خداوند سبحان در آیۀ 92 سورۀ مبارکۀ آل‌عمران می‎فرماید: «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا ازآنچه دوست دارید انفاق کنید، و از هر چه انفاق کنید قطعاً خدا بدان آگاه است». مقاتل بن سلیمان از قدمای مفسران قرآن کریم در تفسیر این آیه، موضوع انفاق را صدقه دانسته است. 

در «جامع البیان» طبری نیز به این مطلب اشاره شده است. در برخی از تفاسیر هم آمده است پس از نزول آیۀ مذکور، جمع کثیری از اصحاب رسول خدا (ص)، اموال محبوب خویش را صدقه دادند. برای نمونه وفق یک روایت مشهور در نزد فریقین، یکی از صحابۀ رسول‎ الله (ص) به نام ابو طلحه انصاری، مالک نخلستان چشم‎‌نواز، زبانزد و ارزشمندی بود که همواره نبی مکرم اسلام (ص) از چشمۀ گوارای جاری در آن می‌نوشید و وضو می‎‌ساخت.

همچنین این ملک قیمتی عواید هنگفتی را نصیب ابو طلحه می‎‌کرد. باری باوجوداین، پس از نزول آیۀ «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون»، این صحابی نزد حضرت محمّد (ص) مشرف گشت و گفت: آگاهید که نخلستانم محبوب‎ترین اموال من است، آهنگ تصدق  و به قولی انفاق آن را دارم تا در روزی که هیچ‌کس مالک چیزی نیست توشۀ من باشد، حال دربارۀ آنچه امر می‎کنید؟ 

پیامبر اکرم (ص) در پاسخ به وی دو بار فرمود: آفرین بر تو. سپس افزود: صلاح را در آن می‎بینم که ملک را به بستگان نیازمند خود بدهی. ابو طلحه به پیشنهاد سید‌المرسلین (ص) عمل کرد و مایملکش را میان اقارب خویش تقسیم نمود.

به هر روی ماوردی معتقد است مفعول «حتی تنفقوا» در آیۀ یادشده می‎تواند «صدقات واجب»، «جمیع صدقات اعم از واجب و مستحب» یا «صدقه و غیر آن در کلیۀ راه‎‌های خیر» باشد؛ در عین حال مشارالیه می‎‌گوید بعضی مورد اول را مقصود آیۀ شریفه می‎دانند. مصداق بارز صدقات واجب، زکات است؛ ازاین‌رو برخی بیان داشته‎‌اند: به نیکوکاری نمی‎‌رسید مگر آن‌که زکات بپردازید. 

در همین راستا علی بن ابراهیم قمی از روات بزرگ شیعه در قرن سوم هجری، آیۀ 92 سورۀ آل‌عمران را چنین معنی کرده است: «أن لن تنالوا الثواب حتّی تردوا علی آل محمّد حقهم من الخمس و الأنفال و الفیء». در مقابل عده‎ای باور دارند به دلیل عام بودن آیه، مورد سوم، مقصود آن است.
به نظر می‎رسد قول گروه اخیر از قوت بیشتری برخوردار است، زیرا همان‌گونه که قاضی ابوبکر بن عربی اشاره نموده، آیۀ 92 سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، عام است و انحصار آن به صدقات واجب نظیر زکات مال، خلاف ظاهر است. 

ثانیاً در شب ازدواج حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله علیها، سائلی از ایشان لباس مندرسی را طلب نمود. صدیقۀ کبری سلام‌الله علیها به یاد آیۀ «لن تنالوا البرّ» افتاد و جامۀ عروسی خویش را به مسکین بخشید. مشاهده می‎‌شود فعل حضرت زهرا (س) که در امتثال آیۀ پیش‌گفته صورت پذیرفته، صدقۀ مستحب است. مضافاً از امام حسن مجتبی (ع) نقل گشته است که حضرت، شکر را صدقه می‎دادند. در این باب از ایشان پرسش شد که چرا شکر را صدقه می‎دهید؟ امام در پاسخ فرمودند چون آن را دوست دارم و باری‌تعالی فرموده است: «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا ازآنچه دوست دارید انفاق کنید».

