قرای موقوفه ومتعلقات آن در مازندران
مؤلف: معصومه یدالله پور کارشناس ارشد ایران شناسی دانشگاه شهید بهشتی
محتویات
چکيده
وضعيت اجتماعي قريه يا ده در ايران با توجه به موقعيت زماني آن ده يا قريه بوده است و در مقام کوچکترين واحد تقسيمات کشوري در اقتصاد ايران اهميت دارد. بسياري از اين قريهها که در بالندگي شهرها نقش مهمي ايفا نمودند، به صورت وقف هستند. با توجه به اينکه اقتصاد ايران در دوره قاجار بر اساس اقتصاد روستايي بود، بسياري از قريههاي مازندران و متعلقات آن به دلايل مختلف وقف شدند. اين نوع از موقوفات که تأمينکننده نيازهاي کشاورزي، دامپروري، چوب و ديگر موارد هستند، در استمرار ده و نظام دهنشيني در ايران نقش مهمي دارد. از اين روي در اين نوشتار سعي شده تا با بررسي وقفنامهها، در سه شهرستان مهم مازندران، اين نوع از موقوفات، مطالعه شود.
وقف، قريه، مراتع، مازندران.
مقدمه
روستاهاي مازندران [۱] مسائل اجتماعي و فرهنگي خاص خود را دارد و محل اصلي تأمين نيروي کار، درآمد و کسب معيشت به شمار ميرود. در قرون نخستين اسلامي و از آن ميان سده چهارم قمري، ده، مرکز مهم انتقال بنيانهاي فرهنگي بهويژه از طريق نظام دهقاني بود. روستا در تعريف سنتي، بهطور کامل مشخص است، اين نوشتار به مطالعه روستاهاي موقوفه در شهرستانهاي تاريخي ساري، بابل و آمل اختصاص مييابد. . [۲] با توجه به اينکه از جمله عوامل بنيادي در استمرار روستا در ايران نهاد وقف است و نقش و عملکرد روستا در تعريف سنتي، بهطور کامل مشخص است، اين نوشتار به مطالعه روستاهاي موقوفه در شهرستانهاي تاريخي ساري، بابل و آمل اختصاص مييابد.
ده و دهنشيني در ايران
روستا بهعنوان اولين سکونتگاه انسان صورت مرخم روستاک پهلوي است و روستاک شکل تغيير يافته رُزداق اوستايي است. در دوره اسلامي روستاک پهلوي به زبان عربي راه پيدا کرد و در تداول اعراب به صورتهاي رستاق، روستاق و گاه رسداق و پس از راهيابي به منابع فارسي زبان به شکل روستا درآمد اما روستا و رستاق دو واحد جغرافيايي مستقل بود. [۳] روستا مترادف ده و قريه و رستاق واحد بزرگتر از شهر در حکم بخش يا دهستان امروزي بوده است. [۴] ده و ده نشيني در ايران از نظر اقتصادي، زندگي اجتماعي، اثرگذاري فرهنگي، نقش سياسي و ديگر وجوه آن جايگاه بارز و قابل تأملي داشته و در بالندگي شهرها نقش مهمي دارد. [۵] علاوه بر آن، ده بهخصوص دهات ييلاقي از مناطق مورد توجه و گردشگري در ايران بوده است. بدين گونه که با شروع فصل گرما تعدادي از سکنه شهرهاي ايران به مناطق ييلاقي نزديک به محل سکونت خود ميرفتند تا از هواي مطبوع و خنک ييلاقي در فصل گرما استفاده نمايند و تقريباً تا شروع فصل سرما در آنجا ميماندند و بعد به مناطق خود بازميگشتند که در بسياري از شهرهاي ايران اين عرف وجود داشت. جدا از جنبه تفريحي، مردم دهات مازندران که در فصل تابستان و پاييز براي کشت برنج در کوهستان به سر ميبردند، آن را ييلاقي گويند تا از قشلاق که محل زندگي دائمي آنان در روستا اطلاق ميشود، متمايز باشد. [۶] جالب آن است که بسياري از دهات ييلاقي در دوره قاجار به سفرا و نمايندگيهايخارجي(انگليس، روسيه، فرانسه، اتريش و...) واگذار شد تا جايي که اختيار حکومت آن قرا در دست سفراي مزبور بود و احدي نميتوانست بدون اجازه سفارت، خانه بخرد يا کرايه کند [۷] در نتيجه مشکلاتي را ايجاد ميکرد.
