آموزش نوآوری اجتماعی

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۱۲ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div style=" font-family:B Nazanin; font-size:18px; text-align:justify;"> پیتر روسو<ref> 1 </ref> و سوزان مولر<ref> 2...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

پیتر روسو[۱] و سوزان مولر[۲]

مقدمه

دانشگاه های سراسر جهان، ایجاد محیطهای یادگیری خاصی را شروع کرده اند که نه تنها کمک می کند که دانشجویان دانش و مهارتی مورد نیاز حوزه های مربوط به رشته خود را به دست آورند، بلکه ابزارهایی را که برای نوآوری در جهان نیازمندند در اختیارشان قرار میدهند. برای مثال، توجه به برنامه ها و موارد ارائه شده در آن دسته از دوره های آموزشی که بر کارآفرینی اجتماعی متمرکز است (براک[۳]و اشتاینر[۴] ) در حال افزایش است و دانشجویانی را که به انتخاب مشاغل مأموریت محور علاقمندند به خود جذب می کند. این سیر تکاملی ظاهرا با تغییر در ذهنیت نسل جوانتر، که تمایل شدیدی به مشارکت در جامعه و کار معنادار دارند، همراستاست (آلن[۵] ، ۲۰۰۴؛ آیزنر[۶] ۲۰۰۵). همچنین، شرکت ها معترفند که با ظاهر شدن در نقش نوآور اجتماعی می توانند مشکلات اجتماعی را کاهش دهند یا حل کنند و در عین حال، بازارهای آینده را شکل بدهند.

افزایش علاقه به این موضوع با افزایش تقاضا برای برنامه هایی همراه است که به طور اختصاصی برای رفع نیاز نوآوران اجتماعی (آینده) طراحی می شوند.

معتقدیم که دانش و مهارت هایی که نوآوران اجتماعی نیاز دارند تا حدی با دانش و مهارت های کارآفرینان قابل مقایسه است. با این حال، از آنجا که نوآوران اجتماعی اهداف متفاوتی را دنبال می کنند، فرصت های متفاوتی را پیگیری می کنند و احتمالا قالب های متفاوتی را برای پیاده سازی نوآوری های خود انتخاب می کنند. ما فکر می کنیم که برنامه های نوآوری اجتماعی باید بازتاب چنین تفاوتهایی باشند.

بنابر این، در این فصل بر دانش و مهارت هایی تمرکز خواهیم کرد که گمان می کنیم برای نوآوران اجتماعی (آینده) بسیار مهم است و متمایز از مهارت ها و دانشی است که کارآفرینان سنتی به آن نیاز داشتند. علاوه بر این، یک نمونه برنامه ی نوآوری اجتماعی را ارائه می کنیم. با توجه به اهدافی که مد نظر داریم، نوآوری اجتماعی را پیاده سازی راه کاری در نظر می گیریم که هدف آن ارزش آفرینی برای جامعه است و پیاده سازی آن در قالب های مختلف و توسط بازیگران متفاوت امکان پذیر است.

حوزه های دانش

محرکها و قالبهای نوآوری های اجتماعی:گسترش فضای راه کار

هدف نوآوری های اجتماعی ارزش آفرینی برای جامعه است (مولگان و همکاران، ۲۰۰۷؛ فيلزا و همکاران[۷] ، ۲۰۰۸). مبتکران و محرکهای نوآوری های اجتماعی می توانند پس زمینه های بسیار متفاوتی داشته باشند که جامعه مدنی، کارآفرینان، دولت، نهادهای دولتی، اتاق های فکر، شرکت های بازرگانی، مؤسسات غیرانتفاعی، اتحادیه های صنفی و تعاونی ها از آن جمله است. همچنین، ممکن است انواع راه کارهای متفاوتی وجود داشته باشد. راه کارها می توانند در قالب تغییرات در سیستم رفاه (برای مثال، درآمد پایه غیر مشروط)، جنبشها (برای مثال، جنبش سبیل، باغبانی شهری)، پروژه های متن باز (برای مثال، ویکیپدیا)، یا قوانین (برای مثال، تصمیم گیری مشترک که بر طبق آن اعضای اتحادیه باید بخشی از هیئت مدیره شرکت باشند) ارائه شوند. کاملا روشن است که نوآوری اجتماعی متفاوت از کارآفرینی و کسب و کار اجتماعی است، چرا که نوآوری اجتماعی معمولا محصول، خدمت یا مدل کسب و کار است که از طریق سازمان ارائه می شود.

