تقوا: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « پرهیز از گناه را تقوا گویند و از آن به مناسبت در بابهای اجتهاد و تقلید، صلا...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
تقوا اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است. | تقوا اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱] | [۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲] | [۲] | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
۱) تقوا صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال، باز میدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. به شخص متّصف به این صفت، متقی گفته میشود. | ۱) تقوا صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال، باز میدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. به شخص متّصف به این صفت، متقی گفته میشود. | ||
+ | |||
۲) در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات. | ۲) در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات. | ||
− | + | <ref> | |
[۳] | [۳] | ||
− | + | <ref> | |
− | |||
− | |||
[۴] | [۴] | ||
برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند | برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند | ||
− | + | <ref> | |
[۵] | [۵] | ||
، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه، وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است. | ، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه، وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۶] | [۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۷] | [۷] | ||
بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده اند. | بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده اند. | ||
− | + | <ref> | |
[۸] | [۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۹] | [۹] | ||
سطر ۴۵: | سطر ۴۴: | ||
در صورت مساوی بودن دو مجتهد از نظر علمی، با تقواتر بودن یکی از آنان از اسباب ترجیح تقلید به شمار میرود. | در صورت مساوی بودن دو مجتهد از نظر علمی، با تقواتر بودن یکی از آنان از اسباب ترجیح تقلید به شمار میرود. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰] | [۱۰] | ||
همچنین پرهیزگارتر بودن در فرض تعدّد امام جماعت و اختلاف نماز گزاران در تقدیم یکی از آنان، جزء اسباب تقدیم و ترجیح شمرده شده است. | همچنین پرهیزگارتر بودن در فرض تعدّد امام جماعت و اختلاف نماز گزاران در تقدیم یکی از آنان، جزء اسباب تقدیم و ترجیح شمرده شده است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱] | [۱۱] | ||
سطر ۵۵: | سطر ۵۴: | ||
می توان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آنها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال، حرکت کردن است، همانگونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست | می توان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آنها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال، حرکت کردن است، همانگونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲] | [۱۲] | ||
و از آغاز پیدایش ایمان در دل مومن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخط خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند. | و از آغاز پیدایش ایمان در دل مومن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخط خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳] | [۱۳] | ||
سطر ۶۶: | سطر ۶۵: | ||
واژه تقوا و دیگر مشتقات ریشه آن، ۲۵۸ بار در قرآن کریم آمدهاند و مباحثی گوناگون را دربر دارند. | واژه تقوا و دیگر مشتقات ریشه آن، ۲۵۸ بار در قرآن کریم آمدهاند و مباحثی گوناگون را دربر دارند. | ||
الف) از جمله مباحث مربوط به تقوا در قرآن، عبارتند از؛ | الف) از جمله مباحث مربوط به تقوا در قرآن، عبارتند از؛ | ||
+ | |||
۱) معنوی بودن تقوا | ۱) معنوی بودن تقوا | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴] | [۱۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵] | [۱۵] | ||
۲) تقوا بهترین پوشش معنوی | ۲) تقوا بهترین پوشش معنوی | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶] | [۱۶] | ||
۳) تقوا ملاک برتری انسانها | ۳) تقوا ملاک برتری انسانها | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷] | [۱۷] | ||
۴) تقوا بهترین توشه | ۴) تقوا بهترین توشه | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸] | [۱۸] | ||
۵) علل تقوا | ۵) علل تقوا | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹] | [۱۹] | ||
۶) آثار تقوا | ۶) آثار تقوا | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰] | [۲۰] | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۱] | ||
− | |||
۷) ویژگیهای متقیان | ۷) ویژگیهای متقیان | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲] | [۲۲] | ||
ب) برخی مشتقات تقوا در قرآن، تنها در معنای لغوی آن به کار رفتهاند: | ب) برخی مشتقات تقوا در قرآن، تنها در معنای لغوی آن به کار رفتهاند: | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳] | [۲۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴] | [۲۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵] | [۲۵] | ||
ج) در آیهای نیز تقوا مضاف الیه واژه «کلمه» است: «اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجـهِلیَّةِ فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَلزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوی وکانوا اَحَقَّ بِها و اَهلَها و کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیء عَلیمـا» | ج) در آیهای نیز تقوا مضاف الیه واژه «کلمه» است: «اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجـهِلیَّةِ فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَلزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوی وکانوا اَحَقَّ بِها و اَهلَها و کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیء عَلیمـا» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶] | [۲۶] | ||
− | + | بیشتر مفسران گفتهاند: مراد از «کلمة التقوی» کلمه توحید یعنی قول لا اله إلاّ الله است | |
− | + | <ref> | |
[۲۷] | [۲۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۸] | [۲۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۹] | [۲۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۰] | [۳۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۱] | [۳۱] | ||
و نیز روایاتی کلمه تقوا را رسول خدا صلوات الله علیه، امیر مومنان، امام علی علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام، دانستهاند. | و نیز روایاتی کلمه تقوا را رسول خدا صلوات الله علیه، امیر مومنان، امام علی علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام، دانستهاند. | ||
− | + | <ref> | |
[۳۲] | [۳۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۳] | [۳۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۴] | [۳۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۵] | [۳۵] | ||
اطلاق کلمه تقوا بر امامان معصوم علیهم السلام، یا از این روست که آنها کلمات الهیاند و همان طور که کلمات، از ضمیر خبر میدهند، آنان مراد خداوند را بیان می کنند یا بدان جهت است که ولایت ایشان و پذیرفتن امامت آنان، انسان را از آتش جهنم نگه میدارد | اطلاق کلمه تقوا بر امامان معصوم علیهم السلام، یا از این روست که آنها کلمات الهیاند و همان طور که کلمات، از ضمیر خبر میدهند، آنان مراد خداوند را بیان می کنند یا بدان جهت است که ولایت ایشان و پذیرفتن امامت آنان، انسان را از آتش جهنم نگه میدارد | ||
− | + | <ref> | |
[۳۶] | [۳۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۷] | [۳۷] | ||
− | + | ،چنان که در بعضی از روایات از ولایت امیرمؤمنان به «کلمة التقوی» یاد شده است. | |
− | + | <ref> | |
[۳۸] | [۳۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۳۹] | [۳۹] | ||
در زیارتهای زیادی همچون زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین، عید فطر و عید قربان، شهادت داده میشود که امامان از فرزندان او، کلمه تقوایند. | در زیارتهای زیادی همچون زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین، عید فطر و عید قربان، شهادت داده میشود که امامان از فرزندان او، کلمه تقوایند. | ||
− | + | <ref> | |
[۴۰] | [۴۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۴۱] | [۴۱] | ||
سطر ۱۷۸: | سطر ۱۷۹: | ||
تعبیر تقوای قلوب، در آیه شریفه «فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب » | تعبیر تقوای قلوب، در آیه شریفه «فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب » | ||
− | + | <ref> | |
[۴۲] | [۴۲] | ||
میرساند که تقوا، امری معنوی و مرتبط با روح و نفس انسان است | میرساند که تقوا، امری معنوی و مرتبط با روح و نفس انسان است | ||
− | + | <ref> | |
[۴۳] | [۴۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۴۴] | [۴۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۴۵] | [۴۵] | ||
− | + | وهمچون اعمال نیست که متشکل از حرکات و سکنات و از نظر ظاهری، مشترک بین طاعت و معصیت باشد و همچنین از عناوینی نیست که بتوان آن را قطعاً از افعالی چون احسان، طاعت و امثال اینها انتزاع کرد و به شکلی حتمی به تقوا عامل آن پی برد. | |
− | + | <ref> | |
[۴۶] | [۴۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۴۷] | [۴۷] | ||
− | + | وآیه شریفه دیگری از قرآن | |
− | + | <ref> | |
[۴۸] | [۴۸] | ||
نیز میرساند که تقوا با قلب، پیوند دارد: «اِنَّ الَّذینَ یَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِکَ الَّذینَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی لَهُم مَغفِرَةٌ واَجرٌ عَظیم». | نیز میرساند که تقوا با قلب، پیوند دارد: «اِنَّ الَّذینَ یَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِکَ الَّذینَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی لَهُم مَغفِرَةٌ واَجرٌ عَظیم». | ||
برپایه روایات معصومان علیهم السلام هم، تقوا امری قلبی و نفسی است، چنان که به فرموده رسول اکرم صلوات الله علیه هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا قلوب عاقلان است | برپایه روایات معصومان علیهم السلام هم، تقوا امری قلبی و نفسی است، چنان که به فرموده رسول اکرم صلوات الله علیه هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا قلوب عاقلان است | ||
− | + | <ref> | |
[۴۹] | [۴۹] | ||
− | + | یااین حدیث که تقوا ریشه ایمان است. | |
− | + | <ref> | |
[۵۰] | [۵۰] | ||
سطر ۲۱۶: | سطر ۲۱۷: | ||
تقوا دارای حوزههای گوناگونی است و امور اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را دربر میگیرد، از این رو برخی به استناد نخستین آیات سوره بقره، گفتهاند که خداوند در آیات یاد شده، اوصافی را برای متقیان ذکر میکند که هریک بیانگر شعبهای از تقواست؛ از «یُؤمِنونَ بِالغَیب» | تقوا دارای حوزههای گوناگونی است و امور اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را دربر میگیرد، از این رو برخی به استناد نخستین آیات سوره بقره، گفتهاند که خداوند در آیات یاد شده، اوصافی را برای متقیان ذکر میکند که هریک بیانگر شعبهای از تقواست؛ از «یُؤمِنونَ بِالغَیب» | ||
− | + | <ref> | |
[۵۱] | [۵۱] | ||
− | + | ،تقوای اعتقادی و از «یُقیمونَ الصَّلوة» | |
− | + | <ref> | |
[۵۲] | [۵۲] | ||
− | + | ،تقوای عبادی و از«مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» | |
− | + | <ref> | |
[۵۳] | [۵۳] | ||
− | + | ،تقوای مالی و غیر مالی (همچون مقام و موقعیت) مراد است. | |
− | + | <ref> | |
[۵۴] | [۵۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۵] | [۵۵] | ||
سطر ۲۳۸: | سطر ۲۳۹: | ||
شعبهها و موارد تقوا در آیات فراوان نام برده شدهاند و برخی از آنها عبارت اند از: | شعبهها و موارد تقوا در آیات فراوان نام برده شدهاند و برخی از آنها عبارت اند از: | ||
− | |||
+ | ۱)توحید و پرستش خدا | ||
+ | <ref> | ||
[۵۶] | [۵۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۷] | [۵۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۸] | [۵۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۵۹] | [۵۹] | ||
− | ۲) ایمان به کتابهای آسمانی، آیات و احکام الهی، پیامبران و تسلیم محض بودن در برابر ایشان | + | ۲)ایمان به کتابهای آسمانی، آیات و احکام الهی، پیامبران و تسلیم محض بودن در برابر ایشان |
− | + | <ref> | |
[۶۰] | [۶۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۱] | [۶۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۲] | [۶۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۳] | [۶۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۴] | [۶۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۵] | [۶۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۶] | [۶۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۷] | [۶۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۸] | [۶۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۶۹] | [۶۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۰] | [۷۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۱] | [۷۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۲] | [۷۲] | ||
− | ۳) عدالت در رفتار و گفتار | + | ۳)عدالت در رفتار و گفتار |
− | + | <ref> | |
[۷۳] | [۷۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۴] | [۷۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۷۵] | [۷۵] | ||
