دو سند وقف نامه به سال 1280 ه ق از عبد الحسین تاجر زنجانی بزرگ خاندان خطیبی های زنجان

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۰۱ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مؤلف:پرستو قاسمی اندرود ==چکيده== پرستو قاسمي اندرود کارشناس ارشد باستا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف:پرستو قاسمی اندرود

چکيده

پرستو قاسمي اندرود کارشناس ارشد باستان شناسي گرايش اسلامي کارشناس کتيبه ها و متون اداره کل ميراث فرهنگي،صنايع دستي و گردشگري استان زنجان وقف، عملي حقوقي است که به موجب آن شخص، عين مالي را از مالکيت خود خارج کرده از هر گونه نقل و انتقال ارادي و قهري به طور کامل مصون نگاه مي دارد و منافع آن را در امور خيريه و خداپسند به طور کامل به جريان مي اندازد. مقاله حاضر در مورد دو سند وقفنامه به سال 1280 ه ق از عبدالحسين تاجر زنجاني بزرگ خاندان خطيبي هاي زنجان نگاشته شده است که ابتدا به تاريخچه خاندان خطيبي¬هاي زنجان، سپس به شخصيت اصلي سند، حاج عبدالحسين تاجر زنجاني که در زمان خود بزرگ خاندان خطيبي بوده و بعد از آن به بررسي دو سند وقف نامه از حاج عبدالحسين تاجر زنجاني خواهد پرداخت. کليد واژه: وقف نامه، حاج عبدالحسين تاجر زنجاني، خاندان خطيبي، زنجان

تاريخچه خاندان خطيبي هاي زنجان

يکي از خاندان هاي ديرين زنجان طايفه خطيبي ها هستند.بر اساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطيبي ها از تيره خالديان قريش که از بدو ورود اسلام وارد ايران شده اند و قرن هاي متمادي موطن اصلي آن ها شهرهاي نيشابور، مرو و شيراز بوده و از اوايل قرن پنجم به منطقه قزوين و زنجان نقل مکان مي کنند که در قرن هفتم از اين خاندان صدر الدين احمد ابن عبدالرزاق معروف به صدر جهان که چهار سال صدراعظم ايلخانيان بود و همچنين قطب الدين احمد ابن عبدالرزاق معروف به قطب جهان که قاضي القضات ممالک اسلامي بود برخاسته اند، که پس از تغيير و تحولات اجتماعي و سياسي باز هم از اين سلسله فردي به نام ميرزا عبدالحسين ملا باشي که در زمان شاه طهماسب دوم 1148- 1135آخرين ملاباشي شاهان صفوي بود و در سال1148ه ق در دشت مغان به امر نادر به علت اعتراض به اصلاحات مذهبي نادر و همچنين تغييرسلطنت از صفويه به افشاريه به دستور نادر شاه کشته شد و مرحوم آغا بزرگ تهراني درطبقات اعلام شيعه او را جزو شهداي قرن 12 هجري ذکر کرده است. پس از شهادت عبدالحسين ملاباشي به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشي مجدداً از اصفهان به موطن اصلي خود منطقه زنجان بازگشتند اولين فرد از اولاد ميرزا عبدالحسين ملاباشي که به زنجان آمده فردي به نام حاج ميرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانيه شده، سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان مي کنند و محل استقرار اوليه آنان در محله نصرالله خان در قسمت شمال شرقي مسجد و مدرسه نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتي از آن در خيابان فعلي زينبيه واقع شده است. حاج ميرزاعرب فرزندي به نام حاج جلال داشته که روستاي دهجلال خدابنده چون سهم الارث ايشان بوده، روستاي جديد التأسيس به نام او نامگذاري مي شود؛ چون حاج ميرزا عرب تعدادي از روستاهاي سلطانيه وخدابنده را خريداري کرده بود. حاج ميرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسير اصفهان به آسياي صغيرتجارت مي نموده. حاج جلال نيز فرزندي داشته به نام حاج ميرزا که در اسناد و نامه هاي موجودآن زمان به حاج ميرزاي زنجاني معروف بوده و حتما او نيز برادراني داشته که در حال حاضر از آن ها اطلاعي در دست نيست. حاج ميرزاي زنجاني که داراي پنج پسر به نام هاي حاج عبدالحسين، ميرزا ابراهيم خان مظفر الدوله، حاج زين العابدين، حاج مهديقلي و رضاقلي که هر کدام از اين فرزندان در حال حاضر نيزدر زنجان صاحب نسل مي باشند و در حال حاضر نوادگان حاج عبدالحسين و حاج مهديقلي مرحوم داراي نام خانوادگي خطيبي و فرزندان ميرزاابراهيم خان مظفر الدوله با نام خانوادگي مظفري و نوادگان رضاقلي مرحوم داراي نام خانوادگي خطيب لو هستند؛ ولي بر اساس نقل قول هاي متعدد، اين خانواده قبل از انتخاب نام خانوادگي رسمي در سال 1304همچنان عنوان خطيبي را داشته اند. علت اين بوده که از نسل صدر جهان،قطب جهان و صدر الصدور که در فصاحت و بلاغت سر آمد بودند واغلب خطبه خوان و مجالس درس وبحث آن هارونق داشته است. بخصوص شخصيت ميرزا عبدالحسين ملاباشي که ملاباشي صفويه بوده و بالاترين مقام روحاني صفويه بوده اند قطعاً تأثير گذار بوده است.) خطيبي، 1390: 79)

