بازخوانی متن وقفنامه ای از خاندان سپهدار

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

صادق حضرتی آشتیانی

چکیده

بشر اصولاً دارای سجایای بی‌شمار اخلاقی و خصوصیات بی حد ذاتی است، بخشی از این خوی‌ها مانند ایمان به طور غریزی در نهاد بشر وجود دارد، چون ریشه و منشأ معنوی دارد، شخص را به سوی ملکات فاضله رهنمون می‌سازد، هر قدر نیروی ایمان در سرشت فرد بیشتر تقویت شود، به همان اندازه پای‌بندی‌اش به جهان هستی و آخرت افزایش می‌یابد، با این نگاه، انسان تا زنده است دغدغه جهان واپسین را دارد و در این میان چون ره‌توشه‌ای برای آخرت خود برنگرفته، هر آینه با نگرانی به فردای خود می‌اندیشد و در همه حال خویش را نیازمند دعای خیر هم‌نوع و رحمت الهی می‌داند و می‌کوشد تا به نحوی از آخرت سعادتمند و بهتری برخوردار باشد. این نوع کنش‌های درونی، آدمی را به واکنش وا‌می‌دارد و شخص را بر آن می‌دارد تا به نوعی میزان صمیمیت و وفاداری‌اش را نسبت به خداوند و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و نیز خود و عزیزانش بسنجد، بر این باور با وقف مدرسه، بیمارستان، پل و... آبشخوری در جهت منافع و آسایش مردم و مصالح جامعه فراهم می‌نماید، از طرفی چون آن مأثر نیک تسگین بخش آلام و التیام دهنده زخم‌های جوامع آینده و ابنای آن خواهد بود، خویشتن را در آرامشی که خدا وعده فرموده قرین و هم‌ساز می‌بیند.

در مطلب فوق که تعریف ساده‌ای است از انگیزه وقف، پیداست که وقف با تمام دیرینگی و بالندگی‌اش نه به عنوان یک مسأله جغرافیایی بلکه به منزله یک نماد خت. فرهنگی، پیامدهای بسیاری را در فرایند خود نهفته دارد که باید در فرصت مناسب به این موضوع پردا این وقفنامه، به نام محمدتقی خان (منتصر السلطان) از نوادگان یوسف خان گرجی است، وی یک دانگ از چهار دانگ ملک خود را در کلاوه وقف نمود که مادام‌الحیات نه عشر از منافع ملک مزبور بدین طریق که دو نفر قاری بر سر قبر موقوف‌علیه در نجف اشرف یکی در روز و یکی در شب در تمام ایام سال هر روز پنج جزء و در هر ماه پنج ختم قرآن تلاوت نمایند و به روح مقدس پنج تن آل عبا سلام الله علیهم تقدیم نمایند.

کلید واژه‌ها: محمدتقی خان سپهدار، کلاوه، وقف، وقفنامه.

چون در وقفنا‌مه مزبور به مناسبتی از یوسف خان گرجی و اولاد و احفاد وی یاد شده است، پیش از ورود به مطلب اصلی، شرح مختصری از احوال آنان خالی از فایده نیست.


خاندان سپهدار

یوسف خان گرجی [۱] ، سپهدار عراق و فرمانده سپاه پیاده دوازده هزار نفری فتحعلی شاه قاجار بود، وی در محل فعلی شهر اراک قلعه‌ای بنا نمود که بعد به ارگ حکومتی تبدیل شد و در آنجا شهر سلطان آباد را به نام سلطان فتحعلی شاه ایجاد کرد [۲] و پس از تشکیل آن خود حاکم این منطقه گردید، در سال 1222ه‌.ق منصب سپهداری یافت و سال 1227 با قشون عراق مأمور دفع و تدمیر والی بغداد و در سال 1228 به همرانی شاهزاده محمدتقی میرزا مأموریت آذربایجان یافت، اما با رسیدن قشون عراق، جنگ با روسیه مراتب نهایی خود را سیر می‌کرد و منجر به عهدنامه شوم گلستان گردید. [۳] در سال 1240 ه ق امین‌الدوله از حکومت اصفهان معزول شد و شاهزاده محمدتقی میرزا با لقب سیف‌الدوله به حکمرانی اصفهان مأموریت یافت و یوسف خان گرجی به وزارت شاهزاده برقرار گردید و به سوی محل مأموریت خود حرکت نمود، اما در همین سال در اصفهان درگذشت. [۴]