− | ۴) امر به نماز و | + | ۴)امر به نماز و |
− | + | <ref> | |
[۷۶] | [۷۶] | ||
اتمام حج و عمره | اتمام حج و عمره | ||
− | + | <ref> | |
[۷۷] | [۷۷] | ||
− | ۵) دستور دادن به یادآوری خدا در ایام خاص حج | + | ۵)دستور دادن به یادآوری خدا در ایام خاص حج |
− | + | <ref> | |
[۷۸] | [۷۸] | ||
− | ۶) اجتناب از صید خشکی در حال احرام | + | ۶)اجتناب از صید خشکی در حال احرام |
− | + | <ref> | |
[۷۹] | [۷۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۸۰] | [۸۰] | ||
− | ۷) پرهیز از ربا | + | ۷)پرهیز از ربا |
− | + | <ref> | |
[۸۱] | [۸۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۸۲] | [۸۲] | ||
− | ۸) دوری از نجوا به قصد گناه و تجاوز | + | ۸)دوری از نجوا به قصد گناه و تجاوز |
− | + | <ref> | |
[۸۳] | [۸۳] | ||
− | ۹) لزوم وصیت | + | ۹)لزوم وصیت |
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [84] |
− | |||
− | |||
+ | وادای امانت | ||
+ | <ref> | ||
[۸۵] | [۸۵] | ||
− | ۱۰) پاس داشتن حق در نوشتن دیون و ادای شهادات | + | ۱۰)پاس داشتن حق در نوشتن دیون و ادای شهادات |
− | + | <ref> | |
− | [۸۶] | + | [۸۶] |
− | + | ||
+ | <ref> | ||
[۸۷] | [۸۷] | ||
− | ۱۱) پرهیز کردن از استهزا، عیب جویی، لقب زشت دادن، گمان بد، تجسس، غیبت و بدگویی. | + | ۱۱)پرهیز کردن از استهزا، عیب جویی، لقب زشت دادن، گمان بد، تجسس، غیبت و بدگویی. |
− | + | <ref> | |
[۸۸] | [۸۸] | ||
سطر ۳۶۲: | سطر ۳۶۵: | ||
==اهمیت و جایگاه تقوا== | ==اهمیت و جایگاه تقوا== | ||
فقط اعمال متقیان پذیرفته است: «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین» | فقط اعمال متقیان پذیرفته است: «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۸۹] | [۸۹] | ||
و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست | و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست | ||
− | + | <ref> | |
[۹۰] | [۹۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۹۱] | [۹۱] | ||
− | + | ،هرچند ساختن مسجد باشد: «والَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا و کُفرًا... •لاتَقُم فیهِ اَبَدًا لَمَسجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن اَوَّلِ یَوم اَحَقُّ اَن تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین • اَفَمَن اَسَّسَ بُنیـنَهُ عَلی تَقوی مِنَ اللّهِ...» | |
− | + | <ref> | |
[۹۲] | [۹۲] | ||
− | ب) بر پایه روایات فراوانی، شرط قبولی اعمال، تقواست. | + | ب)بر پایه روایات فراوانی، شرط قبولی اعمال، تقواست. |
− | + | <ref> | |
[۹۳] | [۹۳] | ||
− | ج) تقوا دستور خداوند به خاتم پیامبران صلوات الله علیه: «یـاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّه...» | + | ج)تقوا دستور خداوند به خاتم پیامبران صلوات الله علیه: «یـاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّه...» |
− | + | <ref> | |
[۹۴] | [۹۴] | ||
− | + | و نیز سفارش او به پیروان اسلام و دیگر ادیان الهی است و چنانچه ویژگی دیگری بیش از آن به صلاح بندگان و در خوبی، جامعتر و در ارزش عظیمتر و در عبودیت فراگیرتر می بود، خداوند مهربان به آن وصیت میکرد | |
− | + | <ref> | |
[۹۵] | [۹۵] | ||
− | : «ولِلّهِ ما فِی السَّمـوتِ وما فِی الاَرضِ ولَقَد وصَّینَا الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم واِیّاکُم اَنِ اتَّقوا اللّهَ» | + | :«ولِلّهِ ما فِی السَّمـوتِ وما فِی الاَرضِ ولَقَد وصَّینَا الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم واِیّاکُم اَنِ اتَّقوا اللّهَ» |
− | + | <ref> | |
[۹۶] | [۹۶] | ||
پیامبر صلوات الله علیه و امامان معصوم علیهم السلام نیز به رعایت تقوای الهی سفارش کرده | پیامبر صلوات الله علیه و امامان معصوم علیهم السلام نیز به رعایت تقوای الهی سفارش کرده | ||
− | + | <ref> | |
[۹۷] | [۹۷] | ||
− | + | ،آن را سرآمد کارها | |
− | + | <ref> | |
[۹۸] | [۹۸] | ||
− | + | وبزرگترین وصیت دانستهاند. | |
− | + | <ref> | |
[۹۹] | [۹۹] | ||
− | + | 7)صفت تقوا محبوب و ممدوح خداوند است و در قرآن کریم بهترین توشه آخرت دانسته شده و در روایات به آن بسیار سفارش شده است. | |
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۰۰] | [۱۰۰] | ||
سطر ۴۱۶: | سطر ۴۱۸: | ||
=== بهترین پوشش معنوی=== | === بهترین پوشش معنوی=== | ||
تقوا بهترین پوشش معنوی است: «یـبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُوری سَوءتِکُم و ریشـًا و لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ لَعَلَّهُم یَذَّکَّرون» | تقوا بهترین پوشش معنوی است: «یـبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُوری سَوءتِکُم و ریشـًا و لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ لَعَلَّهُم یَذَّکَّرون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۱] | [۱۰۱] | ||
خداوند متعالی در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان که عورت وی را می پوشاند و مایه زیبایی اوست به ذکر لباس باطنی و معنوی می پردازد که بدیهای باطنی انسان مانند شرک، گناهان، رذایل و جز اینها را میپوشاند. | خداوند متعالی در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان که عورت وی را می پوشاند و مایه زیبایی اوست به ذکر لباس باطنی و معنوی می پردازد که بدیهای باطنی انسان مانند شرک، گناهان، رذایل و جز اینها را میپوشاند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۲] | [۱۰۲] | ||
این لباس، همان تقواست که خداوند مردم را به آن امر کرده است و پیداست که ذلت آشکار شدن بدیهای باطنی، شدیدتر و تلختر و ماندگارتر است، از این رو لباس تقوا بهتر از لباس ظاهر است. نیز به فرزندان آدم علیه السلام هشدار می دهد که شیطان، شما را نفریبد و لباس تقوایی را که بر اندام شما پوشاندیم و فطرت شما را بر آن سرشتیم از شما نگیرد، آن گونه که لباس پدر و مادر شما را با حیله از تن ایشان به درآورد، در نتیجه عورت آنان نمایان گشت: «یـبَنی ءادَمَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الشَّیطـنُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوءتِهِما... .» | این لباس، همان تقواست که خداوند مردم را به آن امر کرده است و پیداست که ذلت آشکار شدن بدیهای باطنی، شدیدتر و تلختر و ماندگارتر است، از این رو لباس تقوا بهتر از لباس ظاهر است. نیز به فرزندان آدم علیه السلام هشدار می دهد که شیطان، شما را نفریبد و لباس تقوایی را که بر اندام شما پوشاندیم و فطرت شما را بر آن سرشتیم از شما نگیرد، آن گونه که لباس پدر و مادر شما را با حیله از تن ایشان به درآورد، در نتیجه عورت آنان نمایان گشت: «یـبَنی ءادَمَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الشَّیطـنُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوءتِهِما... .» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۳] | [۱۰۳] | ||
برای لباس تقوا تفاسیر دیگری نیز هست؛ مانند لباس جنگ | برای لباس تقوا تفاسیر دیگری نیز هست؛ مانند لباس جنگ | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۴] | [۱۰۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۵] | [۱۰۵] | ||
(زره، خود و...)، آنچه انسان با آن عورت ظاهری خود را میپوشاند | (زره، خود و...)، آنچه انسان با آن عورت ظاهری خود را میپوشاند | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۶] | [۱۰۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۷] | [۱۰۷] | ||
− | + | ولباس متقیان در قیامت؛ لیکن هیچ یک از این تفاسیر با سیاق آیه هماهنگ نیستند. | |
− | + | <ref> | |
[۱۰۸] | [۱۰۸] | ||
روایات نیز تفاسیری برای لباس تقوا برمیشمارند | روایات نیز تفاسیری برای لباس تقوا برمیشمارند | ||
− | + | <ref> | |
[۱۰۹] | [۱۰۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۰] | [۱۱۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۱] | [۱۱۱] | ||
که در حقیقت بیان مصداق است | که در حقیقت بیان مصداق است | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۲] | [۱۱۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۳] | [۱۱۳] | ||
سطر ۴۶۹: | سطر ۴۷۱: | ||
=== بهترین توشه معنوی=== | === بهترین توشه معنوی=== | ||
+ | |||
قرآن در ضمن بیان بعضی احکام حج به برگرفتن توشه از اعمال نیک | قرآن در ضمن بیان بعضی احکام حج به برگرفتن توشه از اعمال نیک | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۴] | [۱۱۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۵] | [۱۱۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۶] | [۱۱۶] | ||
− | + | فرمان داده و از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد می کند: «تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی واتَّقونِ یـأولِی الاَلبـب» | |
− | + | <ref> | |
[۱۱۷] | [۱۱۷] | ||
ذکر این مطلب در ضمن بیان اعمال حج، یا برای آن است که حج، سزاوارترین عملی است که انسان باید در آن در پی انجام دادن هرچه بیشتر کارهای نیک باشد | ذکر این مطلب در ضمن بیان اعمال حج، یا برای آن است که حج، سزاوارترین عملی است که انسان باید در آن در پی انجام دادن هرچه بیشتر کارهای نیک باشد | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۸] | [۱۱۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۱۹] | [۱۱۹] | ||
یا از آن روست که همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می تواند دریابد سفر آخرت نیز بی توشه تقوا میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پرمخاطره تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسیتر است | یا از آن روست که همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می تواند دریابد سفر آخرت نیز بی توشه تقوا میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پرمخاطره تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسیتر است | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۰] | [۱۲۰] | ||
و این از لطافت، ظرافت و حکمت کلام الهی و مصداق تشبیه معقول به محسوس است که موضوع توشه تقوا و نیز لباس تقوا را همراه مناسبترین موضوع مرتبط با آن دو بیان کرده است؛ به گونه ای که مطلب کاملا حسّی می شود | و این از لطافت، ظرافت و حکمت کلام الهی و مصداق تشبیه معقول به محسوس است که موضوع توشه تقوا و نیز لباس تقوا را همراه مناسبترین موضوع مرتبط با آن دو بیان کرده است؛ به گونه ای که مطلب کاملا حسّی می شود | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۱] | [۱۲۱] | ||
− | + | واثر شگرفی از خود به جا می گذارد. | |
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۲۲] | [۱۲۲] | ||
− | + | درروایات نیز به فراهم آوردن توشه آخرت سفارش شده است، چنان که امام حسن مجتبی علیه السلام ضمن استشهاد به آیه یاد شده فرموده است: «ای فرزند آدم! همانا تو از زمانی که از مادر زاییده شدی یکسره در نابودی عمرت به سر می بری، پس از آنچه در اختیار داری برای روزی که در پیش داری (آخرت) چیزی کسب و ذخیره کن. همانا مؤمن (برای آخرت) توشه برمی گیرد و کافر فقط مشغول لذت بردن و بهره وری از دنیاست (و به فکر آخرت نیست).» | |
− | + | <ref> | |
[۱۲۳] | [۱۲۳] | ||
=== تنها ملاک کرامت، سعادت و برتری=== | === تنها ملاک کرامت، سعادت و برتری=== | ||
میان مرد و زن، عرب و عجم و گروهها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست و همه از یک پدر و مادرند، پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی تر است: | میان مرد و زن، عرب و عجم و گروهها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست و همه از یک پدر و مادرند، پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی تر است: | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۴] | [۱۲۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۵] | [۱۲۵] | ||
«یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر واُنثی و جَعَلنـکُم شُعوبـًا و قَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر» | «یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر واُنثی و جَعَلنـکُم شُعوبـًا و قَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۶] | [۱۲۶] | ||
پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرموده است: «خداوند در قیامت به همه انسانها خطاب می کند که من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب خود را بالا بردید و امروز من منسوبان به خود را بالا می برم و نسبهای شما را فرو مینهم. کجایند متقیان؟» | پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرموده است: «خداوند در قیامت به همه انسانها خطاب می کند که من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب خود را بالا بردید و امروز من منسوبان به خود را بالا می برم و نسبهای شما را فرو مینهم. کجایند متقیان؟» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۷] | [۱۲۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۸] | [۱۲۸] | ||
بر پایه این روایت پرهیزگاران به خدا منسوباند. حضرت عیسی علیه السلام در پاسخ کسی که پرسید: کدامین مردم برترند، دو مشت خاک برداشت و گفت که کدام یک از این دو برتر است؛ آن گاه فرمود که مردم همه از خاک آفریده شدهاند و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگارترین ایشان است. | بر پایه این روایت پرهیزگاران به خدا منسوباند. حضرت عیسی علیه السلام در پاسخ کسی که پرسید: کدامین مردم برترند، دو مشت خاک برداشت و گفت که کدام یک از این دو برتر است؛ آن گاه فرمود که مردم همه از خاک آفریده شدهاند و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگارترین ایشان است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۲۹] | [۱۲۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۰] | [۱۳۰] | ||
