انفاق: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در حال بروز رسانی و کار آمد سازی مطالب» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | در | + | [[انفاق]]، یکی از [[فضایل اخلاقی]] که در [[اسلام]] به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در [[قرآن]] نیز به آن پرداخته شده است. |
+ | |||
+ | ==تعریف لغوی انفاق== | ||
+ | |||
+ | این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است. [۱] [۲] [۳] | ||
+ | |||
+ | ==تعریف اصطلاحی انفاق== | ||
+ | |||
+ | در کاربرد رایج [[قرآن کریم]] و متون دینی، [[انفاق]] اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته میشود. [۴] [۵] [۶] به نوشته راغب [۷] [ [انفاق]] از آن رو به بخشیدن مال اطلاق میشود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال مییابد. به نظر برخی واژهشناسان [۸] [[انفاق]] با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در [[انفاق]] همواره مالکیت شیء [[انفاق]] شده منتقل میشود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاینرو اسناد [[انفاق]] را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» [۹]به معنای رساندن رزق به بندگان دانستهاند. [۱۰] افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در [[قرآن]] آمده، [[قرآن]] با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] زکات با مشتقات آن [۱۵] اعطاء [۱۶]، ایتاء [۱۷] [۱۸] [۱۹] ، جهاد کردن با مال [۲۰] ، [[قرض الحسنه]] دادن به خداوند [۲۱] [۲۲] [۲۳] [[اطعام]] [۲۴] [۲۵] [[رزق]] [۲۶] همچنین آیات مربوط به پارهای تکالیف مالی، مانند پرداختن [[ زکات]] [۲۷] [۲۸] یا کفاره [۲۹] [۳۰] را میتوان از مصادیق [[انفاق]] (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه [[انفاق]] در [[قرآن]] مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است. [۳۱] | ||
+ | |||
+ | ==گستره انفاق== | ||
+ | |||
+ | [[انفاق]] در راه خدا را از جهات گوناگون میتوان تقسیم کرد؛ | ||
+ | |||
+ | ===تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن === | ||
+ | [[انفاق]] گاه در امور مادی و مال است و گاه در امور معنوی. مصداق بارز [[انفاق]] در [[قرآن کریم]]، انفاق اموال است؛ مانند: «جـهِدوا بِاَمولِکُم» [۳۲]، «اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم...» [۳۳] در برخی آیات مراد از [[انفاق]] فراتر از [[انفاق مادی]] است؛ از جمله [[انفاق]] در آیه ۳ [[سوره بقره]]: «هُدًی لِلمُتَّقین... [۳۴] و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» [۳۵] که سرمایههای معنوی مانند نیروی عقل و دانش را نیز در بر میگیرد. [۳۶] [۳۷] [۳۸] واژه «خیر» در آیه ۲۱۵ [[سوره بقره]]:«قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والاَقرَبینَ» [۳۹] را نیز بسیاری از مفسران به مال تفسیر کردهاند [۴۰] [۴۱] ؛ ولی برخی آن را اعم از مال میدانند. [۴۲] واژه «شَیء» در آیه ۶۰ [[سوره انفال]]: «و ما تُنفِقوا مِن شَیء فی سَبیلِ اللّهِ...» [۴۳] نیز به نظر برخی مفسران افزون بر امور مادی، شامل امور معنوی هم میشود [۴۴] ؛ همچنین جمله «تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ» [۴۵] شامل سرمایههای غیر مادی همچون عقل و آبرو نیز میشود. [۴۶] | ||
+ | |||
+ | ===تقسیم انفاق از جهت حکم شرعی=== | ||
+ | [[انفاق]] از جهت حکم شرعی نیز به انفاق واجب و مستحب و حرام قابل تقسیم است. [۴۷] [۴۸] انفاق واجب طیف گستردهای از واجبات مالی، مانند [[زکات]]، [[خمس]]، [[کفارات مالی]]، اقسام [[فدیه]] و [[نفقات واجب]] را شامل میشود [۴۹] ؛ به عنوان مثال، [[زکات]] از مصادیق بارز [[انفاق واجب]] است که مفسران در ذیل برخی آیات مربوط به [[زکات]] [۵۰] و [[انفاق]] [۵۱] [۵۲] از جمله آیه ۳ [[سوره بقره]]:«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» و آیه «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم» [۵۳] این نکته را یادآور شدهاند. [۵۴] [۵۵] از موارد دیگر انفاقهای واجب پرداخت [[خمس]] است: «واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ» [۵۶] مصداق دیگر، نفقه واجب زوجه و فرزندان است که بر عهده زوج گذارده شده: «،و عَلَی المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وکِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف» [۵۷] و نیز کفارات مالی؛ مانند کفاره سوگند [۵۸]، افزون بر این، گاه در موارد ضروری به دلایلی انفاق، واجب میشود؛ مانند تأمین هزینه [[جهاد]]، که آیه ۱۹۵ [[سوره بقره]]: «و اَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَیالتَّهلُکَة...» [۵۹] در این باره نازل شده است [۶۰] [۶۱] یا رفع دیگر نیازهای ضروری جامعه؛ مانند ساختن راهها، پلها، مدارس، مساجد و جز اینها که برخی انفاق در این موارد را مصداقی از انفاقهای واجب در آیه ۳۴ [[سوره توبه]] دانستهاند. [۶۲] [۶۳] | ||
+ | از مصادیق [[انفاق مستحب]]، [[صدقه مستحب]] است که برخی آیات [[انفاق]] را ناظر به آن دانستهاند؛ از جمله: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...» [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] ؛ همچنین مراد از انفاق را در آیات متعددی اعم از انفاق واجب و مستحب ذکر کردهاند؛ از جمله آیات ۳ و ۲۷۰ [[سوره بقره]]. [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] مصادیقی از [[انفاق حرام]] نیز در [[قرآن کریم]] تصریح شده است؛ مانند انفاق مشرکان در راه معصیت خداوند [۷۲] : «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ...» [۷۳] | ||
