشاره شد، مصاحبه ها با خیّرینی صورت گرفته که وابستگی به سازمان خیریه ی خاصی ندارند و به صورت شخصی هزینه های امور خیری که از طریق افراد مختلف به ایشان ارجاع داده می شود را بنا به صلاح دید خودپرداخت میکنند.
عموماً عمل این خیّرین طیف وسیعی از مسائل و آسیب ها نظیر پرداخت هزینه ی زندگی، ازدواج و جهیزیه، هزینه ی درمان و نگهداری، پشتیبانی مالی کسبوکار، پرداخت دیه و ... را شامل می شود. باوجوداین گستره ی انجام عمل خیر، مشاهده ی عدم تمایل به کمک به مراکز سلامت زنان قابلبررسی می نماید. بدین منظور و برای دست یابی به معنایی که خیّرین به کمک به زنان در معرض آسیب تحت پوشش مؤسسات ذکرشده می دهند، از مصاحبه های چندگانه و عمیق استفادهشده است.
روش تجزیهوتحلیل اطلاعات
در این تحقیق، اطلاعات بهدستآمده از مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی [۲۲] که از روشهای تجزیهوتحلیل اطلاعات در رویکرد پدیدار شناختی محسوب می شود استفادهشده است. در این روش هفت مرحلهای کلیه ی مصاحبه ها پیاده شده، بهمنظور هم احساس شدن با شرکت کنندگان بازخوانی می شود و سپس در مرحله ی بعدی جملات مهم آن بیرون کشیده می شود. در سومین مرحله، جملات تبدیل به عبارت شده گروه بندی می شوند.
مرحله ی چهارم شامل دسته بندی عبارات تحت عنوان کدهای مفهومی کلی تر و جامعتر است. در پنجمین مرحله به عبارت های اصلی می رسیم که شامل مفهوم کاملی از کدهای پیشین خواهند بود. درنهایت و در مرحله ی ششم، مفاهیم هسته ای از عبارات پیشین انتزاع می شود. در مرحله ی آخر و برای تائید اطمینانپذیری، یافته ها به شرکت کنندگان ارائه می شود و ازنظر آنان جویا خواهیم شد (فروغی،1393: 51و52) (عابدی، 1389: 217) (قربانی،1389: 73).
یافته ها
پس از پیادهسازی و بازخوانی مصاحبه ها تعداد 480 جمله ی مرتبط و مهم از آنها توسط پژوهش گران بیرون کشیده شد (مرحله ی اول). سپس این جملات در فرآیند ساده سازی و دسته بندی به 183 مورد تقلیل یافتند (مرحله ی دوم). در سومین مرحله عبارات استخراجشده ذیل 51 جمله ی سادهشده به شرح زیر تقسیمبندی شد: [[|اصلی|وسط]] جدول شماره2: مرحله ی سوم، عبارات سطح اول شماره عبارت 1 بی فایده بودن کمک به زنان در معرض آسیب. 2 ترجیح کمک به افراد پاک بهجای کمک به گناهکاران. 3 تلقی کمک به مراکز سلامت زنان بهعنوان کمک به فسق و فجور. 4 ترجیح به نابودی زنان دارای آسیب تا حضورشان در جامعه. 5 تأکید بر شناخت همه جانبه ی فرد کمک گیرنده. 6 تأکید بر عدم اطمینان به راهی که پول اهدایی در آن خرج خواهد شد. 7 تأکید بر لزوم از بین رفتن کمکخواهان این مراکز. 8 مهم ندانستن موضوع. 9 وظیفه نداشتن خیّر در کمک به این افراد. 10 سلب مسئولیت از خیّرین در قبال آسیب های جامعه. 