استقامت بر ایمان (قرآن)
استقامت انسان به این معنی است که همواره ملازم طریقه مستقیم باشد و دچار انحراف نگردد و بر سخنی که گفته استوار باقی بماند.
استقامت راهی برای ورود به بهشت
استقامت بر ایمان به خدا، از اسباب راهیابی به بهشت : «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقـموا تتنزل علیهم الملـئکة الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون.» «در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود میآیند (و میگویند) هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید.» [۱] روش قرآن برای تبیین مطالب این است که امور متضاد را در برابر هم قرار میدهد تا با مقایسه با یکدیگر وضع آنها به خوبی روشن گردد و از آنجا که در آیات گذشته سخن از منکران لجوجی در میان بود که بر کفر پافشاری داشتند و خداوند آنها را به عذابها و کیفرهای مختلف تهدید میکند، در آیات مورد بحث سخن از مؤمنانی است که در ایمانشان راسخ و پا بر جا هستند و خداوند به هفت پاداش و موهبت که برای آنها قرار داده اشاره میکند که غالبا نقطه مقابل کیفرهای گذشته است. نخست میگوید: " کسانی که میگویند پروردگار ما الله است، سپس بر سر گفته خود میایستند و کمترین انحرافی پیدا نمیکنند و آنچه لازمه آن است در عمل و گفتار نشان میدهند فرشتگان الهی بر آنها نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید" (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا). [۲] چه تعبیر جامع و جالبی که در حقیقت همه نیکیها و صفات برجسته را در بر دارد، نخست دل به خدا بستن و ایمان محکم به او پیدا کردن، سپس تمام زندگی را به رنگ ایمان در آوردن و در محور آن قرار دادن. بسیارند کسانی که دم از عشق الله میزنند، ولی در عمل استقامت ندارند، افرادی سست و ناتوانند که وقتی در برابر طوفان شهوات قرار میگیرند با ایمان وداع کرده و در عمل مشرک میشوند و هنگامی که منافعشان به خطر میافتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست میدهند. [۳] میگوید: و استقامت انسان به این معنی است که همواره ملازم طریقه مستقیم باشد. مراد از جمله ثم استقاموا این است که ملازم وسط راه باشند و دچار انحراف نگردند و بر سخنی که گفته استوار باقی بمانند. مثلا در آیه فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم [۴] معنایش این است که مادام کفار با شما معتدل بودند، شما هم برای آنان اعتدال داشته باشید و از وسط راه منحرف نگردید. و در آیه: و استقم کما امرت و لا تتبع اهواهم [۵] معنایش این است که : آن طور که ماءمور شدهای عمل کن، یعنی راه میانه را پیش بگیر و هواهای ایشان را پیروی مکن. این آیه شریفه از آیندهای که در انتظار مؤمنین است و ملائکه با آن به استقبال ایشان میآیند، خبر میدهد. و آن تقویت دلها و دلگرمی آنان و بشارت به کرامت است. پس ملائکه ایشان را از ترس و اندوه ایمنی میدهند و ترس همیشه از مکروهی است که احتمال پیش آمدن دارد و در مورد مؤمنین یا عذابی است که از آن میترسند و یا محرومیت از بهشت است که باز از آن بیم دارند. و حزن و اندوه هم، همواره از مکروهی است که واقع شده و شری که پدید آمده، مانند گناهانی که از مؤمنین سر زده و از آثارش غمنده میشوند و یا خیراتی که باز به خاطر سهل انگاری از آنها فوت شده و از فوت آن اندوهگین میگردند و ملائکه ایشان را دلداری میدهند به اینکه ایشان از چنان خوف و چنین اندوهی در امانند، چون گناهانشان آمرزیده شده و عذاب از ایشان برداشته شده است. این آیه شریفه از آیندهای که در انتظار مؤمنین است و ملائکه با آن به استقبال ایشان میآیند، خبر میدهد و آن تقویت دلها و دلگرمی آنان و بشارت به کرامت است. پس ملائکه ایشان را از ترس و اندوه ایمنی میدهند و ترس همیشه از مکروهی است که احتمال پیش آمدن دارد و در مورد مؤمنین یا عذابی است که از آن میترسند و یا محرومیت از بهشت است که باز از آن بیم دارند و حزن و اندوه هم، همواره از مکروهی است که واقع شده و شری که پدید آمده، مانند گناهانی که از مؤمنین سر زده و از آثارش غمنده میشوند و یا خیراتی که باز به خاطر سهل انگاری از آنها فوت شده و از فوت آن اندوهگین میگردند و ملائکه ایشان را دلداری میدهند به اینکه ایشان از چنان خوف و چنین اندوهی در امانند، چون گناهانشان آمرزیده شده و عذاب از ایشان برداشته شده است. [۶]
