بررسی عوامل مؤثر بر تأمین مالی جمعی به کمک رسانه‌های اجتماعی در مؤسسات خیریه

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

نسیم غنبر طهرانی [۱] ، فاطمه مبشر راد [۲]

چکیده

سازمان‌های خیریه مردم‌نهاد به سبب عملکرد مستقلی که دارند نیازمند کسب درامد و جمع‌آوری اعانات برای تحقق اهداف و چشم‌اندازهای موسسه خود می‌باشند. یکی از این راه‌ها تأمین مالی جمعی است. تأمین مالی جمعی (مدل اهدا) روشی است که در آن با اکتفا به بسترهای اینترنتی به معرفی پروژه پرداخته و جمع‌آوری مقادیر پول‌های کم از تعداد زیادی از افراد جامعه درزمانی مشخص، میزان بودجه موردنیاز پروژه را تأمین می‌کند.

امروزه با توجه به پیشرفت فناوری و جامعه بشری در کاربرد زمینه‌های اینترنتی و گستردگی بهره‌مندی از رسانه‌های اجتماعی، پیاده‌سازی این روش نیازمند در نظر داشتن نکات کلیدی مختص به خود است که می‌تواند در موفقیت و یا شکست استفاده از این روش بسیار تأثیرگذار باشد. بدین منظور مطالعه تجربیات مؤسسات خیریه در کاربرد این روش و دستیابی به این نکات کلیدی با توجه به سیر سرعت پیشرفت فناوری احساس می‌شود. هدف این مقاله یافتن نکات تأثیرگذار بر موفقیت و یا شکست استفاده از این روش به کمک رسانه‌های اجتماعی در مؤسسات خیریه به روش تئوری داده بنیاد است.

واژگان کلیدی

تأمین مالی جمع؛ مدل اهدای تأمین مالی جمعی؛ رسانه‌های اجتماعی؛ خیریه؛ تئوری داده بنیاد

مقدمه

سازمان مردم‌نهاد و یا به‌اختصار سمن به سازمانی اطلاق می‌شود که با شخصیت حقوقی مستقل، غیردولتی، غیرانتفاعی، غیرسیاسی، برای انجام فعالیت داوطلبانه با گرایش فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و بشردوستانه و بر اساس قانون‎مندی و اساسنامه‎ای ‏مدون، رعایت چارچوب قوانین موضوعه کشور و مفاد آیین‎نامه‎های اجرایی آن فعالیت می‎کند Stone,2004,p55)). این سازمان‌ها، طیف گسترده‌ای از مسائل پیش روی انسان امروزی را به‌منظور بهبود امور و ایجاد پیشرفتی هرچند کوچک در آن پوشش می‌دهند. مسائل مختلفی چون آموزش در سطوح مختلف، مسائل دینی، مذهبی، فرهنگی، هنری، محیط‌زیست، مبارزه با فقر، اعتیاد و... .

سازمان‌های خیریّه مردم‌نهاد به سبب عملکرد مستقلی که دارند نیازمند کسب درآمد و جمع‌آوری اعانات برای تحقق اهداف و چشم‌اندازهای مؤسسه خود می‌باشند. طبق مصوبه مجلس در ماده ۱۵ بررسی طرح تأسیس، فعالیت و نظارت بر سازمان‌های مردم‌نهاد به تاریخ فروردین ۹۰، منابع مالی این سازمان‌ها

عبارت‌اند از:

الف: هدیه، اعانه و هبه اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی و داخلی و خارجی با رعایت ماده ۱۲ این قانون؛

ب: وقف؛

ج: وجوه حاصل از فعالیت‌های انجام‌شده در چارچوب این قانون؛

د: حق عضویت در سازمان مردم‌نهاد؛

ه: اخذ وام و تسهیلات از بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری.

مورد اول که از آن با عنوان جمع‌آوری اعانات نام‌برده می‌شود، در هر سمن با توجه به نوع نیاز خود و خلاقیت موجود در اعضا و دیگر مسائل متفاوت است. ازجمله آن‌ها می‌توان به فروش محصولات و تولیدات مددجویان، بازارچه‌های خیریّه مختلف، برگزاری جشن و پخش فیلم و موسیقی، تأمین مالی جمعی و... اشاره نمود.

