آثار تربیتی وقف کتاب برای فرزندان (بررسی وتصحیح وقف نامه کتاب آیة الله حاج سید احمد مظلوم جاپلقی)

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۷ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مؤلف: سید مهدی موسوی-دانش آموخته وپزوهشگر حوزه علمیه قم ==چکيده== وقف به جهت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: سید مهدی موسوی-دانش آموخته وپزوهشگر حوزه علمیه قم

چکيده

وقف به جهت گستره و تنوع آن بايد نقش ويژه اي در الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت داشته باشد. از عرصه هاي مهم وقف در توسعه و پيشرفت جامعه، عرصه فرهنگي و تربيتي است. وقف کتاب و تأثير آن بر فرهنگ سازي مطالعه و کتابخواني از ظرفيت هاي مهم تمدن سازي وقف است؛ از اين رو وقفِ خاص کتاب براي فرزندان و نسل آنان همچون موقوفات عام المنفعه داراي آثار تربيتي است که در نوشته پيش رو پس از بررسي جايگاه کتاب در جامعه و تربيت، بدان پرداخته شده است. از اين رهگذر ويژگي هاي موقوفه کتاب آيةالله حاج سيد احمد مظلوم جاپلقي براي فرزندان، بررسي و متن وقف نامه تصحيح گرديده است. کليد واژگان: الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت، وقفِ کتاب، تربيت فرزندان، فرهنگ کتابخواني، جاپلق اليگودرز، آيةالله حاج سيد احمد مظلوم جاپلقي جهان اسلام در اين مقطع از تاريخ، در پي يافتن اعتلاي دوباره است و اقتضاي اين مهم آن است که با بازنگري ميراث گذشته و هويت خود، الگوهايي را براي رسيدن به توسعه و پيشرفت شناسايي کرد که متناسب با فرهنگ و هويت اسلامي و نيازهاي جامعه اسلامي باشد. بدون ترديد مقوله «وقف» نقش بسيار حياتي و گسترده اي مي تواند در اين روند داشته باشد؛ از اين رو اگر به آن به طور همه جانبه و صحيح نگريسته شود و اهميت آن در عرصه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي به درستي شناخته گردد، سهم عمده اي در تبيين الگوي اسلامي – ايراني پيشرفت خواهد داشت. وقف حد و حريم بسيار گسترده و متنوعي دارد و يکي از عرصه هاي مهم وقف، عرصه فرهنگ و تربيت است. در تمدن اسلامي عنصر وقف در عرصه فرهنگ و تربيت بسيار محوري و مهم بوده است. از ساخت و وقف مساجد، حسينيه ها، مدارس، حوزه هاي علميه گرفته تا تأسيس کتابخانه هاي عمومي و خصوصي همه نماينگر اين اثر بخشي است. وقف از مهم ترين عوامل فروزان ماندن مشعل دانش و انجام پژوهش علمي در دنياي اسلام، بلکه سراسر جهان، بوده است. از ديگر جلوه هاي وقف در عرصه فرهنگ و تربيت، وقف و اهداي کتاب است که تأثير بسزايي در غناي فرهنگي و حفظ انديشه و انتقال فرهنگ مکتوب و دست آوردهاي بشري داشته است. با مراجعه به کتابخانه ها و گنجينه هاي نسخ خطي و چاپي روشن مي شود که سنت حسنه وقف کتاب چه ميزان در حفظ ميراث خطي و کتب ارزشمند مسلمين و غير مسلمين داشته است. وقف در امر کتاب و گسترش دانش و علومي که موجب شکوفايي تمدن عظيم اسلامي در قرون مختلف شده است تأثير فراواني داشته است؛ زيرا کتاب و کتابخانه از عوامل اصلي نهضت فرهنگي و گسترش تعاليم و معارف اسلامي بوده و هست و غالباً کتابخانه هايي که تأسيس مي شده، از راه وقف بوده است و از اينجا نقش وقف نيز روشن مي شود. اين نقش زماني روشن تر مي شود که دانسته شود کتاب ها با چه زحمت فراواني تهيه و استنساخ مي‏شد و يا به چه قيمت هاي گزافي‏ خريداري مي‏شد؛ از اين رو شايسته بود که به دقت محافظت شود. مالکين، اين کتاب ها را به مساجد، زيارتگاه ها و مدارس وقف مي‏کردند تا به‏ صورت بهتري نگهداري و در دسترس نسل هاي آينده قرار گيرد. [۱] پايه شکوفايي علمي يک تمدن کتاب و بالتّبع کتابخانه است. به اعتقاد اکثر جامعه شناسان، اقوام و مللي که با مطالعه مأنوس بوده و کتاب و کتابخواني در ميانشان رواج بيش تري داشته است، توانسته اند فرهنگي ماندگارتر و پوياتر از خود به جاي بگذارند و ميراث فرهنگي و گنجينه هاي معارف و دستاوردهاي عالمان و فرهيختگان خود را به نسل هاي ديگر منتقل کنند. مسلماً مي توان از اين نظر به راز چگونگي و ميزان رشد علم در جامعه و تمدن اسلامي پي برد؛ [۲] زيرا استفاده از يک علم يا صنعت در يک جامعه زماني شايع مي شود که وسايل و ابزار مورد نياز آن براي به دست آوردن علوم همچون کتاب و مطالعه بيش تر شود. کتاب و کتاب خواني و ميزان گرايش به مطالعه، امروزه يکي از شاخص‌هاي توسعه به شمار مي‌رود. پر واضح است که پيشرفت کشور هاي مترقي مديون مطالعه و کتابخواني آن هاست؛ [۳] زيرا کسي که به مطالعه اهميت دهد، به سطوح بالاي علمي دست مي يابد و اين مسئله بر سرنوشت افراد تأثير مثبتي خواهد گذاشت و نسل هاي بعدي را نيز بهره مند خواهد کرد. کتاب، از جمله مهم ترين‏ وسايل ارتباطي است که در جوامع بشري‏ از ديرباز تا امروز جايگاه ويژه‏اي را در انتقال فرهنگ به خود اختصاص داده‏ است و حتي صنعت ماهواره و برنامه‏هاي‏ متنوع و پر جاذبه تلويزيون نيز، هنوز نتوانسته جاي آن را پر کند و همچنان‏ مشاهده مي‏شود که نسل علاقه‏مند به‏ کتاب- در دورترين نقاط جهان - رو به‏ افزايش است. [۴] از آنجا که دانش و آگاهي انسان فطري نيست و بر اثر تجربه و مطالعه به دست خواهد آمد و مي توان گفت اکتسابي است، به همين دليل نسل حاضر اطلاعاتي بر اندوخته هاي پيشين مي افزايد و براي آيندگان به جا مي گذارد و اينجاست که نقش و اهميت مقوله اي به نام کتاب نمايان مي گردد؛ بنابراين يکي از مهم ترين راهبردها در يک برنامه ريزي صحيح فرهنگي پيشرفت محور، رواج فرهنگ کتابخواني و مطالعه است. رهبر انقلاب در اين باره مي فرمايند: «اين بايد يک سيره و سنت در بين مردم ما بشود که کتاب بخوانند و به بچه هايشان ياد بدهند.» [۵] يا در جاي ديگري مي فرمايند: «کتابخواني بايد مثل خوردن و خوابيدن و ساير کارهاي روزانه در زندگي مردم وارد شود.» [۶] کتاب ارزشمندترين و وفادارترين دوست و قرين انسان است. ارزش کتاب آن موقع رخ مي نمايد که پيچيده ترين مشکل فکري و معنوي انسان با مطالعه آن رفع و بر علم و کمال انسان افزوده مي گردد. انس با کتاب و تعلق خاطر به آن يکي از راه هاي تربيت صحيح و از لوازم پيشرفت و توسعه جامعه است. روشن است که اگر کتاب جزء زندگي و مطالعه محور فرهنگ ما شود قله هاي کمال و پيشرفت را بهتر مي توان پيمود. در فرهنگ ديني و اسلامي ما نيز به مقوله کتاب توجه فراواني شده است تا جايي که معجزه جاودانه آن «کتاب» است. «وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنْ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ»(بقره / 101) و ايمان را بر تلاوت و مطالعه کتاب قرار داده است. «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمْ الْکِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُوْلَئِکَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْخَاسِرُونَ»(بقر / 121) در قرآن کريم بيش از سيصد بار واژگان کتاب، کتب و مکتوبات آمده است. و رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) و ساير اولياي الهي(عليهم السلام) نيز سفارش ها متعددي بر نگارش و مطالعه نموده اند.

