حق فرزند

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حق فرزندان، از آموزه‌های اخلاقی و دینی در سنّت اسلامی و در آیات قرآن به رعایت حقوق فرزندان توصیه شده است. ‌

حق حیات مهم ‌ترین حق فرزندان

نخستین و مهم ‌ترین حقی که در این باره به آن توجه شده، حق حیات است که خود مبنای سایر حقوق قرار می‌گیرد. مخالفت شدید قرآن با کشتن فرزندان، [۱] [۲] [۳] به علت ترس از تنگدستی و ناتوانی در رفع نیازهای مادّی ایشان [۴] [۵] یا ننگ داشتن از دختر بودن شان، [۶] یعنی دخالت دادن جنسیت نوزاد در رعایت حق حیات وی، بر همین موضوع دلالت دارد. [۷] [۸] قرآن در این‌ باره تا آن ‌جا پیش می ‌رود که محروم کردن کودکان را از حق حیات، چونان شرک به خدا، حرام می‌داند [۹] و آن را رفتاری نابخردانه، [۱۰] خطایی بزرگ [۱۱] و موجب خسران و گمراهی و خروج از مسیر دین و هدایت الهی می‌شمارد. [۱۲] [۱۳] ازاین ‌رو، علاوه بر آن‌که والدین را از این کار نهی می‌کند [۱۴] [۱۵] [۱۶] از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز می‌خواهد از زنان بر ترک این کار بیعت بگیرد. [۱۷]

توجه به پرورش جسمی فرزند

در قرآن، افزون بر رعایت حق حیات، به پرورش جسمی نوزاد، یعنی شیردهی به نوزاد، نیز سفارش شده است. در برخی آیات بر شیردهی به عنوان غریزه ای مادرانه تأکید شده [۱۸] [۱۹] و در چند آیه مد ت شیردهی دو سال تمام ذکر شده است [۲۰] [۲۱] [۲۲] که در آن، مدت زمان بارداری و شیردهی جمعاً سی ماه ذکر شده است؛ برای آگاهی از اقوال مختلف مفسران درباره این آیه، از جمله دلالت آن بر واجب بودن یا نبودن شیردهی مادر و نیز چگونگی محاسبه دو سال. [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] همچنین تأمین خوراک و پوشاک مادر در مد ت شیردهی برعهده شوهر است، [۲۷] که حاکی از اهمیت دادن قرآن به سلامت جسمی مادر و نوزاد اوست. البته به والدین اجازه داده شده است، چنانچه از هم جدا شده باشند، با رضایت و مشورت یکدیگر، مدت زمان شیردهی را کاهش دهند [۲۸] یا شیردهی نوزاد را به دایه تفویض کنند. [۲۹] [۳۰] همچنین یادآوری شده است که رعایت حقوق فرزند نباید برای والدین ضرری در پی‌ داشته باشد [۳۱]

حقوق مالی فرزندان

از دیگرحقوق فرزندان که در قرآن بدان توجه شده، حقوق مالی آنان است. در این باره، قرآن به ارث بردن فرزندان از والدین پرداخته [۳۲] و به چگونگی تقسیم ارث در بین ایشان، به تفکیک جنسیت، اشاره کرده است. [۳۳] همچنین درآیه ۱۲ سوره نساء، میزان ارث زن و شوهر از همسرانشان، بسته به این ‌که فرزند داشته باشند یا نه، تعیین شده است. [۳۴] علاوه بر این، بنابر نظر مفسران، بخش پایانی آیه ۱۲۷ سوره نساء [۳۵] هم ناظر بر امر به پرداخت ارث فرزندان خردسال شخصِ متوفی است، که بنا بر سنّت عرب عصر جاهلی تا رسیدن به سن رشد از ارث محروم بودند [۳۶] [۳۷]