11 تأکید بر هوس باز بودن زنان مراجع مراکز سلامت زنان. 12 مسئول ندانستن خود. 13 تلقی خرج حرام در قبال کمک به این مراکز. 14 عدم لزوم خرج پول حلال خیّرین برای موارد حرام. 15 اولویت نداشتن این مراکز. 16 تأکید بر کم تعداد بودن زنان در معرض آسیب در قبال دیگر آسیب ها. 17 تأکید بر کمک بهعنوان مایه ی ادامه ی کجروی. 18 تأکید بر خرج های بیهوده کردن در سازمانهای سلامت زنان. 19 تأکید بر حضور مسئولان زن در مراکز سلامت زنان و بیاعتمادی به زنان. 20 تأکید بر لزوم برخورد جدی با زنان دارای آسیب. 21 کمک به زنان این مراکز لزوماً پول نیست. 22 تأکید بر لزوم مجازات. 23 تأکید بر حمایت از افراد خوب بهجای حمایت از مراکز سلامت زنان. 24 لزوم کمکهای دولتی و نه خیّرین. 25 تأکید بر صرف هزینه های خیر برای باقیات الصالحات که شامل کمک به زنان در معرض آسیب نمیشود. 26 افراد سربهراه باید حمایت شوند. 27 لزوم کمک به ازدواج جوان ها برای جلوگیری از این مشکلات. 28 لزوم تمهیدات دولتی برای جلوگیری از وقوع جرم. 29 لزوم از بین بردن زنان روسپی . 30 لزوم به تائید رسیدن کلیه ی هزینهها از جانب خیّرین. 31 مخالفت اساسی باوجود مراکز سلامت زنان. 32 تلقی از بین رفتن قبح کار زشت با کمک به این مراکز. 33 تلقی کمک مالی بهعنوان تائید کجروی. 34 نیازمند ندانستن مراجعان این مراکز. 35 عدم احراز حلال یا حرامزادگی فرزندان این افراد برای کمک به آنها. 36 در اولویت بودن خانواده های مستحق. 37 تباهی اینچنین، عاقبت محتوم افراد هوسباز است. 38 هرکس باید به سزای عملش برسد. 39 عدم نیاز این افراد به دل سوزاندن. 40 لزوم ساماندهی فرزندان این افراد توسط دولت و روا داشتن حد شرعی در حق خود افراد. 41 عدم ارتباط وجود چنین مشکلاتی در جامعه با خیّرین. 42 تلقی کمک بهعنوان ایجاد حاشیه ی امن برای افراد کجرو. 43 لزوم مجازات افراد بهعنوان بهترین کمک برای نجات آخرت ایشان. 44 عدم استحقاق این افراد به زندگی خوب. 45 تأکید بر وجود افراد خوب و شریف که تن به کار حرام نمیدهند. 46 تأکید بر اختیار خیر بر خرج اموالش . 47 تأکید بر حرص مال دنیا در افراد. 48 عدم لزوم کمک به افراد دنیاپرست و خراب شدن آخرت فرد خیر. 49 بی فایده دانستن مراکز . 50 لزوم سپردن کار ساماندهی افراد به دست خیّرین. 51 نداشتن حس خوشایند از کمک به افراد. سپس در مرحله ی چهارم 15 عبارت به شرح زیر مستفاد شد:
در مرحله ی پنجم، چهار محور زیر به دست آمد:
بر اساس طبقه بندی های بالا در مرحله ی نهایی (ششم) دو مفهوم اساسی یا دو مقوله ی مرکزیِ "مخالفت سلبی" و "مخالفت قهری" به دست آمده. بدین معنا که: در مفهوم اول، معنای ذهنی خیّرین از مخالفت بهنوعی همراه با "فرافکنی"، "سلب مسئولیت از خود"، "ارجاع مسئولیت به دیگری" و سازوکار بی اعتمادی به ویژه با در نظر گرفتن عناصر مردسالارانه درزمینهی فرهنگی و اجتماعی است.