حاج عبدالحسين تاجرزنجاني

شخصيت اصلي سند، حاج عبدالحسين تاجر زنجاني است که ايشان حدود سال هاي 1215 ه ق در زنجان متولد شده و در زمان خود بزرگ خاندان خطيبي بوده است. شغل اصلي اش تجارت و همواره با اصفهان مراوده داشته و از قبل اين تجارت و ارثيه اي که از پدرش داشته در زنجان يکي ازرجال و اعيان طراز اول شهرمحسوب مي شد. در مجموع ايشان با توجه به موقعيت خود خادم به دين و ملت بوده و همواره در کارهاي عام المنفعه پيشقدم بوده است. بر اساس اسناد و مدارک موجود، ايشان باني و باعث اصلي آمدن و ماندن آخوند ملا علي قارپوز آبادي به زنجان بوده و سرمايه اصلي ساخت مسجد و مدرسه چهل ستون را ايشان تقبل نموده است و يکي از دختران آخوند را نيز به نام ام سلمه خانم براي پسرش حاج عبدالرسول تزويج مي نمايد. آخوند در قسمت آخر وصيت نامه خود درباره حاج عبدالحسين آورده است (اولاد خود را وصيت مي کنم که به سلوک با يکديگر و هر بزرگي کوچک خود را مراعات کند و هر کوچکي حرمت بزرگ را نگه دارد و همه را سپردم به خداوند رحمان و بعد از فضل او عاليشان المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسين را وصيت مي کنم که به قسمي که با من بود با ايشان هم باشند؛ زيرا که ايشان باني و باعث ماندن من در ولايت زنجان شدند. در خاطرات و بعضي از سفرنامه هاي دوره قاجار از حاج عبدالحسين به عنوان رجال و اعيان زنجان نامبرده شده است.سرانجام وي بعد از حدود 85 سال عمر با برکت در سال 1300 قمري دعوت حق را لبيک گفته و در محل قبرستان قديمي شهر که در نزديکي مقبره مجتهدي ها بود دفن مي شود (اکثربزرگان خاندان خطيبي هم عصر حاج عبدالحسين در آنجا مدفون هستند). بعد از متروکه شدن قبرستان در آن محل توسط دانش آموزان دختر در اوايل حکومت پهلوي درختکاري شده و به نام قيزلارباغي (باغ دختران) معروف مي شود. در روزنامه سفر آذربايجان که دافع الغرور نام گذاري شده، توسط عبدالعلي اديب الملک برادر محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در سال 1275 ه ق نکات جالبي در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتي از آن به معرفي معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته است که عيناً نقل مي شود. معارف و اعيان شهر عبارتند از: ميرزا ابراهيم خان سرتيپ که نصف املاک خمسه مال اوست، حاج شيخعلي تاجر، آقا کلبعلي، آقا نادعلي تاجر، حاجي عباسعلي، حاجي ابراهيم تاجر، حاجي اسدالله،آقا عبدالحسين،حاجي مهدي قلي، امير اصلان خان برادر حسينقلي خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسينقلي خان نواده ذوالفقارخان.اديب الملک که از 14 نفر به عنوان اعيان و رجال شهر نام برده، چهار نفر آن ها از خاندان خطيبي بوده است: 1. ميرزا ابراهيم خان سرتيپ که فرمانده افواج خمسه بوده و در زمان ناصرالدين شاه به مظفر الدوله ملقب گرديد؛ 2. حاجي عباسعلي برادر زاده حاج عبدالحسين نيز از تاجران معروف زنجان بوده؛ 3. حاج مهديقلي نيز برادر حاج عبدالحسين بوده است. (همان: 102)

