آثار اجتماعی وقف اسلامی در ایران(قسمت دوم)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف:حجت الاسلام والمسلمین سید احمد سجادی

چکيده

پيرامون «وقف»، «آثار وقف»، «وقف اسلامي» و «وقف در ايران» مقاله‌ها و کتاب‌هاي متعددي نگاشته شده ولي کمتر به «آثار اجتماعي وقف» پرداخته شده است و تعداد مقاله‌ها و کتاب‌هاي نوشته شده در اين زمينه بسيار کم است لذا در اين تحقيق با مراجعه به اسناد اوقافي و مطالعه کتاب‌ها و مقالات مربوطه و همچنين بررسي هزينه‌ها و مصارف نيات واقفان کل کشور و مقابله اسناد اوقافي که در مرکز اسناد سازمان اوقاف و امور خيريه موجود مي‌باشد يا توسط آن سازمان و ادارات تابعه به چاپ رسيده با ديگر اسناد اوقافي که در آستان قدس رضوي و کتابخانه‌هاي مجلس و ملي صورت گرفته است؛ به آثار اجتماعي وقف و با تأکيد بر بخش خاصي از اين مباحث که در حيطه وقف اسلامي در جامعه ايراني است، پرداخته‌ايم. در قسمت قبل اين مقاله، به سه بعد از آثار اجتماعي وقف که عبارت بودند از: امنيت اجتماعي، عدالت اجتماعي، حل معضلات و مشکلات فردي و اجتماعي اشاره نموديم و در اين قسمت به هفت بعد ديگر از اين آثار که عبارتند از: آبادي شهرها، نوع دوستي، کمک به نيازمندان، رفع نيازهاي مردم، برگزاري مراسم ديني، ايجاد اماکن مذهبي و اهتمام به کتابخانه‌ها مي‌پردازيم. کليد واژه‌ها: وقف، ايران، وقف اسلامي، آثار اجتماعي وقف.

آبادي شهرها

بُعد چهارم اجتماعي وقف، آبادي شهرها به وسيله وقف است. [۱] اوقاف نقش بسيار مهمي در زندگي شهري بر عهده دارد و تأثير وقف در پيشرفت و آباداني شهرهاي اسلامي در آغازين سده‌هاي بروز اين سنت حسنه آشکار شد و از آن پس نيز به عنوان يک عامل مؤثر در عمران و آباداني شهرهاي اسلامي به شمار رفت. [۲] در کشور ايران وقف سرچشمه و زمينه ساز و علت وجودي بسياري از مظاهر جغرافيايي و اجتماعي چون مساجد، تکايا، دانشگاه‏ها، بيمارستان‏ها، رصدخانه‏ها، زاويه‏ها، رباط‌ها، کاروانسراها، حمام‏ها، آب انبارها، قنات‏ها، پل‏ها و ساير اماکن عمومي اجتماعي که نقش اساسي در آبادي شهرها داشته، شده است. در واقع نهاد و انديشه وقف هم به تأمين اعتبار و سرمايه لازم براي احداث مکان‌هاي جغرافيايي، چه خُرد و محدود چون پل يا آب انبار، چه کلان و گسترده چون شهرکي نظير «ربع رشيدي» يا «شنب غازان خان» [۳] و «رصد خانه مراغه»، و هم طراحي کلي، اشراف داشته است. [۴] هر يک از اين موقوفات توانسته در برهه‌هاي مختلف باعث آبادي شهرها و پيرامون خود باشد که اين مقال گنجايش نگارش تمام موقوفات و يا برخي از بارزترين آن‌ها را ندارد که چگونه اين موقوفات توانست شهرها را آباد و باعث رونق آن گردد. در اين جا، جاي آن دارد به يکي از آن موقوفات که اثري شگرف در آبادي علمي، معنوي و حتي ظاهري شهر مراغه برجاي گذارد، اشاره کنم که تماماً وقف بوده و آثار فراواني در شهرهاي پيرامون خود برجاي گذارد. آري بي‏اغراق رصدخانه بزرگ مراغه را بايد عظيم‌ترين پديده علمي پژوهشي دانست که قبل از رنسانس غرب در سراسر جوامع انساني به وقوع پيوست. هيچ يک از رصدخانه‏هايي که قبل ]و حتي بعد[ از رصدخانه مراغه ساخته شده‏اند، از نظر منزلت والاي پژوهشي ـ علمي و مقام آموزشي به پاي اين رصدخانه نمي‏رسيد. دقايق و ظرايفي که در اين مجتمع وقفي به کار گرفته شد، بعدها به منزله الگويي براي ديگر مراکز علمي در شرق و غرب جهان گشت، رصدخانه سمرقند که از مشهورترين رصدخانه‏هاي اسلامي بود با مقياس بزرگ به تقليد از رصدخانه مراغه ساخته شد [۵] ؛ و اين نشان از آن دارد که موقوفه مراغه علاوه بر آن که توانست شهر خود را آباد گرداند، باعث تأسيس رصدخانه‌هاي ديگر براي آبادي ديگر شهرها شد. پروفسور محمد عبدالسلام، فيزيکدان برجسته پاکستاني و برنده جايزه نوبل فيزيک در سال 1979 ميلادي مي‏نويسد: «رصدخانه مراغه با بيست اخترشناس از سرتاسر دنياي اسلام تحت سرپرستي دانشمند بزرگ خواجه نصير طوسي احتمالاً اولين رصدخانه جهان به معناي واقعي کلمه بود.» [۶] اين رصدخانه تنها مخصوص رصد ستارگان و سيارات نبود، بلکه سازمان علمي مفصّلي بود که در آن تقريباً تمام شاخه‏هاي علوم تدريس مي‏شد و مشهورترين دانشمندان سده مياني در آن جمع شده بودند [۷] رياست اين سازمان عظيم علمي با خواجه نصيرالدين طوسي(وفات 672 هجري) بود و دانشوراني عالي‏قدر از اقصي نقاط گيتي، از چين تا تونس، در اين محفل علمي گرد هم آمده بودند. اين مجموعه پژوهشي چنان تأثير شگرفي در روند علوم ستاره‏شناسي، رياضيات، فلسفه و علوم وابسته به آن‌ها بر جاي گذاشت که تا سيصد سال بعد از آن (عصر اختراع تلسکوپ) نظريات و آراء مکتب ستاره‏شناسي مراغه در تمام رصدخانه‏ها به کار گرفته مي‏شد. اخترشناسي، فلسفه و حکمت، رياضيات، هندسه و طب علومي بودند که از اهميت بسزايي برخوردار بودند و در مدارس اين مرکز عظيم علمي تحت اشراف متخصصان آن رشته تدريس مي‏شدند. ابن‏کثير مي‏نويسد: «خواجه براي هر يک از فلاسفه روزي سه درهم، اطبا دو درهم، فقها يک درهم و محدثّين نصف درهم حقوق مي‏داد». [۸] ماريا نيکلا ايوانوا از محققين برجسته غربي به صراحت از وجود مدرسه بزرگ رياضيات در مراغه سخن رانده است [۹] يکي از بزرگ‌ترين رياضيدانان اين مدرسه، محيي‏الدين ابوالفتح يحيي بن ابي‏الشکر مغربي است که بيش از بيست و پنج سال در مراغه اقامت گزيد و به پيشرفت‌هاي شگرفي در دانش هندسه و رياضيات نايل شد. «کالين رنان» مي‏نويسد: «محيي‏الدين مغربي بر اثر تلاش‌هاي طاقت‏فرسا توانست عدد پي(p) را محاسبه کند و مقدار سينوس‌ها را به دست آورد و نيز توانست راه تازه‏اي براي اثبات قضيه سينوس پيدا کند». [۱۰] يکي ديگر از واحدهاي مهم رصدخانه مراغه کتابخانه عظيم و حيرت‏انگيز آن است که بيش از چهارصد هزار جلد کتاب ارزنده را در خود جاي داده بود [۱۱] ابن‏فوطي بغدادي که بيش از ده سال رياست اين کتابخانه را به عهده داشت توانست با استفاده از نفايس و ذخاير علمي اين کتابخانه سترگ، کتاب عظيم مجمع‏الآداب في معجم‏الاسماء والالقاب را در پنجاه جلد تدوين کند. مرحوم استاد محيط طباطبايي مي‏نويسد: «رصدخانه و کتابخانه مراغه بنا به شهادت کتابدارش، ابن‏فوطي، تا عهد ابوسعيد ايلخاني(م 736 ه.ق) حدود هفتاد سال داير و محل رجوع محققين بود». [۱۲] اين دانشگاه بزرگ وقفي در دوره‌هاي مختلف شاهد حضور اساتيدي همچون خواجه نصيرالدين طوسي جهرودي(م 672 ه.ق)، نجم‏الدين دبيران قزويني(م 675 ه.ق)، فخرالدين ابوالليث محمد مراغي(م 667 ه.ق)، فخرالدين خلاطي(م 680 ه.ق)، مؤيدالدين عُرضي دمشقي(م 664 ه.ق)، فريدالدين طوسي(م 699 ه.ق)، محيي‏الدين يحيي مغربي(م 682 ه.ق)، قطب‏الدين شيرازي(م 710 ه.ق)، نجم‏الدين دامغاني(م 680 ه.ق)، ابوالفرج ابن عبري مسيحي(وفات 685 ه.ق) رييس ژاکوبنهاي شرق [۱۳] بود و توانست شاگرداني همچون قطب‏الدين شيــرازي (م 710 ه.ق)، سيـد رکن‏الدين استرآبادي، کمال‏الدين بغـدادي، معروف به ابن‏فوطي(م723ه.ق)، محيي‏الدين بغدادي(م 703 ه.ق) و عزالدين قاسم بن عبدالکريم سنجاري [۱۴] و صدها دانشمند ديگر را تربيت کرده و به اين وسيله به آبادي علمي شهرها و نقاط ديگر دست نوازد. به طور کلي سياست وقف، نقش بارزي در عمران شهرهاي اسلامي بر عهده داشت؛ زيرا نظام وقف از جهتي تشويقي براي تأسيس بناهاي ديني موقوفه با همراه داشتن مفهوم سياسي و کاربردهاي مذهبي به شمار مي‏رفت و از جهتي ديگر موجب مي‏شد تا آيندگان براي نگهداري و توسعه و تأسيس آن‌ها اهميت بسيار زيادي قايل شوند و از اين طريق بودجه تأسيسات را تأمين کنند. اثرات علاوه بر بناهاي ديني مسايل اجتماعي و آموزشي را نيز در برگرفت. [۱۵] علاوه بر شهرک‌ها و مراکز علمي وقفي که تأثير فراواني در آبادي شهرها داشته است، يکي از موارد وقف، تأسيسات خدمات عمومي بود. تأسيسات خدمات عمومي درصد بالايي از بافت معماري شهرهاي اسلامي را به خود اختصاص مي‏دادند و با تأسيس آن‌ها جاذبه‏هايي براي مهاجرت مردم به شهر به وجود مي‏آمد که نتيجه آن توسعه عمران شهرها بود. غالباً انگيزه بناي چنين تأسيساتي از خيرخواهي و نيکوکاري سرچشمه گرفت و براي آن‌ها موقوفاتي تعيين مي‏کردند تا به ارايه خدمات آن‌ها استمرار ببخشند. در داخل بازار، موقوفاتي همچون اماکن مذهبي از فعاليت‏هاي ديني حمايت مي‏شد و عملکردها و ساختارهاي موجود در ديگر نواحي شهري را تحت تأثير وقف قرار مي‌داد؛ و مي‌توان گفت وقف در پرتو دينداري مردم توانست بخش عمده و اساسي در اقتصاد سنتي شهرها و نهادهاي اجتماعي وابسته به آن را تشکيل داده و باعث آبادي اقتصادي شهرها ‌گردد و از سود فعاليت‌هاي اقتصادي، اماکن مذهبي آباد گشت و باعث آبادي ديني و معرفت مذهبي مردم ‌شد. وقف به عنوان يکي از الزامات، نهادها و رسوم قانون اسلامي، در هر حال تأثير مهمي در شهرهاي سنتي ايران دارد و اين خود عاملي براي حمايت از اماکن مذهبي و عملکردهاي آن‌ها و ديگر امکانات بوده است. [۱۶] با مطالعه تاريخ شهرها پي مي‌بريم که در کشور ايران جريان شهر آفريني و شکل‌دهندگي شهري آن در مقياس وسيع به دوران صفوي برمي‏گردد که رشد و بالندگي شهرها در آن روزگاران از سده دهم هجري قمري بدون توجه به نهاد وقف تقريباً تصورناپذير است. از آن دوره‌ها علاوه بر تأسيس اماکن شهري، موقوفاتي براي حفظ و نگهداري آن‌ها به صورت عام و يا خاصِ برخي از اماکن توسط سازنده آن مکان و يا افراد ديگر که بعدها از آن اماکن استفاده‌ها برده‌اند صورت گرفته است. براي مثال برخي از واقفان در شهرهاي گرم يخچال‌هايي را ايجاد مي‌کردند و بعدها افرادي آن را مرمت و يا اموالي را براي مرمت و نگاه‌داري از آن اختصاص مي‌دادند(811801015). همچنين تعمير آب انبارها(811801005) و احداث آن‌ها(811801029) و تعمير پل‌ها(811801016) و(811801028) و احداث پل(811801020) و تعمير حمام‌ها(811801032) و احداث آن(811801027) و بسياري از اماکن شهري ديگر که تماماً حکايت از آبادي شهرها در پرتو وقف و موقوفات دارد.

نوع دوستي

بُعد پنجم اجتماعي نهاد وقـف که از زيبايي بيشتري برخوردار است نوع دوستي، خيرخواهي و مردم‌گرايي است. [۱۷] در اين بُعد بهترين روابط انساني حاکم مي‌شود و ديوارهاي تنگ فرد پرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي‌ريزد اين بعد وقـف به قدري اهميت دارد که صرفاً به مسلمانان محدود نمي‌شود و بهره‌مندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و حتي وقـف مال مسلمانان را جهت استفاده کافر؛ بلا اشکال مي‌داند. [۱۸] بنا بر آموزه‌هاي ديني در جامعه اسلامي همه در قبال ديگر هم‌نوعان، خود را مسئول دانسته و بهترين مردم نافع‌ترين آن‌ها براي مردم معرفي شده‌اند. اين حس مسئوليت‌پذيري در وقف بيشتر است، زيرا واقف بدون هيچ منتي به کمک هم‌نوعان خود مي‌شتابد، و هيچ نيتي جز مساعدت ندارد؛ چرا که در وقف از آنجايي که بهره‌برداري کنندگان از منافع و عايدات موقوفات، مستقيماً با واقف روبرو نمي‌شوند باعث هيچ‌گونه منت‌گذاري و تحقيري نخواهد شد و عزت افراد کاملاً محفوظ مانده و محترم شمرده مي‌شود. اسناد موقوفات تماماً حکايت از نوع‌دوستي دارد به گونه‌اي که تمام نيت‌هاي خيرين در همه ابعاد، نوعي علاقه به مردم است، افرادي که بيمارستان، مدرسه، حمام، آب انبار و اماکن مذهبي را بنا مي‌کنند يا براي استمرار فعاليت‌هاي آن وقف مي‌نمايند به حرکت مردم در راه هدايت و سلامتي ظاهري و باطني آن‌ها علاقه داشته‌اند که چنين وقف‌هايي را از اموال خود بجاي گذارده‌اند. همچنين واقفاني که براي مردم دلسوزي کرده اطعام انسان‌ها را نيت مي‌نمايند و به اشکال مختلفي همچون اطعام همسايگان(811607004)، اطعام به فقراء و مساکين(811607012)، افطار به زنان فقير(811607016)، اطعام عزاداران(811607017)،‌ اطعام اهل فضل و تقوي(811607028)،‌ اطعام به رهگذران(811607033)، اطعام به معلمان(811607034) و... را در وقف‌نامه‌هاي خود قيد مي‌کنند در مسير نوع‌دوستي گام برداشته‌اند. نوع‌دوستي ابعاد ديگري نيز همچون اعانت مردم در تمام شئونات زندگي مي‌يابد و واقفان را بر آن مي‌دارد که وقف را در مسير هرچه گمان مي‌برند کسي اهتمام به آن نداشته و يا به دليل عدم بودجه لازم، به سوي تعطيلي گام برمي‌دارند، به کار برند. براي مثال موقوفاتي براي کفن افراد فقير(811701032)، کفن و دفن غريب بي‌چيز(811701005) و حتي تهيه خشت لحد گورستان‌ها(811701103) و کمک به سالمندان و بيوه‌زنان(811701031) و کمک به شيوخ و پيران از کار افتاده(811701095)، در راه نوع‌دوستي و مساعدت به افراد جامعه است. يکي از مهم‌ترين ابعاد نوع‌دوستي، کمک و همراهي با افرادي است که سرپرست و يا متولي ندارند که در اين باب مي‌توان صدها موقوفه را نام برد که جهت اسکان خانواده‌هاي بي‌سرپرست تحت پوشش بهزيستي(811704001)، خريد لباس براي اطفال ايتام(811704002)، صرف هزينه تحصيل فرزندان ايتام(811704003)، جهت پرورشگاه يتيمان(811704004)، اسکان و کمک به امور معاش ايتام(811704005)، کمک به ايتام فقير(811704006)، پرستاري ايتام(811704007)، دانش‌آموزان بي‌سرپرست(811704008)، جهت ايتام سادات(811704009)، کمک به آسايشگاه ايتام(811704010)، احداث دارالايتام در اراضي وقف(811704011)، مصالح عامه ايتام(811704012)، تأمين غذاي ايتام(811704013)، خانواده بي‌سرپرست(811704014)، مصرف در امور ايتام(811704015)، صرف رختخواب و پوشاک ايتام سادات(811704016)، صرف صغار از ايتام(811704017)، صرف مدرسه جهت تعليم ايتام(811704018)، لوازم‌التحرير اطفال يتيم(811704019)، جهت ايتام زير هجده سال(811704020)، ايجاد پرورشگاه(811704021)، کمک به هزينه زندگي و گرم کردن خانه يتيمان(811704022)، جهت يتيمان(811704023)، جهت کودکان بي سرپرست درس‌خوان(811704030)، کمک به زنان سرپرست يتيم(811704031)، در شئونات مختلف زندگي همچون اسکان خانواده‌هاي بي‌سرپرست تحت پوشش بهزيستي(811704001) و اسکان و کمک به امور معاش ايتام(811704005)، خريد لباس براي اطفال ايتام(811704002)، مدرسه جهت تعليم ايتام(811704018)، صرف هزينه تحصيل فرزندان ايتام(811704003)، دانش‌آموزان بي‌سرپرست(811704008)، اسکان و کمک به امور معاش ايتام(811704005) و تأمين غذاي ايتام(811704013) اختصاص يافته است. برخي از واقفان با وقف‌هاي زيباي خود، پا را از نوع‌دوستي فراتر گذارده و حتي براي رسيدگي به حيوانات موقوفاتي داشته‌اند. در شماره کد(811701088) که جهت هزينه غذاي حيوانات در نظر گرفته شده موقوفاتي براي غذاي چهارپايان، پرندگان، کبوتران و... در تمامي فصول يا فصل زمستان وجود دارد که انسان را متحير مي‌سازد که چگونه برخي از خيّرين علاوه بر رسيدگي به مردم، به فکر حيوانات پيرامون نيز هستند.

کمک به نيازمندان

ششمين بعد اجتماعي وقف را مي‌توان کمک‌هاي بي دريغ به نيازمندان برشمرد. در بُعـد اجتماعي، وقـف همچون چتري بزرگ سايه خود را بر سر تمام نيازمندان و محرومان مي‌گستراند و جامعه را از فقر که عامل بسياري از مفاسد اجتماعي، اخلاقي و سستي در ارکان ديني است نجات مي‌دهد و امکان همزيستي مسالمت آميز را در محيطي مملـو از اُخـوت و حُسـن ظن که زمينه ساز پيشرفت و تعالي جامعه خواهد شد فراهم مي‌کند. با نگاهي به نيت‌هاي واقفان در ايران و حتي کشورهاي ديگر مي‌توان اذعان داشت که اکثر وقف‌ها در جهت کمک رساني مستقيم يا با واسطه به نيازمندان صورت گرفته است [۱۹] ؛ در اين راستا نيت‌هايي از واقفان مي‌توان يافت که به اين امر خداپسندانه اختصاص يافته است. در اين ميان برخي از نيت‌ها به صورت عام مي‌باشد و يا به نيت کمک به مستمندان به نيابت از ائمه معصومين عليهم السلام است مانند خيرات حضرت ابوالفضل(811701024) و يا خيرات امام حسين(811701025). برخي از نيت‌ها براي زمان خاصي در نظر گرفته شده مانند: سوخت زمستاني براي مستمندان(811701008) در ايام عيد نوروز به دانش‌آموزان بي‌بضاعت داده شود(811703010). برخي از نيت‌ها براي گروه‌هاي خاصي است همانند: مساعدت به روستاييان کشاورز بي‌بضاعت(811701022)، جهت فقراي محل(811701013) و يا جهت سادات فقير(811701012) و جهت سادات(811701048) و سادات بي‌بضاعت(811701049)، اسکان موقت تازه عروس، دامادهاي بي‌بضاعت(811701015)، در غدير عيدي به طلاب و فقراء داده شود(811701041) و جهت فقراي اهل علم(811701066). برخي از نيت‌ها براي کاري خاص براي نيازمندان وقف گرديده است، مانند: تعمير و تهيه مسکن مستمندان(811701029) و تأمين آب شرب افراد بي‌بضاعت(811701030). برخي از اين نيت‌ها که اثرات فراواني نيز در جامعه داشته و توانسته سطح اجتماعي مردم را بالا برده و گره‌گشايي در اموراتي اجتماعي بنمايد، آن‌چنان زيبا است که حکايت از تيزبيني و درايت واقف دارد و نشان دهنده اين موضوع است که واقفان، درد جامعه را احساس کرده و بر اساس آن به وقف اموال دست نوازيده‌اند. به برخي از آن‌ها با ذکر شماره کدشان در مرکز اسناد اوقافي اشاره مي‌نماييم. در راه ماندگان(811701001)، کمک به زندانيان(811701004)، خريد کاغذ(811701006)، قرض‌الحسنه براي کمک به نيازمندان(811701027)، کمک هزينه خريد کتاب و ساير احتياجات کتابخانه(811703003)، اسکان و کمک به امور معاش مستمندان(811701010)، اسکان موقت افراد بي‌بضاعت(811701039)، تعمير و تهيه مسکن مستمندان(811701029)، وام قرض‌الحسنه براي کاسب‌هاي بي‌بضاعت(811701014)، خريد لباس اعياد متبرکه اسلامي(811701062)، صرف لباس و زغال و اطعام فقرا(811701033)، تهيه لباس شب عيد محصلين بي بضاعت(811703005)، لباس براي فقرا علويان سلسله طباطبايي(811701037)، ميوه و شيريني براي بيماران نيازمند(811701034)، جهت معالجه مجتهدين صاحب فتواي بي‌بضاعت (811701059)، جهت هزينه‌هاي جاري کودکان معلول(811701084)، جهت کمک به معلولين (811701090). اثر کمک به نيازمندان آن‌چنان فراوان است که از بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي و مفاسد اخلاقي جلوگيري کرده و انسان‌هاي نيازمند را به جامعه‌اي رو به رشد و خلاق تبديل مي‌نمايد.

رفع نيازهاي مردم

بُعد هفتم وقف، رفع نيازهاي مردم است. تمام انسان‌ها در زندگي روزمره خود نيازمند آفريده شده و هرکس در پي آن است با اقدامات خود نيازهاي خود را رفع و به مردم خدمت رساني کرده تا بخشي از نيازهاي آن‌ها نيز مرتفع گردد. در اين مسير برخي از انسان‌ها براي رفع نيازهاي مردم دست به ايثار زده و اموالي را از مالکيت خود خارج کرده و منفعت عموم مردم را لحاظ نموده و املاک و اموال خود را وقف مصالحي مي‌نمايند. در يک نگاه کلي مي‌توان ادعا نمود تمام موقوفات در راستاي رفع نيازهاي مردم است، حال اين نياز به چه کساني تعلق گيرد و چه مقدار مي‌تواند نيازهاي اوليه مردم را مرتفع سازد، بستگي به نيت‌هاي واقفان دارد. در يک دسته‌بندي کلي مي‌توان نيازهاي مردم را به مادي و معنوي و يا به عبارت ديگر ظاهري و باطني تقسيم نمود. در بخش باطني و معنوي مردم نيازمند بالا بردن سطوح آگاهي به معارف ديني، علم و دانش، حرفه و فنون و... مي‌باشد که در جوامع اسلامي و خصوصاً کشور ايران موقوفات مستقيم و غيرمستقيم فراواني مي‌توان يافت که پاسخگوي اين نيازهاي معنوي و باطني قرار گرفته است. در بخش ظاهري و مادي نيز مردم نياز دارند که داراي مسکن، شغل درخورشان بوده و بتوانند به آساني ازدواج نموده و لوازم آموزشي و شغلي خود را فراهم آورده و در مواقع مقتضي به سفرهاي زيارتي رفته و بقيه شئونات زندگي خود را سپري نمايند که در اين باره نيز موقوفات توانسته نيازهاي مردم را مرتفع سازد. و علاوه بر موارد مذکور وقف در جامعه‌ها توانسته تمام اقشاري را که به صورت مستقيم از اموال وقف استفاده نمي‌نمايد، مديون خود سازد چرا که در جوامع اسلامي همه مردم نيازهاي خود را با وقف مرتفع مي‌سازند؛ چرا که کسي را نمي‌توان يافت که با مسجد، بقاع متبرکه، حسينيه‌ها و... مرتبط نباشد و يا از آن بهره نبرده باشد که در اين صورت توانسته نيازهاي معنوي خود را از موقوفات مرتفع سازد.

برگزاري مراسم ديني

بُعد هشتم اجتماعي وقف تهيه و تدارک قسمت اعظم مراسم ديني در شهرها و سازماندهي و تقبل و تأمين تمام يا قسمتي از هزينه‏هاي جاري و تعميرات و مرمت مساجد و حسينيه‏ها جهت برگزاري مراسم عزاداري و اعياد و جشن‌هاي مذهبي و ساير مناسبت‏ها و رويدادهاي ديني است. مردم ايران از آغازين روزهاي ورود اسلام به ايران، با برپايي مراسم مذهبي، معرفت ديني خود را افزايش دادند و همين مجالس باعث شد به معارف غني ديني پي برده، به مکتب تشيع گرايش يافته و با محبت اهل بيت عليهم السلام خو گرفته و اين محبت را به شکل‌هاي مختلف همچون ايراد نکات ادبي و شعر و به مناسبت‌هاي مختلف همچون اعياد و ايام عزاداري نشان داده‌اند. اين محبت با آغاز حکومت صفويه و فراگير شدن تبليغات ديني و شيعي رو به ازدياد رفت و چه بسيار اماکن مذهبي که با حب و علاقه وافر مردم به ائمه معصومين عليهم السلام بنا نهاده شد و آثاري که متعلق به فرزندان ائمه معصومين عليهم السلام همچون بقاع متبرکه است احياء گرديد. علاوه بر اماکن، روزهايي در هر سال وجود دارد که به ميلاد و يا شهادت ائمه معصومين عليهم السلام تعلق دارد و يا اتفاقي افتاده که دلالت بر عظمت، امامت و عصمت آن گراميان دارد همچون روز مباهله و غديرخم. احياء اين روزها نيز اعلام تولا به خاندان وحي است و با احياء اين روزها، محبت مردم به معصومين عليهم السلام بيشتر شده و در پرتو جلسات برپا شده در اين ايام علم و دانش آن‌ها به معارف ديني‌شان رو به ازدياد مي‌رود. بر همين اساس واقفان، اماکني را براي برپايي مجالس سوگواري و برپايي شادماني اعياد وقف مي‌نمايند که حسينيه‌ها و بقاع متبرکه از قدمت بيشتري برخوردار است، همچنين برخي از واقفان اماکني را براي اداره و احياء و تعميرات اين اماکن وقف مي‌نمايند و يا موقوفاتي را براي برگزاري اين‌گونه جلسات اختصاص مي‌دهند. که البته در اين بخش به نيت‌هاي اماکن مذهبي اشاره نخواهيم کرد ولي از ميان نيت‌هاي واقفان، مواردي يافت مي‌شود که براي برپايي مراسم‌‌ ديني و مذهبي اختصاص يافته که به موارد زير اشاره مي‌شود:

>مراسم‌هاي روضه‌خواني >مراسم تعزيه داري >مراسم اعياد و جلسات مذهبي >جهت اداي فرائض ديني و مذهبي

مراسم‌هاي روضه‌خواني

وقف اموال و اماکني براي برپايي روضه‌خواني در بين شيعيان ايران و کشورهاي ديگر امري بسيار متداول است که بنيان گذار آن، رئيس مکتب تشيع حضرت امام صادق عليه السلام مي‌باشند.

مهران بن محمد نقل مي‏کند: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَوْصَي أَنْ يُنَاحَ‏ عَلَيْهِ‏ سَبْعَةَ مَوَاسِمَ‏ فَأَوْقَفَ لِکُلِّ مَوْسِمٍ مَالًا يُنْفَقُ فِيه. [۲۰] محبت مردم به خاندان وحي باعث گرديده با نيت‌هاي خالصانه اموالي را براي برپايي مجالس روضه‌خواني هر يک از حضرات معصومين عليهم السلام اختصاص دهند؛ براي نمونه به موارد زير توجه کنيد: روضه حضرت علي عليه السلام (811604019)،(811603001)، روضه حضرت فاطمه زهرا(811603002)، روضه حضرت سيدالشهداء(811603003)، روضه حضرت ابوالفضل العباس(811603004)، روضه ائمه اطهار(811604020)،(811603005)، روضه خواني مردانه(811603006)، روضه خواني زنانه(811603007)، روضه خواني(811608002)،(811603008)، لوازم روضه خواني(811603009)، روضه خواني امام حسن(811603010)، خريد لوازم جهت روضه خواني و سفره(811603011) جهت هيئت عزاداران زينبيه(811604009)، مرثيه خواني(811604010)، چاي و قهوه و قليان و... براي عزاداري(811604017)، جز اين موارد، صدها موقوفه وجود دارد که بخشي از درآمد را براي برپايي مجالس عزاداري اختصاص داده‌اند

مراسم تعزيه داري

جهت تعزيه داري [۲۱] پيامبر و اهل بيت(811604003)، تعزيه داري حضرت رسول(811604018)، تعزيه داري امام علي(811604026)، تعزيه داري حضرت فاطمه زهرا(811604001)، تعزيه داري حضرت سيدالشهداء(811604002)، تعزيه‌داري امام رضا(811604024)، تعزيه‌داري حضرات معصومين(811604006)، تعزيه‌داري و شبيه‌خواني(811604011)،(811604016)،(811604004)، تعزيه‌داري و احسان(811604005)، شهادت ائمه اطهار(811604007)، خرج و صرف مستمعين تعزيه(811604008)، تعزيه خواني و جوايز به روضه خوان و ذاکرين(811604012)، خريد مس جهت مطبخ تعزيه خانه(811604013)، خريداري اسباب لوازم تعزيه(811604014)، مخارج ايام تعزيه(811604015)، تعزيه‌داري حضرت ابوالفضل(811604021)، جهت بستن علم حضرت ابوالفضل(811604022)، اثاثيه و تجهيز نخل عزاداري(811604025) خريد لباس جهت شبيه امام حسين(811605001). مراسم اعياد و جلسات مذهبي برگزاري جشن‌ها و اعياد مذهبي(811605002)، ولادت معصومين(811605003)، در مواليد چهارده معصوم(811605004)، مراسم جهت چهارده معصوم(811605006)، پرداخت هزينه‌هاي اعياد مذهبي(811605009)، جهت تلاوت دعاي کميل(811605010)، تعظيم شعائر اسلامي(811605011)، احسان پنج تن آل عبا(811605015)، هزينه تشکيل جلسات تبليغاتي و سوگواري بزرگان دين اسلام(811605016). جهت اداي فرائض ديني و مذهبي جهت ترويج مکتب اسلام(811605007)، جهت تبليغات مذهبي(811605008)، اداي نماز جمعه(811605005)، نايب الزياره عتبات و عاليات(811608001)، استيجار حج به شخص امين(811608003)، جهت مسئله‌گو(811608004)، طلاب جهت نايب الزياره(811608005)، جهت مؤذن(811608006)، جهت ختم قرآن و قرائت(811608007)، قاري جهت ختم قرآن(811608008)، جهت نماز وحشت(811608009)، فراگيري مسائل ديني و تصحيح حمد و سوره(811608010)، واجبات اتفاقيه(811608011)، جهت گفتن مسائل شرعيه(811608012)، جهت گفتن حديث(811608013)، جهت اداء فرائض(811608014)، جهت انجام امور خاص(811608015)، تعقيب نمازهاي پنج‌گانه(811608016)، براي ذکر صلوات ولااله الاالله(811608017)،نايب الزياره مشهد(811608018) و نايب الزياره(811608019).

اماکن مذهبي

بُعد نهم اجتماعي وقف، ايجاد و توسعه کمي و کيفي اماکن مذهبي اسلامي است. اين مکان‌ها خاصه مساجد، حايز اهميت بسيارند چه، از يک سو تعدد و رونق و آباداني آن‌ها معرف دين‌مداري و سعادتمندي دنيايي و آخرتي جامعه است و از ديگر سو، يکي از کارکردهاي اساسي آن‌ها، فرهنگ سازي در گسترة شکوهمند تمدن اسلامي است. نقش اخير، علي رغم حايز اهميت بودن ساير کارکردها در روزگاري که تهاجم فرهنگي چشم به غارت گنيجينة ارزشمند و ذي قيمت مواريث معنوي جوامع دين‌مدار شرقي دوخته، واجد اهميت بيشتري است. البته جايگاهي که اماکن مذهبي در دارالاسلام دارند، به هيچ روي قابل مقايسه با جايگاهي که در قلمرو ساير اديان دارند نيست چرا که اصولاً در اسلام، فرهنگ از مرتبتي فرازمند و با شکوه برخوردار است؛ ضمن آن که مباحث و کنش‌هايي که در مساجد مجال طرح مي‌يابند، بسيار اساسي‌تر و متنوع‌تر است. تا آنجا که مي‌توان گفت زندگاني مسلمين با تمامي ابعادي که بر آن وارد است، با مساجد ارتباطي ديرينه و تنگاتنگ داشته و دارد؛ از اقامه فرايض انسان‌ساز گرفته تا طرح مسايل سياسي پيچيده، بسيج افراد براي شتافتن به ميادين کارزار و جهاد(نظامي، دانشگاهي، اقتصادي...)، تعليم و تعلم و مانند آن. در اينجا شايسته است اشاره‌اي به يکي از مساجد معروف موقوفه در ايران نماييم که به دليل اهميت آن کمتر کسي با آن آشنايي ندارد و يا به سوي آن نشتافته و از فضاي معنوي آن بهره‌مند نگشته است، مسجد گوهرشاد که چون نگيني بر کشور ايران مي‌درخشد و ميزبان عاشقان امام رضا عليه السلام مي‌باشد. باني اين بناي شکوهمند و مسجد با عظمت زني بسيار باوقار، خردمند و ثروتمند با نام گوهرشاد آغا يا گوهرشاد بيگم از اشراف زنان خراسان است. وي به سال 780 ه.ق ديده به جهان گشود و در نهم رمضان سال 861 ه.ق در سن هشتاد و يک سالگي بر اثر وسوسه ي جمعي، به فرمان سلطان ابوسعيد برادرزاده همسرش در هرات به قتل رسيد. وي دختر امير غياث‌الدين از امراي عهد تيموري و همسر اميرزاده شاهرخ فرزند امير تيمور گورکاني است. فرزندان وي ميرزا ابراهيم و بايسنقر ميرزا به حسن خط و ساير کمالات و فضايل مشهور و ممتاز بودند. <ef> منابع موقوفات آستان قدس رضوی وفهرست واقفان مشهد مقدس. </ref> امروزه آثار هنري و فرهنگي نفيسي از اين دو برادر بجا مانده است. شخص مهد عليا گوهرشاد آغا نيز به هنر و دانش پروري مشهور بود و پيوسته گروهي از ماهرترين مهندسين عصر و مشهورترين خطاطان و تذهيب کاران را به خدمت داشت. آثاري که به همت اين بانوي فاضله ساخته شده عبارت است از:

1. مسجد جامع گوهرشاد در جوار حرم حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام

2. مسجد جامع گوهرشاد بيگم در هرات

3. مدرسه و خانقاه مهد عليا گوهرشاد آغا در هرات به همراه کتابخانه، بيمارستان و مهمان سرا. مسجد جامع گوهرشاد در مشهد مقدس رضويه ي يکي از مهم‌ترين ابنيه ي دوران شاهرخ تيموري است و در جنوب حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام واقع شده است. گوهرشاد آغا در سال 812 ه.ق ساخت اين مسجد را شروع کرده و به موجب تاريخي که در کتيبه ي ايوان مقصوره و به خط پسرش بايسنقر ميرزا نوشته شده، اين بناي باشکوه در سال 821 ه.ق به انجام رسيده است. مساحت اين مسجد 8798 مترمربع مي‌باشد که 6048 مترمربع آن زيربنا و 2750 مترمربع ديگر مساحت صحن مسجد است. ايوان مقصوره با ارتفاع 25 ذرع بزرگ‌ترين ايوان اين مسجد است که با مقرنس کاري و کاشي معرق تزيين شده است. اطراف محراب کتيبه‌اي از کاشي معرق به خط ثلث دارد. ارتفاع گنبد و هر يک از گلدسته‌ها نيز 41 ذرع است. کتيبه‌اي به خط ثلث جالب از بايسنقر پسر گوهرشاد که از شاهکارهاي هنر خطاطي بشمار مي‌رود بر پيشاني ايوان مقصوره جاي گرفته است. اغلب کاشي‌کاري‌ها و تزيينات اين مسجد در سال‌هاي 1053 و 1087 و 1111 ه.ق و پس از آن صورت پذيرفته است. ساختمان مسجد گوهرشاد نيز زير نظر استاد قوام الدين شيرازي ساخته شده است. پس از تمام شدن بناي مسجد در نيمه رجب 829 ه.ق بانو گوهرشاد رقباتي را وقف اين مسجد کرد. ايشان توليت اين موقوفات را با اولاد خود و در صورت انقراض ايشان با اولاد علي حميدي علوي مشهدي رضوي و در صورت انقراض اولاد ذکور و اناث علوي، توليت را با يکي از صالحان سادات رضوي مشهد قرار داد. در مورد مصارف موقوفات مقرر شد از مجموع درآمد رقبات يک دهم حق التوليه متولي، يک دهم جهت کارمندان، ضابطان و عمال و معمار بقاع و مابقي درآمد، صرف عمران و آبادي مسجد گوهرشاد گردد. باقيمانده درآمد هم به افراد زير اختصاص يابد: امام جماعت نمازهاي پنج‌گانه، خطيب، مصدر و معرِّف خوش‌خوان که روز جمعه و دوشنبه هر هفته براي واقفين يک جزء يا بيشتر قرآن بخواند، حفّاظ خوش‌خوان که روز جمعه يا دوشنبه ي هر هفته يک جزء يا بيشتر قرآن بخوانند، موذّنان و فراشان و چنانچه از درآمد موقوفات چيزي اضافه آمد با صلاحديد متولي، به زوّار حضرت رضا عليه السلام از صالحان و اعراب مکه و مدينه و مسافران بدهند. از زمان تنظيم وقفنا‌مه ي گوهرشاد تاکنون عده‌اي از خيرين املاکي را وقف اين مسجد کرده‌اند که برخي از موقوفات عبارت است از:

1. دويست رقبه زمين و باغ و کانال آب و غيره توسط سي و چهار تن از اهالي بوژمهران نيشابور: مورد مصرف موقوفه فرش و روشنايي مسجد و توليت آن بر عهده متولي مسجد قرار داده شد.

