توبه عرفانی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

توبه در اصطلاح صوفیه، بازگشتن از هر خُلق مذموم و حال بد است به خُلق محمود و حال خوب و سرانجام دور شدن از هر چیزی است که مانع وصول بنده به خداست. [۱] [۲] [۳] [۴]

محتویات

مقام توبه

غالباً توبه را اولین منزل و باب الابواب دانسته اند [۵] [۶] [۷] گاهی آن را بعد از مقام انتباه، [۸] [۹] یا بعد از یقظه ذکر کرده اند. [۱۰] و گاه گفته‌اند که انتباه و تیقّظ، احوالی قبل از مقام توبه اند. [۱۱]

اهمیّت توبه

در باره اهمیت توبه گفته شده که هر انسانی ناگزیر از آن است، زیرا پاک بودن خصلت فرشتگان است، همواره در گناه بودن کار شیطان و بازگشتن از معصیت به طاعت از طریق توبه، کارِ آدمیان است و هر که توبه کند با آدم علیه‌السلام قرابت و شباهت پیدا کرده است. [۱۲] بنابراین، توبه بر همه مردم واجب و غفلت از آن، از گناهانی که انسان انجام داده بدتر است. بعلاوه، مهمترین قدمی که سالک در ابتدای سلوک مأمور به آن می‌شود، توبه است. [۱۳] [۱۴] [۱۵]

توبه در زندگی نامه عارفان

در زندگینامه عارفان حکایات فراوانی در باره چگونگی تنبه و توبه آنان وجود دارد. برخی از عرفا دورانی را در فسق و فجور، راهزنی و دنیاداری گذرانده بودند، اما بر اثر واقعه ای از قبیل شنیدن سخنی از کسی در خواب یا بیداری، دیدار با افراد صاحب کرامت و دیدن صحنه های عجیب و غیرعادی، ناگهان متنبهشده و پس از توبه به سیر و سلوک رو آورده اند [۱۶] از جمله ابراهیم أدهم و حسینی هروی از دنیاداری و فرمانروایی، بِشر حافی و ذوالنون مصری و احمد جام از فسق و فجور و شرابخواری و فُضَیل عِیاض از راهزنی توبه کردند. [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰] همچنین یکی از کرامات عرفا، توبه دادن اهل فسق و فجور بوده است. [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷]

نسبت توبه با إنابه نزد مشایخ صوفیه

مشایخ صوفیه در تعریف توبه بسیار سخن گفته اند. در برخی تعاریف میان توبه و انابت فرق نهاده وانابت را مقامی بالاتر از توبه و به معنای بازگشت به خدا در همه امور و توبه را بازگشت به خدا در امور ظاهری دانسته اند. [۲۸] [۲۹] گاهی نیز انابت را بخشی از توبه دانسته و گفته‌اند که توبه دو گونه است: توبه انابت و توبه استجابت. توبه انابت از ترس خدا و به جهت دیدن قدرت او بر بنده حاصل می‌شود و توبه استجابت از سر حیا و به جهت دیدن نزدیکی خدا به بنده است [۳۰] [۳۱] در جای دیگر برای توبه سه مقام ذکر شده است: توبه، انابت و اَوْبت. توبه به معنای بازگشت از گناهان کبیره به طاعت از ترس عقاب، از مقامات مؤمنان است؛ انابت به معنای بازگشت از گناهان صغیره برای طلب ثواب، از مقامات اولیاست؛ و اَوْبت به معنای رجوع از خود به خدا برای رعایت فرمان الهی، از مقامات پیامبران است. [۳۲] بیشتر تعاریف در باره توبه متضمن مقام انابت یا نزدیک به مقاماتی چون فنا و انقطاع است. در حقیقت توبه در همه مقامات جاری است، زیرا به گفته ابوالحسین نوری، توبه یعنی توبه کردن از هر چه غیر خداست. [۳۳] [۳۴]

دو تعریف از توبه

میان سخنان عرفا در باره تعریف توبه ظاهراً اختلافاتی نیز وجود دارد. جُنَید معتقد است که توبه یعنی گناهی را که کرده ای، فراموش کنی، ولی سهل تُستَری می‌گوید که توبه یعنی گناهی را که کرده ای، فراموش نکنی . [۳۵]