آیه شریفه دیگری | آیه شریفه دیگری | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۱] | [۱۳۱] | ||
نیز میرساند زنان پیامبر در صورتی مقام و جایگاهشان از دیگر زنان بالاتر است که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت کنند و درباره دین خداوند با احتیاط تر باشند: «یـانِساءَ النَّبیِّ لَستُنَّ کَاَحَد مِنَ النِّساءِ اِنِ اتَّقَیتُنَّ» | نیز میرساند زنان پیامبر در صورتی مقام و جایگاهشان از دیگر زنان بالاتر است که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت کنند و درباره دین خداوند با احتیاط تر باشند: «یـانِساءَ النَّبیِّ لَستُنَّ کَاَحَد مِنَ النِّساءِ اِنِ اتَّقَیتُنَّ» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۲] | [۱۳۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۳] | [۱۳۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۴] | [۱۳۴] | ||
سطر ۵۵۸: | سطر ۵۶۰: | ||
=== پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه های دیگر=== | === پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه های دیگر=== | ||
تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راههای دیگر به دست نمیآید: | تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راههای دیگر به دست نمیآید: | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۵] | [۱۳۵] | ||
«واَنَّ هـذا صِرطی مُستَقیمـًا فَاتَّبِعوهُ ولا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ ذلِکُم وصـّـکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | «واَنَّ هـذا صِرطی مُستَقیمـًا فَاتَّبِعوهُ ولا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ ذلِکُم وصـّـکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۶] | [۱۳۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۳۷] | [۱۳۷] | ||
− | + | ،همان گونه که در این آیه شریفه | |
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۳۸] | [۱۳۸] | ||
− | + | ،بخشیدن تقوا بر تسلیم شدن در برابر فطرت پاک انسانی و پیروی از حق | |
− | + | <ref> | |
[۱۳۹] | [۱۳۹] | ||
، مترتب گشته است: «والَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًی وءاتـهُم تَقوهُ « خداوند طریق هدایت و کسب تقوا را به انسان، الهام و برای وی بیان کرده است: «فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقوها» | ، مترتب گشته است: «والَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًی وءاتـهُم تَقوهُ « خداوند طریق هدایت و کسب تقوا را به انسان، الهام و برای وی بیان کرده است: «فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقوها» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۰] | [۱۴۰] | ||
− | + | ؛«و ما کانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَومـًا بَعدَ اِذ هَدهُم حَتّی یُبَیِّنَ لَهُم ما یَتَّقون» | |
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۴۱] | [۱۴۱] | ||
=== مراعات و اجرای حدود الهی=== | === مراعات و اجرای حدود الهی=== | ||
از آنجا که خداوند، امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست: «ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوةٌ یـاُولِی الاَلبـبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | از آنجا که خداوند، امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست: «ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوةٌ یـاُولِی الاَلبـبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۲] | [۱۴۲] | ||
، هرچند برخی احتمال دادهاند مراد از «لَعَلَّکُم تَتَّقون» در این آیه، تنها پرهیز از قتل باشد نه مطلق تقوی از هر جهت. | ، هرچند برخی احتمال دادهاند مراد از «لَعَلَّکُم تَتَّقون» در این آیه، تنها پرهیز از قتل باشد نه مطلق تقوی از هر جهت. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۳] | [۱۴۳] | ||
=== روزه داری=== | === روزه داری=== | ||
روزه داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست: | روزه داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست: | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۴] | [۱۴۴] | ||
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» | «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۴۵] | [۱۴۵] | ||
=== یادآوری پیام های آسمان=== | === یادآوری پیام های آسمان=== | ||
پذیرش جدّی کتابهای آسمانی و یادآوری پیامهای آنها میتواند انسانها را به تقوا برساند. « و اِذ اَخَذنا میثـقَکُم و رَفَعنا فَوقَکُمُ الطّورَ خُذوا ما ءاتَینـکُم بِقُوَّة و اذکُروا ما فیهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | پذیرش جدّی کتابهای آسمانی و یادآوری پیامهای آنها میتواند انسانها را به تقوا برساند. « و اِذ اَخَذنا میثـقَکُم و رَفَعنا فَوقَکُمُ الطّورَ خُذوا ما ءاتَینـکُم بِقُوَّة و اذکُروا ما فیهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۶] | [۱۴۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۷] | [۱۴۷] | ||
، از این رو خداوند اصل نزول قرآن و وعیدهای آن را و نیز | ، از این رو خداوند اصل نزول قرآن و وعیدهای آن را و نیز | ||
− | + | <ref> | |
[۱۴۸] | [۱۴۸] | ||
− | + | بیان آیات خویش را به جهت حصول تقوا و تحرز از دشمنی و لجاجت با حق خوانده | |
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۴۹] | [۱۴۹] | ||
سطر ۶۲۶: | سطر ۶۲۴: | ||
=== پرستش خدا=== | === پرستش خدا=== | ||
در آغاز سوره بقره پس از بیان حال متقیان، کافران و منافقان مردم به عبادت پروردگار خویش فرا خوانده شده اند تا به متقیان پیوسته، از کافران و منافقان جدا شوند | در آغاز سوره بقره پس از بیان حال متقیان، کافران و منافقان مردم به عبادت پروردگار خویش فرا خوانده شده اند تا به متقیان پیوسته، از کافران و منافقان جدا شوند | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۰] | [۱۵۰] | ||
« یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم والَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» | « یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم والَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۱] | [۱۵۱] | ||
سطر ۶۳۷: | سطر ۶۳۵: | ||
برخی آیات، تقوا و ایمان را با هم مرتبط می دانند؛ مانند: | برخی آیات، تقوا و ایمان را با هم مرتبط می دانند؛ مانند: | ||
«ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ... • والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ... » | «ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ... • والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ... » | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۲] | [۱۵۲] | ||
«ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۳] | [۱۵۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۴] | [۱۵۴] | ||
− | + | ،بر این اساس می توان گفت متقیان، همان مؤمنان هستند که طبقات و درجات مختلفی دارند، بنابراین تقوا همانند ایمان درجاتی دارد. | |
− | + | <ref> | |
[۱۵۵] | [۱۵۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۶] | [۱۵۶] | ||
برخی به عدد مراتب ده گانه ایمان، درجاتی ده گانه برای تقوا برشمرده اند. | برخی به عدد مراتب ده گانه ایمان، درجاتی ده گانه برای تقوا برشمرده اند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۷] | [۱۵۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۸] | [۱۵۸] | ||
===تقوای خاص الخاص=== | ===تقوای خاص الخاص=== | ||
آیاتی از قرآن کریم نیز به گونهای بیانگر درجات تقوا و بالاترین مرتبه آن یعنی تقوای خاص الخاص است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ و لاتَموتُنَّ اِلاّ و اَنتُم مُسلِمون » | آیاتی از قرآن کریم نیز به گونهای بیانگر درجات تقوا و بالاترین مرتبه آن یعنی تقوای خاص الخاص است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ و لاتَموتُنَّ اِلاّ و اَنتُم مُسلِمون » | ||
− | + | <ref> | |
[۱۵۹] | [۱۵۹] | ||
به فرموده امام صادق علیه السلام، حق تقوا این است که خداوند به گونهای اطاعت شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او سپاسگزاری شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد. | به فرموده امام صادق علیه السلام، حق تقوا این است که خداوند به گونهای اطاعت شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او سپاسگزاری شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۰] | [۱۶۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۱] | [۱۶۱] | ||
حضرت علی علیه السلام درباره این آیه فرمود: «قسم به خدا کسی جز ما اهل بیت به آن عمل نکرده است؛ ما هستیم که خدا را یاد میکنیم و هیچ گاه او را فراموش نمیکنیم؛ ماییم که خدا را شاکریم و هرگز وی را ناسپاسی نمیکنیم و ما هستیم که او را اطاعت کرده و هرگز نافرمانی نخواهیم کرد.» آن گاه حضرت فرمود: چون این آیه نازل شد، صحابه گفتند: ما توان عمل به آن را نداریم، پس خداوند آیه «فَاتَّقُوا اللّهَ مَااستَطَعتُم» | حضرت علی علیه السلام درباره این آیه فرمود: «قسم به خدا کسی جز ما اهل بیت به آن عمل نکرده است؛ ما هستیم که خدا را یاد میکنیم و هیچ گاه او را فراموش نمیکنیم؛ ماییم که خدا را شاکریم و هرگز وی را ناسپاسی نمیکنیم و ما هستیم که او را اطاعت کرده و هرگز نافرمانی نخواهیم کرد.» آن گاه حضرت فرمود: چون این آیه نازل شد، صحابه گفتند: ما توان عمل به آن را نداریم، پس خداوند آیه «فَاتَّقُوا اللّهَ مَااستَطَعتُم» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۲] | [۱۶۲] | ||
را ـ به عقیده برخی ناسخ آیه یاد شده است | را ـ به عقیده برخی ناسخ آیه یاد شده است | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۳] | [۱۶۳] | ||
ـ نازل فرمود. | ـ نازل فرمود. | ||
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۶۴] | [۱۶۴] | ||
. | . | ||
− | + | === تقوای خاص=== | |
آیه شریفه قرآن، | آیه شریفه قرآن، | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۵] | [۱۶۵] | ||
تلویحاً به مراتب و درجات میانی تقوا یعنی تقوای خاص نیز اشاره دارد، زیرا بسته به اختلاف توانایی افراد و میزان درک و همت آنان در رعایت تقوای الهی، درجات و مراتب متفاوتی از آن پدید میآید. | تلویحاً به مراتب و درجات میانی تقوا یعنی تقوای خاص نیز اشاره دارد، زیرا بسته به اختلاف توانایی افراد و میزان درک و همت آنان در رعایت تقوای الهی، درجات و مراتب متفاوتی از آن پدید میآید. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۶] | [۱۶۶] | ||
آیه «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم» | آیه «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۷] | [۱۶۷] | ||
نیز به تفاوت تشکیکی تقوا اشاره دارد | نیز به تفاوت تشکیکی تقوا اشاره دارد | ||
− | + | <ref> | |
[۱۶۸] | [۱۶۸] | ||
همچنین آیه «لَیسَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ جُناحٌ فیما طَعِموا اِذا مَا اتَّقَوا وءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ ثُمَّ اتَّقَوا وءامَنوا ثُمَّ اتَّقَوا واَحسَنوا واللّهُ یُحِبُّ المُحسِنین» | همچنین آیه «لَیسَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ جُناحٌ فیما طَعِموا اِذا مَا اتَّقَوا وءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ ثُمَّ اتَّقَوا وءامَنوا ثُمَّ اتَّقَوا واَحسَنوا واللّهُ یُحِبُّ المُحسِنین» | ||
− | + | <ref> | |
− | |||
[۱۶۹] | [۱۶۹] | ||
تدرّج در تقوا را میرساند. | تدرّج در تقوا را میرساند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۰] | [۱۷۰] | ||
سطر ۷۱۷: | سطر ۷۱۳: | ||
گفتنی است نازلترین مرتبه تقوا، پرهیز از کیفر، مانند آتش جهنم است که در آیات شریفه : | گفتنی است نازلترین مرتبه تقوا، پرهیز از کیفر، مانند آتش جهنم است که در آیات شریفه : | ||
«واتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکـفِرین» | «واتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکـفِرین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۱] | [۱۷۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۲] | [۱۷۲] | ||
«فَاتَّقوا النّارَ الَّتی وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ اُعِدَّت لِلکـفِرین» | «فَاتَّقوا النّارَ الَّتی وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ اُعِدَّت لِلکـفِرین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۳] | [۱۷۳] | ||
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ عَلَیها مَلـئِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم و یَفعَلونَ ما یُؤمَرون» | «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ عَلَیها مَلـئِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم و یَفعَلونَ ما یُؤمَرون» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۴] | [۱۷۴] | ||
از آن یاد شده و تقوای عام نام گرفته است. | از آن یاد شده و تقوای عام نام گرفته است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۵] | [۱۷۵] | ||
سطر ۷۴۳: | سطر ۷۳۹: | ||
برخی آثار فردی تقوا عبارتاند از: | برخی آثار فردی تقوا عبارتاند از: | ||
− | ۱) هدایت: | + | ۱)هدایت: |
«هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» | «هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۶] | [۱۷۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۷] | [۱۷۷] | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۱۷۸] | ||
− | |||
۲) قدرت تشخیص حق از باطل: | ۲) قدرت تشخیص حق از باطل: | ||
«اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانـًا» | «اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانـًا» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۷۹] | [۱۷۹] | ||
− | ۳) جلب دوستی پروردگار: | + | ۳)جلب دوستی پروردگار: |
«بَلی مَن اَوفی بِعَهدِهِ واتَّقی فَاِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» | «بَلی مَن اَوفی بِعَهدِهِ واتَّقی فَاِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۰] | [۱۸۰] | ||
«اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» | «اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۱] | [۱۸۱] | ||
− | ۴) برونرفت از تنگناها، نجات از سختیها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات: | + | ۴)برونرفت از تنگناها، نجات از سختیها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات: |
− | + | <ref> | |
[۱۸۲] | [۱۸۲] | ||
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجـا» | «و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجـا» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۳] | [۱۸۳] | ||
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مِن اَمرِهِ یُسرا» | «و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مِن اَمرِهِ یُسرا» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۴] | [۱۸۴] | ||
«فَاَمّا مَن اَعطی واتَّقی • وصَدَّقَ بِالحُسنی • فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری» | «فَاَمّا مَن اَعطی واتَّقی • وصَدَّقَ بِالحُسنی • فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۵] | [۱۸۵] | ||
− | ۵) روزی غیر مترقبه: | + | ۵)روزی غیر مترقبه: |
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ... • و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ » | «و مَن یَتَّقِ اللّهَ... • و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ » | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۶] | [۱۸۶] | ||
که به فرموده امام صادق علیه السلام، این روزی برکتی است که خداوند به مال انسان میدهد. | که به فرموده امام صادق علیه السلام، این روزی برکتی است که خداوند به مال انسان میدهد. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۷] | [۱۸۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۸] | [۱۸۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۱۸۹] | [۱۸۹] | ||
− | ۶) اصلاح کارها: | + | ۶)اصلاح کارها: |
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وقولوا قَولاً سَدیدا • یُصلِح لَکُم اَعمــلَکُم ویَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم» | «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وقولوا قَولاً سَدیدا • یُصلِح لَکُم اَعمــلَکُم ویَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۰] | [۱۹۰] | ||
که به گفته برخی مفسران اصلاح عمل به این است که خداوند آن را بپذیرد یا از سر لطف، انسان را به انجام دادن کار صالح موفق کند. | که به گفته برخی مفسران اصلاح عمل به این است که خداوند آن را بپذیرد یا از سر لطف، انسان را به انجام دادن کار صالح موفق کند. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۱] | [۱۹۱] | ||
− | ۷) بشارتهای الهی: | + | ۷)بشارتهای الهی: |
«اَلَّذینَ ءامَنوا و کانوا یَتَّقون • لَهُمُ البُشری فِی الحَیوةِ الدُّنیا» | «اَلَّذینَ ءامَنوا و کانوا یَتَّقون • لَهُمُ البُشری فِی الحَیوةِ الدُّنیا» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۲] | [۱۹۲] | ||
این بشارت ها وعدههای خداوند در قرآن مجید به متقیان است | این بشارت ها وعدههای خداوند در قرآن مجید به متقیان است | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۳] | [۱۹۳] | ||
و به گفتهای، مراد، بشارت ملائکه رحمت به پرهیزگاران هنگام مرگ | و به گفتهای، مراد، بشارت ملائکه رحمت به پرهیزگاران هنگام مرگ | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۴] | [۱۹۴] | ||
و بر اساس روایتی، رؤیای نیکوی خود مؤمن یا دیگران درباره وی است. | و بر اساس روایتی، رؤیای نیکوی خود مؤمن یا دیگران درباره وی است. | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۵] | [۱۹۵] | ||
بر پایه این آیه شریفه: «فَاِنَّما یَسَّرنـهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقینَ» | بر پایه این آیه شریفه: «فَاِنَّما یَسَّرنـهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقینَ» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۶] | [۱۹۶] | ||
که بیان میکند مفاهیم قرآن برای بشارت دادن به متقیان با بیان پیامبر گرامی صلوات الله علیه و ساده و فهم پذیر شده است، تفسیر نخست، قوی تر است و بیشتر این بشارتها به استناد آیات دیگر، بشارت هایی هدایتی و موعظهای و تذکرگونه است که انسان را از ورطه سقوط و عذاب الهی میرهاند و به بهشت جاودان و نعیم ابدی رهنمون می گردد: | که بیان میکند مفاهیم قرآن برای بشارت دادن به متقیان با بیان پیامبر گرامی صلوات الله علیه و ساده و فهم پذیر شده است، تفسیر نخست، قوی تر است و بیشتر این بشارتها به استناد آیات دیگر، بشارت هایی هدایتی و موعظهای و تذکرگونه است که انسان را از ورطه سقوط و عذاب الهی میرهاند و به بهشت جاودان و نعیم ابدی رهنمون می گردد: | ||
«الـم • ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین» | «الـم • ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۷] | [۱۹۷] | ||
«هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» | «هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۸] | [۱۹۸] | ||
«و اِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِلمُتَّقین » | «و اِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِلمُتَّقین » | ||
− | + | <ref> | |
[۱۹۹] | [۱۹۹] | ||
و نیز سایر آیات. | و نیز سایر آیات. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۰] | [۲۰۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۱] | [۲۰۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۲] | [۲۰۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۳] | [۲۰۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۴] | [۲۰۴] | ||
سطر ۸۷۰: | سطر ۸۶۷: | ||
بعضی آثار اجتماعی تقوا که گاهی در کنار صبر بر آن تأکید شده عبارتاند از: | بعضی آثار اجتماعی تقوا که گاهی در کنار صبر بر آن تأکید شده عبارتاند از: | ||
− | ۱) بهره مندی از برکات آسمان و زمین: | + | ۱)بهره مندی از برکات آسمان و زمین: |
«ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـت مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولـکِن کَذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یَکسِبون» | «ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـت مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولـکِن کَذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یَکسِبون» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۰۵] | ||
− | |||
+ | ۲)برخورداری از امداد الهی: | ||
− | + | «بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا و یَأتوکُم مِن فَورِهِم هـذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالـف مِنَ المَلـئِکَةِ مُسَوِّمین • وما جَعَلَهُ اللّهُ | |
− | «بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا و یَأتوکُم مِن فَورِهِم هـذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالـف مِنَ المَلـئِکَةِ مُسَوِّمین • وما جَعَلَهُ اللّهُ | ||
+ | اِلاّ بُشری لَکُم ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکُم بِهِ ومَا النَّصرُ اِلاّ مِن عِندِ اللّهِ العَزیزِ الحَکیم» | ||
+ | <ref> | ||
[۲۰۶] | [۲۰۶] | ||
− | + | وآیاتی دیگر. | |
− | + | <ref> | |
[۲۰۷] | [۲۰۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۸] | [۲۰۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۰۹] | [۲۰۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۰] | [۲۱۰] | ||
− | ۳) حفظ و حراست الهی و خنثی شدن توطئه های دشمنان: | + | ۳)حفظ و حراست الهی و خنثی شدن توطئه های دشمنان: |
«اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها واِن تَصبِروا وتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شیــًا اِنَّ اللّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیط» | «اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها واِن تَصبِروا وتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شیــًا اِنَّ اللّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیط» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۱] | [۲۱۱] | ||
− | ۴) ایمن بودن از عذاب الهی: | + | ۴)ایمن بودن از عذاب الهی: |
«واَنجَینَا الَّذینَ ءامَنوا وکانوا یَتَّقون» | «واَنجَینَا الَّذینَ ءامَنوا وکانوا یَتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۲] | [۲۱۲] | ||
− | + | ونیز آیاتی دیگر. | |
− | + | <ref> | |
[۲۱۳] | [۲۱۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۴] | [۲۱۴] | ||
سطر ۹۲۱: | سطر ۹۲۱: | ||
پارهای از آثار اخروی تقوا عبارت اند از: | پارهای از آثار اخروی تقوا عبارت اند از: | ||
− | ۱) آخرت نیکو، فرجام پسندیده و رستگاری: | + | ۱)آخرت نیکو، فرجام پسندیده و رستگاری: |
«والأخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلمُتَّقین» | «والأخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلمُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۵] | [۲۱۵] | ||
«والعـقِبَةُ لِلمُتَّقین» | «والعـقِبَةُ لِلمُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۶] | [۲۱۶] | ||
«... واُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» | «... واُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۷] | [۲۱۷] | ||
«واتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحون» | «واتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۸] | [۲۱۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۱۹] | [۲۱۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۰] | [۲۲۰] | ||
و نیز آیات دیگر. | و نیز آیات دیگر. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۱] | [۲۲۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۲] | [۲۲۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۳] | [۲۲۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۴] | [۲۲۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۵] | [۲۲۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۶] | [۲۲۶] | ||
سطر ۹۷۴: | سطر ۹۷۴: | ||
«لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم واتَّقَوا اَجرٌ عَظیم» | «لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم واتَّقَوا اَجرٌ عَظیم» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۷] | [۲۲۷] | ||
«واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیم» | «واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیم» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۸] | [۲۲۸] | ||
«واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا یُؤتِکُم اُجورَکُم» | «واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا یُؤتِکُم اُجورَکُم» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۲۹] | [۲۲۹] | ||
سطر ۹۸۸: | سطر ۹۸۸: | ||
«اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • و نَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ اِخونـًا عَلی سُرُر مُتَقـبِلین» | «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • و نَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ اِخونـًا عَلی سُرُر مُتَقـبِلین» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۰] | [۲۳۰] | ||
؛ | ؛ | ||
«الاَخِلاّءُ یَومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین» | «الاَخِلاّءُ یَومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۱] | [۲۳۱] | ||
سطر ۹۹۹: | سطر ۹۹۹: | ||
«ثُمَّ نُنَجّی الَّذینَ اتَّقَوا و نَذَرُ الظّــلِمینَ فیها جِثیـّا» | «ثُمَّ نُنَجّی الَّذینَ اتَّقَوا و نَذَرُ الظّــلِمینَ فیها جِثیـّا» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۲] | [۲۳۲] | ||
«و یُنَجّی اللّهُ الَّذینَ اتَّقَوا بِمَفازَتِهِم لا یَمَسُّهُمُ السّوءُ ولا هُم یَحزَنون» | «و یُنَجّی اللّهُ الَّذینَ اتَّقَوا بِمَفازَتِهِم لا یَمَسُّهُمُ السّوءُ ولا هُم یَحزَنون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۳] | [۲۳۳] | ||
و نیز آیات دیگر. | و نیز آیات دیگر. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۴] | [۲۳۴] | ||
− | ۵) برتری بر کافران در روز قیامت: | + | ۵)برتری بر کافران در روز قیامت: |
«والَّذینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیـمَةِ واللّهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب» | «والَّذینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیـمَةِ واللّهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۵] | [۲۳۵] | ||
− | ۶) بهره مندی از بهشت و نعمتهای آن: | + | ۶)بهره مندی از بهشت و نعمتهای آن: |
«اِنَّ لِلمُتَّقینَ عِندَ رَبِّهِم جَنّـتِ النَّعیم» | «اِنَّ لِلمُتَّقینَ عِندَ رَبِّهِم جَنّـتِ النَّعیم» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۶] | [۲۳۶] | ||
«اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت ونَعیم • فـکِهینَ بِما ءاتـهُم رَبُّهُم» | «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت ونَعیم • فـکِهینَ بِما ءاتـهُم رَبُّهُم» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۷] | [۲۳۷] | ||
