قلعه، مدرسه خیر آباد و حسینعلی خان زنگنه

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مهدی سلیمانی آشتیانی

چکيده

معرفي حسينعلي خان زنگنه از صاحب منصبان کرمانشاهي برخاسته از ايل زنگنه و اعمال خير او به ويژه قلعه ـ مدرسة خيرآباد است. نويسنده نخست معرفي اجمالي از ايل زنگنه ارائه مي دهد. سپس تبار حسينعلي خان و پدرش را بيان مي نمايد. آنگاه از موقوفات حسينعلي خان سخن مي گويد.

مناصب حکومتي و نيز رتبة علمي وي از جمله اينکه تفسيري با عنوان بديع البيان لمعاني القرآن دارد، از ديگر بخش هاي مقاله است. پايان مقاله نيز معرفي اجمالي قلعه ـ مدرسة خيرآباد است که در جنوب شرقي بهبهان واقع شده است. اين مدرسه زماني هم پايگاه اخباري ها در جنوب ايران بوده است.

کليدواژه: قلعه ـ مدرسة خيرآباد، حسينعلي خان زنگنه، ايل زنگنه، بديع البيان لمعاني القرآن، اخباريه.

مقدمه

يکم. مردانِ حقيقي علم، در ميدان عمل نيز پيشتاز و استوار بوده اند و دفتر دانش را در کوران زندگي اجتماعي خود با کردار و رفتار خويش تفسير و تقرير کرده اند. اگر بخواهيم زندگاني علما و دانشمندان اسلامي را به منظور ارائة فهرستي از «عالمان واقف» بکاويم، به نام بزرگان زيادي برمي خوريم که از خود موقوفات زيادي اعم از مدرسه, مسجد, کتابخانه و ديگر آثار خير برجاي نهاده اند. حسينعلي خان زنگنه از زمرة اين «عالمان واقف» است.

دوم. بيشتر کساني که در امور اجتماعي و حکومتي دخالت داشته‏ اند و احياناً منشأ خدماتي نيز بوده‏ اند، از فعاليت ‏هاي علمي باز مانده‏ اند و چندان که مي‏خواستند يا در خور استعدادشان بوده است نتوانسته ‏اند وارد مباحث علمي شده، اثرات و آثار سودمند و ماندگار برجاي گذارند. معدودي از اين افرادِ صاحب ‏منصب، با همت و سخت ‏کوشي توانسته ‏اند بين دو مقامِ علم و قدرت جمع کنند و در عين حالي که به خدمات اجتماعي يا حکومتي اشتغال داشته ‏اند، در ساحت علم و دانش هم حضور يابند و آثار و تأليفاتي نيز از خود به يادگار بگذارند.

حسينعلي خان زنگنه از آن افراد است. آگاهي ما از زندگي او و از شخصيت علمي و آثار و تأليفات وي بسيار خرد است، ولي آن چه در اين کوتاه مي‏ آيد جستاري در شناختِ تبار، جايگاه اجتماعي و علمي و همچنين خدمات او از راه وقف خواهد بود.

نگاهي به تاريخچة ايل زنگنه

ايل زنگنه يکي از اقوام ايراني است که از ديرباز در استان کرمانشاهان و غرب ايران ساکن بوده ‏اند. در اينکه زنگنه جزو طوايف کرد هستند يا لُر، بين مورخان و محققان اختلافي به اين شرح است: يکم: معين الدين نطنزي، زنگنه را جزو قلمرو اتابکان لر محسوب کرده است. [۱]

دوم: تذکرة الملوک اين ايل را در مجموعه ‏اي مرکب از ايلات کرد و لر مي ‏شمارد [۲]

سوم: شرف‏خانِ بدليسي اُمراي کردِ ايران را به چهار شعبه تقسيم کرده که زنگنه يکي از آنهاست [۳] برخي از معاصران نيز اين نظر را پسنديده‏اند [۴] در مورد وجه تسمية اين ايل هم آراء گوناگوني وجود دارد. برخي اين اسم را برگرفته از نام مکاني دانسته ‏اند که ايل زنگنه در آنجا مي‏زيسته است [۵] ، و بعضي هم نام زنگنه را نقل از زنگه [۶] به دست دگر زنگه شاوران/ بدو انجمن گشته گند آوران

یا جای دیگر می نویسد:

چو گودرز با زنگه شاوران / چو رهام دگر گین جنگ آوران [۷] ، شخصيتي افسانه‏اي در حماسه‏هاي ملي ايران دانسته‏اند [۸] مردوخ کردستاني، خاستگاه اصلي زنگنه را کردستان عراق و مناطق کرکوک و خانقين در اطراف کفري و ابراهيم خانمي و اراضي سوماک مي‏داند [۹]

در دورة صفويه، افراد ايل زنگنه به منظور ياري پادشاهان صفوي از منطقة اصلي خود کوچ کردند و داخل قلمرو ايران ساکن شدند و مرداني از آنها در حکومت شاه اسماعيل اول (907-930 ق) به مقامات بلندي هم رسيدند [۱۰]

