آثار اجتماعی وقف اسلامی در ایران (قسمت اول)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حجت الاسلام و المسلمین سید احمد سجادی

چکیده

یکی از سنت‌های نیکو، حسنه و با قدمت طولانی ادیان و مذاهب مختلف که مورد توجه و علاقه عموم مردم و اندیشمندان صالح و پیامبران الهی بوده و اسلام نیز بر آن تأکید ورزید و از سوی ائمه اطهار (علیهم السلام) سفارشات فراوان یافت به گونه‌ای که مشروعیت آن بر کسی پوشیده نیست، وقف می‌باشد. نهاد وقف از جمله مصادیق خیریه‌ای و نیک دوستی دین مبین اسلام است. آثار و پیامدهای اجتماعی وقف از جنبه‌های مختلف و به گونه‌ای آشکار در جامعه ایران قابل مشاهده است. در واقع وقف یک حرکت انسانی در جامعه دینی است که بر اساس اختیار در جامعه‌های مختلف صورت می‌گیرد. بدین لحاظ دارای ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده و این آثار به همدیگر پیوندی تنگاتنگ دارد به طوری که حتی نتایج آشکار اجتماعی آن نیز دارای وجوه فرهنگی و اقتصادی و حتی و معرفتی خاص می‌باشد. در این نوشتار به آثار اجتماعی وقف و با تأکید بر بخش خاصی از این مباحث که در حیطه وقف اسلامی در جامعه ایرانی است، می‌پردازیم. کلیدواژه‌ها: وقف، ایران، وقف اسلامی، آثار اجتماعی وقف.


مقدمه

روش تحقیق در نوشتار حاضر کتابخانه‌ای و با مراجعه اسناد اوقافی و مطالعه کتاب‌ها و مقالات مربوطه و همچنین بررسی هزینه‌ها و مصارف نیات واقفان کل کشور و مقابله اسناد اوقافی که در مرکز اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه موجود می‌باشد یا توسط آن سازمان و ادارات تابعه به چاپ رسیده با دیگر اسناد اوقافی در آستان قدس رضوی و کتابخانه‌های مجلس و ملی صورت گرفته است. در این مقاله ابتدا به سیر تاریخی وقف در کشور ایران تا پایان دوره ستم شاهی می‌پردازیم و از آنجایی که در دوره جمهوری اسلامی تحولاتی عظیم در سامان‌دهی و اداره موقوفات صورت گرفته که خود دارای مباحثی طولانی است به ذکر اشاره‌ای از آن بسنده کرده و مباحث گسترده‌اش را طرح نمی‌کنیم. این بررسی ابتدایی از آن روی دارای اهمیت است که تا سیر تاریخی وقف در ایران روشن و مبین نشود نمی‌توان هیچ یک از آثار خصوصاً اثرات اجتماعی وقف را در ایران مورد کاوش قرار داد. هرچند پیرامون «وقف»، «آثار وقف»، «وقف اسلامی» و «وقف در ایران» مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی نگاشته شده ولی کمتر به «آثار اجتماعی وقف» پرداخته شده است و تعداد مقاله‌ها و کتاب‌های نوشته شده در این زمینه بسیار کم است؛ لذا طی چند شماره و در چهار قسمت به بررسی آثار اجتماعی وقف اسلامی در ایران می‌پردازیم و از میان انبوه آثار کوچک و بزرگ، بیست و یک اثر در قالب ابعاد اجتماعی وقف ذکر می‌گردد.


وقف و ایران اسلامی

آغاز اسلام

ایران در سال 32 ه.ق با مرگ یزدگرد جزء قلمرو اسلامی شد. از زمان آغاز دین مبین اسلام هنوز چند قرنی سپری نشده بود که سطح موقوفات در ایران نیز مانند سایر شئون تمدن اسلامی به وضع شگفت انگیزی رو به توسعه گذارد و املاک و مستغلات بزرگ و پر درآمد یکی پس از دیگری برای خیرات و مبرات عمومی وقف شد و مدارس و مساجد و بیمارستان‌ها و تیمارستان‌ها و جذامی‌خانه‏ها و پل‌ها و رباط‌ها و کاروانسراها و حمام‌ها و بازارها و آب انبارها و نظایر این‌ها از جانب مردم نیکومنش و خیراندیش برای استفاده عموم خاصه فقرا و مستحقان در شهرستان‌ها و قصبه‏ ها و دهستان‌ها وقف گردید.

عباسیان

در دوره عباسیان(132تا 656 ه.ق مصادف با 128تا 637ش)، رقبات موقوفات و درآمد آن‌ها در تمام کشورهای اسلامی رو به ازدیاد گذارد و مردمان خیراندیش و امرا و وزرا و بزرگان و تجار موقوفات بسیاری برای امور عام‌المنفعه از خود به یادگار گذاردند. در عصر عباسیان، طولانی‌ترین و پهناورترین حکومت اسلامی بنیان گذاری شد که در برپایی و ادامه حکومت، ایرانیان نقش‌آفرینی بسیار کردند و همان طور که در تمام شئون علمی و ادبی و کشورداری، ایرانیانِ مسلمان نسبت به سایر مسلمانان ممتاز و پیشرو بودند، در انجام وقف و کار خیر نیز پیش قدم شدند و ابتکاراتی در مصارف وقف از خود نشان دادند که هنوز قسمتی از آثار و ثمرات نیک آن باقی است. در همین عصر هنگام پادشاهی آل‌بویه -که از خاندان‌های ایرانی‌الاصل بودند- در شهرهای بزرگ ایران و عراق از قبیل اصفهان و شیراز و ری و بغداد املاک بسیاری بر امور فرهنگی، بهداشتی و دینی به وسیله مردمان خیراندیش و وزرای دانشمندآن طایفه وقف گردید.


سامانیان

در دوره سامانیان(279 تا 389 ه.ق مصادف با 271 تا 378ش) در نیمه دوم سده چهارم تشکیلات اداری به نام دیوان اوقاف به وجود آمد که به کار مساجد و اراضی موقوفه رسیدگی می‌کرده است. قبل از آن وظیفه اداره اوقاف بر عهده قضات بوده است. از به وجود آمدن دیوان اوقاف معلوم می‌شود که در این دوره موقوفات نسبتاً فراوان بوده است برای مثال در این دوره که به علم و دانش بها داده می‌شد، ابوالحسن محمد بن شعیب بیهقی(م 324 ه.ق) مدرس و مفتی شافعیان خراسان که از نزدیکان ابوالفضل بلعمی(م 329 ه.ق) وزیر دانشمند ایرانی بود، در کوی سیار نیشابور مدرسه‏ای تأسیس کرد و مبالغی هنگفت از اموال خود را برای اداره‏ این مدرسه و کمک به دانشجویان شاغل به تحصیل در آن وقف کرد [۱] از طرفی چون مهم‌ترین منبع درآمد در این دوره زمین کشاورزی بود و رقبات موقوفه را اراضی کشاورزی تشکیل می‌دادند، لذا موقوفات از اهمیت ویژه و حیاتی برخوردار بود.


آل بویه

در دوره آل بویه(320 تا 447 ه.ق مصادف با 311 تا 434ش) عضد الدوله دیلمی(م 372 ه.ق) در سال 358 ه.ق بیمارستان معروف «عضدی» را در بغداد ساخت و سپس در شهرهای دیگر نیز بیمارستان‌هایی ساخته شد که در کتاب‌های تاریخی به نام فارسی «مارستان» و «مارستانات» نام برده شد که بسیاری از آن بیمارستان‌ها وقف بیماران و مداوای مردم گردید. [۲] «مارستان عضدی» دارای بیست و چهار پزشک بوده و در آنجا تمام وسایل دارو و لوازم پزشکی و جراحی و کحالی و شکسته‏ بندی و فصادی وجود داشته است. [۳]

سلجوقیان

در دوره سلجوقی(429 تا 490 ه.ق مصادف با 419 تا 476ش)، به ویژه در دوران حکومت معزالدین ابوالفتح ملک شـاه اول(م485ق) به سال 465 ه.ق که اصفهان به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود؛ وزیر دانشمند او یعنی خواجه نظام الملک که بیش از پنجاه سال با اقتدار و تدبیر وزارت کرد بناهای زیادی را احداث و وقـف امور خیریه کرد. از بناهای مهم آن عصر مسجد جامع فعلی شهر و مدرسه نظامیه است. در دوره این وزیر دانشمند به علم و دانش بهایی ویژه داده شد، و دانشگاه‌های زیادی به دستور او ساخته شد که به نظامیه مشهور شدند. مهم‌ترین نظامیه، نظامیه بغداد بود و صدقات و موقوفات بسیاری برای دانشمندان و مدرسان و دانشجویان مدارس و پارسایان وقف گردید. [۴] تاریخ نگاران جمع درآمد این موقوفات و دانشگاه‌ها را بالغ بر ششصد هزار دینار نوشته و فقط جمع درآمد موقوفات مدرسه نظامیه بغداد را شصت هزار دینار ذکر کرده‌اند. [۵]

مغولان

با استیلای مغولان بر ایران(628 تا 654 ه.ق مصادف با610 تا 635 ش)، عالمان و مؤلفان و مدرسان و عارفان و هنرمندان بزرگی در فتنه و یورش بی رحمانه آنان کشته شدند یا راه غربت و آوارگی در پیش گرفتند و باب خیرات بسته شد و اقدامات فرهنگی و از جمله وقف و رسیدگی به موقوفات تعطیل گشت و مراکز علمی و دینی و بسیاری از مراکز وقفی و موقوفه‌ای، در این آشوب فرهنگ‏سوز از میان رفت. به واسطه این فتنه، پیوند ممالک اسلامی گسسته شد و داد و ستدهای علمی و فرهنگی مسلمانان و ارتباطات پربرکت مدارس و مراکز علمی جوامع اسلامی متوقف گشت در چنین وضعیتی شاهد آن هستیم که وضع موقوفات آشفته گردد و اشراف برخی از آن‌ها را تصرف کنند. تلاش‌های خواجه نصیر طوسی در دوره هولاکو(از سال651 تا 663 ه.ق) برای سرو سامان دادن به وضع موقوفات، نتیجه خوبی داشت ولی جامع نبود و مشکلات همچنان تا زمان اسلام آوردن ایلخانیان مغول ادامه داشت.


