حق والدین

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حق والدین، از آموزه‌های اخلاقی و دینی در سنّت اسلامی می‌باشد.

نیکی به والدین در آیات قرآن

در آیات قرآن چندین بار به نیکوکاری به والدین سفارش شده است و وَصَّینَا الاْنسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً [۱] و وَصَّینَا الاْنسانَ بِوالِدَیهِ إحساناً. [۲] ذکر این سفارش در قالب مکرر «وباالوالدین إحساناً» بلافاصله پس از امر به «عبادت خدا» و نهی از «شرک ورزیدن به او» [۳] [۴] [۵] [۶] و نیز مقارنت «سپاسگزاری از پدر و مادر» با «شکرگزاری ازخدا» اشْکُرْ لی و لِوالِدَیکَ [۷] از اهمیت ممتاز این آموزه اخلاقی و دینی حکایت دارد. این آموزه در ادیان پیش از اسلام نیز وجود داشته،

نیکی به والدین در کتاب عهد عتیق

چنان ‌که مشابه همین تعبیر در کتابهای عهد عتیق نیز آمده است [۸] [۹] [۱۰] ازاین ‌رو، برخی مؤلفان غربی آن را با ده فرمان حضرت موسی مقایسه کرده‌اند. [۱۱] [۱۲]

علت امر به احسان به والدین در کنار پرستش خدا از دیدگاه مفسران

بیان قرآن درباره وجه این سفارش، زحمات والدین، به‌ ویژه مادران، به هنگام تربیت فرزندان در کودکی است. [۱۳] [۱۴] [۱۵] به اعتقاد برخی مفسران، امر به احسان به والدین در کنار پرستش خدا، از آن‌ روست که پدر و مادر سبب ظاهری در هستی یافتن فرزندان هستند. [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰] مسکویه [۲۱] در تحلیل این‌که چرا در قرآن به فرزندان توصیه شده است به والدین احسان و حقوقشان را رعایت کنند و به والدین در خصوص فرزندانشان چنین توصیه‌ای نشده، بر آن است که والدین در واقع فرزندشان را چیزی جدای از خودشان نمی‌دانند و وی را عین خود قلمداد می‌کنند، ازاین ‌رو آن چنان‌که خود را دوست می‌دارند وی را نیز دوست می‌دارند و رشد و ترقی فرزندشان را رشد و ترقی خود می‌دانند، و چون به وجودآورنده فرزند هستند، درواقع او را ادامه خود می‌شمارند که با فنای آن‌ها باقی می‌ماند.

اما فرزندان چنین ادراک و احساسی به والدین خود ندارند و به ‌تدریج آن را به دست می‌آورند. [۲۲] نصیرالدین طوسی [۲۳] حقوق والدین را از لوازم عدالت، که برترین فضیلت اخلاقی است، می‌داند. او [۲۴] با ذکر تلاش‌ها و زحمات والدین در به دنیا آوردن و تربیت فرزند، چنین نتیجه می‌گیرد که همان‌ طور که وجوب شکر نعمات خدا و عبادت او به قدر استطاعت، مقتضای عدالت است، عدالت همچنین اقتضا می‌کند که پس از ادای حقوق خدا هیچ فضیلتی بالا‌تر از ادای حقوق پدرو مادر و شکرگزاری از ایشان و تحصیل رضایت آنان نباشد و از این ‌روست که احسان به والدین با اعتراف به وحدانیت خدا و التزام به عبادت وی مقارن آمده است.

حتی به اعتقاد وی [۲۵] رعایت این حقوق بر رعایت حقوق الهی اولویت دارد، زیرا خدای سبحان به بازستاندن حقوق خود نیازی ندارد، اماوالدین همیشه چشم‌انتظار روزی هستند که فرزندان، با خدمت به آنان، پاسخ زحماتشان را بدهند.

