حسن خلق: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
جز حسن خلق» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)))
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۸

حُسن خُلق، از فضائل اخلاقی مورد تأکید در قرآن و حدیث است.

تعریف

مفهوم حسن خُلق در سنّت اسلامی، در دو دلالت خاص و عام به کار میرود. در معنای خاص، حسن خلق بر فضائل اخلاقیِ ناظر بر مدارا و حسن معاشرت با مردم دلالت دارد و در معنای عام، مراد از آن، مجموعه تمامی رفتارهای نیکو و اخلاق پسندیده است. حسن خلق، به معنای نرم خویی، پاکیزه گفتاری، گشاده رویی و منش زیبا و با دیگران پاکیزه برخورد کردن است. [۱]

آیات ناظر

در قرآن ، اصطلاح حسن خُلق ذکر نشده است اما مفسران ، برخی آیات را ناظر بر این مفهوم دانسته‌اند، از جمله آیه‌های ۱۳۴ و ۱۵۹ آل‌عمران و به خصوص آیه ۱۹۹ اعراف که به جامع‌ترین آیه در مکارم اخلاق مشهور است [۲] [۳] [۴] [۵] این آیات ، مطابق معنای خاص حسن خلق، به گذشت، عطوفت و مدارا با مردم اشاره دارند.

معادل‌های قرآنی

مطابق همین معنای خاص، مفسرانْ برخی واژه‌ها یا مفاهیم قرآنی را معادل مفهوم حسن خلقدانسته‌اند، مانند «لِین»، [۶] [۷] «بِرّ» [۸] [۹] [۱۰] و «کَرَم». [۱۱]

[۱۲]

[۱۳]

توصیف پیامبر

همچنین در تفسیر آیه ۴ سوره قلم (وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم)، پیامبر اکرم صلی اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را به عنوان مخاطب آیه ، در معنایی عام، صاحب عالیترین مکارم اخلاقی و جامع تمامی اخلاق حسنه دانسته‌اند، به این بیان که ادب او، ادبقرآن است. [۱۴] [۱۵] [۱۶] عامل این حسن خلق پیامبر که قرآن از آن یاد می کند رحمت الهی است. [۱۷]

روایات

در احادیث، حسن خلق به معنای جمع تمامی فضائل اخلاقی ، در میان ویژگیهای مؤمنان ، جایگاه ممتازی دارد. در برخی احادیث، از حسن خلق، به «خُلْقُ اللّهِ الأَعظَم» تعبیر شده است [۱۸]

[۱۹] و آن را مخصوص افراد برگزیده و عارفان عالی مقام دانسته‌اند که جز خداوند کسی حقیقت آن را نمی‌داند. [۲۰]

نبوی مشهور

علاوه بر این، حدیث مشهور نبوی ــ که در آن، غرضبعثت آن حضرت به کمال رساندن «مکارم اخلاق » یا «محاسن اخلاق » بیان شده است (برای نمونه‌هایی از صورتهای مختلف این روایت به این منابع رجوع کنید) [۲۱] [۲۲] [۲۳]

[۲۴] ــ اهمیت و جامعیت معنای حسن خلق را نشان می‌دهد.

معنای عام

ذیل این معنای عام، احادیث مکرری وجود دارد که مطابق آنها، اگر خدا بنده‌ای را دوست بدارد، به او حسن خلق عطا می‌کند

[۲۵] </ref> کامل‌ترین مؤمنان ، خوش خُلق‌ترین ایشان‌اند [۲۵] محبوب‌ترین کارها نزد خدا ، پس از انجام دادن واجبات ، حسن خلق ومدارا با مردم است [۲۶] که موجب نزدیکی به خدا و پیامبر می‌گردد و در مقابل، بدرفتاری با مردم، موجب دوری از ایشان می‌شود [۲۷] [۲۸] فاسقِ خوش خلق، برتر و سعادتمندتر از عابد بد خلق است [۲۹] و حسن خلق، موجب محو گناهان (و آثار آنها) می شود. [۳۰] [۳۱] [۳۲]