ایلخانیان

با استیلاء ایلخانیان بر ایران(654 تا750 ه.ق مصادف با 635 تا 728ش) و انقراض حکومت عباسیان در سال 656 ه.ق کم کم، اوضاع به گونه‌ای شد که ایرانیان در دستگاه‌های حکومتی راه یافته، لذا غازان خان در سال 690 ه.ق به سلطنت رسید و رشیدالدین فضل الله وزیر او شد، این حاکم وقف دوست در شهرها و نقاط گوناگون تحت سلطه خود در ایران اماکن مذهبی و عمومی فراوانی ساخت و همه آن ها را وقـف کرد که ذهبی گزارشی از موقوفات او را بیان می‌نماید. [۶] در دوره سلطنت غازان خان، موقوفات جالب توجهی وجود دارند که بررسی آن‌ها از جهات مختلف سودمند است. غازان خان پس ازمسلمان شدن نام خود را محمد نهاد و به تأسیس موقوفاتی همت گماشت که در نوع خود کم نظیر است. [۷] وی موقوفاتی را جهت انجام انواع امور عام‌المنفعه از مسجد و مدرسه گرفته تا گرمابه و دارالشفاء تأسیس نمود [۸] و علاوه بر این‌ها مقرر کرد که مکتب‌ خانه‌های معینی در کشور تأسیس شوند و هر مکتب‌ خانه، یک‌صد نفر یتیم را ثبت‌نام کرده و به هر یک قرآن و سواد آموخته و پس از اتمام درس، ایشان را فارغ‌التحصیل کرده، یک‌صد یتیم دیگر را تعلیم دهند و در طول تحصیل ضروریات زندگی دانش‌آموزان تکفل شود. او موقوفاتی را برای پرورش اطفال سر راهی قرار داد تا به سن تمیز رسیده و به صنعت و پیشه‌ای مشغول گردند. در این دوره است که به دست رشیدالدین فضل الله وزیر فرزانه ایلخانیان موقوفات ربع رشیدی در تبریز به وجود آمد. تلاش‌های رشیدالدین فضل الله همدانی در این زمینه بسیار حایز اهمیت است. با توجه به این که موقوفات در این دوره بسیار چشمگیر بوده و رشیدالدین فضل الله تأکید زیادی بر آن داشت. همین وسعت و اهمیت سبب ایجاد تشکیلات منظمی برای اداره موقوفات به نام حکومت اوقاف، وابسته به دیوان قضا گردید که تحت نظارت قاضی القضات عمل می‌کرد و رئیس آن حاکم اوقاف بود. همچنین رشیدالدین فضل الله طی فرمانی می‌نویسد: «اگر نقصان عواید اوقاف به علت صدور حواله و مطالبه مالیات زاید از طرف دیوان است موقوفات را باید از پرداخت این حواله‌ها و مالیات معاف دارند.» [۹] در سده هشتم با آن که واقفان بزرگی همچون خواجه رشیدالدین کشته شدند و موقوفات ربع رشیدی با خاک یکسان و آثار آن نابود گشت [۱۰] ولی شاهد آن هستیم که مسئله وقف در خانواده‌ها و مجامع و محافل دولتی مطرح شد و وقف نا‌مه‌های جدیدی نوشته گشت؛ مثلا وقفنامه سه ده کاشان که عبارتند از: بیدگل، هراسکان و مختص آباد، در آن دوران در سال 703 ه.ق نوشته شده است. [۱۱] وقفنامه مدرسه رکنیه یزد [۱۲] ، مسجد جامع جدید یزد(که واقفان آن سید رکن‏الدین ابوالمکارم محمد قاضی حسینی یزدی متوفای 732 ه.ق و پسرش سید شمس‏الدین محمد متوفای 733 ه.ق از سادات عریضی بودند) [۱۳] متعلق به همین دوران است. معافیت مالیاتی موقوفات در آن دوران، نشان از گسترش فرهنگ وقف دارد. سلطان احمد جلایر به سال 784 ه.ق به سلطنت جلوس و تا 813 ه.ق در تبریز و بغداد حکومت کرد. وی به سال 773 ه.ق فرمانی در باب معافیت موقوفات مخصوص بقعه‏ شیخ صفی‏الدین اردبیلی از پرداخت مالیات که در آن عهد تحت اداره‏ شیخ صدرالدین موسی(م794ق) پسر شیخ صفی‏ الدین بوده، صادر کرده است و عین این سند مهم تاریخی در کتابخانه‏ ملی پاریس ضبط است. [۱۴]


تیموریان

متأسفانه هنوز زخم چنگیز و فرزندان او التیام نیافته بود که حوادث تاریخی، سرزمین ایران را بار دیگر میدان تاخت و تاز و لگدکوب ترکان تیموری(771ق) کرد [۱۵] ؛ و حکومت تیموریان(771 تا911 ه.ق مصادف با 748 تا 884ش) با زور شمشیر و نیزه در ایران بنیان گذاری شد. با این وجود در این دوره یعنی سده نهم و در عصر تیموری نیز موقوفه‌هایی بر اوقاف کشور افزوده شد و بسیاری از مساجد بزرگ کشور مربوط به این دوره است. مسجد زیبای گوهرشاد در مشهد و در هرات، مسجد حظیره [۱۶] و مسجد امیر چقماق در یزد [۱۷] ، مسجد کبود تبریز [۱۸] در زمره این مساجد هستند. طبق اسناد موجود تیمور شخصاً اراضی زیادی از جمله املاک اصفهان، همدان، طالش و طارم را خریده و وقف خاندان صفوی نموده است. [۱۹]