نقش کتاب در تربيت کودک

فرمايش مقام معظم رهبري، که اظهار مي دارند: «من هر زماني که به ياد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان مي افتم، قلباً غمگين مي‌شوم... بياييد کاري کنيد که مردم کتابخوان بشوند.» [۷] بايد در جهت رفع اين مشکل بزرگ، مردم، دولت و تمام نهادها و ارگان‌ها، همگام با يکديگر، به صورت جدي، وارد عمل شوند. بسياري از نظريه پردازان تعليم و تربيت بر اين باورند که، بهترين راه ايجاد نسل مطالعه‏گر، اين است که کودکان‏ طوري تربيت شوند که افرادي مطالعه گر بار آيند. مدارس و کتابخانه‏ها، معمولا مي‏توانند در فعاليت هاي مربوط به پيشرفت‏ مطالعه در کودکان، مفيد واقع شوند. [۸] تحقيقات نشان داده است بيش تر کساني که به کتاب و کتابخواني علاقه دارند والديني داشته‌اند که زمينه انس با کتاب را براي فرزندان از سنين کودکي خود فراهم ساخته اند؛ زيرا خانواده نخستين دنيايي است که کودک وارد آن مي‏شود.کانون‏هاي خانوادگي با ويژگي‏هاي دايمي بودن، روابط صميمي اعضا، تعداد آن و متفاوت بودن هريک در ابعاد و وضعيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مراکز اصلي تربيت‏ و شکل‏گيري شخصيت کودکان مي‏باشند و از آنجا که کودک جوياي تحريک است، به عنوان يک موجود زنده به هر چيزي که در اطرافش قرار دارد حساس است. او منتظر نمي شود که چيزي مستقيماً در معرض ديد يا جلو چشم او قرار بگيرد؛ بلکه سرش را اين طرف وآن طرف مي گرداند تا اشيا را ببيند. کودک بيش تر اوقات بيداري خود را در کشف بصري اشخاص و اشياي اطرافش صرف مي کند [۹]

از اين رو وجود کتاب در اطراف کودک و فرهنگ کتاب خواني در ميان خانواده، طرز تفکر و نگرش والدين در رابطه با مطالعه و کتابخواني، وجود کتب و نشريات قابل دسترس، نقش بسزايي در تقويت عادات مطالعه و کتابخواني دارد. برخي والدين فکر مي‌کنند يادگيري مطالعه، از زماني آغاز مي‌شود که کودک بتواند الفبا را به خاطر بسپارد و کلمات را تلفظ کند؛ اما واقعيت اين است که اساس مطالعه، خيلي زودتر شکل مي گيرد. با توجه به اينکه انسان موجودي کمال گراست و با سکون و سکوت سازگاري ندارد، هميشه به دنبال راهي است که يک قدم پيش گذارد و گره هايي از مشکلات خود بگشايد. براي پيشرفت در عرصه هاي مختلف زندگي نياز به شناخت نسبتاً کاملي از خود و جامعه دارد. مطالعه کتاب اين امکان را به آنان مي دهد که سياهي جهل و ناداني را از خود دور و به سوي سعادت و خوشبختي قدم بردارند. هر چه بيش تر مطالعه کنند از آگاهي زيادتري برخوردار مي شوند و در زندگي آينده شان تأثيرات مثبت و مؤثري مي گذارد؛ پس با يک کتاب خوب انسان ساخته مي شود، رشد مي کند و براي حرکت آماده مي شود. عادت به مطالعه امري اکتسابي است. يعني به همان طريقي که کودک خواندن و نوشتن و حساب کردن مي آموزد، مطالعه کردن را نيز مي آموزد. اگر بتوانيم مطالعه کردن را به صورت عادت درآوريم، ديگر ارتباط برقرار کردن او با جهان دانش و کسب آگاهي دشوار نخواهد بود و بي هيچ مشکلي خواهد توانست سطح آگاهي خود را نسبت به جهان هستي افزايش دهد. بايد توجه داشت که تبديل اين علاقه به عادت بايد از دوران طفوليت انسان شروع شود؛ زيرا اين دوران نقش بسيار مهمي را در شکل‌گيري اين عادت در ادامه زندگي يک انسان بر عهده دارد. مقام معظم رهبري در اين باره معتقدند: «کتاب خريدن، بايد يکي از مخارج اصلي خانواده محسوب بشود. مردم بايد بيش از خريد بعضي از وسايل تزييناتي و تجملاتي مثل اين لوسترها و ميزهاي گوناگون و مبل هاي مختلف و پرده ها و اين قبيل چيزها به کتاب اهميت بدهند و اول کتاب را بخرند. مثل نان و خوراکي و وسايل معيشتي لازمي که در خانه هست، کتاب هم بايد از اين قبيل باشد... خلاصه بايد با کتاب انس پيدا کنند. اگر انس پيدا نکنند، جامعه ايراني به آن هدف و آرزويي که دارد، که حق او هم هست، نخواهد رسيد.» [۱۰] نقش وقف کتاب در تربيت کودک و نوجوان محققان و پژوهشگران مختلف در صدد ارايه راه هايي هستند که بتوانند کودکان و نوجوانان را به مطالعه و کتابخواني مأنوس کنند و در اين زمينه کتاب هاي متعددي نگاشته اند؛ [۱۱] اما بايد دانست عوامل بسياري در عادت به مطالعه نقش (مثبت و يا منفي) دارد، اين‏ عوامل گاه بسيار ظريف و دقيق‏اند و اغلب بر هم اثر متقابل مي‏گذارند؛ از اين ‏رو هميشه ساده و روشن نيستند و پي بردن به آن ها گاه آسان‏ نيست، هرچند که پژوهشگران ممکن است با توجه به زمينه‏هاي‏ فرهنگي و گرايش‏هاي خود يک عامل مشخص را در نظر بگيرند؛ اما به ‏طور معمول نبايد فقط به يک عامل مشخص اشاره نمود.» [۱۲]

بي شک يکي از راه هاي ايجاد عشق به مطالعه در کودکان و نوجوانان استفاده از فرهنگ غني وقف است. تا کنون بيش تر به بررسي موقوفات عام المنفعه در حوزه کتاب و آثار آن در عرصه اجتماع و عموم پرداخته شده است و کم تر به موقوفات خاص [۱۳]

