حسد

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حسد، از رذایل اخلاقی ، گناهان کبیره و به معنای آرزویِ زوال نعمت‌ ها و داشته های دیگران می‌باشد. از آن در بابهایی نظیر صلات و شهادات سخن گفته‌اند.

ریشه حسد

برخی از مفسران واژه حسد را در اصل به معنی چیزی را بر چیزی ساییدن چندان که خراشیده شود، دانسته اند. [۱] [۲] برخی از فرهنگ نویسان، اصل این واژه را از حَسْدَل به معنای کَنِه دانسته اند؛ همان گونه که کَنه پوست تن آدمی را زخم می‌کند و خونش را می‌مکد، حسد نیز با جان و روان حاسد چنین می‌کند. [۳] [۴] [۵]

معنی حسد

حسد ناخشنودی از موفقیت کسی و زوال نعمت او را تمنا کردن است. [۶] [۷] حسد حد افراطیِ رفتار کسی دانسته شده است که از نیک بختی مردمانرنج می‌برد. [۸] بر پایه تعریفی، حسد، آرزوی نابودیِ نعمت های دیگران و خواستن آن نعمت‌ ها فقط برای خود است، [۹] لیکن در تعریفی دقیق تر، آرزوی زوالِ نعمت های دیگران است که چه بسا با تلاش برای نابودی آن همراه باشد. [۱۰] [۱۱] با توجه به این‌که دانشمندان علم اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده اند، [۱۲] [۱۳] [۱۴] به نظر می‌رسد این تعریف‌ها به مراتب حسد اشاره دارند.

حسد در قرآن

واژه حسد و مشتقات آن در چهار آیه از قرآن به کار رفته است : [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸] در آیه ۱۰۹ سوره بقره آمده است اهل کتاب (که مفسران منظور از آنان را یهودیان می‌دانند) [۱۹] [۲۰] از حسدی که در دل دارند، دوست دارند مؤمنان را به کفر بازگردانند. در آیه ۵۴ سوره نساء نیز سخن از حسادت به میان آمده است. مُفاد این آیه، بنابر سیاق آیات و تصریح مفسران، [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] درباره برخی یهودیان هم عصر پیامبر است که به شوکت اسلام و فزونی پیروان آن حسد می‌ورزیدند.

اشاره به مفهوم حسد

برخی آیات نیز بدون آن‌که واژه حسد یا مشتقات آن در آن‌ها به کار رفته باشد، مفهوم حسد را می‌رسانند. [۲۵] [۲۶] برای نمونه، در آیه ۳۲ سوره نساء به مؤمنان فرمان داده شده است تا به آنچه خدا بهره شان ساخته راضی باشند و آنچه را خداوند به دیگران داده طلب نکنند. نتیجه این آیه این است که هر کس چنین نباشد، به حسادت درمی افتد. [۲۷] [۲۸] غمگین شدن از خوشی دیگری و شاد شدن از بدبختی او، که آیه ۱۲۰ سوره آل عمران حاکی از آن است، با مفهوم حسد ملازمت دارد. [۲۹] حسادت برادران حضرت یوسف و نفرت شدید آنان از او، در واکنش به محبت بیش از اندازه حضرت یعقوب به وی، و تأکید قرآن بر شیطانی بودن این رفتار نیز از آیه هشتم سوره یوسف دریافت می‌شود. [۳۰]

رابطه بغی و حسد

واژه بَغْی در برخی از کاربردهایقرآن ی، دارای وجه معنایی حسد است [۳۱] [۳۲] و به گفته سیوطی [۳۳] بَغْی درلهجه تمیمی به معنای حسد است. فخر رازی [۳۴] برخی از این کاربردهای قرآن ی را ذکر کرده است، لذا به نظر می‌رسد این موارد در شمار آیاتی‌اند که در آن‌ها از حسد سخن رفته است.