مصادیق حقوق والدین در قرآن

در توصیه قرآنی، گاه مصادیقی از حقوق والدین هم ذکر شده است. مثلاً، از فرزندان خواسته شده است تا خصوصاً به هنگام کهن‌ سالی پدر و مادر نه تن‌ها از درشت ‌گویی و بدرفتاری با آنان بپرهیزند بلکه در مقابل ایشان فروتنی و خضوع نمایند و در ازای سختی‌هایی که والدین از روی مهربانی و رحمت برای رشد و تربیت آنان متحمل شده‌اند، در زمان حیات و پس از مرگشان در حق ایشان دعاکنند و ازخدا بخواهند که آنان را مشمول رحمت خویش قرار دهد، [۲۶] چنان ‌که انبیای پیشین همواره در حق پدر و مادر خویش دعا می‌کردند. [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] بر آن است که سیاق آیات، بر استجابت این دعا در حق والدین دلالت دارد، چنان‌که در احادیث نیز بر همین موضوع تأکید شده است [۳۳] [۳۴] [۳۵] .

ایمان والدین شرط دعای فرزندان در حق پدر و مادر

بنابر نظر مفسران و طبق آیه ۱۱۳سوره توبه، شرط دعای فرزندان در حق پدر و مادر، ایمان والدین است و کافران و مشرکان مشمول توصیه قرآن به طلب رحمت برای والدین نمی‌شوند [۳۶] بلکه در عوض، فرزندان باید دعای خود را مشروط به ایمان والدین سازند یا برای هدایتشان دعا کنند. [۳۷] [۳۸] همچنین اگر والدین بخواهند فرزندانشان را به شرک وادارند، [۳۹] [۴۰] امر به فرمانبرداری از ایشان، به‌دلیل تعارض با اطاعت از اوامر الهی، ملغا می‌شود، هرچند همچنان موظف‌اند با پدر و مادر خویش مدارا و خوش‌رفتاری کنند. [۴۱]

مقدّم بودن، التزام به اوامر الهی و رعایت عدل بر رضایت والدین

در هر صورت، التزام به اوامر الهی و رعایت عدل بر رضایت والدین مقدّم است و علاقه و احترام به پدر و مادر نباید موجب شود که فرزندان از مسیر عدل و انصاف خارج شوند، [۴۲] زیرا خویشاوندان در روز قیامت نمی‌توانند به آنان سودی برسانند. [۴۳] [۴۴] [۴۵]

رعایت حقوق مالی و اقتصادی والدین توسط فرزندان

در پاره‌ای آیات مدنی، به فرزندان توصیه شده است که حقوق مالی و اقتصادی والدین را رعایت کنند. فرزندان باید از اموالشان بهپدر و مادر انفاق کنند و در وصیت و میراث سهم والدین را، آن‌گونه که دستور داده شده است، در نظر بگیرند [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰]

جایگاه احسان به والدین در احادیث شیعه و سنّی

در احادیث نیز بر جایگاه ویژه والدین و احسان به ایشان علاوه بر قرآن تأکید شده و در جوامع حدیثی شیعه و سنّی بخش مستقلی بدان اختصاص یافته است [۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] تا جایی که خوش‌ رفتاری علاوه بر قرآن، با آنان و اطاعت از ایشان را رفتاری عقلانی [۵۵] و حاکی از شناخت صحیح بندهاز خدا دانسته [۵۶] و در مقابل، حق‌ ناشناسی (عقوق) و نافرمانی از آنان را حرام و در زمره گناهان کبیره برشمرده‌اند، [۵۷] [۵۸] زیرا نافرمانی از والدین به منزله کفراننعمت الهی (برخورداری از نعمت پدر و مادر)و در نتیجه، خروج از طاعت خدا. [۵۹] [۶۰] همچنان‌ که فرمان برداری از پدر و مادر از نشانه‌های ایمان، [۶۱] نگاه کردن به آنان عبادت [۶۲] و نیک‌ رفتاری با آنان از محبوب‌ترین اعمال نزد خدا [۶۳] و رضایت ایشان شرط جهاددر راهخدا (در غیر موارد وجوب عینی) است [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] [۶۸] و رضاو غضب الهی در خشنودی یا ناخشنودی والدین از فرزندانشان است. [۶۹] [۷۰] به‌علاوه، در کوتاهی کردن نسبت به رعایت به ایشان هیچ عذری پذیرفته نیست. [۷۱] براین اساس، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیکی به والدین را از عوامل فضیلت فرد بر دیگران بیان کرده [۷۲] و امام باقر علیه‌السلام نیز آن را از ویژگیهای بارز شیعیان شمرده است [۷۳] ازاین‌ رو، مسلمانان به نیکی در حق والدین و تحمل سختیهای آن امر شده‌اند، [۷۴] [۷۵] حتی اگر والدین آن‌ها مشرک باشند [۷۶] یا در قید حیات نباشند. [۷۷] در سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز این موضوع مشهود است، چنان‌ که گفته شده‌ است حضرت، مادر رضاعی خود را بسیار بزرگ می‌داشت [۷۸] و کسانی را که با پدر ومادر خویش خوش‌ رفتاری می‌کردند، تکریم می‌نمود [۷۹]