صفویه

تقریباً پس از سه سده، زمین ه‏ای فراهم شد تا شعله‏ های تمدن اسلامی و ایرانی یک بار دیگر از دل انبوه خاکسترها سر برآورد. این بار پس از غروب آفتابی که از خراسان برآمده بود، آفتاب تمدن اسلامی ـ ایرانی از افق تبریز طلوع و به سوی اصفهان روی کرد، و این شهر را به کانون عظیم علم و هنر و معرفت و حکمت و شعر و ادب مبدل ساخت و اصفهان از آن پس برای صدها سال نگین انگشتری مشرق زمین شد و دوره صفویه(907 تا 1135 ه.ق مصادف با 880 تا 1101ش) آغاز گشت. حکومت صفویه با سلطنت شاه اسماعیل آغاز شد. در دوران صفوی وقف رونق و رواج فراوانی یافت و علاوه بر مردم عادی و متمولین، شاهان صفوی نیز اموال فراوانی را به جرگه موقوفات افزودند. این خاندان بسیاری از املاک خود را وقف مقاصد خیریه و به ویژه وقف بقاع متبرکه شیعه و در رأس همه، وقف آستان مبارک امام رضا (علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) نمودند. در این دوران ماهیت مذهبی سلسله صفویه و تعصب آن‌ها برای مبارزه با دولت عثمانی و به‌کارگیری علماء دین در مناسب کلیدی دولت سبب تحول نوع و مصارف موقوفات گشت. در این دوره تشکیلات مستقلی برای اداره موقوفات زیر نظر صدر به وجود آمد که نمایندگانی در همه شهرهای بزرگ به نام وزیر اوقاف داشت و نظارت بر اوقاف بر عهده آن‌ها بود [۲۰] و این توجه موجب گسترش کاروانسراها، رباط‌ها، تکیه‌ها، امامزاده‌ها و آب انبارهای وقفی در این دوره گردید. در این دوره تمام تاجران و متمولین خصوصاً پادشاهان به ترغیب عالمان دینی، امور موقوفه را تقویت می کردند و املاک و اموال بسیاری را جهت اداره اماکن مذهبی و مورد احترام مانند آستانه مبارکه مشهد و قم وقف کردند؛ و بناهای فراوان موقوفه در اصفهان به وجود آمد که در زمان شاه عباس در کنار بازار شهر وقف می‌شد که عمارت‌های دارالشفاءها، مدارس و کاروانسراها از آن جمله است. در دوران صفویه به خصوص دوره پادشاهی شاه عباسِ اول، موقوفات رشد چشمگیری کرد و شاه عباس که در سال 996 ه.ق بر تخت نشست و حکومت او تا سال 1038 ه.ق ادامه داشت، املاک خاصه خود را که شامل خانات، قیصریه، چهار بازار و حمامات بود به چهارده تقسیم و بر چهارده معصوم وقف کرد. در دوره صفوی در ایران نه‌صد و نود و نه باب کاروانسرا ساخته‌اند و وقف نمودند که تاورنید سیاح فرانسوی که در سال‌های1041 تا 1078 ه.ق(مصادف با 1632 تا 1668م) از ایران بازدید می‌نماید آن ها را مهمان خانه های مشرق زمین نام گذاری کرده است. [۲۱] در این دوره به ترغیب عالمان دینی اغلب خاندان سلطنتی از زن و مرد و امرا و بزرگان کشوری و لشکری از خود موقوفات بسیاری به یادگار گذاردند و چنان در انجام این کار خیر اجتماعی به رقابت افتادند و بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند که املاکی در شهر اصفهان یافت نمی‌شد مگر آن که وقف شده بود. در این دوره که برای هر یک از مقامات کشوری و لشکری، وزراء و مستوفیان، مسئولیتی خاص معین شده بود اداره امور اوقاف ایران نیز به یکی از بزرگان که هم جنبه روحانی و هم جنبه دیوانی و اداری داشت واگذار شده بود. متصدی این مقام بنام صدرالصدور و وزیر اوقاف و مستوفی موقوفات خوانده می‏شد. [۲۲] در کتاب تذکرة الملوک [۲۳] که درباره تشکیلات و سازمان اداری و مشاغل و مناصب دوره صفویه نوشته شده است در چند مورد مطالبی درباره کیفیت اداره امور اوقاف دارد و چنین می‏نویسد: «... در بیان شغل صدارت خاصه و عامه - لازمه منصب مطلق صدارت تعیین حکام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی... و متولیان و حفاظ و سایر خدمه مزار‌ها و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزاری اوقاف و نظار و مستوفیان و سایر عمله سرکار موقوفات... با اوست». [۲۴] در جای دیگر از همان کتاب چنین می‏نویسد: «در بیان تفصیل شغل مستوفی موقوفات ممالک محروسه: شغل مشارالیه آنست که وزراء و مستوفیان و متصدیان و متولیان و مباشرین موقوفات خاصه و ممالک همگی محاسبه خود را به دفتر موقوفات رسانیده مستوفی مزبور محاسبات را خط گذاشته اسناد خرج را نسخه کشیده مفاصا حساب و طوامیر نسق به هر یک داده که از آن قرار داد و ستد نمایند و ارقام و امثله دفتری که صادر می‏شود به مسوده دفتر موقوفات محرران ارقام و مثال نویسان مثال می‏نوشته‏اند...» [۲۵] تاورنیه موقوفات ایران را به دو دسته سلطنتی و متفرقه تقسیم می‌نماید و بیان می‌دارد که رئیس موقوفات سلطنتی ملقب به صدر الخاص است و رئیس موقوفات متفرقه ملقب به صدر الموقوفات می‌باشد. [۲۶] کمپفر آلمانی نیز که تقریباً هم زمان با تارونیه به ایران مسافرت کرده از تشکیلات مهم وقفی همچون صدر، مستوفی موقوفات، متصدی موقوفات و وزیر موقوفات نام می‌برد که نشان دهنده رونق و اهمیت وقف در این دوره است. [۲۷] پرفسور لمبتون می‌گوید: اصولاً صفویه بسیاری از املاک خود راوقف مقاصد خیریه به خصوصوقف بقاع متبرکه شیعه کردند. بعضی از این املاک وقفی موقوفاتی بود که به خاندان صفویه پیش از آن که به سلطنت برسند تعلق داشت. [۲۸] بنابراین دوره صفویه که اوج رواج تفکر مذهب شیعه در سرتاسر ایران بوده است را باید نقطه عطفی در فرهنگ وقف در ایران و اوج اعتلای این سنت حسنه دانست. خاندان صفوی به تبعیت از عالمان و اندیشمندان زمان خود آن چنان فرهنگ وقف را در میان مردم رایج ساختند که دیگر وقف مختص مالکان بزرگ و ثروتمندان نبود بلکه بیشتر مردم نیز بنا به وضع مال خود در این امر خیر شرکت می‌کردند. در اواخر دوران صفویه و عصر حکومت شاه سلطان حسین(1105تا 1135 ه.ق)، کلیه اراضی و املاکی که شرعاً ممکن بود وقف شود، جزو موقوفات قرار گرفته بود، و این باعث شد که جهت پشتوانه مالی برای مدارس و مساجد اصفهان حتی در شهرهای دیگر، مانند کاشان و یزد و... زمین و یا سایر مستغلاّت را خریداری کنند و آن‌ها را جزو موقوفات آن اماکن قرار دهند که تاکنون نیز در آن حدود موقوفاتی به نام مساجد و مدارس صفویه موجود است. [۲۹]

افغان‌ها

تهاجم افغان‌ها و سیطره آنان بر مرکز دولت صفوی(1135تا 1145 ه.ق مصادف با1101 تا 1111ش) وضع را دگرگون ساخت، مفتی گروه مهاجم، یعنی ملا زعفران و سایر علمای افغان، مردم اصفهان را رافضی و مشرک خواندند و این شهر را مفتوح‏ العنوه قلمداد کردند جماعت یاغی افغان تا هر کجا که می‏توانستند و فرصت داشتند، املاک و اراضی وقف را جزو خالصه و تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقفنا‏مه ‏ها را از بین بردند، بسیاری از آن املاک را نیز به اراضی موات تبدیل نموده و قنات‏ها را پر کردند و سایر آثار دیگر، اعم از دکان‏ها، کاروانسراها و سایر مستغلاّت را خراب کردند؛ در حقیقت آنچه در عصر صفوی به خصوص از زمان شاه‏ عباس اول تا آن زمان به عنوان موقوفات و تشکیلات اوقاف بر اساس نظم و تدبیر حاصل شده بود، یک باره با هجوم افغانیان و محاصره شهر و ویرانگری‏های این گروه مهاجم از هم گسیخته شد، و تمام اسناد و دفاتر موقوفات را نابود کردند، به طوری که نوشته‏اند: در این زمان رقبات دفتری صفویه را که تشخیص قرا را از دولتی و موقوفه ملی به ‏درستی ربط می‏داد و در عمارت چهل ‏ستون ثبت و ضبط بوده است، به وسیله افغان ‏ها به رودخانه زاینده ‏رود افکنده شد [۳۰] و بدین ‏صورت، اسناد و آثار بسیاری که مربوط به اوقاف عصر صفوی بود از این طریق نابود شده است.


افشاریه

با مبارزه شبانه روزینادرشاه افشار و غلبه او بر افاغنه در سال 1145 ه.ق، این طایفه از اصفهان و سایر بلاد ایران عقب رانده و اخراج گردیدند و سلسله افشاریه(1148 تا 1163 ه.ق مصادف با 1114 تا 1129ش) بنیان گذارده شد و نادر بر تخت پادشاهی نشست، لیکن وی با همه رشادت ‏هایی که در ابتدای کار خود نشان داد، موقوفات را محل تاراج خود قرار داد و او که در سال 1148 ه.ق تاج گذاری نمود و تا سال 1160ه.ق زمام امور را به دست داشت در ابتدای سلطنت خود فرمان داد که در تمام ایران اوقاف را ضبط نمایند تا به مصرف قشون و لشکریان برسد. به دنبال صدور این فرمان نامشروع بسیاری از موقوفات از مردم تحویل گرفته شد و جزء املاک خالصه ثبت گردید. زمین‌های وقفی عمدتاً به تملک عمده مالکان درآمد. این غصب و تجاوز سبب شد که بسیاری از وقف نا‌مه‌ها پنهان و به تبع آن بسیاری از موقوفات مجهول گردد. از سوی دیگر در جریان غارت افغان‌ها نیز بسیاری از اسناد اوقاف در آتش سوخت و به تدریج زمین‌های وقفی عملاً از حالت موقوفه بودن خارج شد. نادر در اواخر دچار امراضی شبه جنون شد، و در این زمان برای موقوفات اصفهان بلیه‏ای تازه پیش آمد که آن هم بعد از حمله افغان لطمه دیگری بود که وضع املاک موقوفه مربوط به عصر صفویه را دگرگون ساخت، در این زمان برخی از فرمانروایان و اطرافیان نادر به جان موقوفات افتاده از بدون سند بودن آن استفاده کرده و املاک بی‌صاحب موقوفه را به نام خود و اطرافیان ثبت کردند، این اقدامات جاه‌طلبانه آنچنان وسیع گشت که استملاک موقوفات در اواخر دوره نادر بسیار معمول شده بود [۳۱] و باعث گشت آشفتگی‏ها در وضع موقوفات بعدها نیز ادامه یابد. [۳۲]

زندیه

کریم خان زند از سال 1163 ه.ق تا سال 1193 ه.ق حکومت خود را در شیراز مستقر نمود وی که حکومتی با ماهیت شیعی برپا کرده بود، دوباره به علما و محافل دینی بها داد و به اوقاف توجه نمود. او طی فرمانی وزیری مستقل را برای رتق و فتق و سامان دادن موقوفات مملکت برگزید. وی بقعه شاه چراغ در شیراز را تعمیر نمود و مدرسه‌ای بنا کرد و وقف نمود که پس از مرگش مدرسه خان نامیده شد، همچنین ساخت مدرسه دیگری را آغاز کرد که اجل مهلت انجامش نداد. پس از کریم خان، دوره زندیه بیش از شانزده سال دوام نیاورد و در سال1209 ه.ق مصادف با 1173ش منقرض شد.


قاجار

سلسله قاجاریه در سال 1209 ه.ق با آقامحمدخان بر سر کار آمد و در سال 1343 ه.ق مصادف با 1304ش با خلع احمد شاه منقرض شد. در دوران قاجاریه که آغاز تأثیرپذیری ایران از غرب بود علیرغم افزایش تعداد موقوفات، اوضاع اوقاف آشفته بود. البته در دوران میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی اقدامات اصلاحی در جهت بهبود اوضاع اوقاف انجام شد که به عنوان مثال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. نظارت بر اعمال متولیان

2. دستور مبنی بر ثبت صحیح اوقاف در وزارت اوقاف

3. اخذ مالیات موقوفه‌ها به سبب بی‌مبالاتی برخی متولیان که از موقوفه‌ها بهره‌برداری شخصی می‌نمودند.