− | + | ونیز سایر آیات نظیر آن. | |
− | + | <ref> | |
[۲۳۸] | [۲۳۸] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۳۹] | [۲۳۹] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۰] | [۲۴۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۱] | [۲۴۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۲] | [۲۴۲] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۳] | [۲۴۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۴] | [۲۴۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۵] | [۲۴۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۶] | [۲۴۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۷] | [۲۴۷] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۸] | [۲۴۸] | ||
− | ۷) نعمتهای ویژه ابرار: | + | ۷)نعمتهای ویژه ابرار: |
«و لـکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی» برای پرهیزگاران نیز هست. چند آیه ابتدایی | «و لـکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی» برای پرهیزگاران نیز هست. چند آیه ابتدایی | ||
− | + | <ref> | |
[۲۴۹] | [۲۴۹] | ||
سوره انسان، به اتفاق مفسران شیعه | سوره انسان، به اتفاق مفسران شیعه | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۰] | [۲۵۰] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۱] | [۲۵۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۲] | [۲۵۲] | ||
و بسیاری از مفسران اهل سنت | و بسیاری از مفسران اهل سنت | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۳] | [۲۵۳] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۴] | [۲۵۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۵] | [۲۵۵] | ||
سطر ۱٬۱۰۷: | سطر ۱٬۱۰۷: | ||
=== ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی=== | === ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی=== | ||
− | ۱) «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | + | ۱)«ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» |
− | + | <ref> | |
[۲۵۶] | [۲۵۶] | ||
− | ۲) «والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ و بِالأخِرَةِ هُم یوقِنون» | + | ۲)«والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ و بِالأخِرَةِ هُم یوقِنون» |
− | + | <ref> | |
[۲۵۷] | [۲۵۷] | ||
«یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ...» | «یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ...» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۵۸] | [۲۵۸] | ||
− | ۳) «...هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ...» | + | ۳)«...هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ...» |
− | + | <ref> | |
[۲۵۹] | [۲۵۹] | ||
سطر ۱٬۱۲۶: | سطر ۱٬۱۲۶: | ||
امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و... . | امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و... . | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۰] | [۲۶۰] | ||
و | و | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۱] | [۲۶۱] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۲] | [۲۶۲] | ||
=== ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت=== | === ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت=== | ||
«و لَقَد ءاتَینا موسی و هـرونَ الفُرقانَ وضِیاءً وذِکرًا لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقون» | «و لَقَد ءاتَینا موسی و هـرونَ الفُرقانَ وضِیاءً وذِکرًا لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۳] | [۲۶۳] | ||
غیب در این آیات، مکانهای خلوت و دور از چشم مردم است. | غیب در این آیات، مکانهای خلوت و دور از چشم مردم است. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۴] | [۲۶۴] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۵] | [۲۶۵] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۶] | [۲۶۶] | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۷] | [۲۶۷] | ||
===برپا داشتن حقیقی نماز=== | ===برپا داشتن حقیقی نماز=== | ||
− | ۱) «ویُقیمونَ الصَّلوةَ» | + | ۱)«ویُقیمونَ الصَّلوةَ» |
− | + | <ref> | |
[۲۶۸] | [۲۶۸] | ||
۲) «واَقامَ الصَّلوةَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | ۲) «واَقامَ الصَّلوةَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۶۹] | [۲۶۹] | ||
۳) «واَقیموا الصَّلوةَ واتَّقوهُ» | ۳) «واَقیموا الصَّلوةَ واتَّقوهُ» | ||
− | + | <ref> | |
[۲۷۰] | [۲۷۰] | ||
سطر ۱٬۱۷۶: | سطر ۱٬۱۷۶: | ||
را در محدوده جان خویش، متمثل میسازند، به گونهای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمییابند و سپس در جامعه تجلی می بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می پردازند. | را در محدوده جان خویش، متمثل میسازند، به گونهای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمییابند و سپس در جامعه تجلی می بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می پردازند. | ||
− | + | <ref> | |
[۲۷۱] | [۲۷۱] | ||
=== زکات و انفاق مال در راه خدا=== | === زکات و انفاق مال در راه خدا=== | ||
− | ۱) «و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون»: [۲۷۲] متقیان از روزیهای مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می کنند. | + | ۱)«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون»: |
− | + | <ref> | |
− | + | [۲۷۲] | |
+ | |||
+ | متقیان از روزیهای مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می کنند. | ||
− | + | ۲)زکات دادن نیز از صفات آنان می باشد: «وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ... و ءاتَی الزَّکوةَ... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | |
− | + | <ref> | |
− | + | [۲۷۳] | |
− | + | ۳)آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می خوانند | |
− | + | <ref> | |
+ | [۲۷۴] | ||
− | + | :«و سارِعوا اِلی مَغفِرَة مِن رَبِّکُم وجَنَّة عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُنفِقونَ فِی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ» | |
− | + | <ref> | |
− | + | [۲۷۵] | |
− | + | ===طلب مغفرت و عدم اصرار بر گناه=== | |
− | + | پرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می کنند و دانسته بر گناهانی که انجام دادهاند اصرار نمیورزند: «والَّذینَ اِذا فَعَلوا فـحِشَةً اَوظَـلَموا اَنفُسَهُم ذَکَروا اللّهَ فَاستَغفَروا لِذُنوبِهِم ومَن یَغفِرُ الذُّنوبَ اِلاَّ اللّهُ ولَم یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا وهُم یَعلَمون» | |
+ | <ref> | ||
+ | [۲۷۶] | ||
− | + | هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می آورند و با روشن بینی، آن گناه را ترک می کنند: «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون» | |
− | + | <ref> | |
+ | [۲۷۷] | ||
− | + | بر اساس روایتی، مراد از «اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ»، گناهی است که بنده آهنگ آن می کند، پس در این هنگام خدا را به یاد می آورد و پس از آن به زشتی قصد خود، بصیرت می یابد و با آگاهی آن را رها میکند. | |
− | + | <ref> | |
+ | [۲۷۸] | ||
− | |||
− | |||
− | + | <ref> | |
+ | [۲۷۹] | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ||
− | + | <ref> | |
+ | [۲۸۰] | ||
+ | |||
+ | همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است: «و بِالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۱] | ||
+ | |||
+ | ==== وفا به عهد و صبر در سختی ها=== | ||
+ | «والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا والصّـبِرینَ فِی البَأساءِ والضَّرّاءِ و حینَ البَأسِ.... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۲] | ||
+ | |||
+ | و نیز سایر آیات نظیر آن. | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۳] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۴] | ||
+ | |||
+ | === طهارت از گناه و شرک=== | ||
+ | «کَذلِکَ یَجزِی اللّهُ المُتَّقین • اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۵] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | «طیّبین» به طهارت از شرک، تفسیر شده است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۶] | ||
+ | |||
+ | همچنین این آیه: «و سیقَ الَّذینَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَی الجَنَّةِ... و قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدین» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۷] | ||
+ | |||
+ | که در باب طهارت متقیان از گناهان است. | ||
+ | |||
+ | === احسان کردن=== | ||
+ | آیات «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • ءاخِذینَ ما ءاتـهُم رَبُّهُم اِنَّهُم کانوا قَبلَ ذلِکَ مُحسِنین» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۸] | ||
+ | |||
+ | و سایر آیات نظیر آن. | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۸۹] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۰] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۱] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۲] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۳] | ||
+ | |||
+ | به نیکوکاری متقیان اشاره مینمایند. | ||
+ | |||
+ | === فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش ها=== | ||
+ | آیه«والکـظِمینَ الغَیظَ والعافینَ عَنِ النّاسِ» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۴] | ||
+ | |||
+ | به فرو بردن خشم و گذشت ایشان از لغزش های مردم اشاره دارد. بر پایه این آیه شریفه، عفو به تقوا نزدیکتر است: «واَن تَعفوا اَقرَبُ لِلتَّقوی» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۵] | ||
+ | |||
+ | === تعظیم شعائر الله=== | ||
+ | ذلِکَ و مَن یُعَظِّم شَعـئِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۶] | ||
+ | |||
+ | === رعایت عدالت=== | ||
+ | «اعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوی» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۷] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۸] | ||
+ | |||
+ | روایات نیز به پرهیزگاران و اوصاف آنان پرداختهاند؛ امیرمؤمنان حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام در خطبه معروف به «خطبه همام» در وصف آنان فضایلی را برشمرده است؛ همچون داشتن راه و روش نیکو، میانه روی در پوشش، فروتنی در رفتار، چشم پوشی از حرام، گوش سپردن به فراگیری علم سودمند، بزرگ جلوه کردن خدا و کوچک بودن غیر او در چشم آنان، یقین داشتن به بهشت به گونهای که گویا آن را دیده و از نعمتهای آن برخوردارند، یقین به جهنم به طوری که گویا آن را دیده و در آن معذباند، ایمن بودن مردم و دیگر آفریدگان از شر آنان، لاغر بودن بدن، کم و سبک بودن خواستهها، عفت نفس، صبر بر سختیها، راضی نشدن به عمل کم، کم شمردن عمل زیاد خود، متهم کردن خود، هراس داشتن از تعریفهای دیگران در حق آنان و.... | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۲۹۹] | ||
+ | |||
+ | آن حضرت، برای اهل تقوا نشانه هایی برشمرده است که با آنها شناخته می شوند؛ مانند راستی در گفتار، امانت داری، وفا به عهد، پراکندن نیکویی، خوش خلقی، زیادی حلم و پیروی از دانش | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۳۰۰] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۳۰۱] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۳۰۲] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | <ref> | ||
+ | [۳۰۳] | ||
+ | |||
+ | و همچنین عمل خالصانه، آرزوی کوتاه و غنیمت شمردن فرصتها. | ||
+ | <ref> | ||
+ | [۳۰۴] | ||
− | + | <ref> | |
− | + | [۳۰۵] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ۳۰۵ | ||
+ | ==مقالات مرتبط== | ||
+ | تقوا در احادیث | ||
+ | |||
+ | تقوای عرفانی | ||
− | + | تقوای قرآنی | |
− | |||
− | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | [ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص۵۸۴.] | ||
+ | |||
+ | [ دانشنامه موضوعی قرآن] | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | |||
+ | [[رده:مقالات]] | ||
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۴
پرهیز از گناه را تقوا گویند و از آن به مناسبت در بابهای اجتهاد و تقلید، صلاة و جهاد سخن رفته است.
محتویات
- ۱ تقوا در لغت
- ۲ تقوا در اصطلاح
- ۳ تقوا یکی از اسباب ترجیح
- ۴ ویژگی مشترک اقسام تقوا
- ۵ کاربرد تقوا در قرآن
- ۶ تقوا امری قلبی
- ۷ وسعت حوزههای تقوا
- ۸ شعب تقوا در قرآن
- ۹ اهمیت و جایگاه تقوا
- ۱۰ اوصاف تقوا در قرآن
- ۱۱ عوامل تقوا
- ۱۲ مراتب و درجات تقوا
- ۱۳ آثار تقوا
- ۱۴ ویژگی های متقیان
- ۱۴.۱ ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی
- ۱۴.۲ ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت
- ۱۴.۳ برپا داشتن حقیقی نماز
- ۱۴.۴ زکات و انفاق مال در راه خدا
- ۱۴.۵ طلب مغفرت و عدم اصرار بر گناه
- ۱۴.۶ = وفا به عهد و صبر در سختی ها
- ۱۴.۷ طهارت از گناه و شرک
- ۱۴.۸ احسان کردن
- ۱۴.۹ فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش ها
- ۱۴.۱۰ تعظیم شعائر الله
- ۱۴.۱۱ رعایت عدالت
- ۱۵ مقالات مرتبط
- ۱۶ منابع
- ۱۷ پانویس
تقوا در لغت
تقوا اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است. <ref> [۱]
<ref>
[۲]
تقوا در اصطلاح
۱) تقوا صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال، باز میدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. به شخص متّصف به این صفت، متقی گفته میشود.
