ارزاق

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۴۷ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ارزاق چیزهایی که از جانب خداوند بوده و منفعتی دنیوی یا اخروی برای صاحبش به د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

ارزاق چیزهایی که از جانب خداوند بوده و منفعتی دنیوی یا اخروی برای صاحبش به دنبال داشته باشد.


معنای لغوی ارزاق

ارزاق جمع رزق، اسم مصدر و به معنای چیزی است که از آن نفعی حاصل می‌شود.

[۱]


[۲]

همچنین به معنای عطا است

[۳]


[۴]


[۵]

و به معنای مرزوق به کار می‌رود.

[۶]

معنای رزق در کلام

در اصطلاح کلامی، رزق به معنای چیزی است که دارای منفعتی دنیوی یا اخروی برای صاحبش باشد، با این شرط که دیگری نتواند مانع آن شود.

[۷]


[۸]


[۹]


[۱۰]


[۱۱]


[۱۲]


[۱۳]

نسبت میان رزق و ملک عموم و خصوص من وجه است. مال حلالی که انسان کسب و استفاده می‌کند هم ملک اوست و هم رزق وی. همه اشیا ملک خداوند است، ولی رزق او نیست، و گیاه رزق حیوان است و ملک او نمی‌باشد.

[۱۴]


[۱۵]

برخی از متکلمان مانع نشدن غیر را در تعریف رزق لازم ندانسته‌اند.

[۱۶]

و برخی رزق را صرفاً در حد آنچه به عبد می‌رسد و بدان تغذی می‌کند شمرده‌اند.

[۱۷]

معنای معروف رزق

در مجموع، رزق معنای معروفی دارد و از موارد استعمالش، معنای عطا و بخشش به دست می‌آید. در نظر ابتدایی رزق تنها به خوردنی‌ها اطلاق می‌شد، سپس معنای آن توسعه یافته و تمام آنچه به آدمی می‌رسد و از آن منتفع می‌گرددـ چون مال و جاه و فامیل و علم و امثال آن ـ دربر گرفته است؛ پس تمام خیراتی که خداوند به مخلوقات خود افاضه می‌کند، منطبق بر معنای رزق خواهد بود، زیرا رزق عطایی است که مورد استفاده مرزوق باشد.

[۱۸]

دیدگاه‌های متفاوت در مورد رزق حرام

دیدگاه اشاعره

اشاعره معتقدند که رزق شامل حرام هم می‌شود، ایشان برای اثبات مدعای خود به آیه ششم از سوره هود استناد جسته‌اند:

[۱۹]

«هیچ جنبنده ای نیست مگر این‌که روزی او بر خداست». بر اساس عموم این آیه، خداوند همه جنبندگان را رزق می‌دهد، در حالی که روشن است همه مکلفان از حلال نمی‌خورند به خصوص، اگر کسی در طول زندگی‌اش هیچ گاه از حلال ارتزاق نکرده باشد، باید از عموم آیه فوق جدا شود، ضمن این‌که بهائم و طفل شیرخوار هم مالک روزی خود نیستند، پس رزق شامل حرام و آنچه غیر ملک روزی خوار است نیز می‌شود.

[۲۰]


[۲۱]


[۲۲]


[۲۳]

اشکال بر دیدگاه اشاعره

این استدلال با اشکال‌هایی رو به رو شده است: انسان مالک حرام نمی‌شود و نمی‌تواند در آن تصرف کند و اگر تصرفِ غاصب، جایز باشد نباید در دنیا و آخرت عقاب شود و باید تصرف و انفاق آن امری پسندیده باشد، در حالی که با آیات انفاق منافات دارد.

[۲۴]


[۲۵]


[۲۶]


[۲۷]


[۲۸]

برای هر کسی هر چند در طول عمر، حلال نخورد، خداوند امکان دست یابی و اکتساب رزق معینی از حلال قرار داده است، که به خاطر سوء اختیارش آن را رها کرده و به سوی حرام می‌رود.

[۲۹]


[۳۰]

زیرا ساحت الهی منزه است از این‌که برای بنده حقی بر عهده خویش نهد، سپس از راه حرام او را رزق دهد و در عین حال از تصرف در آن نهی کرده و در صورت تخلف، عقاب نماید.

[۳۱]

به هر حال آنچه را آدمی از راه حرام استفاده می‌کند نمی‌توان به خداوند نسبت داد، چرا که خداوند نهی از آن را تشریع فرموده است و چگونه ممکن است حضرتش از چیزی نهی کند و سپس رزق کسی را در آن منحصر نماید،

[۳۲]


[۳۳]

البته ممکن است به لحاظ تکوین، نفع محرمی برای کسی رزق باشد، اما از نظر تشریع صحیح نخواهد بود. جهت امکان تکوینی آن است که در تکوین، تکلیفی نیست.

[۳۴]

دیدگاه عدلیه

عدلیه (معتزله و شیعه) معتقدند که:آنچه از طریق حرام به انسان برسد، رزق محسوب نمی‌شود.