فرزند بزرگش به نام غلامحسین خان مقام و منصب پدر را به دست آورد، وی در سال 1223 ه ق متولد گردید و حدود سال 1303 یا 1304 درگذشت، غلامحسین خان در سن هفده سالگی به منصب سپهداری رسید و در همین سال یکی از دختران فتحعلی شاه را به نام ماه‌بیگم‌خانم به زنی داشته و داماد شاه محسوب می‌شده است، [۵] وی در سال 1266 حکومت اصفهان و 1272 به حکومت کرمان، سپس به عضویت شورای دولتی منصوب شد و در سال 1286 وزیر عدلیه گردید، [۶] برخی از منابع وی را به درایت و شجاعت ستوده‌اند، همین‌طور میرزا اختیار هروی در اصفهان مدایحی را که برای سپهدار سروده شده بود، جمع‌آوری و حدیقه‌المدایح نام نهاد. [۷] بعد از او دو برادرش (رضاقلی‌خان و سهراب خان) نتوانستند چندان موقعیتی برای خود دست و پا کنند، به این خاطر در منابع آن دوره کمتر به نامشان برمی‌خوریم جز این‌که سهراب خان عمو در اوایل سپهداری برادرش (غلامحسین خان) نیابت حکومت نواحی شمالی اراک را به عهده داشت و برادر میانی (رضا قلی خان) هم در فرونشاندن بلوای اصفهان به سال 1266 مشارکت نمود [۸] و در آن غائله پشت و پناه برادر بزرگ خود بود [۹] ، از وی یک پسر به نام محمدتقی خان به جا ماند که در این وقفنا‌مه واقف خوانده می‌شود. محمدتقی خان، پسر رضا قلی خان است که وی پسر یوسف خان گرجی و پسر برادر غلامحسین خان سپهدار است، در سال 1304 ه ق نیابت حکومت عراق با او بود، در زمان حکومت ایشان اهالی شهر بر وی شوریدند و در محل ارگ دولتی به حاکم وقت اهانت شد، [۱۰] زیرا در محل سنجان قتلی واقع شده بود و نسبت قتل را بهکربلایی علی، پسر علی محمد نامی دادند، مرحوم حاج سیدمحمد باقر به جد ایستاده بود که باید قاتل معلوم شود، بالاخره در اوایل سال 1305 متهم را در محل ارگ دولتی به ستونی تکیه داده و شکم او را پاره کردند که این عمل باعث انزجار مردم گردید. [۱۱] محمدتقی خان با کوکب‌الدوله دختر فریدون میرزا فرمانفرما برادر عباس میرزا ولیعهد ازدواج کرد و روستایکوکبیه را به نام همسرش در حوالی شازند ایجاد نمود و آنجا را محل سکونت خویش قرار داد. پس از مرگ، جنازه او و همسرش را به نجف اشرف بردند و در مقبره کرمانی‌ها به خاک سپردند، باقرخان فرزند ذکور اوست که زمانی پیشکار مخصوص سالار‌الدوله پسر مظفر‌الدین شاه بود، وی با ملکه خانم دختر حاج سیف‌الدوله وصلت کرد و به سیاق پدر روستای کوکبیه را مقر قدرت خود ساخت و قلعه جنگی در آن بنا کرد. رضا قلی خان، غلامعلی خان، اعظم خانم، فرخ لقا خانم، ایران خانم و رفعت خانم فرزندان باقرخان می‌باشند.


