بررسی چند بقعه متبرکه مذهبی در شهرستان رامسر

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: دکتر محمد شور میج استادیار گروه تاریخ دانشگاه پیام نور

چکيده

بقاع متبرکه و زيارتگاه‌ها در ايران از مراکزي هستند که پس از مساجد بيشترين تأثير را در آرامش و رشد معنوي جامعه دارند. اماکن مذکور با پذيرفتن خيل عظيمي از علاقه‌مندان و مريدان، تأثيرات بسياري را در زندگي مردم مسلمان گذاشته و دست کم ايجادکننده برخي زيرساخت‌هاي گردشگري مذهبي نيز هستند. به همين دليل در اين پژوهش به شناسايي چند بقعه متبرکه در شهرستان رامسر پرداخته مي‌شود. يافته‌هاي اين تحقيق نشان مي‌دهد، تعدادي از بقاع متبرکه رامسر قابليت گردشگري مذهبي دارند که با روش کتابخانه‌اي و ميداني، به معرفي آن‌ها پرداخته مي‌شود.

کليدواژه‌ها: رامسر، بقاع متبرکه، سادات علوي.

مقدمه

پرستش و تقدس از ديرباز در بين اقوام مختلف وجود داشته و عبادت جايگاه ويژه‌اي در بين اديان و مذاهب داراست. دين اسلام نيز در اين خصوص مستثني نبوده و زيارت قبور بزرگان دين، توسل نمودن و شفاعت خواستن از امور مرسوم ديني به خصوص در مذهب تشيع است. در تاريخ ايران بعد از اسلام به‌خصوص از زمان رسميت يافتن تشيع، به‌دليل وجود اکثريت جمعيت شيعه و علاقه خاص آن‌ها به اهل‌بيت عليهم‌السلام، قبور و بقاع متبرکه آن‌ها مورد احترام و تقدس پيروان‌شان بود. به همين جهت مقابر ائمه عليهم‌السلام و سادات علوي جايگاه خاصي در نزد مردم شيعه ايران داشته و همين امر قابليت ايجاد مراکز و قطب‌هاي گردشگري مذهبي را در ايران به‌وجود آورده است. توريست مذهبي، گردشگران فرهنگي هستند که براي زيارت اماکن، آثار، يادمان‌هاي مذهبي، انجام اعمال مذهبي و گذران اوقات فراغت به مکان‌ها و مراکز مذهبي جهان سفر مي‌کنند. در عرف تشيع مراد از امامزاده، فرزند يا فرزندزادگان ائمه اطهار عليهم‌السلام و اصطلاحاً به مدفن و مزار آن‌ها و بزرگان سادات علوي اطلاق مي‌شود. امامزاده‌ها اغلب در سراسر شهرها و روستاهاي ايران پراکنده‌اند و در استان‌هايي مانند گيلان، مازندران و تهران به‌واسطه قرار گرفتن در حاشيه جنوبي و شمالي سلسله جبال البرز بيشتر هستند. [۱] ديدار و زيارت از بقاع مذهبي از ابعاد گوناگون مورد توجه و عنايت اکثريت قريب به اتفاق ساکنان ايران اسلامي مي‌باشد، زيرا اين اماکن به‌عنوان مراکزي هستند که مي‌توانند آرامش دروني و معنوي انسان‌ها را تأمين نمايند. بنابراين اماکن مقدس از قديم الايام احداث، حفاظت و نگهداري مي‌شدند و نذورات و هدايايي به آن‌ها تقديم مي‌گرديد. با توجه به وجود هزاران بقعه و مزار مقدس در ايران و نقش انکارناپذير آنان در ارتقاي فرهنگ مذهبي جامعه، بايستي نگاه تازه به کانون‌هاي معنوي مذکور داشت. از اين رو هدف پژوهش حاضر، بررسي چند بقعه مذهبي شهرستان رامسر و شناسايي آن براي گردشگري مذهبي است. مسأله اصلي پژوهش اين است که بقاع مذهبي معروف رامسر کدامند و پيشينه تاريخي و نسب‌نامه آن‌ها چگونه است؟ فرضيه اصلي پژوهش مذکور اين است که بقاع مذهبي موجود در شهرستان رامسر مي‌تواند در رشد و جذب زائر و گردشگر مذهبي به منطقه کمک نمايند. روش پژوهش، به صورت کتابخانه‌اي و ميداني مي‌باشد. در بخش اول، از منابع و کتاب‌هاي موجود در باب تاريخ طبرستان استفاده شده و در بخش دوم بيشتر از طريق تحقيقات ميداني، اطلاعات و داده‌هاي مورد نياز پژوهش جمع‌آوري گرديده است.