مهرورزی والدین به فرزندان

آیاتی از قرآن نیز تلویحاً بر مهرورزی والدین به فرزندان و اهتمام آنان بر تربیت ایشان تأکید دارد و احترام به والدین و دعای خیر برای ایشان، پاسخی بدان امر دانسته شده است. [۳۸] به ‌ویژه مادران، که با وجود سختی و مشقت زیادی که در این راه متحمل می‌شوند، [۳۹] [۴۰] همواره به فرزندانشان عشق می‌ورزند [۴۱] [۴۲] و بسا که این غریزه مادرانه را به فرزندان دیگران نیز ابراز می‌کنند. [۴۳] [۴۴] همچنین در آیاتی از علاقه‌ مندی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ان به فرزنددار شدن سخن به میان آمده است. [۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] از جمله در برخی آیات، فرزندان اعطای نعمت و مدد الهی به والدین و مایه چشم‌ روشنی ایشان دانسته شده [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] و پدر و مادر به شکرگزاری در برابر این نعمت و پرهیز از شرک امر شده‌اند. [۵۴]

فرزندان زینت زندگی و مایه آزمایش والدین

البته در برخی آیات یادآوری شده است که فرزندان، همچون اموال، زینتِ زندگیِ این جهانی‌اند [۵۵] و گاه مایه آزمایش و اغوای پدر و مادر ‌خویش [۵۶] [۵۷] و فرا‌تر از آن، دشمنآنان ‌اند [۵۸] [۵۹] [۶۰] و در برابر عذاب الهی برای آنان سودی نخواهند داشت. [۶۱] [۶۲] [۶۳] [۶۴]

جایگاه فرزندان در احادیث

در احادیث نیز به فرزندان و رعایت حقوق آنان توجه ویژه‌ای شده است. برخی از این احادیث به تبیین جایگاه فرزندان در خانواده و تأثیری که بر حیات مادّی ومعنوی والدین دارند، پرداخته‌اند. چنان ‌که فرزند را برکت خانه، گلی از بهشت و نشانه حد آخر خیرخواهی خداوند در حق بندگان بیان داشته ‌اند، [۶۵] [۶۶] [۶۷] به ‌طوری که دعای فرزند در حق والدین در این دنیا مستجاب و شفاعتش برای ایشان در آخرت پذیرفته خواهد شد. [۶۸] [۶۹] ازاین ‌روست که در احادیث، فرزندان صاحب حق شمرده شده و پدر و مادر در مقابل ایشان مسئول دانسته شده‌اند. [۷۰] [۷۱] [۷۲]

حقوق فرزندان در روایات وآیات قرآنی

علاوه بر این نگاه کلی، در احادیث فراوانی به مصادیق گوناگون حقوق یاد شده، از پیش از ولادت تا بزرگسالی، پرداخته شده است. اولین حق فرزند پیش از بسته شدن نطفه انتخاب مادر شایسته برای اوست [۷۳] چرا که فرزند، بسیاری از صفات و ویژگیهای اخلاقی خویش را از والدینش به ‌ارث می‌ برد و تغییر این صفات، در مراحل بعدی تربیت او، ‌بسیار دشوار است. [۷۴] [۷۵] [۷۶] [۷۷] [۷۸] [۷۹] درباره زمان، مکان و کیفیت انعقاد نطفه در رحم مادر نیز توصیه‌ هایی شده است. [۸۰]

مشخص بودن نسب فرزند

مشخص بودن نسب فرزند نیز در شمار حقوق وی است؛ از این‌ رو، در چند حدیث، حکمت مُجاز نبودن چند شوهر برای یک زن، [۸۱] لزوم عدّه زنان بعد از طلاق [۸۲] [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶] و تحریم زنا، [۸۷] [۸۸] معلوم شدن نسب فرزندان دانسته شده است. [۸۹] [۹۰] [۹۱] همچنین طبق حدیث و فقه برای اثبات نسب نوزاد، حدود زمانی حداقل و حداکثر برای بارداری تعیین شده است،

حقوق فرزند قبل از تولد

فرزند به محض انعقاد نطفه در رحم مادر، از حقوقی برخوردار می‌شود. از آن جمله است: تأخیر در اجرای حدود شرعی درباره زن باردار، به منظور پرهیز از آسیب‌ رسانی به جنین موجود در رحم وی؛ و حرمت سقط جنین همچنین در روایات، برای سلامت جسمانی و روحانی جنین، به والدین توصیه‌ های بهداشتی و اخلاقی شده، که از آن جمله است: تأکید بر سلامت جسمانی و روانی مادر به هنگام بارداری، توجه به چگونگی تغذیه او، و پرهیز زنان باردار از گناه و کارهای ناپسند. به علاوه، جنین از حقوق مالی خاصی نیز برخوردار است که استقرار آن‌ها منوط به ولادت اوست ‌