۲) در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات. <ref> [۳]
<ref> [۴]
برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند <ref> [۵]
، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه، وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است. <ref> [۶]
<ref> [۷]
بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده اند. <ref> [۸]
<ref> [۹]
تقوا یکی از اسباب ترجیح
در صورت مساوی بودن دو مجتهد از نظر علمی، با تقواتر بودن یکی از آنان از اسباب ترجیح تقلید به شمار میرود. <ref> [۱۰]
همچنین پرهیزگارتر بودن در فرض تعدّد امام جماعت و اختلاف نماز گزاران در تقدیم یکی از آنان، جزء اسباب تقدیم و ترجیح شمرده شده است. <ref> [۱۱]
ویژگی مشترک اقسام تقوا
می توان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آنها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال، حرکت کردن است، همانگونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست <ref> [۱۲]
و از آغاز پیدایش ایمان در دل مومن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخط خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند. <ref> [۱۳]
کاربرد تقوا در قرآن
واژه تقوا و دیگر مشتقات ریشه آن، ۲۵۸ بار در قرآن کریم آمدهاند و مباحثی گوناگون را دربر دارند. الف) از جمله مباحث مربوط به تقوا در قرآن، عبارتند از؛
۱) معنوی بودن تقوا <ref> [۱۴]
<ref> [۱۵]
۲) تقوا بهترین پوشش معنوی <ref> [۱۶]
۳) تقوا ملاک برتری انسانها <ref> [۱۷]
۴) تقوا بهترین توشه <ref> [۱۸]
۵) علل تقوا <ref> [۱۹]
۶) آثار تقوا <ref> [۲۰]
<ref> [۲۱]
۷) ویژگیهای متقیان <ref> [۲۲]
ب) برخی مشتقات تقوا در قرآن، تنها در معنای لغوی آن به کار رفتهاند: <ref> [۲۳]
<ref>
[۲۴]
<ref>
[۲۵]
ج) در آیهای نیز تقوا مضاف الیه واژه «کلمه» است: «اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجـهِلیَّةِ فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَلزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوی وکانوا اَحَقَّ بِها و اَهلَها و کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیء عَلیمـا» <ref> [۲۶]
بیشتر مفسران گفتهاند: مراد از «کلمة التقوی» کلمه توحید یعنی قول لا اله إلاّ الله است <ref> [۲۷]
<ref>
[۲۸]
<ref>
[۲۹]
<ref> [۳۰]
<ref>
[۳۱]
و نیز روایاتی کلمه تقوا را رسول خدا صلوات الله علیه، امیر مومنان، امام علی علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام، دانستهاند. <ref> [۳۲]
<ref>
[۳۳]
<ref>
[۳۴]
<ref>
[۳۵]
اطلاق کلمه تقوا بر امامان معصوم علیهم السلام، یا از این روست که آنها کلمات الهیاند و همان طور که کلمات، از ضمیر خبر میدهند، آنان مراد خداوند را بیان می کنند یا بدان جهت است که ولایت ایشان و پذیرفتن امامت آنان، انسان را از آتش جهنم نگه میدارد
<ref>
[۳۶]
<ref> [۳۷]
،چنان که در بعضی از روایات از ولایت امیرمؤمنان به «کلمة التقوی» یاد شده است. <ref> [۳۸]
<ref> [۳۹]
در زیارتهای زیادی همچون زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین، عید فطر و عید قربان، شهادت داده میشود که امامان از فرزندان او، کلمه تقوایند. <ref> [۴۰]
<ref>
[۴۱]
تقوا امری قلبی
تعبیر تقوای قلوب، در آیه شریفه «فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب » <ref> [۴۲]
میرساند که تقوا، امری معنوی و مرتبط با روح و نفس انسان است <ref> [۴۳]
<ref> [۴۴]
<ref>
[۴۵]
وهمچون اعمال نیست که متشکل از حرکات و سکنات و از نظر ظاهری، مشترک بین طاعت و معصیت باشد و همچنین از عناوینی نیست که بتوان آن را قطعاً از افعالی چون احسان، طاعت و امثال اینها انتزاع کرد و به شکلی حتمی به تقوا عامل آن پی برد. <ref> [۴۶]
<ref>
[۴۷]
وآیه شریفه دیگری از قرآن <ref> [۴۸]
نیز میرساند که تقوا با قلب، پیوند دارد: «اِنَّ الَّذینَ یَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِکَ الَّذینَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی لَهُم مَغفِرَةٌ واَجرٌ عَظیم». برپایه روایات معصومان علیهم السلام هم، تقوا امری قلبی و نفسی است، چنان که به فرموده رسول اکرم صلوات الله علیه هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا قلوب عاقلان است <ref> [۴۹]
یااین حدیث که تقوا ریشه ایمان است. <ref> [۵۰]
وسعت حوزههای تقوا
تقوا دارای حوزههای گوناگونی است و امور اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را دربر میگیرد، از این رو برخی به استناد نخستین آیات سوره بقره، گفتهاند که خداوند در آیات یاد شده، اوصافی را برای متقیان ذکر میکند که هریک بیانگر شعبهای از تقواست؛ از «یُؤمِنونَ بِالغَیب» <ref> [۵۱]
،تقوای اعتقادی و از «یُقیمونَ الصَّلوة» <ref> [۵۲]
،تقوای عبادی و از«مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» <ref> [۵۳]
،تقوای مالی و غیر مالی (همچون مقام و موقعیت) مراد است. <ref> [۵۴]
<ref>
[۵۵]
شعب تقوا در قرآن
شعبهها و موارد تقوا در آیات فراوان نام برده شدهاند و برخی از آنها عبارت اند از:
۱)توحید و پرستش خدا <ref> [۵۶]
<ref>
[۵۷]
<ref> [۵۸]
<ref> [۵۹]
۲)ایمان به کتابهای آسمانی، آیات و احکام الهی، پیامبران و تسلیم محض بودن در برابر ایشان <ref> [۶۰]
<ref> [۶۱]
<ref> [۶۲]
<ref>
[۶۳]
<ref> [۶۴]
<ref>
[۶۵]
<ref>
[۶۶]
<ref> [۶۷]
<ref> [۶۸]
<ref>
[۶۹]
<ref>
[۷۰]
<ref> [۷۱]
<ref>
[۷۲]
۳)عدالت در رفتار و گفتار <ref> [۷۳]
<ref>
[۷۴]
<ref>
[۷۵]
۴)امر به نماز و <ref> [۷۶]
اتمام حج و عمره <ref> [۷۷]
۵)دستور دادن به یادآوری خدا در ایام خاص حج <ref> [۷۸]
۶)اجتناب از صید خشکی در حال احرام <ref> [۷۹]
<ref> [۸۰]
۷)پرهیز از ربا <ref> [۸۱]
<ref>
[۸۲]
۸)دوری از نجوا به قصد گناه و تجاوز <ref> [۸۳]
۹)لزوم وصیت <ref> [84]
وادای امانت <ref> [۸۵]
۱۰)پاس داشتن حق در نوشتن دیون و ادای شهادات <ref> [۸۶]
<ref> [۸۷]
۱۱)پرهیز کردن از استهزا، عیب جویی، لقب زشت دادن، گمان بد، تجسس، غیبت و بدگویی. <ref>
[۸۸]
اهمیت و جایگاه تقوا
فقط اعمال متقیان پذیرفته است: «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین» <ref> [۸۹]
و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست <ref> [۹۰]
<ref>
[۹۱]
،هرچند ساختن مسجد باشد: «والَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا و کُفرًا... •لاتَقُم فیهِ اَبَدًا لَمَسجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن اَوَّلِ یَوم اَحَقُّ اَن تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین • اَفَمَن اَسَّسَ بُنیـنَهُ عَلی تَقوی مِنَ اللّهِ...» <ref> [۹۲]
ب)بر پایه روایات فراوانی، شرط قبولی اعمال، تقواست. <ref> [۹۳]
ج)تقوا دستور خداوند به خاتم پیامبران صلوات الله علیه: «یـاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّه...» <ref> [۹۴]
و نیز سفارش او به پیروان اسلام و دیگر ادیان الهی است و چنانچه ویژگی دیگری بیش از آن به صلاح بندگان و در خوبی، جامعتر و در ارزش عظیمتر و در عبودیت فراگیرتر می بود، خداوند مهربان به آن وصیت میکرد <ref> [۹۵]
- «ولِلّهِ ما فِی السَّمـوتِ وما فِی الاَرضِ ولَقَد وصَّینَا الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم واِیّاکُم اَنِ اتَّقوا اللّهَ»
<ref> [۹۶]
پیامبر صلوات الله علیه و امامان معصوم علیهم السلام نیز به رعایت تقوای الهی سفارش کرده <ref> [۹۷]
،آن را سرآمد کارها <ref> [۹۸]
وبزرگترین وصیت دانستهاند. <ref> [۹۹]
7)صفت تقوا محبوب و ممدوح خداوند است و در قرآن کریم بهترین توشه آخرت دانسته شده و در روایات به آن بسیار سفارش شده است. <ref> [۱۰۰]
اوصاف تقوا در قرآن
در قرآن کریم از تقوا با اوصافی یاد شده که بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه آن از دیدگاه قرآناند.
بهترین پوشش معنوی
تقوا بهترین پوشش معنوی است: «یـبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُوری سَوءتِکُم و ریشـًا و لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ لَعَلَّهُم یَذَّکَّرون» <ref> [۱۰۱]
خداوند متعالی در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان که عورت وی را می پوشاند و مایه زیبایی اوست به ذکر لباس باطنی و معنوی می پردازد که بدیهای باطنی انسان مانند شرک، گناهان، رذایل و جز اینها را میپوشاند. <ref> [۱۰۲]
این لباس، همان تقواست که خداوند مردم را به آن امر کرده است و پیداست که ذلت آشکار شدن بدیهای باطنی، شدیدتر و تلختر و ماندگارتر است، از این رو لباس تقوا بهتر از لباس ظاهر است. نیز به فرزندان آدم علیه السلام هشدار می دهد که شیطان، شما را نفریبد و لباس تقوایی را که بر اندام شما پوشاندیم و فطرت شما را بر آن سرشتیم از شما نگیرد، آن گونه که لباس پدر و مادر شما را با حیله از تن ایشان به درآورد، در نتیجه عورت آنان نمایان گشت: «یـبَنی ءادَمَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الشَّیطـنُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوءتِهِما... .» <ref> [۱۰۳]
برای لباس تقوا تفاسیر دیگری نیز هست؛ مانند لباس جنگ <ref> [۱۰۴]
<ref> [۱۰۵]
(زره، خود و...)، آنچه انسان با آن عورت ظاهری خود را میپوشاند <ref> [۱۰۶]
<ref> [۱۰۷]
ولباس متقیان در قیامت؛ لیکن هیچ یک از این تفاسیر با سیاق آیه هماهنگ نیستند. <ref> [۱۰۸]
روایات نیز تفاسیری برای لباس تقوا برمیشمارند <ref> [۱۰۹]
<ref>
[۱۱۰]
<ref>
[۱۱۱]
که در حقیقت بیان مصداق است
<ref>
[۱۱۲]
<ref> [۱۱۳]
و با تفسیر ارائه شده تعارضی ندارد.