نهاد وقف در روستاهاي مازندران
نهاد وقف به منزله رکني پايدار، در ساختار ده و نظام ده نشيني تأثير داشته و ده از اين راه با تحولات سياسي و مذهبي در پيوند قرار ميگرفت. [۸] اگر شهري بر اثر رويدادي سياسي به زوال رو مينهاد، ده ميتوانست تا مدتها خود را مصون نگه دارد و چون بيشتر خودکفا بود کمتر درگير تحولات سياسي ميشد. [۹] در ايران از قديمالايام قراي موقوفه اکثر داراي اراضي زير کشت، باير و چراگاه و مرتع [۱۰] و تپه و کوه بودهاند که شش دانگ به ثبت ميرسيد و از اراضي چراگاه و مرتع به طور طبيعي بهرهبرداري ميشد. [۱۱] روزگاري مراتع به جامعه ايلي تعلق داشت و خان نماينده آن جامعه بود. با ملي شدن مراتع، مالکيت ايلات و حاکميت خوانين بر مراتع از بين رفت و چيزي هم جايگزين آن نشد. بنابراين يکي از دلايل عمده تخريب مراتع همين مسأله اساسي است [۱۲] اما مرتع و قريههايي که توسط طوايف مختلف وقف شدند، محفوظ ماند. اراضي مرتعي که به صورت موقوفه است با دو شرط مشمول واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضي موقوفه مصوب 28 / 1 / 1363خواهند بود:
1- دلايل معتبري بر وقف آنها باشد و
2- توسط اشخاص ايجاد شود. [۱۳]
اگر مرتعي به دليل معتبر از قبيل کشت درختان و يا بوته در آن متناسب با شرايط زمين در زمانهاي پيشين احيا شده به ملکيت خصوصي افراد درآمده و سپس وقف شده باشد به وقفيت خود باقي بماند و نميتوان به بهانه ملي شدن مراتع يا جنگلها آنها را از موقوفعليهم گرفت. [۱۴] براي مرتع وقفي ميبايست در عين حال کوشيد تا نظر واقف عمل گردد. بايد در بالا رفتن ظرفيت غذايي مرتع و احياي مجدد آن کوشش کرد. شايد هم مسأله اجاره دادن مراتع و کوشش در بالا بردن سطح درآمد مرتع مغايرتي با اصل وقف نداشته باشد هرچند که برخي نظر دارند که چون مرتع جزء انفال است اصلاً وقف کردن آن جايز نيست. [۱۵] در استان مازندران قريه و مراتع بسياري به صورت وقف است که برخي از آنها در مناطق ييلاقي و کوهستاني قرار دارند(لاريجان، نور [۱۶] و...). اينک به صورت جداگانه، سه شهر مهم و تاريخي استان مازندران به همراه روستاهاي موقوفه و متعلقات آن معرفي ميشود:
آمل شهرستان آمل از شمال به شهرستان محمودآباد، از شرق به شهرستان بابل، از غرب به شهرستان نور و از جنوب به استان تهران محدود ميشود.
آمل در تقسيمات سياسي استان مازندران سال 1387 شمسي شهرستان مرکز بخش مرکز بخش دهستان مرکز دهستان شهر آمل آمل مرکزي آمل بالا خيابان ليتکو اسکومحله آمل پايين خيابان ليتکو مرانده چلاو رزکه هزارپي جنوبي قادي محله دابودشت دابودشت دابوي جنوبي رييسآباد دابودشت دشت سر نجارمحله لاريجان گزنک بالا لاريجان گزنک رينه گزنک لاريجان سفلي باييجان مأخذ: استانشناسي مازندران، صص 39-42
آملي، نياکي، شاهاندشتي، مشايي، اسکي، بهرستاقي، نوايي، دلارستاقي، ايرايي، اميري و گروههايي چون لاسمي، نوري، تيکوهي،کلشي از جمله طوايفي هستند که در طي دورههاي مختلف در آمل سکني گزيدند [۱۷] و موقوفات بسياري از خود بر جاي گذاشتند. مراتع و قريههاي موقوفه مازندران در آمل، نور و لاريجان بدين شرح است: شش دانگ مرتع موسوم به تجن رودبار، شش دانگ تترستاق نور مقابل سياه بيشه، يک بخته از دوازده بخته نيم دانگ از شش دانگ لوتوک من مراتع تاکر نور، سه دانگ مرتعان واقع در تترستاق نور، شش دانگ قريه کوسه زر من محال اهلمرستاق، سه دانگ مشاع از شش دانگ قريه آبکسر، يک دانگ از شش دانگ قريه انصاريمحله، يک تالار مرتع کنک واقع در دهلارستاق، يک تالار خورتابسرا واقع در دنيلارستاق، شش دانگي مزرع و مرتع... واقع در پايين بلده آمل قريه، يک دانگ مرتع زمستاني واقع در بلوک بندپي، يک دانگ مرتع زمستاني سنگ طلار واقع در محال چلاو، يک دانگ مرتع جزنو، يک دانگ مرتع بالا کررت کوتي، يک دانگ مرتع پايين کررت کوتي، يک دانگ مرتع سنگ سي، يک دانگ مرتع آزاد کوتي، يک دانگ مرتع جزنو هزار پا، يک دانگ مرتع کهک، سه ربع از کل شش دانگ زمين قريه شهربانومحله شش جريب، سه دانگ قريه روکش آمل، يک دانگ از سه دانگ قريه انصاري محله، تمامت ده سير از سه دانگ از کل شش دانگ قريه هارون کلا از محال دشت سر، مقدار بيست و چهار قفيز از ملک قريه شهر کوتي، ده سير از تمامت از يک دانگ و نيم از قراي کبودکلا و صورتکلا و کرسيکلا من قراي دابوي مازندران، سه ربع از يک دانگ از کل شش دانگ از قريه کارچهکلا، تمامت نيم سهم مشاع از يک سهم از چهارده سهم از سه چهارم يک دانگ مشاع از شش دانگ دهکده هليکتي [۱۸] ، قريه رينه لاريجان آمل(چراگاه و زمينهاي مزروعي) [۱۹]
و...
وقف احشام [۲۰] 18رأس گوسفند و... ساري از شمال و شمال شرقي به درياي مازندران و شهرستان بهشهر، از جنوب و جنوب شرقي به رشته کوههاي البرز و استان سمنان، از مشرق به شهرستان بهشهر و نکا و از مغرب به شهرستانهاي قائمشهر، سواد کوه و جويبار محدود است.
ساري در تقسيمات سياسي استان مازندران سال 1387 شمسي شهرستان مرکز بخش مرکز بخش دهستان مرکز دهستان شهر ساري ساري مرکزي ساري اسفيورد شوراب شرفدارکلا ساري رودپي جنوبي فيروزکنده رودپي شمالي فرح آباد کليجان رستاق سفلي فرح آباد مذکوره بندارخيل ميان درود کوچک سمسکنده عليا چهاردانگه کياسر پشتکوه تلمادره کياسر چهاردانگه کياسر گرماب خالخيل دودانگه فريم بنافت سنگده فريم فريم فريم کليجان رستاق شهر پايين هولار تنگه سليمان ريگ چشمه شهر پايين هولار کليجان رستاق سفلي مأخذ: استانشناسي مازندران، صص 39-42
روستاهاي موقوفه يا مالالاجاره روستاهاي شهرستان ساري
[۲۱] به شرح زير است: شصت خروار شلتوک نيمدانگ از قريه ملکآباد، يکصد و پنجاه خروار شلتوک مالالاجاره سه دانگ از قريه آخرسر، يکصد و پنجاه خروار شلتوک مالالاجاره قريه حاجي کلا، يک دانگ و نيم وجه اجاره يکصد و پنجاه تومان خرمآباد و آلوباک و درازمحله و تبرهدار، شش دانگ مالالاجاره هزار خروار شلتوک، سيصد خروار شلتوک و شصت تومان وجه نقد مالالاجاره شش دانگ قريه آهودشت، يکصد خروار شلتوک مالالاجاره دو دانگ از قريه ملک و دويست خروار شلتوک مالالاجاره، شش دانگ قريه بين جلو(شلتوک)، سه خبيز از اراضي نومل، چهار خبيز از اراضي گلافشان، شش دانگ روستاهاي درازمحله، خرمآباد و طوربدار، شلتوکزار اربابي 21 جريب نقد 27 / 30 ريال برنج 63 رطل، دو دانگ روستاي مليک، يک دانگ قريه خوارميان [۲۲] ، قريه موسوم به فوريجا در بلوک عليآباد [۲۳] و.... بابل از مشرق به شهرستان قائمشهر و سوادکوه، از مغرب به شهرستان آمل و از جنوب به شهرستان دماوند محدود است. از شمال شهرستان بابلسر آن را از درياي مازندران جدا ميکند. شهرستان بابل بر بخشهاي