شخص میرزا حسین خان قزوینی نیز از اموال خویش موقوفات قابل توجهی را بر جای گذاشته است که مدرسه علمیه سپهسالار(مدرسه عالی شهید مطهری «رحمت الله علیه») و مجلس شورا یا ساختمان بهارستان از آن جمله است. وقفنا‌مه‌هایی از سده سیزده در دست است که نشان از افزایش شمار موقوفات در این دوره دارد. در مصایب و بلاهایی که بعداً دامن گیر اصفهان شد به خصوص قحطی معروف سال 1288 ه.ق، شهر یک مرتبه از سکنه خالی گردید و هیچ سر و سامانی هم در امور اوقاف وجود نداشت. شواهد نشان می‏دهد که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجاریه بسیاری از آثار تاریخی ارزشمند مربوط به صفویه در اصفهان نابود شده است، از این میان می‏توان از عمارت آیینه‏ خانه، هفت دست، نمکدان، کشکول و کاخ‏های باغ سعادت‏ آباد نام برد. [۳۳] این ویرانگری آثار عهد صفوی و تصرف اراضی موقوفه به خصوص در دوران حاکمیت ظل‏ال سلطان(1291تا 1325 ه.ق) آن طور بود که وقتی سید جمال‌الدین اسدآبادی در سال 1314 ه.ق به این شهر وارد شد به او خبر رسید که ساختمان‏ های تاریخی صفویه را خراب می‏کنند، وی از این موضوع بسیار متأثر شد و عاملین این کار را مورد مؤاخذه قرار داد [۳۴] و در اواخر همین دوره مدارس بسیاری، بالغ بر بیست مدرسه از عهد صفویه، در اصفهان خراب شد که تنها چهارده مدرسه آن در محلات خواجو و عباس ‏آباد واقع شده بود. [۳۵] با اقدامات بجا و مناسب علماء ایران از جمله سید شفتی و علامه کلباسی برخی از موقوفات احیاء شد و کار وقف ادامه یافت. اروپاییانی که در این دوره از ایران دیدن کرده‌اند، از املاک فراوان موقوفه سخن گفته‌اند، ازجمله، هانری رنه آلمانی که در اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه از ایران دیدن کرده است، می‌نویسد: «املاک بسیاری وقف مساجد و مدارس و بقاع متبرکه شده است. عایدات املاک وقفی بسیار زیاد است، مخصوصاً عایدات موقوفات امام رضا (علیه السلام) که مقبره او در شهر مشهد واقع است بسیار مهم می‌باشند.» وی درآمد موقوفات امام رضا (علیه السلام) را در سراسر کشور شصت هزار تومان نقد و ده هزار خروار غله ذکر می‌کند. با وجود این که املاک موقوفه از دادن مالیات معاف بودند، شاه به عنوان حق التولیه سالی هزار تومان از مشهد دریافت می‌کرد [۳۶] پولاک پزشک و سیاح آلمانی نیز در سفرنامه‌اش تحت عنوان «ایران و ایرانیان» از بناهای عام‌المنفعه که به کمک موقوفات اداره می‌شود این چنین یاد می‌نماید: «حمام‌های عمومی به اثر موقوفات دینی ایجاد می‌شود و مخارج نگاهداری آن نیز از همان محل است». در جایی دیگر از سفرنامه‌اش آورده است: «در بسیاری از میدان‌های عمومی شهر تکیه وجود دارد که بر اثر موقوفات مذهبی ایجاد و نگهداری می‌شود». [۳۷] مادام دیولافوا محقق فرانسوی که در فاصله سال‌های 1298 تا 1301 ه.ق در ایران به سر می‌برده در سفرنامه خود در خصوص اوقاف ایران چنین می‌نویسد: «مسلمانان خیر اندیش قبل از مرگ غالباً یک ثلث از املاک و دارایی خود را وقف مسجد و مدرسه و یا اعمال خیر دیگر از قبیل روضه خوانی و اطعام مساکین و غیره می‌کنند. به موجب قوانین اسلامی اداره املاک موقوفه باید کاملاً منظم باشد و متولیان هم باید مطابق وصیت نامه واقف عمل کنند و عایدات وقف را بر سایر عایدات مخلوط ننمایند. به طوری که من استنباط کردم دو ثلث عایدات موقوفه صرف معاش طلاب علوم مذهبی می‌شود و باید در اختیار علما باشد و هرگاه عایدات زیادتر از مخارج معین باشد، متولی مجاز است که از این مازاد ملک دیگری خریده و به موجب وصیت واقف، وقف کند و ممکن است این املاک فرعی با اجازه مجتهدین قابل انتقال باشد». [۳۸] مشروطه که با صدور فرمان مظفرالدین شاه در سال 1324 ه.ق در ایران مستقر شد چون سبب پررنگ شدن نقش قوانین و چارچوب‌های اداری در اداره حکومت شد، تأثیر ویژه‌ای بر اوضاع وقف گذاشت؛ ولی کماکان حکام خودکامه دست اندازی‌های خود را ادامه داده و این بار با وضع قوانین ناصواب این سنت حسنه را از مسیر اصلی خویش منحرف می‌نمودند. با این حال انقلاب مشروطه در جهت منفی و مثبت بر وقف تأثیرگذار بود. در دوران مشروطه با تأسیس وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال 1328 ه.ق اداره امور وقف تحت نظر این وزارتخانه قرار گرفت و در شهرستان‌ها مسئول اداره معارف وظیفه رسیدگی به موقوفات را در کنار امور آموزش و پرورش بر عهده گرفت؛ به این ترتیب دخالت یا به تعبیری نظارت بر اوقاف بیشتر شد. با گسترش ادارات و اهمیت دادن به ثبت موقوفات، حفاظت از موقوفات سهل‌تر و امکان تبدیل آن‌ها به املاک شخصی کمتر شد. هنگامی که امور اوقاف و آموزش و پرورش تحت نظر یک وزارتخانه قرار گرفت، در ابتدای امر نگاهی کاملاً فرهنگی به موقوفات رواج یافت ولی به مرور زمان اوقاف از وزارت فرهنگ و معارف تفکیک شد. از دیگر رخدادهایی که با استقرار نظام قانون گذاری در مملکت شاهد بودیم، وضع مقررات مربوط به وقف در برنامه‌های عمرانی کشور و توجه به جایگاه موقوفات و نحوه اجرای برنامه‌های عمرانی در محدوده موقوفات بود. موقوفات در مقررات مربوط به اراضی شهری و شهرداری‌ها مورد توجه قرار گرفته، مقرراتی نیز در رابطه با حفظ و حراست آن‌ها مصوب شد و پرونده‌های قضایی موقوفات در اولویت قرار گرفت.

