فقر و منطق خویشتن داری

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

از آنجا که خویشتن داری به دشواری به دست می آید، تصمیم گیران خود آگاه سایر اقدامات دفاعی را برای مبارزه با امکان وسوسه شدن در آینده برمی گزینند. یک راهبرد بدیهی، این نیست که زیاد پس انداز کنیم زیرا می دانیم که آن پول را فردا به هدر خواهیم داد: اگر تمام کاری که ما می خواهیم انجام دهیم واگذار کردن وسوسه به فردا است، شاید امروز نیز خود را به وسوسه بسپاریم. این منطق لجوجانه وسوسه ها برای فقرا و ثروتمندان به یک شیوه کار می کند، اما دلایل خوبی وجود دارد که نشان می دهد شاید پیامدهای آن برای فقرا حتی از ثروتمندان نیز شدیدتر باشد.

وسوسه ها معمولا بیانگر نیازهای غریزی، مانند آمیزش جنسی، شکر، غذاهای چرب، سیگار (نه لزوما به این ترتیب) هستند. در این حالت، ارضای «خود وسوسه شده» برای ثروتمندان بسیار ارزان تر است. هنگام تصمیم گیری در مورد پس انداز کردن، آنها می توانند فرض کنند هر پول اضافی که به آینده اختصاص یافته است، برای اهداف بلند مدت استفاده خواهد شد. بنابراین اگر چای شیرین الگوی کاملی از یک کالای وسوسه ای است، آن گونه که برای آن زن در حیدر آباد به نظر می رسید، دور از ذهن است که ثروتمندان برای تهیه آن دچار مشکل شوند- نه به این دلیل که آنها با چای شیرین وسوسه نمی شوند، بلکه چون آنها هم اکنون نیز می توانند پول بسیار زیادی را برای چای (یا سایر جایگزین های چای) بپردازند، به گونه ای که مجبور نیستند برای فنجان های اضافی چای شیرین، نگران هدررفتن پس اندازهای به سختی به دست آمده خود باشند.

این اثر با واقعیتی تقویت می شود که بسیاری از کالاهای واقعا مورد نیاز فقراء مانند یخچال یا دوچرخه یا شهریه مدرسه ای بهتر برای فرزندشان، نسبتا کران هستند، در نتیجه وقتی کمی پول در اختیار دارند، کالاهای وسوسه ای در جایگاهی بسیار خوب هستند که نشان دهند به آنها تعلق دارند (صدایی در گوش شما زمزمه می کند که تو هرگز برای خرید آن یخچال پس انداز کافی نخواهی داشت، بنابراین به جای آن یک فنجان چای بنوش ...).

نتیجه چرخهای معیوب است: پس انداز برای فقرا جذابیت کمتری دارد، زیرا هدف برای آنها بسیار دور دیده می شود و آنها می دانند بسیاری وسوسه ها در امتداد راه وجود خواهد داشت. اما البته اگر آنها پس انداز نکنند، فقیر باقی می مانند.[۲۳۷]

* * *

خویشتن داری شاید به دلیلی دیگر نیز برای فقرا دشوارتر باشد: تصمیم گیری درباره میزان پس انداز برای تمام افراد، خواه ثروتمند و خواه فقير، دشوار است. این تصمیمات به اندیشیدن درباره آینده، شامل تشریح دقیق تعدادی از رویدادهای پیش بینی نشده و چانه زنی با همسر یا فرزند نیاز دارد؛ (آینده ای که اندیشیدن درباره آن احتمالا برای بسیاری از فقرا نامطلوب خواهد بود). به هر اندازه ثروتمندتر باشیم، این تصمیمات بیشتر برای ما گرفته می شود. کارگران حقوق بگیر، به تأمین اجتماعی حق بیمه می دهند و کارفرمایان آنها اغلب مبلغی بیشتر به صندوق آتیه یا برنامه بازنشستگی کمک می کنند. اگر آنها بخواهند بیشتر پس انداز کنند، تنها کافی است یک بار در این باره تصمیم بگیرند و از آن پس این پول به صورت خودکار از حساب های بانکی آنها برداشت خواهد شد. فقرا در هنگام پیری به هیچ کدام از این به اصطلاح عصاهای دست دسترسی ندارند: حتی حساب های پس انداز، که از قرار معلوم متعهد ساختن آن ها به یک هدف را آسان تر می سازد، هنوز به گام جدی سپرده گذاری پول نیازمند است.

