امروز از یک سو با رشد روزافزون نیازهای خیر کشور و از سوی دیگر حضور پررنگتر خیرین در عرصههای مختلف امر خیر مواجه هستیم و به همین علت بیش از هر زمان دیگری، ضرورت نظمدهی و ساماندهی به امور خیر احساس میشود.
از سوی دیگر کمبود دانشهای مرتبط و تخصصی در این حوزه موجب شده است تا ما کمتر شاهد ایجاد نظامهای هدفمند و مرتبط در این عرصه باشیم، لاکن با توجه به اهمیت برگزاری نخستین همایش علمی خیرماندگار و اهداف و رسالتهای این همایش در بعد تولید دانش با دکتر نعمت الله موسیپور؛ معاون آموزشی دانشگاه فرهنگیان و دبیر علمی نخستین همایش ملی خیرماندگار به گفتگو پرداختیم.
خیریه به عنوان حوزه دانشی
حوزه های دانشی که امروزه در جامعه با آنها سروکار داریم، حاصل فعالیتهایی هستند که طی قرنهای متعدد به تولید محدود دانش منجر شده و با انباشت آنها و نظم و سازمان یافتن آنها شکلی و نامی یافته و دانش مشخصی را شکل داده است. پس هر یک از آنها، دارای ریشههای نسبتاً عمیق و بلندی هستند و از سوابق طولانی برخوردارند.
به عبارت دیگر، هر یک از حوزههای دانشی که پدید آمده بعضا دارای چند ده قرن سابقه تولید علم بودهاند و در مورد آنها گفتگو، تأمل و ایدهپردازی شده و امروز ممکن است تنها مرز مشخص یا عنوان مشخصی را به خود اختصاص داده باشند و به عنوان یک حوزهی علمی و یا دانشی ظهور و بروز پیدا بکنند و حوزه خیر هم همین وضعیت را دارد.
واقعیت امر این است که حوزه خیر دارای سابقه بسیار طولانی در میان ملل مختلف و همچنین در بین ایرانیان است. از این منظر حوزه دانشی خیر دارای میزانی از سرمایهی دانشی است که ممکن است ما آن را به عنوان یک حوزهی دانشی، البته با تسامح، قلمداد بکنیم. ممکن است گاهی اوقات به لحاظ شرایط تعاریف مربوط به حوزههای دانشی آن را یک حوزهی دانشی مستقل قلمداد نکنیم.
به یک معنا میتوان گفت حوزه مطالعات خیر در حوزههای علمی مختلف دارای سوابق و دانش باارزش و قابل استفادهای است اما به علت آنکه در حوزههای مختلف پیگیری میشده دارای انسجام موضوعی و ترکیب مناسب برای عنوان مشخص نیست؛ لاکن در همان حوزهها دارای هویت، ارزش و مسئله بوده و مسئلههای آن بررسی شدهاند.
سه ویژگی حوزه دانشی
در تحولات علمشناسی و بر اساس رویکردهایی که از دهه هفتاد قرن بیستم میلادی به بعد پدید آمده حوزهی مطالعات خیر در دنیا به سمت داشتن هویت مستقل سوق داده شد و علوم مرتبط با امر خیر پدیدار شدهاند. در ایران نیز امید است حوزه مطالعات خیر طی یک دههی آینده هویت مستقل پیدا کند.
وقتی صحبت از هویت مستقل برای حوزه ی دانشی میشود یعنی آن حوزه از سه ویژگی برخوردار است:
1. جمعی از پژوهشگران و متفکران در آن حوزه شروع به تحقیق، تدوین گزارش و نظرورزی کردهاند، که این اشخاص در واقع هم میتوانند به مسئلههای جامعه در ارتباط با آن حوزه جواب بدهند و هم جامعه آنها را به عنوان محقق آن عرصه میشناسد و حمایت میکند.
2. یک حوزه دانشی متولیانی دارد که در قالب نهاد علمی یا انجمن اجتماعی فعالیت میکنند؛ که از آن حوزه دانشی حفاظت و به رشد و توسعه آن حوزهی دانشی کمک میکند. این نهادها در دورههای مختلف تاریخی حیات بشر متفاوت بودهاند و امروزه این مهم بر عهده انجمنهای علمی است.
ما امروز در کشور انجمن علمی مطالعات امر خیر نداریم گرچه نهادهای خیریه در جامعه فعالیت دارند و فعالیت آنها هم کاملا مؤثر و پر دامنه است اما به نظر میرسد با شکلگیری انجمن علمی مطالعات امر خیر این شرایط پدید میآید.