[۳۵]


[۳۶]


[۳۷]


[۳۸]


[۳۹]


[۴۰]


[۴۱]


[۴۲]

دلایل ایشان عبارتند از:

۱) انسان مالک حرام نمی‌شود، از این رو تصرف در آن جایز نیست، علاوه بر این‌که غیرهم می‌تواند مانع او شود.

[۴۳]

در این صورت اموال مردم را نمی‌توان رزق غاصب به شمار آورد.

[۴۴]


[۴۵]


[۴۶]


[۴۷]

۲) اگر مال حرام برای غاصب رزق باشد، پس نباید بر آن عقابی مترتب باشد، در حالی که در آیات متعدد از جمله سوره نساء

[۴۸]

و سوره مائده

[۴۹]

به مجازات و حد غاصب در دنیا و آخرت اشاره شده است.

[۵۰]

۳) در آیات: (وَأنفقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ)؛ «از آنچه به شما روزی دادیم انفاق کنید»

[۵۱]

و (مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون)؛ «و از آنچه به آن‌ها روزی دادیم انفاق می‌کنند»

[۵۲]

امر به انفاق بخشی از رزق شده است، در حالی که در موارد متعددی نیز از انفاق حرام نهی شده است، بنابراین، رزق نمی‌تواند حرام باشد.

[۵۳]


[۵۴]

۴) امام محمدباقر (علیه‌السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: آگاه باشید «روح الأمین» به قلبم القا کرد که: هیچ کس تا رزق و روزی‌اش تمام نشود، نخواهد مرد، پس، از خدا بپرهیزید و در طلب رزق، معتدل باشید، دیر رسیدن روزی، شما را وادار نکند که آن را از راه معصیت طلب کنید، خداوند رزق حلال را میان بندگان خود تقسیم کرده است، نه رزق حرام را، کسی که تقوای خدا را پیشه کند و شکیبایی ورزد، روزیش از راه حلال خواهد رسید، اما کسی که آن را از راه حرام طلب کند، روزی حلالش نیز قطع شده و بر او حساب خواهد شد».

[۵۵]

اقسام رزق

در داوری میان دو دیدگاه مزبور می‌توان گفت: رزق دو قسم است.

رزق تکوینی

رزق تکوینی و یا رزق به معنای عام که شامل تمام آنچه به موجود می‌رسد به هر صورتی که باشد می‌شود؛ چنان که عمومات رزق در قرآن کریم ناظر به این معناست.

[۵۶]

رزق تشریعی

رزق تشریعی و یا رزق به معنای خاص که فقط شامل حلال و مباح از ارزاقی است که در طول زندگی به انسان می‌رسد و حرام، به لحاظ تشریعی رزق از جانب خدا نیست. بدین ترتیب نزاع میان دو گروه لفظی خواهد بود.

[۵۷]


[۵۸]

رازق حقیقی

رازق حقیقی و بالذات خداوند است و اسباب و وسائط تفضلاً رازق خوانده شده و به نوعی مجازگویی است و لذا رزق فعل الهی است.

[۵۹]


[۶۰]


[۶۱]


[۶۲]


[۶۳]


[۶۴]

البته از آیاتی مثل: (وَاللّهُ خَیْرُ الرّازِقین) که خداوند را بهترین رازق معرفی کرده می‌توان تصدیق کرد که رازق‌های دیگری وجود دارد، اما در واقع رازق بودن مخصوص خداست و دیگران به واسطه اعطای خداوندی از آن نصیبی گرفته‌اند،

[۶۵]

از این رو این فعل الهی، لطف و تفضل از جانب خداوند است.

[۶۶]


[۶۷]


[۶۸]

تمام رزق‌هایی که به انسان می‌رسد بدون عوض از جانب خداوند است؛ یعنی حق مسلمی است که خداوند بر عهده خود نهاده است، با این وصف در واقع بخشش و عطایی است بدون استحقاق ِ مرزوق که از خداوند عطا شده است. از این رو، رزق را به غیر حساب شمرده‌اند؛ یعنی در عوض عطیه الهی چیزی نبوده و برایش حسابی نیست، اما این‌که نفی حساب راجع به تقدیر رزق باشد و رزق نامحدود شمرده شود، با آیات قدر ناسازگار است

[۶۹]


[۷۰]

که آیات مذکور رزق را محدود و مقدر می‌دانند.

[۷۱]

دلائل صوفیه بر منافات طلب رزق با توکل

بعضی از صوفیه گفته‌اند طلب و اکتساب رزق با توکل منافات دارد و حتی طلب رزق جایز نیست. دلایل آنان عبارت است از:

۱. اموال حلال و حرام به هم آمیخته است، لذا تصرف در آن جز به مقدار ضروری جایز نیست.

۲. موجب مساعدت ظالم می‌شود، چون ممکن است در غصب مالی غیر مستقیم شرکت کنیم، که حرام است.

۳. در روایت آمده که: «اگر بر خدا توکل کنید و حقیقت توکل را به جای آورید، خداوند شما را روزی می‌دهد؛ همان طور که پرندگان را روزی می‌دهد».