آنها برای اینکه بتوانند در هر هفته یا هر ماه مبلغی پس انداز کنند، باید بارها و بارها بر مشکلات خویشتن داری پیروز شوند. مشکل این است که خویشتن داری مثل عضله باز و است

هر قدر بیشتر از آن استفاده کنیم خسته تر می شویم و بنابراین جای شگفتی نیست اگر فقرا پس انداز کردن را دشوارتر بیابند.[۲۳۸] این با واقعیتی تشدید می شود که ما در فصل ۶ درباره ریسک بحث کردیم؛ این که فقرا زیر فشار تنش و نگرانی شدید زندگی می کنند و کورتیزول ناشی از تنش، و وجه ها می شود تصمیمات آنها بیشتر از روی هوس باشد. بنابراین فقرا باید. وظیفه ای دشوارتر را با منابع کمتر انجام دهند.

* * *

به هر دو دلیل، ما انتظار داریم ثروتمندان نسبت بیشتری از ارزش خالص دارایی جاری خود (ثروت به علاوه در آمد) را پس انداز کنند. از آنجا که پس انداز امروز، یکی از اجزای ارزش خالص فردا است، گرایش به سمت ایجاد رابطه S-مانند میان ارزش خالص امروز و ارزش خالص فردا خواهد بود. فقرا نسبتا کم پس انداز می کنند و بنابر این منابع آینده آنها میل به پایین بودن دارد. پس افراد با افزایش یافتن ثروت خود، نسبت بالاتری از منابع خود را نیز پس انداز می کنند، بدین معنا که آنها در آینده، نسبت به فقرا منابع نسبت بیشتری خواهند داشت. سرانجام وقتی مردم به اندازه کافی ثروتمند شوند، برخلاف افراد طبقه متوسط، برای دست یابی به آرزوهای خود، مجبور نیستند مقدار زیادی از ثروت خویش را پس انداز کنند (برای طبقه متوسط پس انداز کردن، مانند خرید خانه، شاید تنها راه دست یابی به این هدف باشد).

این رابطه S- مانند میان ارزش خالص امروز و ارزش خالص فردا در جهان واقعی نیز دیده می شود. شکل ۱ رابطه میان منابع یک خانوار تایلندی در سال ۱۹۹۹ و دارایی او در پنج سال بعد را روی نمودار نشان می دهد.[۲۳۹] منحنی به شکل S خوابیده و کشیده شده است (اعتراف می کنیم که حرف S را اندکی از شکل انداختیم). مردمی که امروز ثروتمندتر هستند (منابع بیشتر دارند به طور میانگین، فردا ثروتمندتر هستند که البته شگفت آور نیست. آنچه متمایز تر است به این شیوه باز می گردد که رابطه در سطوح پایین منابع نسبتا خوابیده است، اما سپس پیش از اینکه دوباره خوابیده شود، به شدت رو به بالا می رود.

این S-مانند بودن، همان طور که قبلا دیدیم، موجب ایجاد دام فقر می شود. افرادی که دقیقا از سمت چپ نقطه تماس منحنی ثروت با خط ۴۵ درجه آغاز می کنند، ثروتمندتر از آن نقطه نمی شوند. آنها بیشتر انباشته نخواهند کرد- چرا که در دام قرار دارند. از طرف دیگر، افرادی که دقیقا در سمت راست این نقطه، P. قرار دارند، بیشتر از مقداری که برای ماندن در همان مکان نیاز است، پس انداز می کنند و درنتیجه ثروتمندتر می شوند. در این جا فقرا فقیر می مانند چون به اندازه کافی پس انداز نمی کنند.

شکل1:ثروت در 1999 و ثروت در2005،تایلند