سرمقاله (90)
مؤلف:علی محمدی نماینده ولی فقیه وسرپرست سازمان اوقاف وامور خیریه
سرمقاله
باسمه تعالي با پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، نفوذ سياسي و رسمي آمريکا در ايران خاتمه پيدا کرد، اما رژيم ايالات متحده همواره بهدنبال نفوذ در ايران و باز کردن جاي پاي خود در کشور بوده است که اين نقشه، از ابتداي پيروزي انقلاب تاکنون تا حد مقدور ادامه يافته است. بهدليل تغيير حکومت مستبد شاهنشاهي و استقرار نظام مردمي و انقلابي در ايران و پس از اعلام قطع رابطه سياسي آمريکا با ايران در فروردين 59، و نيز بهدليل ايستادگي و قاطعيت امام راحل و قاطبه مسئولان در برابر استکبار جهاني بهويژه آمريکا، اين کشور دستاويز رسمي براي نفوذ در ايران نداشت. لذا تنها چاره و راهي که ميتوانست استفاده شود، تمسک به نيروهاي داخلي متمايل به غرب و طرفدار منافع آمريکا بود که بعضاً در بدنه حاکميت هم حضور داشته و مسئوليتهايي را بهعهده داشتند. تصميم چند سال اخير نظام براي مذاکرات هستهاي و نشستن نمايندگان ايران و آمريکا در پاي ميز مذاکره، فرصت مناسبي فراهم آورد تا آمريکا با همکاري نيروهاي داخلي همسو با خود چنين وانمود کند که انقلاب اسلامي ايران تسليم نظام سلطه شده و پس از اصرار چندين ساله بر عدم مذاکره، حاضر به مذاکره با قدرتهاي جهاني شده است. البته تأکيد چندباره رهبر معظم انقلاب بر محدود بودن اين مذاکرات در سطحي ديپلماتيک (وزراي خارجه) و در موضوعي خاص و فني (ابعاد غنيسازي هستهاي و رفع تحريمها) راه را بر اين تلقي بست که مذاکرات جنبه ايدئولوژيک و اعتقادي دارد و به اصول و مباني انقلاب برميگردد. اما پس از حصول توافقي ميان وزراي خارجه ايران و گروه 5+1 که هنوز به توافقنامه تبديل نشده و آينده آن مشخص نيست، مجدداً تلاشها و حرف و حديثها شدت گرفت و برخي از گروههاي سياسي و رسانههاي وابسته با آنها ميکوشند اين توافق را آشتي ايدئولوژيک - يا در واقع تسليم ايدئولوژيک - نظام جمهوري اسلامي با آمريکاي سلطهگر و استکباري وانمود کنند و با بزک کردن چهره خبيث و جنايتکار آمريکا، راه ورود و نفوذ او را به کشور هموار کنند. بيانات حکيمانه رهبر معظم انقلاب بعد از توافق هستهاي، نشاندهنده اين است که ايشان بر روي چند موضوع تمرکز ويژهاي داشتهاند: نخست مسئله انذار از ايجاد دودستگي توسط غرب در جامعه و دوم انذار نسبت به تلاش غرب به رهبري آمريکا براي نفوذ به فضاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي در کشور. رهبر معظم انقلاب اسلامي با اشاره به نيت شوم دشمنان سلطهگر براي بازگشت و نفوذ در ايران اسلامي فرمودند: «نقشه دوم دشمن نفوذ است. ميخواهند در کشورهاي اسلامي و در کشورهاي اين منطقه، يک نفوذي به وجود بياورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمريکا آبروي گذشته را در اين منطقه ندارد. ميخواهند اين را بازسازي کنند. در کشور ما هم قصدشان همين است. در ايران هم نيت شان اين است. آنها به خيال خودشان، در اين جريان مذاکرات هستهاي - اين توافقي که حالا نه در اينجا هنوز تکليفش معلوم است، نه در آمريکا؛ هم اينجا معلوم نيست که رد بشود يا قبول، هم آنجا معلوم نيست که رد بشود يا قبول- نيت آنها اين بود که از اين مذاکرات و از اين توافق، وسيلهاي پيدا کنند براي نفوذ در داخل کشور. ما اين راه را بستيم و اين راه را بهطور قاطع خواهيم بست. نه نفوذ اقتصادي آمريکاييها را در کشورمان اجازه خواهيم داد، نه نفوذ سياسي آنها را، نه حضور