آثار کفر

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

در قرآن کریم برای کفر پیامدهایی بیان شده است که برخی از این پیامدها مربوط به رفتار درونی انسان و بعضی دیگر راجع به رفتار برونی انسان می باشد که در ذیل می‌آوریم.

دنیامداری

گستره دید کافران از جهان مادی فراتر نمی‌رود و از همین رو زندگی دنیایی برای آنان بسیار گیرا و فریبا است؛ تا آن پایه که هر چه می‌کنند، دنیا و مظاهر دنیوی را هدف‌ گرفته است. از این دیدگاه، ارزش‌های معنوی و خصلت‌های انسانی به چشم نمی‌آیند و قدری ندارند. قرآن کریم نیز از این حقیقت یاد می‌کند و بیان می‌دارد که زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شده است و آنان زندگی دنیوی را بر زندگی اخروی ترجیح می‌دهند. [۱] [۲] [۳]

ولایت طاغوت

از آن رو که کافران خداوند متعال را باور ندارند، دل به غیر می‌سپارند و خویشتن را از ولایت الهی محروم می‌سازند و در دام ولایت طاغوت‌ ها گرفتار می‌آیند و به گمراهی در می‌لغزند. قرآن کریم از این حقیقت، چنین یاد می‌کند: «و کسانی که کافر شدند، سرورانشان، طاغوت‌اند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی‌ها به در می‌برند. آنان اهل آتش‌اند که خود، در آن جاودان‌اند.» [۴] ولایت طاغوت تنها بدین معنا نیست که کسی در رکاب طاغوت به جنگ رَوَد؛ بلکه هر گونه پیروی و یاری و حتی بی‌تفاوتی و سکوت را در بر می‌گیرد.

عدالت ستیزی

عدالت ستیزی نشانه‌ای دیگر از کفر است که قرآن کریم از آن یاد می‌کند و کافران را بدین روی به عذاب دردناک قیامت وعید می‌دهد. [۵]

حق پنداشتن باطل

از نظر قرآن ، آنان که تن به باطل می‌دهند و از آن به دفاع بر می‌خیزند و از حق روی بر می‌تابند و اندیشه باطل خویش را به جامه حق در می‌آورند، دچار گونه‌ای کفر هستند. [۶] [۷]

بهانه‌جویی و مسئولیّت‌گریزی

مؤمن در برابر همنوعان خویش مسئول است و بنابر آموزه‌های اسلامی می‌باید خویش را در سرنوشت همکیشان شریک بداند و دست همکاری و همیاری به سوی آنان دراز کند. این فریضه اجتماعی تنها در سایه ایمان دینی لباس تحقّق بر تن می‌کند. آنان که خدا را باور ندارند و همه چیز را در زندگی این‌دنیایی بامعنا می‌یابند، تن به چنین مسئولیّتی نمی‌دهند و راه بهانه‌جویی در پیش می‌گیرند. قرآن کریم درباره چنین کسانی می‌فرماید: «و چون به آنان گفته می‌شود: از آن رزقی که خدا به شما داده، انفاق کنید، کسانی که کافر شده‌اند به مؤمنان می‌گویند: آیا کسی را بخورانیم که اگر خدا می‌خواست -خود- او را روزی می‌داد؟!». [۸]

غرور و اختلاف‌افکنی

قرآن کریم، مغرور بودن و اختلاف انداختن میان بندگان خدا را از نشانه‌های کفر می‌شمارد [۹] آنان که به مبدأ و معاد ایمان ندارند و از تهذیب نفس گریزان‌اند، چون به قدرت و ثروت و هیبت می‌رسند، در بند غرور و طغیان اسیر می‌شوند [۱۰] [۱۱] و دیگران را به پیروی از خویش فرا می‌خوانند و در جامعه شکاف می‌اندازند.

تجمّل‌گرایی و عشرت‌طلبی

کافران، دنیا را خانه اوّل و آخر خویش می‌پندارند و همه سعی و همت خویش را برای بهره‌مندی از مواهب دنیوی به کار می‌گیرند. تنها در پی مرکب و مسکن و مال و منال و زن و فرزند هستند و در زندگی خویش، فقط لذت‌های جسمانی را می‌جویند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و کسانی که کافر شدند، از متاع زودگذر دنیایی بهره می‌جویند و همچون چارپایان می‌خورند و سر انجام، آتش دوزخ جایگاه آنان است.» [۱۲]

تعصّب جاهلی

حبّ ذات از غریزه‌های پایدار و جاندار انسان است. اسلام نیز بدین غریزه اعتبار داده است و آن را نامشروع و غیر انسانی نمی‌انگارد؛ امّا تا آنجا که آدمی را در برابر حق جای ندهد و به باطل پیوند نزند. کافران بر اثر علاقه فراوان به خود و آنچه متعلّق به خویشتن می پندارند، به تعصب و حمیت جاهلانه گرفتار می‌آیند و بر حق پای می‌نهند و از عدالت می‌گذرند. قرآن این صفت را سخت نکوهش می‌کند و از نشانه‌های کفر می‌داند. [۱۳]

ناامیدی

کافران از آن رو که به خدا و معاد ایمان ندارند، در تاریکی سر در گم‌اند. نه از خویش خبر دارند و نه به آینده امید می‌برند. آنان از امید به امدادهای الهی و گشایش‌های آسمانی محروم‌اند و در سختی‌ها و دشواری‌ها به نا امیدی و افسردگی دچارند. قرآن کریم نیز از زبان حضرت یعقوب -علیه السلام- ناامیدی و یأس را صفات کافران می‌خواند. [۱۴]

منبع

کتاب فرهنگ شیعه، ص۳۵-۳۷.

پانویس