ایده تمرکز بر راه کارهای مؤثری که به ارزش آفرینی برای جامعه منجر می شود، صرف نظر از مبتکر و قالب راه کار، کاملا نویدبخش است، زیرا فضای راه کار را وسعت می بخشد. بنابر این، ظاهرا مهم است که مشارکت کنندگان برنامه های نوآوری اجتماعی از کلیات قالب های راه کار و انواع آن آگاه باشند تا بتوانند به طیف گسترده راه کارهای ممکن، دید درستی داشته باشند.

جذب منابع : استفاده از مزیت نوآوراجتماعی بودن

البته، منابعی که برای پیاده سازی نوآوری اجتماعی ضروری است را طراحی راه کار تعیین می کند. با این حال، برخی خصوصیات و جزئیات با توجه به منابع مالی و انسانی که ممکن است نوآوران اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد وجود دارد، در نتیجه، نوآوران اجتماعی باید از این جزئیات آگاه باشند.

در رابطه با منابع مالی، تأکید می کنیم که تا به حال، زیرساخت مالی روی هم رفته آنطور که باید آمادگی پشتیبانی از نوآوران مالی را به دست نیاورده است. با این حال، قطعا تحولات جدید و نویدبخشی وجود دارد که به نوآوران اجتماعی کمک خواهد کرد، از جمله انواع جدید بازیگران مالی که عمدتا به ارزش آفرینی اجتماعی علاقمندند (از قبیل سرمایه گذاران مؤثر، صندوقهای سرمایه گذاری - انسان دوستانه، بورس سهام اجتماعی، یا بسترهای جذب سرمایه مردمی).

از نظر منابع انسانی؛ نوآوران اجتماعی می توانند منابع را با همکاری با شرکایی که به یک علت مشترک علاقمندند، ذینفعانی که مایلند در شکل دهی یا خلق نوآوری اجتماعی ایفای نقش کنند، و داوطلبانی که امکان مشارکتشان وجود دارد به کار گیرند.

بنابراین، می توانیم چنین تصور کنیم که نوآوران اجتماعی غالبا باید با منابع کمیاب سر و کار داشته باشند، اما ماهیت مأموریت محور تلاششان هم به آنها کمک می کند تا از منابعی بهره گیرند که در دسترس شرکت های انتفاعی نیست. باور ما آن است که اگر شرکت کنندگان برنامه های نوآوری اجتماعی این نکات را درک کنند و برایشان مثال هایی زده شود که نشان دهد نوآوران اجتماعی چگونه وجوه و پرسنل لازم را برای تدوین و پیاده سازی نوآوری های اجتماعی تأمین می کنند و در عین حال از مزیت ماهیت خاص و مأموریت محور نوآوری های اجتماعی بهره می گیرند، سودمند خواهد بود. با این حال، قطعا مشکلات مربوط به مشارکت مستمر ذینفعان و داوطلبان هم باید مد نظر قرار داده شود.

شراکتهای اجتماعی میان بخشی: استفاده از صلاحیت های محوری شرکای مختلف

نواوری اجتماعی ذاتا شراکت های میان بخشی را میسر می کند (لوبر[۸]و برانزی[۹] ، ۲۰۱۰؛ کینگ، ۲۰۰۷؛ پلومن[۱۰]و همکاران، ۲۰۰۷)، یعنی اشکال تعاملی که در میان بخشها روی می دهد و بر کاهش یا رفع مشکلات اجتماعی متمرکز است (سیتانیدی[۱۱] ، ۲۰۰۸).

