تعاونی های سنتی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

فرهنگ لغات انگلیسی وبستر، کلمه«cooperation» را کارکردن با هم برای یک مقصود و جمع شدن به دور هم برای انجام دادن یک امر مشترک و عمل همکاری اقتصادی نیز معنی کرده است. همچنین فرهنگ لغات فرانسه/لاروس، آنرا به معنی عمل همکاری و شرکت در انجام کار مشترک و روش و عملی که به موجب آن افراد یا خانواده های دارای منافع مشترک موسسه ای را به وجود می آورند، بیان کرده است.[۱]از نظر اصطلاحی، نگارنده این واژه در طبقه بندی خود از یاوری های سنتی برای نامگذاری گروه های یاریگر سازمان یافته نامزد کرده است، سازمان هایی کهن که هنوز نیز اشکالی از آن در روستاها و ایلات این سرزمین می توان جست و جو کرد.

این نوع گروه های یاریگر سازمان یافته، که ما آنرا زیر عنوان تعاونی های سنتی بررسی خواهیم کرد،بیش از گروه های یاریگری به تعاونی های تولید امروزی در جهان نزدیک است و شایستگی سرمشق گرفتن برای برنامه ریزان تعاونی کشور را دارد.

متاسفانه بی توجهی، بی برنامگی، عدم شناخت یا شناخت ناقص از روستاهای ایران و بازتاب آن ها در قوانین اصلاحات ارضی، تمرکز اداری ناشی از دیکتاتوری و تصمیم گیری های یک طرفه و از بالا سبب شد که زیبا ترین تعاونی های سنتی ما، که بیشترین کارایی و سازگاری را با شرایط جغرافیایی و اجتماعی ایران را دارا بودند و می توانستند ریشه و پایه استواری برای تعاونی های تولید کشاورزی و دامداری جدید ایران شوند.

یکی از این تعاونی های سنتی، که تا پیش از اصلاحات ارضی در بیشترین مناطق ایران وجود داشت به نام های بُنه، صحرا، هراسه[۲]، پیکال، سرکار، پاگاو و در کار و غیره مشهور بودند، و گاه نیز در مناطق پرآب جنوب و در کشت های مشکلی همچون کشت برنج، هنوز هم بقایای اینگونه تعاونی ها وجود دارد[۳].

تعاونی های سنتی در زمینه دامداری سنتی خوشبختانه هنوز در میان کوچ نشینان ما زنده و رایج است، و به نام های گوناگون وجود دارند. این گروه بندی های تعاونی در ایل بویر احمدی و ایل بهمئی و... مال، و در ایل قشقایی بیله و بیلک، و در ایل شاهسون اردو و در ایلات بلوچ هلک و در عشایر سنگسر خیل و در ایلات و عشایر سیرجان و بافت و بردسیر و شهر بابک ایشوم و... نامیده می شوند[۴].

همچنین باید به نوعی تعاونی سنتی زنانه کهن و بسیار گسترده اشاره کنیم که تا چند دهه پیش نه تنها در اغلب روستاها و ایلات ایران، بلکه در اغلب شهر ها نیز به نام ها بسیار متنوعی، که مشهور ترین آن ها شیرواره و واره بوده، وجود داشته است؛[۵]و بالاخره باید به سازمان های تعاونی «بلوک» (ورهمکاری، نظام مختابادی) بین رمه گردانان جبهه جنوبی سلسله جبال البرز[۶]و همچنین از سازمان های «گالشی»[۷]و نظامات گاومیش داری[۸] در استان های گلستان و گیلان و مازندران اشاره کرد.

پانویــس

  1. غلامرضا سلیم، تعاون در متون ادبیات فارسی، ص7.
  2. در بیش تر منابع ضبط این کلمه به صورت حراثه است، اما به نظر مولف این نام فارسی و بسیار کهن است.
  3. درباره انواع بنه و دگرگونی های آن بعد از اصلاحات ارضی رجوع کنید به:مرتضی فرهادی، فرهنگ یاریگری در ایران، فصل2(بنه شناسی)، صص 295-239؛ و یا در فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، ش15 ، زمستان 1368؛ و ش 24، بهار 1371؛ فصلنامه کرمان، شماره4، بهار 1371؛ و ش5، تابستان 1371، مرکز کرمان شناسی.
  4. درباره مال از این دیدگاه رجوع کنید به:مرتضی فرهادی، «مال، سازمان تعاون تولید سنتی عشایر ایران»، فصلنامه عشایری ذخایر انقلاب، دوره جدید، ش 3و4، پاییز و زمستان 1379 ، صص160-145.
  5. درباره واره بیش از 140 اسم و رسم آن رجوع کنید به: کتاب واره.
  6. درباره نظام ورهمکاری و مختابادی رجوع کنید به: حسین بارانی، بررسی مبانی فرهنگ مرتعداری در بین گله داران البرز شرقی، رساله دکتری در رشته مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، خرداد ۱۳۸۲. همچنین رجوع کنید به: . محمدحسین پاپلی یزدی، «مختاباد (اوج مشارکت در دامداری سنتی)»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، ش ۵۱، زمستان ۱۳۷۷.
  7. درباره نظام گالشی رجوع کنید به: ابوالحسن واعظی تنکابنی، «کوچ گالشها»، کتاب تنکا،به کوشش على خلخالی و عزیزالله رسولی، تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، بیتا۔هوشنگ پورکریم، «دهکده سما» بخش سوم، ماهنامه هنر و مردم، ش ۹۸، آذرماه ۱۳۴۹
  8. حسینعلی بیهقی، «گاومیش داری در روستای لچه گوراب»، مجموعه مقالات سمینار جغرافیایی، جلد سوم، ۱۳۶۵. حسن افراخته، «قرق داری و تحولات آن در ساحل جنوبی تالاب انزلی»، گیلان نامه (مجموعه مقالات گیلان شناسی)، به کوشش م.پ. جکتاجی، ش۴، رشت، طاعتی، ۱۳۷۴.