+ | |||
+ | ===اهمیت و منزلت انفاق=== | ||
+ | |||
+ | ارزش و اهمیت انفاق از دیدگاه [[قرآن کریم]] به روشنی از آیات مربوط به [[انفاق]] استنباط میشود. مفاد این آیات را میتوان در چند مقوله مطرح کرد: | ||
+ | ===تاکید فراوان به انفاق=== | ||
+ | [[قرآن]] با تعابیر متعدد مؤمنان را به انفاق کردن در راه خدا فرمان داده است؛ از جمله در آیات ۱۹۵ [[سوره بقره]] و ۱۶ [[سوره تغابن]] و همچنین آیه: «اَنفِقوا مِمّا رَزَقنـکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ یَومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ و لا شَفـعَةٌ» [۷۴] به انفاق کردن در دنیا پیش از فرا رسیدن قیامت، دستور داده است. [۷۵]نیز گاه خداوند به [[پیامبر اکرم]] توصیه فرموده که این فرمان الهی را به بندگان خدا ابلاغ کند: «قُل لِعِبَادِیَ الَّذینَ ءامَنوا یُقیمُوا الصَّلوةَ ویُنفِقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا و عَلانِیَةً مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ...» [۷۶]و گاه مؤمنان را به سبب انفاق نکردن در راه خدا توبیخ کرده است [۷۷] [۷۸] : «و ما لَکُم اَلاّ تُنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ...» [۷۹] در شماری از آیات قرآنی امر به انفاق با تعابیری دیگر صورت گرفته است؛ مانند [[جهاد]] با اموال [۸۰] و [[قرض]] دادن به خداوند. [۸۱] [۸۲] [۸۳] | ||
+ | |||
+ | ===ذکر انفاق همراه با اعمال و عبادات مهم=== | ||
+ | درآیات متعددی که توصیه به [[انفاق]] یا توصیف انفاقگران را دربردارد، [[انفاق]] همردیف اعمال نیک و عبادات بزرگ ذکر شده که این خود نشان اهمیت انفاق از دیدگاه [[اسلام]] است؛ از جمله در آیه ۱۷۷ [[سوره بقره]] انفاق (ایتاء مال) همراه با [[ایمان]] به خدا، قیامت، ملائکه، [[قرآن]] و انبیای الهی از مصادیق «بِر» به شمار رفته است: «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ...» [۸۴] در آیاتی دیگر، انفاق همراه با [[ایمان]] به [[غیب]] [۸۵]، اقامه [[نماز]] [۸۶] [۸۷] [۸۸]، [[جهاد در راه خدا]] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] [[شب زندهداری]] [۹۳]، صبر، صدق، خضوع و استغفار [۹۴] آمده است. | ||
+ | |||
+ | ===ویژگیهای مهم انفاق=== | ||
+ | [[قرآن]] انفاق کردن را همراه با اموری دیگر تجارت با خداوند شمرده که نجات از عذاب خداوند و بهرهمندی از [[غفران و رحمت الهی]] را در پی دارد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا هَل اَدُلُّکُم عَلی تِجـرَة تُنجیکُم مِن عَذاب اَلیم تُؤمِنونَ بِاللّهِ ورَسولِهِ وتُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِکُم... یَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم ویُدخِلکُم جَنّـت تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـر...» [۹۵] در آیه ۲۹ [[سوره فاطر]] انفاق همراه با چند کار دیگر، تجارتی کسادناپذیر با خداوند: «تِجرة لَن تَبور» [۹۶] خوانده شده است. | ||
+ | در آیاتی دیگر، از [[قرض]] دادن به خداوند سخن به میان آمده که به نظر [[مفسران]] [۹۷] [۹۸] [۹۹] تعبیری کنایی و لطیف از [[انفاق]] و [[صدقه]] دادن است. [۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] در آیه ۱۰۴ [[سوره توبه]] خداوند را دریافت کننده صدقات دانسته است: «اَلَم یَعلَموا اَنَّ اللّهَ هُوَ... و یأخُذُ الصَّدَقـتِ...» [۱۰۴] همچنین در آیات متعدد، [[انفاق]] در راه خدا از اوصاف بندگان خاص خدا به شمار رفته است؛ از جمله در آیات ۶۳ ـ ۶۷ [[سوره فرقان]] [[انفاق]] از ویژگیهای بندگان واقعی خدا خوانده شده:«و عِبادُ الرَّحمـنِ الَّذینَ... والَّذینَ اِذا اَنفَقوا لَم یُسرِفوا» [۱۰۵] در آیات ۵-۸ [[سوره انسان]]،این خصلت ویژه ابرار دانسته شده: اِنَّ الاَبرارَ... و يُطعِمونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسكينـًا ويَتيمـًا و اَسيرا» [۱۰۶] و به اتفاق مفسران شیعه [۱۰۷] [۱۰۸] و بسیاری از اهل سنت [۱۰۹] [۱۱۰] ، این آیات درباره اهل بیت پیامبر(علیهم السلام)نازل شده است؛ همچنین در آیاتی دیگر [[انفاق]] کردن از اوصاف افراد با[[تقوا]] [۱۱۱] [۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] مؤمنان و صادقان [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] و [[متواضعان]] [۱۲۱] به شمار رفته است. | ||
+ | از دیگر ویژگیهای مهم [[انفاق]] بنا بر آیات [[قرآن]]، پاداش بزرگ اخروی و آثار و برکات مهمی است که بر انفاق کردن مترتب شده است. | ||
+ | |||
+ | ==آثار و برکات انفاق== | ||
+ | |||
+ | انفاق کردن در راه خدا و رفع حاجت نیازمندان آثار و برکاتِ فردی و اجتماعی متعددی در بر دارد. این آثار اعم از مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی است. [۱۲۲] | ||
+ | برخی از مهمترین آثار [[انفاق]] از دیدگاه [[قرآن کریم]] عبارت است از: | ||
+ | |||
+ | ===تزکیه و طهارت نفس=== | ||
