بناهای وقفی مراغه در دوره ایلخانی (با نگاهی نو به مجموعه وقفی رصد خانه)
مؤلفین:بهزاد مهدی زاده وحسین ناصری
محتویات
- ۱ چکيده
- ۲ مقدمه
- ۲.۱ پيشينه و اهداف پژوهش
- ۲.۲ بناهاي وقفي در راستاي توسعه شهرسازي دوره ايلخاني
- ۲.۳ نحوه قرارگيري و پراکندگي بناهاي وقفي در شهرهاي ايران به دو نوع بوده است
- ۲.۴ بافت شهر مراغه در دوره اسلامي
- ۲.۵ بناهاي وقفي مراغه در دوره ايلخاني
- ۲.۶ مجموعه وقفي رصدخانه
- ۲.۷ مجموعه کوي دانشمندان رصدخانه
- ۲.۸ حوزه علميه رصدخانه مراغه
- ۲.۹ مدرسه وقفي رشيدي
- ۲.۱۰ مدرسه وقفي سيواسي
- ۲.۱۱ مدرسه وقفي غفاريه
- ۳ بحث و نتيجه گيري
- ۴ منابع
- ۵ پانویس
چکيده
[بهزاد مهدي زاده؛ دانش آموخته کارشناسي ارشد باستان شناسي از دانشگاه تهران] [حسين ناصري؛ دانشجوي دکتري باستان شناسي دانشگاه تربيت مدرس] شهر مراغه به عنوان اولين پايتخت ايلخانان مغول جايگاه خاصي را در تحولات عصر ايلخاني به خود اختصاص داده است. اين جايگاه در حوزه معماري و شهرسازي با مسأله وقف گره خورده است. لذا به موازات رشد و توسعه بناهاي شهري با محوريت سنت وقف در دوره ايلخاني، مراغه به عنوان پيشتاز اين عرصه مطرح است و اين پيشتازي را با چهار بناي وقفي شاخص نشان داده است؛ که اولي به نام مجموعه رصدخانه در بيرون بافت شهر و ديگر بناها درون بافت مرکزي شهر قرار داشتهاند. با توجه به اهميت بناهاي وقفي در دوره ايلخاني، لزوم تبيين نقش آنها در بافت مراغه احساس ميشود. به عقيده نگارندگان، بناهاي وقفي مذکور موجب گسترش شهر به سمت غرب و شمال آن شدهاند و به رشد شهر در اين قسمتها کمک کردهاند. چرا که در شهرهاي اسلامي ايران، مسجد، مدرسه و بازار از مهمترين بناهاي شهرها محسوب شده و وقفي بودن اين بناها موجب افزايش کارکرد آنها در بافت شهر ميشده است. در اين تحقيق سعي گرديده تا ضمن معرفي بناهاي وقفي، با استفاده از گزارشات منابع مکتوب و دادههاي باستان شناسي به اين مسأله پرداخته شود. در اين راه از منابع مکتوب و دادههاي باستان شناسي براي شناسايي هويت بناها (به لحاظ وقفي بودن) و موقعيت تقريبي آنها در بافت شهر استفاده شده است. کليدواژهها بافت مراغه، بناهاي وقفي، منابع مکتوب، مجموعه رصدخانه.
مقدمه
پديده وقف به عنوان يکي از عناصر چهره پرداز شهرهاي ايران تأثير چشمگيري در شکلدهي به محيطهاي مصنوع انساني و فضاهاي کالبدي شهرها داشته است. در قرن 7 هـ.ق با روي کار آمدن ايلخانان موقوفات در سطحي گسترده گسترش يافته و بهوجود آمدند؛ ويژگي خاص آنها اين بود که نام دولتمردان ايلخاني را جاودانه ميکردند؛ مثل موقوفات شام غازان و ربع رشيدي در تبريز [۱] سنت وقف در اين دوره مثل يک سند يا قباله زمين عمل ميکرد و به بناها هويت و اعتبار ميبخشيد که نمونه آن در شهرهاي سلطانيه، تبريز و اوجان ديده ميشود. در اين ميان شهر مراغه به عنوان اولين پايتخت ايلخانان مغول جايگاه خاصي را در تحولات عصر ايلخاني به خود اختصاص داده است. چه به لحاظ هنري و معماري و تحولات ناشي از آن و چه به لحاظ سياسي به عنوان نخستين پايتخت جهان اسلام پس از فروپاشي دستگاه مقتدر خلافت عباسي در بغداد. بنابراين ميتوان يک ارتباط منطقي بين تحولات سياسي اين دوره و نتايج آن بر روي بافت شهرها برقرار کرد. در مراغه اين ارتباط بهوسيله مجموعه وقفيِ رصدخانه مراغه برقرار ميشود. بناي رصدخانه اولين بناي وقفي مهم دوره ايلخاني است که انديشههاي خواجه نصيرالدين طوسي و هلاکوخان مغول در ايجاد آن نقش داشتند. تصور بر اين است که اين مجموعه با وجود دوري نسبي آن از بافت مرکزي شهر، مرتبط با فضاي شهر بوده و بر آن تأثير گذاشته است. در اين مقاله سعي شده است به اين مهم پرداخته شود و ارتباط تحولات و تغيييرات سياسي و اجتماعي عصر ايلخاني با تحولات شهر مراغه با محوريت مجموعه رصدخانه بيان شود.