پهلوی

در دوره پهلوی(1344 تا 1399 ه.ق مصادف با 1304 تا 1357ش) ثروتمندان کمتر از طریق وقف به کمک نیازمندان می‌شتافتند. چرا که رضاشاه بسیاری از املاک موقوفه را به نام خود و اطرافیان و اداره‌جات دولتی ثبت دادند و این عمل تأثیر بسیار زیادی در کمرنگ کردن سنت حسنه وقف داشت به خصوص قانون اصلاحات ارضی که موقوفات عام به افراد بدون مجوز شرعی فروخته شد و یا بسیاری از مردم از ترس این که املاک وقفی به دست عمال شـاه نیفتد وقفنا مه را مخفی نموده و به مرور زمان وقفنا‌مه‌ها ناپدید و املاک وقفی به بوته فراموشی سپرده شد. رضا شاه که علاقه جنون‌آمیزی به مالکیت زمین و اراضی کشاورزی و باغی داشت بسیاری از املاک وقفی امام رضا (علیه السلام) را به بهانه تولیت آن ها به نام خود به ثبت رسانید و به پیروی از او، استانداران و فرمانداران او نیز به این عمل مبادرت کردند تا جایی که رواج موقوفه خواری در این دوره باعث شد اعتماد مردم به وقف کم و میزان وقف اموال به صفر برسد. دولت رضاخان سیستمی به وجود آورد که به او امکان می‌داد بسیاری از حوزه‌های عمومی را کنترل کند. تصویب قانون موقوفات در سال 1313ش برای اداره امور به دولت قدرت تصمیم‌گیری وسیعی تفویض می‌کرد. ماده اول این قانون اشعار می‌دارد، که «اداره کردن موقوفاتی که متولی ندارد یا مجهول التولیه است با وزارت معارف است. ماده دوم، نظارت کامل وزارت معارف و اوقاف را نسبت به موقوفات عامه مورد تصریح قرار می‌دهد. برابر نظامنامه اجرایی این قانون، دامنه رسمی برای نظارت دولت بر نحوه دخل و خرج و عمران رقبات در نظر گرفته شده بود. همچنین در این نظامنامه موارد مصرف عواید حاصل از موقوفاتی که اداره آن با وزارت اوقاف است، به ترتیب ذیل تعیین شد: احداث ساختمان دبستان‌ها(40%)، خرید لوازم تحصیل و لباس شاگردان بی‌بضاعت(10%)، کمک به منافع عمومی امور عام‌المنفعه و شیر و خورشید سرخ(20%)، کمک به تبلیغات عمومی و بهداشت عمومی (10%)، طبع کتاب‌های مفید(10%) و ذخیره برای مخارج غیر مترقبه(10%).» برقراری مقررات مربوط به اوقاف، تا حدودی دست روحانیان را از منابع مالی حاصل از درآمد اوقاف کوتاه کرد و قدرت مالی آن‌ها را محدود ساخت. دخل و تصرف دولت در املاک موقوفه تا آنجا پیش رفت که در چهاردهم اردیبهشت 1320، قانون اجازه فروش املاک زراعتی موقوفه در مجلس شورای ملی به تصویب رسید بنابر مواد این قانون دولت اختیارات بسیاری در فروش املاک اوقافی به دست می‌آورد. بنا به سنت گذشته و با وجود سایر اقدامات غیر مذهبی، رضا شاه خود را متولی آستان قدس اعلام کرد. او نحوه مدیریت را تغییر داد و بخشی از درآمدهای موقوفات را صرف آبادانی شهر مشهد (ساختن خیابان‌های بزرگ و احداث کانال‌های بزرگ آب) و تأسیس یک بیمارستان برای زائرین کرد. بنا بر اسناد تاریخی تعدادی از املاک وقفی به خصوص موقوفات آستانه ری به عنوان خالصی دولتی به رضاخان فروخته شد. رضاشاه پس از استعفای از سلطنت و واگذاری سلطنت به ولیعهد، کلیه دارایی یعنی اموال منقول و غیر منقول خویش را در ایران طبق مصالحه نامه رسمی به فرزند خود محمدرضا شاهواگذار نمود که او هم طبق فرمانی اموالی که غیر منقول بود به دولت واگذار و اموال منقول را به عنوان عطیه ملوکانه صرف بعضی مصارف از قبیل ساختمان بیمارستان در شهرستان‌ها و بذل و بخشش‌ها و غیره رسانید. تا آن‌که در سال 1327 که قدرت محمد رضا شاه جوان تحکیم شده بود و جراید در نوشتن پاره‌ای مسائل مربوط به دربار محدودیت‌هایی یافته بودند، به خیال افتاد آنچه را به نام بخشش و عطیه به دولت واگذار کرده پس گرفته و تصاحب نماید و به این منظور، دولت لایحه‌ای به مجلس تقدیم نموده که کلیه اموال غیر منقول واگذاری بهمحمدرضا شاه برگردانده شود و در قالب بنیاد پهلوی اداره شود که در ظاهر وقف بود ولی در حقیقت چون ملک و اموال غیر منقول دیگر محسوب و روی اصول وقف عمل نمی‌شد و عواید آن صرف بذل و بخشش‌های بی‌حساب می‌گردید و عده‌ای که وابسته به دربار بودند از آن استفاده می‌نمودند. [۳۹] از سال 1328ش ادارات اوقاف در مرکز و شهرستان‌ها از ادارات فرهنگ جدا گردید و برای کارهای اوقاف مسئولان جداگانه تعیین شدند؛ و در سال 1343ش این تفکیک اداری کامل شد. بنا بر گزارش‌های موجود، بخشی از عواید رقبات صرف کمک به مؤسس‌ها از جمله شیر و خورشید، ساخت مدرسه و کمک به دانش‌آموزان بی‌بضاعت می‌شده است. مساعدت سالانه به دانشسرای تعلیمات دینی و چاپ کتاب‌های دینی و علمی نیز از اقدامات دیگر سازمان اوقاف در اجرای نیات واقفان بوده است.


جمهوری اسلامی

[۴۰] سازمان اوقاف و امور خیریه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بررسی جامعی در مورد موقوفات انجام داد. اشکالات و آفات را شناسایی کرد و راهکارهای لازم را در جهت رفع نواقص و توسعه وقف و بهره‌وری بهینه از این منابع مهم به کار بست. با یک نگاه کلی می‌توان مجموعه این فعالیت‌ها را، به تعبیر حجت الاسلام والمسلمین آقای نظام زاده(ریاست وقت سازمان اوقاف و امور خیریه) در سه بخش دسته‌بندی کرد:


بازیابی و کشف موقوفات گمشده

در طول ده‌ها سال گذشته برخی از موقوفات بنا به دلایل گوناگون از بین رفتند و نشانی از آن‌ها نمانده بود. سازمان اوقاف بنا به وظیفه شرعی و قانونی، گروهی از متخصصان و حقوق‌دانان خود را برای یافتن موقوفات بسیج کرد، و آن‌ها با مراجعه به ادارات ثبت اسناد و املاک و بررسی پرونده‌ها و مطالعه وقفنا‌مه‌ها اطلاعات ذی‌قیمتی به دست آوردند و املاک فراوانی را که سابقه وقفیت آن‌ها محرز بود شناسایی و به وقفیت برگرداندند.

بازستانی موقوفات غصب شده

بخش دیگر فعالیت سازمان در زمینه بازستانی موقوفات غصب شده است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان رژیم گذشته از دو ناحیه به موقوفات ضربه وارد شده است. یکی از راه‌های تصویب قوانین خلاف شرع مانند «قانون اصلاحات ارضی» که طی آن بسیاری از زمین‌های وقفی مزروعی توسط حکومت پهلوی از وقفیت خارج و سند مالکیت به نام زارعین صادر شد. دوم از ناحیه برخی متصدیان امور وقف که با موقوفه خواری و حیف و میل موقوفات موجب سلب اعتماد مردم و خیرین از این سنت نبوی شدند و به تدریج انگیزه خیرخواهی در جامعه ضعیف شد. اما در مورد اول یعنی تصویب قوانین خلاف شرع، اقداماتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت لغو آن قوانین صورت گرفت و طبق فتوای امام خمینی(رحمت الله علیه) که فرمودند: «موقوفات باید به حال وقفیت باقی و عمل به وقف شود»، زمینه بازگرداندن موقوفات غصب شده به وقفیت فراهم شد و شورای انقلاب اسلامی در تاریخ 4 / 2 / 1358 – یعنی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب – لایحه قانونی مهمی را تحت عنوان «لایحه قانونی تجدید اجاره املاک موقوفه» تصویب کرد. در ماده یک این قانون به صراحت آمده است: «به منظور جلوگیری از هرگونه تضییع حق در موقوفات کشور و تنظیم اسناد و قرارداد اجاره و تعیین اجاره بهای عادلانه املاک استیجاری و متصرفی و موقوفه از این تاریخ کلیه اسناد و قراردادها، اعم از عادی و رسمی منعقده بین اوقاف و مستأجرین در موقوفات عامه، نظیر املاک مزروعی و باغات و اراضی و مستغلات و مستحدثات شهری و روستایی، فسخ و به این قبیل مستأجرین و سایر اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی که به هر نحوی از انحاء در حال حاضر املاک موقوفه را متصرف می‌باشند اخطار می‌شود که در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این لایحه جهت روشن نمودن وضع املاک استیجاری و متصرفی خود و تأییدیه اجاره بهای گذشته و تنظیم اسناد اجاره جدید به نرخ عادله روز به اداره اوقاف محل ملک مراجعه نمایند.» این اقدام شورای انقلاب اسلامی ایران، روحی تازه در کالبد بی‌جان موقوفات کشور که در حال اضمحلال کامل بودند دمید و مشتاقان به کار خیر را دوباره امیدوار کرد. با تصویب این قانون کلیه ارتباطات قانونی بین متولیان موقوفات و مستأجرین لغو شد و مجدداً با در نظر گرفتن صرفه و صلاح وقف تجدید اجاره گردید. در همین راستا مجلس شورای اسلامی هم در سال 1363 شمسی قانونی را در یک ماده و پنج تبصره به تصویب رساند که در این قانون آمده است: «از تاریخ تصویب اینقانون کلیه موقوفاتی که بدون مجوز شرعی به فروش رسیده یا به صورتی به ملکیت در آمده باشد به وقفیت خود برمی ‌گردد و اسناد مالکیت صادر شده باطل و از درجه اعتبار ساقط است.» به منظور اجرای دقیق و عادلانه قانون مذکور و تعیین تکلیف متصرفین موقوفاتی که به فروش رفته، کمیسیونی مرکب از پنج نفر از علما و مجتهدان در سازمان اوقاف تشکیل گردید، تا طبق ماده دوم آیین نامه قانون مذکور کلیه پرونده‌هایی را که از سراسر کشور در این رابطه به سازمان اوقاف می‌رسند بررسی و تعیین تکلیف نماید. لازم به ذکر است با اجرای قانون «ابطال اسناد فروش رقبات موقوفه» از سال 1363 تاکنون هزاران هکتار از اراضی و املاک موقوفات در روستاها و شهرهای مختلف کشور به ارزش میلیاردها ریال به وقفیت برگشته و عواید آن‌ها در جهت اجرای نیات خیر واقفان هزینه می‌شود.


بازسازی و احیای موقوفات مخروبه

بخش دیگر از فعالیت‌های سازمان اوقاف بازسازی موقوفات مخروبه است. سازمان اوقاف علاوه بر بازشناسی و کشف موقوفات گمشده و علاوه بر بازستانی موقوفات غصب شده اقدام مهم دیگری که به خصوص در سال‌های اخیر به انجام آن‌ها موفق شده است انجام داد و آن بازسازی و احیای موقوفات و بهینه سازی آن‌هاست. احیا و بازسازی موقوفات شامل دو جنبه است: الف. بازسازی عمرانی؛

ب. بازسازی فرهنگی و معنوی. 