در عرصه کتاب و آثار تربيتي آن پرداخته شده است. وقف خاص وقفي است که براي شخص يا اشخاص يا اولاد و احفاد وقف شده باشد؛ از اين رو مي توان يکي از راه هاي مؤثر در ايجاد فرهنگ کتاب خواني و مطالعه را در وقف کتاب براي خانواده و فرزندان دانست. وقفي که در پيشينه تمدني اسلام مسبوق به سابقه است. وقف کتاب در خانواده و براي فرزندان و نسل هاي پس از آن آثار فراواني را مي تواند در پي داشته باشد. آثار اين نوع از وقف علاوه بر آنکه موجب حفظ کتاب ها مي شده و از پراکندگي و نابودي آن ها جلوگيري و از خطر نابودي محفوظ مي‏ماند، آثار تربيتي ديگري نيز دارد که به طور اجمال برخي از آن ها عبارتند: 1. کودکي که در يک محيط فرهنگي و مملو از کتاب رشد مي‏کند به احتمال زياد در آينده کتابخوان و اهل مطالعه خواهد شد. بدين جهت وقف کتاب در منزل موجب مي شود که کودک از همان ابتداي کودکي با کتاب آشنا شود و در محيط کتابخانه اي نفس بکشد؛ 2. وقف کتاب براي فرزندان موجب يک تأثير نفساني در آنان مي شود که نوعي تقرب وجودي و انس با کتاب هاي خاص پيدا کند. چندي پيش مطلبي را خواندم و يا از تلوزيون شنيدم که يکي از نويسندگان برجسته و اساتيد دانشگاه کشور در پاسخ به اين پرسش که چرا به سمت دانش و نويسندگي روي آورديد گفت:«در دوران نوجواني وقتي به طور اتفاقي کتابي از کتاب هاي کتابخانه پدرم را ورق مي زدم، چشمم به ياداشتي افتاد که در آن نوشته شده بود که تمام اين کتابخانه و کتاب هاي آن پس از من متعلق به دخترم است. بعد از خواندن آن ياداشت، انس عجيبي با آن ها پيدا کردم و اين آغازي بود بر يک عمر مطالعه، تحقيق و نويسندگي.»؛ 3. با توجه به علاقه فطري انسان ها به پدران و نياکان خود، ثبت کتاب به عنوان ميراث فرهنگي و هويتي يک خانواده موجب آن مي شود که فرزندان و نسل هاي آينده به نوعي ميراث دار فرهنگي پدران باشند و بر اين ميراث بر خود ببالند و از اين طريق انسي به کتاب پيدا مي کند و شجره هويتي خود را در پناه کتاب به ديگران معرفي کنند. عالمان از آنجايي که کمال علمي و معنوي خود را در قرآن، روايات ائمه اطهار (عليه السلام) مي بينند، در پي آن بوده اند تا وقف هاي خود را نيز در اين زمينه ها انجام دهند تا ديگران نيز از فيوضات کلام الهي و گفتار اوليا و نوشته هاي عالمان فرهيخته سود برده، معلومات خود را ارتقا بخشند. از سوي ديگر آنان شاهد فقر جامعه خود در زمينه هاي مادي بوده، نيازمندي آن را در امور معنوي نيز مشاهده مي کردند؛ پس به جمع آوري ميراث اهلبيت(عليهم السلام) و کتاب هاي اسلامي و وقف آن ها در اين زمينه پرداخته اند. عالمان و انديشمندان ارزش کتاب را دانسته، براي آن قدري عظيم و ارزشي والا قائل بوده و هستند و در پي آن بوده و هستند که همان گونه که خود استفاده هاي بسيار از فيض آن برده اند، ديگران نيز از آن بهره ببرند. بر اين اساس است که خيل عظيمي از عالمان، کتاب هاي خود خصوصاً خطي و منحصر به فرد را وقف اماکن و افراد و فرزندان کرده اند تا آنان نيز از آن ها بهرمند گردند. [۱۴] از اين نمونه آيةالله سيد احمد مظلوم جاپلقي است که مجموعه کتب خود را براي فرزندان و اولاد خود وقف کرده اند و از اين وقف مقاصد تربيتي مد نظر داشته اند.

زندگي نامه آيةالله سيد احمد مظلوم جاپلقي

آيةالله سيد احمد فرزند سيد محمد علي از سادات مؤمن و متقي [۱۵] در حدود سال 1280هـ. ق به دنيا آمد. وي در روستاي برفيان جاپلق به خدمت آيةالله شيخ اسدالله‌خان جاپلقي رسيد و مدت مديدي دروس مختلف فقه و اصول و کلام را نزد او قرائت نمود و روز به روز اعتبارش نزد استاد افزوده مي‏شد تا آنکه وصي استاد شد، سپس براي تکميل علوم به بروجرد رفت و از اساتيد ربّاني آنجا از جمله آيةالله سيد ريحان‌الله کشفي و جناب شيخ اسدالله کسب فيض نمود. رابطه ميان مرحوم کشفي و سيد چنان نزديک بود که در اکثر آثار حاج سيد احمد نام استاد را با تعابير بلندي ياد مي‏کند. در محضر سيد کشفي علوم فقه و کلام و حديث کسب فيض و در درس اخلاق ايشان هم شرکت مي‏کرد و تقريرات دروس اخلاق و فقه آيةالله کشفي و فتواي ايشان را نگاشته است. پس از تکميل علوم به اراک رفت و در اراک از دروس اساتيد زمان اراک در حکمت و فقه و اصول شرکت نمود. ايشان پس از سفر و هجرت علمي خود به جاپلق برگشت و در روستاهاي «بَرْفيان»، «دِهْ اَحمد»، «کُنْدُر» شهرستان اليگودرز از استان لرستان به تبليغ و ارشاد مردم پرداخت و در کنار آن ها به تربيت شاگرداني نيز همّت گماشت.

وي سفرهاي متعددي به مشهد و عتبات عاليه و حج مشرف شدند که در سال 1323هـ. ق در سفري به مکه معظمه با جمعي از علما و مردم منطقه که قريب به دو سال طول مي‏کشد. در اين سفر پرخير برکت مباحثات فراواني ميان ايشان برقرار مي‏شود و سفر پرباري بوده است و از شهرها و کشورهاي مختلف عبور مي‏کنند که شرح کامل آن را در سفرنامه خود آورده است و بسياري از نکات مهم و تاريخي کشورهاي مختلف آسياي ميانه و خاورميانه و جنگ جهاني اوّل و اوضاع جهان اشاره مي‏کند. 

[۱۶] در سال 1324هـ. ق به عتبات عاليه مشرف مي‏شوند و با علماي بزرگي چون آيةالله حاج شيخ اسماعيل محلاتي و آيةالله ميرزا حسين تهراني فرزند ميرزا خليل از علماي بزرگ نجف مباحثات علمي دارند که سؤال و جواب‏هاي اين دو بزگوار را در نوشته هاي خود درج نموده‏اند. از ويژگي‏هاي بارز ايشان، مردمي بودن و عشق به آ ن ها و اصلاح امور ايشان بود و هيچ‏گاه به کودک و بزرگ کوچک‏ترين بي‏احترامي نمي‏کرد و بسيار مردم روستاي کُندر- از بخش جاپلق شهرستان اليگودرز و روستاهاي ديگر- را سفارش مي‏کرد: «من از شما هيچ نمي‏خواهم (با آنکه وضع روحانيت آن زمان مطلوب نبود) فقط شما شب ها بياييد که من برايتان مسائل شرعي را بگوييم که با دين بيگانه نباشيد.» اين عالم بزرگوار داراي شجاعت زبانزدي بود و هيچ‏گاه سر سازش با منکرات ديني و ظلم نداشت و همه‏جا از عدالت و انسانيت به دفاع برمي‏خواست. هنگامي که رضاشاه ملعون کشف حجاب را به وجود آورد، او با تمام جرأت در مقابل اين امر ايستاد و مردم را به رعايت حجاب و عفت اسلامي سفارش مي‏کرد و به خانواده خود سفارش مي‏نمود که از خانه بيرون نيايند. او در مقابل بي‏عدالتي نيز آرام نبود با روحي سرشار از شورالهي به مبارزه با خوانين ظالم و مستبد مي‏پرداخت و در مقابل، آن خوانين در حق ايشان ظلم‏هاي فراواني را انجام مي‏دادند؛ اما او با ياد مظلوميت‏هاي جدّ غريبش امير المؤمنين(عليه السلام) خسته نمي‏شد؛ چنانکه به «مظلوم» شهرت يافت. او را حاج سيد احمد مظلوم مي‏شناختند و در وکالت نامه‏اي که پسر خود سيد کمال الدين مظلوم مي‏نويسد: «اگر ظالمي غصب نمايد و يد عدوان بگشايد پس از غصب سلطنت حقّه و فدک بر ما سهل و آسان است. اقلّ السادات احمد مظلوم.»