محدوده وجوب اطاعت از والدین

البته در احادیث نیز، همچون قرآن، تأکید شده که وجوب اطاعت از والدین ــ حتی اگر مشرک باشند ــ شامل اموری است که معصیت خدا نباشد. لاطاعة للمخلوق فی معصیة الخالق؛ [۸۰] [۸۱] و این البته به معنای ساقط شدن حق پدر و مادر نیست. [۸۲] [۸۳]

جایگاه خاص مادر در احادیث شیعه و سنی

در احادیث بر توجه خاص بهمادر تأکید [۸۴] [۸۵] [۸۶] و بیشترین حق از آنِ او دانسته شده [۸۷] تا جایی‌که ادای حق او غیرممکن شمرده شده است. [۸۸] همچنین بیان مشهور پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر اینکه «بهشت زیر پای مادر است»، . [۸۹] [۹۰] [۹۱] حاکی از حرمت خاص مادر و تأثیر رعایت احوال او در کسب رضای الهی است. حتی، بنابر بعضی روایات، نیکی به مادر به منزله کفّاره گناهان پیشین است. [۹۲] [۹۳] ازاین ‌رو، حقوق پدر و مادر و وظایف فرزندان در قبال هریک متفاوت است. امام سجاد علیه‌السلام در رسالة الحقوق سختیهایی را که مادر از آغاز حمل تا رشد فرزند متحمل شده، حق مادر بر فرزند برشمرده و او را به قدرشناسی از زحمات مادرامر کرده است. در مقابل، پدر را اصل فرزند و حقِ هستی وحیات را از او دانسته است. [۹۴] [۹۵] نصیرالدین طوسی [۹۶] ماهیت حقوق مادر را جسمانی ‌تر از حقوق پدر شمرده و معتقد است بدین ‌سبب، حقوق مادران زود‌تر از حقوق پدران، که آگاهی بر آن نیازمند تعقل است، مورد توجه فرزندان قرار می‌گیرد و به ادای آن اهتمام می‌ورزند. بر این اساس، وی ادای حقوق پدران را بیش‌ تر با اموری معنوی چون اطاعت کامل از آنان و ذکر خیر و دعا و ثنا بر ایشان و ادای حقوق مادران را با امور مادّی چون بذل مال و فراهم آوردن اسباب آسایش زندگی و نظایر آن بیان کرده است. [۹۷]

حفظ حیات والدین از مهمترین حقوق والدین

در احادیث مصادیق گوناگونی از حقوق مادّی ومعنوی والدین ذکر گردیده و در این میان بر حفظ حیات ایشان تأکید شده است، چنان ‌که فرزندان از آسیب رساندن به پدر و مادر نهی شده‌اند [۹۸] و کشتن آنان بزرگ‌ ‌ترینکفر و ناسپاسی تلقی شده است. [۹۹] همچنین به فرزندان توصیه شده است در انفاقِ مال، پدر و مادر را بر دیگران مقدّم دارند [۱۰۰] [۱۰۱] و در رفع نیازهای مادّی آنان، حتی اگر مستغنی باشند، اهتمام ورزند. [۱۰۲]