تأمین مالی جمعي از طريق اعلام عمومي و دعوت از گروه بزرگي از مردم در جهت مشارکت در تأمین سرمايه يک پروژه يا رويداد به‌خصوص ممکن می‌شود (عباسی،1392، ص397). مفهوم اصلی و هدف ابتدایی گسترش تأمین مالی جمعی در سراسر جهان، در حمایت از نوآوری و ارائه راهکاری برای جمع‌آوری سرمایه اولیه کارآفرینان، اشتغال‌زایی و توسعه خلاصه می‌گردد.

درروش تأمین مالی جمعی (مدل اهدا) مشارکت‌کنندگان هیچ‌گونه انتظاري در قبال حمايت مالي ارائه‌شده ندارند. اين شيوه تفاوتي با خيرات يا گل‌ریزان در فرهنگ ايران ندارد. فرد اهداکننده به صحت عمل باور قلبي داشته و آن را داراي سودمندي اجتماعي می‌داند. این مدل معمولاً در تأمین مالي نهادهاي مدني و خیریّه‌ها استفاده می‌شود. (گزارش معاونت توسعه اشتغال و کارآفرینی، 1393، ص 4) باوجود بستر اینترنت و رسانه‌های اجتماعی می‌تواند بسیار پرکاربرد باشد.

آغاز دوره بلوغ تأمین مالي جمعي درنتیجه بهره‌گیری از پتانسيل شبکه اينترنت و ارتباطات آنلاين بود كه سبب ايجاد شتاب فزاینده‌ای در تکامل آن شد. اين شيوه از تأمین مالي به‌سرعت در حال گسترش است به‌نحوی‌که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ ميزان سرمایه‌گذاری‌های شکل‌گرفته با اين روش با نرخ سالانه معادل ۱۷۹% افزایش‌یافته است. در سال ۲۰۱۳، بيش از ۵۰۰ واسطه اينترنتي (درگاه) تأمین مالي جمعی در سراسر جهان وجود داشته است. (گزارش معاونت توسعه اشتغال و کارآفرینی،1393، ص5)

رسانه‌ی اجتماعی، کاربردِ تکنولوژی متحرک برپایه وب، برای تبدیل ارتباطات به دیالوگی دوسویه است. برخلاف رسانه‌های جمعی مانند تلویزیون که ارتباط یک‌طرفه دارند. رسانه‌های اجتماعی که از تکنیک‌های ارتباطی بسیار در دسترس و گسترش‌ پذیر (scalable) استفاده می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی به‌نوعی استراتژی تولید محتوای دوطرفه هستند و شبکه‌های اجتماعی ابزار آن؛ که البته امروزه با پیشرفت شبکه‌ها به‌مانند گوگل پلاس تفکیک مرز دقیق بین این دو، کار دشواری است.

ازجمله ویژگی‌های رسانه‌های اجتماعی گفتگوی دوطرفه و فعال کردن همکاری است. از سویی تولید محتوا در آن رایگان بوده (جواد افتاده، ۱۳۸۹، ص130) که سبب رشد سریع مخاطبین آن می‌گردد. این عامل می‌تواند فرصت مناسبی برای سازمان‌ها به سبب بهره‌مندی و ارتباط با مخاطبین خود و افزایش اعتبار باشد.

اگرچه تأمین مالی جمعی مفهوم جدید و پرکاربردی است، اما از گذشته‌های دور در ایران به شیوه گل‌ریزان مطرح بوده و کمتر کسی است که از موفقیت این کار خیر آگاهی نداشته باشد. امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی، پیاده‌سازی آن به کمک رسانه‌های اجتماعی بسیار آسان انجام می‌پذیرد. نکات کلیدی مورداستفاده از رسانه‌های اجتماعی در مؤسسات خیریّه برای استفاده از این ‌روش می‌تواند، سبب موفقیت آن شود.