حقوق فرزند بعد از تولد

آدابی را که به هنگام تولد نوزاد توصیه شده نیز می‌ توان در شمار حقوق فرزندان قرار داد، که عبارت ‌اند از: تَحنیک (کام ‌برداری نوزاد) با خرما یا آب باران یا آب فرات به همراه تربت امام حسین علیه ‌السلام؛ اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپ وی [۹۲] سوراخ کردن گوش نوزاد، که ظاهراً در مخالفت با سنّت یهودیان، مبنی بر انجام ندادن آن، توصیه شده است [۹۳] [۹۴] تراشیدن موی سر نوزاد و صدقه دادن به اندازه وزنِ موی او؛ قربانی کردن (عَقیقه) و اِطعام دیگران از گوشت قربانی؛ انتخاب نامی نیک برای وی در روز هفتم ‌تولد [۹۵] [۹۶] و خِتان پسران در هفت روز اول تولدشان، [۹۷] که امری فطری و سنّتی الهی دانسته شده است. [۹۸] روایاتی که شیر را بهترین غذا برای نوزاد دانسته‌اند [۹۹] و به والدین توصیه می‌کنند در احوال و خصوصیات زنی که نوزاد را شیر می‌دهد، به‌ سبب انتقال آن صفات از طریق شیر به نوزاد، دقت کنند [۱۰۰] نیز در همین سیاق می‌گنجند. خصوصیاتی که دایه نوزاد نباید داشته باشد. [۱۰۱]

حرمت ضرر رساندن به فرزند

دراین روایات والدین از ضرر رساندن به فرزندانشان نهی شده‌اند. [۱۰۲] چنان ‌که همچون آیات قرآن، کشتن یا زنده به گور کردن فرزندان را، به ‌سبب دختر بودن آنان یا ترس از ناتوانی در گذران امور ایشان، حرام و بعد از شرک به خدا بزرگ‌ ‌ترین گناهان دانسته‌اند. [۱۰۳] [۱۰۴] حتی در روایتی، والدین از این‌ که به‌ سبب دختر بودن نوزاد برای او آرزویمرگکنند، نهی شده‌اند، چرا که در صورت برآورده شدن این آرزو، شخص چونان عاصیان در برابر خدا حاضر خواهد شد. [۱۰۵] از همین‌ روست که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم والدین را از سخت‌ گیری و درشتی با فرزندانشان که در نهایت موجب ارتکاب ایشان به گناهان، عقوق والدین و قطع رحم [۱۰۶] [۱۰۷] و خروج از دایره غفران الهی [۱۰۸] می‌شود نهی می‌کردند. در مقابل، والدین به دوست داشتن فرزندان و مهربانی و اکرام ایشان توصیه شده‌اند [۱۰۹] [۱۱۰]

نیکی به فرزندان همتای نیکی به والدین

نیکی به فرزندان همتای نیکی به والدین دانسته شده است [۱۱۱] تا جایی که تخطی از این دستور‌ها موجب خروج شخص از پیروان سنّت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم [۱۱۲] و عامل به آن‌ها مشمول رحمت الهی و شایسته بهشت معرفی شده است. [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵]

سیره پیامبر اکرم در نیکی به فرزندان

سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز توصیه‌ های وی را درباره مهربانی و احترام به کودکان تأیید می‌کند، چنان‌ که در این روایات از خوش‌ رفتاریپیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با ایشان حتی در حالت نماز، [۱۱۶] [۱۱۷] بوسیدن و بوییدن فرزندان و فرزندزادگان، [۱۱۸] بر زانوی خود نشاندن و دعای خیر کردن آنان [۱۱۹] و سلام کردن به آنان [۱۲۰] سخن به میان آمده است.