بهترین توشه معنوی
قرآن در ضمن بیان بعضی احکام حج به برگرفتن توشه از اعمال نیک <ref> [۱۱۴]
<ref>
[۱۱۵]
<ref> [۱۱۶]
فرمان داده و از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد می کند: «تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی واتَّقونِ یـأولِی الاَلبـب» <ref> [۱۱۷]
ذکر این مطلب در ضمن بیان اعمال حج، یا برای آن است که حج، سزاوارترین عملی است که انسان باید در آن در پی انجام دادن هرچه بیشتر کارهای نیک باشد <ref> [۱۱۸]
<ref> [۱۱۹]
یا از آن روست که همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می تواند دریابد سفر آخرت نیز بی توشه تقوا میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پرمخاطره تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسیتر است <ref> [۱۲۰]
و این از لطافت، ظرافت و حکمت کلام الهی و مصداق تشبیه معقول به محسوس است که موضوع توشه تقوا و نیز لباس تقوا را همراه مناسبترین موضوع مرتبط با آن دو بیان کرده است؛ به گونه ای که مطلب کاملا حسّی می شود <ref> [۱۲۱]
واثر شگرفی از خود به جا می گذارد. <ref> [۱۲۲]
درروایات نیز به فراهم آوردن توشه آخرت سفارش شده است، چنان که امام حسن مجتبی علیه السلام ضمن استشهاد به آیه یاد شده فرموده است: «ای فرزند آدم! همانا تو از زمانی که از مادر زاییده شدی یکسره در نابودی عمرت به سر می بری، پس از آنچه در اختیار داری برای روزی که در پیش داری (آخرت) چیزی کسب و ذخیره کن. همانا مؤمن (برای آخرت) توشه برمی گیرد و کافر فقط مشغول لذت بردن و بهره وری از دنیاست (و به فکر آخرت نیست).» <ref> [۱۲۳]
تنها ملاک کرامت، سعادت و برتری
میان مرد و زن، عرب و عجم و گروهها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست و همه از یک پدر و مادرند، پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی تر است: <ref> [۱۲۴]
<ref> [۱۲۵]
«یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر واُنثی و جَعَلنـکُم شُعوبـًا و قَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر» <ref> [۱۲۶]
پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرموده است: «خداوند در قیامت به همه انسانها خطاب می کند که من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب خود را بالا بردید و امروز من منسوبان به خود را بالا می برم و نسبهای شما را فرو مینهم. کجایند متقیان؟» <ref> [۱۲۷]
<ref> [۱۲۸]
بر پایه این روایت پرهیزگاران به خدا منسوباند. حضرت عیسی علیه السلام در پاسخ کسی که پرسید: کدامین مردم برترند، دو مشت خاک برداشت و گفت که کدام یک از این دو برتر است؛ آن گاه فرمود که مردم همه از خاک آفریده شدهاند و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگارترین ایشان است. <ref> [۱۲۹]
<ref> [۱۳۰]
آیه شریفه دیگری <ref> [۱۳۱]
نیز میرساند زنان پیامبر در صورتی مقام و جایگاهشان از دیگر زنان بالاتر است که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت کنند و درباره دین خداوند با احتیاط تر باشند: «یـانِساءَ النَّبیِّ لَستُنَّ کَاَحَد مِنَ النِّساءِ اِنِ اتَّقَیتُنَّ» <ref> [۱۳۲]
<ref>
[۱۳۳]
<ref>
[۱۳۴]
عوامل تقوا
برای کسب تقوا عواملی ذکر شده که در ذیل به آنها میپردازیم.
پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه های دیگر
تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راههای دیگر به دست نمیآید: <ref> [۱۳۵]
«واَنَّ هـذا صِرطی مُستَقیمـًا فَاتَّبِعوهُ ولا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبیلِهِ ذلِکُم وصـّـکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» <ref> [۱۳۶]
<ref> [۱۳۷]
،همان گونه که در این آیه شریفه <ref> [۱۳۸]
،بخشیدن تقوا بر تسلیم شدن در برابر فطرت پاک انسانی و پیروی از حق <ref> [۱۳۹]
، مترتب گشته است: «والَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًی وءاتـهُم تَقوهُ « خداوند طریق هدایت و کسب تقوا را به انسان، الهام و برای وی بیان کرده است: «فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقوها» <ref> [۱۴۰]
؛«و ما کانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَومـًا بَعدَ اِذ هَدهُم حَتّی یُبَیِّنَ لَهُم ما یَتَّقون» <ref> [۱۴۱]
مراعات و اجرای حدود الهی
از آنجا که خداوند، امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست: «ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوةٌ یـاُولِی الاَلبـبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» <ref> [۱۴۲]
، هرچند برخی احتمال دادهاند مراد از «لَعَلَّکُم تَتَّقون» در این آیه، تنها پرهیز از قتل باشد نه مطلق تقوی از هر جهت. <ref> [۱۴۳]
روزه داری
روزه داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست: <ref> [۱۴۴]
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» <ref> [۱۴۵]
یادآوری پیام های آسمان
پذیرش جدّی کتابهای آسمانی و یادآوری پیامهای آنها میتواند انسانها را به تقوا برساند. « و اِذ اَخَذنا میثـقَکُم و رَفَعنا فَوقَکُمُ الطّورَ خُذوا ما ءاتَینـکُم بِقُوَّة و اذکُروا ما فیهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» <ref> [۱۴۶]
<ref> [۱۴۷]
، از این رو خداوند اصل نزول قرآن و وعیدهای آن را و نیز <ref> [۱۴۸]
بیان آیات خویش را به جهت حصول تقوا و تحرز از دشمنی و لجاجت با حق خوانده <ref> [۱۴۹]
است و نیز هدف تبیین آیات خویش را متقی شدن مردم معرفی کرده است.
پرستش خدا
در آغاز سوره بقره پس از بیان حال متقیان، کافران و منافقان مردم به عبادت پروردگار خویش فرا خوانده شده اند تا به متقیان پیوسته، از کافران و منافقان جدا شوند <ref> [۱۵۰]
« یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم والَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» <ref> [۱۵۱]
مراتب و درجات تقوا
برخی آیات، تقوا و ایمان را با هم مرتبط می دانند؛ مانند: «ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ... • والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ... » <ref> [۱۵۲]
«ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» <ref> [۱۵۳]
<ref> [۱۵۴]
،بر این اساس می توان گفت متقیان، همان مؤمنان هستند که طبقات و درجات مختلفی دارند، بنابراین تقوا همانند ایمان درجاتی دارد. <ref> [۱۵۵]
<ref> [۱۵۶]
برخی به عدد مراتب ده گانه ایمان، درجاتی ده گانه برای تقوا برشمرده اند. <ref> [۱۵۷]
<ref> [۱۵۸]
تقوای خاص الخاص
آیاتی از قرآن کریم نیز به گونهای بیانگر درجات تقوا و بالاترین مرتبه آن یعنی تقوای خاص الخاص است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ و لاتَموتُنَّ اِلاّ و اَنتُم مُسلِمون » <ref> [۱۵۹]
به فرموده امام صادق علیه السلام، حق تقوا این است که خداوند به گونهای اطاعت شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او سپاسگزاری شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد. <ref> [۱۶۰]
<ref> [۱۶۱]
حضرت علی علیه السلام درباره این آیه فرمود: «قسم به خدا کسی جز ما اهل بیت به آن عمل نکرده است؛ ما هستیم که خدا را یاد میکنیم و هیچ گاه او را فراموش نمیکنیم؛ ماییم که خدا را شاکریم و هرگز وی را ناسپاسی نمیکنیم و ما هستیم که او را اطاعت کرده و هرگز نافرمانی نخواهیم کرد.» آن گاه حضرت فرمود: چون این آیه نازل شد، صحابه گفتند: ما توان عمل به آن را نداریم، پس خداوند آیه «فَاتَّقُوا اللّهَ مَااستَطَعتُم» <ref> [۱۶۲]
را ـ به عقیده برخی ناسخ آیه یاد شده است <ref> [۱۶۳]
ـ نازل فرمود. <ref> [۱۶۴]
.
تقوای خاص
آیه شریفه قرآن، <ref> [۱۶۵]
تلویحاً به مراتب و درجات میانی تقوا یعنی تقوای خاص نیز اشاره دارد، زیرا بسته به اختلاف توانایی افراد و میزان درک و همت آنان در رعایت تقوای الهی، درجات و مراتب متفاوتی از آن پدید میآید. <ref> [۱۶۶]
آیه «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم» <ref> [۱۶۷]
نیز به تفاوت تشکیکی تقوا اشاره دارد <ref> [۱۶۸]
همچنین آیه «لَیسَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ جُناحٌ فیما طَعِموا اِذا مَا اتَّقَوا وءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ ثُمَّ اتَّقَوا وءامَنوا ثُمَّ اتَّقَوا واَحسَنوا واللّهُ یُحِبُّ المُحسِنین» <ref> [۱۶۹]
تدرّج در تقوا را میرساند. <ref> [۱۷۰]
تقوای عام
گفتنی است نازلترین مرتبه تقوا، پرهیز از کیفر، مانند آتش جهنم است که در آیات شریفه : «واتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکـفِرین» <ref> [۱۷۱]
<ref>
[۱۷۲]
«فَاتَّقوا النّارَ الَّتی وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ اُعِدَّت لِلکـفِرین» <ref> [۱۷۳]
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ عَلَیها مَلـئِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم و یَفعَلونَ ما یُؤمَرون» <ref> [۱۷۴]
از آن یاد شده و تقوای عام نام گرفته است. <ref> [۱۷۵]
آثار تقوا
آثار تقوا به دنیوی و اخروی و آثار دنیوی به فردی و اجتماعی قسمت می شوند؛
آثار دنیوی-فردی
برخی آثار فردی تقوا عبارتاند از:
۱)هدایت:
«هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» <ref> [۱۷۶]
<ref> [۱۷۷]
<ref> [۱۷۸]
۲) قدرت تشخیص حق از باطل:
«اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانـًا» <ref> [۱۷۹]
۳)جلب دوستی پروردگار:
«بَلی مَن اَوفی بِعَهدِهِ واتَّقی فَاِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» <ref> [۱۸۰]
«اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» <ref> [۱۸۱]
۴)برونرفت از تنگناها، نجات از سختیها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات: <ref> [۱۸۲]
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجـا» <ref> [۱۸۳]
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مِن اَمرِهِ یُسرا» <ref> [۱۸۴]
«فَاَمّا مَن اَعطی واتَّقی • وصَدَّقَ بِالحُسنی • فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسری» <ref> [۱۸۵]
۵)روزی غیر مترقبه:
«و مَن یَتَّقِ اللّهَ... • و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ » <ref> [۱۸۶]
که به فرموده امام صادق علیه السلام، این روزی برکتی است که خداوند به مال انسان میدهد. <ref> [۱۸۷]
<ref> [۱۸۸]
<ref> [۱۸۹]
۶)اصلاح کارها:
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وقولوا قَولاً سَدیدا • یُصلِح لَکُم اَعمــلَکُم ویَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم» <ref> [۱۹۰]
که به گفته برخی مفسران اصلاح عمل به این است که خداوند آن را بپذیرد یا از سر لطف، انسان را به انجام دادن کار صالح موفق کند. <ref> [۱۹۱]
۷)بشارتهای الهی:
«اَلَّذینَ ءامَنوا و کانوا یَتَّقون • لَهُمُ البُشری فِی الحَیوةِ الدُّنیا» <ref> [۱۹۲]
این بشارت ها وعدههای خداوند در قرآن مجید به متقیان است <ref> [۱۹۳]
و به گفتهای، مراد، بشارت ملائکه رحمت به پرهیزگاران هنگام مرگ <ref> [۱۹۴]
و بر اساس روایتی، رؤیای نیکوی خود مؤمن یا دیگران درباره وی است. <ref> [۱۹۵]
بر پایه این آیه شریفه: «فَاِنَّما یَسَّرنـهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقینَ» <ref> [۱۹۶]
که بیان میکند مفاهیم قرآن برای بشارت دادن به متقیان با بیان پیامبر گرامی صلوات الله علیه و ساده و فهم پذیر شده است، تفسیر نخست، قوی تر است و بیشتر این بشارتها به استناد آیات دیگر، بشارت هایی هدایتی و موعظهای و تذکرگونه است که انسان را از ورطه سقوط و عذاب الهی میرهاند و به بهشت جاودان و نعیم ابدی رهنمون می گردد: «الـم • ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین» <ref> [۱۹۷]
