تقلید: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « '''تقلید''' مصدر «قلّد» به معناى انداختن گردنبند و یا قلاده به گردن کسى اس...» ایجاد کرد)
 
(مقالات,امر خیر,تقلید,ویکی خیر,خیر)
 
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
  
'''تقلید''' مصدر «قلّد» به معناى انداختن گردنبند و یا [[قلاده]] به [[گردن]] کسى است و «'''تقلید''' بَدَنه» به معناى آن است که [[قلاده]] و یا نشانه اى به [[گردن]] [[شتر]] قربانى بیندازند، به نشانه آن که قربانی [[حج]] است.
+
'''تقلید''' مصدر «قلّد» به معناى انداختن گردنبند و یا [[قلاده]] به [[گردن]] کسى است و «'''تقلید''' بَدَنه» به معناى آن است که [[قلاده]] و یا نشانه اى به گردن [[شتر]] قربانى بیندازند، به نشانه آن که قربانی [[حج]] است.
  
 
==معنای لغوی==
 
==معنای لغوی==
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
 
۲. اگر با «فى» به مفعول دوم متعدّى شود، به معناى تبعیّت مى آید مثلا «قلّده فى مشیه: اى تبعه فیه ; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنى از او پیروى نمود».
 
۲. اگر با «فى» به مفعول دوم متعدّى شود، به معناى تبعیّت مى آید مثلا «قلّده فى مشیه: اى تبعه فیه ; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنى از او پیروى نمود».
 
لذا اگر گفته شود «فلان کس در [[نماز]] و [[روزه]] اش از آن [[فقیه]] '''تقلید''' نمود، یعنى از او پیروى کرد».  
 
لذا اگر گفته شود «فلان کس در [[نماز]] و [[روزه]] اش از آن [[فقیه]] '''تقلید''' نمود، یعنى از او پیروى کرد».  
 
+
<ref>
[۱]
+
[http://persian.makarem.ir/compilation/book.php?bcc=19595&itg=8&bi=171&s=ct          آیت الله مکارم شیرازی،دائرة المعارف فقه مقارن،ج ۱.]
 
+
</ref>
 
==معنای اصطلاحی==
 
==معنای اصطلاحی==
  
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
 
[[فقها]] و اصولیین در تعریف اصطلاحى، تعبیرات مختلفى ارائه داده‌اند:
 
[[فقها]] و اصولیین در تعریف اصطلاحى، تعبیرات مختلفى ارائه داده‌اند:
 
۱. قبول قول الغیر  
 
۱. قبول قول الغیر  
 
+
<ref>
[۲]
+
[http://lib.eshia.ir/10095/2/219/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AF        ذخیرة المعاد (محقق سبزواری)، ج ۲، ص ۲۱۹.]
+
</ref>
 
+
<ref>
[۳]
+
فتح القدیر شوکانى، ج ۳، ص ۳۹۹ .
 
+
</ref>
 
۲. العمل بقول الغیر  
 
۲. العمل بقول الغیر  
 
+
<ref>
[۴]
+
عدة الاصول، ج ۱، ص ۴۶
+
</ref>
 
+
<ref>
[۵]
+
[http://lib.eshia.ir/10100/1/3/%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84          شرح الازهار، ج ۱، ص ۳.]
 
+
</ref>
 
۳. الأخذ بقول الغیر  
 
۳. الأخذ بقول الغیر  
 
+
<ref>
[۶]
+
[http://lib.eshia.ir/10001/1/59/%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AF            الاجتهاد و التقلید (امام خمینی)، ص ۵۹.]
 
+
</ref>
 
هر چند ممکن است که این تعابیر به یک معنا اشاره داشته باشد، ولى با دقّت بیشتر، سه مفهوم مختلف از آن به دست مى آید:
 
هر چند ممکن است که این تعابیر به یک معنا اشاره داشته باشد، ولى با دقّت بیشتر، سه مفهوم مختلف از آن به دست مى آید:
  
سطر ۴۶: سطر ۴۶:
  
 
۳. التزام قلبى به عمل گرچه هنوز فتوا را اخذ نکرده و عمل نکرده باشد.  
 
۳. التزام قلبى به عمل گرچه هنوز فتوا را اخذ نکرده و عمل نکرده باشد.  
 
+
<ref>
[۷]
+
[http://lib.eshia.ir/27527/3/589/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B2%D8%A7%D9%85          انوارالاصول، ج ۳، ص ۵۸۹.]
 +
</ref>
  
 
تحریرالوسیله مى نویسد: «التقلید هو العمل مستنداً الى فتوى [[فقیه]] معین; '''تقلید'''، همان عمل کردن با استناد به فتواى فقیه مشخص است».  
 
تحریرالوسیله مى نویسد: «التقلید هو العمل مستنداً الى فتوى [[فقیه]] معین; '''تقلید'''، همان عمل کردن با استناد به فتواى فقیه مشخص است».  
 