متن وقفنامه

بسم الله الرحمن الرحیم و له الحمد

الحمدلله الذی تصدق علی عباده بدار احسانه وسبل اولیائه الصالحین فرادیس جنانه فحبس علیهم فوایدثما را و مجاری انهارها ابداً و موبداً جعلهم فی ظلال اشجارها و خلال ازهارا خالداً مخلدا الصلوه علی من جعله ناظراعلی یرثه میتون / علی مفاتیح رحمه الذی وقف نفسه فی ذات الله واحتمل الذوی فی جنب الله و آله ارکان البلاد و الشهدا اعلی العباد و بعد این سبب تحریر و تسطیر ابن وثیقه شرعیه و نمیقه مرعیه آنست که نظر به اخبار نبویه و آثار مصطفویه که می‌فرماید اذامات ابن آدم / انقطع عمله الاعن ثلث صدقه جاریه و علم ینتفع به و ولد صالح یستغفرله وصدقه جاریه مفسر است به وقف املاک در سبیل خیرات و طرق مبرات که اثر آن باقی است تا انقراض عالم و پیوسته علی الدوام جاری است لا غیر ذالک من الاختار / بل آلایات القرانیه و البینات الفرقانیه نظر به این که وقف املاک از باقیات صالحات است پس توفیق الهی و لطف الله غیر شناهی مساعدت نمودو یار موافق گردید سرکار جلالت مدار زبده الخوانین العظام و قدوه العلماء الکرام / نور حدقه جلالت و نور حدیقه بزرگی و سروری ولایات سرکار محمدتقی خان فرزند ارجمند سرکار عظمت مدار ذوالعزو الاقتدار آفتاب ملک سروری و بدر سپهر برتری عالیجاه رفعت دستگاه تاج الحاج و فخر المعتمرین حاجی رضا قلی خان خلف الصدق / مرحمت و غفران پناه فردوس و طوبی جایگاه یوسف خان سپهدار طاب ثراه را به ملاحظه این که الدنیا مزرعه الاخره و تذکر قیمه و مافی‌ها من العقبات و موت و عرصات وقف موبد و حبس مخلد نمود ابتغاء لوجه الله / و طلباً لمرضاته همگی و تمامی یک دانگ در مجموع شش دانگ ملک کلاوه [۱۲] واقعه در بلوک کزاز [۱۳] عراق را علی سبیل الاشاعه چون ملک کلاوه مذکور مشترک است میان واقف مذکور و والد ما جدایشان علی سبیل الاشاعه / که دو دانگ از مجموع شش دانگ مذکور ملک عالیجاه حاجی رضا قلی خان مذکور است. که آن را تا پنجاه سال بس فرموده بموجب نوشته علی حده و چهار دانگ آن ملک طلق عالیجاه محمدتقی خان مذکور است و بالجمله وقف نمود یک دانگ / از چهار دانگ ملکی خود را بر عالیجاه والد ماجد خود عالیجاه حاجی رضا قلی خان مذکور که مادام الحیات منافع آن را در مصارف خود مصروف دارند و بعد از وفات منافع آن را در هر سال استیفاء نموده عشر آن را مثالثه نموده دو ثلث از عشر را به متولی آتی / الذکر داده که خود متولی از بابت حق التولیه خود برداشته در مصرف خود مصروف دارد و یک ثلث از عشر را به ناظر آتی الذکر داده که حق النظاره است و مابقی را که نه عشر از منافع ملک مزبور باشد مصروف دارند بدین تفصیل که دو نفر / قاری مقرر نمایند در سر مقبرهموقوف علیه مزبور که انشاءالله در نجف اشرف است یکی در روز و یکی در شب در تمام ایام سنه هر روز پنج جزو قرآن تلاوت نمایند که در هر ماه پنج ختم قرآن تلاوت نمایند و به روح مقدس پنج تن / آل عبا [۱۴] سلام الله علیهم قربت نمایند و اگر خدای نخواسته مقبره ایشان در جنب اشرف اتفاق نی فتاد در هر کجا که باشد قرآن را بر نهج مذکور دو نفر قاری در نجف اشرف تلاوت نمایند و آنچه از منافع ملک مزبور زیاده از خرج قاری مزبور / دو ثلث آن را در اوقات زیارت مخصوصه در نجف اشرف و در ایام صیف و گرما آب سبیل کنند و یک ثلث را خود متولی به حسب نظر خود در وجوه خیرات مصروف دارد و متولی شرعی قرارداد ابتداء عالیجاه موقوف علیه معظم / و بعد از ایشان به اولاد ذکور ایشان که ابتدا خود واقف معظم مذکور است ثم اولاد ذکور ایشان نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن علی وجه الترتیب الاکبر فالاکبر و علی فرض انقراض الذکور و الاناث من الاولاد الکبری فالکبری / نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن الی ان یرث الله الارض و من علیها و علی فرض انقراض الاناث ایضاً پس تولیت با عالم متدین بلاد نجف اشرف است و ناظر شرعی قرارداد جناب فضایل مآب ذوالعلم و الریاسه و الکیاسه و الفضیله / حاجی محمد حسن خان معروف به سرهنگ را علی ترتیب التولیه که ابتدا خود ایشان ثم اولاده الذکور الاکبر فالاکبر علی ترتیب ثم الاناث من اولاده کذالک الکبری فالکبری علی ترتیب ثم العالم المتدین و هکذا الی / ان یرث الله الارض و من علیها وصیغه وقف علی النمط المزبور جاری گردید. فمن بدله بعد ماسمه فأنما ائمه علی الذین یبدلونه و کان ذالک فی غره [۱۵] شهر ربیع الاول من شهور سنه 1298


