آثار ازدواج

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

کمت‌ها و آثار مهمّی بر ازدواج مترتّب می‌شود که قرآن در آیاتی چند به آثار پرداخته است. در برخی ازدواج‌ها، هرچند زن و مرد با یکدیگر زندگی می‌کنند، لکن اهدافی که باید در زندگی حاکم باشد، از میان می‌رود و دو طرف بهره‌ای از زندگی مشترک نمی‌برند. در ذیل به برخی از این آثار و اهداف ازدواج پرداخته می‌شود.


تفاوت واژگان ازدواج در قرآن

برخی گفته‌اند:

الزواج عبدالغنی، ص‌۱۱‌ـ‌۱۳.

هرجا نشانه‌های الفت و حکمت‌های زوجیت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به‌کار برده است. [۱] [۲] [۳] [۴]

[۵] و هرگاه جای این نشانه‌ها و حکمت‌ها را بُغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یکدیگر پر کند،قرآن واژه «امرأة» را آورده است. [۶] [۷] هم‌چنین آن جا که حکمت زوجیت (بقای نسل انسان) از میان برداشته می‌شود، باز ‌قرآن واژه «امرأة» را به‌کار برده است. [۸] [۹] [۱۰] بدین سبب وقتی دوباره این حکمت شکوفا می‌شود و نهال زوجیت به بار می‌نشیند، باز ‌قرآن تعبیر را عوض کرده، کلمه «زوج» را به‌کار می‌برد. در آیه ‌۴۰ سوره آل عمران [۱۱] ،زکریا(علیه السلام) با اعجاب از بشارت الهی به یحیی(علیه السلام) از پیری خود و نازا بودن همسرش سخن‌ می‌گوید: «و‌امرَاَتی عاقِرٌ»؛ ولی وقتی دعای او اجابت می‌شود، می‌فرماید: «و‌اَصلَحنا لَه زَوجَهُ». [۱۲]

حفظ نسب در اسلام

در اسلام حفظ نسب، پایه احکام و حقوقِ فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت‌های فامیلی دیگر، مبتنی است.

مسائلی که بر حفظ انساب متوقف است

تبعیت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگی و حریت، جواز ربا بین پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضدّ پدر، وجوب ِ قضای نمازهای میت بر پسر بزرگ‌تر، مسائل ارث، حبوه (اموالی از ترکه میت که اختصاص به پسر بزرگ‌تر دارد مانند قرآن، انگشتر، شمشیر و لباس)، [۱۳] نظر به محارم و ازدواج با آنان، دیه قتل خطایی که بر عاقله (خویشان پدری قاتل، مانند برادران، عموها و فرزندان آن‌ها) [۱۴] واجب است، ولایت پدر و جدّ، حقوق طرفینی مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آن‌ها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقّف است. [۱۵] عدّه زن بین دو ازدواج و انتظار برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدّت ۴ ماه و ۱۰ روز [۱۶] ، عدّه زن به مدّت سه دوره پاکی پس از طلاق [۱۷] وانتظار زن باردار برای ازدواج مجدّد تا هنگام وضع حمل [۱۸] ، همه این مقرّرات گویای اهمّیت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار [۱۹] ،و حرمت زنا [۲۰] نیز بر پایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده است. [۲۱] [۲۲] [۲۳]

برخورداری از سکون و آرامش

نیاز روح به آرامش، با اهمّیت‌ تر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش‌آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک می‌کند: «و‌مِن ءایتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجًا لِتَسکنوا اِلیها‌...» [۲۴] ، «...‌و‌جَعَل مِنها زَوجَها لِیسکنَ اِلیها‌...». [۲۵] برخی مفسّران، [۲۶] [۲۷] [۲۸] مقصود از لباس را در آیه ‌۱۸۷ سوره بقره [۲۹] سکون و آرامش دانسته‌اند؛ همان‌گونه که خدا، شب را لباس (مایه آرامش و سکون) دانسته:«و‌جَعَلنا الَّیلَ لِباسًا» [۳۰] بنابراین، آیه ‌۱۸۷ سوره بقره [۳۱] (هُنَّ لِباسٌ لَکم و اَنتُم لِباسٌ لَهُنّ) نیز به سکون و آرامشی که با همسر حاصل می‌شود، اشاره خواهد داشت.