پيشينه تحقيق

در زمينه موضوع پژوهش مذکور کار مستقلي صورت نگرفته امّا کتاب‌هاي تاريخي و جغرافيايي در زمينه رامسر اشاراتي به اما کن مذهبي منطقه داشته‌اند. در زمينه تاريخ «رامسر» سيد محمد تقي سجادي کتاب «تاريخ و جغرافياي تاريخي رامسر» را به نگارش درآورده و بخشي از کتابش را به بقاع متبرکه رامسر اختصاص داده است. همچنين مصطفي خلعتبري ليماکي در کتاب «سيري در تاريخ علويان غرب مازندران همراه با بررسي امامزاده‌هاي تنکابن و رامسر» اطلاعاتي در زمينه امامزاده‌ها جمع‌آوري کرده است. دکتر ستوده در کتاب «از آستارا تا استارآباد» به معرفي برخي از اماکن مذهبي رامسر پرداخته است. وي نيز فقط به ذکر محل و ابعاد هندسي بقاع پرداخته و توجه‌اي به ذکر مسائل ديگر آن نداشته است. در نتيجه، با توجه به اين که کار مستقلي در زمينه بقاع مذهبي منطقه رامسرصورت نگرفته است، تحقيق مذکور از اين حيث قابل توجه مي‌باشد.