سجلات

1 - محل مهر سرکار جلالت مدار شوکت و رحمت آثار محمد تقی خان واقف معظم،

2 - سواد به دقت تمام مقابله شد، مطابق با اصل است، انا الاقل المحرره اصفهانی با نشان مهر بیضوی به سجع «عبدالجواد»

3 - قابلته مع اصله المعتبر مطابقان متنا و هامشا، حرره الجانی علی محمد الحسینی الاصفهانی، با نشان مهر بیضوی «‌علی محمد حسینی»

4 - بسم الله الرحمن الرحیم، السواد مطابق لاصیغه الاصل، حرره الاحقر محمد حسین نجل المرحوم شریعتمداری، نشان مهر بیضوی «محمد حسین»

5 - بسم الله الرحمن الرحیم، اعترف الواقف به ما رقم فیه لدی الجانی، ظاهرا جناب ملا فتح علی سلطان آبادی سلمه الله تعالی باشد.

6 - بسم الله الرحمن الرحیم، ذامع اصله الحاوی للسجلات السبعه بیان، حرره الاقل محمد حسن فی 11 / ج 2، 1300 با نشان مهر بیضوی «عبد ه الراجی محمد حسن»

7 - بسم الله تعالی، وضح وصح وقوع ما رقم فی المتن لدی، کتبه العاصی، نشان مهر بیضوی «ناخوانا»

8 - محل خط شریف و خاتم شریف سرکار شریعتمدارحجة الاسلام و المسلمین و مفخر الایمان و المومنین نائب الامام. مقتدی الانام ملاذالاسلام مرجع الخواص و العوام کهف الارامل و الایتام، سلمان الزمان آقای حاجی میرزا محمد حسن شیرازی مد ظله العالی علی روس مسلمین

9 - وضح وصح مطابقه مع اصله الاصیل والجانی، نشان مهر بیضوی «ناخوانا»

10 - بسم الله الرحمن الرحیم، اعترف الواقف الموفق زید توفیقه به ما فی الورقه، حرره الاحقر، محمد حسن حسینی

11 - این معامله شد و صحیح است، امیدوارم از قراری که نوشته شده عمل شود، ی کدانگ از چهار دانگ کلاوه وقف، سه دانگ سابق سرکار خدا یگانی حاجی رضا قلی خان والد ....[ خواه حبس فی شهر ربیع الاول ....[ محل مهر سرکار جلالت مدار محمد تقی خان واقف معظم له

12 - بسم الله الرحمن الرحیم، السواد مطابق لاصله، حرره حبیب الله، با نشانی مهر بیضوی به سجع «‌حبیب الله»

13 - آنچه مطابقه شد متن سواد و سجل شریف جناب ]....[ الاسلام حاجی میرزا محمد حسن شیرازی و سرکار علماء‌ الاسلام آقا شیخ زین العابدین ....[ دام علاهما می‌باشد، مهر این دو سجل را جناب حجت الاسلام آقای حاجی حبیب الله مدرس - رشتی شناخته از علماء و امر فرمودند ]....[ زیر خط و مهر ایشان می ]....[ حسب الفرموده اطاعت نمودم، حرره محمد مهدی القمی

14 - نواب والا نصرالله میرزای داماد دام اقباله، الامر کما سطر فی المتن و انا من الشاهدین، صورت مهر «‌العبد نصرالله»

15 - بسمه تعالی، وجدت الاصل مطابق لهذا السواد، حرره الاقل محمد رفیع الکزازی الکواری، نشان مهر «الدرجات رفیع»

