جهاد و محبت خدا (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

از ثمرات شرکت در در جهاد که قران نیز به آن اشاره نموده است جلب محبت الهی است.

جهادگران محبوب خدا

جهاد در راه خدا، زمینه جلب محبت الهی است..... فسوف یاتی الله بقوم یحبهم ویحبونه اذلة علی المؤمنین... یجـهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم.. [۱] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند خداوند جمعیتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع ، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست

مقصود از یحبهم و یحبونه

در این که اینها چه کسانی هستند، اختلاف است. برخی گفته‌اند: مقصود ایرانیان است. در روایت است که پیامبر گرامی اسلام را از این آیه، سؤال کردند. او دست خود را بر دوش سلمان زد و فرمود مقصود، این مرد و هم وطنان اوست. عمار و حذیفه و ابن عباس گویند مقصود علی ع و اصحاب اوست که پس از پیامبر با بیعت شکنان جنگ جمل و ستمکاران جنگ صفین و خوارج نهروانجنگیدند از امام باقر و امام صادق ع نیز چنین روایت شده است مؤید اینکه مقصود علی ع است، این است که پیامبر علی را بهمان صفتی وصف میکرد که در این آیه، آمده است. هنگامی که او را برای فتح خیبر مامور کرد، فرمود «فردا پرچم را بدست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول، او را دوست دارند. او کسی است که همواره بسوی دشمن حمله ور است و هیچگاه از دشمن فرار نمیکند. از میدان نبرد باز نخواهد گشت تا خداوند قلعه‌های خیبر را بدستش فتح کند» آن گاه پرچم را بدست علی داد. صفات دیگر، از قبیل نرمی با مؤمنان و سختی با کافران و جهاد در راه خدا و بیمناک نبودن از سرزنش مردم، همه در علی جمع است و هیچ کس نمی‌تواند منکر آن شود، زیرا سختگیری او نسبت باهل شرک و مهربانی او نسبت بمؤمنان و مواردی که اسلام را از خطر سقوط حفظ کرد، بر احدی پوشیده نیست. مؤید دیگر، این است که پیامبر، قریش را تهدید کرد که بعد از او علی با ایشان جنگ خواهد کرد. هنگامی که سهیل بن عمرو با جماعتی از قریش، حضور پیامبر آمده، عرض کردند. گروهی از غلامان ما بتو پیوسته‌اند، آنها را به ما باز گردان. پیامبر به آنها فرمود: «شما اگر تسلیم نشوید، خداوند مردی را مامور کند که شما را بر تاویل قرآن بزند، همانطوری که من شما را بر تنزیل قرآن سرکوب کردم» گفتند: یا رسول الله، او ابوبکر است؟ فرمود: نه. کسی که اکنون در اطاق، مشغول اصلاح کفش است. در اطاق علی ع مشغول تعمیر کفش پیامبر بود. در روایت است که در روز جنگ بصره ، علی فرمود: «بخدا اهل این آیه، تا امروز جنگ نکرده بودند» و همین آیه را تلاوت کرد. ابو اسحاق ثعلبی در تفسیر خود نقل کرده است که پیامبر فرمود: «روز قیامت، گروهی از اصحاب من بر سر حوض کوثر، نزد من می‌آیند ولی آنها را از من دور میکنند. خواهم گفت: خدایا، اصحابم، اصحابم. بمن می‌گویند: نمی‌دانی بعد از تو چه کارها کرده‌اند. اینها پس از مرگ تو بازگشت بقه قری کردند» برخی گویند: این آیه عام است و شامل تمام کسانی که تا روز قیامت ، در روی زمین دارای چنین صفاتی باشند، میشود.

دوستی دوطرفه خداوند و مجاهدان

و اما اینکه فرمود: " یحبهم و یحبونه"، از آن جهت که حب را مطلق آورد معلوم می‌شود حب خدا مربوط به ذات آن قوم و متعلق به ذات ایشان است بدون اینکه مقید به وصفی و یا چیز دیگری باشد و اما دوست داشتن آنان خدا را، لازمه اش آن است که پروردگارشان را بر هر چیز دیگری غیر خدا که مربوط به خودشان باشد از قبیل مال و جاه و یا خویشاوند یا غیر آن مقدم بدارند، بنا بر این قومی که وعده آمدنشان داده شده، احدی از دشمنان خدای سبحان را دوست نمی‌دارند و اگر قرار باشد فردی از افراد انسان را دوست بدارند اولیای خدا را به ملاک دوستی با خدا دوست می‌دارند.

ویژگی‌های دوستان خدا

کسانی که خدا دوستشان دارد مبرا از رذائل و متصف به فضائل هستند و اما اینکه خدا آنان را دوست می‌دارد، لازمه اش این است که این طائفه از هر ظلمی و از هر پلیدی معنوی یعنی کفر و فسق مبرا باشند حال یا به عصمت الهی و یا با مغفرت الهی و از راه توبه،