[۴۱]

آثار وقف اسلامی در ایران

آثار مختلفی را می‌توان برای وقف برشمرد چرا که این حکم مترقی اسلامی و مردمی در طول تاریخ توانسته در ابعاد مختلفی نقش‌آفرین بوده و خدمات خود را به جامعه پیرامون خود اعلام عملی نماید و از آنجایی که اصل مال در وقف پابرجا می‌ماند و همه از منفعت آن استفاده می‌برند خدمت رسانی آن به یک زمان خاصی و یا مردم یک دوره خلاصه نشده، ادوار مختلف با سلائق متفاوت از موقوفات استفاده برده و اهداف خود را در پرتو آن جستجو می‌نمایند. برخی از موقوفات با کاربری خاصی و یک نوع خدمت رسانی همچون مدارس علمیه در دوره‌های مختلف میزبان طالبان علوم دینی بوده و چه عالمان بزرگی در آن رشد کرده و توانسته‌اند حرکت جامعه را تغییر داده و این مدارس شاهد چه بسیار حوادث بوده و در آن چه تصمیمات بزرگی که اتخاذ نگردیده است. برای نمونه مدرسه علمیه فیضیه در قم و مدرسه علمیه صدر بازار و سلطانیه(امام صادق) در اصفهان. موقوفات دیگری نیز سراغ داریم که دارای کاربری خاصی نبوده و هر دوره به مقتضای خود آثار فراوانی در جامعه در پرتو آن رقم خورده است. زمین‌های وقفی که در دوره‌ای کاروانسرا بود، سپس تغییر کاربری داده محل‌های عزاداری مردم گشت و امروزه به صورت مدارس تحصیلی ایفاء نقش می‌نماید و عواید حاصله از آن صرف اداره امری خیر می‌شود که برای نمونه به زمین‌های موقوفه مسجد لنبان در اصفهان می‌توان اشاره کرد. پس نقش و آثار موقوفات را نمی‌توان در چند سطر برشمرد ولی می‌توان به ابعاد کلی آثار وقف اشاره کرد ولی باید توجه داشت که باز دامنه بحث تمام ابعاد وقف نیست، چرا که بحث پیرامون ابعاد اجتماعی وقف است. بنابر این ابعاد اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی، علمی و تمام ابعادی که رابطه‌ای با اجتماع ندارد از بحث ما بیرون است و این نکته نشان دهنده آن است که ما فقط به بخشی از آثار فراوان وقف اشاره می‌نماییاعی وقف نیز دارای دامنه‌ای بسیار وسیع است، زیرا هر قوم و ملت به اقتضای محیط اجتماعی خودم. نکته لازم آن است که ابعاد اجتم از وقف بهره‌های فراوان می‌برد که ممکن است این اقتضاییات در دیگر کشورها و ملیت‌ها وجود نداشته و یا اصلاً مردم دیگر ملت‌ها چنین انتظاراتی را از وقف نداشته باشند، پس دامنه بحث را به کشور ایران محدود می‌نماییم تا بتوانیم نتیجه‌های در خور مطلب را کسب کنیم. باید توجه داشت کشور ایران در دوره‌های مختلف و امروزه دارای مردمی با گرایش‌های مذهبی و دینی متفاوت است ولی از آنجایی که اکثر مردم رامسلمانان و خصوصاً شیعیان تشکیل می‌دهند به آثار اجتماعی وقفاسلامی در ایران اشاره می‌کنیم و به وقف دیگر ادیان همچون یهودیان و مسیحی‌ها توجهی نداریم. و باز با توجه به گستردگی' آثار اجتماعی وقف اسلامی در ایران به بیست و یک بُعد از این آثار اشاره و به اسناد موجود در سازمان‌ اوقاف و امور خیریه و لیست نیات واقفین که در سال 1391 به اهتمام دفتر اسناد اوقافی سازمان اوقاف و امور خیریه از تمامی اسناد وقفی موجود در کشور استخراج شده اشاره می‌نماییم. قابل ذکر است که این نیت‌ها که از تمام اوراق وقفنا‌مه‌ها و اسناد وقفی موجود در دفتر اسناد اوقاف با دقت فراوان استخراج شده، هفت‌صد و هفتاد و شش نیت واقفان را بیان می‌نماید که در ده عنوان و چهل و هفت موضوع دسته‌بندی شده است. عناوین و موضوعات از قرار زیر می‌باشد:

1ـ حفظ و نگهداری با چهار موضوع و ده نیت(29 / 1 درصد)

2ـ حقوق اوقافی با چهار موضوع و هفت نیت(90 / 0 درصد)

3ـ نیت‌های مذهبی با هشت موضوع و یک‌صد و هفتاد و شش نیت(68 / 22 درصد)

4ـ نیت‌های خیریه با ده موضوع و دویست و شصت و هفت نیت(41 / 34 درصد)

5ـ نیت‌های اجتماعی با شش موضوع و یک‌صد و هشتاد و سه نیت(58 / 23 درصد)

6ـ برای عتبات عالیات با پنج موضوع و بیست و هفت نیت(48 / 3 درصد)

7ـ مطلقه و مجهول المصرف با دو موضوع و دو نیت(26 / 0 درصد)

8ـ مدارس و حوزه‌های علمیه با دو موضوع و پنجاه و شش نیت(22 / 7 درصد)

9ـ مساجد با سه موضوع و بیست و نه نیت(74 / 3 درصد)

10ـ بقاع متبرکه و اماکن مذهبی با سه موضوع و نوزده نیت(45 / 2 درصد)

با بررسی این عناوین و موضوعات و نیت‌ها پی می‌بریم که نیات و موضوعات اجتماعی و مذهبی بیشترین عناوین و نیت‌ها را به خود اختصاص می‌دهد و واقفان علاوه بر آن که در وقف، دغدغه دین را داشته و خود را موظف به حمایت از دین می‌دانسته‌اند، امورات اجتماعی و رفاهی مردم را مهم دانسته و برای آن موقوفات فراوانی را به صورت صریح از جمله موارد اول، چهارم، پنجم و هشتم داشته که مجموعاً پانصد و شش نیت را از مجموع هفت‌صد و هفتاد و شش نیت که حدود 67 درصد کل نیت‌ها می‌باشد در بر گرفته است. سازمان اوقاف و امور خیریه علاوه بر آن که این نیت‌ها را جمع‌بندی نموده، برای هر یک کد و شماره‌ای خاص در نظر گرفته تا در سیستم‌های یک‌پارچه و سامانه‌های اوقافی بتواند از آن بهره برده و نیت‌های هر یک از اسناد را مشخص کرده و درآمد حاصله از آن را محاسبه تا بتواند در قالب درآمدها به نیت‌های در نظر گرفته شده از سوی واقفان برساند، ما نیز در آثار اجتماعی وقف که در بیست و یک بُعد بیان کرده‌ایم، در جای جای این مقال به این نیت‌ها اشاره کرده و در پایان مطالب، لیست کامل نیت‌ها را به عنوان ضمیمه ارائه خواهیم داد. قبل از بیان ابعاد اجتماعی وقف توجه به این نکته لازم است که به طور کلی می‌توان وقف را دارای دو اثر بیرونی و درونی دانست. اثر درونی متوجه شخص واقف است، زیرا که با این عمل به تزکیه نفس خود پرداخته و خصلت‌هایی چون ثروت اندوزی و خودخواهی را از خود دور کرده است و اما اثرهای بیرونی آن که در جامعه نمود پیدا می‌کند، می‌تواند در از بین بردن فقر و محرومیت و فاصله شدید طبقاتی تأثیر بسزایی بگذارد. این اثرهای بیرونی چنان نقش مهمی ایفا می‌کند که حتی در اداره یک جامعه می‌توان نقش‌آفرینی کرده و روال جامعه را به سوی فلاح و رستگاری به پیش برد، در این نوشتار بر آنیم تا بیست و یک اثر اجتماعی وقف اسلامی را که بخشی از آثار بیرونی وقف اسلامی است در جامعه ایران بیان نماییم.