مرکزي، بندپي غربي و شرقي مشتمل است. مناطق روستايي آن در دشت و کوهستان قرار گرفته است. بندپي به لحاظ کوهستاني بودن و داشتن جنگلهاي انبوه و مراتع فراوان از نواحي ييلاقي مشهور مازندران شمرده ميشود. [۲۴] بابل در تقسيمات سياسي استان مازندران سال 1387 شمسي شهرستان مرکز بخش مرکز بخش دهستان مرکز دهستان شهر بابل بابل مرکزي بابل فيضيه سلطان محمدطاهر اميرکلا بابل گنج افروز پايين گنج افروز اسبوکلا اسبوکلا گتاب گتاب گتاب شمالي گتاب گتاب گتاب جنوبي بالامرزبال بابل کنار مرزي کلا بابل کنار مرزي کلا مرزي کلا درازکنار درازکلا بندپي شرقي گلوگاه سجاد رود گلوگاه گلوگاه فيروزجاه فيروزجاه ثابت بندپي غربي خوش رود پي خوش رود خوش رود پي خوش رود پي شهيدآباد شهيدآباد لاله آباد زرگرمحله کاري پي زرگرمحله زرگرمحله لاله آباد پايين احمدچاله پي مأخذ: استانشناسي مازندران، صص 39-42
روستا و زمينهاي مزروعي موقوفه شهرستان بابل عبارت است از: دو دانگ و شانزده سير کلمدون و نقيب کلا و پايين جنيد از قراي بلوک پيشه توابع بارفروش، سه جريب و پنج قفيز زمين مزروعي خارج از دهک واقع در کلامدن، پانزده سهم از چهار دانگ ملکي قريه طرقچي کلامن، قريه حسينآباد توابع ساري شناع از شش دانگ سه دانگ بين ورثه هفتاد و شش خروار و ده پيمانه، قريه کرواد خميرکنده توابع عليآباد، قريه دوعي کلا من قراي بلوک...ازرک که متاع از شش دانگ يک دانگ و نيم و چهار سير و نيم يک سهم از سه سهم از يک دانگ از شش دانگ...، بلوک جلال ازرک مازندران من اعمال بلده بارفروش قريه ارچي من قراي بلوک جلال ازرک مازندران من توابع بارفروش مشاع از شش دانگ با جميع توابع و لواحق بقدرالحصه الشايعه دو دانگ و نيم، قريه درکنار من قراي بلوک جلال ازرک مازندران از توابع بارفروش مشاع از شش دانگ با جميع لواحق بقدرالحصه الشايعه دو دانگ [۲۵] و....
علت وقف روستا در ايران
وقف کردن در هر دوره متناسب با نياز و شرايط آن جامعه است يعني در دورهاي که جامعه دچار هرج و مرج و بيثباتي سياسي ميشود مردم از ترس مصادره شدن، اموالشان را وقف مينمودند و در برخي از مواقع چون ماليات بسيار سنگين بود براي فرار از پرداخت ماليات به وقف پناه ميبردند تا از پرداخت ماليات معاف باشند. [۲۶] حضور بيگانگان در ايران بهخصوص در روستاها و احساس تعلق به آنجا ميتواند دليل ديگري بر وقف باشد. براي مثال: در دوران قاجار تعدادي از ييلاقات در ايران براي سفراي خارجي در نظر گرفته ميشد. اين سفيران در آنجا ساختمان احداث ميکردند و کم کم احساس تعلق به اين مناطق پيدا ميکردند تا زماني که واگذاري دهات ييلاقي به نمايندگان خارجي مشکلاتي را ايجاد مينمود. و يا در ايران ده، سخت به نظام آبياري و آبرساني وابسته بود و دههاي ايران معمولاً با استفاده از دو شيوه بارز آبهاي سطحالارضي و آبهاي سفرههاي زيرزميني -چاه و قنات- به آب دسترسي مييافتند. بنابراين هرجا که دسترسي به آب راحت بود، بالندگي و گسترش ده رشد چشمگيرتري داشت. [۲۷] از اين رو مالکيت بسياري از اين دهات و متعلقات آن بهصورت وقف است که طوايف و زمينداران بزرگ هم نقش مهمي در آن ايفا ميکنند. با اين حال انگيزه واقفان مازندراني بر اساس وقفنامهها و مصارف موقوفات، بيشتر مذهبي بوده است که آن به قدمت تاريخي و مذهبي استان برميگردد.