 شایان‌ذکر است مرحوم فیض کاشانی تصدق شکر به استناد آیۀ پیش‌گفته را به سیدالشهدا و امام صادق علیهماالسلام نسبت می‎دهد.
همچنین ابوالفتح رازی عالم شیعی نامدار و مفسر مشهور قرآن کریم معتقد است پیشنهاد پیامبر به ابو طلحۀ انصاری (که پیش‎تر دربارۀ ماجرای او سخن رفت ) این بود که نخلستان خود را برای خویشانش وقف کند و او نیز چنین کرد. واضح و مبرهن است وقف، درحالی‌که مصداق صدقۀ واجب نیست، مشمول آیۀ مورد بحث گردیده است.
افزون بر این ابن کثیر در ذیل آیۀ شریفه، به عبارت نبوی مشهور «أحبس الاصل و سبل الثمره» اشاره کرده است که به تصریح جمیع علمای اسلام، دلالت بر وقف دارد.

آنچه از مطالب مفصل بالا به دست می‎آید این است که انفاق و نیل به مقام والای برّ و نیکوکاری، محدود و منحصر به چارچوب‎های خاصی مثل زکات، خمس، صدقه و هبه نیست. ازاین‌رو انعقاد عقد وقف یا تأسیس یک موسسۀ خیریه نیز واقفان و مؤسسان و گردانندگان موقوفه و موسسه را به مقام موصوف خواهد رساند و ایشان را به وصف متعالی منفق متصف خواهد کرد. جالب اینجا است که در روزگار کنونی، امور خیریه و عام‎المنفعه بیشتر در دو قالب وقف عام و تأسیس موسسۀ خیریه صورت می‎پذیرد.

ازاین‌رو در مقالۀ پیشرو، نگارندگان از حیث سهولت تشکیل درصدد مقایسۀ تأسیس موسسۀ خیریه و انعقاد عقد وقف برای نیکوکاران هستند. به دیگر سخن، اگر شخص یا اشخاصی قصد اختصاص دست‌ه‎ای از اموال را به امور عام‎المنفعه و خداپسند داشته باشند، بهتر است مقصود خویش را از رهگذر انعقاد وقف عام دنبال کنند یا آن را با تشکیل یک تشکل مردم‌‎نهاد نظیر موسسۀ خیریه، جامۀ عمل بپوشانند؟ باری در اینجا تأکید می‎شود مقایسۀ کلیۀ مزایای تشکیل موسسه خیریه و انعقاد وقف عام، از حوصلۀ این مقال خارج است و مجال دیگری را می‎طلبد. ازاین‌رو اکتفای نوشتار حاضر به تحلیل مسئلۀ تشکیل موجه است.

برای مطالعه :

تقابل درآمدهای وقفی با دانشگاه‌ها و ضرورت تحول در نظام خیر کشور

تعریف وقف و موسسۀ خیریه

پیش‎نیاز پرداختن به اصل مطلب و پاسخ‎‌دهی به پرسش پیش‌گفته، تعریف وقف و موسسۀ خیریه است. به‌موجب مادۀ 55 قانون مدنی ایران، «وقف عبارت است از این‌که عین مال، حبسْ و منافع آن تسبیل شود». این تعریف برگرفته از متون فقه امامیه است. خاطرنشان می‎شود وقف در دو دستۀ خاص و عام تقسیم می‎شود. در وقف خاص، موقوف‎علیهم، محصور و معین هستند؛ مثل آن‌که واقف باغستان خویش را برای فرزندان خود وقف نماید. وقف عام بر دو قسم است: وقف بر غیر محصور و وقف بر جهت. هرگاه مالی برای اشخاص غیر محصور و نامعین نظیر کودکان بد سرپرست، ایتام فقیر یا دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، وقف گردد، با وقف بر غیر محصور مواجه هستیم. 

در وقف بر جهت، موقوفه به یک هدف متعالی مانند رفع محرومیت در استان سیستان و بلوچستان یا گسترش دانش کیهان‎‌شناسی در ایران یا تبیین نهج‌‎البلاغه اختصاص می‎‌یابد. بر اساس مواد 584 و 585 قانون تجارت، ماده 1 و بند الف مادۀ 2 آیین‎نامۀ اصلاحی ثبت تشکیلات و مؤسسات غیرتجارتی و مواد 1 و 2 آیین‎‌نامۀ تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد مصوب 1395، می‎توان گفت: موسسۀ خیریه، موسسه‎‌ای است غیرانتفاعی، غیردولتی، غیرسیاسی و دارای رویکرد اجتماعی که مطابق قوانین مربوطه ثبت می‎گردد و دارای شخصیت حقوقی خواهد شد.

مقایسۀ وقف عام و موسسۀ خیریه از حیث نحوۀ تشکیل

در نظم حقوقی کنونی وقف عام، عقد محسوب می‎شود و بنابراین مطابق مادۀ 56 قانون مدنی انعقاد آن منوط به قبول حاکم است. همچنین نظر به این‌که وفق مواد 59 و 62 قانون مدنی، وقف از عقود عینی است، تحقق آن افزون بر ایجاب و قبول، منوط به قبض موقوف توسط متولی است. پس از اجتماع ایجاب، قبول و قبض، تشکیل وقف بدون نیاز به هیچ تشریفاتی (نظیر تحریر وقف نامه، لزوم ثبت یا موافقت یک نهاد حکومتی) صورت می‎پذیرد.

حال باید پرسید تأسیس یک موسسۀ خیریه منوط به اجتماع چه شرایطی است؟ نحوۀ تأسیس مؤسسات خیریه، بسته به این‌که در چه حوزه‎ای قصد فعالیت داشته باشند، متفاوت است. باوجوداین امروزه تشکیل بیشتر مؤسسات مزبور تابع مواد 584 و 585 قانون تجارت، آیین‎‌نامۀ اصلاحی ثبت تشکیلات و مؤسسات غیرتجارتی و آیین‎‌نامۀ تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد است. 

بر این اساس مؤسسات خیریه به عنوان مصداق تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد به‌موجب بنود ث مواد 8، 10 و 12 آیین‎نامۀ تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد باید پروانۀ فعالیت خود را حسب مورد از شوراهای ملی، استانی و شهرستانی توسعه و حمایت از تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد اخذ نمایند.

معاون اجتماعی وزیر کشور، نماینده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نماینده وزارت ورزش و جوانان، نماینده وزارت دادگستری، نماینده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، نماینده سازمان حفاظت محیط‌زیست، نماینده معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، نماینده معاونت حقوقی ریاست جمهوری، چهار نمایندۀ منتخب از تشکل‎های ملی و منطقه‎‌ای و نمایندۀ شورای عالی استان‎‌ها، اعضای شورای ملی را تشکیل می‌دهند. 

لازم به ذکر است معاون اجتماعی وزیر کشور، رییس شورا است و نمایندۀ شورای عالی استان‎‌ها حق رأی ندارد. همچنین به‌موجب مادۀ 7 آیین‎نامۀ پیش‌گفته، حسب مورد، نمایندۀ دستگاه یا دستگاه‎‌های اجرایی ذی‎ربط نیز می‎توانند به عضویت شورای یادشده درآیند.

به هر روی شورای ملی مرجع صدور پروانۀ فعالیت برای تشکل‎‌های ملی و منطقه‎‌ای و تشکل‎‌های موضوع مادۀ 4 آیین‎نامۀ تشکل‎های مردم‎نهاد است. نظر به این‌که تبصرۀ 1 مادۀ 3 آیین‎نامه، تشکل منطقه‎ای را تشکلی دانسته که در سطح حداقل 2 استان و حداکثر 5 استان فعالیت دارد، تشکلی ملی است که حداقل در سطح 6 استان فعال باشد. شایان‌ذکر است هرگاه حداقل 5 تشکل که دست کم دو سال از تاریخ ثبت آن‎ها گشته باشد و دست‎کم 2 سال از تاریخ ثبت آن‎ها گذشته باشد، در صورت داشتن فعالیت مشترک می‎توانند تقاضای تشکیل شبکه ملی یا استانی بنمایند. چنین تشکل‎‌هایی موضوع مادۀ 4 آیین‌‎نامه هستند.

معاون ذی‌ربط استاندار، نماینده اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نماینده اداره کل ورزش و جوانان، نماینده اداره کل حفاظت محیط‌زیست، نماینده اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، دو نماینده منتخب از تشکل‎های استانی و نمایندۀ شورای عالی استان‎ها عضو شورای استانی هستند. لازم به ذکر است معاون ذی‎ربط استاندار، رییس شورا محسوب می‎شود. 

برای نمونه در استانداری تهران به نظر می‎رسد معاون ذی‎ربط، معاون سیاسی و اجتماعی استاندار است. در خور ذکر است نمایندۀ شورای عالی استان‎ها حق رأی ندارد. شورای استانی عهده‎‌دار تصمیم‎گیری در مورد صدور پروانه فعالیت برای تشکل‎‌های استانی است. به تشکلی که در یکی از استان‎‌های کشور فعالیت دارد، تشکل استانی گفته می‎شود. مطابق بند پ ماده 8 آیین‌‎نامه، شورای ملی، مرجع رسیدگی به اعتراضات تشکل‎‌ها از تصمیمات شوراهای استانی است.