جمع دو قول در تعریف توبه

در جمع این دو قول گفته‌اند که منظور جنید از نسیان گناه، فراموش کردن شیرینی گناه است؛ یعنی، اثری از لذت آن گناه در دل نماند [۳۶] اما اغلب گفته‌اند که این دو قول، ناظر به حالات اهل دو مقام است. ذکر گناه برای مبتدیان است تا یاد گناه سبب شرمساری و حزن شود و به این ترتیب گناه را برای همیشه ترک کنند ولی فراموشی گناه طریق عارفان و محبان است، زیرا آنان به ذکر حق مشغول‌اند و یاد گناه سبب غفلت از ذکر حق می‌گردد، در حال صفا یاد گناه جفاست [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] بعلاوه، وقتیمنیّتِ تائب محو شد، اثری از گناهان او و یاد توبه از آن‌هانیز باقی نمی‌ماند. [۴۱]

شایع ترین تعریف از توبه

شایع ترین تعریف از توبه تعریف رُوَیمِ بغدادی است که توبه یعنی توبه از توبه. برخی معتقدند که این سخن تعبیر دیگری از سخن رابعه عدویه است که گفته استغفار می‌کنم از کمی صداقتم در استغفار. [۴۲] [۴۳] البته توبه از توبه به معنای توبه از فریفته شدن به طاعت توبه نیز آمده است؛ ازینرو، گفته‌اند که توبه به نادیدن توبه مقبول می‌گردد. [۴۴] به نظر می‌رسد که تعریف رویم به سخن جنید نیز نزدیک است، زیرا حقیقت توبه آن است که فرد از یاد گناه و نیز از یاد توبه از گناه فارغ باشد.

مراتب توبه در نزد خواجه عبدالله أنصاری

خواجه عبداللّه انصاری در منازل السائرین [۴۵] از اقوال صوفیه در بحث توبه استفاده کرده و در بخش «سرائر توبه» می گوید که باطن توبه سه مرتبه دارد: تمیز دادن این معنا که توبه از سر تقوا بوده یا از سر عزت نفس و جاه طلبی؛ نسیان گناه؛ توبه از توبه، یعنی توبه از هر چه اشتغال به غیر حق است. [۴۶] [۴۷] بنابراین، او قول جنید را دومین مرتبه و قول رویم را سومین و بالاترین مرتبه توبه می‌داند.

مقبول‌‌ترین تعریف توبه

تعریف رویم مقبول ترین تعریف توبه از دیدگاه عرفانی است؛ زیرا از نظر عرفا، چون گناه در طبیعت بشر است، صدق توبه کاملاً تحقق نمی‌یابد؛ بدین ترتیب، سالک باید همواره در حال توبه باشد [۴۸] [۴۹] و برای او در هر مرتبه ای توبه ای وجود دارد که بترتیب شامل توبه از گناه کبیره، صغیره، غفلت ، توبه از دیدن حسنات و طاعات خود و توبه از قناعت به مقامی پایین تر در سلوک است در حالی که می‌توان به مقام بالاتر رسید. [۵۰] [۵۱] [۵۲] «توبه از توبه»، حقیقت توبه و عالی ترین مرتبه آن شمرده می‌شود، زیرا توبه اظهار هستی است و استغفار نشانه آن است که سالک هنوز هوشیار است و از وجود خویش کاملاً فانی نشده است. [۵۳] [۵۴] در اشعار عرفانی نیز تعبیرات مختلفی برای توبه از توبه به کار برده اند، از جمله آن‌ها تعبیر توبه شکستن، توبه خواری، توبه سوزی است که کار بسیار مستحسنی است و حتی آن را بالاتر از توبه نصوح می‌دانند. [۵۵] [۵۶] [۵۷] از موارد توبه از توبه، توبه از توبه زاهدانه است که چنین توبه ای نشانه ترک ریا و رسیدن به ایمان حقیقی است. [۵۸] [۵۹] [۶۰] [۶۱] همچنین توبه کردن از عشق، از مواردی است که باید از آن توبه کرد، زیرا توبه از عشق گناه است و نشانه روی آوردن به زهدفروشی و زهدنمایی است. [۶۲] [۶۳]