وقفنامه شماره 1:
اداره معارف و اوقاف مازندران
سواد وقفنامه سلطان آباد دابو نمره......که اصل آن بنمره...مورخه...ثبت شده است.
بسم الله تعالي
مخفي نماند جناب حاجي آقاي ابوي... در سنه 1335 هجري بموجب ورقه که صورت آن در دفتر درج نموده است که ملک چهار دانگ و نيم قريه سلطان آباد دابو را با تمام توابع و لواحق شرعيه و عرفيه آن از بابت ثلث اخراج نموده وقف کرده و مرا امر فرمود اسم خودم را ذيلاً رقم نمودم چون معلوم شد به موجب قباله معتبره و تصديق ايشان ملک را مالکم و وقف ايشان در غير محل واقع شد لذا محض احترام ايشان قربة الي الله در طريق مخصوص وقف نمودم که همه ساله نصف منافع در مدت بيست سال صرف شود در اجرت عمل.... نماز و روزه براي مادرم و... سال اجرت عمل نماز و روزه براي جد و جده پدريم صرف شود و بعد از بيست سال در ظرف.... آن نصف منافع صرف شود براي اجرت عمل يک پنجاه... نماز و روزه براي حاج مزبور و نصف ديگر در اين مدت بيست و چون مذکور و... صرف عزاداري اباعبدالحسين عليهالسلام و ساير ائمه و اصحاب ايشان عليهمالسلام و خمس و رد مظالم و زکوة بشود و بعد از بيست و چون نصف عزاداري و نصف ديگر رد مظالم و خمس و زکوة صرف شود و توليت با خودم ميباشد بعد به ارشد اولاد خودم نسلاً بعد نسل با يک نفر عالم متدين سفلايي و در هر عصر که هست و در صورت فقدان اولاد و يا عالم به ارشد اولاد و حاج مرقوم در هر طبقه و دو نفر متدين قريه مزبوره ثم بمؤمنين قريه کلپاشاه بشرط قابليت و تقوي و حق توليت بعد از بيست سال براي خير خودم دو عشر از منافع مقرر شد متولي در عزاداري در تکيه سفلا و پاشاکلا و غيرهما مختار است و اقباض قبض بعد از اجراي صيغه وقوع يافت بتاريخ دوم جمادي الاولي سنه 1338 هجري غلامحسين اميري- محمدمهدي
بسم الله الرحمن الرحيم، قد اجريت الصيغه علي حسبما فصل في المتن و وقع الوقف الشرعي مع القبض لدي الفاني في الاثنين في جماديالاولي من 1338 و انا الجاني عبدالرحيم لاريجاني مير عبدالکريم
بسم الله تعالي در موضوع وقف بودن ملک مزبور در ورقه از قراري که در متن نوشته ميباشد جناب حاج مهدي سلطان و ولد ارشد ايشان آقاغلامحسين اقرار و وقف نمودند في شهر جمادي الاولي 1339 ابوالقاسم المطلق 1339(محل مهر)
بسم الله تعالي اعترف الحاج المعظم المرقوم في المتن و ولدالارشدالمزبور فيه بتمام ما سطر فيه في تاريخيه1338 لدي محمدابراهيم، مهر: ذاکر آلمحمد ابراهيم
بسم الله التحرير قد اقراالحاج و ولده..... بتمام ما رقم في الورقه لدي بتاريخ المتن/ 1338 العبد المذنب روح الله
آنچه ورقه نوشته شده است صحيح است و واقع شد بتاريخ متن محمدقلي- صحيح است ابراهيم
بسم الله الرحمن الرحيم، اين ورقه سواد اصلي است که اصل آن در نزد اين جانب ضبط است بتاريخ هشتم ذي قعده الحرام 1351 عبدالکريم حائري اميري مهر عبدالکريم
سواد مطابق اصل است 10 / 12 / 11 [13] ...شريعت زاده
سواد مطابق سوادي است که در اداره معارف موجود است جمال رسولي محل مهر اداره معارف آمل و نور، سواد مطابق با سواد مضبوطه در دوسيه است؛ امضا: ناخوانا؛27 / 4 / 12[13]
مهر: دفتر معارف و اوقاف مازندران.