حسن خلق، نیمی از دین ، [۳۳] خیر دنیا و آخرت [۳۴] و مایه سعادت انسان و سبب ورود او به بهشت است و در مقابل، بدخُلقی عامل بدبختی و ورود انسان به جهنم است. [۳۵] [۳۶] اهمیت حسن خلق در حسابرسیقیامت به قدری است که مطابق احادیث، هیچ چیز در میزان عمل انسان، از حسن خلقْ برتر و سنگین‌تر نیست [۳۷]

[۳۸] و یکی از نخستین سؤالات در قیامت، از اخلاق نیکوی افراد است [۳۹] و صاحب اخلاق نیکو، اجری هم‌سنگ روزه‌ دارانِ شب زنده‌دار [۴۰] [۴۱] [۴۲] یا مجاهدان در راه خدا [۴۳] [۴۴] دارد. بنابر احادیث، از ثمرات حسن خلق در دنیا، فزونی رزق ، [۴۵] طول عمر و آبادی دنیا [۴۶] [۴۷] است.

معنای خاص

در کنار معنای عام حسن خلق، روایاتی نیز دلالتهای خاص مفهوم حسن خلق و مصادیق آن را بیان می‌کنند. در برخی احادیث، حسن خلق از ارکان «کَرم» و «مروّت» [۴۸] [۴۹] و معادل «بِرّ» [۵۰] تعریف شده است. برای آگاهی از برخی مفاهیم یا اصطلاحات هم معنا با حسن خلق و سوءخلق در احادیث به این منابع رجوع کنید. [۵۱] [۵۲]

مصادیق

همچنین، بنابر احادیث، مهم‌ترین مصادیق حسن خلق عبارت‌اند از: فروتنی ، انس گرفتن با مردم و ایجاد الفت میان انسانها، [۵۳] [۵۴] اجتناب از محارم، طلب روزی حلال ، سخاوتمندی با افراد خانواده، [۵۵] بخشودن کسی که به انسان ظلم کرده، یاری کسی که از یاری انسان تن زده، برقراری پیوند با خویشاوندی که پیوند خود را با انسان بریده است، [۵۶] [۵۷] [۵۸] گشاده‌رویی ، پرهیز از آزار مردم، بخشش ، [۵۹] نرمش و عطوفت، نیکی گفتار [۶۰] و بردباری [۶۱] برخی از منابع شامل مجموعه‌ای ازاحادیث درباره حسن خلق هستند. [۶۲] [۶۳] [۶۴] و برخی دیگر مجموعه‌ای از احادیث دربارهسوء خلق و مصادیق آن را در بر دارند. [۶۵]

اخلاق درونی

مفهوم قرآنیِ «حُسنِ خَلق»، [۶۶] [۶۷] [۶۸] [۶۹] که به آفرینش نیکوی انسان در نظام خلقت الهی اشاره دارد، از اصطلاحاتی است که گاهی دراحادیث و کتابهای اخلاق اسلامی، در کنار حسن خُلق و مفاهیم مربوط به اخلاق درونی و سیرت باطنی ، مشاهده می‌شود. [۷۰] [۷۱] [۷۲] [۷۳] نبی اکرم صلی اللّه‌علیه وآله‌وسلم و ائمه علیهم‌السلام، با بیان تناظر این دو مفهوم، به انسانها توصیه می‌کنند همان‌گونه که خداخلقت آن‌ها را نیکو ساخته است، ایشان نیز اخلاق خود را نیکو سازند، [۷۴] چنان که پیامبر اکرم نیز در دعاهای خود، از خدا می‌خواهد که اخلاق او را همچون خلقتش، نیکو گرداند. [۷۵]

کتب اخلاقی

چون هدف علم اخلاق ، آراسته شدن به خلق نیکوست، [۷۶] [۷۷] بحث از معنا و ارکان حسن خلق، از مباحث اصلی در کتابهای اخلاقی است.