علل تعدد بقاع در کشور

يکي از انگيزه‌هاي مهم در ساخت بقاع متبرکه، افکار شيعي مي‌باشد که کانون اصلي آن در ايران است. با گسترش دين اسلام در ايران، آرامگاه‌هاي امامان و امامزادگان به تدريج به زيارتگاه تبديل شده‌اند. زيارتگاه‌هاي ايران از لحاظ گردشگري مذهبي به دو گروه تقسيم مي‌شوند: اول زيارتگاه‌هايي که ارزش زيارت جهاني دارند، مانند بارگاه مقدس امام رضا عليه‌السلام در مشهد؛ دوم زيارتگاه‌هايي که ارزش زيارت ملي و ناحيه‌اي دارند، مانند هزاران بقعه متبرکه‌اي که در سراسر ايران پراکنده‌اند و سهم اين تعداد در منطقه شمال کشور بيشتر از ديگر مناطق ايران مي‌باشد. اغلب اين امامزادگان از سادات شيعه علوي بودند که در پي اقتدار خلافت اموي و عباسي و ضديت آن‌ها با علويان، مجبور به ترک وطن شدند. عمده دلايل هجرت اين امامزادگان به ممالک اسلامي خصوصاً ايران به قرار ذيل مي‌باشد: الف ـ سادات علوي حسني و حسيني از زمان حکومت جائرانه امويان به‌ويژه در عهد حجاج بن يوسف ثقفي(75- 95 ه.ق) به‌خاطر سياست خصمانه آن‌ها به نقاط امن سرزمين‌هاي شرق اسلامي يعني ايران مهاجرت کردند. [۲] به طوري که به استناد منابع، حجّاج عهد کرده بود تا هر جا سيدي را بيابد، بکشد تا نسل ايشان منقطع گردد. [۳] ب ـ هنگامي که امام رضا عليه‌السلام به ولايت‌عهدي رسيد، سادات زيادي از مدينه و عراق عازم ايران شدند تا با حمايت از ايشان و زير سايه آن امام به زندگاني بپردازند، اما پس از شهادت امام رضا عليه‌السلام، مأمون دستور قتل سادات علوي را صادر کرد. بنابراين عده‌اي به شهادت رسيدند و عده‌اي ديگر هم مخفيانه به اطراف پراکنده شده و گمنام زيستند. [۴] ج ـ عده‌اي ديگر از امامزادگان به دليل خروج بر خليفه، تحت تعقيب، آزار و اذيت بودند، از سوي ديگر عمّال خليفه، اطرافيان و منسوبين سادات علوي را به جهت دست يافتن به خود آنان مورد اذيت و آزار قرارمي‌دادند؛ اين امر باعث تبعيد و ترک اجباري آن‌ها از ديار خود شد. اصل تعقيب حد و مرزي نداشت، گاه براي دستگيري يک مبارز که در محلي دوردست شناسايي شده بود تا آن سوي مرزهاي رسمي خلافت نيرو اعزام مي‌شد، لذا يک مبارز بايد مرتب از شهري به شهري و از دياري به ديار ديگر مي‌رفت و در استتار کامل به سر مي‌برد. [۵] د ـ جمع انبوهي از سادات، هنگامي که علويان زيدي مذهب در طبرستان (250 ـ 337 هـ.ق)، حکومت مستقلي را تشکيل دادند به ايشان پيوسته و به منطقه گيلان و مازندران هجرت نمودند. اين دسته از سادات را ابن اسفنديار در کتاب تاريخ طبرستان به تفصيل ياد کرده است. [۶] بنابراين عامل مهمي که دلالت بر چگونگي کثرت بناهاي متبرکه در شمال کشور دارد، وجود حکومت شيعي مذهب علويان در مازندران بود که موجب جلب سادات به اين مناطق گرديده است. همچنين وجود جنگل‌هاي انبوه، درياي خزر و دامنه شمالي کوه البرز نيز نقطه اميد علويان آواره بود که مي‌توانستند در پناه آن محفوظ بمانند. جدا از اين عوامل، ميهمان نوازي، اخلاص، صميميت، دوستي و ارادت مردم اين نواحي به سادات علوي و وجود دشمن مشترک، آنان را به اين سو کشاند. [۷] اگرچه بقاع متبرکه از ديرباز مورد توجه مردم متدين بوده و به تعبيري پالايش دهنده روحي و معنوي آحاد مردم در مناسبت‌هاي مختلف مي‌باشد، اما در کنار اين نقش مهم وکم نظير، فراواني اين بقاع و برخي ابهامات تاريخي پيرامون صحت نَسَب تعدادي از آن‌ها، ضرورت تحقيقات همه جانبه را در اين زمينه نمايان مي‌سازد. قريب به 80 درصد اين مزارها، مشکل نام و نَسَب‌نامه دارند و شهرت محلي آن‌ها بر خلاف تحقيقات کتابخانه‌اي است. زيرا بسياري از سادات به جهت ترس از عمّال جور در خفا، پنهاني و ناشناس مي‌زيستند و از احوال و پايان کار ايشان، اطّلاع دقيق و صحيحي در دست نيست. هنگامي که اين بزرگواران فوت مي‌نمودند، ارباب خيريه بقعه‌اي بر روي مزارشان مي‌ساختند و لوحه بر آن نصب مي‌نمودند، اما شرح حال آن‌ها ناگفته مي‌ماند. مسأله ديگر آن که لوحه‌اي که براي نصب بر مزار اين بزرگواران فراهم مي‌آمد، اغلب به خط کوفي بوده که در زمان‌هاي بعد، به خط ثلث يا نسخ برگردانده شد. از اين رو دشواري‌هاي خط کوفي در اعجام، اِعراب و قرائت و گاه فرسوده شدن و ريختن برخي کلمات سبب تحريف تصحيف مي‌گرديد. [۸] همچنين در بسياري از موارد براي ذکر پدران صاحب مرقد تا اتصال به يکي از امامان معصوم از باب اختصار در نسب، نام يک يا چند واسطه حذف شده است، به‌طوري که اکنون در نقاط مختلف، امامزاده‌هاي فراواني را سراغ داريم که فرزند امام موسي کاظم عليه‌السلام معرفي شده‌اند. حال آن‌که آن حضرت اين همه فرزند نداشته و اينان فرزندزادگان، نتيجه، نبيره و ذريّه امام موسي کاظم عليه‌السلام هستند که در نسب‌شان نام يک يا چند واسطه حذف گرديده است و اين موضوع آنان را به شکل فرزند بلافصل امام درآورده است. البته وجود برخي تحريف‌هاي تاريخي و ترفندهاي سياسي [۹] ، تاريخچه اين بقاع را دچار نوعي عوام‌زدگي و به تعبيري باورهاي عاميانه و افکار خرافي کرده‌اند. بيان آنچه که در اين باب حائز کمال اهميت مي‌باشد اين است که هر کدام از اين اماکن، چه اصالت داشته يا فاقد مدرک و سند متقن باشند، به طور انتزاعي و تجريدي اهميت چنداني نخواهد داشت، بلکه اهميت اصلي آن‌ها نمادي بودن آن‌ها از جنبه اعتقادات و باورهاي عموم است. زيرا وجود هر يک از اماکن مذهبي در منطقه، مي‌تواند تأثير بسياري بر زندگي مردم آن منطقه بگذارد و کارکردهاي بسياري داشته باشد که مهم‌ترين آن‌ها: کارکرد معنوي، اقتصادي، اجتماعي و ايجاد آرامش روحي و رواني براي مردم منطقه در برابر مشکلات روحي و جسمي است.