[۲۸]
وقفنامه شماره 2:
مخفي و مستور نماناد بر اينکه زبدةالاعاظم و الاشراف آقاي عقيل مشايي بحکم شرع مطاع حضرت خاتم الانبيا صلّي الله متولي موقوفه مسجد جامع بلده طيبه آمل و هم متولي شرعي موقوفات تکيه آمل که واقع است در محله مشايي غرض اين است که اباً عن جدٍ واقف و متولي مذکورتين بودند و هستند کس بحکم شرع مأذون نيست که در موقوفات مداخله نمايد بر مستأجرين املاک موقوفه و جميع دکاکين شهر مزبور از مراتع و مزارع ييلاق نور خصوص مستاجر قريه آبک سر از لتکوه من محال پايين خيابان که ملک موروثي وقف است بر جناب سرور شهيدان و هر ساله بايد منافع قريه مزبوره بعد از وضع ماليات ديواني آنچه اخذ ميشود از قرار قبض متولي مسطور کارسازي شود که در ايام عاشورا در عزاي حضرت سيد الشهدا روحي له الفداه در تکيه مذکوره اخراجات شود اگر کسي بخواهد تغيير و تبديل در املاک موقوفه نمايد در دنيا و آخرت به لعن خدا و نفرين حضرت رسول صلّي الله گرفتار شود لعن الله علي الغاصين بناءً لهذا بر علماي شرع مطاع و بر امناي دولت ابديت قاهره اين است که تقويت نمايند تا موجب رضوان خدا و رسول و ائمه هدي عليهم السلام شوند.(مهر:) ابوطالب الموسوي.
اين سواد مطابق با سواد اصلي است که در نزد مشهدي... مشايي موجود و در يک صفحه و مشتمل بر يک... بر 13 موقوفات سجل است. تاريخ 6 برج... [مهر: ناخوانا]،[مهر: ناخوانا]،[مهر:] مازندران، عدليه
[حاشيه بالا وسط]: بسمه تعالي السواد طبق اصله الملحوظ متناً و سجلاً و تاريخاً (امضاء،لا يقرء) (مهر:) محمد باقر ابن الحسين(آقاي آيةاللهزاده)
[حاشيه بالا چپ]: بسمه تعالي و له الحمد هذاالسواد مطابق لاصله المعتمد متناً و... و محل السجلات و الخواتيم الشريفه في الاعلام السابقه رضوان الله عليهم و قد... الاحقر العاص سلمان المازندراني موسوي، (مهر:) قال السلمان منا اهل البيت.
[حاشيه بالا چپ]: بسم اله تعالي و له الحمد، بموجب مقابله که حضرات آقايان کرده و چندين... نمودند اين سواد مطابق با اصل خود است....(مهر:) محمد حسن ابن صفرعلي
[حاشيه بالا راست]: بسم الله، السوادالمزبور مطابق لاصله المعتبر متناً و... ختماً فرق نيست بنفس في 9 ربيعالمولود 1342 و اناالفاني محمدباقر اللاريجاني.
[حاشيه بالا راست]:856؛ مورخه 14 برج ميزان تنگوزييل 1302 بطوريکه در اصل تصريح شد مطابق درخواست آقاي آقاسيد محمدباقر تاجر نياکي در دفتر اوقاف بارفروش ثبت و ملاحظه شد. امضا.....،(مهر:) دفتر اوقاف بارفروش
[حاشيه بالا راست]: بسم الله تعالي شأنه، بلي اين احقر ورقه اصل را مشاهده و معاينه نمودم ممهور به امهار علماي اعلام و حجج الاسلام... قدس الله اسرارهم اجمعين بوده بنحويکه در اينسواد مرقوم شده فهذالسواد مطابق لاصله حرر احقرر الحاجالحائري النجفي 18 شهر صفر 1342 (مهر:) ...بالغ امرهالعبد المذنب محمد حسين.
[حاشيه بالا وسط]: معلوم بوده باشد که چون امورات واقف بواسطه اختلاف وارثين واقف پيوسته مختفي بوده و نجابت بنيان آقاعقيل ادق و احفظ بوده است در اين طبقه لهذا بظاهر وقفنامه خودش متولي شرعي است و احتياطاً... ايضاً ايشان را قيم قرار دادم و مأذون نمودم که مواظبت نمايند. موقوفات را در اخذ و قبض منافع وحفظ از خرابي و رسانيدن بجهت موقوفه في 2 ربيعالاولي 1291، (مهر:) ابوطالبالموسوي.