احادیث نهی از حسد

احادیث فراوانی در نکوهش حسد و بیان انگیزه‌ها و نشانه های آن وجود دارد [۳۵] و آن را از ریشه‌های کفر ، [۳۶] نابود کننده ایمان و آفت دین [۳۷] معرفی کرده‌اند. بنا بر احادیث ، غیبت ، چاپلوسی و ملامت به هنگام مصیبت ، از نشانه های حسودان است. [۳۸] در حدیثی مشهور، تأثیر این خوی ناپسند در تباه ساختن حسنات آدمی، به تأثیر آتش بر هیزم مانند شده است. [۳۹] [۴۰] [۴۱]

آثار حسد

بنابر حدیثی نبوی ، حسد از خوی های ناپسندی است که هیچ‌کس از آن در امان نیست [۴۲] و در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام [۴۳] حسد یکی از سه امری است که هیچ پیامبر و افراد فروتر از او از آن در امان نیستند، اما مؤمن هیچگاه رفتار ناشی از حسد ندارد. در حدیثی دیگر، حسد از صفات بسیار زشت و از خطرناک‌ترین و بزرگ‌ترین گناهان و نخستین گناهی است که در آسمان ها ابلیس و در زمین قابیل مرتکب آن گردیده و بر اثر ابتلای به آن برادرش (هابیل) را کشت. [۴۴] [۴۵] [۴۶] شاید به همین سبب، طبق حدیثِ رفع یکی از الطاف خدا در حق مؤمنان برداشته شدن حسد است. در شرح این حدیث ، به ویژه با توجه به نکوهش شدید حسد، گفته‌اند این عبارت، ناظر به حسد در مرتبه قلب است که اگر بروز خارجی نیابد نکوهش و کیفر ندارد.

رابطه غبطه و حسد

مفهوم غبطه ( منافسه ) نیز با حسد در ارتباط است، [۴۷] ولی تفاوت آن‌ها در این است که آدمی در غبطه آرزوی زوال نعمت دیگران را ندارد، بلکه فقط می‌خواهد آن نعمت را به او هم بدهند. [۴۸] غبطه ، به عکس حسد، صفتی پسندیده است، [۴۹] به ویژه آن‌که در روایتی ، به صراحت غبطه از صفات مؤمن و حسد از خصلت های منافق دانسته شده است. [۵۰] [۵۱] غزالی تصریح کرده است که این دو مفهوم گاه به جای هم به کار می‌روند [۵۲] و نمونه ای از آن‌ها را در یکی از احادیث ذکر کرده است. [۵۳] [۵۴]

انگیزه های حسد

غزالی [۵۵] انگیزه های حسد را هفت چیز برشمرده است: دشمنی و کینه توزی ، به خود نازیدن، غرور و تکبر ، اظهار شگفتی از داشته های دیگران، ترس از دست دادن داشته های خود، عشق به ریاست و شهرت ، و خبث نفس . [۵۶] [۵۷] [۵۸] او به نکته دیگری نیز توجه داده است: حسد اساساً ریشه در قلب دارد و بنابراین صفت قلب است. این صفت قلبی گاه، در زبان یا رفتار بروز می‌کند که در این صورت انسان مرتکب گناه ( مَظْلمه ) شده است و باید از کار خود حلّیت بطلبد (یجب الاستحلال منها). اما گاه حسد در همان مرحله قلب می‌ماند، در این صورت انسان فقط مرتکب گناه ی بین خود و خدا شده است. این در حالی است که اگر این حسدورزی قلبی را به راستی ناروا بداند و خود را در دل نکوهش کند، وظیفه مقابله با حسد را نیز بجا آورده است و دور می‌نماید که توان آدمی بیش از این مقدار باشد، مگر آن‌که خود را در محبت الهی فروافکند تا از التفات به هر چه جز اوست رها شود.