فرماندار (رییس شورا)، نماینده اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نماینده اداره ورزش و جوانان، نماینده اداره حفاظت محیط‌زیست، نماینده اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، دو نماینده منتخب از تشکل‎های شهرستانی و نمایندۀ شورای عالی استان‎ها (بدون حق رأی) عضو شورای شهرستانی هستند. شورای شهرستانی عهده‎دار تصمیم‎گیری در مورد صدور پروانۀ فعالیت برای تشکل‌های شهرستانی است.  مطابق بند پ ماده 8 آیین‎نامه، شورای ملی، مرجع رسیدگی به اعتراضات تشکل‎ها از تصمیمات شوراهای شهرستانی است. به نظر می‎رسد از حیث رعایت سلسله مراتب اداری، صحیح‎تر آن بود که مرجع رسیدگی به اعتراضات پیش‌گفته شوراهای استانی باشد؛ این سلسله مراتب در تبصره 1 مادۀ 34 آیین‎نامه در مورد اعتراض تشکل‎ها به آرای انضباطی شوراها رعایت شده است.

در خور ذکر است به‌موجب تبصرۀ 2 مادۀ 14 آیین‎نامه، جوانان متقاضی تأسیس تشکل می‎توانند، تقاضای خویش را به وزارت ورزش و جوانان ارائه کنند. 

متأسفانه آیین‎‌نامه مشخص نکرده است که صدور پروانه را در این صورت وزارت مزبور انجام می‎دهد یا حسب مورد، بر عهدۀ شوراهای ملی، استانی و شهرستانی است. 

به نظر می‎رسد با توجه به صلاحیت عام شوراهای مزبور، وزارت ورزش باید تقاضاهای دریافتی را به آن‎ها ارجاع دهد. نکتۀ دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که آیین‎نامه مشخص نکرده است که افراد در چه سنینی جوان به حساب می‎‌آیند؛ بی‎گمان این یک نقیصۀ آشکار است که باید مرتفع شود.

بیشتر بخوانید :

عوامل مؤثر بر تأمین مالی جمعی به کمک رسانه‌های اجتماعی

به هر روی پس از دریافت تقاضای تأسیس تشکل توسط مراجع صالح، این مراجع موظف هستند ظرف یک ماه از تاریخ دریافت درخواست، نسبت به بررسی آن اقدام و در صورت عدم مغایرت آن با شرایط مقرر قانونی (برای نمونه غیرسیاسی بودن) اجازۀ تأسیس تشکل را صادر نمایند. تأکید می‎شود، این اجازه صرفاً به معنای موافقت اولیه و موقت با درخواست صدور پروانۀ تشکل و طی مراحل دریافت آن است و به عنوان پروانۀ فعالیت محسوب نمی‎شود. 

پس از صدور اجازۀ تأسیس تشکل، هیئت مؤسس آن باید ظرف یک ماه مطابق اساسنامۀ خود، نسبت به استقرار ارکان تشکل، اقدام و اساسنامه و صورت‌جلسۀ مربوط به استقرار ارکان را تنظیم و برای تائید به دبیرخانه شورای ذی‌ربط ارائه کند. به‌موجب مادۀ 20 آیین‎نامه، متعاقب صدور پروانه فعالیت برای تشکل، دبیرخانۀ مربوطه این پروانه را عیناً به سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ارسال می‎کند تا فرایند تشکیل شخصیت حقوقی موسسه در معرض تکمیل قرار گیرد. 

خاطرنشان می‎شود ارسال پروانه فعالیت به سازمان ثبت، به منزلۀ ثبت خودکار تشکل نیست و منوط به اقدامات قبلی هیئت مؤسس در رکن صالح این سازمان است. منطقاً این اقدامات باید بعد از صدور اجازۀ تأسیس انجام پذیرد. پس از ثبت موسسه آگهی ثبت آن در روزنامۀ رسمی منتشر خواهد شد.