+ | [[انفاق]] موجب پاک شدن نفس از بسیاری از [[رذایل اخلاقی]] است؛ چنانکه وجود این ویژگی برای زکات دادن، که خود گونهای از [[انفاق]] به شمار میرود، تصریح شده است: «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکّیهِم بِها وصَلِّ عَلَیهِم...» [۱۲۳]؛ همچنین مفسران مراد از«یَتَزَّکی» را در آیه ۱۸ [[سوره لیل]] پاک شدن [[انفاق]] کننده از گناهان و [[طهارت نفس]] او دانستهاند. [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶][[دنیا دوستی]]، [[مال دوستی]] و [[بخل]] از جمله رذایلی است که با انفاق کردن از انسان دور میشود. [۱۲۷] [۱۲۸] | ||
+ | |||
+ | ===آرامش روحی=== | ||
+ | پیامد دیگر انفاق، آرامش روحی انفاقگر در دنیا و آخرت است: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِاللّهِ... لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» [۱۲۹] «خوف» را نگرانی از آینده و «حزن» را ناراحتی و اندوه از گذشته معنا کردهاند. [۱۳۰] [۱۳۱] به نظر شماری از مفسران مراد از «تَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم» در آیه ۲۶۵ سوره بقره آرامشی است که پس از انفاق برای انفاق کننده و انفاق شونده و در پی آن برای جامعه حاصل میشود. [۱۳۲] | ||
+ | |||
+ | ===جبران و افزایش اموال=== | ||
+ | خداوند کمبود مادی را که بر اثر انفاق در مال انفاق کننده پدید میآید، جبران میکند: «و ما اَنفَقتُم مِن شَیء فَهُوَ یُخلِفُهُ» [۱۳۳] مفسران مراد از «یُخلِفُه» را در این آیه جبران مادیِ اموال در دنیا یا ثواب و پاداش اخروی دانستهاند. [۱۳۴] [۱۳۵] [۱۳۶] | ||
+ | آیه ۲۷۲ سوره بقره نیز همینگونه تفسیر شده است [۱۳۷] [۱۳۸] [۱۳۹] : «و ما تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیکُم...» [۱۴۰] خداوند افزون بر جبران سرمایه انفاق شده، گاه چند برابر آن را به انفاقگر میدهد: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا کَثیرَةً واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـطُ» [۱۴۱] مراد از«واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـط» این است که قبض و بسط روزی به دست خداست و او توانایی آن را دارد که در عوض آنچه از مال انفاق کننده کم میشود چند برابر آن را بدهد [۱۴۲] [۱۴۳] ؛ چنانکه آیه ۲۶۸ سوره بقره نیز به این مطلب اشاره دارد. [۱۴۴] | ||
+ | |||
+ | ===تقرب به خداوند=== | ||
+ | به تصریح آیات قرآنی ( [۱۴۵] [۱۴۶] خداوند انفاقگران را دوست دارد. انفاق موجب قرب و نزدیکی انسان به خدا میشود: «ومِنَ الاَعرابِ مَن... و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبـت عِندَ اللّهِ... اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم» [۱۴۷] مراد از قرب در آیه، نزدیکی در رتبه و مقام شخص به خداوند است [۱۴۸] ، هرچند برخی مفسران [۱۴۹] مراد از تقرب را طلب ثواب و پاداش الهی دانستهاند. مقام و درجه مؤمنانی که در راه خدا انفاق میکنند با دیگران برابر نیست: «لاَیَستَوِی القـعِدونَ مِنَ المُؤمِنینَ غَیرُ اُولِی الضَّرَرِ والمُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِهِم...» [۱۵۰] [۱۵۱]، بلکه مقام آنان برتر است: «فَضَّلَ اللّهُ المُجـهِدینَ بِاَمولِهِم... عَلَی القـعِدینَ دَرَجَة» [۱۵۲] قرآن مؤمنانی را که همراه با اعمالی مهم چون هجرت و جهاد به انفاق کردن اقدام کنند، دارای رتبهای برتر از دیگران نزد خداوند برشمرده است: «اَلَّذینَ ءامَنوا و هاجَروا وجـهَدوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِهِم و اَنفُسِهِم اَعظَمُ دَرَجَةً عِندَاللّه» [۱۵۳] | ||
+ | |||
+ | ===امنیت اجتماعی=== | ||
+ | از جمله آثار خوشایند گسترش انفاق در جامعه، نقش مهم آن در گسترش امنیت و سلامت جامعه است، آنچنان که آن را از لوازم حیات اجتماعی شمردهاند. گاه این ویژگیِ انفاق را از آیه ۳۸ سوره محمد برداشت کردهاند. [۱۵۴] [۱۵۵] مفسران مراد از هلاکت را در آیه ۱۹۵ سوره بقره: «واَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَة» [۱۵۶] غلبه دشمنان بر مسلمانان بر اثر خودداری از صرف مال در راه جهاد و به طور کلی امتناع از انفاق کردن در راه خدا دانستهاند که در نهایت به ضعف مسلمانان و گسترش ناامنی در جامعه میانجامد. [۱۵۷] [۱۵۸] [۱۵۹] | ||
+ | |||
+ | ===رحمت و بخشش الهی=== | ||
+ | انفاق کردن در راه خدا در شمار اعمالی است که جلب رحمت خداوند و آمرزش گناهان را در پی دارد: «سَیُدخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحمَتِه» [۱۶۰] ، «قالَ اللّه... لئِن اَقَمتُمُ الصَّلوة... و اَقرَضتُمُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا لاَکَفِّرَنَّ عَنکُم سَیِّـاتِکُم» [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] | ||
+ | [۱۶۶] | ||
+ | آیات ۱۰۲ ـ ۱۰۳ سوره توبه درباره ابولبابه و یارانش نازل شده که پس از ارتکاب گناه، توبه کرده و از خداوند عفو طلبیدند. خداوند ضمن پذیرش توبه آنان به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمان داد تا برای پاک شدن آنان بخشی از اموالشان را بگیرد: «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صــلِحـًا وءاخَرَ سَیِّئـًا عَسَی اللّهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وتُزَکّیهِم...» [۱۶۷] هرچند بیشتر مفسران مراد از «صدقه» را در این آیه، زکات واجب دانستهاند [۱۶۸] [۱۶۹] ، با توجه به حدیثی که در شأن نزول آیه نقل شده [۱۷۰] [۱۷۱] برخی مفسران بر آناند که بخشی از این اموال زکات و بخشی دیگر کفاره بوده است. [۱۷۲] [۱۷۳] | ||