پيشينه و اهداف پژوهش
در خصوص تأثير وقف بر بناها و بافت شهرهاي ايران تحقيقات مختلفي صورت گرفته است. از آنجا که در دوره ايلخاني سنت وقف با توسعه و رشد زمينهاي شهري پيوند تنگاتنگي داشته است، لذا شايسته است هر يک از اين بناهاي وقفي در بافت شهرها بهصورت جداگانه بررسي و تحليل شوند. در خصوص بافت شهر مراغه در دوره اسلامي تحقيقات مختلفي صورت گرفته است که البته در اين نگارش مجال ذکر آنها نيست. اما در ارتباط با مسأله وقف و تأثير آن بر بافت مراغه تاکنون پژوهشي صورت نگرفته است و اين مقاله که بخشي از آن از پايان نامه نگارنده [۲] اخذ شده است، اولين پژوهش در اين زمينه ميباشد و در آن سعي شده است تا نوع و ميزان تأثيرگذاري بناهاي وقفي مراغه بر بافت شهر در دوره ايلخاني بيان شود. چرا که به عقيده نگارنده بناي وقفي رصدخانه موجب گسترش شهر به سمت غرب شده است و به رشد شهر در اين قسمت کمک کرده است. بنابراين سعي خواهيم کرد تا با استفاده از گزارشات منابع مکتوب و دادههاي باستان شناسي به اين مسأله پرداخته شود.
بناهاي وقفي در راستاي توسعه شهرسازي دوره ايلخاني
در دوره ايلخاني ما با يک وقفه کوتاه مدت در معماري شهري و شهرسازي روبرو هستيم که پس از استقرار کامل ايلخانان مغول در ايران، دوره جديد تحول معماري ايران شروع شد که سه ===ويژگي مهم به لحاظ «حضور حاکميت جديد» داشت=== 1- تغيير در شيوه ساخت بناها.
2- انتقال مرکزيت ثقل شهرسازي به شمال غرب ايران(آذربايجان).
3- غلبه بناهاي مذهبي(اکثرا مسجد و مدرسه) بر ديگر بناها. سبک آذري که در اين دوره شکل گرفت عصاره نوآوريها و ابداعات معماري دوره ايلخاني را به نمايش ميگذاشت [۳]
جدول 1- ملاکهاي ايلخانان در گزينش پايتختهايشان(ترسيم از: نگارنده)
دلايل انتخاب - توضيحات
جغرافيايي - توجه به مناطق خوش آب و هوا با پوشش جنگلي و گياهي زياد مثل مراغه
اقتصادي و بازرگاني - توجه شاهان ايلخاني به امر تجارت و ساخت کاروانسراها براي اين منظور؛ توجه به مسير جاده ابريشم در مکانگزيني شهرها
سياسي و حکومتي - برخي از شهرهاي حاکم نشين صرفا جهت نشان دادن قدرت و نمادي از ايلخان بود(اوجان و سلطانيه)
يکي از ويژگيهاي معماري اين دوره، احداث بناهاي با اهميت در مکانهاي مرتفع شهرهاست، از جمله مقابر خانهاي مغولي، مقابر عرفا و مجموعههاي وقفي [۴] که اين مورد آخر نيز عمدتا با محوريت مقبره صاحب منصبي ساخته ميشد مثل ربع رشيدي که بر روي مقبره خواجه رشيدالدين احداث شد. در واقع عصر ايلخاني، سرآغازي ديگر در راه تولد سبکهاي جديد در معماري و طراحي فضاهاي شهري است. اين سبک در پي آن بهوجود آمد که جامعه چوپانيِ مغولان يک تغيير جهت از زندگي شهر- واحه بهسوي زندگي شهر- مرتع به وجود آوردند [۵] با آن که تداوم معماري دوره قبل بود و با آن پيوستگي زيادي داشت، اما مسائل ساختماني اين دوره خيلي جديتر از دوره سلجوقي دنبال شد و با موفقيت و ابتکار بيشتري همراه بود [۶] اين سبک با رشد سريع شهري به سوي آفرينش مادرشهر حرکت کرد و نمونه بارز اين سبک تبريز است که تجليگاه آرمانها و تفکرات شهرسازي ايلخانان مغول است و «ابواب البّر» ويژگي ديگري از آن است که با الهام از اماکن مقدس و متبرک و مراکز علمي- رفاهي که خود اينها نيز ترکيبي از بناهاي با عملکردهاي مختلف بودند، شکل گرفت [۷] در اين دوره هم شاهد ساخت شهرها و شهرکهاي سلطنتي چون غازانيه و سلطانيه هستيم و هم شاهد خلق الگوهاي مادرشهر استراتژيکي همچون تبريز هستيم [۸] که اکثر اين مجموعه بناها نيز وقفي بودند. علاوه بر سياستهاي شهرسازي ايلخانان، عوامل ديگري نيز به رشد سريعتر شهرها کمک کردند که مهمترين آنها عبارتند از:
1- برخورد و هم زيستي سيستمهاي حکومتي ايلي و شهري در شهرهاي مختلف ايران در کنار پذيرش حاکميت سياسي مغولها.
2- تسامح مغولان در برخورد با گروههاي ديني و فلسفي و تأثير اين سياست بر قدرتيابي فرق ديني در شهرها که نمود آن در گسترش مقابر عرفا و رهبران ديني مشاهده ميشود.
3- ايجاد پيوند بين صوفيان با اصناف شهرها.
4- بازتاب تفکرات اقتصادي و تجاري(تجارت بينالملل) ايلخانان مغول بر شهرسازي و تمرکز عمده فعاليتهاي شهرسازي در منطقه آذربايجان.