[۷۲]


[۷۳]


[۷۴]

اشکالات دلایل فوق

۱. همه حلال‌ها به حرام آمیخته نیست، بلکه بعضی از حلال‌ها با حرام مختلط است و راه تشخیص حلال از حرام گشوده است، زیرا شارع یَد را اماره مالکیت قرار داده است. علاوه بر این، اگر به خاطر آمیزش حلال به حرام کسب مال جایز نیست، خوردن آن هم جایز نخواهد بود و صوفیه به این لازم، ملتزم نیستند.

۲. مساعدت ظالم مقصود نیست، بلکه گاهی قهری است.

۳. توکل با طلب منافات ندارد و روایت مذکور توصیه به توکل می‌کند و نه نهی از طلب

[۷۵]


[۷۶]


[۷۷]


[۷۸]


[۷۹]


[۸۰]

در واقـع نه تنها طلب رزق جایز است بلکه در آیاتی از قـرآن

[۸۱]


[۸۲]

بـدان امـر شـده است، و در روایـات متعـددی نیز توصیه به طلب رزق دارد.

[۸۳]


[۸۴]

احکام طلب رزق

تلاش در طلب رزق هنگام نیاز برای دفع ضرر از نفس، واجب است و برای توسعه رزق جهت خانواده و زندگی مستحب. در هنگام بی نیازی و برای توسعه بیش‌تر آن، مباح، و اگر موجب ترک واجب و یا انجام محرّمی شود، حرام است.

[۸۵]


[۸۶]


[۸۷]

بهترین ارزاق

بعضی ارزاق تنها در دنیاست و به همه داده می‌شود و با فنای دنیا، فانی خواهد شد و بعضی دیگر مخصوص مؤمنان بوده و در آخرت عطا می‌شود و آن، پایدارترین و بهترین ارزاق است.

[۸۸]

یک نکته

وسعت و ضیق رزق غیر از کثرت و قلت مال است؛ یعنی رزق بودن چیزی منوط به میزان انتفاع از آن است، از این رو کسی که به او مال فراوان عطا شده باشد و مقدار اندکی از آن را مصرف کند، تمام مالش رزق او نیست.

[۸۹]

فهرست منابع

• ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، السیوری الحلی، جمال الدین مقداد بن عبداللّه، تحقیق السید مهدی الرجائی، مکتبة آیة اللّه المرعشی، قم. • اصول الدین، البغدادی، ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر التمیمی، دارالکتب العلمیه، بیروت. • اصول الدین، الغزنوی الحنفی، جمال الدین احمد بن محمد بن سعید، تحقیق عمر رفیق الداعوق، دارالبشائر الاسلامیة، بیروت. • الاعتقاد والهدایة الی سبیل الرشاد، البیهقی الشافعی، ابوبکر احمد بن الحسین، تحقیق السید الجمیلی. • الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، الطوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن، جامع چهل ستون، تهران. • ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، ربانی گلپایگانی، علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علیمه قم، ۱۳۸۲ش. • بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت. • تقریب المعارف فی الکلام، ابوالصلاح الحلبی، تقی الدین، تحقیق رضا الاستادی. • تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، الباقلانی، ابوبکر محمد بن الطیب، تحقیق عمادالدین احمد حیدر، مؤسسة الکتب الثقافیة. • الذخیرة فی علم الکلام، السید المرتضی علم الهدی، تحقیق السید احمد الحسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم. • رسائل العدل والتوحید، یحیی بن الحسین، تحقیق محمد عماره، دارالهلال. • شرح اصول الخمسه، معتزلی، عبدالجبار بن احمد، تحقیق عبدالکریم عثمان، مکتبة الوهبه، مصر. • شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، تحقیق عبدالرحمن عمیره. • شرح المواقف، جرجانی، میرسید شریف (م/۸۱۶)، علی بن محمد، منشورات شریف رضی، قم. • العقیدة النظامیة، الجوینی، الامام الحرمین عبد الملک، تحقیق محمد الزبیدی، دارالسبل الرشاد ودارالنفایس، بیروت. • العین، فراهیدی، خلیل بن احمد (م/۱۷۵ق)، انتشارات هجرت، قم. • کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، تصحیح حسن حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم. • کنزالفوائد، الکراجکی الطرابلسی، محمدبن علی بن عثمان، تحقیق عبداللّه نعمه، دارالذخائر، قم. • لسان العرب، ابن منظور، ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم، دارالصادر، بیروت. • المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمد، تحقیق محمد سید گیلانی، مکتبة المرتضویة، تهران. • المنقذ من التقلید، الحمصی الرازی، سدیدالدین محمود، مؤسسة النشر الإسلامی، قم. • المیزان فی تفسیر القرآن، الطباطبائی، محمد حسین، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت. • نورالبراهین، الموسوی الجزایری، سید نعمت اللّه، مؤسسة النشر الإسلامی، قم.

منبع

دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «ارزاق»، شماره۳۵.

پانویس