سیره امامان شیعه در نیکی به فرزندان

سیره امامان شیعه با فرزندان نیز چنین بوده است. [۱۲۱]

رعایت عدالت در برخورد با فرزندان

رعایت عدالت در برخورد با فرزندان حق دیگری است که در روایات به آن امر شده [۱۲۲] و اعتراض پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به پدری که فقط یکی از دو فرزندش را در حضور هر دوی آن‌ها بوسید، گزارش شده است. [۱۲۳] با این‌حال به نظر می ‌رسد در روایات تأیید شده است که والدین برخی از فرزندان خود را، احتمالا به‌سبب وجود بعضی فضائل در ایشان، بیش از دیگر فرزندان خود دوست داشته باشند، ضمن آن ‌که این تمایز نباید ناشی از تفاوت جنسیت باشد. [۱۲۴] همچنین است وفا به عهد والدین نسبت به قولی که به فرزندانشان داده‌اند. [۱۲۵]

تربیت فرزندان

تربیت فرزندان نیز حق دیگری است که پدران و مادران به آن امر شده‌اند [۱۲۶] [۱۲۷] و آن را بهترین هدیه پدر به فرزند و بر‌تر از صدقه دادن معرفی کرده‌اند، [۱۲۸] چرا که وجود فرزند از پدر و مادر است و در هر صورت اعمال وی ناشی از نحوه تربیت ایشان است. [۱۲۹] از مضمون این روایات می‌توان دریافت که هدف نهایی از این توصیه‌ها، صالح شدن فرزندان است؛ چه، در آن‌ها فرزند صالح رزقی از جانب خداوند معرفی شده است. [۱۳۰] چنان‌ که فرزندی که اهل عبادت پروردگار باشد نیز میراثی دانسته شده که بنده مؤمن پس از درگذشت خود برای خداوند برجای می‌ گذارد تا او را عبادت کند. [۱۳۱]

آموزش امور دینی واجتماعی برای فرزندان

برخی دستورهای عملی نیز برای تربیت فرزندان داده شده که ناظر بر آموزش امور دینی و برخی مهارتهای اجتماعی ایشان است، از جمله: یاری کردن به فرزندان در کارهای نیک، [۱۳۲] راهنمایی او به شناخت خدا و کمک به او در اطاعت از پروردگار، [۱۳۳] واداشتن و تشویق ایشان بهنماز از هفت سالگی، [۱۳۴] آموزش قرآن و معارف دین برای مصون ‌ماندن آنان از انحرافات اعتقادی [۱۳۵] و شنا و تیراندازی [۱۳۶] و خواندن و نوشتن، و نیز تلاش در امر ازدواج ایشان پس از رسیدن به بلوغ. [۱۳۷]

اصول کلی تربیت فرزندان

درباره اصول کلی تربیت فرزندان نیز توصیه‌هایی شده است. از جمله، والدین باید توجه داشته باشند کهفرزندان در سنین پایین ‌تر تربیت ‌پذیرترند و در صورت انحراف در این دوران، تربیت بعدی آنان سخت خواهد بود. [۱۳۸] [۱۳۹] همچنین روایات توجه ایشان را به این مطلب جلب می‌کنند که در این کار، به ‌سبب احسان به فرزندان یا توهین به ایشان، ثواب خواهند برد یا عقاب خواهند شد [۱۴۰] بن ابراین، باید تشویق آنان و پرهیز از تنبیه نا معقول آنان را درنظر داشته باشند. [۱۴۱] [۱۴۲] [۱۴۳]

حقوق فرزندان در منابع اخلاقی

در منابع اخلاقی نیز به حقوق فرزندان توجه شده است. این کتاب‌هاعلاوه بر آن‌که مراحل گوناگون رشد کودک تا بلوغ وی و احوال و صفات او را در این دوران بیان می‌کنندــ برای والدین نیز دستورالعمل‌ها و توصیه‌هایی دارند. غزالی [۱۴۴] تربیت فرزندان را که از آن با تعبیر ریاضة الصبیان یاد کرده از مهم‌ ‌ترین کار‌ها دانسته، زیرا فرزند امانتی نزد والدین است و چون نفس بی‌آلایشی دارد، برای هر تربیتی پذیرش لازم را دارد. از این‌ رو، نقش والدین و معلمان او در رسیدن وی به سعادت یامحروم شدن از آن (شقاوت) مؤثر است و ایشان در ثواب و عقاب وی شریک خواهند بود. [۱۴۵] بر این اساس، والدین باید از همان ابتدای کودکی به تأدیب و تهذیب نفس کودک اهتمام ورزند و او را از هم‌ نشینی با دوستان نامناسب و نیز تن ‌پروری و رفاه بیش از حد و توجه به زخارف دنیوی بازدارند، بلکه توجه فرزند خود را به معنویات و امر دین جلب کنند. [۱۴۶] [۱۴۷] این دستور‌ها با توجه دادن والدین به تأثیر شیر در انتقال پلیدیهای زن شیرده به کودک و این‌که آن زن باید متدین باشد و از غذای حلال استفاده کند، آغاز می‌شود و پس از توصیه به تقویت خوی حیا در کودک، به آداب غذاخوردن و لباس پوشیدن و دوست‌ یابی، فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری قرآن و حدیث و اشعار نیک و احوال نیکان می‌پردازد. ‌در ادامه هم به آداب دیگر، چون نشست و برخاست و صحبت کردن و بازی، و سرانجام دستورهای مربوط به پس از بلوغ (یعنی توجه به اقامه نماز و روزه و یادگیری برخی تکالیف و احکام شرعی مورد نیاز) التفات می‌کند. [۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰]