با توجه به مکتوب نبودن همه تجربیات مؤسسات و در دسترس و همگانی نبودن آن‌ها و با در نظر گرفتن این موضوع مهم که بهره‌مندی از روش تأمین مالی جمعی می‌تواند خِرَد جمعی را لازمه رسیدن به اهداف نماید و وجود پتانسیل بالای نوع‌دوستی مردم ایران و این نکته مهم که هنوز بسیاری از سمن‌ها بدون استفاده از رسانه‌های اجتماعی به فعالیت خود ادامه می‌دهند؛ دغدغه‌ی بهره‌مندی صحیح از پتانسیل‌های بالقوه رسانه‌های اجتماعی در خصوص کمک‌های مردمی برای خیریّه‌ها، مسئله‌ی پررنگی است. لذا با مطالعه و بررسی تجربیات و استخراج عوامل کلیدی موفقیت و یا شکست این روش با کمک رسانه‌های اجتماعی می‌تواند در این راستا مؤثر واقع شود.

مرور ادبیات

مفهوم تأمین مالی جمعی اولین بار توسط جف هاو (Jeff Howe) در سال 2008 در کتاب جمع سپاری (crowdsourcing) مطرح شد. بر اساس اصل «خرد جمعی بر خرد باهوش‌ترین فرد و یا افراد آن جمع برتری دارد.» در این روش برخلاف سازوکارهای رایج که وظایف به افراد، کارمندان و یا پیمانکار سپرده می‌شود؛ انجام کار را به جمعیت کثیری از افراد واگذار می‌کند. پاسخ‌دهندگان (جمعیت) با فرض اینکه ممکن است نسبت به یکدیگر عملکردی موازی داشته باشند، به رقابت با یکدیگر پرداخته و درنهایت جمع سپار (crowd sourcer) به برترین عملکرد پاداش می‌دهد. تأمین مالی جمعی نیز گونه‌ای از جمع سپاری در حوزه تأمین مالی کسب‌وکارهای نوپا است که بر اساس فراخوان باز و به شیوه خرد جمعی عمل می‌کند. (دفتر توسعه کارآفرینی، 1393، ص7)

پیشینه نظری

تأمین مالی جمعی (crowd funding) از دو واژه crowd به معنای مردم و funding به معنای تأمین سرمایه تشکیل‌شده است. درواقع روشی است جهت تجمیع منابع به‌صورت گروهی برای تأمین مالی پروژه‌های خیریّه، اجتماعی، هنری، کارآفرینی و امثال آن؛ با استفاده از ابزار کمپین (اطلاع‌رسانی و ارتباطات شبکه‌ای در فضای مجازی) و کسب درآمد از طریق کارمزد و خدمات تسهیل گری باهدف حمایت از فعالیت هنرمندان، کارآفرینان، نیازمندان و توسعه اشتغال. (ظریفیان،95)

مولیک (mollick,2013,p2) در سال 2013 تعریفی از تأمین مالی جمعی ارائه داد؛ مانند هر صنعت نوظهور دیگر، مفاهیم رایج و دانشگاهی تأمین مالی جمعی در حال تغییر مداوم و تکامل است و این تعاریف به‌صورت قراردادی و محدود می‌باشند. لامبرت و همکاران (Lambert,2010,p3) تأمین مالی جمعی را به‌عنوان یک فراخوان باز برای جذب کمک‌های مالی تعریف می‌کنند که در ازای دریافت وام یا اهدا توسط کارآفرین، خدمات، محصولات و حق انتخاب پروژه سرمایه‌گذاری شده به سرمایه‌گذار داده می‌شود.

ووربراک (voorbraak,2011,p2) تأمین مالی جمعی را فرایندی می‌داند که یک وجه آن درخواست و دریافت پول است و وجه دیگر آن ارزشی است که اجتماع درازای انتظارات مادی و غیرمادی‌شان از سرمایه‌گذاری، آن را ایجاد می‌کنند. دکاتالینی و گلدفارب (Goldfarb,et al,2011,p6) تعریف تأمین مالی جمعی را از طریق بستری مجازی و با حذف فواصل جغرافیایی بین کارآفرینان و سرمایه‌گذاران به جذب سرمایه برای پروژه‌ها و ایده‌های خود بیان داشته‌اند.

