بررسی یک سند وقفی از روزگار قاجاریه در استان مرکزی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: محمد مولایی-فاطمه ابیک آبادی دانشجویان سال سوم مقطع دکتری در رشته زبانشناسی

چکيده

نگارش و تنظيم وقفنامه‌ها از گذشته‌هاي دور تاکنون اسلوب وشيوه‌ي خاصي داشته است. شيوه‌ي انشاي هر وقفنامه و اصطلاحات و تعابير مختلف به کار رفته در آن نه تنها حکايت از نوع تفکر و انديشه‌هاي مذهبي، اجتماعي و فرهنگي مردمان آن عصر دارد بلکه در حوزه‌ي سند شناسي نيز در خور توجه بوده و مي‌تواند مورد استفاده‌ي پژوهشگران حوزه‌ي زبان شناسي قرار گيرند. در اين مقاله يکي از وقفنامه‌هاي متعلق به روزگار قاجاريه در شهر اراک (مرکز استان مرکزي) مورد بازخواني قرار گرفته و سپس مسايل مختلف زباني آن همچون روابط معنايي ميان واژگان و ويژگي‌هاي نوشتاري و نکات دستوري وقفنامه بررسي و تحليل شده است. کليد واژه‌ها وقفنامه، سند وقف، معناشناسي، زبان شناسي، روابط معنايي

مقدمه

محقق بر اين باور است که تاکنون وقفنامه‌هاي بسياري مورد بازخواني و بازنويسي قرارگرفته و در برخي نيز به مضمون و محتواي آن نيز توجه شده است وليکن با وجود اهميت فراواني که اسناد وقف از جنبه‌هاي گوناگون به ويژه جنبه‌هاي زباني دارند تاکنون تحقيق و پژوهش گسترده و جامعي در اين مورد صورت نگرفته و همين امر ضرورت انجام پژوهش در اين زمينه را بيشتر مي‌نمايد. اسناد به عنوان يکي از مهم‌ترين منابع تحقيقات تاريخي، از اهميت خاصي برخوردارند؛ زيرا يکي از ابزارهاي ارتباطي مطمئن حال با گذشته به شمار مي‌آيند. بررسي و تحليل اسناد از حيث زبان شناسي امروزه از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. براساس اين ديدگاه علاوه بر پرداختن به جنبه‏هاي تاريخي، ادبي، اقتصادي، جغرافيايي، باستان شناسي، نسب شناسي و غيره در هر سند، توجه به ساختار واژگان و محتواي سند نيز خود موضوعي مهم براي پژوهش است. بنابراين در تحليل اسناد وقف از منظر زبانشناسي نه تنها يک سند از حيث مشخصات صوري و ظاهري، ويژگي‌هاي سبکي، دستوري و نحوه‌ي نگارش مورد بررسي قرار مي‌گيرد، بلکه محتوا و مضمون سند و عناصر مختلف زباني به کاررفته در آن نيز مورد توجه و امعان نظر قرار خواهد گرفت. در اين پژوهش مهم‌ترين مسايلي که مورد توجه محقق بوده عبارت است از: پرداختن به شکل صوري و ظاهري سند، ويژگي‌هاي نوشتاري و خصايص نثر وقفنامه، نحوه و ميزان استفاده‌ي محرر وقفنامه‌ها از زبان عربي در وقفنامه، شناخت اجزاء و عناصربه کار رفته در سند، آرايه‌ها و نکات دستوري مهم متن وقفنامه، شناخت روابط معنايي ميان واژگان به کاررفته در وقفنامه و عواملي که موجب برجستگي ادبي کلام شده است، توضيح لغات دشوار و نکات برجسته و مهم ديگري که مخصوص اين وقفنامه بوده است. در ادامه‌ي اين گفتار پس از ذکر مشخصات صوري و ظاهري سند و اشاره‌اي مختصر به مضمون و محتواي کلي آن، ابتدا وقفنامه‌ي حاج حسن ملک مورد بازخواني و بازنويسي قرار خواهد گرفت و سپس واژگان به کاررفته در اين وقفنامه از منظر علم زبانشناسي بررسي و تحليل مي‌گردد. نام واقف: حاج حسن ملک التجار

مضمون و محتواي وقفنامه

خلاصه: واقف از طبقه‏ي تجار زمانه‌ي خود بوده است که مقداري از دارايي‌اش شامل چندين روستا را وقف مي‌کند تا درآمد آن صرف تعميرات مدرسه‌ي علميه‌ي آقاضياء الدين در شهر اراک و همچنين کمک به دانشجويان و ساير هزينه هاي مدرسه‌ي مذکورشود. زبان وقفنامه: فارسي با کاربرد بارز زبان عربي نوع سند: وقفنامه محل نگهداري سند: بايگاني اداره کل اوقاف و امور خيريه استان مرکزي اشخاص: ابراهيم، کمال، قربانعلي، غلامعلي، محمد باقر مکان‌ها: سلطان آباد، قزليجه، طردان، رباط مير براتي تاريخ وقف: سال1320 هجري قمري

متن وقفنامه

بعد الحمد و الصلواة، بر ضماير صافيه ارباب صدق و صفا و خواطر عاطر اهل علم و يقين و هدي و سالکان مسالک شريعت، مخفي و پوشيده نماند که هر که را شمع مرآت ازلي رهبري نمايد و نور يقين ابدي در آيينه‌ي ضمير حق بين جلوه گرآيد، مشاهده مي‌نمايد که مراتب امور دنيويه را بسراسر بقايي و لذات مجاز جسمانيه را وفايي نيست. شاهد اين مقال کلمه‌ي طيبه‌ي «کل شيئ هالک الا وجهه» است. و هر که را همت خود را در تحصيل درجات عاليات اخرويه گمارد و نفايس و زخارف مايملک خود را در وجوه خيرات و صدقات صرف نمايد و قطع علقه از زخارف دنيويه نمايد و آن‌ها را ذخيره‌ي «يوم لاينفع مال و لا بنون» خود ساخته باشد و به مضمون «الدنيا مزرعة الآخرة» تمام را باعث نجات و رافع درجات خود دانسته و بداند، کما قال الله تبارک و تعالي «و ما تقدموا لأنفسکم من خير تجدوه» من جمله از صدقات جاريات، وقف است که آن تعبير به صدقه‌ي جاريه شده است. چنانچه حديث نبوي صلّي الله عليه و آله و سلم ناطق به آنست: «إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاثه؛ صدقة جاريه و علم ينتفع به و ولد صالح يستغفر له». لهذا توفيق رفيق و سعادت قرين شامل حال خيريت مآل، جناب شرافت نصاب نبالت انتساب، عمدة الأعيان و الأبرار و زبدة الأشراف و الأخيار، افتخار الحاج و التجار، دامت توفيقاته و تأييداته شد و وقف مخلد صحيح شرعي و حبس مؤبد دائمي نمود هر يک از اعيان و املاک و دهات و مزارع و مستغلات و و دکاکين و مرقومه در ذيل را که هر سالي محصول و وجه اجاره و منافع آن‌ها نقدا«و جنسا» با اطلاع اشخاص و آقايان لاحق الذکر دريافت شود و به مصارف مزبوره مسطوره برسانند با مراعات الأقدم فالأقدم. تفصيل اعيان موقوفه از اين قرار است. قريه‌ي‏ طردان، شش دانگ؛ قريه‏ي قزليجه، شش دانگ؛ از قريه‌ي رباط مير براتي، نيم دانگ؛ از مزرعه‏ي جاروب سرخه، چهار دانگ و نيم؛ کاروانسراي متصل به يخچال ورثه‏ي مرحوم حاجي قربانعلي به انضمام باربند و دکاکين متعلق به آن، شش دانگ؛ از کاروانسراي مشترکي با مشهدي غلامعلي اصفهاني کاروانسرادار به انضمام باربند دو دانگ و سه باب دکان واقعه در سر همين کاروانسرا، کل شش دانگ آن‌ها ملک جناب واقف است و در شراکت مشهدي غلامعلي نيست و مشاراليه حقي ندارد.

تفصيل مصارف موقوفه

اولا خود اعيان مرقومه‌ي موقوفه در هر سالي، هرچه مخارج و لوازم محتاجند از قبيل تنقيه قنوات و اندود پشت بام‏هاي کاروانسراها و تعميرات ديگر از کلي و جزيي، ملزومات خودشان مقدم بايد باشد بر مصارف ديگر. ثانيا مخارج تعمير مدرسه‏ي جديدالبناي خود جناب واقف که واقع است در جنب مسجد مرحوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه حجت الاسلام آقاي حاجي سيد محمدباقر(طاب ثراه و جعل الجنة مثواه) و به سمت ميدان و ارگ ديواني و تعمير آب‏انبار متصل به مدرسه‏ي مسطوره و بيت‏التخليه و مستراح واقع در مدرسه مرقوم از مخارج جزييه و کليه از قبيل اندود پشت بام‏ها و حصير و بوريا و چراغ حجرات و همچنين چراغ جهت آب انبار و بيت الخلا. ثالثا به طلاب ساکنين مدرسه از قرار تفصيل ذيل به شرط بيتوته‏ي شب و روز و اشتغال حقيقي با اختبار در هر دو ماه يک مرتبه که هر يک قابل ترقي نباشند از مدرسه خارج شوند. و از جمله خارج و بيرون شدني‏هاي از مدرسه طلبه‏اي است که مرتکب معاصي شود تا دو مرتبه او را توبه بدهند، هرگاه بعد از دو مرتبه توبه ايضا عاصي شد در دفعه‏ي سيم خارجش نمايند. اما آنچه بايد به طبقات حضرات آقايان مدرسين و طلاب ساکنين مدرسه بايد برسد علي حسب مراتبهم از اين قرار است: مدرس قابل خارج و سطح يک نفر از قرار ماهي پنج تومان؛ مدرس قابل سطح و مقدمات يک نفر از قرار ماهي ايضا پنج تومان؛ طلبه‏ي خارج‏خوان قابل ماهي دو تومان؛ طلبه‏ي سطح‏خوان قابل از قرار ماهي يک تومان و پنج هزار؛ مقدماتي‏خوان قابل ماهي يک تومان. متولي تا زمان حيات، خود جناب واقف است و بعد از انقضاء عمر طبيعي، توليت به اولاد ارشد و ارجمند ايشان آقا ميرزا ابراهيم است همچنين نسلا بعد نسل و حق التوليه در هر سالي مقدار هفتاد من روغني است که در قريه طردان معمول الرعايا است که بايد بدهند ايضا در هر سالي و نظارت موقوفات با جناب مستطاب سرکار بندگان شريعتمدار آقاي حاجي آقا کمال است و حق‏النظاره در هر سالي هفتاد تومان است و بعد از سرآمدن عمر مقدري حتمي او با أعلم وأفقه و أورع علماي بلد که نافذالحکم بوده باشد، مي‌باشد. خادم مدرسه يک نفر سالي 18 تومان و در هر سالي پنجاه تومان کتاب از براي طلاب ساکن مدرسه ابتياع شود از فقه و اصول و مقدمات تا مدت ده سال پانصد تومان که رسيد در کتابخانه‏ي خود مدرسه ضبط باشد، ولي بعد از انقضاي ده سال و خريداري پانصد تومان، بعدها هر چه کتاب خريداري شود از جمله‏ي موقوفه نيست بلکه به طلاب فقير قابل مدرسه بايد تمليک شود. و ايضا در هر ماه مبارک رمضان پنجاه تومان به عموم فقرا بايد داده شود و ايضا در ماه صيامي سي قرآن به طلاب مدرسه داده شود. به قصد جناب واقف از قرار ختمي سه هزار دينار و به قصد والدين جناب واقف نيز. اما در اوقات وفات واقف مستمرا يک نفر قاري درست‏خوان متدين روزي يک جزء قرآن در سر قبر قرائت نمايد سالي پانزده تومان به او داده شود و شبي دو چراغ در سر قبر تا صبح بسوزد، و در شب‏هاي جمعه يک نفر روضه‏خوان قابل صحيح‏خوان در سر قبر روضه بخواند سالي دوازده تومان به او داده شود و چاي و قليان و قهوه هم به حاضرين بدهند. بعد از اين‌ها هر چه باقي بماند در ماه مبارک رمضان و ماه محرم‏الحرام و شهرصفرالمظفر روضه‏خواني نمايند با اطعام، و هرگاه ايضا زياد آمد ساليانه شب‏هاي جمعه را تعزيه‏داري بشود با اطعام در اوقات حيات جناب واقف چون متولي خودش مي‌باشد. مصارف سر قبر کما رقم منوط به نظر خود ايشان است و عوارضات ديواني املاک و اعيان مرقومه از ماليات و غيرها معمول است که خود رعايا بايد بدهند در هر سالي. اين چند کلمه بر سبيل وقفنامچه قلمي و تحرير پذيرفت. اللهم أرزقه أجرا عظيما و کان ذالک به تاريخ 12 شهر ذيحجةالحرام سنة1320. بررسي نکات دستوري و ويژگي‌هاي نوشتاري وقفنامه

>اتصال حرف اضافه‌ي «ب» به ابتداي اسامي >تتابع اضافات >ظرف‌هاي مکان و زمان >مطابقت صفت و موصوف در مذکر و مونث بودن >استفاده از واژگان، ترکيبات و جمله‌هاي عربي در متن وقفنامه اتصال حرف اضافه‌ي «ب» به ابتداي اسامي به مصرف، به شرح، به مضمون، به اطلاع، به مصارف. حذف اسم به قرينه لفظي: ارباب صدق و صفا (واژه‌ي محذوف: ارباب) - اهل علم و يقين (واژه‌ي محذوف: اهل) - جنت و رضوان آرامگاه (واژه‌ي محذوف: آرامگاه) جمع بستن واژگان فارسي با نشانه‌ي جمع عربي «ين»: مانند «دکاکين» که جمع دکان و به معني محل کسب و کار مي‌باشد. دکان واژه فارسي است. تصغير واژگان: وقف نامچه. استفاده از حروف اضافه‌ي عربي در متن وقفنامه: من به کسره‌ي «م» به معني از.

تتابع اضافات

آوردن چند واژه پشت سر هم و اتصال آنها به وسيله‌ي کسره‌ي اضافه را، تتابع اضافات گويند. در تتابع اضافات واژگان با آهنگي خاص به يکديگر اضافه مي‌شوند. اگر چه تتابع اضافات يا پي هم آيي کسره ها را قدما ازعيب‌هاي کلام شمرده‌اند، وليکن بعضي مولفان کتاب‌هاي بديع گفته‌اند که اگر تتابع اضافات مخل فصاحت نباشد، آوردن آن در جمله مجاز است. آن گونه که خواهيم ديد در وقفنامه مورد پژوهش، تتابع اضافات جنبه‌ي موسيقيايي کلام را رنگين‌تر و آن را آهنگين‌تر ساخته است. نمونه‌هايي از تتابع اضافات در وقفنامه حاج حسن ملک: ضماير صافيه ارباب صدق و صفا - سالکان مسالک شريعت - شمع مرآت ازلي - تحصيل درجات عاليات اخرويه - مراتب امور دنيويه - صدقات جاريات وقف - وقف مخلد صحيح شرعي - حبس مؤبد دائمي- مصارف مزبوره مسطوره - املاک مرقومه‌ي موقوفه - مخارج تعمير مدرسه‌ي جديد البناي خود جناب واقف - طبقات حضرات آقايان مدرسين و طلاب ساکنين - طلاب ساکن مدرسه - کتابخانه‌ي خود مدرسه - طلاب فقير قابل- به قصد والدين واقف - اوقات وفات واقف - قاري درست خوان متدين - يک نفر روضه خوان قابل صحيح خوان - اوقات حيات جناب واقف - عوارضات ديواني املاک

ظرف‌هاي مکان و زمان

شناخت ظرف‌هاي زمان و مکان به عنوان يکي از اجزاي زباني از اهميت زيادي برخوردار است. نمونه‌هايي از ظرف‌هاي زمان و مکان به کار رفته در سند مورپژوهش را ذکر مي‌نماييم. ظرف زمان: سال - شب - روز - ماه رمضان - شهر صفر المظفر ظرف مکان: کتابخانه - مستراح - بيت الخلا - قبر - قنوات (جمع قنات است و به مجرايي گفته مي‌شود که براي خارج کردن آب در زمين حفر مي‌کنند) - آب انبار - شيوه جمع بستن واژگان در سند بررسي شده: جمع واژگان فارسي و عربي در اين وقفنامه به گونه‌هاي مختلف ديده مي‌شود که نمونه‌هايي از هر کدام ذکر مي‌گردد. - جمع مکسر: اين نوع جمع از قاعده خاصي پيروي نمي‌کند و داراي وزن‌هاي سماعيِ فراواني است مانند: طلاب جمع طلبه - خيرات جمع خير - مبرات جمع بر - ضماير جمع ضميرها - خواطر جمع خاطر - مسالک جمع مسلک - مراتب جمع مرتبه - امور جمع امر - لذات جمع لذت - نفايس جمع نفيس - مزارع جمع مزرعه- اشخاص جمع شخص - اعيان جمع عين - املاک جمع ملک - مصارف جمع مصرف - بحار جمع بحر- اوقات جمع وقت - عموم جمع عامه - فقرا جمع فقير - رعايا جمع رعيت - معاصي جمع معصيت - علما جمع عالم - ماليات جمع ماليه - اولاد جمع ولد - جمع بستن واژگان با نشانه‌ي جمع «ات»: همان گونه که مي‌دانيم «ات» از نشانه‌هاي جمع عربي است و چنان که در مثال‌ها خواهيم ديد جمع بستن واژگان به اين شيوه نسبت به ساير نشانه‌هاي جمع از بسامد بيشتري برخوردار بوده است مانند: رقبات - خيرات - درجات - دهات - مستقلات - تعميرات - ملزومات - حجرات - حضرات - موقوفات - عوارضات - قنوات جمع قنات - جمع بستن واژگان با نشانه‌ي جمع «ين» که از نشانه هاي جمع عربي است مانند: ساکنين - مدرسين - والدين - جمع بستن واژگان با نشانه‌ي جمع فارسي «ان»: سالکان - آقايان - جمع بستن واژگان با نشانه‌ي جمع فارسي «ها»: بام‌ها - شب‌ها

مطابقت صفت و موصوف در مذکر و مونث بودن

در گذشته بسياري از اديبان فارسي زبان که زبان عربي را هم خوب مي‌دانستند، بدون تأمل در حد و حدود منطقي در گرفتن کلمه‌هايي از زبان عربي، فکر مي‌کردند که در جايي که کلمه‌اي عربي به کار مي‌برند، بايد پيرو قاعده‌هاي عربي حاکم بر آن کلمه باشند. از اين رو بسياري از نويسندگان کلاسيک اين قاعده‌ي مطابقت صفت و موصوف را، که يک قاعده دستوري زبان عربي است، در زبان فارسي رعايت مي‌کردند. نمونه‌هاي زير از سند بررسي شده آورده شده است: صدقات جاريات، درجات عاليات. استفاده از واژگان، ترکيبات و جمله‌هاي عربي در متن وقفنامه مي‌توان گفت که از نيمه دوم قرن پنجم هجري بود که تا چندين قرن، زمينه‏هاي ورود نثر فارسي به يک دوره‏ي خاص، فراهم گرديد. واژه‏هاي فراواني از زبان عربي به نثر فارسي وارد شد و استفاده‌ي بي حد و حصر از زبان عربي در نوشتار از خصايص فضل و علم شناخته مي‏شد. اين شيوه در آثار نثر فارسي محدود به زمان خاصي نبوده است و درقرن‌هاي متمادي مي‏توان بعضي از انواع اين سبک نوشتار را يافت. به طوري که در وقفنا‏مه‏اي که در اين پژوهش مورد بازخواني، بررسي و تحليل قرار گرفته، استفاده‌ي فراوان از لغات و واژگان زبان عربي به خوبي به چشم مي‌خورد:

>کاربرد واژگان عربي مفرد >کاربرد ترکيبات عربي

کاربرد واژگان عربي مفرد

علم - يقين - لهذا - محصول - تنقيه - ثانيا - بيتوته - اشتغال - اختبار - ترقي - ايضا - قابل - أعلم - أورع - ابتياع - مستمرا - اطعام - معمول - تمليک – عموم

کاربرد ترکيبات عربي

ضماير صافيه - لاحق الذکر - الأقدم فالأقدم - جديد البنا - طاب ثراه - دخول الجنة مثواه - بيت الخلا - بيت التخليه - حق النظاره - نافذالحکم آوردن آيه‌هايي از قرآن کريم: و ما تقدموا لأنفسکم من خير تجدوه - کل شيئ هالک إلا وجهه استناد به احاديث مانند اين حديث از پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله: «إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاثه؛ صدقة جاريه و علم ينتفع به و ولد صالح يستغفر له» به معني: «چون انسان درگذرد دنباله‌ي کار او بريده شود مگر از سه چيز؛ صدقه‌ي که همواره در جريان باشد (يعني همانند وقف هميشگي و ماندگار باشد)، علمي که ديگران از آن سود برند و فرزند صالحي که براي او طلب استغفار کند». به کاربردن کلمات تنوين دار: نقدا - جنسا – ايضا بررسي وقفنامه از حيث روابط معنايي ميان واژگان معناشناسي (Semantics)، دانش بررسي و مطالعه‌ي معاني در زبان‌هاي انساني است. به طورکلي، بررسي ارتباط ميان واژه و معنا را معناشناسي مي‌گويند. معنا شناسي از لغت يوناني semantika گرفته شده و جمع آن semantias به معني علم مطالعه‌ي معنا مي‌باشد. اين علم معمولا بر روي رابطه بين دلالت کننده‌ها مانند لغات، عبارت‌ها، علايم و نشانه‌ها و اين که معاني‌شان براي چه استفاده مي‌شود تمرکز دارد. حوزه‌ي معني بيش از ديگر سطوح زبان در برجسته سازي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. به اين ترتيب صنايعي از قبيل استعاره، مجاز، تشبيه و... که به صورت سنتي در چارچوب بديع معنوي و بيان مطرح مي‌شده بيشتر در چارچوب هنجارگريزي معنايي قابل بررسي هستند. [۱] در ادامه به مهم‌ترين عوامل معنايي مؤثر در به وجود آمدن برجسته سازي ادبي در وقفنامه‌ي مورد پژوهش شامل: تشبيه مجاز، هم معنايي، تضاد معنايي، ترکيبات عطفي، شمول معنايي در سطح واژه و باهم‌آيي واژگاني اشاره مي‌نماييم.

>هم‌معنايي ضمني(ترادف) >تقابل واژگان (تضاد معنايي) >شمول معنايي در سطح واژه >نمونه‌هايي از شمول معنايي در سند بررسي شده >آوردن واژگاني با بار عاطفي مثبت و منفي >توازن واژگاني و آوايي >تکرار >تکرار هم‌خوان يا يک صامت در دو يا چند واژه >اشتقاق يا هم ريشگي واژگان >عناصر به کاررفته در وقفنامه >به کاربردن ترکيبات و جملات نعتي عربي >باهم آيي هاي واژگاني >شاخص شخصي و شاخص اجتماعي(القاب و توضيحات) >عناوين قبل و يا بعد از اسم‌ها >اوزان و مقاديربه کار رفته در وقفنامه >شرح واژگان دشوار

هم‌معنايي ضمني(ترادف)

هم‌معنايي که در دستور سنتي قديم از آن به نام ترادف معنايي ياد شده از جمله‌ي مباحث معني شناسي به شمار مي‌رود که در بررسي و تحليل ساخت واژگاني يک متن از نظر معنايي مورد توجه قرار مي‌گيرد. هم معنايي هنگامي جلوه مي‌کند که در متن، دو صورت زباني متفاوت با معناي يکسان به کاررفته باشد. در هم‌معنايي، واحد هاي واژگاني که داراي معناي يکسان هستند مي‌توانند جانشين يکديگر شوند. [۲] جورج يول از زبان شناسان اروپايي در اين رابطه مي‌نويسد: «هم معناها عبارتند از دو يا چند صورت، با رابطه‌ي معنايي خيلي نزديک که اغلب در جمله‌ها قابل جانشيني با همديگرند». [۳] کاربرد واژگان هم معنا در وقفنامه‌ها اغلب موجب زيبايي کلام شده است. نمونه‌هايي از وجود اين مفهوم زباني را در وقفنامه‌ي حاج حسن ملک ذکر مي‌نماييم: خيرات و مبرات - صدق و صفا - علم و يقين - مخفي و پوشيده - نفايس و زخارف - وقف مخلد صحيح شرعي و حبس مؤبد دايمي- جنت و رضوان - بيت التخليه و مستراح - حصير و بوريا - خارج شدني و بيرون شدني- وجوه خيرات و صدقات تقابل واژگان (تضاد معنايي) يکي ديگر از مواردي که در بررسي ساخت واژگاني يک متن از نظر معنايي مي‌بايست مورد توجه و بررسي و تحليل قرار گيرد تقابل معنايي است که در سنت مطالعه‌ي معني با عنوان تضاد معنايي از آن ياد مي‌شود. [۴] زبان شناسان دو صورت متفاوت با معناهاي مخالف را متضاد گويند. [۵] نمونه‌هايي از تقابل واژگان در وقفنامه مورد پژوهش: نقدا و جنسا - جزيي و کلي - شب و روز - صبح و شب

شمول معنايي در سطح واژه

از ديگر مباحث معناشناسي «شمول معنايي در سطح واژه» است و آن بدين معناست که مفهوم يک واژه، مفهوم يک يا چند واژه را دربربگيرد. براي مثال واژه‌ي «خير و بر» (به کسره‌ي «خ» و «ب») درعبارت «در آمد موقوفه را همه ساله به هر مصرف خير و بري که مطلوب دانند برسانند و....» واژه‌ي شامل ناميده مي‌شود و هر امر خيري را از قبيل: کمک به فقرا و مستمندان، تعمير مساجد، افطار و اطعام روزه داران، کمک به در راه ماندگان و...؛ زير شمول آن به حساب مي‌آيند. همچنين واژه‌ي «اقارب» واژه‌ي شامل است و «اقارب امي» و «اقارب ابي» يعني خويشاوندان مادري و پدري زير شمول آن محسوب مي‌گردند. [۶] بنابراين هنگامي که معناي يک صورت، معناي صورت ديگر را در بگيرد، رابطه‌ي آن‌ها را شمول معنايي گويند. وقتي که ما رابطه‌ي شمول معنايي را بررسي مي‌کنيم، اساسا در پي معناي کلمه‌هايي هستيم که داراي نوعي سلسله مراتبند. [۷]

نمونه‌هايي از شمول معنايي در سند بررسي شده

خيرات؛ واژه‌ي شامل است و شامل تمام کارهاي خير مي‌شود - مبرات؛ واژه‌ي شامل است و شامل همه‌ي کارهاي نيک مي‌شود - کتاب؛ واژه‌ي شامل است و شامل انواع کتاب‌هاي درسي ديني مي‌شود آوردن واژگاني با بار عاطفي مثبت و منفي يکي از مباحث مطروحه در سطح بررسي واژگاني از نظر معناشناسي کاربردي، بار عاطفي واژگان است. [۸]

بدين معنا که مخاطب در مواجهه با يک واحد واژگاني، ناخود آگاه در خود واکنش مثبت و يا منفي احساس مي‌کنند. در سند بررسي شده واژگاني همچون: أعلم و أفقه و أورع علماي بلد واکنش مثبت خواننده را در بر دارند و در مقابل ترکيبات «ارتکاب معاصي- اتمام عمر و سر آمدن عمر» داراي بار عاطفي منفي بوده و واکنش منفي مخاطب را به دنبال دارند.

توازن واژگاني و آوايي

محرران نوشته جات شرعي در هنگام نوشتن وقفنامه‌ها، واژگاني را به کار برده‌اند که نوعي توازن را به وجود آورده و منجر به نظم‏آفريني و تناسب موسيقايي در کلام مي‌شود که در اصطلاح سنتي، ترصيع ناميده مي‌شود. صنايعي که از طريق توازن به وجود مي‌آيند از ماهيتي يکسان برخوردار نيستند به همين دليل گونه‌هاي توازن را بايد در سطوح متفاوتي بررسي کرد. براي توصيف انواع توازن به سه سطح تحليل آوايي، واژگاني و نحوي نياز است. [۹] چنان که در نمونه زير، از وقفنامه‌ي حاج حسن ملک، آوردن چندين جفت واژه به صورت قرينه با يکديگر همگوني ناقص را به وجود آورده است. «شمع مرآت ازلي و نور يقين ابدي»، «باعث نجات و رافع درجات»، «عمدة الأعيان و الأبرار و زبدة الأشراف و و الأخيار»، «وقف مخلد و حبس مؤبد»

تکرار

تکرار موجب وزن و آهنگ و برجستگي در کلام مي‌شود. تکرار هم مي‌تواند در سطح واژه انجام شود و هم در سطح هم‌خوان‌هاي واژه ومصوت‌ها نمود پيداکند. تکرار، غالبا سخن را آراسته‌تر مي‌کند. ساختار منظمي به آن مي‌بخشد و موسيقي کلام را پديد مي‌آورد. مقصود از تکرار، انديشه‌اي را برجسته ساختن يا به جنبه‌اي از يک تفکر، جلوه‌ي ويژه‌اي بخشيدن است. بي گمان هر تکراري به خودي خود بر زيبايي سخن نمي‌افزايد. آن چه زيبايي مي‌آفريند سبک گفتاري است، نه تکرار پيام. نمونه‌هايي از تکرار در وقفنامه ي حاج حسن ملک ذکر مي‌گردد. تکرار واژه: آقا محمد آقا - آقاي حاجي آقا کمال

تکرار هم‌خوان يا يک صامت در دو يا چند واژه

خواطر عاطر(تکرار هم‌خوان پاياني«طر») - شامل حال خيريت مآل (تکرار صامت ل) - جناب شرافت نصاب نبالت انتصاب (تکرار همخوان پاياني«اب») - از قبيل تنقيه قنوات(تکرار صامت ق) - مدرسه‌ي مسطوره (تکرار صامت «س») - قبر و قرائت(تکرار صامت آغازين ق) - قهوه و قليان(تکرار صامت آغازين ق) - معاصي و عصيان و معصيت(تکرار صامت‌ها «ص» و «ي»)

اشتقاق يا هم ريشگي واژگان

در جفت واژه‌هاي زير هم ريشگي و مشتق شدن يک واژه از واژه‌ي ديگر به خوبي ديده مي‌شود که موجب به وجود آمدن آهنگ و موسيقي کلام شده است. سالکان مسالک - معاصي، عصيان و معصيت

عناصر به کاررفته در وقفنامه

عناصر مادي به کار رفته در وقفنامه‌ها از محيط طبيعي، شيوه‌هاي توليد و سبک زندگي انسان‌ها تبعيت مي‌کند. در عين حال مي‌توان تأکيد کرد که عناصر غيرمادي به کار رفته در وقفنامه‌ها نيز نشان دهنده‌ي نوع اعتقادات، باورها و به طور کلي نگرش‌هاي جامعه اي است که موقوفه‌ها در آن شکل گرفته‌اند. شناخت عناصر به کار رفته در وقفنامه‌ها از جنبه‌هاي زير داراي اهميت است. لازم به توضيح است مثال‌ها همگي از وقفنامه‌ي حاج حسن ملک ذکر گرديده است: - آشنايي با ابزار، لوازم، وسايل و اشيايي که در هر دوره مورد استفاده مردم بوده است. مانند: قليان. - انواع خوراکي‌ها مانند: روغن- چاي- قهوه

به کاربردن ترکيبات و جملات نعتي عربي

اين گونه ترکيبات معمولا براي حمد و ستايش خداوند متعال، پيامبر بزرگ اسلام صلّي الله عليه و آله، امامان معصوم عليهم‌السلام و در برخي موارد نيز در مقام دعا و ستودن شخص واقف به خاطر اقدام خيرخواهانه‌ي او در وقف اموالش و يا بزرگان ديني استفاده مي‌شود و عمدتا به زبان عربي مي‌باشد. در ادامه ترکيبات نعتي عربي به کار رفته در وقفنامه‌ي حاج حسن ملک را ذکر مي‌نماييم: تبارک و تعالي (يعني خداوندي که هم صاحب برکت و هم بلند مرتبه است.) طاب ثراه و جعل الجنة مثواه(يعني طيب و طاهر باشد خاک قبر او و خداوند بهشت را جايگاه او قرار دهد). اللّهم أرزقه أجرا عظيما(يعني خداوند اجر و پاداشي بزرگ را رزق و روزي او کند).

باهم آيي هاي واژگاني

کروث از زبان شناسان اروپايي با هم‌آيي را به کاربردن واژگاني مي‌داند که طبق عادت با هم به کار مي‌روند [۱۰] واژگان با هم آيند به لحاظ ارتباط معنايي که ميان دوواژه ديده مي‌شود نيز در کنارساير عوامل ذکر شده، مي‌تواند نقش عمده‌اي در برجسته سازي ادبي در وقفنامه‌ها ايفا کند. در يک نگاه کلي به واژگان با هم آيند مي‌توانيم آن‌ها را در يکي از دسته‌هاي زير قرار دهيم: - ترکيبات غير فعلي: توفيق رفيق- مرحوم مبرور- شهر صفر المظفر- ماه مبارک رمضان - ماه محرم الحرام - ترکيبات فعلي: رهبري نمودن، مشاهده نمودن، جاري شدن، خارج شدن، روضه خواندن، حق داشتن، وقف کردن، حبس کردن، صرف نمودن. شاخص شخصي و شاخص اجتماعي(القاب و توضيحات) شاخص شخصي و شاخص اجتماعي که در ادب سنتي از آن تحت عنوان«القاب و توضيحات» ياد مي‌کنند نيز از ديگر موضوعات مهم در «معني شناسي» مي‌باشد. [۱۱] که مورد استفاده محرران (نويسندگان) وقفنامه‌هاي دوره قاجاريه بوده است. در سند بررسي شده نيز براي شخص واقف و افراد مشهور ديگر از شاخص‌هاي شخصي و اجتماعي مختلفي استفاده شده که به آن اشاره مي‌شود: «جناب شرافت نصاب نبالت انتساب عمدة الأعيان و الأبرار و زبدة الأشراف و الأخيار افتخار الحاج و التجار، الحاج حسن تبريزي الأصل و سلطان آبادي المسکن، الملقب به حاج ملک التجار»، «مر حوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه خلد آشيان الغريق بحار رحمة الله تعالي حجة الأسلام آقاي حاج سيد محمد باقر طاب ثراه و دخول جنة مثواه»، «جناب مستطاب سرکار بندگان شريعتمدار آقاي حاجي آقا کمال».

عناوين قبل و يا بعد از اسم‌ها

از جمله ويژگي‌هاي نثر در دوره‌ي قاجاريه به ويژه در نوشته جات شرعي، تطويل و اطناب در تمامي نوشتار، به ويژه قبل از آوردن لقب و يا اسم فرد صاحب منصبان بود که اين مسأله در آن روزگار از زمره‏ي محاسن بود. به طوري که بالاترين حد اطناب در نثرهاي انشايي آن دوره از قبيل آثار منشيان و کاتبان مشهود است. عناوين مذکور به يکي از دلايل زير به کار مي‌رفته است.(نمونه‌ها از وقفنامه‌ي حاج حسن ملک ذکر مي‌گردد): حاج سيد محمد باقر: ذکر کردن عنوان «حاجي» و«سيد» قبل از نام «محمد باقر» به ترتيب نشانه‌ي سفر زيارتي شخص به خانه‌ي خدا و سيادت پدر فرد مورد نظر دارد- مشهدي غلامعلي: عنوان مشهدي نشان از سفر زيارتي شخص به مشهد مقدس مي‌باشد- حاج قربانعلي: عنوان «حاجي» نشانه‌ي سفر زيارتي مي‌باشد - آقا محمد آقا: ذکر عنوان«آقا» نشانه‌ي جنسيت و همچنين احترام به شخص است- آقا ميرزا ابراهيم: عنوان ميرزا براي اداي احترام است - آقاي حاجي آقا کمال: عنوان «آقا» براي احترام و «حاجي» نشانه‌ي سفر زيارتي آن شخص است. ترکيبات عطفي: آوردن ترکيبات عطفي يکي از نيازهاي غريزي و طبيعي زبان است که خواستگاه آن کشش انسان به موازي‌ها و تناسب‌هاي موسيقايي است. [۱۲] در همه‌ي ترکيبات عطفي جدا از يکساني مقوله‌ي دستوري، ارتباط معنايي ميان «الف و ب» مشهود است که يا «الف و ب» با هم تقابل معنايي دارند، يا هم معنايي دارند و يا باهم آيي معنايي در آن‌ها ديده مي‌شود. بنابراين در ترکيبات عطفي هم تناسب موسيقايي و هم ارتباط معنايي ميان دو ترکيب عطف داده شده موجب ايجاد برجستگي در کلام مي‌شود. [۱۳] مانند نمونه‌هاي زير از وقفنامه‌ي حاج حسن ملک: اجاره و محصول- نقدا و جنسا- جنت و رضوان- قهوه و قليان- صدق و صفا- خيرات و مبرات- علم و يقين

اوزان و مقاديربه کار رفته در وقفنامه

اوزان و مقادير به اصطلاحاتي گفته مي‌شود که براي‌ واحدهاي‌ اندازه‌گيري‌ کميت‌هاي‌ گوناگون‌ استفاده مي‌شده است. در مباحث اوزان‌ و مقادير تاريخي‌، 3 کميت‌ وزن‌، حجم‌ و طول‌ به‌ عنوان‌ کميت‌هاي‌ اساسي‌ بررسي‌ مي‌شود. در منابع‌ تاريخي‌، اطلاعات‌ بسياري‌ درباره‌ي نسبت‌ واحدها با يکديگر وجود دارد که‌ در صورت‌ معلوم‌ بودن‌ هر يک‌، اندازه‌ي ديگري‌ معلوم‌ مي‌شود. همچنين‌ بايد توجه‌ داشت‌ که‌ در مقايسه‌ با واحدهاي‌ عرفي‌، واحدهاي‌ شرعي‌ از ثبات‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ برخوردار بوده‌، و در سرزمين‌هاي‌ مختلف‌ اسلامي‌ به‌ طور مشترک‌ به‌ کار مي‌رفته‌اند. اوزان و مقادير به کاررفته در وقفنامه مورد پژوهش عبارتند از: دانگ = به يک ششم ملک گفته مي‌شود. [۱۴] تومان= در دوره‌ي قاجاريه، واحد پول ايران و معادل«ده قران» و «ده هزار دينار» بوده است. [۱۵] من= به فتحه‌ي «م» از مقياس‌هاي وزن است به مقدار 40 سير و تقريبا معادل 3 کيلو گرم. [۱۶] دينار= از کلمه‌ي لاتيني«دناريوس» denarius گرفته شده است. به معني سکه‌ي طلا که در گذشته رواج داشته و به وزن 4 گرم بوده است. در فارسي يک صدم ريال ايران را گويند؛ در گذشته به يک هزارم «قران» يا «ريال» گفته مي‌شد. [۱۷]

شرح واژگان دشوار

مرآت: آيينه- خواطر: خواطر جمع خاطر به معني انديشه و تفکر- عواطر: جمع عطر به معني چيز خوشبو و معطر- نفايس: جمع نفيسه، چيزهاي گرانبها و با ارزش- زخارف: زر و زيور- نقش و نگار، زيبايي‌ها و تجملات- درجات: گناهان- اختبار: کسب آگاهي، خبر گرفتن، آزمايش گرفتن- معاصي: گناهان- بلد: سرزمين، ديار- ابتياع: خريداري، فقه و اصول و مقدمات: نام کتاب‌هاي درسي دانشجويان مدرسه‌ي علوم ديني است- ضبط: نگهداري کردن- ماه صيامي: ماه رمضان؛ صيام جمع صوم و به معني روزه گرفتن و روزه دار بودن است- تنقيه: پاکيزه و تمييز کردن- قنوات: به مجرايي گفته مي‌شود که براي خارج کردن آب در زمين حفر مي‌کنند- علقه: به ضمه‌ي «ع» به معني وابستگي و دلبستگي داشتن است.

نتيجه گيري

نتايج به دست آمده از بررسي و تحليل ساختار واژگاني ومعنايي وقفنامه‌ي حاج حسن ملک متعلق به دوره‌ي قاجاريه به صورت فهرست وار ذکر مي‌گردد:

1. نثر به کاررفته در وقفنامه‌هاي دوره قاجاريه عموما نثري منشيانه و آکنده از سجع و ديگر صنايع ادبي است. همچنين مقدمه‌ي وقفنامه‌ها غالبا نثري موزون و مسجع دارند که همين امر موجب ايجاد موسيقي در کلام شده است. معمولا در انشاء مقدمه وقفنامه‌ها علاوه بر درهم آميختن جملات و کلمات و عبارات عربي و فارسي به صورت سجع و موزون، آيات قرآن کريم نيز جايگاهي ويژه دارد.