5- اداره شهرها بر اساس قوانين ياساي چنگيزي(برخلاف دين عامه مردم) [۹]
اما مغولان ايلخاني وارث بناهاي وقفي سلجوقيان نيز بودند و در پي تصرفات آنها بسياري از املاک و اراضي موقوفه به وسيله ايلخانان تصرف شد. به عنوان مثال مغولان پس از تصرف فارس املاک موقوفه سادات طباطبايي را مصادره کردند و به صورت «اينجو» يعني خالصه ديوان درآوردند [۱۰] در سال 662 هـ.ق نخستين اداره امور اوقاف تشکيل شد، اين تشکيلات تا اواخر دوران حکومت مغولها برقرار بود؛ گفته شده است که خواجه نصيرالدين طوسي باني اين سازمان بوده است که در سال 656 هـ.ق براي انجام اين امور به بغداد آمده است [۱۱] اما عامل مهم گسترش بناهاي وقفي در بافت شهرهاي اين دوره موقوفاتي بودند که براي تأمين مخارج بناهاي وقفي در نظر گرفته ميشدند که عموما کارکرد تجاري داشتند و به اين شيوه موقوفات در بافت شهرها گسترش مييافتند. بهخصوص که بيشتر موقوفات در بازار، باغات و زمينهاي کشاورزي اطراف شهرها بهوجود ميآمدند و به رونق اقتصادي و گسترش کالبدي شهر کمک ميکردند [۱۲]
نحوه قرارگيري و پراکندگي بناهاي وقفي در شهرهاي ايران به دو نوع بوده است
1- الگوي غير متشکل که در آن بناهاي وقفي هيچ گونه وابستگي عملکردي و فضايي با يکديگر ندارند و بهصورت پراکنده در سطح شهر ساخته شدهاند؛ نمونه آن بناهاي موقوفه بدون رقبه است که تقريبا در تمامي محلات شهرها نمونههاي آن ديده ميشود.
2- الگوي متشکل که در آن بناهاي وقفي به همراه رقبات خود بهصورت يک مجموعه بههم پيوسته که از نظر عملکردي و کالبدي با يکديگر مرتبط هستند در مناطقي از سطح شهر استقرار پيدا ميکنند. در اين الگو همه عناصر مجموعه وقفي هستند و يک همبستگي در مقابل بناهاي غير وقفي از خود نشان ميدهند که يک منطقه وسيع از شهر را دربر ميگيرد. اين الگو به دليل عدم آميزش با بناها و عناصر معماري غير وقفي شهر در برابر شرايط و حوادث تاريخي و محيطي آسيبپذير نشان دادهاند، نمونه آن مجموعه ربع رشيدي و شام غازان در تبريز است [۱۳]
بافت شهر مراغه در دوره اسلامي
قبل از ورود ايلخانان به صحنه سياسي ايران، مراغه به عنوان شهري مهم در منطقه آذربايجان بوده است. در دوره ايلخاني به دليل موقعيت طبيعي آن در دامنه کوه سهند(جنوب غرب آن)، قرار گرفتن در کنار رودخانه صوفي چاي و همچنين وجود باغات انبوه در اطراف شهر، پايتخت مغولان ايلخاني شد و از اين زمان به بعد در ميان شهرهاي ايران نام و آوازهاي براي خود بهدست آورد. مرگ هلاکو در مراغه نيز بر اهميت اين شهر افزود [۱۴] چرا که محل دفن بزرگان مغول داراي تقدس خاصي بود و اين را در اکثر بناهاي ساخته مغولها در ايران ميتوان ديد [۱۵] منابع مکتوب از قرن 4 هـ.ق گزارشهاي مختلفي از وضعيت اين شهر ارائه کردهاند که در ادامه به مهمترين آنها اشاره ميشود: ابن حوقل در قرن 4 هـ.ق مراغه را شهري به اندازه اردبيل(مهمترين شهر آذربايجان در دوره سلجوقي) ميداند که داراي بارو بوده و پشت آن باغستاني سرسبز قرار داشته است [۱۶] مقدسي نيز در اين راستا از قلعه و استحکامات و حومه آباد و بزرگ اين شهر سخن رانده است [۱۷] ياقوت حموي گفته است که «مراغه شهرستاني است در آذربايجان، با اهميت و داراي بوستانهاي بسيار و ميوههاي خوب و گوارا. گروه بسياري از دانشمندان در همه فنون از آنجا برخاسته اند» [۱۸] وي استحکامات آن را ساخته دوران هارون الرشيد و مأمون ميداند [۱۹] شايد بهترين و نزديکترين توصيف از مراغه مربوط به گزارشات مستوفي باشد. وي در کتاب نزهةالقلوب در مورد مراغه چنين نوشته است: «مراغه جزء اقليم چهارم است و تومانش 4 شهر(مراغه، دهخوارقان و دو شهر ديگر) ميباشد [۲۰] مراغه شهري بزرگ است و ماقبل دارالملک آذربايجان بود. هوايش معتدل است و به عفونت مايل، جهت آن که کوه سهند شمالش را مانع است و باغستان بسيار دارد و آبش از رود صافي که از سهند برميخيزد و به حيره چيچست ميريزد. بر ظاهر مراغه حکيم خواجه نصيرالدين طوسي به فرمان هلاکو رصد بسته است و اکنون خراب است» [۲۱] در مورد بافت شهر مراغه در دوره اسلامي و بهخصوص دوره ايلخاني اطلاعات زيادي در دست نيست و تنها اشارات ناقصي در مورد اتفاقات روي داده در اين شهر در کتب تاريخي آمده است. آنچه مسلم است در دوره ايلخانان اين شهر اهميت بسياري يافت و به يکي از بزرگترين و مترقيترين شهرهاي ايران مبدل شد؛ نمونه بارز آن مجموعه وقفي رصدخانه مراغه است که از زمان تأسيس تا به امروز شهرت جهاني خود را حفظ کرده است. در دورههاي متأخرتر بهخصوص دوره صفوي با ورود جهانگردان به ايران به نام مراغه در اين کتابها نيز برميخوريم. بر طبق اين سفرنامه ها: مراغه در پاي کوه سهند در يک درهاي بسيار حاصلخيز قرار دارد. شهر ناهماهنگ و بد ساخته شده است، کوچههاي آن بسيار تنگ و تنها فضاي محدود را اشغال کردهاند تا باغاتي را که محصول آنها براي شهر يک منبع ثروت است پايمال نشود [۲۲]
بناهاي وقفي مراغه در دوره ايلخاني
به موازات رشد و توسعه بناهاي شهري با محوريت سنت وقف در دوره ايلخاني، مراغه بهعنوان پيشتاز اين عرصه مطرح شد و اين پيشتازي را با چهار بناي وقفيِ مهم نشان داد؛ که يکي در بيرون بافت شهر قرار داشت و مجموعه رصدخانه نام داشت و سه تاي ديگر درون بافت شهر قرار داشت. رشد بناهاي وقفي در اين دوره به دليل پويايي آنها در دوره سلجوقي بود و ريشه در آن دوره داشتند. اما در دوره ايلخاني بناها در سطحي گستردهتر و در تعداد زياد ساخته ميشدند که در بافت شهرها و توسعه يا افول آنها نقش ايفا ميکردهاند [۲۳]
مجموعه وقفي رصدخانه
رصد خانه مراغه از بزرگترين يادگارهاي ايلخانان است که در دوره هلاکوخان اولين ايلخان اين سلسله با مديريت دانشمند اين شهر، خواجه نصيرالدين طوسي در غرب آن و بر روي تپه باستاني «رصد داغي» ساخته شده است
خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
؛ در واقع رصدخانه مراغه ايستگاه اول حرکت قطار معماري و شهرسازي ايلخانان در ايران بود.