بقاع متبرکه مذهبي شهرستان رامسر

شهرستان رامسر در غربي‌ترين نقطه استان مازندران از نظر طبيعي، يکي از زيباترين و توريستي‌ترين شهرهاي کشور است که در فصول مختلف سال، شاهد حضور هزاران گردشگر مي‌باشد. اماکن مذهبي اين شهرستان، هر چند فاقد جاذبه‌هاي نيرومندي در مقايسه با شهرها و قطب‌هاي مذهبي‌اي مانند مشهد، قم، ري و ... مي‌باشد ولي در ابعاد محلي- منطقه‌اي داراي زيارتگاه‌ها و اماکن مقدسي است که مورد احترام افراد بازديدکننده مي‌باشند. از انگيزه‌هاي مهم در گردشگري، انگيزه مذهبي، زيارتي و به اصطلاح گردشگري مذهبي است. به‌طوري که در جغرافياي گردشگري، مکان‌هاي مذهبي، به‌ويژه اگر از چشم‌اندازهاي طبيعي و زيبا برخوردار باشند، همواره قطب جاذبه گردشگري به حساب مي‌آيند. امروزه بناهاي مذهبي بخش مهمي از مراجعات مردمي را در کشور به خود اختصاص مي‌دهند و جزو پربيننده‌ترين بناها به شمار مي‌روند. از لحاظ موقعيت مکاني و جغرافيايي، بقاع متبرکه شهرستان رامسر را مي‌توان به دو دسته تقسيم کرد: دسته اول بقاعي هستند که در مناطق جلگه‌اي و شهري مانند سادات شهر و رمک قرار دارند، دسته دوم بقاعي هستند که در مناطق جنگلي و کوهستاني، نظيرمنطقه چاک، اشکورات و روستاهاي اطراف ييلاق جواهرده و غيره قرار گرفته‌اند [۱۰] [۱۱] تعداد اين بقاع بر پايه آخرين آمار حاصله از اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان رامسر 63 مکان مذهبي مي‌باشد اما تعداد اندکي از آن‌ها به عللي متمايز مي‌باشند. از جمله اين علل عبارتند از: قرار گرفتن در شهر يا بخشي بزرگ همچون بقعه آقا پلاسيد و آقا بسمل در سادات شهر؛ واقع شدن در نقاط مرتفع و کوهستاني که داراي چشم‌اندازهاي طبيعي هستند. به‌عنوان نمونه مي‌توان از بقعه سيد فضل و فاضل در منطقه ييلاقي زَرُودَک جواهرده و بقعه سيد ابراهيم در منطقه جنگلي بِنيشکي از توابع رامسر نام برد. برخي از بقاع متبرکه فقط در ايام خاصي از سال براي انجام مراسم مذهبي مورد توجه افراد قرار مي‌گيرند مانند بقعه سيد محمد نياسته از توابع کتالم رامسرکه هر ساله، بعد از ظهر روز تاسوعا پذيراي هزاران زائر حسيني است. در اين بخش از مقاله با روش تحقيقات ميداني، به معرفي چند بقعه متبرکه رامسر که داراي قابليت گردشگري بيشتري نسبت به ديگر بقاع منطقه هستند، پرداخته مي‌شود.

