شهر هزار مسجد: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
جز (مسجد زينبيه)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
<div style="text-align:justify;font-family:B Nazanin;font-size:20px">
 +
 
[[هادی ربّانی]]
 
[[هادی ربّانی]]
==چکيده==  
+
==چکیده==  
نويسنده مقاله به همراه ده نفر از دوستان فاضل و محقق خود در مهرماه 1387 سفري شش روزه به کشور [[ترکيه]] داشته و از [[مساجد]] و اماکن مذهبي [[استانبول]]، [[آنکارا]] و [[قونيه]] بازديد به عمل آورده است. او توصيفاتي را پيرامون [[مساجد]] مرادپاشا و سلطان احمد و سلطان سليمان و سلطان بايزيد، زينبيه، نورعثماني، کجاتپه، حاج بايران، محمديه به رشته تحرير در آورده و همچنين از مزار [[ابوايوب انصاري]]، [[شمس تبريزي]]، [[مولانا]] و [[آتاتورک]] بازديد نموده و مشاهدات خود را بيان کرده است. در پايان نگاهي گذرا به وضعيت فرهنگي [[ترکيه]] داشته و در 12 بند مطالب مفيد خود را بيان نموده است.  
+
نویسنده مقاله به همراه ده نفر از دوستان فاضل و محقق خود در مهرماه 1387 سفری شش روزه به کشور [[ترکیه]] داشته و از [[مساجد]] و اماکن مذهبی [[استانبول]]، [[آنکارا]] و [[قونیه]] بازدید به عمل آورده است. او توصیفاتی را پیرامون [[مساجد]] مرادپاشا و سلطان احمد و سلطان سلیمان و سلطان بایزید، زینبیه، نورعثمانی، کجاتپه، حاج بایران، محمدیه به رشته تحریر در آورده و همچنین از مزار [[ابوایوب انصاری]]، [[شمس تبریزی]]، [[مولانا]] و [[آتاتورک]] بازدید نموده و مشاهدات خود را بیان کرده است. در پایان نگاهی گذرا به وضعیت فرهنگی [[ترکیه]] داشته و در 12 بند مطالب مفید خود را بیان نموده است.  
  
'''کليدواژه ها:''' ترکيه، استانبول، آنکارا، قونيه، مساجد ترکيه، مزارات ترکيه
+
'''کلیدواژه ها:''' ترکیه، استانبول، آنکارا، قونیه، مساجد ترکیه، مزارات ترکیه
 
==مقدمات سفر==  
 
==مقدمات سفر==  
پاييز 1387, به پيشنهاد يکي از دوستان که با نمايشگاه هاي خارجي کتاب, آشنايي و رفت و آمد دارد, همراه جمعي از دوستان, عازم [[استانبول]] شديم؛ تا ضمن بازديد از نمايشگاه کتاب استانبول, گشت و گذار مختصري نيز در اين شهر تاريخي و زيبا بکنيم. مقدمات سفر به سرعت و سهولت فراهم شد. البته سياست هاي جذب جهانگرد و ورود بدون دريافت [[ويزا]] به [[ترکيه]] نيز از دلايل آساني سفر به اين کشور است.
+
پاییز 1387، به پیشنهاد یکی از دوستان که با نمایشگاه های خارجی کتاب، آشنایی و رفت و آمد دارد، همراه جمعی از دوستان، عازم [[استانبول]] شدیم؛ تا ضمن بازدید از نمایشگاه کتاب استانبول، گشت و گذار مختصری نیز در این شهر تاریخی و زیبا بکنیم. مقدمات سفر به سرعت و سهولت فراهم شد. البته سیاست های جذب جهانگرد و ورود بدون دریافت [[ویزا]] به [[ترکیه]] نیز از دلایل آسانی سفر به این کشور است.
 
   
 
   
در اين سفر شش روزه که از جمعه ششم مهر آغاز و تا چهارشنبه يازدهم مهر 1387 پايان يافت، از سه شهر [[استانبول]]، [[آنکارا]] و [[قونيه]] بازديد کرديم. در اين سفر با ده نفر از دوستان، که همگي از پژوهشگران و اهل قلم حوزوي يا دانشگاهي هستند همسفر بوديم. همراهان عبارت بودند از: سيد حسن اسلامي، سيد محمد علي ايازي، رضا بابايي، محمدکاظم رحمان ستايش، حسين عليزاده، حسين متقي، محمد مجتهدي، محمدمرادي، سيد مصطفي مطبعه چي و محمد نوري. درطول سفر علاوه بر بازديد از مکان هاي بسيار، چندين ديدار و گفت وگو نيز با شخصيت هاي علمي و شيعي داشتيم. به دليل فرصت کوتاه و فراواني برنامه ها، اغلب بازديد و ديدارها با شتابزدگي انجام مي گرفت تا بتوانيم بر تعداد برنامه هاي روزانه مان بيفزاييم.   
+
در این سفر شش روزه که از جمعه ششم مهر آغاز و تا چهارشنبه یازدهم مهر 1387 پایان یافت، از سه شهر [[استانبول]]، [[آنکارا]] و [[قونیه]] بازدید کردیم. در این سفر با ده نفر از دوستان، که همگی از پژوهشگران و اهل قلم حوزوی یا دانشگاهی هستند همسفر بودیم. همراهان عبارت بودند از: سید حسن اسلامی، سید محمد علی ایازی، رضا بابایی، محمدکاظم رحمان ستایش، حسین علیزاده، حسین متقی، محمد مجتهدی، محمدمرادی، سید مصطفی مطبعه چی و محمد نوری. درطول سفر علاوه بر بازدید از مکان های بسیار، چندین دیدار و گفت وگو نیز با شخصیت های علمی و شیعی داشتیم. به دلیل فرصت کوتاه و فراوانی برنامه ها، اغلب بازدید و دیدارها با شتابزدگی انجام می گرفت تا بتوانیم بر تعداد برنامه های روزانه مان بیفزاییم.   
  
اطلاعات ارائه شده در گزارش همه بر اساس ديده ها و شنيده هايي است که در طول سفر نگاشته ام. همچنين برداشت هايي که در ذيل برخي از عناوين آورده ام, از نکاتي است که در مدت کوتاه سفر بدان دست يافته ام. به واقع آنچه در اين سفر کوتاه, ديده و شنيده و دريافته ام، به قلم آورده ام و بدين ترتيب به تعبير [[جلال آل احمد]] يک «ارزيابي شتابزده» فراهم آمده است.
+
اطلاعات ارائه شده در گزارش همه بر اساس دیده ها و شنیده هایی است که در طول سفر نگاشته ام. همچنین برداشت هایی که در ذیل برخی از عناوین آورده ام، از نکاتی است که در مدت کوتاه سفر بدان دست یافته ام. به واقع آنچه در این سفر کوتاه، دیده و شنیده و دریافته ام، به قلم آورده ام و بدین ترتیب به تعبیر [[جلال آل احمد]] یک «ارزیابی شتابزده» فراهم آمده است.
 
==روز اول==  
 
==روز اول==  
روز جمعه ششم مهر ماه مصادف با 25 ماه مبارک رمضان, ساعت هفت صبح به سوي استانبول پرواز کرديم. از آسمان [[ترکيه]], جاده هاي طولاني بسياري در ميان کوه ها و دشت ها ديده مي شد که حکايت از شبکه هاي ارتباطي گسترده در اين کشور مي کرد. قبل از فرود هواپيما ساختمان هاي يک شکل ويک اندازه و شيرواني هاي يک رنگ شهر استانبول جلب توجه مي کرد. ساعت ده در بخش اروپايي استانبول در فرودگاه [[آتاتورک]] فرود آمديم. فرودگاهي بسيار بزرگ و منظم. فرودگاه کوچک تر ديگري در بخش آسيايي استانبول وجود دارد.کارهاي ورودي به سهولت و بدون پرداخت عوارض ورود انجام گرفت. از داخل فرودگاه با پله برقي به سمت مترو که در زير فرودگاه قرار داشت رفتيم. در ابتداي ورودي مترو منتظر راهنمايمان بوديم. راهنمايمان, آقاي اوغر, جواني بود از شيعيان [[استانبول]] که در [[قم]], دروس علوم اسلامي را خوانده بود و فارسي را مي دانست.  
+
روز جمعه ششم مهر ماه مصادف با 25 ماه مبارک رمضان، ساعت هفت صبح به سوی استانبول پرواز کردیم. از آسمان [[ترکیه]]، جاده های طولانی بسیاری در میان کوه ها و دشت ها دیده می شد که حکایت از شبکه های ارتباطی گسترده در این کشور می کرد. قبل از فرود هواپیما ساختمان های یک شکل ویک اندازه و شیروانی های یک رنگ شهر استانبول جلب توجه می کرد. ساعت ده در بخش اروپایی استانبول در فرودگاه [[آتاتورک]] فرود آمدیم. فرودگاهی بسیار بزرگ و منظم. فرودگاه کوچک تر دیگری در بخش آسیایی استانبول وجود دارد.کارهای ورودی به سهولت و بدون پرداخت عوارض ورود انجام گرفت. از داخل فرودگاه با پله برقی به سمت مترو که در زیر فرودگاه قرار داشت رفتیم. در ابتدای ورودی مترو منتظر راهنمایمان بودیم. راهنمایمان، آقای اوغر، جوانی بود از شیعیان [[استانبول]] که در [[قم]]، دروس علوم اسلامی را خوانده بود و فارسی را می دانست.  
  
با مترو به سوي دفتر مؤسسه ي کوثر, که در جنب ايستگاه مترو و در ميدان آکسارا قرار داشت, آمديم. مؤسسه ي کوثر, از شيعيان ترک تشکيل شده است که بيشتر دانش آموخته ي [[حوزه ي علميه ي قم]] هستند و اکنون در [[ترکيه]] به فعاليت هاي ديني مشغول اند. فاصله ي سي کيلومتري فرودگاه تا ميدان آکسارا را در زمان کوتاهي طي کرديم. جمعيت اندکي سوار مترو بودند و هيچ ازدحامي وجود نداشت. مترو در اين مسير بيشتر از زير زمين و گاهي نيز از روي زمين مي گذشت. زنان محجبه ترک از همان بدو ورودمان به فرودگاه و در طول مسير مترو و ايستگاه ها, جلب توجه مي کرد. خانم هايي هم که حجاب ندارند اغلب فقط سرشان فاقد پوشش است. ساعتي را در دفتر مؤسسه ي کوثر بوديم تا به محل اقامتمان که در همان نزديکي بود, نقل مکان کنيم.  
+
با مترو به سوی دفتر مؤسسه ی کوثر، که در جنب ایستگاه مترو و در میدان آکسارا قرار داشت، آمدیم. مؤسسه ی کوثر، از شیعیان ترک تشکیل شده است که بیشتر دانش آموخته ی [[حوزه ی علمیه ی قم]] هستند و اکنون در [[ترکیه]] به فعالیت های دینی مشغول اند. فاصله ی سی کیلومتری فرودگاه تا میدان آکسارا را در زمان کوتاهی طی کردیم. جمعیت اندکی سوار مترو بودند و هیچ ازدحامی وجود نداشت. مترو در این مسیر بیشتر از زیر زمین و گاهی نیز از روی زمین می گذشت. زنان محجبه ترک از همان بدو ورودمان به فرودگاه و در طول مسیر مترو و ایستگاه ها، جلب توجه می کرد. خانم هایی هم که حجاب ندارند اغلب فقط سرشان فاقد پوشش است. ساعتی را در دفتر مؤسسه ی کوثر بودیم تا به محل اقامتمان که در همان نزدیکی بود، نقل مکان کنیم.  
  
 
===مسجد مرادپاشا===  
 
===مسجد مرادپاشا===  
قبل از حرکت به محل اقامت, با دو تن از دوستان به مسجد مرادپاشا که در حاشيه ي ميدان آکسارا قرار داشت رفتيم. مسجدي با عظمت و سنگي که ساخت آن به قرن پانزدهم ميلادي بازمي گردد. داخل مسجد بسيار تميز بود و گنبدي بسيار بلند بر روي مسجد قرار داشت. در داخل گنبد و ديوارها, نقش هاي اسلامي حک شده است. در دوطرف مسجد هم رواق قرار داشت؛ مخصوص نمازگزاري بانوان. در محوطه ي حيات مسجد هم قبرهايي با سنگ هايي تراشيده بر روي آن ها قرار داشت.
+
قبل از حرکت به محل اقامت، با دو تن از دوستان به مسجد مرادپاشا که در حاشیه ی میدان آکسارا قرار داشت رفتیم. مسجدی با عظمت و سنگی که ساخت آن به قرن پانزدهم میلادی بازمی گردد. داخل مسجد بسیار تمیز بود و گنبدی بسیار بلند بر روی مسجد قرار داشت. در داخل گنبد و دیوارها، نقش های اسلامی حک شده است. در دوطرف مسجد هم رواق قرار داشت؛ مخصوص نمازگزاری بانوان. در محوطه ی حیات مسجد هم قبرهایی با سنگ هایی تراشیده بر روی آن ها قرار داشت.
 
===مسجد سلطان احمد===  
 
===مسجد سلطان احمد===  
پس از بازديد کوتاه از مسجد مرادپاشا, به همراهانمان در مؤسسه ي کوثر پيوستيم و از آن جا به محل اقامت که در همان نزديکي بود رفتيم. محل سکونت در طبقه ي هم کف يک ساختمان سه طبقه قرار دارد. پس از استراحتي کوتاه به سوي مسجد سلطان احمد محل برگزاري نمايشگاه کتاب حرکت کرديم. از کنار ميدان آکسارا سوار قطار شهري شديم و به سوي مسجد سلطان احمد حرکت کرديم. مسجد سلطان احمد در حاشيه ي [[ميدان اياصوفيا]] قرار دارد. مسجدي بسيار بزرگ و با گنبدي عظيم. اين مسجد يکي از بناهاي تاريخي بزرگ [[استانبول]] است که در قرن پانزدهم ميلادي ساخته شده است. مسجد سلطان احمد نسبت به مساجد تاريخي [[ايران]] که توسط صفويه ساخته شده با عظمت تر است، ولي ظرافت معماري مساجد [[ايران]] بيشتر است.  
+
پس از بازدید کوتاه از مسجد مرادپاشا، به همراهانمان در مؤسسه ی کوثر پیوستیم و از آن جا به محل اقامت که در همان نزدیکی بود رفتیم. محل سکونت در طبقه ی هم کف یک ساختمان سه طبقه قرار دارد. پس از استراحتی کوتاه به سوی مسجد سلطان احمد محل برگزاری نمایشگاه کتاب حرکت کردیم. از کنار میدان آکسارا سوار قطار شهری شدیم و به سوی مسجد سلطان احمد حرکت کردیم. مسجد سلطان احمد در حاشیه ی [[میدان ایاصوفیا]] قرار دارد. مسجدی بسیار بزرگ و با گنبدی عظیم. این مسجد یکی از بناهای تاریخی بزرگ [[استانبول]] است که در قرن پانزدهم میلادی ساخته شده است. مسجد سلطان احمد نسبت به مساجد تاریخی [[ایران]] که توسط صفویه ساخته شده با عظمت تر است، ولی ظرافت معماری مساجد [[ایران]] بیشتر است.  
  
نمايشگاه کتاب هاي ديني در دو صحن اين مسجد برگزار بود. نخست از غرفه هاي صحن پايين بازديد کرديم. در گوشه اي از صحن مسجد کارواني از توريست هاي اروپايي گرد آمده بودند. راهنمايشان درباره ي تاريخ مسجد با آنان سخن مي گفت. پس از ورود به صحن اصلي و پيش از بازديد ادامه ي غرفه ها, به داخل مسجد رفتيم. در مقابل درب ورودي محفظه اي قرار داشت، که از ميان آن نايلن هاي يک بار مصرف به هم پيوسته اي جهت قرار دادن کفش در آن، آويزان بود. با کشيدن نايلون قطعه اي از آن جدا مي شد. نايلون ها يک بار مصرف پس از خروج از مسجد در محلي که بدين منظور اختصاص داشت قرار مي گرفت. تا کنون چنين تدبيري را در مساجد نديده بودم. اين کار در تميزي مساجد تأثير فراواني دارد. همچنين براي ورود توريست هاي خانم به داخل مسجد روسري هايي در اختيارشان قرار مي گرفت.  
+
نمایشگاه کتاب های دینی در دو صحن این مسجد برگزار بود. نخست از غرفه های صحن پایین بازدید کردیم. در گوشه ای از صحن مسجد کاروانی از توریست های اروپایی گرد آمده بودند. راهنمایشان درباره ی تاریخ مسجد با آنان سخن می گفت. پس از ورود به صحن اصلی و پیش از بازدید ادامه ی غرفه ها، به داخل مسجد رفتیم. در مقابل درب ورودی محفظه ای قرار داشت، که از میان آن نایلن های یک بار مصرف به هم پیوسته ای جهت قرار دادن کفش در آن، آویزان بود. با کشیدن نایلون قطعه ای از آن جدا می شد. نایلون ها یک بار مصرف پس از خروج از مسجد در محلی که بدین منظور اختصاص داشت قرار می گرفت. تا کنون چنین تدبیری را در مساجد ندیده بودم. این کار در تمیزی مساجد تأثیر فراوانی دارد. همچنین برای ورود توریست های خانم به داخل مسجد روسری هایی در اختیارشان قرار می گرفت.  
  
داخل مسجد نيز همچون نماي بيروني اش بسيار با عظمت بود. گنبد بسيار عظيم و اصلي مسجد بر روي چهار ستون بسيار قطور نهاده شده بود که قطر هر ستون چند متر بود. گنبدي کوچک تر بر روي ستون هاي کوچک تر قرار داشت. مسجد به غايت تميز بود. گرداگرد مسجد محل نمازگزاري بانوان بود که که با قفسه ي جا کفشي کوتاه از صحن اصلي مسجد جدا مي شد. به جاي لوستر هاي بزرگ، شمعدان هاي قديمي که با زنجير آهني از بالاي مسجد آويزان بود و تا حدود دو متري کف مسجد مي رسيد، لامپ هايي در آن روشن بود. اين کار به ظاهر در صرفه جويي برق نيز مؤثر است.  
+
داخل مسجد نیز همچون نمای بیرونی اش بسیار با عظمت بود. گنبد بسیار عظیم و اصلی مسجد بر روی چهار ستون بسیار قطور نهاده شده بود که قطر هر ستون چند متر بود. گنبدی کوچک تر بر روی ستون های کوچک تر قرار داشت. مسجد به غایت تمیز بود. گرداگرد مسجد محل نمازگزاری بانوان بود که که با قفسه ی جا کفشی کوتاه از صحن اصلی مسجد جدا می شد. به جای لوستر های بزرگ، شمعدان های قدیمی که با زنجیر آهنی از بالای مسجد آویزان بود و تا حدود دو متری کف مسجد می رسید، لامپ هایی در آن روشن بود. این کار به ظاهر در صرفه جویی برق نیز مؤثر است.  
  
پس از بازديد از داخل مسجد براي ديدن ادامه ي نمايشگاه به صحن اصلي مسجد آمديم. دوساعتي از نمايشگاه بازديد کرديم. کتاب ها اغلب به زبان ترکي استانبولي بود وبا اندکي دقت مي شد عنوان کتاب ها را خواند. چاپ و صحافي کتاب ها نسبتاً شکيل و مورد قبول بود. اطلاعاتي که از اين نمايشگاه به دست آورده ام در ادامه ذيل عنوان مستقل مي آورم.
+
پس از بازدید از داخل مسجد برای دیدن ادامه ی نمایشگاه به صحن اصلی مسجد آمدیم. دوساعتی از نمایشگاه بازدید کردیم. کتاب ها اغلب به زبان ترکی استانبولی بود وبا اندکی دقت می شد عنوان کتاب ها را خواند. چاپ و صحافی کتاب ها نسبتاً شکیل و مورد قبول بود. اطلاعاتی که از این نمایشگاه به دست آورده ام در ادامه ذیل عنوان مستقل می آورم.
===کتاب هاي ديني===  
+
===کتاب های دینی===  
نمايشگاه کتاب هاي ديني همه ساله از پنج تا 27 [[ماه مبارک رمضان]] از سوي سازمان ديانت [[ترکيه]] در [[استانبول]] و [[آنکارا]] برگزار مي گردد. در [[استانبول نمايشگاه]] در دو صحن پايين و اصلي [[مسجد سلطان احمد]] تشکيل مي گردد. صحن مسجد با غرفه بند هاي نسبتاً شکيل بدين منظور آماده مي شود. ناشران شرکت کننده در نمايشگاه همه اهل سنّت هستند. تا کنون به ناشران شيعه اجازه ي حضور در اين نمايشگاه داده نشده است.  
+
نمایشگاه کتاب های دینی همه ساله از پنج تا 27 [[ماه مبارک رمضان]] از سوی سازمان دیانت [[ترکیه]] در [[استانبول]] و [[آنکارا]] برگزار می گردد. در [[استانبول نمایشگاه]] در دو صحن پایین و اصلی [[مسجد سلطان احمد]] تشکیل می گردد. صحن مسجد با غرفه بند های نسبتاً شکیل بدین منظور آماده می شود. ناشران شرکت کننده در نمایشگاه همه اهل سنّت هستند. تا کنون به ناشران شیعه اجازه ی حضور در این نمایشگاه داده نشده است.  
  
[[سازمان ديانت ترکيه]] به ناشران شرکت کننده در اين نمايشگاه تسهيلات ويژه اي جهت حضور آنها ارائه مي کند. همچنين ناشران، کتاب هاي خود را با تخفيف ده تا بيست درصدي ارائه مي کنند. کتاب هاي ارائه شده در اين نمايشگاه بيشتر در موضوعات عمومي دين ـ مانند قرآن و علوم قرآن، حديث ـ تاريخ اسلام، تاريخ عثماني و تراث اسلام است. بخشي نيز به ادبيات ديني کودکان اختصاص دارد. اغلب کتاب ها به [[زبان ترکي استانبولي]] است و مقدار اندکي نيز به [[زبان عربي]].  
+
[[سازمان دیانت ترکیه]] به ناشران شرکت کننده در این نمایشگاه تسهیلات ویژه ای جهت حضور آنها ارائه می کند. همچنین ناشران، کتاب های خود را با تخفیف ده تا بیست درصدی ارائه می کنند. کتاب های ارائه شده در این نمایشگاه بیشتر در موضوعات عمومی دین ـ مانند قرآن و علوم قرآن، حدیث ـ تاریخ اسلام، تاریخ عثمانی و تراث اسلام است. بخشی نیز به ادبیات دینی کودکان اختصاص دارد. اغلب کتاب ها به [[زبان ترکی استانبولی]] است و مقدار اندکی نیز به [[زبان عربی]].  
  
بخشي از کتاب هاي عرضه شده در نمايشگاه ترجمه از زبان فارسي است. کتاب هاي بسياري از [[استاد مرتضي مطهري]] به زبان ترکي استانبولي ترجمه شده است. همچنين اغلب کتاب هاي [[دکتر علي شريعتي]] نيز به اين زبان برگردانده شده است. برخي از آثار [[دکتر عبدالکريم سروش]] نيز به ترکي ترجمه شده است. ديگر نويسنده ي ايراني که همه ي کتاب هايش بدين زبان برگردانده شده، [[دکتر سيدحسين نصر]] است. جالب است که کتاب هاي نويسندگان ياد شده را اغلب ناشران اهل سنّت ترجمه و منتشر کرده اند.  
+
بخشی از کتاب های عرضه شده در نمایشگاه ترجمه از زبان فارسی است. کتاب های بسیاری از [[استاد مرتضی مطهری]] به زبان ترکی استانبولی ترجمه شده است. همچنین اغلب کتاب های [[دکتر علی شریعتی]] نیز به این زبان برگردانده شده است. برخی از آثار [[دکتر عبدالکریم سروش]] نیز به ترکی ترجمه شده است. دیگر نویسنده ی ایرانی که همه ی کتاب هایش بدین زبان برگردانده شده، [[دکتر سیدحسین نصر]] است. جالب است که کتاب های نویسندگان یاد شده را اغلب ناشران اهل سنّت ترجمه و منتشر کرده اند.  
  
بخش اندکي از کتاب هاي موجود در نمايشگاه در حوزه هاي غير دين است. پاره اي از اين کتاب ها در موضوع ادبيات و از زبان انگليسي به ترکي استانبولي برگردانده شده است. بخشي نيز از [[زبان فارسي]] در موضوعات ادبيات معاصر و کهن و تاريخ روابط [[ايران]] و [[عثماني]] است که بدين زبان ترجمه شده است.   
+
بخش اندکی از کتاب های موجود در نمایشگاه در حوزه های غیر دین است. پاره ای از این کتاب ها در موضوع ادبیات و از زبان انگلیسی به ترکی استانبولی برگردانده شده است. بخشی نیز از [[زبان فارسی]] در موضوعات ادبیات معاصر و کهن و تاریخ روابط [[ایران]] و [[عثمانی]] است که بدین زبان ترجمه شده است.   
  
چاپ کتاب در ترکيه از کيفيت مطلوبي بر خوردار است. سطح متوسط کتاب هاي ناشران [[ترکيه]] با ناشران درجه يک [[ايران]] برابري مي کند. علّت پيشرفت صنعت چاپ و نشر در [[ترکيه]] ورود صنعت چاپ [[آلمان]] به [[ترکيه]] است. حدود سه ميليون ترک در کشور [[آلمان]] سکونت دارند. اين جمعيت پس از [[جنگ جهاني دوم]] در فاصله ي سال هاي 1945 تا 1950 به آلمان مهاجرت کرده اند و در اين کشور مقيم شده اند. مي گويند در تابستان گروه کثيري از ترک هاي مقيم آلمان براي بازديد آشنايان خود به کشورشان باز مي گردند. به گونه اي که تراکم جمعيّتي بسياري در اين آمد و شد در فرودگاه هاي [[ترکيه]] به چشم مي خورد. اقامت گسترده ي ترک ها در [[آلمان]] و مراوده ي آنان با کشورشان, در حوزه هاي مختلف ترکيه موجب پيشرفت آنها شده است. يکي از اين حوزه ها، توسعه و پيشرفت در صنعت نشر اين کشور است.  
+
چاپ کتاب در ترکیه از کیفیت مطلوبی بر خوردار است. سطح متوسط کتاب های ناشران [[ترکیه]] با ناشران درجه یک [[ایران]] برابری می کند. علّت پیشرفت صنعت چاپ و نشر در [[ترکیه]] ورود صنعت چاپ [[آلمان]] به [[ترکیه]] است. حدود سه میلیون ترک در کشور [[آلمان]] سکونت دارند. این جمعیت پس از [[جنگ جهانی دوم]] در فاصله ی سال های 1945 تا 1950 به آلمان مهاجرت کرده اند و در این کشور مقیم شده اند. می گویند در تابستان گروه کثیری از ترک های مقیم آلمان برای بازدید آشنایان خود به کشورشان باز می گردند. به گونه ای که تراکم جمعیتی بسیاری در این آمد و شد در فرودگاه های [[ترکیه]] به چشم می خورد. اقامت گسترده ی ترک ها در [[آلمان]] و مراوده ی آنان با کشورشان، در حوزه های مختلف ترکیه موجب پیشرفت آنها شده است. یکی از این حوزه ها، توسعه و پیشرفت در صنعت نشر این کشور است.  
  
پخش کتاب نيز در [[ترکيه]] از پيشرفت مطلوبي بر خوردار است. در مدت زمان کوتاهي مي توان اطلاع يافت, کتاب درخواستي در سيستم توزيع موجود است يا نه؟ ناشران از طريق شبکه ي ديجيتالي يکپارچه با هم مرتبط هستند. يکي از همراهان مي گفت در سال گذشته به دنبال تهيه ي کتابي بودم که در نمايشگاه نتوانستم آن را بيابم. در فاصله ي يک ساعت از طريق شبکه ي توزيع کتاب دريافتم که کتاب مورد نظرم در شبکه ي توزيع موجود نيست. به آساني شماره ي تلفن مؤلف کتاب را به دست آوردم و با وي تماس گرفتم. مؤلف گفت نسخه هاي محدودي از کتاب در اختيارم هست. بعد از طريق يکي از ناشران در فاصله ي زماني 24 ساعت کتاب به دستم رسيد. کتابفروشان بزرگي درشهر [[استانبول]] و جود دارند. مرکز اصلي اين کتابفروشان بازار «صحاف لر» = صحافان است. بازار صحاف لر در نزديکي «بازار بزرگ (grand bazar)» قرار دارد. اين بازار مرکز اصلي تجمع کتابفروشان است.  
+
پخش کتاب نیز در [[ترکیه]] از پیشرفت مطلوبی بر خوردار است. در مدت زمان کوتاهی می توان اطلاع یافت، کتاب درخواستی در سیستم توزیع موجود است یا نه؟ ناشران از طریق شبکه ی دیجیتالی یکپارچه با هم مرتبط هستند. یکی از همراهان می گفت در سال گذشته به دنبال تهیه ی کتابی بودم که در نمایشگاه نتوانستم آن را بیابم. در فاصله ی یک ساعت از طریق شبکه ی توزیع کتاب دریافتم که کتاب مورد نظرم در شبکه ی توزیع موجود نیست. به آسانی شماره ی تلفن مؤلف کتاب را به دست آوردم و با وی تماس گرفتم. مؤلف گفت نسخه های محدودی از کتاب در اختیارم هست. بعد از طریق یکی از ناشران در فاصله ی زمانی 24 ساعت کتاب به دستم رسید. کتابفروشان بزرگی درشهر [[استانبول]] و جود دارند. مرکز اصلی این کتابفروشان بازار «صحاف لر» = صحافان است. بازار صحاف لر در نزدیکی «بازار بزرگ (grand bazar)» قرار دارد. این بازار مرکز اصلی تجمع کتابفروشان است.  
  
پس از بازديد از نمايشگاه به سوي [[مسجد اياصوفيا]] رفتيم تا از آن مکان بازديد کنيم. [[مسجد ايا صوفيا]] در ضلع ديگري از [[ميدان ايا صوفيا]] واقع شده است. بليط ورود بازديد از اين مسجد بيست ليره بود. ولي زمان بازديد به پايان رسيده بود. سپس به طرف «توپ قاپي» که در کنار [[مسجد اياصوفيا]] قرار داشت رفتيم.  
+
پس از بازدید از نمایشگاه به سوی [[مسجد ایاصوفیا]] رفتیم تا از آن مکان بازدید کنیم. [[مسجد ایا صوفیا]] در ضلع دیگری از [[میدان ایا صوفیا]] واقع شده است. بلیط ورود بازدید از این مسجد بیست لیره بود. ولی زمان بازدید به پایان رسیده بود. سپس به طرف «توپ قاپی» که در کنار [[مسجد ایاصوفیا]] قرار داشت رفتیم.  
  
[[توپ قاپي]] مرکز فرمانروايي عثماني ها بوده است و اکنون از موزه هاي بزرگ و مکان هاي تاريخي مهم استانبول است.زمان بازديد آنجا نيز به پايان رسيده بود.  
+
[[توپ قاپی]] مرکز فرمانروایی عثمانی ها بوده است و اکنون از موزه های بزرگ و مکان های تاریخی مهم استانبول است.زمان بازدید آنجا نیز به پایان رسیده بود.  
  
از بيرون مناظر اطراف [[توپ قاپي]] و [[مسجد اياصوفيا]] و مکان هاي تاريخي ديگر را که در آن محدوده قرار داشت ديديم. اين مکان هاي تاريخي از طريق خيابان باريکي به دريا منتهي مي شد. پس از چند دقيقه پياده روي و عبور از خيابان هاي باريک و تاريخي به ساحل رسيديم. کف بخشي از اين خيابان ها سنگفرش بود. خانه هايي که در مسيرمان قرار داشت اغلب قديمي و برخي نيز چوبي بودند. به نظر مي رسيد نخواسته اند بافت قديمي اين منطقه را با بناهاي جديد تغيير دهند.  
+
از بیرون مناظر اطراف [[توپ قاپی]] و [[مسجد ایاصوفیا]] و مکان های تاریخی دیگر را که در آن محدوده قرار داشت دیدیم. این مکان های تاریخی از طریق خیابان باریکی به دریا منتهی می شد. پس از چند دقیقه پیاده روی و عبور از خیابان های باریک و تاریخی به ساحل رسیدیم. کف بخشی از این خیابان ها سنگفرش بود. خانه هایی که در مسیرمان قرار داشت اغلب قدیمی و برخی نیز چوبی بودند. به نظر می رسید نخواسته اند بافت قدیمی این منطقه را با بناهای جدید تغییر دهند.  
  
در کنار ساحل مردي در حال ماهيگيري بود. به جز او و همراهان که روي سنگ هاي بزرگي دريا را تماشا مي کرديم, کس ديگري درساحل نبود. کشتي هاي کوچک و بزرگ بسياري در دريا آمد و شد داشتند. از دور يکي از سه پلي که منطقه آسيايي و اروپايي استانبول را به هم متصل مي کرد ديده مي شد. باران نم نمک مي باريد. هوا نيز بسياردلپذير و خنک بود. پس از چند دقيقه توقف در ساحل از راه ديگري به طرف مسجد سلطان احمد بازگشتيم. مسير بازگشتمان نيز از ميان خيابان هاي باريک و ساختمان هاي کهن مي گذشت. از مسيري که برگشتيم دقيقاً به پشت [[مسجد سلطان احمد]] رسيديم.
+
در کنار ساحل مردی در حال ماهیگیری بود. به جز او و همراهان که روی سنگ های بزرگی دریا را تماشا می کردیم، کس دیگری درساحل نبود. کشتی های کوچک و بزرگ بسیاری در دریا آمد و شد داشتند. از دور یکی از سه پلی که منطقه آسیایی و اروپایی استانبول را به هم متصل می کرد دیده می شد. باران نم نمک می بارید. هوا نیز بسیاردلپذیر و خنک بود. پس از چند دقیقه توقف در ساحل از راه دیگری به طرف مسجد سلطان احمد بازگشتیم. مسیر بازگشتمان نیز از میان خیابان های باریک و ساختمان های کهن می گذشت. از مسیری که برگشتیم دقیقاً به پشت [[مسجد سلطان احمد]] رسیدیم.
 
