وقف نامه ای مربوط به محله سنگلج تهران

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۲۸ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مرضیه مرتضوی کارشناس ارشد تاریخ موزه داری، موزه ملی ملک ==چکيده== بر طبق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

مرضیه مرتضوی کارشناس ارشد تاریخ موزه داری، موزه ملی ملک

چکيده

بر طبق اين وقفنامه آقا شير محمد بيگ قزويني تمامي ششدانگ اندروني و چهار دانگ مشاع بيروني با کل ششدانگ طويله و بهاربند و دو باب دکان علافي و بقالي متصل به هم ملک مسکوني و موروثي خود واقع درگذر گلبندک سنگلج از محلات دارالخلافه‌ي تهران را به شيخ محمد حسن بهبهاني انتقال داد و نامبرده از سوي او همگي آن‌ها را وقف موبد شرعي نمود. در اين وقفنامه براي حفظ عين موقوفه، جناب آقا ميرزا زين‌العابدين امام جمعه به عنوان متولي تعيين و قيد گرديده که پس از او توليت نسل در نسل در اولاد ذکور اعلم و اورع وي قرار گيرد.

کليد واژه‌ها وقفنامه، محله سنگلج تهران، آقا شير محمد بيگ قزويني، محمد حسن بهبهاني، آقا ميرزا زين‌العابدين امام جمعه.


مقدمه

وقفنامه‌ها از مهم‌ترين اسناد شرعي هستند که ساختار و اصطلاحات آن از فرايند منظمي بر خوردار است. معمولاوقفنامه‌ها با ساختار ويژه‌ي خود، داراي ارکان ثابتي مي‌باشند که مي‌توان آن‌ها را به قرار زير معرفي کرد:

تحميديه، ديباچه، مشخصات کامل واقف، شرط تحقق وقف(قصدقربت)، اظهار صيغه‌ي وقف، کلي گويي جهت مصرف، حدود اربعه موقوفه، مخارج، متولي، متولي در صورت انقراض نسل، ناظر، الفاظ تشريفاتي دال بر وقوع عقد و قبض و قبول متولي و سجلات. وقفنامه‌اي را که در اين مقاله به آن مي‌پردازيم مربوط به مجموعه‌ي شخصي دکتر علي حجت زاد مي‌باشد که در سال1387هـ.ش به همراه تعدادي ديگر وقفنامه، عقدنامه، مصالحه نامه، مبايعه نامه و يک فرمان به موسسه‌ي کتابخانه و موزه‌ي ملي ملک اهدا گرديد. اين وقفنامه، مربوط به آقا شير محمد بيگ فرزند آقا عبدل قزويني الاصل است که در آن نامبرده تمامي ششدانگ منزل مسکوني به انضمام دو باب دکان در گذر گلوبندک محله‌ي سنگلج تهران را ابتدا به جناب حاج شيخ محمد حسن بهبهاني منتقل و سپس شخص اخيرالذکر تمامي آن را از جانب نامبرده وقف موبد شرعي وحبس مخلد ملي نمود. محله‌ي سنگلج که بزرگ‌ترين محله‌ي مسکوني نسبت به ساير محلات تهران آن زمان به شمار مي‌رفت، تا زمان ناصرالدين‌شاه غير مسکوني بود، ولي درسال 1269هـ.ق در آنجا ساختمان‌هاي زيادي بنا شد. همچنين درمحله‌ي گلوبندک تعدادي دکان ساخته شد که منجر به توسعه‌ي قسمتي از اين محله گرديد. درسال 1272هـ.ق به دستور ناصرالدين‌شاه به علت ضيق مکان، زمين‌هاي موات اين محله را به مردم دادند تا در آنجا خانه سازي کنند. اين محله داراي چندين گذر بود از جمله گذر تقي خان و گذر شريف الدوله و چند حمام بزرگ. در دوره‌ي پهلوي اول قسمت عمده‌اي از اين محله تخريب و به محل پارک شهر تبديل شد. امروزه اين محله در زمره‌ي محله‌هاي تاريخي و اصيل تهران به شمار مي‌رود.