بقعه امامزاده آقا پلاسيد و آقا بسمل

اين بقعه به‌عنوان يکي از قديمي‌ترين بقاع منطقه رامسر، در شهرسادات شهر و حدود 3 کيلومتري شهرستان رامسر قراردارد. سيد مدفون در اين مقبره، آقا مير علي بن سيد حسين جد سادات آخوند محله رامسر است. وي در اوايل سلطنت صفويه به منظور ارشاد خلق و تصدي امور شرعيه منطقه از اصفهان به سخت‌سر (رامسر کنوني) مهاجرت نمود. [۱۲] ظاهراً فوت او درمنطقه ييلاقي جواهرده رامسر رخ داده و جنازه‌اش از آنجا به سادات محله منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد [۱۳] تاريخ فوت آقا پلاسيد را بنا بر تاريخي که بر کتيبه صندوق مقبره وي آمده است، مقارن سال 951 ه.ق ذکر کرده اند. [۱۴] نکته مهم در مورد اين بقعه درب ورودي و صندوق ضريح آن مي‌ باشد که داراي کنده‌کاري‌هاي بسيار ظريف و پرکار مي‌باشد و قدمتي چندين ساله دارد و به لحاظ تاريخي، جزو ميراث فرهنگي ما محسوب مي‌شود. در کنار اين بقعه، مقبره ديگري قرار گرفته است که متعلق به آقا سيد محمد معروف به «بِسمِل» مي‌باشد که نَسَب او با چندين واسطه به آقا پلاسيد مي‌رسد. جلالت و گران‌قدري او را مي‌توان در مراثي وي که از صلابت و استحکام شعري برخوردار است، دريافت. نکته جالب توجه آن است که امروزه آقا بسمل در نزد مردم، شناخته شده‌تر از ديگر بقاع منطقه مي‌باشد و بيشتر افراد، سادات شهر را به اسم آقا بسمل مي‌شناسند. در اطراف اين دو بقعه، قبرستان وسيعي قرار دارد. همچنين آثار تاريخي ديگر در اين محوطه، مسجد ميرابوطالب است که قدمتي طولاني دارد و خوشبختانه مورد دخل و تصرف قرار نگرفته است. از مسائل مورد توجه، کارکرد متنوع و عام‌المنفعه بقاع متبرکه درگردشگري مذهبي به‌عنوان يکي از عوامل تأثيرگذار در ايجاد مراکز شهري است. اين نوع شهرها معمولا در اطراف بقاع متبرکه به‌وجود مي‌آيند، همين امر باعث شد منطقه سادات شهر که به‌صورت محله کوچکي بود، بر اثر توسعه و کارکرد گردشگري مذهبي تبديل به شهر مذهبي شود.

بقعه امامزاده سيد محمد در منطقه گاورمک

اين بقعه در مسير ييلاقي جواهرده و به فاصله 12 کيلومتري شهرستان رامسر در روستاي گاورَمَک واقع شده است. شجره‌نامه اين آرامگاه نامعلوم است و بنا تنها به امامزاده سيد محمد شهرت دارد. بناي قديمي آن تخريب و در حال بازسازي مي‌باشد. بقعه به لحاظ اين که در ارتفاعات سرسبزي قرار گرفته است، داراي جاذبه گردشگري بسيار براي زائرين مي‌باشد. اين بقعه قابليت سرمايه‌گذاري جهت توسعه گردشگري مذهبي را داراست، لذا اطلاع رساني مناسب جهت آشنايي گردشگر به اين منطقه را مي‌طلبد.

بقعه امامزاده سيد فضل و سيد فاضل

بقعه اين دو امامزاده در روستاي زَرُودَک ييلاق جواهرده قرار دارد و حدود 27 کيلومتر با شهرستان رامسر فاصله دارد. شجره‌نامه اين بقعه معلوم نيست، فقط به عقيده اهالي، فضل و فاضل، نام دو برادر سيدي بود که در درگيري‌هاي محلي کشته شدن. [۱۵] خوشبختانه بناي قديمي آن همچنان محفوظ مانده است. از نظر گردشگري، بقعه سيد فضل و سيد فاضل به‌دليل باغ‌هاي فندق و گردو داراي چشم‌اندازهاي طبيعي زيبايي است که در طول ايام مختلف سال به‌ويژه در فصل تابستان پذيراي زائران و مسافران زيادي از نقاط دور و نزديک مي‌باشد. از اين رو مي‌توان با برنامه‌ريزي و ايجاد زيرساخت‌ها در جوار اين بقعه، باعث افزايش سهم گردشگري مذهبي در منطقه شد.