[حاشيه بالا وسط]: آنچه جناب مستطاب سيدالفقهاء والراشدين آقاي بزرگوار دامظلهالعالي در اينفقره مقرر فرمودهاند صحيح و ممضي و مجري و لازم العمل است فليعمل بمقتضاه و لايتخلف عن... حرره الاقل الاحقر 14 شهر جماديالاولي في شهور 1292، (مهر:) الواثق بالله الخفي عبده محمدتقي- جناب مستطاب مجتهدال...حاجي ميرزا محمدتقي ساروي
[حاشيه بالا وسط]: هوالمستعان، عالي جناب آقاعيسي شرعاً متولي است ماداميکه ميان خود و خدا بمقتضاي تکليف عمل ميکند از جانب احقر نيز از امين و مأذون است و قد حرر في ربيعالاخر في سنه 1292، ( مهر:) عبده محمد ابن محمد مهدي(حجةالاسلام).
[حاشيه بالا وسط]: بسم الله تعالي و لهالحمد،...عاليجاه زبدةالاشباه آقاعقيل مشايي زيد توفيه متولي شرعي موقوفات مرقومه است فعليه رعايةالوقف حسبالمرقومه (مهر:) حسين مني و أنا من حسين.
[حاشيه بالا وسط]: عاليجاه مذکور متولي شرعي ميباشد در موقوفات حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در اينورقه مذکور است و انا الاحقر (مهر:) عبده علي اکبر الموسوي.
[حاشيه بالا وسط]: هوالمستعان؛ نظر با دقيتة و احفظية عمدةالاعاظم والاشراف عاليجاه آقاعقيل مشايي در موقوفات مسجد جامع آمل و موثق بودن مشاراليه عندالکل و متعين نمودن حجةالاسلام پيرو جنابالشيخ و هو آقا شيخ زينالعابدين دامظله عاليجاه مذکور متولي موقوفات مذکور ميباشد کسي را نميرسد که بي اذن ايشان مداخله نمايد 1297(مهر:) عبده علي اکبرالموسوي.
[حاشيه بالا وسط]: بسم الله تعالي، بلي آنچه علماي اعلام تحرير فرمودند از توليت عاليشان سعادت ...آقاعقيل و اذن بايشان در استقلال و استرباح و اخذ مداخل موقوفه و صرف آن در مصارف معينه نافذ وممضي است... لااحتياط بقدرالامکان فانه... النجاه والفوز با رضوان حرره الاقل فيالقعدهالحرام 1300، (مهر:) الراجي عبدالرحيم، جناب مستطاب وحيدالعصر آقاي آقاشيخ عبدالرحيم نهاوندي.
[۲۹]
نتيجه
وقف، سبب ماندگاري و حفظ روستا و مراتع بسياري شد که امکان تخريب آن در مازندران ميرفت. بسياري از روستاهاي مازندران و متعلقات آن که اراضي مزروعي، مراتع، احشام و... را شامل ميشود به صورت وقف است. دليل وقف يک روستا به زمان وقف آن برميگردد. طايفهاي بودن برخي از شهرستانهاي ايران به خصوص در مازندران سبب حفظ دهات مذکور و استمرار ده نشيني شده است که هر يک از اين طوايف با وقف کردن مراتع متعلق به خود تا به امروز آن را پايدار داشتند.
منابع
کتاب
1. استانشناسي مازندران، ترزبان و ديگران، شرکت چاپ و نشر کتابهاي درسي، تهران، 1393.
2. ايران و ايرانيان عصر ناصرالدين شاه، سيمونل گرين ويلر بنجامين، ترجمه: محمدحسين کردبچه، تهران، جاويدان، 1363.
3. جغرافياي تاريخي ساري، حسين اسلامي، ساري، جرس، 1373.
4. سفرنامه بارنز، سفر به ايران در عهد فتحعليشاه قاجار، الکساندربارنز، ترجمه: حسن سلطانيفر، مشهد، آستان قدس رضوي، 1366.
5. نگاهي به وقف و آثار اقتصادي و اجتماعي آن، مصطفي سليميفر، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1370.
مقاله
1. اولين وقفنامههاي چاپي، نويسنده: مجيد غلامي جليسه، مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 75، 1390.
2. آستانههاي مازندران، نويسنده: محمدتقي دانشپژوه، مجله معارف، شماره 2، 1345.
3. بازار آمل، نويسنده: معصومه يداللهپور، رساله کارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد بهشتي، بنياد ايرانشناسي، 1388.