امنیت اجتماعی

اولین بُعد اجتماعی وقف، امنیت اجتماعی است. [۴۲] اگر وقف به خوبی توسط دولت و نهادهای جامعه مدنی مدیریت شود می‌تواند عامل تأمین کننده در عدالت اجتماعی، برابری فرصت‌ها، شهروندی فعال و نهایتاً امنیت در سه سطح مختلف فردی، ملی و حقوق بین‌المللی شود. در این راستا باید توجه داشت، اگر نهادوقف در ساختار سازمان‌های دولتی محبوس شود و دولت آن را به عنوان یک سازمان دولتی حساب کند و به متولیان و واقفان با نظر حقارت‌آمیز نگاه کند، و از وقف برای بزرگ شدن منابع درآمدزایی خود نگاه کند، وقف به مقوله‌ای ضد امنیت تبدیل می‌شود. در صورتی که وقف به عنوان یک نهاد جامعه مدنی است که دولت می‌تواند با امر نظارت از آن در راستای تحقق سطوح امنیت استفاده کند و نهادهای مدنی نیز از آن به عنوان عامل استقلال و نظارت بر نهادهای قدرتی بهره ببرند. در این صورت است که نهاد وقف با نقش‌آفرینی در ایده‌های مربوط به عدالت اجتماعی و برابری فرصت‌ها یکی از راهکارهای موثر در تأمین امنیت اجتماعی محسوب می‌شود. در کشور ایران از آنجا که تأمین امنیت اجتماعی، ثمره برقراری امنیت اعتقادی، علمی، سیاسی، ‌روحی و بهداشتی و مانند آن است، سنت وقف مجال آن را یافته که با پرداختن به یک یا چند مورد از آن‌ها به اصلاح و بهبود اوضاع جامعه بپردازد و با موقوفاتی که نیات واقفان بر اساس اصلاح اعتقادات و بالا بردن سطوح علمی و حتی تأمین بهداشتی و درمانی جامعه است امنیت اجتماعی را در جامعه برقرار نماید. برخی از موقوفاتی که با این نیت‌ها ساخته شده از این قرار است: احداث کلینیک پزشکی(811803001)، احداث درمانگاه توان بخشی جهت اسکان و مداوای معلولین(811803002)،‌ احداث آسایشگاه(811803004)، احداث زایشگاه(811803006). کمک و مساعدت به ایتام و بی سرپرستان جامعه نیز می‌تواند برای جامعه تأمین امنیت فکری و اخلاقی نموده، از مفاسد اجتماعی جلوگیری نماید، چه بسیار موقوفات که در راستای کمک و اعانه به مستمندان صورت گرفته که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود: تأمین نیاز فقراء و مستمندان و مساکین(16 و 811701017)، جهت فقرای محل و شهر و سادات و ارحام(02 و 12 و 811701013)، ‌کمک و مساعدت به در راه ماندگان (811701001)، کمک به زندانیان(811701004). باید توجه داشت که بسیاری از مواقع، جامعه به دلیل عوامل خارجی و دشمنان داخلی و همچنین حوادث طبیعی دچار مشکلات و ناامنی می‌گردد و اگر مسئولین تدابیر لازم را اتخاذ نکنند ممکن است جامعه دچار بحران و ناامنی آن توسعه یافته و دامن گیر همگان گردد. در این مواقع نیز وقف به کمک مسئولین و مردم آمده و توانسته نقش خود را در برقراری امنیت ایفاء نماید؛ برای نمونه در زمان جنگ برخی از خیرین اموالی را برای کمک و سامان بخشیدن به امورات جنگ زدگان وقف نمودند(811710001) و برخی دیگر مراکزی را برای معلولین جنگی ایجاد نموده و اموالی را برای درمان آن‌ها اختصاص دادند(811710003). در این میان کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی نیز از نیت واقفان خیراندیش به دور نمانده و علاوه بر اختصاص اموالی برای کمک به سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان(811701011)، موقوفاتی را برای جلوگیری از سیل و زلزله اختصاص داده‌اند(811710002) که همه این نیت‌ها و موقوفات در برقراری امنیت اجتماعی نقش بسزایی دارد.


عدالت اجتماعی

بُعد دوم وقف در اجتماع، ایجاد و توسعه عدالت اجتماعی است. [۴۳] عدالت اجتماعی به معنای رعایت مساوات در جعل قانون و در اجرای آن است و از نظر مدیریت عبارت است از قانون‌گذاری برای نیل به مساوات برای پیشرفت و سیر مدارج ترقی برای همه آحاد مردم و عدم ایجاد موانع در راه پیشرفت همگانی. بر اساس این تعریف وقف می‌تواند عدالت اجتماعی را در جامعه ایجاد کرده و توسعه بخشد؛ چرا که در وقف برخلاف انواع مالکیت‌ها که حرکت از مالکیت عمومی به سوی مالکیت خصوصی است، مالکیت خصوصی را به مالکیت عمومی تبدیل می‌نماید. زیرا اموال موقوفه همچون اموال عمومی، قابل فروش و بخشش نبوده و همگان از آن بهره مستقیم و غیرمستقیم خواهند برد و این اموال قابلِ ارث گذاشتن نیستند و برای همیشه در حالت وقفیت باقی بوده و اصل آن‌ها ثابت و غیر قابل انتقال و درآمد آن‌ها برای موقوف‌علیهم است. پس وقف هدایت مالکیت‌های خصوصی افراد به سمت مصالح عمومی است و نوعی تقسیم منافع به صورت مساوی بین تمام مردم است تا از منافع آن همگان استفاده برند. بدین گونه وقف با توزیع مجدد درآمد بین افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعی و ارتقاء فرهنگی هدایت می‌کند، چرا که اگر وقف اسلامی در جامعه گسترش یابد می‌توان سطح اقتصادی، معنوی و علمی جامعه را بالا برد و بسیاری از معضلات اجتماعی را حل کرد و در محو فقر و محرومیت‌ها تأثیر گذارد و از اختلافات شدید طبقاتی جلوگیری نمود و که بالطبع این‌ها از طریق گسترش عدالت اجتماعی بر محور استحقاق، اسباب تألیف قلوب مسلمین نسبت به یکدیگر را فراهم می‌کند. [۴۴] وقف به عنوان ابزاری نیرومند از توانایی پرورش و حفظ استعدادها برخوردار است و با آثار و برکات فراوان خود به اداره بهتر جامعه کمک شایانی می‌کند. از آن جمله با ایجاد اشتغال باعث افزایش تولید ناخالص ملی و جلوگیری از فرار مغزها و موجبات تولید و صادرات را فراهم کرده باعث ادامه روند رشد کشور و شکوفایی اقتصادی جامعه می‌شود و عدالت اجتماعی را محقق می‌سازد. وقف به گسترش مالکیت‌های عمومی پرداخته و با کم کردن مالکیت فردی، فاصله طبقاتی را کاهش داده باعث محو شدن فقر و آثار شوم آن می‌گردد. از این روی باید توجه داشت وقف، فرهنگی است که در اکثر موارد تحصیل سود بیشتر در آن جای ندارد پس باعث جلوگیری از استثمار و بهره کشی ثروتمندان از عموم مردم می‌شود و در جامعه تعادل ایجاد کرده و از بالا رفتن بی‌رویه اجارات و رهن جلوگیری می‌نماید. بنابراین وقف، تفکر فردگرایانه را محدود و محصور و تفکر در سرنوشت و زندگی دیگران را ممکن ساخته، به رشد عناصر پویای نظام اجتماعی و سوق دادن جامعه به سوی مودت و مساوات منجر می‌شود. وقف را باید از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزء مظاهر خاص پیشرفت و رفاه بدانیم. نتیجه طبیعی وقف را می‌توان در سه فرایند ذکر کرد: تعدیل ثروت، توازن اجتماعی و همکاری جامعه که همه این‌ها در اصل، زیر بنای عدالت اجتماعی و اقتصادی جامعه هستند. بنابر آنجه گفته شد، تحقق عدالت اجتماعی مستلزم تحقق دو امر بسیار مهم است: الف: زدودن فقر از جامعه، چرا که فقر در جامعه نشانه ظلم است. خداوند نعمت‌ها را برای همه انسان‌ها آفریده و محرومیت عده‌ای از آن‌ها یعنی ظلم. ب: جلوگیری از تمرکز ثروت در دست عده‏ای معدود که به طور قطع بر رفتار اجتماعی اثر می‌گذارد. نظام اقتصادیاسلام، تنها در صدد رفع نیازهای ضروری نیست‏ بلکه به دنبال تأمین رفاه نیز هست. البته رفاه مطلوب و مجاز در اسلام باید در حدی باشد که انسان را از یاد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلی و اساسی که کمال ابدی و قرب الهی است‏ باز ندارد، بلکه او را در راه نیل به آن هدف یاری دهد و جمع میان این دو نه تنها ممکن که مطلوب است. همه انفاق‌های مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله هرس کردن درختِ اموال از اضافات است که او را در مسیر نیل به هدف اصلی و نهایی‏اش یاری می‏دهد و در این جهت‏ به او سرعت می‏بخشد؛ چه آن که در اثر وقف مال از قید مالکیت خصوصی و شخصی رها شده به سوی مالکیت عمومی حرکت می‌نماید که منافع آن در راه خدا و مردم مصرف شده و از مظاهر بارز گسترش دامنه عدالت اجتماعی به شمار می‌رود. از نگاهی دیگر برای اجرای عدالت اجتماعی، ابتدا باید ریشه‌های بی عدالتی را شناخت، سپس برای از بین بردن آن‌ها اقدام نمود. ازجمله مهم‌ترین ریشه‌های بی‌عدالتی در جامعه مسئله دوری از معنویت و عدم پای‌بندی به اصول اخلاقی است که ریشه بسیاری از نابسامانی‌ها و انحرافات در جامعه می‌باشد که واقفان بسیاری اموال خود را در راستای زدودن این بلیه‌های بزرگ وقف کرده‌اند.