بر اساس بند 13 ماده 26 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت، صدور پروانۀ فعالیت برای انجمن‌‎ها و مؤسسات خیریه‎‌ای که اهدافشان با اهداف سازمان بهزیستی کشور یکسان یا مشابه است، در اختیار سازمان پیش‌گفته است. اهم اهداف سازمان بهزیستی کشور بر بنیان اساسنامۀ این سازمان و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‎سرپرست و بد سرپرست، به این شرح است:
«حمایت خانواده‎‌های بی‌‎سرپرست و نیازمند»، «ارائۀ خدمات مختلف به کودکان»، «تدارک امکانات پیشگیری و درمانی و توان‎‌بخشی حرف ه‎ای و اجتماعی معلولان جسمی و روانی»، «تجدید تربیت منحرفین اجتماعی» و «حمایت و نگهداری از کودکان بی‎سرپرست و بد سرپرست و معلولین غیر قابل توان‎بخشی و سالمندان نیازمند».
بنابراین اگر اشخاص نیکوکاری در چارچوب تشکیل یک موسسه، آهنگ فعالیت در امور فوق‎الذکر را داشته باشد باید پروانۀ فعالیت خویش را طبق شرایط قانونی از سازمان بهزیستی کشور اخذ نماید. به این منظور، مطابق مادۀ 1 دستورالعمل اجرایی تأسیس، انحلال و اداره مؤسسات غیر دولتی و خیریه موضوع بند 13 ماده 26 قانون، اشخاص مذکور باید دارای اهداف غیرسیاسی و غیرانتفاعی باشد. همچنین لازم است فعالیت موسسه ایشان عام‎المنفعه و بر اساس اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی باشد. 

جای پرسش است که منظور از رعایت اصول و مبانی یاد شده چیست؟ به نظر می‎رسد نظر به بند (پ) ماده 17 «آیین‎‌نامۀ تشکل‎‌های مردم‎‌نهاد»، منظور از رعایت اصول و مبانی نظام، التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. گذشته از این، اساسنامۀ حاکم بر موسسۀ اشخاص مزبور باید بر اساس اساسنامۀ نمون‌ه‎ای باشد که سازمان بهزیستی آن را تنظیم نموده است.

لازم به ذکر است، صدور پروانۀ تأسیس توسط رکن صالح سازمان بهزیستی کشور، سبب تام ایجاد شخصیت حقوقی یک موسسۀ خیریه نیست، بلکه دریافت‎کنندگان پروانۀ تأسیس پس از اخذ آن، باید به‌موجب مادۀ 3 دستورالعمل فوق، نسبت به ثبت آن در ادارۀ ثبت شرکت‎های غیر تجاری (زیرمجموعۀ سازمان ثبت اسناد و املاک کشور) اقدام نمایند و اساسنامۀ موسسه را به سازمان بهزیستی ارسال کنند. بر این مهم در مادۀ 38 آیین‎نامۀ تشکل‎های مردم‎نهاد نیز تأکید شده است.

چنانچه گروهی از افراد قصد تشکیل موسسه‎‌ای را داشته باشند تا در چارچوب آن فعالیت‎‌های فرهنگی مربوط به قرآن و عترت را انجام دهند باید مجوز تأسیس موسسه خود را از هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت کشور اخذ نمایند. اعضای هیئت عبارت‌اند از:
معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلا‎‎‎می ‎‎(رئیس هیئت)، بالاترین مقام مسئول فعالیت‎‎های قرآنی سازمان تبلیغات اسلا‎‎‎می ‎‎(نایب رئیس)، دو نفر از مدیران یا کارشناسان امور مؤسسات قرآن و عترت (یک نفر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یک نفر از سازمان تبلیغات اسلامی)، دو نفر نماینده از اتحادیه مؤسسات مردمی و تشکل‎‎‌های قرآن و عترت کشور، دبیر شورای توسعه فرهنگ قرآنی یا نماینده تام‌الاختیار وی، یک نفر نماینده مشترک مراکز مدیریت حوزه‌‎‎های علمیه برادران و خواهران و نماینده سازمان اوقاف و امور خیریه

شایان‌ذکر است اگر درخواست ثبت یک موسسۀ فرهنگی قرآن و عترت به اداره ثبت شرکت‎‌ها تقدیم شود، ادارۀ مزبور به‌موجب ماده 6 آیین‎‌نامه تشکیل هیئت رسیدگی به امور مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت نسبت به استعلام صلاحیت آن از هیئت فوق‌‎الذکر اقدام نماید.

در پایان تأکید می‎شود تأسیس مؤسسات خیریۀ فعال در امور بهداشت و درمان از رهگذر آیین‎‌نامۀ تأسیس و ادارۀ مراکز خیریۀ بهداشتی و درمانی انجام می‎شود.