«هـذا بَیانٌ لِلنّاسِ وهُدًی ومَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» <ref> [۱۹۸]
«و اِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِلمُتَّقین » <ref> [۱۹۹]
و نیز سایر آیات. <ref> [۲۰۰]
<ref>
[۲۰۱]
<ref>
[۲۰۲]
<ref>
[۲۰۳]
<ref>
[۲۰۴]
آثار دنیوی-اجتماعی
بعضی آثار اجتماعی تقوا که گاهی در کنار صبر بر آن تأکید شده عبارتاند از:
۱)بهره مندی از برکات آسمان و زمین:
«ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـت مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولـکِن کَذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یَکسِبون» <ref> [۲۰۵]
۲)برخورداری از امداد الهی:
«بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا و یَأتوکُم مِن فَورِهِم هـذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ ءالـف مِنَ المَلـئِکَةِ مُسَوِّمین • وما جَعَلَهُ اللّهُ
اِلاّ بُشری لَکُم ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکُم بِهِ ومَا النَّصرُ اِلاّ مِن عِندِ اللّهِ العَزیزِ الحَکیم» <ref> [۲۰۶]
وآیاتی دیگر. <ref> [۲۰۷]
<ref>
[۲۰۸]
<ref>
[۲۰۹]
<ref>
[۲۱۰]
۳)حفظ و حراست الهی و خنثی شدن توطئه های دشمنان:
«اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها واِن تَصبِروا وتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شیــًا اِنَّ اللّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیط» <ref> [۲۱۱]
۴)ایمن بودن از عذاب الهی:
«واَنجَینَا الَّذینَ ءامَنوا وکانوا یَتَّقون» <ref> [۲۱۲]
ونیز آیاتی دیگر. <ref> [۲۱۳]
<ref>
[۲۱۴]
آثار اخروی
پارهای از آثار اخروی تقوا عبارت اند از:
۱)آخرت نیکو، فرجام پسندیده و رستگاری:
«والأخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلمُتَّقین» <ref> [۲۱۵]
«والعـقِبَةُ لِلمُتَّقین» <ref> [۲۱۶]
«... واُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» <ref> [۲۱۷]
«واتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحون» <ref> [۲۱۸]
<ref> [۲۱۹]
<ref>
[۲۲۰]
و نیز آیات دیگر. <ref> [۲۲۱]
<ref>
[۲۲۲]
<ref>
[۲۲۳]
<ref>
[۲۲۴]
<ref>
[۲۲۵]
<ref>
[۲۲۶]
۲) پاداش آخرتی عظیم:
«لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم واتَّقَوا اَجرٌ عَظیم» <ref> [۲۲۷]
«واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیم» <ref> [۲۲۸]
«واِن تُؤمِنوا وتَتَّقوا یُؤتِکُم اُجورَکُم» <ref> [۲۲۹]
۳) زدوده شدن کینه از دلهای متقیان و ایجاد برادری میان ایشان در آخرت و روز قیامت:
«اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • و نَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ اِخونـًا عَلی سُرُر مُتَقـبِلین» <ref> [۲۳۰]
؛ «الاَخِلاّءُ یَومَئِذ بَعضُهُم لِبَعض عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقین» <ref> [۲۳۱]
۴) نجات از آتش عذاب و جهنم سوزان، خوف و اندوه و بدیها:
«ثُمَّ نُنَجّی الَّذینَ اتَّقَوا و نَذَرُ الظّــلِمینَ فیها جِثیـّا» <ref> [۲۳۲]
«و یُنَجّی اللّهُ الَّذینَ اتَّقَوا بِمَفازَتِهِم لا یَمَسُّهُمُ السّوءُ ولا هُم یَحزَنون» <ref> [۲۳۳]
و نیز آیات دیگر. <ref> [۲۳۴]
۵)برتری بر کافران در روز قیامت:
«والَّذینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیـمَةِ واللّهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب» <ref> [۲۳۵]
۶)بهره مندی از بهشت و نعمتهای آن:
«اِنَّ لِلمُتَّقینَ عِندَ رَبِّهِم جَنّـتِ النَّعیم» <ref> [۲۳۶]
«اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت ونَعیم • فـکِهینَ بِما ءاتـهُم رَبُّهُم» <ref> [۲۳۷]
ونیز سایر آیات نظیر آن. <ref> [۲۳۸]
<ref> [۲۳۹]
<ref>
[۲۴۰]
<ref>
[۲۴۱]
<ref>
[۲۴۲]
<ref>
[۲۴۳]
<ref> [۲۴۴]
<ref>
[۲۴۵]
<ref>
[۲۴۶]
<ref>
[۲۴۷]
<ref>
[۲۴۸]
۷)نعمتهای ویژه ابرار:
«و لـکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی» برای پرهیزگاران نیز هست. چند آیه ابتدایی <ref> [۲۴۹]
سوره انسان، به اتفاق مفسران شیعه <ref> [۲۵۰]
<ref>
[۲۵۱]
<ref>
[۲۵۲]
و بسیاری از مفسران اهل سنت <ref> [۲۵۳]
<ref>
[۲۵۴]
<ref> [۲۵۵]
در شأن حضرت علی علیه السلام، حضرت فاطمه علیها السلام، امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرود آمدهاند و مراد از «ابرار» در این سوره ایشاناند که مصداق بارز پرواپیشگاناند.
ویژگی های متقیان
در قران کریم برای متقیان، ویژگیها و اوصافی ذکر گردیده که در اینجا بدان پرداخته میشود:
ایمان به غیب، معاد، ملائکه، انبیاء و کتب اسمانی
۱)«ولـکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ والمَلـئِکَةِ والکِتـبِ والنَّبِیّینَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» <ref> [۲۵۶]
۲)«والَّذینَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ و بِالأخِرَةِ هُم یوقِنون» <ref> [۲۵۷]
«یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ...» <ref> [۲۵۸]
۳)«...هُدًی لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ...» <ref> [۲۵۹]
ایمان به غیب یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه درک نمی شوند همچون اصول دین (توحید، نبوت،
امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و... . <ref> [۲۶۰]
و <ref> [۲۶۱]
<ref>
[۲۶۲]
ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت
«و لَقَد ءاتَینا موسی و هـرونَ الفُرقانَ وضِیاءً وذِکرًا لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقون» <ref> [۲۶۳]
غیب در این آیات، مکانهای خلوت و دور از چشم مردم است. <ref> [۲۶۴]
<ref> [۲۶۵]
<ref>
[۲۶۶]
<ref>
[۲۶۷]
برپا داشتن حقیقی نماز
۱)«ویُقیمونَ الصَّلوةَ» <ref> [۲۶۸]
۲) «واَقامَ الصَّلوةَ... واُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» <ref> [۲۶۹]
۳) «واَقیموا الصَّلوةَ واتَّقوهُ» <ref> [۲۷۰]
پرهیزگاران، نماز را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن
را در محدوده جان خویش، متمثل میسازند، به گونهای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمییابند و سپس در جامعه تجلی می بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می پردازند. <ref> [۲۷۱]
زکات و انفاق مال در راه خدا
۱)«و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون»: <ref> [۲۷۲]
متقیان از روزیهای مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می کنند.
۲)زکات دادن نیز از صفات آنان می باشد: «وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ... و ءاتَی الزَّکوةَ... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» <ref> [۲۷۳]
۳)آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می خوانند <ref> [۲۷۴]
- «و سارِعوا اِلی مَغفِرَة مِن رَبِّکُم وجَنَّة عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقین • اَلَّذینَ یُنفِقونَ فِی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ»
<ref> [۲۷۵]
طلب مغفرت و عدم اصرار بر گناه
پرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می کنند و دانسته بر گناهانی که انجام دادهاند اصرار نمیورزند: «والَّذینَ اِذا فَعَلوا فـحِشَةً اَوظَـلَموا اَنفُسَهُم ذَکَروا اللّهَ فَاستَغفَروا لِذُنوبِهِم ومَن یَغفِرُ الذُّنوبَ اِلاَّ اللّهُ ولَم یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا وهُم یَعلَمون» <ref> [۲۷۶]
هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می آورند و با روشن بینی، آن گناه را ترک می کنند: «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون» <ref> [۲۷۷]
بر اساس روایتی، مراد از «اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـنِ»، گناهی است که بنده آهنگ آن می کند، پس در این هنگام خدا را به یاد می آورد و پس از آن به زشتی قصد خود، بصیرت می یابد و با آگاهی آن را رها میکند. <ref> [۲۷۸]
<ref>
[۲۷۹]
<ref> [۲۸۰]
همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است: «و بِالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون» <ref> [۲۸۱]
= وفا به عهد و صبر در سختی ها
«والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا والصّـبِرینَ فِی البَأساءِ والضَّرّاءِ و حینَ البَأسِ.... و اُولـئِکَ هُمُ المُتَّقون» <ref> [۲۸۲]
و نیز سایر آیات نظیر آن. <ref> [۲۸۳]
<ref>
[۲۸۴]
طهارت از گناه و شرک
«کَذلِکَ یَجزِی اللّهُ المُتَّقین • اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ» <ref> [۲۸۵]
«طیّبین» به طهارت از شرک، تفسیر شده است.
<ref>
[۲۸۶]
همچنین این آیه: «و سیقَ الَّذینَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَی الجَنَّةِ... و قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدین» <ref> [۲۸۷]
که در باب طهارت متقیان از گناهان است.
احسان کردن
آیات «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـت و عُیون • ءاخِذینَ ما ءاتـهُم رَبُّهُم اِنَّهُم کانوا قَبلَ ذلِکَ مُحسِنین» <ref> [۲۸۸]
و سایر آیات نظیر آن. <ref> [۲۸۹]
<ref>
[۲۹۰]
<ref>
[۲۹۱]
<ref>
[۲۹۲]
<ref>
[۲۹۳]
به نیکوکاری متقیان اشاره مینمایند.
فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش ها
آیه«والکـظِمینَ الغَیظَ والعافینَ عَنِ النّاسِ» <ref> [۲۹۴]
به فرو بردن خشم و گذشت ایشان از لغزش های مردم اشاره دارد. بر پایه این آیه شریفه، عفو به تقوا نزدیکتر است: «واَن تَعفوا اَقرَبُ لِلتَّقوی» <ref> [۲۹۵]
تعظیم شعائر الله
ذلِکَ و مَن یُعَظِّم شَعـئِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب» <ref> [۲۹۶]
رعایت عدالت
«اعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقوی» <ref> [۲۹۷]
<ref>
[۲۹۸]
روایات نیز به پرهیزگاران و اوصاف آنان پرداختهاند؛ امیرمؤمنان حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام در خطبه معروف به «خطبه همام» در وصف آنان فضایلی را برشمرده است؛ همچون داشتن راه و روش نیکو، میانه روی در پوشش، فروتنی در رفتار، چشم پوشی از حرام، گوش سپردن به فراگیری علم سودمند، بزرگ جلوه کردن خدا و کوچک بودن غیر او در چشم آنان، یقین داشتن به بهشت به گونهای که گویا آن را دیده و از نعمتهای آن برخوردارند، یقین به جهنم به طوری که گویا آن را دیده و در آن معذباند، ایمن بودن مردم و دیگر آفریدگان از شر آنان، لاغر بودن بدن، کم و سبک بودن خواستهها، عفت نفس، صبر بر سختیها، راضی نشدن به عمل کم، کم شمردن عمل زیاد خود، متهم کردن خود، هراس داشتن از تعریفهای دیگران در حق آنان و.... <ref> [۲۹۹]
آن حضرت، برای اهل تقوا نشانه هایی برشمرده است که با آنها شناخته می شوند؛ مانند راستی در گفتار، امانت داری، وفا به عهد، پراکندن نیکویی، خوش خلقی، زیادی حلم و پیروی از دانش <ref> [۳۰۰]
<ref>
[۳۰۱]
<ref>
[۳۰۲]
<ref>
[۳۰۳]
و همچنین عمل خالصانه، آرزوی کوتاه و غنیمت شمردن فرصتها. <ref> [۳۰۴]
<ref>
[۳۰۵]
مقالات مرتبط
تقوا در احادیث
تقوای عرفانی
تقوای قرآنی
منابع
[ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص۵۸۴.]
[ دانشنامه موضوعی قرآن]
پانویس
نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن
صفحه نخست درج مطلب آخرین مطالب اضافه شده
مدرسه فقاهت کتابخانه ویکی پرسش
جعبهابزار
صفحه تصادفی فهرست الفبایی راهنمای ویکیفقه راهنمای تصویری
سیاست و ضوابط: تلاش ویکیفقه بر مقابله آراء فقهی و اصولی فقهای بزرگوار استوار است. یکی از سیاستهای اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاستهاست که در نگارش مطالب باید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزههای علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام میشود.
صدای بهار