درمان حسد

دانشمندان علم اخلاق ، به پیروی از غزالی، [۵۹] برای درمان بیماری حسد دو روش علمی و عملی ذکر کرده اند. [۶۰] [۶۱] ابن عربی [۶۲] حسد را خویی جبلّی و ذاتی می‌داند که نابود شدن آن امکان ندارد. [۶۳] به نظر می‌رسد روایتی از امام صادق علیه‌السلام، که در آن حسد ممتزج با خون و گوشت آدمی معرفی شده است، [۶۴] به جبلّی و ذاتی بودن این خوی اشاره دارد.

جایگاه ترک حسد

بنابر دیدگاهی عرفان ی ، آدمی به هنگام گذر از سراپرده های ده ‌ ‌گانه حساب در روزقیامت ، در سراپرده هشتم از حسد بازخواست می‌شود و چون حسادت نکرده باشد، به سوی سراپرده نهم می‌رود و به عرش الهی نزدیک تر می‌شود. [۶۵]

ضرب المثل های حسد

در پاره ای از مَثَل های فارسی و عربی، آموزه‌هایی درباره حسد یافت می‌شود، مانند «اگر حسود نباشد، جهان گلستان است»، «حسود هرگز نیاسود»، [۶۶] [۶۷] «الحسود لایسُود» [۶۸] و «الاحْسانُ الَی الْعَبیدِ مَکْبَتَةٌ لِلْحَسُود» (نیکی به بندگان مایه خواری حسود است). [۶۹]

رابطه چشم زخم با حسود

موضوع چشم زخم با حسد پیوند تنگاتنگ دارد. در برخی روایات به این ارتباط اشاره شده [۷۰] و مفسران، آیه پنج سوره فلق را، که در آن از حسادتِ حسودان یاد شده است، در این باره می‌دانند. [۷۱] [۷۲] [۷۳]

احکام حسد

بنابر تصریح گروهی، حسد در صورتی که در گفتار یا کردار بروز کند، گناه کبیره به شمار رفته و حرام است و صرف خطور آن در قلب بدون ترتّب اثری بر آن،حرام نمی‌باشد. [۷۴] [۷۵] [۷۶] [۷۷] حسد از موانع قبولی نماز شمرده شده است. [۷۸] تظاهر به حسد موجب زوال عدالت می‌گردد؛ در نتیجه شهادت حسود پذیرفته نمی‌شود. [۷۹]

فهرست‌منابع

(۱) علاوه بر قرآن.

(۲) ابن عربی، الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵، سفر۴، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.

(۳) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).

(۴) ابن منظور، لسان العرب.

(۵) ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.

(۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ محمدمحیی الدین عبدالحمید، (قاهره)، چاپ افست (بیروت).

(۷) ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۷۸ش.

(۸) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.

(۹) امام خمینی، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، (تهران) ۱۳۷۳ش.

(۱۰) حبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۵۹ش.

(۱۱) احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.

(۱۲) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ گوستاو فلوگل، لایپزیگ ۱۸۴۵، چاپ افست بیروت ۱۹۷۸.

(۱۳) حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر فی القرآن، چاپ اکبر بهروز، تبریز ۱۳۶۶ش.

(۱۴) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ش.

(۱۵) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.

(۱۶) محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.

(۱۷) وهبه مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.

(۱۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.

(۱۹) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.

(۲۰) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.

(۲۱) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.

(۲۲) محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش.

(۲۳) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

(۲۴) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۲۵) کلینی، الکافی.

(۲۶) صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۷۸ ش.

(۲۷) علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶، چاپ افست بیروت. (۲۸) مجلسی، بحار الانوار.

(۲۹) احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، مشهد ۱۳۶۶ش.

(۳۰) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.

(۳۱) یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران ۱۳۶۵ش.


منابع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسد»، شماره۶۱۱۹. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۹۹-۳۰۰.