+ | |||
+ | ===پاداش اخروی و فرجام نیک=== | ||
+ | انفاق مالی یا غیر مالی، هرچند کوچک باشد بر خداوند مخفی نیست: «و ما تَفعَلوا مِن خَیر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم» [۱۷۴]، «و ما اَنفَقتُم مِن نَفَقَة اَو نَذَرتُم مِن نَذر فَاِنَّ اللّهَ یَعلَمُهُ...» [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹]کمترین انفاق در پرونده اعمال انسان نوشته میشود: «ولا یُنفِقونَ نَفَقَةً صَغیرَةً ولا کَبیرَةً ولا یَقطَعونَ وادِیـًا اِلاّ کُتِبَ لَهُم» تا وی را بهتر از آنچه انفاق کرده، پاداش دهد: «لِیَجزِیَهُمُ اللّهُ اَحسَنَ ما کانوا یَعمَلون» [۱۸۰] | ||
+ | در آیات متعددی از قرآن کریم به پاداش اخروی انفاق تصریح شده؛ از جمله با تعابیری چون: «اجراً عظیماً» [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳]، «اجر کبیر» [۱۸۴]، «اجر کریم» [۱۸۵] [۱۸۶] «رزق کریم» [۱۸۷]؛ همچنین در آیه ۲۶۱ سوره بقره انفاقکنندگان اموال در راه خدا را مانند بذری دانسته که ۷ خوشه برویاند و در هر خوشه ۱۰۰ دانه باشد: «مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنـبُلَة مِائَةُ حَبَّة...» مفسران از این آیه چنین استفاده کردهاند که پاداش اخروی انفاق (یا خصوص انفاق برای جهاد، به نظر برخی مفسران) ۷۰۰ برابر کار خیر یا حتّی بیش از آن است: «واللّهُ یُضـعِفُ لِمَن یَشاءُ» [۱۸۸] [۱۸۹] انفاقگران در آخرت از بهشت و نعمتهای بهشتی بهرهمند خواهند شد: «جَنّـتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها...» [۱۹۰] [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷]؛ همچنین در برخی آیات با تعابیری دیگر به پاداش خروی اشاره شده است؛ مانند: آیه۲۲ سوره رعد: «لَهُم عُقبَیالدّار» [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] وصف شایع دیگر در قرآن درباره انفاقکنندگان، «مفلحون» (رستگاران) است که بر فرجام نیک آنان دلالت دارد [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] : «اُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» [۲۰۶] و نیز سوره توبه آیه۸۸، سوره روم آیه۳۸ و سوره حشر آیه۹ و سوره تغابن آیه۱۶. | ||
+ | |||
+ | ==آداب انفاق== | ||
+ | |||
+ | افزون بر شرایط اختصاصیِ هر یک از اقسام واجب انفاق، شماری از شرایط و آداب عام انفاق در قرآن مورد تأکید قرار گرفته که مهمترین آنها عبارت است از: | ||
+ | |||
+ | ===اسلام و ایمان=== | ||
+ | انفاق هنگامی مقبول خداوند و موجب پاداش خواهد بود که انفاق کننده، به خدا و پیامبر ایمان داشته باشد: «ءامِنُوا بِاللّهِ ورَسولِهِ واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ فَالَّذینَ ءامَنوا مِنکُم واَنفَقوا لَهُم اَجرٌ کَبیر» [۲۰۷]، ازاینرو انفاق منافقان بدین جهت که آنان در باطن به خدا و رسول ایمان نیاورده بودند، مردود معرفی شده است [۲۰۸] [۲۰۹] : «قُل اَنفِقوا طَوعـًا اَو کَرهـًا لَن یُتَقَبَّلَ مِنکُم... و ما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِه» [۲۱۰]؛ همچنین انفاق کافران هیچ سودی برای آنان ندارد و موجب پاداش نمیشود. [۲۱۱] سوره بقره آیه۲۶۴ و سوره آلعمران آیه ۱۱۷ انفاق کافران را به بادی بسیار سرد تشبیه کرده که به زراعت قومی که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را نابود سازد: «مَثَلُ ما یُنفِقونَ فی هـذِهِ الحَیوةِ الدُّنیا کَمَثَلِ ریح فیها صِرٌّ اَصابَت حَرثَ قَوم ظَـلَموا اَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ...» | ||
+ | |||
+ | ===قصد قربت=== | ||
+ | انفاق هنگامی پذیرفته و موجب پاداش میشود که تنها برای رضایت خداوند باشد: «و ما ءاتَیتُم مِن زَکوة تُریدونَ وجهَ اللّهِ فَاُولـئِکَ هُمُ المُضعِفون» [۲۱۲] مراد از زکات را در این آیه مطلق انفاق در راه خدا دانستهاند [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵] [۲۱۶]؛ همچنین یکی از معانیِ «قرض حَسَن» در آیه ۱۱ سوره حدید: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا» [۲۱۷] صدق نیت انفاق کننده ذکر شده است. [۲۱۸] در آیه ۲۶۵ سوره بقره انفاقی که برای خشنودی خدا انجام شود، به بوستانی بر بلندی تشبیه شده که اگر باران درشت قطره بر آن ببارد، میوه خود را دو چندان دهد و اگر باران نرم هم بر آن ببارد سودمند است [۲۱۹] : «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وتَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّة بِرَبوَة اَصابَها وابِلٌ فَـاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَـلٌّ...» در برابر، انفاقِ آلوده به ریا و تهی از نیت خالصانه، به قطعه سنگی تشبیه شده که بر آن لایه نازکی از خاک باشد و با بارش بارانِ درشت قطره، صاف و بیثمر رها شود [۲۲۰] : «کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ ولا یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفوان عَلَیهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلدًا...» [۲۲۱] چنین انفاقی نزد خداوند مقبول نیست و هیچ پاداشی ندارد. | ||
+ | |||
+ | ===پرهیز از منت گذاری=== | ||
+ | شرط دیگر بهرهمند شدن انفاقگران از پاداش الهی این است که انفاق با منت گذاشتن بر نیازمندان یا آزار آنان همراه نباشد:«اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ لایُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا ولاَ اَذًی لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» [۲۲۲]، ازاینرو در برخی آیات مؤمنان از منت گذاشتن بر انفاق شونده منع شدهاند [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵] و این کار موجب بطلان (حبط) انفاق شمرده شده است [۲۲۶]س [۲۲۷] : «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لاتُبطِـلوا صَدَقـتِکُم بِالمَنِّ والاَذی» [۲۲۸] در آیه ۲۶۳ سوره بقره گفتار نیکو و درگذشتن از خطای نیازمندان بهتر از چنین انفاقی به شمار رفته است: «قَولٌ مَعروفٌ ومَغفِرَةٌ خَیرٌ مِن صَدَقَة یَتبَعُها اَذیً» مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» گفتار ملایم و پسندیده با نیازمندان یا دعا کردن برای آنان در صورتی است که آنها نیاز خود را با ملایمت اظهار کنند و مراد از «مَغفِرةٌ» درگذشتن از خطای نیازمندان سائل در مواردی است که آنان نیازخود را با خشونت و به گونه ناشایست اظهار میکنند. [۲۲۹] [۲۳۰] برخی مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» را وعده نیکو و مراد از «مَغفرةٌ» را عفو و گذشت از ظلم سائل دانستهاند. [۲۳۱] | ||
+ | |||
+ | ===انفاق از مال حلال=== | ||
+ | قرآن کریم به مؤمنان فرمان داده که از اموال پاکیزهای که به دست آوردهاند انفاق کنند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم» [۲۳۲] برخی مفسران مراد از « |
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۷
انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
تعریف لغوی انفاق
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است. [۱] [۲] [۳]
تعریف اصطلاحی انفاق
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته میشود. [۴] [۵] [۶] به نوشته راغب [۷] [ [انفاق]] از آن رو به بخشیدن مال اطلاق میشود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال مییابد. به نظر برخی واژهشناسان [۸] انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل میشود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاینرو اسناد انفاق را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» [۹]به معنای رساندن رزق به بندگان دانستهاند. [۱۰] افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] زکات با مشتقات آن [۱۵] اعطاء [۱۶]، ایتاء [۱۷] [۱۸] [۱۹] ، جهاد کردن با مال [۲۰] ، قرض الحسنه دادن به خداوند [۲۱] [۲۲] [۲۳] اطعام [۲۴] [۲۵] رزق [۲۶] همچنین آیات مربوط به پارهای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات [۲۷] [۲۸] یا کفاره [۲۹] [۳۰] را میتوان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه انفاق در قرآن مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است. [۳۱]
گستره انفاق
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون میتوان تقسیم کرد؛
تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
انفاق گاه در امور مادی و مال است و گاه در امور معنوی. مصداق بارز انفاق در قرآن کریم، انفاق اموال است؛ مانند: «جـهِدوا بِاَمولِکُم» [۳۲]، «اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم...» [۳۳] در برخی آیات مراد از انفاق فراتر از انفاق مادی است؛ از جمله انفاق در آیه ۳ سوره بقره: «هُدًی لِلمُتَّقین... [۳۴] و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» [۳۵] که سرمایههای معنوی مانند نیروی عقل و دانش را نیز در بر میگیرد. [۳۶] [۳۷] [۳۸] واژه «خیر» در آیه ۲۱۵ سوره بقره:«قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والاَقرَبینَ» [۳۹] را نیز بسیاری از مفسران به مال تفسیر کردهاند [۴۰] [۴۱] ؛ ولی برخی آن را اعم از مال میدانند. [۴۲] واژه «شَیء» در آیه ۶۰ سوره انفال: «و ما تُنفِقوا مِن شَیء فی سَبیلِ اللّهِ...» [۴۳] نیز به نظر برخی مفسران افزون بر امور مادی، شامل امور معنوی هم میشود [۴۴] ؛ همچنین جمله «تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ» [۴۵] شامل سرمایههای غیر مادی همچون عقل و آبرو نیز میشود. [۴۶]
تقسیم انفاق از جهت حکم شرعی
انفاق از جهت حکم شرعی نیز به انفاق واجب و مستحب و حرام قابل تقسیم است. [۴۷] [۴۸] انفاق واجب طیف گستردهای از واجبات مالی، مانند زکات، خمس، کفارات مالی، اقسام فدیه و نفقات واجب را شامل میشود [۴۹] ؛ به عنوان مثال، زکات از مصادیق بارز انفاق واجب است که مفسران در ذیل برخی آیات مربوط به زکات [۵۰] و انفاق [۵۱] [۵۲] از جمله آیه ۳ سوره بقره:«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» و آیه «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم» [۵۳] این نکته را یادآور شدهاند. [۵۴] [۵۵] از موارد دیگر انفاقهای واجب پرداخت خمس است: «واعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ» [۵۶] مصداق دیگر، نفقه واجب زوجه و فرزندان است که بر عهده زوج گذارده شده: «،و عَلَی المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ وکِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف» [۵۷] و نیز کفارات مالی؛ مانند کفاره سوگند [۵۸]، افزون بر این، گاه در موارد ضروری به دلایلی انفاق، واجب میشود؛ مانند تأمین هزینه جهاد، که آیه ۱۹۵ سوره بقره: «و اَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَیالتَّهلُکَة...» [۵۹] در این باره نازل شده است [۶۰] [۶۱] یا رفع دیگر نیازهای ضروری جامعه؛ مانند ساختن راهها، پلها، مدارس، مساجد و جز اینها که برخی انفاق در این موارد را مصداقی از انفاقهای واجب در آیه ۳۴ سوره توبه دانستهاند. [۶۲] [۶۳] از مصادیق انفاق مستحب، صدقه مستحب است که برخی آیات انفاق را ناظر به آن دانستهاند؛ از جمله: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...» [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] ؛ همچنین مراد از انفاق را در آیات متعددی اعم از انفاق واجب و مستحب ذکر کردهاند؛ از جمله آیات ۳ و ۲۷۰ سوره بقره. [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] مصادیقی از انفاق حرام نیز در قرآن کریم تصریح شده است؛ مانند انفاق مشرکان در راه معصیت خداوند [۷۲] : «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا یُنفِقونَ اَمولَهُم لِیَصُدّوا عَن سَبِیلِ اللّهِ...» [۷۳]
اهمیت و منزلت انفاق
ارزش و اهمیت انفاق از دیدگاه قرآن کریم به روشنی از آیات مربوط به انفاق استنباط میشود. مفاد این آیات را میتوان در چند مقوله مطرح کرد:
تاکید فراوان به انفاق
قرآن با تعابیر متعدد مؤمنان را به انفاق کردن در راه خدا فرمان داده است؛ از جمله در آیات ۱۹۵ سوره بقره و ۱۶ سوره تغابن و همچنین آیه: «اَنفِقوا مِمّا رَزَقنـکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ یَومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّةٌ و لا شَفـعَةٌ» [۷۴] به انفاق کردن در دنیا پیش از فرا رسیدن قیامت، دستور داده است. [۷۵]نیز گاه خداوند به پیامبر اکرم توصیه فرموده که این فرمان الهی را به بندگان خدا ابلاغ کند: «قُل لِعِبَادِیَ الَّذینَ ءامَنوا یُقیمُوا الصَّلوةَ ویُنفِقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا و عَلانِیَةً مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ...» [۷۶]و گاه مؤمنان را به سبب انفاق نکردن در راه خدا توبیخ کرده است [۷۷] [۷۸] : «و ما لَکُم اَلاّ تُنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ...» [۷۹] در شماری از آیات قرآنی امر به انفاق با تعابیری دیگر صورت گرفته است؛ مانند جهاد با اموال [۸۰] و قرض دادن به خداوند. [۸۱] [۸۲] [۸۳]
ذکر انفاق همراه با اعمال و عبادات مهم
درآیات متعددی که توصیه به انفاق یا توصیف انفاقگران را دربردارد، انفاق همردیف اعمال نیک و عبادات بزرگ ذکر شده که این خود نشان اهمیت انفاق از دیدگاه اسلام است؛ از جمله در آیه ۱۷۷ سوره بقره انفاق (ایتاء مال) همراه با ایمان به خدا، قیامت، ملائکه، قرآن و انبیای الهی از مصادیق «بِر» به شمار رفته است: «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ...» [۸۴] در آیاتی دیگر، انفاق همراه با ایمان به غیب [۸۵]، اقامه نماز [۸۶] [۸۷] [۸۸]، جهاد در راه خدا [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] شب زندهداری [۹۳]، صبر، صدق، خضوع و استغفار [۹۴] آمده است.
ویژگیهای مهم انفاق
قرآن انفاق کردن را همراه با اموری دیگر تجارت با خداوند شمرده که نجات از عذاب خداوند و بهرهمندی از غفران و رحمت الهی را در پی دارد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا هَل اَدُلُّکُم عَلی تِجـرَة تُنجیکُم مِن عَذاب اَلیم تُؤمِنونَ بِاللّهِ ورَسولِهِ وتُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِکُم... یَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم ویُدخِلکُم جَنّـت تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـر...» [۹۵] در آیه ۲۹ سوره فاطر انفاق همراه با چند کار دیگر، تجارتی کسادناپذیر با خداوند: «تِجرة لَن تَبور» [۹۶] خوانده شده است. در آیاتی دیگر، از قرض دادن به خداوند سخن به میان آمده که به نظر مفسران [۹۷] [۹۸] [۹۹] تعبیری کنایی و لطیف از انفاق و صدقه دادن است. [۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] در آیه ۱۰۴ سوره توبه خداوند را دریافت کننده صدقات دانسته است: «اَلَم یَعلَموا اَنَّ اللّهَ هُوَ... و یأخُذُ الصَّدَقـتِ...» [۱۰۴] همچنین در آیات متعدد، انفاق در راه خدا از اوصاف بندگان خاص خدا به شمار رفته است؛ از جمله در آیات ۶۳ ـ ۶۷ سوره فرقان انفاق از ویژگیهای بندگان واقعی خدا خوانده شده:«و عِبادُ الرَّحمـنِ الَّذینَ... والَّذینَ اِذا اَنفَقوا لَم یُسرِفوا» [۱۰۵] در آیات ۵-۸ سوره انسان،این خصلت ویژه ابرار دانسته شده: اِنَّ الاَبرارَ... و يُطعِمونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسكينـًا ويَتيمـًا و اَسيرا» [۱۰۶] و به اتفاق مفسران شیعه [۱۰۷] [۱۰۸] و بسیاری از اهل سنت [۱۰۹] [۱۱۰] ، این آیات درباره اهل بیت پیامبر(علیهم السلام)نازل شده است؛ همچنین در آیاتی دیگر انفاق کردن از اوصاف افراد باتقوا [۱۱۱] [۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] مؤمنان و صادقان [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] و متواضعان [۱۲۱] به شمار رفته است. از دیگر ویژگیهای مهم انفاق بنا بر آیات قرآن، پاداش بزرگ اخروی و آثار و برکات مهمی است که بر انفاق کردن مترتب شده است.