>هجرت به تهران >آثار و تأليفات >ويژگي هاي وقف نامه آيت الله مظلوم جاپلقي >تفصيل صورت اسامي اولاد احقر ذکورا و اناثا اولاد احقر >تاريخ تولد اولاد احقر

هجرت به تهران

سيد مظلوم بعد از عمري بسيار که به ارشاد مردم و تأليف آثار و تربيت شاگردان در منطقه جاپلق به ويژه روستاي کندر و برفيان و ديگر مناطق پرداخت، چنان مورد ظلم خوانين واقع مي‏شود که عرصه بر ايشان تنگ مي‏شود و به علل ديگر در سال 1320هـ. ش به تهران هجرت مي‏کنند و به اقامه نماز جماعت مسجد مقداد در10متري خيابان گرگان مي پردازد و در 13سال پايان عمر خود در تهران به ارشاد و تبليغ مي‏پردازد و با آيةالله سيد ابوالقاسم کاشاني، آيةالله شيخ محمد اسماعيل جاپلقي، آيةالله ميرزا خليل کمره‏اي و ديگر علماي تهران ارتباطات نزديک داشتند و آن علماي بزرگ احترام سيد را بسيار مي‏داشتند و از طرف آيةالله کاشاني، نماينده امور در بعضي از مسائل حساس مي‏شود که از جمله آن مسائل، جريان مسلمان شدن فرد مسيحي بود که يهوديان و مسيحيان به دنبال دستگيري او بودند تا به عنوان مرتد او را شکنجه کنند. جريان بسيار حساس مي‏شود و قضيه به آيةالله کاشاني مي‏رسد و ايشان مرحوم حاج سيد احمد را حَکَم قرار مي‏دهد. مي‏فرمايند هرچه ايشان تصميم بگيرد صحيح است و با کياست سيد قضيه ختم مي‏شود و اين جريان در روزنامه‏هاي آن‏زمان مطرح شده بود. سرانجام پس از عمري زحمت و سختي‏هاي فراوان و حرکت در مسير اسلام و عدالت‏طلبي قريب به 90 سال در 12بهمن 1334هـ. ش مطابق با 19جمادي الثاني 1375هـ. ق در تهران وفات مي‏کنند و جمع کثيري از مردم و علماي تهران در تشيع جنازه او حاضر مي‏شوند و جنازه مطهّر سيد را از خيابان گرگان تا ميدان شوش که راه بسياري زيادي حمل مي‏کنند که مورد تعجب راديو و روزنامه‏هاي آن ‏زمان مي‏شوند و به درج اين خبر مي‏پردازند؛ سپس جنازه را به قم انتقال و پس از طواف در حرم حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها) در قبرستان نو در جوار حرم به خاک مي‏سپارند.

آثار و تأليفات

حاج سيد احمد در ارشاد و تبليغ و اصلاح امور مردم بسيار پرکار و تلاش بود و هيچ گاه کتاب را از خود دور نمي‏کرد و در راه احياي شريعت اسلامي و بالا بردن فرهنگ مردم تلاش بسيار مي‏نمود. او عالمي بود که در علوم مختلف آشنايي بسيار داشت و بيش از 30 اثر علمي و تحقيقي از خود به جاي گذاشت که در سفر و حضر به نگارش آن ها پرداخته بود و سراسر اين کتب نشان دهنده علاقه او به کتاب و حفظ نکات بديع تاريخي و ادبي و اخلاقي و فتواي علماي زمان بوده و مطالب سياسي و اجتماعي زمان خود را در حد فوق العاده‏اي درک مي‏کرده است. در حالي که فقط با چند روستا در ارتباط بود؛ اما سعي مي‏کرد وقايع کشور و کشورهاي ديگر را بداند. از حاشيه‏هاي او بر کتب و نوشته‏هاي او معلوم مي‏شود که آگاه به زمان بوده است. او بيش از 500 جلد کتاب بزرگان را نيز جمع آوري نموده و بر اکثر آن ها فهرست نويسي و حاشيه و تعليقات و مقابله و تصحيح انجام داده و همه را براي اولاد خود وقف کرده است که در روزگار آخر زمان به کتب و آثار اهل بيت پناه ببرند و در وصيت نامه‏اي که در ابتداي کتاب عقايد خود براي فرزندان نوشته است آمده: «اولا اي نور چشمانم آقا کمال الدين و ضياءالدين، بدانيد پس از غايب شدن حجت، ظلمت و کفر و فسق روز به روز در تزايد و نور و علم و ايمان در نقيصه، و زمان ما خالي از معصوم و حجت ظاهر و آخر الزمان است که فتن و مضراتش عيان است و راهي نداريم به جز عمل و اخذ به طريقه جعفريه عليه و علي آبائه (سلام الله) که ثمره‏اش بعد از مرگ ظاهر خواهد شد و چون علم مثل صيد است و کتاب قيد آنست و بدون کتب متقنه به هر کس و هر کتابي نمي‏توان اعتماد نمود...» [۱۷] و ايشان پس از معرفي بايسته هاي اعتقادي و اخلاقي و رفتاري نسبت به هر کدام کتاب هايي را معرفي مي نمايد و در ادامه مقدمه کتاب عقائديه خود مي نويسد: «... و از آنچه گفتم و نوشتم قليلي از کثير به عنوان وصيت بود و بر شما باد به کتب اخلاق و اخبار و تفاسير فارسيه که علما رضوان الله عليهم نوشته اند و من براي شما چند جلد تهيه کرده ام و وقف شما نموده ام از خدا مسئلت مي نمايم که شما را موفق بدارد که عمل کنيد و چنانکه من دنيا بلکه دين خود را براي شما فاني کردم شما نيز در قبر مرا و والده ام فراموش نکنيد که بيچاره ايم و چشم به خيرات شما داريم خصوص از نماز به نيابت والده ام و خودم؛ و شما را به خدا مي سپارم.» [۱۸] از آيةالله حاج سيد احمد مظلومي آثار فراواني باقي مانده است که قبل از سال 1360هـ. ق يعني قبل از ورود به تهران وجود دارد که فهرست قسمتي از آنها به شرح ذيل است: 1. سفرنامه حج در سال 1323هـ. ق؛ 2. کشکول در سه جلد مشتمل بر چند دوره علم نحو، علم رياضي، علم طب، حکمت و فقه و اخلاق و عرفان و جمع آوري اشعار شاعران بزرگ فارسي و عربي؛ 3. کماليه در اثبات حضرت حجت(عج) 1317هـ. ق؛ 4. جماليه در اصول دين 1317هـ. ق تمام شد؛ 5. رساله مفصل در اصول عقايد از ديدگاه حکما و فلاسفه؛ 6. رساله‌اي در اصول عقايد براي عوام؛ 7. تقريرات دروس فلسفه (نزد استاد حکمت در ادراک)؛ 8. معاد جسماني و روحاني، در حدود40 صفحه؛ 9. اثبات صانع در حدود 12صفحه؛ 10. تقريرات دروس فقه آيةالله سيد ريحان‌الله کشفي بروجردي؛ 11. تقريرات دروس اخلاق آيةالله سيد ريحان‌الله کشفي بروجردي؛ 12. رساله‌‌‌اي در علم؛ 13. رساله‌‌‌اي در اخلاق؛ 14. رساله ‌اخلاقي در ماهيت ريا؛ 15. رساله خمس در سال1317هـ. ق (تقريرات دروس شيخ اسدالله و سيد ريحان‌الله کشفي)؛ 16. رسائل فقهي (احکام رضاع، صيغ العقود، زکات فطره، زکات مال، ترک مرهون دين، مکاسب محرمه، فتاواي شيخ انصاري، جمعي از فتواي علماي بزرگ منطقه)؛ 17. رساله در منطق، تأليف1320هـ. ق؛ 18. لغت نامه در استانبول به سال1323هـ. ق؛ 19. فتاواي علماي بزرگ در مسائل حيض(فتواي 20 تن از علماي بزرگ معاصر و متأخر)؛ 20. رساله در شناخت مذاهب و مکاتب؛ 21. رساله در وقايع زمان مشروطيت در جاپلق و تهران؛ 22. مجالس روضه اهل‌بيت(عليهم‌ السلام) (کتابچه جيبي در آيات و روايات و مصائب و اشعار در رثاي خاندان اهل بيت)؛ 23. تعليقه بر رساله اصول دين ملا عبدالرزاق لاهيجي؛ 24. تعليقه بر رساله فقه آيةالله محمد علي امامي خوانساري، 25. حاشيه بر هدية الزائر؛ 26. حاشيه بر منتخب الرسائل شيخ عبدالکريم حائري و سيد محمد حجت؛ 27. تصحيح، تعليق و فهرست نگاري کتاب حديقة الشيعه ملا احمد اردبيلي(1339هـ. ق)؛ 28. شرح وقايع قحطي سال 1288هـ. ق به بعد، (1340هـ. ق).