تبیین مفاهیم

این بحث عموماً در ابتدای کتابهای اخلاقی و با تعریف مفهوم خُلق آغاز می‌شود که آن را در مقابلِ «مَلَکه» و «حال» [۷۸] یا در مقابل «طبع» و «سَجِیّه » و «عادت »، [۷۹] هیئت و حالتی نفسانی می‌دانند که اکتسابی، پایدار و مقتضی سهولت صدور افعال از انسان، بدون نیاز به تأمل است. [۸۰]

قوای موثر

بنابراین، خُلق حالت کلی و دائم نفس است که اولا در طول زندگی و با آموزش و تمرین شکل میگیرد و ثانیاً منشأ همه افعال حَسَن یا قبیح است. به همین سبب، نحوه شکل‌گیری خلق، با قوای اصلی نفس، ارتباطی عمیق دارد به نحوی که تنظیم قوای نفس به نحو متعادل، موجب حُسن خلق و غیر آن موجب سوء خلق می‌شود. برای نمونه، از نظر راغب اصفهانی [۸۱] [۸۲] اصلاح سهقوه مفکّره، شهوت و حَمیّت، مبنای تعادل نفس انسان و حسن خلق است و بنابر نظر غزالی ، [۸۳] حسن خلق با قوای چهارگانه نفس، یعنی علم و غضب و شهوت و اعتدال ، نسبت مستقیم دارد. نسبت میان قوای نفس و اخلاق به نحوی است که علمای اخلاق، فضائل و رذایل اخلاقی اصلی را براساس همین قوای نفس تعریف و تنظیم کرده‌اند. [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷]

معنی

حلیمی [۸۸] حسن خلقِ انسان در مقابل خدا را عمل به اوامر و ترک نواهی، رغبت به مستحبات و ترک بسیاری از مباحات در جهت عبودیت با رضایت خاطر، و حسن‌خلق با دیگر انسانها را رعایت همه حقوق آنان میداند.

ارزیابی

مطابق توضیح غزالی، [۸۹] [۹۰] انسان برای ارزیابی حسن خلق ــکه با مجاهدت و ریاضت به دست می‌آیدــ باید پیوسته اخلاق خود را با صفاتمؤمنان ومنافقان در آیاتقرآن، مقایسه کند، چرا که در معنایی وسیع، حسن خلق همان ایمان و سوء خلق همان نفاق است و بهترین معیار برای محک زدن حسن خلق، حلم است که همانا میزان تحمل آزار و جفای دیگران است. دیگر معیارهای سنجش و نسبت حسن‌خلق با حلم در بعضی منابع آمده است. [۹۱] [۹۲]

نسبیت

براساس بیان غزالی، [۹۳] چون چگونگی ظهور حسن خلق به نحوه تنظیم قوای نفس بستگی دارد، حسن خلق، امری نسبی و ذومراتب است که در افراد گوناگون، به درجات متفاوت ظهور می‌کند. به نحوی که هر چهار قوه اصلی نفس، فقط در وجود پیامبر اسلام به کمال اعتدال رسیده است و دیگر افراد بشر، در مراتب بعد از وی قرار دارند و همگان باید به وی اقتدا کنند و به اخلاق او تقرب بجویند.

غایت

به این ترتیب، با توجه به این‌که صاحب حسن خلق بر قوای نفس خود مالکیت و تسلط دارد، افعال اخلاقی را بدون تأمل و بدون در نظر گرفتن اغراض دنیوی انجام میدهد و لذا غایت حسن خلق یا‌ به‌طور کلی همان اخلاق نیکو، انجام دادن اعمال بدون نظر به نفع و ضرر دنیوی آنها، قطع علایق نفس ازحب دنیا و رسوخ حب خداوند در نفس است، به نحوی که انسان، هیچ چیز را بیش از لقاءاللّه نخواهد و به همه مقدَّرات خدا راضی باشد. [۹۴] [۹۵] [۹۶]