وود و ولونینو (wood,et al,2012,p3) این روش را یکی از جدیدترین کارکردهای کسب‌وکار الکترونیکی دانسته و در حالت کلی به فرآیند تأمین مالی از عموم مردم جامعه، برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار یا انجام پروژه یا استفاده از واسطه وب اطلاق کرده است.

در تعریفی دیگر تأمین مالی جمعي از طريق اعلام عمومي و دعوت از گروه بزرگي از مردم در جهت مشارکت در تأمین سرمايه يک پروژه يا رويداد به‌خصوص ممکن می‌شود (عباسی،1392، ص397).

تأمین مالی جمعی در جهان

پیش از ظهور عصر اینترنت، این روش از تأمین مالی را به قرن هفدهم میلادی و جانات سوییفت (Jonathan Swift) نسبت می‌دهند. او یک صندوق اعطای وام برای خانواده‌های کم درآمد ایرلندی را تأسیس نمود (حسینی و همکاران،1393، ص2). پس‌ازآن در قرن نوزدهم و بیستم گسترش تعاونی‌ها و ایجاد اجتماعاتی چون شورای محله از دیگر پیشتازان این امر بودند. سال‌های پس‌ازآن نیز بر اساس جدول زیر قابل‌مشاهده است (غفوری،94).

اصلی

تأمین مالی جمعی در ایران

مدل خیریّه تأمین مالی جمعی شباهت زیادی به آیین گل‌ریزان دارد. در فرهنگ گل‌ریزان که بخشی از سنت‌های پهلوانی ایرانیان بوده، مردم سرمایه‌های خرد خود را برای تهیه جهیزیه، آزادی زندانی یا راه‌اندازی شغل برای یک نفر جمع می‌کردند. (زرندی،1394، ص 129) این آیین برای مصارف عمومی دیگر نیز استفاده می‌شده است تا حدی که شاه‌عباس برای ساخت سی‌وسه‌پل از مردم کمک گرفت و مبلغ موردنیاز برای ساخت این پل را جمع‌آوری کرد. نمونه‌های دیگر کاربرد این روش در ایران از دیرباز، مشارکت مردم و یا اهالی محله در ساخت مساجد، حمام‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس و بناهای عمومی است (غفوری،94). رشد این فرهنگ نیک در ایران در حال گسترش و پیشرفت است. برای مثال، انتشارات نوگام که از این‌ روش به انتشار کتاب‌های فارسی با تلفیق روش‌های نشر الکترونیک و تأمین مالی جمعی می‌پردازد. امروزه بسیاری از هنرمندان ایرانی در زمینه‌های دیگر مثل موسیقی و عکاسی هم از این ‌روش استفاده می‌کنند.

روش پژوهش و تحلیل داده‌ها

این پژوهش به دنبال یافتن نکات کلیدی مؤثر بر روش تأمین مالی جمعی به کمک رسانه‌های اجتماعی برای خیریّه‌ها است. بدین منظور از روش کیفی تئوری داده بنیاد استفاده‌شده است.

علت استفاده از روش کیفی در خصوص دست‌یابی به داده‌های اولیه، نبود پیشینه مطالعاتی مناسبی در این زمینه بوده است. با کمک این روش پژوهشگر این امکان را دارد که با استفاده از تجربیات افراد و مشاهدات ممکن درزمینه موردمطالعه خود، داده‌های صحیح و مبانی نظری را از ویژگی‌های کلی استخراج نماید. به عبارتی از داده‌های مشخص و تفصیلی (کلی)، تئوری به دست می‌آید.

در این روش ابتدا به مطالعه تفصیلی تجربیات و گزارش‌ها و اطلاعات موجود در این زمینه از خیریّه‌های جهان پرداخته و پس از رسیدن به مرحله اشباع بر اساس روش تحقیق، داده‌ها طبقه‌بندی و کدگذاری شدند. مقوله‌ها پس از کدگذاری باز، در 31 مورد کدگذاری محوری شده و درنهایت در موارد نهایی با ارتباط و پیوند بین مقوله‌ها کدگذاری انتخابی شدند. سپس شاخص‌ها در پرسشنامه‌ای تبیین و به هدف صحت آزمایی توسط خبرگان مؤسسات خیریّه ایرانی (کسانی که از این ‌روش تأمین مالی بهره برده‌اند.) تکمیل شد.