3. ویژگی سوم، شکلگیری رشته علمی است. در واقع شکلگیری رشته علمی تا حد زیادی میتواند به دو ویژگی دیگر هم کمک کند یعنی وجه تحقیق را به طور جدی گسترش و اجتماع محققان را سامان میدهد. به طور کلی، به وجود آمدن رشته علمی خود میتواند منجر به دادن هویت خاص به افراد و ایجاد حس تعلق بین آنها میشود و از این طریق، رشته تحصیلی منجر به ایجاد اجتماعات علمی میشود.
بنابراین، به نظر میرسد ما وقتی صحبت از حوزههای دانشی میکنیم این را مفروض گرفتهایم که نیاز اجتماعی و عمل اجتماعی وجود دارد و این خود منجر به تولید میزانی از تجربه و تا حدی دانش شده است و حالا نیاز است تا برخی چیزها که همان سه زمینهی است ـ که به آن اشاره کردم ـ به آن اضافه شود.
با این وصف، باید بگویم که بر بنیاد یک عمل اجتماعی، اقدام به نظرورزی، کار پژوهشی و تولید دانش آغاز میشود و برای تقویت آن، ایجاد نهاد اجتماعی و تاسیس رشته به دنبال آن میآید. این چهار زمینه و پایهی اصلی یک حوزهی دانشی هستند، که در بحث مطالعات امر خیر نیز چنین است.
اکنون با عمل اجتماعی به طور گسترده مواجه هستیم و سه مورد دیگر در ظهور هستند و ما طی ده سال آینده شاهد شرایطی خواهیم بود که برای کسی دیگر این سؤال مطرح نخواهد شد که حتی مطالعات خیر چه زمانی شکل گرفته است؟
برای مطالعه :
غفلت پژوهشگران
در واقع باید اینطور بگویم که کمتر مورد عنایت قرار قرار گرفته است؛ که البته این همان سیر تکاملی تمام دانشهای بشری است. واقعیت آن است که تمام دانشهای بشری بر یک عمل اجتماعی مورد نیاز جامعه بنا شدهاند.
ما عمل اجتماعی خیر را در جامعه داریم، مردم از آن بهره میگیرند، مشارکت میکنند و در جامعه جریان دارد. حالا که یک عمل اجتماعی در حال انجام است، عدهای از متفکران و محققان از رشتههای مختلف از منظر رشته خود ممکن است علاقهمند شوند تا به بررسی یکی از ابعاد این عمل اجتماعی بپردازند.
مثلا وقتی که صحبت از خیِّریه و خیر و خَیرّی در جامعه میشود احتمالا ممکن است یک اقتصاددان که در عرصهی اقتصاد تأمل میکند با این پرسش مواجه شود که گردش مالی خیریه در یک منطقه یا یک کشور و یا کل جهان چه میزان است. وقتی با این سؤال مواجه میشود، شروع به جستجوی علمی و پردازش اطلاعات موجود میکند و از آنها یک تبیینی را بدست میآورد.
که این تبیین به ساخت نظریه در ارتباط با یک موضوع خاص مثلا عملکرد اقتصادی خیریه میشود که ممکن است یک نظریه معمول در تمام رشتههای مختلف شود.
فردی دیگر ممکن است در حوزه مدیریت این سؤال را بکند که مدیریت خیریهها به چه نحو است؟ همین سؤال ممکن است برای یک جغرافیدان از حیث آمایش سرزمینی به وجود بیاید و یا جامعهشناس و همین طور رشتههای مختلف ممکن است ورود پیدا کنند. وقتی که این رشتههای مختلف و پراکنده هستند، در نگاه فردی که به تمامیت خیر مینگرد این احساس پدید میآید که امر خیر مورد غفلت واقع شده است.
اما اگر همین تلاشهای پراکندهی فکری را ما در کنار هم بگذاریم بعد میبینیم که حجم عظیمی از دانش وجود داشته منتهی پراکنده بوده است.
1. اجتماع علمی
یکی از کارهایی که در هنگام شکلگیری یک حوزه دانشی رخ میدهد این است که افراد متخصص رشتههای متعدد به لحاظ تعلق موضوعی خاص، دور هم جمع می شوند و اجتماع علمی چندرشتهای را پدید میآورند. مثلا فرض کنید دانشمند مدیریت،دانشمند جغرافیا، دانشمند جامعهشناسی، دانشمند روانشناسی، پژوهشگر تعلیم و تربیت، پژوهشگر مدیریت و اقتصاد و غیر به جهت آن که در حوزه امر خیر کار میکنند، با یکدیگر مرتبط شوند، گفتگوی ماهانه تشکیل و اجتماع سالانهای تشکیل بدهند.
