تجاوزات رژیم صهیونیستی به مساجد فلسطین اشغالی از سال 1948

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

نویســنده:ابراهیم عبد الکریم

مترجم:علی زاهد پور

چکیده

پژوهش حاضر [۱] روند هتک حرمت و تخریب مساجد فلسطین به دست رژیم صهیونیستی را از سال 1948 م به بعد بیان می‏ کند. سپس از دست ‏اندازی مقامات اسرائیلی بر بسیاری از مساجد و ساختمان ‏های وقفی دیگر سخن می ‏گوید. این دست‏ اندازی با هدف تغییر کاربری و یا تخریب آنها، از سوی نهادهای صهیونیستی و شهرک ‏های یهودی‏ نشین صورت گرفته و می ‏گیرد. بخش بعدی پژوهش نمونه ‏هایی مستند از موارد تجاوزات رژیم صهیونیستی به مساجد موجود در شهرها و مناطق فلسطینی را ارائه می ‏کند. این مساجد و اماکن مذهبی به ترتیب جغرافیایی از شمال و ساحل دریای مدیترانه تا وسط فلسطین اشغالی و نهایتاً منطقه نقب در جنوب این کشور فهرست شده است.

این مقاله درباره برخی مساجد به تفصیل سخن می‏ گوید؛ چرا که نماد روشنی از چالش تلخ کنونی میان عرب‏ های داخل فلسطین اشغالی و رژیم صهیونیستی است. چالشی در راستای دفاع از هویت عربی ـ اسلامی فلسطین که آزادسازی املاک اوقاف اسلامی پیروزی مهمی در این عرصه به شمار می‏ رود.

مقدمه

در راستای تلاش ‏های صهیونیستی که از سال 1948م با هدف از بین بردن هویت اسلامی و عربی مناطق اشغالی فلسطین صورت گرفته است، مساجد فلسطین اشغالی که نماد حضور عرب ‏های مسلمان و اصالت آنان در سرزمینشان است، به شکل‏ های مختلف هتک حرمت شده ‏اند، حال آنکه این بناها نه فقط به خاطر مکان عبادت بودنشان دارای اهمیتند که به سبب وقفی و تاریخی بودنشان نیز باید از گزند تغییرات مصون بمانند.

اطلاعات اجمالی از تخریب ‏ها

در خلال جنگ 1948م، مساجد فلسطین هدف هجوم و تخریب صهیونیست ‏ها قرار گرفت و بر اثر بمباران توپخانه و عملیات انفجاری، به ده‏ ها باب از آنها در شهرها و روستاهای فلسطین خسارات سنگین وارد شد. امری که نشان‏ دهنده کینه صهیونیست‏ ها از نمادهای اسلامی این سرزمین است [۲] روند تخریب عبادتگاه ‏های اسلامی که از حملات 1948 در امان مانده بودند، در سال‏های بعد ادامه یافت. در نتیجه از 313 مسجد واقع در منطقه تحت تصرف رژیم صهیونیستی، تنها حدود 200 باب سالم ماند [۳]

مقامات صهیونیستی با محو خرابه ‏های باقی‏مانده از روستاهای عربی ویران، این روستاها را به طور کامل از میان برداشتند، به طوری که تا ماه تشرین ثانی/نوامبر 1953م، 161 روستای عربی، به طور کامل از صفحه روزگار محو شد [۴] با فرارسیدن نیمه نخست دهه شصت، صهیونیست‏ ها آخرین مرحله از پاکسازی مناطق اشغالی را با شعار «پاک ‏کردن مناظر طبیعی اسرائیل» آغاز کردند و آنچه از نشانه ‏های آن روستاها و شهرها و به قول آنها «صحنه‏ های ناهنجار» باقی‏مانده بود، کاملاً از بین بردند [۵]

روزنامه‏ های صهیونیستی در تابستان 1965 از سلسله اقداماتی برای محو روستاهای عربی پرده برداشتند که با هدف از بین بردن هر گونه نشانه عربیت سرزمین ‏های اشغالی صورت می ‏گیرد. این اقدامات تحت پوشش پروژه‏ های زیباسازی برای جلب جهانگردان بود. در این خصوص روزنامه هاآرتص در 13/8/1965 نوشت: «دائره أراضی إسرائیل» تصمیم گرفته است بقایای همه روستاهای عربی متروک در سراسر کشور را از بین ببرد.

این کار البته شاید سبب دیگری هم داشت و آن اینکه شمار کسانی که از روستاهای خود کوچ داده‏ شدند و در دیگر نقاط اسرائیل سکنی گزیده ‏اند بسیار است و بیشینه آنها با دیدن روستاهای سابق و منازل مسکونیشان که از دسترسشان به دور است اندوهگین می‏ شوند و حسرت آن را می‏ خوردند. این امر سبب شده که مقامات اسرائیلی معتقد شوند با از بین بردن این روستاها، صاحبان اصلی دیگر به یاد آنها نخواهند افتاد [۶]

باز روزنامه ها آرتص در 6/9/1966م اخباری را در همین موضوع منتشر کرد. این روزنامه در مقاله ‏ای با عنوان «تداوم انهدام روستاهای متروک» نوشت: انهدام این روستاها که در سال 1965 متوقف شد، دوباره از سر گرفته شده است؛ از این روست که روستای روبین نبی در نزدیکی مرزهای لبنان تخریب و ساختمان‏ های آن نیز با بلدوزر صاف شد.

در آن روزها، پس از نشر این مطالب، عضو عربی کنیسه / پارلمان اسرائیل «توفیق طوبی» پرسش ‏هایی را خطاب به نخست ‏وزیر وقت اسرائیل لیفی اِشکول درباره گزارش این روزنامه مطرح ساخت. پرسش ‏ها این بود:

-آیا نخست وزیر از تصمیم مدیر «دائره أراضی إسرائیل» مبنی بر منهدم کردن روستاهای عربی متروک و سپس صاف کردن آنها به گونه‏ ای که هیچ اثری از آنها باقی نماند، آگاه است؟!

ـ وجود این روستاهای مهجور و نیز خانه ‏های آنها چه زیانی دارد که چنین تصمیمی برای محو کلی آنها گرفته شده است؟!

ـ آیا نخست ‏وزیر آمادگی دارد در این تصمیم مدیر «دائره أراضی إسرائیل» بازنگری کرده، آن را لغو کند و از محو روستاهای عربی متروک جلوگیری کند؟!

پس از طرح این پرسش‏ها و به طور دقیق در 6/2/1967، اشکول چنین پاسخ گفت: هیچ هدف سیاسی در پشت سیاست محو منازل متروک در روستاها وجود ندارد؛ به ‏ویژه آنکه ما از اماکن مقدس نگهداری می ‏کنیم. و اما در خصوص سه پرسش فوق:

پرسش نخست: بله.

پرسش دوم: این مسئله با سیاست توسعه و احیای خرابی‏ ها که هر دولتی آن را در پیش می‏ گیرد در تضاد است.

پرسش سوم: پاسخ منفی است [۷]

دست‏ اندازی ‏ها و تجاوزات

با تسلط مقامات صهیونیستی بر سرزمین‏ ها و املاک وابسته به اوقاف اسلامی در فلسطین، مساجد بی‏ شماری به دستگاه‏ های مختلف واگذار شد و آنان نیز با تغییر کاربری، از این ساختمان‏ ها برای فعالیت ‏های خود استفاده کردند؛ و البته به آنها بی‏حرمتی ‏ها شد. بسیاری از آنها را ساکنان یهودی و سازمان‏ های صهیونیستی به عنوان رستوران، مشروب ‏فروشی، کاباره، موزه، اماکن سیاحتی، کنیسه، آغل حیوانات و... مورد استفاده قراردادند. در پاره‏ ای موارد نیز ساختمان ‏های مساجد متروک مکان ‏هایی برای بزهکاران یهودی شد.

بر اساس آمارهای میرون بنفنیستی (معاون سابق شهردار قدس اشغالی و مسؤول پژوهش‏ های مربوط به فلسطین) دست کم 90 مکان اسلامی در کشور، بعد از برپایی رژیم صهیونیستی در سال 1948 بلا استفاده ماند یا تغییر کاربری یافت [۸] بر اساس تحقیق شیخ کامل ریان رئیس «جمعیه الأقصی لرعایه الأوقاف الإسلامیه» [۹] اسرائیل تاکنون بر 000ر600ر1 دُونُم [۱۰]

از املاک وقفی دست انداخته، 1200 مسجد را منهدم کرده، 50 مسجد را به کنیسه تبدیل کرده و 50 مکان اسلامی را با تغییر نام آنها به عبادتگاه‏ های یهودیان متعصب اختصاص داده است. به عنوان مثال، مسجد شیخ سمعان در نزدیکی قَلقیلِیه [۱۱] امروزه به کنیسه شمعون بن یعقوب [۱۲] تغییر نام داده و شناخته می ‏شود [۱۳] خلاصه آنکه وضعیت اماکن مقدس اسلامی در فلسطین وضعیتی نگران ‏کننده و تأسف ‏بار یافته است؛ به گونه ‏ای که می‏ توان گفت: عملیات ترور این اماکن به معنای واقعی خود، به ‏ویژه پس از اعلان جنگ مقامات صهیونیستی بر ضد این اماکن و دارایی خود دانستن آنها، نیز جدال با عرب‏ های فلسطینی ساکن فلسطین اشغالی و از بین بردن دینشان با جدّیت دنبال می ‏شود.

روشن است که این جنگ صهیونیستی در راستای روند یهودی‏ سازی فلسطین صورت می ‏گیرد. روندی که سبب کوچاندن شهروندان اصلی عرب از سرزمین ‏های خود و جایگزین کردن یهودیان مهاجر شده است.

نیازی هم به گفتن نیست که پس از کوچاندن این شهروندان، روند دست ‏اندازی بر اوقاف و در ضمن آن عبادتگاه ‏ها و مساجد به طور خودکار صورت می ‏گیرد.

قابل توجه آنکه بیشتر مساجد باقی‏مانده، در «نقشه کلان اماکن مقدس فلسطین» گنجانده نشده‏ اند. این مساجد پس از تعمیر و از بین بردن همه آثار دینی ـ اسلامی، به عبادتگاه ‏‏های یهودی و مسیحی تبدیل می ‏شود. طبیعی است که مندرج نکردن این مساجد در «نقشه کلان» سبب رسمیت ‏نیافتن آنها شده، مانع از آن می‏ گردد که مسلمانان بتوانند آنها را ترمیم کنند.

به هر حال، در راستای ارائه تصویری از وضعیت گذشته و کنونی اماکن مذهبی مسلمانان و مساجد در فلسطین اشغالی و نیز آسیب‏ هایی که به هر کدام وارد شده است، در این مقاله بر روی برخی از شهرها و روستاها تمرکز شده است. تذکر این نکته هم ضروری است که تمام روستاهایی که صهیونیست‏ ها منهدم کردند، دارای مساجد کوچکی از دوران‏ های مختلف بوده که همه آنها از بین رفته و در این پژوهش از آن ها یاد نشده است.