===مراسم شب قدر===  
 
===مراسم شب قدر===  
نزديک افطار بود. اطراف [[مسجد سلطان احمد]], رستوران ها و غذاخوري هاي فراواني مملو از جمعيت روزه دار بود که انتظار افطار را مي کشيدند. برخي از خانواده ها نيز در صحن پايين مسجد سفره ي غذاي خود را پهن کرده و منتظر افطار بودند. به داخل مسجد رفتيم و نماز را به جماعت خوانديم. هوا کمي سرد شده بود. جمعيت زيادي در مسجد [[نماز]] گزاردند. امشب شب بيست و هفتم [[ماه مبارک رمضان]] به افق [[استانبول]] است. شبي که [[اهل سنت]] نيز آن را [[شب قدر]] مي دانند. در اين شب مراسم با شکوهي برگزار مي شود. اين مراسم سه ساعت پس از نماز مغرب آغاز مي گردد. خطيب مسجد, پس از اقامه ي نماز جماعت عشا و نماز «تراويح», به منبر مي رود و به ايراد خطبه مي پردازد. اين خطبه معمولاً حاوي پند و اندرز و موعظه است. مراسم احياي شب قدر تا دير وقت ادامه مي يابد و حاضران در اين مراسم به رسم معهود در ميان [[اهل سنّت]], به تلاوت فردي [[قرآن]], اقامه ي [[نماز]] و راز و نياز فردي به درگاه [[خداوند]] مي پردازند.  
+
نزدیک افطار بود. اطراف [[مسجد سلطان احمد]]، رستوران ها و غذاخوری های فراوانی مملو از جمعیت روزه دار بود که انتظار افطار را می کشیدند. برخی از خانواده ها نیز در صحن پایین مسجد سفره ی غذای خود را پهن کرده و منتظر افطار بودند. به داخل مسجد رفتیم و نماز را به جماعت خواندیم. هوا کمی سرد شده بود. جمعیت زیادی در مسجد [[نماز]] گزاردند. امشب شب بیست و هفتم [[ماه مبارک رمضان]] به افق [[استانبول]] است. شبی که [[اهل سنت]] نیز آن را [[شب قدر]] می دانند. در این شب مراسم با شکوهی برگزار می شود. این مراسم سه ساعت پس از نماز مغرب آغاز می گردد. خطیب مسجد، پس از اقامه ی نماز جماعت عشا و نماز «تراویح»، به منبر می رود و به ایراد خطبه می پردازد. این خطبه معمولاً حاوی پند و اندرز و موعظه است. مراسم احیای شب قدر تا دیر وقت ادامه می یابد و حاضران در این مراسم به رسم معهود در میان [[اهل سنّت]]، به تلاوت فردی [[قرآن]]، اقامه ی [[نماز]] و راز و نیاز فردی به درگاه [[خداوند]] می پردازند.  
  
همراهان خسته بودند. براي شرکت در مراسم نمانديم. فقط دو تن از دوستان ماندند تا در مراسم شرکت کنند. با قطار شهري به محل سکونت باز گشتيم. در بازگشت اين فکر رهايم نمي کرد که چگونه در کشور [[ترکيه]] اين همه مسجد و آن هم با بناهاي عظيم است. تا کنون چنين تصوري از [[ترکيه]] نداشتم. به هر سو رو مي کنيم مسجد با عظمت و کهني با مناره هاي بلند در برابرمان نمايان مي شود. اين مساجد اغلب در زمان عثماني ها ساخته شده اند. ظاهر مسجد با تأثير از فرهنگ رومي ها بنا شده است و داخل مسجد از معماري اسلامي برخوردار است.  
+
همراهان خسته بودند. برای شرکت در مراسم نماندیم. فقط دو تن از دوستان ماندند تا در مراسم شرکت کنند. با قطار شهری به محل سکونت باز گشتیم. در بازگشت این فکر رهایم نمی کرد که چگونه در کشور [[ترکیه]] این همه مسجد و آن هم با بناهای عظیم است. تا کنون چنین تصوری از [[ترکیه]] نداشتم. به هر سو رو می کنیم مسجد با عظمت و کهنی با مناره های بلند در برابرمان نمایان می شود. این مساجد اغلب در زمان عثمانی ها ساخته شده اند. ظاهر مسجد با تأثیر از فرهنگ رومی ها بنا شده است و داخل مسجد از معماری اسلامی برخوردار است.  
از نکات ديگري که برايم جالب توجه بود مسلمانان [[ترکيه]] است. بخصوص خانم ها که اغلب از پوشش کامل اسلامي برخوردارند. خانم هاي بدون حجاب معمولاً فاقد پوشش روي سر هستند. برهنگي و خودآرايي چندان در خانم ها محسوس نيست. نکته ديگر همزيستي بانوان محجبه و بدون حجاب است. در غذاخوري هاي اطراف مسجد و [[ميدان اياصوفيا]] خانم هاي فاقد حجاب و بانوان محجبه حضور داشتند و منتظر بودند زمان افطار فرا رسد تا روزه خود را باز کنند.
+
از نکات دیگری که برایم جالب توجه بود مسلمانان [[ترکیه]] است. بخصوص خانم ها که اغلب از پوشش کامل اسلامی برخوردارند. خانم های بدون حجاب معمولاً فاقد پوشش روی سر هستند. برهنگی و خودآرایی چندان در خانم ها محسوس نیست. نکته دیگر همزیستی بانوان محجبه و بدون حجاب است. در غذاخوری های اطراف مسجد و [[میدان ایاصوفیا]] خانم های فاقد حجاب و بانوان محجبه حضور داشتند و منتظر بودند زمان افطار فرا رسد تا روزه خود را باز کنند.
 
==روز دوم==  
 
==روز دوم==  
روز شنبه هفتم مهر صبحانه را در محل اقامت خورديم. باران نم نم مي باريد. هوا هم کمي سردتر شده است. مي گويند هواي [[استانبول]] قابل پيش بيني نيست. تغير هوا زود به زود انجام مي گيرد. به همراه جمعي از دوستان با دو تاکسي به سمت مقبره ي [[ابوايوب انصاري]] حرکت کرديم. مقبره ي ابوايوب انصاري در منطقه ي اروپايي استانبول و در کنار ساحل قرار دارد.  
+
روز شنبه هفتم مهر صبحانه را در محل اقامت خوردیم. باران نم نم می بارید. هوا هم کمی سردتر شده است. می گویند هوای [[استانبول]] قابل پیش بینی نیست. تغیر هوا زود به زود انجام می گیرد. به همراه جمعی از دوستان با دو تاکسی به سمت مقبره ی [[ابوایوب انصاری]] حرکت کردیم. مقبره ی ابوایوب انصاری در منطقه ی اروپایی استانبول و در کنار ساحل قرار دارد.  
  
  
===مزار ابوايوب انصاري===  
+
===مزار ابوایوب انصاری===  
زير بارش باران وارد محوطه ي مقبره شديم. درخت کهنسال بزرگي در حيات مقبره قرار داشت. گرداگرد اين درخت نرده کشيده شده است و در چهار گوشه ي نرده ها شير آب خوري قرار داشت. زائران بسياري, که اغلب هم خانم و با پوشش کامل اسلامي بودند, براي زيارت مقبره در محوطه حضور داشتند و با بطري-هاي آبي که در دست داشتند، از شير هاي آبخوري چهار گوشه اندکي آب بر مي داشتند و آن را براي تبرک مي نوشيدند. ظاهراً اين کار بر اساس اعتقادي که بدان داشتند انجام مي گرفت. در تابلويي که در نزديکي آن مکان نصب شده بود, از بستن نخ به درخت و کارهاي ديگر نهي شده بود. ولي خانم هايي که گروهي در محوطه حضور داشتند، بدون توجه به اين تذکرات رو به درخت کهن مشغول نيايش بودند. به يکي از دوستان گفتم مقبره ي ابوايوب, همچون مقبره ي ميرزاي قمي در شيخان [[قم]] است که بيشتر مشتري هايش خانم ها هستند.  
+
زیر بارش باران وارد محوطه ی مقبره شدیم. درخت کهنسال بزرگی در حیات مقبره قرار داشت. گرداگرد این درخت نرده کشیده شده است و در چهار گوشه ی نرده ها شیر آب خوری قرار داشت. زائران بسیاری، که اغلب هم خانم و با پوشش کامل اسلامی بودند، برای زیارت مقبره در محوطه حضور داشتند و با بطری-های آبی که در دست داشتند، از شیر های آبخوری چهار گوشه اندکی آب بر می داشتند و آن را برای تبرک می نوشیدند. ظاهراً این کار بر اساس اعتقادی که بدان داشتند انجام می گرفت. در تابلویی که در نزدیکی آن مکان نصب شده بود، از بستن نخ به درخت و کارهای دیگر نهی شده بود. ولی خانم هایی که گروهی در محوطه حضور داشتند، بدون توجه به این تذکرات رو به درخت کهن مشغول نیایش بودند. به یکی از دوستان گفتم مقبره ی ابوایوب، همچون مقبره ی میرزای قمی در شیخان [[قم]] است که بیشتر مشتری هایش خانم ها هستند.  
  
از حيات وارد محوطه ي مقبره شديم. قبر در ميان ضريح قرار گرفته است و ضريح در حصار نرده اي قرار داشت تا کسي به آن نزديک نشود. زائران بسياري که در محوطه حضور داشتند, با ازدحام از کنار نرده رو به قبر اداي احترام مي کردند و مي گذشتند. در گوشه اي از محوطه هم نقش پاي منسوب به پيامبر(ص) در داخل محفظه اي قرار داشت. زائران در مقابل آن هم اداي احترام مي کردند. همراهان با متولي مقبره صحبت کردند تا اجازه داده شود به کنار ضريح برويم. متولي گفت بايد با [[مسجد سلطان احمد]] هماهنگ کنيم. در گوشه اي ايستاديم تا هماهنگي انجام گيرد. در همين حين يکي از همراهان, که تحت تأثير شلوغي جمعيت و ازدحام آنان قرار گرفته بود, جوگير شد و با صداي بلند به لهجه ي عربي براي [[پيامبر(ص)]] صلوات فرستاد. با آن که کسي از دوستان او را همراهي نکرد، محترمانه عذرمان را خواستند و به طرف درب خروج راهنمايي مان کردند. در مکان هاي مذهبي ترکيه سکوت کامل حاکم است و هر کس به تنهايي مشغول عبادت است. کاري که از دوستمان سرزد, براي آن ها بسيار غير منتظره بود.  
+
از حیات وارد محوطه ی مقبره شدیم. قبر در میان ضریح قرار گرفته است و ضریح در حصار نرده ای قرار داشت تا کسی به آن نزدیک نشود. زائران بسیاری که در محوطه حضور داشتند، با ازدحام از کنار نرده رو به قبر ادای احترام می کردند و می گذشتند. در گوشه ای از محوطه هم نقش پای منسوب به پیامبر(ص) در داخل محفظه ای قرار داشت. زائران در مقابل آن هم ادای احترام می کردند. همراهان با متولی مقبره صحبت کردند تا اجازه داده شود به کنار ضریح برویم. متولی گفت باید با [[مسجد سلطان احمد]] هماهنگ کنیم. در گوشه ای ایستادیم تا هماهنگی انجام گیرد. در همین حین یکی از همراهان، که تحت تأثیر شلوغی جمعیت و ازدحام آنان قرار گرفته بود، جوگیر شد و با صدای بلند به لهجه ی عربی برای [[پیامبر(ص)]] صلوات فرستاد. با آن که کسی از دوستان او را همراهی نکرد، محترمانه عذرمان را خواستند و به طرف درب خروج راهنمایی مان کردند. در مکان های مذهبی ترکیه سکوت کامل حاکم است و هر کس به تنهایی مشغول عبادت است. کاری که از دوستمان سرزد، برای آن ها بسیار غیر منتظره بود.  
از مقبره بيرون آمديم و به داخل جامع ابوايوب که در کنار مقبره قرار داشت رفتيم. مسجدي بزرگ و با عظمت؛ همچون ساير مساجدي که در عصر عثماني ها ساخته شده است.  
+
از مقبره بیرون آمدیم و به داخل جامع ابوایوب که در کنار مقبره قرار داشت رفتیم. مسجدی بزرگ و با عظمت؛ همچون سایر مساجدی که در عصر عثمانی ها ساخته شده است.  
نکته اي که از ديروز و پس از بازديد [[مسجد سلطان احمد]] ذهنم را مشغول کرده است, حضور جهانگردان بسيار بدون هيچ منعي در مکان هاي مذهبي و حتي داخل مساجد است. فتواي علماي اهل سنت را در اين موضوع نمي دانم. ولي دو مسجدي را که تا کنون ديده ايم, جهانگردان ـ اعم از آقا و خانم ـ آزادانه وارد مسجد مي شوند و پس از تصويربرداري و بازديد بيرون مي آيند. البته خانم هاي توريست هنگام ورود به داخل مسجد، از روسري هايي که در مقابل درب قرار دارد برداشته, روي سرشان مي اندازند.  
+
نکته ای که از دیروز و پس از بازدید [[مسجد سلطان احمد]] ذهنم را مشغول کرده است، حضور جهانگردان بسیار بدون هیچ منعی در مکان های مذهبی و حتی داخل مساجد است. فتوای علمای اهل سنت را در این موضوع نمی دانم. ولی دو مسجدی را که تا کنون دیده ایم، جهانگردان ـ اعم از آقا و خانم ـ آزادانه وارد مسجد می شوند و پس از تصویربرداری و بازدید بیرون می آیند. البته خانم های توریست هنگام ورود به داخل مسجد، از روسری هایی که در مقابل درب قرار دارد برداشته، روی سرشان می اندازند.  
  
از [[جامع ابوايوب انصاري]] بيرون مي آييم. در ميان همراهان اين بحث در گرفته که آيا مقبره ي ابوايوب مي تواند همان ابوايوب انصاري باشد يا نه؟ بر روي کتيبه اي سنگي در محوطه ي ميان مقبره و مسجد درباره ي ابوايوب انصاري چنين نگاشته شده است: «ابوايوب در رکاب يزيد بن معاويه مي جنگيد. در ميانه ي جنگ بيمار شد. يزيد به ملاقات او آمد. ابوايوب گفت اگر مرگ من فرا رسيد، در سرزميني که خاک نرم داشت مرا به خاک بسپاريد. از اين رو وي در اين مکان مدفون شد.» به نظر مي رسد در آن زمان مسلمانان براي تسخير روم که اکنون [[ترکيه]] نام گرفته است مي جنگيده اند.  
+
از [[جامع ابوایوب انصاری]] بیرون می آییم. در میان همراهان این بحث در گرفته که آیا مقبره ی ابوایوب می تواند همان ابوایوب انصاری باشد یا نه؟ بر روی کتیبه ای سنگی در محوطه ی میان مقبره و مسجد درباره ی ابوایوب انصاری چنین نگاشته شده است: «ابوایوب در رکاب یزید بن معاویه می جنگید. در میانه ی جنگ بیمار شد. یزید به ملاقات او آمد. ابوایوب گفت اگر مرگ من فرا رسید، در سرزمینی که خاک نرم داشت مرا به خاک بسپارید. از این رو وی در این مکان مدفون شد.» به نظر می رسد در آن زمان مسلمانان برای تسخیر روم که اکنون [[ترکیه]] نام گرفته است می جنگیده اند.  
  
در اطراف مقبره و مسجد, قبرهاي فراواني با حصار نرده هاي آهني به چشم مي خورد. قبرها بيشتر به سران عثماني اختصاص دارد. تاريخ برخي از آنها به دو قرن پيش بر مي گردد. بر روي قبرها سنگ هاي تراشيده اي نصب شده است. برخي از اين سنگ ها نشان عمامه است که عثماني ها بر سر مي گذاشتند. برخي ديگر نشانه هايي است که حکايت از شغل و منصب آنها دارد.  
+
در اطراف مقبره و مسجد، قبرهای فراوانی با حصار نرده های آهنی به چشم می خورد. قبرها بیشتر به سران عثمانی اختصاص دارد. تاریخ برخی از آنها به دو قرن پیش بر می گردد. بر روی قبرها سنگ های تراشیده ای نصب شده است. برخی از این سنگ ها نشان عمامه است که عثمانی ها بر سر می گذاشتند. برخی دیگر نشانه هایی است که حکایت از شغل و منصب آنها دارد.  
  
از محوطه که بيرون مي آييم با طي مسير کوتاهي به کنار ساحل مي رسيم. باران همچنان نم نم مي بارد. کشتي هاي بسياري در دريا در حال عبورند. پس از توقفي کوتاه به محوطه ي مقبره ي ابوايوب باز مي گرديم. اطراف مقبره را مغازه هاي مختلفي فرا گرفته است. از آنجا به دفتر مؤسسه ي کوثر باز مي گرديم. قرار ملاقاتي با آقاي [[دکتر حسين حاتمي]] از دانشوران شيعي و مشهور ترکيه داريم.  
+
از محوطه که بیرون می آییم با طی مسیر کوتاهی به کنار ساحل می رسیم. باران همچنان نم نم می بارد. کشتی های بسیاری در دریا در حال عبورند. پس از توقفی کوتاه به محوطه ی مقبره ی ابوایوب باز می گردیم. اطراف مقبره را مغازه های مختلفی فرا گرفته است. از آنجا به دفتر مؤسسه ی کوثر باز می گردیم. قرار ملاقاتی با آقای [[دکتر حسین حاتمی]] از دانشوران شیعی و مشهور ترکیه داریم.  
  
دکتر حاتمي کامل مردي شيعه و در رشته ي حقوق خصوصي تحصيل و تدريس کرده است. اکنون بازنشسته است. از سفرهاي مختلفش به [[ايران]] گزارش کوتاهي داد. وي به خوبي به فارسي سخن مي گفت و آثار فارسي را براحتي مطالعه مي کند. مي گفت فارسي را خود فرا گرفته است و تخصص اصلي اش مولوي شناسي است. در آغاز ديدار, وي با تعجب از جمع پرسيد چگونه ممکن است عارفي همچون [[شيخ رجبعلي خياط]] با مولانا اينگونه برخورد کند؟ اشاره ي او به مطالب و اعتراضاتي بود که در شرح حال شيخ رجبعلي از وي نقل شده است. حاضران در پاسخ وي نکته هاي مختلفي گفتند. از جمله به جايگاه شيخ رجبعلي اشاره کردند که عارفي عوام بوده است و نظر او جنبه ي علمي ندارد. يکي از همراهان نيز گفت رويايي که او درباره ي مولانا اظهار مي دارد از کجا معلوم است که روياي صادق باشد. با اين پاسخ ها کمي از تعجب وي کاسته شد.  
+
دکتر حاتمی کامل مردی شیعه و در رشته ی حقوق خصوصی تحصیل و تدریس کرده است. اکنون بازنشسته است. از سفرهای مختلفش به [[ایران]] گزارش کوتاهی داد. وی به خوبی به فارسی سخن می گفت و آثار فارسی را براحتی مطالعه می کند. می گفت فارسی را خود فرا گرفته است و تخصص اصلی اش مولوی شناسی است. در آغاز دیدار، وی با تعجب از جمع پرسید چگونه ممکن است عارفی همچون [[شیخ رجبعلی خیاط]] با مولانا اینگونه برخورد کند؟ اشاره ی او به مطالب و اعتراضاتی بود که در شرح حال شیخ رجبعلی از وی نقل شده است. حاضران در پاسخ وی نکته های مختلفی گفتند. از جمله به جایگاه شیخ رجبعلی اشاره کردند که عارفی عوام بوده است و نظر او جنبه ی علمی ندارد. یکی از همراهان نیز گفت رویایی که او درباره ی مولانا اظهار می دارد از کجا معلوم است که رویای صادق باشد. با این پاسخ ها کمی از تعجب وی کاسته شد.  
  
در اين ديدار دکتر حاتمي با طرح سؤالاتي که در ذهن داشت و در [[ترکيه]] مطرح است ـ همچون شبيه سازي و اجراي قوانين جزايي ـ جلسه را به پاسخ يابي به سؤالات خويش سمت و سو داد. برخي از همراهان در دو موضوع ياد شده صاحب اثر بودند. [[دکتر حاتمي]] مشخصات آثار آنان را گرفت. با موضوعاتي که طرح شد عملاً نتوانستيم از ايشان اطلاعاتي درباره ي [[ترکيه]] به دست آوريم. تا اندکي از ظهر گذشته جلسه ادامه يافت. وي از ديدار همراهان اظهار خوشحالي کرد.
+
در این دیدار دکتر حاتمی با طرح سؤالاتی که در ذهن داشت و در [[ترکیه]] مطرح است ـ همچون شبیه سازی و اجرای قوانین جزایی ـ جلسه را به پاسخ یابی به سؤالات خویش سمت و سو داد. برخی از همراهان در دو موضوع یاد شده صاحب اثر بودند. [[دکتر حاتمی]] مشخصات آثار آنان را گرفت. با موضوعاتی که طرح شد عملاً نتوانستیم از ایشان اطلاعاتی درباره ی [[ترکیه]] به دست آوریم. تا اندکی از ظهر گذشته جلسه ادامه یافت. وی از دیدار همراهان اظهار خوشحالی کرد.
===مسجد سلطان بايزيد===  
+
===مسجد سلطان بایزید===  
پس از نهار و اندکي استراحت پياده به سمت [[مسجد جامع سلطان بايزيد]] حرکت کرديم. مسجد با عظمت ديگري از بناهاي عصر عثمانيان. در کنار جامع سلطان بايزيد, مقبره ي سلطان بايزيد قرار گرفته بود. در داخل مقبره,‌ قبر برآمده و بزرگي قرار داشت و فضاي داخل مقبره از معماري اسلامي بسيار زيبايي برخوردار بود.  
+
پس از نهار و اندکی استراحت پیاده به سمت [[مسجد جامع سلطان بایزید]] حرکت کردیم. مسجد با عظمت دیگری از بناهای عصر عثمانیان. در کنار جامع سلطان بایزید، مقبره ی سلطان بایزید قرار گرفته بود. در داخل مقبره،‌ قبر برآمده و بزرگی قرار داشت و فضای داخل مقبره از معماری اسلامی بسیار زیبایی برخوردار بود.  
  
پس از بازديد از مجموعه ي سلطان بايزيد, پياده به «بازار بزرگ grand bazar» که در همان نزديکي بود رفتيم. بازاري بسيار بزرگ و تاريخي. در دو سوي آن با فاصله هاي کوتاه بازارهاي فرعي قرار داشت. بيشتر بازديد کنندگان بازار جهانگردان بودند. مقداري از بازار را ديديم و به اوّل آن برگشتيم. از کنار اين بازار به بازار «صحاف لر» (= صحافان) راه داشت که مرکز تجمع کتابفروشان [[استانبول]] است. به دليل فرصت کم از کنار آن گذشتيم. نزديک افطار بود. در بازگشت در کنار جامع سلطان بايزيد چادر بزرگي بپاشده بود. مشغول چيدن غذا روي ميزها بودند و جمعيت بسياري در اطراف چادر صف کشيده بودند تا در ضيافت افطار شرکت کنند.  
+
پس از بازدید از مجموعه ی سلطان بایزید، پیاده به «بازار بزرگ grand bazar» که در همان نزدیکی بود رفتیم. بازاری بسیار بزرگ و تاریخی. در دو سوی آن با فاصله های کوتاه بازارهای فرعی قرار داشت. بیشتر بازدید کنندگان بازار جهانگردان بودند. مقداری از بازار را دیدیم و به اوّل آن برگشتیم. از کنار این بازار به بازار «صحاف لر» (= صحافان) راه داشت که مرکز تجمع کتابفروشان [[استانبول]] است. به دلیل فرصت کم از کنار آن گذشتیم. نزدیک افطار بود. در بازگشت در کنار جامع سلطان بایزید چادر بزرگی بپاشده بود. مشغول چیدن غذا روی میزها بودند و جمعیت بسیاری در اطراف چادر صف کشیده بودند تا در ضیافت افطار شرکت کنند.  
  
افطار را در منزل يکي از همکاران مؤسسه ي کوثر مهمان بوديم. افطار خوبي تدارک ديده بود. با برنج نيم دانه ي مخلوط با رشته و برنج سفيد ديگري که به صورت کته پخته شده بود از ميهمانان پذيرايي کردند؛‌ همراه با مرغ و گوشت.   
+
افطار را در منزل یکی از همکاران مؤسسه ی کوثر مهمان بودیم. افطار خوبی تدارک دیده بود. با برنج نیم دانه ی مخلوط با رشته و برنج سفید دیگری که به صورت کته پخته شده بود از میهمانان پذیرایی کردند؛‌ همراه با مرغ و گوشت.   
  
پس از افطار يکي از مسئولان مؤسسه ي کوثر توضيحاتي درباره ي شيعيان ترکيه داد که خلاصه ي آن چنين است: ترکيه بيش از هفتاد ميليون جمعيت دارد. از اين تعداد 25 ميليون علويان هستند که پايبند به شريعت نيستند. فقط روزهاي پنجشنبه در «جمع خانه» گرد هم مي آيند و طي مراسمي عمل مذهبي خود را به جاي مي آورند. اين گروه فقط به [[حضرت علي(ع)]] عشق مي ورزند و به ساير اعمال مذهبي پايبندي ندارند. حدود دو ميليون نفر [[شيعه]] در [[ترکيه]] زندگي مي کنند. پانصد هزار نفر از آنان در [[استانبول]] ساکن اند و حدود سي مسجد دارند.
+
پس از افطار یکی از مسئولان مؤسسه ی کوثر توضیحاتی درباره ی شیعیان ترکیه داد که خلاصه ی آن چنین است: ترکیه بیش از هفتاد میلیون جمعیت دارد. از این تعداد 25 میلیون علویان هستند که پایبند به شریعت نیستند. فقط روزهای پنجشنبه در «جمع خانه» گرد هم می آیند و طی مراسمی عمل مذهبی خود را به جای می آورند. این گروه فقط به [[حضرت علی(ع)]] عشق می ورزند و به سایر اعمال مذهبی پایبندی ندارند. حدود دو میلیون نفر [[شیعه]] در [[ترکیه]] زندگی می کنند. پانصد هزار نفر از آنان در [[استانبول]] ساکن اند و حدود سی مسجد دارند.
 
==روز سوم==  
 
==روز سوم==  
يکشنبه هشتم مهر صبحانه را در محل اقامت خورديم. در برنامه ي امروز بازديد يکي از جزيره هاي استانبول در نظر گرفته شده بود. قبل از رفتن به اين جزيره، به سوي [[مسجد سلطان سليمان]], که در مسيرمان قرار داشت, رفتيم.  
+
یکشنبه هشتم مهر صبحانه را در محل اقامت خوردیم. در برنامه ی امروز بازدید یکی از جزیره های استانبول در نظر گرفته شده بود. قبل از رفتن به این جزیره، به سوی [[مسجد سلطان سلیمان]]، که در مسیرمان قرار داشت، رفتیم.  
  
>مسجد سلطان سليمان
+
>مسجد سلطان سلیمان
>مسجد زينبيه
+
>مسجد زینبیه
===مسجد سلطان سليمان===  
+
===مسجد سلطان سلیمان===  
با تاکسي به [[مسجد سلطان سليمان]] آمديم. مسجد بسيار بزرگ و با عظمتي بود. به نظر مي آيد بزرگ ترين مسجد [[استانبول]] باشد. مسجد در دست تعمير بود. از بخش هايي از آن بازديد کرديم. در کنار مسجد چند مقبره وجود داشت. يکي از آن ها, مقبره ي سلطان سليمان قانوني بود. در کنار آن قبر مادر و دخترش قرار داشت. سلطان سليمان قانوني, بزرگ ترين سلطان عثماني بوده است. در محوطه ي ميان مقبره ها و مسجد, قبرهاي قديمي بسياري بود که سنگ هاي تراشيده اي روي آن ها قرار داشت و هر يک نشان شغل و جايگاه صاحبان قبر بود. جهانگردان ديگري هم در حال بازديد از مجموعه بودند. روسري هايي در کنار درب ورودي مسجد قرار داشت که جهانگردان خانم هنگام ورود روي سر خود مي انداختند.  
+
با تاکسی به [[مسجد سلطان سلیمان]] آمدیم. مسجد بسیار بزرگ و با عظمتی بود. به نظر می آید بزرگ ترین مسجد [[استانبول]] باشد. مسجد در دست تعمیر بود. از بخش هایی از آن بازدید کردیم. در کنار مسجد چند مقبره وجود داشت. یکی از آن ها، مقبره ی سلطان سلیمان قانونی بود. در کنار آن قبر مادر و دخترش قرار داشت. سلطان سلیمان قانونی، بزرگ ترین سلطان عثمانی بوده است. در محوطه ی میان مقبره ها و مسجد، قبرهای قدیمی بسیاری بود که سنگ های تراشیده ای روی آن ها قرار داشت و هر یک نشان شغل و جایگاه صاحبان قبر بود. جهانگردان دیگری هم در حال بازدید از مجموعه بودند. روسری هایی در کنار درب ورودی مسجد قرار داشت که جهانگردان خانم هنگام ورود روی سر خود می انداختند.  
  
پس از بازديد از اين مجموعه, پياده به طرف بازار مصري ها حرکت کرديم. با عبور از چند خيابان قديمي به اين بازار رسيديم. همراهان مقداري خريد کردند. سپس براي بازديد از جزيره ي «حيبل», از ساحلي که در همان نزديکي بود سوار کشتي شديم. بهاي بليط کشتي يک ليره بود. معادل هفت صد و پنجاه تومان به پول [[ايران]]. بهاي بليط قطار شهري و مترو نيز به همين مبلغ است. بيش از يک ساعت با کشتي در حرکت بوديم. کشتي از ميان دو طرف اروپايي و آسيايي استانبول در حرکت بود. از طبقه ي دوم کشتي مناظر دو طرف را تماشا مي کرديم. پس از پياده و سوار کردن مسافران در چند جزيره به, «حيبل آيدا» رسيديم. «آيدا» به زبان ترکي به معناي جزيره است.  
+
پس از بازدید از این مجموعه، پیاده به طرف بازار مصری ها حرکت کردیم. با عبور از چند خیابان قدیمی به این بازار رسیدیم. همراهان مقداری خرید کردند. سپس برای بازدید از جزیره ی «حیبل»، از ساحلی که در همان نزدیکی بود سوار کشتی شدیم. بهای بلیط کشتی یک لیره بود. معادل هفت صد و پنجاه تومان به پول [[ایران]]. بهای بلیط قطار شهری و مترو نیز به همین مبلغ است. بیش از یک ساعت با کشتی در حرکت بودیم. کشتی از میان دو طرف اروپایی و آسیایی استانبول در حرکت بود. از طبقه ی دوم کشتی مناظر دو طرف را تماشا می کردیم. پس از پیاده و سوار کردن مسافران در چند جزیره به، «حیبل آیدا» رسیدیم. «آیدا» به زبان ترکی به معنای جزیره است.  
  
از کشتي پياده شديم. کمي از ظهر مي گذشت. ناهار را در کنار ساحل کباب ترکي خورديم. جزيره ي سرسبز با پوشش گياهي فراوان در بلندي قرار داشت. پس از سه ساعت توقف در جزيره و گشت و گذار با درشکه روي تپه هاي سرسبز جزيره به کنار ساحل آمديم. در جزيره هيچ ماشيني تردد نمي کرد و رفت و آمدها با درشکه انجام مي شد.
+
از کشتی پیاده شدیم. کمی از ظهر می گذشت. ناهار را در کنار ساحل کباب ترکی خوردیم. جزیره ی سرسبز با پوشش گیاهی فراوان در بلندی قرار داشت. پس از سه ساعت توقف در جزیره و گشت و گذار با درشکه روی تپه های سرسبز جزیره به کنار ساحل آمدیم. در جزیره هیچ ماشینی تردد نمی کرد و رفت و آمدها با درشکه انجام می شد.
===مسجد زينبيه===  
+
===مسجد زینبیه===  
سوار کشتي شديم و به [[استانبول]] برگشتيم. قرار بود شب با شيعيان زينبيه ديدار داشته باشيم. از طريق قطار شهري و مترو به محل زينبيه رفتيم. آقاي حميد سعادتمند مسئول زينبيه درباره شيعيان [[استانبول]] و فعاليت هايشان اين توضيحات را بيان داشت: شيعيان استانبول همگي مهاجراني هستند که براي کار به [[استانبول]] آمده اند. در سال 1979 در اين منطقه مسجدي را به نام زينبيه ساختيم. يک سال پيش از پيروزي انقلاب بود. پس از پيروزي انقلاب فشار بسياري روي ما بود. شيعيان را «خميني چي(ياران امام خميني)» و جاسوسان [[ايران]] مي دانستند. برخي از دوستان ما حتي در اين راه به زندان هم افتادند. در سال 1982 مخالفان افراطي به دولت فشار مي آوردند که بساط ما را جمع کنند. ما در معرض خطر قرار داشتيم. براي اين که از زير اين فشار بيرون بياييم, در نقاط ديگر شهر مکان هايي را به صورت چادر به عنوان مراکز جديد عبادي شيعيان به وجود آورديم.  
+
سوار کشتی شدیم و به [[استانبول]] برگشتیم. قرار بود شب با شیعیان زینبیه دیدار داشته باشیم. از طریق قطار شهری و مترو به محل زینبیه رفتیم. آقای حمید سعادتمند مسئول زینبیه درباره شیعیان [[استانبول]] و فعالیت هایشان این توضیحات را بیان داشت: شیعیان استانبول همگی مهاجرانی هستند که برای کار به [[استانبول]] آمده اند. در سال 1979 در این منطقه مسجدی را به نام زینبیه ساختیم. یک سال پیش از پیروزی انقلاب بود. پس از پیروزی انقلاب فشار بسیاری روی ما بود. شیعیان را «خمینی چی(یاران امام خمینی)» و جاسوسان [[ایران]] می دانستند. برخی از دوستان ما حتی در این راه به زندان هم افتادند. در سال 1982 مخالفان افراطی به دولت فشار می آوردند که بساط ما را جمع کنند. ما در معرض خطر قرار داشتیم. برای این که از زیر این فشار بیرون بیاییم، در نقاط دیگر شهر مکان هایی را به صورت چادر به عنوان مراکز جدید عبادی شیعیان به وجود آوردیم.  
  