بعد میبینید که صدای آنها صدای خیلی رساتر و بلندتر و دانش آنها یک دانش عظیمتری خواهد شد. اگر ما همین مجموعه دانشی را کنار هم بگذاریم، میبینیم که خیلی هم دست خالی نیستیم و دست خالی نبودهایم. اصل موضوع بر میگردد به همین موضوع که عمل اجتماعی از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار میگیرد. منتهی خود این موضوع که چطور ممکن است عمل اجتماعی مورد توجه محققان قرار بگیرد، سازوکار پیچیدهای دارد.
یعنی توجه پژوهشگر به موضوع از سویی و درخواست عملکنندگان از سوی دیگر سبب تولید دانش میشود. چرا که گاهی اوقات عملگرها یعنی کسانی در عرصه عمل هستند، متقاضی توجه بیشتر پژوهشگران به عمل آنها میشوند. مثلا خیرین با این سوال مواجه میشوند که ما چگونه میتوانیم پدیده خیریه را بهتر مدیریت کنیم.
پس پای دانشمندان به این عرصه باز میشود. از سوی دیگر، مواقعی هست که خود متفکران متوجه یک زمینه اجتماعی میشوند. یعنی زمینهی اجتماعی در حال طی کردن راه خود است، پس متفکری توجهش جلب میشود که این زمینه چرا اینگونه عمل میکند و چگونه میتوان عمل آن را بهتر کرد.
در هر دو صورت تولید دانش به اصطلاح روشمند محقق میشود.
2. بینیازی عملکنندهها
اما چرا کمتر توجه شده است؟ احتمالا یکی از این دو گروه غفلت کردهاند. ممکن است عمل کنندهها، احساس بینیازی میکنند. یعنی نیازی نمیبینند که کسی در این زمینه به آنها چیزی بیاموزد. همچنین، ممکن است محققان موضوعات دیگر را دارای اولویت بیشتر از پدیده امر خیر میبینند.
البته هر دو مورد قابل دستکاری یا به اصطلاح، قابل تغییر است. یعنی هم عملکنندگان حوزه امر خیر کم کم متوجه خواهند شد و به اهمیت موضوع پژوهش پی خواهند برد و کم کم به استفاده از روشها، دانشها و امکانات جدید ترغیب میشوند و هم محققان حوزههای مختلف کم کم متوجه این پدیده عظیم و موثر در حیات بشر میشوند که نیازمند تحقیق و جستجوی علمی است.
البته راهکار سومی هم هست که اگر فرض کنیم عملگرها به این موضوع روی نیاورند و اگر فرض کنیم محققان هم به این موضوع اهمیت ندهند، آن وقت نهادهای اجتماعی میتوانند تلاش کنند این دو را (متولیان امر خیر و پژوهشگران) را متوجه یکدیگر کنند. آنچه امروز بنیاد خیریه راهبری آلاء در پی آن است، ایفای چنین نقشی است.
بیشتر بخوانید :
فعالیتهای خیریه مرتبط
اولا دانشهای خالص در دنیای امروز تقریبا رسمیتی ندارند. به عبارتی دیگر خالصسازی علوم که جزء آرزوهای بشر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود در شرایط امروز ناممکن است. به عبارت دیگر همه علوم، نیاز به یک علم دیگر یا به چند علم دیگر دارند؛ به ویژه این موضوع در عرصه عمل ظهور بیشتری دارد.
وقتی از علوم خالص صحبت میکنیم از یک حلقه یا یک هستهی اصلی فقط صحبت میکنیم که آن هسته اصلی در یک بطن فوقالعاده مبهمی ممکن است که جدای از علوم دیگر باشد. من میخواهم از تشبیه پیاز استفاده کنم. شما اگر لایه اول پیاز را ببرید احتمالا لایه دوم، سوم، چهارم، پنجم و آخریش را هم ببرید باز یک لایه است یعنی گویی هیچ هستهای در آن میان نیست که شما آنجا به هسته اصلی دست پیدا کنید.
در علوم هم همین وضعیت است و این لایهها در واقع کاملا با لایههای دیگر علم در هم آمیخته شدهاند تا جایی که ما هیچ هسته منفکی را به راحتی نمیتوانیم شناسایی کنیم. فقط ما میتوانیم در یک حدودی، در یک موضوعاتی و از یک منظری یک علم را تفکیک و بررسی کنیم.