و کتب بسيار ديگري که مجموع آثار ايشان موجود است و نکات بديع و جالب که به صورت پراکنده در حاشيه کتب و رسائل خود نگاشته‏اند. 

[۱۹]

ويژگي هاي وقف نامه آيت الله مظلوم جاپلقي

وقف نامه جاپلقي در 9 صفحه و چهار بخش

1. مقدمه؛

2. صورت کتاب ها؛

3. صيغه و شرايط وقف؛

4. صورت اولاد و نوادگان تنظيم شده است. ايشان در مقدمه پس از اشاره به سير رو به کمال نباتات و گياهان، انسان را نيز موجودي رو به کمال مي داند که به سه واسطه علم، عمل و مرشد و هادي از نقص به کمال عبور مي کند. جاپلقي، هادي و مرشد انسان را چهار قسم 1. عقل؛

2. انبيا و اولياي الهي؛

3. اخبار و تواريخ مندرج در کتاب ها و

4. قرآن کريم مي داند و معتقد است در زماني که دست ما از دامان انبيا و اولياي الهي(عليهم السلام) کوتاه است، بر اهل اسلام لازم است جهت حفظ دين خود و خانواده، کتاب هايي را در منزل داشته باشند که هر وقت حاجت به آن هاست مراجعه نمايد و از اين طريق رشد نمايد و به کمال برسد. بدين جهت در مقدمه به هدف تربيتي خود اشاره مي کند و مي نويسد: «بناء علي ذلک اين حقير سراپا تقصير به اندازه وسع خود از کتب متداوله متقنه اسلاميه جمع آوري نموده‏ام و براي اخلاف حبس و وقف نموده‏ام براي سهولت اسباب رشد و ترقي او تميز حق از باطل به جهت ايشان.» در بخش دوم به بيان صورت کتب خود در 14 دسته و بيش از 220 عنوان کتاب مي پردازد که دسته بندي او بدين شرح است: 1. تفاسير قرآن مجيد؛

2. فقه؛

3. تاريخ؛

4. اخبار آل محمد صلوات الله عليهم؛

5. اصول فقه؛

6. عقايد و اصول دين اسلاميان؛

7. نحو، منطق، معاني و بيان؛

8. لغت؛

9. اخلاق و آداب؛

10. کتب بطلان مذاهب غير اسلام؛

11. ادعيه و زيارات ائمه عليهم السلام؛

12. مراثي؛

13. کتبي که دو جلد در يک مجلدند؛

14. صورت کتب متفرقه. آيت الله جاپلقي برخي از کتب را با عنوان «خطي» و برخي را «قلمي» ذکر مي کند که به نظر مي رسد کتبي که با عنوان «قلمي» آمده است از تأليفات خود ايشان است که عنوان آن ها عبارتند از: «تحفة الابرار»، «نتايج الافکار»، «تلخيص المفتاح»، «جنگ کوچک» و چهل کتاب کشکول مانند. از ديگر نکات جالب توجه اين بخش آن است که واقف انتهاي هر دسته از کتب را نبسته و با ذکر شماره پاياني و گذاشتن فضاي خالي چنين مقصودي داشته است که کتاب هاي ديگري را نيز به موقوفات اضافه کند. در بخش سوم، مجموعه کتب مذکور را وقف اولاد و نسل هاي آن ها مي نمايد و صيغه شرعي اين وقف را اجرا مي نمايد و توليت آن را به «ارشد اولاد» مي سپارد. از نکات جالب توجه اينکه ايشان اين بار نيز نگرش تربيتي خود را دخيل مي کند و تفسيري متفاوت از ارشديت ارائه مي دهد از ديدگاه ايشان ارشديت به سن و سال نيست بلکه: «مراد از ارشد، اتقي و اعلم است» و مي نويسد: «در هر بطني بطني اعلم و اتقي وجود پيدا کرد توليت با او است.» ايشان براي حفظ کتاب ها و سالم ماندن در شرط ضمن صيغه وقف مي نويسد: «و به عاريت ندهند مگر به شخص باتقوا با قيد عاريه مضمونه و رهن با ضامن» [۲۰] جاپلقي متذکر مي شود که اين وقف را در ظهر برخي از آن کتب نيز نگاشته است. همچنين اشاره مي کند که نام اولاد و نوادگان وي تا زمان حيات خود را مي نويسد که از ميان آن ها اعلم و اتقي توليت را به عهده بگيرد. در بخش چهارم به ذکر صورت اسامي اولاد ذکور و اناث خود و فرزندان آن ها و حتي برادران و برادرزادگان مي پردازد و پس از آن تاريخ دقيق ولادت يا وفات آن ها را درج مي نمايد.

>متن وقف نامه

متن وقف نامه

بسم الله الرحمن الرحيم الحمدللله رب العالمين و الصلوة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين محمد سيد الاولين و الآخرين و علي آله المعصومين و علي جميع الانبياء و المرسلين و الملائکة اجمعين بعدد ما احاط به علم الله ابدالآبدين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين امين. بايد دانست و نظر نمود به آنچه ديدار او ممکن است ]که[ تمام ]آن ها[ سيرشان رو به کمال است و از نقص بتدريج صعود به کمال بنمايند و اين محسوس است از نباتات و حيوانات که از کوچکي بِه کِبارت سير مي نمايند صورتا و جسما. [۲۱] در صورتي که بشر به اينها به نظر حقارت مي نگرد و خود را از آن ها برتر و بالاتر مي شمارد و خود را با عقل و شعور مي داند و آن ها را بي عقل و شعور مي پندارد؛ پس بايد بشر نيز از حضيض به اوج و از نقص به کمال صعود ورزد و اين ممکن نيست مگر به واسطه هادي و مرشد و علم و عمل و بايد نيز توجه نمايد که مقام هادي و مرشد به چهار قسم است: قسمي که از انسان منفک نيست او را عقل و روح ناميده اند؛ هر کس فاقد او است آزاد است از قيد تکليف. قسم دويم انبيا و اوصيا ايشان اند صلوات الله عليهم اجمعين و فعلاً دست مان از دامن ايشان(عم) کوتاه است؛ قسم سيم اخباريست که به واسطه روات عادل در کتب اخبار به ما رسيده است و ما بشر [۲۲] تمام معلومات مان به واسطه کتب تواريخ و سير و يا کتب اخبار آل محمد صلوات الله عليهم است يا به تجربه است و فقره تجربه از محل تحرير ما خارج است؛ زيرا تجربه نيز برأسه و بذاته سبب علم است و مربوط به اخبار نيست؛ قسم چهارم کتب منزله است از جانب خداي متعال که قرآن مجيد از آن جمله است و فعلا عمل مسلمين از قرآن و اخبار و عقل استنباط مي شود و عمل مي نمايد و اخبار کليّه بايد مخالف با قرآن مجيد نباشد اگر شد متروک و مطوح است و مطالب مندرجه در قرآن بر چند قسم است اول در دلايل توحيد و خداشناسي است به صنايع و مخلوقات؛ دويم در بيان عبادات و طريق عبوديت و ستايش است؛ سيم در آداب و اخلاق است؛ چهارم در بيان احکام است؛ پنجم در عبرت و قصص گذشتگان؛ ششم در وعد و وعيد و خوف و رجا و اميد اجمالا و غير از اين ها و کتب مؤلفه از بزرگان علما رضوان الله عليهم غالبا خارج از اقسام مذکوره نيستند و سند دين اهل اسلام، قرآن و اخبار است و مبين قرآن مطالب قرآن را فرموده و به واسطه روات در دسترس مسلمين مي باشد و به هر خانواده از اهل اسلام لازم است که از کتب اخبار به جهت حفظ و صيانت دين خود و خانواده‏اش در خانه داشته باشد که در وقت حاجت مراجعت نمايند و رشد خود را دريابند. بناء علي ذلک اين حقير سراپا تقصير به اندازه وسع خود از کتب متداوله متقنه اسلاميه جمع آوري نموده‏ام و براي اخلاف حبس و وقف نموده‏ام براي سهولت اسباب رشد و ترقي او تميز حق از باطل به جهت ايشان و صورت آن ها در قرار ذيل است:

>صورت تفاسير قرآن مجيد >صورت کتب در فقه >صورت کتب تاريخ از ناسخ و غيره >صورت کتب اخبار آل محمد >صورت کتب اصول فقه >صورت کتب نحويه و منطق و معاني بيان >صورت کتب لغت >صورت کتب اخلاق و آداب >صورت کتب بطلان مذاهب غير اسلام >صورت کتب مراثي >صورت کتبي که دو جلد در يک مجلدند >صورت کتب متفرقه

صورت تفاسير قرآن مجيد

اول تفسير مجمع البيان يک دوره در دو مجلد از حسن بن فضل طبرسي؛ دويم تفسير صافي از ملا محسن فيض کاشي(ره)؛ سيم تفسير منهج الصادقين عليهم السلام از آخوند ملافتح الله کاشي ره در سه مجلد؛ چهارم تفسير اصفي از فيض ايض؛ پنجم تفسير جلالين در حاشيه قرآن؛ ششم قرآن مزين به حواشي اربعه بيضاوي 2 وجيز 3 مجمع البيان چهارم صافي؛ هفتم شبيه به قرآن حسن ميرکمالي است؛ هشتم املاء القرآن.

صورت کتب در فقه

سؤال جواب ميرزاي قمي ره مسمي به جامع الشتات؛

2. سؤال جواب حاجب اشرفي ملا محمد باقر ره؛

3. سؤال جواب سيد ]...[؛ [۲۳] 4. جامع عباسي؛

5. مقامع الفضل آقا محمد علي کرمانشاهي ره؛

6. غنائم ميرزاي قمي ره؛

7. شرح لمعه شهيد؛

8. شرايع الاسلام؛

9. تحفة الابرار قلمي؛

10. مقنعه مفيد ره با فقه الرضا در يک جلد؛

11. متاجر شيخ انصاري؛

12. خمس مسائل نجفية؛

13. کشف الغطاء؛

14. طهارت شيخ انصاري ره؛

15. فقه خطي با کاغذ کبود؛

6. ذخيرة المعاد شيخ زين العابدين با منهج الرشاد شيخ جعفر رحمه الله در يک جلد؛

18. عروة الوثقي؛

19. زبدة البيان اردبيلي؛

20. معتبر علامة؛

21. اسرار الاحکام آقا نجفي؛

22. رسالة آمير محمد هاشم؛

23. تبصرة علامه؛

24. ايضا منهج الرشاد شيخ جعفر؛

25. مجمع الفروع حاجي حسين بروجردي؛

26. مناسک حج؛

27. مختصر النافع؛

28.....

صورت کتب تاريخ از ناسخ و غيره

1. جلد عيسي عليه السلام؛

2. هجرت رسول خدا صلي الله عليه و آله؛

3. خلفا؛

4. صفين؛

5. امام حسن عليه السلام؛

6. امام حسين عليه السلام؛

7. ]امام[ سجاد عليه السلام در دو مجلد؛

8. حضرت باقر عليه]السلام[ در دو مجلد؛

9. امام موسي کاظم عليه السلام در سه مجلد؛

10. قاجاريه؛

11. زينبيه عليها السلام؛

12. مجالس المؤمنين قاضي نورالله؛

13. مناقب ابن شهر آشوب؛

14. اعلام الوري؛

15. جلاءالعيون مجلسي؛

16. جنات الخلود؛

17. جلدين منتهي آمال؛

18. حالات زهرا عليها السلام از ناسخ؛

19. الحمد لله تمام مجلدات بحار ابتياع شد به هفصد سي تومان و بيست پنج جلد است الا ]جلد[ 7 و 21 که بايد تهيه شود از مجلدات بحار مجلسي رحمه الله اول بحار در توحيد نهم بحار و دهم بحار و سيزده بحار.

صورت کتب اخبار آل محمد

1.کافي؛

2. وافي فيض دو مجلد از آن؛

3. وسائل الشيعه يک دوره در سه مجلد؛

4. نهج البلاغه؛

5. شرح نهج البلاغه ملا فتح الله رحمة الله عليه؛

6. حياة القلوب يک دوره در سه مجلد؛

7. علل الشرايع؛

8. حق اليقين فيض؛

9. حق اليقين مجلسي رحمة الله عليه؛

10. توحيد بحار؛

11. ترجمه بحار مجلسي؛

12. شرح کافي جلد خطي؛

13. عين الحيوة مجلسي؛

14. اکمال الدين و تمام النعمة؛

15. اربعين شيخ بها ره؛

16. اربعين حاجي ميرزا محمد قمي؛

17. مواعظ عدديه؛

18. من لايحضره الفقيه؛

19. تحف العقول؛

20. ثواب الاعمال؛

21. اخبار رضا عليه السلام؛

22. مجالس المتقين؛

23. شرح کافي صدر شيرازي با مفاتيح الغيب آن مرحوم؛

24. نهم بحار؛

25. دهم بحار؛

26. 13 بحار؛

27. لمعة البيضاء في شرح خطبة الزهرا عليها سلام؛

28. قضاوت هاي امير عم؛

29. جامع الاخبار صدوق؛

30.....

[۲۴]

صورت کتب اصول فقه

1. معالم؛

2. قوانين ميرزاي قمي؛

3. اشارات حاجي کلباسي؛

4. فرايد شيخ انصاري؛

5. قواعد اصول قديم؛

6. تعليقه بر فرايد؛

7. تعادل تراجيح مرحوم آسيد محمد کاظم صاحب عروة الوثقي؛

8. نتايج الافکار قلمي کوچک؛

9....

صورت کتب عقايد که اصول دين اسلاميان است:

1. شمع اليقين؛

2. گوهر المراد و فرايد در يک جلد؛

3. حکمت الاشراق؛

4. فصوص الحکم؛

5. مثنوي ملاي رومي؛

6. شرح گلشن راز؛

7. باب حادي عشر؛

8. سعيديه علامه رحمة الله عليه؛

9. شرح واجب الاعتقاد علامه با شمع اليقين در يک جلد؛

10. نورالايمان آخوند ملا علي نقي؛

11. دلايل التوحيد باعلام الوري در يک جلد [۲۵] 13. صراط النجاة؛

14. عقايد خواجه؛

15. توحيد بحار؛

16. دلايل الاصول به انضمام رساله آقا نجفي اصفهاني؛

17. توحيد صدوق رحمة الله عليه؛

18. توحيد نراقي و فيض کاشي ملحق به هم؛

19. نورالانوار ميرزاابوالحسن مرندي؛

20...

صورت کتب نحويه و منطق و معاني بيان

1. شرح جامي؛

2. شرح صمديه کبير و صغير؛

3. شرح بر سيوطي؛

4. جامع المقدمات؛

5. نحو خودآموز؛

6. حاشيه ملا عبدالله؛

8. زهر الربيع؛

8. جامع الشواهد؛

9. مطول؛

10. شرح نظام؛

11....

صورت کتب لغت

1.مجمع البحرين؛

2. کنز اللغة؛

3. صراح اللغة؛

4. نهاية اللغة؛

5....

صورت کتب اخلاق و آداب

1.معراج السعادة؛

2. محجة البضاء فيض کاشي؛

3. کليات شيخ سعدي؛

4. مثنوي رومي؛

5. ديوان سنائي عليه الرحمه؛

6. حقايق فيض کاشي؛

7. حلية المتقين مجلسي ره؛

8....

صورت کتب بطلان مذاهب غير اسلام

1. بطلان مذهب يهود و نصاري، انيس الاعلام جلد اول و جلد دويم؛

2. سيف الامة مرحوم نراقي؛

3. بيان الحق؛

4....