رعایت آداب معاشرت با والدین

رعایت آداب معاشرت هم از دیگر حقوق ایشان است، مانند این ‌که فرزند باید هم‌ نشین نیکویی برای آنان باشد، ایشان را به نام نخواند، جلو‌تر از آنان راه نرود و پیش از ایشان و نیز پشت به آنان ننشیند [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] و چنانچه او را بخوانند، به سرعت اجابت کند، حتی اگر در نماز باشد. [۱۰۶] [۱۰۷] همچنین اگر رفتار و گفتار آن دو برخلاف میل او بود، از روی ترش کردن یا دشنام دادن به آنان و حتی گفتن «اُف»، که کمترین مرتبه ناسپاسی نسبت به والدین است، بپرهیزد، [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] زیرا اندوهگین کردن ایشان از مصادیق عقوق آنان است. [۱۱۱] حفظ حریم خصوصی پدر و مادر، [۱۱۲] [۱۱۳] فروتنی کامل در برابر آنان در قول و رفتار [۱۱۴] [۱۱۵] سپاسگزاری از ایشان، دعا در حق آنان و یاری دادنشان در امور خیر نیز از دیگر حقوق پدر و مادر است. [۱۱۶]

احسان به والدین پس از مرگ آنها

به علاوه، به فرزندان سفارش شده است پس از مرگ والدین نیز به ایشان احسان کنند، [۱۱۷] از جمله با اموری چون طلب آمرزش، قرائت قرآن، پرداخت صدقه، پرداخت دیون مالی و دیگر تعهدات، صله رحم با نزدیکان و احترام به دوستان والدین و ارتباط با آنان [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] و نیز به جای آوردن نماز، روزه و حج از جانب والدین. [۱۲۱] حتی در کتابهای فقهی به‌جای آوردن قضای نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ او واجب شده‌است. [۱۲۲] در صحیفه سجادیه (دعای ۲۴) مجموعه کاملی از وظایف فرزند در قبال والدین در قالب دعا آمده است. [۱۲۳] [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸] [۱۲۹] در احادیث تأکید شده که به جای آوردن حق والدین امری بس دشوار است [۱۳۰] [۱۳۱] و ادای این وظایف، هرچندفرزندان به سبب آن به‌سختی افتند،زحمات والدین را جبران نخواهد کرد [۱۳۲] [۱۳۳] [۱۳۴] [۱۳۵]

آثار دنیوی و اخروی نیکی به والدین

بنابر روایات، کسی که به والدین خود نیکی می‌کند، به بهشت وارد می‌شود [۱۳۶] [۱۳۷] و همه نیکیهایی که به نیابت از والدین انجام می‌دهد و حتی بیش از آن، برای او ثبت می‌شود. [۱۳۸] همچنین نیکی به والدین، مرگ انسان را به تأخیر می‌اندازد و موجب طول عمر [۱۳۹] [۱۴۰] و بسیاریِ رزق [۱۴۱] می‌شود و سختی مرگ را آسان می‌گرداند. [۱۴۲] برای نگاه محبت ‌آمیز فرزند به پدر و مادر، ثواب حج [۱۴۳] [۱۴۴] و برای نگاه رضایت مندانه والدین بهفرزند، پاداشی همچون آزاد کردن بنده از جانب فرزند [۱۴۵] ذکر شده است.

عواقب عاق والدین شدن

در مقابل، عقوق والدین موجب محرومیت از بهشت، [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸] لعن خدا [۱۴۹] و سلب توجه و رحمت و نعمت خدا می‌شود، [۱۵۰] [۱۵۱] همان‌طور که تأخیر یوسف‌ نبی در احترام به پدرش موجب خروج سلسله نبوت از خاندان او شد. [۱۵۲] نماز [۱۵۳] و طاعات [۱۵۴] [۱۵۵] وی نیز پذیرفته نمی ‌شود و مرگ وی به جلو می‌افتد. [۱۵۶] [۱۵۷] [۱۵۸] احادیثِ ناظر بر حقوق والدین هرچند بعد‌ها به کتابهای اخلاقی راه پیدا کرد، اما کثرت و تنوع و غنای محتوایی آن‌ها چنان بود که حتی دانشمندانی نظیر غزالی [۱۵۹] در حوزه نظریه نتوانستند چیزی بر آن‌ها بیفزایند و تن‌ها به یادکرد آن‌ها اکتفا کردند.