توبه در نزد إبن‌عربی

ابن‌عربی نیز در باره توبه از توبه بسیار سخن گفته است. به نظر وی، اصل توبه ناشی از بازگشت خدا به سوی بنده است و در قرآن هرجا فعل «تاب» مستند به حق است، با «عَلی '» متعدی می‌شود و هرگاه به بنده اسناد داده شود، با «اِلی '». پس، توبه صفت حق تعالی است و بنده محل ظهور آن صفت است و دعوی توبه از جانب عبد به منزله غصب و تصرف در ملک غیر است. در این صورت اشکالی ندارد که مانند آیه «ما رَمَیتَ اِذْ رَمَیتَ وَلکِنَّ اَللّهَ رَمی'» [۶۴] بگوییم «ما تابَ مَن تابَ ولکن اللّه تاب».بدین ترتیب تبرّی از دعوی توبه، توبه واقعی است. به عبارت دیگر، نفی توبه، اثبات آن و اثبات آن، نفی آن است [۶۵] [۶۶]

حقیقت توبه در نزد إبن‌‍‌عربی

ابن عربی در جای دیگر در همین باره می‌گوید که توبه خود نوعی کشف است و نباید حجاب خود باشد. بنابراین، توبه کار اگر دعوی توبه را ترک نکند، همین حجاب او خواهد بود. [۶۷]

توبه در نزد علمای أخلاق

علمای اخلاق حقیقت توبه را حاصل جمع شدن علم و حال و فعل می‌دانند. منظور از حال، ندامت و پشیمانی است که اصلی‌‌ترین بخش توبه است و فعل نیز اراده ترک گناه است [۶۸] [۶۹] [۷۰]

مقدّمه توبه

اکثر عرفا و علمای اخلاق علم را مقدمه توبه دانسته‌اند و منظور از علم، ادراکی ناشی از تفکر در بدی احوال و افعال خود و نتایج آن است تا آدمی قبح گناهان، شدتعقوبت، نزدیکی مرگ، برتری آخرت بر دنیا و برتری لذت مناجات و معرفت خداوند را در یابد [۷۱] [۷۲] [۷۳] و تا این علم نباشد پشیمانی از گناه که سبب عزم بر توبه است، دست نخواهد داد. [۷۴] [۷۵]

مهمترین مقدّمه توبه از لسان خواجه عبدالله أنصاری

خواجه عبداللّه انصاری [۷۶] مهمترین مقدمه توبه را شناسایی گناه می‌داند و می‌گوید که این شناسایی با سه چیز حاصل می‌شود: اول این‌که انسان بداند در زمان پرداختن به گناه از حفظ خدا بی بهره شده، دوم این‌که از ارتکاب گناه شاد شده، و سوم این‌که بداند در حالی اصرار بر گناه کرده است که یقین داشته خدا او را می‌نگرد. با دانستن این سه امر، حزن و خوف از گناهکاری و تصمیم به جبران گذشته در روان انسان پدید می‌آید [۷۷] [۷۸]

شرایط توبه

شرط نخست

برای توبه شرایط بسیاری ذکر کرده‌اند اما گاه پشیمانی را به تنهایی کافی دانسته و شرایط دیگر را مقدمه یا نتیجه آن شمرده اند، زیرا پشیمانی موجب حزن دائم است و حزن، شیرینی گناه را از دل می‌برد و اراده آدمی را در ترک گناه در آینده و جبران گذشته تقویت می‌کند. [۷۹] [۸۰] [۸۱] با وجود این، قصد ترک گناه در آینده، ادای فرایض، جبران گذشته، طلب حلال در خوردنی و پوشیدنی،ردّ مظالم، مجاهدت و ریاضت نفس نیز از ارکان توبه ذکر شده است. [۸۲] [۸۳]

نکته‌ای از شیخ أکبر در باب توبه

ابن عربی با توجه به این‌که توبه را کار خدا می‌داند، توضیح داده که توبه بندهدر قلمرو امکان است چرا که علم به استیفای همه جوانب ندارد و نیز از علم خدا آگاه نیست، توبه آدم نیز اعتراف به ظلم بر خود بود، آنجا که گفت «رَبَّناظَلَمْنااَنْفُسَنا». [۸۴] پس انسان فقط اعتراف به گناه می‌کند و این توبه اوست. از طرفی، به نظر ابن عربی ــ با توجه به مبانی اعتقادی وی ــ بنده نمی‌تواند عزم ترک گناه کند، زیرا از علم خدا نسبت به آینده خود آگاه نیست، ازینرو عزم بر ترک گناه نشانه سوء ادب با خداست. [۸۵] [۸۶] [۸۷]