پژوهش بر اساس نظریه داده بنیاد، به دنبال تولید فهمی از یک فرایند، می‌باشد. این فرایند، زنجیره‌ای از کنش‌ها و برهم‌کنش‌ها بین افراد و وقایع مربوط به یک موضوع است. (Creswell,2005,p404)

داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط پژوهشگر در این نظریه، برای تشریح فرایندها، شامل انواع بسیاری از داده‌های کیفی است، ازجمله مشاهدات، گفت‌وشنودها، مصاحبه‌ها، اسناد دولتی، خاطرات پاسخ‌دهندگان و مجلات، و تأملات شخصی خود پژوهشگر. (Creswell,2005,p 405).

برخلاف نمونه‌برداری‌های انجام‌گرفته در روش‌های کمی، نمونه‌برداری نظری نمی‌تواند قبل از شروع مطالعه و نظریه‌پردازی داده بنیاد، برنامه‌ریزی شود و تصمیمات خاص نمونه‌برداری در خلال فرایند پژوهش شکل می‌گیرند (strauss &corbin,1998,p192). کدگذاری، روشی است که در خلال آن، داده‌ها تجزیه، مفهوم‌سازی، و به شکل نظریه درمی‌آیند. (Fliek,1388,p108) به‌منظور تحلیل این داده‌ها در این روش تحقیق، از سه روش کدگذاری استفاده می‌شود. کدگذاری باز، انتخابی و محوری.

کدگذاری باز

روند خرد کردن، مقایسه کردن، مفهوم‌پردازی کردن و مقوله‌پردازی کردن داده‌ها را کدگذاری باز می‌گویند. (strauss&corbin,1998, p61) خرد کردن بدین معناست که جمله، عبارت، مضمون و یا تصویری به چند عنصر محتوایی تقسیم شود؛ به‌نوعی که هر عنصر نام اختصاصی خود را بگیرد. این مرحله اساس روش کدگذاری باز است.

مقایسه کردن فرایندی است که طی آن «دائماً» داده‌ها با مفاهیم و مقولات ایجادشده به هدف ارتباط میان مفاهیم و مقولات و شاخص‌های آن‌ها و داده‌های واقعی مورد مقایسه قرار می‌گیرد. این عمل مداوم با طرح سلسله سؤالاتی نظیر چه چیز، چگونه، چه زمانی، کجا، با چه هدفی و... میسر می‌شود. مفهوم‌پردازی، ایجاد واژه‌هایی برای نامیدن جداگانه وقایع، حوادث، رخدادها و پدیده‌هاست.

مقوله پردازی مرحله طبقه‌بندی مفاهیم است. مقوله‌ها در پی مقایسه مفاهیم و تشابه پدیده‌ها کشف می‌شوند و مفاهیم در مرحله‌ای بالاتر بانظمی دقیق‌تر دسته‌بندی می‌شوند و مقوله را می‌سازند. مقوله مفهومی است که از سایر مفاهیم انتزاعی‌تر است.

در کدگذاری باز، متون موردمطالعه که می‌توانند یک جمله و یا یک ‌بند و حتی صحبت‌های مصاحبه‌شوندگان باشند، به اجزای کوچک‌تری تقسیم‌شده و طی فرایند دائمی مقایسه، مفهوم‌پردازی و مقوله‌بندی می‌شوند.

درنتیجه ایجاد نام برای پدیده‌ها در قالب مفاهیم، گام نخست تجزیه‌وتحلیل در کدگذاری باز محسوب می‌شود. این مفاهیم باید در عین نزدیک بودن به متن دارای سطحی از انتزاع نیز باشند، تا بتوانند چندین پدیده مشابه را شامل شوند. اهمیت این مرتبه از کدگذاری به‌قدری زیاد است که بازبینی چندباره و گاهی تغییر برخی مفاهیم را پیش از مرحله مقوله پردازی سبب می‌شود. این امر سبب تولید مفاهیم بسیاری می‌شود؛ (strauss&corbin,1998,Ps 48-50) در این مرحله محدودیتی برای تعداد مقوله‌ها و کدها موجود نیست.