در سویه ی قهرآمیز مخالفت، معنای ذهنی بهدستآمده نه تنها حکایت از عدم تائید کمک به مراکز سلامت زنان دارد، بلکه بر اعمال رویه های خشونت آمیز برای پیشگیری، کنترل و امحاء کجروی تأکید می شود. در پاراگراف های بعد به تفصیل به هریک پرداخته خواهد شد:
مخالفت قهری مبتنی بر "نداشتن توجیه کمک"
توجیه در اینجا به معنی وجود دلیل و فایده در نظر گرفتهشده است. خیّرین در جریان مصاحبه ها چنین ابراز داشته اند که نه تنها زنان مراجع مراکز سلامت زنان را عمدتاً به دلایل «گناهکار بودن» و «عدم نیاز مالی» مستحق دریافت کمک نمی-دانند، بلکه اساساً احساس مسئولیتی نیز در قبال آنان نمی کنند، چه اینکه خود را در شرایط آنان دخیل نمیدانند: «چرا باید به یک زن آلوده کمک کنم، درحالیکه درآمد خوبی هم دارد.» [۲۳] یا درجایی دیگر: «دلیلی نمی بینم پول حلال من هزینه ی زنان هوس بازی بشود که مستحق هم نیستند ... اصلاً مگر خیّرها باعثوبانی همه ی مشکلات جامعه هستند که برای چنین کارهایی یقه ی ما را می گیرید.» [۲۴] از طرفی عده ای بر این باورند که کمک به افراد دارای آسیب، دل سوزاندن بی دلیل است و کمکی به حال جامعه نمی کند: «آمدیم و ما خدا تومان –کنایه از مقدار زیاد- هم به این ها کمک کردیم، حالا که چه؟ تمام مشکلات اسلام و مسلمین حل می شود؟ نخیر» [۲۵] از سوی دیگر تقریباً تمامی افراد معتقد بودند که کمک به زنان در معرض آسیب برای ارتکاب جرم و کجروی ایجاد حاشیه ی امن میکند: «اینکه ما بیاییم و به این زنها و این دفترودستکی که برای رسیدگی بهشان درستشده کمک کنیم، باعث می شود از این به بعد هرکس خواست خطا کند ته دلش به جای این که بترسد از این که سرش به سنگ بخورد، خیالش راحت باشد که کسی بهش پول میدهد». [۲۶] میتوان به وضوح مشاهده کرد که خیّرین در این رویکرد، مسئولیت اجتماعی در قبال زنان آسیب دیده ی تحت پوشش مراکز سلامت زنان را از اساس منتفی می دانند.
مخالفت سلبی مبتنی بر "نداشتن اعتماد"
مفهوم بی اعتمادی را میتوان به عناصر نداشتن اعتماد به
1) افراد و سازمانها و
2) زمینه های تأثیرگذار بر تصمیم، تقسیمبندی کرد. به طورکلی خیّرین نه تنها بسیاری از هزینه های این مراکز را نمی پسندیدند –ازجمله بسیاری از خیّرین با در اختیار قرار دادن وسایل پیشگیری از انتقال بیماری به ویژه برای زنان روسپی مستقیماً یا تلویحاً مخالف بودند.- بلکه معتقد بودند در صورت کمک، تمامی هزینه های سازمان باید مورد تائید آنان باشد، از طرفی عدم اطمینان به افراد کجرو موجب می شد که کمک به این افراد را حائز فایده ندانند.
مسئلهی قابلبررسی در این میان، وجود زمینه های مردسالارانه در مفهوم بی اعتمادی بود. بهعنوانمثال برای مورد
1: «این ها یکمشت زن -تأکید لحن روی واژه ی زن- هرزه هستند که پسرها و مردهای جامعه را به گناه می کشند، حالا ما با کمک هایمان برایشان کف هم بزنیم؟» [۲۷] در جمله ی پیش، تأکید بر روی گناهکار بودن زن و اغفال مردان توسط زنان، حکایت از حضور پررنگ زمینه های مردسالارانه در میان خیّرین دارد که فرآیند مبادله ی فعالیت جنسی را اساساً یک جانبه میانگارد. این سویه های مردسالارانه نه تنها در رابطه با زنان روسپی که در مورد دیگر زنان مراجع این مراکز نیز به چشم می خورد: «یکوقتی مردها سمت اعتیاد می رفتند، اما وقتی یک زن اینقدر بیهمهچیز شد که برود سمت اعتیاد، به نظرتان لایق کمک هست؟» [۲۸] یا درجایی دیگر: «من از کجا بدانم یک زن که شوهرش معتاد است کمکهای من را به شوهرش ندهد، بالاخره زن ها تصمیماتشان از روی عقلانیت نیست، بیشتر احساسی است، می بیند طرفش خمار است به او پول میدهد برای مواد.» [۲۹] حائز اشاره این که این بی-اعتمادی خیّرین شامل مسئولان نیز می شود و درباره ی مورد2: «مسئولان این مراکز هم چند تا خانم هستند، بالاخره من فکر می کنم بهجای اینکه کار را دست آنها بدهند به دست ما بسپرند بهتر است، زن ها احساسی هستند، یک نفر چند تا آه و ناله کند خام می شوند.» [۳۰] این عبارات نشان میدهد که زمینه های اجتماعی مردسالارانه تا چه حد میتواند بر روی تصمیم گیری های مهم تأثیرگذار باشد.