4. بررسي فقهي- حقوقي مراتع و جنگلهاي واقع در موقوفات، نويسنده: عبدالرضا اصغري، مجله آموزههاي فقه مدني، شماره 5، 1391.
5. بررسي واژه شناختي و معناشناختي روستا و رستاق در دوره اسلامي تا سده هفتم هجري، نويسندگان: الهام اميني و قنبرعلي رودگر، مجله تاريخ و تمدن اسلامي، شماره 16، 1391.
6. بررسي، بازنويسي و ترجمه سند وقفنامه آقا رستم روزافزون سردار مازني(قرن 10 ه.ق)، نويسنده: مهدي رحماني کفشگري، مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 75، 1390.
7. حمامهاي تاريخي آمل، نويسندگان: شهرام يوسفيفر و معصومه يداللهپور، مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 76، 1390.
8. دو وقفنامه از مازندران، نويسنده: محمدتقي دانشپژوه، مجله معارف اسلامي، شماره 8، 1348.
9. روستا در مفهوم واقعي آن، نويسنده: سيد حسن حسيني ابري، مجله تحقيقات جغرافيايي، شماره 52 و 53، 1378.
10. مدخل بابل، نويسنده: خسرو خسروي، دانشنامه جهان اسلام، ج 2، 1375.
11. نظري درباره مديريت و مالکيت مراتع، نويسنده: محمدحسين پاپلي يزدي، مجله تحقيقات جغرافيايي، شماره 18، 1369.
12. واژه شناسي تاريخي ده و روستا در ايران، نويسنده: حسن باستاني راد، مجله تاريخ ايران، شماره 59، 1387.
13. وقفنامه ميرزا محمديوسف اشرفي، نويسنده: منوچهر ستوده، مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 18، 1376. مرکز آرشيوي اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان آمل.
پانویس
- ↑ بررسی آخرین تقسیمات کشوری، استان مازندران دارای 19 شهرستان، 52شهر، 46بخش و17 دهستان است.(استان شناسی مازندران، ص380).
- ↑ همان، صص75-76.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ج2، ص39.
- ↑ مجله تاریخ وتمدن اسلامی، شماره 16، ص75.
- ↑ مجله تاریخ ایران، شماره 59، صص76-77.
- ↑ سفرنامه پارنز، ص91.
- ↑ ایران وایرانیان عصر ناصرالدین شاه، ص164.
- ↑ مجله تاریخ ایران، شماره 59، صص77-78.
- ↑ همان، صص76-77.
- ↑ به سبزه زاری که بهایم در آن می چرخد وچراگاهی که آب وعلف در آن بسیار باشد مرتع می گویند.بر دو نوع است: 1-طبیعی: سرزمینی که دارای پوشش گیاهی خودرو باشدو آدمیان سعی در روییدن آن ندارد مرتع طبیعی می گویند 2-مصنوعی: مرتعی که انسان در بالندگی ویا تأسیس آن نقش داشت.(آموزه های فقه مددنی، شماره 5، ص56).
- ↑ مجله آموزه های فقه مدنی، شماره 5، ص74.
- ↑ مجله تحقیقات جغرافیایی، شماره 18، ص19.
- ↑ با مجله آموزه های فقه مدنی، شماره 5، ص72.
- ↑ همان، ص75.
- ↑ مجله تحقیقات جغرافیایی، شماره 18، ص25.
- ↑ نور در گذشته بخشی از شهرستان تاریخی آمل بود.
- ↑ مجله وقف میراث جاویدان، شماره76، صص52-53.
- ↑ وقفنامه ها(رجوع شود به: بازارآمل، معصومه یدالله پور).
- ↑ مجله معارف اسلامی، شماره 8، ص68.
- ↑ وقفنامه ( رجوع شودبه: هویت زنان واقف در ایران، مجله وقف میراث جاویدان، ش84).
- ↑ 471آبادی.
- ↑ جغرافیای تاریخی ساری، صص268-277.
- ↑ وقفنامه آقا رستم روزافزون.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ج2، ص59.
- ↑ وقفنامه قهار قلی خان در بار فروش(رجوع شود به : اولین وقفنامه های چاپی، مجید غلامی جلسه).
- ↑ نگاهی به وقف وآثار اقتصادی واجتماعی آن، ص77.
- ↑ مجله تاریخ ایران، شماره 59، صص76-77.
- ↑ اداره اوقاف وامور خیریه شهرستان آمل، آرشیو 440.
- ↑ همان، آرشیو 143.