منابع :

(۱) علاوه بر قرآن.

(۲) ابن ابی جمهور، عوالی‌اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.

(۳) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.

(۴) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.

(۵) ابن عربی مالکی، احکام القرآن، چاپ علی‌محمد بجاوی، حلب ۱۳۷۶ـ۱۳۷۸/ ۱۹۵۷ـ۱۹۵۹، چاپ افست بیروت.

(۶) ابن فهد حلّی، عدّةالداعی و نجاح الساعی، چاپ احمد موحدی قمی، قم: مکتبة الوجدانی.

(۷) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).

(۸) سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

(۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.

(۱۰) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.

(۱۱) عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.

(۱۲) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.

(۱۳) حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

(۱۴) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.

(۱۵) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.

(۱۶) علی‌ بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، امام اول، نهج‌البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.

(۱۷) محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.

(۱۸) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، بیروت: دارالندوة الجدیدة.

(۱۹) محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.

(۲۰) الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد: مؤسسة آل‌البیت، ۱۴۰۶.

(۲۱) محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران ۱۳۴۳ش.

(۲۲) سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.

(۲۳) کلینی، اصول الکافی.

(۲۴) مجلسی، بحارالانوار.

(۲۵) احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸، چاپ افست اصفهان.


(۲۶) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.


منابع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حق فرزندان»، شماره۶۳۳۴.