مخالفت قهری مبتنی بر "لزوم اعمال مجازات"
خیّرین در این مفهوم نه تنها به مخالفت به کمک با مراکز سلامت زنان در معرض آسیب پرداختند، بلکه رویکرد خشونتآمیز و قهری در قبال زنان دارای آسیب را بیشتر نشان می دادند.
گرچه به نسبت سه مفهوم دیگر این مفهوم کدهای کم تری را در برمیگرفت اما رویکرد قهرآمیز نسبت به افراد کجرو دارای شدت زیادی بود. این کدها بیشتر مجازات، حد شرعی، از بین بردن افراد، عدم استحقاق زندگی و لزوم پاک شدن جامعه از زشت کرداری ها تأکید داشته است: «این زن ها همان بهتر که از بین بروند.» [۳۱] یا موردی که: «به جای نوازش این ها، باید بگیریدشان مجازاتشان کنید.» [۳۲] ازجمله جملاتی بوده که چند بار در طول بعضی مصاحبه ها تکرار شده. خیّرین در این رویکرد افراد را سزاوار زندگی کریمانه به سبب راهی که برای زندگی خود برگزیده بودند نمی دانستند، چه این که چنین منظری میتواند افراد را بیشازپیش با طرد اجتماعی و پیامدهای آن روبرو کند.
مخالفت سلبی مبتنی بر «ارجاع مسئولیت به دولت»
شرکت کنندگان در پژوهش معتقدند که مسئول رسیدگی به مشکلات سازمانها و مراکز سلامت زنان، خیّرین نیستند بلکه دولت بهعنوان متولی اساسی امور اجتماعی است.
در این رویکرد، خیّرین ادعا میکنند که چون خود به وجود آورنده-ی چنین معضلاتی نبوده اند، لزومی نیز ندارد که در برابر برطرف نمودن آن احساس مسئولیت کنند، به ویژه که نهاد دولت را در این زمینه هم مقصر و هم مشکل گشا می دانند.
در چنین نگاهی، درواقع خیّرین نه تنها از خود سلب مسئولیت میکنند، بلکه با مکانیسم فرافکنی سعی در مقصر جلوه دادن نهادهایی چون دولت در وضعیت زنان در معرض آسیب دارند. برای مثال: «مگر فقط ما مسئولیم؟ پس دولت چه کاره است؟ دولت که با ندانم کاری باعث شده این همه معضل به وجود آید، باید اینها را هر جور که صلاح می داند سروسامان دهد.» [۳۳]
نتیجه گیری
یافته ها حاکی از آن است که خیّرین اصفهانی نه تنها در رابطه با کمک به زنان درگیر آسیب های اعتیاد و تن فروشی مخالفت سرسختانه دارند، بلکه در این مخالفت خود رویکرد سلب مسئولیت یا اعمال خشونت نسبت به این زنان را نشان می دهند، در مقوله ی مخالفت سلبی، شاید بتوان مدعی شد که با کدهای «نداشتن اعتماد به افراد و مسئولین» و «ارجاع مسئولیت ساماندهی این افراد به دولت» به گونه ای با فرافکنی مواجه هستیم.
در این رویکرد دیدگاه های مردسالارانه نسبت به زنان آسیب دیده و همچنین زنانِ مسئول این سازمانها بهوضوح به چشم می خورَد. در مقوله ی مخالفت قهری، نهتنها با رویه های سلب مسئولیت از خود مواجهیم بلکه شاهد نظرات خشونت آمیز و درخواست برای اعمال مجازات و حتی از بین بردن افراد درگیر آسیب از جانب خیّرین هستیم.