اين مجموعه بنا در بلندي تپه مانندي در غرب شهر ساخته شد که مناسب فعاليتهاي نجومي بوده است. براي اداره اين مجموعه که بهصورت مرکزي علمي و آموزشي بوده، موقوفات بسياري از سوي هلاکوخان به آن اختصاص يافته بوده است
[۲۴]
که نمونهاي از آنها موقوفاتي است که هر ساله از سهم ديوان تگودار به رصدخانه ارسال ميشده است
[۲۵]
؛ ساختمان آن در روزگار هلاکو شروع اما در دوره آباقاخان به اتمام رسيده است
[۲۶]
کتابخانه آن مشتمل بر 400،000 هزار جلد کتاب بوده است که نشان از وجود سازمان مفصل علمي دارد که تقريبا همه شاخههاي علوم زمان در آن تدريس ميشده است. و مشهورترين دانشمندان عصر در آن حضور داشتهاند
[۲۷]
رصدخانه مراغه در سال 657 هـ.ق در پي انجام کاوشهاي باستانشناسي با 16 واحد معماري مشخص شد: از جمله يک برج مرکزي، يک کارگاه ريختهگري براي ساخت ابزار و آلات نجومي، پنج برج مستقل و چند بناي بزرگ. مکان وسيع و کيفيت مواد به کار رفته در ساخت آن مثل سنگ، آجر پخته و کاشيهاي لعابدار و زرين فام نشاندهنده اهميت اخترشناسي و اخترگويي در نزد مغولان شمني مذهب است
[۲۸]
تأسيسات رصدخانه مراغه که توسط خواجه نصيرالدين طوسي و به تشويق و حمايت هلاکو برپا شد، نخستين رصدخانه جهان اسلام به معناي واقعي کلمه است. هلاکو دستور داده بود ده درصد کل درآمدهاي موقوفات ممالک محروسه ايلخانان براي هزينه در اين مجموعه در نظر گرفته شود [۲۹] کتبي از قول شمسالدين بن المؤيد العُرضي نقل ميکند که «خواجه، متولي جميع اوقاف ممالک هلاکو بود و در هر شهر نايبي براي بهرهبرداري از اوقاف آن را داشت و عشر آن را ميگرفت و به مصرف جامگي(اجرت) مقيمان رصدخانه و تهيه وسايل رصد ميرسانيد و مسلمين، خاصه شيعيان، علويان، حکما و جز آنان را بهره وافي بود. شمسالدين العُرضي گفته است که خواجه از هلاکو براي بناي اين رصد آن قدر پول گرفته که کسي جز خدا ميزان آن را نميداند» [۳۰] علاوه بر رصدخانه، بناهاي ديگري نيز براي اسکان متوليان و دانشمندان رصدخانه که از کشورهاي مختلف بودهاند، وجود داشته است. واحدهاي معماري رصدخانه بعد از کاوشهاي مرحوم پرويز ورجاوند به نامهاي زير بهدست آمده است: 1- ديوارهاي سنگ چيني نامنظم [۳۱] ، 2- ديوار سنگ چين منظم [۳۲] شمالي- جنوبي،
3- ديوار سنگ چين منظم شرقي- غربي،
4- برج مرکزي و اصلي رصدخانه،
5- واحدهاي دايرهشکل پنج گانه،
6- تالار سکودار چهارگوش،
7- کارگاه ريختهگري و ساخت وسايل نجومي،
8- کوشک ايوان دار،
9- مدرسه،
10- کتابخانه،
11- بناي مسکوني دفترکار يا استراحتگاه،
12- خيابانهاي سنگفرش سطح تپه،
13- مخزن نگهداري آب و
14- مجموعه روستايي.
برج مرکزي رصدخانه عبارت است از يک دايره کامل که قطر داخلي آن 22 متر و قطر خارجي آن 23 متر است، ديواره برج اصلي به ضخامت 80 سانتي متر از کف با سنگ ساخته شده است. برج داراي يک ورودي اصلي در قسمت جنوبي بوده است. راهرو مهمترين واحد رصدخانه محسوب ميشده است که عرض آن 10 / 3 متر است؛ در وسط راهرو سکويي به طول 5 / 7 متر وجود داشته که الآن 5 / 2 متر از آن باقي مانده است. در دو سوي راهروي مرکزي اطاقهايي در دو رديف قرار دارد. مصالح بهکار رفته در بناي برج عبارت است از: سنگ لاشه، سنگ قلوه، سنگ تراش و آجر در ابعاد مختلف است [۳۳] ارتفاع برج بيش از 20 متر بوده و گنبد بالاي آن داراي شکافي است که از طريق آن عمل رصد انجام ميگرفته است. برج از بيرون نماي سه طبقه داشته است [۳۴]
ارتفاع برج بيش از 20 متر بوده و گنبد بالاي آن داراي شکافي است که از طريق آن عمل رصد انجام ميگرفته است.
مجموعه کوي دانشمندان رصدخانه
در پاي تپه رصدخانه بناهايي است که به منظور استفاده استادان و دانشجويان براي اقامت و يا استراحت آنها در نظر گرفته شده بوده است، اين بناها به «سراي» معروف بودهاند و امکاناتي مثل مسجد، مدرسه، کتابخانه و ديگر نيازمنديهاي جانبي براي رفاه آنها پيشبيني شده بوده است. اين قسمت از تپه که ميبايست دسترسي آسان به منابع آب ميداشت در غرب تپه در محل روستاي فعلي طالب خان احداث شده بود [۳۵]
حوزه علميه رصدخانه مراغه
مجموعه رصدخانه بزرگترين مرکز علمي جهان اسلام در اواسط قرن 7 هجري بوده است؛ و چون علوم ديني و فلسفي نيز در آن آموزش داده ميشد، بزرگترين حوزه آموزش علوم ديني نيز محسوب ميشده است [۳۶] خواجه از احداث اين مجموعه دو هدف عمده داشته است: يکي احياي فرهنگ تشيع در ايران در غياب دستگاه مخوف خلافت و ديگر ايجاد مرکزي علمي با ابعاد جهاني و حداقل اسلامي است که در آن علاوه بر آموزش علوم زمان، افکار مختلف از شرق و غرب جهان مورد تبادل و بحث قرار ميگرفته است و به نوعي گنجينه علوم و هنرهاي ايران تا آن زمان محسوب ميشده است [۳۷]
مدرسه وقفي رشيدي
اين مدرسه از جمله مدارسي است که به دستور خواجه رشيدالدين فضل الله در مراغه احداث شده بود. اهميت اين مدرسه از جهت وقفي بودن و گستردگي موقوفات آن است که در صفحه 13 وقفنامه ربع رشيدي به آنها اشاره شده است؛ «و اما املاک مراغه از کوره آذربايجان: تمامت قريه «خلجان» نزديک قلعه روييندز و فاصل ميان ايشان يک وادي است و اين خلجان هم از ناحيه دزجرود است با جمله حقوق و مرافق. اين مواضع را از املاک مراغه اين جانب استبدال کردم به يک نيمه ديه «کندرو» که در ملکيت من درآمده... و چون استبدال شرعي رفت و اين مواضع در ملک من آمد و قاضي از قضات مسلمانان نافذالحکم به صحت آن استبدال حکم کرد، تمامت اين مواضع مراغه را وقف کردم بر مدرسهاي که در مراغه بنا کردهام، وقف درست شرعي... . اين زمان، اين مواضع وقف آن مدرسه است... کتبه الواقف فضلاللّه الرشيد الهمداني في شعبان سنة 716... . و تمامت کندر و با حصههايي که به من منسوب است در آن ديه وقف ربع رشيدي است بر اين موجب مقرر دارند از طرفين تغيير و تبديل نکنند» [۳۸]
متن فوق به گستردگي موقوفات مدرسه رشيدي اشاره ميکند که ساخته خود خواجه بوده و خود بر امور آن رسيدگي ميکرده است. احتمالا اين مدرسه نيز در هسته مرکزي شهر قرار داشته است، جايي که مسجد جامع، بازار و مقر حکومتي قرار داشتند و نقطه ثقل فعاليتهاي شهر محسوب ميشده است.
مدرسه وقفي سيواسي
بنيانگذار اين مدرسه، دانشمندي رومي به نام مجدالدين محمد بن خليفه بن آلبارسلان سيواسي رومي بود که خود مدتها در مراغه به تحصيل علوم مختلف پرداخته بود. وي در مدت اقامت خود مدرسهاي زيبا در کنار مسجد جامع شهر بنا کرد [۳۹] که مورد استقبال دانشوران و دانشجويان واقع شد. سيواسي در سال 686 هجري از جانب ارغونشاه مغول به حکومت فارس گمارده شد، ولي دو سال بعد به فرمان وزير ارغون به قتل رسيد [۴۰]
بناي مدرسه در هسته مرکزي شهر و چسبيده به بازار و مسجد جامع قرار داشته است.
مدرسه وقفي غفاريه
بنيانگذار اين مدرسه عارف و دانشمند شيعي مذهب بهنام نظامالدين الغفاري بود که در عهد فرمانروايي سلطان يعقوب آق قويونلو به هنگام مراجعت از سفر مکه، در سال 896 هجري سه سال در مراغه اقامت گزيد و به تعمير مدرسه، زاويه و عمارتي براي استراحت مسافران پرداخت و املاک و باغاتي را خريداري و براي اداره آنها وقف نمود. اين عمارت و مدرسه جنب آن به تناسب نام پايهگذار آنها غفاريه نامگذاري شد. از نظامالدين احمد غفاري يادداشتي در کتاب لسان الغيب اثر عطار نيشابوري باقي مانده است که عبدالعلي کارنگ آن را نقل ميکند: چون کاتب اين ثلاثه شريفه از زيارت حرمين شريفين و روضه منور نبي عليه السلام و ائمه اثني عشر «رضواناللّه عليهم اجمعين» بازگشته متوجه خراسان بود. چون به شهر حله رسيد نقارخانهاي دو طبقه عالي جهت امام الحي الحاضر القائم ابوالحسن صاحبالزمان محمد بن الحسن العسکري عليهالسلام ساخت... و از آنجا چون به خطه طيّبه مراغه رسيده شد سه سال پيوسته توقف کرده شد و زاويهاي از خالص مال خود جهت فقرا و ابناي سبيل و غيره ساخت و آن بقعه مشهور و منسوب است به غفاريه... [۴۱]
در اين يادداشت به مدرسه اشاره نشده است، ولي در کتاب سفرنامه مراغه که نسخهاي از آن در کتابخانه آيت اللّه مرعشي نجفي موجود است به اين مطلب اشاره شده است: ... يک گنبد ديگر هم در کنار شهر متصل به آبادي است که آن هم معلوم نيست که مقبره کيست، حجرات خرابه چندي متصل به اوست که در قديم مدرسه بوده، بعدها خرابي پيدا نموده، غفار نامي آنجا را تعمير کرده، به اين جهت حال به مدرسه غفاريه اشتهار دارد و در سردر مدرسه به خط ثلث نوشته شده که در زمان دولت ابوسعيد بهادرخان بنا شده و نام يکي از شيوخ مالکيمذهب بر آن نوشته شده است [۴۲] از اين بيان چنين بر ميآيد که اين مدرسه در عصر سلطان ابوسعيد بهادري(وفات 736 هجري) آخرين ايلخان مغولي و براي علما و طلاب مالکي مذهب ساخته شده بود و در زمان نظامالدين احمد غفاري يعني صد و شصت سال بعد که به خرابهاي تبديل شده بود، وي آن مدرسه را تعمير و بازسازي نمود، اين مدرسه تا سال 1297 هجري که تاريخ کتابت سفرنامه مذکور است به صورت ويرانه باقي بود، ولي در حال حاضر هيچ اثري از آن در آن ناحيه نيست [۴۳]
بحث و نتيجه گيري
به موازات رشد و توسعه بناهاي شهري با محوريت سنت وقف در دوره ايلخاني، مراغه بهعنوان پيشتاز اين عرصه مطرح شد و اين پيشتازي را با چهار بناي وقفيِ مهم نشان داد؛ رشد بناهاي وقفي در اين دوره استمرار پويايي آنها در دوره سلجوقي بود و ريشه در آن دوره داشت. اما در عصر ايلخانان بناها در سطحي گستردهتر و در تعداد زياد ساخته ميشدند که به دليل کثرت و پراکندگيشان در نقاط مختلف شهر، در بافت شهرها و رونق يا افول آنها نقش ايفا ميکردهاند. وضعيت بافت شهر مراغه تا قبل از دوره ايلخاني چندان روشن نيست و منابع مکتوب نيز اشارات زيادي در اين خصوص نکردهاند. اما با تعيين موقعيت بناهاي مهم عصر ايلخانان همچون رصدخانه و حمامهاي درون شهري و مدارس وقفي ميتوان تصويري کلي از سازمان فضايي اولين پايتخت ايلخانان مغول بهدست آورد. مدارس از جمله بناهاي وقفي بودندکه در بافت ايلخاني مراغه برجسته بودند. جنبش ساخت مدارس وقفي که در دوره ايلخاني رونق يافته بود، در مراغه نيز عرض اندام ميکرد و مدرسه رشيديه مراغه نمونه بارزي از اين مدارس است. مدرسه رشيدي که مطابق سنن شهرسازي ايران در دوره اسلامي در بافت شهر و در نزديکي مسجد جامع و بازار مراغه واقع بوده است، يقينا تأثيرات قابل توجهي بر فرميابي فضاهاي شهري و سيماي کالبدي آن در اين قسمت بافت داشته است. اما چون به مکان دقيق اين مدرسه و مساحت آن در منابع اشاره نشده است، نميتوان به بررسي دقيق تأثيرگذاري آن در توسعه کالبدي بافت شهر پرداخت. مدارس وقفي ديگر مثل مدرسه سيواسي و غفاريه نيز چنين وضعيتي دارند. اغلب اين مدارس به دليل ماهيت مذهبي و سياسي که داشتند در بافت مرکزي شهر شکل گرفتهاند و همين مسأله بعدها عامل تخريب آنها از سوي پيروان ديگر مذاهب نيز شده است. از طرف ديگر بناي اين مدارس به دليل شتاب در ساخت آنها، از استحکام لازم نيز برخوردار نبودند و به مرور ايام از بين رفتهاند. اما قطعا در دوره ايلخاني بخشي از رونق و توسعه شهر مراغه مديون همين بناهاي وقفي بوده است. جدول 2- بناهاي وقفي مراغه - بناي وقفي: مجموعه رصدخانه موقعيت در شهر: غرب حومه شهر تأثير کالبدي: گسترش شهر به سمت غر توضيحات خاص: بيانگر عظمت و شکوه دولت ايلخاني، نشانگر آرمانگرا بودن خانهاي مغولي - بناي وقفي: مدرسه رشيدي موقعيت در شهر: کنار مسجد جامع تأثير کالبدي: توسعه و نوسازي مرکز شهر توضيحات خاص: گستردگي موقوفات و رقبات آن در سطح شهر و شهرهاي ديگر - بناي وقفي: مدرسه سيواسي موقعيت در شهر: هسته مرکزي تأثير کالبدي: توسعه مکانهاي آموزشي شهر توضيحات خاص: ماهيت علمي آن بر ديگر کارکردهايش برتري دارد - بناي وقفي: مدرسه غفاريه موقعيت در شهر: شمال شهر تأثير کالبدي: توسعه و نوسازي شمال شهر توضيحات خاص: شيعي بودن باني آن بيانگر سياست تسامح گرايانه ايلخانان - بناي رصدخانه هر چند حدود 5 کيلومترمربع از بافت مرکزي شهر فاصله داشته است، ليکن به هنگام ورود به شهر در غرب آن خودنمايي ميکرده و تأثير بصري مجموعه بر بافت شهر مشهود بوده است، چرا که اين بنا بر روي بلندي کوه رصدداغي واقع شده بود و از هر نقطه شهر قابل مشاهده بود. بنايي که امروزه نيز با وجود تخريب و ويراني آن همچنان در قسمت مرتفع شهر عنصر هويت بخش آن محسوب ميشود و به نوعي شناسنامه فيزيکي شهر نيز به شمار ميرود. بنابراين با چنين سلطه بصري بر شهر، بي ترديد رصدخانه ميتوانسته در جهتدهي به توسعه فضاهاي شهري به سمت غرب اثرگذار باشد. احتمالا در دوره ايلخاني براي سهولت در رفت و آمد به اين مجموعه بنا راهي مناسب ساخته شده بوده است که هر روزه از طريق آن افراد به داخل شهر رفت و آمد ميکردهاند. همين راه امروزه تبديل به يکي از خيابانهاي اصلي شهر [۴۴] شده است و بناهاي شهر در اين قسمت در اطراف آن ساخته شدهاند و تا نزديکي بناي رصدخانه گسترش پيدا کردهاند. مهمترين کارکردهاي کالبدي مجموعه رصدخانه در بافت شهر بدين شرح است: - تلفيق سه موضوع مهم سياست، علم و مذهب در قالب يک مجموعه بنا. - عامل افزايش جمعيت شهر با توجه به گستردگي امکانات و خدمات علمي و آموزشي آن و جنبه بينالمللي مجموعه. - جهتدهي بافت شهر به سمت غرب و جنوب غرب. - تأثير نمادين بر سازمان فضايي شهر با قرار گرفتن در نقطه مرتفع آن. - اختصاص عرصه بزرگي از حومه شهر به کاربري آموزشي، درماني و خدماتي(بيمارستان و مرکز آموزش پزشکي، اقامتگاههاي مسافران و مهمانان). - از طريق ايجاد مکانهاي رفاهي در مجموعه، بيانگر جنبههاي بينالمللي شهر مراغه و دولت ايلخاني بوده است. - الگويي براي ساخت مجموعه بناهاي وقفي در ديگر شهرهاي ايران دوره ايلخاني محسوب ميشود. - نمونه بارزي از پيوند و ارتباط تنگاتنگ وقف و شهرسازي بوده است. - بيانگر شکوه و عظمت ايلخانان مغولان در زمان اوج فتوحات آنها در آسيا بوده است.
منابع
1) ابنيه و آثار تاريخي مراغه، عبدالعلي کارنگ؛ تبريز، اداره کل آموزش و پرورش آذربايجان شرقي، 1350.
2) احسن التقاسيم في معرفة الاقاسيم، ابوعبدالله محمد مقدسي؛ ترجمه علينقي منزوي، تهران، شرکت مؤلفان و مترجان ايران، 1361.
3) ايران در اوايل عهد ايلخانان- رنسانس ايراني، لين جورج؛ ترجمه س. ا. رضوي، تهران، نشر اميرکبير، 1389.
4) بازآفريني ربع رشيدي بر اساس متون تاريخي، محمد علي کينژاد و زهرا بلالي اسکويي؛ نشر متن، 1390.
5) بررسي موقوفات ايران در قرون 8 تا 6 هجري، آن لمبتون؛ کرک نيوتون؛ ترجمه مجتبي کياني، مجله وقف ميراث جاويدان، سال 13، شماره 49، 1384.
6) بررسي مجموعه علمي- مذهبي و تحقيقاتي ربع رشيدي، جواد شکاري نيري؛ پايان نامه دکتري، دانشکده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، 1383.
7) بررسي جايگاه وقف بر شکليابي بافت شهري و فضاهاي معماري عصر ايلخانان، بهزاد مهدي زاده؛ پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده علوم انساني، 1392.
8) تاريخ العراق بين احتلالين، عباس الغراوي؛ چاپ بغداد، 1935م.
9) تاريخ وصاف: در احوال سلاطين مغول، وصاف الحضره(فضل الله شيرازي)؛ تهران، نشر ابن سينا، 1338.
10) تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران از آغاز تا دوران قاجار، جهانشاه پاکزاد؛ تهران، نشر آرمانشهر، 1390.
11) تاريخ ادبيات در ايران، ذبيح الله صفا؛ تهران، نشر دانشگاه تهران، 1346.
12) تاريخ مبارک غازاني، خواجه رشيدالدين فضل الله همداني؛ به تصحيح کارل يان، نشر پرسش، 1388.
13) تاريخ مراغه به روايت تصوير، مسعود غلاميه؛ تهران، نشر اوحدي، 1385.
14) تحليل نقش متقابل وقف و شهرسازي، برنامه ريزي فضايي- کالبدي راهبردي جديد در توسعه و بهرهوري بهينه موقوفات، محمود محمدي؛ فصلنامه وقف ميراث جاويدان، سال 8، شماره 30، 1379.
15) تذکرة الشعرا، دولتشاه سمرقندي؛ به اهتمام ادوارد براون، تهران، اساطير، 1382.
16) تصحيح سفرنامه مراغه، ناشناس؛ ميراث اسلامي ايران، 1376.
17) دين و دولت در ايران عهد مغول، شيرين بياني، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، 1375.
18) دو شهر، دو شيوه، دو مکتب: از تبريز تا اصفهان، از ايلخانان تا صفويان، حسن کريميان؛ زهرا ابطحي و رضا سلمانپور؛ مجموعه مقالات منتخب اولين همايش معماري و شهرسازي اسلامي، تبريز: دانشگاه هنر اسلامي تبريز، 1390.
19) ساختار حيات شهري در عصر ايلخانان، سيد ابوالفضل رضوي، مجله کتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 123، مرداد ماه، 1387.
20) شرايط تداوم موقوفات در موقعيت بحران جامعه شهري ايران، شهرام يوسفي فر؛ معصومه يدالله پور؛ فصلنامه ميراث جاويدان، سال 17، شماره 68، 1388.
21) شهرهاي ايران، جلدهاي 1، 2 و 3، محمديوسف کياني؛ تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366.
22) صورة الارض، محمد ابن حوقل؛ ترجمه جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1345.
23) کاوش در رصدخانه مراغه، پرويز ورجاوند؛ چاپ اول، تهران، نشر امير کبير، 1366.
24) لغتنامه، علي اکبر دهخدا؛ زير نظر جعفر شهيدي و محمد معين، تهران، موسسه لغتنامه دانشگاه تهران، 1377.
25) مجمع الآداب في المعجم القاب، کمال الدين ابن فوطي بغدادي؛ تحقيق محمد الکاظم، تهران، موسسه الطباعه و النشر وزارة الثقافه و الارشاد الاسلامي، 1416هـ.ق.