شهرها و روستاها

صَفَد

پیش از سال 1948 در بیش از 15 مسجد این شهر [۱۴] نماز برپا می ‏شد، اما پس از افتادن این شهر در چنگال اشغالگران صهیونیست، روند یهودی‏ سازی گسترده آن شکل گرفت و شهری کاملاً یهودی شد؛ زیرا تمام عرب ‏های ساکن آن کوچانده شدند و صهیونیست‏ ها بر مساجد و خانه ‏ها و اراضی آن چنگ انداختند. از آن به بعد در هیچ یک از این 15 مسجد نمازی برگزار نشد که هیچ، همگی در اختیار یهودیان قرار گرفت. اینک فهرستی از این مساجد و خساراتی که بدان وارد شد ذکر می‏ گردد:

  • الجامع الأحمر (مسجد جامع سرخ): نام این مسجد به سبب سنگ قرمز صیقلی تعبیه ‏شده در آن است. ملک ظاهر بَیبَرس

[۱۵] در سال 674ق/1275م آن را بنا نهاد از این رو «جامع الظاهر بیبرس» هم نامیده شده است. این مسجد دار العلم اصلی شهر بود. سفرنامه ‏نویس ترک «اولیا چلپی» در برابر عظمت این مسجد حیران شده بود. وی در سفرنامه ‏اش گفته است که پوشش بیرونی گنبد مسجد و سر مناره‏ ها از سرب است. ساختمان این مسجد تا سال 1948 نسبتاً سالم مانده بود که بعد از آن صهیونیست‏ ها با ترمیم آن، مسجد را به کنیسه یهودی تبدیل کردند و همه آثار دینی و اسلامی بارز آن از بین رفت؛ به گونه ‏ای که یهودیان می‏ پندارند از قدیم کنیسه بوده است!

  • الجامع الجوکنداری: این مسجد در حاره الأکراد واقع شده و از مساجد مملوکی قدیمی است. این مسجد بعد از جنگ 1948 تخریب شد.
  • الجامع الیونسی (معروف به الجامع الکبیر یا جامع دار الحکومه یا جامع السوق): بزرگ‏ترین مسجد صفد بوده است. در اواخر دوره عثمانی به سال 1318ق/1900م ساخته شد و اکنون صهیونیست ‏ها آن را به موزه ـ گالری تبدیل کرده، در آن مجسمه و تابلوهای نقاشی به نمایش گذاشته می ‏شود و جهانگردان و هنرمندان از آن بازدید می ‏کنند. در نوشته ‏های صهیونیستی با تحریف پیشینه مسجد، آن را ساختمانی قدیمی ذکر کرده ‏اند.
  • جامع الصواوین (معروف به جامع الشیخ عیسی یا جامع السُّوَیقَه): از مساجد قدیمی صفد که صهیونیست ‏ها آن را منهدم کردند و تنها یک مناره آن را باقی گذاشتند.
  • جامع الشیخ نعمه (در نزدیکی قصر حاکم عثمانی در سوق السلطان): ساختمانی مربع ‏شکل که هر ضلع آن تقریباً 15 متر طول دارد. گنبدی عالی دارد و در آن نماز جمعه برگزار می‏ شده است. دیوارهای آن پوشیده از مرمر و کاشی است. این مسجد را حاج یاقوت بن عبد الله در سال 984م/1576م بنا نهاد. این شیخ نعمت که مسجد منسوب به اوست در بیرون ورودی جنوبی مسجد مدفون است. اکنون صهیونیست‏ ها آن را با تغییر کاربری به یهودی ‏ها سپرده ‏اند.
  • جامع الأمیر فیروز: در سده هشتم پیش از سال 727ق/1326م به دستور امیر نجم الدین فیروز یکی از امرای نقاره‏ خانه صفد تأسیس شد. موقوفات زیادی هم داشت، ولی صهیونیست ‏ها آن را منهدم کردند.
  • مساجد دیگر که در صفد منهدم شدند یا کاربری دیگر پیدا کردند:

جامع سیدنا یعقوب که به جامع الشعره الشریفه نیز معروف است. جامع الغار که تبدیل به کنیسه شد. جامع خفاجه که به جامع حاره الجوره هم معروف بود و در ورودی شهر قرار داشت. این مسجد نیز به کنیسه تبدیل شد. الجامع المعلق نزدیک جامع الشیخ نعمه. الجامع الأنسی که به جامع الشهداء، جامع الأربعین و أثر طه نیز معروف بود و در غرب صفد قرار داشت. جامع الحمام العنبری که الظاهر بَیبَرس در سال 674ق/1276م آن را ساخت. جامع ابن ابی الخیر که بانی آن یکی از ساکنان صفد در سده هشتم هجری بود. جامع امیر احمد بن علی بن صبح کردی دمشقی که در سال 753ق/1352م بنا شده بود. مسجد مقام یعقوب که به کنیسه تبدیل شد. مسجد قلعه که به ساختمان ‏های شهرداری تغییر کاربری یافت.

  • مسجد سویقه: این مسجد که در یکی از ورودی‏ های شهر صفد واقع بود برای احداث یک خیابان اصلی تخریب شد و تنها مناره آن باقی ماند. این مناره را هم یکی از یهودیان متعصب بیش از سه بار قصد داشت تخریب کند که «مؤسسه الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیه» مانع از آن شد و نگهبان شب برای آن تعیین کرد. نگهبان، شبی هم یک یهودی متعصب به نام جبرئیل مارزیل را بازداشت کرد که با در دست داشتن وسایل تخریب قصد منهدم کردن مناره را داشت. وی به پلیس تحویل شد، اما پلیس او را آزاد کرد و پرونده را هم مختومه کرد. مؤسسه درخواست تجدید نظری را ارائه کرد، اما در 3/1/2001م از دادستانی صفد ابلاغیه ‏ای به مؤسسه رسید مبنی بر آنکه تجدیدنظر پذیرفته نیست.


برخی از مساجد روستاهای تابعه شهر صفد

  • مسجد عین الزیتون: این مسجد دو طبقه با مساحت 2340 متر مربع در روستای عین الزیتون در یک کیلومتر و نیمی صفد واقع شده است. در سال 1948م اهالی این روستا مجبور به ترک خانه ‏های خود شدند. سپس طبقه اول مسجد به آغل حیوانات تبدیل شد و طبقه دوم هم مکان آلات و ابزار کشاورزی[۱۶]

در سالگرد پنجاه و ششم جنگ 1948، «مؤسسه الأقصی» خبردار شد که به مسجد تعرض جدیدی شده است. برخی از اعضای مؤسسه و کادر مهندسی آن سریعاً به این روستا رفتند تا مسجد را از نزدیک ببینند. آنان دیدند که تجاوزکاران اسرائیلی بار دیگر حرمت این مسجد را هتک کرده ‏اند. بدین صورت که یک کشاورز اسرائیلی چند آغل و کاهدان جدید ساخته و به این هم اکتفا نکرده‏ اند و برخی از یهودیان آخرین بقایای منبر مسجد را خراب کرده، سنگ ویژه‏ای را که بر آن اسم مسجد و تاریخ ساخت آن حک شده بود درآورده‏ اند و در جای جای دیوارهای بیرونی مسجد نوشته ‏هایی عبری حک کرده ‏اند [۱۷]

  • دو مسجد متروک در روستای جُبّ یوسف. بر روی این روستا کیبوتس/شهرک یهودی‏نشین عمیعاد بنا شده است.
  • مسجدی در روستای الخالصه که شهرک یهودی‏نشین کَریات شَمونه بنا شده، و اکنون مسجد به موزه این شهرک تبدیل شده است

[۱۸]

طبریه

در راستای اقدامات یهودی ‏سازی که شهر طبریه [۱۹] را هم شامل شده است، همه ساکنان عرب این شهر در جنگ سال 1948م کوچانده شدند و مساجد این شهر نیز یا تخریب شدند و یا تغییر کاربری یافتند. برخی از مهم‏ترین مساجد این شهر عبارت است از:

  • الجامع الکبیر (مسجد بزرگ جامع): این مسجد را ظاهر العمر الزیدانی یکی از مسلمانانی که در سده دوازدهم هجری با اشغالگران عثمانی مبارزه کرد و علیه آنان قیام نمود، به سال 1156ق/1743م بنا کرده است. این مسجد به الجامع الزیدانی یا الجامع الفوقانی نیز معروف است. در محله شمالی طبریه واقع است و تا امروزه نیز پابرجاست، اما مقامات صهیونیستی با بستن درِ آن نه اجازه می ‏دهند در آنجا نماز برگزار شود و نه مسجد تعمیر گردد [۲۰]
  • جامع الجسر: در محله جنوبی شهر . این مسجد بنایی قدیمی است که در سال 1280ق/1863م تجدید بنا شد و اکنون صهیونیست ‏ها آن را به موزه شهر تبدیل کرده‏ اند [۲۱]
  • مسجد البحر: شهرداری طبریه این مسجد را برای تبدیل آن به موزه تعمیر کرد، ولی افتتاح نشد و متروک گذاشته شد. روز 6/2/2000م یک یهودی آن را به آتش کشید. شهرداری اقدامی برای تعمیر آن نکرد و آن را بسته نگه داشت و از نزدیکی مسلمانان به آن جلوگیری کرد [۲۲]

به گفته مدیر «جمعیه الأقصی» با تصمیم دادگاه طبریه یک معتاد در این مسجد سکونت گزید. وی اقدام به آلوده کردن مسجد کرد و در وسط روز آن را آتش زد. پلیس در گزارش خود وی را دیوانه خواند [۲۳]

سپس «جمعیه الأقصی» از این مسجد بازدید کرد و پس از آنکه فهمید یک معتاد در این مسجد سکونت دارد و مدعی است که بنا بر تصمیم دادگاه طبریه در آنجا اقامت دارد، نامه ‏ای به شهرداری طبریه و وزیر ادیان اسرائیل نوشت و خواستار طرد این شخص از مسجد شد؛ چرا که وی مسجد را به مرکزی برای مصرف مواد و مشروبات الکلی کرده است. همچنین شکایتی را هم به پلیس طبریه تسلیم کرد[۲۴] به دنبال این واقعه، بسیاری از مسلمانان شمال و مرکز فلسطین به این مکان آمدند و اصلاحاتی را در مسجد انجام دادند. اما یک هفته بعد دیدند درهای ساختمان با سنگ مسدود شده و بر روی پشت‏بام آن هم نرده‏ه ای آهنی گذاشته شده است. از این رو مجبور شدند نماز جمعه را در خیابان برپا کنند[۲۵] در 18/3/2000م میان مسلمانان و یهودیان در طبریه درگیری شدیدی رخ داد. این درگیری به دنبال اجازه مقامات دولتی به مسلمانان برای برپایی نماز در زمین‏ه ای موسوم به «زمین‏ه ای دولتی» و مخالفت ساکنان یهودی طبریه با این تصمیم رخ داد. بعدها هم برخی از یهودیان با پرکردن مسجد از تایر ماشین، آن را به آتش کشیدند[۲۶]