-کلیه ی یافته ها در دو مرحله به شرکت کنندگان ارائهشده و از منظر اعتبار و شاخص اطمینانپذیری مورد تائید قرارگرفته است.-
با توجه به نتایج پژوهش، میتوان مدعی شد که گرچه نتایج تحقیق حاضر قابلتعمیم نیست، اما میتوان گفت که عده ای از جامعه ی خیّرین کشور، آشنایی لازم را با مراکز سلامت زنان و لزوم کمک به مراکزی از این دست که در راستای کنترل، کاهش و پیشگیری از آسیب ها قدم برمی دارند، ندارند.
لازم به ذکر است که عقاید قالبی و زمینه های اجتماعی-فرهنگی در رابطه با تعریف کجروی، جرم و قبح آن در این میان، نقش بسزایی بازی میکند تا جایی که باوجود این که شاهد مراجعه ی زنانی که خود رفتار کجروانه ندارند بلکه در معرض آسیب هایی در خانواده شان هستند به مراکز سلامت زنان هستیم، حتی حضور این افراد نیز تحت الشعاع حضور زنان معتاد یا تن فروش قرار میگیرد و شاید بتوان گفت که از جانب عده ای از خیّرین، تمامی مراجعه کنندگان به این مراکز برچسب کجرو می خورند. از طرف دیگر لزوم معرفی درست این مراکز و کار ویژههایشان برای خیّرین امری ضروری به نظرمی رسد.
شاید بتوان مدعی شد که سازوکار امور خیریه در کشور ما تحت الشعاع عدم شکل گیری حوزهی عمومی، به نوعی همراه با شکل گیری خیریه های کوچک یا سرمایه های شخصی برای کار خیر است که یکی از معضلات آن لزوم مراجعه ی به اشخاص بهجای سازمانهای متولی امور خیر است؛ درصورتی که سازمانها کمیته های تصمیم گیری دارند که امکان طرح آراء مختلف و تعدیل نظرات وجود دارد، هرچه دایره ی تصمیم سازی تنگ تر شود و به افراد محدودتر گردد، صلاحدید جمعی به سلایق شخصی رنگ می بازد.
درواقع مفاهمه ای بین افراد صورت نمی گیرد تا از آن میان تصمیمی مرجّح شمرده شود، بلکه درخواست کننده به خیّر به عنوان فرادستی تصمیم گیر رجوع می کند که در فرآیند طرح درخواست خود، مجهز به استدلال نیست، و به هر روی(چه درخواستش اجابت شود یا نه) ناچار بهتبعیت خواهد بود. از جهتی، فرورفتن خیر و خیریه در هاله ای از تعاریف شامل امر قدسی موجب شده تا هرآن چه ناپاک تلقی می شود از این دایره بیرون بیفتد.
از طرفی با توجه به یافته های این مقاله میتوان اذعان داشت که لزوم تعریف حوزه های جدیدی از مصارف وجوهات خیر در راستای نیازهای جامعه ی جدید، به نظر ضروری می رسد؛ چه این که در جامعه ی امروز وجود کجرویهایی نظیر اعتیاد و تن فروشی با تمامی علل و پیامدهای پیچیده ی خود از واقعیت های اجتماعی هستند که برای کنترل آسیب هایی ازایندست، حضور تشکل های غیردولتی نظیر خیریه ها و ... در کنار سازمانهای وابسته به نهاد دولت ضروری می نماید.
منابع
ایمان، محمدتقیa. (1394) «فلسفه ی روش تحقیق در علوم اجتماعی»، چاپ سوم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران.
ایمان، محمدتقیb، (1394) «روش شناسی تحقیقات کیفی»، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران.
ببی، ارل. (1390) «روشهای تحقیق در علوم اجتماعی جلد2»، ترجمه رضا فاضل، انتشارات سمت، تهران.
بلیکی، نورمن. (1392) «استراتژی های پژوهش اجتماعی»، ترجمه هاشم آقابیگ پوری، انتشارات جامعه شناسان، تهران.