ايل زنگنه در رکاب شاه اسماعيل در جنگ ‏هاي متعدد و به ويژه در چالدران به نبرد پرداخت و بزرگان ايل در زمان شاه طهماسب (930 - 984 ق) و بعد از آن، در ارکان حکومت حضور داشتند [۱۱] [۱۲]

تبار حسينعلي خان

حسينعلي خان زنگنه فرزند شيخعلي خان و نواده عالي بالي بيک زنگنه است. در مورد پدرش سخن خواهيم گفت, اما آنچه دربارة جد او مي دانيم اين است که در زمان شاه عباس اوّل، افراد ايل زنگنه در حکومت و سپاه وي داراي موقعيتي بوده ‏اند که يکي از آنها علي بالي بيک بوده است. او از سوي شاه عباس اول (995 - 1037 ق) نزد الله وردي خان [۱۳] رفت تا دستورِ وي را مبني بر فتح بغداد ابلاغ نمايد [۱۴] او همچنين در درگيري بين شاه عباس و ملوخان اردلان ـ حاکم کردستان ـ واسطة ايجاد صلح بين دو طرف بود و ملوخان تسليم شد و خلعت گرفت [۱۵] علي بالي بيک، مدتي در زمان شاه عباس اول امير خراسان بود [۱۶] و همچنين در 1028 ق از جلوداري به منصب امير آخورباشي ارتقا پيدا کرد. او تا 1047 ق در اين مقام بود و در همين سال مقام وي به پسرش شيخ علي زنگنه منتقل شد [۱۷]

شيخعلي خان زنگنه (پدر حسينعلي ‏خان)

آن گونه که خاتون آبادي در وقايع السنين و الاعوام نوشته، شيخ علي خان در 1020 ق به دنيا آمده است [۱۸] او در 1047 ق به مير آخور باشي [۱۹] حکومت صفوي و در نهم جمادي الاولي 1049 ق ـ پس از فوت برادرش شاهرخ سلطان ـ به امارت ايل زنگنه رسيد [۲۰] حدود سال 1064 به حکمراني کرمانشاه منصوب شد و ظاهراً در سال 1080 ق به مقام صدر اعظمي دربارِ صفوي در حکومت شاه صفي دوم يا شاه سليمان (1077 ـ 1106 ق) نائل آمد [۲۱] او در 1082 ق شايد به خاطر مخالفت با ميگساري شاه سليمان و يا مقاومت در برابر امر شاه به ميگساري, عزل شد و سال بعد دوباره به خدمت بازگشت و سال‏هاي طولاني ـ که از بلندمدت‏ترين دوره‏ هاي وزارت در عهد صفوي است ـ وزير اعظم و اعتماد الدوله [۲۲] بود.

منابع تاريخي و شرح حال, معمولاً او را به تقيدات ديني و پايبندي به دستورات شرع و همچنين عقل و درايت، آرامش، ملايمت و وقار و جديت در رسيدگي به امور رعيت و دوري از تجمل و عيش و نوش ستوده‏اند که اين همه باعث ايجاد اصلاحات اساسي در ساختار اداري، اقتصادي، نظامي و سياسي کشور گرديد. استاد باستاني پاريزي دربارة او نوشته است:

کوشش داشت هميشه شخصيت و استقلال خود را در برابر شاه حفظ کند. او شب ‏ها با لباس مبدّل در محلات گردش مي‏ کرد و از اوضاع مملکت خبردار مي‏ گرديد و به فقرا و ضعفا و طلاب علوم دينيه و ايتام، بذل و بخشش مي‏ کرد. حمامات نيکو و رباطات در شهرها و عرض راه اعتاب مقدسه بنا کرده است. هرگز با وجود اصرار شاه لب به مشروب نمي ‏زد و مي ‏گفت: شاه بر جان من حق دارد، اما بر دين من حق ندارد [۲۳]

اعتماد کامل شاه سليمان، حمايت کامل ايل زنگنه و همچنين پشتيباني مادر شاه و حرم‏خانة دربار از شيخعلي خان، در کنار درايت و ريزبيني او، باعث شد دشمني و خصومت افراد از کار بيفتد و تا پايان عمر، قدرت و اقتدار خود را حفظ کرد. ظاهراً او در 1100 ق درگذشت [۲۴]

موقوفات شيخعلي‏خان زنگنه

عالي بالي بيک (پدر شيخعلي خان) از مالکان بزرگ در کرمانشاهان بود و روستاهاي متعددي در غرب ايران جزء املاک او به شمار مي‏رفت. اينکه اين دارايي ‏ها املاک شخصي او بوده يا به صورت تيول در عصر صفوي به وي واگذار شده بود چندان مشخص نيست [۲۵]

در هر صورت اين اموال گسترده بعدها در زمان فرزندان او منشأ موقوفات عام و خاص زيادي شد. از جمله اقدامات شخص شيخعلي خان زنگنه نيز در دورة صدرات، ايجاد مجموعة ارزشمندي از موقوفات و احداث مدارس علميه و مراکز ديني است.