شرط دیگر برای توبه به نظر علمای أخلاق

علمای اخلاق علاوه بر شرایط مذکور، بر جبران خطاهای گذشته نیز تأکید بسیاری می‌کنند و آن را لازمه برطرف شدن کدورت قلب از گناهان می‌دانند، همچنین توصیه می‌کنند که فرد در خوردن و نوشیدن امساک کند و روزه بگیرد، نماز بخواند، در عبادت بکوشد و همچنین در قبال هر رفتار ناصوابی، حسنه ای را که مناسب آن است، انجام دهد؛ مثلاً اگر سِماع مُلاهی کرده، سماع قرآن کند، یا اگر در خفا گناهی کرده، طاعتی در خفا کند و اگر آشکارا گناهی کرده، آشکارا طاعتی انجام دهد [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱]

شرط سوم برای توبه به نظر برخی علمای أخلاق

به اعتقاد برخی علمای اخلاق ــ که علاوه بر ترک گناه، محو آثار گناه را نیز از شرایط توبه می‌دانند ــ توبه زمانی مقبول است که شخص پس از توبه، امکان و فرصت گناه کردن داشته باشد و گناه نکند، زیرا مجاهدت در ترک گناه لازمه پاک کردن ظلمتِ معاصی است [۹۲] [۹۳] البته برخی عرفا نیز توبه را زمانی صحیح یا مقبول می‌دانند که شهوت گناه و احساسِ حلاوت از انجام دادن معاصی در اثر مجاهدت از بین رفته باشد یا لااقل سالک از وجود چنین حالی اندوهگین شود [۹۴] [۹۵]

پذیرفته شدن توبه در صورت فراهم بودن شرایط

عرفا و علمای اخلاق در پذیرفته شدن توبه در صورت فراهم بودن همه شرایط آن، اتفاق نظر دارند و معتقدند که توبه حتماً مقبول می‌شود، زیرا توبه حقیقی مانند صابونی است که لباس کثیف را پاک می‌کند؛ بنابراین، تائب نباید در قبول توبه شک کند، بلکه باید نگران نقصان در شرایط توبه باشد [۹۶] [۹۷] [۹۸] مثلاً، در باره پشیمانی که از شرایط توبه است گفته شده که نشانه درستیِ پشیمانی، حزن وخوف دائم است تا حدی که لذت گناه و رغبت بر انجام آن به نفرت بدل شود. [۹۹] همچنین شرط عزم بر ترک گناه، چه در مورد همه گناهان کبیره یا برخی از آن‌ها چه در باره گناهان صغیره یا حتی یکی از آنها، مقبول است، زیرا امید است که تائب، توفیق توبه در همه گناهان را پیدا کند [۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲]

توبه نصوح

تعریف نخست

در زبان شریعت و طریقت، توبه ای که دارای همه شرایط، یعنی پشیمانی در دل، استغفار به زبان، باز ایستادن از گناه و عزم بر ترک گناه برای همیشه، باشد توبه نصوح (بر پایه تعبیر آیه ۸ سوره تحریم) نامیده می‌شود. [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] بنا بر یک داستان تمثیلی، نصوح نام مردی بوده است [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹]

تعریف دوم

اغلب معنای لغوی نصوح را که صیغه مبالغه به معنای خالص و صادقانه است، ترجیح داده اند.

علائم توبه نصوح

به هر حال از علائم توبه نصوح کم خوردن به دلیل روزه، کم خفتن به دلیل نماز و کم گفتن به دلیل یاد خدا و انجام دادن فرایض است. [۱۱۰] [۱۱۱] با چنین توبه ای اثری از گناه در ظاهر و باطن باقی نمی‌ماند. [۱۱۲] [۱۱۳]

درجات توبه

توبه را از حیث درجات، با اندک تفاوتی در تعریف، به سه دسته تقسیم کرده اند: توبه عام/ عوام؛ توبه خاص/ خواص؛ و توبه خاصِ خاص. [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶]

توبه عامّ

توبه عوام، توبه از گناه از طریق استغفار زبانی و ندامت در دل است 

[۱۱۷] [۱۱۸]