خادمیان، طلیعه؛ قناعتیان، زهرا. (1387) «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر مراکز بازپروری و کاهش آسیب زنان شهر
تهران»، پژوهشنامه علوم اجتماعی، سال دوم، شماره4، صص 59تا86.
ربانی خوراسگانی، علی؛ قانع عزآبادی، فرزانه. (1394) «بررسی تجارب زیسته زنان روسپی(موردمطالعه:شهرهای یزد و اصفهان)»، مجله ی پژوهشهای راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، شماره10، صص49تا68.
ساعی، علی. (1391) «روش تحقیق در علوم اجتماعی با رهیافت عقلانیت انتقادی»، چاپ سوم، انتشارات سمت، تهران.
عابدی، حیدرعلی. (1389) «کاربرد روش تحقیق پدیده شناسی در علوم بالینی»، فصلنامه راهبرد، شماره54، صص 207تا224.
فروغی، مریم. (1392) «تحلیل تفسیری معنای ذهنی زنان از نابرابری جنسیتی»، پایان نامه کارشناسی پژوهشگری علوم اجتماعی، استاد راهنما: دکتر ثریا معمار، دانشگاه اصفهان.
فلیک، اووه. (1391) «درآمدی بر تحقیق کیفی»، ترجمه هادی جلیلی، نشر نی، تهران.
قربانی، فاطمه. (1389) «تجارب والدین دانش آموزان دختر دوره متوسطه از آسیب های فرهنگی اینترنت در شهر سمیرم»، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامهریزی فرهنگی رشته امور فرهنگی، استاد راهنما: دکتر ثریا معمار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
گافمن، اروینگ. (1386) «داغ ننگ چارهاندیشی بر هویت ضایع شده»، ترجمه مسعود کیانپور، نشر مرکز، تهران.
گیدنز، آنتونی. (1389) «جامعه شناسی»، ترجمه حسن چاووشیان، نشر نی، تهران.
محمدپور، احمد. (1392) «روش تحقیق کیفی ضد روش جلد1»، چاپ دوم، انتشارات جامعه شناسان، تهران.
محمدپور، احمد؛ رضایی، مهدی، پرتوی، لطیف و صادقی، رسول. (1388) «بازسازی معنایی تغییرات خانواده به شیوهی نظریه ی زمینهای:(مطالعه ی موردی ایلات منگور و گورک)»، فصلنامه ی خانواده پژوهی، تهران، سال پنجم، شماره19، صص 309تا330.
محمدپور، احمد؛ ایمان، محمدتقی. (1387) «بازسازی معنایی پیامدهای تغییرات اقتصادی در منطقه اورامان تخت کردستان ایران»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، شماره28، صص191تا213.
پانویـس
- ↑ دانشیار،گروه ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
- ↑ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان. maryam.irandust@gmail.com
- ↑ Crime
- ↑ Deviance
- ↑ Social interactionism
- ↑ Constructive
- ↑ Gender
- ↑ Labeling
- ↑ لازم به ذکر است که این اطلاعات با استفاده از روش های پژوهشی و به صورت تحقیق های به هم پیوسته ی کمی و کیفی در فاصله ی نهچندان زیادی از نگارش این مقاله با همکاری نویسنده ی مسئول و جمعی دیگر از پژوهشگران دانشگاهی در قالب یک طرح و چند مقاله به دست آمده است که هنوز به صورت رسمی منتشر نشده، به همین منظور و در راستای رعایت اخلاق پژوهشی از اشاره ی کامل به یافته های پژوهش های ذکر شده معذوریم.
- ↑ Public
- ↑ Private
- ↑ Public Sphere
- ↑ Stigma
- ↑ Label
- ↑ Interpretive Analysis
- ↑ Subjective Meaning
- ↑ Social Responsibility
- ↑ Goffman E
- ↑ Stereotypes
- ↑ Intersubjective
- ↑ Thick Descriptions
- ↑ Colaizzi
- ↑ Case a (بعد از نقل قول¬ها، کد مصاحبه شونده آورده می شود)
- ↑ Case c
- ↑ Case i
- ↑ Case d
- ↑ Case b
- ↑ Case g
- ↑ Case c
- ↑ Case h.
- ↑ Case j
- ↑ Case e
- ↑ Case f