حل معضلات و مشکلات

بُعد سوم اجتماعیوقف، حل معضلات و مشکلات فردی و اجتماعی در جامعه است. [۴۵] زندگی بشری همراه با معضلات و مشکلات فراوانی است که هر یک منشأ بسیاری از نابسامانی‌های روحی، فرهنگی و اجتماعی است که حل این مشکلات می‌تواند باعث آرامش روحی و اجتماعی گردد، ‌برای حل هر یک از معضلات باید سرمنشأ آن را معلوم و مشخص نمود و برای آن درمانی در نظر گرفت. بخشی از معضلات مادی ریشه در بی‌کاری افراد دارد که در بُعد یازدهم به کارآفرینی وقف اشاره خواهد شد و یا نیازهای مادی باعث بروز چنین مشکلاتی شده و یا عدم بهداشت و درمان مناسب چنین وضعی را فراهم آورده که در بُعدهای ششم، هفتم و سیزدهم بدان خواهیم پرداخت. همچنین ریشه برخی از مشکلات و معضلات اجتماعی فقر معنوی و علمی در جامعه است. برای مبارزه زیر بنایی با معضلات و مشکلات فکری و اعتقادی، بایستی مراکز علمی و معنوی را در سطح جامعه گسترده کرد که با مراجعه‌ای گذرا به موقوفات پی می‌بریم اکثر موقوفات خصوصاً وقف‌های مسلمانان در ایران،‌ برای بالا بردن سطح معنوی و علمی است، برای نمونه به سه مورد اشاره می‌شود:

ساخت، مرمت و اداره مساجد

مساجد پایگاه‌های فکری و معنوی مردم هستند که در طول تاریخ توانسته در زندگی مسلمانان نقش‌آفرینی نموده و با حضور مردمی بسیاری از معضلات و مشکلات را حل و فصل نماید. با مراجعه‌ای سطحی به انبوه موقوفات می‌توان موارد فراوانی را یافت که به مساجد خاص و یا عموم مساجد اختصاص دارد که اموالی را برای احداث مسجد (812201001)، (812201004)، تعمیر، بازسازی و توسعه مساجد (812201002)، تأسیسات مساجد (812201003)، (812201011)، مفروش نمودن مسجد (812201005)، ادغام به مسجد (812201006)، اختصاص یافته و یا املاک و اموالی جهت الحاق و توسعه محوطه و ساختمان مسجد جامع (812201007)، هزینه‌های نگهداری مسجدی خاص (812201008)، تعمیر یا احداث گنبد و گلدسته (812201010)، وقف گردیده و یا حتی در برخی از وقفنا‌مه‌ها جزییاتی برای نگهداری مناسبمساجد همچون اندود و مرمت پنجره و کاغذ شیشه مسجد (812201009) ذکر گردیده است.


احداث، توسعه، اداره، تعمیر اماکن زیارتی و علمی

در میان اسناد موقوفات مواردی را می‌یابیم که به احداث بقعه و بارگاه (812301001)، تعمیر و بازسازی بقاع و اماکن متبرکه (812301002)، ضمیمه نمودن به بقعه (812301003)، بازسازی و ایجاد فضای فرهنگی در بقاع و اماکن متبرکه (812301004)، نگهداری و روشنایی و جریان آب (812301005)، حصار بند اطراف بقعه (812301006)، توسعه امامزاده (812301007)، احداث مکان‌هایی مناسب برای تعلیم و تعلم قرآن و کتابخانه در امامزاده (812301008) اختصاص یافته است.

شهریه طلاب

یکی از مشکلات طالبان علوم دینی، هزینه‌های جاری زندگی است تا بدون دغدغه خاطر و به دور از اعمال نفوذ دولت یان به تحصیل علوم اسلامی بپردازند و بتوانند در جامعه به ارائه خدمات دینی پرداخته و با مظاهر فساد به مبارزه برخیزند و به درمان معنوی معضلات جامعه بپردازند. وقف از دیرباز در این زمینه نیز کارگشا بوده و واقفانِ مدارس علمیه و یا خیران علم دوست و عالم پرور در این زمینه و برای کمک به امرار معاش و تأمین کتاب‌ها و لوازم مورد نیاز طالبان علوم دینیه وقف‌هایی داشته‌اند که به برخی از نیات آنان اشاره می‌شود: شهریه و حقوق طلاب (812101043)، (812101008)، (812101013)، کمک و حقوق برای مدرسین (812101009)، جهت طلاب علوم دینی (812101010)، (812101011)، (812101019)، (812101021)، جهت سادات طلاب ساکن در مدرسه (812101012)، جهت طلاب در کربلا و نجف (812101014)، جهت سکونت طلاب واجد شرائط علوم دینی (812101015)، (812101018)، اطعام طلاب(812101039)، (812101016)، سادات طلبه فقیر(812101017)، معیشت طلاب امامیه (812101020)، جهت مدرس علوم نقلیه (812101022)، جهت طلاب مجاور (812101023)، (812101026)، (812101027)، جهت طلاب درس خوان (812101024)، طلاب شب خواب (812101025)، جهت فقرای علمای اثنی‌عشر (812101028)، تزویج افراد مجرد طلاب (812101029)، جهت طلاب مسجد (812101030)، طلاب ساکن در مدرسه (812101031)، (812101033)، طلاب فقیر متدین مسئله‌گو (812101032)، کمک به امر تحصیل طلاب (812101034)، جهت هزینه‌های سکونت طلاب (812101035)، جهت طلاب بیمار (812101036)، نفت جهت طلاب در حجرات (812101037)، جهت طلاب متعهد قابل اجتهاد (812101038)، خرید کتاب‌های فقهی جهت طلاب فقیر (812101040)، جهت تأمین مخارج و تحصیل طلاب (812101041)، جهت اسکان طلاب حوزه علمیه با الویت سید (812101042)، احداث و تعمیر و بازسازی تأسیسات مدارس علوم دینی(812102013). با تأمل به این موقوفات در می‌یابیم وقف به حل مشکلات فردی و معضلات اجتماعی کمک کرده و دل‌ها را به هم نزدیک نموده و قابل انعطاف می‌سازد. تفکر فردگرایانه را محدود و محصور و تفکر در سرنوشت و زندگی دیگران را ممکن ساخته، به رشد عناصر پویای نظام اجتماعی اسلام و بالاخره سوق دادن جامعه به سوی مودت و مواسات منجر می شود. [۴۶]

پانویس

  1. تاریخ بیهقی،ص158.
  2. ر.ک موقوفات ایرانیان در عراق ، در عنوان بغداد بحثی پیرامون بیمارستان عضدی ارائه شده.
  3. غضدالدوله دیلمی و بیمارستان عضدی بغداد.
  4. مدارس نظامیه و تاثیرات علمی و اجتماعی آن ص69.
  5. تاریخ تمدن اسلامی،ص627.
  6. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام،ج47،ص212.
  7. مالک و زارع در ایران،ص166.
  8. جامع التواریخ،ج2،ص5.
  9. مقدمه ای بر فرهنگ وقف،ص84 به نقل از تاریخ اجتماعی ایران،ج4،بخش2،ص752 و 755.
  10. ربع رشیدی،مجتمع بزرگ وقفی،علمی و آموزشی در تبریز.
  11. متن این وقفنامه در جلد چهارم«فرهنگ ایران زمین» در صفحات 122-138 و قسمت تعلیقات و توضیحات کتاب«تاریخ کاشان» ص473،چاپ شده است.
  12. وقفنامه مسجد و مدرسه رکنیه به صورت رساله ای به نام «جامع الخیرات» در جلد دهم «فرهنگ ایران زمین » در 231 صفحه به کوشش:محمد تقی دانش پژوه و ایرج افشار به جاپ رسیده است
  13. یادگارهای یزد،ج2،ص304 و 391.
  14. اصل این فرمانن به عنوان یک سند تاریخی مهم در کتاب «مقدمه ای بر فرهنگ وقف» ص 86 آورده شده است.
  15. اصفهان،سرزمین وقف.
  16. مسجد حظیره به سال 84 ه.ق ساخته شده و از مساجد تاریخی یزد می باشد. کتابچه موقوفات یزد،چاپ شده در فرهنگ ایران زمین،جلد10،ص123.
  17. مسجد امیر چقماق یزد در سال 841 ه.ق توسط امیر جلال الدین چقماق شامی و همسرش بی بی فاطمه خاتون ساخته شده است. جامع مفیدی جلد 1،ص170 و ج3 ص469؛همچنین تاریخ یزد،ص75.
  18. مسجد کبود تبریز در دوره حکمرانی جهانشاه قره قوینلو(841-874)ساخته شده است.
  19. مقدمه ای بر فرهنگ وقف،ص89.
  20. ر.ک نقش صدر(رییس اوقاف) در حکومت صفویه.
  21. نقش وقف در آبادی شهر ها.
  22. اوقاف.
  23. این کتاب در سال1943به وسیله مستشرق نامی مینورسکی در کمبریج به چاپ رسیده و ترجمه آن با حواشی و تعلیقاتی به زبان انگلیسی به وسیله ناشر به آن اضافه شده است،نتن فارسی آن در سال 1332 به کوشش آقای دبیر سیاقی در تهران چاپ شده است.
  24. تذکره الملوک،فصل2،باب 1.
  25. تذکره الملوک،فصل2،باب 5.
  26. سقر نامه تاورنیه،ص588.
  27. سفرنامه کمپفر،صص 121-122.
  28. مالک و زارع در ایران،ص223.
  29. تاریخچه اوقاف اصفهان،ص339.
  30. تاریخ اصفهان و ری و همه جهان،ص35.
  31. همان،ص40.
  32. تاریخچه اوقاف اصفهان،ص343.
  33. آشنایی با شهر تاریخی اصفهان،ص6.
  34. سید جمال پایه گذار نهضت های اسلامی،ص29.
  35. تاریخ اصفهان و ری و همه جهان،ص297.
  36. سفرنامه از خراسان تا بختیاری،ص73.
  37. سفر نامه ایران و ایرانیان،ص234 و 265.
  38. سفرنامه دیولافوا،1361،ص172.
  39. تاریخ 20 ساله ایران مقدمات تغییر سلطنت.
  40. ر.ک وقف وسیر تحولات قانون گذاری در موقوفات،ص38.
  41. ر.ک تحول نهاد وقف.
  42. ر.ک وقف و امنیت اجتماعی «دولت و وقف به عنوان نهاد جامعه مدنی:تاثیر گذاری ها و تاثیرپذیری های متقابل در مقوله امنیت».
  43. ر.ک ساختار وقف در جهان اسلام،ص409،عنوان:اثر وقف در توزیع ثروت و تحقق عدالت اجتماعی.
  44. نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن،ص8.
  45. ر.ک راهکار وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن،ص8.
  46. نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن،ص170.