  • مسجد العمری: یکی از ساکنان یهودی شهر طبریه در حزیران/ژوئن 2004م در حالی که پارچه ‏ای آغشته به بنزین در دست داشت به سوی مسجد آمد و فریاد زد: «این مسجد را به آتش خواهم کشید. نمی‏خواهم عرب و مسلمانی را جلو چشمانم ببینم. همه ‏شان را می‏سوزانم». این مسجد بیچاره را چند رهگذر و دوستان این شخص نجات دادند. آنها به دنبال او دویدند و قبل از آنکه مقصود خود را پیاده کند از مسجد بیرونش آوردند. عبدالمالک دهامشه نماینده این شهر از نخست وزیر آریل شارون در خصوص تلاش برای به آتش کشیدن مسجد العمری و اقدامات مخرب پیش از آن و مسجد البحر سؤال کرد، اما این پرسش وی هم مانند بقیه پرسش‏ ها بی‏ پاسخ ماند؛ یعنی آنکه مقامات رژیم صهیونیستی نیز با این گونه اقدامات موافقند [۲۷]
  • مسجد اصلی شهر: بر گرداگرد آن مجتمع تجاری و تفریحی یهودی بزرگی ساخته شد تا از انظار پنهان بماند و در زمان مناسب تخریب شود. در همین مجتمع یکی از یهودیان یک باب مشروب‏ فروشی باز کرد و اسم آن را «بار همسجد» گذاشت، ولی در برابر اعتراض مسلمانان، نام آن تغییر یافت[۲۸]

از مساجد روستاهای تابعه طبریه که مورد تجاوز قرار گرفته‏ اند می‏توان از مسجد روستای حِطّین نام برد. «دائره أراضی إسرائیل» بر این مسجد دست گذاشت که به سبب تخریب‏ های وارد بر آن و اجازه ندادن برای استفاده از مسجد، تنها چند دیوار از آن باقی مانده است. منبر این مسجد را نیز از بین بردند و دیگر چیزی که نشانگر هویت مسجد باشد وجود ندارد. خود فضای مسجد هم آغل گاوهای ساکنان شهرک یهودی‏نشین مجاور حِطّین یعنی «کَفَر زیتیم» شده است. مسلمانان در سال 1991م تصمیم به ترمیم آن گرفتند، اما مقامات، به بهانه آنکه مسجد در یک محوطه ممنوعه نظامی واقع شده، مانع از آن شدند[۲۹]

بیسان

  • مسجد الفاروقی: تاریخ ساخت این مسجد ـ چنان‏که ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی (متوفی 611ق/1214م) در سفرنامه خویش با عنوان الإشارات إلی معرفه الزیارات آورده است ـ به دوره خلیفه دوم عمر بن خطاب بازمی ‏گردد. از این رو آن را «فاروقی» می‏ نامند. یک کتیبه سنگی بر بالای محراب مسجد نشان می ‏دهد که مسجد در سال 190هـ (806م) تعمیر شده است. در سال 1882م هم به دستور سلطان عبدالحمید ثانی تجدید بنا شد. در محراب مسجد نوشته ‏هایی از دوره عثمانی نیز وجود دارد. در دوران قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، «المجلس الإسلامی الأعلی» چندین بار این مسجد را بازسازی کرد.

پس از شکست فلسطینیان و کوچ اجباری اهالی بیسان، به ساحت این مسجد چندین بار تعرض شد. بار نخست اقدام شهرداری بیسان در تبدیل این مسجد به موزه بود که از سال 1949 تا 1986 به عنوان موزه استفاده می‏ شد. در این سال بر اثر عدم اهتمام به تعمیر آن، مسجد دیگر مکان مناسبی برای موزه نبود؛ از این رو به مخزن آثار باستانی کشف‏ شده در بیسان تبدیل شد که سازمان میراث باستانی و «الجامعه العبریه» به عنوان ناظر آن مشخص شدند و هزاران کارتون از آثار باستانی کشف‏ شده در بیسان[۳۰] در آنجا نگهداری می ‏شد. در 10/3/2004م دستان جنایتکار این مسجد را به آتش کشید که بر اثر آن، سقف مسجد فروریخت. وجود کارتون ‏های متعدد هم در گسترش آتش بی‏ تأثیر نبود. «جمعیه الأقصی لرعایه الأوقاف و المقدسات الإسلامیه» بیانیه ‏‏ای در این خصوص صادر کرد که در آن آمده است: «وضعیت مسجد "فاروقی" در بیسان نماد وضعیت کنونی مقدسات ما و به ‏ویژه مساجد ماست. تبدیل مسجد به موزه یا مخزن، هتک حرمت آشکار به مقدسات و احساسات مسلمانان است. فاجعه به این محدود نمی ‏شود، که مقامات محلی مانع آن می‏ شوند که مسلمانان به ترمیم مساجد خود اقدام کنند. آنچه واقعاً تأسف ‏آور است انکار هویت ساختمان‏ های اسلامی توسط شهرداری بیسان، میراث باستانی و الجامعه العبریه است؛ چرا که در بیانیه صادره از سوی مقامات محلی درباره واقعه آتش ‏سوزی، هیچ اشاره‏ای نشده که این ساختمان مسجد بوده است، بلکه آن را ساختمانی تاریخی مربوط به قرن هشتم میلادی می‏دانند. این نادیده گرفتن حافظه زمین و انسان از نظر بی ‏احترامی، کمتر از تعرض فیزیکی به مسجد و اهمال در تعمیر آن نیست».

«مؤسسه الأقصی» نیز طی نامه‏ ای شدیداللهجه به شخصیت‏ های معروف دولت اسرائیل از جمله رئیس جمهور موشه کتساف، نخست وزیر آریل شارون و رئیس کنیسه/ پارلمان روبی رفلین به اقدام گروهی از یهودیان تندرو در آتش ‏زدن مسجد «فاروقی» اعتراض کرد. همچنین این مؤسسه با ارسال نامه‏ ای به حاکمان شرع کشور، اعضای دادگاه استیناف (و در رأس آنها رئیس دادگاه قاضی احمد ناطور) و همه اعضای کنیسه عرب به شرح حادثه آتش‏ سوزی در مسجد فاروقی پرداخته، تاریخچه ‏ای از مسجد و اهمیت آن را از نظر تاریخی بیان کرد. «مؤسسه الأقصی» از حاکمان شرع و اعضای کنیسه خواست که به همه مقامات رسمی مسؤول نامه ‏پراکنی کنند و برای اعاده حیثیت به این مسجد و به رسمیت شناختن آن از سوی مقامات مسؤول به عنوان مسجد و نه موزه، تحرک جدی کنند. مؤسسه همچنین تصاویری را از حجم خسارت ‏های وارده به مسجد ضمیمه نامه خود کرد [۳۱] عضو کنیسه عبدالمالک دهامشه که نماینده جنبش اسلامی و رئیس فهرست یکپارچه عربی در پارلمان اسرائیل بود، از آریل شارون نخست ‏وزیر خواست که اجازه دهد مسجد فاروقی تعمیر شود. دهامشه همچنین درخواست کرد درباره حادثه آتش ‏سوزی تحقیق شود و مجرمان به دادگاه تحویل شوند[۳۲]

عکا

پیش از سال 1948م، حدود 80 تا 90 درصد از شهر عکا جزء املاک اوقاف اسلامی محسوب می‏ شد. در آنجا پنج موقوفه بزرگ دارای املاک بسیار وجود داشت که برجسته ‏ترین آن، موقوفه «جزار» بود. این موقوفه تقریباً یک سوم موقوفه‏ های عکا را تشکیل می‏ داد [۳۳] بعد از سال 1948، اغلب این املاک، با هدف مرمت آثار تاریخی به «شرکه تطویر عکا القدیمه» منتقل شد. شرکت دولتی «عمیدار» هم که به امور اسکان مهاجران می‏ پردازد، بر بخش بزرگی از این موقوفات دست انداخت[۳۴] پیش از اشغالگری صهیونیست ‏ها، در عکا 14 مسجد وجود داشت که برجسته‏ ترین آنها عبارت بود از:[۳۵]

  • مسجد جزّار: بزرگ‏ترین مسجد عکا و از برجسته ‏ترین مظاهر هنر اسلامی در دوره عثمانی. آن را احمد پاشا الجزّار فرمانروای عکا (1196هـ/1782م) بنا کرد و موقوفات زیادی را به آن اختصاص داد. مناره طویل و زیبای این مسجد در وسط صحن مستطیل ‏گونه آن قرار دارد. سه طرف این صحن را شبستان‏هایی مسقف با ستون‏ های گرانیتی و مرمرین احاطه کرده است. گرانیت و مرمر به‏ کاررفته در این مسجد از شهر لبنانی صور و شهر قیساریه واقع در ساحل فلسطین آورده شده است.

شبستان ‏های مسجد اتاق ‏هایی نیز برای کارمندان و بازدیدکنندگان مسجد دارد. در این مسجد مدرسه‏ ای هم به نام «المدرسه الأحمدیه» و کتابخانه ‏ای اسلامی حاوی کتاب ‏های نفیس و نسخه ‏های خطی ارزشمند وجود دارد.

  • مسجد الرمل: ظاهر العمر الزیدانی (1163هـ/1750م) این مسجد را در مکانی بنا کرد که به احتمال زیاد در آن کلیسایی قدیمی مربوط به قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی وجود داشته است.
  • مسجد البحر: در نزدیکی بندر عکا که سلیمان پاشای عادل (1232هـ/1816م) آن را ساخت. در نزدیکی آن مسجدی دیگر هم بوده که در زمان «الجزار» خراب شد.
  • مسجد المجادله: مسجدی قدیمی که شخصی با عنوان علی آغا (1225هـ/1810م) تجدید بنا کرد. وی باغ‏ها و املاک زیادی را وقف آن کرد.
  • مسجد المُعَلَّق: نزدیک میدان «کرکون»
  • مسجد ابن سینا یا الجرینه که چسبیده به بندر قدیم عکا است.
  • مسجد لبابیدی: تنها مسجدی که بیرون دیوارهای قدیم عکا قرار دارد و در زمان قیمومیت انگلیس ‏ها ساخته شد.
  • مسجد البرج

همه مساجد مذکور در معرض اقدامات تخریب ‏گرانه و کینه ‏توزانه صهیونیست ‏ها قرار گرفته‏ اند. مثلاً مسجد الجزار که مهم‏ترین نماد اسلامی عکا است، به خاطر امروز و فردا کردن مقامات اسرائیلی برای اجازه تعمیر آن، در معرض ویرانی قرار دارد. دیگر مساجد هم به طور عمدی رها شده‏ اند[۳۶] مسجد البرج نیز به مؤسسه‏ای دانشگاهی تبدیل شده است.