نکته: کلماتي که ناخوانا مي‌باشند با علامت [؟] وکلمات نوشته شده با شنجرف داخل پرانتز وکلماتي که در خواندن آن‌ها شک وجودداشته با؟ مشخص گرديده‌اند.


مشخصات وقفنامه

ابعاد: 56×46 سانتي‌متر تاريخ: 1295 هـ.ق نوع خط: نستعليق تحريري تعداد سطر: 15 نوع کاغذ: پارچه‌ي سفيد ململ نازک محل نگهداري: آرشيو موسسه‌ي ملي ملک شماره ثبت: 9 د ح


متن وقفنامه

هوالواقف علي الضمائر

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي وقف السائلون بمواقف مسئلة واحبس نفوس عن ادراک کنه معرفة وتحيرت العقول في بيداء معالم حمدا صفته يليق بحضرة واشهد لااله الا الله کما شهد؟ وصلّي‌الله‌علي رسوله اکرم مخلوقاته واشرف موجوداته محمد الهادي الي خيراته وعز الدوله الميامين الهدات الي مرضاته صلوة دائمة مادام السيارت سيارته والثابتات ثابتاته

غرض از تحرير اين مسطور ميمنت دستور آن است که اجراء قواعد خيرات و ايقاع معاقد موقوفات به مفاد هدايت ارشاد والباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا افضل عبادات و اشرف قربات است و اشاعه مبرات و صدقات به مصداق (وما تقدموا لانفسکم منخيرتجدعندالله هو خيرا واعظم اجرا) [۱] موجب قرب به حضرت الوهيت و افتتاح ابواب مثوبات آخرت است، لهذا امداد به وقفات و اسعاد عنايات سبحاني شامل حال وکامل احوال خير مآل عاليجاه مجدت و نجدت همراه سماحت و سعادت دستگاه آقا شير محمدبيگ خلف مرحمت وغفران پناه آقا عبدل قزويني الاصل طهراني المقر گرديد و به امتثال حديث صدق مقال(اذا مات ابن ادم انقطع عمله الا من ثلاث صدقة جارية اوعلم ينتفع به و ولد صالح يدعوله) [۲] درخيال خير مال اين معني برآمده که صدقه جاريه به جهت ذخيره آخرت مقرر دارد پس به جهت تصحيح اين مطلب و توصل به اين مقصد همگي و تمامي ششدانگ اندروني و چهار دانگ مشاع بيروني مع کل ششدانگ طويله و بهاربند و دو باب دکان علافي و بقالي که همه متصل به هم و ملک مطلق و مسکوني و موروثي خود عاليجاه مزبور و واقعه درگذر گلبندک سنگلج از محلات دارالخلافه طهران و محدود به حدود مفصله بين السطرين است

حدي به خانه معمار باشي

حدي به سر طويله معمار باشي

حدي به ميدانک

حدي به شارع عام

همگي و تمامي املاک مفصله را العرصة والاعيان وکل ما يتعلق بها وينسب الي‌ها به حيث لا يسد منها شيئ به سببي از اسباب ناقله صحيحه شرعيه جازمه لازمه بالطوع و الرغبة و القصد و النية منتقل به جناب علام فهام حاج شيخ محمد حسن(بهبهاني) نمودند وجناب الحاج محمد القبول و القبض تمامي و همگي املاک مرقومه را به همان تفصيل که ملک ايشان گرديد بدون استثناء شيئ از آن قربة الي الله وطلبا لمرضاته وقف موبد شرعي وحبس مخلد صريح ملي نموده بر خود عاليجاه مزبور مادام حياة و بعد وفاته برجهات و متصارف مفصله ذيل که منافع املاک موقوفه بود از تعميرات لازمه در آن‌ها الي مدت هفده سال شرعي مصارف مسطوره مفصله علي الترتيب المسطور صرف گردد

منافع سه سال آن به جهت حجةالاسلام و زيارة النبي صلّي الله عليه وآله نيابة عن الموقوف عليه المزبور بلغ ما بلغ

منافع سه سال ديگر در مصرف استيجار به جهت قضاء صوم و صلوة عاليجاه مزبور

منافع شش سال ديگر صرف رد مظالم ارباب استحقاق داده شود

منافع مدت 5 سال ديگر از بابت رد مظالم از مرحوم آقا حسن نايب اخوي از مرحومين والدين و از مرحوم حاجي بيگ عاليجاه مزبور داده شود و اين منافع پنج‌ ساله [؟] بين الاربعه قسمت شود (زير رنگ رفته) ازآن به جهت رد مظالم آقا حسن مزبور و يک ربع ديگر به جهت رد مظالم ثلثه باقيه با تسويه(زير رنگ)

و پس از انصرام زمان مزبور منافع مذکوره بر سهام عشره مقرر شده ومصارف سهام(زير رنگ رفته) تفصيل ذيل است

مصارف تعزيه داري حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام به حسب مصلحت ديد جناب متولي درزمان و مکان 3سهم

مصارف نيابت زيارت عتبات عاليات از جانب عاليجاه مزبور 3سهم

مصارف نايب الزياره ارض اقدس 2سهم

حق التوليه 1سهم

مصارف تعميرات مسجد جامع نوروز علي واقعه درگذر و باغخانه سنگلج طهران 1سهم

و توليت آن خدمت جناب مستطاب شريعت مآب سلاله الاماجد والاطياب و نتيجةالاطائب و الاستجاب زبدة العلماء الکرام وعمدة الفقهاء العظام جناب آقايي آقا ميرزا زين‌العابدين امام جمعه [۳] (زير رنگ رفته) فضله و بعد از رحلت ايشان به اولاد ذکور اعلم و اورع نسلا بعد نسل برقرار و واگذار شد و نظر در امورات مسطوره خدمت جناب مستطاب علام فهام آخوند ملا عبدالرسول زيده توفيقه و پس از ايشان با هرکس که جناب ايشان صلاح بدانند و در زمان حيات خودشان(زير رنگ رفته) تعيين نمايند واگذار شده و پس از انتفاع محل توليت و نظر استجير بالله تعالي به اعلم و اورع علماء بلد دارالخلافه(رنگي شده) مفوض شد و صيغه(رنگي شده) وقفا صحيحا شرعيا عربيه و فارسية جاري گرديدة حيث لايباع ولايشتري ولايرهن ولايوهب، فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه والله سميع عليم [۴] . مورخه 13 شهر شوال سنه 1295

مهر بيضي: محمدحسن 1253 مهر بيضي: عبده شير محمد 1258


>هامش پايين سمت راست >سجلات از بالا سمت چپ


هامش پايين سمت راست توضيح آن‌ که دو دانگ مشاع از جمله ششدانگ يک باب حياط بيروني که متعلق به غير است مابقي ديگر آنچه هست از عرصه و اعيان و ممر و مدخل و مجرالمياه و ابواب و احجار و اخشاب حتي[؟] في[؟] و جلوخان و حريم و اشجار مثمره و غير مثمره از جزيي وکلي کلا و طرا تماما داخل در اعيان موقوفه است و به تصرف داده شده في شهر متن 1295

مهر بيضي: شير محمد 1295 مهر بيضي: عبده الراجي شير محمد 1279

نايب و جناب حاجي شيخ محمدحسن فقرات مسطوره متن را اقرار نمودند. مهر بيضي: يا امام حسين 1293


سجلات از بالا سمت چپ سجل اعترافي: قرا و اعترافا [؟] و الداعي في 3 من شهر ذي الحجة الحرام 1295 عاليجاه شير محمد بيگ[؟] به انتقال ششدانگ خانه اندروني و چهار دانگ بيروني و ششدانگ طويله و بهاربند و وجوهات و دوباب دکان[؟] متعلق بها[؟] سواي دو دانگ بيروني[؟] نموده احباب[؟] شان و عالم کامل عامل شيخ محمد حسن بو؟ و فضله اعترف به وقف فقرات مسطوره واجراي صيغه به نحوي که در متن و حاشيه و زير سطر دوم به خط خود نوشته نمودند و زير سطر دوم در نوشته[؟] در اينجا آخر سطر اول و دوم صحه است. مهر بيضي: عبده المذنب سيد مرتضي ابن محمد محسن الحسني الحسيني

هو الله تعالي شانه سجل اعترافي: قد اعترف النايب المرقوم زيد توفيقاته به ما سطر من الانتقال و اعترف الجناب المستطاب الحاج الواقف بالوقف المرحوم علي ما فصل في الوريقة[؟] لدي في اليوم الحادي عشر من شهر ذي القعدة الحرام 1295 مهر بيضي: عبده سيد ابوالقاسم ابن[؟] سجل اعترافي: اعترفا به ما سطر في المتن و الهامش لدي الورقه في ذيقعده 1295 مهر بيضي: سلام علي ابراهيم

هو الواقف علي الضمائر بسم الله تعالي شانه العزيز فوقفت الاعيان المسطوره وسبلت منافع‌ها قربة الي الله تعالي علي النائب المعظم مادام حيا وعلي الجهات المفصله بعد وفاته وجعلت التولية والنظر لمن[؟] في الرقة واجريت الصيغة عربي و فارسيا فقد فصل[؟]للوقف[؟] في13شهر شوال فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه واقفه؟ سميع عليم 1295

مهر بيضي: عبده شير محمد مهر بيضي: محمد حسين 1258

سجل اعترافي: بسم الله خير الاسماء قد اعترفا بتمام عالمي المهامن في لدي 1295 مهر بيضي: عبدالراجي محمدحسن 1268

سجل اعترافي: هو الله تعالي شانه قد اقر عالي الجاه شير محمد بيک. جناب الحاج الواقف الموفق وفقهما الله لما يحب و يرضي؟ کل به ما نسب اليه في الورقة في الرابع عشر من شهر ذي القعدة الحرام سنه 1295والعبد حرره العبد[؟]

مهر مربع: لا اله الا الله ملک الحق المبين - محمد حسين الحسيني سجل اعترافي:

بسم الله و بحمده قد اعترف النائب المزبور بالانتقال المسطور و اعترف[؟] العلام الشيخ المعظمه حاجي شيخ محمد علي زيد فضله بالوقف علي ما في ال[؟] في 18 شهر ذي القعده 1295

مهر بيضي: عبده محمد باقر بن محمد بن محمد محسن الحسني

سجل اعترافي: قد اعترف النائب المسطور[؟] به ما سطر في الورقة من الانتقال و[؟] المستطاب الحاج واقف بالوقف المرحوم علي ما فصل في الورقة ما[؟] الحادي عشر من شهر ذي القعده الحرام في سنه 1295

مهر مربع: عبده... محمد حسن[ناخوانا]

سجل اعترافي: قد اعترف العاليجاه الانتقال وجنابه سلمه الله بالوقف المرحوم[؟] 5 ذي حجة 1295

مهر بيضي: عبده محمد تقي بن محمد حسن الحسني الحسيني

سجل اعترافي: قد اعترفا به ما رقم و سطر فيه لدي حرر العاصي الجاني مهر بيضي: عبده مهدي الحسيني

سجل اعترافي: قد اعترفا بتمام سطر فيه لدي مهر مربع: لا اله الا الله ملک الحق المبين- عبده محمدباقر

سجل اعترافي: قد اعترف العاليجاه بالانتقال وجنابه سلمه الله بالوقف المرحوم[؟]5 ذيححه 1295

مهر بيضي: عبده محمد تقي بن محمد محسن الحسني الحسيني


بررسي ساختاري متن وقفنامه

- تحميديه: آغاز متن وقفنامه با نام وحمد وسپاس خدا و تجليل از مقام پيامبر اکرم صلّي‌الله‌عليه‌وآله است. نکته‌ي قابل توجه در اين قسمت ذکر عنوان الواقف علي الضمائر است که از همان ابتدا خواننده را متوجه مي‌کند که اين سند يک وقفنامه است.

- واقف: آقا شير محمد بيگ (صاحب اصلي املاک ياد شده در اين وقفنامه)، تمامي املاک مورد نظر خود را به حاج محمد حسن بهبهاني منتقل و شخص اخيرالذکر از جانب وي آن املاک را وقف نموده است.

- موقوف عليه: آقا شير محمد بيگ - نيت واقف: نيت که يکي از مهم‌ترين عناصر فقهي در اسلام است و شالوده‌ي اصلي در هر عمل محسوب مي‌شود، در اين سند با عناوين قربة الي الله وطلبا لمرضاة الله آورده شده است.

- دايمي بودن وقف: واقف با ذکر کلمات وقف مؤبد وحبس مخلّد شائبه موقتي بودن اين موقوفه را از ميان برداشته است.

- نوع وقف: در اين سند وقف از هر دو نوع خاص و عام است.

- مصارف وقف نحوه‌ي مصارف وقف، از آغاز زمان آن تا 17 سال به شرح زير مقرر شده است: - منافع 3 سال جهت مخارج زيارت قبر پيامبر اکرم صلّي‌الله‌عليه‌وآله به نايب الزياره شخص واقف - منافع 3 سال ديگر براي قضاي نماز و روزه واقف - منافع 6 سال بعد براي رد مظالم واقف - منافع 5 سال بعد براي رد مظالم برادر واقف آقا حسن ساير مصارف پس از انقضاي 17 سال به شرح زير است: - عزاداري براي امام حسين عليه‌السلام - نيابت زيارت عتبات عاليات - نيابت زيارت خانه‌ خدا - پرداخت حق التوليه - تعميرات مسجد جامع نوروز علي در محله‌ي سنگلج

- صيغه: از ارکان مهم يک وقفنامه است که در اين وقفنامه به دو صورت فارسي و عربي جاري شده است.

- متولي: در اين وقفنامه براي حفظ عين موقوفه جناب آقا ميرزا زين‌العابدين امام جمعه به عنوان متولي تعيين و قيد گرديده که پس از او توليت نسل در نسل در اولاد ذکور اعلم و اورع وي قرار گيرد. - ناظرموقوفه: آخوند ملاعبدالرسول - عدم اجازه خريد و فروش و تبديل در عين موقوفه - تاريخ ماه و سال وقفنامه - مهر واقف يا واقفان - سجلات

پانویس

  1. سوره ی مزمل، آیه ی 20، شکل درست آیه(وَمَا تُقَدِّمُوا لِأنفُسِکُم مِّن خَیرِ تَحِدُوهُ عِندَاللهِ هُوَخَیرًا وَأعظَمَ أجرًا؛هر عمل نیک که برای آخرت خود پیش می فرستید پاداش آن را نزد خدا می یابید و آن اجر و پاداش بسی بهتر وبزرگتر است.)
  2. زمانی که انسان می میرد عمل او قطع می شود مگر در سه چیز : صدقه ی جاریه ، علمی که از آن نفع می برند وفرزند صالح .
  3. میرزا زین العابدین ظهیر الاسلام امام جمعه ی تهران پسر سید ابوالقاسم امام جمعه در سال 1261 ق متولد شد . در سال 1280 ق به فرمان ناصر الدین شاه، امام جمعه ی تهران شد ودر سال 1321ق در سن 6 سالگی در گذشت ودر مقبره ی پیش معروف به سر قبر آقا به خاک سپرده شد.
  4. سوره ی بقره ، آیه ی 181(فَمَن بَدَّلَهُ بَعدَمَا سَمِعَهُ فَإنَّمَا إثّمُهُ عَلَی الذِّینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ پس هرگاه کسی از شنیدن وصیت آن تغییر دهد وبرخلاف حقیقت رفتار کند، گناه این کار بر آن هاست که عمل به خلاف وصیت کنند وخداوند به هر چیزی شنوا وداناست.).