ایده اصلی شراکت های میان بخشی آن است که برای ارائه راه کارهایی برای مشکلات اجتماعی ، از صلاحیت های محوری هر دو طرف استفاده شود. یکی از مثال های شراکت میان بخشی همکاری بین اداره هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد و پست DHL المان است. از سال ۲۰۰۵، این دو سازمان در زمینه مدیریت فجایع همکاری داشته اند و در این میان پست DHL آلمان در مناطق مصیبت زده به حمل و انبار کردن محموله های امدادی در فرودگاه ها کمک میکرده است. این شراکت از تخصص لجستیکی و انبارداری پست DHL المان و پیوند سازمان ملل متحد با سایر بازیگران جامعه بین المللی، که به بروز فجایع واکنش نشان می دهند، بهره می برد (پست DHL آلمان، ۲۰۱۰).

شراکت های میانبخشی پتانسیل بالایی را فراهم می آورد، اما در عین حال مشکلاتی مانند مدیریت تفاوت ها و همبستگیها (لوبر و برانزی، ۲۰۱۰) یانقش های متفاوت (هانسمن ۱۹۸۰) شرکا را به دنبال دارد. بنابراین، مشارکت کنندگان برنامه های آموزش نوآوری می توانند از مطالعه شکست ها و موفقیت های شراکتهای اجتماعی میان بخشی درس بگیرند.

ارزیابی و تکرار ایده ها: افزایش ارزش اجتماعی

نوآوری های اجتماعی مزیت بسیار بزرگی دارند: اگر نوآوران اجتماعی هدف اصلی ارزش آفرینی برای جامعه (به جای کسب ارزش برای خود) را جدی بگیرند (سانتوس[۱۲] ، ۲۰۱۲)، در این صورت نیازی نیست که برای کسب منافع حاصل از نوآوری به مسائل مربوط به ثبت حق اختراع و گرفتن پروانه بپردازند. نوآوران اجتماعی مأموریت محور بیشتر تلاش می کنند که دیگران را از طریق رویکردهای متن باز یا فرانشیز اجتماعی به تبعیت از الگوی خود ترغیب کنند (والری[۱۳]و هکل[۱۴] ، ۲۰۱۰). بنابراین، برای ارزش آفرینی اجتماعی در جایی دیگر، نوآور اجتماعی لزوما نیازی به پرورش سازمان خود ندارد. در عوض، نوآوری اجتماعی می تواند در قالب های مختلف، از قبیل برنامه یا مجموعه ای از اصولی که امکان نسخه برداری و پیاده سازی آن در جاهای دیگر وجود دارد، منتشر شود (دیز و همکارا، ۲۰۰۴). برای مثال، ایده عمل آوردن، فروش و مصرف مواد غذایی محلی در قالب های مختلف، از قبیل باغهای شهری یا شنبه بازارهایی که در محل های مختلف برگزار می شود، رواج یافته است. با این حال، ارزیابی و تکرار نوآوری اجتماعی می تواند مشکل آفرین باشد. برای مثال، بعضی از نوآوری های اجتماعی تنها در بافت های محیط های خاص مؤثرند. پیش از انتقال نوآوری اجتماعی به حوزه های دیگر، شاید تعدیل آن ضروری باشد. همچنین، بسیاری از نوآوران اجتماعی تمایلی به رشد سازمان های خود ندارند. آنها غالبا از افزایش ارزش در اجتماع یا منطقه خود کاملا راضی هستند و نیازی به ارزیابی یا تکرار نوآوری اجتماعی نمی بینند. با این حال، شرکت کنندگان دوره های نوآوری اجتماعی باید با گزینه های موجود ارزیابی و تکرار، از قبیل شاخه گزینی، فرانشیز اجتماعی، یا نشر ایده ها، آشنا باشند تا در صورتی که می خواهند نوآوری اجتماعی را با موفقیت پیاده سازی کنند، بهتر بتوانند به این گزینه ها رسیدگی کنند.

ادامه متن را در کتاب مطالعه بفرمایید...

پانویس

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14