منابع

(۱) علاوه بر قرآن.

(۲) کتاب مقدس عهدعتیق.

(۳) ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، چاپ مجدی سید ابراهیم، قاهره (۲۰۰۴).

(۴) ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.

(۵) ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

(۶) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.

(۷) ابن بابویه، علل‌الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم.

(۸) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.

(۹) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.

(۱۰) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر،.

(۱۱) ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲.

(۱۲) ابن ماجه، سنن ابن‌ ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).

(۱۳) سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

(۱۴) محمد بن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۱۵) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

(۱۷) عبداللّه‌ بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.

(۱۸) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر،.

(۱۹) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۲۰) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة.

(۲۱) فضل ‌اللّه‌ بن علی راوندی ‌کاشانی، النوادر، چاپ سعیدرضا علی عسکری، قم ۱۳۷۷ش.

(۲۲) زمخشری، تفسیر کشاف.

(۲۳) سیوطی، دُرّ المنثور.

(۲۴) عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۲۵) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.

(۲۶) سلیمان‌ بن احمد طبرانی، مسندالشامیین، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.

(۲۷) حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، قم ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲.

(۲۸) فضل‌ بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان.

(۲۹) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.

(۳۰) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمدحبیب قصیرعاملی، بیروت.

(۳۱) محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.

(۳۲) علی بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.

(۳۳) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۳۴) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح‌الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

(۳۵) الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد: مؤسسة آل‌البیت، ۱۴۰۶.

(۳۶) محمد بن شاه‌ مرتضی فیض‌کاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، تهران ۱۴۱۶.

(۳۷) حسن قبانجی، شرح رسالة الحقوق للإمام علی‌ بن الحسین زین ‌العابدین علیهماالسلام، قم ۱۴۰۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

(۳۸) سعید بن هبة الله قطب‌راوندی، کتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.

(۳۹) کلینی، اصول الکافی.

(۴۰) علی‌ بن حسام‌ الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

(۴۱) مجلسی، بحارالانوار.

(۴۲) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹.

(۴۳) احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸.

(۴۴) مسلم‌ بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر،.

(۴۵) مصباح الشریعة، (منسوب به) امام‌جعفر صادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.

(۴۶) احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.

(۴۷) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.

(۴۸) حسین‌ بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.

(۴۹) علی‌ بن ابوبکر هیثمی، مجمع‌ الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

(۵۰) آبراهام گایگر، کلاه محمد استرالیا DEM Judenthume aufgenommen بود، لایپزیگ ۱۹۰۲، repr اوسنابروک ۱۹۷۱.

(۵۱) Hartwig Hirshfeld، تحقیقات جدید به ترکیب و تفسیر قرآن، لندن ۱۹۰۲.

(۵۲) رابرت رابرتز، قوانین اجتماعی از قرآن در نظر گرفته، و در مقایسه با کسانی که از زبان عبری و سایر کدهای باستانی، دهلی نو، ۱۹۷۸.

منابع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حق والدین»، شماره۶۳۳۷.