16 - هو متن با سواد مطابق با متن اصل و دو سجل شریف جناب حجت الاسلام آقای حاجی میرزا محمد حسن شیرازی و از جناب ملاذ الاسلام آقای شیخ زین العابدین مازندرانی ....[ و دام علاهمارا به قطع و یقین شناختم و نیز مطابق یافتم، حرره العاصی محمد مهدی ابن محمد ....[ القمی عفی عنه، با نشان مهر بیضوی «‌محمد مهدی»

17 - نعم سواد مطابق اصل است، حرره الجانی ابولقاسم ابن محمد نوایی؟، نشان مهر بیضوی «ناخوانا»

18 - ورود به ]....[ شهر جدی نمره 6284

19 - بسمه تعالی، نعم اعترف الاجل الافخم زاده الله قدرا بصحته ما رقم، و انا اقل الواعظین محمد باقر الشیرازی، صم، محل خط و مهر جناب مستطاب عوارف و معارف آداب فضائل و فواضل نصاب سلطان الواعظین و برهان الذاکرین حاجی ملا باقر واعظ شیرازی ساکن کربلای معلی سلمه الله تعالی

20 - بسم الله تعالی، ثبت مطابقه السواد الاجل، کتبه الاحقرالجانی نجل المرحوم میرزا خلیل الغروی الشیرازی با نشان مهر بیضوی به سجع «الراجی محمد...؟»

21 - بمنه تعالی، نعم اعترف الاجل الافخم الواقف المعظم زاده الله مجده و توفیقه، به ما فیه لدی الجانی اقل خدام الشریعه المطهره جعفر طباطبایی، 3 / 1 / 98.

22 - محل خط و مهر جناب شریعت مدار عمده العلماء المحققین و فخر الفقها ء و الفضلاء‌ و الموفقین علامه الزمان و وحید دوران آقای آقا سید جعفر کربلائی عندالله تعالی

23 - بسم الله الرحمن الرحیم و شهد عندی من جعل لی العلم من الشهاده لمطابقه سواد مع الاصل فهما یتان بلازیاده و نقصان حرره الجانی محمد باقر آشتیانی، نشانی مهر بیضوی به سجع «یا محمد»

24 - بسم الله تعالی، صح جمیع ما سطر فی الورقه، حرره الاحقر فی السابع و عشرین من محرم الحرام 1302، با نشان مهر بیضوی به سجع «‌افوض امری علی اکبر الحسینی»

25 - بسم الله تعالی، اعترف ]....[ الواقف سلمه الله تعالی به ما فی الورقه لدی الجانی حسین ابن حسن الموسوی داماد، محل خط و مهر جناب افادت و افاضل نصاب حقایق و دقایق آداب عمده العلماء و قدوه الفضلا وحید الدهر و فرید العصر آقای آقا میرزا محمدحسین المعروف به داماد «کنار آن نشان تمبر وزارت معارف»

26 - بسم الله و له الحمد، نعم قد اجریت صیغه الوقف حسبما رقم فی ورقه القرطاس و انا الاقل الجانی زین العابدین مازندرانی محل خط و مهر شریف جناب شریعت مدار حجت الاسلام نائب الامام ملاذالاسلام مرجع الخواص و العوام فخر العلما و المجتهدین رئیس الفقهاء و المحققین الشیخ زین العابدین مدظله


فهرست موضوعی

کسور ومساحات

1 - یک دانگ [۱۶] از مجموع شش دانگ ملک کلاوه واقعه در بلوک کزاز عراق،

2 - دو دانگ از مجموع شش دانگ مذکور ملک عالیجاه حاجی رضا قلی خان مذکور است،

3- چهار دانگ آن ملک طلق عالیجاه محمدتقی خان مذکور است،

4 - وقف نمود یک دانگ از چهار دانگ ملکی خود را بر عالیجاه والد ماجد خود،

5- عشر [۱۷] آن را مثالثه نموده،

6 - دو ثلث از عشر را به متولی آتی الذکر داده،

7 - یک ثلث از عشر را به ناظر آتی الذکر داده،

8 - نه عشر از منافع ملک مزبور باشد، مصروف دارد،

9 - دو ثلث آن را در اوقات زیارت مخصوصه در نجف اشرف،

10 - یک ثلث را خود متولی به حسب نظر خود در وجوهات خیرات مصروف دارد.