دو مکتوب از وقف‏نامة شيخعلي ‏خان موجود است. نسخة خطي اين وقف‏نامه در ادارة کل اوقاف و امور خيرية استان کرمانشاه نگهداري مي‏ شود. وقف‏نامه زنگنه، مسجّل به مهر علامه محمدباقر مجلسي (م 1110 ق)، ملّا ميرزاي شرواني (م 1098 ق) و آقا جمال خوانساري (م 1125 ق) است.

مشابه همين متن، در سنگي سرابِ بيستون (در کنار نقش و فرمان گودرز پسر کيو اشکاني) در سينة سنگي کوه حجاري شده است.

در اين وقف‏نامه چهار رقبه را موضوع وقف شمرده است، به اين شرح:

1. شش دانگ مزرعة بِن عَدي (بند عبدي)؛

2. شش دانگ مزرعة چَم بَطان؛

3. شش دانگ قرية قراولي؛

4. شش دانگ قرية فرّاش.

دو ثلث از عوايد اين موقوفه, مخصوص سادات فاطمي اثني‏عشري و يک ثلث باقي‏مانده براي عمران و آبادي عمارتِ کاروان‏سراي واقع در بيستون است که شيخعلي خان زنگنه در مسير زوار عتبات احداث کرده است.

وقف‏نامة ديگري از شيخعلي‏خان که مربوط به استان همدان است و به تأييد علماي وقت رسيده، در ادارة کل اوقاف و امور خيريه استان همدان نگهداري مي‏شود.

برخي از موقوفات شيخعلي خان در همدان عبارت ‏اند از:

1. مدرسه و مسجد شيخعلي خان اعتماد الدوله در تويسرکان؛

2. مدرسه شيخعلي خان زنگنه ـ معروف به مدرسة بزرگ ـ در ابتداي خيابان دکتر شريعتي همدان؛

3. عرصه و اعيان حدود 150 باب مغازه در بازار همدان؛

4. اراضي مزروعي و صنعتي و مسکوني در بهارِ همدان و... [۲۶]

مناصب حکومتي حسينعلي‏خان زنگنه

با قدرت گرفتن ايل زنگنه و مهاجرت آنها به نواحي مرکزي و غرب ايران، کسان بسياري از آنها دايرمدار امور مملکتي شدند و عناوين زنگنه، زنگنة کرکوکي و کرکوکي در ميان رجال دربار صفوي و نادري از يادگاران اين دوران است.

حسينعلي‏ خان يا حسينقلي خان زنگنه يکي از چهره‏ هاي ايل زنگنه است که در مناصب حکومتي و نظامي دربار صفوي و افشاري حضور دارد.

وقتي در 1076 ق ازبکان از مرزهاي ايران وارد شدند و در خراسان به تاخت و تاز پرداختند، شاه عباس دوم (1052 ـ 1077 ق)، شيخعلي خان زنگنه ـ حکمران کرمانشاهان و رئيس وقت ايل زنگنه ـ را مأمور کرد تا نسبت به دفع و سرکوبي متجاوزان اقدام نمايد. او در همين زمان حسينعلي خان را به جاي پدر مأمور قائم مقامي حکومت کرمانشاهان نمود و از آنجا که کار شيخعلي خان در خراسان به طول انجاميد، شاه عباس در فرماني رسماً حسينعلي خان را به حکومت کرمانشاهان منصوب نمود. اين دوره از 1076 تا 1086 ق به مدت ده سال طول کشيد.

وي در 1086 ق ـ که سال انتصاب پدرش به مقام صدرات عظماي دربار صفوي است ـ جهت تنظيم امور و ايجاد آرامش به حکومت کهگيلويه منصوب شد [۲۷]

همچنين در 1142 ق که فرماندهي کل نيروهاي ايران به عهدة نادرقلي افشار بود و اوضاع مرزهاي غرب کشور با توجه به ضعف حاکميت صفوي به وخامت گراييده بود، به حکومت دروفرمان [۲۸]

که کرمانشاه را نيز شامل مي‏شد برگزيده شد تا جهت مقابله با عثماني ‏ها از عشاير کرد غرب کشور استفاده نمايد.

حسينقلي خان با نيروهاي خود و ديگر سپاهيان ايراني تحت امر نادر قلي افشار، در دو فرسنگي شهر کرمانشاه با سپاه عثماني به ـ سرکردگي احمد پاشا ـ درگير شد که منتهي به شکست عثماني ‏ها و عقب‏ نشيني آنها تا خانقين گرديد.

بعد از اين قضايا نادر به کرمانشاه آمد و دستور داد تا حسينعلي خان قلعة قديم کرمانشاه را ويران ساخته و در کنار رودخانة قره سو قلعة جديدي بنا کند [۲۹]

اين قلعة بزرگ و مستحکم با مديريت حسينقلي خان و با همة امکانات بنا شد که تا سال ‏هاي طولاني, بخش زيادي از حوادث تاريخي منطقه در اين قلعه اتفاق افتاده است.

در ساحت دانش

شيخ حسينعلي خان ضمن اين که داراي مناصب حکومتي بود و بيشتر عمر خود را صرف امور مملکتي و نظامي نمود، از علم و دانش نيز بي‏ نصيب نبود.