با گسترش فعاليت شيعيان, فشار از روي ما برداشته شد. به مرور شيعيان مهاجر شهرهاي ديگر نيز به اين منطقه که زينبيه در آن قرار دارد, مهاجرت کردند. زماني که ما در اين منطقه مستقر شديم, خانه هاي محدودي در اين جا وجود داشت. به مرور جمعيت فراواني در اين منطقه مستقر شدند. به همين دليل نام خيابان اصلي اين منطقه را شهرداري «زينبيه» نام گذاري کرد.  
+
با گسترش فعالیت شیعیان، فشار از روی ما برداشته شد. به مرور شیعیان مهاجر شهرهای دیگر نیز به این منطقه که زینبیه در آن قرار دارد، مهاجرت کردند. زمانی که ما در این منطقه مستقر شدیم، خانه های محدودی در این جا وجود داشت. به مرور جمعیت فراوانی در این منطقه مستقر شدند. به همین دلیل نام خیابان اصلی این منطقه را شهرداری «زینبیه» نام گذاری کرد.  
در سال هاي اخير مراسم هاي باشکوهي در ايام محرم در اين منطقه برگزار مي کنيم که برخي از اهل سنّت هم در آن شرکت مي کنند. در مراسم سال گذشته بيش از سيصد هزار نفر حضور داشته اند. در اين منطقه, ميداني هم به نام «عاشورا» نام گذاري شده است. از فعاليت هاي ديگر ما اجراي برنامه هاي ماهواره اي است که از طريق اجاره کردن ماهواره, اين برنامه ها را اجرا مي کنيم. در اين نزديکي زميني به مساحت سيزده هزار متر مربع گرفته ايم. برنامه  هاي گسترده اي براي فعاليت هاي آينده در اين مکان داريم. در پايان ديدار, نمونه اي از نرم افزارهاي توليد شده, نشريه و کتاب هايشان را به دوستان هديده دادند.
+
در سال های اخیر مراسم های باشکوهی در ایام محرم در این منطقه برگزار می کنیم که برخی از اهل سنّت هم در آن شرکت می کنند. در مراسم سال گذشته بیش از سیصد هزار نفر حضور داشته اند. در این منطقه، میدانی هم به نام «عاشورا» نام گذاری شده است. از فعالیت های دیگر ما اجرای برنامه های ماهواره ای است که از طریق اجاره کردن ماهواره، این برنامه ها را اجرا می کنیم. در این نزدیکی زمینی به مساحت سیزده هزار متر مربع گرفته ایم. برنامه  های گسترده ای برای فعالیت های آینده در این مکان داریم. در پایان دیدار، نمونه ای از نرم افزارهای تولید شده، نشریه و کتاب هایشان را به دوستان هدیده دادند.
  
 
==روز چهارم==  
 
==روز چهارم==  
دوشنبه نهم مهر پياده به قصد بازديد از موزه ي «توپ قاپي» حرکت کرديم. در اين روزها همه جا تعطيل است. سه روز قبل از عيد فطر و سه روز پس از آن در ترکيه تعطيل عمومي است. اين تعطيلات همانند تعطيلات عيد نوروز ماست. تاکنون چند نفر به ما گفته اند چرا اين زمان را براي مسافرت انتخاب کرده-ايد؟
+
دوشنبه نهم مهر پیاده به قصد بازدید از موزه ی «توپ قاپی» حرکت کردیم. در این روزها همه جا تعطیل است. سه روز قبل از [[عید فطر]] و سه روز پس از آن در [[ترکیه]] تعطیل عمومی است. این تعطیلات همانند تعطیلات عید نوروز ماست. تاکنون چند نفر به ما گفته اند چرا این زمان را برای مسافرت انتخاب کرده اید؟
 +
 
 +
===مسجد نور عثمانی===
 +
از محل اقامت تا توپ قاپی بیست دقیقه پیاده راه بود. در مسیر که می رفتیم از مسجد نور عثمانی
 +
بازدید کردیم. از مساجد با عظمت عثمانی است که ساخت آن در سال 1748 آغاز و در سال 1755 تکمیل شده است. ارتفاع گنبد 46 متر و ارتفاع گلدسته ها 65 متر است. صدا در داخل مسجد به صورت آگوستیک پخش می شد. متصدی مسجد که فهمید ایرانی هستیم، احساسات ضد اسرائیلی اش را با شدت ابراز می کرد و در حالی که مشتش راه گره زده و تکان می داد، می گفت احمدی نژاد، امریکا را نابود خواهد کرد.
 +
===مجموعه ی تاریخی توپ قاپی===
 +
مسیر را ادامه دادیم تا به «توپ قاپی» رسیدیم. بلیط ورودی آن 20 لیره بود. معادل پانزده هزار تومان به پول [[ایران]]. جمعیت بسیاری که همه جهانگرد بودند در اطراف توپ قاپی در تردد بودند. از میان شلوغی و ازدحام به سختی داخل رفتیم. توپ قاپی محل حکمرانی عثمانی ها در [[استانبول]] بوده است. موقعیت جغرافیایی آن استثنایی است. برخی مکان های آن از دو ضلع در حاشیه ی دریا قرار دارد و حصارهای قدیمی اطراف آن را در برگرفته است.
 +
 
 +
مجموعه های مختلف کاخ تبدیل به موزه شده و آثار تاریخی برجای مانده از عثمانی ها و تاریخ کهن این منطقه نیز در آن به نمایش درآمده است. از وسایل آشپزخانه گرفته تا ظروف سفالی، لباس ها، زیور آلات، تجهیزات نظامی، قرآن های خطی و ... . اشیای بسیار کهن دیگری نیز در بناهای تاریخی مختلف این مجموعه ی عظیم به نمایش درآمده بود. محیط داخل توپ قاپی از درختان کهن پوشیده است. چشم انداز زیبای دریا به این مجموعه، زیبایی خاصی داده است. کشتی های بزرگ و کوچک از برابر این کاخ کهن در حال تردد بودند. پس از بازدید از مجموعه ی توپ قاپی، با قطار شهری به محل اقامت بازگشتیم.
 +
===مؤسسه ی کوثر===
 +
بعد از ظهر با مدیران ارشد مؤسسه ی دینی کوثر جلسه داشتیم. آقای حاج قدیری خلاصه ای از فعالیت های این مؤسسه را چنین بیان داشت: این مؤسسه در سال 1992 به همت چند تن از طلاب درس خوانده در [[حوزه علمیه قم]] بنا شده است. فعالیت های مؤسسه در چند محور انجام می گیرد:
 +
*انتشارات: در این بخش از طریق ترجمه و تألیف کتاب تاکنون نزدیک به یک صد جلد کتاب منتشر کرده ایم.
 +
*سمعی بصری: در این قسمت به تولید نرم افزارهای مذهبی و دوبله ی (= صدا گذاری) فیلم ها و سریال های ایرانی مشغول هستیم؛ همچون سریال «[[امام علی(ع)]]» و فیلم «روز واقعه». در ترکیه حرفه ی دوبله بسیار قوی است. برخی از این سریال ها و فیلم ها را بهتر از زبان اصلی دوبله کرده ایم.
 +
*اعزام مبلغ: در این زمینه مبلغان را به مناطق مختلف ترکیه اعزام می کنیم.
 +
*برنامه های ماهواره ای: در این حوزه، برنامه هایی داریم که در آینده اجرا خواهیم کرد، مکانی هم به مساحت هشت صد متر تهیه کرده ایم که در آنجا برای توسعه ی برنامه ها استفاده خواهیم کرد؛ از جمله تأسیس یک کتابخانه. کتاب هایی را که ترجمه و چاپ می کنیم، برای کتابخانه های مهم و دانشگاهی ارسال می کنیم و مورد استقبال هم قرار می گیرد. برای نمونه ترجمه ی « تفسیر المیزان» در میان اهل سنّت مورد توجه قرار گرفته است. برخی از دوستان پیشنهاد هایی در زمینه ی موضوعات انتشار کتاب بخصوص در حوزه ی مخاطبان عمومی طرح کردند.
 +
 
 +
همچنین درباره ی چگونگی برخورد با اهل سنّت و اجتناب از حرکت های اختلاف انگیز نکاتی را بیان کردند.
 +
پس از جلسه فرصت اندکی برای خرید داشتیم. با عجله از اطراف میدان آنکارا مقداری خرید کردیم. دست فروشان بسیاری در اطراف این میدان و خیابان های منتهی بدان در حال عرضه ی کالای خود بودند. برنامه ی بعدی رفتن به [[آنکارا]] بود. با قطار شهری به یکی از اسکله های [[استانبول]] به نام «کراکای» آمدیم. سوار کشتی شدیم و پس از نیم ساعت به اسکله ی «حیدر پاشا» رسیدیم که ایستگاه قطار در آن قرار داشت. ساعت 11:30 دقیقه به طرف [[آنکارا]] حرکت کردیم. اکنون که این سطور را می نویسم داخل قطار هستیم. ساعت از دوازده نیمه شب گذشته است. تصمیم داریم پس از رسیدن به [[آنکارا]]، به [[قونیه]] برویم.
  
>مسجد نور عثماني
 
>مجموعه ي تاريخي توپ قاپي
 
>مؤسسه ي کوثر
 
===مسجد نور عثماني===
 
از محل اقامت تا توپ قاپي بيست دقيقه پياده راه بود. در مسير که مي رفتيم از مسجد نور عثماني
 
بازديد کرديم. از مساجد با عظمت عثماني است که ساخت آن در سال 1748 آغاز و در سال 1755 تکميل شده است. ارتفاع گنبد 46 متر و ارتفاع گلدسته ها 65 متر است. صدا در داخل مسجد به صورت آگوستيک پخش مي شد. متصدي مسجد که فهميد ايراني هستيم, احساسات ضد اسرائيلي اش را با شدت ابراز مي کرد و در حالي که مشتش راه گره زده و تکان مي داد, مي گفت احمدي نژاد, امريکا را نابود خواهد کرد.
 
===مجموعه ي تاريخي توپ قاپي===
 
مسير را ادامه داديم تا به «توپ قاپي» رسيديم. بليط ورودي آن 20 ليره بود. معادل پانزده هزار تومان به پول ايران. جمعيت بسياري که همه جهانگرد بودند در اطراف توپ قاپي در تردد بودند. از ميان شلوغي و ازدحام به سختي داخل رفتيم. توپ قاپي محل حکمراني عثماني ها در استانبول بوده است. موقعيت جغرافيايي آن استثنايي است. برخي مکان هاي آن از دو ضلع در حاشيه ي دريا قرار دارد و حصارهاي قديمي اطراف آن را در برگرفته است.
 
مجموعه هاي مختلف کاخ تبديل به موزه شده و آثار تاريخي برجاي مانده از عثماني ها و تاريخ کهن اين منطقه نيز در آن به نمايش درآمده است. از وسايل آشپزخانه گرفته تا ظروف سفالي, لباس ها, زيور آلات, تجهيزات نظامي, قرآن هاي خطي و ... . اشياي بسيار کهن ديگري نيز در بناهاي تاريخي مختلف اين مجموعه ي عظيم به نمايش درآمده بود. محيط داخل توپ قاپي از درختان کهن پوشيده است. چشم انداز زيباي دريا به اين مجموعه, زيبايي خاصي داده است. کشتي هاي بزرگ و کوچک از برابر اين کاخ کهن در حال تردد بودند. پس از بازديد از مجموعه ي توپ قاپي, با قطار شهري به محل اقامت بازگشتيم.
 
===مؤسسه ي کوثر===
 
بعد از ظهر با مديران ارشد مؤسسه ي ديني کوثر جلسه داشتيم. آقاي حاج قديري خلاصه اي از فعاليت هاي اين مؤسسه را چنين بيان داشت: اين مؤسسه در سال 1992 به همت چند تن از طلاب درس خوانده در حوزه ي علميه ي قم بنا شده است. فعاليت هاي مؤسسه در چند محور انجام مي گيرد: 1. انتشارات: در اين بخش از طريق ترجمه و تأليف کتاب تاکنون نزديک به يک صد جلد کتاب منتشر کرده ايم, 2. سمعي بصري: در اين قسمت به توليد نرم افزارهاي مذهبي و دوبله ي (= صدا گذاري) فيلم ها و سريال هاي ايراني مشغول هستيم؛ همچون سريال «[[امام علي(ع)]]» و فيلم «روز واقعه». در ترکيه حرفه ي دوبله بسيار قوي است. برخي از اين سريال ها و فيلم ها را بهتر از زبان اصلي دوبله کرده ايم. 3. اعزام مبلغ: در اين زمينه مبلغان را به مناطق مختلف ترکيه اعزام مي کنيم. 4. برنامه هاي ماهواره اي: در اين حوزه, برنامه هايي داريم که در آينده اجرا خواهيم کرد, مکاني هم به مساحت هشت صد متر تهيه کرده ايم که در آنجا براي توسعه ي برنامه ها استفاده خواهيم کرد؛ از جمله تأسيس يک کتابخانه. کتاب هايي را که ترجمه و چاپ مي کنيم, براي کتابخانه هاي مهم و دانشگاهي ارسال مي کنيم و مورد استقبال هم قرار مي گيرد. براي نمونه ترجمه ي « تفسير الميزان» در ميان اهل سنّت مورد توجه قرار گرفته است. برخي از دوستان پيشنهاد هايي در زمينه ي موضوعات انتشار کتاب بخصوص در حوزه ي مخاطبان عمومي طرح کردند. همچنين درباره ي چگونگي برخورد با اهل سنّت و اجتناب از حرکت هاي اختلاف انگيز نکاتي را بيان کردند.
 
پس از جلسه فرصت اندکي براي خريد داشتيم. با عجله از اطراف ميدان آنکارا مقداري خريد کرديم. دست فروشان بسياري در اطراف اين ميدان و خيابان هاي منتهي بدان در حال عرضه ي کالاي خود بودند. برنامه ي بعدي رفتن به آنکارا بود. با قطار شهري به يکي از اسکله هاي استانبول به نام «کراکاي» آمديم. سوار کشتي شديم و پس از نيم ساعت به اسکله ي «حيدر پاشا» رسيديم که ايستگاه قطار در آن قرار داشت. ساعت 11.30 دقيقه به طرف آنکارا حرکت کرديم. اکنون که اين سطور را مي نويسم داخل قطار هستيم. ساعت از دوازده نيمه شب گذشته است. تصميم داريم پس از رسيدن به آنکارا, به قونيه برويم.
 
 
==روز پنجم==  
 
==روز پنجم==  
سه‏شنبه دهم مهر: از ديشب در قطار هستيم. واگنمان اتوبوسي است. در هر رديف سه صندلي قرار دارد. دو صندلي در يک طرف و يک صندلي در طرف ديگر. درهاي واگن‏ها برقي است و داخل قطار بسيار تميز است. براحتي در روي صندلي استراحت کرديم. چند دقيقه‏اي است که براي نماز بيدار شده‏ايم. وضو ساختيم و در ميان صندلي‏ها، در حالي که قبله را حدودي به دست آورديم، با پهن کردن زيرانداز و مهر نماز گذارديم. کوچک‏ترين اعتراضي از سوي کسي به ما نشد. هوا کم کم در حال روشن شدن است. قطاري که با آن در حرکتيم برقي است. به دليل کمبود انرژي سوختي در ترکيه, همه ي قطارهاي شهري و بين شهري برقي است.  
+
سه‏شنبه دهم مهر: از دیشب در قطار هستیم. واگنمان اتوبوسی است. در هر ردیف سه صندلی قرار دارد. دو صندلی در یک طرف و یک صندلی در طرف دیگر. درهای واگن‏ها برقی است و داخل قطار بسیار تمیز است. براحتی در روی صندلی استراحت کردیم. چند دقیقه‏ای است که برای نماز بیدار شده‏ایم. وضو ساختیم و در میان صندلی‏ها، در حالی که قبله را حدودی به دست آوردیم، با پهن کردن زیرانداز و مهر نماز گذاردیم. کوچک‏ترین اعتراضی از سوی کسی به ما نشد. هوا کم کم در حال روشن شدن است. قطاری که با آن در حرکتیم برقی است. به دلیل کمبود انرژی سوختی در ترکیه، همه ی قطارهای شهری و بین شهری برقی است.  
در مسير ريلي که در حرکت هستيم، ريل ديگري براي برگشت در کنارمان قرار دارد. با فاصله ي حدود صد متر آن طرف تر، دو ريل ديگر براي رفت و برگشت وجود دارد. روي همه ي ريل‏ها، سيم‏هاي برق قطار امتداد دارد. در فاصله‏اي با حدود سيصد متر هم بزرگراهي با دو باند ديده مي‏شود که ماشين‏هاي کمي آمد و شد دارند. در دو طرف مسيري که در حرکت هستيم، زمين‏هاي کشت گندم و جو قرار دارد که محصول آن را برداشته‏اند.  
+
در مسیر ریلی که در حرکت هستیم، ریل دیگری برای برگشت در کنارمان قرار دارد. با فاصله ی حدود صد متر آن طرف تر، دو ریل دیگر برای رفت و برگشت وجود دارد. روی همه ی ریل‏ها، سیم‏های برق قطار امتداد دارد. در فاصله‏ای با حدود سیصد متر هم بزرگراهی با دو باند دیده می‏شود که ماشین‏های کمی آمد و شد دارند. در دو طرف مسیری که در حرکت هستیم، زمین‏های کشت گندم و جو قرار دارد که محصول آن را برداشته‏اند.  
ساعت 8 صبح به آنکارا رسيديم. فاصله ي استانبول تا آنکارا حدود 600 کيلومتر بود. از ايستگاه راه آهن با مي ني‏بوسي که در انتظارمان بود. به سمت قونيه حرکت کرديم. نم نمک باران مي‏باريد و هوا نسبتاً سرد بود. ساختمان‏هاي شهر آنکارا نسبت به استامبول شيک‏تر و تميزتر بود و اغلب آپارتماني است. فقط در ورودي شهر خانه‏هايي ويلايي ديديم. فاصله ي آنکارا تا قونيه حدود 250 کيلومتر است.  
+
ساعت 8 صبح به آنکارا رسیدیم. فاصله ی استانبول تا آنکارا حدود 600 کیلومتر بود. از ایستگاه راه آهن با می نی‏بوسی که در انتظارمان بود. به سمت قونیه حرکت کردیم. نم نمک باران می‏بارید و هوا نسبتاً سرد بود. ساختمان‏های شهر آنکارا نسبت به استامبول شیک‏تر و تمیزتر بود و اغلب آپارتمانی است. فقط در ورودی شهر خانه‏هایی ویلایی دیدیم. فاصله ی آنکارا تا قونیه حدود 250 کیلومتر است.  
جاده‏اي که به طرف قونيه مي‏رفتيم دو مسير مستقل و نسبتاً خوب بود. دو طرف جاده سرسبز و مزارع کشاورزي فرا گرفته بود. پمپ بنزين‏هاي فراواني در فواصل کوتاه در مسير قرار داشت. پمپ بنزين‏ها خلوت و اغلب بيش از يک ماشين نديديم که در حال سوخت‏گيري باشد. در کنار پمپ بنزين‏ها, رستوران‏ها و فروشگاه‏هاي بزرگ و شيکي قرار دارد. در يکي از اين رستوران‏ها صبحانه خورديم. سه ساعت بعد در قونيه بوديم.  
+
جاده‏ای که به طرف قونیه می‏رفتیم دو مسیر مستقل و نسبتاً خوب بود. دو طرف جاده سرسبز و مزارع کشاورزی فرا گرفته بود. پمپ بنزین‏های فراوانی در فواصل کوتاه در مسیر قرار داشت. پمپ بنزین‏ها خلوت و اغلب بیش از یک ماشین ندیدیم که در حال سوخت‏گیری باشد. در کنار پمپ بنزین‏ها، رستوران‏ها و فروشگاه‏های بزرگ و شیکی قرار دارد. در یکی از این رستوران‏ها صبحانه خوردیم. سه ساعت بعد در قونیه بودیم.  
  
>مرقد شمس تبريزي
+
===مرقد شمس تبریزی===  
>مرقد مولانا
+
در مسیر ورودی شهر قونیه ساختمان‏های زیبایی قرار داشت. قطار شهری نیز در شهر در حال جابجایی مسافران بود. پس از پرس وجو در کنار مرقد مولانا توقف کردیم. امروز در ترکیه عید فطر است. به همین دلیل، صبح، موزه و مرقد مولانا تعطیل بود. ساعت 1.30 بعد از ظهر، ‌زمان باز شدن مرقد بود. در این فاصله به دیدن مرقد منسوب به شمس تبریزی رفتیم. البته مرقد شمس تبریزی به تصریح مورخان در خوی قرار دارد. پس از عبور از منطقه‏ای نسبتاً قدیمی، وارد میدان کوچکی شدیم. مرقد و مسجدی در حاشیه ی این میدان قرار داشت. قبر شمس در گوشه ای از مسجد واقع شده است. داخل [[مسجد]] شدیم. چند زن در حال نیایش در کنار مرقد بودند. در فاصله‏ای که در مسجد بودیم چند زن دیگر نیز وارد شدند. دو نفر از آنها پیر بودند و به سختی راه می‏رفتند. گفتند از سوریه آمده‏اند. به نظر آمد بیشتر مشتری‏های مرقد شمس خانم‏ها هستند. خانمی ایرانی نیز با پسر هفت هشت ساله‏اش در کنار مرقد مشغول نیایش بود.   
===مرقد شمس تبريزي===  
+
پس از بازدید از مزار شمس تبریزی به سوی مرقد مولانا بازگشتیم. ظهر شده بود و وقت [[نماز]] بود. در مسجد بزرگ کنار مرقد نماز ظهر را خواندیم. اطراف مسجد و محوطه ی مرقد مولانا بسیار شلوغ و اغلب جهانگرد بودند. همه منتظر باز شدن درب مرقد بودند. در فاصله ی باز شدن موزه و مرقد، با یکی از دوستان به دیدن قبرستانی که کنار مرقد مولانا قرار داشت رفتیم. قبرستان بسیار بزرگ و نسبتاً سرسبز و با سنگ‏های برافراشته شده بر سر قبرها بود.
در مسير ورودي شهر قونيه ساختمان‏هاي زيبايي قرار داشت. قطار شهري نيز در شهر در حال جابجايي مسافران بود. پس از پرس وجو در کنار مرقد مولانا توقف کرديم. امروز در ترکيه عيد فطر است. به همين دليل, صبح, موزه و مرقد مولانا تعطيل بود. ساعت 1.30 بعد از ظهر, ‌زمان باز شدن مرقد بود. در اين فاصله به ديدن مرقد منسوب به شمس تبريزي رفتيم. البته مرقد شمس تبريزي به تصريح مورخان در خوي قرار دارد. پس از عبور از منطقه‏اي نسبتاً قديمي، وارد ميدان کوچکي شديم. مرقد و مسجدي در حاشيه ي اين ميدان قرار داشت. قبر شمس در گوشه اي از مسجد واقع شده است. داخل [[مسجد]] شديم. چند زن در حال نيايش در کنار مرقد بودند. در فاصله‏اي که در مسجد بوديم چند زن ديگر نيز وارد شدند. دو نفر از آنها پير بودند و به سختي راه مي‏رفتند. گفتند از سوريه آمده‏اند. به نظر آمد بيشتر مشتري‏هاي مرقد شمس خانم‏ها هستند. خانمي ايراني نيز با پسر هفت هشت ساله‏اش در کنار مرقد مشغول نيايش بود.   
 
پس از بازديد از مزار شمس تبريزي به سوي مرقد مولانا بازگشتيم. ظهر شده بود و وقت [[نماز]] بود. در مسجد بزرگ کنار مرقد نماز ظهر را خوانديم. اطراف مسجد و محوطه ي مرقد مولانا بسيار شلوغ و اغلب جهانگرد بودند. همه منتظر باز شدن درب مرقد بودند. در فاصله ي باز شدن موزه و مرقد، با يکي از دوستان به ديدن قبرستاني که کنار مرقد مولانا قرار داشت رفتيم. قبرستان بسيار بزرگ و نسبتاً سرسبز و با سنگ‏هاي برافراشته شده بر سر قبرها بود.
 
 
===مرقد مولانا===  
 
===مرقد مولانا===  
ساعت 1.30 به جلوي مرقد بازگشتيم. به مناسبت روز عيد فطر, ورودي 20 ليري مرقد و موزه رايگان بود. به سختي از ميان شلوغي و ازدهام وارد محوطه شديم. مجموعه ي مقبره مولانا تبديل به موزه شده است. در محوطه ي مرقد, دو مقبره کوچک قرار داشت. در هر يک از آنها قبر بزرگي قرار داشت که مربوط به عرفاي گذشته بود. ساختمان ديگري که آن نزديکي قرار داشت, آشپزخانه ي خانقاه بوده است. در اين ساختمان در کنار وسايل آشپزي قديمي, مجسمه ي دو درويش با حالت رقص و سما را نشان مي داد و چند مجسمه هم در حال گفتن ذکر و ورد بودند.  
+
ساعت 1.30 به جلوی مرقد بازگشتیم. به مناسبت روز عید فطر، ورودی 20 لیری مرقد و موزه رایگان بود. به سختی از میان شلوغی و ازدهام وارد محوطه شدیم. مجموعه ی مقبره مولانا تبدیل به موزه شده است. در محوطه ی مرقد، دو مقبره کوچک قرار داشت. در هر یک از آنها قبر بزرگی قرار داشت که مربوط به عرفای گذشته بود. ساختمان دیگری که آن نزدیکی قرار داشت، آشپزخانه ی خانقاه بوده است. در این ساختمان در کنار وسایل آشپزی قدیمی، مجسمه ی دو درویش با حالت رقص و سما را نشان می داد و چند مجسمه هم در حال گفتن ذکر و ورد بودند.  
بخش اصلي بنا, خانقاهي بوده است که اکنون مرقد مولانا در آن قرار دارد. در کنار قبر مولانا, قبرهاي بسيار ديگري نيز قرار داشت که همه از زمين بالاتر بودند. قبر مولانا از همه بر آمده تر بود. سقف مرقد, مدوّر و گنبدي است. در کنار قبرها، اشياي باقي مانده از روزگار کهن به نمايش گذاشته شده است. از لباس‏هاي صوفيان گرفته تا کلاه و ... . در بخش ديگري نسخه‏ هاي خطي از [[قرآن]]، مثنوي، حتي نسخه‏اي خطي از حافظ هم به نمايش گذاشته شده بود. در بخشي هم تار مويي منسوب به [[پيامبر(ص)]] قرار داشت که برخي شيشه ي روي آن را مي‏بوسيدند.  
+
بخش اصلی بنا، خانقاهی بوده است که اکنون مرقد مولانا در آن قرار دارد. در کنار قبر مولانا، قبرهای بسیار دیگری نیز قرار داشت که همه از زمین بالاتر بودند. قبر مولانا از همه بر آمده تر بود. سقف مرقد، مدوّر و گنبدی است. در کنار قبرها، اشیای باقی مانده از روزگار کهن به نمایش گذاشته شده است. از لباس‏های صوفیان گرفته تا کلاه و ... . در بخش دیگری نسخه‏ های خطی از [[قرآن]]، مثنوی، حتی نسخه‏ای خطی از حافظ هم به نمایش گذاشته شده بود. در بخشی هم تار مویی منسوب به [[پیامبر(ص)]] قرار داشت که برخی شیشه ی روی آن را می‏بوسیدند.  
هنگام ورود به مرقد مولانا, بازديد کنندگان پلاستيک‏هاي کشدار يک‏بار مصرفي را به پا مي کردند تا کف زمين آلوده نشود. از داخل مرقد که بيرون آمديم, در محوطه ديگري اتاق‏هايي قرار داشت که محل استقرار برخي از عرفا بوده است. در اين اتاق‏ها, مجسمه‏هاي آنها قرار داشت. و در سالن کنار اين اتاق‏ها, برخي از لوازم آنان، مانند کشکول و تصاوير عرفا و ... به نمايش گذاشته شده بود.  
+
 
به جز جهانگردان، برخي از معتقدان به مولانا نيز به زيارت مرقد آمده بودند. نحوه ي حضور و اظهار ارادت و نيايش آنها در محوطه ي مقبره, متفاوت از ديگران بود. در محوطه ي پشت مقبره ي مولانا نيز قبرهايي با سنگ‏هاي بزرگ بر روي آنها وجود داشت.  
+
هنگام ورود به مرقد مولانا، بازدید کنندگان پلاستیک‏های کشدار یک‏بار مصرفی را به پا می کردند تا کف زمین آلوده نشود. از داخل مرقد که بیرون آمدیم، در محوطه دیگری اتاق‏هایی قرار داشت که محل استقرار برخی از عرفا بوده است. در این اتاق‏ها، مجسمه ‏های آنها قرار داشت. و در سالن کنار این اتاق‏ها، برخی از لوازم آنان، مانند کشکول و تصاویر عرفا و ... به نمایش گذاشته شده بود.
پس از بازديد از مرقد مولانا، ناهار را در ميدان بزرگي که در آن نزديکي بود خورديم. در وسط ميدان بناي قديمي و کهني وجود داشت که بخش‏هايي از آن به عنوان آثار تاريخي نگهداري مي‏شد. اين بنا، قصر «علاء الدين کيقباد» نام داشت. وي سلطان زمان مولوي بوده است. پس از گشت و گذار در اطراف اين ميدان بزرگ و سرسبز، اندکي نيز خريد کرديم. سپس به طرف آنکارا حرکت درآمديم. حدود ساعت نه شب به خانه ي فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در آنکارا رسيديم. ساختمان خانه ي فرهنگ در موقعيتي بالاتر از شهر قرار داشت و نماي زيبايي از شهر به چشم مي‏خورد. اين منطقه محل استقرار سفارت خانه‏هاي خارجي است. در نمازخانه ي خانه ي فرهنگ، ايرانيان مقيم آنکارا در حال آماده شدن براي اقامه ي نماز جماعت بودند.  
+
شنيديم در ايران ماه رؤيت شده است و فردا عيد است. در ترکيه تعطيلات عيد، شش روز است خيابان‏ها خلوت است. در سه روز از اين تعطيلات بليط اتوبوس‏ها رايگان است. به همين دليل امروز ايستگاه‏هاي اتوبوس در خيابان‏هاي آنکارا بسيار شلوغ بود. به مناسبت عيد فطر,‌ مغازه ها نيز اجناس خود را با درصدي تخفيف مي فروشند.
+
به جز جهانگردان، برخی از معتقدان به مولانا نیز به زیارت مرقد آمده بودند. نحوه ی حضور و اظهار ارادت و نیایش آنها در محوطه ی مقبره، متفاوت از دیگران بود. در محوطه ی پشت مقبره ی [[مولانا]] نیز قبرهایی با سنگ‏های بزرگ بر روی آنها وجود داشت.  
 +
پس از بازدید از مرقد مولانا، ناهار را در میدان بزرگی که در آن نزدیکی بود خوردیم. در وسط میدان بنای قدیمی و کهنی وجود داشت که بخش‏هایی از آن به عنوان آثار تاریخی نگهداری می‏شد. این بنا، قصر «علاء الدین کیقباد» نام داشت. وی سلطان زمان مولوی بوده است. پس از گشت و گذار در اطراف این میدان بزرگ و سرسبز، اندکی نیز خرید کردیم. سپس به طرف [[آنکارا]] حرکت درآمدیم. حدود ساعت نه شب به [[خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی ایران]] در [[آنکارا]] رسیدیم. ساختمان خانه ی فرهنگ در موقعیتی بالاتر از شهر قرار داشت و نمای زیبایی از شهر به چشم می‏خورد. این منطقه محل استقرار سفارت خانه‏ های خارجی است. در نمازخانه ی خانه ی فرهنگ، ایرانیان مقیم [[آنکارا]] در حال آماده شدن برای اقامه ی نماز جماعت بودند.  
 +
 
 +
شنیدیم در [[ایران]] ماه رؤیت شده است و فردا عید است. در [[ترکیه]] تعطیلات عید، شش روز است خیابان‏ها خلوت است. در سه روز از این تعطیلات بلیط اتوبوس‏ها رایگان است. به همین دلیل امروز ایستگاه‏های اتوبوس در خیابان‏های آنکارا بسیار شلوغ بود. به مناسبت [[عید فطر]]،‌ مغازه ها نیز اجناس خود را با درصدی تخفیف می فروشند.
 
==روز ششم==  
 
==روز ششم==  
صبح چهارشنبه يازدهم مهر [[نماز عيد]] به امامت حجت الاسلام والمسلمين زينتي در رايزني برگزار شد. جمعيت نسبتاً خوبي از ايرانان مقيم و فرهنگيان ايراني و کارکنان سفارت در آنکارا, در خانه ي فرهنگ جمهوري اسلامي گردآمده بودند. نماز عيد را با ايشان خوانديم.  
+
صبح چهارشنبه یازدهم مهر [[نماز عید]] به امامت [[حجت الاسلام والمسلمین زینتی]] در رایزنی برگزار شد. جمعیت نسبتاً خوبی از ایرانان مقیم و فرهنگیان ایرانی و کارکنان سفارت در [[آنکارا]]، در [[خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی]] گردآمده بودند. نماز عید را با ایشان خواندیم.  
  