شهور و ایام

- آن را تا پنجاه سال حبس فرمود به موجب نوشته علا حده،

- هر روز پنج جزء قرآن تلاوت نماید،

- هر ماه پنج ختم قرآن تلاوت نماید و هدیه کند به روح پنج تن آل عبا علیهم السلام،

- در ایام صیف و گرما آب سبیل کنند.

اصطلاحات ملکی، وقفی

- حق التولیه: حقی که به متولی املاک موقوفه و یا زیارتگاه تعلق می‌گیرد، وجهی که صدر و قورچی‌باشی در عهد صفویه می‌گرفتند.

- حق النظاره: حقوقی که مخصوص ناظر موقوفه است، مداخل و مزایایی که در عهد صفویه به ناظر بیوتات تعلق داشت. [۱۸]

اعلام هامش

-ملافتحعلی سلطان آبادی (1240-1318) عالم و فقیه بزرگ، حاج میرزا حسین نوری در دارالسلام و کلمه طیبه از وی به کرامات یاد نموده و خود را از مریدان وی دانسته و ایشان در صحن شریف حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) مدفون است. [۱۹]

- میرزای شیرازی (محمدحسن حسینی 1230-1312هجری قمری) یکی از علماء بزرگ شیعه که مخالفت وی با امتیاز تنباکو معروف است.

- محمدحسن خان سرهنگ، گویا همان حسن خان پسر غلامحسین خان سپهدار و عموزاده محمدتقی خان باشد که شاگرد دارالفنون در قسمت توپ سازی بود و بعد از انجام مراحل تحصیل با برادر خود یوسف خان به سلک طلاب علوم دینی درآمد و به نجف اشرف مهاجرت نمودند، نامش در حاشیه وقفنامه آمده است. [۲۰]

- ملا حبیب الله ابن محمد علی رشتی، اصولی، از مراجع تقلید درجه اول شیعه در عراق و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود، وی در 1312 ه.ق وفات یافت. [۲۱]

- محمد رفیع گواری از دانشمندان نیمه دوم قرن سیزدهم بود، وی در نجف پس از اتمام تحصیل، از مدرسین عالی مقام حوزه علمیه نجف بوده است. [۲۲]

- محمد باقر آشتیانی، فرزند میرزا احمد از علماء و روحانیون به نام (1323-1404ه ق) تألیفات زیادی در مباحث فقه و اصول و حکمت دارد. [۲۳]

- ملا محمدباقر واعظ شیرازی از اجله علماء زمان خود، مجاور حایر شریف از کبار وعاظ بود و در قم فوت نمود. [۲۴]

- آقا سید جعفر طباطبایی، فرزند آقا سید صادق طباطبایی از فقها و دانشمندان به نام شیعه که در مجمع الفصحا اشعاری از او ذکر شده است. [۲۵]

- حاج شیخ زین العابدین مازندرانی، مجاور حایر شریف و به علو مقام فقاهت بسیار کم نظیر بود، گروهی عظیم از شیعه عراق و ایران و هندوستان از ایشان تقلید می‌کردند. [۲۶]

وضعیت کنونی موقوفه

به گواهی کارشناسان اوقاف و امور خیریه استان مرکزی، در حال حاضر موقوفه مزبور طبق نیت واقف و مندرجات وقفنامه، توسط متولی کنونی آن جناب آقای بهمن سپهداری از نوادگان سپهدار، عمل می‌شود و مبرات آن جاری و ساری است.


منابع

1 - جشن نامه استاد سید احمد اشکوری، علیرضا اباذری، چاپ اول، 1392، تهران.

2 - چهل سال تاریخ ایران (ج 1)، محمدحسن اعتماد السلطنه، الماثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، اساطیر، 1363، تهران.

3 - نامداران اراک، حسین صدیق، به کوشش محمدرضا محتاط، 1372.

4 - کارنامه یا دوبخش دیگر از تاریخ اراک، ابراهیم دهگان، چاپخانه موسوی، 1345، اراک.

5 - رجال و مشاهیر آشتیان، صادق حضرتی آشتیانی، انتشارات الماس، چاپ اول، 1382، قم.

6 - تاریخ اراک (ج 2)، ابراهیم دهگان، چاپ دوم، انتشارات زرین و سیمین، 1386، تهران.