آثار و برکات انفاق
انفاق کردن در راه خدا و رفع حاجت نیازمندان آثار و برکاتِ فردی و اجتماعی متعددی در بر دارد. این آثار اعم از مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی است. [۱۲۲] برخی از مهمترین آثار انفاق از دیدگاه قرآن کریم عبارت است از:
تزکیه و طهارت نفس
انفاق موجب پاک شدن نفس از بسیاری از رذایل اخلاقی است؛ چنانکه وجود این ویژگی برای زکات دادن، که خود گونهای از انفاق به شمار میرود، تصریح شده است: «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکّیهِم بِها وصَلِّ عَلَیهِم...» [۱۲۳]؛ همچنین مفسران مراد از«یَتَزَّکی» را در آیه ۱۸ سوره لیل پاک شدن انفاق کننده از گناهان و طهارت نفس او دانستهاند. [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶]دنیا دوستی، مال دوستی و بخل از جمله رذایلی است که با انفاق کردن از انسان دور میشود. [۱۲۷] [۱۲۸]
آرامش روحی
پیامد دیگر انفاق، آرامش روحی انفاقگر در دنیا و آخرت است: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِاللّهِ... لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» [۱۲۹] «خوف» را نگرانی از آینده و «حزن» را ناراحتی و اندوه از گذشته معنا کردهاند. [۱۳۰] [۱۳۱] به نظر شماری از مفسران مراد از «تَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم» در آیه ۲۶۵ سوره بقره آرامشی است که پس از انفاق برای انفاق کننده و انفاق شونده و در پی آن برای جامعه حاصل میشود. [۱۳۲]
جبران و افزایش اموال
خداوند کمبود مادی را که بر اثر انفاق در مال انفاق کننده پدید میآید، جبران میکند: «و ما اَنفَقتُم مِن شَیء فَهُوَ یُخلِفُهُ» [۱۳۳] مفسران مراد از «یُخلِفُه» را در این آیه جبران مادیِ اموال در دنیا یا ثواب و پاداش اخروی دانستهاند. [۱۳۴] [۱۳۵] [۱۳۶] آیه ۲۷۲ سوره بقره نیز همینگونه تفسیر شده است [۱۳۷] [۱۳۸] [۱۳۹] : «و ما تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیکُم...» [۱۴۰] خداوند افزون بر جبران سرمایه انفاق شده، گاه چند برابر آن را به انفاقگر میدهد: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا کَثیرَةً واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـطُ» [۱۴۱] مراد از«واللّهُ یَقبِضُ و یَبصُـط» این است که قبض و بسط روزی به دست خداست و او توانایی آن را دارد که در عوض آنچه از مال انفاق کننده کم میشود چند برابر آن را بدهد [۱۴۲] [۱۴۳] ؛ چنانکه آیه ۲۶۸ سوره بقره نیز به این مطلب اشاره دارد. [۱۴۴]
تقرب به خداوند
به تصریح آیات قرآنی ( [۱۴۵] [۱۴۶] خداوند انفاقگران را دوست دارد. انفاق موجب قرب و نزدیکی انسان به خدا میشود: «ومِنَ الاَعرابِ مَن... و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبـت عِندَ اللّهِ... اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم» [۱۴۷] مراد از قرب در آیه، نزدیکی در رتبه و مقام شخص به خداوند است [۱۴۸] ، هرچند برخی مفسران [۱۴۹] مراد از تقرب را طلب ثواب و پاداش الهی دانستهاند. مقام و درجه مؤمنانی که در راه خدا انفاق میکنند با دیگران برابر نیست: «لاَیَستَوِی القـعِدونَ مِنَ المُؤمِنینَ غَیرُ اُولِی الضَّرَرِ والمُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِهِم...» [۱۵۰] [۱۵۱]، بلکه مقام آنان برتر است: «فَضَّلَ اللّهُ المُجـهِدینَ بِاَمولِهِم... عَلَی القـعِدینَ دَرَجَة» [۱۵۲] قرآن مؤمنانی را که همراه با اعمالی مهم چون هجرت و جهاد به انفاق کردن اقدام کنند، دارای رتبهای برتر از دیگران نزد خداوند برشمرده است: «اَلَّذینَ ءامَنوا و هاجَروا وجـهَدوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِهِم و اَنفُسِهِم اَعظَمُ دَرَجَةً عِندَاللّه» [۱۵۳]
امنیت اجتماعی
از جمله آثار خوشایند گسترش انفاق در جامعه، نقش مهم آن در گسترش امنیت و سلامت جامعه است، آنچنان که آن را از لوازم حیات اجتماعی شمردهاند. گاه این ویژگیِ انفاق را از آیه ۳۸ سوره محمد برداشت کردهاند. [۱۵۴] [۱۵۵] مفسران مراد از هلاکت را در آیه ۱۹۵ سوره بقره: «واَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَة» [۱۵۶] غلبه دشمنان بر مسلمانان بر اثر خودداری از صرف مال در راه جهاد و به طور کلی امتناع از انفاق کردن در راه خدا دانستهاند که در نهایت به ضعف مسلمانان و گسترش ناامنی در جامعه میانجامد. [۱۵۷] [۱۵۸] [۱۵۹]
رحمت و بخشش الهی
انفاق کردن در راه خدا در شمار اعمالی است که جلب رحمت خداوند و آمرزش گناهان را در پی دارد: «سَیُدخِلُهُمُ اللّهُ فی رَحمَتِه» [۱۶۰] ، «قالَ اللّه... لئِن اَقَمتُمُ الصَّلوة... و اَقرَضتُمُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا لاَکَفِّرَنَّ عَنکُم سَیِّـاتِکُم» [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] [۱۶۶] آیات ۱۰۲ ـ ۱۰۳ سوره توبه درباره ابولبابه و یارانش نازل شده که پس از ارتکاب گناه، توبه کرده و از خداوند عفو طلبیدند. خداوند ضمن پذیرش توبه آنان به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمان داد تا برای پاک شدن آنان بخشی از اموالشان را بگیرد: «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صــلِحـًا وءاخَرَ سَیِّئـًا عَسَی اللّهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وتُزَکّیهِم...» [۱۶۷] هرچند بیشتر مفسران مراد از «صدقه» را در این آیه، زکات واجب دانستهاند [۱۶۸] [۱۶۹] ، با توجه به حدیثی که در شأن نزول آیه نقل شده [۱۷۰] [۱۷۱] برخی مفسران بر آناند که بخشی از این اموال زکات و بخشی دیگر کفاره بوده است. [۱۷۲] [۱۷۳]
پاداش اخروی و فرجام نیک
انفاق مالی یا غیر مالی، هرچند کوچک باشد بر خداوند مخفی نیست: «و ما تَفعَلوا مِن خَیر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم» [۱۷۴]، «و ما اَنفَقتُم مِن نَفَقَة اَو نَذَرتُم مِن نَذر فَاِنَّ اللّهَ یَعلَمُهُ...» [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹]کمترین انفاق در پرونده اعمال انسان نوشته میشود: «ولا یُنفِقونَ نَفَقَةً صَغیرَةً ولا کَبیرَةً ولا یَقطَعونَ وادِیـًا اِلاّ کُتِبَ لَهُم» تا وی را بهتر از آنچه انفاق کرده، پاداش دهد: «لِیَجزِیَهُمُ اللّهُ اَحسَنَ ما کانوا یَعمَلون» [۱۸۰] در آیات متعددی از قرآن کریم به پاداش اخروی انفاق تصریح شده؛ از جمله با تعابیری چون: «اجراً عظیماً» [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳]، «اجر کبیر» [۱۸۴]، «اجر کریم» [۱۸۵] [۱۸۶] «رزق کریم» [۱۸۷]؛ همچنین در آیه ۲۶۱ سوره بقره انفاقکنندگان اموال در راه خدا را مانند بذری دانسته که ۷ خوشه برویاند و در هر خوشه ۱۰۰ دانه باشد: «مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنـبُلَة مِائَةُ حَبَّة...» مفسران از این آیه چنین استفاده کردهاند که پاداش اخروی انفاق (یا خصوص انفاق برای جهاد، به نظر برخی مفسران) ۷۰۰ برابر کار خیر یا حتّی بیش از آن است: «واللّهُ یُضـعِفُ لِمَن یَشاءُ» [۱۸۸] [۱۸۹] انفاقگران در آخرت از بهشت و نعمتهای بهشتی بهرهمند خواهند شد: «جَنّـتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها...» [۱۹۰] [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷]؛ همچنین در برخی آیات با تعابیری دیگر به پاداش خروی اشاره شده است؛ مانند: آیه۲۲ سوره رعد: «لَهُم عُقبَیالدّار» [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] وصف شایع دیگر در قرآن درباره انفاقکنندگان، «مفلحون» (رستگاران) است که بر فرجام نیک آنان دلالت دارد [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] : «اُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» [۲۰۶] و نیز سوره توبه آیه۸۸، سوره روم آیه۳۸ و سوره حشر آیه۹ و سوره تغابن آیه۱۶.