بطلان مذهب بهاء و باب:

1. منهاج الطالبين؛

2. يارقلي؛

3. احقاق الحق؛

4. ادغام الشيطان؛

5....

بطلان مذهب اهل تسنن:

1. تاريخ آل محمد صلعم؛

2. زند¬گاني امير عليه السلام؛

3. طرايف ابن طاوس؛

4. کفاية الخصام؛

5. دو سرمايه نفيس؛

6. حق اليقين مجلسي ره؛ [۲۶] 7. اليقين علامه رحمة الله عليه؛

8. حديقة الشيعه اردبيلي؛

10.... صورت کتب ادعيه و زيارات ائمه عليهم السلام: 1.مصباح المتهجد شيخ طوسي؛

2. صحيفه سجاديه؛

3. زاد المعاد؛

4. مقباس المصابيح؛

5. مفاتيح الجنان؛

6. هدية الزائر؛

7. تحفة الزائر؛

8. جواهر السنيه؛

9. [۲۷] کتاب مکارم الاخلاق؛

10. مفتاح الفلاح ملحق بزاد المعاد؛

11. ايض صحيفه سجاديه؛

12. ربيع الاسابيع در ادعيه جمعه؛

13...

صورت کتب مراثي

1.سعادات ناصريه مرحوم دربندي؛

2. منتخب فخري؛

3. لهوف؛

4. رياض الاحزان؛

5. عشريه مرحوم شيخ جعفر؛

6. دوازده بند بحرالعلوم خطي؛

7....

صورت کتبي که دو جلد در يک مجلدند

1. ثواب الاعمال با ترجمه لهوف؛

2. نخبه مرحوم کلباسي با نجات العباد و مکاسب؛

3. قضاوت هاي امير عليه السلام با کتاب قضا و شهادت؛

4. کلمات مکنونه فيض با انيش الموحدين نراقي ]؟[؛ [۲۸] 5. مقنعه مفيد با فقه الرضا عم؛

6. اعلام الوري با دلايل الربوبية؟؟؟؛

7. جامع الاخبار با اربعين شيخ بها؛

8. شمع يقين با کتاب کلمات المحققين؛

9. مکارم الاخلاق با فرحة الغري ابن طاوس؛

10. گوهر مراد با مخزن الفريد.

صورت کتب متفرقه

1. ديوان حافظ؛

2. مخلات شيخ بهاء ره؛

3. نورالابصار شيخ شبلنجي؛ [۲۹] 4. ديوان منسوب به اميرالمؤمنين عم؛

5. خلاصة الحساب؛

6. هيئة فارسي؛

7. نزهة المجالس؛

8. مرآت المحققين کوچک است؛

9. حفظ الصحة ناصري؛

10. جنگ قلمي کوچک؛

11. فضايل السادات؛

12. تلخيص المفتاح قلمي است؛

13. کشکول شيخ بهاء ره؛

14. شرح بر صحيفه سجاديه عليه السلام؛

5. افادات شهيد ره؛

16. کشکول ميبدي؛

17. ينابيع المودة؛

18. رجال سيد محمد علي؛

19. نجم الثاقب؛

20. مکارم الاخلاق؛

21. جلاءالابصار لواساني؛

22. نمود دانش؛

23. انيس العارفين لواساني؛

24. شرح قصيده سيد حميري؛

25. جامع النورين؛

26. عدالسنة حاجي سبزواري؛

27. تفسير سوره نور؛

28. تاريخ آل محمد صلعم؛

29. کلمات مکنونه فيض ره؛

30. جواهر الکلمات نهاوندي ره؛

31. عجايب المخلوقات؛

32. شرح قصيده ابوالعلا المسمي بضرام السقط؛

33. نزهة النواظر ترجمه معدن الجواهر؛

34. چهار کتابند خطي کشکول مانند مي باشند؛

35. مقالات ميرزا محمد نصير با مناهل و رجال سيد محمد علي که در شماره 18 همين صفحه است در يک جلد مي باشند؛

36. در طب است و خطي است به انضمام قانونچه؛

37. مجالس المتقين؛

38. شخصيت علي عم از عمر ابونصر سنّي؛

39. شرح الزيارة احسائي؛

40. منطق الطير؛

41. زينة المجالس؛

42. روح و ريحان حضرت عبداعظيم؛

43. انيس الادب مثل کشکول است؛

44.... صورت کتبي که در صفحات خمسه مرقوم است از تفسير و فقه و تاريخ و اخبار و اصول فقه و اصول عقايد و نحو و لغة و اخلاق و بطلان مذاهب مخترعه و ادعيه و مراثي و متفرقه تماما وقف بر اولاد منسوب به احقر است صيغه جاري شده است و قبض و اقباض ولايتاً به عمل آمده است و در چند محل نيز در ظهر کتب وقفيت آن ها ثبت شده است و توليت آن ها با رشد اولاد است و مراد از ارشد اتقي و اعم است و عدد اولاد و اولاد آن ها را مي نويسم که در هر بطني بطني اعلم و اتقي وجود پيدا کرد توليت با او است و به عاريت ندهند مگر به شخص با تقوا ]و[ با قيد عاريه مضمونه و رهن با ضامن.

اقل السادات احمد مظلوم جاپلقي

تفصيل صورت اسامي اولاد احقر ذکورا و اناثا اولاد احقر اولاد صلبي احقر آقا کمال و آقا ضياء و آقا ابوالفضل است و اولاد بنات صلبي احقر آقا فاطمه و آقا خديجه و آقا زينب و آقا بتول و هاجر آقا و حليمه است و آقا جمال در تهران يوم چهارشنبه 26 ربيع الاول چهارم جدي زمستان داعي حق را لبيک گفت.

اولاد آقا جمال الدين

و سه نفر پسر و 2 نفر دختر خلف گذاشت

1. آقا حسن؛

2. آقا حسين؛

3. محسن و ربابه و فاطمه است.

اولاد ضياءالدين:

آقا ضياء پسر

1. ابراهيم؛

2. عبدالرحمن؛

3. محمد صادق و مرضيه است و فاطمه. اولاد کمال الدين: و آقا کمال را چند پسر است احمد؛

2. محمدباقر؛

3. محمود؛

4. عباس است. اولاد محمدتقي مشهور به ابوالفضل: اولاد ابوالفضل اول فاطمه است، تولدش پانزده جمادي الاولي ظهر روز سه شنبه 11 بهمن 1331 شمسي و هزار سيصد هفتاد قمري. صورت ولد و اولاد اولاد: اسامي اولاد از ذکور مرقوم شد در صفحه قبل. اسامي اولاد بنات: از آقا فاطمه ذکور جواد است و دختر صديقه پسر صديقه مصطفي است و سکينه متولد 1341 هزار سيصد چهل و يک. اولاد آقا خديجه

1. علي محمد؛

2. غلامحسين؛

3. غلامرضا و دوخترش زهرا است. اولاد ذکور آقا بتول آقا خليل آقا محمد ابراهيم [۳۰] دوختر صديقه و ربابه. اولاد هاجر دخترش سعيده. اولاد اخوان از مرحوم آسيد محمود 1. آقا رضا؛ 2. محمد حسين؛ 3. شريف آقا. از سيد ابوالقاسم ذکور هاشم و پسر هاشم مرتضي است. از مرحوم سيد محمد نبي ذکور آقا حسين. تولد مرتضي ولد هاشم مرقوم و مصطفي ولد عليقلي از صديه و غلامرضا ولد آقا خديجه در بيستم جدي ماه اول زمستان 1372 است قريب به هم متولد شدند.

