انجام کار داوطلبانه موفق
در این مقاله موضوع اصلی مورد بحث بررسی مشکلات داوطلبینِ فعالیتهای داوطلبانه برونمرزی و پیشنهاد راهحل در این موارد است، اما با کمی دقت نظر میتوان این مشکلات و معضلات را به سفرهای داوطلبانه درونمرزی کشور خودمان همانند سفر گروه پزشکان به روستاهای دورافتاده و یا اردوهای جهادی و حتی بعضاً به کل فعالیتهای داوطلبی تعمیم داد. ازاینرو نکاتی که در مقاله برای حل مشکلات داوطلبین ارائه میشود برای مؤسسات خیریه ایران مفید و بعضاً ضروری به نظر میرسد.
محتویات
- ۱ انجام کار داوطلبانۀ موفق
- ۲ ساختار فکری ثابت
- ۳ خوشآمدگویی به داوطلبان
- ۴ یکپارچه کردن داوطلبان در درون سازمان
- ۵ وظایف بهطور روشن توضیح داده شود
- ۶ پیوند زدن امور عملی
- ۷ از پیش همهچیز را مشخص کنید
- ۸ یک معارفه خوب و مناسب داشته باشید
- ۹ با یک خط مشی اخلاقی زندگی کنید
- ۱۰ از تصویرسازیهای بسیار مثبت اجتناب کنید
انجام کار داوطلبانۀ موفق
ایزابل واندرهید از پروژه های داوطلبی خایا که فرصت کارهای داوطلبانه برای پروژه های آسیایی و آفریقایی را مهیا می کند، می گوید: سازمانهای کار داوطلبانه باید با روشی واقعی، در انجام تعهد داوطلب و برای به نتیجه رسیدن آن، شرکت و همکاری کنند. او تجارب برخی از داوطلبان و دو مدیر را در این زمینه برای روشن شدن پیامش نقل می کند.
تعطیلاتی که کار داوطلبانه در آن انجام می شود بهصورت فزاینده ای در حال محبوب شدن است و در چند سال گذشته تبدیل به کسبوکار بزرگی شده است. سازمانهای متخصص از همهجا مثل قارچ سر برآوردهاند و داوطلبان را به چهار گوشه دنیا می فرستند. بااینوجود، تورهای داوطلبانه کاری پرمخاطرهتر از کار داوطلبانه است که بهصورت محلی صورت می گیرد و باید با دقت مدیریت شود. خیلی چیزها می تواند برای داوطلبان و خیریه ها مشکلساز شود. اگرچه شکایات زیادی در این زمینه به گوش می-رسد اما همۀ آنها قابل پیش گیری است. انتظاراتتان را واقعگرایانه کنید. توماس بهعنوان معلم در دبیرستان یک شهر در آفریقای جنوبی کار می کند و بهشدت ناامید است. او فکر می کند که معلمان محلی تنبل، ناامیدکننده و بیتفاوت هستند. آنها در جلسات شرکت نمی کنند و روشهای غلط تدریس را بکار می گیرند. درنتیجه، توماس احساس می کند که او تغییری نکرده و چیزی به دست نیاورده است.
مارتین وندر پوت ، مدیر پروژه های داوطلبان خایا می گوید که این نارضایتی خاص داوطلبان غربی است. داوطلبان دوست دارند فراموش کنند که در آفریقا هستند. فرهنگ و تفکر کار آفریقایی با آنچه این داوطلبان با آن آشنا هستند کاملاً متفاوت است. هیچ راهی برای خروج از این وضعیت وجود ندارد و بهتر است که در مقابل تفاوتهای فرهنگی منعطف باشیم. ناراحت نشوید اگر کسی در جلسهای حاضر نمی شود، تنها دلیلش را بپرسید. شاید او مریض بوده باشد و مجبور بوده ساعتها در صف مطب دکترها منتظر باشد؛ شاید مجبور بوده بعد از یک وضعیت جوّی بد، سقف خانه اش را تعمیر کند. اگر شما نمیخواهید که تفاوتهای فرهنگی را بپذیرید، متوجه خواهید شد که زندگی در آنجا کاری بسیار سخت خواهد بود.