پانویس

  1. سوره عنکبوت:آیه ۸
  2. سوره اَحقاف:آیه ۱۵
  3. سوره بقره:آیه ۸۳
  4. سوره نساء:آیه ۳۶
  5. سوره اَنعام:آیه ۱۵۱
  6. سوره اِسراء:آیه ۲۳
  7. سوره لقمان:آیه ۱۴-۱۳
  8. سفر لاویان، ۱۹: ۲ـ۴.
  9. سفر خروج، ۱۲:۲۰.
  10. سفر تثنیه، ۵: ۱۶.
  11. هیرشفلد، هارتویگ، ج۱، ص۸۱، تحقیقات جدید به ترکیب و تفسیر قرآن، لندن ۱۹۰۲.
  12. آبراهام گایگر، کلاه محمد استرالیا DEM Judenthume aufgenommen بود، ج۱، ص۸۴، لایپزیگ ۱۹۰۲، repr اوسنابروک ۱۹۷۱.
  13. سوره اسراء:آیه ۲۴
  14. سوره لقمان:آیه ۱۴-۱۳
  15. سوره احقاف:آیه ۱۵
  16. التفسیر الکبیر، او، مفاتیح‌الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  17. عبداللّه‌ بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، ذیل اسراء: ۲۳، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
  18. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل نساء: ۳۶، بیروت ۱۴۱۲.
  19. سوره عنکبوت:آیه ۸
  20. محمد بن شاه‌ مرتضی فیض‌ کاشانی، تفسیر الصافی، ذیل اسراء: ۲۳، چاپ حسین اعلمی، تهران ۱۴۱۶.
  21. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸.
  22. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۳۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
  23. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۳۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
  24. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۳۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
  25. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۳۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
  26. سوره اسراء:آیه ۲۴-۲۳
  27. سوره ابراهیم:آیه ۴۱
  28. سوره شعراء:آیه ۸۶
  29. سوره نمل:آیه ۱۹
  30. سوره نوح:آیه ۲۸
  31. فضل‌ بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل اسراء: ۲۳ـ۲۴.
  32. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل اسراء: ۲۳ـ۲۴.
  33. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۵۸، بیروت: دارصادر،.
  34. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۱، ص۳۴۳، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  35. حسن‌ بن فضل طبرسی، مكارم الاخلاق، ص ۲۷۵، قم ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲.
  36. سوره توبه:آیه ۱۱۳
  37. طبرى، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل اسراء: ۲۳ـ۲۴.
  38. محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل اسراء: ۲۳ـ۲۴، او، مفاتیح‌الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  39. سوره عنکبوت:آیه ۸
  40. سوره لقمان:آیه ۱۳ ـ۱۴.
  41. سوره احقاف:آیه ۱۵
  42. سوره نساء:آیه ۱۳۵
  43. سوره ممتحنه:آیه ۳
  44. سوره معارج:آیه ۱۲-۱۱
  45. سوره عبس:آیه ۳۵-۳۴
  46. سوره بقره:آیه ۱۸۰
  47. سوره بقره:آیه ۲۱۵
  48. سوره نساء:آیه ۱۱
  49. طبرى، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل همین آیات
  50. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل همین آیات، چاپ احمدحبیب قصیرعاملی، بیروت.
  51. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۶۸ـ۷۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  52. مسلم‌ بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۸، ص۲ـ۶، بیروت: دارالفکر.
  53. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۷۱۶۳.
  54. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۲۸۶.
  55. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۲.
  56. مصباح الشریعة، (منسوب به) امام‌جعفر صادق (ع)، ج۱، ص۷۰، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
  57. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۰ـ۷۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  58. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۲۷۸.
  59. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۵۶۵، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  60. ابن بابویه، علل‌الشرایع، ج۲، ص۴۷۹، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم.
  61. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۸.
  62. کلینی، اصول الکافی، ج۴، ص۲۴۰.
  63. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۶۹، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  64. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۷۶، بیروت: دارصادر.
  65. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۸، ص۴۶۳، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  66. ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۹۹، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  67. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۶۵، بیروت: دارصادر،.
  68. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۰.
  69. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۲۰۷، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  70. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۲۸.
  71. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۲.
  72. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۵۷.
  73. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۷۴.
  74. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۲.
  75. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۳۶۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  76. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۷۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  77. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۸.
  78. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۵۰۷ ـ ۵۰۸، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  79. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۱.
  80. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۲۸.
  81. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۲۴، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
  82. مسلم‌ بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۳، ص۸۱، بیروت: دارالفکر،.
  83. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹.
  84. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۳، بیروت: دارصادر،.
  85. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۶۹، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  86. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹۱۶۰.
  87. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۱۵۰، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة.
  88. ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
  89. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۲۹، بیروت: دارصادر،.
  90. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۶، ص۱۱، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
  91. ابن ماجه، سنن ابن‌ ماجة، ج۲، ص۹۳۰، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  92. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۲.
  93. سعید بن هبة الله قطب‌راوندی، کتاب سلوة الحزین، ج۱، ص۱۲۶، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