توبه خاصّ

توبه خواص را توبه از صواب نیز گفته‌اند و آن بازگشت از طاعات خود است، به این معنی که سالک طاعات خود را ناقص ببیند و از آن عذرخواهی کند. استغفار انبیا به همین معناست، همانگونه که [[خدا] در قرآن به رسول اکرم فرموده است : «استَغْفِر لِذَنبِکَ» 

[۱۱۹] [۱۲۰] و این استغفار برای ادا نکردن حق خداوند‌ به‌طور کامل بوده است [۱۲۱] [۱۲۲] توبه خواص را گاه توبه از صغائر نیز دانسته اند. [۱۲۳]

توبه خاصِّ خاص

توبه خاصِّ خاص، رجوع از خلق به حق یا از خود به حق و به معنای نسبت ندادن منفعت و مضرت به خلق است.

بیان دیگری در تفاوت توبه خاصّ با توبه خاصِّ خاص

تفاوت توبه خاص با خاص خاص این است که در توبه خاص فرد از نسبت دادن طاعات به خود تبرّی می‌جوید و آن‌ها را از آنِ خود نمی‌داند ولی در توبه خاصِّ خاص، عارف با دیدن عجز و فنای همه عالم از هرچه غیر خداست، تبرّی می‌کند [۱۲۴] [۱۲۵] همچنین در این مرحله فرد از دیدن احوال و مقامات خود نیز توبه می‌کند.

درجه إستغفار پیامبر

گفته‌اند که استغفار پیامبر اکرم از نوع خاصِّ خاصّ بود، زیرا ایشان هر دم در ترقی بود و وقتی به مقام بالاتری می‌رسید، از مقام فروتر استغفار و از دیدن آن توبه می‌فرمود [۱۲۶] [۱۲۷]

مراتب روحی مردم از لسان خواجه عبدالله أنصاری

خواجه عبداللّه انصاری [۱۲۸] مردم را از حیث مراتب روحی به سه طبقه عامه، اوساط (وسط) و خاصّه تقسیم کرده و برای هر مرتبه توبه ای را لازم دانسته است.

درجات توبه از خواجه عبدالله أنصاری

توبه عامه

توبه عامه از بسیار شمردن طاعات است، زیرا زیاد شمردن حسنات و طاعات به این معناست که فرد حقی بر خدا داشته و او را مجبور به دادن ثواب دانسته است؛ بنابراین، بنده باید از این کار که نزد خواص، بی ادبی است، توبه کند. [۱۲۹] [۱۳۰]

توبه اوساط

توبه اوساط باید از کم دانستن گناه باشد، زیرا اوساط چون به حکم و قضای الهی نگاه می‌کنند، معصیت خود را کم می‌شمرند و همچنین آن را در کنار رحمت خدا کوچک می‌بینند، همین امر ممکن است سبب شود که آن‌ها گناه خود را به خدا نسبت دهند و سرانجام سرکشی کنند؛ پس، اوساط باید از کوچک شمردن گناه توبه کنند. [۱۳۱]

توبه خاصّه

توبه خاصه از تضییع وقت است. در این مرتبه رؤیت غیر خدا سبب از بین رفتن حال مراقبه و ذکر، و در نتیجه موجب تفرقه (جدایی از حق) است؛ پس، سالک باید از ضایع کردن وقت، توبه کند. 

[۱۳۲]

درجات توبه در رساله صد میدان

در رساله صدمیدان، منسوب به خواجه عبداللّه انصاری [۱۳۳] ، این سه مرتبه بترتیب توبه مطیع، عاصی و عارف نامیده شده است.

تقسیم توبه ازحیث موضوع

توبه را از حیث موضوعی که از آن توبه می‌شود، به چهار دسته تقسیم کرده اند: توبه کفار از کفر، توبه فاسقان از فسق و فجور، توبه أبرار از اخلاق زشت و اوصاف قبیح، و توبه کاملان و انبیا از غیرحق. [۱۳۴]

تقسیم توبه از علمای أخلاق

تقسیم توبه از غزالی

علمای اخلاق نیز برای توبه مراتب و انواعی شبیه به همین مضامین آورده اند. غزالی [۱۳۵] توبه مردم را به این پنج گروه تقسیم کرده است: توبه عوام از گناهان، توبه صالحان از اخلاق زشت، توبه پرهیزگاران از شک و تردیدی که گاهی به آن مبتلا می‌شوند، توبه عاشقان از غفلتی که عارض می‌شود، و توبه عارفان از توقف در مقامی که بالاتر از آن وجود دارد و ازینرو، توبه عارفان نهایت ندارد.