حفظ نوع بشر

طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌ای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: «...‌جَعَل لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجًا و مِن الاَنعـمِ اَزوجًا یذرَؤُکم فِیه‌...». [۳۲] گرچه جمله «یذرَؤُکم فِیه»، تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسان و چارپایان و گیاهان فرقی نیست. در جای دیگری می‌فرماید: پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از جنس او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت: «...و بَثَّ مِنهُما رِجالاً کثیرًا و نِسآء‌...». [۳۳] در آیه‌۷۲ سوره نحل [۳۴] می‌فرماید: از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه‌ها قرار داد «...‌و‌جَعَل لَکم مِن اَزوجِکم بَنینَ و حَفَدَة». قرآن، بقای نسل انسان و اجتماع مدنی را به ازدواج منوط می‌داند و روی آوردن به زنا و لواط را نابودکننده راه بقای نسل می‌شمارد: «و‌لاتَقرَبُوا الزِّنی اِنّه کان فـحِشةً و ساءَ سَبیلاً» [۳۵] ، «اَئِنَّکم لَتَأتونَ الرِّجالَ و تَقطَعونَ السَّبیلَ‌...» [۳۶] زیرا با رواج راه‌های نامشروع، رغبت به نکاح کم می‌شود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط بار تأمین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی می‌ماند؛ در نتیجه، آسان‌ترین راه‌های اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می‌گردد و هدف بقای نسل، رنگ می‌بازد. [۳۷]

داشتن فرزندان صالح

یکی از خواسته‌های غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن است و پاسخ به این خواسته با ازدواج تأمین می‌شود. در سایه ازدواج است که نسلی دارای اصل و نسب پدید می‌آید. قرآن در آیاتی، فرزند را زینت زندگی دنیا شمرده که بیان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر و مادر با فرزند است:«اَلمالُ والبَنونَ زینَةُ الحَیوةِ الدّنیا». [۳۸] داشتن فرزند به‌صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای گوناگونی درقرآن آمده است. در آیه ‌۲۲۳ سوره بقره [۳۹] پس از اینکه می‌گوید: «نِساؤُکم حَرثٌ لَکم فَأتوا حَرثَکم اَنّی شِئتُم‌...»، یادآور می‌شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید باشند، اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید: [۴۰] [۴۱] [۴۲] «...‌و‌قَدِّموا لاَِنفُسِکم‌...». در آیه ‌۱۸۷ سوره بقره [۴۳] پس از آن که از آمیزش با همسر سخن به‌میان آمده است، می‌فرماید: «...‌وابتَغوا ما کتَبَ اللّهُ لَکم‌...» که به نظر بسیاری مقصود، طلب فرزند است. [۴۴] [۴۵] [۴۶]

درخواست فرزند صالح از خدا

درخواست فرزندِ صالح از خداوند در موارد متعدّدی از قرآن، آمده است. در آیه ‌۱۸۹ سوره اعراف [۴۷] از قول پدر و مادری نقل می‌کند که عرضه می‌دارند: اگر فرزند صالحی نصیبشان شود، شکر گزار خواهند بود: «...دَعَوُا اللّهَ رَبَّهُما لـَئِن ءاتَیتَنا صــلِحـًا لَنَکونَنَّ مِنَ الشّـکرین». در چند جا ازقرآن، درخواست حضرت زکریا(علیه السلام)مطرح شده که از خداوند، فرزندی خواسته است تا لیاقت جانشینی او را داشته: «...‌فَهَب لِی مِن لَدُنک وَلیا‌...» [۴۸] ، و مورد رضایت پروردگار باشد: «...‌واجعَلهُ رَبِّ رَضِیا». [۴۹] در سوره آل‌عمران، پس از مشاهده شایستگی‌های مریم(علیها السلام)، پروردگار خویش را می‌خواند که: خداوندا! از ‌طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای به من عطا فرما: «...‌هَب لی مِن لَدُنک ذُرِّیةً طَیبَةً اِنّک سَمیعُ الدُّعاءِ». [۵۰]

مودت و رحمت

از دیگر آثار ازدواج، موّدت و رحمت است: «...‌و‌جَعَلَ بَینَکم مَوَدَّةً و رَحمَةً‌...» [۵۱] آن‌چه در آغاز زندگی مشترک بین زن و شوهر، یگانگی برقرار می‌کند و اثر آن در مقام عمل ظاهر می‌شود، مودّت است؛ [۵۲] ولی پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جای مودّت را پر می‌کند. [۵۳] مودّت غالباً جنبه متقابل دارد، اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است پرورش کودکان و خدمات بلاعوض به همسر نیازمند، ایثار و رحمت است. [۵۴] در این‌جا برای حفظ نظام خانوادگی، مودّت رنگ می‌بازد؛ ولی رحمت جایگزین آن می‌شود.