+
<ref>
[۸]
+
تحریرالوسیله، ج ۱، مقدّمه، ص ۸.
 
+
</ref>
در[[انوارالاصول]] آمده است: «التقلید هو الاستناد الى رأى المجتهد فى مقام العمل ; '''تقلید''' آن است که مقلّد در [[مقامa عمل]]به رأى و نظر [[مجتهد]] استناد جوید».  
+
در[[انوارالاصول]] آمده است: «التقلید هو الاستناد الى رأى المجتهد فى مقام العمل ; '''تقلید''' آن است که مقلّد در [[مقام عمل]]، به رأى و نظر [[مجتهد]] استناد جوید».  
 
+
<ref>
[۹]
+
[http://lib.eshia.ir/27527/3/590/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%86%D8%B5%D8%A7%D9%81          انوارالاصول، ج ۳، ص ۵۹۰.]
[[دکتر عبدالکریم نمله ]] مى نویسد: «التقلید اصطلاحاً هو قبول مذهب الغیر من غیر حجّة; '''تقلید''' در اصطلاح عبارت است از پذیرش قول دیگرى، بدون طلب [[حجّت]] و دلیل (تفصیلى)» آنگاه مى گوید: «بنابراین اگر کسى دلیل و [[حجّت]] سخن مجتهد را بداند و آن را بپذیرد (مثلا مجتهدى که با نظر مجتهد دیگر موافقت کند چون دلیل او را پذیرفته) به او تقلید نمى گویند. همچنین رجوع به قول نبى(صلى الله علیه وآله) و رجوع به اجماع نیز تقلید نامیده نمى شود، چرا که سخن پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اجماع فى نفسه حجت است و پذیرش آن را تقلید نمى گویند».  
+
</ref>
 
+
[[دکتر عبدالکریم نمله ]] مى نویسد: «التقلید اصطلاحاً هو قبول مذهب الغیر من غیر حجّة; '''تقلید''' در اصطلاح عبارت است از پذیرش قول دیگرى، بدون طلب [[حجّت]] و دلیل (تفصیلى)» آنگاه مى گوید: «بنابراین اگر کسى دلیل و [[حجّت]] سخن [[مجتهد]] را بداند و آن را بپذیرد (مثلا مجتهدى که با نظر [[مجتهد]] دیگر موافقت کند چون دلیل او را پذیرفته) به او '''تقلید''' نمى گویند. همچنین رجوع به قول [[نبى(صلى الله علیه وآله)]] و رجوع به [[اجماع]] نیز '''تقلید''' نامیده نمى شود، چرا که سخن [[پیامبر ]] (صلى الله علیه وآله) و اجماع فى نفسه [[حجت]] است و پذیرش آن را '''تقلید''' نمى گویند».  
[۱۰]
+
<ref>
 
+
المهذب فى علم اصول الفقه المقارن، ج ۵، ص ۲۳۸۷ .
مخفى نماند که اگر تقلید را به معناى تبعیّت از متخصّصان امور دینى بگیریم، رجوع به سخن پیامبر نیز از قسم تقلید شمرده مى شود، هر چند تقلید اصطلاحى متعارف به آن اطلاق نمى شود.
+
</ref>
به هر حال، روشن است که تقلید اصطلاحى به معناى مراجعه افراد غیر متخصّص در امور دینى به اهل فن و متخصّصان و عالمان دینى است (هر چند محدوده آن مورد بحث است که بدان پرداخته خواهد شد).  
+
مخفى نماند که اگر '''تقلید'''را به معناى [[تبعیّت]] از [[متخصّصان]] امور [[دینى]] بگیریم، رجوع به سخن [[پیامبر]] نیز از قسم '''تقلید''' شمرده مى شود، هر چند '''تقلید''' اصطلاحى متعارف به آن اطلاق نمى شود.
 
+
به هر حال، روشن است که '''تقلید''' اصطلاحى به معناى مراجعه [[افراد]] غیر [[متخصّص]] در امور [[دینى]] به اهل فن و [[متخصّصان]] و [[عالمان دینى]] است (هر چند محدوده آن مورد بحث است که بدان پرداخته خواهد شد).  
[۱۱]
+
<ref>
 
+
[http://persian.makarem.ir/compilation/book.php?bcc=19596&itg=8&bi=171&s=ct          آیت الله مکارم شیرازی،دائرة المعارف فقه مقارن،ج ۱.]
 +
</ref>
 
==مقالات مرتبط==
 
==مقالات مرتبط==
  
بقا بر تقلید
+
[[بقا بر تقلید]]
  
پیشینه تقلید
+
[[پیشینه تقلید]]
  
تبدل تقلید
+
[[تبدل تقلید]]
  
تقلید ابتدایی
+
[[تقلید ابتدایی]]
  
تقلید در فقه
+
[[تقلید در فقه]]
  
تقلید کردن
+
[[تقلید کردن]]
  
تقلید میت
+
[[تقلید میت]]
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۲۶

تقلید مصدر «قلّد» به معناى انداختن گردنبند و یا قلاده به گردن کسى است و «تقلید بَدَنه» به معناى آن است که قلاده و یا نشانه اى به گردن شتر قربانى بیندازند، به نشانه آن که قربانی حج است.