کدگذاری محوری

کدگذاری محوری، فرایند ربط‌دهی مقوله‌ها به زیر مقوله‌ها است. این کدگذاری به این دلیل «محوری» نامیده شده است که کدگذاری حول «محور» یک مقوله تحقق می‌یابد(strauss&corbin,1998,P49).

در این مرحله، مقوله‌ها، ویژگی‌ها و ابعاد حاصل از کدگذاری باز، تدوین‌شده و سر جای خود قرار می‌گیرد تا دانش فزاینده‌ای در مورد روابط ایجاد گردد. (Lee,2001,p 84).

در این مرحله، پژوهشگر، یک مقولۀ مرحله کدگذاری باز را انتخاب و آن را در مرکز فرایندی که در حال بررسی آن است، قرار می‌دهد و سپس، دیگر مقوله‌ها را به آن ربط می‌دهد. این روند در نمودار الگوی کدگذاری قابل‌مشاهده است.(strauss & corbin,1998,p 50)

اصلی

شرایط علی: مجموعه شرایطی است که سبب پیدایش پدیده می‌شود. در این پژوهش بر اساس مطالعات عوامل علّی با توجه به نوع کدگذاری باز به‌قرار جدول 2 است.

شرایط زمینه‌ای: نشان‌دهنده شرایط ویژه‌ای است که پدیده در آن قرارداد. زمینه شامل خصایص مقوله (پدیده) نیز می‌شود. نتایج در جدول شماره 3 در ادامه موجود است.


اصلی
اصلی


شرایط مداخله‌گر: زمینه ساختاری گسترده‌ای هستند که پدیده (مقوله) در آن رخ می‌دهد و بر چگونگی واکنش نشان دادن به آن، یا پیامدهای آن مؤثراست. برای مثال فرد حس می‌کند که مصرف مواد مخدر برای وی مضر است. نتایج در جدول شماره 4 در ادامه موجود است.

اصلی

کدگذاری انتخابی

در کدگذاری باز، تحلیل‌گر به پدید آوردن مقوله‌ها و ویژگی‌های آن‌ها می‌پردازد و سپس می‌کوشد تا مشخص کند که چگونه مقوله‌ها در طول بعدهای تعیین‌شده تغییر می‌کنند. در کدگذاری محوری، مقوله‌ها به‌طور نظام‌مند بهبودیافته و با زیر مقوله‌ها پیوند داده می‌شوند.

بااین‌حال، این‌ها هنوز مقوله‌های اصلی نیستند که درنهایت برای تشکیل یک آرایش نظری بزرگ‌تر یکپارچه شوند، به‌طوری‌که نتایج تحقیق، شکل نظریه پیدا کنند.«کدگذاری انتخابی» فرایند یکپارچه‌سازی و بهبود مقوله‌هاست. (strauss&corbin 1998,p58)

بررسی روایی عوامل

بر اساس روش پژوهش، داده‌ها جمع‌آوری و کدگذاری شده و درنهایت با تدوین پرسشنامه، توسط خبرگان مورد بازبینی قرارگرفته؛ نتایج، پس از تحلیل بر اساس روش روایی‌سنجی اعتبار و محتوای لاوشه (CVR) به‌قرار زیر به دست آمد:

شاخص CVR بر اساس فرمول زیر و انتخاب سه گزینه ضروری است، مفیداست ولی ضروری نیست، ضروری نیست؛ بررسی می‌شود:

اصلی
اصلی

در این پژوهش، تعداد خبرگان معادل ده نفر بوده درنتیجه شاخص مورد مقایسه میزان 62/0 می‌باشد. که بر اساس بررسی پاسخ خبرگان، از بین 31 گزینه، دو گزینه را غیرضروری دانسته و به افزودن گزینه‌ای تحت عنوان زمان‌بندی و برنامه‌ریزی فعالیت‌ها تأکید داشتند. جدول زیر نتیجه روایی تمامی گزینه را بر اساس نظر خبرگان در نظر می‌گیرد.