ارضای غریزه جنسی

غریزه جنسی، نیرویی است که در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسیله‌ای مجاز برای اطفای نیروی شهوت و پاسخی به این غریزه خدادادی است: «والَّذین هُم لِفُروجِهِم حفِظون اِلاّ عَلی اَزْوجِهم اَو ما‌مَلَکت اَیمنُهم فَاِنَّهم غَیرُ مَلومین». [۵۵]

لذت جنسی بهترین لذت دنیا و آخرت

در حدیث آمده‌است: میان لذّت‌های مادّی و جسمانی در دنیا و آخرت، هیچ‌کدام به پایه لذت زناشویی نمی‌رسد؛ سپس امام به آیه ‌۱۴ سوره آل عمران [۵۶] استشهاد می‌کند که در بیان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدّم داشته است: [۵۷] [۵۸] «زُینَ‌لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ‌النِّساءِ والبَنینَ والقَنـطیرِ المُقَنطَرَة‌...». در آیه‌ ۱۸۷ سوره بقره [۵۹] می‌فرماید: خداوند دانست که شما به خود خیانت می‌کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود انجام می‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «...‌عَلِمَ اللّهُ اَنَّکم کنتُم تَختانونَ اَنفُسَکم فَتابَ عَلَیکم و عَفا عَنکم فالـنَ بـشِروهُنَّ‌...». این آیه، به نیاز غریزی جنسی اشاره دارد که به رغم ممنوعیت شرعی، مردم به‌سوی آن کشیده می‌شوند؛ البتّه این امر نمی‌تواند انگیزه اصلی و هدف نهایی ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسی در زن و مرد، دوره محدودی دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانی جنسی، یکدیگر را رها ‌کنند یا زن و مردی که توانایی جنسی خویش را از دست داده‌اند، هیچگاه پیمان زناشویی نبندند.

بازداشتن از گناه

یکی از آثار ازدواج برای زن و مرد، ایجاد زمینه تقوا و دوری از گناهان است. با اشباع غریزه جنسی در زن و شوهر، زمینه گناهان شهوت‌انگیز از میان می‌رود. اینکه در قرآن از کسی که ازدواج کرده، به «محصن و محصنه» تعبیر شده: «فَاِذا اُحصِنَّ‌...» [۶۰] ، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در حصن و سنگر مستحکمی قرار می‌گیرند و خود را حفظ می‌کنند تا وسوسه‌های شهوانی در آنان اثر نگذارد؛ [۶۱] بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از بین می‌برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تأمین و تربیت اولاد، انسان را به استفاده بهینه از عمر وامی‌دارد و برای گناه و معاشرت‌های گمراه‌کننده، جایی باقی نمی‌ماند.

مستندات حفظ انسان از مسائل جنسی

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمود: «مَن تزوّج فقد اَحرز نصف دینه». [۶۲] [۶۳] [۶۴] با ازدواج، نیمی از دین صیانت می‌شود. در روایتی دیگر آمده است: بدترین مردم، کسانی‌اند که ازدواج نمی‌کنند. [۶۵] در تفسیر آیه ‌۱۸۷ سوره بقره [۶۶] (هُنَّ‌لِباسٌ لَکم و اَنتُم لِباسٌ لَهُنّ) برخی گفته‌اند: آن‌گونه که انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسیب‌های پوستی، محافظت می‌شود، زن و مرد، با ازدواج، یکدیگر را از گناه حفظ می‌کنند. [۶۷] [۶۸] در آیه ‌۲۸ سوره نساء [۶۹] حکمت تشریع ازدواج با کنیزان اینگونه بیان شده است: «یریدُ اللّهُ اَن یخَفِّفَ عَنکم‌...»؛ زیرا پیروی از شهوات و در دام گناه افتادن، برای انسان، وزر و سنگینی می‌آورد و تشریع ازدواج و فراهم شدن امکان آن برای کسی که نمی‌تواند با زنان آزاد ازدواج کند، از فساد و گناه جلوگیری می‌کند و انسان از عواقب آن در امان می‌ماند و این نوعی توسعه برای انسان شمرده ‌می‌شود. [۷۰]