پانویس

  1. احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، ذیل بقره: ۱۰۹، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
  2. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۰۹، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  3. محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل واژه «حسد»، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
  4. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «حسد».
  5. محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل واژه «حسد»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
  6. رسائل الشهید الثانی (ق) ص۳۰۴.
  7. جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۲.
  8. ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ج۱، ص۷۱، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۷۸ش.
  9. علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۹۲، چاپ گوستاو فلوگل، لایپزیگ ۱۸۴۵، چاپ افست بیروت ۱۹۷۸.
  10. یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، ج۱، ص۱۹، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران ۱۳۶۵ش.
  11. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حسد»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
  12. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۴، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  13. محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۵، ص۳۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  14. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۰۴ـ۲۰۵، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
  15. بقره/سوره۲، آیه۱۰۹.
  16. نساء/سوره۴، آیه۵۴.
  17. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.
  18. فلق/سوره۱۱۳، آیه۵.
  19. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۰۹ سوره بقره، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  20. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۱۰۹ سوره بقره، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  21. ذیل آیه ۵۴ سوره نساء، طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
  22. ذیل آیه ۵۴ سوره نساء، طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
  23. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵۴ سوره نساء، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  24. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵۴ سوره نساء، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  25. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۲، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  26. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل بقره: ۱۰۹، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  27. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۳۲ سوره نساء، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  28. وهبه مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ذیل آیه ۳۲ سوره نساء، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
  29. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۰۹، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  30. یوسف/سوره۱۲، آیه۸.
  31. حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر فی القرآن، ج۱، ص۱۶۶، چاپ اکبر بهروز، تبریز ۱۳۶۶ش.
  32. حبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، ج۱، ص۴۸، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۵۹ش.
  33. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
  34. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۰۹، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ ـ ۱۳۷۶ش.
  35. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۳۶۵-۳۶۸.
  36. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۳۳۹.
  37. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۳۶۶.
  38. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۵۱.
  39. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۴۰۸، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  40. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۴، ص۲۷۶، چاپ محمدمحیی الدین عبدالحمید، (قاهره)، چاپ افست (بیروت).
  41. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۳۶۵.
  42. علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، ج۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶، چاپ افست بیروت.
  43. کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۰۸.
  44. علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، ج۱، ص۲۶۱، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶، چاپ افست بیروت.
  45. رسائل الشهید الثانی (ق) ص۳۱۰.
  46. رسائل الشهید الثانی (ق) ص۳۱۲.
  47. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۲ـ۲۰۳، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  48. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۰۲ـ ۲۰۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
  49. علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا والدین، ج۱، ص۲۶۲، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶، چاپ افست بیروت.
  50. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حسد»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
  51. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۵۰.
  52. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۲، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  53. محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۱۲۷، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش.
  54. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۳۲ سوره نساء، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  55. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۴ـ۲۰۶، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  56. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۴۰.
  57. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۰۵ـ۲۰۸، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
  58. امام خمینی، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ج۱، ص۱۰۷، (تهران) ۱۳۷۳ش.
  59. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۲۰۸ـ ۲۱۲، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  60. محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۵، ص۳۴۲ـ ۳۴۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  61. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۵، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
  62. ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۳۴۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵، سفر۴، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
  63. صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ج۴، ص۲۱۳، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۷۸ ش.
  64. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۵۳.
  65. ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۴۳۹ـ۴۴۰، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر۲، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵، سفر۴، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
  66. علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۰۶، تهران ۱۳۶۳ش.
  67. علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۶۹۶، تهران ۱۳۶۳ش.
  68. احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، ج۱، ص۲۴۱، مشهد ۱۳۶۶ش.
  69. احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، ج۱، ص۲۴۱، مشهد ۱۳۶۶ش.
  70. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۰، ص۲۵۳.
  71. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵ سوره فلق.
  72. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵ سوره فلق.
  73. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۵ سوره فلق، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  74. الدروس الشرعیة ج۲، ص۱۲۶.
  75. مفاتیح الشرائع ج۲، ص۲۵.
  76. الدرر النجفیة ج۳، ص۱۴۹-۱۵۰.
  77. جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۲-۵۳.
  78. مستمسک العروة ج۵، ص۶۱۷.
  79. مسالک الافهام ج۱۴، ص۱۸۴.