از این جهت همه علوم میانرشتهای محسوب میشوند. اما در برخی از علوم، این موضوع شفافتر است. مطالعات خیر از جمله این موضوعات است که اصولا نیازمند بکارگیری علوم مختلف است و اصولا با بکارگیری علوم مختلف ظهور پیدا میکند و از این نظر مطالعات خیر یکی از حوزههای میان رشته ای تمام عیار محسوب میشود.
حوزه امر خیر به دلیل آنکه حوزه عمل است جنبههای مختلف آن را علوم انسانی مختلف میتوانند بررسی کنند و مخصوصا از این نظر تقریبا همه علوم انسانی و اجتماعی به نوعی درگیر موضوع هستند.
مثلا فلسفه، تاریخ، جغرافیا، روانشناسی، جامعهشناسی، تعلم و تربیت، برنامه ریزی، اقتصاد، حسابداری، حقوق، علوم اسلامی مثل فقه، علم سیاست و احتمالا علوم دیگر حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی در بحث مطالعات امر خیر صاحب نقش هستند.
آسیبهای بی توجهی به جریان روزمره فعالیتهای خیریه
راستش آسیب ناآگاهی یا کم آگاهی آنقدر زیاد است که نمیتوان حتی به خوبی آنها را تشریح کرد. یعنی اگر ما میگویم علوم مختلف ورود پیدا نکردهاند یا کم ورود پیدا کردهاند یعنی دانش به قدر کافی تولید نشده. وقتی دانش به قدر کافی تولید نشده و عمل به ناچار انجام میشود، یعنی عمل نامبتنی بر آگاهی و دور از تبیین علمی و آگاهانه است.
از این نظر، عمل، عمل نسنجیدهای است. احتمالا چنین عملی فاصلهاش با عمل عقلانی و علمی قابل توجه است. اگر چه خود عمل وقتی انجام میشود آثار مثبت و منفی را به دنبال دارد و حتما این آثار مثبت آنقدر چشمگیر هست که استمرار آن را الزامی و ضروری کنند و آنچه که ما اینجا میبینیم هم به این معنا نیست که اگر عمل خیر انجام شده هیچ خیری و دانشی حاصل نشده است.
قطعا وقتی عمل خیر انجام میشود تجربهای و دانشی تولید و مورد استفاده قرار میگیرد.
اما منظورم این است که اگر این امر که امروز انجام میشود، توأم شود با دانش سازمان یافته میتواند مفیدتر و مؤثرتر واقع شود. قطعا زمانی که هواپیما نبود مردم باز هم سفر میکردند ولی وقتی سفر را با دانش جدید امروز آمیختند، سفرها سریعتر، با سهولت و امنیت بیشتری انجام میشود.
قطعا خیریه در جهان امروز تا حد زیادی خود را به دانش نزدیک کرده و از دانش روز بهره میبرد اما اگر بهرهمندی از دانش امروز را بیشتر کند، قطعا دستاوردهای بیشتری را هم کسب خواهد کرد. اگر این موضوع را بومیتر ببینیم متوجه میشویم که این موضوع بیشتر در حوزه ایران وجود دارد که عمل خیر خیلی مورد توجه محققان قرار نگرفته است.
گرچه در ایران هم محققان پرتلاش و صاحب نامی هستند که در حوزه خیر تلاشهای جدی به عمل آورده و دستاوردهای ارزشمندی را ارائه کردهاند؛ اما همه گیر نشده است.
همایش ملی خیر ماندگار در پی ایجاد حساسیت برای این موضوع است. این فرصت را پدید میآورد تا پژوهشگران به ارائه آراء خود بپردازند، همدیگر را بشناسند، به نقادی و طرح مسالهها بپردازند و البته برای پژوهشهای بعدی با هم همکاری کنند.
حوزه متولی مشخص
آموزش امر خیر خیلی مورد عنایت قرار نگرفته است. ما نه تنها رشته مطالعات خیر نداریم که حتی آموزشهای پراکنده هم محدود و معدود بودهاند. به تشخیص شورای سیاستگذاری همایش، این همایش فرصتی را فراهم کرد که برای آموزش افرادی که در امر خیر فعالیت دارند، هم اقدام شود.
این فرصت ایجاد میشود تا در واقع ارتباط بین نظرورزان، پژوهشگران و متفکران با کسانی که دست اندکار، عمل کننده و خیِّر هستند، پدید آمده و از این طریق تجربههای دانشی به ویژه تجارب جهانی به عملکنندگان ایرانی منتقل شود.