>مسجد قوجاتپه
 
>مساجد حاج بايرام
 
>آرامگاه آتاتورک
 
>مسجد محمديه
 
>ترکيه در يک نگاه
 
 
===مسجد قوجاتپه===  
 
===مسجد قوجاتپه===  
بعد از خوردن صبحانه, با ماشيني که سفارت جمهوري اسلامي در اختيارمان گذاشته بود, عازم گشت و گذار در شهر شديم. نخستين جايي که براي بازديد رفتيم, مسجد قوجاتپه بود. مسجدي بسيار با عظمت و بزرگ. اين مسجد به گفته امام جماعتش در سال 1967 آغاز به ساخت شده و طي بيست سال ساخت آن به پايان رسيده است.  
+
بعد از خوردن صبحانه، با ماشینی که سفارت جمهوری اسلامی در اختیارمان گذاشته بود، عازم گشت و گذار در شهر شدیم. نخستین جایی که برای بازدید رفتیم، [[مسجد قوجاتپه]] بود. مسجدی بسیار با عظمت و بزرگ. این مسجد به گفته امام جماعتش در سال 1967 آغاز به ساخت شده و طی بیست سال ساخت آن به پایان رسیده است.  
[[امام جماعت مسجد]], «اسماعيل جورشار» نام داشت. از حضور هيأت ما بسيار استقبال کرد. در داخل مسجد لوستر بسيار بزرگ و کروي شکلي آويزان بود. مسجد چند گلدسته ي بسيار بزرگ داشت. طول گلدسته‏ها بالغ بر صد متر است. همراه امام جماعت با آسانسور به بالاي يکي از گلدسته ها رفتيم. از طريق درب کوچکي که به بيرون گلدسته راه داشت, بر روي نرده‏اي فلزي و حفاظي که اطراف آن قرار داشت,شهر آنکارا را ‌تماشا کرديم. از آن بالا شهر آنکارا زير پايمان بود. به دليل گنجايش کم آسانسور، همراهان در چهار گروه سه نفره همراه، امام جماعت به بالاي گلدسته رفتيم.  
+
 
امام جماعت همراهان را به دفترش دعوت کرد تا لحظاتي با آن‏ها سخن بگويد. وي در سخنانش بيشتر به تجليل از آتاتورک پرداخت و آنگاه که از وي و وضعيت بد اجتماعي پس از فروپاشي امپراطوري عثماني سخن مي‏گفت, اشک در چشمانش حلقه زده بود. وي از سختي‏هايي که بر مردم در سال‏هاي پاياني امپراطوري عثماني رفته بود اشاره کرد و به نقش آتاتورک در اين ميان تأکيد داشت. وي گفت: آنگاه که امپراطوري عثماني در جنگ به حمايت از آلمان و اتريش پرداخت, متفقين شکست خوردند و امپراطوري عثماني از هم گسست. ترکيه توسط متحدين اشغال گشت و فشارهاي زيادي بر مردم وارد شد. متحدين حتي از تجاوز به زنان نيز دست نمي‏شستند. مردم از ترس به کوه‏ها و جنگل پناه مي‏بردند. در اين هنگامه آتاتورک, که از افسران برجسته ي ارتش بود، گروه مستقلي از نظاميان را گرد هم آورد و به دفاع از ميهن پرداخت. مقاومت‏هاي آتاتورک و يارانش با استقبال مردم روبه رو شد و با حمايت مردم از آنان، اندک اندک دشمنان از کشور رانده شدند تا روزي که ترکيه ي فعلي شکل گرفت. آتاتورک پس پيروزي و بيرون راندن اشغالگران، اعلام جمهوريت کرد و بناي جديد ترکيه را پايه گذاشت. از اين رو مردم خود را وامدار آتاتورک مي‏دانند. همراهان, از تمجيدهاي امام جماعت مسجد نسبت به آتاتورک شگفت‏زده شده بودند. از دفتر امام جماعت مسجد بيرون آمديم و با بدرقه وي وارد حياط مسجد شديم. در اطراف مسجد محوطه بزرگي قرار داشت که مي گفتند مراسم تشيع شهدا طي مراسم خاصي از اين مکان انجام مي‏گيرد.
+
امام جماعت مسجد، «اسماعیل جورشار» نام داشت. از حضور هیأت ما بسیار استقبال کرد. در داخل مسجد لوستر بسیار بزرگ و کروی شکلی آویزان بود. مسجد چند گلدسته ی بسیار بزرگ داشت. طول گلدسته‏ ها بالغ بر صد متر است. همراه امام جماعت با آسانسور به بالای یکی از گلدسته ها رفتیم. از طریق درب کوچکی که به بیرون گلدسته راه داشت، بر روی نرده‏ای فلزی و حفاظی که اطراف آن قرار داشت، شهر [[آنکارا]] را ‌تماشا کردیم. از آن بالا شهر [[آنکارا]] زیر پایمان بود. به دلیل گنجایش کم آسانسور، همراهان در چهار گروه سه نفره همراه، امام جماعت به بالای گلدسته رفتیم.  
===مساجد حاج بايرام===  
+
 
سوار ماشين شديم و روانه ي مسجد حاج بايرام شديم که در بافت قديمي شهر قرار دارد. هنگام رفتن به سوي اين [[مسجد]], از چهار راه «گلزل آي» گذشتيم. در کنار اين چهار راه پارکي قرار دارد که تجمعات سياسي در آن برگزار مي‏شود. در اطراف چهار راه، چند اتوبوس، ميني‏بوس و ماشين پليس پارک بودند. مأموران پليس بسياري براي کنترل اعتراض لائيک‏ها به اسلام‏ گرايان, اوضاع را زير نظر داشتند.  
+
امام جماعت همراهان را به دفترش دعوت کرد تا لحظاتی با آن‏ها سخن بگوید. وی در سخنانش بیشتر به تجلیل از [[آتاتورک]] پرداخت و آنگاه که از وی و وضعیت بد اجتماعی پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی سخن می‏گفت، اشک در چشمانش حلقه زده بود. وی از سختی‏هایی که بر مردم در سال‏های پایانی [[امپراطوری عثمانی ]]رفته بود اشاره کرد و به نقش [[آتاتورک]] در این میان تأکید داشت. وی گفت: آنگاه که [[امپراطوری عثمانی]] در جنگ به حمایت از آلمان و اتریش پرداخت، متفقین شکست خوردند و [[امپراطوری عثمانی]] از هم گسست. [[ترکیه]] توسط متحدین اشغال گشت و فشارهای زیادی بر مردم وارد شد. متحدین حتی از تجاوز به زنان نیز دست نمی‏شستند. مردم از ترس به کوه‏ها و جنگل پناه می‏بردند. در این هنگامه [[آتاتورک]]، که از افسران برجسته ی ارتش بود، گروه مستقلی از نظامیان را گرد هم آورد و به دفاع از میهن پرداخت. مقاومت‏های [[آتاتورک]] و یارانش با استقبال مردم روبه رو شد و با حمایت مردم از آنان، اندک اندک دشمنان از کشور رانده شدند تا روزی که ترکیه ی فعلی شکل گرفت. [[آتاتورک]] پس پیروزی و بیرون راندن اشغالگران، اعلام جمهوریت کرد و بنای جدید [[ترکیه]] را پایه گذاشت. از این رو مردم خود را وامدار [[آتاتورک]] می‏دانند. همراهان، از تمجیدهای امام جماعت مسجد نسبت به [[آتاتورک]] شگفت ‏زده شده بودند. از دفتر امام جماعت مسجد بیرون آمدیم و با بدرقه وی وارد حیاط مسجد شدیم. در اطراف مسجد محوطه بزرگی قرار داشت که می گفتند مراسم تشیع شهدا طی مراسم خاصی از این مکان انجام می‏گیرد.
منطقه‏اي که [[مسجد]] حاج بايرام در آن قرار گرفته بسيار قديمي همراه با خانه ‏هاي کهن و بعضاً نيمه مخروبه بود. بخش‏هايي نيز ويران شده بود. [[مسجد]] در بالاي تپه‏اي قرار داشت. مسجدي کوچک و تمام چوبي بود. پس از بازديد از آن به مقبره ي حاج بايرام که در کنار مسجد قرار داشت رفتيم. حاج بايرام از عارفان چند قرن پيش است. چند مرد و زن مشغول خواندن دعا در کنار مرقد او بودند.
+
===مساجد حاج بایرام===  
 +
سوار ماشین شدیم و روانه ی [[مسجد حاج بایرام]] شدیم که در بافت قدیمی شهر قرار دارد. هنگام رفتن به سوی این [[مسجد]]، از چهار راه «گلزل آی» گذشتیم. در کنار این چهار راه پارکی قرار دارد که تجمعات سیاسی در آن برگزار می‏شود. در اطراف چهار راه، چند اتوبوس، مینی ‏بوس و ماشین پلیس پارک بودند. مأموران پلیس بسیاری برای کنترل اعتراض [[لائیک]] ‏ها به [[اسلام]]‏ گرایان، اوضاع را زیر نظر داشتند.  
 +
 
 +
منطقه ‏ای که [[مسجد]] حاج بایرام در آن قرار گرفته بسیار قدیمی همراه با خانه ‏های کهن و بعضاً نیمه مخروبه بود. بخش‏ هایی نیز ویران شده بود. [[مسجد]] در بالای تپه‏ ای قرار داشت. مسجدی کوچک و تمام چوبی بود. پس از بازدید از آن به مقبره ی حاج بایرام که در کنار مسجد قرار داشت رفتیم. حاج بایرام از عارفان چند قرن پیش است. چند مرد و زن مشغول خواندن دعا در کنار مرقد او بودند.
 
===آرامگاه آتاتورک===  
 
===آرامگاه آتاتورک===  
مکان بعدي که براي بازديد از آن رفتيم مقبره ي آتاتورک بود. در مسير که به طرف مقبره ي آتاتورک مي‏رفتيم, از کنار چند مکان تاريخي و کهن از جمله مجلس زمان آتاتورک گذشتيم که اکنون محل پذيرايي از ميهمانان سياسي خارجي در آنکاراست. يکي از همراهان مي‏گفت اين ساختمان همانند برخي از ساختمان‏هاي قديمي در شهرتهران است که همه ي آنها توسط آلمان‏ها ساخته شده‏اند. به همين دليل معماري آنها يک شکل است.  
+
مکان بعدی که برای بازدید از آن رفتیم مقبره ی [[آتاتورک]] بود. در مسیر که به طرف مقبره ی [[آتاتورک]] می‏رفتیم، از کنار چند مکان تاریخی و کهن از جمله مجلس زمان [[آتاتورک]] گذشتیم که اکنون محل پذیرایی از میهمانان سیاسی خارجی در [[آنکارا]]ست. یکی از همراهان می‏گفت این ساختمان همانند برخی از ساختمان‏ های قدیمی در شهر [[تهران]] است که همه ی آنها توسط آلمان‏ها ساخته شده‏اند. به همین دلیل معماری آنها یک شکل است.  
آرامگاه آتاتورک بالاي تپه‏اي قرار دارد که مشرف بر شهر آنکاراست. اطراف آن را فضاي سبز پوشانده است. وسايل نقليه را به سمت بالاي تپه راه نمي‏داند. خودرو ما پلاک سياسي بود. به همين دليل اجازه ي ورود به محدوده ي آرامگاه را يافت. براي ورود به آرامگاه بايد از گذرگاه چند صدمتري که به صورت رواقي بدون سقف به محوطه ي اصلي آرامگاه متصل مي شد, مي‏گذشتيم. در ابتداي دو طرف اين مسير دو اتاق قرار داشت. در يکي از آنها, ماکت آرامگاه و در ديگري عکس‏هايي از چهره‏هاي برجسته و تأثيرگذار زمان تأسيس جمهوري ترکيه قرار داشت. در محوطه ي اصلي نيز قبر آتاتورک قرار داشت که با چند پله به صحن مجموعه متصل مي‏شد.  
+
 
قبر در زير تالار بلندي به ارتفاع حدود پانزده متر قرار داشت. بازديد کنندگان پس از نزديک شدن به قبر، که سنگ بزرگي روي آن قرار داشت و اداي احترام و گرفتن عکس يادگاري در کنار آن باز مي-گشتند. در طرف مقابل قبر آتاتورک، قبر «عصمت اينونو» قرار داشت. وي شخصيت دوم در زمان آتاتورک و رئيس جمهور پس از وي بوده است. در ضلع ديگر محوطه، سالن نمايش قرار داشت که در آن گزارش تصويري براي ميهمانان ويژه ي آرامگاه پخش مي‏شود.
+
آرامگاه آتاتورک بالای تپه ‏ای قرار دارد که مشرف بر شهر [[آنکارا]]ست. اطراف آن را فضای سبز پوشانده است. وسایل نقلیه را به سمت بالای تپه راه نمی‏داند. خودرو ما پلاک سیاسی بود. به همین دلیل اجازه ی ورود به محدوده ی آرامگاه را یافت. برای ورود به آرامگاه باید از گذرگاه چند صدمتری که به صورت رواقی بدون سقف به محوطه ی اصلی آرامگاه متصل می شد، می‏گذشتیم. در ابتدای دو طرف این مسیر دو اتاق قرار داشت. در یکی از آنها، ماکت آرامگاه و در دیگری عکس‏هایی از چهره ‏های برجسته و تأثیرگذار زمان تأسیس [[جمهوری ترکیه]] قرار داشت. در محوطه ی اصلی نیز قبر [[آتاتورک]] قرار داشت که با چند پله به صحن مجموعه متصل می‏شد.
در ضلع چهارم آرامگاه, موزه‏اي قرار دارد که لوازم شخصي، همچون کفش، ساعت، جاسيگاري، کتاب‏هاي وي و ... به نمايش گذارده شده است. همچنين مجسمه‏هايي از او در مراحل مختلف زندگي‏اش و نيز صحنه‏هايي از جنگ‏هايي که آتاتورک در آنها شرکت کرده، باز سازي شده است. ازدهام بيش از اندازه در موزه که متشکل از چند تالار است و بخش‏هايي از آن در زير زمين قرار گرفته، بازديد را با مشکل مواجه ساخته بود.
+
در قسمت‏هايي از محوطه نيز ماشين مخصوص حمل جنازه ي آتاتورک و ماشيني که وي بر آن سوار مي‏شده و همچنين لنجي که وي با آن در آب‏هاي ترکيه تردد مي‏کرده است، به نمايش گذارده بودند.
+
قبر در زیر تالار بلندی به ارتفاع حدود پانزده متر قرار داشت. بازدید کنندگان پس از نزدیک شدن به قبر، که سنگ بزرگی روی آن قرار داشت و ادای احترام و گرفتن عکس یادگاری در کنار آن باز می گشتند. در طرف مقابل قبر [[آتاتورک]]، قبر «[[عصمت اینونو]]» قرار داشت. وی شخصیت دوم در زمان [[آتاتورک]] و رئیس جمهور پس از وی بوده است. در ضلع دیگر محوطه، سالن نمایش قرار داشت که در آن گزارش تصویری برای میهمانان ویژه ی آرامگاه پخش می‏شود.
در برابر هر ضلع از آرامگاه، مأموراني با هيکل‏هاي درشت و با اسلحه ي برنو ايستاده بودند. اين مأموران چنان بي‏حرکت ايستاده بودند که گويي مجسمه‏اند. ابتدا فکر کردم مجسمه‏اند. با اندکي توجه و حرکت پلک چشم متوجه شدم مجسمه نيستند. بازديد کنندگان بسياري در کنار آنها مي‏ايستادند و عکس مي‏گرفتند. نحوه ي تعويض اين مأموران را هم ديديم. کساني که بايد جايگزين آنها مي‏شدند، در يک ستون به طرف آنان مي‏آمدند و طي تشريفات خاصي, فرد جديد جايگزين مي‏شد و مأمور قبلي به ستون مي‏پيوست و حاضران براي آن‏ها کف مي‏زدند.
 
از پله‏هاي محوطه ي اصلي که پايين آمديم سوار ماشين شويم, در فضاي سبزي, پرچم ترکيه به زيبايي ترسيم شده بود. برخي از بازديد کنندگان در کنار آن عکس يادگاري مي‏گرفتند. نکته ي ديگري که در اين مکان قابل توجه بود، وجود مکاني براي کشيدن سيگار و صرف نوشيدني و خوردني بود، تا محوطه ي آرامگاه در نهايت تميزي و نظافت نگهداري شود.
 
===مسجد محمديه===
 
مقصد بعدي مان بازديد از مسجد شيعيان آنکارا بود. اين [[مسجد محمديه]] نام داشت و در منطقه ي «پايلامحله‏سي» قرار داشت. اين منطقه در حاشيه ي شهر آنکارا و در بلندي قرار دارد و محل مستضعف نشيني است. در مسير رفتن به مسجد محمديه, از زير تله‏کابيني رد شديم که ميان دو تپه در داخل شهر در حال تردد بود. همچنين آبشار بسيار زيبايي در کنار ميداني قرار داشت و قلعه ي کهن و بزرگ «استراگون» در آن نزديکي واقع شده بود.
 
حدود ساعت دو به مسجد شيعيان رسيديم. در مسجد بسته بود. از رايزني فرهنگي به آنها اطلاع داده بودند که ما براي بازديد خواهيم آمد. مشخص بود منتظرمان هستند. خيلي زود درب مسجد را باز کردند. مسجد,‌ وضوخانه و دستشويي بسيار تميزي داشت. در کنار روشويي ‏هاي مخصوص وضو ساختن, چند سکوي پاشويي براي اهل سنت نيز ساخته بودند. مشخص بود اهل سنت نيز براي اقامه نماز به مسجد شيعيان مي‏آيند. مسجد متوسطي بود، نه خيلي کوچک و نه خيلي بزرگ.
 
پس از خواندن نماز، آقاي «سيدعبدالله» امام جماعت مسجد به حاضران خير مقدم گفت و دعوت کرد تا دقايقي را در دفتر مسجد باشيم. در دفتر مسجد با حضور چند تن ازشيعيان دقايقي را به گفت وگو پرداختم. سيدعبدالله گفت ديروز براي همراهي با اهل سنت نماز عيد فطر برگزار کرده‏ايم، ولي شيعيان روزه بوده‏اند. عيد خود را امروز چهارشنبه همزمان با ايران مي‏دانستند.
 
مسجد شيعيان همانند مساجد اهل سنت يک گلدسته داشت. سيدعبدالله مي‏گفت هزينه اين گلدسته را آيت الله هاشمي رفسنجاني در زمان رياست جمهوري اش داده است. وي تعداد شيعيان حاضر در حوالي مسجد را شش‏صد خانواده پيش‏بيني مي کرد و گفت حدود دو هزار خانواده ي شيعي در آنکارا ساکن هستند. شيعيان آنکارا سه مسجد دارند که يکي از آنها در دست ساخت است.
 
سيدعبدالله مي‏گفت در اينجا نياز به کتاب‏هايي دارند که به ترکي استانبولي ترجمه شده باشد. مي‏گفت کتاب‏هاي به زبان عربي در نزد خودشان موجود است. اين کتاب‏ها کم‏تر به کار عموم مردم مي‏آيد. پس از دقايقي حضور در دفتر مسجد, با بدرقه ي سيد عبداللَّه و همراهانشان خداحافظي کرديم. نشاني و شماره تلفن گرفتند که در تماس باشند. مي‏گفتند تاکنون افراد بسياري به اينجا آمده و پس از گوش کردن به نيازهاي آن ها وعده‏هايي داده‏اند، ولي به وعده‏هايشان عمل نکرده‏اند.
 
===ترکيه در يک نگاه===
 
با عجله به خانه ي فرهنگ جمهوري اسلامي بازگشتيم. ساعت 30.30 دقيقه با آقاي پاليزدار رايزن فرهنگي قرار جلسه داشتيم. در مسير که مي‏آمديم براي ناهار مقداري کباب ترکي خريديم. پس از حضور در خانه فرهنگ با عجله ناهار خورديم و با حضور همراهان و آقاي پاليزدار رايزن فرهنگي و آقاي حکيم پور نفر دوم رايزني و آقاي پروانه کارشناس رايزني, جلسه‏اي برگزار شد. در جلسه, ابتدا آقاي پاليزدار گزارشي از وضع موجود ترکيه ارائه کرد و در ادامه همراهان نکاتي را طرح کردند. آنچه در ذيل مي آيد خلاصه اي است از صحبت هاي وي و پاسخ به پرسش هاي دوستان که او داده است.
 
يکي از پژوهشگران خارجي اخيراً گفته است در سال‏هاي اخير هم مساجد در ترکيه افزايش يافته است و هم گرايش به پوشش اسلامي فزوني گرفته است. در ترکيه سازمان ديانت اداره ي مساجد را برعهده دارد. اين سازمان پس از وزارت آموزش و پرورش بيشترين کارمند را دارد. حدود نود هزار نفر در سازمان ديانت مشغول به کار هستند. همچنين سه هزار نفر هم در خارج از کشور به عنوان کارشناس فرهنگي در سفارتخانه‏ها به کار اشتغال دارند. اداره ي مساجد فقط بر عهده سازمان ديانت است و افراد نقشي در اداره ي مساجد ندارد. البته مساجد در ابتدا با کمک‏هاي مردم ساخته مي‏شود، ولي پس از ساخته شدن، اداره ي آنها به سازمان ديانت واگذار مي‏شود. اين سازمان از زمان آتاتورک پايه‏گذاري شده است.
 
در ترکيه، تصوير ارائه شده از ايران همچون وضعيت افغانستان است؛ کشوري درگير با بحران‏هاي داخلي و عقب مانده. حرکت اسلام گرايي در ترکيه در سال‏هاي اخير با فعاليت‏هاي حزب رفاه به رهبري اربکان آغاز شد. تندروي اربکان در اسلام گرايي موجب برکناري وي شد. شاگردان وي که خود را دمکرات مسلمان مي‏دانند, حرکت خود را آرام‏تر آغاز کردند. اين گروه ضمن برقراري ارتباط با غرب و جلب حمايت آنان، توانستند مشکلات اقتصادي خود را حل کنند. غرب نيز از کمک به آنان دريغ نورزيد و با سرمايه گذاري در ترکيه به رونق اقتصادي آنها افزود. ترکيه اکنون از طريق جلب جهانگرد، به مقطعي رسيده است که درآمدش از اين طريق, از درآمد نفت بيشتر است. در سال‏هاي اخير از طريق جذب سرمايه‏گذاري در صنعت جهانگردي و فرهنگ‏سازي و آموزش هتلداري, گام‏هاي بسيار بزرگي برداشته شده است. ورود و خروج جهانگرد به ترکيه بدون ويزا و اخذ ورودي و خروجي صورت مي‏گيرد.
 
برخي از حرکت‏هاي تند اسلام گرايي در ترکيه پاسخ منفي داده است. اخيراً مجلس ترکيه لايحه‏اي را تصويب کرد که خانم‏ها براي ورود به دانشگاه‏ها در نوع پوششان آزاد باشند. با شکايتي که از تصويب اين لايحه به دادگاه قانون اساسي ترکيه شد، موجب شد دادگاه به دليل مغايرت آن با مبناي لائيکي ترکيه، حکم به ابطال اين قانون بدهد. گفته مي‏شود اگر اسلام گرايان در اين مسأله تعجيل نمي‏کردند، ممکن بود در يکي دو سال آينده اين قانون را به تصويب برسانند؛ بدون اينکه حساسيتي ايجاد شوئد. البته اسلامگرايان از سوي حاميان خود تحت فشار بوده‏اند که در اين مقطع چنين لايحه‏اي را به تصويب رساندند. اين حرکت موجب به تعويق افتادن چند ساله ي اين کار شد.
 
رفت و آمد جهانگرد به ترکيه به حدي شده است که در آنتاليا هر دو دقيقه يک هواپيما فرود مي‏آيد. البته سرمايه‏گذاري‏هاي خارجي و حمايت آنان در اين زمينه بي‏تأثير نبوده است. پيوستن به اروپا و تبليغ آن, موجب فضاي مساعد عمومي شده است. عدم دخالت ارتش در سياست هم از فعاليت‏هاي اسلام گرايان بوده است که با مساعد شدن فضاي عمومي به نفع آنان، بدين کار موفق شده‏اند. اخيراً هم منصب دبيري شوراي امنيت ملي به غير نظاميان واگذار شد. اين هم از حرکت‏هايي است که حتي الامکان دخالت نظاميان را در امور کم مي‏کند.
 
در ترکيه خط قرمزهايي وجود دارد که هيچ کس در آن‏ها وارد نمي‏شود. برخي از اين خط قرمزها عبارت‏اند از: آتاتورک، لائيسم و جمهوريت. جوّ ضد امريکايي در ترکيه بسيار شديد است. آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور ايران که به ترکيه آمد، يکي از دلايل استقبال فراوان از او، مواضع ضد امريکايي اوست. به دليل علاقه ي شديدي که مردم نسبت به آتاتورک دارند، اگر احمدي نژاد بر سر مزار او حضور مي‏يافت، در ترکيه همه حامي او مي‏شدند.
 
احزاب در ترکيه نهادينه شده اند و حکومت از طريق آنها اداره مي‏شود. بر خلاف ايران که احزاب نهادينه شده نيستند و بيشتر جريانات فکري هستند. حدود ده روزنامه جدي تأثيرگذار در ترکيه وجود دارد. بيش از نيمي از آنها متعلق به اسلام گرايان است. در کنار اين روزنامه‏هاي جدي، روزنامه‏هاي ديگري نيز وجود دارند که بيشتر به انتشار آگهي‏هاي تبليغاتي اهتمام دارند. در ترکيه حوزه‏هاي علميه وجود ندارد. به جاي آن مدارس تربيت خطيب و امام جماعت براي مساجد فعاليت مي‏کند. حدود 65 کانال تلويزيوني در ترکيه فعال اند که تنها چهار يا پنج تاي آنها دولتي اند.
 
در ترکيه جريانات فکري و نوانديشي فعالي وجود ندارد. کتاب‏هاي روشنفکران ديني بعضاً به زبان ترکي استانبولي ترجمه مي‏شود. «فتح الله گولن» را نمي‏توان از روشنفکر به شمار آورد. او از واعظان مشهور ترکيه است و مراکزي را به عنوان مرکز نور تأسيس مي‏کند و در اين مراکز بيشتر به جنبه‏هاي آموزشي و اخلاقي اهتمام دارند. مراکز نور در حدود چهل کشور شعبه دارند و روزنامه ي «زمان» به آنها تعلق دارند. جلسه تا حدود ساعت پنج بعد از ظهر به طول انجاميد.
 
پس از جلسه با عجله وسايلمان را آماده کرديم تا به طرف فرودگاه آنکارا برويم. ساعت 7.30 پرواز داشتيم. از مرکز آنکارا تا فرودگاه سي کيلومتر فاصله بود. مکاني که ما در آن قرار داشتيم، نقطه ي مرتفع و انتهايي شهر بود و چهل کيلومتر با فرودگاه فاصله داشت. با عجله به فرودگاه آمديم. نزديک مغرب بود. فرودگاه بسيار خلوت، تميز و زيبا بود. البته به مراتب کوچک تر از فرودگاه استانبول. پس از انجام مراحل مقدماتي، در سالن پرواز نماز خوانديم و سوار هواپيما شديم. هواپيما بسيار کوچک بود و بيشتر آن خالي. حدود نيمي از مسافران همراهان يازده نفره ي ما بودند. هواپيما نيم ساعت زودتر از موعد مقرر پرواز کرد. از آنکارا تا تهران دو ساعت راه بود. شام را در هواپيما خورديم. ساعت‏هايمان را نيم ساعت جلو کشيديم. ساعت ترکيه با ايران نيم ساعت تفاوت دارد. حدود ساعت ده در فرودگاه امام خميني فرود آمديم. مراحل خروج به سرعت انجام گرفت. قبل از ساعت يازده به سوي قم به حرکت درآمديم و حدود ساعت دوازده در قم بوديم.
 
هر چند سفر بسيار کوتاه بود و سه شهر مهم ترکيه را ديديم، ولي نکته‏هاي فراواني در اين سفر وجود داشت. برخي از نکته‏هايي که در لابلاي سفرنامه نيامد, در اين بخش مي‏آورم. اين نکته‏ها برداشت‏هاي «شتابزده اي» است که در طول اين سفر کوتاه از ديده ها و شنيده ها بدان دست يافته‏ام.
 
==ديده ها و شنيده هايي از ترکيه==
 
 
   
 
   
>1. مساجد
+
در ضلع چهارم آرامگاه، موزه‏ای قرار دارد که لوازم شخصی، همچون کفش، ساعت، جاسیگاری، کتاب‏های وی و ... به نمایش گذارده شده است. همچنین مجسمه ‏هایی از او در مراحل مختلف زندگی‏ اش و نیز صحنه ‏هایی از جنگ‏ هایی که [[آتاتورک]] در آنها شرکت کرده، باز سازی شده است. ازدهام بیش از اندازه در موزه که متشکل از چند تالار است و بخش ‏هایی از آن در زیر زمین قرار گرفته، بازدید را با مشکل مواجه ساخته بود.
 +
 
 +
در قسمت‏ هایی از محوطه نیز ماشین مخصوص حمل جنازه ی [[آتاتورک]] و ماشینی که وی بر آن سوار می‏شده و همچنین لنجی که وی با آن در آب‏های [[ترکیه]] تردد می‏کرده است، به نمایش گذارده بودند.
 +
 
 +
در برابر هر ضلع از آرامگاه، مأمورانی با هیکل ‏های درشت و با اسلحه ی برنو ایستاده بودند. این مأموران چنان بی‏ حرکت ایستاده بودند که گویی مجسمه ‏اند. ابتدا فکر کردم مجسمه ‏اند. با اندکی توجه و حرکت پلک چشم متوجه شدم مجسمه نیستند. بازدید کنندگان بسیاری در کنار آنها می ‏ایستادند و عکس می ‏گرفتند. نحوه ی تعویض این مأموران را هم دیدیم. کسانی که باید جایگزین آنها می ‏شدند، در یک ستون به طرف آنان می‏ آمدند و طی تشریفات خاصی، فرد جدید جایگزین می‏شد و مأمور قبلی به ستون می ‏پیوست و حاضران برای آن‏ها کف می‏زدند.
 +
 
 +
از پله ‏های محوطه ی اصلی که پایین آمدیم سوار ماشین شویم، در فضای سبزی، پرچم [[ترکیه]] به زیبایی ترسیم شده بود. برخی از بازدید کنندگان در کنار آن عکس یادگاری می‏ گرفتند. نکته ی دیگری که در این مکان قابل توجه بود، وجود مکانی برای کشیدن سیگار و صرف نوشیدنی و خوردنی بود، تا محوطه ی آرامگاه در نهایت تمیزی و نظافت نگهداری شود.
 +
===مسجد محمدیه===
 +
مقصد بعدی مان بازدید از مسجد شیعیان [[آنکارا]] بود. این [[مسجد محمدیه]] نام داشت و در منطقه ی «پایلامحله ‏سی» قرار داشت. این منطقه در حاشیه ی شهر [[آنکارا]] و در بلندی قرار دارد و محل مستضعف نشینی است. در مسیر رفتن به مسجد محمدیه، از زیر تله‏ کابینی رد شدیم که میان دو تپه در داخل شهر در حال تردد بود. همچنین آبشار بسیار زیبایی در کنار میدانی قرار داشت و قلعه ی کهن و بزرگ «استراگون» در آن نزدیکی واقع شده بود.  
  
>2. بناهاي تاريخي عثماني
+
حدود ساعت دو به مسجد شیعیان رسیدیم. در مسجد بسته بود. از رایزنی فرهنگی به آنها اطلاع داده بودند که ما برای بازدید خواهیم آمد. مشخص بود منتظرمان هستند. خیلی زود درب مسجد را باز کردند. مسجد،‌ وضوخانه و دستشویی بسیار تمیزی داشت. در کنار روشویی ‏های مخصوص وضو ساختن، چند سکوی پاشویی برای [[اهل سنت]] نیز ساخته بودند. مشخص بود اهل سنت نیز برای اقامه نماز به مسجد شیعیان می‏ آیند. مسجد متوسطی بود، نه خیلی کوچک و نه خیلی بزرگ.  
  
>3. دينداري در ترکيه
+
پس از خواندن نماز، آقای «سیدعبدالله» امام جماعت مسجد به حاضران خیر مقدم گفت و دعوت کرد تا دقایقی را در دفتر مسجد باشیم. در دفتر مسجد با حضور چند تن ازشیعیان دقایقی را به گفت وگو پرداختم.
 +
سیدعبدالله گفت دیروز برای همراهی با اهل سنت [[نماز عید فطر]] برگزار کرده ‏ایم، ولی شیعیان روزه بوده‏اند. عید خود را امروز چهارشنبه همزمان با [[ایران]] می‏دانستند.
 +
مسجد شیعیان همانند مساجد [[اهل سنت]] یک گلدسته داشت. سیدعبدالله می‏گفت هزینه این گلدسته را [[آیت الله هاشمی رفسنجانی]] در زمان ریاست جمهوری اش داده است. وی تعداد شیعیان حاضر در حوالی مسجد را شش‏صد خانواده پیش‏بینی می کرد و گفت حدود دو هزار خانواده ی شیعی در [[آنکارا]] ساکن هستند. شیعیان [[آنکارا]] سه مسجد دارند که یکی از آنها در دست ساخت است.
 +
سیدعبدالله می‏گفت در اینجا نیاز به کتاب‏هایی دارند که به ترکی استانبولی ترجمه شده باشد. می‏گفت کتاب ‏های به زبان عربی در نزد خودشان موجود است. این کتاب‏ ها کم‏تر به کار عموم مردم می‏ آید. پس از دقایقی حضور در دفتر مسجد، با بدرقه ی سید عبداللَّه و همراهانشان خداحافظی کردیم. نشانی و شماره تلفن گرفتند که در تماس باشند. می‏گفتند تاکنون افراد بسیاری به اینجا آمده و پس از گوش کردن به نیازهای آن ها وعده ‏هایی داده‏ اند، ولی به وعده ‏هایشان عمل نکرده ‏اند.
 +
==ترکیه در یک نگاه==
 +
با عجله به [[خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی]] بازگشتیم. ساعت 30.30 دقیقه با آقای پالیزدار [[رایزن فرهنگی]] قرار جلسه داشتیم. در مسیر که می ‏آمدیم برای ناهار مقداری [[کباب ترکی]] خریدیم. پس از حضور در خانه فرهنگ با عجله ناهار خوردیم و با حضور همراهان و آقای پالیزدار رایزن فرهنگی و آقای حکیم پور نفر دوم رایزنی و آقای پروانه کارشناس رایزنی، جلسه‏ ای برگزار شد. در جلسه، ابتدا آقای پالیزدار گزارشی از وضع موجود [[ترکیه]] ارائه کرد و در ادامه همراهان نکاتی را طرح کردند. آنچه در ذیل می آید خلاصه ای است از صحبت های وی و پاسخ به پرسش های دوستان که او داده است.
 +
یکی از پژوهشگران خارجی اخیراً گفته است در سال‏ های اخیر هم مساجد در [[ترکیه]] افزایش یافته است و هم گرایش به پوشش اسلامی فزونی گرفته است. در [[ترکیه]] سازمان دیانت اداره ی مساجد را برعهده دارد. این سازمان پس از وزارت آموزش و پرورش بیشترین کارمند را دارد. حدود نود هزار نفر در سازمان دیانت مشغول به کار هستند. همچنین سه هزار نفر هم در خارج از کشور به عنوان کارشناس فرهنگی در سفارتخانه ‏ها به کار اشتغال دارند. اداره ی مساجد فقط بر عهده سازمان دیانت است و افراد نقشی در اداره ی مساجد ندارد. البته مساجد در ابتدا با کمک ‏های مردم ساخته می‏شود،ولی پس از ساخته شدن، اداره ی آن ها به سازمان دیانت واگذار می‏شود. این سازمان از زمان [[آتاتورک]] پایه ‏گذاری شده است.
  
>4. نظم شخصي و اجتماعي
+
در [[ترکیه]]، تصویر ارائه شده از [[ایران]] همچون وضعیت افغانستان است؛ کشوری درگیر با بحران ‏های داخلی و عقب مانده.  
  
>5. حمل و نقل عمومي
+
حرکت [[اسلام]] گرایی در [[ترکیه]] در سال‏ های اخیر با فعالیت‏ های حزب رفاه به رهبری اربکان آغاز شد. تندروی اربکان در اسلام گرایی موجب برکناری وی شد. شاگردان وی که خود را دمکرات مسلمان می‏ دانند، حرکت خود را آرام ‏تر آغاز کردند. این گروه ضمن برقراری ارتباط با غرب و جلب حمایت آنان، توانستند مشکلات اقتصادی خود را حل کنند. غرب نیز از کمک به آنان دریغ نورزید و با سرمایه گذاری در [[ترکیه]] به رونق اقتصادی آن ها افزود. [[ترکیه]] اکنون از طریق جلب جهانگرد، به مقطعی رسیده است که درآمدش از این طریق، از درآمد نفت بیشتر است. در سال ‏های اخیر از طریق جذب سرمایه ‏گذاری در صنعت جهانگردی و فرهنگ‏سازی و آموزش هتلداری، گام‏ های بسیار بزرگی برداشته شده است. ورود و خروج جهانگرد به [[ترکیه]] بدون ویزا و اخذ ورودی و خروجی صورت می ‏گیرد.
  
>6. پوشش عادي و راحت
+
برخی از حرکت ‏های تند [[اسلام]] گرایی در [[ترکیه]] پاسخ منفی داده است. اخیراً مجلس [[ترکیه]] لایحه ‏ای را تصویب کرد که خانم ‏ها برای ورود به دانشگاه ‏ها در نوع پوششان آزاد باشند. با شکایتی که از تصویب این لایحه به دادگاه قانون اساسی [[ترکیه]] شد، موجب شد دادگاه به دلیل مغایرت آن با مبنای لائیکی [[ترکیه]]، حکم به ابطال این قانون بدهد. گفته می‏شود اگر اسلام گرایان در این مسأله تعجیل نمی ‏کردند، ممکن بود در یکی دو سال آینده این قانون را به تصویب برسانند؛ بدون اینکه حساسیتی ایجاد شوئد. البته اسلامگرایان از سوی حامیان خود تحت فشار بوده‏ اند که در این مقطع چنین لایحه‏ ای را به تصویب رساندند. این حرکت موجب به تعویق افتادن چند ساله ی این کار شد.  
  
>7. فرهنگ تسامح
+
رفت و آمد جهانگرد به [[ترکیه]] به حدی شده است که در [[آنتالیا]] هر دو دقیقه یک هواپیما فرود می ‏آید. البته سرمایه ‏گذاری ‏های خارجی و حمایت آنان در این زمینه بی ‏تأثیر نبوده است. پیوستن به [[اروپا]] و تبلیغ آن، موجب فضای مساعد عمومی شده است. عدم دخالت ارتش در سیاست هم از فعالیت‏ های [[اسلام]] گرایان بوده است که با مساعد شدن فضای عمومی به نفع آنان، بدین کار موفق شده ‏اند. اخیراً هم منصب دبیری شورای امنیت ملی به غیر نظامیان واگذار شد. این هم از حرکت ‏هایی است که حتی الامکان دخالت نظامیان را در امور کم می‏کند.
 +
در [[ترکیه]] خط قرمزهایی وجود دارد که هیچ کس در آن‏ها وارد نمی ‏شود. برخی از این خط قرمزها عبارت ‏اند از:
  
>8. صنعت جهانگردي
+
[[آتاتورک]]، [[لائیسم]] و جمهوریت. جوّ ضد امریکایی در ترکیه بسیار شدید است. آقای [[احمدی نژاد]] رئیس جمهور [[ایران]] که به [[ترکیه]] آمد، یکی از دلایل استقبال فراوان از او، مواضع ضد امریکایی اوست. به دلیل علاقه ی شدیدی که مردم نسبت به [[آتاتورک]] دارند، اگر احمدی نژاد بر سر مزار او حضور می‏ یافت، در ترکیه همه حامی او می‏شدند.  
  
>9. قيمت بنزين و تأثيرات آن
+
احزاب در [[ترکیه]] نهادینه شده اند و حکومت از طریق آنها اداره می‏شود. بر خلاف [[ایران]] که احزاب نهادینه شده نیستند و بیشتر جریانات فکری هستند.
  
>10. محصولات کشاورزي
+
حدود ده روزنامه جدی تأثیرگذار در [[ترکیه]] وجود دارد. بیش از نیمی از آنها متعلق به [[اسلام]] گرایان است. در کنار این روزنامه ‏های جدی، روزنامه ‏های دیگری نیز وجود دارند که بیشتر به انتشار آگهی ‏های تبلیغاتی اهتمام دارند. در [[ترکیه]] حوزه ‏های علمیه وجود ندارد. به جای آن مدارس تربیت خطیب و امام جماعت برای مساجد فعالیت می‏کند. حدود 65 کانال تلویزیونی در [[ترکیه]] فعال اند که تنها چهار یا پنج تای آنها دولتی اند.
 +
در ترکیه جریانات فکری و نواندیشی فعالی وجود ندارد. کتاب‏ های روشنفکران دینی بعضاً به زبان ترکی استانبولی ترجمه می‏شود.  
  
>11. نامحسوس بودن مأموران
+
«[[فتح الله گولن]]» را نمی‏توان از روشنفکر به شمار آورد. او از واعظان مشهور [[ترکیه]] است و مراکزی را به عنوان مرکز نور تأسیس می‏کند و در این مراکز بیشتر به جنبه ‏های آموزشی و اخلاقی اهتمام دارند. مراکز نور در حدود چهل کشور شعبه دارند و روزنامه ی «زمان» به آنها تعلق دارند.  
  
>12. حساسيت مردم در برابر اسرائيل
+
جلسه تا حدود ساعت پنج بعد از ظهر به طول انجامید.  
 +
پس از جلسه با عجله وسایلمان را آماده کردیم تا به طرف فرودگاه [[آنکارا]] برویم. ساعت 7.30 پرواز داشتیم. از مرکز [[آنکارا]] تا فرودگاه سی کیلومتر فاصله بود. مکانی که ما در آن قرار داشتیم، نقطه ی مرتفع و انتهایی شهر بود و چهل کیلومتر با فرودگاه فاصله داشت. با عجله به فرودگاه آمدیم. نزدیک مغرب بود.
  
>13. سرويس‏هاي بهداشتي
+
فرودگاه بسیار خلوت، تمیز و زیبا بود. البته به مراتب کوچک تر از فرودگاه [[استانبول]]. پس از انجام مراحل مقدماتی، در سالن پرواز نماز خواندیم و سوار هواپیما شدیم. هواپیما بسیار کوچک بود و بیشتر آن خالی. حدود نیمی از مسافران همراهان یازده نفره ی ما بودند. هواپیما نیم ساعت زودتر از موعد مقرر پرواز کرد. از [[آنکارا]] تا [[تهران]] دو ساعت راه بود. شام را در هواپیما خوردیم. ساعت‏هایمان را نیم ساعت جلو کشیدیم. ساعت [[ترکیه]] با [[ایران]] نیم ساعت تفاوت دارد. حدود ساعت ده در [[فرودگاه امام خمینی]] فرود آمدیم. مراحل خروج به سرعت انجام گرفت. قبل از ساعت یازده به سوی [[قم]] به حرکت درآمدیم و حدود ساعت دوازده در [[قم]] بودیم.  
==1. مساجد==
+
هر چند سفر بسیار کوتاه بود و سه شهر مهم [[ترکیه]] را دیدیم، ولی نکته ‏های فراوانی در این سفر وجود داشت. برخی از نکته‏ هایی که در لابلای سفرنامه نیامد، در این بخش می‏آورم. این نکته‏ ها برداشت‏ های «شتابزده ای» است که در طول این سفر کوتاه از دیده ها و شنیده ها بدان دست یافته‏ ام.
مساجد ترکيه از بناهايي است که در بدو ورود نظر هر خارجي را به خود جلب مي‏کند. استانبول معروف به شهر هزار مسجد يا هزار مناره است. اغلب مساجد استانبول از بناهاي کهن عثماني و با عظمت هستند. نماي ظاهر اين مساجد با تأثير پذيري از فرهنگ و معماري رم و يونان ساخته شده است. معماري داخل نيز تأثيرپذيرفته از فرهنگ اسلامي است و نزديک به معماري مساجد ساخته شده در زمان سلاطين صفوي در ايران است. البته معماري مساجد ايران ظريف‏تر از آنهاست. در کنار اين مساجد, گلدسته اي بلند و گنبدي بزرگ همراه با گنبدهايي کوچک‏تر قرار دارد. گنبد بزرگ روي چهار ستون بسيار قطور قرار گرفته است و گنبدهاي کوچک‏تر در اطراف گنبد اصلي قرار گرفته اند. سقف گنبد بزرگ در ارتفاع بسيار بلندي قرار دارد. در اطراف گنبد بزرگ نام [[پيامبر(ص)]]، ابوبکر، عمر، عثمان، [[علي(ع)]]، [[حسن(ع)]] و [[حسين(ع)]] حک شده است. اين کليشه حتي در مساجدي نيز که بتازگي بنا مي‏شود نقش بسته است.
+
==دیده ها و شنیده هایی از ترکیه==  
در اغلب اين مساجد چراغ‏هايي که روشن است در نزديکي کف [[مسجد]] قرار دارد. ابتدا فکر کرديم براي صرفه‏ جويي در برق چنين تدبيري انديشه‏اند، ولي بعد دريافتيم مکان‏هايي که در آنها شمع روشن مي‏ساخته‏اند، همچنان حفظ شده است و اکنون به جاي شمع, لامپ در آنها روشن مي‏کنند. شمعدان‏ها هم براي اين که بهتر نورساني کنند با فاصله کوتاهي از زمين آويخته مي‏شده‏اند. همين سيستم نوررساني که از سقف مساجد به وسيله ي زنجيرهايي آهني آويزان بوده و در نزديکي زمين به دايره اي فلزي متصل مي-گردد و لامپ‏هايي از آن آويزان است, همچنان حفظ شده است.  
 
مسأله ي ديگر در مساجد، تميزي آنهاست. در اطراف مسجد جا کفشي‏هاي چوبي با ارتفاع کم قرار دارد که کفش نمازگزاران در آنها نهاده مي‏شود. در هنگام ورود به مساجد نيز پلاستيک‏هاي يک بار مصرف با کشيدن آن از محل مخصوص بيرون مي‏آيد و پس از خروج از مسجد در سطل‏هاي مخصوص قرار مي‏گيرد.  
 
در اطراف مساجد مکان‏هايي با نرده‏هاي کوتاه چوبي براي خانم ‏ها اختصاص يافته است. ورودي اين مکان‏ها که دور تا دور [[مساجد]] را معمولاً در بر مي‏گيرد، از دو طرف درب ورودي [[مساجد]] آغاز مي‏شود و تا ديوار رو به رو که به طرف قبله است ادامه مي‏يابد.
 
در هنگام [[نماز مساجد]] شلوغ مي‏شود و طنين اذان در شهرها مي‏پيچيد. نمازگزاران را همه ي سنين تشکيل مي‏دهند. به جز افراد پا به سن گذاشته، جوانان بسياري نيز براي اقامه ي نماز به مسجد مي‏آيند و اغلب نماز را به جماعت مي‏خوانند. کساني که به نماز جماعت نرسيده‏اند، معمولاً يکي از آنها جلو مي‏ايستد و ديگران پشت سر او نماز را به جماعت مي‏خوانند.  
 
در مساجد کاملاً سکوت برقرار است و کسي بلند صحبت نمي‏کند و اگر درودي هم بر [[پيامبر(ص)]] فرستاده مي‏شود، حاضران به آرامي درود مي‏فرستند و صدايي از کسي بر نمي‏آيد.
 
==2. بناهاي تاريخي عثماني==
 
عثمانيان در دوران حکومت خود بناهاي تاريخي بسياري را بنا نهاده‏اند. مساجد بزرگ و با عظمت به جاي مانده، گوشه‏اي از آثاري است که از آنان به يادگار مانده است. به جز مساجد، بناهاي بسيار ديگري در جاي جاي شهر استانبول به چشم مي‏خورد. برخي از آنها از بين رفته است و اجزاي باقيمانده ي آنها را به عنوان آثار تاريخي حفظ کرده‏اند. ديوارهاي قلعه‏ها، گوشه‏هايي از اين آثار تاريخي است که در مناطقي از شهر به چشم مي‏خورد. از نمونه‏هاي با عظمت اين آثار تاريخي، «توپ قاپي» و مسجد اياصوفياست. البته مسجد اياصوفيا از آثار به جاي مانده پيش از عثمانيان است که در گذشته کليسا بوده است و پس از تصرف آن توسط عثمانيان، به مسجد تغيير مي‏يابد.
 
مساجد يک شکل و با سقف‏هاي بلند, بنا شده‏اند. بر بام بلند سقف مساجد، گنبدهاي بزرگي بر روي پايه‏هاي قطور غنوده اند. حتي مسجدهاي جديد التأسيس نيز همچون بناهاي کهن ساخته مي‏شوند. نماي بيروني اين [[مساجد]] بيشتر به کليساها مي‏ماند و تحت تأثير تمدن و فرهنگ و معماري روم و يونان بنا شده‏اند. البته داخل اين [[مساجد]] متأثر از فرهنگ اسلامي و شرقي است. در کنار اغلب [[مساجد]] مهم و عظيم, مقبره‏هاي پادشاهان عثماني قرار دارند. مقبره‏ها نيز از بناي کهن و تاريخي برخوردارند. بر فراز مقبره‏ها, گنبد قرار دارد. بر روي گورها تابوت‏هاي بلندي نهاده شده است. بزرگي و کوچکي تابوت‏ها، حکايت از مقام آنها دارد. بر بالاي تابوت ها نيز اغلب عمامه‏هاي بزرگ عثماني قرار دارد. همچنين در کنار برخي از گورها شمعداني هاي مخصوص بزرگ نهاده شده است که همچنان از گذشته حفظ شده‏اند. در برخي از اين جاشمعي‏ها اکنون لامپ روشن مي‏شود.
 
==3. دينداري در ترکيه==
 
قبلاً شنيده بودم که دينداري در ترکيه و رونق مساجد بيش از ايران است، ولي تا کسي خود آن را نبيند نمي‏تواند درک درستي از مسأله داشته باشد. با آن که حکومت در ترکيه لائيک است، ولي مرز ميان دينداري و غير آن کاملاً مشخص است. کساني که پايبند به دين هستند کاملاً مرزها را رعايت مي‏کنند. با اين که هيچ اجباري هم وجود ندارد. فراواني مساجد و شلوغي آنها در هنگام نماز جماعت, از نشانه‏هاي اين مسأله است. مسأله ديگر حجاب خانم‏هاست. از چند نفر شنيديم که بيش از 75% خانم‏ها حجاب اسلامي دارند. کساني که برخوردار از حجاب هستند، پوشش اسلامي آنها کامل است و هيچ تار مويي از آنها بيرون نيست. پوشش اسلامي خانم‏ها، فقط اختصاص به خانم‏هاي پا به سن گذاشته ندارد، بلکه بانوان جوان نيز از همان پوشش برخوردارند. کساني هم که بدون حجاب هستند، اغلب بلوز شلوار مي‏پوشند.
 
مسأله ديگر در پوشش زنان، بخصوص کساني که از حجاب برخوردار نيستند، لباس عادي و راحت آنان است. اغلب فاقد خودآرايي بوده و در پي جلب توجه ديگران نيستند. همين مسأله در پسران نيز ديده مي‏شود. پسران نيز معمولاً لباس‏هاي عادي بر تن داشتند. چهره‏هاي غير عادي که به دنبال جلب توجه ديگران باشند, کم‏تر ديده مي‏شد.
 
==4. نظم شخصي و اجتماعي==
 
مردم به رعايت قانون و حفظ نظام اجتماعي پايبند بودند. اين نکته از سلوک مردم در رانندگي و استفاده از وسايل عمومي و نبود پليس محسوس در جاده به دست مي‏آمد. راننده‏اي که ما را از آنکارا به قونيه مي‏برد، هر چه به او گفتيم سريع‏تر برود، گفت سرعت بيش از 110 ممنوع است. با اين که در طول مسير 250 کيلومتري پليسي نديديم، وي از تقاضاي ما سرباز زد. اين روحيه در سوار شدن به قطار شهري, مترو و کشتي نيز کاملاً محسوس بود. با اين که براحتي مي‏شد بدون ارائه بليط، سوار وسايل نقليه شد، کسي را نديديم که چنين کند. وجود چنين فرهنگي مي‏تواند از نشانه‏هاي توسعه يافتگي نيز باشد. در همين ارتباط مسأله ديگري که کاملاً قابل توجه بود، نبود مأموران انتظامي در سطح شهر و مأموران راهنمايي و رانندگي در چهار راه‏ها بود. مردم خود به قانون احترام مي‏گذاشتند و نيازي به حضور محسوس آنان نبود.
 
==5. حمل و نقل عمومي==
 
حمل و نقل عمومي به دليل گراني قيمت بنزين در ترکيه به سهولت انجام مي‏گيرد. بهاي هر ليتر بنزين در ترکيه سه ليره است. حدود 2500 تومان به پول ايران. دولت ترکيه علاوه بر دريافت هزينه ي واقعي بنزين که از خارج وارد مي‏کند، ماليات نيز بر آن بسته است. به همين دليل استفاده از وسايل نقليه ي خصوصي مقرون به صرفه نيست. از همين رو مردم براي تردد اغلب از وسايل حمل و نقل عمومي بهره مي‏جويند. سرويس دهي وسايل نقليه ي عمومي نيز به سهولت انجام مي‏گيرد. مترو، قطار شهري و بين شهري, کشتي، اتوبوس، بدون وقفه‏هاي طولاني آماده ي جابجايي مردم‏اند. هزينه ي دريافتي وسايل حمل و نقل عمومي نيز پايين است. به جز اتوبوس که سوار آن نشديم و از هزينه آن اطلاعي ندارم, بهاي هر نوبت سوار شدن به مترو و قطار شهري و کشتي يک ليره حدود هشت صد تومان, حتي براي مسيرهاي بسيار طولاني است. به جزيره‏اي که سفر کرديم و حدود يک ساعت و بيست دقيقه در کشتي بوديم و يا از فرودگاه تا مرکز شهر استانبول که حدود 30 کيلومتر در مترو بوديم، همين هزينه دريافت مي‏شد.  
 
در استانبول و آنکارا, بزرگ راه‏هاي بسياري وجود داشت. در اين بزرگ راه‏ها و همچنين خيابان‏هاي کوچک‏تر, به دليل فرهنگ استفاده از وسايل نقليه عمومي, ترافيک قابل توجهي نديديم. تردد کم وسايل نقليه شخصي موجب آلودگي کم‏تر شهرهاي استانبول و آنکارا بود.
 
در سفرهاي بين شهري نيز به آساني مي‏توان از قطارهاي پيشرفته بهره جست. از اين رو در مسافرت‏هاي ميان شهري نيز کم‏تر از وسايل نقليه شخصي استفاده مي‏شود. مسير رفت و برگشت حدود 250 کيلومتري آنکارا تا قونيه را که با ماشين پيموديم، جاده بسيار خلوت بود. مشخص بود که مردم در سفرهاي بين شهري نيز از وسايل نقليه ي عمومي بهره مي‏جويند. در طول رفت و برگشت اين مسير پمپ بنزيني نديديم که بيش از يک ماشين در آن مشغول سوخت‏گيري باشد.
 
==6. پوشش عادي و راحت==
 
مردم از پوشش عادي و راحتي برخوردار بودند. در ايران نوع پوشش لباس و به قول معروف کفش و کلاه مردم, نشانه ي شخصيت يا توان مالي آنهاست. بسياري با پوشش خود در پي آن هستند که با ظاهري آراسته و ساختگي خود را به نمايش بگذارند. در ترکيه اغلب مردم حتي جوانان از دختر و پسر, لباس‏هاي راحتي بر تن داشتند. در پسران نيز کم‏تر قيافه‏هاي نخراشيد و نتراشيده ديديم که به دنبال جلب توجه ديگران باشند. در دختران نيز همينطور. کم‏تر کسي را ديديم که با خودآرايي در پي جلب توجه ديگران باشد. جهانگردان نيز با اين نوع پوشش در همه جا حضور مي‏يافتند؛ ساده و بي آلايش.
 
==7. فرهنگ تسامح==
 
در ميان مردم, فرهنگ تسامح رواج گسترده‏اي دارد. اين فرهنگ به خصوص در هم زيستي ميان اهل سنت و شيعيان کاملاً مشهود است. به اتفاق همراهان در مساجد اهل سنت حضور مي‏يافتيم. مهر يا کاغذي که براي [[سجده]] مي‏گذاشتيم، هيچ حساسيتي بر نمي‏انگيخت. مي‏گفتند رواج فرهنگ تسامح ميان اهل سنت و شيعيان، به دليل قدمت همجواري و معاشرت علويان و اهل سنت است. همچنين تأثيرپذيري مردم ترکيه با غرب از طريق ارتباط آنان با اروپائيان به وسيله ي اتصال منطقه ي اروپايي استانبول با قاره ي اروپا. در اين چند روزي که در ترکيه بوديم نديديم جايي ميان مردم دعوا شود. راننده ي سفارت ايران در آنکارا که ما را در بازديد شهر آنکارا همراهي مي‏کرد، مي‏گفت بيش از چهار سال است که در آنکاراست و تاکنون دعوايي ميان مردم شهر نديده‏ است.
 
==8. صنعت جهانگردي==
 
کشور ترکيه, عمده ي هزينه‏ هاي خود را از طريق ورود جهانگرد به کشورش تأمين مي‏کند. براي گسترش اين صنعت، همه ي مقدمات لازم را فراهم ديده است. در گام نخست، ورود و خروج به اين کشور بدون دريافت هيچ گونه هزينه‏اي با عنوان‏هاي ورودي و خروجي صورت مي‏گيرد. همچنين نياز به دريافت ويزا از قبل نيست. در هنگام ورود به اين کشور با مهري که در گذرنامه مي‏خورد به منزله ي دريافت ويزاست. ما براي خروج از ايران، مبلغ 25000 هزار تومان به عنوان هزينه ي خروج از کشور در فرودگاه امام خميني پرداخت کرديم.  
 
از فعاليت‏هاي ديگر ترکيه در صنعت جهانگردي، سرمايه گذاري لازم در اين زمينه است که بعضاً با مشارکت کشورهاي خارجي صورت گرفته است؛ زمينه‏هايي همچون ساخت هتل. همچنين فرهنگ سازي لازم در خصوص برخورد با جهانگردان و يا برگزاري دوره‏هاي هتلداري از کارهاي زير بنايي ديگري است که صورت گرفته است. پيشرفت در اين حوزه به گونه‏اي بوده است که به گفته رايزن فرهنگي ايران در ترکيه، درآمد ترکيه از طريق جهانگردي، به بيش از درآمد برخي ار کشورها از طريق صادرات نفت رسيده است.
 
فراواني حضور جهانگردان در مکان‏هاي مختلف به وضوح ديده مي‏شود. در بازديد از مکان‏هاي تاريخي همچون توپ‏قاپي و يا grand bazar استانبول، به جز جهانگرد کسي ديگري را نمي‏شود ديد. در ساير بناهاي تاريخي نيز انبوه بازديد کنندگان که از کشورهاي مختلف بخصوص کشورهاي اروپايي بودند به چشم مي‏خوردند.
 
البته ناگفته نماند که ترکيه به جز سرمايه‏گذاري‏هايي که بخصوص در سال‏هاي اخير در اين زمينه داشته است و موفق هم بوده است، نمي‏توان از وجود بسترهاي لازم در اين کشور چشم فرو بست. بسترهايي همچون موقعيت جغرافيايي و آب و هوايي و بناهاي تاريخي فراوان که هر يک به نوبه ي خود جذابيت هايي است مورد توجه جهانگردان.
 
==9. قيمت بنزين و تأثيرات آن==
 
بهاي بالاي بنزين در ترکيه توابعي نيز درپي دارد. يکي از آنها خلوتي پمپ بنزين‏هاست. ما در اين سفر پمپ بنزيني نديديم که بيش از يک ماشين در حال سوخت ‏گيري باشد. مسأله ديگر آمد و شد آسان در خيابان‏ها و نبود ترافيک سنگين در خيابان هاست. نکته ي ديگر عدم آلودگي شهرها در اثر تردد بيش از اندازه وسايل نقليه ي شخصي در خيابان‏هاست.
 
بهاي گران بنزين موجب شده است تا مردم به استفاده از وسايل نقليه ي عمومي روي آورند. البته ناگفته نماند که در ترکيه در اين زمينه نيز بسترهاي لازم فراهم آمده است و مردم به آساني مي‏توانند با وسايل نقليه عمومي ـ اعم از مترو، قطار شهري و بين شهري و اتوبوس ـ به مقصدهاي درون شهري و ميان شهري خود برسند.
 
==10. محصولات کشاورزي==
 
ترکيه در زمينه ي توليد محصولات کشاورزي پيشرفت فراواني داشته است. عرضه ي انواع ميوه‏ها با کيفيت خوب, نشان از برنامه‏ريزي در اين زمينه دارد. ميوه‏هايي که در ترکيه ديديم از کيفيت بالايي برخوردار بود؛ مثلاً گلابي، هلو، انگورهايي که در مغازه‏ها عرضه مي‏شد, از کيفيت بسيار بالايي برخوردار بود. بهترين نوع ميوه‏هاي ياد شده کيلويي 1.5 ليره فروخته مي‏شد که با پول ايران کيلويي 1200 تومان بود. يکي از دوستان مي‏گفت بازار وسيعي از اروپا در زمينه ي محصولات کشاورزي در دست ترکيه است.
 
==11. نامحسوس بودن مأموران==
 
نکته ي ديگري که در اين سفر نظرمان را جلب کرد، تعداد کم و حضور نامحسوس مأموران قانون در خيابان‏ها بود؛ بويژه در مراکز جهانگردي. اين مسأله حکايت از همدلي و اعتماد عمومي ميان مردم و دولت داشت. به جز تجمعي که به عنوان اعتراض لائيک‏هاي ترکيه در آنکارا در مخالفت با اسلام گرايان در پارکي گرد آمده بودند و چندين اتوبوس و ميني بوس مأمور پليس براي کنترل ماجرا در صحنه حضور داشتند، حضور چشمگير مأموران را در جايي نديديم.
 
==12. حساسيت مردم در برابر اسرائيل==  
 
مردم ترکيه حساسيت ويژه اي به اسرائيل و مسائل عمومي مسلمانان جهان دارند؛ به طوري که هرگاه از مليّت ما با خبر مي شدند, از مواضع ضد اسرائيلي مسؤولان ايراني ابراز خشنودي مي کردند؛ ولي از مسائل داخلي ايران و بويژه گفتمان ها و جريان ها خبري نداشتند.
 
==13. سرويس‏هاي بهداشتي==
 
از نکات ديگري که در اين سفر برايمان جالب توجه بود، دستشويي‏هاي تميز موجود در کنار [[مساجد]] و ساير مراکز تاريخي بود که از آنها بازديد مي‏کرديم. اغلب اين دستشويي‏ها از طريق بخش خصوصي اداره مي‏شد و در قبال استفاده از آنها مبلغي دريافت مي‏گرديد. اين مبلغ به پول ما اندکي زياد به نظر مي‏آمد. 75 قروش که سه چهارم يک ليره مي‏شود. مبلغي حدود شش‏صد تومان به پول ايران.
 
دستشويي‏هايي که به صورت سنتي بود, نوعي آفتابه ي خاص در آنها وجود داشت. اين ظرف‏ها دهان گشادي داشت و فاقد لوله بود. به هنگام استفاده از آنها همه ي آب به يک باره خالي مي‏شد. و طهارت صحيحي با آن انجام نمي گرفت, آب بسياري هم هدر مي‏رفت .
 
 
   
 
   
[[رده:میراث جاویدان شماره 96]]
+
=== مساجد===
 +
مساجد ترکیه از بناهایی است که در بدو ورود نظر هر خارجی را به خود جلب می‏کند. [[استانبول]] معروف به شهر هزار مسجد یا هزار مناره است. اغلب مساجد [[استانبول]] از بناهای کهن عثمانی و با عظمت هستند. نمای ظاهر این مساجد با تأثیر پذیری از فرهنگ و معماری رم و یونان ساخته شده است. معماری داخل نیز تأثیرپذیرفته از فرهنگ اسلامی است و نزدیک به معماری مساجد ساخته شده در زمان سلاطین صفوی در ایران است. البته معماری مساجد [[ایران]] ظریف ‏تر از آنهاست. در کنار این مساجد، گلدسته ای بلند و گنبدی بزرگ همراه با گنبدهایی کوچک‏تر قرار دارد. گنبد بزرگ روی چهار ستون بسیار قطور قرار گرفته است و گنبدهای کوچک‏تر در اطراف گنبد اصلی قرار گرفته اند. سقف گنبد بزرگ در ارتفاع بسیار بلندی قرار دارد. در اطراف گنبد بزرگ نام [[پیامبر(ص)]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی(ع)]]، [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] حک شده است. این کلیشه حتی در مساجدی نیز که بتازگی بنا می‏شود نقش بسته است.
 +
 
 +
در اغلب این مساجد چراغ‏هایی که روشن است در نزدیکی کف [[مسجد]] قرار دارد. ابتدا فکر کردیم برای صرفه‏ جویی در برق چنین تدبیری اندیشیده ‏اند، ولی بعد دریافتیم مکان ‏هایی که در آنها شمع روشن می‏ساخته ‏اند، همچنان حفظ شده است و اکنون به جای شمع، لامپ در آنها روشن می‏کنند. شمعدان ‏ها هم برای این که بهتر نورسانی کنند با فاصله کوتاهی از زمین آویخته می‏شده‏اند. همین سیستم نوررسانی که از سقف مساجد به وسیله ی زنجیرهایی آهنی آویزان بوده و در نزدیکی زمین به دایره ای فلزی متصل می-گردد و لامپ‏ هایی از آن آویزان است، همچنان حفظ شده است.
 +
 
 +
مسأله ی دیگر در مساجد، تمیزی آنهاست. در اطراف مسجد جا کفشی‏ های چوبی با ارتفاع کم قرار دارد که کفش نمازگزاران در آنها نهاده می‏ شود. در هنگام ورود به مساجد نیز پلاستیک ‏های یک بار مصرف با کشیدن آن از محل مخصوص بیرون می‏ آید و پس از خروج از مسجد در سطل‏ه ای مخصوص قرار می ‏گیرد.
 +
در اطراف مساجد مکان‏هایی با نرده‏های کوتاه چوبی برای خانم ‏ها اختصاص یافته است. ورودی این مکان‏ها که دور تا دور [[مساجد]] را معمولاً در بر می‏گیرد، از دو طرف درب ورودی [[مساجد]] آغاز می‏شود و تا دیوار رو به رو که به طرف قبله است ادامه می‏یابد.
 +
در هنگام [[نماز مساجد]] شلوغ می‏شود و طنین اذان در شهرها می‏پیچید. نمازگزاران را همه ی سنین تشکیل می‏دهند. به جز افراد پا به سن گذاشته، جوانان بسیاری نیز برای اقامه ی نماز به مسجد می‏آیند و اغلب نماز را به جماعت می‏خوانند. کسانی که به نماز جماعت نرسیده‏اند، معمولاً یکی از آنها جلو می‏ایستد و دیگران پشت سر او نماز را به جماعت می‏خوانند.
 +
در مساجد کاملاً سکوت برقرار است و کسی بلند صحبت نمی‏کند و اگر درودی هم بر [[پیامبر(ص)]] فرستاده می‏شود، حاضران به آرامی درود می‏فرستند و صدایی از کسی بر نمی‏آید.
 +
=== بناهای تاریخی عثمانی===
 +
عثمانیان در دوران حکومت خود بناهای تاریخی بسیاری را بنا نهاده‏اند. مساجد بزرگ و با عظمت به جای مانده، گوشه‏ای از آثاری است که از آنان به یادگار مانده است. به جز مساجد، بناهای بسیار دیگری در جای جای شهر استانبول به چشم می‏خورد. برخی از آنها از بین رفته است و اجزای باقیمانده ی آنها را به عنوان آثار تاریخی حفظ کرده‏اند. دیوارهای قلعه‏ها، گوشه‏هایی از این آثار تاریخی است که در مناطقی از شهر به چشم می‏خورد. از نمونه‏های با عظمت این آثار تاریخی، «توپ قاپی» و مسجد ایاصوفیاست. البته مسجد ایاصوفیا از آثار به جای مانده پیش از عثمانیان است که در گذشته کلیسا بوده است و پس از تصرف آن توسط عثمانیان، به مسجد تغییر می‏یابد.
 +
مساجد یک شکل و با سقف‏های بلند، بنا شده‏اند. بر بام بلند سقف مساجد، گنبدهای بزرگی بر روی پایه‏های قطور غنوده اند. حتی مسجدهای جدید التأسیس نیز همچون بناهای کهن ساخته می‏شوند. نمای بیرونی این [[مساجد]] بیشتر به کلیساها می‏ماند و تحت تأثیر تمدن و فرهنگ و معماری روم و یونان بنا شده‏اند. البته داخل این [[مساجد]] متأثر از فرهنگ اسلامی و شرقی است. در کنار اغلب [[مساجد]] مهم و عظیم، مقبره‏های پادشاهان عثمانی قرار دارند. مقبره‏ها نیز از بنای کهن و تاریخی برخوردارند. بر فراز مقبره‏ها، گنبد قرار دارد. بر روی گورها تابوت‏های بلندی نهاده شده است. بزرگی و کوچکی تابوت‏ها، حکایت از مقام آنها دارد. بر بالای تابوت ها نیز اغلب عمامه‏های بزرگ عثمانی قرار دارد. همچنین در کنار برخی از گورها شمعدانی های مخصوص بزرگ نهاده شده است که همچنان از گذشته حفظ شده‏اند. در برخی از این جاشمعی‏ها اکنون لامپ روشن می‏شود.
 +
===دینداری در ترکیه===
 +
قبلاً شنیده بودم که دینداری در ترکیه و رونق مساجد بیش از ایران است، ولی تا کسی خود آن را نبیند نمی‏تواند درک درستی از مسأله داشته باشد. با آن که حکومت در ترکیه لائیک است، ولی مرز میان دینداری و غیر آن کاملاً مشخص است. کسانی که پایبند به دین هستند کاملاً مرزها را رعایت می‏کنند. با این که هیچ اجباری هم وجود ندارد. فراوانی مساجد و شلوغی آنها در هنگام نماز جماعت، از نشانه‏های این مسأله است. مسأله دیگر حجاب خانم‏هاست. از چند نفر شنیدیم که بیش از 75% خانم‏ها حجاب اسلامی دارند. کسانی که برخوردار از حجاب هستند، پوشش اسلامی آنها کامل است و هیچ تار مویی از آنها بیرون نیست. پوشش اسلامی خانم‏ها، فقط اختصاص به خانم‏های پا به سن گذاشته ندارد، بلکه بانوان جوان نیز از همان پوشش برخوردارند. کسانی هم که بدون حجاب هستند، اغلب بلوز شلوار می‏پوشند.
 +
مسأله دیگر در پوشش زنان، بخصوص کسانی که از حجاب برخوردار نیستند، لباس عادی و راحت آنان است. اغلب فاقد خودآرایی بوده و در پی جلب توجه دیگران نیستند. همین مسأله در پسران نیز دیده می‏شود. پسران نیز معمولاً لباس‏های عادی بر تن داشتند. چهره‏های غیر عادی که به دنبال جلب توجه دیگران باشند، کم‏تر دیده می‏شد.
 +
===نظم شخصی و اجتماعی===
 +
مردم به رعایت قانون و حفظ نظام اجتماعی پایبند بودند. این نکته از سلوک مردم در رانندگی و استفاده از وسایل عمومی و نبود پلیس محسوس در جاده به دست می‏آمد. راننده‏ای که ما را از آنکارا به قونیه می‏برد، هر چه به او گفتیم سریع‏تر برود، گفت سرعت بیش از 110 ممنوع است. با این که در طول مسیر 250 کیلومتری پلیسی ندیدیم، وی از تقاضای ما سرباز زد. این روحیه در سوار شدن به قطار شهری، مترو و کشتی نیز کاملاً محسوس بود. با این که براحتی می‏شد بدون ارائه بلیط، سوار وسایل نقلیه شد، کسی را ندیدیم که چنین کند. وجود چنین فرهنگی می‏تواند از نشانه‏های توسعه یافتگی نیز باشد. در همین ارتباط مسأله دیگری که کاملاً قابل توجه بود، نبود مأموران انتظامی در سطح شهر و مأموران راهنمایی و رانندگی در چهار راه‏ها بود. مردم خود به قانون احترام می‏گذاشتند و نیازی به حضور محسوس آنان نبود.
 +
===حمل و نقل عمومی===
 +
حمل و نقل عمومی به دلیل گرانی قیمت بنزین در ترکیه به سهولت انجام می‏گیرد. بهای هر لیتر بنزین در ترکیه سه لیره است. حدود 2500 تومان به پول ایران. دولت ترکیه علاوه بر دریافت هزینه ی واقعی بنزین که از خارج وارد می‏کند، مالیات نیز بر آن بسته است. به همین دلیل استفاده از وسایل نقلیه ی خصوصی مقرون به صرفه نیست. از همین رو مردم برای تردد اغلب از وسایل حمل و نقل عمومی بهره می‏جویند. سرویس دهی وسایل نقلیه ی عمومی نیز به سهولت انجام می‏گیرد. مترو، قطار شهری و بین شهری، کشتی، اتوبوس، بدون وقفه‏های طولانی آماده ی جابجایی مردم‏اند. هزینه ی دریافتی وسایل حمل و نقل عمومی نیز پایین است. به جز اتوبوس که سوار آن نشدیم و از هزینه آن اطلاعی ندارم، بهای هر نوبت سوار شدن به مترو و قطار شهری و کشتی یک لیره حدود هشت صد تومان، حتی برای مسیرهای بسیار طولانی است. به جزیره‏ای که سفر کردیم و حدود یک ساعت و بیست دقیقه در کشتی بودیم و یا از فرودگاه تا مرکز شهر استانبول که حدود 30 کیلومتر در مترو بودیم، همین هزینه دریافت می‏شد.
 +
در استانبول و آنکارا، بزرگ راه‏های بسیاری وجود داشت. در این بزرگ راه‏ها و همچنین خیابان‏های کوچک‏تر، به دلیل فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی، ترافیک قابل توجهی ندیدیم. تردد کم وسایل نقلیه شخصی موجب آلودگی کم‏تر شهرهای استانبول و آنکارا بود.
 +
در سفرهای بین شهری نیز به آسانی می‏توان از قطارهای پیشرفته بهره جست. از این رو در مسافرت‏های میان شهری نیز کم‏تر از وسایل نقلیه شخصی استفاده می‏شود. مسیر رفت و برگشت حدود 250 کیلومتری آنکارا تا قونیه را که با ماشین پیمودیم، جاده بسیار خلوت بود. مشخص بود که مردم در سفرهای بین شهری نیز از وسایل نقلیه ی عمومی بهره می‏جویند. در طول رفت و برگشت این مسیر پمپ بنزینی ندیدیم که بیش از یک ماشین در آن مشغول سوخت‏گیری باشد.
 +
===پوشش عادی و راحت===
 +
مردم از پوشش عادی و راحتی برخوردار بودند. در ایران نوع پوشش لباس و به قول معروف کفش و کلاه مردم، نشانه ی شخصیت یا توان مالی آنهاست. بسیاری با پوشش خود در پی آن هستند که با ظاهری آراسته و ساختگی خود را به نمایش بگذارند. در ترکیه اغلب مردم حتی جوانان از دختر و پسر، لباس‏های راحتی بر تن داشتند. در پسران نیز کم‏تر قیافه‏های نخراشید و نتراشیده دیدیم که به دنبال جلب توجه دیگران باشند. در دختران نیز همینطور. کم‏تر کسی را دیدیم که با خودآرایی در پی جلب توجه دیگران باشد. جهانگردان نیز با این نوع پوشش در همه جا حضور می‏یافتند؛ ساده و بی آلایش.
 +
===فرهنگ تسامح===
 +
در میان مردم، فرهنگ تسامح رواج گسترده‏ای دارد. این فرهنگ به خصوص در هم زیستی میان اهل سنت و شیعیان کاملاً مشهود است. به اتفاق همراهان در مساجد اهل سنت حضور می‏یافتیم. مهر یا کاغذی که برای [[سجده]] می‏گذاشتیم، هیچ حساسیتی بر نمی‏انگیخت. می‏گفتند رواج فرهنگ تسامح میان اهل سنت و شیعیان، به دلیل قدمت همجواری و معاشرت علویان و اهل سنت است. همچنین تأثیرپذیری مردم ترکیه با غرب از طریق ارتباط آنان با اروپائیان به وسیله ی اتصال منطقه ی اروپایی استانبول با قاره ی اروپا. در این چند روزی که در ترکیه بودیم ندیدیم جایی میان مردم دعوا شود. راننده ی سفارت ایران در آنکارا که ما را در بازدید شهر آنکارا همراهی می‏کرد، می‏گفت بیش از چهار سال است که در آنکاراست و تاکنون دعوایی میان مردم شهر ندیده‏ است.
 +
===صنعت جهانگردی===
 +
کشور ترکیه، عمده ی هزینه‏ های خود را از طریق ورود جهانگرد به کشورش تأمین می‏کند. برای گسترش این صنعت، همه ی مقدمات لازم را فراهم دیده است. در گام نخست، ورود و خروج به این کشور بدون دریافت هیچ گونه هزینه‏ ای با عنوان‏های ورودی و خروجی صورت می‏گیرد. همچنین نیاز به دریافت ویزا از قبل نیست. در هنگام ورود به این کشور با مهری که در گذرنامه می‏خورد به منزله ی دریافت ویزاست. ما برای خروج از ایران، مبلغ 25000 هزار تومان به عنوان هزینه ی خروج از کشور در فرودگاه امام خمینی پرداخت کردیم.
 +
از فعالیت‏های دیگر ترکیه در صنعت جهانگردی، سرمایه گذاری لازم در این زمینه است که بعضاً با مشارکت کشورهای خارجی صورت گرفته است؛ زمینه‏هایی همچون ساخت هتل. همچنین فرهنگ سازی لازم در خصوص برخورد با جهانگردان و یا برگزاری دوره‏های هتلداری از کارهای زیر بنایی دیگری است که صورت گرفته است. پیشرفت در این حوزه به گونه‏ای بوده است که به گفته رایزن فرهنگی ایران در ترکیه، درآمد ترکیه از طریق جهانگردی، به بیش از درآمد برخی ار کشورها از طریق صادرات نفت رسیده است.
 +
فراوانی حضور جهانگردان در مکان‏های مختلف به وضوح دیده می‏شود. در بازدید از مکان‏های تاریخی همچون توپ‏قاپی و یا grand bazar استانبول، به جز جهانگرد کسی دیگری را نمی‏شود دید. در سایر بناهای تاریخی نیز انبوه بازدید کنندگان که از کشورهای مختلف بخصوص کشورهای اروپایی بودند به چشم می‏خوردند.
 +
البته ناگفته نماند که ترکیه به جز سرمایه‏گذاری‏هایی که بخصوص در سال‏های اخیر در این زمینه داشته است و موفق هم بوده است، نمی‏توان از وجود بسترهای لازم در این کشور چشم فرو بست. بسترهایی همچون موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی و بناهای تاریخی فراوان که هر یک به نوبه ی خود جذابیت هایی است مورد توجه جهانگردان.
 +
===قیمت بنزین و تأثیرات آن===
 +
بهای بالای بنزین در ترکیه توابعی نیز درپی دارد. یکی از آنها خلوتی پمپ بنزین‏هاست. ما در این سفر پمپ بنزینی ندیدیم که بیش از یک ماشین در حال سوخت ‏گیری باشد. مسأله دیگر آمد و شد آسان در خیابان‏ها و نبود ترافیک سنگین در خیابان هاست. نکته ی دیگر عدم آلودگی شهرها در اثر تردد بیش از اندازه وسایل نقلیه ی شخصی در خیابان‏هاست.
 +
بهای گران بنزین موجب شده است تا مردم به استفاده از وسایل نقلیه ی عمومی روی آورند. البته ناگفته نماند که در ترکیه در این زمینه نیز بسترهای لازم فراهم آمده است و مردم به آسانی می‏توانند با وسایل نقلیه عمومی ـ اعم از مترو، قطار شهری و بین شهری و اتوبوس ـ به مقصدهای درون شهری و میان شهری خود برسند.
 +
==10. محصولات کشاورزی==
 +
ترکیه در زمینه ی تولید محصولات کشاورزی پیشرفت فراوانی داشته است. عرضه ی انواع میوه‏ها با کیفیت خوب، نشان از برنامه‏ریزی در این زمینه دارد. میوه‏هایی که در ترکیه دیدیم از کیفیت بالایی برخوردار بود؛ مثلاً گلابی، هلو، انگورهایی که در مغازه‏ها عرضه می‏شد، از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود. بهترین نوع میوه‏های یاد شده کیلویی 1.5 لیره فروخته می‏شد که با پول ایران کیلویی 1200 تومان بود. یکی از دوستان می‏گفت بازار وسیعی از اروپا در زمینه ی محصولات کشاورزی در دست ترکیه است.
 +
===نامحسوس بودن مأموران===
 +
نکته ی دیگری که در این سفر نظرمان را جلب کرد، تعداد کم و حضور نامحسوس مأموران قانون در خیابان‏ها بود؛ بویژه در مراکز جهانگردی. این مسأله حکایت از همدلی و اعتماد عمومی میان مردم و دولت داشت. به جز تجمعی که به عنوان اعتراض لائیک‏های ترکیه در آنکارا در مخالفت با اسلام گرایان در پارکی گرد آمده بودند و چندین اتوبوس و مینی بوس مأمور پلیس برای کنترل ماجرا در صحنه حضور داشتند، حضور چشمگیر مأموران را در جایی ندیدیم.
 +
===حساسیت مردم در برابر اسرائیل===
 +
مردم ترکیه حساسیت ویژه ای به اسرائیل و مسائل عمومی مسلمانان جهان دارند؛ به طوری که هرگاه از ملیت ما با خبر می شدند، از مواضع ضد اسرائیلی مسؤولان ایرانی ابراز خشنودی می کردند؛ ولی از مسائل داخلی ایران و بویژه گفتمان ها و جریان ها خبری نداشتند.
 +
===سرویس‏های بهداشتی===
 +
از نکات دیگری که در این سفر برایمان جالب توجه بود، دستشویی‏های تمیز موجود در کنار [[مساجد]] و سایر مراکز تاریخی بود که از آنها بازدید می‏کردیم. اغلب این دستشویی‏ها از طریق بخش خصوصی اداره می‏شد و در قبال استفاده از آنها مبلغی دریافت می‏گردید. این مبلغ به پول ما اندکی زیاد به نظر می‏آمد. 75 قروش که سه چهارم یک لیره می‏شود. مبلغی حدود شش‏صد تومان به پول ایران.
 +
دستشویی‏هایی که به صورت سنتی بود، نوعی آفتابه ی خاص در آنها وجود داشت. این ظرف‏ها دهان گشادی داشت و فاقد لوله بود. به هنگام استفاده از آنها همه ی آب به یک باره خالی می‏شد. و طهارت صحیحی با آن انجام نمی گرفت، آب بسیاری هم هدر می‏رفت .
 +
</div>
 +
[[رده:میراث جاویدان شماره 69]]
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۰

هادی ربّانی

چکیده

نویسنده مقاله به همراه ده نفر از دوستان فاضل و محقق خود در مهرماه 1387 سفری شش روزه به کشور ترکیه داشته و از مساجد و اماکن مذهبی استانبول، آنکارا و قونیه بازدید به عمل آورده است. او توصیفاتی را پیرامون مساجد مرادپاشا و سلطان احمد و سلطان سلیمان و سلطان بایزید، زینبیه، نورعثمانی، کجاتپه، حاج بایران، محمدیه به رشته تحریر در آورده و همچنین از مزار ابوایوب انصاری، شمس تبریزی، مولانا و آتاتورک بازدید نموده و مشاهدات خود را بیان کرده است. در پایان نگاهی گذرا به وضعیت فرهنگی ترکیه داشته و در 12 بند مطالب مفید خود را بیان نموده است.

کلیدواژه ها: ترکیه، استانبول، آنکارا، قونیه، مساجد ترکیه، مزارات ترکیه

مقدمات سفر

پاییز 1387، به پیشنهاد یکی از دوستان که با نمایشگاه های خارجی کتاب، آشنایی و رفت و آمد دارد، همراه جمعی از دوستان، عازم استانبول شدیم؛ تا ضمن بازدید از نمایشگاه کتاب استانبول، گشت و گذار مختصری نیز در این شهر تاریخی و زیبا بکنیم. مقدمات سفر به سرعت و سهولت فراهم شد. البته سیاست های جذب جهانگرد و ورود بدون دریافت ویزا به ترکیه نیز از دلایل آسانی سفر به این کشور است.

در این سفر شش روزه که از جمعه ششم مهر آغاز و تا چهارشنبه یازدهم مهر 1387 پایان یافت، از سه شهر استانبول، آنکارا و قونیه بازدید کردیم. در این سفر با ده نفر از دوستان، که همگی از پژوهشگران و اهل قلم حوزوی یا دانشگاهی هستند همسفر بودیم. همراهان عبارت بودند از: سید حسن اسلامی، سید محمد علی ایازی، رضا بابایی، محمدکاظم رحمان ستایش، حسین علیزاده، حسین متقی، محمد مجتهدی، محمدمرادی، سید مصطفی مطبعه چی و محمد نوری. درطول سفر علاوه بر بازدید از مکان های بسیار، چندین دیدار و گفت وگو نیز با شخصیت های علمی و شیعی داشتیم. به دلیل فرصت کوتاه و فراوانی برنامه ها، اغلب بازدید و دیدارها با شتابزدگی انجام می گرفت تا بتوانیم بر تعداد برنامه های روزانه مان بیفزاییم.

اطلاعات ارائه شده در گزارش همه بر اساس دیده ها و شنیده هایی است که در طول سفر نگاشته ام. همچنین برداشت هایی که در ذیل برخی از عناوین آورده ام، از نکاتی است که در مدت کوتاه سفر بدان دست یافته ام. به واقع آنچه در این سفر کوتاه، دیده و شنیده و دریافته ام، به قلم آورده ام و بدین ترتیب به تعبیر جلال آل احمد یک «ارزیابی شتابزده» فراهم آمده است.

روز اول

روز جمعه ششم مهر ماه مصادف با 25 ماه مبارک رمضان، ساعت هفت صبح به سوی استانبول پرواز کردیم. از آسمان ترکیه، جاده های طولانی بسیاری در میان کوه ها و دشت ها دیده می شد که حکایت از شبکه های ارتباطی گسترده در این کشور می کرد. قبل از فرود هواپیما ساختمان های یک شکل ویک اندازه و شیروانی های یک رنگ شهر استانبول جلب توجه می کرد. ساعت ده در بخش اروپایی استانبول در فرودگاه آتاتورک فرود آمدیم. فرودگاهی بسیار بزرگ و منظم. فرودگاه کوچک تر دیگری در بخش آسیایی استانبول وجود دارد.کارهای ورودی به سهولت و بدون پرداخت عوارض ورود انجام گرفت. از داخل فرودگاه با پله برقی به سمت مترو که در زیر فرودگاه قرار داشت رفتیم. در ابتدای ورودی مترو منتظر راهنمایمان بودیم. راهنمایمان، آقای اوغر، جوانی بود از شیعیان استانبول که در قم، دروس علوم اسلامی را خوانده بود و فارسی را می دانست.

با مترو به سوی دفتر مؤسسه ی کوثر، که در جنب ایستگاه مترو و در میدان آکسارا قرار داشت، آمدیم. مؤسسه ی کوثر، از شیعیان ترک تشکیل شده است که بیشتر دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم هستند و اکنون در ترکیه به فعالیت های دینی مشغول اند. فاصله ی سی کیلومتری فرودگاه تا میدان آکسارا را در زمان کوتاهی طی کردیم. جمعیت اندکی سوار مترو بودند و هیچ ازدحامی وجود نداشت. مترو در این مسیر بیشتر از زیر زمین و گاهی نیز از روی زمین می گذشت. زنان محجبه ترک از همان بدو ورودمان به فرودگاه و در طول مسیر مترو و ایستگاه ها، جلب توجه می کرد. خانم هایی هم که حجاب ندارند اغلب فقط سرشان فاقد پوشش است. ساعتی را در دفتر مؤسسه ی کوثر بودیم تا به محل اقامتمان که در همان نزدیکی بود، نقل مکان کنیم.

مسجد مرادپاشا

قبل از حرکت به محل اقامت، با دو تن از دوستان به مسجد مرادپاشا که در حاشیه ی میدان آکسارا قرار داشت رفتیم. مسجدی با عظمت و سنگی که ساخت آن به قرن پانزدهم میلادی بازمی گردد. داخل مسجد بسیار تمیز بود و گنبدی بسیار بلند بر روی مسجد قرار داشت. در داخل گنبد و دیوارها، نقش های اسلامی حک شده است. در دوطرف مسجد هم رواق قرار داشت؛ مخصوص نمازگزاری بانوان. در محوطه ی حیات مسجد هم قبرهایی با سنگ هایی تراشیده بر روی آن ها قرار داشت.

مسجد سلطان احمد

پس از بازدید کوتاه از مسجد مرادپاشا، به همراهانمان در مؤسسه ی کوثر پیوستیم و از آن جا به محل اقامت که در همان نزدیکی بود رفتیم. محل سکونت در طبقه ی هم کف یک ساختمان سه طبقه قرار دارد. پس از استراحتی کوتاه به سوی مسجد سلطان احمد محل برگزاری نمایشگاه کتاب حرکت کردیم. از کنار میدان آکسارا سوار قطار شهری شدیم و به سوی مسجد سلطان احمد حرکت کردیم. مسجد سلطان احمد در حاشیه ی میدان ایاصوفیا قرار دارد. مسجدی بسیار بزرگ و با گنبدی عظیم. این مسجد یکی از بناهای تاریخی بزرگ استانبول است که در قرن پانزدهم میلادی ساخته شده است. مسجد سلطان احمد نسبت به مساجد تاریخی ایران که توسط صفویه ساخته شده با عظمت تر است، ولی ظرافت معماری مساجد ایران بیشتر است.

نمایشگاه کتاب های دینی در دو صحن این مسجد برگزار بود. نخست از غرفه های صحن پایین بازدید کردیم. در گوشه ای از صحن مسجد کاروانی از توریست های اروپایی گرد آمده بودند. راهنمایشان درباره ی تاریخ مسجد با آنان سخن می گفت. پس از ورود به صحن اصلی و پیش از بازدید ادامه ی غرفه ها، به داخل مسجد رفتیم. در مقابل درب ورودی محفظه ای قرار داشت، که از میان آن نایلن های یک بار مصرف به هم پیوسته ای جهت قرار دادن کفش در آن، آویزان بود. با کشیدن نایلون قطعه ای از آن جدا می شد. نایلون ها یک بار مصرف پس از خروج از مسجد در محلی که بدین منظور اختصاص داشت قرار می گرفت. تا کنون چنین تدبیری را در مساجد ندیده بودم. این کار در تمیزی مساجد تأثیر فراوانی دارد. همچنین برای ورود توریست های خانم به داخل مسجد روسری هایی در اختیارشان قرار می گرفت.

داخل مسجد نیز همچون نمای بیرونی اش بسیار با عظمت بود. گنبد بسیار عظیم و اصلی مسجد بر روی چهار ستون بسیار قطور نهاده شده بود که قطر هر ستون چند متر بود. گنبدی کوچک تر بر روی ستون های کوچک تر قرار داشت. مسجد به غایت تمیز بود. گرداگرد مسجد محل نمازگزاری بانوان بود که که با قفسه ی جا کفشی کوتاه از صحن اصلی مسجد جدا می شد. به جای لوستر های بزرگ، شمعدان های قدیمی که با زنجیر آهنی از بالای مسجد آویزان بود و تا حدود دو متری کف مسجد می رسید، لامپ هایی در آن روشن بود. این کار به ظاهر در صرفه جویی برق نیز مؤثر است.

پس از بازدید از داخل مسجد برای دیدن ادامه ی نمایشگاه به صحن اصلی مسجد آمدیم. دوساعتی از نمایشگاه بازدید کردیم. کتاب ها اغلب به زبان ترکی استانبولی بود وبا اندکی دقت می شد عنوان کتاب ها را خواند. چاپ و صحافی کتاب ها نسبتاً شکیل و مورد قبول بود. اطلاعاتی که از این نمایشگاه به دست آورده ام در ادامه ذیل عنوان مستقل می آورم.

کتاب های دینی

نمایشگاه کتاب های دینی همه ساله از پنج تا 27 ماه مبارک رمضان از سوی سازمان دیانت ترکیه در استانبول و آنکارا برگزار می گردد. در استانبول نمایشگاه در دو صحن پایین و اصلی مسجد سلطان احمد تشکیل می گردد. صحن مسجد با غرفه بند های نسبتاً شکیل بدین منظور آماده می شود. ناشران شرکت کننده در نمایشگاه همه اهل سنّت هستند. تا کنون به ناشران شیعه اجازه ی حضور در این نمایشگاه داده نشده است.

سازمان دیانت ترکیه به ناشران شرکت کننده در این نمایشگاه تسهیلات ویژه ای جهت حضور آنها ارائه می کند. همچنین ناشران، کتاب های خود را با تخفیف ده تا بیست درصدی ارائه می کنند. کتاب های ارائه شده در این نمایشگاه بیشتر در موضوعات عمومی دین ـ مانند قرآن و علوم قرآن، حدیث ـ تاریخ اسلام، تاریخ عثمانی و تراث اسلام است. بخشی نیز به ادبیات دینی کودکان اختصاص دارد. اغلب کتاب ها به زبان ترکی استانبولی است و مقدار اندکی نیز به زبان عربی.

بخشی از کتاب های عرضه شده در نمایشگاه ترجمه از زبان فارسی است. کتاب های بسیاری از استاد مرتضی مطهری به زبان ترکی استانبولی ترجمه شده است. همچنین اغلب کتاب های دکتر علی شریعتی نیز به این زبان برگردانده شده است. برخی از آثار دکتر عبدالکریم سروش نیز به ترکی ترجمه شده است. دیگر نویسنده ی ایرانی که همه ی کتاب هایش بدین زبان برگردانده شده، دکتر سیدحسین نصر است. جالب است که کتاب های نویسندگان یاد شده را اغلب ناشران اهل سنّت ترجمه و منتشر کرده اند.

بخش اندکی از کتاب های موجود در نمایشگاه در حوزه های غیر دین است. پاره ای از این کتاب ها در موضوع ادبیات و از زبان انگلیسی به ترکی استانبولی برگردانده شده است. بخشی نیز از زبان فارسی در موضوعات ادبیات معاصر و کهن و تاریخ روابط ایران و عثمانی است که بدین زبان ترجمه شده است.

چاپ کتاب در ترکیه از کیفیت مطلوبی بر خوردار است. سطح متوسط کتاب های ناشران ترکیه با ناشران درجه یک ایران برابری می کند. علّت پیشرفت صنعت چاپ و نشر در ترکیه ورود صنعت چاپ آلمان به ترکیه است. حدود سه میلیون ترک در کشور آلمان سکونت دارند. این جمعیت پس از جنگ جهانی دوم در فاصله ی سال های 1945 تا 1950 به آلمان مهاجرت کرده اند و در این کشور مقیم شده اند. می گویند در تابستان گروه کثیری از ترک های مقیم آلمان برای بازدید آشنایان خود به کشورشان باز می گردند. به گونه ای که تراکم جمعیتی بسیاری در این آمد و شد در فرودگاه های ترکیه به چشم می خورد. اقامت گسترده ی ترک ها در آلمان و مراوده ی آنان با کشورشان، در حوزه های مختلف ترکیه موجب پیشرفت آنها شده است. یکی از این حوزه ها، توسعه و پیشرفت در صنعت نشر این کشور است.

پخش کتاب نیز در ترکیه از پیشرفت مطلوبی بر خوردار است. در مدت زمان کوتاهی می توان اطلاع یافت، کتاب درخواستی در سیستم توزیع موجود است یا نه؟ ناشران از طریق شبکه ی دیجیتالی یکپارچه با هم مرتبط هستند. یکی از همراهان می گفت در سال گذشته به دنبال تهیه ی کتابی بودم که در نمایشگاه نتوانستم آن را بیابم. در فاصله ی یک ساعت از طریق شبکه ی توزیع کتاب دریافتم که کتاب مورد نظرم در شبکه ی توزیع موجود نیست. به آسانی شماره ی تلفن مؤلف کتاب را به دست آوردم و با وی تماس گرفتم. مؤلف گفت نسخه های محدودی از کتاب در اختیارم هست. بعد از طریق یکی از ناشران در فاصله ی زمانی 24 ساعت کتاب به دستم رسید. کتابفروشان بزرگی درشهر استانبول و جود دارند. مرکز اصلی این کتابفروشان بازار «صحاف لر» = صحافان است. بازار صحاف لر در نزدیکی «بازار بزرگ (grand bazar)» قرار دارد. این بازار مرکز اصلی تجمع کتابفروشان است.

پس از بازدید از نمایشگاه به سوی مسجد ایاصوفیا رفتیم تا از آن مکان بازدید کنیم. مسجد ایا صوفیا در ضلع دیگری از میدان ایا صوفیا واقع شده است. بلیط ورود بازدید از این مسجد بیست لیره بود. ولی زمان بازدید به پایان رسیده بود. سپس به طرف «توپ قاپی» که در کنار مسجد ایاصوفیا قرار داشت رفتیم.

توپ قاپی مرکز فرمانروایی عثمانی ها بوده است و اکنون از موزه های بزرگ و مکان های تاریخی مهم استانبول است.زمان بازدید آنجا نیز به پایان رسیده بود.

از بیرون مناظر اطراف توپ قاپی و مسجد ایاصوفیا و مکان های تاریخی دیگر را که در آن محدوده قرار داشت دیدیم. این مکان های تاریخی از طریق خیابان باریکی به دریا منتهی می شد. پس از چند دقیقه پیاده روی و عبور از خیابان های باریک و تاریخی به ساحل رسیدیم. کف بخشی از این خیابان ها سنگفرش بود. خانه هایی که در مسیرمان قرار داشت اغلب قدیمی و برخی نیز چوبی بودند. به نظر می رسید نخواسته اند بافت قدیمی این منطقه را با بناهای جدید تغییر دهند.

در کنار ساحل مردی در حال ماهیگیری بود. به جز او و همراهان که روی سنگ های بزرگی دریا را تماشا می کردیم، کس دیگری درساحل نبود. کشتی های کوچک و بزرگ بسیاری در دریا آمد و شد داشتند. از دور یکی از سه پلی که منطقه آسیایی و اروپایی استانبول را به هم متصل می کرد دیده می شد. باران نم نمک می بارید. هوا نیز بسیاردلپذیر و خنک بود. پس از چند دقیقه توقف در ساحل از راه دیگری به طرف مسجد سلطان احمد بازگشتیم. مسیر بازگشتمان نیز از میان خیابان های باریک و ساختمان های کهن می گذشت. از مسیری که برگشتیم دقیقاً به پشت مسجد سلطان احمد رسیدیم.

مراسم شب قدر

نزدیک افطار بود. اطراف مسجد سلطان احمد، رستوران ها و غذاخوری های فراوانی مملو از جمعیت روزه دار بود که انتظار افطار را می کشیدند. برخی از خانواده ها نیز در صحن پایین مسجد سفره ی غذای خود را پهن کرده و منتظر افطار بودند. به داخل مسجد رفتیم و نماز را به جماعت خواندیم. هوا کمی سرد شده بود. جمعیت زیادی در مسجد نماز گزاردند. امشب شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان به افق استانبول است. شبی که اهل سنت نیز آن را شب قدر می دانند. در این شب مراسم با شکوهی برگزار می شود. این مراسم سه ساعت پس از نماز مغرب آغاز می گردد. خطیب مسجد، پس از اقامه ی نماز جماعت عشا و نماز «تراویح»، به منبر می رود و به ایراد خطبه می پردازد. این خطبه معمولاً حاوی پند و اندرز و موعظه است. مراسم احیای شب قدر تا دیر وقت ادامه می یابد و حاضران در این مراسم به رسم معهود در میان اهل سنّت، به تلاوت فردی قرآن، اقامه ی نماز و راز و نیاز فردی به درگاه خداوند می پردازند.

همراهان خسته بودند. برای شرکت در مراسم نماندیم. فقط دو تن از دوستان ماندند تا در مراسم شرکت کنند. با قطار شهری به محل سکونت باز گشتیم. در بازگشت این فکر رهایم نمی کرد که چگونه در کشور ترکیه این همه مسجد و آن هم با بناهای عظیم است. تا کنون چنین تصوری از ترکیه نداشتم. به هر سو رو می کنیم مسجد با عظمت و کهنی با مناره های بلند در برابرمان نمایان می شود. این مساجد اغلب در زمان عثمانی ها ساخته شده اند. ظاهر مسجد با تأثیر از فرهنگ رومی ها بنا شده است و داخل مسجد از معماری اسلامی برخوردار است. از نکات دیگری که برایم جالب توجه بود مسلمانان ترکیه است. بخصوص خانم ها که اغلب از پوشش کامل اسلامی برخوردارند. خانم های بدون حجاب معمولاً فاقد پوشش روی سر هستند. برهنگی و خودآرایی چندان در خانم ها محسوس نیست. نکته دیگر همزیستی بانوان محجبه و بدون حجاب است. در غذاخوری های اطراف مسجد و میدان ایاصوفیا خانم های فاقد حجاب و بانوان محجبه حضور داشتند و منتظر بودند زمان افطار فرا رسد تا روزه خود را باز کنند.

روز دوم

روز شنبه هفتم مهر صبحانه را در محل اقامت خوردیم. باران نم نم می بارید. هوا هم کمی سردتر شده است. می گویند هوای استانبول قابل پیش بینی نیست. تغیر هوا زود به زود انجام می گیرد. به همراه جمعی از دوستان با دو تاکسی به سمت مقبره ی ابوایوب انصاری حرکت کردیم. مقبره ی ابوایوب انصاری در منطقه ی اروپایی استانبول و در کنار ساحل قرار دارد.


مزار ابوایوب انصاری

زیر بارش باران وارد محوطه ی مقبره شدیم. درخت کهنسال بزرگی در حیات مقبره قرار داشت. گرداگرد این درخت نرده کشیده شده است و در چهار گوشه ی نرده ها شیر آب خوری قرار داشت. زائران بسیاری، که اغلب هم خانم و با پوشش کامل اسلامی بودند، برای زیارت مقبره در محوطه حضور داشتند و با بطری-های آبی که در دست داشتند، از شیر های آبخوری چهار گوشه اندکی آب بر می داشتند و آن را برای تبرک می نوشیدند. ظاهراً این کار بر اساس اعتقادی که بدان داشتند انجام می گرفت. در تابلویی که در نزدیکی آن مکان نصب شده بود، از بستن نخ به درخت و کارهای دیگر نهی شده بود. ولی خانم هایی که گروهی در محوطه حضور داشتند، بدون توجه به این تذکرات رو به درخت کهن مشغول نیایش بودند. به یکی از دوستان گفتم مقبره ی ابوایوب، همچون مقبره ی میرزای قمی در شیخان قم است که بیشتر مشتری هایش خانم ها هستند.