تاريخ تولد اولاد احقر

آقا جمال تولدش ليله سه شنبه 22 جمادي الاخري 17 عقرب ايت ئيل 1316؛ آقا کمال تولدش شب دوشنبه 29 رجب 30 سرطان 1330؛ آقا ضياء تولدش سه شنبه 3 محرم بعد از ظهر 1335؛ ابوالفضل تولدش يوم جمعه بعدازظهر 1352. ابراهيم ولد آقا ضياء يوم شنبه 12 جمادي الاخري قبل از ظهر 1364؛ عبدالرحمن پسر آقا ضياء اول جدي 1368 سيزده شهر صفر المظفر. اولاد آقا کمال: آقا احمد تولدش ربيع الثاني 1355؛ تولد محمد صادق ولد آقا ضياء پنجم ربيع الثاني دويم جدي زمستان 1372؛ محمد باقر دوشنبه 12 شوال 1357؛ تولد محمود 1362؛ عباس ولد آقا کمال ]... [۳۱]

تولد بنات احقر: آقا فاطمه يوم شنبه 14 جمادي الاولي 1321؛ آقا خديجه يوم چهارشنبه 4 ذي الحجة الحرام 1326؛ آقا زينب شب چهارشنبه 16 شانزده جمادي الاخري 1329 ]... [۳۲] [ است؛ آقا بتول شب پنج شنبه دهم جمادي اولي 1336؛ هاجر آقا پنجم شهر رمضان 11 حمل 1343؛ حليمه تولدش روز سه شنبه 18 صفرالمظفر 1357؛ تولد صديقه صبيه آقا فاطمه 1345.؛ تولد مرضيه صبيه آقا ضياء 1360. ساير اولاد در حيات خودم در صغارت فوت شدند. تولد فاطمه صبيه ابوالفضل برج بهمن 1373. [۳۳]

پانویس

  1. ر.ک:محمد مکی سباعی، نقش کتابخانه هایمساجد در فرهنگاسلامی، ترجمه علی شکویی، تهران:وزارت ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1373، ص6؛ محبوبه معمار طلوعی، اهمیت وقف کتاب وکتابخانه در اسلام وایران ومجله کتاب ماه کلیات، تیر 1379، شماره 31، ص19تا 20 .
  2. در مورد سنت وقف کتاب وکتاب شناسی آن از جمله می توان به این منابع رجوع نمود: کتاب:پروین متواری سوکوری، خزائن مکتوب از وقف کتاب تا کتابخانه وقفی، تهران:پیام رسان، 1384؛ وقفوساختارکتابخانه های اسلامی، یحییمحمود ساعاتی، ترجمه ی احمد امیری شادمهری، مشهد 1374 ش؛کتاب:نقش کتابخانه های مساجد در فرهنگ اسلامی، محمد مکی سباعی، ترجمه ی علی شکویی، تهران، وزارت ارشاد، 1373؛ مقالات: «نقش وقف در کتاب شناسی وبسط علمی تمدن اسلامی، محمد نوری، مجله ی وقف، میراث جاویدان ش38، ص15به بعد، «تاریخچه وقف کتاب در اسلام»علی رفیعی، مجله ی وقف، ش7، ص104به بعد.نگاهی به وقف کتاب در تمدن اسلامی»، علی رفیعی، مجله ی وقف، ش8، ص82به بعد؛ «دو وقف نامهکتاب از عهد صفوی» رضا مختاری، مجله وقف، ش13؛ «کتابخانه های وقفی خراسان(دوره ی تیموری) »، غلامرضا امیر خانی، مجله ی وقفش36-35ص19بع بعد؛ «وقف کتاب در دوره ی صفوی...»، محمد باقر سجادی، مجله ی آینه ی پژوهش، ش38.ص15 به بعد؛ «وقف کتاب»، میر محمود موسوی، مجله ی میراث شهاب تابستان 77؛ «اهمیت وقف کتاب وکتابخانه در اسلاموایران»، محبوبه معمارطلوعی، کتاب ماه کلیات، تیر 1379؛ پدیده ی وقف کتاب در تاریخ کتابخانه ی مغرب، احمد شوقی بنین، ترجمه ی حسین علینقیان مجله وقف میراث جاودان؛ تاریخچه ی وقف کتاب وکتابخانه بر مساجد، نادر کریمیان سردشتی، فصلنامه میراث جاویدان.
  3. ر.ک:الکساندر استیپچویج، کتاب در پویه تاریخ، ترجمه حمیدرضا آژیر-حمید شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1373.
  4. مصطفی شریعتی رودسری، شیوه هایمطالعه موفق(1)، مجله تربیت،اردیبهشت1374، شماره98،ص8تا 11.
  5. بیانات در بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،12/2/1372.
  6. مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،19/2/1369 .
  7. بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب3/7/1375.
  8. الف-سی استینگر، شیوه های مطالعه، ترجمه، دکتر علی شکویی، انتشارات دانشگاه تبریز، 1364،ص99.
  9. محمد احدیان، مقدمات تکنولوژی آموزشی تهران:شرکت بین المللی نثر وتبلیغ بشری، 1372.
  10. بیانات در بازدید از هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، 26/2/1374 .
  11. به طور مثال: برنیس ای کولیتان برایم بخوان (کودکانی تربیت کنیم که به مطالعه عشق بورزند) ترجمه فاطمه امین ناصری، تهران:دفتر پژوهشهای فرهنگی،1382.
  12. حسومی، طاهره، نقش خانواده در پرورش روحیه ی عادت به مطالعه در کودکان، مجله اصلاح وتربیت، اردیبهشت1385-شماره ی 50،ص8تا9. .
  13. اگر مصرف وقف مختص گروهی باشد آن را وقف خاص می گویند مانند وقف بر اولاد وافراد وگروه یا طبقه خصوص از مردم.
  14. سید احمد سجادی، عالمان واقف، فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش70.
  15. ایشان اصالتاً از سادات موسوی خوانسار بوده اند که به منطقه جاپلقی والیگودرز مهاجرت نموده اند.
  16. سفرنامه حج، سید احمد مظلوم جاچلقی، خطی .
  17. رساله عقائدیه، حاج سید احمد مظلوم جاپلقی، خطی .
  18. همان .
  19. سید مهدی موسوی، برآستان خوبان(شرح حال علماوفرزانگان الیگودرز وازنا)، ص334-344 .
  20. ابن خلدون نیز در وقف نامه ی کتاب العبر خود چنین کرده است یعنی جهت سالم ماندن کتاب شروطی را برای امانت معین کرده است که عبارتند از:1.امانت کتاب برای فرد مطمئن وامین است.یعنی دانشمندی که در دوستی واقامت معروف است ؛2.برخلاف ویژگی های پسندیده ای که این دانشمند برای کتاب امانتی دارد چاره ای جز گذاشتن رهن در کتابخانه ندارد. این رهن شامل کتاب یا مالی که با قسمت کتاب موقوفه برابری کند، خواهد بود.ر.ک: احمد شوقی بنین، پدیده ی وقف کتاب در تاریخ کتابخانه ی مغرب، ترجمه ی حسین علینقیان، فصلنامه وقف میراث جاودان .
  21. در حاشیه آورده ا ست:به بزرگی صورتاًو جسماًترقی؛ نسخه اصل است.
  22. اینگونه خوانده شد.
  23. حداقل جای یک کلمه خالی گذاشته شده است.
  24. نویسنده ی محترم به جای شماره 27و28و30شماره های 14و15و16و17 درج نموده است این اشتباه در شمارش به جهت آن بوده است که ایشان در شماره 26 از جلد 13 بحار نام برده است وچون نام کتاب به عدد نگارش شده است مؤلف همان عدد 13 را ادامه داده است.
  25. شماره 12 درج نشده است.
  26. شماره هفت درج نشده است.
  27. در اصل عدد 9 به حروف نوشته شده است.
  28. کلمه ناخوانا.
  29. اینگونه خوانده شد.
  30. با خط دیگری نام آقا رضا اضافه شده است.
  31. تاریخی درج نشده است.
  32. متن پاک شده است.
  33. با خط دیگری که به احتمال قوی قلم آقا ابوالفضل پس واقف است این موارد اضافه شده است«و1333شمسی؛ تولد طیبه دهم بهمن ماه 1335شمسی؛ تولد نور چشمی محمد مهدی بیست پنجم آذر 25/8/1388بیست وپنجم آذر ماه یکهزار سیصد وسی هشت شمسی. بتاریخ 4/3/52حساب وجوهات رسیدگی شد مبلغ یکهزار تومان بدهکار شدم با خوی آقا ضیاء پرداخت شد» .