بقعه امامزاده سيد هاشم و سيده فاطمه

از جمله بقاعي که در مناطق کوهستاني ييلاق جنت رودبار قرار گرفته است، مي‌توان به امامزاده سيد هاشم و سيد فاطمه آغُوزکِي [۱۶] جنت رودبار رامسر اشاره کرد. اين بقعه به فاصله 93 کيلومتري رامسر واقع شده و حدود 15 کيلومتر با منطقه جنت رودبار فاصله دارد. هيچ گونه سند و مدرک مدوّني در رابطه با تاريخ اين بنا موجود نمي‌باشد. در نتيجه نمي‌توان درباره شجره‌نامه آن نظر داد و فقط مي‌توان به گفته اهالي محل که به طور سينه به سينه نقل شده، اکتفا نمود. بنا بر روايت شفاهي اهالي منطقه، اين دو سيد از اعقاب امام موسي بن جعفر عليه‌السلام مي‌باشند. مقبره اين دو امامزاده داراي بناي قديمي بود که در سال‌هاي اخير، بقعه امامزاده سيد هاشم تخريب و مورد بازسازي قرار گرفت. از آنجايي که روستاي آغوزکي جنت رودبار از مناطق خوش آب و هوا و ييلاقي به شمار مي‌رود و داراي جاذبه‌هاي طبيعي بسياري است، در فصول بهار و تابستان، پذيراي زائران زيادي از سراسر مازندران و گيلان مي‌باشد. تنها مشکل توسعه گردشگري مذهبي منطقه آغوزکي، بُعد مسافت آن است؛ هر چند راه منتهي به اين مکان مذهبي به‌دليل واقع شدن در مسير جاده ييلاقي جنت رودبار، داراي مناظر بسيار چشم‌نوازي است که علاقه‌مندان به طبيعت از آن لذت خواهند برد. لذا با تهيه امکانات رفاهي و تفريحي، همچون ايجاد زائرسراهاي [۱۷] مجهز براي اسکان زائرين، مي‌توان گردشگران بيشتري را هر ساله به آن منطقه جلب کرد. [۱۸] نتيجه در تاريخ ايران بعد از اسلام به‌خصوص از زمان رسميت يافتن تشيع، به‌دليل وجود اکثريت جمعيت شيعه و علاقه خاص آن‌ها به اهل بيت عليهم‌السلام، قبور و بقاع متبرکه آن‌ها مورد احترام و تقدس پيروان‌شان بود. از همين رو مقابر سادات علوي جايگاه خاصي در نزد مردم شيعه ايران دارد. از سوي ديگر، بقاع مذهبي در کشور، از جمله مراکزي هستند که هر ساله مسافران و زائران بسياري را به خود اختصاص داده و همين امر قابليت ايجاد مراکز گردشگري مذهبي را در ايران به‌وجود آورده است. زيارت و ديدار از بقاع مذهبي از جهات گوناگون مورد توجه مردم بود. چون از يک سو آرامش دروني و نياز معنوي مردم را تأمين مي‌کند و باعث تسکين روحي آن‌ها مي‌گردد و از سوي ديگر جنبه سياحتي، تفريحي و تجاري دارد. با وجود حکومت شيعه علوي در شمال ايران و دخول سادات به منطقه، بقاع متبرکه زيادي در شمال ايران از جمله رامسر موجود است که داراي ظرفيت گردشگري مذهبي هستند. بقاع موجود در منطقه جدا از اصالت و سنديت بقعه، به طور انتزاعي و تجريدي اهميت چنداني ندارند بلکه اهميت اصلي آن‌ها نمادي بودن از جنبه اعتقادي در باورهاي عموم مردم است. وجود بقاع متبرکه درمنطقه، تأثير شگرفي بر روي زندگي مردم گذاشته و داراي کارکردهاي متنوع اقتصادي، اجتماعي، ديني و معنوي در منطقه است و همچنين در آرامش روحي و رواني مردم در برابر مشکلات تأثيرگذار مي‌باشد. خلاصه اين‌که هرچند شهرستان رامسر در مقايسه با شهرهاي بزرگ مذهبي چون مشهد، قم و ري فاقد جذابيت نيرومند مذهبي است اما با دارا بودن بقاع متبرکه و به همراه آب و هواي مناسب و چشم‌اندازهاي طبيعي در ابعاد محلي و منطقه‌اي از اهميت گردشگري مذهبي برخودار است.

منابع

1- تاريخ رويان، اولياءالله آملي، تصحيح: منوچهر ستوده، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1348.

2- تاريخ طبرستان، محمد بن حسن ابن اسفنديار، تصحيح: عباس اقبال، تهران، پديده(خاور)، 1366.

3- مقاله «درآمدي بر مزارها، کانون‌هاي معنوي اسلام در ايران»، نويسنده: محمود افتخارزاده، فصلنامه وقف ميراث جاويدان، پاييز 73، شماره 7، صصص 76-80 .

4- علويان طبرستان، ابوالفتح حکيميان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1348.

5- سيري در تاريخ علويان غرب مازندران، مصطفي خلعتبري ليماکي، تهران، نشر رسانش، 1382.

6- مازندران و استرآباد، رابينو، ترجمه: غلامعلي وحيد مازندراني، تهران، علمي و فرهنگي، 1365.

7- از آستارا تا استارباد، منوچهر ستوده، جلد سوم، تهران، آگاه، 1374.

8- تاريخ و جغرافياي تاريخي رامسر، سيد محمد تقي سجادي، تهران، معين، 1376.

9- مقاله «علل ورود علويان به طبرستان تا تشکيل دولت علوي»، نويسنده: محمد شورميج، فصلنامه تاريخ در آينه پژوهش، سال پنجم، شماره اول، بهار 87، صص 63- 79.

10- تذکره خواهر امام رشت، محمد مهدي فقيه محمدي جلالي، جلد سوم، قم، موسسه دايرة المعارف مفصّل بقاع متبرکه، 1378.