بر اساس مطالب بالا به‌وضوح می‎توان پی برد که تشکیل یک موقوفۀ عام از یک موسسۀ خیریه ساده‎‌تر جلوه می‎کند و از این حیث انتخاب قالب وقف نسبت به قالب موسسۀ خیریه برای نیکوکاران دارای ترجیح است. باوجوداین لازم به ذکر است به‌موجب فرازی از مادۀ 58 قانون مدنی «فقط وقف مالی جایز است که با بقاء عین بتوان از آن منتفع شد». بنابراین وقف عینی که انتفاع از آن‎ با اتلاف واقعی یا حکمی موقوفه ملازمه داشته باشد، باطل است. 

این حکم برخاسته از فتاوای فقهای امامیه است که تنها وقف اعیان معینی را جایز شمرده‌‎اند که انتفاع از آن‎ها توسط موقوف‎‌علیهم بقای موقوفه را تهدید نکند.
بنابراین از منظر ایشان وقف دین و منفعت صحیح نیست. همچنین وقف اموالی نظیر آفرینش‎‌های فکری (حق اختراع، حق تألیف، طرح صنعتی و اسرار تجاری) و اوراق بهادار (نظیر سهام)، رمز ارزها و اطلاعات که عین مصطلح محسوب نمی‎‌شوند، غیرممکن جلوه می‎کند. 

مضافاً فقهای امامیه غالباً وقف سکه و اسکناس را با آن‌که عین هستند، جایز نمی‎‌شمارند، چه این‌که انتفاع از سکه و اسکناس با مصرف (تلف حکمی) آن‎ها ملازمه دارد و شرط بقای موقوفه را تأمین نمی‎کند. در مقابل دارایی یک موسسۀ خیریه می‎تواند پول یا سهام باشد و این برای مؤسسات خیریه یک مزیت محسوب می‎شود.

وقوف عام و تشکیل مؤسسات خیریه؛ مصداق انفاق اجتماعی

در این مقاله نگارندگان ابتدا با بررسی و تحلیل آرای مفسران قرآن کریم و پاره‌‎ای از روایات اسلامی به عدم انحصار انفاق و نیکوکاری به قالب‎‌ها و چارچوب‎‌های مشخصی نظیر زکات، خمس، صدقه و وقف پرداختند. 

بر این بنیان تشکیل مؤسسات خیریه نیز نوعاً انفاق محسوب می‎‌شود. در روزگار کنونی وقوف عام و تشکیل مؤسسات خیریه مصداق انفاق اجتماعی هستند و بیشتر امور عام‎المنفعه از رهگذر این دو چارچوب جریان می‎‌یابند. در این مقاله این خط کلی دنبال شده است که نیکوکاران بهتر است نیات و مقاصد متعالی خود را در قالب موسسۀ خیریه دنبال کنند یا در چارچوب وقف عام جامۀ عمل بپوشانند.

 از آنجا که مقایسۀ تمام جهات حاکم بر موضوع از حوصلۀ این مقال خارج است و ریختن بحر در کوزه برای راقمان این سطور تکلیفی ما لا یطاق است، صرفاً به مقایسۀ حقوقی نحوۀ تشکیل موقوفات عام و مؤسسات خیریه پرداخته شد. در این راستا اثبات گردید تشکیل عقد وقف عام تنها منوط به اجتماع ایجاب و قبول و قبض موقوف توسط متولی است درحالی‌که تشکیل مؤسسات خیریه تابع مکانیسم‌‎های چندگانۀ اداری و تشریفاتی است و از این حیث تشکیل یک موسسۀ خیریه از موقوف‌ه‎ای عام، به‌مراتب دشوارتر است.

 باوجوداین تنها اعیان معینی را می‎توان وقف کرد که بقای آن‎ها با اتلاف واقعی یا حکمی موقوف ملازمه نداشته باشد. ازاین‌رو تشکیل وقف پول و غیر اعیان با چالش‎‌های نظری فراوانی همراه است، درحالی‌که اختصاص پول یا غیر اعیان به عنوان دارایی یک موسسۀ خیریه قاعدتاً با مانع مواجه نیست و این امر از مزیت موسسۀ موصوف نسبت به وقف عام حکایت دارد.

این مطلب برداشت و خلاصه‌ای از مقاله مقایسۀ حقوقی نحوۀ تشکیل موقوفات عام و مؤسسات خیریه نوشته سید محسن قائم‎فرد و داریوش کیوانی هفشجانی است که در همایشخیر ماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.

لینک مقاله در سیویلیکا