ربا

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

معامله دو کالای همجنس با زیادی دریک طرف یا قرض دادن به شرط زیادی را ربا می گویند که از آن در باب تجارت سخن گفته‌اند. در انتهای مقاله( بعد از منبع ) لینکی قرار داده شده که می توانید مقالات مرتبط با موضوع ربا را مطالعه بکنید.

ربا در لغت

ربا در لغت به معنای زیادی می‌باشد.

ربا در شرع

ربا درشرع عبارت است از زیادی یکی از دو کالای همجنس که هر دو پیمانه‌ای یا وزنی‌اند بر دیگری در معامله ، یا قرض دادن مالی به شرط زیادی. [۱]

اقوال در تعریف ربا

برخی، ربا را این گونه تعریف کرده‌اند: بیع یا معاوضه یکی از دو عوض همجنس پیمانه‌ای یا وزنی در برابر دیگری با زیادی یکی از آن دو، یا قرض دادن به شرط زیادی. [۲] [۳]

مصادیق ربا

با توجه به تعریف یاد شده، ربا در شرع مقدّس دو مصداق دارد: یکی معامله دو کالای همجنس با زیادی در یک طرف و دیگری قرض دادن به شرط زیادی. از اوّلی به ربای معاملی و از دومی به ربای قرضی تعبیر می‌کنند.

حکم ربا در قرآن

ربا به نص قرآن کریم، حرام و رباخواری اعلان جنگ با خدا و رسولش شمرده شده است. [۴]

حکم ربا در روایات

در روایات نیز در ردیف بزرگ‌ترینگناهان کبیره شمرده شده است. [۵] حرمت ربا ضروری دین است؛ از این رو، انکار حرمت آن موجب ارتداد است. [۶] در حرمت ربا فرقی بین گرفتن و دادن آن نیست؛ چنان که نوشتن قرارداد معامله ربوی و گواهی دادن بر آن نیز حرام است. [۷]

اقسام ربا

ربا دو قسم است: ربای معاملی و ربای قرضی. [۸]

ربای معاملی

این گونه ربا یا در معامله نقدین، یعنی درهم در برابر درهم یا دینار در برابر دینار تحقق می‌یابد یا در اجناس غیر نقدین .

ربای معاملی در نقدین

هرگونه زیادی در معامله نقدین ربا و حرام است؛ چنان که معامله نقدین بدون زیادی یکی بر دیگری به صورت نسیه نیز ربا محسوب می‌گردد.

شرط تحقق ربای معاملی در اجناس غیر نقدین

ربای معاملی در اجناس غیر نقدین با دو شرط تحقق می‌یابد: ۱. هر دو عوض از یک جنس باشند. معیار همجنس بودن، صدق یک اسم بر هر دو است، مانندگندممرغوب و نامرغوب که هر دو را گندم می‌گویند. [۹] بنابر مشهور،گندم و جو در حکم ربا یک جنس به شمار می‌روند؛ [۱۰] چنان که به نظر مشهور، در حکم یاد شده هر فرآورده‌ای با اصل خود یک جنس محسوب می‌شوند، مانند پنیر و شیر ؛ همچنین است دو فرآورده از یک اصل، مانند پنیر و ماست فراهم آمده از شیر؛ [۱۱] [۱۲] لیکن اگر اصل مختلف باشد، دو جنس شمرده می‌شوند، هرچند بر آنها به اشتراکلفظی یک اسم صادق باشد، مانند گوشت گاو وگوشت گوسفند یاکبوتر و گنجشک که در مثال اول عنوان گوشت و در دوم عنوان پرنده بر هر دو صادق است. [۱۳] ۲. دو عوض، پیمانه‌ای یا وزنی معامله شوند. بنابر مشهور، ربا در معامله اجناس غیر پیمانه‌ای و وزنی- مانند اجناسی که با شمارش یا متر و یا مشاهده معامله می‌گردند- جریان ندارد.

معیار در پیمانه ای یا وزنی بودن جنس

معیار در پیمانه‌ای یا وزنی بودن جنس چیست؟ آیا عادت شرع است؛ به این معنا که آنچه در عصر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله پیمانه‌ای یا وزنی معامله می‌شد، محکوم به پیمانه‌ای یا وزنی است، هرچند در دوران بعد در آن تغییر حاصل شده باشد؛ و آنچه در آن عصر پیمانه‌ای یا وزنی نبوده، محکوم به عدم آن است؛ هرچند در دوران بعد پیمانه‌ای یا وزنی شده باشد؟ یا اینکه ملاک عرف جامعه است؛ به این معنا که آنچه نزد مردم پیمانه‌ای یا وزنی معامله می‌شود، محکوم به آن است؟ مسئله اختلافی است. [۱۴] [۱۵] بر قول نخست ادعای اجماع شده است. بنابر این قول، چنانچه پیمانه‌ای یا وزنی بودن جنسی در آن عصر معلوم نباشد، به عرف جامعه رجوع می‌شود و در صورت یکسان نبودن عرف جامعه، بنابر نظر مشهورمتأخران ، هر شهری حکم خود را دارد. از برخی، قول به ترجیح جانب حرمت و جریان حکم ربا در همه شهرها و از بعضی دیگر ترجیح جانب اغلب و در صورت تساوی، ترجیح جانب حرمت نقل شده است. [۱۶] اجناس در پیمانه‌ای یا وزنی بودن از اصل خود تبعیت نمی‌کنند. بنابر این، در جنس غیر وزنی و پیمانه‌ای مانند پارچه- که متری معامله می‌شود- ربا جریان ندارد؛ هرچند اصل آن، یعنی پنبه یا نخ، وزنی معامله شود. [۱۷] [۱۸]