11- مقاله «مدخل امامزاده»، نويسنده: حسين کريمان، دايرة المعارف تشيع، جلد دوم، تهران، بنياد اسلامي طاهر، 1366.

12- تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، سيد ظهيرالدين مرعشي، به اهتمام: برنهارد دارن، تهران، شرق، 1363.

13- سادات شهر و امامزادگان بزرگوار مدفون در آن (آقا پلاسيد و آقا بسمل)، علي‌اکبر ميرحسيني، تهران، شمس الضحي، 1385.

پانویس

  1. دایرة المعارف تشیع، ج2، ص392.
  2. فصلنامه تاریخ در آینه پژوهشی، شماره 1، صص63-79.
  3. تاریخ رویان، ص77 به بعد؛ تاریخ طبرستان ورویان ومازندران، ص67 به بعد.
  4. تاریخ طبرستان ورویان ومازندران، ص127؛ تاریخ رویان، ص62؛ مازندران واسترآباد، ص36.
  5. فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 7، ص80.
  6. تاریخ طبرستان، صص224-242.
  7. فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، شماره 1، ص64وصص75-76.
  8. تذکره خواهر امام رشت، ج3، ص34؛ علویان طبرستان، صص68-74.
  9. این ترفند های سیاسی از زمان صفویه شدن بیشتری به خود گرفت وبرخی از فرصت طلبان را به این فکر انداخت که به گونه ای خود را به سادات منتسب نمایند تا از مزایای مادی ومعنوی استان برخوردار گردند.
  10. تاریخ وجغرافیای تاریخی رامسر، ص329؛ سیری در تاریخ علویان غرب مازندران، ص104.
  11. در تاریخ وجغرافیای تاریخی رامسر صفحه 329وسیری در تاریخ علویان غرب مازندران صفحه 104 بخشی به معرفی بقاع متبرکه شهرستان های رامسر وتنکابن پرداخته شده است که اکثر آن ها در سال های اخیر به دلیل عوارض طبیعی وضع اقلیمی منطقه مورد مرمت وبازسازی قرار گرفته اند، لذا از لحاظ معماری، اطلاعات موجود در کتاب اغلب قابل ارجاع نمی باشید.
  12. از آستارا تا استارباد، ج3، ص35؛ سادات شهر وامامزادگان بزرگوار مدفون در آن (آقا پلاسید وآقابسمل)، ص43 و51.
  13. سادات شهر وامامزادگان بزرگوار مدفون در آن (آقا پلاسید و آقابسمل)، ص45.
  14. از آستارا تا استارباد، ج3، ص36.
  15. مصاحبه شفاهی خانم کبریا آقاخانی کارشناسی اداره میراث فرهنگی رامسر با آقای علی کوره گر خادم امامزاده، تاریخ مصاحبه خرداد1389.
  16. آغوز به معنای گردو وکی، همان کیل به معنی رج یا ردیف است. به معنای جایی که درختان گردوی آن به ردیف کاشته شده اند. گروی این منطقه بسیار معروف است(سیری در تاریخ علویان غرب مازندران، ص128).
  17. در کتابچه راآماری از زائر سراهای بقاع واماکنمتبرکه استان مازندران ارائه شده است که دو بقعه سید هاشم وبقعه سید فضل وسید فاضل رامسر را نیز شامل می گردد در صورتی که هیچ که از این دو بقعه، دارای زائر سرا به معنای واقعی نمی باشند ودارای کمبودهای بسیار هستند.
  18. عکس های بقاع متبرکه توسط خانم کبریا آقاخانی کارشناسی ارشد فرهنگ وتمدن اسلامی وکارمند اداره میراث فرهنگی رامسر تهیه وگردآوری شده است و همچنین ایشان در تدوین مطالب بقاع رامسر توضیحات ارزشمندی ارائه نموده اند.