ميزان بهره علمي او را مي‏توان از اثر تفسيري وي به نام بديع البيان به وضوح يافت. از اين کتاب به دست مي ‏آيد که مؤلف در زمينه ‏هاي مختلف علوم اسلامي غور کرده و در بعضي از آن علوم صاحب رأي و مسلک است. او به جنبه‏ هاي ادبي، تجويدي، روايي، کلامي، فلسفي، عرفاني و حتي بعضي از علوم غريبه و نجوم مي‏ پردازد و در مواردي به کلمات ديگران نقدهاي عالمانه مي‏زند.

در مقدمة تفسيرش ـ بعد از تقاضا از علما در تذکر لغزش‏هاي احتمالي ـ نوشته است:

هر گاه جمعي که تمام اوقاف خود را صرف فني از فنون کمالات مي ‏نمايند سالم از غلط و سهو و نسيان نباشند، معلوم مي ‏شود که سهو و نسيانِ جمع ديگر ـ که متحمّل امورِ متکاثرة متنافية صوري و معنوي و ديني و دنيوي‏ اند ـ تا چه مرتبه خواهد بود!

تعليقه بر شرح ابن ابي الحديد بر خطبة شقشقية حضرت علي (عليه السلام)، اثر ديگر حسينعلي خان به زبان عربي است.

مؤلف در اين رساله، ايرادهاي خود را به ابن ابي الحديد بيان و تقرير مي‏کند. اين کتاب را زين العابدين عاملي در سال 1101 ق تحرير کرده است [۳۰] سه نسخه از اين رساله در کتابخانه ملي نگهداري مي ‏شود [۳۱]

از اين مطالب فهميده مي ‏شود منصب ‏هاي دولتي وي را از اشتغال به مسايل علمي باز نداشته و از هر فرصتي براي طرح مسايل علمي ـ به ويژه مسايل غامض کلامي ـ استفاده کرده و از آراء علماي آن زمان سود مي‏ برده است.

آقا بزرگ تهراني در طبقات أعلام الشيعة مي‏ نويسد:

و لِلمترجَم له تأليفات علي شرح الخطبة الشقشقية لابن أبي الحديد، ردّ فيها علي الشارح في اعتذاره لعمر بن الخطاب. و قد دوّن هذه التعليقات زين الدين العاملي في سنة 1101، و توجد ثلاث نسخ من هذه التعليقات في المکتبة الملّية بطهران تحت رقم 2054 في مجلّد واحد، اثنتان منها بخط زين العابدين المدوِّن لها، و ثالثة بخط ميرباقر الهمداني [۳۲]

خانِ زنگنه در جايگاه يک مفسّر

نگاهي به بديع البيان مي‏رساند واقف گرامي ما با مباحث تفسيري آشنايي خوبي داشته است. اين کتاب، تفسيري است به زبان فارسي و مبسوط که به صورت مزجي به تفسير سوره فاتحة الکتاب مي ‏پردازد. داراي مقدمه ‏اي است که مؤلف بعد از بيان مطالبي دربارة اهميت قرآن، به نام خود و نام اثر و روش تفسيري و کتبي که از آنها بهره ‏مند شده اشاره کرده است.

وي درباره نام اثر خود و وجه تسميه آن چنين مي ‏نويسد:

و چون بيان معاني آيات شريفه ـ که مفسرين در تفاسير خود ايراد نموده‏ اند ـ به اسلوبي بديع و پيرايه ‏پذير تحرير گرديده بود، لهذا اين کتاب را بعد از تزيّن به زينت اتمام، مسمّي به «بديع البيان لمعاني القرآن» نمود.

روش تفسيري او ـ آن‏چنان که در مقدمه، به آن تصريح کرده ـ آن است که ابتدا آنچه از کتاب‏ هاي تفسير دربارة مطلب مورد نظر وجود دارد با تصريح به نام مصدر آورده و جمع‏ بندي مي‏ کند؛ سپس در مبحثي جداگانه به بررسي رواياتي که در آن زمينه وارد شده مي ‏پردازد. در انتهاي هر قسمت اگر مطلب جديدي به نظر مؤلف رسيده که در ساير تفاسير به آن برخورد نکرده و يا توضيح و نقدي نسبت به مطالب مطرح شده دارد، با «مترجم گويد» شروع، و با «انتهي» به پايان مي‏ برد.

وي در پايان هر قسمت تحت عنوان «خلاصة المعني»، به صورت مختصر و با توجه به مجموعه اقوال مفسران و روايات مأثوره، ترجمه ‏اي تفسيرگونه از آيات مورد نظر ارايه مي ‏کند.

البته مؤلف در اين اثر، روايات و مطالب زيادي از کتاب ‏هاي ديگر با تصريح به نام مصدر و بدون واسطه نقل مي ‏کند که در مقدمه به آن مصادر اشاره‏ اي ندارد؛ مانند: کافي، تفسير قمي، خصال، علل الشرايع، توحيد صدوق، عيون أخبار الرضا، جامع الأخبار، قصص الأنبياء راوندي و بعض کتب ديگر [۳۳]

توجه به مدارس علميه و دانشمندان

حسينقلي خان در طول حکومت و رياست خود، در درو فرامانِ کرمانشاه، اسلام آباد غرب، ماهيدشت، قزوين و اصفهان موقوفات بسياري را به جا گذاشت که در متن طومارِ وقف‏نامة او که گفته شده چندين متر بوده آمده است [۳۴]

وي همچنين به مسائل مربوط به فرهنگ، تحصيل طلاب و ايجاد امکانات رفاهي و فراهم کردن توقف‏گاه در راه ‏ها براي بيتوتة زائران عتبات و حجاج، همت تمام صرف نمود که وقف‏نامه ‏هاي متعدد او گواه اين امر است.