سياسي آنها را، نه نفوذ فرهنگي آنها را. با همه توان - که اين توان هم بحمدالله امروز توان زيادي است - مقابله خواهيم کرد. اجازه نخواهيم داد.» [۱] در ماههاي اخير، عدهاي از تغييرات فرهنگي در فضايي که نام پساتوافق بر آن نهادهاند سخن به ميان ميآورند و حتي معتقدند دستاوردهاي فرهنگي توافق هستهاي - حتي اگر اين توافق به تصويب هم نرسد - بيشتر از تأثيرات اقتصادي و سياسي آن است و حتي نفس مذاکره هم نشان از آن دارد که راه براي آشتي با آمريکا باز است و ميتوان به روزي فکر کرد که سفارت آمريکا در ايران نيز بازگشايي شود. رسانههايي نيز اين سخنان را با آبوتاب و تيترهاي درشت نقل کردند و از آن استقبال نمودند تا فضاي ذهني و فرهنگي جامعه و افکار عمومي را چنين سازماندهي و جهتدهي کنند که مديران عالي جمهوري اسلامي از شعارهاي خود دست کشيده و با نظام حاکم بر جهان کنار آمدهاند. در بيرون از مرزهاي کشور هم رسانههاي وابسته به دستگاه استکبار در اين تنور ميدميدند تا بر افکار مردم ايران تأثير بيشتري بگذارند. بعد از ايجاد اين فضاي رسانهاي، رهبر معظم انقلاب درباره اين شيطنتها هشدار دادند و فرمودند: «امروز کشور به شناخت دشمن [نياز دارد]. دشمن را بشناسيم؛ دشمنان جهاني که خودشان را بهوسيله انواع و اقسام اقلام آرايشيِ رسانهاي و تبليغاتي بزک ميکنند و در مقابل چشم قرار ميدهند، بشناسيم؛ آمريکا را بشناسيم. ...آن کساني که امروز سعي ميکنند از اين هيولا - که سياستهاي آمريکايي و سياستهاي بعضي از دنبالهروان آمريکاست - يک چهره موجهي معرفي کنند، اينها دارند خيانت ميکنند؛ اينها دارند جنايت ميکنند. اين کساني که اين حقيقت روشن را کتمان ميکنند، اين دشمني خباثتآلود را در زير پردههاي توجيه ميپوشانند، اينها دارند خيانت ميکنند به اين ملت. کشور ما و ملت ما احتياج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمني را بفهمد.» [۲] همانگونه که ذکر شد جرياني که ميکوشد راه را براي بازگشت آمريکا به کشور باز کند، از ابتداي انقلاب فعال بوده و مخصوص دوره اخير نيست. بيانات رهبر فرزانه انقلاب در اين خصوص را ميتوان در مقاطع زماني مختلف مشاهده کرد. چنانچه معظم له دو سال قبل نيز فرمودند: «يک عده سعي نکنند چهره آمريکا را بزک کنند، آرايش کنند، زشتيها و وحشتآفرينيها و خشونتها را از چهره آمريکا بزدايند در مقابل ملت ما، بهعنوان يک دولت علاقهمند، انساندوست معرفي کنند. ...چطور ميشود اين چهره را با بزک و آرايش تغيير داد در مقابل چشم ملت ايران؟» [۳] با نظر به اين هشدارها، بهروشني ميتوان اهميت نفوذ فرهنگي استکبار و نيز خطير بودن فرهنگسازي در خصوص نفوذ استکبار در کشور و عبور از مرزهاي اعتقادي و مباني فکري و ارزشي نظام اسلامي را درک کرد و ضرورت جلوگيري از اين فضاسازي رسانهاي را فهميد. در نهايت ميتوان گفت اکنون نظام سلطه با تمام قوا «پشت دروازههاي نظام اسلامي» به کمين نشسته است و مترصد فرصتي است تا از فضاي دوره پسابرجام حداکثر استفاده را نموده و به جامعه و کشور ما نفوذ کند. اين رخنه تمامعيار است و در ابعاد نفوذ فرهنگي، اقتصادي و سياسي توسط جبهه استکبار به سردمداري آمريکا برنامهريزي شده است که کوچکترين غفلت مسئولين از نقشه دشمن، ميتواند لطمات جبرانناپذيري را بههمراه داشته باشد. در چنين شرايطي، حفظ انسجام ملي و روشنگري درباره سناريوي شوم دشمن ميتواند در آشفته کردن اين کابوس آمريکايي مؤثر واقع شود. والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته