تحلیل جامعه شناختی نقش سرمایه اجتماعی در امور خیر با تأکید بر توسعه فرهنگ وقف

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۹ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (وقف و سرمایه اجتماعی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

محسن نیازی [۱] ، محمد کارکنان نصرآبادی [۲]

چکیده

وقف به‌عنوان یک امر خیر، عملی الهی است كه شخص در كمال صحت و سلامت عقل و اندیشه، تمام یا قسمتی از مال و جان خویش را بی آنكه انتظار دریافت پاداشی را داشته باشد با تمام وجود و برای رضای خداوند به همنوع یا همنوعان خویش می بخشد. در این میان ولایت بر وقف عبارت از داشتن اختیاراتی محدود بر نگهداری، اصلاح و برداشت درآمدهای مال موقوف و مصرف آن درآمدها در اموری که بر آن وقف شده است، می باشد. سرماییه اجتماعی به‌عنوان یکی از مهمترین سرمایه های موجود در هر جامعه می تواند به‌عنوان بستری مناسب به منظور تحقق اهداف خیرخواهانه و امور خیر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس در این نوشتار به اهمیت و نقش سرمایه اجتماعی در تقویت امور خیر بویژه وقف اشاره شده است. لذا گسترش فرهنگ وقف، روابط اجتماعی واقفین با شهروندان جامعه، حمایت نهادها و مسئولین در حوزه سیاستگذاری اجتماعی می تواند به‌عنوان راهکارهای افزایش تمایل شهروندان به امور خیر به ویژه وقف قلمداد گردد.

واژگان کلیدی

امور خیر، وقف، فرهنگ وقف، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی

مقدمه

وقف، نمونه عینی اندیشه ی بلند خیرخواهی در جامعه و نمونه‌ای آشکار از تعاون، همکاری و کمک به یکدیگر است که در جریان آن، نیکوکاران به‌قصد قربت‌ و تحصیل رضای الهی، موجبات آسایش، رفاه، ترقی و بهره‌مندی دائمی(مادی و معنوی) همنوعان خویش را با اختصاص‌ همیشگی ملک و مال خود از طریق ایجاد مؤسسات خیریه، بیمارستان، دانشگاه، حوزه، مدرسه و مانند آن، یا ترتیب دادن برنامه‌های مفید، سازنده و متنوع (از قبیل مراسم مذهبی، فرهنگی، آموزشی، تفریحی و ...) فراهم می‌آورند(شهرامی، 1382: 30).

از طرف دیگر، سرمایه اجتماعی از مفاهیم‌ نوینی است‌ که‌ امروزه‌ در بررسی‌‌های اقتصادی‌ و اجتماعی‌ جوامع‌ توسعه‌یافته مطرح‌شده‌ است.

طرح‌ این‌ رویکرد در بسیاری‌ از مباحث‌ اقتصادی، اجتماعی‌ و فرهنگی، نشان‌‌دهنده اهمیت‌ نقش‌ ساختارها و روابط اجتماعی‌ میان افراد (سرمایه اجتماعی) بر متغیرهای‌ اقتصادی، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است.

سرمایه اجتماعی عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است و شناسایی آن به‌عنوان یک نوع سرمایه، چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمان‌ها و بنگاه‌ها می‌تواند شناخت جدیدی را از نظام‌های اقتصادی- اجتماعی ایجاد کند و مدیران را در هدایت بهتر سیستم‌ها یاری رساند.

امروزه، در كنار سرمایه‌های انساني، مالي و اقتصادي، از نوع دیگری از سرمايه به نام سرمايه اجتماعي نام‌برده می‌شود. اين مفهوم به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه، به‌عنوان منبعی باارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می‌گردد. سرمايه اجتماعي، بستر مناسبي براي بهره‌وری سرمايه انساني و فيزيكي و راهي براي نيل به موفقيت قلمداد می‌شود. از سوي ديگر، سرمايه اجتماعي به زنـدگي فرد، معني و مفهوم می‌بخشد و زندگي را ساده‌تر و لذت‌ بخش‌ تر می‌سازد. استنباط جاكوب [۳] از سرمايه اجتماعي عبارت از شبكه‌هاي فشرده‌ای از مردم كه در محدوده حومه قديمي و مختلط شهر براي حفظ نظافت، پيشگيري از بروز جرم و جنایت‌های خياباني و نيز اجراي ديگر تصميمات مربوط به بهبود كيفيت زندگي تلاش مي‌كنند، بوده است. اهميت اين شبكه‌ها در آن بود كه اعضاي آن‌ها مسئوليت و مشاركت بيشتري در خصوص حل مسائل و مشكلات شهري، نسبت به عوامل رسمي كنترل نظم و امنيت اجتماعي حس مي‌كردند (فوكوياما، 1379: 10).

تعريف وقف

وقف اصطلاحاً يعني کمک خیرخواهانه فرد يا نهاد در قالب پول يا دارايي يا هرگونه منبع درآمد دائمي به بنيادي خيريه يا دانشکده يا بيمارستان و يا هر نهاد دیگر که منفعت عام داشته باشد(مصری،1985: 40).

درگذشته معمولاً وقف به‌صورت ترکیبی و به‌هم‌پیوسته و به‌صورت یک کل موردنظر قرار نگرفته است، بلکه‌ نگرش تجزیه‌ای در مباحث مربوط به آن غالب بوده است. مثلاً برخی از فقها به هنگام بررسی وقف، از عین موقوفه، واقف و موقوف‌علیه سخن گفته و از یک پدیده ی کلی که در درون‌ ساختار خود همه ی این اجزاء را دارد بحث‌ نمی‌کنند.

اما اخیراً در بین حقوق‌دانان و فلاسفه ی حقوق، مبحثی با عنوان «شخصیت‌ حقوقی» مطرح‌شده که ناظر به بررسی‌ کل یک پدیده و نه اجزاء آن است.

وقف در لغت به معناي ايستادن (منتهي الارب) به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن است. در اصطلاح فقهي، وقف به مفهوم نگه‌داشتن و حبس کردن عين ملکي و مصرف کردن منفعت آن درراه خدا است. ازنظر برخی از فقها، وقف به مفهوم حبس عين بر ملک خداي تعالي است. بنابراين، ملکيت آن از مالک آن به خداوند منتقل می‌شود.

محقق حلي، وقف را عقدي می‌داند که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است. شيخ محمدحسن نجفي وقف را چنين تعريف کرده است. «عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه». وقف يعني رقبه شيئي را نگه‌داشتن و منفعت آن‌را آزاد کردن» (سلیمی فر،1370: 11).

ماهیت وقف با احصاء شرایط و انطباق آن‌ها با واقعیت‌ها قابل‌شناسایی است. بنابراین شرایطی که فقها و حقوق‌دانان برای وقف مطلوب در نظر گرفته‌اند، نشانگر این است که یک وقف‌ در چه شرایطی مشروع و در چه شرایطی‌ نامشروع و یا وقف در چه شرایطی واقعاً وقف است و در چه شرایطی واقعاً وقف‌ نیست تا تعریف‌پذیر باشد. این مباحث‌ نشانگر تعریف فقها از وقف و ماهیت‌ آن است. درواقع در این روش، برای‌ شناخت ماهیت یک پدیده می‌توان به‌ شرایط تحقق آن نظر افکند(مطبعه چی، 1389: 54 و 55). در زبان انگلیسی تراست [۴] به معناي وقف، اعتماد، صندوق سرمايه‌گذاري، مال امانت، اتحاد دو شرکتِ داراي فعاليت يکسان براي در دست گرفتن بازاراست.

اما مفهوم اين واژه در ارتباط با وقف عبارت از انتقال مال منقول يا غیرمنقول است که مالک آن، تسلط قانوني بر آن‌را به انساني امين منتقل مي‌کند و آن فرد امين، متصدي مديريت و سوددهي آن مال مي‌گردد تا به دست استفاده‌کنندگان از آن مال که مالک مشخص کرده است، برسد(تاجی،1997: 623).

تعریف سرمایه اجتماعی

مفهوم سرمایه اجتماعی سابقه‌ای طولانی در علوم اجتماعی دارد. امروزه سرمايه اجتماعي، نقشي بسيار مهم‌تر از سرمايه فيزيكي و انساني در سازمان‌ها و جوامع ايفا می‌کند و شبکه‌های روابط جمعي و گروهي، انسجام بخش ميان انسان‌ها، سازمان‌ها و انسان‌ها و سازمان‌ها با سازمان‌ها می‌باشد.

در غياب سرمايه اجتماعي، اثربخشي ساير سرمایه‌ها کاهش می‌یابد و بدون سرمايه اجتماعي، پيمودن راه‌های توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي، ناهموار و دشوار می‌شوند.

در دیدگاه‌های سنتي مديريت، توسعه سرمایه‌های اقتصادي، فيزيكي و نيروي انساني مهم‌ترین نقش را ايفا می‌کردند، اما در عصر حاضر براي توسعه، بيشتر ازآنچه به سرمايه اقتصادي، فيزيكي و انساني نيازمند باشيم به سرمايه اجتماعي نيازمنديم، زيرا بدون اين سرمايه، استفاده از ديگر سرمایه‌ها به‌طور بهينه انجام نخواهد شد.

در جامعه‌ای كه فاقد سرمايه اجتماعي است، ساير سرمایه‌ها بهره‌وری کمتری خواهند داشت. ازاین‌رو، موضوع سرمايه اجتماعي به‌عنوان يك اصل محوري براي دستيابي به توسعه محسوب شده و مديراني موفق قلمداد می‌گردند كه بتوانند در ارتباط با جامعه به تقویت سرمايه اجتماعي بيشتر نائل گردند.

هرچند سرمایه اجتماعی ازجمله موضوعاتی است که به‌تازگی در علوم اجتماعی مطرح‌شده است، لیکن با کنکاش در آثار و نوشته‌ها و نظریه‌های اندیشمندان، به‌ویژه جامعه‌شناسان درمی‌یابیم جامعه‌شناسان اولیه و کلاسیک به نکاتی اشاره دارند که می‌توان آن‌ها را معطوف به بحث سرمایه اجتماعی مطرح کرد. به‌عنوان نمونه، می‌توان از جامعه‌شناسانی چون امیل دورکیم [۵] در بحث درونی کردن ارزش‌ها و انواع مختلف همبستگی (مکانیکی و ارگانیکی)، جورج زیمل [۶] در مباحث «پویایی رابطه گروهی»، کارل مارکس < ref> Karl Marks </ref> در بحث از ظهور آگاهی طبقاتی، ماکس وبر [۷] در موضوعاتی چون «اعتماد ناشی از ضمانت اجرا» و عقلانیت صوری و ذاتی در بازار و فردیناند تونیس در موضوع «گمینشافت و گزلشافت» به‌نوعی سرمایه اجتماعی را مطرح نموده‌اند. جامعه‌شناسان با مطرح نمودن مباحث کلیدی در نظریاتشان، منابع سرمایه اجتماعی را عبارت از اعتماد اجتماعی [۸] ، مشارکت اجتماعی [۹] ، انسجام و همبستگی اجتماعی [۱۰] و آگاهی اجتماعی می‌دانند که هرکدام از این منابع نقشی اساسی در پیشبرد اهداف جامعه دارند.

کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به‌صورت آنچه امروزه مدنظر است به‌تدریج در دهه 1990 رایج شده است، این به معنای آن نیست که در آثار جامعه‌شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندانی چون مارکس، زیمل، دورکيم، وبر و پارسونز به مفاهیمی همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزش‌ها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی را در برمی‌گیرد(توسلی؛ 1384: 3).

مفهوم سرمايه اجتماعي نشان‌دهنده آن است كه چگونه ساختار اجتماعي يك گروه و هنجارهاي حاكم بر آن می‌توانند به‌عنوان منبعي براي افراد آن گروه عمل نمايند. به عبارت ساده‌تر، فرد در طول زندگي اجتماعي خود به‌انحاءمختلف و به میزان‌های مختلفي و به کیفیت‌های متفاوتي با شبکه‌های اجتماعي در ارتباط است(رضايي و احمدلو،1384: 16). یورگن هابرماس [۱۱] سرمایه اجتماعی را به معنی وفاق تفاهمی و کنش ارتباطی و هنجارهای عام فراگروهی را محصول جهان حیاتی و حوزه عمومی می‌داند. آنتونی گیدنز سرمایه اجتماعی را به معنای شبکه روابط، تعهد و اعتماد اجتماعی قلمداد می‌کند که در جوامع سنتی به‌صورت محدود و درون‌گروهی و در جوامع مدرن به شکل وسیع و تعمیم‌یافته وجود دارد. امانوئل کاستلز [۱۲] در اثر خود، «عصر اطلاعات و فناوری‌های نوین» به اهمیت فرهنگ و سرمایه اجتماعی تأکید نموده و موضوع جامعه شبکه‌ای را مطرح می‌نماید.

ازنظر او، شبکه مجموعه‌ای از نقاط اتصال یا گره‌های به‌هم‌پیوسته است که در آن نوع گروه‌ها به نوع شبکه‌ها بستگی دارد. کلاوس افه [۱۳] سرمایه اجتماعی را دربرگیرنده روابط انجمنی، اطمینان به نهادها و اعتماد بین اشخاص و اقوام و خیرخواهی می‌داند. ازنظر وی، عوامل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در کم و کیف سرمایه اجتماعی مؤثر است.

وی سرمایه اجتماعی را به‌عنوان یکی از عوامل کارایی و توسعه اقتصادی، نظم و صلح جهانی، احساس امنیت و توسعه معرفی می‌کند(عبدالهی و موسوی،1386: 204-202).

بانك جهاني، سرمايه اجتماعي را پديده‌اي مي‌داند كه حاصل تأثیر نهادهاي اجتماعي، روابط انساني و هنجارها بر روي كيفيت و كميت تعاملات اجتماعي است.

تجارب اين سازمان نشان داده است كه اين پديده تأثیر قابل‌توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف دارد. سرمايه اجتماعي برخلاف ساير سرمايه‌‌ها به‌صورت فيزيكي وجود ندارد، بلكه حاصل تعاملات و هنجارهاي گروهي و اجتماعي بوده و از طرف ديگر، افزايش آن مي‌تواند موجب پايين آمدن سطح هزينه هاي اداره جامعه و عملياتي سازمان‌ها گردد(نیازی، جعفرپور و کارکنان نصرآبادی ،1394: 51).

از دیدگاه فوکویاما، سرمايه اجتماعي، مجموعه ‌معيني از هنجارها و ارزش‌های غیررسمی است كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهيم هستند(فوكوياما، 1379: 23).

پوتنام معتقد است سرمايه اجتماعي وجوه گوناگون سازمان هاي اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبکه‌هاست كه مي‌تواند با ايجاد و تسهيل امكانات هماهنگ، كارايي جامعه را بهتر نماید(پوتنام، 1380 : 251). ازنظر استون [۱۴] ،سرمايه اجتماعي بر ظرفيت مردم براي باهم بودن به‌منظور حل جمعي مشكلات و دستيابي به نتايج متقابلاً‌ سودمند اثر مي‌گذارد و اين سرمايه اجتماعي است كه افراد و خانواده و اجتماعات را به باهم بودن و باهم گذراندن قادر مي‌سازد. كمپل [۱۵] و جاو چلوويچ سرمايه اجتماعي را به‌عنوان انسجام اجتماعي محلي دارای چهار ويژگي زیر مي دانند:

1 - وجود مجموعه اي متراكم از سازمان‌ها و شبكه هاي اجتماعي محلي؛

2 - سطوح بالاي تعهد مدني يا مشاركت شبکه‌ها در اجتماع؛

3- هويت محلي قوي و احساس تجانس و برابري با اعضاي اجتماع محلي؛

4- هنجارها و ارزش‌های اجتماعي و اعتماد و كمك متقابل بین اعضاي اجتماع محلی(ازكيا و غفاري،1383 :278). ازنظر برم [۱۶] و ران [۱۷] سرمايه اجتماعي مفهوم جمعي و گروهي است كه پايه و اساس آن رفتار و طرز تلقي، نگرش و استعدادهای فردي است. به اعتقاد آن‌ها، نهادهاي گوناگوني مانند مؤسسات اجتماعي داوطلبانه، خانواده، دين و الگوهاي فرهنگي در شکل‌دهی عادات و ارزش‌های اجتماعی كه مولود و ایجادکننده سرمايه اجتماعي هستند، نقش دارند(1997 : 1000). سرمايه اجتماعى اصطلاحى است كه گاه در معناى وسيع به كار می‌رود و ثروت اجتماعى [۱۸] و يا حتى درآمد اجتماعى [۱۹] ازآن برمى آيد و گاه در فضاى محدود، منابع و تجهيزات غیر فردی و غيرخصوصى را شامل مى‌شود. بدين معنى، سرمايه اجتماعى آن چيزى است كه با سرمايه جامعه پديد آمده و مورداستفاده همگان است، نظير راه-هاى ارتباطى، تجهيزات انتقال پيام و… (ساروخانی، 1370 :685).

در تعريفى ديگر، سرمايه اجتماعى، مجموع موجودى دارایی‌های مولد يك جامعه كه شامل آن دسته از دارایی‌هایی است كه منجر به توليد محصولات قابل‌عرضه به بازار به‌منظور دستيابى به سود توسط دو بخش خصوصى و عمومى می شود و نيز شامل خدمات و محصولاتى مى شود كه غیرقابل عرضه به بازار براى فروش هستند، مثل دفاع و آموزش‌وپرورش(قره‌باغیان، 1376: 748). ازنظر بيكر [۲۰] سرمايه اجتماعي به منابع فراواني كه در ميان و يا از طريق شبکه‌های فردي يا سازمان قابل‌دسترسی هستند، اشاره دارد.

اين منابع شامل اطلاعات، نظريات، راهنمايي ها، فرصت هاي کسب‌وکار، سرمايه مالي، قدرت، حمايت احساسي و عاطفي، خیرخواهی، ‌اعتماد متقابل و همكاري و تعاون می‌شود(1382 : 40).

ازنظر اوسلاتر و دكر، سرمايه اجتماعي اكسير و درمان‌بخش دردها و مشكلات جامعه است.

سرمايه اجتماعي جامعه را سالم‌تر، داراتر و شايد باتدبیرتر و شكيباتر مي سازد. گروتارت، سرمايه اجتماعي را از مؤلفه هاي اساسي براي تبيين اين پرسش كه چرا برخي از جوامع نسبت به جوامع ديگر موفق‌تر هستند، مي داند. به نظر او، سرمايه اجتماعي موجبِ داشتن حكومت خوب و كارا مي شود( اوسلانر و دكر،2001 : 176).

درمجموع، سرمايه اجتماعي در دو نوع کلی متصور است:

1- سرمايه اجتماعي شناختي(رابطه‌ای): اين نوع سرمايه در سطح خرد است و به‌صورت انتزاعي به مؤلفه‌هايي چون اعتماد، هنجارها و ارزش‌ها اشاره دارد كه كنش هاي متقابل افراد را در جامعه تحت تأثیر قرار مي دهد.

2 - سرمايه اجتماعي ساختاري(‌نهادي): اين نوع از سرمايه اجتماعي به سطوح مياني و كلان جامعه اشاره دارد و جنبه هاي قابل‌رؤیت و عینی‌تر آن‌را نشان مي دهد. در اين سطح، به جنبه هايي چون روندهاي محلي، سازمان‌ها و شبكه هاي موجود در ميان مردم كه جامعه را دررسیدن به اهداف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي هدايت مي كند، اشاره دارد( نیازی، رئوف معینی و کارکنان نصرآبادی، 1391 : 33).

به نظر كلمن، عوامل ساخت سرمايه اجتماعي از چهار دسته زير نشئت می‌گیرد(کلمن،1377: 62):

1-عوامل نهادي: نهاد به معناي قانون، رسم، عرف، عادت و يا سازماني است كه در زندگي سياسي و اجتماعي مردم مؤثر واقع‌شده و نظام هدف‌داری را در جهت رفع نيازهاي يك اجتماع سازمان‌یافته ايجاد می‌کند. مثال بارز يك نهاد، دولت است كه به‌واسطه وضع قوانين و ايجاد نظام هدف‌دار موجب تشكيل سرمايه اجتماعي مي شود.

2-عوامل خودجوش: هنجارهايي كه به‌صورت خودجوش بجاي قانون و ديگر نهادهاي رسمي از کنش‌های متقابل اعضاي يك اجتماع به وجود مي آيند و ناشي از انتخاب‌های تعمدي نيست، به‌عنوان عوامل خودجوش در ايجاد سرمايه اجتماعي در نظر گرفته مي شوند. این عوامل به دو دسته عوامل خودجوش عقلايي و عوامل خودجوش غيرعقلايي تقسيم مي شوند.

3-عوامل بيروني: منظور از اين دسته از عوامل، هنجارهايي است كه از جايي غير از همان اجتماعي كه در آن به‌کاررفته، سرچشمه مي گيرند. عواملي همچون دين و مذهب، ايدئولوژي و فرهنگ يا تجربه مشترك تاريخي جزء اين گروه طبقه‌بندی مي گردند.

4-عوامل طبيعي:در اين گروه، دو دسته از عوامل به‌صورت روابط خويشاوندي و همبستگي هاي قومي و نژادي قرار مي گيرند. اهميت خويشاوندي در مقايسه با ديگر ساختارهاي اجتماعي از يك جامعه با جامعه ديگر به ميزان زيادي فرق مي كند، اما در هیچ جامعه اي، خويشاوندي به‌طور كامل محو نشده است.

بر این اساس، سرمايه اجتماعى را مى توان در دو سطح كلان

[۲۱] و خرد [۲۲] موردتوجه قرارداد. در سطح كلان درباره جايگاه كلى يك جامعه درزمینه اجتماعى، سياسى و فرهنگى و شبکه‌های ارتباطات بيرونى و در سطح خرد به دو نوع سرمايه اجتماعى موجود در جامعه، یعنی سرمایه اجتماعی در سطح شناختی و ساختاری می‌توان اشاره كرد.

عناصر سرمايه اجتماعي از آغاز مباحث جامعه‌شناسی، انديشه بسياري از جامعه‌شناسان كلاسيك را به خود معطوف داشته است. به نظر آيزنشتايد، مهم‌ترین مسئله نظم اجتماعي براي دوركيم و تا حدودي براي فرديناند تونيس، اعتماد و همبستگي اجتماعي است، يعني اينكه بدون انسجام و اعتماد، پايداري نظم اجتماعي ممكن نيست(چلبي، 1375 :12).

در بحث از سرمايه اجتماعي و نحوه كاربرد و بررسي آن در جامعه، توجه به عناصر و مؤلفه‌های اساسی ساخت سرمايه اجتماعي از اهمیت خاصی برخوردار است:

در تعاریفی که از سرمایه اجتماعی مطرح‌شده است، اعتماد اجتماعی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها و عناصر تشکیل‌دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته‌شده است. به‌عبارت‌دیگر، اعتماد اجتماعی، هم به‌عنوان یک جزء ذهنی، هم به‌عنوان علت و هم به‌عنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی قلمداد شده است.

اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می‌شود و برای حل مسائل اجتماعی ضروری به نظر می‌رسد، به‌طوری‌که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می‌گردد و برای حرکت موفقیت‌آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد( نیازی و همکاران، 1391: 50).

ازنظر پوتنام، اعتماد، به همان اندازه که یک نگرش شخصی است، یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز هست. افراد قادرند که به یکدیگر اعتماد کنند و این به دلیل هنجارها و شبکه‌های اجتماعی است که عمل شان در چارچوب آن‌ها قرار دارد.

به‌عنوان‌مثال، هنجارهای مؤثر که مانع جرم و جنایت در شهرها می‌شوند این امکان را برای زنان فراهم می‌کند که در شب آزادانه در خیابان قدم بزنند و به سالخوردگان امکان می‌دهد که خانه‌هایشان را بدون ترس ترک کنند(کلمن، 1377 : 475).

یکی دیگر از عناصر و مؤلفه های سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی است. مشاركت اجتماعي در يك نگاه كلي، عبارت از شركت فعال و سازمان‌یافته افراد و گروه‌های اجتماعي در امور اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... جامعه است. مشارکت اجتماعی دارای ویژگی های زیر است:

-حداكثر قدرت جمعي از طريق بسيج همه امكانات و قواي جمع حاصل آيد.

-اين قدرت جمعي در راستاي نيل به مصالح، علايق و منافع جامعه جهت‌گیری شود.

-از طريق مشاركت همه‌جانبه افراد و گروه‌های اجتماعي، پيوندها و انسجام اجتماعي استحكام يابد.

-امكان بلوغ و شكوفايي استعدادها و تكامل و توسعه فردي و اجتماعي فراهم آيد. ازنظر آلن بيرو [۲۳] مشاركت كردن به معناي سهمي در چيزي يافتن و از آن سود بردن و يا در گروهي شركت جستن و بنابراين با آن همکاری داشتن است. به همين جهت، بايد بين مشاركت به‌عنوان حالت يا وضع (شركت كردن) و مشاركت به‌عنوان عمل و تعهد (عمل مشاركت) تميز قائل شد.

مشاركت اجتماعي مفهومي است كه مخصوصاً در جامعه‌شناسی كاركردي و گرایش‌های موجود در آن مورداستفاده قرارگرفته است. ازنظر رابرت مرتن تحليل كاركردهاي نهان و آشكار مشارکت، مخصوصاً در سطح ساخت‌ها بايد شامل مباحث زير باشد. - وضع و شرايط مشارکت‌کنندگان در ساخت اجتماعي: مشاركت تفاوتي [۲۴] و معناي عاطفي و شناختي رفتار آنان که به مشاركت مي‌پردازند.

- تمايز بين انگیزه‌های مشاركت و رفتار مشارکت‌کنندگان.

- جنبه‌های رفتاري منظم كه با اين انگیزه‌ها پیوسته‌اند، هرچند كه مشارکت‌کنندگان چندان شناختي از آن نداشته باشند (بيرو، 1370: 257، توسلي، 1382 :67).

مشاركت اجتماعي سازمان‌یافته، فرايندي آگاهانه، داوطلبانه، جمعي و مبتني بر برنامه‌ها و اهداف مشخصي است كه به‌عنوان فعاليتي اجتماعي- اقتصادي در قالب انجمن‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های محلي و غيردولتي است.

بر اين اساس، مشاركت اجتماعي مي‌تواند اشكال و درجات گوناگون نظير همكاري، همياري، همبستگي، انطباق، سازگاري، پذيرش، انقياد، شيفتگي، ايفاي نقش‌های اجتماعي و انجام وظايف كه با اين نقش‌ها ملازمت دارند، داشته باشد.

انسجام اجتماعي به‌عنوان یکی دیگر از شاخص‌های سرمایه اجتماعی به معناي آن است كه گروه وحدت خود را حفظ كرده و با عناصر وحدت‌بخش خود، تطابق و همنوايي داشته باشد.

همبستگي و انسجام، احساس مسئوليت متقابل بين چند نفر و يا چند گروه است كه از آگاهي و اراده برخوردار باشند و حائز يك معناي اخلاقي است كه متضمن وجود انديشه يك وظيفه يا الزام متقابل است و نيز يك معناي مثبت از آن برمی‌آید كه وابستگي متقابل كاركردها، اجزاء و يا موجودات در يك كل ساخت‌یافته را مي‌رساند.

از ديدگاه جامعه‌شناختی، همبستگي پدیده‌ای است كه بر اساس آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضاء به يكديگر وابسته و به‌طور متقابل نيازمند يكديگر هستند.

اين امر مستلزم طرد آگاهي و نفي اخلاقي مبتني بر تقابل و مسئوليت نيست، بلكه دعوت به احراز و كسب اين ارزش‌ها و احساس الزام متقابل است(بيرو،1370: 400).

انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان اعضاي يك جامعه دارد، به عبارتي «انسجام در كل ناظر بر ميزان و الگوي رابطه متقابل بين كنشگران، گروه‌ها و خرده‌فرهنگ‌های تمایزیافته است»(افروغ،1378 :140).

آگاهی اجتماعی به‌عنوان یکی دیگر از شاخص ها و مؤلفه های سرمایه اجتماعی مطرح می باشد.

آگاهي و شناخت به‌ویژه در دنياي مدرن نقش فوق‌العاده‌ای در زندگي بشر بازي مي‌كند. امروزه دانايي و اطلاعات به‌عنوان سرمایه‌ای عظيم در تحولات اجتماعي نقش‌آفرین شده و روزبه‌روز ابعاد گسترده‌ای را چه در سطح و چه در عمق پيدا مي‌كند، تا جایی كه يكي از عوامل مهم دستيابي جوامع به سرمايه اجتماعي كسب آگاهي است. پيچيدگي روزافزون ابعاد فني زندگي اجتماعي، تخصصي شدن وظايف و تقسیم‌کار اجتماعي، ذره اي شدن افراد، گرايش به خودگرايي مفرط و مانند آن‌ها شرايطي را فراهم نموده است كه در آن، زندگي و سعادت بشر با آسیب‌های جدي روبرو شده است. در اين شرايط ضرورت و جايگاه آگاهي و بينش اجتماعي نمايان مي‌شود(فیروزآبادی،1384: 28).

سرمایه اجتماعی همواره موردتوجه اندیشمندان قرار داشته است. اندیشمندانی چون رابرت پوتنام، جیمز کلمن، پی بر بوردیو و فوکویاما، از مهم‌ترین نظریه‌پردازان در این حوزه می باشند.

رابرت پوتنام، يكي از مهم‌ترین نظریه‌پردازان سرمايه اجتماعي است. به باور او درحالی‌که سرمايه مادي به دارایی‌های مادي و سرمايه ‌انساني به ویژگی‌ها و استعدادهاي افراد اشاره دارد، سرمايه اجتماعي ناظر بر ارتباطات و شبكه‌هاي اجتماعي، هنجارها و اعتماد متقابل ناشي از آن‌هاست.

ازنظر پوتنام، سرمايه اجتماعي بر قابليت جامعه براي ايجاد انواع انجمن‌هاي داوطلبانه دلالت دارد كه افراد را به همكاري با يكديگر و درنتیجه حفظ تكثرگرايي دموكراتيك تشويق مي‌كند(پوتنام، 1377 : 59).

جيمز كلمن اولين محققي بود كه به بررسي تجربي مفهوم سرمايه اجتماعي و عملياتي كردن آن پرداخت. او در تحليل و تبيين سرمايه اجتماعي به‌جای توجه به ماهيت و محتواي آن، به كاركرد سرمايه اجتماعي توجه داشته است.

ازنظر او، سرمايه اجتماعي بخشي از ساختار اجتماعي است كه به كنشگر اجازه مي‌دهد تا با استفاده از آن به منابع خود دست يابد. اين بعد از ساختار اجتماعي شامل تكاليف و انتظارات، شبكه‌هاي اطلاع‌رسانی، هنجارها و ضمانت‌های اجرايي است كه انواع خاصي از رفتار را تشويق مي‌كنند و يا مانع از آن مي‌شوند.

اگر فرد الف كاري براي فرد ب انجام داده باشد و اعتماد داشته باشد كه فرد ب در آينده اين كار را جبران خواهد كرد، اين نوعي انتظار را در فرد الف و نوعي تكليف را براي فرد ب ايجاد مي‌كند.

ازنظر كلمن، مفهوم سرمايه اجتماعي نشان‌دهنده آن است كه چگونه ساختار اجتماعي يك گروه مي‌تواند به‌عنوان منبعي براي افراد آن گروه عمل كند. او سرمايه اجتماعي را در اعتماد، اطلاع‌رسانی و ضمانت‌های اجرايي كارآمد، روابط مبتني بر اقتدار و ميزان تكاليف در گروه ‌مي‌داند.

لذا براي سرمايه اجتماعي سه شكل را متصور مي‌شود:

1-تكاليف و انتظاراتي كه بستگي به ميزان قابل‌اعتماد بودن محيط اجتماعي دارند.

2-ظرفيت اطلاعات براي انتقال و حركت در ساختار اجتماعي تا بتوان پايه‌اي براي كنش فراهم آورد.

3-وجود هنجارهايي كه توأم با ضمانت اجرايي مؤثر باشند.

ازنظر بورديو، سرمايه اجتماعي حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت ساده‌تر، عضويت در يك گروه است.

سرمايه اجتماعي مستلزم شرايطي به‌مراتب بيش از وجود صرف شبكه پيوندهاست. درواقع، پيوندهاي شبكه‌اي مي‌بايد از نوع خاصي، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد باشند.

ازنظر بورديو، سرمايه اجتماعي به‌عنوان شبكه‌اي از روابط، وديعه‌اي طبيعي يا اجتماعي نيست، بلكه در طول زمان براي كسب آن بايد تلاش كرد.

به تعبير او، سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمایه‌گذاری فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا بازتوليد آن‌گونه روابط اجتماعي است كه مستقيماً در کوتاه‌مدت يا بلندمدت قابل‌استفاده هستند(شارع‌پور، 1384: 11). ازنظر بوردیو، سرمايه اجتماعي جمع منابع واقعي يا بالقوه‌ای است كه حاصل شبكه‌هاي بادوام از روابط كمابيش نهادینه‌شده، آشنايي و شناخت متقابل و يا عضويت در يك گروه است.

شبكه‌اي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه جمعي برخوردار مي‌كند و آنان را مستحق اعتبار مي‌سازد. اين روابط ممكن است فقط در حالت عملي در مبادلات مادي و يا نمادي كه آنان را در حفظ آن روابط كمك مي‌كند، وجود داشته باشد(تاجبخش، 1384: 140).

ازنظر او، حجم سرمايه اجتماعي مورد تملك يك فرد به‌اندازه شبكه پيوندهايي بستگي دارد كه او مي‌تواند به طرزي مؤثر بسيج كند و نيز به حجم سرمايه (اقتصادي، فرهنگي و نمادين) در تصرف كساني كه وي با آن‌ها مرتبط است، بستگي دارد.

فرانسيس فوكوياما با بهره‌گيري از مفهوم سرمايه اجتماعي، يك نظريه اعتماد اجتماعي را تدوين نموده است. وی مطرح می‌کند كه قدرت و كارايي سرمايه اجتماعي در جامعه به ميزان پايبندي اعضاي آن جامعه به هنجارها و ارزش‌های مشترك و توانايي آن‌ها براي چشم‌پوشی از منافع شخصي در راستاي خير و سعادت همگاني بستگي دارد. به اعتقاد او، از طريق پايبندي به هنجارها و ارزش‌های مشترك، اعتماد پديد مي‌آيد.

اعتمادي كه از طريق مناسبات مثبت اجتماعي و بر پايه بده بستان به تعهد اخلاقي و تفكر پديد آمده باشد و نه از روي حسابگری‌های روزمره، مي‌تواند به رشد و شكوفايي اقتصادي كمك كند(فوكوياما، 1382 :55).


ازنظر فوكوياما، سرمايه اجتماعي تأثير مهمی بر کارایی عملكرد اقتصادي مدرن دارد و شرط لازم براي ثبات ليبرال دموكراسي است.

سرمايه اجتماعي جزء فرهنگي جوامع مدرن را كه از جهات ديگر از عصر روشنگري به بعد بر اساس نهادهاي رسمي، حاكميت قانون و عقلانيت سازمان يافتند، تشكيل مي‌دهد.

چنين تلقي مي‌شود كه سرمايه اجتماعي نوعاً از وظايف «نسل دوم» اصلاحات اقتصادي است، ولي برخلاف سیاست‌ها و يا حتي نهادهاي اقتصادي، سرمايه اجتماعي را چندان نمي‌توان از طريق سياست عمومي ايجاد كرده و يا شكل داد(كاركنان نصرآبادي، 1386: 54).

از اين حیث، فوکویاما در تعريف سرمايه اجتماعي، معتقد است سرمايه اجتماعي شكل و نمونه ملموسي از يك هنجار غیررسمی است كه باعث ترويج همكاري بين دو يا چند فرد مي‌شود (تاجبخش، 1384 : 169).

وقف و سرمایه اجتماعی

یکی از مهم‌ترین ارتباطات و تأثیرگذاری وقف در افزایش و تقویت سرمایه اجتماعی، روابط اجتماعی واقفین با شهروندان جامعه است. بر این اساس، وقف حداقل دو اثر مهم دروني و بيروني دارد.

اثر دروني وقف به انسان‌هاي وارسته‌ای برمی‌گردد که با وقف بخشي و يا تمام اموال خود، به پالايش درون خود پرداخته و تزکيه نفس می‌نمایند و از اين طريق تعلقات مادي را از خود زدوده و روحيه مال‌اندوزی و تکیه‌بر ثروت دنيوي را از خود دور می‌کنند.

از سوی ديگر، گسترش فرهنگ وقف در جامعه می‌تواند در کاهش معضلات اقتصادي-اجتماعي، مانند فقر و محروميت اقشار پايين درآمدي جامعه، نابرابری‌های عميق درآمدي و غير درآمدي در ميان اقشار جامعه و پيامدهاي ناگوار آن از قبيل گسترش جرم و جنايت و پرورش نيافتن بخش عظيمي از استعدادهاي انسان‌هاي کم برخوردار، مؤثر باشد.

ازجمله نتايج چالش‌هاي مذکور، کاهش و افول سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي جامعه براي طي مسير طولاني و دشوار عبور از توسعه‌نیافتگی می‌باشد.

سیاست‌گذاران و مديران عرصه اقتصادي–اجتماعي می‌توانند با استفاده از برنامه‌های دقیق، در محو فقر و محرومیت‌ها تأثیر شگرف داشته و از نابرابری‌های شديد طبقاتي که مانع توسعه به شمار می‌آیند، جلوگيري نمايند و نیز شرایط و وسایل افزايش موجودي سرمايه اجتماعي را به‌عنوان محرک توسعه اقتصادي را فراهم نمايد.

اسلام مکتبي اخلاقي است که پایه‌گذاری و رشد ارزش‌های اخلاقي را به‌عنوان هدف مبنایی خود قرار داده است، به‌گونه‌ای که پيامبر اکرم (صلی‌الله و علیه و آله) فرموده‌اند: من براي تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام.

دستورات و قوانين اقتصادي اسلام هم درنهایت اهداف اخلاقي را تعقيب می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، پرداخت مالیات‌هایی مانند خمس و زکات نيز گرچه داراي آثار اقتصادي- اجتماعي از قبيل کاهش فقر و محروميت و تعديل ثروت در جامعه می‌باشند، اما از طرف ديگر موجبات رشد و کمال انسان‌ها و جامعه مسلمين را فراهم می‌کنند و الفت و همبستگي و به تعبير جامعه‌شناسان انرژي اجتماعي، روحيه جمعي و دوستي که از مصاديق سرمايه اجتماعي می‌باشند را گسترش می‌دهند.

انفاقات و صدقات (ازجمله وقف) نيز بارها و بارها در قرآن و احاديث سفارش شده‌اند و فضیلت‌های زيادي براي آن‌ها برشمرده‌اند. علامه طباطبايي در تفسير الميزان مطرح نموده‌اند: «انفاق از بزرگ‌ترین چيزهايي است که اسلام دریکی از دو رکنش که عبارت است از «حقوق مردم» به آن اهميت داده و براي آن به وسایل گوناگون و طرق مختلفي از قبيل زکات، خمس و کفارات مالي و ساير اقسام فديه و انفاقات واجب و صدقات مستحب و همچنين از راه وقف و سکني و عمري و وصيت و هبه و غيره متوسل شده است»(طباطبایی:675).

وقف سه تأثیر مهم در روابط اجتماعی شهروندان در سطوح فردی و اجتماعی دارد: اول اينکه گسترش وقف در جامعه نقش غیرقابل‌انکاری را در تأمین معاش اقشار نيازمند جامعه، کاهش فقر و برقراري توازن اجتماعي و تعديل ثروت ايفا می‌نماید.

اثر دوم وقف در تقويت روحيه اخوت و همبستگي اجتماعي نه‌تنها بين مسلمين، بلکه در ميان پيروان ساير اديان و مکتب‌های الهي و حتي غیر الهی است که از آن‌ها پيکره واحدي را می‌سازد.

تأثیر سوم اینکه وقف، جامعه را از تحصيل هزینه‌هاي ناشي از حسد و کينه اقشار کم‌درآمد نسبت به ثروتمندان مصون داشته و از اين طريق موجودي سرمايه اجتماعي را در جامعه افزايش می‌دهد.

بنابراین، بین وقف و سرمایه اجتماعی تعامل و ارتباطی دوسویه برقرار لست. ازیک‌طرف، سرمايه اجتماعي مجموعه‌اي از نهادها، روابط و هنجارهايي است که کيفيت و کميت تعاملات اجتماعي يک جامعه را شکل مي‌دهند و از سوی دیگر، وقف به‌عنوان يک نهاد حقوقي و اجتماعي، از مؤلفه‌‌هاي تشکيل‌دهنده سرمايه اجتماعي يک جامعه محسوب می‌گردد و لذا هرچه اين عمل خداپسندانه در جامعه افزايش بيشتري يابد و اين نهاد بيشتر تقويت گردد، بر انباره سرمايه اجتماعي بيشتر افزوده خواهد شد. زیرا با توجه به اینکه مهم‌ترین سرمایه اجتماعی، روابط اجتماعی در جامعه است، لذا عمل وقف می‌تواند بر دامنه این ارتباطات و تعاملات بیفزاید.

نارايان، سرمايه اجتماعي را شامل هنجارهاي اجتماعي مي‌داند. وقف کردن نيز يک هنجار اجتماعي محسوب مي‌شود و لذا هر عاملي که سبب شود اين هنجار در جامعه رونق گيرد، به انباشت سرمايه اجتماعي کمک خواهد کرد. به‌عنوان‌مثال، ارج نهادن به مقام واقفين به طرق مختلف و يا تبيين برکات معنوي و آثار اقتصادي-اجتماعي وقف براي عموم، مي‌تواند تمايل افراد به وقف کردن را افزايش داده و اين هنجار اجتماعي را بیش‌ازپیش رواج دهد و سبب افزوده شدن بر سطح سرمايه اجتماعي موجود گردد.

همچنین، نارايان اعتماد موجود در روابط اجتماعي را يکي از مهم‌ترین اجزاء تشکیل‌دهنده سرمايه اجتماعي مي‌داند. ازاین‌رو، هر چه ميزان اعتماد عمومي به مسئولين مرتبط با امر وقف و عملکرد آن‌ها بيشتر باشد، وقف توسعه بيشتري خواهد يافت.

براي مثال به‌روز کردن شيوه‌هاي مديريتي اموال موقوفه که در اختيار سازمان اوقاف قرار دارد و اقدامات ديگري مانند نظارت بر عمل کردن دقيق به نيت واقفين و يا ارائه گزارش عملکرد به آن‌ها و عموم مردم مي‌تواند سطح اعتماد مردم را به سازمان اوقاف بالابرده و موجب رونق وقف گردد. بنابراین، اعتماد اجتماعی به‌عنوان مهم‌ترین مؤلفه سرمايه اجتماعي بر شکوفايي و افزایش اين عمل خداپسندانه تأثیر مثبت دارد.

از سوي ديگر هر عاملي که سبب شود هنجار عام عمل خيرخواهانه در جامعه گسترش يابد، با افزودن بر سطح سرمايه اجتماعي به رونق سنت حسنه وقف دامن مي‌زند، زيرا اين سنت نيز يکي از همان هنجارها و اعمال خيرخواهانه‌اي است که در جامعه تقویت‌ شده‌اند. بنابراين ازاین‌جهت، بين هنجار وقف کردن و سطح سرمايه اجتماعي موجود در يک اجتماع يک رابطه دوسویه متصور است.

وقف کردن يکي از مصاديق بارز مشارکت اجتماعی و مذهبي به‌حساب مي‌آيد، زيرا انگيزه‌هاي معنوي که واقفين از دين و مذهب اخذ مي‌کنند سبب مي‌شود که از مال خود چشم‌پوشي نموده و آن‌را وقف نمايند چراکه اسلام وقف را در رديف عبادات قرار داده و براي آن اجر و ثواب اخروي قائل شده ست.

با توجه به اینکه در جوامع اسلامی، دین‌داری و تعهد دینی به‌عنوان یکی از شاخص‌ها و مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی است، وقف به‌عنوان یک عمل دینی و خیرخواهانه می‌تواند در افزایش مشارکت اجتماعی، انسجام و همبستگی و احساس مسئولیت اجتماعی شهروندان نقش داشته باشد.

زیرا بسياري از موقوفات به مصارف مذهبي همچون هزينه ساخت و تجهيز مساجد و تکايا و نشر کتب ديني و اخلاقي اختصاص مي‌يابد. با اين بيان هر آنچه سرمايه اجتماعي، باعث تقویت مشارکت مذهبي و بروز رفتارهاي معنوي و اخلاقي گردد، مي‌تواند عاملي برای افزایش گرایش افراد به وقف گردد.

از سوي ديگر، هر عاملی که اين سنت حسنه را قوت بخشد، مشارکت مذهبي را تقويت نموده است و لذا رابطه دوطرفه‌ای بين وقف و سرمايه اجتماعي ديده مي‌شود که به‌واسطه مشارکت‌هاي مذهبي و انجام رفتارهاي معنوي و اخلاقي شکل‌گرفته است.

کلمن روابط اقتدار يا به‌عبارت‌دیگر داشتن حق اختيار و کنترل را نيز ازجمله اجزاء سرمايه اجتماعي مي‌داند. ازآنجاکه وقف باعث مي‌شود موقوف‌عليهم بر منافع مال موقوفه حق پيدا کند و به‌نوعی بر آن تسلط يابند، وقف سبب مي‌شود روابط اقتدار در جامعه گسترش يابد زيرا اگرچه سلطه واقف ملغي مي‌شود، اما در بسياري موارد جمع کثيري از افراد که موقوف‌عليهم باشند داراي حق و اختيار مي‌گردند.

درنتیجه وقف از اين منظر نيز به انباشت سرمايه اجتماعي کمک مي‌کند. از سوي ديگر، افزايش اعتقادات ايدئولوژيکي چون اعتقاد به معاد و پاداش و عقاب اخروي انگيزه بسيار مناسب و محرک بسيار قوي جهت رونق وقف است. ازاین‌جهت، سرمايه اجتماعي باعث تقويت اين سنت حسنه مي‌گردد.

تعهدات و انتظارات ازجمله اجزاء سرمايه اجتماعي محسوب مي‌شوند، وقف کردن يکسري تعهدات را موجب مي‌شود که از مصاديق بارز آن تعهدات واقف، متولي و سازمان اوقاف نسبت به مال موقوفه و موقوف عليهم است و يکسري انتظارات را برمی‌انگیزد که انتظار واقف و موقوف عليهم در عمل دقيق به وقف نامه از آن جمله مي‌باشد. لذا وقف کردن با ايجاد تعهدات و انتظارات اجتماعي جديد به میزان سرمايه اجتماعي مي‌افزايد. سرمايه اجتماعي از يکسو نوعي سرمايه است و لذا داراي اثرات اقتصادي مثبت مي‌باشد و از سوي ديگر، اجتماعي است، يعني مشتمل بر تعاملات غیر بازاری و مردمي است که در حال اجتماعي شدن هستند.

با اين تعريف وقف نيز نوعي سرمايه اجتماعي به‌حساب مي‌آيد، زيرا با انجام عمل وقف مجموعه‌اي از تعاملات ميان واقف، موقوف‌عليهم، متولي و سازمان اوقاف و تعاملات دروني بين خود موقوف‌عليهم برقرار مي‌شود که داراي اثرات اقتصادي است که عمدتاً به بهبود وضعيت موقوف‌عليهم چون مستمندان، افراد بی‌سرپرست، زنان بيوه، بيماران و... مي‌انجامد.

از طرف ديگر نفس تعاملات منتج از وقف کردن، خود به‌مثابه نوعي چسب اجتماعي است که گروه‌های مختلفي از اجتماع را به يکديگر متصل مي‌کند و در کنار يکديگر نگه مي‌دارد. بنابراين رونق اين کار خير به معناي افزايش سرمايه اجتماعي موجود در جامعه است.

مشارکت اجتماعی مؤلفه مهم سرمايه اجتماعي به‌حساب مي‌آید. مشارکت يعني جمعي انديشيدن و جمعي حرکت کردن و با توجه به اينکه وقف تشریک‌ مساعی و مهم دانستن رفاه حال انسان‌هاي ديگر را در دل خود دارد، اين سنت حسنه باعث افزايش سرمايه اجتماعي مي‌شود.

از سوي ديگر، هرگونه عملي که باعث تقویت و افزایش مشارکت اجتماعی و مدني افراد و گروه‌های داوطلب گردد و مشارکت اجتماعی را تسهيل نماید، طبعاً به رونق مشارکت در امر وقف نيز کمک خواهد کرد.

به‌عنوان‌مثال، کاهش مقررات دست و پاگير اداري، اهتمام مسئولين به تسهيل امر مشارکت‌هاي مردمي، فراهم کردن زمينه‌هاي جديدي جهت ورود وقف به آن‌ها و فراهم کردن شرايط مناسب جهت مشارکت‌هاي مردمي تمام طبقات، مي‌تواند اين سنت حسنه را بسيار گسترش دهد. از اين منظر ميان وقف و مشارکت اجتماعی يک تعامل دوجانبه برقرار است و هر يک تأثیر تقويت‌کننده‌اي بر ديگري دارد.

يکي دیگر از شاخص‌هاي سنجش سرمايه اجتماعي ميزان کمک‌هاي ضروري در قالب همبستگی اجتماعی است. ازاین‌جهت، ميزان مبادرت به وقف مي‌تواند ملاکي جهت سنجش سرمايه اجتماعي باشد.

زیرا قريب به‌اتفاق موقوف‌عليهم از کساني هستند که نيازمند به اموال وقف‌شده هستند. بنابراين رونق وقف به معناي کمک‌هاي ضروري است که در اين صورت سطح سرمايه اجتماعي جامعه افزايش خواهد يافت.

این امر در افزایش سطح کیفیت زندگی افراد نقش دارد. چراکه رفاه اجتماعی و بهزیستی و برطرف نمودن نیازهای اساسی و ضروری شهروندان ملاک‌هایی برای افزایش کیفیت زندگی شهروندان است.


از طرف ديگر، يکي از آثار وقف حرکت در مسير تحقق عدالت اجتماعي، ايجاد برابري اقتصادي، کاهش اختلافات طبقاتي و ارتقاي سطح رفاه عمومي از طريق فراهم کردن تأمین اجتماعي است.

زیرا موقوف‌عليهم معمولاً از اقشار نيازمند جامعه هستند که با بهره‌مندي از اموال وقفي، تا حدی وضعيت معيشتي و رفاهي‌شان بهبود مي‌يابد و درواقع وقف، سازوکاري است که به توزيع مجدد درآمد و توان اقتصادي منجر مي‌شود. علاوه بر این کاهش اختلاف طبقاتي و بهبود رفاه اجتماعي سبب مي‌شود مشارکت سياسي بيشتر گردد. بنابراين از طریق سنت حسنه وقف، می‌توان به مشارکت سياسي که جزء سرمايه اجتماعي محسوب مي‌شود، دست‌یافت.


آگاهی اجتماعی به‌عنوان یکی دیگر از مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی مطرح است، در جوامعي که سطح آگاهی و آموزش بالاتر است، سطح سرمايه اجتماعي نيز بيشتر است. لذا، افزايش سطح آموزش‌وپرورش باعث افزايش سطح اعتماد عمومي و مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سياسي و انسجام اجتماعي می‌گردد.

با توجه به اينکه بسياري از موقوفات در خدمت امور آموزشي و اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی افراد جامعه است، وقف به بالا رفتن سطح آموزش جامعه کمک شايان توجهي نموده و از اين طريق باعث افزايش سطح سرمايه اجتماعي آن مي‌گردد.

نتیجه‌گیری

احساس تعهد و مسئوليت نسبت به اجتماع يکي از معيارهاي سنجش سرمايه اجتماعي است. بنابراين افزايش کار نيکِ وقف کردن به معناي افزايش سطح سرمايه اجتماعي است.

زيرا يکي از انگيزه‌هاي مهم واقفين، احساس مسئوليت و تعهدي است که آن‌ها نسبت به جامعه و کشور خويش دارند. به تعبیری دیگر، بخشش و روحيه داوطلبي از اجزاء سرمايه اجتماعي است و چون وقف چيزي جز بخشش مال از سوي کساني که داراي روحيه خيرخواهي داوطلبانه هستند، نیست، بنابراین، رونق وقف از يکسو نشان‌دهنده افزوده شدن بر میزان سرمايه اجتماعي و بخشش و روحيه داوطلبي و از سوي ديگر، تقويت نهاد وقف خود به تقويت سرمايه اجتماعي و بخشش و روحيه داوطلب شدن در امور خير می‌گردد و از این طریق، سطح سرمايه اجتماعي را بالا مي‌برد. بنابراين تعامل بين وقف و سرمايه اجتماعي از اين منظر هم دوسویه مي‌باشد.

سرمايه اجتماعي عامل کليدي توسعه اقتصادي است و طبعاً توسعه اقتصادي عامل مثبتي در جهت توسعه نهاد وقف است. زیرا وقف نوعي قرارداد اقتصادي است و معاملات اقتصادي حتي از نوع داوطلبانه و بخشش گونه آن‌هم انتظار مي‌رود که در دوران رونق و توسعه اقتصادي افزايش يابد، زيرا دست افراد خيّر و نيکوکار در اين دوران بازتر است و مي‌توانند اموال خود را به ميزان بيشتري وقف نمايند. با اين بيان افزايش میزان سرمايه اجتماعي با تسريع در امر توسعه مي‌تواند باعث رواج هرچه بيشتر وقف گردد.

درمجموع، وقف نقش بسیار زیادی در تقویت سرمایه اجتماعی دارد. ازیک‌طرف، وقف می‌تواند در تقویت و افزایش اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام و همبستگی اجتماعی و آگاهی شهروندان تأثیر مثبت داشته باشد و از طرف دیگر، افزایش روحیه خیرخواهی و اعتماد و مشارکت در جامعه می‌تواند در افزایش گرایش شهروندان به وقف نقش داشته باشد.

منابع

ازكيا، مصطفي و غفاري، غلامرضا، (1383) «توسعه روستايي با تأکید بر جامعه روستايي ايران»، تهران، نشر ني.

افروغ، عماد، (1378) «خرده‌فرهنگ‌ها، مشارکت و وفاق اجتماعی»، مجموعه مقالات وفاق اجتماعی و فرهنگ عمومی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

بيرو،آلن، (1370) «فرهنگ علوم اجتماعي»، ترجمه باقر ساروخاني، تهران، نشر كيهان.

بيكر، جی. اس، (1382) «مديريت و سرمايه اجتماعي»، ترجمة سید مهدی الواني و محمدرضا ربيعي، تهران، انتشارات سازمان مديريت صنعتي.

پوتنام،رابرت، (1380) «دموكراسي و سنت‌های مدني»، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران، دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور.

تاجبخش، كيان، (1384) «سرمايه اجتماعي (اعتماد،دموكراسي و توسعه)»، ترجمه افشين خاكباز و حسا پويان، تهران، نشر شيرازه.

توسلي، غلام عباس، (1382) «مشاركت اجتماعي در شرايط جامعه آنومیك»، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

توسلي، غلام عباس و موسوی، مرضیه، (1384) «مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید»، نامه علوم اجتماعی، شماره26.

چلبي، مسعود، (1375) «جامعه‌شناسی نظم»، تهران، نشر ني.

رضايي، احمد و حبيب احمدلو، (1384) «نقش سرمايه اجتماعي در روابط بين قومي و هويت ملي( بررسي جوانان تبريز و مهاباد)»، فصلنامه مطالعات ملي، ، شماره4، صص 35-7.

ساروخاني، باقر، (1370) «درآمدي بر دایره المعارف علوم اجتماعي»، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

سليمي فر، مصطفي، (1370) «نگاهي به وقف و آثار اقتصادي و اجتماعي آن»، مشهد، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي.

شهرامی، بیژن، (1382) «راهکار وقف در حل مشکلات جامعه»، فصلنامه وقف میراث جاودان، ش42-41.

فوكوياما، فرانسيس، (1379) «پايان نظم، سرمايه اجتماعي و حفظ آن»، ترجمه غلام عباس توسلي، تهران، نشر جامعه ايرانيان.

فوكوياما، فرانسيس، (1382) «اخلاق و فرهنگ در آمريكا»، ترجمه محمدرضا مظفري، تهران، نشر جامعه‌ایرانیان.

فيروزآبادي، سيد احمد، (1384) «سرمايه اجتماعي و عوامل مؤثر بر شکل‌گیری آن در شهر تهران»، پایان‌نامه دوره دكتري جامعه‌شناسی، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران

كاركنان نصرآبادي، محمد، (1386) «بررسي نگرش شهروندان در مورد رابطه سرمايه اجتماعي و توسعه شهري در سفید شهر»، پایان‌نامه دوره كارشناسي ارشد، ، دانشگاه پيام نور مركز تهران.

كلمن، جيمز، (1377) «بنيادهاي نظريه اجتماعي»، ترجمه منوچهر صبوري، ، تهران، نشر ني.

مصري، حسني، (1985) «فکرة الترست و عقد الاستثمار المشترک في القيم المنقولة»، ناشر مؤلف.

نیازی، محسن و کارکنان نصرآبادی، محمد، (1386) «دانشگاه کارآفرین»، تهران، انتشارات ثامن‌الحجج.

نیازی، محسن و کارکنان نصرآبادی، محمد، (1391) «مبانی اجتماعی تعاون»، تهران، انتشارات سخنوران.

نیازی، محسن و رئوف معینی، محمد و کارکنان نصرآبادی، محمد، (1391) «اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی»، تهران، انتشارات سخنوران.

نیازی، محسن، جعفر پور، مرتضی و کارکنان نصرآبادی، محمد، (1391) «جامعه‌شناسی وقف»، تهران، نشر شهر. Brehm, John, Rahn Wandy (1997), “Individual Level Evidence for the Causes and Consequances of Social Capital”, American Journal of Political Science, volume 41, pp 999-1023 Dekker, Paul and Eric M. Uslaner (2001), “Social Capital and Participation in Everyday Life”, Routlelge, London.

Osler, Audery ET. Al (2001), “Not a problem? Girls and Scool Exclusion”, National Children’s Bureau World Bank (1999), “World Development Report 2000/2001: Attacking Poverty”. New York: Oxford University Press.

World Bank (2003), “Guatemala Poverty Assessment”. Washington D.C.: World Bank.

لینک مقاله در سیویلیکا


پانویـس

  1. استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه کاشان- niazim@kashanu.ac.ir
  2. مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی- m.karkonan@kashanu.ac.ir
  3. jacoob
  4. Trust
  5. E. Durkiem
  6. Georg zimel
  7. Max Weber
  8. Social Trust
  9. Social Participation
  10. Social Integration
  11. Urgen Habermas
  12. Emanoel Kastelz
  13. Clavs Offeh
  14. Stons
  15. Campel
  16. Brehm
  17. Rahn
  18. social wealth
  19. social Income
  20. Bekker
  21. Level Macro
  22. Level Micro
  23. Alen Biro
  24. Differential participation