احکام ربای معاملی

در اینکه ربای معاملی بهبیع اختصاص دارد یا شامل هر نوعمعاوضه معاملی، مانند صلح می‌شود، اختلاف است. مشهور قول دوم است. [۱۹] [۲۰] معامله نقدین به نسیه ، حتّی بدون فزونی یکی بر دیگری جایز نیست، لیکن اگر یکی از دو عوض، نقدین و دیگری غیر آن باشد، معامله آن دو به نسیه جایز است، چه با فزونی یکی بر دیگری و یا بدون آن. معامله دو همجنس پیمانه‌ای یا وزنی به نسیه بدون زیادی یکی بر دیگری جایز نیست؛ لیکن بنابر مشهور، معامله دو ناهمجنس به نسیه با زیادی یکی بر دیگری جایز است. [۲۱] در اینکه در معامله ربوی، تنها زیادی دریافتی، فاسد و باطل است یا علاوه بر آن، اصل معامله نیز مطلقا باطل می‌گردد، خواه زیادی به عنوان جزء معامله باشد یا شرط آن، و یا اینکه در صورت جزء معامله بودن، موجب فساد آن خواهد شد، اختلاف است. قول دوم به ظاهر کلمات فقها نسبت داده شده است. [۲۲] [۲۳] [۲۴] بنابر قول به عدم بطلان معامله، تنها بازگرداندن زیادی دریافتی به مالک آن واجب است؛ لیکن بنابر قول به بطلان معامله، در اینکه باید هم زیاده و هم اصل را به مالکش برگرداند یا تنها زیاده را، مسئله محل بحث است. بر قول دوم ادعای اجماع شده است. [۲۵] [۲۶] البته در صورت جهل به حرمت ربا، آیا بازگرداندن زیادی واجب است یا نه؟ معروف بین متأخران وجوب آن است؛ لیکن برخی در فرض توبه شخص پس از علم به حرمت ربا، بازگرداندن زیادی را واجب ندانسته‌اند. [۲۷]

ربای قرضی

تحقق ربای قرضی به این است که در قرض به نفعوام دهنده شرط زیاده بر مقدار وام شود؛ خواه هنگام قرض دادن به آن تصریح گردد یا قرض بر آن بنا نهاده شود. در تحقق ربای قرضی فرق نمی‌کند مال قرض داده شده پیمانه‌ای باشد یا وزنی یا غیر آن. [۲۸] در اینکه با شرط زیاده، قرض ربویباطل می‌شود یا تنها مقدار زیادی که شرط شده، اختلاف است. قول اول مشهور است. [۲۹] آنچه درباره بازگرداندن زیادی یا اصل و زیادی و نیزتفصیل بین علم به حرمت و جهل به آن در معامله ربوی مطرح شد، در ربای قرضی نیز جاری است. [۳۰] بر قرض گیرنده دادن زیاده از آنچه قرض گرفته- در صورتی که شرط نشده باشد- مستحب است. [۳۱]

احکام ربا

زیادی‌ای که در معامله یا قرض ربوی شرط می‌شود یا عین است یا منفعت ، مانند سکونت درخانه ‌ای یا عملی که مالیت دارد، مانند دوختن‌ لباس یا چیزی که در آن منفعت است، مانند شرط مصالحه یابیع محابات و یا چیزی که در آن غرض عقلایی وجود دارد، مانند شرط نظافت مسجد . شرط زیادی عینی یا حکمی که مالیت دارد، مانند قسم دوم و سوم موجب تحقق ربا می‌شود. در تحقق ربا با شرط زیادی حکمی که مالیت ندارد، اختلاف است؛ چنان که در ثبوت ربا در شرط زیادی حکمی که از ناحیه اجل قرار دادن برای یکی از دو عوض در بیع نسیه حاصل می‌شود، اختلاف است؛ هرچند مشهور قائل به تحقق ربا با آن هستند. [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] پولهایی که امروزه در بازار جریان دارد از جنس نقدین به شمار نمی‌روند؛ از این رو، ربا در آنها جریان ندارد.