از حیات وارد محوطه ی مقبره شدیم. قبر در میان ضریح قرار گرفته است و ضریح در حصار نرده ای قرار داشت تا کسی به آن نزدیک نشود. زائران بسیاری که در محوطه حضور داشتند، با ازدحام از کنار نرده رو به قبر ادای احترام می کردند و می گذشتند. در گوشه ای از محوطه هم نقش پای منسوب به پیامبر(ص) در داخل محفظه ای قرار داشت. زائران در مقابل آن هم ادای احترام می کردند. همراهان با متولی مقبره صحبت کردند تا اجازه داده شود به کنار ضریح برویم. متولی گفت باید با مسجد سلطان احمد هماهنگ کنیم. در گوشه ای ایستادیم تا هماهنگی انجام گیرد. در همین حین یکی از همراهان، که تحت تأثیر شلوغی جمعیت و ازدحام آنان قرار گرفته بود، جوگیر شد و با صدای بلند به لهجه ی عربی برای پیامبر(ص) صلوات فرستاد. با آن که کسی از دوستان او را همراهی نکرد، محترمانه عذرمان را خواستند و به طرف درب خروج راهنمایی مان کردند. در مکان های مذهبی ترکیه سکوت کامل حاکم است و هر کس به تنهایی مشغول عبادت است. کاری که از دوستمان سرزد، برای آن ها بسیار غیر منتظره بود. از مقبره بیرون آمدیم و به داخل جامع ابوایوب که در کنار مقبره قرار داشت رفتیم. مسجدی بزرگ و با عظمت؛ همچون سایر مساجدی که در عصر عثمانی ها ساخته شده است. نکته ای که از دیروز و پس از بازدید مسجد سلطان احمد ذهنم را مشغول کرده است، حضور جهانگردان بسیار بدون هیچ منعی در مکان های مذهبی و حتی داخل مساجد است. فتوای علمای اهل سنت را در این موضوع نمی دانم. ولی دو مسجدی را که تا کنون دیده ایم، جهانگردان ـ اعم از آقا و خانم ـ آزادانه وارد مسجد می شوند و پس از تصویربرداری و بازدید بیرون می آیند. البته خانم های توریست هنگام ورود به داخل مسجد، از روسری هایی که در مقابل درب قرار دارد برداشته، روی سرشان می اندازند.

از جامع ابوایوب انصاری بیرون می آییم. در میان همراهان این بحث در گرفته که آیا مقبره ی ابوایوب می تواند همان ابوایوب انصاری باشد یا نه؟ بر روی کتیبه ای سنگی در محوطه ی میان مقبره و مسجد درباره ی ابوایوب انصاری چنین نگاشته شده است: «ابوایوب در رکاب یزید بن معاویه می جنگید. در میانه ی جنگ بیمار شد. یزید به ملاقات او آمد. ابوایوب گفت اگر مرگ من فرا رسید، در سرزمینی که خاک نرم داشت مرا به خاک بسپارید. از این رو وی در این مکان مدفون شد.» به نظر می رسد در آن زمان مسلمانان برای تسخیر روم که اکنون ترکیه نام گرفته است می جنگیده اند.

در اطراف مقبره و مسجد، قبرهای فراوانی با حصار نرده های آهنی به چشم می خورد. قبرها بیشتر به سران عثمانی اختصاص دارد. تاریخ برخی از آنها به دو قرن پیش بر می گردد. بر روی قبرها سنگ های تراشیده ای نصب شده است. برخی از این سنگ ها نشان عمامه است که عثمانی ها بر سر می گذاشتند. برخی دیگر نشانه هایی است که حکایت از شغل و منصب آنها دارد.

از محوطه که بیرون می آییم با طی مسیر کوتاهی به کنار ساحل می رسیم. باران همچنان نم نم می بارد. کشتی های بسیاری در دریا در حال عبورند. پس از توقفی کوتاه به محوطه ی مقبره ی ابوایوب باز می گردیم. اطراف مقبره را مغازه های مختلفی فرا گرفته است. از آنجا به دفتر مؤسسه ی کوثر باز می گردیم. قرار ملاقاتی با آقای دکتر حسین حاتمی از دانشوران شیعی و مشهور ترکیه داریم.

دکتر حاتمی کامل مردی شیعه و در رشته ی حقوق خصوصی تحصیل و تدریس کرده است. اکنون بازنشسته است. از سفرهای مختلفش به ایران گزارش کوتاهی داد. وی به خوبی به فارسی سخن می گفت و آثار فارسی را براحتی مطالعه می کند. می گفت فارسی را خود فرا گرفته است و تخصص اصلی اش مولوی شناسی است. در آغاز دیدار، وی با تعجب از جمع پرسید چگونه ممکن است عارفی همچون شیخ رجبعلی خیاط با مولانا اینگونه برخورد کند؟ اشاره ی او به مطالب و اعتراضاتی بود که در شرح حال شیخ رجبعلی از وی نقل شده است. حاضران در پاسخ وی نکته های مختلفی گفتند. از جمله به جایگاه شیخ رجبعلی اشاره کردند که عارفی عوام بوده است و نظر او جنبه ی علمی ندارد. یکی از همراهان نیز گفت رویایی که او درباره ی مولانا اظهار می دارد از کجا معلوم است که رویای صادق باشد. با این پاسخ ها کمی از تعجب وی کاسته شد.

در این دیدار دکتر حاتمی با طرح سؤالاتی که در ذهن داشت و در ترکیه مطرح است ـ همچون شبیه سازی و اجرای قوانین جزایی ـ جلسه را به پاسخ یابی به سؤالات خویش سمت و سو داد. برخی از همراهان در دو موضوع یاد شده صاحب اثر بودند. دکتر حاتمی مشخصات آثار آنان را گرفت. با موضوعاتی که طرح شد عملاً نتوانستیم از ایشان اطلاعاتی درباره ی ترکیه به دست آوریم. تا اندکی از ظهر گذشته جلسه ادامه یافت. وی از دیدار همراهان اظهار خوشحالی کرد.

مسجد سلطان بایزید

پس از نهار و اندکی استراحت پیاده به سمت مسجد جامع سلطان بایزید حرکت کردیم. مسجد با عظمت دیگری از بناهای عصر عثمانیان. در کنار جامع سلطان بایزید، مقبره ی سلطان بایزید قرار گرفته بود. در داخل مقبره،‌ قبر برآمده و بزرگی قرار داشت و فضای داخل مقبره از معماری اسلامی بسیار زیبایی برخوردار بود.

پس از بازدید از مجموعه ی سلطان بایزید، پیاده به «بازار بزرگ grand bazar» که در همان نزدیکی بود رفتیم. بازاری بسیار بزرگ و تاریخی. در دو سوی آن با فاصله های کوتاه بازارهای فرعی قرار داشت. بیشتر بازدید کنندگان بازار جهانگردان بودند. مقداری از بازار را دیدیم و به اوّل آن برگشتیم. از کنار این بازار به بازار «صحاف لر» (= صحافان) راه داشت که مرکز تجمع کتابفروشان استانبول است. به دلیل فرصت کم از کنار آن گذشتیم. نزدیک افطار بود. در بازگشت در کنار جامع سلطان بایزید چادر بزرگی بپاشده بود. مشغول چیدن غذا روی میزها بودند و جمعیت بسیاری در اطراف چادر صف کشیده بودند تا در ضیافت افطار شرکت کنند.

افطار را در منزل یکی از همکاران مؤسسه ی کوثر مهمان بودیم. افطار خوبی تدارک دیده بود. با برنج نیم دانه ی مخلوط با رشته و برنج سفید دیگری که به صورت کته پخته شده بود از میهمانان پذیرایی کردند؛‌ همراه با مرغ و گوشت.

پس از افطار یکی از مسئولان مؤسسه ی کوثر توضیحاتی درباره ی شیعیان ترکیه داد که خلاصه ی آن چنین است: ترکیه بیش از هفتاد میلیون جمعیت دارد. از این تعداد 25 میلیون علویان هستند که پایبند به شریعت نیستند. فقط روزهای پنجشنبه در «جمع خانه» گرد هم می آیند و طی مراسمی عمل مذهبی خود را به جای می آورند. این گروه فقط به حضرت علی(ع) عشق می ورزند و به سایر اعمال مذهبی پایبندی ندارند. حدود دو میلیون نفر شیعه در ترکیه زندگی می کنند. پانصد هزار نفر از آنان در استانبول ساکن اند و حدود سی مسجد دارند.

روز سوم

یکشنبه هشتم مهر صبحانه را در محل اقامت خوردیم. در برنامه ی امروز بازدید یکی از جزیره های استانبول در نظر گرفته شده بود. قبل از رفتن به این جزیره، به سوی مسجد سلطان سلیمان، که در مسیرمان قرار داشت، رفتیم.

>مسجد سلطان سلیمان >مسجد زینبیه

مسجد سلطان سلیمان

با تاکسی به مسجد سلطان سلیمان آمدیم. مسجد بسیار بزرگ و با عظمتی بود. به نظر می آید بزرگ ترین مسجد استانبول باشد. مسجد در دست تعمیر بود. از بخش هایی از آن بازدید کردیم. در کنار مسجد چند مقبره وجود داشت. یکی از آن ها، مقبره ی سلطان سلیمان قانونی بود. در کنار آن قبر مادر و دخترش قرار داشت. سلطان سلیمان قانونی، بزرگ ترین سلطان عثمانی بوده است. در محوطه ی میان مقبره ها و مسجد، قبرهای قدیمی بسیاری بود که سنگ های تراشیده ای روی آن ها قرار داشت و هر یک نشان شغل و جایگاه صاحبان قبر بود. جهانگردان دیگری هم در حال بازدید از مجموعه بودند. روسری هایی در کنار درب ورودی مسجد قرار داشت که جهانگردان خانم هنگام ورود روی سر خود می انداختند.

پس از بازدید از این مجموعه، پیاده به طرف بازار مصری ها حرکت کردیم. با عبور از چند خیابان قدیمی به این بازار رسیدیم. همراهان مقداری خرید کردند. سپس برای بازدید از جزیره ی «حیبل»، از ساحلی که در همان نزدیکی بود سوار کشتی شدیم. بهای بلیط کشتی یک لیره بود. معادل هفت صد و پنجاه تومان به پول ایران. بهای بلیط قطار شهری و مترو نیز به همین مبلغ است. بیش از یک ساعت با کشتی در حرکت بودیم. کشتی از میان دو طرف اروپایی و آسیایی استانبول در حرکت بود. از طبقه ی دوم کشتی مناظر دو طرف را تماشا می کردیم. پس از پیاده و سوار کردن مسافران در چند جزیره به، «حیبل آیدا» رسیدیم. «آیدا» به زبان ترکی به معنای جزیره است.

از کشتی پیاده شدیم. کمی از ظهر می گذشت. ناهار را در کنار ساحل کباب ترکی خوردیم. جزیره ی سرسبز با پوشش گیاهی فراوان در بلندی قرار داشت. پس از سه ساعت توقف در جزیره و گشت و گذار با درشکه روی تپه های سرسبز جزیره به کنار ساحل آمدیم. در جزیره هیچ ماشینی تردد نمی کرد و رفت و آمدها با درشکه انجام می شد.

مسجد زینبیه

سوار کشتی شدیم و به استانبول برگشتیم. قرار بود شب با شیعیان زینبیه دیدار داشته باشیم. از طریق قطار شهری و مترو به محل زینبیه رفتیم. آقای حمید سعادتمند مسئول زینبیه درباره شیعیان استانبول و فعالیت هایشان این توضیحات را بیان داشت: شیعیان استانبول همگی مهاجرانی هستند که برای کار به استانبول آمده اند. در سال 1979 در این منطقه مسجدی را به نام زینبیه ساختیم. یک سال پیش از پیروزی انقلاب بود. پس از پیروزی انقلاب فشار بسیاری روی ما بود. شیعیان را «خمینی چی(یاران امام خمینی)» و جاسوسان ایران می دانستند. برخی از دوستان ما حتی در این راه به زندان هم افتادند. در سال 1982 مخالفان افراطی به دولت فشار می آوردند که بساط ما را جمع کنند. ما در معرض خطر قرار داشتیم. برای این که از زیر این فشار بیرون بیاییم، در نقاط دیگر شهر مکان هایی را به صورت چادر به عنوان مراکز جدید عبادی شیعیان به وجود آوردیم.

با گسترش فعالیت شیعیان، فشار از روی ما برداشته شد. به مرور شیعیان مهاجر شهرهای دیگر نیز به این منطقه که زینبیه در آن قرار دارد، مهاجرت کردند. زمانی که ما در این منطقه مستقر شدیم، خانه های محدودی در این جا وجود داشت. به مرور جمعیت فراوانی در این منطقه مستقر شدند. به همین دلیل نام خیابان اصلی این منطقه را شهرداری «زینبیه» نام گذاری کرد. در سال های اخیر مراسم های باشکوهی در ایام محرم در این منطقه برگزار می کنیم که برخی از اهل سنّت هم در آن شرکت می کنند. در مراسم سال گذشته بیش از سیصد هزار نفر حضور داشته اند. در این منطقه، میدانی هم به نام «عاشورا» نام گذاری شده است. از فعالیت های دیگر ما اجرای برنامه های ماهواره ای است که از طریق اجاره کردن ماهواره، این برنامه ها را اجرا می کنیم. در این نزدیکی زمینی به مساحت سیزده هزار متر مربع گرفته ایم. برنامه های گسترده ای برای فعالیت های آینده در این مکان داریم. در پایان دیدار، نمونه ای از نرم افزارهای تولید شده، نشریه و کتاب هایشان را به دوستان هدیده دادند.

روز چهارم

دوشنبه نهم مهر پیاده به قصد بازدید از موزه ی «توپ قاپی» حرکت کردیم. در این روزها همه جا تعطیل است. سه روز قبل از عید فطر و سه روز پس از آن در ترکیه تعطیل عمومی است. این تعطیلات همانند تعطیلات عید نوروز ماست. تاکنون چند نفر به ما گفته اند چرا این زمان را برای مسافرت انتخاب کرده اید؟

مسجد نور عثمانی

از محل اقامت تا توپ قاپی بیست دقیقه پیاده راه بود. در مسیر که می رفتیم از مسجد نور عثمانی بازدید کردیم. از مساجد با عظمت عثمانی است که ساخت آن در سال 1748 آغاز و در سال 1755 تکمیل شده است. ارتفاع گنبد 46 متر و ارتفاع گلدسته ها 65 متر است. صدا در داخل مسجد به صورت آگوستیک پخش می شد. متصدی مسجد که فهمید ایرانی هستیم، احساسات ضد اسرائیلی اش را با شدت ابراز می کرد و در حالی که مشتش راه گره زده و تکان می داد، می گفت احمدی نژاد، امریکا را نابود خواهد کرد.

مجموعه ی تاریخی توپ قاپی

مسیر را ادامه دادیم تا به «توپ قاپی» رسیدیم. بلیط ورودی آن 20 لیره بود. معادل پانزده هزار تومان به پول ایران. جمعیت بسیاری که همه جهانگرد بودند در اطراف توپ قاپی در تردد بودند. از میان شلوغی و ازدحام به سختی داخل رفتیم. توپ قاپی محل حکمرانی عثمانی ها در استانبول بوده است. موقعیت جغرافیایی آن استثنایی است. برخی مکان های آن از دو ضلع در حاشیه ی دریا قرار دارد و حصارهای قدیمی اطراف آن را در برگرفته است.

مجموعه های مختلف کاخ تبدیل به موزه شده و آثار تاریخی برجای مانده از عثمانی ها و تاریخ کهن این منطقه نیز در آن به نمایش درآمده است. از وسایل آشپزخانه گرفته تا ظروف سفالی، لباس ها، زیور آلات، تجهیزات نظامی، قرآن های خطی و ... . اشیای بسیار کهن دیگری نیز در بناهای تاریخی مختلف این مجموعه ی عظیم به نمایش درآمده بود. محیط داخل توپ قاپی از درختان کهن پوشیده است. چشم انداز زیبای دریا به این مجموعه، زیبایی خاصی داده است. کشتی های بزرگ و کوچک از برابر این کاخ کهن در حال تردد بودند. پس از بازدید از مجموعه ی توپ قاپی، با قطار شهری به محل اقامت بازگشتیم.

مؤسسه ی کوثر

بعد از ظهر با مدیران ارشد مؤسسه ی دینی کوثر جلسه داشتیم. آقای حاج قدیری خلاصه ای از فعالیت های این مؤسسه را چنین بیان داشت: این مؤسسه در سال 1992 به همت چند تن از طلاب درس خوانده در حوزه علمیه قم بنا شده است. فعالیت های مؤسسه در چند محور انجام می گیرد:

  • انتشارات: در این بخش از طریق ترجمه و تألیف کتاب تاکنون نزدیک به یک صد جلد کتاب منتشر کرده ایم.
  • سمعی بصری: در این قسمت به تولید نرم افزارهای مذهبی و دوبله ی (= صدا گذاری) فیلم ها و سریال های ایرانی مشغول هستیم؛ همچون سریال «امام علی(ع)» و فیلم «روز واقعه». در ترکیه حرفه ی دوبله بسیار قوی است. برخی از این سریال ها و فیلم ها را بهتر از زبان اصلی دوبله کرده ایم.
  • اعزام مبلغ: در این زمینه مبلغان را به مناطق مختلف ترکیه اعزام می کنیم.
  • برنامه های ماهواره ای: در این حوزه، برنامه هایی داریم که در آینده اجرا خواهیم کرد، مکانی هم به مساحت هشت صد متر تهیه کرده ایم که در آنجا برای توسعه ی برنامه ها استفاده خواهیم کرد؛ از جمله تأسیس یک کتابخانه. کتاب هایی را که ترجمه و چاپ می کنیم، برای کتابخانه های مهم و دانشگاهی ارسال می کنیم و مورد استقبال هم قرار می گیرد. برای نمونه ترجمه ی « تفسیر المیزان» در میان اهل سنّت مورد توجه قرار گرفته است. برخی از دوستان پیشنهاد هایی در زمینه ی موضوعات انتشار کتاب بخصوص در حوزه ی مخاطبان عمومی طرح کردند.

همچنین درباره ی چگونگی برخورد با اهل سنّت و اجتناب از حرکت های اختلاف انگیز نکاتی را بیان کردند. پس از جلسه فرصت اندکی برای خرید داشتیم. با عجله از اطراف میدان آنکارا مقداری خرید کردیم. دست فروشان بسیاری در اطراف این میدان و خیابان های منتهی بدان در حال عرضه ی کالای خود بودند. برنامه ی بعدی رفتن به آنکارا بود. با قطار شهری به یکی از اسکله های استانبول به نام «کراکای» آمدیم. سوار کشتی شدیم و پس از نیم ساعت به اسکله ی «حیدر پاشا» رسیدیم که ایستگاه قطار در آن قرار داشت. ساعت 11:30 دقیقه به طرف آنکارا حرکت کردیم. اکنون که این سطور را می نویسم داخل قطار هستیم. ساعت از دوازده نیمه شب گذشته است. تصمیم داریم پس از رسیدن به آنکارا، به قونیه برویم.

روز پنجم

سه‏شنبه دهم مهر: از دیشب در قطار هستیم. واگنمان اتوبوسی است. در هر ردیف سه صندلی قرار دارد. دو صندلی در یک طرف و یک صندلی در طرف دیگر. درهای واگن‏ها برقی است و داخل قطار بسیار تمیز است. براحتی در روی صندلی استراحت کردیم. چند دقیقه‏ای است که برای نماز بیدار شده‏ایم. وضو ساختیم و در میان صندلی‏ها، در حالی که قبله را حدودی به دست آوردیم، با پهن کردن زیرانداز و مهر نماز گذاردیم. کوچک‏ترین اعتراضی از سوی کسی به ما نشد. هوا کم کم در حال روشن شدن است. قطاری که با آن در حرکتیم برقی است. به دلیل کمبود انرژی سوختی در ترکیه، همه ی قطارهای شهری و بین شهری برقی است. در مسیر ریلی که در حرکت هستیم، ریل دیگری برای برگشت در کنارمان قرار دارد. با فاصله ی حدود صد متر آن طرف تر، دو ریل دیگر برای رفت و برگشت وجود دارد. روی همه ی ریل‏ها، سیم‏های برق قطار امتداد دارد. در فاصله‏ای با حدود سیصد متر هم بزرگراهی با دو باند دیده می‏شود که ماشین‏های کمی آمد و شد دارند. در دو طرف مسیری که در حرکت هستیم، زمین‏های کشت گندم و جو قرار دارد که محصول آن را برداشته‏اند. ساعت 8 صبح به آنکارا رسیدیم. فاصله ی استانبول تا آنکارا حدود 600 کیلومتر بود. از ایستگاه راه آهن با می نی‏بوسی که در انتظارمان بود. به سمت قونیه حرکت کردیم. نم نمک باران می‏بارید و هوا نسبتاً سرد بود. ساختمان‏های شهر آنکارا نسبت به استامبول شیک‏تر و تمیزتر بود و اغلب آپارتمانی است. فقط در ورودی شهر خانه‏هایی ویلایی دیدیم. فاصله ی آنکارا تا قونیه حدود 250 کیلومتر است. جاده‏ای که به طرف قونیه می‏رفتیم دو مسیر مستقل و نسبتاً خوب بود. دو طرف جاده سرسبز و مزارع کشاورزی فرا گرفته بود. پمپ بنزین‏های فراوانی در فواصل کوتاه در مسیر قرار داشت. پمپ بنزین‏ها خلوت و اغلب بیش از یک ماشین ندیدیم که در حال سوخت‏گیری باشد. در کنار پمپ بنزین‏ها، رستوران‏ها و فروشگاه‏های بزرگ و شیکی قرار دارد. در یکی از این رستوران‏ها صبحانه خوردیم. سه ساعت بعد در قونیه بودیم.

مرقد شمس تبریزی

در مسیر ورودی شهر قونیه ساختمان‏های زیبایی قرار داشت. قطار شهری نیز در شهر در حال جابجایی مسافران بود. پس از پرس وجو در کنار مرقد مولانا توقف کردیم. امروز در ترکیه عید فطر است. به همین دلیل، صبح، موزه و مرقد مولانا تعطیل بود. ساعت 1.30 بعد از ظهر، ‌زمان باز شدن مرقد بود. در این فاصله به دیدن مرقد منسوب به شمس تبریزی رفتیم. البته مرقد شمس تبریزی به تصریح مورخان در خوی قرار دارد. پس از عبور از منطقه‏ای نسبتاً قدیمی، وارد میدان کوچکی شدیم. مرقد و مسجدی در حاشیه ی این میدان قرار داشت. قبر شمس در گوشه ای از مسجد واقع شده است. داخل مسجد شدیم. چند زن در حال نیایش در کنار مرقد بودند. در فاصله‏ای که در مسجد بودیم چند زن دیگر نیز وارد شدند. دو نفر از آنها پیر بودند و به سختی راه می‏رفتند. گفتند از سوریه آمده‏اند. به نظر آمد بیشتر مشتری‏های مرقد شمس خانم‏ها هستند. خانمی ایرانی نیز با پسر هفت هشت ساله‏اش در کنار مرقد مشغول نیایش بود. پس از بازدید از مزار شمس تبریزی به سوی مرقد مولانا بازگشتیم. ظهر شده بود و وقت نماز بود. در مسجد بزرگ کنار مرقد نماز ظهر را خواندیم. اطراف مسجد و محوطه ی مرقد مولانا بسیار شلوغ و اغلب جهانگرد بودند. همه منتظر باز شدن درب مرقد بودند. در فاصله ی باز شدن موزه و مرقد، با یکی از دوستان به دیدن قبرستانی که کنار مرقد مولانا قرار داشت رفتیم. قبرستان بسیار بزرگ و نسبتاً سرسبز و با سنگ‏های برافراشته شده بر سر قبرها بود.

مرقد مولانا

ساعت 1.30 به جلوی مرقد بازگشتیم. به مناسبت روز عید فطر، ورودی 20 لیری مرقد و موزه رایگان بود. به سختی از میان شلوغی و ازدهام وارد محوطه شدیم. مجموعه ی مقبره مولانا تبدیل به موزه شده است. در محوطه ی مرقد، دو مقبره کوچک قرار داشت. در هر یک از آنها قبر بزرگی قرار داشت که مربوط به عرفای گذشته بود. ساختمان دیگری که آن نزدیکی قرار داشت، آشپزخانه ی خانقاه بوده است. در این ساختمان در کنار وسایل آشپزی قدیمی، مجسمه ی دو درویش با حالت رقص و سما را نشان می داد و چند مجسمه هم در حال گفتن ذکر و ورد بودند. بخش اصلی بنا، خانقاهی بوده است که اکنون مرقد مولانا در آن قرار دارد. در کنار قبر مولانا، قبرهای بسیار دیگری نیز قرار داشت که همه از زمین بالاتر بودند. قبر مولانا از همه بر آمده تر بود. سقف مرقد، مدوّر و گنبدی است. در کنار قبرها، اشیای باقی مانده از روزگار کهن به نمایش گذاشته شده است. از لباس‏های صوفیان گرفته تا کلاه و ... . در بخش دیگری نسخه‏ های خطی از قرآن، مثنوی، حتی نسخه‏ای خطی از حافظ هم به نمایش گذاشته شده بود. در بخشی هم تار مویی منسوب به پیامبر(ص) قرار داشت که برخی شیشه ی روی آن را می‏بوسیدند.

هنگام ورود به مرقد مولانا، بازدید کنندگان پلاستیک‏های کشدار یک‏بار مصرفی را به پا می کردند تا کف زمین آلوده نشود. از داخل مرقد که بیرون آمدیم، در محوطه دیگری اتاق‏هایی قرار داشت که محل استقرار برخی از عرفا بوده است. در این اتاق‏ها، مجسمه ‏های آنها قرار داشت. و در سالن کنار این اتاق‏ها، برخی از لوازم آنان، مانند کشکول و تصاویر عرفا و ... به نمایش گذاشته شده بود.

به جز جهانگردان، برخی از معتقدان به مولانا نیز به زیارت مرقد آمده بودند. نحوه ی حضور و اظهار ارادت و نیایش آنها در محوطه ی مقبره، متفاوت از دیگران بود. در محوطه ی پشت مقبره ی مولانا نیز قبرهایی با سنگ‏های بزرگ بر روی آنها وجود داشت. پس از بازدید از مرقد مولانا، ناهار را در میدان بزرگی که در آن نزدیکی بود خوردیم. در وسط میدان بنای قدیمی و کهنی وجود داشت که بخش‏هایی از آن به عنوان آثار تاریخی نگهداری می‏شد. این بنا، قصر «علاء الدین کیقباد» نام داشت. وی سلطان زمان مولوی بوده است. پس از گشت و گذار در اطراف این میدان بزرگ و سرسبز، اندکی نیز خرید کردیم. سپس به طرف آنکارا حرکت درآمدیم. حدود ساعت نه شب به خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در آنکارا رسیدیم. ساختمان خانه ی فرهنگ در موقعیتی بالاتر از شهر قرار داشت و نمای زیبایی از شهر به چشم می‏خورد. این منطقه محل استقرار سفارت خانه‏ های خارجی است. در نمازخانه ی خانه ی فرهنگ، ایرانیان مقیم آنکارا در حال آماده شدن برای اقامه ی نماز جماعت بودند.

شنیدیم در ایران ماه رؤیت شده است و فردا عید است. در ترکیه تعطیلات عید، شش روز است خیابان‏ها خلوت است. در سه روز از این تعطیلات بلیط اتوبوس‏ها رایگان است. به همین دلیل امروز ایستگاه‏های اتوبوس در خیابان‏های آنکارا بسیار شلوغ بود. به مناسبت عید فطر،‌ مغازه ها نیز اجناس خود را با درصدی تخفیف می فروشند.

روز ششم

صبح چهارشنبه یازدهم مهر نماز عید به امامت حجت الاسلام والمسلمین زینتی در رایزنی برگزار شد. جمعیت نسبتاً خوبی از ایرانان مقیم و فرهنگیان ایرانی و کارکنان سفارت در آنکارا، در خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی گردآمده بودند. نماز عید را با ایشان خواندیم.

مسجد قوجاتپه

بعد از خوردن صبحانه، با ماشینی که سفارت جمهوری اسلامی در اختیارمان گذاشته بود، عازم گشت و گذار در شهر شدیم. نخستین جایی که برای بازدید رفتیم، مسجد قوجاتپه بود. مسجدی بسیار با عظمت و بزرگ. این مسجد به گفته امام جماعتش در سال 1967 آغاز به ساخت شده و طی بیست سال ساخت آن به پایان رسیده است.

امام جماعت مسجد، «اسماعیل جورشار» نام داشت. از حضور هیأت ما بسیار استقبال کرد. در داخل مسجد لوستر بسیار بزرگ و کروی شکلی آویزان بود. مسجد چند گلدسته ی بسیار بزرگ داشت. طول گلدسته‏ ها بالغ بر صد متر است. همراه امام جماعت با آسانسور به بالای یکی از گلدسته ها رفتیم. از طریق درب کوچکی که به بیرون گلدسته راه داشت، بر روی نرده‏ای فلزی و حفاظی که اطراف آن قرار داشت، شهر آنکارا را ‌تماشا کردیم. از آن بالا شهر آنکارا زیر پایمان بود. به دلیل گنجایش کم آسانسور، همراهان در چهار گروه سه نفره همراه، امام جماعت به بالای گلدسته رفتیم.

امام جماعت همراهان را به دفترش دعوت کرد تا لحظاتی با آن‏ها سخن بگوید. وی در سخنانش بیشتر به تجلیل از آتاتورک پرداخت و آنگاه که از وی و وضعیت بد اجتماعی پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی سخن می‏گفت، اشک در چشمانش حلقه زده بود. وی از سختی‏هایی که بر مردم در سال‏های پایانی امپراطوری عثمانی رفته بود اشاره کرد و به نقش آتاتورک در این میان تأکید داشت. وی گفت: آنگاه که امپراطوری عثمانی در جنگ به حمایت از آلمان و اتریش پرداخت، متفقین شکست خوردند و امپراطوری عثمانی از هم گسست. ترکیه توسط متحدین اشغال گشت و فشارهای زیادی بر مردم وارد شد. متحدین حتی از تجاوز به زنان نیز دست نمی‏شستند. مردم از ترس به کوه‏ها و جنگل پناه می‏بردند. در این هنگامه آتاتورک، که از افسران برجسته ی ارتش بود، گروه مستقلی از نظامیان را گرد هم آورد و به دفاع از میهن پرداخت. مقاومت‏های آتاتورک و یارانش با استقبال مردم روبه رو شد و با حمایت مردم از آنان، اندک اندک دشمنان از کشور رانده شدند تا روزی که ترکیه ی فعلی شکل گرفت. آتاتورک پس پیروزی و بیرون راندن اشغالگران، اعلام جمهوریت کرد و بنای جدید ترکیه را پایه گذاشت. از این رو مردم خود را وامدار آتاتورک می‏دانند. همراهان، از تمجیدهای امام جماعت مسجد نسبت به آتاتورک شگفت ‏زده شده بودند. از دفتر امام جماعت مسجد بیرون آمدیم و با بدرقه وی وارد حیاط مسجد شدیم. در اطراف مسجد محوطه بزرگی قرار داشت که می گفتند مراسم تشیع شهدا طی مراسم خاصی از این مکان انجام می‏گیرد.

مساجد حاج بایرام

سوار ماشین شدیم و روانه ی مسجد حاج بایرام شدیم که در بافت قدیمی شهر قرار دارد. هنگام رفتن به سوی این مسجد، از چهار راه «گلزل آی» گذشتیم. در کنار این چهار راه پارکی قرار دارد که تجمعات سیاسی در آن برگزار می‏شود. در اطراف چهار راه، چند اتوبوس، مینی ‏بوس و ماشین پلیس پارک بودند. مأموران پلیس بسیاری برای کنترل اعتراض لائیک ‏ها به اسلام‏ گرایان، اوضاع را زیر نظر داشتند.

منطقه ‏ای که مسجد حاج بایرام در آن قرار گرفته بسیار قدیمی همراه با خانه ‏های کهن و بعضاً نیمه مخروبه بود. بخش‏ هایی نیز ویران شده بود. مسجد در بالای تپه‏ ای قرار داشت. مسجدی کوچک و تمام چوبی بود. پس از بازدید از آن به مقبره ی حاج بایرام که در کنار مسجد قرار داشت رفتیم. حاج بایرام از عارفان چند قرن پیش است. چند مرد و زن مشغول خواندن دعا در کنار مرقد او بودند.

آرامگاه آتاتورک

مکان بعدی که برای بازدید از آن رفتیم مقبره ی آتاتورک بود. در مسیر که به طرف مقبره ی آتاتورک می‏رفتیم، از کنار چند مکان تاریخی و کهن از جمله مجلس زمان آتاتورک گذشتیم که اکنون محل پذیرایی از میهمانان سیاسی خارجی در آنکاراست. یکی از همراهان می‏گفت این ساختمان همانند برخی از ساختمان‏ های قدیمی در شهر تهران است که همه ی آنها توسط آلمان‏ها ساخته شده‏اند. به همین دلیل معماری آنها یک شکل است.

آرامگاه آتاتورک بالای تپه ‏ای قرار دارد که مشرف بر شهر آنکاراست. اطراف آن را فضای سبز پوشانده است. وسایل نقلیه را به سمت بالای تپه راه نمی‏داند. خودرو ما پلاک سیاسی بود. به همین دلیل اجازه ی ورود به محدوده ی آرامگاه را یافت. برای ورود به آرامگاه باید از گذرگاه چند صدمتری که به صورت رواقی بدون سقف به محوطه ی اصلی آرامگاه متصل می شد، می‏گذشتیم. در ابتدای دو طرف این مسیر دو اتاق قرار داشت. در یکی از آنها، ماکت آرامگاه و در دیگری عکس‏هایی از چهره ‏های برجسته و تأثیرگذار زمان تأسیس جمهوری ترکیه قرار داشت. در محوطه ی اصلی نیز قبر آتاتورک قرار داشت که با چند پله به صحن مجموعه متصل می‏شد.