ساختار فکری ثابت
سونیا وینکنبرگ که هماهنگکننده پروژههای ایزیزو در آفریقای جنوبی است، این احساس تمایل را تصدیق میکند: داوطلبانی که با ساختار فکری ثابت از راه می رسند تمایل دارند که تنها طبق روشهای خود کار کنند. چنین اشخاصی مطمئناً ناامید خواهند شد چون همهچیز در آفریقا آنطور که انتظار دارند پیش نمی رود. اگر این عنصر کلیدی تشخیص داده نشود، این افراد انگیزه خود را از دست خواهند داد و آن ساختار فکری ثابت، تمام تجارب را پس خواهد زد.
مارتین وندر پوت علت بسیاری از این مسائل را عامل محرک یعنی انتظارات غیرواقعی می داند. برخی از داوطلبان بی تجربه فکر می کنند در عرض یک هفته دنیا را تغییر خواهند داد و میخواهند نتایج آن را خیلی زود ببینند. این طرز فکر واقعگرایانه نیست. پروژه های خیریه خوب با ارزیابی تدریجی و آهسته خود مشهور و برجسته می شوند، پروژه هایی که در آن کوچک ترین تغییر در نوع خود یک معجزه محسوب می شود. داوطلبان باید بدانند که یک موقعیت واقعی چیست، زندگی روزانه چه شکلی و به چه صورت است و هر پروژه چطور عمل می کند.
برای داوطلبان یک شوک فرهنگی اتفاق میافتد، اما این شوک نباید با صورتی منفی تجربه شود. یک برنامه هماهنگکننده خوب، داوطلبان را راهنمایی می کند که چطور از پس تفاوتها برآیند و از آنها بهره ببرند. این راهنمایی با ایجاد امیدواریها آغاز می شود. این وظیفه سازمان است تا به داوطلبانی که خطر ایجاد انتظارات غیرواقعی در آنها وجود دارد، هشدار دهد و آنها را از واقعیت آگاه کند. فرایند آگاهی دادن باید خیلی زود با گنجانده شدن در برگههای درخواست داوطلبی آغاز شود. باید یک سند پیش از خروج با اطلاعاتی در مورد کشور موردنظر، فرهنگ آن و پروژه خیریه تهیه شود. سعی شود تفاوتهای فرهنگی مهم در آن گنجانده و اهمیت آمادهسازی کاملاً برجسته شود. داوطلبان را تشویق کنند تا خود اطلاعات بیشتری را جستجو کنند و برای آنها کتابها و وبسایتهایی تهیه و تدارک ببینند و همچنین توصیفنامههایی از داوطلبان قبلی تهیه و تدارک ببینند.
خوشآمدگویی به داوطلبان
زمانی که داوطلبان می رسند، هماهنگکننده داوطلبین یکی از مهمترین افراد در سازمان است که پروژه را راهاندازی می کند. لازم است شخص هماهنگکننده همانند یک مربی به تازهواردها خوشآمد بگوید و اطراف را به آنها نشان دهد. همچنین با تازهواردها همراه باشد و همۀ جنبههای کار داوطلبی را برای آنها مطرح و توضیح دهد. سونیا ویکنبرگ اضافه میکند که این فرایند راهنمایی باید تمام طول مدت حضور آنها در پروژه بهصورت مداوم ادامه پیدا کند. همچنین برای صحبت کردن پیرامون تجارب آنها وقت صرف شود، از آنها پرسیده شود که اگر با مشکلی مواجهه شدند، یا اگر ایده های جدید داشتند و یا نیازمند راهنمایی بودند چه کار می کردند. شخص هماهنگکنندهای که فرهنگ غرب و فرهنگ محلی را میشناسد، تجربه شخصی او در کارهای داوطلبانه بینالمللی به او کمک می کند تا در مورد تفاوتهای فرهنگی منعطف باشد. این افراد باید مانند واسطه بین کارگران محلی و کارگران خارجی عمل کنند و به داوطلبان در مورد اینکه چطور با طرز فکر کارگران محلی کنار بیایند، آموزش دهند.
یکپارچه کردن داوطلبان در درون سازمان
اِوا می خواست تا بهعنوان یک پرستار در یک مرکز کار کند اما علیرغم بیمیلیاش به امور دیگر گماشته شد. او مجبور بود در واحد توزیع غذا مشارکت کند، در یک گروه حمایتی از زنان خانهدار حاضر شود و در مرتب کردن لباسها در واحد لباس کمک کند. این آن چیزی نبود که او انتظارش را داشت؛ او برای کارهای بهتر دیگری مناسب است و درک نمی کند که چرا مجبور است وظایف احمقانه مانند آنها را انجام دهد. یک نارضایتی شناختهشده! مارتین وندر پوت تصدیق می کند که اگر داوطلبان کار غیرمفیدی انجام دهند و از کارها و امور واقعی دور نگه داشته شوند بهراحتی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. این امر ممکن است به دلیل مدیریت بد پروژه و تدارک ضعیف باشد. شما بهعنوان یک سازمان می توانید جلوی هر دو مورد را بگیرید.
پروژهای که می خواهد حمایت خارجی را جلب کند باید برای داوطلبان جایگاهی کاملاً مشخص در درون سازمان خود در نظر بگیرد. سونیا و مارتین هر دو با این موضوع موافق هستند. هماهنگکننده داوطلبین و مدیر پروژه باید از پیش این موضوعات را بحث کنند که داوطلب چه کسی است، چه تواناییهایی دارد و در کجا از این تواناییها به بهترین شکل استفاده می شود. لازم است تا ساختاری سازمانیافته برای وظایف وجود داشته باشد؛ وظایفی که هم به نفع پروژه و هم به نفع داوطلب است. چنین ساختاری داوطلب را قادر می سازد تا ایده های جدید، دیدگاه های تازه و روشهای نو ابداع کند و همچنین افراد درگیر در پروژه را قادر می سازد تا دریابند چقدر می توانند در انجام پروژه مهم باشند. یک داوطلب باید در کل پروژه شرکت داده شود، در جلسات حاضر شود، در مورد ایده های جدید بحث و گفتگو کند، نوآوریهای جدید خلق کند و در فعالیتهای دیگر نیز شرکت کند. در روز پایانی این اقدامات می تواند به نفع پروژه باشد.
وظایف بهطور روشن توضیح داده شود
در یک زمان مشخص باید وظایف بهصورت روشن برای داوطلبان شرح داده شود. تاریخ و روشهای پروژه موردنظر، اینکه چه کارهایی باید انجام شود و چرا این کارها مهم هستند، باید مشخص شود. مسئولیتها باید توضیح داده شوند و اینکه این مسئولیتها در خدمت چه اهدافی خواهند بود. برخی از داوطلبان فکر می کنند که برخی وظایف در شأن آنها نیست و این مسئله به این علت است که آنها آنچه برای هدف ضروری و لازم است را درک نمی کنند. برای نمونه هماهنگکننده اِوا میتوانست برای او توضیح دهد برای بهتر شدن درمان لازم است بیماران ایدز خیلی خوب تغذیه شوند، ازاینرو اهمیت واحد غذا که او در آن مشغول به کار بود، مشخص میشد. نیاز است مادرها یاد بگیرند که چطور پرستاری و مراقبتهای پایه ای را برای اعضای خانواده را انجام دهند. به این دلیل است که یک پرستار باید در گروههای حمایتی حضور داشته باشد. این وظایف برای رشد انجمن بنیادی بوده و بههیچوجه کارها و وظایف احمقانه ای نیستند.
پیوند زدن امور عملی
لورا بهعنوان یک مددکار اجتماعی در بخش مراقبت از کودکان کار میکند. او این کار را دوست دارد اما به خاطر مدیریت عملی مربوط به اقامت خود ناامید شده است. او در یک خانه دانشجویی نامناسب می خوابد و مجبور است رفتوآمد خود به محل پروژه را خودش مدیریت کند و همچنین مسئولیت غذا با خودش است. علاوه بر این او یک چمدان نیز در فرودگاه گم کرده است و سازمان در این رابطه کمکی به او نکرده است. او احساس می کند به او دستبرد زدهاند و می خواهد پولش به او برگردانده شود.
بهعنوان یک سازمان شما باید تصمیم بگیرید که چه امکاناتی را فراهم خواهید کرد. آیا این امکانات شامل یک بسته کامل (همراه با بلیت هواپیما، ویزا، محل اسکان، غذا، حملونقل، کار) خواهد بود. آیا شما بهراحتی یک داوطلب را به پروژه ملحق می کنید یا آیا این وظیفه را نیمهکاره رها می کنید؟
از پیش همهچیز را مشخص کنید
واقعگرا باشید. اگر شخصی را به قلب جنگلهای بارانی می فرستید، مجبورید به او حمایتهای بیشتری برسانید. مارتین وندر پوت توصیه می کند که هر آنچه را که شما انتخاب می کنید، از پیش مشخص کنید که چه افرادی باید انتظار دریافت پول داشته باشند. برنامههای عملی را ترتیب دهید و در آنها دستمزدهایی که برای داوطلبان در نظر می گیرید را محاسبه کنید. یک سند تنظیم کنید که توصیف دقیق با تمام جزئیات، از آنچه داوطلب دریافت خواهد کرد و اینکه برای آنها چقدر هزینه میشود، در آن ذکر شده باشد. با این روش شما از سوءتفاهمها و شکایات و نارضایتی جلوگیری می کنید. علاوه بر این، توضیح دهید که داوطلب باید از چه چیزهایی مراقبت کند: آنچه آنها مجبورند همراه خود بیاورند عبارت است از ویزا، پاسپورت، واکسنها و بیمه، و .... این لیست می تواند موارد بیشتری نیز داشته باشد. با تأکید بر این اطلاعات از سردرگمی جلوگیری می کنید. این مسئله را با تکرار بگوید که همهچیز ممکن است به مشکل بخورد و برای همین است که وجود سازمان محلی و همچنین یک هماهنگکننده مهم است. این امر برای یک سازمان کار عاقلانه ای است که با کارمندانی کار کند که با منطقه آشنایی دارند و در هر زمانی برای هر مشکلی که به کمک آنها نیاز است، حاضر بوده و پادرمیانی کنند. اگر نمی توانید این کار را خودتان انجام دهید از سازمان دیگری که در آن کشور وجود دارد برای انجام آن کمک بگیرید.
یک معارفه خوب و مناسب داشته باشید
سونیا ویکنبرگ می افزاید که یک نارضایتی معمول این است که از داوطلبان بهطور شایسته استقبال نمی شود و آنها احساس سردرگمی می کنند و نمی دانند که از کجا باید کار خود را شروع کنند. شخص هماهنگکننده باید یک معارف خوب ارائه کند و به داوطلبان اطراف را نشان دهد و به آنها کتابچه هایی بدهد که دارای اطلاعات مفیدی مانند شماره تماسها، نقشه و غیره باشد. همچنین داشتن یک مربی بومی در پروژه مفید است تا به داوطلبان در شروع کار کمک کند.