آداب انفاق
افزون بر شرایط اختصاصیِ هر یک از اقسام واجب انفاق، شماری از شرایط و آداب عام انفاق در قرآن مورد تأکید قرار گرفته که مهمترین آنها عبارت است از:
اسلام و ایمان
انفاق هنگامی مقبول خداوند و موجب پاداش خواهد بود که انفاق کننده، به خدا و پیامبر ایمان داشته باشد: «ءامِنُوا بِاللّهِ ورَسولِهِ واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ فَالَّذینَ ءامَنوا مِنکُم واَنفَقوا لَهُم اَجرٌ کَبیر» [۲۰۷]، ازاینرو انفاق منافقان بدین جهت که آنان در باطن به خدا و رسول ایمان نیاورده بودند، مردود معرفی شده است [۲۰۸] [۲۰۹] : «قُل اَنفِقوا طَوعـًا اَو کَرهـًا لَن یُتَقَبَّلَ مِنکُم... و ما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِه» [۲۱۰]؛ همچنین انفاق کافران هیچ سودی برای آنان ندارد و موجب پاداش نمیشود. [۲۱۱] سوره بقره آیه۲۶۴ و سوره آلعمران آیه ۱۱۷ انفاق کافران را به بادی بسیار سرد تشبیه کرده که به زراعت قومی که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را نابود سازد: «مَثَلُ ما یُنفِقونَ فی هـذِهِ الحَیوةِ الدُّنیا کَمَثَلِ ریح فیها صِرٌّ اَصابَت حَرثَ قَوم ظَـلَموا اَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ...»
قصد قربت
انفاق هنگامی پذیرفته و موجب پاداش میشود که تنها برای رضایت خداوند باشد: «و ما ءاتَیتُم مِن زَکوة تُریدونَ وجهَ اللّهِ فَاُولـئِکَ هُمُ المُضعِفون» [۲۱۲] مراد از زکات را در این آیه مطلق انفاق در راه خدا دانستهاند [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵] [۲۱۶]؛ همچنین یکی از معانیِ «قرض حَسَن» در آیه ۱۱ سوره حدید: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا» [۲۱۷] صدق نیت انفاق کننده ذکر شده است. [۲۱۸] در آیه ۲۶۵ سوره بقره انفاقی که برای خشنودی خدا انجام شود، به بوستانی بر بلندی تشبیه شده که اگر باران درشت قطره بر آن ببارد، میوه خود را دو چندان دهد و اگر باران نرم هم بر آن ببارد سودمند است [۲۱۹] : «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وتَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّة بِرَبوَة اَصابَها وابِلٌ فَـاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَـلٌّ...» در برابر، انفاقِ آلوده به ریا و تهی از نیت خالصانه، به قطعه سنگی تشبیه شده که بر آن لایه نازکی از خاک باشد و با بارش بارانِ درشت قطره، صاف و بیثمر رها شود [۲۲۰] : «کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ ولا یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفوان عَلَیهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلدًا...» [۲۲۱] چنین انفاقی نزد خداوند مقبول نیست و هیچ پاداشی ندارد.
پرهیز از منت گذاری
شرط دیگر بهرهمند شدن انفاقگران از پاداش الهی این است که انفاق با منت گذاشتن بر نیازمندان یا آزار آنان همراه نباشد:«اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ لایُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا ولاَ اَذًی لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» [۲۲۲]، ازاینرو در برخی آیات مؤمنان از منت گذاشتن بر انفاق شونده منع شدهاند [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵] و این کار موجب بطلان (حبط) انفاق شمرده شده است [۲۲۶]س [۲۲۷] : «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لاتُبطِـلوا صَدَقـتِکُم بِالمَنِّ والاَذی» [۲۲۸] در آیه ۲۶۳ سوره بقره گفتار نیکو و درگذشتن از خطای نیازمندان بهتر از چنین انفاقی به شمار رفته است: «قَولٌ مَعروفٌ ومَغفِرَةٌ خَیرٌ مِن صَدَقَة یَتبَعُها اَذیً» مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» گفتار ملایم و پسندیده با نیازمندان یا دعا کردن برای آنان در صورتی است که آنها نیاز خود را با ملایمت اظهار کنند و مراد از «مَغفِرةٌ» درگذشتن از خطای نیازمندان سائل در مواردی است که آنان نیازخود را با خشونت و به گونه ناشایست اظهار میکنند. [۲۲۹] [۲۳۰] برخی مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» را وعده نیکو و مراد از «مَغفرةٌ» را عفو و گذشت از ظلم سائل دانستهاند. [۲۳۱]
انفاق از مال حلال
قرآن کریم به مؤمنان فرمان داده که از اموال پاکیزهای که به دست آوردهاند انفاق کنند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم» [۲۳۲] برخی مفسران مراد از «