مستثنیات ربا

از حرمت ربا؛ خواه معاملی یا قرضی، اشخاص زیر استثنا شده‌اند و حکم ربا بین آنان جاری نمی‌شود: پدر و فرزند ؛ مولا و برده ؛ زوج و زوجه ؛ اعم از زوجه دائم و موقّت بنابر قول اکثر، بلکه مشهور. [۳۸] [۳۹] همچنین گرفتن ربا از کافر حربی جایز است؛ لیکن دادن ربا به او برایمسلمان حرام است. بنابر قول مشهور، ربا گرفتن از کافر ذمی حرام است. [۴۰] برخی گفته‌اند: ممکن است مراد از نفی ربا بینمسلمان و کافر حربی این باشد که مال کافر حربی غنیمت مسلمانان به شمار می‌رود؛ از این رو، گرفتن آن از هر راه ممکن برای مسلمان جایز است، نه نفی آن از سنخ نفی ربا بین پدر و فرزند. [۴۱]

راههای فرار از ربا

فقه ا برای فرار از ربا راههایی ذکر کرده‌اند که برخی از آنها عبارتند از: ۱. فروختنکالا به طرف مقابل در برابر کالا یی از جنس دیگر؛ سپس خریدن کالای طرف مقابل به بهای دریافتی در معامله نخست. برای مثال کسی که می‌خواهد یک کیلوگندم را در برابر دو کیلو جو به دیگری بفروشد برای فرار از ربا یک کیلو گندم را در برابر یک کیلو برنج به او می‌فروشد و سپس دو کیلو جو را از وی به یک کیلو برنج می‌خرد. ۲. دو جنس را بدون زیادی با هم معامله می‌کنند؛ لیکن طرف مقابل، مقدار زیادی را به طرف دیگر می‌بخشد، بدون آنکه بخشیدن شرط شده باشد. ۳. هر یک از دو طرف جنس خود را به دیگری قرض می‌دهد و سپس ذمه او را ابراء می‌کند، بدون آنکه ابراء در قرض شرط شده باشد. [۴۲] [۴۳] [۴۴] برخی معاصران راههای فرار از ربا را نپذیرفته و کاربرد آنها را تنها در معامله دو همجنسی که در بازار دارای دو قیمت متفاوت هستند، مانند گندم مرغوب و نامرغوب، جایز دانسته‌اند. [۴۵]

مقالات مرتبط

۱. ربا (اقسام) ۲. مبحث ربا در سایت حوزه ۳. ربا از گناهان کبیره و استثنا ناپذیر است ۴. نظریه های بهره و ربا

منبع

فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۴۸-۵۳.

پانویس

  1. جامع المقاصد، ج۴، ص۲۶۵.
  2. مسالک الافهام، ج۳، ص۳۱۶.
  3. التنقیح الرائع، ج۲، ص۸۵- ۸۶.
  4. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.
  5. وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۱۷-۱۲۴.
  6. تذکرة الفقهاء، ج۱۰، ص۱۳۳.
  7. تکملة العروة، ج۱، ص۳.
  8. کتاب البیع(الخمینی)، ج۲، ص۴۰۹.
  9. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۳۸.
  10. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴۴.
  11. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴۷.
  12. تکملةالعروة، ج۱، ص۲۸.
  13. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۵۵.
  14. تکملة العروة، ج۱، ص۳۲.
  15. مهذب الأحکام، ج۱۷، ص۳۱۶.
  16. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۶۲-۳۶۶.
  17. مهذب الأحکام، ج۱۷، ص۳۱۷.
  18. وسیلة النجاة، ص۳۶۳.
  19. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۳۶-۳۳۸.
  20. تکملة العروة، ج۱، ص۸-۹.
  21. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴۰-۳۴۴.
  22. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
  23. تکملة العروة، ج۱، ص۵-۶.
  24. مهذب‌الأحکام، ج۱۷، ص۲۹۹-۳۰۰.
  25. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۹۷.
  26. تکملة العروة، ج۱، ص۱۲.
  27. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۹۸.
  28. جواهر الکلامف ج۲۵، ص۵-۷.
  29. تکملة العروة، ج۱، ص۱۲.
  30. تکملة العروة، ج۱، ص۱۲.
  31. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۶۵۴.
  32. ریاض المسائل، ج۸، ص۳۳۴.
  33. المناهل، ص۴.
  34. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴۰.
  35. جواهر الکلام، ج۲۵، ص۱۱.
  36. تکملة العروة، ج۱، ص۵.
  37. حاشیة المکاسب (یزدی)، ج۲، ص۸۴-۸۵.
  38. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۷۸-۳۸۲.
  39. تکملة العروة، ج۱، ص۴۵-۴۶.
  40. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۸۲-۳۸۳.
  41. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۸۳-۳۸۴.
  42. نهایة الاحکام، ج۲،‌ص۵۵۳.
  43. حدائق الناضرة، ج۱۹، ص۲۶۹.
  44. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۹۶.
  45. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۵۳۸-۵۳۹.