با یک خط مشی اخلاقی زندگی کنید
متیو یک کارگر ساختمانی است و به ساخت یک مدرسه در یک روستای کوچک کمک می کند. بعد از گذشت یک هفته از کار، دکتر بومی به او می گوید که شهر نزدیک به اینجا یک مدرسه خوب دارد. تنها چیزی که واقعاً بچه های اینجا به آن نیاز دارند یک اتوبوس است که آنها را به آن مدرسه ببرد؛ ساخت یک مدرسه، تهیه لوازم آموزش و پیدا کردن معلم سالها طول می کشد. علاوه بر این، متیو داوطلبانی را ملاقات می کند که برای همان کار پول بسیار کمی دریافت می کنند. بقیه پول کجا می رود؟
کار داوطلبانه می تواند به چیزهای خیلی خوبی منتهی شود اما عکس این موضوع هم وجود دارد. سازمانهایی که اهداف نادرستی را ارائه می کنند و همکاری و هماهنگی ضعیفی دارند، می تواند باعث آسیب و ضرر شوند. این وظیفه داوطلب سازمان است که از قوانین کار داوطلبانه اخلاقی پیروی کند.
دکتر کیت سیمسون ، کارشناس بینالمللی کار داوطلبانه، برخی از قوانین بنیادی را در وبسایت خود ethicalvolunteering.org قرار داده است. او می گوید تنها پروژههایی که شخصاً از آنها آگاه هستید را ارائه و از اول تا آخر در صفحه های اینترنتی نمایش دهید. یک پروژه خوب باید یک تعهد بلندمدت را در قبال جامعه محلی دنبال و طبق اصول کار کند و افراد محلی را در سازمان خود وارد و همراه کند.
"چک کنید که آیا پروژه های شما به نتایج بلندمدت دست خواهد یافت؛ و مشکلات رایج را مرتفع و راهحلهای منطقی ارائه می کند. مطمئن شوید که داوطلبان واقعاً برای یکچیز با ارزش همکاری و کمک می کنند." طبق نظر مارتین وندر پوت، سازمانی که تنها به فکر کسب سود است تا جایی که می تواند داوطلبان زیادی را اعزام می کند که به مسائل اخلاقی توجهی ندارند.
از تصویرسازیهای بسیار مثبت اجتناب کنید
مارتین وندر پوت می گوید "صادق باشید" بزرگ ترین دروغی است که سازمانها می گویند؟ این حکایت بازاریابیهایشان است. البته که شما قصد دارید که پروژه هایتان جذاب به نظر برسند، اما از تصویرسازیهای بسیار مثبت آگاهی داشته باشد. شعارهایی مانند آفریقا را دگرگون کنیم یا زندگی این بچه را نجات دهید واقعاً در آنها مبالغه شده است و باعث گمراه کردن انرژی افراد داوطلب می شود. شما باید به افراد داوطلب این شانس را بدهید که تا با در اختیار گذاشتن اطلاعات درست تصمیمی معقول اتخاذ کنند. علاوه بر این صداقت به امور مالی نیز مربوط می شود. طبیعی است که بخشی از دستمزد داوطلب به اداره کل و بخش هماهنگی می رود اما باید سهم بزرگی از آن مستقیماً برای پروژه صرف شود. مارتین وندر پوت با این مسئله موافق است اما به دواطلبان توصیه می کند وقتی در حال انتخاب سازمانی هستند این موضوع را در نظر بگیرند.
برخی از سازمانها از ضوابط پرسروصدایی مانند صندوق اعتماد و سازمانهای غیردولتی استفاده می کنند. بله! در تئوری، آنها بخشی از دستمزد را به پروژه اختصاص می دهند اما چقدر از آن را؟ 1 یا 70 درصد از آن؟ تا حد امکان در مورد اینکه چقدر از دستمزد داوطلبان به پروژه اختصاص می یابد شفاف باشید. سازمانی که به این مسئله پاسخ ندهد یکی از سازمانهای بد بوده و باید از آن اجتناب کرد.- ↑ دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، رایانامه:Ghasemi.ling@gmail.com