تقوا و تقرب (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

از جلوه‌های تقواپیشگی تقرب جستن به خداوند می‌باشد.

تقرب جستن به خدا

تقوا، زمینه ساز تقرب جستن به خدا می‌باشد: قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنـت تجری من تحتها الانهـر... ورضون من الله... بگو: «آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه‌های مادی)، بهتر است؟» برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، (و از این سرمایه‌ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می‌کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغ‌هایی است که نهرها از پای درختانش می‌گذرد ... و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست)... . [۱] واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین. و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت! » (برادر دیگر) گفت: « (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! [۲] یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة... ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید... . [۳] یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر. ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است! [۴] ان المتقین فی جنـت ونهر• فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر. یقینا پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند، [۵] در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! [۶]

دیدگاه آیت‌الله مکارم

در این آیه روی سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور برای رستگار شدن داده شده: نخست می‌گوید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید: تقوا و پرهیزگاری پیشه کنید. (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله). سپس دستور می‌دهد که، وسیله‌ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید (و ابتغوا الیه الوسیلة). و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا می‌دهد. (و جاهدوا فی سبیله). و نتیجه همه آنها این است که در مسیر رستگاری قرار گیرید. (لعلکم تفلحون). موضوع مهمی که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستوری است که درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است. وسیله در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‌شود می‌باشد. بنابراین وسیله در آیه فوق معنی بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‌شود شامل می‌گردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهای پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر می‌باشد. همانطور که علی علیه‌السلام در نهج البلاغه فرموده است: و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار می‌گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار می‌باشد حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان می‌باشد جزء این مفهوم وسیع است. و آنها که آیه فوق را به بعضی از این مفاهیم اختصاص داده‌اند در حقیقت هیچگونه دلیلی بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنی هر چیزی است که باعث تقرب می‌گردد. لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست چیزی را از شخص پیامبر یا امام مستقلا تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها (که خود یک نوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است) از خداوند چیزی را بخواهند این معنی نه بوی شرک می‌دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون می‌باشد. [۷]

دیدگاه علامه طباطبایی

اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم یتقبل من الآخر، از ظاهر سیاق بر می‌آید که این دو پسر هر یک برای خاطر خدا یک قربانی تقدیم داشته‌اند، تا به آن وسیله تقربی حاصل کنند و اگر کلمه قربان را تثنیه نیاورد و نفرمود: قربا قربانین، برای اینکه اصل این کلمه مصدر است، و مصدر تثنیه و جمع نمی‌شود. قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین، گوینده اول که گفت: بطور یقین تو را خواهم کشت، قاتل و گوینده دوم که گفت: خدای تعالی قربانی را تنها از پرهیزکاران قبول می‌کند، مقتول بوده، و سیاق کلام و زمینه گفتار دلالت دارد بر اینکه این دو برادر فهمیده بودند که قربانی یکی از آن دو قبول و از دیگری رد شده، و اما اینکه از کجا این معنا را فهمیده بودند؟ و از چه راهی پی برده بودند؟ آیه شریفه از آن ساکت است. چیزی که هست در جای دیگری از قرآن کریم آمده که معهود در امت‌های سابق یا در خصوص بنی اسرائیل چنین بوده که هر کس به درگاه خدا قربانی‌ای تقدیم می‌کرده، اگر مورد قبول درگاه الهی واقع می‌شده آتشی آن قربانی را می‌سوزانده (و قهرا اگر قبول نمی‌شده چنین نمی‌شد). جمله: انما یتقبل الله من المتقین، هم ممکن است در مقام قصر افراد باشد، تا دلالت کند بر اینکه قبولی قربانی شامل هر دو نوع قربانی یعنی فرد با تقوا و فرد بی تقوامی‌شود، و هم در مقام قصر قلب باشد که البته این در صورتی است که قاتل عکس و قلب مطلب را می‌پنداشته، یعنی می‌پنداشته که قربانی او قبول می‌شود و از مقتولش قبول نمی‌شود، حال یا به خاطر اینکه خیال می‌کرده مساله قبولی قربانی دائر مدار وجود تقوا نیست، و یا به خاطر اینکه می‌پنداشته خدای تعالی حقیقت حال را نمی‌داند، و ممکن است حقیقت امر بر او پوشیده و مشتبه شود که بسیاری هستند که چنین می‌پندارند. در این جمله حقیقت امر در قبول شدن عبادت ها و قربانی ها بیان شده، و در مساله قتل و ظلم و حسد موعظتی آمده، و هم مجازات الهیه اثبات شده، و نیز خاطر نشان شده که مساله مجازات از لوازم ربوبیت رب العالمین است، برای اینکه این ربوبیت وقتی تمام می‌شود که نظامی متقن در بین اجزای عالم حاکم باشد، نظامی که منتهی شود به اندازه گیری اعمال با ترازوی عدل، و در نتیجه کیفر دادن ظلم به عذاب الیم، تا ظالم از ظلم خود دست بردارد، و یا اگر دست بر نداشت خودش، خویشتن را گرفتار آتشی کند که خود مهیا کرده. [۸]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تقرّب‌».

پانویس