اصلی

نتیجه‌گیری و پیشنهاد‌های آتی

بر اساس پژوهش انجام‌گرفته و بررسی عوامل و تائید روایی گزینه‌های به‌دست‌آمده از مطالعات سطر به سطر نتایج گزارش‌ها و پرسشنامه‌ها و تجربیات مؤسسات خیریّه بر اساس روش تحلیل محتوا، مدل نهایی عوامل مؤثر بر پیاده‌سازی تأمین مالی جمعی به کمک رسانه‌های اجتماعی در مؤسسات خیریّه بر اساس شکل زیر مشخص‌شده است.

برای رسیدن به موفقیت در پیاده‌سازی این روش که بر اساس میزان نرخ بازگشت سرمایه قابل‌ مشاهده است؛ بر اساس شرایط علّی نوع خیریّه (رسانه‌ها و

نحوه پیاده‌سازی روش بر اساس مخاطبین انتخاب شود)؛ بخش مالی (میزان سرمایه و بودجه موردنیاز و دریافتی)؛ روش‌های خلاقانه (آگاهی از ایده‌های خاص

جمع‌آوری اعانات خیریّه‌ها)؛ داستان‌نویسی (بیان ماجرای پروژه به‌منظور معرفی آن در پیاده‌سازی تأمین مالی جمعی بر اساس نکات صحیح نویسندگی و جذب مخاطبین)؛ شفافیت گزارش‌ها (ارائه گزارش‌هایی از نحوه انجام پروژه و موفقیت آن با کمک رسانه‌های اجتماعی)؛ زمان‌بندی فعالیت‌ها (چهارچوب‌های

عملکردی برای وجود کمترین خطا)؛ اعتبار و امنیت (ایجاد امنیت و اطمینان از عدم تقلبی بودن مؤسسه خیریّه)؛ نوع تشکر (تشکر و قدردانی از خیّرین

برای کمک به شیوه‌های نوین فنّاوری)، موضوع کمپین (نحوه برگزاری کمپین و محتوای آن بر اساس شیوه‌های رسانه‌های اجتماعی صورت پذیرد)، استفاده صحیح

از رسانه (سواد رسانه‌ای)؛ آموزش کارکنان رسانه (کارکنان در خصوص رسانه‌های اجتماعی فعال خیریّه آموزش ببیند)؛ معرفی صحیح سمن از طریق رسانه

(معرفی و پروفایل‌نویسی متناسب با هر رسانه اجتماعی)؛ ارتباط خیّرین با سمن‌ها (به کمک رسانه‌های اجتماعی و شیوه‌های ارتباطی آن)؛ ایجاد انگیزه در

خیّرین و داوطلبان و کارمندان (استفاده از رسانه‌ها برای جلوگیری از دلسردی اعضا و تلاش برای همکاری مستمر در پروژه‌ها)، هشتک‌ گذاری (تعداد و نحوه هشتک‌گذاری (#) در گسترش و جذب پروژه)، اشتراک‌گذاری (share)(اشتراک گذاشتن پست‌های صفحات اجتماعی خیریّه)؛ نظام‌مندی پست گذاری‌ها (وجود زمان‌بندی مشخص برای آپلودِ پست در هریک از رسانه‌ها)، تبلیغات سمن از طریق رسانه (اشاره به وجود محتوای این پروژه در یک رسانه، در سایر رسانه‌های مؤسسه) ایجاد می‌شود.

گرافیک (ایجاد جذابیت بصری)؛ موبایل سایت (رسانه‌های متناسب با سیستم‌عامل‌های تلفن‌های همراه)؛ برنامه (اپلیکیشن)، وب‌سایت؛ شرایط و خصیصه‌های ویژه‌ای هستند که پیاده‌سازی موفق روش تأمین مالی جمعی بر اساس آن‌ها صورت می‌پذیرد.