26) مدارس و مراکز علمي مراغه، محمود طيار مراغي؛ نشريه وقف ميراث جاويدان، سال 4، شماره 2، 1375.
27) معماري ايران، آرتور اپهام پوپ؛ ترجمه غلامحسين صدري افشار، نشر اختران، 1382.
28) مُعجم البدان(جلد اول، بخش اول)، ياقوت حَمَوي؛ ترجمه علينقي منزوي، تهران، نشر سازمان ميراث فرهنگي کشور، پژوهشکده باستانشناسي، 1380.
29) مراغه(افرازه رود)، يونس مرواريد، يونس؛ بي نا، 1360.
30) نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراثهاي هنري و معماري جهان، محمدتقي سالک بيرجندي؛ مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 40-39، سال 10، 1381.
31) نزهة القلوب، حمدالله مستوفي، به اهتمام و تصحيح گاي ليسترانج، نشر دنياي کتاب، 1362.
32) وقفنامه ربع رشيدي، خواجه رشيدالدين فضل الله همداني؛ به کوشش مجتبي مينوي و ايرج افشار، تهران، انتشارات انجمن آثار ملي، 1356.
33) يافتههايي از طرح شنب غازان، پديده شهري عصر ايلخاني به نام ابواب البر، جواد شکاري نيري؛ هنرهاي زيبا، شماره 24، زمستان، 1384.
34) The Mongol Capital of Sultaniyya , The imperial, Sheila Blair. S, iran, vol. 24, London: British Institute of Persian Studies, pp. 139-151, 1986.
پانویس
- ↑ مجله وقف میراث جاویدان، شماره 40-39،ص39.
- ↑ بررسی جایگاه وقف در شکل یابی بافت شهری وفضاهای معماری عصر ایلخانان ،بهزاد مهدی زاده ،پایان نامه کارشناسی اشد، گروه باستان شناسی دانشگاه تهران ،1392.
- ↑ مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی،تبریز،ص903.
- ↑ تاریخ شهر وشهر نشینی در ایران از آغاز تا دوران قاجار ،ص321.
- ↑ 139:Theimperial / The Mongol Capital of Suitaniyya.
- ↑ معماری ایران،ص188.
- ↑ مجله هنر های زیبا ، شماره 24،ص74.
- ↑ ایران در اوایل عهد ایلخانان –رنسانس ایرانی،ص15.
- ↑ مجله کتاب ماه تاریخ وجغرافیا ،شماره 123،ص9.
- ↑ بررسی جایگاه وقف بر شکل یابی بافت شهری وفضاهای معماری عصر ایلخا نان ، ص92.
- ↑ تاریخ العراق بین اختلالین ، ص247.
- ↑ فصلنامه میراث جاویدان ،سال 17، شماره68،ص44.
- ↑ فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال 8،شماره 30،ص98.
- ↑ بررسی جایگاه وقف بر شکل یابی بافت شهری وفضاهای معماری عصر ایلخانان ،ص121.
- ↑ شهرهای ایران ،ص521.
- ↑ صورةالارض ،ص99.
- ↑ احسنالتقاسیم فی معرفةالاقاسیم ،ص553.
- ↑ معجم البدان (جلد اول ، بخش اول)، ص172.
- ↑ همان،ص172.
- ↑ اصطلاح تومان لغتی ترکی است که در دوره اسلامی رایج بوده استو مترادف با اصطلاح شهرستان یا ولایت است وبرای مشخص کردن حدود ومرز های واحدهای جغرافیایی به کار می رفته است و القابی مثل امیر تومان و میر تومان و تومان سالار نیز به جای حاکم یا استانداربه کار می رفته اند (نگاه کنید به:کتاب مراغه ،اثر سوسن مروارید ،صفحه 39).
- ↑ تز هة القلوب ،ص176.
- ↑ تاریخ مراغه به روایت تصویر،ص9.
- ↑ صفت و ویژگی بارز ابنیه وقفی ، همان وقفی بودن آن هاست که باعث ماندگاری آن ها می شود و در این حالت بربافت شهر اثر می گذارد. ولاّ اطلاق «وقف»بر یک بنا به مانند اطلاق یک عنصر و سازه معماری مثل طاق یا گنبد نیست.
- ↑ احمد تگودار دومین ایلخان بود ودر سال 680ه ق جانشین هلاکو شد.
- ↑ مجله وقف میراث جاویدان ،سال 13، شماره 49،ص84.
- ↑ تذکرة الشعرا،ص379.
- ↑ نشریه وقف میراث جاویدان ، سال 4، شماره 2،ص78.
- ↑ کاوش در رصد خانه مراغه ،ص169.
- ↑ تاریخ وصاف،ص115.
- ↑ تاریخ ادبیات در ایران ، ص258.
- ↑ عملکرد دیوار نا منظم به صورت ایجاد حصاری دور رصد خانه به خصوص در بخش ورودی به مجموعه بوده است.
- ↑ عملکرد دیوار منظم برای استفاده در کارهای مربوط به رصد آسمان بوده است.
- ↑ کاوش در رصد خانه مراغه ،صص169-242.
- ↑ دلیل سه طبقه بودن آن را رصد خانه سمر قند می دانند که بر طبق الگوی مراغه ای ساخته شده و از بیرون سه طبقه برروی هم دارد.
- ↑ نشریه وقف میراث جاویدان ، سال 4 ،شماره 2،ص78.
- ↑ دین ودولت در ایران عهد مغول،ص57.
- ↑ بررسی جایگاه وقف بر شکل یابی بافت شهری وقف های معماری عصر ایلخانان ،ص125.
- ↑ وقفنامه ربع رشیدی ،ص113.
- ↑ مجمع الآداب فی المعجم القاب،ص232.
- ↑ لغت نامه دهخدا،ص17921.
- ↑ ابنیه وآثار تاریخی مراغه ،ص56.
- ↑ مدارس ومراکز علمی مراغه،صص46-47.
- ↑ همان،ص48.
- ↑ خیابان دارایی.