7 - تاریخ عراق (اراک) بخشی از جلد 14، رضا وکیلی طباطبائی تبریزی، مجله فرهنگ ایران زمین، به اهتمام دکتر منوچهر ستوده، 1345.

8 - تاریخ ذوالقرنین، میرزا فضل الله خاوری شیرازی، تصحیح ناصر افشارفر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1380، تهران.

9 - ارگ حکومتی سلطان آباد (عراق)، فرهاد فخاری تهرانی، راه دانش، ش 5، 1376.

10 - شرح رجال ایران، مهدی بامداد، انتشارات زوار، چاپ چهارم، 1371، تهران.

11 - فرهنگ معین، دکترمحمد معین، مجلدات 3 و 5، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، 1363، تهران.

12 - لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، زیر نظر دکتر محمدمعین، مجلدات 13، 10، 19و 23، شرکت چاپ افست گلشن، 1330.

پانویس

  1. وی تازه مسلمان و از امرای ارامنه آشوری روسیه بود(راه دانش،10-9،ارگ حکومتی سلطان آباد،پاورقی ص 277.)
  2. تاریخ بنای شهر به حساب جمل «نمود یوسف ثانی بنای مصر جدید»1231 ه.ق
  3. تاریخ اراک ،ج2،ص101(به اختصار).
  4. همان،ص111،(با تصرف و تلخیص).
  5. تاریخ،ج1،ص604.
  6. رجال ایران،ج3،صص3-5.
  7. بلوای اصفهان،جشن نامه استاد سید احمد اشکوری،ص29.
  8. برای آگاهی بیشتر از غائله اصفهان و سیاست غلامحسین خان سپهدار و نقش محمد حسین خان خلج،رجوع کنید به جشن نامه استاد سید احمد حسینی اشکوری،صص42-19،
  9. تاریخ اراک،ج2،ص148.
  10. همان.
  11. کارنامه،ص192.
  12. کباوه در 5 کیلومتری شهر شازند است که اکنون بر اثر توسعه شهری،جزو یکی از محلات آن شهر است،مرحوم دهخدا این کلمه را ضبط نکرده است اما در تاریخ عراق (بخشی از جلد14 مجله فرهنگ ایران زمین،ص400)ذیل جمعیت عراق و ارامنه تبعه ایرانی آمده است:این جماعت در دهات عدیده کزاز در 4 قریه،ازما،عباس آباد،کلاوه و مهاجران 4 مدرسه ابتدایی دارند که السنه فارسی را یاد می دهند.
  13. نام منطقه ایست در شهرستان سربند که در روزگار گذشته به کرج ابودلف مشهور است.
  14. مراد محمد رسول الله،علی ابن ابی طالب،فاطمه،حسن و حسین (علیهم السلام) است که وقتی در زیر عبا(کساء) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)گرد آمدند و حدیث کساء در این باب است.(فرهنگ معین،ج5،ص203)
  15. غره به معنای سپیدی پیشانی اسب که بزرگ تر از درهم باشد،ماه نو،هلال برگزیده هر چیز،شریف،شب اول ماه،سه شب اول ماه را گویند،روز اول ماه قمری،شب اول ماه قمری(فرهنگ معین،ج2، 2407)
  16. دانگ به معنی شش یک چیزی،سدس چیزی،یک قسمت از شش قسمت،یک بخش از شش بخش،یک حصه از شش حصه چیزی ، و یک دانگ از شش دانگ آن ،شش یک آن(لغت نامه دهخدا،ج 13،ص189)
  17. عشر به معنای ده یک،یک جزء از ده،یک پاره از ده پاره هر چیزی،عشور،اعشار یک دهمی که به تمام محصولات زمین تعلق میگیرد و مثالثه به معنای ثلث فرا دادن است.(همان،ج19،ص261 و ج23،ص392)
  18. فرهنگ معین،صص108-109.
  19. نامداران اراک،ص239.
  20. رجال و مشاهیر آشتیان،ص49.
  21. چهل سال تاریخ ایران،ج1،ص273.
  22. همان،ص203(با کمی تصرف و تلخیص)
  23. همان،ص203(با کمی تصرف و تلخیص)
  24. همان،ص203(با کمی تصرف و تلخیص)
  25. همان،ص203(با کمی تصرف و تلخیص)
  26. همان،ص203(با کمی تصرف و تلخیص)