دروی از ظلم و پلیدی

دلیل بر اینکه دوستی خدا چنین لازمه‌ای دارد این است که آنچه گناه و ظلم هست مبغوض خدای تعالی است و کسی که خدا او را دوست می‌دارد ممکن نیست که از ظلم و پلیدی‌های معنوی مبرا نباشد و گرنه خدا ظلم را دوست داشته و حال آنکه در آیات زیر فرموده که خدای سبحان کفر و ظلم و اسراف و افساد و تجاوز و استکبار و خیانت را دوست ندارد، توجه فرمائید: " فان الله لا یحب الکافرین"، [۲] " و الله لا یحب الظالمین"، [۳] " انه لا یحب المسرفین"، [۴] " و الله لا یحب المفسدین"، [۵] " ان الله لا یحب المعتدین"، [۶] " انه لا یحب المستکبرین"، [۷] " ان الله لا یحب الخائنین" [۸] و آیاتی دیگر از این قبیل. و این آیات آنچه رذائل انسانیت هست در این چند جمله جمع کرده است و اگر انسانی به خاطر اینکه خدای تعالی او را دوست دارد، این رذائل از او بر طرف شده باشد، قهرا چنین انسانی به فضائلی متصف می‌شود که مقابل آن رذائل است، چون ممکن نیست فردی از انسان متصف به هیچیک از صفات فضیلت و رذیلت نباشد، مگر انسانی که هنوز متخلق به خلقی نشده، و اما بعد از متخلق شدن، بالآخره یا به فضائل متخلق می‌شود و یا به رذائل. نتیجه می‌گیریم که این مؤمنین که خدا دوستشان دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند، ایمانشان آمیخته با ظلم نیست.

ایمنی از ظلالت

همانهایی هستند کهخدای تعالی در باره آنها فرموده: " الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون"، [۹] پس چنین افرادی از ضلالت ایمنند، برای اینکه در این آیه فرموده: اینان راه را یافته‌اند و در آیه زیر می‌فرماید: خدا کسی را که گمراه کند، هدایت نمی‌کند: " فان الله لا یهدی من یضل"، [۱۰] پس این افراد از هر ضلالتی در امنیتی الهی و آسمانی قرار دارند و بر اهتدایی الهی به سوی صراط مستقیم او هستند و با ایمانشان که خدای تعالی آنان را در آن ایمان تصدیق فرموده، به چیز دیگری نیز اهتداء شده‌اند و آن عبارت است از پیروی رسول و تسلیم تام در برابر آن جناب، پس چنین افرادی تسلیم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز هستند، همانطور که تسلیم بی قید و شرط خدای سبحانند، زیرا خدای تعالی در باره مؤمنین واقعی فرموده: " فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما" [۱۱]

تبعیت محض از رسول خدا

در اینجاست که این معنا تمام می‌شود که این افراد از مصادیق آیه شریفه زیرند که می‌فرماید: " قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله" [۱۲] و با این آیه روشن می‌شود که بین پیروی رسول و محبت خدا ملازمه هست، هر کس که پیرو رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم باشد، خدا او را دوست می‌دارد و معلوم است که خدای تعالی بنده‌ای را دوست نمی‌دارد مگر وقتی که پیرو رسولش باشد.

دیگر صفات نیکو

و وقتی رسول را پیروی کردند، به هر صفت خوبی که خدا آن را دوست می‌دارد متصف می‌شوند، مانند تقوا، عدل، احسان، صبر، ثبات، توکل و توبه و خود را از پلیدی‌ها پاک نگهداشتن و امثال آن، به آیات زیر توجه فرمائید: " فان الله یحب المتقین"، [۱۳] " ان الله یحب المحسنین"، [۱۴] " و الله یحب الصابرین"، [۱۵] " ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص"»، [۱۶] " ان الله یحب المتوکلین"، [۱۷] " ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [۱۸] و آیاتی دیگر از این قبیل. و اگر شما خواننده عزیز آیاتی را که آثار این اوصاف و فضائل را شرح می‌دهد آمارگیری کنی به خصال ستوده بسیاری دست می‌یابی و متوجه می‌شوی که همه آنها به این معنا برگشت می‌کند که صاحبان این خصال همان افرادی هستند که قرآن کریم وارث زمین شان خوانده و دارندگان عاقبة الدارشان معرفی نموده، هم چنان که آیات مورد بحث نیز به این خصوصیات اشاره نموده و در یک کلامی جامع فرموده: " و العاقبة للتقوی " [۱۹] که ان شاء الله العزیز در جای مناسبی معنای همین کلام جامع را شرح داده بیان می‌کنیم که چگونه عاقبت از آن تقوا است. [۲۰]

محبت خدا به جهاد گران مقاوم

ان الله یحب الذین یقـتلون فی سبیله.. [۲۱] خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او پیکار می‌کنند گویی بنایی آهنین‌اند! کلمه" صف"- بنا به گفته راغب - به معنای این است که چند چیز، مثلا چند نفر انسان و یا درخت، در خطی مستقیم قرار بگیرند . این کلمه در آیه شریفه و در همه جا مصدری است که معنای اسم فاعل را می‌دهد، و به همین جهت است که جمع بسته نمی‌شود. و اگر منصوب آمده برای این است که حال از ضمیر فاعل در جمله" یقاتلون" می‌باشد. و معنای آیه این است که: خدا دوست می‌دارد کسانی را که در راه او قتال می‌کنند، در حالی که به صف ایستاده‌اند. کلمه" بنیان" به معنای بناء، و کلمه" مرصوص" به معنای ساختمانی است که با رصاص محکم کاری شده، به طوری که در مقابل عوامل انهدام، مقاوم باشد. این آیه شریفه جنبه تعلیل را دارد- البته با دلالت التزامی - و توبیخ قبلی را تعلیل می‌کند. به این بیان که وقتی خدای تعالی از مقاتلان آن کسانی را دوست می‌دارد که چون کوه ایستادگی کنند، قهرا از مقاتلاتی که وعده پایداری می‌دهند، ولی پایداری نمی‌کنند و پا به فرار می‌گذارند، خشمگین خواهد بود. [۲۲]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جهاد و محبت خدا (قرآن)»

پانویس