تقسیم توبه از خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی [۱۳۶] [۱۳۷] توبه را به سه نوع تقسیم کرده: توبه عام از معاصی؛ توبه خاص برای معصومان که مربوط به ترک اولی ' است، مانند توبه آدم علیه‌السلام و سایر انبیا؛ و توبه اخص که توبه از التفات به غیر خدا یا توبه از التفات و بازگشت فرد به مرتبه ای است که از آن بالاتر رفته است.

تقسیم تائبین ازحیث دارا بودن شرایط توبه

همچنین علمای اخلاق توبه کنندگان را از حیث دارا بودن شرایط توبه به چهار گروه تقسیم کرده اند: گروه اول، از همه معاصی توبه می‌کنند و بر آن استقامت می‌ورزند، سعی در توبه دارند و با کارهای خیر برای پاک کردن گناه می‌کوشند، اینان دارای نفس مطمئنه اند؛ گروه دوم در ترک گناهان کبیره استقامت دارند ولی گاه سهواً گناهانی انجام می‌دهند و به همین دلیل خود را ملامت می‌کنند، صاحب چنین توبه ای، نفس لوامه دارد؛ گروه سوم کسانی هستند که مدتی بر توبه استقامت می‌ورزند ولی دوباره میل گناه بر آنان غلبه می‌کند و به آن اقدام می‌کنند و سپس پشیمان می‌شوند اما نفس، آنها را به تأخیر در توبه می‌کشاند، این نفس را مُسوَّله گویند؛ و گروه چهارم، آنان که توبه می‌کنند و مدتی استقامت می‌ورزند و بعد مرتکب گناه می‌شوند، بی آن‌که پشیمان شوند. آنان دارای نفس «امّاره به سوء» هستند و در صورتی که شرّ آنان بیش از خیر باشد، عاقبت بدی خواهند داشت [۱۳۸] [۱۳۹]

نتایج توبه

نتایج توبه عبارت است از برخورداری از محبت الهی، پاک شدن گناه، تبدیل سیئات به حسنات، روشن شدن دل با انوار معرفت و بالا رفتن درجات روحی تا جایی که حاملان عرش دعاگوی تائب می‌شوند [۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲]

کلام عرفا درباره محبّت إلهی

عرفا در باره محبت الهی بیش از دیگر نتایج توبه سخن گفته اند. به اعتقاد آنان، تائب حبیب و دوست خداست و توبه فرد از دو محبت نشئت می‌گیرد. وقتی که خدا به بنده عنایت پیدا کرد، او توبه می‌کند و وقتی توبه کرد، او را دوست می‌دارد. پس توبه از محبت برمی خیزد و به محبت می‌انجامد. [۱۴۳]

کلام عرفا درباره دلیل محبّت إلهی

در باره دلیل محبت الهی نسبت به توّابان، گفته شده که خدا توّاب است و نفس خود را نیز دوست دارد، پس توّابان صورت مرئی جمال خدای توّاب‌اند و خدا جمال خود را در آنان مشاهده می‌کند و دوست می‌دارد. [۱۴۴]

منابع

(۱) شمس الدین ابراهیم ابرقوهی، مجمع البحرین، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش.

(۲) ابن عربی، الفتوحات المکیّة، سفر ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

(۳) ابن قدامه، کتاب التوّابین، چاپ جورج مقدسی، دمشق ۱۹۶۱.

(۴) ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).

(۵) ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).

(۶) عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السائرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیر هرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.

(۷) یحیی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج ۲: فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.

(۸) محمد بن محمد پارسا، تحفة السالکین، دهلی (۱۹۷۰).

(۹) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.

(۱۰) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.

(۱۱) حارث محاسبی، الوصایا، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۱۲) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.

(۱۳) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ ش.

(۱۴) احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.

(۱۵) احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات: متن عرفانی به زبان فارسی، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۷۳ ش.

(۱۶) محمد بن حسین سلمی، مجموعة آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۵: درجات المعاملات، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

(۱۷) عبدالقاهربن عبداللّه سهروردی، آداب المریدین، ترجمه عمربن محمد شیرکان، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.

(۱۸) عمر بن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.

(۱۹) محمد بن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج ۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.

(۲۰) محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ احمد خوشنویس (عماد)، تهران ۱۳۴۹ ش.

(۲۱) منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش؛ عبدالرزاق

(۲۲) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.

(۲۳) محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.

(۲۴) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.

(۲۵) محمد بن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.

(۲۶) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۲۷) محمد بن محمد غزالی، کتاب الاربعین فی اصول الدین، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

(۲۸) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

(۲۹) عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.

(۳۰) ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لمذهب اهل التصوف، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۶.

(۳۱) محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ ش.

(۳۲) محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.

(۳۳) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.

(۳۴) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).

(۳۵) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ ش.

(۳۶) احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.

(۳۷) احمد بن عمر نجم الدین کبری، اقرب الطرق الی الله، ترجمه علی همدانی، شرح کمال الدین حسین خوارزمی، چاپ علیرضا شریف محسنی، تهران (۱۳۶۲ ش).

(۳۸) عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ ش.

(۳۹) احمد بن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السعاده، تهران: جاویدان، (بی تا).

(۴۰) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).

(۴۱) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ ش.

(۴۲) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.


منبع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توبه عرفانی»، شماره۳۹۸۸.

پانویس

  1. محمد بن حسین سلمی، مجموعة آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۴۷۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۵: درجات المعاملات، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.
  2. احمد بن عمر نجم الدین کبری، ج۱، ص۹۱، اقرب الطرق الی الله، ترجمه علی همدانی، شرح کمال الدین حسین خوارزمی، چاپ علیرضا شریف محسنی، تهران (۱۳۶۲ ش).
  3. احمد بن عمر نجم الدین کبری، ج۱، ص۱۰۵، اقرب الطرق الی الله، ترجمه علی همدانی، شرح کمال الدین حسین خوارزمی، چاپ علیرضا شریف محسنی، تهران (۱۳۶۲ ش).
  4. عمر بن محمد سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۱۸۰، ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
  5. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون،لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
  6. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۷۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  7. محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۲۱۸، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ش.
  8. عبدالقاهربن عبداللّه سهروردی، آداب المریدین، ص۷۴، ترجمه عمربن محمد شیرکان، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.
  9. یحیی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۵۱، چاپ ایرجافشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
  10. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السائرین، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، متن عربی بامقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمه از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
  11. محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
  12. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  13. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۷۹، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  14. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۸۱، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  15. یحیی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۷۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
  16. ابن قدامه، کتاب التوّابین، ج۱، ص۱۹۳ـ۲۸۰، چاپ جورج مقدسی، دمشق ۱۹۶۱.
  17. عبدالرحمان بن احمد جامی، ج۱، ص۳۷، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
  18. ابن قدامه، کتاب التوّابین، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۲، چاپ جورج مقدسی، دمشق ۱۹۶۱.
  19. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۱۲۸_۱۲۹، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
  20. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
  21. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۵۷، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  22. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۶۳، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  23. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۸۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  24. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۹۳، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  25. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۴۴، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  26. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۸۱، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
  27. ابن قدامه، کتاب التوّابین، ج۱، ص۲۳۳، چاپ جورج مقدسی، دمشق ۱۹۶۱.
  28. محمد بن حسین سلمی، مجموعة آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۵: درجات المعاملات، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.
  29. یحیی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۵۱، ج ۲: فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
  30. ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۹۳، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
  31. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص ۳۸۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  32. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص ۳۸۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  33. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
  34. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۹۱، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  35. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص ۳۸۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  36. ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۹۲، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
  37. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۸۲، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  38. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص ۳۸۱_۳۸۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  39. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۱۱، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  40. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۳۲۴، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ ش.
  41. محمد بن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۱۷، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
  42. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
  43. ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۹۳، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
  44. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۱۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  45. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السائرین، ج۱، ص۲۸، متن عربی بامقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمه از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
  46. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۶۴ـ۶۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
  47. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
  48. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۱۲، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  49. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۱۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  50. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
  51. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۱، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  52. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۱۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  53. محمد بن ابراهیم عطار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  54. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج۱، دفتر اول، ص۱۳۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
  55. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۱۰۷، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  56. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۳۶۲_۳۶۳، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  57. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، ج۳، ص۱۰۸، بیت ۱۳۳۹۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ ش.
  58. شمس الدین محمد حافظ، ج۱، ص۸۹، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
  59. شمس الدین محمد حافظ، ج۱، ص۲۸۸، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
  60. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۳۶۱، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  61. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۵۹۴، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  62. محمد بن ابراهیم عطار، دیوان، ج۱، ص۵۲۶، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
  63. شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۸۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
  64. انفال /سوره۸، آیه۱۷.
  65. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، سفر ۱۳، ص۲۷۰_۲۷۱، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  66. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، سفر ۱۳، ص۳۰۳_۳۰۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  67. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، سفر ۱۳، ص۳۰۵، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  68. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  69. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  70. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع‌السعادات، ج۳، ص۵۰_۵۱، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  71. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۰۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  72. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  73. حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۲۲۴، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  74. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  75. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۲۸۹، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  76. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السائرین، ج۱، ص۲۶_۲۸، متن عربی بامقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمه از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
  77. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
  78. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۴۹ـ۵۰، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  79. عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، ج۱، ص۱۳۷، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
  80. محمد بن محمد غزالی، کتاب الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۱۴۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  81. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۸۲، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  82. محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۴۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
  83. محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۶۹، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
  84. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.
  85. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱، ص۲۸۶، سفر ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  86. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱، ص۲۸۸، سفر ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  87. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱، ص۲۹۰، سفر ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  88. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۳۶ـ ۳۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  89. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  90. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  91. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۶۲_۶۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  92. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۵۴، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  93. احمد بن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السعاده، ج۱، ص۵۰۰، تهران: جاویدان، (بی تا).
  94. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  95. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  96. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۱۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  97. محمد بن محمد پارسا، تحفة السالکین، ج۱، ص۱۹۸، دهلی (۱۹۷۰).
  98. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۶۶، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  99. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۱۸۱، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  100. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  101. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴۱ـ۴۲، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  102. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج ۳، ص ۸۰، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  103. ابوطالب مکی، کتاب قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج۱، ص۱۷۹، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
  104. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۱۰، ص۱۶۰، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
  105. منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۳، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش
  106. محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۳۵۹، چاپ احمد خوشنویس (عماد)، تهران ۱۳۴۹ ش.
  107. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، مثنوی معنوی، ج ۳، دفترپنجم، ص ۱۴۲ـ۱۴۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
  108. احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات: متن عرفانی به زبان فارسی، ج۱، ص۱۰۳، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۷۳ ش.
  109. احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ص۴۳، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
  110. محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۳۷۱، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
  111. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
  112. عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، ج۱، ص۱۴۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
  113. عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۵۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ ش.
  114. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۰۹ـ۱۲۱۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  115. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
  116. منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۱ ـ۵۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
  117. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۰۹، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  118. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  119. غافر/سوره۴۰، آیه۵۵.
  120. محمد/سوره۴۷، آیه۱۹۰.
  121. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج ۳، ۱۲۰۹ـ ۱۲۱۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  122. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  123. منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
  124. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۲۱۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
  125. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  126. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۸۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش.
  127. منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفی نامه: التصفیة فی احوال المتصوفة، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
  128. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السائرین، ج۱، ۳۰، متن عربی بامقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان، ترجمه از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ ش.
  129. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۶۹، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
  130. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
  131. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
  132. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۷۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
  133. خواجه عبداللّه انصاری، صد میدان، ص ۲۵۳.
  134. محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۲۱۹، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
  135. محمد بن محمد غزالی، کتاب الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  136. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، ج۱، ص۲۴، اوصاف الاشراف، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد (۱۳۵۷ ش).
  137. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، ج۱، ص۲۸، اوصاف الاشراف، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد (۱۳۵۷ ش).
  138. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴۵ـ ۴۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  139. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۸۲_۸۴، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
  140. عبدالقاهربن عبداللّه سهروردی، آداب المریدین، ص۹۰، ترجمه عمربن محمد شیرکان، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۳ ش.
  141. یحیی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۷۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
  142. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۵ـ۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  143. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱، ص۲۷۱ـ۲۷۲، سفر ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  144. شمس الدین ابراهیم ابرقوهی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۳، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ ش.