2. با وجود آن که سبک نثر در قرن سيزدهم و چهاردهم هجري قمري رو به سادگي رفته بود ولي همچنان ميل به استفاده از واژگان و ترکيبات عربي درپاره‌اي از متون نثر فارسي به ويژه در نوشته‌هاي علماء ديده مي‌شد. به طوري که در وقفنامه‌ي بررسي شده کاربرد بارز زبان عربي با آوردن واژگان مفرد (20 واژه)، ترکيبات عربي(11 ترکيب)، آيات قرآن کريم (2 مورد)، جملات عربي(11 جمله)، واژگان تنوين دار(3 واژه)، عبارات و جملات نعتي در مدح و ستايش اشخاص و بزرگان ديني(3 مورد) مشهود مي‌باشد.

3. نوع نگارش هر وقفنامه و تعبيرات متفاوت و اصطلاحات به کار رفته در آن نه تنها حکايت از نوع تفکر و انديشه‌هاي مذهبي، اجتماعي و فرهنگي آن عصر دارد بلکه در حوزه‌ي سند شناسي نيز در خور توجه بوده و مورد استفاده‌ي پژوهشگران حوزه زبان شناسي مي‌باشد. اين وقفنامه نيز همچون ديگر وقف‌نامه‌ها يکي از بهترين منابع ادبي و زباني و فرهنگي محسوب مي‌شود؛ زيرا حاوي نکات، واژگان و ادبياتي هست که سهمي بسياري در غني‌سازي زبان فارسي دارند.

4. اگر چه پيشنيان تتابع اضافات (آوردن چند واژه پشت سر هم و اتصال آنها به وسيله‌ي کسره‌ي اضافه) را مخل فصاحت مي‌دانستند، وليکن برخي ديگر از صاحب نظران علم بديع بر اين باورند که اگر تتابع اضافات از فصاحت کلام نکاهد، آوردن آن در جمله، مجاز است به طوري که مشاهده کرديم در سند بررسي شده مجموعا 73 واژه به وسيله‌ي کسره‌ي اضافه به يکديگر متصل شده و بعد موسيقايي کلام را بيشتر و آن را آهنگين‌تر ساخته است.

5. يکي ديگر از عناصر زباني به کار رفته در اين سند اوزان و مقاديري است که پي بردن به مفهوم هريک از آن‌ها براي شناخت و درک صحيح متن وقفنامه لازم و ضروري است.

6. عناصر به کاررفته در اين وقفنامه نيز در نوع خود قابل توجه بوده و اهميت زيادي دارد. بسامد کاربرد هريک از عناصر به کاررفته در اين وقفنامه بدين شرح بوده است: اشياء و لوازم و ابزار(1 مورد)، خوراکي‌ها (3مورد).

7. مطابقت دادن صفت و موصوف در مذکر و مؤنث بودن اگر چه ضروري نبوده و امروزه مرسوم نيست وليکن چنان که مشاهده شد در اين سند وقفي 4 واژه با نقش نحوي صفت و موصوف از نظر مذکر و مؤنث بودن با يکديگر مطابقت داده شده‌اند.

8. وجود روابط مختلف معنايي در ميان واژگان همچون: تقابل(8 مورد)، هم‌معنايي يا ترادف(22 واژه)، باهم آيي‌هاي واژگاني(14 مورد)، ترکيبات عطفي(7 مورد) و شمول معنايي در سطح واژه (8 مورد) نشانه‌ي غني بودن اين وقفنامه همانند ديگر وقفنامه‌هاي روزگار قاجاريه از نظر معنايي مي‌باشد.

9. در اين وقفنامه واژگان با استفاده از نشانه‌هاي جمع فارسي و عربي جمع بسته شده‌اند به طوري که جمع بستن واژگان با نشانه‌ي جمع عربي«ات»12 مورد، نشانه جمع عربي«ين» 3 مورد، نشانه جمع فارسي«ان» 2 مورد، نشانه جمع فارسي«ها» 2 مورد و جمع بستن واژگان به شيوه‌ي مکسر 31 مورد بسامد کاربرد داشته است.


10. از ديگر نکات دستوري که در اين سند به چشم مي‌خورد مي‌توان به اتصال حرف اضافه‌ي «به» به ابتداي اسامي و ضمايربا 5 مورد بسامد کاربرد و حذف اسم، فعل و يا ضمير به قرينه لفظي با 6 مورد بسامد کاربرد اشاره نمود.


11. عناوين استفاده شده قبل و يا بعد از اسم اشخاص نيز از اجزاي مهم زباني اين وقفنامه به شمار مي‌رود که مجموع عناوين استفاده شده، 7 عنوان بوده است.

پانویس

  1. فصلنامه وقف؛ میراث جاویدان، شماره ی72، ص51.
  2. از زبان شناسی به ادبیات، ج1، ص125.
  3. نگاهی به زبان(یک بررسی زبان شناسی)، ص141.
  4. از زبان شناسی به ادبیات، ج1، ص35-38.
  5. نگاهی به زبان (یک بررسی زبان شناسی)، ص141.
  6. اسناد بلوک غار وفشابویه، ص12-13.
  7. نگاهی به زبان(یک بررسی زبان شناختی)، ص142 .
  8. فصلنامه وقف؛ میراث جاویدان، شماره ی 4، ص67.
  9. از زبان شناسی به ادبیات، ج1، ص207.
  10. .cruse” D.A.(1986).lexical semantics.cambridge university press-page 40.
  11. از زبان شناسی به ادبیات، ج1، ص61-62.
  12. موسیقی شعر، ص284-285.
  13. همان، ص250.
  14. فرهنگ فارسی عمید، ص586.
  15. همان، ص436 .
  16. همان، ص1120 .
  17. همان، ص626..