مشخصات وقف نامه شماره 1:

اين سند دراندازه 26×41 سانتي متر در 23 سطر با قلم نستعليق به رنگ مشکي و قرمز نوشته شده است. در اين سند واقف يک دانگ از روستاي قياسيه را وقف بر تعزيه سيدالشهدا و کمک به طلاب علوم ديني نموده و توليت آن را به آخوند ملا علي قارپوزآبادي داده است. وقف نامه يک دانگ قريه قياسيه صرف تعزيه سيدالشهدا بازخواني وقف نامه شماره 1: 1. هوالله تعالي شأنه 2.سواد وقفنامچه يک دانگ از قريه قياسيه که از منافع نصفي به تعزيه سيدالشهدا و نصفي به طلاب علوم دينيه صرف شود از حاجي 3. عبدالحسين وصايه از برادرش حاجي بسم الله الرحمن الرحيم رضا قلي مرحوم که معمول به اينست تا حال که سنه 1209 4. بعدالحمد و الصلوه در حال تحرير که بيست و پنجم شهر ربيع الاول است هزار 5. و دويست و هشتاد هجري است علي هاجرهاالاف التحيه و الثناء سنه 1280 عاليشان زبده الاماثل و الاقران 6. سني القدر و الشأن آقاعبدالحسين خلف رضوان مکان الحاج ميرزاوصايه ثابته 7. از جانب برادر مرحوم مبرورخود حاجي رضا قلي وقف موبد شرعي و حبس مخلد اسلامي نمود

8. مساحت يک دانگ ازجمله شش دانگ قريه قياسيه را با کافه لوازمات و ضمايمات و توابعات  

9. من الاراضي المائيه و الديميه و التلال و الجبال والعيون و الانهار و الدهکده و المرابض و المراتع و المعالف 10. و المزارع المستقله التابعه باي اسم کانت سواء رقم ام لم يرقم بدون الاستثناء و من حيث الحدود 11. بينهما معلوم و مشخص است نصفي به تعزيه داري مظلوم آل عبا و خامس من اهل الکساء 12. جناب سيدالشهدا روحنافداه و نصفي به طلاب علوم دينيه و صيغه وقف به نحو مزبور جاري 13 شده يک دانگ وقف بر اين دو فقره شده نيم دانگ وقف جناب سيدالشهدا روح العالمين 14. له الفد و نيم دانگ را وقف بر طلاب علوم دينيه کرده و توليت اورا مفوض و مرجوع 15. کرد به جناب شريعت مدار قدوه الفقهاء واجل العلماء و الفضلاء العالم الرباني و الفاضل الصمدلي 16. الفقيه النشيه مجتهد العصر و الرباني الاخوندملاعلي سلمه الله تعالي مادام گونه حيال دام الله تعالي بقائه و بعد از آن 17. جناب مستطاب هر کس را وصي قرار بدهد و وصي خود را ايصا در وصيت ديگري قرار فرمايد 18. که وصي بعداز خود و وصي تعيين نمايد الي انقراض العالم اوصياء اتيه متولي مي باشند خدانکرده اوصيا منقرض 19. شوند با اعلم علماي بلاد ايران و کربلاونجف اشرف است خدانکرده بعد الانقراض با اعدل

20. اهل زنجان است و عاليشان آقا عبدالحسين اين وقف راحسب الوصيه از اخ مرحوم 21. مزبور خود کرده با اذن سرکار شريعت مدار آخوند معظم اليه سلمه الله تعالي چنانکه ساير وصاياي 22. مقرره مرحوم مسطور را به اذن و اطلاع سرکار ايشان کرده وقف صحيحاً و شرعياً 23. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين بيدلونه و کان ذلک في بيست و پنجم شهر ربيع المولود سنه 1280. هامش: - بسم الله الرحمن الرحيم نستعين فاواصله الاصيل سيان في 4 شهر شعبان سنه 1289 مهر مربع شکل با قلم ثلث، ورفعناه مکاناعليا - ذاواصله سبان، مهر بيضي شکل با قلم نستعليق، يوسف ايها الصديق - ذاواصله سبان،مهر مربع شکل با قلم ثلث، اسمعيل - حاجي ابوالحسن کاوندي، مهر بيضي شکل با قلم نستعليق، يا ابوالحسن - حاجي محمد علي زنجاني، مهر مربع شکل با قلم نسخ، العبد المذنب محمد علي. وقف نامه شماره 2: اين سند دراندازه 26×41 سانتي متر در 28 سطر با قلم نستعليق به رنگ مشکي و قرمز نوشته شده است.در اين سند حاج عبدالحسين تاجر زنجاني وقف 120 جلد کتاب خطي را به وصايه از جانب برادر مرحومش حاج رضا قلي وقف مسجد چهل ستون زنجان نموده و توليت آن را به آخوند ملا علي قارپوزآبادي مي دهد به شرط اين که کتب وقف شده از زنجان خارج نشود. سند وقف 120 جلد کتاب خطي به مسجد چهل ستون زنجان

بازخواني وقف نامه شماره2:

1. هوالله تعالي شأنه 2. سواد وقفنامچه کتب موقوفه خيرالحاج الحاج عبدالحسين وصايه از حاج رضاقلي که از 3. ثلث وي ابتياع نموده بر قابلين انتفاع از آن ها و عمل به وقفيت نيز شده سنه 1209(1290) 4. بسم الله الذي هوالسميع البصير و الوقف علي الضمائر و السرائر و الصلوه و السلام 5. علي سيد الانبياء و المرسلين محمد وآله الطيبين الطاهرين المعصومين عن الکبار و الصغائر بعد الحمد 6. و الصلوه منظور از انتظام و آرايش اين سطورشرعيه و مقصود از ارتسام و نگارش اين کلمات 7. مرضيه آنکه توفيقات وافره رباني و تأييدات منتطافره جناب اقدس سبحاني شامل حال 8. خير مآل عاليشان سعادت و صلاحيت عمده الاماثل و الاقران آقاعبدالحسين حفظه الله تعالي 9. ابن رضوان معان حاجي ميرزا طاب ثراه زنجاني که وصي ثابت الوصايه برادر مبرورو مرحوم خود حاجي رضا قلي 10. مي بود علي حسب الوصيه از ثلث مال مرحوم مرقوم صورت تفضيل کتب موقوفه از قرارتفضيل ذيل 11. شرح قاموس دوجلد، منهاج العارفين جلد، حق اليقين سه جلد، شرح لمعه سه جلد، فصول سه جلد، حاشيه شيخ محمدتقي سه جلد، رجال ابوعلي جلد، 12. معالم الاصول دو جلد، جواهرالکلام شش جلد،احقاق الحق دوجلد، قوانين چاپ سه جلد، مطول سه جلد، ضوابط دوجلد، مستند الشيعه دونسخه چهار جلد 13. صحاح اللغه دو جلد، شرح تحرير قوشجي دوجلد، شوارق دو جلد، ذکري دو جلد، شرح صحيفه دوجلد، جامع الشواهد سه جلد، مناهج الاصول دو جلد، تفسير بيضاوي دو جلد 14. جامع المصالحه دو نسخه چهار جلد، شرح ارشاد اردبيلي دو جلد، مسالک دو جلد، سماء العالم جلد، مقتدر البحار جلد، ديوان امير دو جلد، ترجمه نهج البلاغه دو جلد، تفسير صافي جلد 15. کشف الشام دونسخه چهار جلد، انوار الغانيه جلد، وسائل تمام سه جلد، مبسوط دو جلد، سرائر دو جلد، شرح کبير سه جلد، شرح سيد عليخان کبير جلد، اجتماع شيخ طبرسي جلد 16. عيون اخبارالرضا دو جلد، مدارک جلد، تذکره علاقه دو جلد، شرايع چهار جلد، قواعد شهه اول رحمه اله جلد، عوايدحاجي ملااحمد،لوءلوء البحرين جلد، فقه الرضا 17. معتبر دو جلد، غررودرر دو جلد، تصريح دوجلد، مغني اليل دو جلد، شرح رضي دو جلد، منظومه بحرالعلوم دو جلد، زمايه ابن اسير دو جلد، معراج السعاده جلد 18. حرره القلوب جلد، ابواب الحسان جلد، جامع المقدمات جلد،ملابوماتعلي جلد، حيوه القلوب جلددويم جلدي، عده الراعي سيوطي جلدي، مجمع البحرين چهار جلد، تفسير صافي جلد 19. کتب مفصله مسطوره در فوق راگرفته بر کافه مومنين و مسلمين از ذکور و اناث و کبير و صغير از علماء و طلاب 20. و غيره کساني که قابليت انتفاع از مطالعه و ملاحظه آن ها داشته باشند وقف موبد نمود و توليت آنها را 21. به جناب علاقه العلماء و المجتهدين افضل الفضلاء و المحققين قبله الانام و حجه الاسلام و المسلمين 22. سرکار شريعتمدار آخوندملا علي مجتهد سلمه الله تعالي ان شاء الله مفوض نمود بعداز وفات ايشان اطيال 23. عمره ان شاء الله تعالي با ولد اکبر ايشان از ذکور و هکذا ما تناسلوا و تعاقبووعلي تقدير الانقراض 24. خداي نخواسته بااعلم مجتهدين ايران و نجف اشرف و کربلاي معلي الي ان يرث الله 25. الارض و در ضمن العقد شرط شده که از بلده زنجان بيرون نبرند مگر به اذن متولي به هر جا که صلاح داند و احدي 26. در زنجان و جاي ديگر زياده ازشش ماه نگاه ندارندمگربه اذن جديد از سال کار متولي و ثواب بي حساب 27. آن را بروح پر فتوح موصي مزبور واگذار نمود و صيغه وقف به قرار مسطور جريان يافت و بعداز قبض و اقباض 28. عمد به مقتضاي وقف گرديد و کان تحرير ذالک في شهر جمادي الاولي من شهور المنتظم سنه 1280 هامش: - بسم الله الرحمن الرحيم نستعين فاواصله الاصيل سيان في 4 شهر شعبان سنه 1289 مهر مربع شکل با قلم ثلث، ورفعناه مکاناعليا - ذاواصله سبان، مهر بيضي شکل با قلم نستعليق، يوسف ايها الصديق - ذاواصله سبان،مهر مربع شکل با قلم ثلث، اسمعيل - حاجي ابوالحسن کاوندي، مهر بيضي شکل با قلم نستعليق، يا ابوالحسن - حاجي محمد علي زنجاني، مهر مربع شکل با قلم نسخ، العبد المذنب محمد علي جدول مهرهاي وقف نامه شماره 2و1:سجع مهرها در هر دو وقف نامه يکي است رديف تصويرمهر سجع مهر 1- ورفعناه مکانا عليا (مهر آخوند ملا علي قارپوزآبادي) 2- يوسف ايهاالصديق 3- يوسف اسمعيل 4- ياابوالحسن 5- العبدالمذنب محمد علي

واژه نامه دو سند وقف نامه:

1-قريه قياسيه: روستايي از توابع شهر سلطانيه زنجان 2-حاجي رضاقلي: برادر حاج عبدالحسين تاجر زنجاني 3-حاج عبدالحسين: واقف 4-آخوند ملا علي قارپوزآبادي: ايشان مرجع تقليد و روحاني با نفوذ زنجان در دوره مشروطه بودند.