2. هشت شبانه روز آب از قنوات اسحاق آباد نيشابور: مورد مصرف روشنايي، فرش و تعميرات مسجد و توليت: ناظر مسجد در هر عصر.

3ـ يازده طاق و يک دانگ از قنات اسحاق آباد اوليا و سفلي و خان بازق. مرود مصرف: صرف روشنايي و بورياي مسجد حاج محمد صادق در قريه ي اسحاق آباد و مابقي به مصرف و روشنايي و بوريا و ساير مصارف مسجد گوهرشاد برسد.

4ـ ربع مزرعه ي دشديش از بلوک اسحاق آباد نيشابور و نصف مزرعه ي عبدل آباد از بلوک اسحاق آباد نيشابور و شش هفتم از نصف مزرعه ي دولت آباد کلان بلوک درب قاضي و يک طاق و نيم از مدار دوازده سهم آب قريه ي فوشجان بلوک مازول با اراضي و صحاري. مورد مصرف: تعمير و روشنايي و مقرري فراشان و بوريا و تطهير و تنظيف و ائمه جمعه و جماعت مسجد.

5ـ نه قطعه باغات دالستان و محوطه‌هاي مزروعي در قريه ي ازغد بلوک اردمه از بلوکات مشهد. مورد مصرف: تعميرات و روشنايي و مرمت و مقرري حفّاظ و طلاب علوم ديني. توليت: ناظر مسجد گوهرشاد.

6ـ مجري المياه و مزرعه ي ميناآباد(مير کاکا) از بلوک تاغنکوه بخش فديشه ي نيشابور. مورد مصرف: حصير و چراغ مسجد و ساير مصارف ضروري. توليت: حاکم شرع.

7ـ سه چهارم از مزرعه ي گوندوک و نصف قنات و نيمي از مزرعه ي سياسک و دو باب دکان در بازار مشهد. مورد مصرف: روضه‌خواني در مسجد گوهرشاد و نهار خدمه ي مسجد. توليت: ميرزا محمد پسر واقف و اولاد او.

8ـ نصف يک باغ ميمي و مشجر واقع در ابرده. مورد مصرف: کليّه ي مخارج مسجد. توليت: متولي مسجد در هر زمان.

9ـ مزرعه ي شعر کهنه ي جلگه رخ از توابع تربت حيدريه ي خراسان. مورد مصرف: مقبره ي واقف و روضه‌‌خواني در مسجد گوهرشاد و خريد پوستين براي زوار امام رضا عليه السلام و فقرا و کتابخانه ي مسجد گوهرشاد و خريد کتاب براي طلاب. توليت: متولي مسجد گوهرشاد. [۲۲] امروزه مسجد گوهرشاد با توجه به درايتي که باني آن در حُسن معماري و رفعت بنا و انتخاب محل و همچنين تنظيم وقفنا‌مه بروز داده است به کانوني پربرکت براي رشد و توسعه فرهنگ اسلامي و تعليمات ديني به زائران و ساکنان شهر مشهد تبديل شده است. از ديگر سو، به گواه تاريخ، مساجد در جاي جاي کشور ايران همواره مهم‌ترين پناهگاه براي بيداري مردم و مستحکم‌ترين سد در برابر نفوذ اجانب و استعمارگران بوده‌اند که قيام مردم در مسجد گوهرشاد نمونه اين ادعا مي‌باشد. در ايران بخش عظيمي از مساجد و اماکن مذهبي با نيات خيرخواهانه واقفان به صورت‌هاي فردي و يا گروهي ساخته شده است؛ چه بسيار مساجدي که مردمِ يک محل تصميم بر بناي آن کرده و در طي ساليان متمادي از اموال خود گذارده و آن را بنا نموده و موقوفاتي را براي ادامه کار مسجد اختصاص داده‌اند. با رجوع به اسناد موقوفات، مشاهده مي‌کنيم بسياري از موقوفات نيز به نيت احداث، تعمير، تجديد، رسيدگي به امورات، حقوق کارکنان و خدمه اماکن مذهبي و مساجد صورت گرفته است. بايد توجه داشت نيات واقفان در اين بخش بسيار متنوع و برخي بر اساس سليقه‌هاي فردي و ذوق آن‌ها بوده که براي نمونه طي شش بخش به چند مورد که بسيار در موقوفات مشاهده شده اشاره مي‌گردد.

1ـ ساخت مساجد: احداث مسجد(812201001)،(812201004)، احداث بقعه و بارگاه(812301001)، احداث مکان‌هايي مناسب براي تعليم و تعلم قرآن و کتابخانه در امامزاده(812301008).

2ـ تعميرات مساجد: بازسازي و توسعه مساجد(812201002)، ادغام به مسجد(812201006)، الحاق و توسعه محوطه و ساختمان مسجد جامع(812201007)، تعمير و بازسازي بقاع و اماکن متبرکه(812301002)، توسعه امامزاده(812301007).

3ـ تجهيزات مساجد: تأسيسات مساجد (812201003)، مفروش نمودن مسجد (812202009)، (812201005)، هزينه‌هاي نگهداري(812201008)، احداث تأسيسات براي مسجد(812201011)، روشنايي مسجد(812202002)، هزينه لوازم مسجد(812202003).

4ـ امورات جاريه مساجد: اندود و مرمت پنجره و کاغذ شيشه مسجد(812201009)، هزينه‌هاي روزانه مسجد(812202001)، روشنايي مسجد(812202002)، هزينه آب و برق مسجد(812202004)، گلاب مسجد(812202006)، آب حوض خانه مسجد(812202007)، خريد روغن چراغ براي مسجد(812202011)، جهت نگهداري(812301005)، هزينه‌هاي جاري و مخارج بقاع و اماکن متبرکه(812302001) جهت تزئين بقعه(812302003)،(812302004).

5ـ اماکن جانبي مساجد: جهت احداث مکان‌هايي مناسب براي تعليم و تعلم قرآن و کتابخانه در امامـزاده(812301008)، جهت اقامه نمـاز در مسجـد (812203001) خانه براي ائمه جماعت و خـدام(812203006)، جهت منضـم نمودن به بقعه (812301003)، جهت حصار بنـد اطراف بقعه(812301006)،.

6ـ حقوق و دستمزدها: جهت حق تبليغ روحاني مسجد(812203005)، حقوق امام جماعت و پيش‌نماز مسجد(812203003)، حقوق خدام مسجد(812303003)،(812203002)، جهت جاروکش و خدمتکار امامزاده(812303004). حسينيه‌ها و اماکن برپايي عزا براي ائمه هدي عليهم السلام خصوصاً سرور و سالار شهيدان نيز از ديگر اماکن مذهبي است که در کشور ايران توانسته همپاي مساجد در تحولات اجتماعي و جذب جوانان براي امورات ديني و مذهبي و سوق آن‌ها به سوي معنويت، نقش آفريني اساسي نمايد. اين اماکن از آنجايي که محدوديت‌هاي مساجد را در بسياري از امورات شرعيه را ندارد توانسته (علاوه بر برپايي مجالس عزاداري سالانه، هفته‌گي و روزانه، محلي براي برگزاري مجالس و کلاس‌هاي ديني و اجتماعي و علمي و محلي براي تدريس فنون و علوم مختلف براي مردم و خصوصاً بانوان گردد؛ لذا برخي از واقفان علاوه بر ساخت چنين اماکني(811802007)، اموالي را براي تزئين(811802017)، تعمير(811802025) و ادامه مسير معنوي آن اختصاص داده‌اند. در برخي از شهرها علاوه بر حسينيه‌ها اماکن ديگري با عشق مردم به رشادت‌هاي ياران امام حسين عليه السلام ساخته مي‌شد که آن اماکن نيز در استحکام اعتقادات مردم نقش آفرين بوده است که جاي دارد دو نمونه که در اسناد وقفي به آن اشاره‌هاي فراواني شده است، ذکر گردد. 1ـ اماکن تعزيه خواني(تکيه‌ها): اين مکان‌ها که معمولاً امروزه در برخي از شهرها تبديل به حسينيه گرديده در روزگاران گذشته محلي براي برپايي چنين مراسم‌هايي بوده که داراي موقوفات فراواني نيز براي حفظ و نگاه‌داري و برپايي مراسم تعزيه‌خواني بوده است [۲۳] که مردم با اعتقادي راسخ موقوفاتي را براي احداث(811802012) و تعمير(811802013) و تزئين آن(811802017) اختصاص مي‌دادند.

2ـ سقاخانه‌ها: سقاخانه‏ها، از ديدگاه‏هاي مختلف، همانند مساجد مکان‏هايي کاملاً مذهبي هستند، با اين تفاوت که مورد استفاده عموم بوده و با مقياس بسيار کوچک‌تر بنا مي‏شوند، و جايي براي نشستن و عبادت کردن ندارند. از جهتي ديگر، سقاخانه‏ها سمبلي از آب فرات هستند که هر رهگذر شيعه مذهب، با ديدن آن، ياد عاشورا را در ذهن زنده کرده و با سلام فرستادن به حسين عليه السلام و يارانش، و لعن کردن کشندگان آن‌ها و کساني که آب به روي آنان بستند، سهمي از رسالت مذهبي خويش را ادا مي‏کنند. بر اين اساس يکي از فلسفه‏هاي وجودي سقاخانه، يادآوري واقعه عاشورا به مردمان و رهگذران کوچه و بازار است. يادآوري اوليا و اشقيا، و يادآوري ظالم و مظلوم در ميان همه مشغله‏ها و گرفتاري‏هاي روزمره زندگي؛ و بي‏ترديد به خاطر همين تذکار و يادآوري است که بيشتر سقاخانه‏ها در محل‏هاي قديمي، شلوغ و پر رفت و آمد شهرها ساخته شده‏اند [۲۴] و واقفان اموالي را براي تعميرات و لوازم سقاخانه(811801039) و مصارف سقاخانه(811801003) و حتي اجرت آب آوري و سفيدگري جام سقاخانه(811805007) اختصاص داده‌اند.

اهتمام به کتابخانه‌ها

بُعد دهم اجتماعي وقف، ايجاد و اداره کتابخانه‌ها است. [۲۵] در تاريخ اسلام ظاهراً نخستين کتاب‌هاي وقفي را در کتابخانه عبدالحکم جمحي در سده اول هجري قمري در مکه مکرمه گزارش کرده‏اند. [۲۶] البته در اين گزارش؛ صراحتاً به وقف اشاره نشده ولي اقدامات عبدالحکم نشان مي‏دهد که به نوعي «وقف» پايبند بوده هرچند آن را با روش معمول در سده چهارم هجري قمري عملي نکرده است. بنابراين مي‌توان گفت با توجه به گزارش‌هاي تاريخي نخستين کتابخانه وقفي در اسلام که به وجود وقفيت آن يقين داريم متعلق به دارالعلم موصل بوده و حتي برخي از محققان به استناد مدارک تاريخي آن را نخستين دارالعلم در اسلام شمرده‏اند. [۲۷] حق تقدم در تأسيس اين کتابخانه با ابوالقاسم جعفر بن محمد بن حمدان موصلي است. ابن‏حمدان در موصل از مقام و منزلتي قابل توجه برخوردار و در علومي مانند فقه، نحو، کلام و حديث پيشتاز بود، او روابط خوبي با رجال عصر خود از قبيل وزرا و ادبا و شعرا مانند «بحتري» و «مبرد» و «ثعلب» داشت. [۲۸] به نظر مي‏رسد که تنوع فعاليت‌هاي علمي و دانش دوستيِ وي، او را به فکر ايجاد کتابخانه در شهر موصل انداخت تا با استفاده از ثروت و نفوذ خود امکاناتي براي کمک به مطالعه و تحقيق و پژوهش طالبان علوم و محققان در آن فراهم آورد. ياقوت حموي به نقل از ابوعلي ابن ابوالزمزام به اين مطلب اشاره کرده مي‏گويد: «ابن‏حمدان در ميان صاحب منصبان موصل از موقعيت بسيار خوبي برخوردار بود. او با همه وزراي زمان خود دوست و ستايشگر آنان بود و نزد آنان احترام داشت. ابن‏حمدان در شهر خويش کتابخانه‏اي داشت که گنجينه‏هايي از کتاب‌ها را از همه علوم در آن قرار داده و بر طالبان علم وقف کرده بود. از ورود کسي به آنجا جلوگيري نمي‏شد، هرگاه شخص غريبي براي کسب دانش به آنجا مي‏آمد، اگر تنگدست بود، يک ورق کاغذ و يک سکه به او مي‏داد. اين کتابخانه همه روزها باز بود و خود ابن‏حمدان پس از بازگشت از شترسواري در آن مي‏نشست و مردم گردش جمع مي‏شدند و او از اشعار و تأليفات خويش و ديگران براي آنان املا مي‏کرد...». [۲۹] تاريخ تأسيس اين کتابخانه در منابع موجود ذکر نشده ولي احتمال مي‏رود بين اواخر سده سوم و اوايل سده چهارم از سال 240 تا 323 ه.ق در دوران زندگي ابن‏حمدون ساخته شده باشد. اما کتاب‌هاي موجود در آن با توجه به تنوع فعاليت‌هاي خود او که طبق نقل منابع، به فقه و شعر و ادبيات و تاريخ و نجوم اهميت مي‏داد، شامل علوم مختلف بوده است. [۳۰] از سرنوشت اين کتابخانه وقفي اطلاعي در دست نيست، زيرا جمعي از مردم موصل به خاطر حسدورزي نسبت به دانش و مقام و موقعيت وي نزد خلفا و وزرا و علما او را متهم به سخن‏چيني کردند. آنان بر ضد او اعلاميه نوشته و شهادت دادند که وي مرتکب اعمالي بسيار زشت شده است؛ لذا او را از موصل تبعيد کردند. او به بغداد گريخت و پس از اين رويداد خبري از اين کتابخانه که منشأ خدمات فراوان به مردم موصل بود و راه کسب و دانش و ادب را براي آنان هموار ساخت، به دست ما نرسيد. [۳۱] در متون تاريخي از کتابخانه‏هاي وقفي در ايران نيز سخن به ميان آمده که نشان مي‏دهد وقف کتاب و کتابخانه از سابقه ديريني برخوردار بوده است و پشتوانه انقلاب فرهنگي و فکري در ايران و جهان اسلام بوده که نقش اساسي در تحولات فکري و اعتقادي مردم ايفاء نموده است و توانسته آثار اجتماعي فراواني از خود به جاي گذارد، که در اينجا به نمونه‏هايي اشاره مي‏کنيم. از کتابخانه‏هاي وقفي ايران در گذشته کتابخانه ري بوده است. ياقوت حموي مي‏نويسد: «ملک نوح بن منصور ساماني والي خراسان مخفيانه به صاحب بن عباد نامه نوشت و او را به همکاري با خود فراخواند و قول داد او را از حقوق و مزاياي سالانه برخوردار سازد ولي وي دعوت او را نپذيرفت و بهانه‏هايي آورد يک بهانه‏اش اين بود که به اندازه چهارصد بار شتر يا بيشتر از کتاب‌هاي علمي نزد اوست که اکثر آن وقف شهر ري است». [۳۲] سپس حاشيه‏اي را از ابوالحسن بيهقي نقل مي‏کند که عين عبارت آن چنين است: «به اعتقاد من، دليل بر وجود اين کتابخانه در ري اين است که من در آنجا به مطالعه مي‏پرداختم و ده جلد از فهرست کتاب‌هاي آن را که سلطان محمود قبلاً آن‌ها را سوزانده بود، مشاهده کردم. او چون وارد ري شد، به او گفتند: اين‌ها کتاب‌هاي رافضي‌ها و بدعت‌گذاران است، دستور داد همه کتاب‌هاي کلامي را از ميان آن‌ها جدا کرده کتابخانه را بسوزانند. [۳۳] تصريح به بيت الکتب ري اشاره به اين است که آنجا يک کتابخانه وقفي عمومي بوده است، چنان که ارتباط دادن ميان اين کتابخانه و کتاب‌هاي صاحب بن عباد توسط بيهقي بر وقفي بودن آن دلالت مي‏کند، زيرا محمد ماهر حماده اشاره کرده که صاحب بن عباد کتابخانه‏اش را وقف کرد و بعدها کتابخانه‏اي عمومي شد. [۳۴] البته او اشاره نکرده به اين که اين اطلاعات را از چه منبعي کسب کرده و شايد از متن معجم الادباء ياقوت حموي که بدان اشارت شد استفاده کرده است. چنانچه بيت الکتب ري را کتابخانه‏اي وقفي و مؤسس آن را صاحب بن عباد بدانيم، تاريخ وقف آن سال 385 ه.ق - سالي که او وفات يافت - خواهد بود. [۳۵] از ديگر کتابخانه‏هاي وقفي ايران، مي‏توان از کتابخانه فيروزآباد ياد کرد. اين کتابخانه را وزير قوام‏الدوله عمادالدين ابومنصور عادل فرزند «مافنه»(م 433 ه.ق) تأسيس کرد. او وزير دربار و ملک بويه و مردي عفيف، فاضل، خوش آوازه و نيک سيرت بود. [۳۶] ابن جوزي درباره اين کتابخانه مي‌گويد: «کتابخانه‏اي بود که نوزده هزار جلد کتاب داشت و او آن را بر طالبان علم وقف کرده بود و در ميان کتاب‌هاي موجود در آن کتاب ناشناخته‏اي وجود نداشت، در اين کتابخانه چهار هزار برگه دست نوشت به خط بني‏مقله موجود بود.» [۳۷] اين اثير در اين باره مي‌نويسد: «او کتابخانه را در فيروزآباد بنا کرد و هفت هزار جلد کتاب در اختيار آن نهاد.» [۳۸] ابن اثير درباره عظمت اين کتابخانه مي‌نويسد: «گنجينه کتابي که او در شهر فيروزآباد وقف کرده بود، هفت هزار جلد کتاب و چهار هزار برگه دست نوشت به خط ابوعلي و ابوعبدالله فرزند مقله داشت.» [۳۹] شهر فيروزآباد که اين کتابخانه را فرزند «‏مافنه» در آنجا وقف کرد، يکي از شهرهاي کوچک استان فارس در نزديکي شيراز است و اين امر تصويري از انتشار کتابخانه‏ها در شهرهاي کوچک و بزرگ جهان اسلام در آن زمان، به ما ارائه مي‏دهد. بدون ترديد اين کتابخانه به سبب در اختيار داشتن کتاب‌هاي نفيس و با ارزش نظر علما را در نقاط بسياري به خود جلب کرده بود. [۴۰] کتابخانه نظاميه بغداد با توجه به شهرت و حرمتي که از آغاز تأسيس کسب نموده بود بسياري از دانشمندان و بزرگان را بر آن مي‏داشت که کتاب‌هاي ارزنده خود را به صورت وقف در اختيار اين نهاد علمي آموزشي قرار دهند. اين کتاب‌ها مرتب محل مراجعه استادان و دانشجوياني بود که در حجره‏هاي مسکوني نظاميه زندگي شبانه روزي داشتند و از خوراک و مدد معاش نظاميه استفاده مي‏کردند. دانشمندان و فرمانروايان متعددي براي رونق اين کتابخانه، کتاب‌هاي شخصي خود را به آن اهدا مي‌نمودند که از معروف‏ترين اهدا کنندگان کتاب به کتابخانه نظاميه مي‏توان به افراد زير اشاره کرد: ابوجعفر لازري طبري فقيه شافعي(م 598 ه.ق) دانش آموخته نظاميه که کتاب‌هاي بسيار به خط خود نوشت و همه را بر کتابخانه نظاميه وقف کرد. ناصر خليفه عباسي(622 -575 ه.ق) که کتابخانه بزرگي در کنار کتابخانه قديم نظاميه ساخت و بالغ بر ده هزار کتاب نفيس درالخلافه را که مانندش در جايي يافت نمي‏شد، وقف بر اين کتابخانه کرد. ابن‏النجار محب الدين بغدادي(م 643 ه.ق) نويسنده ذيل تاريخ بغداد بر تاريخ خطيب بغدادي، کليه کتاب‌ها، از مصنفات خود را که بالغ بر بيست و دو عنوان کتاب بود، وقف بر کتابخانه نظاميه کرد. ابن‏ساعي بغدادي(م 674 ه.ق) از فقيهان و مورخان و شاعران معروف که در قرائت‌هاي هفت‌گانه نيز استاد بود، همه آثار علمي خود و مصنفات ديگران را که بيش از شصت مجلد بود، به صورت موقوفه به اين کتابخانه اهدا کرد. [۴۱] کتابخانه قطب‏الدين همداني نيز در رديف کتابخانه‏هاي وقفي بوده که آن را قطب‏الدين ابوالعلا حسن بن احمد بن حسن همداني عطاره(م 569 ه.ق) که حافظ قرآن و محدث و يکي از علما و زهاد برجسته زمان خويش بود، در شهر همدان تأسيس کرده است. او همه کتاب‌هايي را که براي خود فراهم آورده بود، بر آن وقف کرد. [۴۲] البته هنوز گزارشي بدست نيامده تا معلوم سازد که آيا اين کتابخانه ساختماني مستقل داشته و يا جزيي از منزل وي بوده است. آنچه ترجيح دارد اين است که کتابخانه بخشي از منزل او را اشغال کرده بود پس از آن که آن را وقف کرد، امکان ورود طلاب علم و مطالعه کنندگان به آنجا و استفاده از آن برايشان فراهم شد. [۴۳] از ديگر کتابخانه‏هاي وقفي در ايران کتابخانه مبارک‌شاه در مرورود است و گويند که فخرالدين ابوسعيد مبارک‌شاه فرزند حسين مروزي(م 602 ه.ق)، «خانه خوبي در باغي زيبا داشت و در آن گنجينه‏اي از کتاب‌هاي مربوط به علوم مختلف را قرار داده بود. او در خانه‏اش همه وسايل مورد نياز هم‌نشين خود را از قبيل نرد، شطرنج و انواع خوردني‌ها و نوشيدني‌ها قرار داده بود». [۴۴] در اهميت و نقش گسترده وقف کتاب و کتابخانه سعيد ديوه‏جي مي‏گويد: از سده چهارم هجري قمري به بعد کتابخانه‏هاي وقفي در سراسر جهان اسلام رواج يافت به درجه‏اي که کمتر شهري يافت مي‏شد که خالي از «کتابخانه وقفي» باشد.» [۴۵] اين کتابخانه ‏ها به دليل کتاب‌هاي وقفي موجود در آن‌ها بسيار مورد توجه طلاب واقع شد و کتابخانه ‏ها نيز در دستيابي به کتاب‌هاي جديد به آن‌ها کمک مي‏کردند و فرصت‌هايي را براي آشنايي طالبان علم با افکار و انديشه‏هاي مؤلفان سراسر جهان اسلام در اختيارشان قرار مي‏دادند. تعداد اين کتابخانه‏ها در اندلس به حدي رسيده بود که ابوحيان نحوي بر خريدار کتاب عيب مي‏گرفت و مي‏گفت: «خدا به تو عقل معاش دهد ]چرا کتاب مي‏خري!؟[ من هر کتابي را بخواهم از کتابخانه‏هاي وقفي به امانت مي‏گيرم» [۴۶]

براي مشخص ساختن افزايش تعداد کتابخانه‏هاي وقفي و گسترش آن‌ها، فقط يک نکته ذکر مي‏کنيم که در سده هفتم هجري قمري تنها در شهر مروشاه‌جان، ده گنجينه کتاب وقفي وجود داشته است. 

[۴۷] خواجه نصيرالدين طوسي(م 672 ه.ق) که مسئوليت و نظارت بر کل موقوفات قلمرو وسيع هولاکو را بر عهده داشت کتاب‌هايي که در اثر جنگ‌هاي آن دوره پراکنده شده بود را از سرزمين‌هاي مختلف در مراغه گرد آورد و کتابخانه موقوفه چهارصد هزار جلدي براي دانشمندان تدارک ديد [۴۸] از ديگر کتابخانه‌هاي وقفي مي‌توان به کتابخانه شصت هزار جلدي مجتمع ربع رشيدي [۴۹] در اواخر سده هفتم اشاره کرده که در بُعد دوازدهم (توسعه پايدار) بدان خواهيم پرداخت. علاوه بر وقف کتابخانه که گزارشات متعددي درباره آن در تاريخ ايران وارد شده است، برخي از خيرانديشان به وقف کتاب پرداخته‌اند و کتاب‌هاي خود را وقف عام براي استفاده عموم نموده‌اند. البته در اين که کتاب را مي‌توان وقف کرد يا نه نظرات متعددي مطرح بوده است. عبدالله جبوري در مقاله‏اي در خصوص «وقف کتاب» مي‏نويسد: «علاقه مسلمانان به دانش و دانشمندان و تشويق اسلام به فراگيري علم موجب شده تا فقها وقف اشياي منقول مانند کتاب را جايز دانسته آن را از اصل کلي در وقف استثنا کنند چرا که اصل در وقف هميشگي بودن آن است و جز در اموال غير منقول صحيح نيست ولي فقها وقف منقول را از باب استحسان که از ادله فقهي معروف آنان است جايز دانسته‏اند. از اين رو وقف کتاب پديد آمد و مسلمانان و افراد خير و نيکوکار به انگيزه خيرخواهي و سود رساني به مردم اقدام به وقف کتاب کردند. [۵۰] فعال شدن نهضت علمي در جهان اسلام، و افزايش تعداد محققان و دانش‌پژوهان ديني، باعث گشت حاکمان و وزرا و ثروتمندان به اهميت فراهم آوردن کتاب براي ارايه بيشتر به تعداد متقاضيان پي ببرند و کتاب را يکي از وسايل انجام کار نيک بدانند. اين انگيزه و علاقه‏مندي آنان به اشاعه علم و غلبه بر مشکل دستيابي طلاب شهرها و مناطق مختلف به کتاب‌هاي موجود در سراسر جهان اسلام به پيدايش وقف در خصوص کتاب و کتابخانه‏ها منجر شد. برخي از مردم کتاب‌هايشان را بر عموم مسلمانان وقف مي‏کردند و کتاب‌هاي آنان ]براي استفاده همگان[ در گنجينه کتاب‌هاي مساجد قرار داده مي‏شد. برخي وقف آن‌ها را به مکان يا شهر معين اختصاص مي‏داند و مي‏گفتند: اين کتاب را بر فلان جا يا فلان شهر... وقف مي‏کنيم و برخي ديگر استفاده از آن‌ها را آزاد مي‏گذاشتند. گاهي واقف شرايطي را براي استفاده يا به امانت سپردن کتاب‌هاي وقفي وضع مي‏کرد، چنان که قاضي ابن‏حيان خارج کردن کتاب‌ها ر از کتابخانه ممنوع ساخت و برخي از واقفان کتاب همانند ابن‏خشاب کتاب‌هايشان را بر اهل علم وقف کردند. [۵۱] بايد توجه داشت، اولين کتاب‌هاي وقفي در اسلام متون کامل قرآن کريم و يا سوره‌هايي از آن بوده که خيرين استنساخ و يا افرادي را براي کتابت اجير مي‌کردند و حاصل کار را وقف مساجد مي‌نمودند تا همگان از آن استفاده کنند و به اين ترتيب، رسم رايج وقف قرآن به وقف کتاب نيز کشيده شد؛ [۵۲] و لذا جاي شگفتي نيست که در کنار دارالعلم و مدارس، کتابخانه‏هاي عمومي براي وقف کتاب وجود داشتند و تمام کساني که مي‏خواستند کتاب‌هاي خود را هبه کنند و امکاني براي ايجاد ساختمان‌هاي خصوصي براي اين کار نداشتند، به طور طبيعي به فکر افتادند، کتاب‌هاي خود را وقف اين کتابخانه‌ها و يا مساجد کنند؛ البته کمي بعد از پيدايش دارالعلم است که ما کتاب‌هاي وقفي را در مساجد بزرگ مي‏بينيم. [۵۳] در دوران مختلف که در کشورمان به تأسيس مدارس علميه اهتمام مي‌نمودند، بنا بر شواهد فراوان براي آن کتابخانه‌هايي فراهم مي‌آوردند، کمپفر به هنگام توضيح در باب ساختمان مدارس در اين باره مي‏گويد: چه بسا که در اين بنا يک کتابخانة عمومي يا مجموعه‏اي از ابزار نجومي تعبيه کرده‏اند. [۵۴] همچنين بسياري از افراد که خود قادر به ساخت مدرسه نبودند کتاب‏هايي را بر مدارس موجود وقـف مي‏کردند. منابع تاريخي نيز خبر مي‏دهند که گاه عالمان و پادشاهان کتاب‏هايي را به کتابخانه مدرسه اختصاص مي‏دادند. در برخي از وقـفنا‏مه ‏هاي مدارس فهرستي از کتاب‏هاي وقـف شده وجود دارد که بيشتر در پشت وقـفنا‏مه يا در حاشيه آن نوشته شده است. براي نمونه در شهر اصفهان پشت وقـفنا‏مه مدرسه‏ جده کوچک اسامي هفتاد و شش کتاب وقـفي در چهار دسته ذکر شده است و ثواب هر دسته به روح يک نفر تقديم شده است، که اين افراد عبارتند از: شـاه عبـاس اول، دل‌آرام خانم واقف مدرسه، شـاه‏زاده مرحوم صفي ميرزا و شـاه صفي. برخي از اين کتاب‏ها عبارتند از: صحيفه‏ کامله، و تفسير کشاف، مختلف الشيعه، مطول، جداول مدارک، شرح منهاج الاصول، شرح مطالع، حاشيه امري و حاشيه قديم شرح الفيه ابن جمهور، شرح شمسيه، رساله کلاميه، صرف مير سيد شريف، شرح نفيسي و طلب الملوک. [۵۵] علاوه بر آن مدرسه سلطانيه چهار باغ (مدرسه امام صادق) داراي کتابخانه‌اي عظيم بوده و کتاب‌هاي خطي فراواني داشته است. تعدادي وقـفنا‏مه خاص کتاب نيز در دست است که جداي از وقـفنا‏مه‏هاي مدارس مي‏باشند و بيشتر شامل متني است که بر وقـفيت کتاب دلالت دارد و يا در اول و آخر کتاب‏هاي وقـفي نوشته شده است. مواردي نيز از وقـف بر استنساخ کتاب وجود دارد که گاه شرائط استفاده از اين کتاب‏ها را نيز به تفصيل بيان کرده‏اند. دو نمونه جالب از اين اسناد به کوشش آقاي رضا مختاري در مجله ميراث جاويدان به چاپ رسيده است. يکي مربوط به وقـفنا‏مه کتاب‏هاي مدرسه چهارباغ اصفهان است و ديگري مربوط به کتاب‏هايي است که از محل درآمد حمام نقش جهان اصفهان استنساخ شده‏اند. [۵۶] همچنين برخي از واقفين مقداري از درآمد حاصل از موقوفات خود را به اين مهم اختصاص داده‏اند. حاج محمد ابراهيم يوزباشي در وقفنامه خود ذکر کرده که آن چه از مصارف موقوفه باقي بماند، «کتاب‌هاي احاديث و تفاسير و علوم دينيه و قرآن مجيد و صحيفه کامله تهيه و استنساخ نمايند». سپس براي نوع استفاده از اين کتاب‏ها نيز مقرراتي را وضع کرده است. به اين ترتيب که کتاب‏هاي قرآن و صحيفه را به هرکس که صلاحيت دارد هديه دهند و از او التماس کنند که براي واقف طلب آمرزش و دعاي خير کند. نکته قابل توجه در اين گونه وقفنامه‌ها آن است که تمامي اسناد موجود حاکي از وقـف بر کتاب‌هاي علوم ديني و مذهبي هستند. چرا که از اين راه واقف مي‏تواند اميدي به کسب ثواب اخروي داشته باشد. با اين وجود استفاده از اين کتاب‏ها شرايط و ضوابط خاصي داشتند که بعضاً در وقفنامه‏هاي مربوطه آورده شده است. در فضاي امروزي نيز بسياري از کتابخانه‌ها را سراغ داريم که هرچند نام وقف بر آن ننهاده‌اند ولي توسط افراد خيرانديش براي ايجاد فضاي علمي در جامعه ايجاد و اداره مي‌شود. براي نمونه در شهر اصفهان به کتابخانه عظيم اميرالمؤمنين و کتابخانه الزهراء مي‌توان اشاره کرد که موسسان آن دو عالم جليل‌القدر در اين شهر مي‌باشند. همچنين کتابخانه آيت الله العظمي مرعشي در قم و کتابخانه ملک در شهر يزد و... از موارد قابل اشاره در اين باب است. همچنين در نيت‌هاي واقفان به مواردي برمي‌خوريم که براي احداث کتابخانه‌هاي تخصصي(811709013) و عمومي(811709016) وقف شده همچنين اموالي جهت تجهيز کتابخانه(811801014)، صحافـي کتـاب‌ (811804010)، خريد کتاب و سايــر احتياجات کتابخانه(811701003)، (811701007)، جهت کتابدار(811805004) و يا ساخت کتابخانه در اماکني همچون بقعه امامزاده‌ها(812301008) وقف شده و واقفان اموالي را براي خريد کتاب براي اماکني خاص همچون کتابخانه عتبات(811901002)، يا افرادي معين چون دانش آموزان بي بضاعت(811703003) و طلاب فقير(812101040) و يا کتاب‌هايي خاص مانند کتاب‌هاي علوم قرآني(811601002) و کتاب‌هاي ديني و مذهبي(از 811602001 تا 911602018)، اختصاص داده شده است.

پانویس

  1. ر.ک نقش وقف در آبادی شهرها.
  2. مدینه اسلامی ص82و63.
  3. غازان خان از فرماندهان مغول در سال 694 در محضر شیخ صدر الدین ابراهیم حموی به اسلام روی آورد وپس از آن توانست موقوفات فراوانیاز جمله شنب غازان که یک شهر موقوفه ای است از خود به جای گذارد که از اماکن مشابه ربع رشیدی وهم زمان با آن احداث شده وبناهای خبری بود که به نام شنب (مساوی گنبد)غازان در سه فرسنگی جنوب غربی تبریزآن زمان بود.متاسفانه این اثر گران قدر در زمان شاه عباس به سال 1019برای جلوگیری از حمله عثمانیان تخریب گردند وبا مصالح آن قلعه ای برای حاکم تبریز ساخته شد»(ص46و100بررسی روش اداری وآموزشی ربع رشیدی/مهدی بروشکی).
  4. جامع الخیرات، یا وقفنامه سید زکی الدین یزدی، ص41.
  5. بینش اسلامی وپدیده های جغرافیایی، ص84.
  6. نشریه پیام، ارگان یونسکو، آبان وآذر1360.
  7. علم وتمدن در اسلام، ص70.
  8. البدایة والنهایة، ج13، ص249.
  9. یادنامه خواجه نصیر طوسی، ص90.
  10. تاریخ علم کمبریج، ص316.
  11. فوات الوفیات، ج3، ص245 .
  12. روزنامه اطلاعات، خرداد1352، شماره14124.
  13. مقدمه مختصر الاول.
  14. ر.ک: تلخیص مجمع الآداب، (همه مجلدات).
  15. مدینه اسلامی، ص237.
  16. تحلیلی فضایی-کالبدی بازار اصفهان.
  17. ر.ک: بهره وری موقوفات موانع وراهکارها.
  18. مختصر النافع.
  19. «احمد بن ابراهیم حیدری» در کتاب«مجا لات الوقف ومصارفه فی القدیم والحدیث» در ابعاد وقف قدیم وجدید در ضمن بحث پیرامون فقراء ومساکین می گوید. «وهذا من أشهر مصارف الوقف فلا یحتاج الی کثرة أمثله».
  20. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص244.
  21. ر.ک تعزیه، هنر وقفی ایران ومیراث جاویدانی از قلمرو وآیین وایمان.
  22. مسجد گوهرشاد مشهد وموقوفات آن.
  23. تعزیه، هنر وقفی ایران ومیراث جاویدانی از قلمرو آیین وایمان.
  24. سقاخانه های قدیمی تهران.
  25. نقش وقف کتاب در تمدن اسلامی.
  26. الآغانی، ص51.
  27. تاریخ الوصل، ج1، ص192.
  28. معجم الادباء، ج7، صص191-192.
  29. معجم الادباء، ج7، ص192.
  30. معجم الادباء، ج7، ص192.
  31. معجم الادباء، ج7، ص192.
  32. معجم الادباء، ج16، ص259.
  33. معجم الادباء، ج16، ص259.
  34. المکتبات فی الاسلام: تشأتها وتطورها ومصائرها، ص128.
  35. وقف وساختار کتابخانه های اسلامی، ص43.
  36. المنتظم، ج8، ص64.
  37. المنتظم، ج8، ص64.
  38. الکامل فی التاریخ، ج9، ص502.
  39. البدایة والنهایة، ج12، ص50.
  40. وقف وساختار کتابخانه های اسلامی، ص48.
  41. وقف وساختار کتابخانه های اسلامی، صص177-178.
  42. تلخیص مجمع الآداب فی معجم الالقاب، بخش چهارم، صص626-627.
  43. وقف وساختار کتابخانه های اسلامی، ص53.
  44. تلخیص مجمع الآداب فی معجم الالقاب، بخش سوم، صص290-291.
  45. التربیة والتعلیم فی الاسلام، ص73.
  46. نفح الطیب، ج2، ص543.
  47. وقف وساختار کتابخانه های اسلامی، صص33-36.
  48. مقاله«سرگذشت دانش ودانشمندان در حمله مغول»، ص315.
  49. بررسی روش اداری وآموزشی ربع رشیدی، صص139-142.
  50. مکتبة الاوقاف العامة، تاریخها وتوادر مخطوطاتها، ص8.
  51. المکتبات فی الاسلام، ص172.
  52. کتابخانه های عمومی، نیمه عمومی عربی، صص310-321.
  53. کتابخانه های عمومی، نیمه عمومی، ص153.
  54. سفرنامه کمپفر، ص144.
  55. چهار وقفنامه از چهار مدرسه دوره صفوی، ص107و108.
  56. ر.ک: وقفنامه کتاب از عهد صفوی.