صبر و استقامت مؤمنان
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقـموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون اولـئک اصحـب الجنة خــلدین فیها جزاء بما کانوا یعملون.» «محققا کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد ایشان اهل بهشتند که به پاداش آنچه انجام میدادند جاودانه در آن میمانند.» [۷] [۸] " کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت به خرج دادند، نه ترسی برای آنهاست و نه غمی دارند" (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون). [۹] در واقع تمام مراتب ایمان و همه اعمال صالح در این دو جمله جمع است چرا که"توحید " اساس همه اعتقادات صحیح است و تمام اصول عقائد به ریشه توحید بازمی گردد و" استقامت" و صبر و شکیبایی نیز ریشه همه اعمال صالح است، زیرا میدانیم تمام اعمال نیک را میتوان در سه عنوان"صبر بر اطاعت "، "صبر بر معصیت " و"صبر بر مصیبت " خلاصه کرد. بنا بر این"محسنین " کسانی هستند که از نظر اعتقادی در خط توحید و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند. بدیهی است اینگونه افراد نه ترسی از حوادث آینده دارند، و نه غمی از گذشته. [۱۰] " ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا... " [۱۱] مراد از اینکه گفتند" ربنا الله"اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان و یگانگی او در آن است و مراد از استقامتشان در مقابل شهادت خود، این است که از آنچه که شهادت به حقانیتش میدهند منحرف نمیشوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمیکنند. " فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون" [۱۲] یعنی در پیش روی خود هیچ خطر محتملی ندارند و هیچ عقابی حتی احتمالی در انتظارشان نیست و به همین جهت خوف ندارند و نیز هیچ مکروه قطعی و محققی ندارند و به همین جهت اندوهی نخواهند داشت، چون همیشه خوف جایی پیدا میشود که پای احتمال خطری در بین باشد و اندوه وقتی به دل میآید که خطری واقع شده باشد. و حرف" فاء" در کلمه" فلا خوف"، این نکته را میفهماند که در جمله بویی از شرط هست، چون معنای جمله این است: " کسی که بگوید رب ما الله است و استقامت هم بورزد، خوفی ندارد... ". " اولئک اصحاب الجنة خالدین فیها جزاء بما کانوا یعملون" [۱۳] مراد از اصحاب جنت بودن، آن است که کسی ملازمبهشت باشد و جمله" خالدین فیها" نیز همین را تاکید میکند و معنای آیه این است: اینهایند کسانی که گفتند رب ما الله است و استقامتورزیدند و اینان ملازم با بهشتند در حالی که در آن جاودانند و در حالی که این بهشت خالد، جزای اطاعتها و کارهایی است که در دنیا برای تقرب به خدا انجام میدادند. [۱۴]
منبع
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «استقامت بر ایمان».
پانویس
- ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۳۰.
- ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۳۰.
- ↑ تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۲۷۰.
- ↑ توبه/سوره۹، آیه۷.
- ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۱۵.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۵۹۱.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۳.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۴.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۳.
- ↑ تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۳۲۱.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۳.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۳.
- ↑ احقاف/سوره۴۶، آیه۱۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۲۹۹.