ذکر
«ذكر»، یعنی یادكردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذكر. به عبارت دیگر، ذكر حالت روحی خاصی است كه انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار می دهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته می شود.
محتویات
معنای لغوی ذکر
ذکردر لغت به معناى اين است كه انسان چيزى را در خاطر خويش نگاه دارد و پيوسته به ياد آوَرَد. اين كلمه به معناى حفظ كردن نيز آمده است.
معنای اصطلاحی
معناى اصطلاحى ذكر، ياد كردن زبانى و قلبى خداوند به تکبیر، تسبیح، تحمید، تهلیل و حوقله است. ذكر از اصطلاحات اسلامى است كه بيشتر در مباحث اخلاقى مطرح است و پژوهشگران علوم دينى در دو عرصه اخلاق و عرفان بيشتر بدان پرداختهاند.ذکر اخلاقی، بر تهذیب نفس مبتنى است و ذکر عرفانی بر قرب خدا [۱] [۲]
اوصاف ذکر از منظر قرآن
قرآن كريم، ذكر را غايت نماز دانسته است. [۳] و فرموده است كه شرط آنكه خداوند، بندگانش را ياد كند، اين است كه آنان او را ياد كنند. [۴] . همچنين، ذكر را از صفات خردمندان شمرده [۵] و مايه آرامش دلها [۶] و رويگردانى از آن را موجب سختى و تنگى معيشت دانسته است. [۷] . در وصف بندگان نيك خدا فرموده است: «آنان مردانىاند كه داد و ستد و خريد و فروش از ياد خدا بازشان نمىدارد.» [۸] . قرآن فرمان مىدهد كه مسلمانان همواره به ياد خدا و نعمتهای الهی باشند. [۹] . و از انسانها خواسته است كه در مصیبتها و گرفتارى ها، دل خويش را به ياد پروردگار نيرو بخشند. [۱۰] . و يكى از ويژگىهاى منافقان را آن دانسته است كه از ياد خدا غافلاند و اگر او را ياد كنند، از روى خودنمايى است. [۱۱] . قرآن از پیامبران الهى خواسته است تا خدا را ياد كنند و نعمتهايش را به فراموشى نسپارند و اين را مايه قرب آنان به پروردگار دانسته است. [۱۲] . همچنين اقوامى همانند بنىاسرائيل را چون خدارا فراموش كردهاند، به سختى نكوهيده است [۱۳] .
اقسام ذكر
ذكر را به اعتبارات گوناگون داراى اقسامى متعدّد دانستهاند؛ همانند ذکر قلبی و زبانى، ذكر نامهاى خدا و صفات الهی، مدح و ثناى بارى تعالى و توحید و تنزيه او و ياد نعمتهاى دنيوى و اخروى و رحمانيّت و رحيميّت خداوند. ذكر قلبى را ذكر خفى نيز گويند. [۱۴] [۱۵] [۱۶]
حقيقت ذكر
ذكر را وسيله ارتباط با خدا دانستهاند و نشانه آن، نسيان غير است . [۱۷] از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل است كه «هر كس خداى را اطاعت كند، ذاكر است هر چند نماز، فراوان نگزارد و قرآن، بسيار نخواند.» [۱۸] امام علی علیه السلام در روايتى، ذكر را دو گونه شمرده است: يكى ذکر خدا هنگام مواجهه با سختى و دشوارى و دوم، هنگام وسوسه گناه و از ميان اين دو، نخستين گونه برتر است [۱۹] . از روايات بر مى آيد كه مهمترين نشانه ذكر راستين اين است كه آدمى خدا را فرمان بَرَد و از گناهان دورى كند. [۲۰] .
فضايل و فوايد ذكر
از راههاى پرورش ایمان، ذكر است. ذكرهاى زبانى، وجود و حضور خداوند را به انسان تلقين مىكند و ضمير او را دگرگون مىسازد و سرانجام به ذکر قلبی مىانجامد. از ديگر فوايد ذكر زبانى اين است كه زبان آدمى به خير خوى مىكند و به طاعت الهى مشغول مى گردد. [۲۱] [۲۲] مهمترين فايده ذكر، تقرّب به خدا است كه غايت همه عبادات است. [۲۳] . ذكر خدا، وسrefوسه هاى شيطانى را از ميان مى برد [۲۴] ثواب و اجر اخروى مى آورد به ويژه براى بندگانى كه به امور دنيوى نيز مشغولاند. [۲۵] ، مايه وقار و هيبت و شوكت است، احساس پوچى و بيهودگى را مىزدايد، در زندگى مادّى انسان نيز داراى اثر است. [۲۶] و راه تربيت اخلاقى را هموار مىسازد و اين بدان سبب است كه غفلت و فراموشى خدا از مهمترين علل گناهكارى و بزهكارى است.
منبع
فرهنگ شیعه، ص۲۶۶.