معنای لغوی

اقرب الموارد مى نویسد : «قلّد المرأة القلادة : جعلها فى عنقها ؛ آن زن، قلاده انداخت، یعنى آن را برگردن خویش انداخت». در صحاح نیز آمده است: «از همین رو، گماشتن و منصوب کردن والیان بر انجام کارى را تقلید گویند» (و تقلید الولاة الاعمال). سپس مى افزاید: «تقلید در دین از همین معنا گرفته شده است (گویا انسان قلاده مسئولیّت عمل خویش را بر عهده مقلَّد مى اندازد)». لسان العرب نیز همین معانى را ذکر کرده است.

با توجّه به تعاریف گوناگون اهل لغت ، وجه مشترک میان آنها دو نکته است: ۱ ـ واژه «تقلید» دو مفعولى است و به معناى آن است که قلاده اى را بر گردن کسى بیندازند و معناى «قلّدتُ الفقیه صلاتى و صومى» یعنى مسئولیت صحت نماز و روزه ام را بر عهده فقیه مى اندازم.

۲. اگر با «فى» به مفعول دوم متعدّى شود، به معناى تبعیّت مى آید مثلا «قلّده فى مشیه: اى تبعه فیه ; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنى از او پیروى نمود». لذا اگر گفته شود «فلان کس در نماز و روزه اش از آن فقیه تقلید نمود، یعنى از او پیروى کرد». [۱]

معنای اصطلاحی

معناى اصطلاحى تقلید نیز بر گرفته از معناى لغوى آن است و به معناى «رجوع افراد ناآشنا در مسائل دینى ، به افراد متخصّص در مسائل دینى است». فقها و اصولیین در تعریف اصطلاحى، تعبیرات مختلفى ارائه داده‌اند: ۱. قبول قول الغیر [۲] [۳] ۲. العمل بقول الغیر [۴] [۵] ۳. الأخذ بقول الغیر [۶] هر چند ممکن است که این تعابیر به یک معنا اشاره داشته باشد، ولى با دقّت بیشتر، سه مفهوم مختلف از آن به دست مى آید:

۱.عمل به قول فردى دیگر

۲. اخذ قول دیگرى به قصد عمل، بدون شرط عمل به آن

۳. التزام قلبى به عمل گرچه هنوز فتوا را اخذ نکرده و عمل نکرده باشد. [۷]

تحریرالوسیله مى نویسد: «التقلید هو العمل مستنداً الى فتوى فقیه معین; تقلید، همان عمل کردن با استناد به فتواى فقیه مشخص است». [۸] درانوارالاصول آمده است: «التقلید هو الاستناد الى رأى المجتهد فى مقام العمل ; تقلید آن است که مقلّد در مقام عمل، به رأى و نظر مجتهد استناد جوید». [۹] دکتر عبدالکریم نمله مى نویسد: «التقلید اصطلاحاً هو قبول مذهب الغیر من غیر حجّة; تقلید در اصطلاح عبارت است از پذیرش قول دیگرى، بدون طلب حجّت و دلیل (تفصیلى)» آنگاه مى گوید: «بنابراین اگر کسى دلیل و حجّت سخن مجتهد را بداند و آن را بپذیرد (مثلا مجتهدى که با نظر مجتهد دیگر موافقت کند چون دلیل او را پذیرفته) به او تقلید نمى گویند. همچنین رجوع به قول نبى(صلى الله علیه وآله) و رجوع به اجماع نیز تقلید نامیده نمى شود، چرا که سخن پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اجماع فى نفسه حجت است و پذیرش آن را تقلید نمى گویند». [۱۰] مخفى نماند که اگر تقلیدرا به معناى تبعیّت از متخصّصان امور دینى بگیریم، رجوع به سخن پیامبر نیز از قسم تقلید شمرده مى شود، هر چند تقلید اصطلاحى متعارف به آن اطلاق نمى شود. به هر حال، روشن است که تقلید اصطلاحى به معناى مراجعه افراد غیر متخصّص در امور دینى به اهل فن و متخصّصان و عالمان دینى است (هر چند محدوده آن مورد بحث است که بدان پرداخته خواهد شد). [۱۱]

مقالات مرتبط

بقا بر تقلید

پیشینه تقلید

تبدل تقلید

تقلید ابتدایی

تقلید در فقه

تقلید کردن

تقلید میت

پانویس