قبر در زیر تالار بلندی به ارتفاع حدود پانزده متر قرار داشت. بازدید کنندگان پس از نزدیک شدن به قبر، که سنگ بزرگی روی آن قرار داشت و ادای احترام و گرفتن عکس یادگاری در کنار آن باز می گشتند. در طرف مقابل قبر آتاتورک، قبر «عصمت اینونو» قرار داشت. وی شخصیت دوم در زمان آتاتورک و رئیس جمهور پس از وی بوده است. در ضلع دیگر محوطه، سالن نمایش قرار داشت که در آن گزارش تصویری برای میهمانان ویژه ی آرامگاه پخش می‏شود.

در ضلع چهارم آرامگاه، موزه‏ای قرار دارد که لوازم شخصی، همچون کفش، ساعت، جاسیگاری، کتاب‏های وی و ... به نمایش گذارده شده است. همچنین مجسمه ‏هایی از او در مراحل مختلف زندگی‏ اش و نیز صحنه ‏هایی از جنگ‏ هایی که آتاتورک در آنها شرکت کرده، باز سازی شده است. ازدهام بیش از اندازه در موزه که متشکل از چند تالار است و بخش ‏هایی از آن در زیر زمین قرار گرفته، بازدید را با مشکل مواجه ساخته بود.

در قسمت‏ هایی از محوطه نیز ماشین مخصوص حمل جنازه ی آتاتورک و ماشینی که وی بر آن سوار می‏شده و همچنین لنجی که وی با آن در آب‏های ترکیه تردد می‏کرده است، به نمایش گذارده بودند.

در برابر هر ضلع از آرامگاه، مأمورانی با هیکل ‏های درشت و با اسلحه ی برنو ایستاده بودند. این مأموران چنان بی‏ حرکت ایستاده بودند که گویی مجسمه ‏اند. ابتدا فکر کردم مجسمه ‏اند. با اندکی توجه و حرکت پلک چشم متوجه شدم مجسمه نیستند. بازدید کنندگان بسیاری در کنار آنها می ‏ایستادند و عکس می ‏گرفتند. نحوه ی تعویض این مأموران را هم دیدیم. کسانی که باید جایگزین آنها می ‏شدند، در یک ستون به طرف آنان می‏ آمدند و طی تشریفات خاصی، فرد جدید جایگزین می‏شد و مأمور قبلی به ستون می ‏پیوست و حاضران برای آن‏ها کف می‏زدند.

از پله ‏های محوطه ی اصلی که پایین آمدیم سوار ماشین شویم، در فضای سبزی، پرچم ترکیه به زیبایی ترسیم شده بود. برخی از بازدید کنندگان در کنار آن عکس یادگاری می‏ گرفتند. نکته ی دیگری که در این مکان قابل توجه بود، وجود مکانی برای کشیدن سیگار و صرف نوشیدنی و خوردنی بود، تا محوطه ی آرامگاه در نهایت تمیزی و نظافت نگهداری شود.

مسجد محمدیه

مقصد بعدی مان بازدید از مسجد شیعیان آنکارا بود. این مسجد محمدیه نام داشت و در منطقه ی «پایلامحله ‏سی» قرار داشت. این منطقه در حاشیه ی شهر آنکارا و در بلندی قرار دارد و محل مستضعف نشینی است. در مسیر رفتن به مسجد محمدیه، از زیر تله‏ کابینی رد شدیم که میان دو تپه در داخل شهر در حال تردد بود. همچنین آبشار بسیار زیبایی در کنار میدانی قرار داشت و قلعه ی کهن و بزرگ «استراگون» در آن نزدیکی واقع شده بود.

حدود ساعت دو به مسجد شیعیان رسیدیم. در مسجد بسته بود. از رایزنی فرهنگی به آنها اطلاع داده بودند که ما برای بازدید خواهیم آمد. مشخص بود منتظرمان هستند. خیلی زود درب مسجد را باز کردند. مسجد،‌ وضوخانه و دستشویی بسیار تمیزی داشت. در کنار روشویی ‏های مخصوص وضو ساختن، چند سکوی پاشویی برای اهل سنت نیز ساخته بودند. مشخص بود اهل سنت نیز برای اقامه نماز به مسجد شیعیان می‏ آیند. مسجد متوسطی بود، نه خیلی کوچک و نه خیلی بزرگ.

پس از خواندن نماز، آقای «سیدعبدالله» امام جماعت مسجد به حاضران خیر مقدم گفت و دعوت کرد تا دقایقی را در دفتر مسجد باشیم. در دفتر مسجد با حضور چند تن ازشیعیان دقایقی را به گفت وگو پرداختم. سیدعبدالله گفت دیروز برای همراهی با اهل سنت نماز عید فطر برگزار کرده ‏ایم، ولی شیعیان روزه بوده‏اند. عید خود را امروز چهارشنبه همزمان با ایران می‏دانستند. مسجد شیعیان همانند مساجد اهل سنت یک گلدسته داشت. سیدعبدالله می‏گفت هزینه این گلدسته را آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری اش داده است. وی تعداد شیعیان حاضر در حوالی مسجد را شش‏صد خانواده پیش‏بینی می کرد و گفت حدود دو هزار خانواده ی شیعی در آنکارا ساکن هستند. شیعیان آنکارا سه مسجد دارند که یکی از آنها در دست ساخت است. سیدعبدالله می‏گفت در اینجا نیاز به کتاب‏هایی دارند که به ترکی استانبولی ترجمه شده باشد. می‏گفت کتاب ‏های به زبان عربی در نزد خودشان موجود است. این کتاب‏ ها کم‏تر به کار عموم مردم می‏ آید. پس از دقایقی حضور در دفتر مسجد، با بدرقه ی سید عبداللَّه و همراهانشان خداحافظی کردیم. نشانی و شماره تلفن گرفتند که در تماس باشند. می‏گفتند تاکنون افراد بسیاری به اینجا آمده و پس از گوش کردن به نیازهای آن ها وعده ‏هایی داده‏ اند، ولی به وعده ‏هایشان عمل نکرده ‏اند.

ترکیه در یک نگاه

با عجله به خانه ی فرهنگ جمهوری اسلامی بازگشتیم. ساعت 30.30 دقیقه با آقای پالیزدار رایزن فرهنگی قرار جلسه داشتیم. در مسیر که می ‏آمدیم برای ناهار مقداری کباب ترکی خریدیم. پس از حضور در خانه فرهنگ با عجله ناهار خوردیم و با حضور همراهان و آقای پالیزدار رایزن فرهنگی و آقای حکیم پور نفر دوم رایزنی و آقای پروانه کارشناس رایزنی، جلسه‏ ای برگزار شد. در جلسه، ابتدا آقای پالیزدار گزارشی از وضع موجود ترکیه ارائه کرد و در ادامه همراهان نکاتی را طرح کردند. آنچه در ذیل می آید خلاصه ای است از صحبت های وی و پاسخ به پرسش های دوستان که او داده است. یکی از پژوهشگران خارجی اخیراً گفته است در سال‏ های اخیر هم مساجد در ترکیه افزایش یافته است و هم گرایش به پوشش اسلامی فزونی گرفته است. در ترکیه سازمان دیانت اداره ی مساجد را برعهده دارد. این سازمان پس از وزارت آموزش و پرورش بیشترین کارمند را دارد. حدود نود هزار نفر در سازمان دیانت مشغول به کار هستند. همچنین سه هزار نفر هم در خارج از کشور به عنوان کارشناس فرهنگی در سفارتخانه ‏ها به کار اشتغال دارند. اداره ی مساجد فقط بر عهده سازمان دیانت است و افراد نقشی در اداره ی مساجد ندارد. البته مساجد در ابتدا با کمک ‏های مردم ساخته می‏شود،ولی پس از ساخته شدن، اداره ی آن ها به سازمان دیانت واگذار می‏شود. این سازمان از زمان آتاتورک پایه ‏گذاری شده است.

در ترکیه، تصویر ارائه شده از ایران همچون وضعیت افغانستان است؛ کشوری درگیر با بحران ‏های داخلی و عقب مانده.

حرکت اسلام گرایی در ترکیه در سال‏ های اخیر با فعالیت‏ های حزب رفاه به رهبری اربکان آغاز شد. تندروی اربکان در اسلام گرایی موجب برکناری وی شد. شاگردان وی که خود را دمکرات مسلمان می‏ دانند، حرکت خود را آرام ‏تر آغاز کردند. این گروه ضمن برقراری ارتباط با غرب و جلب حمایت آنان، توانستند مشکلات اقتصادی خود را حل کنند. غرب نیز از کمک به آنان دریغ نورزید و با سرمایه گذاری در ترکیه به رونق اقتصادی آن ها افزود. ترکیه اکنون از طریق جلب جهانگرد، به مقطعی رسیده است که درآمدش از این طریق، از درآمد نفت بیشتر است. در سال ‏های اخیر از طریق جذب سرمایه ‏گذاری در صنعت جهانگردی و فرهنگ‏سازی و آموزش هتلداری، گام‏ های بسیار بزرگی برداشته شده است. ورود و خروج جهانگرد به ترکیه بدون ویزا و اخذ ورودی و خروجی صورت می ‏گیرد.

برخی از حرکت ‏های تند اسلام گرایی در ترکیه پاسخ منفی داده است. اخیراً مجلس ترکیه لایحه ‏ای را تصویب کرد که خانم ‏ها برای ورود به دانشگاه ‏ها در نوع پوششان آزاد باشند. با شکایتی که از تصویب این لایحه به دادگاه قانون اساسی ترکیه شد، موجب شد دادگاه به دلیل مغایرت آن با مبنای لائیکی ترکیه، حکم به ابطال این قانون بدهد. گفته می‏شود اگر اسلام گرایان در این مسأله تعجیل نمی ‏کردند، ممکن بود در یکی دو سال آینده این قانون را به تصویب برسانند؛ بدون اینکه حساسیتی ایجاد شوئد. البته اسلامگرایان از سوی حامیان خود تحت فشار بوده‏ اند که در این مقطع چنین لایحه‏ ای را به تصویب رساندند. این حرکت موجب به تعویق افتادن چند ساله ی این کار شد.

رفت و آمد جهانگرد به ترکیه به حدی شده است که در آنتالیا هر دو دقیقه یک هواپیما فرود می ‏آید. البته سرمایه ‏گذاری ‏های خارجی و حمایت آنان در این زمینه بی ‏تأثیر نبوده است. پیوستن به اروپا و تبلیغ آن، موجب فضای مساعد عمومی شده است. عدم دخالت ارتش در سیاست هم از فعالیت‏ های اسلام گرایان بوده است که با مساعد شدن فضای عمومی به نفع آنان، بدین کار موفق شده ‏اند. اخیراً هم منصب دبیری شورای امنیت ملی به غیر نظامیان واگذار شد. این هم از حرکت ‏هایی است که حتی الامکان دخالت نظامیان را در امور کم می‏کند. در ترکیه خط قرمزهایی وجود دارد که هیچ کس در آن‏ها وارد نمی ‏شود. برخی از این خط قرمزها عبارت ‏اند از:

آتاتورک، لائیسم و جمهوریت. جوّ ضد امریکایی در ترکیه بسیار شدید است. آقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران که به ترکیه آمد، یکی از دلایل استقبال فراوان از او، مواضع ضد امریکایی اوست. به دلیل علاقه ی شدیدی که مردم نسبت به آتاتورک دارند، اگر احمدی نژاد بر سر مزار او حضور می‏ یافت، در ترکیه همه حامی او می‏شدند.

احزاب در ترکیه نهادینه شده اند و حکومت از طریق آنها اداره می‏شود. بر خلاف ایران که احزاب نهادینه شده نیستند و بیشتر جریانات فکری هستند.

حدود ده روزنامه جدی تأثیرگذار در ترکیه وجود دارد. بیش از نیمی از آنها متعلق به اسلام گرایان است. در کنار این روزنامه ‏های جدی، روزنامه ‏های دیگری نیز وجود دارند که بیشتر به انتشار آگهی ‏های تبلیغاتی اهتمام دارند. در ترکیه حوزه ‏های علمیه وجود ندارد. به جای آن مدارس تربیت خطیب و امام جماعت برای مساجد فعالیت می‏کند. حدود 65 کانال تلویزیونی در ترکیه فعال اند که تنها چهار یا پنج تای آنها دولتی اند. در ترکیه جریانات فکری و نواندیشی فعالی وجود ندارد. کتاب‏ های روشنفکران دینی بعضاً به زبان ترکی استانبولی ترجمه می‏شود.

«فتح الله گولن» را نمی‏توان از روشنفکر به شمار آورد. او از واعظان مشهور ترکیه است و مراکزی را به عنوان مرکز نور تأسیس می‏کند و در این مراکز بیشتر به جنبه ‏های آموزشی و اخلاقی اهتمام دارند. مراکز نور در حدود چهل کشور شعبه دارند و روزنامه ی «زمان» به آنها تعلق دارند.

جلسه تا حدود ساعت پنج بعد از ظهر به طول انجامید. پس از جلسه با عجله وسایلمان را آماده کردیم تا به طرف فرودگاه آنکارا برویم. ساعت 7.30 پرواز داشتیم. از مرکز آنکارا تا فرودگاه سی کیلومتر فاصله بود. مکانی که ما در آن قرار داشتیم، نقطه ی مرتفع و انتهایی شهر بود و چهل کیلومتر با فرودگاه فاصله داشت. با عجله به فرودگاه آمدیم. نزدیک مغرب بود.

فرودگاه بسیار خلوت، تمیز و زیبا بود. البته به مراتب کوچک تر از فرودگاه استانبول. پس از انجام مراحل مقدماتی، در سالن پرواز نماز خواندیم و سوار هواپیما شدیم. هواپیما بسیار کوچک بود و بیشتر آن خالی. حدود نیمی از مسافران همراهان یازده نفره ی ما بودند. هواپیما نیم ساعت زودتر از موعد مقرر پرواز کرد. از آنکارا تا تهران دو ساعت راه بود. شام را در هواپیما خوردیم. ساعت‏هایمان را نیم ساعت جلو کشیدیم. ساعت ترکیه با ایران نیم ساعت تفاوت دارد. حدود ساعت ده در فرودگاه امام خمینی فرود آمدیم. مراحل خروج به سرعت انجام گرفت. قبل از ساعت یازده به سوی قم به حرکت درآمدیم و حدود ساعت دوازده در قم بودیم. هر چند سفر بسیار کوتاه بود و سه شهر مهم ترکیه را دیدیم، ولی نکته ‏های فراوانی در این سفر وجود داشت. برخی از نکته‏ هایی که در لابلای سفرنامه نیامد، در این بخش می‏آورم. این نکته‏ ها برداشت‏ های «شتابزده ای» است که در طول این سفر کوتاه از دیده ها و شنیده ها بدان دست یافته‏ ام.

دیده ها و شنیده هایی از ترکیه

مساجد

مساجد ترکیه از بناهایی است که در بدو ورود نظر هر خارجی را به خود جلب می‏کند. استانبول معروف به شهر هزار مسجد یا هزار مناره است. اغلب مساجد استانبول از بناهای کهن عثمانی و با عظمت هستند. نمای ظاهر این مساجد با تأثیر پذیری از فرهنگ و معماری رم و یونان ساخته شده است. معماری داخل نیز تأثیرپذیرفته از فرهنگ اسلامی است و نزدیک به معماری مساجد ساخته شده در زمان سلاطین صفوی در ایران است. البته معماری مساجد ایران ظریف ‏تر از آنهاست. در کنار این مساجد، گلدسته ای بلند و گنبدی بزرگ همراه با گنبدهایی کوچک‏تر قرار دارد. گنبد بزرگ روی چهار ستون بسیار قطور قرار گرفته است و گنبدهای کوچک‏تر در اطراف گنبد اصلی قرار گرفته اند. سقف گنبد بزرگ در ارتفاع بسیار بلندی قرار دارد. در اطراف گنبد بزرگ نام پیامبر(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) حک شده است. این کلیشه حتی در مساجدی نیز که بتازگی بنا می‏شود نقش بسته است.

در اغلب این مساجد چراغ‏هایی که روشن است در نزدیکی کف مسجد قرار دارد. ابتدا فکر کردیم برای صرفه‏ جویی در برق چنین تدبیری اندیشیده ‏اند، ولی بعد دریافتیم مکان ‏هایی که در آنها شمع روشن می‏ساخته ‏اند، همچنان حفظ شده است و اکنون به جای شمع، لامپ در آنها روشن می‏کنند. شمعدان ‏ها هم برای این که بهتر نورسانی کنند با فاصله کوتاهی از زمین آویخته می‏شده‏اند. همین سیستم نوررسانی که از سقف مساجد به وسیله ی زنجیرهایی آهنی آویزان بوده و در نزدیکی زمین به دایره ای فلزی متصل می-گردد و لامپ‏ هایی از آن آویزان است، همچنان حفظ شده است.

مسأله ی دیگر در مساجد، تمیزی آنهاست. در اطراف مسجد جا کفشی‏ های چوبی با ارتفاع کم قرار دارد که کفش نمازگزاران در آنها نهاده می‏ شود. در هنگام ورود به مساجد نیز پلاستیک ‏های یک بار مصرف با کشیدن آن از محل مخصوص بیرون می‏ آید و پس از خروج از مسجد در سطل‏ه ای مخصوص قرار می ‏گیرد. در اطراف مساجد مکان‏هایی با نرده‏های کوتاه چوبی برای خانم ‏ها اختصاص یافته است. ورودی این مکان‏ها که دور تا دور مساجد را معمولاً در بر می‏گیرد، از دو طرف درب ورودی مساجد آغاز می‏شود و تا دیوار رو به رو که به طرف قبله است ادامه می‏یابد. در هنگام نماز مساجد شلوغ می‏شود و طنین اذان در شهرها می‏پیچید. نمازگزاران را همه ی سنین تشکیل می‏دهند. به جز افراد پا به سن گذاشته، جوانان بسیاری نیز برای اقامه ی نماز به مسجد می‏آیند و اغلب نماز را به جماعت می‏خوانند. کسانی که به نماز جماعت نرسیده‏اند، معمولاً یکی از آنها جلو می‏ایستد و دیگران پشت سر او نماز را به جماعت می‏خوانند. در مساجد کاملاً سکوت برقرار است و کسی بلند صحبت نمی‏کند و اگر درودی هم بر پیامبر(ص) فرستاده می‏شود، حاضران به آرامی درود می‏فرستند و صدایی از کسی بر نمی‏آید.

بناهای تاریخی عثمانی

عثمانیان در دوران حکومت خود بناهای تاریخی بسیاری را بنا نهاده‏اند. مساجد بزرگ و با عظمت به جای مانده، گوشه‏ای از آثاری است که از آنان به یادگار مانده است. به جز مساجد، بناهای بسیار دیگری در جای جای شهر استانبول به چشم می‏خورد. برخی از آنها از بین رفته است و اجزای باقیمانده ی آنها را به عنوان آثار تاریخی حفظ کرده‏اند. دیوارهای قلعه‏ها، گوشه‏هایی از این آثار تاریخی است که در مناطقی از شهر به چشم می‏خورد. از نمونه‏های با عظمت این آثار تاریخی، «توپ قاپی» و مسجد ایاصوفیاست. البته مسجد ایاصوفیا از آثار به جای مانده پیش از عثمانیان است که در گذشته کلیسا بوده است و پس از تصرف آن توسط عثمانیان، به مسجد تغییر می‏یابد. مساجد یک شکل و با سقف‏های بلند، بنا شده‏اند. بر بام بلند سقف مساجد، گنبدهای بزرگی بر روی پایه‏های قطور غنوده اند. حتی مسجدهای جدید التأسیس نیز همچون بناهای کهن ساخته می‏شوند. نمای بیرونی این مساجد بیشتر به کلیساها می‏ماند و تحت تأثیر تمدن و فرهنگ و معماری روم و یونان بنا شده‏اند. البته داخل این مساجد متأثر از فرهنگ اسلامی و شرقی است. در کنار اغلب مساجد مهم و عظیم، مقبره‏های پادشاهان عثمانی قرار دارند. مقبره‏ها نیز از بنای کهن و تاریخی برخوردارند. بر فراز مقبره‏ها، گنبد قرار دارد. بر روی گورها تابوت‏های بلندی نهاده شده است. بزرگی و کوچکی تابوت‏ها، حکایت از مقام آنها دارد. بر بالای تابوت ها نیز اغلب عمامه‏های بزرگ عثمانی قرار دارد. همچنین در کنار برخی از گورها شمعدانی های مخصوص بزرگ نهاده شده است که همچنان از گذشته حفظ شده‏اند. در برخی از این جاشمعی‏ها اکنون لامپ روشن می‏شود.

دینداری در ترکیه

قبلاً شنیده بودم که دینداری در ترکیه و رونق مساجد بیش از ایران است، ولی تا کسی خود آن را نبیند نمی‏تواند درک درستی از مسأله داشته باشد. با آن که حکومت در ترکیه لائیک است، ولی مرز میان دینداری و غیر آن کاملاً مشخص است. کسانی که پایبند به دین هستند کاملاً مرزها را رعایت می‏کنند. با این که هیچ اجباری هم وجود ندارد. فراوانی مساجد و شلوغی آنها در هنگام نماز جماعت، از نشانه‏های این مسأله است. مسأله دیگر حجاب خانم‏هاست. از چند نفر شنیدیم که بیش از 75% خانم‏ها حجاب اسلامی دارند. کسانی که برخوردار از حجاب هستند، پوشش اسلامی آنها کامل است و هیچ تار مویی از آنها بیرون نیست. پوشش اسلامی خانم‏ها، فقط اختصاص به خانم‏های پا به سن گذاشته ندارد، بلکه بانوان جوان نیز از همان پوشش برخوردارند. کسانی هم که بدون حجاب هستند، اغلب بلوز شلوار می‏پوشند. مسأله دیگر در پوشش زنان، بخصوص کسانی که از حجاب برخوردار نیستند، لباس عادی و راحت آنان است. اغلب فاقد خودآرایی بوده و در پی جلب توجه دیگران نیستند. همین مسأله در پسران نیز دیده می‏شود. پسران نیز معمولاً لباس‏های عادی بر تن داشتند. چهره‏های غیر عادی که به دنبال جلب توجه دیگران باشند، کم‏تر دیده می‏شد.

نظم شخصی و اجتماعی

مردم به رعایت قانون و حفظ نظام اجتماعی پایبند بودند. این نکته از سلوک مردم در رانندگی و استفاده از وسایل عمومی و نبود پلیس محسوس در جاده به دست می‏آمد. راننده‏ای که ما را از آنکارا به قونیه می‏برد، هر چه به او گفتیم سریع‏تر برود، گفت سرعت بیش از 110 ممنوع است. با این که در طول مسیر 250 کیلومتری پلیسی ندیدیم، وی از تقاضای ما سرباز زد. این روحیه در سوار شدن به قطار شهری، مترو و کشتی نیز کاملاً محسوس بود. با این که براحتی می‏شد بدون ارائه بلیط، سوار وسایل نقلیه شد، کسی را ندیدیم که چنین کند. وجود چنین فرهنگی می‏تواند از نشانه‏های توسعه یافتگی نیز باشد. در همین ارتباط مسأله دیگری که کاملاً قابل توجه بود، نبود مأموران انتظامی در سطح شهر و مأموران راهنمایی و رانندگی در چهار راه‏ها بود. مردم خود به قانون احترام می‏گذاشتند و نیازی به حضور محسوس آنان نبود.

حمل و نقل عمومی

حمل و نقل عمومی به دلیل گرانی قیمت بنزین در ترکیه به سهولت انجام می‏گیرد. بهای هر لیتر بنزین در ترکیه سه لیره است. حدود 2500 تومان به پول ایران. دولت ترکیه علاوه بر دریافت هزینه ی واقعی بنزین که از خارج وارد می‏کند، مالیات نیز بر آن بسته است. به همین دلیل استفاده از وسایل نقلیه ی خصوصی مقرون به صرفه نیست. از همین رو مردم برای تردد اغلب از وسایل حمل و نقل عمومی بهره می‏جویند. سرویس دهی وسایل نقلیه ی عمومی نیز به سهولت انجام می‏گیرد. مترو، قطار شهری و بین شهری، کشتی، اتوبوس، بدون وقفه‏های طولانی آماده ی جابجایی مردم‏اند. هزینه ی دریافتی وسایل حمل و نقل عمومی نیز پایین است. به جز اتوبوس که سوار آن نشدیم و از هزینه آن اطلاعی ندارم، بهای هر نوبت سوار شدن به مترو و قطار شهری و کشتی یک لیره حدود هشت صد تومان، حتی برای مسیرهای بسیار طولانی است. به جزیره‏ای که سفر کردیم و حدود یک ساعت و بیست دقیقه در کشتی بودیم و یا از فرودگاه تا مرکز شهر استانبول که حدود 30 کیلومتر در مترو بودیم، همین هزینه دریافت می‏شد. در استانبول و آنکارا، بزرگ راه‏های بسیاری وجود داشت. در این بزرگ راه‏ها و همچنین خیابان‏های کوچک‏تر، به دلیل فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی، ترافیک قابل توجهی ندیدیم. تردد کم وسایل نقلیه شخصی موجب آلودگی کم‏تر شهرهای استانبول و آنکارا بود. در سفرهای بین شهری نیز به آسانی می‏توان از قطارهای پیشرفته بهره جست. از این رو در مسافرت‏های میان شهری نیز کم‏تر از وسایل نقلیه شخصی استفاده می‏شود. مسیر رفت و برگشت حدود 250 کیلومتری آنکارا تا قونیه را که با ماشین پیمودیم، جاده بسیار خلوت بود. مشخص بود که مردم در سفرهای بین شهری نیز از وسایل نقلیه ی عمومی بهره می‏جویند. در طول رفت و برگشت این مسیر پمپ بنزینی ندیدیم که بیش از یک ماشین در آن مشغول سوخت‏گیری باشد.

پوشش عادی و راحت

مردم از پوشش عادی و راحتی برخوردار بودند. در ایران نوع پوشش لباس و به قول معروف کفش و کلاه مردم، نشانه ی شخصیت یا توان مالی آنهاست. بسیاری با پوشش خود در پی آن هستند که با ظاهری آراسته و ساختگی خود را به نمایش بگذارند. در ترکیه اغلب مردم حتی جوانان از دختر و پسر، لباس‏های راحتی بر تن داشتند. در پسران نیز کم‏تر قیافه‏های نخراشید و نتراشیده دیدیم که به دنبال جلب توجه دیگران باشند. در دختران نیز همینطور. کم‏تر کسی را دیدیم که با خودآرایی در پی جلب توجه دیگران باشد. جهانگردان نیز با این نوع پوشش در همه جا حضور می‏یافتند؛ ساده و بی آلایش.

فرهنگ تسامح

در میان مردم، فرهنگ تسامح رواج گسترده‏ای دارد. این فرهنگ به خصوص در هم زیستی میان اهل سنت و شیعیان کاملاً مشهود است. به اتفاق همراهان در مساجد اهل سنت حضور می‏یافتیم. مهر یا کاغذی که برای سجده می‏گذاشتیم، هیچ حساسیتی بر نمی‏انگیخت. می‏گفتند رواج فرهنگ تسامح میان اهل سنت و شیعیان، به دلیل قدمت همجواری و معاشرت علویان و اهل سنت است. همچنین تأثیرپذیری مردم ترکیه با غرب از طریق ارتباط آنان با اروپائیان به وسیله ی اتصال منطقه ی اروپایی استانبول با قاره ی اروپا. در این چند روزی که در ترکیه بودیم ندیدیم جایی میان مردم دعوا شود. راننده ی سفارت ایران در آنکارا که ما را در بازدید شهر آنکارا همراهی می‏کرد، می‏گفت بیش از چهار سال است که در آنکاراست و تاکنون دعوایی میان مردم شهر ندیده‏ است.

صنعت جهانگردی

کشور ترکیه، عمده ی هزینه‏ های خود را از طریق ورود جهانگرد به کشورش تأمین می‏کند. برای گسترش این صنعت، همه ی مقدمات لازم را فراهم دیده است. در گام نخست، ورود و خروج به این کشور بدون دریافت هیچ گونه هزینه‏ ای با عنوان‏های ورودی و خروجی صورت می‏گیرد. همچنین نیاز به دریافت ویزا از قبل نیست. در هنگام ورود به این کشور با مهری که در گذرنامه می‏خورد به منزله ی دریافت ویزاست. ما برای خروج از ایران، مبلغ 25000 هزار تومان به عنوان هزینه ی خروج از کشور در فرودگاه امام خمینی پرداخت کردیم. از فعالیت‏های دیگر ترکیه در صنعت جهانگردی، سرمایه گذاری لازم در این زمینه است که بعضاً با مشارکت کشورهای خارجی صورت گرفته است؛ زمینه‏هایی همچون ساخت هتل. همچنین فرهنگ سازی لازم در خصوص برخورد با جهانگردان و یا برگزاری دوره‏های هتلداری از کارهای زیر بنایی دیگری است که صورت گرفته است. پیشرفت در این حوزه به گونه‏ای بوده است که به گفته رایزن فرهنگی ایران در ترکیه، درآمد ترکیه از طریق جهانگردی، به بیش از درآمد برخی ار کشورها از طریق صادرات نفت رسیده است. فراوانی حضور جهانگردان در مکان‏های مختلف به وضوح دیده می‏شود. در بازدید از مکان‏های تاریخی همچون توپ‏قاپی و یا grand bazar استانبول، به جز جهانگرد کسی دیگری را نمی‏شود دید. در سایر بناهای تاریخی نیز انبوه بازدید کنندگان که از کشورهای مختلف بخصوص کشورهای اروپایی بودند به چشم می‏خوردند. البته ناگفته نماند که ترکیه به جز سرمایه‏گذاری‏هایی که بخصوص در سال‏های اخیر در این زمینه داشته است و موفق هم بوده است، نمی‏توان از وجود بسترهای لازم در این کشور چشم فرو بست. بسترهایی همچون موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی و بناهای تاریخی فراوان که هر یک به نوبه ی خود جذابیت هایی است مورد توجه جهانگردان.

قیمت بنزین و تأثیرات آن

بهای بالای بنزین در ترکیه توابعی نیز درپی دارد. یکی از آنها خلوتی پمپ بنزین‏هاست. ما در این سفر پمپ بنزینی ندیدیم که بیش از یک ماشین در حال سوخت ‏گیری باشد. مسأله دیگر آمد و شد آسان در خیابان‏ها و نبود ترافیک سنگین در خیابان هاست. نکته ی دیگر عدم آلودگی شهرها در اثر تردد بیش از اندازه وسایل نقلیه ی شخصی در خیابان‏هاست. بهای گران بنزین موجب شده است تا مردم به استفاده از وسایل نقلیه ی عمومی روی آورند. البته ناگفته نماند که در ترکیه در این زمینه نیز بسترهای لازم فراهم آمده است و مردم به آسانی می‏توانند با وسایل نقلیه عمومی ـ اعم از مترو، قطار شهری و بین شهری و اتوبوس ـ به مقصدهای درون شهری و میان شهری خود برسند.

10. محصولات کشاورزی

ترکیه در زمینه ی تولید محصولات کشاورزی پیشرفت فراوانی داشته است. عرضه ی انواع میوه‏ها با کیفیت خوب، نشان از برنامه‏ریزی در این زمینه دارد. میوه‏هایی که در ترکیه دیدیم از کیفیت بالایی برخوردار بود؛ مثلاً گلابی، هلو، انگورهایی که در مغازه‏ها عرضه می‏شد، از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود. بهترین نوع میوه‏های یاد شده کیلویی 1.5 لیره فروخته می‏شد که با پول ایران کیلویی 1200 تومان بود. یکی از دوستان می‏گفت بازار وسیعی از اروپا در زمینه ی محصولات کشاورزی در دست ترکیه است.

نامحسوس بودن مأموران

نکته ی دیگری که در این سفر نظرمان را جلب کرد، تعداد کم و حضور نامحسوس مأموران قانون در خیابان‏ها بود؛ بویژه در مراکز جهانگردی. این مسأله حکایت از همدلی و اعتماد عمومی میان مردم و دولت داشت. به جز تجمعی که به عنوان اعتراض لائیک‏های ترکیه در آنکارا در مخالفت با اسلام گرایان در پارکی گرد آمده بودند و چندین اتوبوس و مینی بوس مأمور پلیس برای کنترل ماجرا در صحنه حضور داشتند، حضور چشمگیر مأموران را در جایی ندیدیم.

حساسیت مردم در برابر اسرائیل

مردم ترکیه حساسیت ویژه ای به اسرائیل و مسائل عمومی مسلمانان جهان دارند؛ به طوری که هرگاه از ملیت ما با خبر می شدند، از مواضع ضد اسرائیلی مسؤولان ایرانی ابراز خشنودی می کردند؛ ولی از مسائل داخلی ایران و بویژه گفتمان ها و جریان ها خبری نداشتند.

سرویس‏های بهداشتی

از نکات دیگری که در این سفر برایمان جالب توجه بود، دستشویی‏های تمیز موجود در کنار مساجد و سایر مراکز تاریخی بود که از آنها بازدید می‏کردیم. اغلب این دستشویی‏ها از طریق بخش خصوصی اداره می‏شد و در قبال استفاده از آنها مبلغی دریافت می‏گردید. این مبلغ به پول ما اندکی زیاد به نظر می‏آمد. 75 قروش که سه چهارم یک لیره می‏شود. مبلغی حدود شش‏صد تومان به پول ایران. دستشویی‏هایی که به صورت سنتی بود، نوعی آفتابه ی خاص در آنها وجود داشت. این ظرف‏ها دهان گشادی داشت و فاقد لوله بود. به هنگام استفاده از آنها همه ی آب به یک باره خالی می‏شد. و طهارت صحیحی با آن انجام نمی گرفت، آب بسیاری هم هدر می‏رفت .