در استان عکا دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی به همه مساجد روستاهای ویران‏ شده رسید. مساجد روستاهای متروک نیز از این تجاوزات بی ‏نصیب نماند. در این خصوص موارد ذیل قابل ذکر است:

  • مسجد ام الفرج: یکی از نمادهای بارز هتک حرمت مقدسات فلسطین اشغالی و نمادی از رنج مهاجران فلسطینی است. روستای ام الفرج واقع در شمال شرق شهر عکا تا پیش از سال 1948م آباد بود و 800 نفر سکنه مسلمان داشت. بعد از این سال، مقامات صهیونیستی آنان را وادار به ترک خانه و کاشانه کردند. عده ‏ای رفتند، اما 25 خانوار باقی ماندند. صهیونیست‏ ها آب را بر روی آنها قطع کردند و با فشار نظامی آنان را مجبور به هجرت کردند. صهیونیست ‏ها خانه ‏های آنان را غارت کردند و محصولات کشاورزیشان را نیز آتش زدند. این حادثه در اواخر ماه آگوست 1953م رخ داد. بعد از آن، طی چند روز ساختمان‏های روستا منهدم شد و اراضی آن به شهرک یهودی‏نشین «بن عامی» داده شد[۳۷]

در این روستا مسجدی به سال 1934م بنا شده بود که بعد از اشغال، به انبار ساکنان شهرک «بن عامی» تبدیل شد. رئیس این شهرک معتقد است که این ساختمان مسجد نبوده، بلکه ساختمانی عادی بوده است. وی می‏ گوید: بعد از تأسیس شهرک، «دادگاه عالی دادگستری» مقرر داشت که ساکنان این روستای عربی، غایب محسوب می‏ شوند؛ از این رو خانواده‏ های عربی‏ای که باقی مانده بودند به روستای «المزرعه» در دو کیلومتری جنوب شهر نهاریا منتقل شدند. وی می‏ گوید که در هیچ یک از نقشه‏ های این شهرک، اثری از مسجد نیست و کسی هم پیشتر در آنجا نماز نخوانده است. این ادعاهای صهیونیستی بعد از آن مطرح شد که ساکنان شهرک «بن عامی» در روزهای آغازین ماه دسامبر 1997م با هدف ایجاد آپارتمان‏ های مسکونی برای شهروندان یهودی، تصمیم به انهدام ساختمان مسجد گرفتند. این تصمیم با تصویب مدیر آنچه «دائره أراضی اسرائیل» نامیده می ‏شود و وزارت اسکان و ادیان صورت گرفت [۳۸]

اما چیزی نگذشت که ادعاهای مطرح درباره ماهیت ساختمان مورد بحث، زیر سؤال رفت؛ چرا که ساکنان کوچانده ‏شده این روستا اسناد و اطلاعات مفصل و تصاویر و حتی فیلمی از این مسجد ارائه کردند و شاهدان زنده ‏ای هم از ساکنان روستا شهادت دادند که در این مسجد نماز می ‏خواندند. با این همه مسؤولان صهیونیستی به این اسناد ترتیب اثر ندادند.

  • مسجد الغابسیه: مسجدی است به نام روستایی با همین نام واقع در شرق ام الفرج، شمال عکا. در سال 1950م ارتش رژیم صهیونیستی به 700 نفر ساکنان این روستا هشدار داد که آنجا را ترک کنند و گرنه به خارج از مرزهای 1948 کوچانده خواهند شد. ساکنان نیز برای در امان ماندن، به اجبار به روستای مجاورشان «الشیخ دَنّون» هجرت کردند.

در سال 1950 دو شهرک «نتیف هشیاراه» و «دوفی» بر روی زمین‏ های روستای الغابسیه ساخته شد. و از ساختمان ‏های آنها تنها همین مسجد باقی ماند که البته مقامات صهیونیستی به مسجد بودن آن اقرار دارند. «جمعیه الأقصی لرعایه الأوقاف و المقدسات الإسلامیه» در روزهای نخست ماه ژانویه 2000م نامه‏ ای به وزیر ادیان نوشت و از وی خواست که این مسجد را به رسمیت بشناسد. این نامه در پاسخ به حکم دادگاه صلح عکا نوشته شد که گفته بود دادگاه عکا صلاحیت ندارد که تعیین کند آیا این ساختمان مسجد هست یا نه؟ با وجود محراب و گنبد در این مسجد، دادگاه عکا اعلام کرد که این دو مورد برای مسجد بودن این ساختمان کافی نیست و قضیه همچنان معلق ماند[۳۹]

  • مسجد المَنشِیه: در شمال شرق عکا که همچنان در روستای منشیه‏ی متروک از سال 1948 پابرجا مانده است. این مسجد چندین بار هدف تخریب و آتش قرار گرفت و بر دیوارهای آن شعارهای تحریک‏ آمیز مثل: «مرگ بر عرب» نوشته شد. در یکی از این تجاوزات که در 26/8/2004 رخ داد، بخشی از گنبد این مسجد تخریب شد. بنا به گزارش «جمعیه الأقصی لرعایه الأوقاف و المقدسات الإسلامیه» این تخریب با ابزار و ادوات سنگین صورت گرفت [۴۰]
  • مسجد عَمقا: در روستای عَمقا در شمال شرق عکا که اکنون بسته شده و رها گشته و در معرض فروپاشی است. ماطیه آشر رئیس شورای منطقه عمقا به «جمعیه الأقصی لرعایه الأوقاف و المقدسات الإسلامیه» اجازه نداد که این مسجد را ترمیم کنند[۴۱]

ساکنان شهرک یهودی‏نشین «اَمکا» هم ـ که بر روی زمین‏ های این روستا بنا شده است ـ به عرب ‏ها اجازه ورود نمی ‏دهند.

  • مسجد السُّمَیرِیه: واقع در روستای سُمَیریه در شمال عکا که از سوی «دائره أراضی إسرائیل» بسته شد و بر دیوار آن تابلویی نصب شد که ورود به مسجد را ممنوع ساخته و متخلف را تهدید به مجازات کرده است [۴۲]
  • مسجد الزیب: مسجدی ساحلی در روستای الزیب در شمال عکا. این مسجد اینک به گردشگاه ساحلی تبدیل شده و شهرک «اخزیف» هم بعد از تخریب این روستا به سال 1949م، بر زمین‏ های آن بنا شده است[۴۳]
  • مسجد البَصَّه: در روستای بصه واقع در مرزهای ساحلی با لبنان در شمال عکا. این مسجد اینک آغل گوسفندان شهرک «شلومی» شده است. اهالی روستا نیز در سال 1949م مجبور به ترک آنجا شدند[۴۴]

حیفا

مساجد شهر حیفا و روستاهای تابع آن نیز در معرض تخریب و تجاوزات صهیونیست ‏ها واقع شدند. برخی از آنها بسته شدند و برخی دیگر تغییر کاربری دادند. اینک فهرست این مساجد:

  • جامع الاستقلال: به ساختمان شهرداری حیفا تبدیل شد. این مسجد را اداره اوقاف اسلامی در زمان قیمومیت انگلستان در دهه بیست سده بیستم ساخت و پایگاه جنبش ملی فلسطین بود. از امامان این مسجد می‏ توان شیخ عزّ الدین قسّام را نام برد که در سال 1935م در هنگام جنگ با نیروهای اشغالگر انگلیسی در منطقه جنین به شهادت رسید [۴۵]

بر اثر پافشاری برای آزادسازی این مسجد از دست شهرداری، نیروها و مؤسسات اسلامی توانستند بخشی از آن را بازپس گیرند. مقامات صهیونیستی هم به مسلمانان اجازه دادند که فقط نماز ظهر را در این مسجد بخوانند. با ادامه تلاش ‏ها، در سال 1995م، برای بار اول از سال 1948م و بعد از ممنوعیتی پنجاه ساله، صدای اذان از این مسجد بلند شد [۴۶] تذکر این نکته نیز بجاست که یهودیان حیفا مکرراً از پخش اذان با بلندگو در مساجد این شهر به این بهانه اینکه مزاحم یهودیان است جلوگیری می‏ کنند [۴۷]

  • الجامع الصغیر: بلااستفاده مانده و به مسلمانان هم اجازه ترمیم آن داده نمی ‏شود. بخشی از این مسجد در 5/11/1977م تخریب شد. بر اساس گزارش «لجنه دراسه التراث و المقدسات الإسلامیه» در اواسط دهه هشتاد، ساختمان این مسجد از جمله ساختمان‏ هایی بود که یهودیان برای فحشا و دیگر کارهای خلاف از آن استفاده می ‏کردند [۴۸]
  • مسجد وادی الصلیب: صهیونیست ‏ها آن را تخریب کردند و زمین آن را به پارکینگ تبدیل کردند[۴۹]
  • مسجد النصر: صهیونیست ‏ها بخشی از آن را به کاباره تبدیل کردند[۵۰]

از دیگر مساجد حیفا که در معرض تجاوزات و هتک حرمت واقع شد و از ترمیم آن به دست مسلمانان هم جلوگیری شد، یکی جامع الحاج عبدالله (ابویونس) در محله الحلیصا، مسجد الجرینه، الجامع الکبیر و مسجد سعد الدوله را می ‏توان نام برد. مسجد اخیر مسجدی است نسبتاً قدیمی بر دامنه کوه کرمل [۵۱] و اما مساجد واقع در روستاهای ویران‏شده یا متروک اطراف حیفا به قرار ذیل است:

  • مسجد قیساریه: همانند صدها روستای عربی دیگر، صهیونیست ‏ها در سال 1948م اهالی روستای قیساریه واقع در ساحل مدیترانه در جنوب حیفا را آواره کردند و مهم‏ترین ساختمان‏ های این روستا را ویران کردند. برخی از ساختمان ‏ها را هم باقی گذاشتند و به تصرف خود درآوردند. یک شرکت صهیونیستی با نام «شرکه تطویر قیساریه القدیمه» (شرکت نوسازی قیساریه قدیم) اقدام به تصرف املاک وقفی اسلامی در این روستا کرد و با تبدیل مسجد روستا به رستوران و کاباره و میخانه، حرمت آن را زیر پا گذاشت. بر درِ مسجد نیز تابلویی زدند که بر روی آن نوشته بود: «رستوران و میخانه چارلی». هنگامی که قاضی یافا و بئر السّبع شیخ احمد ناطور در تابستان 1985م از این مکان بازدید کرد، دید که در سالن نماز آن صدها شیشه مشروب وجود دارد[۵۲]

در راهنمای سیاحتی ‏ای هم که به بازدیدکنندگان قیساریه داده می‏ شود، هیچ اشاره‏ای به این مسجد نشده است، با اینکه مناره مرتفع مسجد هویت این مکان را کاملاً مشخص می ‏سازد [۵۳]

اما «جمعیه الأقصی» در راستای زنده نگه داشتن قضیه این مسجد و پافشاری بر بازگرداندن آن به وضعیت سابقش یعنی مکانی برای عبادت، تظاهراتی را در هفته اول سال 1994م با مشارکت حدود هزار نفر از مسلمانان در کنار این مسجد برگزار کرد و در همان جا نماز جمعه را برپا کردند. البته پلیس صهیونیستی نگذاشت که مسلمانان نماز را در داخل مسجد اقامه کنند. همچنین مانع از آن شد که برای اعلام وقت نماز و اذان از بلندگو استفاده کنند. رسانه ‏های صهیونیستی هم از این خبر به سکوت گذشتند [۵۴] در هفته دوم ماه فوریه 1995م، ده ‏ها نفر از مسلمانان در برابر مسجد قیساریه تجمع کردند تا به تبدیل آن به رستوران و میخانه اعتراض کنند. برای آرام کردن اوضاع، یوری سرید وزیر محیط زیست اسرائیل به رئیس الحزب الدیمقراطی العربی عبدالوهاب دراوشه گفت که دولت تصمیم قطعی گرفته که رستوران و میخانه واقع در مسجد قیساریه را ببندد و اجازه ترمیم آن را بدهد و به شکل قانونی به کمیته ‏ای اسلامی تحویل دهد تا به حفظ و مرمت آن بپردازند. وی همچنین گفت که مذاکراتی با صاحبان رستوران کرده است تا با پرداخت خسارت به آنها، آنان مسجد را ترک گویند[۵۵] در مقابل روزنامه هاآرتص نوشت که اداره پارک ‏های اسرائیل و شرکت بازسازی قیساریه با این تصمیم مخالفند و از تحویل مسجد به مسلمانان جلوگیری خواهند کرد. در برابر ادامه اعتراضات گروه‏ های اسلامی فلسطینی، وزیر محیط زیست در سال 1995 کمیته ‏ای ویژه را مأمور رسیدگی به این موضوع کرد که نهایتاً مقرر شد برای جلوگیری از خدشه ‏دارشدن احساسات مسلمانان، این مسجد به موزه تبدیل شود. هر چند گروه ‏های فلسطینی این تصمیم را رد کردند،[۵۶] پس از یک سال از این تصمیم، مؤسسات و گروه‏ های اسلامی توانستند با دستور وزیر محیط زیست اسرائیل، از ادامه کار رستوران و میخانه جلوگیری کنند، اما همچنان نتوانسته ‏اند آن را برای اقامه نماز آماده سازند [۵۷]

  • مسجد صَرَفَند: پس از آنکه صهیونیست‏ ها در سال 1948م روستای صَرَفَند را ویران کرده، بر ویرانه‏ های آن شهرک «هبونیم» را ساختند، مسجد این روستا تا سال 2000 متروک و بلااستفاده ماند. در 25/7/2000م عده‏ ای مجهول الهویه! شبانه با بلدوزر به جان مسجد افتادند و آن را به طور کامل منهدم کردند. حجم زیاد نخاله ‏های ساختمانی نشان‏ دهنده بزرگی این مسجد است که از آن تنها بخشی از دیواره شمالیش باقی ماند.

این اقدام بعد از آن صورت گرفت که «مؤسسه الأقصی» اعلام کرد می‏خواهد مسجد را ترمیم کند و آن را برای اقامه نماز آماده سازد، اما دستان جنایت ‏پیشه بر این مؤسسه پیشی گرفتند و به تخریب آن دست زدند. البته بر ویرانه ‏های مسجد چادری به نشانه اعتراض برپا شد و کمیته ‏ای مردمی نیز برای بازسازی آن تشکیل شد. با وجود پیگیری ‏های فراوان، هنوز اجازه بازسازی مسجد داده نشده است[۵۸]

  • مسجد الشیخ شحاده: در روستای ویران‏شده عین الغزال. این مسجد چندین بار هدف تعرض یهودیان متعصب قرار گرفت که کوشیدند آن را به کنیسه تبدیل کنند، اما ایستادگی و تلاش‏ های «مؤسسه الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیه» مانع از آن شد.
  • دیگر مساجد: مسجد عین حوض که به رستوران و مشروب ‏فروشی تبدیل شد. مسجد طَیرَه الکرمل که به کنیسه تبدیل شد. مسجد اِبطن که بلااستفاده است. مسجد اِجزم که «دائره أراضی إسرائیل» آن را بسته و برای کسی که وارد آن شود مجازات تعیین کرده است [۵۹]

یافا

مساجد ذیل مورد تعرض قرار گرفتند:

  • جامع حسن بیک: واقع در میدان بزرگ «الساعه» در وسط محله منشیه در یافا واقع در مرزهای یافا و تل آویو. این مسجد را حسن بیک الجابی فرمانده ارتش عثمانی مستقر در یافا در ایام جنگ جهانی اول به سال 1914م بنا کرد[۶۰]

صهیونیست‏ ها معتقدند که این مسجد برای جلوگیری از گسترش تل آویو بنا شده است. در جنگ 1948 نیروهای صهیونیستی مناره این مسجد را به این بهانه که از سوی تک‏تیراندازان عرب مورد استفاده قرار گرفت، ویران کردند. این مسجد تا دهه هفتاد همچنان ویران ماند. در دهه هفتاد تلاش‏ های حقوقی برای بازسازی مسجد و به ‏ویژه تجدید ساخت مناره آن به عنوان نماد عربیت در یافا آغاز شد. اکنون این مسجد برای مسلمانان نمادی در عرصه بازپس‏ گیری مکان‏ های مقدس اسلامی و حفظ نمادهای اسلامی در داخل مناطق یهودی‏ نشین درآمده است [۶۱] از سوی دیگر، جامع حسن بیک بنای اسلامی عظیمی است که چنان خاری در چشم کینه ‏توزان فرورفته است. همین امر سبب حساسیت فراوان شده به طوری که علاوه بر تخریب ‏های مستمر به دست گروه‏ های تروریستی کینه ‏توز یهودی، شیشه ‏های آن را نیز می ‏شکنند، به گونه ‏ای که مسجد پر از سنگ و زباله شده است. این امر هر گاه که شرایط امنیتی کشور متشنج شود تکرار می ‏گردد.

در داخل مسجد دیواری قدیمی است که قدمت آن به زمان ساخت مسجد برمی ‏گردد، ولی در حالت بسیار بدی قرار داد و نیازمند تعمیر است؛ زیرا سنگ ‏های آن بر اثر عوامل طبیعی محیطی ـ چرا که نزدیک ساحل دریای مدیترانه قرار گرفته ـ فرسوده و خورده شده است. مؤسسه الأقصی برای تعمیر این دیوار دست به کار شد و بر اساس محاسبات هندسی دقیق به تعمیر آن اقدام کرد تا همانند شکل قدیمش بازسازی شود [۶۲] این مسجد چنان‏که گفتیم چندین بار مورد تعرض صهیونیست ‏ها قرار گرفته و نهادهای دولتی یکی از کارهایشان را تخریب این مسجد و تبدیل آن به یک مرکز تجاری و جهانگردی قرار داده‏ اند. این کار نیز به خاطر «از بین بردن آخرین نماد مسلمانان در یافا» است. این جمله را غرشون پرز برادر شمعون پرز ـ رئیس حزب کار ـ که پیمانکار بود در یکی از نامه ‏هایش به شهرداری تل آویو نوشت و یک روزنامه ‏نگار اسرائیلی آن را فاش کرد[۶۳] غرشون پرز ادعا می ‏کرد که وی ساختمان مسجد را از «لجنه أمناء الوقف الإسلامی» برای ایجاد یک مجتمع توریستی و تجاری اجاره کرده است. به دنبال موافقت شهردار تل آویو با این پروژه، عرب‏ های مسلمان به دادگاه شکایت بردند و موفق شدند که از این کار جلوگیری کنند. در این هنگام بود که یهودیان تلاش کردند مسجد را تخریب کنند؛ از این رو در بهار 1983م در گلدسته آن بمب کار گذاشتند تا تخریبش کنند که البته تخریب نشد. همچنین در تابستان 1985م دو نارنجک به آن پرتاب کردند. اما پس از واکنش شماری از شخصیت‏ های دینی و فعالان عرب در کشورهای منطقه، بازسازی و تعمیر مسجد آغاز شد تا نمازهای پنج‏گانه در آن اقامه شود[۶۴] بدین ترتیب بازسازی مسجد و مناره آن در پایان دهه هشتاد پایان پذیرفت و از آن زمان تاکنون هر روز جمعه نماز اقامه می ‏شود[۶۵] ، البته استفاده از بلندگو ممنوع است. وقتی بازسازی مسجد پایان یافت و روحی تازه در آن دمیده شد، از سوی یهودیان تندرو اعلامیه ‏هایی پخش شد مبنی بر اینکه این مسجد به عنوان آخرین نشانه و نماد اسلام در یافا باید تخریب شود؛ و همچنان نیز این مسجد در معرض تعرضات صهیونیست ‏ها قرار دارد و این امر به ‏ویژه وقتی تشدید می‏ گردد که ناآرامی ‏هایی همچون انتفاضه در داخل فلسطین پدید آید. مثلاً در 2/6/2001م هزاران یهودی خشمگین مسجد را سنگ‏باران کردند و شعار «مرگ بر عرب»، «محمد تو تخریبگری» و «همه‏تان را خواهیم کشت» سر دادند. سبب این کار هم این بود که مسجد حسن بیک مقابل باشگاه دولفین قرار دارد که یک عملیات استشهادی در آن صورت گرفته بود.

  • مسجد طابیه: قدیمی ‏ترین مسجد یافا. در سال 1730 ساخته شد و اسم سازنده آن محمود طابیه را گرفت. مقامات صهیونیستی از سال 1948 اقامه نماز در آن را ممنوع کردند. همه تلاش ‏ها برای آزادسازی مسجد هم ثمر نداد. صهیونیست ‏ها بخشی از این مسجد را به مرکز پلیس تبدیل کرده‏ اند.

از تجاوزات دیگر به مساجد یافا می ‏توان به موارد ذیل را ذکر کرد:

  • مسجد سکسک در محله النزهه: طبقه دوم آن به باشگاه، قمارخانه و رستوران تبدیل شد که پاتوق یهودیان مهاجر از بلغارستان شد. طبقه پایین آن هم کارگاه تولید پلاستیک شد.
  • مسجد النزهه الجدید: متروکه شد و بخشی از آن به فاحشه‏ خانه تبدیل شد [۶۶]
  • مسجد العمده: بخشی از آن به کاباره تبدیل شد[۶۷]
  • مسجد النبی روبین (در جنوب یافا): مقبره یک یهودی به نام روبین بن یعقوب شد [۶۸]
  • مسجد الوحده: تبدیل به کنیسه شد [۶۹]

و از مهم‏ترین مساجد یافا که همچنان متروکه است و درِ آن بسته شده و نه اجازه تعمیر داده می‏ شود نه در آن نماز خوانده شود.

  • جامع یافا الکبیر (جامع المحمودیه یا جامع أبو نبوت هم گفته می ‏شود): آن را شیخ محمد بیبی در سال 1158ق/1745م بنا کرد و موقوفاتی را هم به آن اختصاص داد که در سال ‏های بعد شمار موقوفات آن افزایش یافت. در صحن این مسجد جلسات درس برگزار می ‏شد و مقابل حیات آن برج ساعت مشهور یافا ساخته شده بود. همچنان کتیبه سنگی بزرگ این مسجد نیز خودنمایی می ‏کند که در آن صورت وقف و مشخصات درآمدها، کتابخانه و دکان‏ های موقوفه حکاکی شده است. البته اکنون همه اینها مصادره شده است. مسلمانان این مسجد را تعمیر کردند و در آن نماز برپا می‏ کنند، اما همچنان از کمبودهای شدید رنج می ‏برد.
  • مسجد شیخ رسلان: در بخش قدیمی شهر که به شیخ شهاب الدین رسلان رملی (775ـ844ق) منسوب است.
  • مسجد حسن پاشا: آن را حسن پاشا الجزائری فرمانده نیروی دریایی عثمانی در دهه هشتم سده 18 میلادی بنا کرد.
  • مسجد البحر: واقع در نزدیکی مسجد حسن پاشا که اداره اوقاف اسلامی آن را در دهه بیست سده بیستم تعمیر کرد.
  • مساجد الدباغ، العجمی، ارشید و بالاخره مسجد الجبلیه.

لِد

چندین مسجد قدیمی در این شهر وجود داشت. برخی از آن ها از زمان عمرو بن عاص ساخته شده و در دوره‏ های بعد تجدید بنا شده بود؛ برخی نیز بعداً به ‏ویژه در دوران ممالیک و زمان حضور انگلیسی ‏ها ساخته شد. بعد از استقرار رژیم صهیونیستی، این شهر شاهد هجوم وحشیانه صهیونیست ‏ها برای از بین بردن ماهیت اسلامی آن بود که در این راستا صهیونیست‏ ها همه زمین‏ ها و مزارع آن را مصادره کردند و بیشینه محلات قدیمی شهر را در سال 1955م از بین بردند [۷۰] در چارجوب تبدیل شهر لِد [۷۱] به شهری یهودی، مساجد و ساختمان ‏های دارای ماهیت روحانی و معنوی مورد تعرضات مختلف قرار گرفت. از جمله مسجد بزرگ آن که در عهد ملک بیبرس ساخته شده بود بسته شد و مقامات اسرائیلی نیز اجازه تعمیر آن را ندادند تا به خرابه تبدیل شود. مسجد «دهمش» در سال 1948م هدف حملات صهیونیست ‏ها قرار گرفت و 93 نفری که به آن پناه برده بودند قتل عام شدند. در سال 1997م بر اثر تلاش‏ ها و پیگیری اهالی شهر، مقامات حکومتی اجازه بازگشایی و تعمیر این مسجد را دادند و اکنون برای نماز باز می ‏شود.

رَمله

این شهر[۷۲] از سال 1948م از سیاست یهودی‏ سازی و محو هویت عربی ـ اسلامی رنج می‏ برد. این سیاست صهیونیست‏ ها مساجد را هم از یاد نبرده است که در ذیل مشهورترین مساجدی که از آن زمان تاکنون مورد تعرض صهیونیست ‏ها قرار گرفته است ذکر می ‏شود:

  • مسجد الابیض: از مشهورترین مساجد فلسطین که آن را سلیمان بن عبدالملک ساخت و صلیبیان ویرانش کردند، اما صلاح الدین ایوبی آن را بازسازی کرد و بیبرس هم تجدید بنا کرد. این مسجد امروز خرابه‏ای بیش نیست و تنها برخی از دیوارهایش و مناره‏اش باقی مانده است. در نزدیکی این مسجد، مقام صالح نبی قرار دارد[۷۳]
  • الجامع الکبیر: در اصل کلیسای مار یوحنا بود که در سده دوازدهم میلادی ساخته شده بود و در سده سیزدهم به مسجد تبدیل شد. این مسجد چندین بار ترمیم شد که آخرین بار آن در زمان سلطان عثمانی محمد رشاد بود. نمای این مسجد بسیار زیبا بود که فعلاً تنها از آن یک مناره باقی مانده است [۷۴]
  • الجامع العمری الکبیر: این مسجد چندین دهه بسته بود، ولی بر اثر تلاش ‏های مسلمانان، «لجنه أمناء الوقف الإسلامی» در شهر رمله با مشارکت «مؤسسه الأقصی» و کمک‏های مردمی توانست مسجد و محوطه بیرونی آن را پس از تعمیرات گسترده قابل استفاده گرداند تا سرانجام در فوریه 2004م بازگشایی شود[۷۵]

یکی دیگر از مساجدی که هدف تعرضات صهیونیست‏ ها قرار گرفت، مسجدی در روستای وادی حنین بود که به کنیسه ‏ای یهودی با عنوان «جولات یسرائیل» بدل شد [۷۶]

عَسقَلان

مسجدی معروف داشت که اسرائیلی ‏ها بخشی از آن را به موزه شهرداری عسقلان [۷۷] و گالری هنری و بخشی دیگر را به رستوران و میخانه تبدیل کردند[۷۸]

در 21/2/1991م روزنامه یدیعوت احرونوت اعلانی منتشر کرد با عنوان «ماهی در مسجد». «جمعیه الأقصی» سریعاً با نوشتن نامه‏ ای اعتراض‏ آمیز به رئیس شهرداری عسقلان به افتتاح دکان ماهی ‏فروشی در مسجد اعتراض کرد. همچنین مسجد و مقام امام حسین در عسقلان منهدم شد و به جای آن بیمارستان بنا شد. مقام حسام الدین بن مهران (یکی از سرداران صلاح الدین ایوبی که در جنگ با صلیبی‏ ها کشته شد) به زباله‏ دان تبدیل شد. مسجد الظاهر بیبرس در روستای مجدل از توابع عسقلان نیز رستوران شد[۷۹]

منطقه نقب

تجاوزات رژیم صهیونیستی به مساجد این منطقه نیز رسید. منطقه ‏ای که در بخش جنوبی فلسطین واقع است و تقریباً نیمی از مساحت فلسطین را تشکیل می ‏دهد و «بئر السَّبُع» مرکز آن است. شایان ذکر آنکه بئر السبع که در سال 1948م اکثریت عرب داشت، به شهری یهودی ‏نشین تبدیل شد. بر اساس تحقیقات پژوهشگران در دانشگاه بن گوریون، شمار عرب‏ هایی که روزانه به مدینه رفت و آمد دارند ده هزار نفر است، با این حال هیچ مسجدی در این شهر وجود ندارد که بتوانند این تعداد عرب نمازشان را به جماعت بخوانند. کامل ریان رئیس «جمعیه الأقصی لإعاده إعمار المقدسات الإسلامیه» می ‏گوید: «مردم در پیاده‏روها، میدان ‏ها، پارک ‏ها و ... نماز می‏خوانند نه در مکان ‏های خاص عبادت»[۸۰]

  • المسجد الکبیر در بئر السبع: از نمونه‏ های تأسف ‏انگیز در خصوص وضعیت مسجدهای بئر السبع، وضعیت المسجد الکبیر است. این مسجد در سال 1908م در اواخر دوران عثمانی ساخته شد تا مکانی برای نماز مسلمانان ساکن مدینه و حومه آن باشد. بدین منظور عشایر بدوی ساکن حومه بئر السبع اقدام به جمع ‏آوری اموال کردند. مساحت مسجد چهار دُونُم[۸۱]

است. مساحت زمین وقفی برای مسجد هم 12 دونم است. این مسجد فقط مکان عبادت نبوده، بلکه نقشی کلیدی در عرصه فرهنگ و آموزش شهر نیز ایفا می‏ کرده است؛ به گونه ‏ای دانش ‏اندوزان هم بدان جا می ‏آمدند و دو اتاق بزرگ برای تدریس داشته است. این مسجد تا سال 1948 دائر بود. در این سال مقامات صهیونیستی پخش اذان از مسجد را ممنوع کردند، هر چند مناره و ساختمان مسجد به عنوان نشانه ‏های اسلامی ـ عربی بودن این شهر همچنان برجا هستند. مقامات صهیونیستی با وجود اصرار فراوان مسلمانان، این مسجد را پس ندادند، بلکه آن را به بازداشتگاه و دادگاه تبدیل کردند و در سال 1953 نیز «موزه نقب» شد. این وضعیت تا سال 1991م ادامه یافت. در این سال موزه بسته شد و محتویات آن نیز بیرون برده شد[۸۲] در این تغییر و تحولات، نشانه ‏های دینی این مسجد از بین رفت؛ به گونه ‏ای که آیات قرآنی نوشته ‏شده بر دیوارهای داخلی مسجد، نیز منبر چوبی و فرش ‏های آن از بین رفت. کتیبه سنگی مسجد نیز که بر سردرِ مسجد بود و تاریخ ساخت مسجد بر روی آن حک شده بود برداشته شد. همه اینها نشان آن است که صهیونیست ‏ها خواسته‏ اند هویت اسلامی و عربی این مکان مذهبی را محو کنند. از آن زمان، این مسجد متروکه شده و تنها معتادان و بزهکاران و زنان بدکاره در آنجا سکونت دارند. محوطه پر از آشغال و شیشه‏ های مشروب گشته و دیوارهای آن نیز پوشیده از فحش ‏های رکیک شده است. ستون‏ های سقف ‏ها نیز در حال خرابی است، اما هنوز مسجد سرِ پا و جذاب است. با وجود آنکه شهرداری بئر السبع اخیراً دیواری را بر گرداگرد مسجد کشید و پیرامون آن چمن کاشت، اما این کار باز سبب نشد که تا به امروز مسجد پاتوق زنان بدکاره و معتادان به مواد مخدر و الکلی‏ ها نشود [۸۳] برای اهانت بیشتر به این مسجد، برخی از هنرمندان نیز مجسمه‏هایی گِلین و چوبی ساختند و در مسجد نصب کردند. به طوری که مجسمه‏ها و بت‏ها از هر سو مسجد را احاطه کردند. دانشگاه بن گوریون نیز جشنی در محوطه وسیع مسجد ترتیب داد که در آن با مشروبات الکلی از میهمانان پذیرایی شد و میهمانان به رقص و پایکوبی پرداختند[۸۴]

  • مساجد دیگر در بئر السبع: اطلاعات مختلف نشان می‏ دهد که مسجد عمرو بن عاص در بئر السبع به رستوان و مشروب‏ فروشی تبدیل شده و مسجد قطن نیز تغییر کاربری داده است[۸۵]

مسجد دیگری هم با نام «المسجد الصغیر» وجود دارد که احمد فتحی نویسنده فلسطینی آن را چنین توصیف می ‏کند: «بارها خواستم به این مسجد بروم، ولی نتوانستم داخل آن شوم؛ زیرا تبدیل شده بود به دکان اسباب ‏بازی فروشی و صهیونیست ‏ها هم کارهای زیادی کرده بودند تا آن را از شکل اصلی خود تغییر دهند». وی همچنین از سه مسجد عسلوج، ابو قویدر و ابوقرینات یاد می ‏کند که از بین رفته ‏اند[۸۶]

  • مسجد تَلّ الملح: مسجدی نوساز که عرب ‏های ساکن روستای تل الملح (که رژیم صهیونیستی با وجود 3000 ساکن آن، آن را غیرقانونی می‏داند) آن را ساختند. آنان بعد از آنکه مقامات رژیم صهیونیستی مسجد اولشان را به بهانه آنکه پروانه ساخت نداشته خراب کردند، این مسجد را ساختند. مقامات رژیم دستور تخریب مسجد جدید را هم دادند، اما اهالی روستا با شکایت از وزارت کشور به دادگاه صلح در بئر السبع، دستور موقت منع تخریب را گرفتند[۸۷]
  • مسجد قطامات: این مسجد نیز در روستای (غیر قانونی!) قطامات به شکل ابتدایی در مساحتی حدود 80 متر مربع ساخته شد. پس از ده روز از ساخت مسجد و افتتاح آن، وزارت کشور به بهانه آنکه مسجد در منطقه‏ ای نظامی واقع شده، دستور به تخریب آن داد.
  • مسجد کوفخه: واقع در غرب شهر راهط که مقامات محلی آن را آغل گوسفندان کردند[۸۸]

حالات تخریب و تغییر کاربری دهها مسجد دیگر

  • مسجد وادی الحوارث در استان طول کرم نزدیک خضیره: مسجدی متروکه در روستای وادی الحوارث که در سال 1948م از بین رفت و ساکنان آن آواره شدند. اکنون بر خرابه ‏های این روستا، شهرک «گوالی یتمان» بنا شده است و البته نوادگان یکی از ساکنان اولیه روستا زندگی می ‏کنند. پس از خرابی روستا، صهیونیست ‏ها انواع و اقسام بی‏ حرمتی ‏ها را نسبت به این مسجد به عمل آوردند. از جمله محراب آن را خراب کردند و خود مسجد را به آتش کشیدند. «جمعیه الأقصی» در سال 2000 از این مسجد بازدید کرد و گزارش داد که علاوه بر تخریب کامل محراب، خود مسجد به زباله ‏دان تبدیل شده است. این مؤسسه داخل مسجد را تعمیر کرد و حدود 50 کیسه زباله از آن خارج کرد. پس از آن حدود 200 نمازگزار در زمین مسجد نماز گزاردند. امام نمازگزاران رئیس دادگاه شرعی استیناف قاضی احمد ناطور بود. چند روز بعد، عده‏ ای ناشناس! اقدام به تخریب مسجد کردند و شکایت ‏ها نیز نتیجه ‏ای نداشت. شهردار شهرک هم گفت که ساختمان تخریب ‏شده نه یک مسجد، بلکه ساختمانی متروکه بوده است.
  • مسجد روستای بیت جبرین در استان الخلیل: بخشی از آن انبار کالا شد [۸۹]
  • مسجد روستای یبنا که تبدیل به سرویس بهداشتی کنیسه تازه ‏ساز مجاور آن شده است [۹۰]
  • مسجد روستای سلمه در یافا که پاتوق بزهکاران و همجنس‏ بازان شده است [۹۱]
  • تخریب مسجدی در روستای النّبی روبین[۹۲]
  • تبدیل مسجد روستای النّبی یامن به کنیسه ویژه گروه افراطی «شاس» که اینک به اسم کنیسه یعقوب بن یامن مشهور است. این مسجد در سال 1223ق ساخته شده بود [۹۳]
  • مسجد کفریتا (که بر اراضی روستای کفریتا شهرک «کفار آتا» بنا شده است): به کنیسه تبدیل شد.
  • مسجد عَفّوله: به کنیسه تبدیل شد.
  • مسجد اللجون (مجیدو): کارگاه نجاری شد و امروزه متروکه است.
  • مسجد زکریا (شمال بیت جبرین): متروکه است.
  • مسجد در منطقه سیدنا علی (که شهرک هرتسلیا بر اراضی آن بنا شده است): آسیب‏هایی به آن وارد شد که مسلمانان به تعمیر آن پرداختند و اکنون در آن در پنج وقت نماز گزارده می‏شود.
  • مسجد اسدود (استان غزه): برخی از بخش‏های آن تخریب شد و اکنون متروکه است.
  • مسجد مسکه (غرب طیره بنی صعب): بخش زیادی از آن خراب شده است.
  • مسجدی در دیر الشیخ (جبال القدس): متروکه است.
  • مسجد عین کارم (در قدس): متروکه است و پاتوقی برای کارهای خلاف شده است.
  • مسجد لفتا (در قدس): متروکه است.
  • مسجد الدار البیضاء (غرب نین): ساختمان اداری شده است [۹۴]
  • مسجد و کتابخانه‏ای عمومی در روستای ام الفحم : تخریب کامل [۹۵]
  • مسجد اِبطن (در منطقه جلیل واقع در شمال فلسطین): افراطیون صهیونیست آن را آتش زدند [۹۶]
  • مسجد الحِمَّه (نزدیک ساحل جنوب شرقی دریاچه طبریه): طبقه اول آن سرویس بهداشتی و طبقه دوم انبار شده است [۹۷]
  • مسجد معلول در استان ناصره که بخش زیادی از آن تخریب شده است[۹۸]

این اقدامات و نظایر آن نشانگر ددمنشی رژیم صهیونیستی و تلاش آن برای از بین بردن هویت عربی - اسلامی فلسطین است. در این راستا، مقامات رژیم صهیونیستی با اغلب درخواست‏ های فلسطینیان برای مرمت و تعمیر ساختمان‏ های قدیمی موقوفات اسلامی و به ‏ویژه مساجد مخالفت می‏ کنند. آنان برای مخالفتشان دو دلیل ارائه می‏ کنند:

1- نیازی به این کار نیست؛

2- با تعمیر مساجد، مجالی برای برپایی روستاهای عربی جدید بر روی اراضی روستاهای عربی متروک فراهم می ‏شود[۹۹]

همچنین مقامات اسرائیل امور مساجد و امامان جماعت را نیز تحت کنترل خود دارند و اگر مشاهده شود که امامان مساجد علاوه بر ذکر بحث ‏های دینی مسائل دیگری را نیز مطرح می ‏کنند، آنان را عزل می ‏کنند و تحت فشار قرار می ‏دهند.

بدین سان، در فلسطین اشغالی، احساسات و حقوق مسلمانان، نیز قواعد و موازین بین المللی که بر لزوم حمایت از میراث فرهنگی و دینی و تمدنی ملت ‏ها تأکید دارد، همه و همه زیر پا گذاشته می ‏شود.

پانویس

  1. ترجمه مقاله ای با عنوان «التعدیات الصهیونیه علی المسجد فی المناطق الفلسطینیه المحتله متذ غام 1948» چاپ شده در مجله أوقاف، مجله نصف سنویه محکمه تعتی بشئوون الوقف والعمل الخیری، کویت، ش10، سال ششم، ربیع الآخر1427ق/2006م
  2. برای آگاهی بیشتر از خسارت های که مساجد وموقوفات فلسطین در جنگ 1948 م دیدند، به عنوان نمونه ر.ک: .L.Mayer/some principal masilm Reliqions Building inIsrael(Jevusalem covernment printers).1950/pp.1500.
  3. دمبر، میخائیل، سیابنه إسرائیل تجاد الأوقاف الإسلامیه فی فلسطین (بیروت: مؤسسه الدراسات الفلسطینیه)، 1992م، ص21 .
  4. کنن، هنری، فلسطین فی ضوء الحق العدل، ترجمه ودیع فلسطین (بیروت: مکتبه لبنان)، 1970م، ص46.
  5. جریس، صبری، العرب فی أسرائیل(بیروت مؤسسه الدراسات الفلسطینیه)، 1973م، ص139.
  6. جریس ، صبری، القضیه الفلسطینیه و الخطر الصهیونی(بیروت: الأرکان العامه فی الجیش البنایی با لاشتراک مع مؤسسه الدراسات الفلسطینیه)، 1973م، ص33.
  7. جریس، صبری، محاضر اکنیست 1967/1966(قاهره: مرکز الدراسات الفلسطینیه والصهیونیه با لأهرام وبیروت: مؤسسه الدراسات الفلسطینیه)، 1971م، ص386.
  8. گزارش منتشر در روزنامه القدس المقدسیه، 2001/3/30 م، ص9 .
  9. انجمن حفظ موقوفات اسلامی اقصی.
  10. واحدی برای اندازه گیری سطح معادل تقریباً900 متر مربع.ر.ک:آذر نوش، آذر تاش. فرهنگ معاصر عربی-فارسی، مدخل «دونم» .
  11. از شهرهای کرانه باختری رود اردن که اکنون زیر نطر حکومت خودگردان فلسطین اداره می شود. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: www.4qalqilia.ps(مترجم).
  12. یکی از پسران حضرت یعقوب (علیه السلام) که گفته می شود بلعم باعورا از نوادگان او بود.( مترجم).
  13. گزارش منتشر در روزنامه القدس المقدسیه، 2002/12/27م، ص7.
  14. یکی از قدیمی ترین شهرهای فلسطین و در عین حال استراتژیک واقع در شمال شرقی این کشر که مشرف بر دریاچه طبریه است. در این شهر بقایایی از دوران آهن و مفرغ کشف شده است(مترجم) .
  15. چهارمین سلطان ممالک ودر حقیقت مؤسس این سلسله که در قرن هفتم حاکم مصر وسوریه بود وبا صلیبیان ومغولان جنگ های فراوان کرد(مترجم).
  16. از گزارش «مؤسسه التضامن الدولی لحقوق الإنسان» درباره تجاوزات اسرائیلی، چاپ شده در القدس المقدسیه، 1995/7/7م، ص4 .
  17. اقدس المقدسیه، 1995/7/7م، ص4؛ گزارش«مؤسسه الأقصی لإعمار المقدسات»: 2004/4/20م .
  18. http://www.Aqsa-mubarak.org http://www.Islamic.Aqsa.com
  19. یکی از شهر های قدیمی فلسطین که در شمال شرقی این کشور در کنار دریاچه طبریه واقع شده وبه سال 22م ساخته شده است. چون در مسیر کاروان های سوریه ومصر واقع شده، از شهر های استراتژیک به شمار می آمده است. دهکده حطین که در تاریخ اسلام به خاطر آخرین جنگ صلاح الدین ایوبی بامستون صلیبی وشکست آنها مشهور است. از روستا های تابعه این شهر است(مترجم)..
  20. الموسوعه الفلسطینیه، ج2، دمشق، 1984، ص95; **-1زیرنویس www.Aqsa-Mubarak. Org;www.Islamic-Aqsa.com= .
  21. پیشین .
  22. www.Aqsa-Mubarak.org; www.islamic-Aqsa.com .
  23. القدس الموسوعه، 2000/8/21، ص9.
  24. گزارش سالانه «جمعه الأقصی لرعایه الاوقاف والمقدسات الإسلامیه» درباره بی احترامی ها میپساجد واقع در اسرائیل، تابلس-قدس پرس (القدس، 2000/2/27م، ص4) .
  25. عباس، فایز، گزارش منتشر شده در یدیعوت احرونوت، 2000/2/5م، ص21.
  26. جیلات، امیر، «فی طبریه: مواجعه بین المسلمین والیهود»، معریف، 2000/3/19م ص19 .
  27. گزارش « پرسش از شارون درباره تلاش برای به آتش کشیدن مسجد العمری در طبریه»، موقع عرب48، 2004/6/16(www.arabs84.com).
  28. جرایسی، برهوم، ضمیمه روزنامه الاتحاد، چاپ حیفا، 1995/9/1، ص19.
  29. گزارش سالانه «جمعه الأقصی»، نایس-قدس پرس، القدس المقدسیه، 2000/2/27م، ص4 .
  30. یکی از شهر های قدیمی فلسطین که بنا بر باستان شناسی ها، تاریخ آن به 4000سال قبل از میلاد باز می گردد. این شهر در شمال شرقی فلسطین ودر 33 کیلومتری شهر چنین واقع شده است.
  31. بیانیه «جمعه الأقصی لرعایه الأوقاف والمقدسات الأسلامیه» 2004/3/18م2.444 .
  32. خبر:«هامشه بطالب شارون بترمیم مسجد بیسان» منتشر شده در روزنامه الفساره:2004/6/5م.نیز: www.pls48.ner/ar/data/text-tep/pics/msqudbeasan180304.Jpq .
  33. رایتر، یتسحاق، «الأوقاف الإسلامیه فی عکا» منتشر شده در «القدس: الجامعه العبریه»، 1986م، ص13(ترجمه ازعبری).
  34. برای تفاصیل بیشتر ر.ک:A.k.Esten;survey of oldAcre (TelAviv:Government printer) 1962 .
  35. الموسوعه الفلسطینیه، ج2، (دمشق)1984، ص95-96.
  36. توفیق، ایوب، «معرکه الوقف الإسلامی فی الجلیل والمثلث والنقب»، روزنامه القبس کویت، ش614، 1989/6/13م، ص12.
  37. شراب، محمد، معجم بلدان فلسطین، ص131؛ الدباغ، مصطفی مراد، بلادنا فلسطین، ج7، قسمت دوم: فی دیار الجلیل2(بیروت:دارالطلیعه)، 1974، ص352.
  38. غایی، زوهر، روزنامه هاآرتص، 1997/12/7م، ص4 .
  39. الدباغ، مصطفی مراد، بلادنا فلسطین، ج7، قسمت دوم: فی دیار الجلیل 2(بیروت: دارالطلیعه)، 1974، ص354؛ گزارش سالانه«جمعه الأقصی لرعایه الأوقاف والمقدسات الإسلامیه» درباره تجاوزات به مساجد واقع در اسرائیل منتشر شده در القدس المقدسیه، 2000/2/27،ص4 .
  40. گزارشی با عنوان: رژیم اسرائیل چشم بر تجاوزات به مقدسات می بندد، خبر گذاری«وفا»، 2004 /8/27م .
  41. گزارشی مندرج در القدس المقدسیه، 2000/8/21م.
  42. گزارشی مندرج در القدس المقدسیه، 1999/10/3م .
  43. http://www.aqsa-mubarak.org http://www.islamic.aqsa.com
  44. www.aqsa-mubarak.org+www.islamic.aqsa.com.
  45. الموسوعه الفلسطینیه، ج2(دمشق)، 1984، ص90-96.
  46. القدس المقدسیه، 1995/4/30م.
  47. الدستور اردن، 1986/8/4م، ص21؛ القدس المقدسیه 1995 / 5/28 م.
  48. الرأی العام کویت، 1985/12/2م.
  49. الموسوعه الفلسطینیه، ج2(دمشق)، 1984، ص90-96.
  50. توفیق، أیوب.«معرکه الوقف الإسلامی فی الجلیل والمثلث والنقب»، القبس کویت، ش6140، 1989/6/13م، ص12.
  51. الموسوعه الفلسطینیه، ج2(دمشق)، 1984، ص90-96 .
  52. الدستور اردن، 1985/6/25، ص12.
  53. همان.
  54. القدس المقدسیه، 1994/1/12م .
  55. خلایله، محمد روزنامه دافار اسرائیل1995/2/12، ص5.
  56. هاآرتص 1995/3/12م؛ القدس المقدسیه 1995/3/19، ص1؛ گزارش«مؤسسه التضامن الدولی لحقوق الإنسلن» درباره تجاوزات اسرائیل منتشر شده درالقدس المقدسیه 1995/7/7، ص4.
  57. الحیاه الجدیده فلسطینیه 1996/ 5/ 7م .
  58. وتاکنون1431ق هم این مسجد ساخته نشده است ر.ک:www.aslams.com/art.
  59. http://www.aqsa-mubarak.org http://www.islamic.aqsa.com
  60. الموسو عه الفلسطینیه، ج2(دمشق)، 1984، ص94.
  61. شاکید روی. «رمز إسلامی در قلب تل أبیب»، یدیعوت أحرونوت2001 / 6/3 ، ص19 .
  62. گزارش مؤسسه الأقصی لإعمار المقدسات الإسلامیه در:www.islamic-apsa.com.
  63. اورلی ازولای، گزارش منتشره دریدیعوت اخرونوت، 1981/10/30 به نقل از : فتحی فورانی، «الأوقاف والمقدسات الإ سلامیه فی إسرائیل»درwww.baqoon.com).
  64. خبر منتشره در الرأی اردنی 1985/12/26م، ص14+ جرد سالم پست یهودی ، 1985/12/23م.
  65. رونی شاکید، «رمز إسلامی فی قلب تلّ اُبیب»، یدیعوت احرونوت، 2001/6/3، ص19 .
  66. دمبر، میخائیل، سیاسه إسرائیل تجاه الأوقاف الإسلامیه فی فلسطین، ص105.
  67. توفیق، ایوب.«معرکه الوقف الإسلامی فی الجلیل والمکثلث والنقاب»، روزنامه القبس کویت ش0614، 1989/6/13م، ص12.
  68. همان.
  69. پیشین.
  70. منیّر اسپیر، اللِد فی عهدی الانتداب والاحتلال(سلسله المدن الفلسطینییه/2)، بیروت، مؤسسه الدراسات الفلسطینیه، 1997م، ص143-149.
  71. از قدیمی ترین شهرهای فلسطین که تاریخ آن به قبل از میلاد مسیح بر می گردد. هنگامی که عمروعاص فلسطین را فتح کرد، این شهر را پایتخت فلسطین اعلام کرد. (مترجم).
  72. از شهر های فلسطین که در سال 716م به دست خلیفه اموی سلیمان بن عبد الملک ساخته شد. اکنون اغلب ساکنان آن یهودیان هستند. یک سوم از جمعیت آن را هم یهودیان روسی تشکیل می دهند.(مترجم) .
  73. شراب، محمد، معجم بلدان فلسطین، دمشق، دارالمأمون، 1987م، ص419؛ الموسوعه الفلسطینیه، ج2، ص93-94.(وچون از این مسجد فقط منازه آن باقی مانده، اسرائیلی ها به جای «الجامع الأبیض»، «البرج الأبیض» می گویند.ر.ک: http://ar.wikipedia.org/wiki
  74. پیشین .
  75. گزارش با عنوان «افتتاح المسجد العمری الکبیر الرمله»، روزنامه صوت الحق والحریه، 2004/3/2م .
  76. http://www.aqsa-mubarak.org http://www.islamic-aqsa.com
  77. از شهر های قدیمی جهان که براساس حفریات باستان شناسی، سابقه آن به 3000سال قبل از میلاد باز می گردد. اکنون اکثریت جمعیت آن یهودیان هستند. در شمال شرق غزّه واقع است اسرائیلی ها نام آن را به «اَشگلون» تغییر داده اند.ر.ک: http://ar.wikipedia.org/wiki
  78. http://www.islamic-aqsa.com http://www.aqsa-mubarak.org
  79. گزارش منتره در روزنامه کویتی رأی العالم، 1985/12/22م .
  80. گزارش منتشره با عنوان «مسجد بئر السبع، المسلمون یکافحون لإعا دته مکاناً للعباده والبلد تریده متحفاً»، روزنامه المقدسیه، 2001/3/30، ص9.
  81. واحدی برای اندازه گیری سطح معادل تقریباً900 مترمربع.ر.ک: آذر نوش، آذرتاش. فرهنگ معاصر عربی-فارسی، مدخل«دونم» .
  82. العقبی، یاسر، «من مسجد إلی معتقل ومحکمه فمتحف»، سایت عرب48، 2004/2/19 .
  83. گزارشی با عنوان«تاریخٌ مجیدٌ بتلاشی» منتشره در القدس المقدسیه2001/3/30 م، ص9(تاکنون نیز این مسجد به وضعیت اولیه خود بر نگشته است . مترجم) .
  84. العقبی، یاسر، «جامعه بن غوریون تقیم حفلاً بساحه مسجد بئر السبع»، سایت عرب48، 2004/5/15م.
  85. سلیم، صالح، «أوضاع المحاکم الشرعیه والأوقاف الإسلامیه»، روزنامه الاتحاد چاپ حیفا 1995/2/13، ص10 .
  86. خلیفه، احمد فتحی، النقب من رحله النسیان إالی صحو ه الضمیر، فلسطین اشغالی، مطبعه الصراط، 1990م، ص37.
  87. گزارشی با عنوان «محکمه بئر السبع تلخی أمراً جهدم مسجد تل الملح» منتشر ه در سایت عرب 48، 2003/ 3/4م .
  88. العقبی، یاسر، «من مسجد إلی معتقل ومحکمه فمتحف»، سایت عرب48، 2004/2/10 .
  89. شعث، شوقی، «التراث الحضاری والتحدیات الصهیونیه»، مجله الوحده چاپ رباط (مغرب)، حزیران 1986، ص5 .
  90. توفیق، ایوب؛ معرکه الوقف الإسلامی، ص12 .
  91. سلیم، صالح، أوضاع المحاکم الشرعیه والأوقاف الإسلامیه، ص12 .
  92. خبر منتشر شده در القدس، 2000/8/15م.
  93. خبر منتشر شده در القدس، 2002/12/27م.
  94. موارد فوق به نقل از دو سایت ذیل است: www.aqsa-mubarak.org؛ www.islamic-aqsa.com .
  95. روزنامه اردنی الدستور، 1986/5/31، ص25 .
  96. روزنامه کویتی القبس، 1988/12/11، ص20 .
  97. روزنامه القدس المقدسیه، 1977/10/18، ص4.
  98. روزنامه القدس المقدسیه، 2000/8/15، ص10 .
  99. روزنامه القدس المقدسیه، 1993/12/14، ص2.