خانِ زنگنه در دوران حکم‏راني خود توجه زيادي به حوزه‏ هاي علميه و علما داشته و به ساخت مدارس ديني و همچنين وقف منابع درآمدي براي آنها اقدام کرده است.

تکريم حسينعلي خان از سوي عالمان

توجه و اهتمام وي به علم و دانش و احترام او به علما و دانشمندان باعث ارتباط بين ايشان و برخي از رجال علم و دين او بوده است. به عنوان نمونه آقا جمال الدين خوانساري (م 1125 ق) در جواب نامة حسينعلي ‏خان، رسال ه‏اي در مواعظ، اخلاق و برخي مباحث کلامي و اعتقادي مانند جبر و اختيار و قضا و قدر تأليف کرده است [۳۵] ، البته مقام و موقعيت علمي آقا جمال خونساري در ميان عالمان شيعه و همچنين سيطرة علمي آن بزرگوار در جامعة علمي اصفهان در عصر صفوي بر اهل فضل پوشيده نيست [۳۶] همچنين محمد هادي بن محمد صالح مازندراني (م ح 1120 ق) کتاب أنوار البلاغه و شرح الشافيه خود را به اسم حسينعلي خان تأليف کرد [۳۷]

محمد هادي مازندراني معروف به «هادي مترجم» از فقها و ادباي روزگار خود بود که آثار زيادي از خود برجاي گذاشت و از آن جمله آن هاست: شرح قواعد الأحکام, الحدود و الديات, شرح علي فروع الکافي, حاشية أنوار التنزيل و ... [۳۸] علاء الدين ملک علي، از ديگر فضلاي هم‏روزگارِ حسينعلي خان است که شرح الفصول خود را به درخواست وي نوشته است [۳۹]

قلعه- مدرسة خيرآباد يادگار حسينعلي خان زنگنه

در جنوب شرق بهبهان در 25 کيلومتري مسير راه بهبهان به گچساران و در کنار رودخانة خير آباد, روستايي به همين نام قرار دارد. در نزديکي اين روستا، بناي تاريخي «قلعه ـ مدرسه» خودنمايي مي‏کند. اين بناي کهن از آثار حسينعلي خان زنگنه است. اين مدرسه در 1089 ق (با ماده تاريخ «منزل علم و دانش و ادب است») تأسيس شده است [۴۰]

حسينعلي خان روستاي خيرآباد را نيز وقفِ اين مدرسه کرده است [۴۱]

در کتاب فارسنامة ناصري تاليف حاج ميرزا حسن حسيني ضيايي آمده است:

ايلات بهبهان و کهگيلويه در زمان شاه سليمان صفوي (1086 ق) به حسينعلي ‏خان زنگنه فرزند شيخعلي خان زنگنه کرمانشاهي متوفي به سال (1101 ق) وزير دانشمند سلاطين صفوي عنايت شد. در سال (1089 هـ . ق) حسنعلي خان زنگنه با آن که مردي صحر گرد و ايلاتي بود، از علوم رسمية زمان خصوصاً علم فقه آشنايي کامل داشت، براي ترويج علم و کمال در کنار رودخانه خيرآباد بهبهان مدرسه‏اي در کمال وسعت يعني 9943 متر مربع بنا کرد که به طور کامل از آجر پخته و گچ ساخته شده و داراي طاق‏هاي کوتاه و بلند، مسجد، حجره براي معلمان، آشپزخانه و حياط داخلي بود [۴۲] در قسمتي ديگر از اين کتاب نوشته شده:

براي تأمين هزينة نگهداري مدرسه، درآمد قرية خيرآباد را وقف آن نمود. همچنين براي تأمين نيازهاي ضروري روزمرة طلاب و دانشجويان اين مدرسة ديني، در کنار آن به ضرورت بازارچه ‏اي مشتمل بر چندين دکان جهت عرضة کالا و حمامي در خور دانشجويان بنا نمود [۴۳]

عمارت مدرسه با پلان چهار ايوان با مصالح آجري ساخته شده است و داراي آرايه‏ هاي معماري خاص کاروان‏سراها مانند حجره، بار انداز، ايوان، حياط مرکزي و... است. با توجه به اهميت بنا و دارا بودن ويژگي خاص معماري، سازمان «ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» استان خوزستان از ابتداي سال 1383 اقدام به مرمت نموده است. اهم عمليات مرمت عبارت است از:

پي ‏يابي و آواربرداري قسمت‏ هاي فرو ريختة بنا، مرمت طاق‏هاي فرسوده، دوخت و دوز ترک‏ ها، عايق و شيب ‏بندي بام، کف ‏سازي آجري حجره‏ هاي داخلي و حياط، محوطه ‏سازي اطراف و نورپردازي بنا.

با اين اقدامات، قلعه ـ مدرسة خيرآباد، پس از صدها سال از تولد خود دوباره نفسي تازه کرده و با شمارة 3480 در فهرست آثار ملي کشور ثبت شده است. ذکر اين نکته نيز لازم است که برخي تأسيس يا ساخت «قلعه ـ مدرسة خير آبادِ بهبهان» را مربوط به قبل از صفويه نسبت داده‏اند که البته ممکن است اين احتمال، اشتباه باشد و يا اينکه در صورت صحت، شايد بتوان گفت بناي اوليه مربوط به قبل بوده است که توسط حسينعلي خان تجديد و نوسازي شده و توسعه يافته است.

قلعه- مدرسه و جريان اخباري‏گري

اخباري‏گري از مهمترين و تأثيرگذارترين جريانات فکري در قرون يازدهم و دوازدهم هجري است. اين قصه سبب اختلافات و مباحث زيادي در تاريخ فقه و حديث شيعه شده است. عدة زيادي از علما به ويژه اخباري‏ها فرق‏هايي را بين يک عالم اخباري و دانشمندان مقابل ايشان ـ يعني عالم اصولي ـ مطرح کرده ‏اند [۴۴]

از مهم‏ترين مراکز تفکر اخباري‏گري در ميان جوامع شيعي منطقة بحرين بوده است. در پي حوادث تلخ و خون‏باري که در اواخر سدة يازدهم هجري قمري در اين منطقه اتفاق افتاد و منجر به تسلط و تاخت و تاز خوارج شد، تعدادي از علماي اخباري مقيم بحرين به ايران و سپس بهبهان هجرت کردند.

اين محدثان و دانشمندان در بهبهان، موجب ترويج تفکر و سليقة اخبارگرايي در منطقه و سپس جنوب ايران و حتي نقاط مرکزي کشور شدند.

از مراکز و مدارس مشهور اخباري‏ها در بهبهان «قلعه ـ مدرسه» بوده است.

اين مدرسه در سال‏هاي بعد مورد توجه زيادي واقع شد و در جريان‏هاي اخباري‏گري اوايل قرن دوازدهم، در منطقه بهبهان و اطراف آن نامي بلند پيدا کرد.

شيخ عبدالله سماهيجي بحراني (م 1135 ق) ـ اخباري متعصب و مشهور ـ و شاگرد او سيد عبدالله غريفي بلادي بحراني (م 1165 ق) از معروف‏ترين اخباري‏هايي هستند که در اين مدرسه فعاليت داشته و به نشر و دفاع از ديدگاه ‏هاي اخباري‏گري پرداختند. مي‏توان حدس زد نفوذ و گسترش اخباري‏گري در بهبهان و مناطقي از خوزستان به جهت فعاليت اين حوزه بوده است [۴۵]

عالم ديگري که گزارش سکونت و تدريس وي در مدرسة خيرآباد در دست است، آقا محمدرضا فرزند مولي محمد صالح طبرسي مازندراني مي ‏باشد.

در ذيل اجازة سيد عبدالله بن نور الدين بن نعمت الله جزايري (م 1173 ق) آمده است: «کان فاضلاً متکلماً رفيع المنزلة مدرِّساً في مدرسة خير آباد، من أعمال بهبهان. قدِم إلينا وهو متوجه إلي العراق للزيادة، ثم اجتمعتُ به في بهبهان، وحضرتُ درسه بشرح اللمعة» [۴۶]

در سال هاي بعد, حضور آقا وحيد بهبهاني (م 1206 ق) در بهبهان و مبارزة جانانه آن مرد بزرگ با اين جريان و خط فکر، موجب کم‏رنگ شدن آن شد [۴۷]

اين مدرسه امروز به عنوان يک اثر تاريخي و کهن مورد استفاده و بازديد علاقه مندانِ ميراث فرهنگي ايران عزيز است.

منابع و مآخذ

1- آغا بزرگ تهراني، محمدمحسن، الذريعة إلي تصانيف الشيعة، بيروت: دار الأضواء، 1403 ق.

2- ـــــــــــــــ طبقات أعلام الشيعة، قم: اسماعيليان، بي‏تا.

3- آل سيد غفور، سيد محسن، جايگاه عالم سياسي در دو مکتب اخباري و اصولي، قم: بوستان کتاب، 1386 ش.

4- ابن خواجگي اصفهاني، محمدمعصوم، خلاصة السير، تهران: علمي، 1380.

5- امام شوشتري، محمدعلي، تاريخ جغرافيايي خوزستان، تهران: امير کبير، 1331.

6- امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، بيروت: دارالتعارف، 1403 ق.

7- باستاني پاريزي، محمدابراهيم، سياست و اقتصاد عصر صفوي، تهران: صفي عليشاه، 1378.

8- بدليسي، شرف الدين، شرفنامه، پطرزبورغ: دار الطباع، 1276ق.