توسعه رزق

نگرانی از تنگ‌ دستی، یکی از بهانه‌هایی است که برای گریز از ازدواج، مطرح می‌شود. قرآن اینگونه به انسان امیدواری می‌دهد: از فقر و تنگ‌دستی بی‌همسران، غلامان و کنیزانِ درست‌کارِ خود نگران نباشید و در ازدواج آن‌ها بکوشید؛ چرا که اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بی‌نیاز می‌سازد: «واَنکحوا الاَیـمی مِنکم والصّــلِحینَ مِن عِبادِکم واِمائِکم اِن یکونوا فُقَراءَ یغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِه». [۷۱] برخی گفته‌اند: مفاد این آیه، وعده خداوند به بی‌نیاز کردن کسانی است که تشکیل خانواده می‌دهند. [۷۲] [۷۳] روایاتی نیز این معنا را تأیید می‌کند. در حدیثی، امام صادق(علیه السلام)، ترک ازدواج به‌ سبب ترس از فقر و تنگدستی را سوء ظن به پروردگار دانسته؛ [۷۴] [۷۵] زیرا پس از وعدهقرآن به توسعه رزق، نگرانی در این زمینه جز بد گمانی به خدا نیست.

مشیت الهی در مورد رزق

با توجّه به اینکه افرادی در جامعه، پس از ازدواج، نه ‌تنها ثروتمند نمی‌شوند، بلکه بر فقرشان افزوده می‌شود و اگر این آیه، متضمّن وعده خداوند باشد خلف وعده لازم می‌آید و خلف وعده قبیح است، گروهی برآنند که برای وعده در این آیه باید مشیت الهی در تقدیر گرفته شود؛ یعنی پس از ازدواج اگر خدا بخواهد، آنان را بی‌نیاز می‌کند؛ چنانکه در آیه ‌۲۸ سوره توبه [۷۶] ، برای وعده الهی به غنا و بی‌نیازی، به مشیت خدا تصریح شده است: «وَ‌اِن خِفتُم عَیلَةً فَسَوف یغنیکمُ اللّهُ مِن فَضلِه اِن شاءَ‌...». ممکن است گفته شود: همان‌طور که غنا و بی‌نیازی متأهّلان، به مشیت منوط است، غنا و بی‌نیازی مجرّدها و کسانی ‌که همسر ندارند (بلکه هر پدیده‌ای) نیز به مشیت توقّف دارد، پس این چه وعده‌ای است که خدا برای ازدواج داده است؛ زیرا همان‌گونه که متأهل‌ها، با مشیت الهی، به دو گونه (فقیر و غنی) تقسیم می‌شوند، مجرّدها نیز چنین هستند و اتّفاقاً این وعده درباره مجردان در قرآن آمده است: «...‌و‌اِن یتَفَرَّقا یغنِ اللّهُ کلاًّ مِن سَعَتِه‌...» [۷۷] ؛ اگر وضعیتی پیش آید که زن و شوهر نتوانند باهم زندگی کنند و از هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بی‌نیاز خواهد کرد. پاسخ آن است که بسیاری از مردم می‌پندارند ازدواج و فراوانی عائله سبب فقر، و تجرّد سبب اندوختن ثروت می‌شود. آیه درصدد آن است که این توهّم را از دل‌ها بزداید و غفلت از رزّاق حقیقی را بردارد و به ما بفهماند که گاه برکت و فراوانی، در مال انسان (با وجود عائله‌مند بودن) ایجاد می‌شود و گاهی هم انسان (در ‌عین کم عائله بودن و مجرّد زیستن) هر چه می‌کوشد، در معیشت او پیشرفتی حاصل نمی‌گردد. [۷۸] افزون بر آن‌که پذیرفتن تأمین زن و فرزند، در او حسّ مسئولیت استفاده بهینه از وقت و کسب عزّت و اعتبار فراهم می‌آورد. بنابراین، آیه «اِن‌یکونوا فُقَراءَ یغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ» [۷۹] بیان می‌دارد که گاهی با ازدواج، فقر از زندگی رخت برمی‌بندد، نه آن‌که همیشه با ازدواج، فقر برطرف می‌شود و گرنه با آیه بعد «ولیستَعفِفِ الَّذین لایجِدونَ نِکاحًا» [۸۰] تناقض می‌یافت. [۸۱] فخر رازی معتقد است که آیه «اِن‌یکونوا فُقَراءَ یغنِهِمُ اللّهُ» در مقام وعده الهی نیست؛ بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زیرا مال، فناپذیر است و آن‌چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا است که باید در پی آن بود که از انباشتن ثروت بهتر است [۸۲]

«قُل‌بِفضلِ اللّهِ و بِرَحمَتِهِ فَبِذلک فَلیفرَحوا هُو خَیرٌ مِمّا یجمَعونَ».