پانویس

  1. انعام/سوره۶، آیه۱۳۷.
  2. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.
  3. تکویر/سوره۸۱، آیه۸- ۹.
  4. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.
  5. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.
  6. نحل/سوره۱۶، آیه۵۹.
  7. نحل/سوره۱۶، آیه۵۸۵۹.
  8. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۷.
  9. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.
  10. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.
  11. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.
  12. انعام/سوره۶، آیه۱۳۷.
  13. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.
  14. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.
  15. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.
  16. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.
  17. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.
  18. حج/سوره۲۲، آیه۲.
  19. قصص/سوره۲۸، آیه۷.
  20. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
  21. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.
  22. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
  23. طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل بقره: ۲۳۳
  24. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل: بقره: ۲۳۳
  25. ابن عربی مالکی، احکام القرآن، ذیل بقره: ۲۳۳، چاپ علی‌محمد بجاوی، حلب ۱۳۷۶ـ۱۳۷۸/ ۱۹۵۷ـ۱۹۵۹، چاپ افست بیروت.
  26. ابن عربی مالکی، احکام القرآن، ذیل بقره: ۲۳۳، چاپ علی‌محمد بجاوی، حلب ۱۳۷۶ـ۱۳۷۸/ ۱۹۵۷ـ۱۹۵۹، چاپ افست بیروت.
  27. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
  28. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
  29. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
  30. طلاق/سوره۶۵، آیه۶.
  31. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
  32. نساء/سوره۴، آیه۷.
  33. نساء/سوره۴، آیه۱۱.
  34. نساء/سوره۴، آیه۱۲.
  35. نساء/سوره۴، آیه۱۲۷.
  36. طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل آیه ۱۲۷
  37. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۲۷،
  38. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۴.
  39. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.
  40. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
  41. طه/سوره۲۰، آیه۴۰.
  42. قصص/سوره۲۸، آیه۱۳.
  43. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۱.
  44. قصص/سوره۲۸، آیه۹.
  45. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۸.
  46. مریم/سوره۱۹، آیه۲.
  47. مریم/سوره۱۹، آیه۶.
  48. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۹.
  49. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۰.
  50. نحل/سوره۱۶، آیه۷۲.
  51. اسراء/سوره۱۷، آیه۶.
  52. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۲۱۳۳.
  53. نوح/سوره۷۱، آیه۱۲.
  54. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۹۱۹۰.
  55. کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.
  56. انفال/سوره۸، آیه۲۸.
  57. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۵.
  58. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۴.
  59. کهف/سوره۱۸، آیه۷۴.
  60. کهف/سوره۱۸، آیه۸۰.
  61. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰.
  62. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۶.
  63. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.
  64. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۳.
  65. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۲.
  66. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۴۸۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  67. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۴۸۹، بیروت ۱۴۰۱.
  68. سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین، ج۱، ص۲۸۵، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
  69. ابن ابی جمهور، عوالی‌اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۱، ص۲۷۰، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
  70. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۵۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  71. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۳، ص۱۶۳، بیروت: دارالفکر.
  72. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  73. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۳۶.
  74. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۱، ص۶۳۳، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  75. کلینی، اصول الکافی، ج۵، ص۳۵۴.
  76. حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۱۹۷، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
  77. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۵۰۳، بیروت ۱۴۰۱.
  78. عبدالرحمان‌ بن ابی‌ بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۵۰۵، بیروت ۱۴۰۱.
  79. محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۱، ص۵۹ـ۹۰، تهران ۱۳۴۳ش.
  80. حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۰۹۲۱۲، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
  81. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۹۵، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
  82. بقره/سوره۲، آیه۲۲۶.
  83. بقره/سوره۲، آیه۲۲۸.
  84. بقره/سوره۲، آیه۲۳۴.
  85. طلاق/سوره۶۵، آیه۱.
  86. طلاق/سوره۶۵، آیه۴.
  87. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۲.
  88. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸.
  89. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۱۱۳.
  90. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۵۶۵، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  91. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۹۳، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
  92. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۲۴.
  93. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۳۵.
  94. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۴۸۹، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  95. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۲۸.
  96. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۸.
  97. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۳۴.
  98. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۵۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  99. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۳۴، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
  100. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۴.
  101. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۲۴۳.
  102. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۸۹۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  103. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۰، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  104. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  105. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵.
  106. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۸.
  107. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰.
  108. محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۳۶۸، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
  109. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۱۱، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  110. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹.
  111. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، ج۱، ص۳۳۶، مشهد: مؤسسة آل‌البیت، ۱۴۰۶.
  112. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۲۱۶، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
  113. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۴ـ۷۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  114. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۶.
  115. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹-۵۰.
  116. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۶۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  117. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۸.
  118. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۴ـ۷۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  119. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  120. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۲۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  121. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۶۶، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
  122. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
  123. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۴۸۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  124. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۱.
  125. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹.
  126. ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۱۱، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  127. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  128. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۲۲۷، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
  129. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  130. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۲.
  131. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴.
  132. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰.
  133. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  134. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۱۹، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  135. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹.
  136. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۷.
  137. محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۳۶۹، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
  138. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، امام اول، نهج‌البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
  139. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۷.
  140. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
  141. ابن فهد حلّی، عدّةالداعی و نجاح الساعی، ج۱، ص۷۹، چاپ احمد موحدی قمی، قم: مکتبة الوجدانی.
  142. کلینی، اصول الکافی، ج۳، ص۲۹۷.
  143. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۲۷، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
  144. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۳، ص۷۲، بیروت: دارالندوة الجدیدة.
  145. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۳، ص۷۲، بیروت: دارالندوة الجدیدة.
  146. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸، چاپ افست اصفهان.
  147. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۳، ص۷۲، بیروت: دارالندوة الجدیدة.
  148. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۶۸ـ۷۵، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸، چاپ افست اصفهان.
  149. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۲، ص۲۱۷ـ۲۱۸، بیروت: دارالندوة الجدیدة.
  150. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۳، ص۷۲ـ۷۴، بیروت: دارالندوة الجدیدة.