9- توحيدي، کليم الله، حرکت تاريخي کرد به خراسان، مشهد: مؤلف، 1359.

10- جزايري، عبدالله بن نورالدين، الإجازة الکبيرة، قم: کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، 1367.

11- حسيني استرآبادي، حسن، از شيخ صفي تا شاه صفي، به اهتمام: احسان اشراقي، تهران: علمي، 1366.

12- خاتون آبادي، سيدعبدالحسين، وقايع السنين و الأعوام، به تصحيح: محمدباقر بهبودي، تهران: کتاب-فروشي اسلاميه، 1352.

13- خراساني، محمدهاشم، منتخب التواريخ، تهران: اتحاديه کتاب فروشان، 1349 ق.

14- دبير سياقي، محمد باقر (به کوشش)، تذکرة الملوک، تهران: زوار، 1332.

15- دواني، علي، مفاخر اسلام، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1377.

16- دهخدا، علي اکبر و ديگران، لغت‏نامه، تهران: بنياد لغت‏نامه، 1372.

17- سازمان جغرافياي کشور، فرهنگ جغرافيايي ايران، تهران: انتشارات سازمان جغرافياي کشور، 1355.

18- سلطاني، محمدعلي، ايلات و طوايف کرمانشاهان، تهران: مؤلف، 1372.

19- عالم زاده، هادي، «آخور سالار»، دائرة المعارف بزرگ اسلامي. تهران: بنياد دائرة المعارف، 1375ش.

20- فسائي، حسن، فارسنامة ناصري، به تصحيح: منصور رستگار فسائي، تهران: امير کبير، 1367.

21- قاسمي، نعمت الله، «موقوفات شيخعلي خان زنگنه»، وقف ميراث جاودان، ش 55، پاييز 1385.

22- کريمي، عليرضا، «پژوهشي درباره شيخ علي خان زنگنه»، حکومت اسلامي، ش اول، بهار 1376

23- کشاورز، اردشير، رجال و مشاهير کرمانشاهان, کرمانشاه: طاق بستان، 1381.

24- مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، بيروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق.

25- مردوخ کردستاني، محمد، تاريخ کرد و کردستان، سنندج: غريقي، 1351.

26- مشيري بردسيري، تذکرة صفوية کرمان، به تصحيح: محمد ابراهيم باستاني پاريزي، تهران: نشر علم، 1369.

27- منجم، ملا جلال، تاريخ عباسي يا روزنامة ملا جلال، به کوشش: سيف الله وحيدنيا، تهران: وحيد، 1366.

28- منزوي، علينقي و حبيب الله عظيمي، فهرست نسخه‏هاي خطي کتابخانة ملي ايران، تهران: کتابخانة ملي، 1372.

29- منزوي، علينقي، فهرست منزوي (نسخه‏هاي خطي فارسي)، تهران: مؤسسه فرهنگي منطقه‏اي، 1348.

30- موسوي اصفهاني، سيد محمدباقر، روضات الجنات، تهران: مطبعة الحيدرية، 1390 ق.

31- نوايي، عبدالحسين و عباسقلي غفاري فرد، تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران در دوران صفوي، تهران: سمت، 1381.

32- نوري، نوري، الفيض القدسي، تحقيق: جعفر نبوي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1374.