فهرست منابع

(۱) قرآن. (۲) ابن‌ابی الدنیا، کتاب التواضع و الخُمول، چاپ محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۳) ابن‌ابی الدنیا، کتاب مکارم الاخلاق، چاپ جیمز أبلمی، ویسبادن ۱۳۹۳/ ۱۹۷۳. (۴) ابن‌ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث والآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۵) ابن‌بابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۶) ابن‌جوزی، زادالمسیر فی علم‌التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۷) ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن‌حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت. (۸) ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن‌العظیم، چاپ علی شیری، بیروت. (۹) ابوحیان غرناطی، تفسیر البحر المحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۰) حسین‌بن سعید اهوازی، الزهد، چاپ غلامرضا عرفانیان، قم ۱۳۹۹. (۱۱) محمدبن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۲) احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر. (۱۳) محمدبن عیسی ترمذی، سنن‌الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۴) حسین‌بن حسن حلیمی، کتاب‌المنهاج فی شعب‌الایمان، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۵) محمدبن جعفر خرائطی، مساوی الاخلاق و مذمومها، چاپ مجدی سیدابراهیم، بولاق ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۱۶) حسین‌بن محمد راغب اصفهانی، الذریعة الی مکارم الشریعة، چاپ طه عبدالرؤف سعد، (قاهره) ۱۳۹۳/۱۹۷۳، چاپ افست قم. (۱۷) عبدالرحمان‌بن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱. (۱۸) عبدالرحمان‌بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. (۱۹) عبدالرزاق‌بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۰) علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. (۲۱) سلیمان‌بن احمد طبرانی، المعجم الاوسط، چاپ محمود طحان، ریاض ۱۴۰۵ـ۱۴۱۶/ ۱۹۸۵ـ۱۹۹۵. (۲۲) سلیمان‌بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ ــ۱۴۰. (۲۳) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن. (۲۴) محمد بن جریر طبری، جامع طبری. (۲۵) طوسی، التبیان. (۲۶) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، بیروت: دارالندوة الجدیدة. (۲۷) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. (۲۹) محمد بن یعقوب کلینی، اصول الکافی. (۳۰) علامه مجلسی، بحارالانوار. (۳۱) احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰. (۳۲) مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۳۳) مُسند الرضا علیه‌السلام، روایة داودبن سلیمان غازی، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش. (۳۴) محمدعبدالرووف‌بن تاج‌العارفین مُناوی، فیض‌القدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیرالنذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۴. (۳۵) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۳۶) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.

منبع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسن خلق»، شماره۶۱۷۳. دانشنامه موضوعی قرآن

پانویس

  1. [۱]
  2. [۲]
  3. [۳]
  4. [۴]
  5. [۵]
  6. [۶]
  7. [۷]
  8. [۸]
  9. [۹]
  10. [۱۰]
  11. [۱۱]
  12. [۱۲]
  13. [۱۳]
  14. [۱۴]
  15. [۱۵]
  16. [۱۶]
  17. [۱۷]
  18. [۱۸]
  19. [۱۹]
  20. [۲۰]
  21. [۲۱]
  22. [۲۲]
  23. [۲۳]
  24. [۲۴]
  25. [۲۶]
  26. [۲۷]
  27. [۲۸]
  28. [۲۹]
  29. [۳۰]
  30. [۳۱]
  31. [۳۲]
  32. [۳۳]
  33. [۳۴]
  34. [۳۵]
  35. [۳۶]
  36. [۳۷]
  37. [۳۸]
  38. [۳۹]
  39. [۴۰]
  40. [۴۱]
  41. [۴۲]
  42. [۴۳]
  43. [۴۴]
  44. [۴۵]
  45. [۴۶]
  46. [۴۷]
  47. [۴۸]
  48. [۴۹]
  49. [۵۰]
  50. [۵۱]
  51. [۵۲]
  52. [۵۳]
  53. [۵۴]
  54. [۵۵]
  55. [۵۶]
  56. [۵۷]
  57. [۵۸]
  58. [۵۹]
  59. [۶۰]
  60. [۶۱]
  61. [۶۲]
  62. [۶۳]
  63. [۶۴]
  64. [۶۵]
  65. [۶۶]
  66. [۶۷]
  67. [۶۸]
  68. [۶۹]
  69. [۷۰]
  70. [۷۱]
  71. [۷۲]
  72. [۷۳]
  73. [۷۴]
  74. [۷۵]
  75. [۷۶]
  76. [۷۷]
  77. [۷۸]
  78. [۷۹]
  79. [۸۰]
  80. [۸۱]
  81. [۸۲]
  82. [۸۳]
  83. [۸۴]
  84. [۸۵]
  85. [۸۶]
  86. [۸۷]
  87. [۸۸]
  88. [۸۹]
  89. [۹۰]
  90. [۹۱]
  91. [۹۲]
  92. [۹۳]
  93. [۹۴]
  94. [۹۵]
  95. [۹۶]
  96. [۹۷]