  94. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۲۱ـ۶۲۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  95. حسن قبانجی، شرح رسالة الحقوق للإمام علی‌ بن الحسین زین ‌العابدین علیهماالسلام، ج۱، ص۵۴۵ـ۵۷۸، قم ۱۴۰۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  96. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۳۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
  97. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل عنکبوت: ۸، بیروت ۱۴۱۲.
  98. ابن ماجه، سنن ابن‌ ماجة، ج۲، ص۸۹۰، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  99. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۸.
  100. کلینی، اصول الکافی، ج۴، ص۱۳.
  101. سلیمان‌ بن احمد طبرانی، مسندالشامیین، ج۳، ص۳۳۲، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
  102. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۷.
  103. محمد بن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، ج۱، ص۲۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  104. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۸۱۵۹.
  105. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۳۷۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  106. فضل ‌اللّه‌ بن علی راوندی ‌کاشانی، النوادر، ج۱، ص۹۲، چاپ سعیدرضا علی عسکری، قم ۱۳۷۷ش.
  107. علی‌ بن حسام‌ الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۷۰، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  108. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۹.
  109. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمدحبیب قصیرعاملی، بیروت.
  110. سیوطی، دُرّ المنثور، ذیل اسراء: ۲۳.
  111. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۳۷۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  112. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۳.
  113. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۳۷۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  114. طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.
  115. فضل‌ بن حسن طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ذیل اسراء: ۲۴.
  116. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۲۵۸، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
  117. ۱۶۳، کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹.
  118. محمد بن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، ج۱، ص۲۰، بیروت۱۴۰۶/۱۹۸۶.ابن ماجه، سنن ابن‌ ماجة، ج۲، ص۱۲۰۹، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
  119. ۱۶۳، کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹.]
  120. [فضل‌ بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل اسراء،
  121. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹.
  122. جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۸۲۶، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹ .
  123. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۹۹، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱
  124. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۱۰۱، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  125. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۱۴۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  126. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۲۶۷، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  127. ۳۱۳، محمد بن حسن طوسی، ج۱، ص۳۰۰، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  128. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۶۱۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  129. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، ج۱، ص۷۲۷.، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
  130. مسلم‌ بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۴، ص۲۱۸، بیروت: دارالفکر،.
  131. ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۵۴۷، قم ۱۴۱۷.
  132. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، ج۱، ص۳۳۴، مشهد: مؤسسة آل‌البیت، ۱۴۰۶.
  133. حسن‌ بن فضل طبرسی،مكارم الاخلاق، ص۲۸۰، قم ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲.
  134. علی‌ بن ابوبکر هیثمی، مجمع‌ الزوائد و منبع الفوائد، ج۸، ص۱۳۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  135. حسین‌ بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۵، ص۱۸۰، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
  136. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۴۶، بیروت: دارصادر،.
  137. مسلم‌ بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۸، ص۵ـ۶، بیروت: دارالفکر،.
  138. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۱۵۹.
  139. محمد بن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، ج۱، ص۱۶، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  140. ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۳۰۱، قم ۱۴۱۷.
  141. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۲۹، بیروت: دارصادر،.
  142. ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۴۷۳، قم ۱۴۱۷.
  143. احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۸۶، بیروت: دارالفکر،.
  144. علی‌ بن حسام‌ الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۶۹، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  145. ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۶۵، چاپ مجدی سید ابراهیم، قاهره (۲۰۰۴).
  146. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۷، ص۴۵۴، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  147. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۳، بیروت: دارصادر،.
  148. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۸.
  149. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۱۷، بیروت: دارصادر،.
  150. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۴۰، بیروت: دارصادر،.
  151. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۵، ص۸۰ ـ ۸۱، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
  152. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۳۱ ۳۱۲.
  153. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۹.
  154. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۸۰.
  155. حسین‌ بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۵، ص۱۹۶، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
  156. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۴۴۸.
  157. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۵۶۵، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
  158. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۱۵۶، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة.
  159. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۲، ص۲۳۶ـ ۲۳۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.