33- هينتس، والتر، شاه اسماعيل دوم, ترجمة کيکاووس جهانداري، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1371.
  1. منتخب التواریخ (به نقل از : ایلات وطوایف کرمانشاهان، ج2، ص649) .
  2. تذکرة الملوک، ص25 .
  3. شرفنامه، ص14 .
  4. حرکت تاریخی کرد به خراسان/ ج2، ص101 .
  5. منتخب التواریخ (به نقل از: ایلات وطوایف کرمانشاهان، ج2، ص649) .
  6. او پسر شاوران، از پهلوانان افسانه ای ایران است. در داستان سیاوش، هنگامی که رستم از جنگ با تورانیان به ایران بازگشت، زنگه به همراه بهرام از مشاوران ودوستان رستم است
  7. ر.ک: لغتنامه دهخدا .
  8. ایلات وطوایف کرمانشاهان، ج2، ص248 .
  9. تاریخ کرد/ج2، ص94.
  10. ر.ک: شرفخانه/ ص43؛ حرکت تاریخی کرد به خراسان/ ج2، ص103؛ ایلات وطوایف کرمانشاهان/ ج2، ص641 .
  11. حرکت تاریخی کرد به خراسان/ ج2، ص6 ؛ شاه اسماعیل دوم، ص137 .
  12. بیشتر مطالب ما درباره ایل زنگنه برگرفته از مقاله آقای علی رضا کریمی با عنوان « پژوهش درباره شیخ علی خان زنگنه» است که در مجلة حکومت اسلامی، ش اول، بهار 1376 منتشر شده است. قابل ذکر است که آقای کریمی پایان نامة کارشناسی ارشد خود در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس را به راهنمایی مرحوم استاد عبدالحسین نوایی به همین موضوع اختصاص داده اند .
  13. او سردار فرماندار نامی عصر شاه عباس یکم وغلام گرجی بود که به اسلام گروید. در دستگاه صفوی رشد کرد وبه سرداری وبعدها حکومت فارس رسید. سی وسه پل اثفهان، گنبد الله وردی خان در آستان اقدس رضوی ومدرسة خان شیراز از یادگارهای اوست در 1022ق درگذشت.ر.ک: تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی ایران در دوران صفوی .
  14. تاریخ عباسی یا روزنامه ملا جلال، ص245 .
  15. ایلات وطوایف کرمانشاهان/ ج2، ص653.
  16. حرکت تاریخی کرد به خراسان/ ج2، ص6 .
  17. از شیخ صفی تا شاه صفی/ ص257 .
  18. وقایه السنین والأعوام، ص530 .
  19. در تشکیلات حکومتی ایران از قبل از اسلام وبعد از آن، به معنای رئیس پرستار آن ستور وبه ویژه اسب و متصدی خدمات مربوط به اصطبل های حکومتی بوده ودر عصر صفوی یکی از چهار منصب درجة اول دولتی بوده است.ر.ک:«أخور سالار» هادی عالم زاده، دایرة المعارف بزرگ اسلامی .
  20. خلاصة السیر، خواجگی اصفهانی، ص286؛ از شیخ صفی تا شاه صفی، ص259 .
  21. وقایع السنین والأعوام، ص531/ تذکرة صفویه کرمان، ص355.البته در سال انتصاب او به وزارت اختلاف است.ر.ک:« پژوهشی دربارة شیخ علی خان زنگنه»، ص152-153 .
  22. وزیر اعظم عالی ترین مقام دولتی در حکومت شاه عباس صفوی به بعد بود. ر.ک:: «اعتماد الدوله» دایرة المعارف بزرگ اسلامی .
  23. سیاست واقتصاد عصر صفوی، ص347.
  24. تذکرة صفویه کرمان، ص562.
  25. «پژوهشی درباره شیخ علی خان زنگنه»، ص149-150 .
  26. ر.ک:«اقدامات عمرانی وموقوفات شیخ علی خان زنگنه اعتماد الدوله»، ضمنن کتاب رجال ومشاهیر کرمانشاهان؛ «موقوفات شیخعلی خان زنگنه»، نعمت الله قاسمی، وقف میراث جاودان، ش55، پاییز 1385 .
  27. بقایای این قلعه اکنون کنار شهرک الهیه کرمانشاه موجود است.
  28. این کلمه مخفف«درود» و «فرامان» است؛ چون فرامان وقرای تابعه آن بین دو رودخانه «قره سو» و «گاما سیاب» در کرمانشاه واقع بوده ودر محلی به هم می پیوندند که به آن محل درو فرامان می گویند. این منطقه امروزه از دهستان های بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است.ر.ک: فرهنگ جغرافیایی ایران، ج5؛ لغت نامه دهخدا .
  29. بقایای این قلعه اکنون کنار شهرک الهیه کرمانشاه موجود است .
  30. طبقات أعلام الشیعة، ج6، ص211 .
  31. فهرست کتابخانة ملی ایران، ج11، ص158، ش2044، رساله های ششم تا هشتم مجموعه .
  32. طبقات أعلام الشیعة، ج6، ص211.
  33. فهرست منزوی، ج1، ص8 .
  34. رجال ومشاهیر کرمانشاهان، ص218- 222 .
  35. الذریعة، ج5، ص193؛ أعیان الشیعة، ج6، ص117 .
  36. برای شرح حال او ر.ک: أعیان الشیعة/ ج4/ ص206؛ أمل الأمل/ ج2/ ص57/ ش147؛ روحنات الجنات/ ج2، ص214/ ش177.
  37. الذریعة، ج2، ص420وج13، ص314؛ أعیان الشیعة، ج10، ص82 .
  38. برای شرح حال او ر.ک:روضات الجنات، ج2، ص88، ش142؛ أعیان الشیعه، ج10، ص82، ریحانة الأدب، ج5، ص148؛ طبقات أعلام الشیعه، ج6، ص805 .
  39. الذریعة، ج13، ص385 .
  40. از این بنا که غیر از مدرسه دارای حمام وبازار ومسجد هم بوده ودر ابتدا 9943متر مربع وسعت داشته است، اکنون تنها مدرسة آن باقی مانده است .
  41. تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص187.
  42. فارسنامة ناصری، ج1، ص489 .
  43. همان، ص490 .
  44. ر.ک:«اخباریان»، احسان قیصری، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ روضات الجنات، ج4، ص250، ش390 .
  45. ر.ک: وحید بهبهانی، دوانی، ص66-67؛ جایگاه عالم سیاسی در دو مکتب اخباری واصولی، ص66.
  46. بحار الأنوار، ج102، ص126، موسوعة طبقات الفقهاء، ج12، ص489، رقم 143، الفیض القدس، ص235؛ الإجازة الکبیرة، ص183، رقم59؛ إعیان الشیعه، ج9، ص283؛ طبقات أعلام الشیعه، ج9، ص286 .
  47. «اخباریان»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی؛ «وحید بهبهانی»، علی دوانی، ضمن مفاخر اسلام، ج9، ص149 .