[۸۳]

آثار دیگر ازدواج

آثار دیگری نیز بر ازدواج مترتّب است؛ مانند حرمت برخی از زنان و ایجاد حقوق زوجیت.

منبع

دانشنامه موضوعی قرآن

پانویس

  1. روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
  2. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۴.
  3. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۰.
  4. بقره/سوره۲، آیه۲۵.
  5. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.
  6. >یوسف/سوره۱۲، آیه۳۰.
  7. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۱-۱۰.
  8. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۹.
  9. مریم/سوره۱۹، آیه۵-۴.
  10. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۰.
  11. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۰.
  12. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.
  13. مصطلحات الفقه، ص‌۱۹۵.
  14. مصطلحات الفقه، ص‌۱۹۵.
  15. النسب و فروعه الفقهیه.
  16. بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.
  17. بقره/سوره۲، آیه۲۲۸.
  18. طلاق/سوره۶۵، آیه۴.
  19. نساء/سوره۴، آیه۲۴.
  20. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۲.
  21. مواهب الرحمن ج‌۸، ص‌۲۱.
  22. تبصرة الفقهاء ج‌۲، ص‌۱۹۰.
  23. المیزان ج‌۲، ص‌۲۳۰.
  24. روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
  25. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۹.
  26. جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۲۲۲.
  27. التبیان ج‌۲، ص‌۱۳۳.
  28. مجمع‌البیان ج‌۲، ص‌۲۲.
  29. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  30. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۰.
  31. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  32. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.
  33. نساء/سوره۴، آیه۱.
  34. نحل/سوره۱۶، آیه۷۲.
  35. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۲.
  36. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.
  37. المیزان ج‌۱۳، ص‌۸۸.
  38. کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.
  39. بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.
  40. المیزان ج۲، ص‌۲۱۳.
  41. تفسیر قرطبی ج‌۳، ص‌۶۴.
  42. المنار ج‌۲، ص‌۳۶۳.
  43. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  44. مجمع‌البیان ج‌۲، ص‌۲۳.
  45. تفسیر قرطبی ج‌۲، ص‌۲۱۲.
  46. تفسیر‌بیضاوی ج‌۱، ص‌۱۷۲.
  47. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۹.
  48. مریم/سوره۱۹، آیه۵.
  49. مریم/سوره۱۹، آیه۶.
  50. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۸.
  51. روم/سوره۳۰، آیه۲۱.
  52. المیزان ج‌۱۶، ص‌۱۶۶.
  53. التفسیرالکبیر ج‌۲۵، ص‌۱۱۱.
  54. نمونه ج‌۱۶، ص‌۳۹۲‌‌۳۹۳.
  55. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶-۵.
  56. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴.
  57. نورالثقلین ج‌۱، ص‌۳۲۰.
  58. الکافی ج‌۵، ص‌۳۲۱.
  59. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  60. نساء/سوره۴، آیه۲۵.
  61. قاموس قرآن ج‌۲، ص‌۱۴۹.
  62. البحار ج۱۰۰، ص۲۱۹.
  63. الکافی ج۵، ص۳۳۹.
  64. سفینة البحار ج‌۲، ص‌۴۸۰.
  65. مجمع البیان ج‌۷، ص‌۲۲۰.
  66. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  67. التفسیرالکبیر ج‌۵، ص۱۱۶.
  68. روض الجنان ج۳، ص‌۵۱.
  69. نساء/سوره۴، آیه۲۸.
  70. مواهب الرحمن ج‌۸، ص‌۷۹.
  71. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.
  72. روح‌المعانی، مج۱۰، ج۱۸، ص۲۱۸.
  73. المیزان ج۱۵، ص‌۱۱۳.
  74. الکافی ج۵، ص۳۳۰.
  75. مجمع‌البیان ج‌۷، ص‌۲۴۵.
  76. توبه/سوره۹، آیه۲۸.
  77. نساء/سوره۴، آیه۱۳۰.
  78. الکشاف ج‌۳، ص‌۲۳۵‌ـ‌۲۳۶.
  79. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.
  80. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.
  81. کنزالعرفان ج‌۲، ص‌۱۳۵.
  82. التفسیرالکبیر ج‌۲۳، ص‌۲۱۴.
  83. یونس/سوره۱۰، آیه۵۸.