عواملی چون: لوگوی سمن (به‌کارگیری لوگو در صفحات اجتماعی، نامه‌های تشکر و رسیدهای پرداخت)؛ مدیر رسانه (ویژگی‌ها و مهارت‌های خاص یک مدیر در بخش رسانه)؛ بازاریابی، سیستم‌های کاربردی پرداخت‌ها (رویکرد و نحوه و نوع درخواست و دریافت اعانه)، ارتباطات رسانه‌ها (وجود لینک ارتباط با رسانه‌های فعال پروژه، در صفحات اجتماعی مؤسسه) بر چگونگی واکنش به پیاده‌سازی این روش تأثیر می‌گذارد.

در پژوهش‌های آتی می‌توان به بررسی پیاده‌سازی این عوامل در مؤسسات خیریّه ایرانی پرداخت و به مقایسه‌ای اجمالی از جایگاه آن‌ها بر اساس این عوامل پرداخت. همچنین می‌توان برای رسانه‌های خاص و نحوه اجرای این عوامل در آن تحقیقاتی انجام داد.

اصلی


منابع

زرندی، سعید؛ افشار پور، محسن؛ عساگره، سجاد؛ (1394) «مطالعه‌ی تطبیقی‌ مدل‌های‌ کسب‌و‌کار ‌ پلتفرم‌های‌ برتر‌ تأمین‌ مالی جمعی‌ در‌ جهان».

عباسی، سهیل؛ (1389) «تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاری جمعی: روش‌ها بسترها و انگیزه‌ها»، ششمین کنفرانس توسعه نظام مالی در ایران، ص97، تهران.

افتاده، جواد (1389) «رسانه‌های اجتماعی و کتاب؛ بازگشت عموم و بازنشر کتاب»، فصلنامه کتاب مهر، انتشارات سوره مهر، صفحه 137، تهران.

افتاده، جواد (1391) «تفاوت رسانه‌های اجتماعی با رسانه‌های جمعی».

حسینی، حسین؛ نظام دوست، حسین؛ (1393) «تأمین مالی جمعی تحقیق و توسعه»، تهران.

سپهری فر، صالح (1393) «صفر و یک‌های انسان‌دوستی»، روزنامه جام جم، کد مقاله A243889، تهران.

ظریفیان، محسن؛ (1395) «سخنرانی در نشست مدیران مالی خیریّه با عنوان تأمین مالی جمعی با رویکرد سازمان‌های مردم‌نهاد».

غفوری، مریم (1394) هیئت تحریریه سایت کرادفاندینگ دات ای آر.

گزارش توسعه کارآفرینی (1393) «مقدمه‌ای بر تأمین مالی جمعی»، تهران.

جلیلی، هادی؛ اووه فلیک (1388) «درآمدی بر تحقیق کیفی»، نشر نی، صفحه 108، تهران.

Catalini C; Goldfarb A. (2011) “The Geography of Crowd funding”, Journal of National Bureau of Economic Research,. Lee J. A (2001) “Grounded Theory: Integration and Internalization in ERP Adoption and Use”, Unpublished Doctoral Dissertation, University of Nebreska, In Proquest UMI Database.

Lambert and Schwienbacher, (2010) “Crowd funding: An Industrial Organization Perspectiv”. Mollick E. (2014) “The dynamics of crowd funding: An exploratory study”, Journal of Business Venturing, Vol. 29, Issue 1, pp. 1–16. Stone D. (2004) “Transfer Agents and Global Networks in the ‘Transnationalisation’ of Policy”, Journal of European Public Policy, vol.11, p. 550

Volonino, Linda, (2012) “Information Technology for Management: Advancing Sustainable Profitable Business Growth”. Creswell, Research design,2003 Heather Mansfield, (2016) “Mobile for Good: A How-To Fundraising Guide for Nonprofits”.

Strauss A.L &Corbin J. M. (1998) “Basic of qualitative research: Techniques and procedures for developing groundedtheory” (2016) “Future of fundraising”, survey of BlackBoud, America.


لینک مقاله در سیویلیکا

پانویـس

  1. استادیار، گروه مهندسی صنایع، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه خوارزمی تهران
  2. دانشجوی کارشناسی ارشد، مهندسی صنایع، دانشگاه خوارزمی تهران