نتایج همایش
اصل موضوع همایش برای این بود که نوعی حساسیت و توجه به مسئلهی ایجاد و بسترهای لازم برای تولید دانش سازمانیافته پدید آید و در عین حال نوعی آشنایی بین پژوهشگران این عرصه حاصل شود و تبادل نظر در میان آنان حاصل شود.
در واقع ایجاد فرصتی برای اجتماع عالمان در این عرصهی دانشی از اصلیترین اهداف این همایش است که به نظر ما در کوتاه مدت از طریق این همایش و استمرار آن به دست خواهد آمد و حساسیتها به این موضوع بیشتر خواهد شد و اجتماع عالمان را در این زمینه رقم خواهد زد. همچنین، نوعی یارگیری یا افزایش جمعیت محققان در این عرصه را هم مورد نظر است.
نوعی تبادل نظر بین خیران و محققان در اینجا صورت میگیرد و محققان با مسئلههای تازهای آشنا خواهند شد که در حوزهی خیر نیاز است که به آن مسئلهها بپردازند و فرصتی پدید میآید برای تحقیقات آینده و مخصوصا تحقیقات مبتنی بر مسئله. به نظر میآید که تحقیقات مسئله محور طی یکی دو سال آینده میتواند به حل برخی از مسائل واقعی خیرین و امر خیر در ایران کمک کنند.
این هم یکی از آثار بلندمدت این کار است. ما البته امیدوار هستیم با شکلگیری اجتماع عالمان این عرصه، دستاوردهای دیگری مثل تأسیس نهاد علمی و همینطور تأسیس رشتهی مطالعات خیر را هم بتوانیم دنبال کنیم.
آموزش نسلی نیکوکار
یکی از موارد اساسی، در واقع ایجاد زمینههای همین دغدغه است. در واقع باید بین کسانی که عمل میکنند با کسانی که فکر، تحقیق و نظر تولید میکنند ارتباط برقرار شود تا بتوانند هر دو از ثمرات آن بهرهمند شوند. یعنی این ارتباط و آگاهی هم برای محققان خیر دارد و هم برای عمل کنندگان. این آشنایی برای محققان زمینهای را ایجاد میکند تا آنها به مسئلههای واقعی بپردازند و برای خیران زمینهای را ایجاد میکند تا آنها از دستاوردهای فکری و دستاوردهای پژوهشی بتوانند بیشتر بهره بگیرند. این آشنایی بین خیران و عملکنندگان و پژوهشگران را ما خیر دوجانبه و خیر طرفینی قلمداد میکنیم.
هر ایرانی یک نیکوکار
امر خیر در ایران از یک طرف با واقعیتهایی مواجه است و از طرف دیگر میتواند وضعیت مطلوبی داشته باشد. واقعیت امر خیر این است که خیلی با مسئله فقر و غنا آمیخته شده و گویی که خیِّری یعنی ثروت داشتن و به فقرا هم کمک رساندن.
این موضوع پیامدهایی دارد؛ از جمله اینکه هر کس که میخواهد به خیِّری و خیر و کار خیر فکر کند گویی باید تلاش خود را صرف ثروتمند شدن کند تا بتواند کار خیر بکند. در حالی که ما میدانیم که نیکوکاری و خیر دارای زمینههای وسیعتری است.می توان گفت همه افراد، خیِّر هستند. اینکه بنیاد خیریه راهبری آلاء شعارش را هر ایرانی یک نیکو کار قرار داده، به نظر من نگاهش به همین مفهوم جدید خیر است.
یعنی فراتر رفتن از پیوند بین ثروت و خیرّی کردن. اینکه ما بتوانیم شرایطی را ایجاد کنیم که موضوعات متعددی که میتوانند زمینه ساز خیر باشند را شناسایی کنیم و آنها را در واقع ترویج و مردم را قانع کنیم به آنها روی بیاورند، یکی از آن کارهای اساسی است که فقط از طریق تلاشهای فکری و پژوهشی، حاصل میشود و از طریق آموزش و فرهنگسازی میتوان آن را در جامعه گسترش داد.
چنین نگاهی، از طریق پدید آمدن یک فرهنگ تازه امکانپذیر میشود. بنابراین روی آوردن به این موضوع فقط بازتولید فرهنگ کنونی نیست. روی آوردن به موضوع خیر فراتر رفتن از فرهنگ کنونی امر خیر و بازسازی و اصلاح و در واقع کمک به تحقق فرهنگ خیر بر اساس شرایط روز جهان و روز کشور خواهد بود.
دیدگاه خود را بنویسید