مبادله فعالیت های خیرخواهانه با نتایج قابل اندازه گیری

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

زمانی که رئیس جمهور اوباما، ماده ی قانونی خدمت به آمریکای ادوارد ام کندی[۱]را که خواستار تعیین اهداف عملکردی قابل اندازه گیری بود، امضاء کرد، من به یاد لحظات ناموفق خودم در اجرای طرح های اجتماعی «بر اساس شواهد» [۲]افتادم.

من به عنوان یک دادستان، مفتخرم که در زمینه ی تصمیم گیری درباره ی سیاست های مؤثر در کاهش جرم و جنایت، تحقیقات تجربی را به کار بسته ام و این امر سبب شد تا برای سخنرانی در حضور گروهی از محققین در تالار بنیاد ملی علوم دعوت شوم. از اینکه تا این حد بر نتایج به دست آمده از مطالعات بلند مدت بر روی بزهکاری نوجوانان و تأثیر آن بر شکل گیری سیاست ها تکیه کرده بودم، به خود می بالیدم. متأسفانه اولین «سؤال از سوی کارشناسی معروف به نام ماروین ولفگنگ[۳]مطرح شد. وی مسئولیت حفظ و تحلیل داده هایی را عهده دار بود که من به آنها ارجاع داده بودم. هنوز جمله ی وی در خاطرم هست که گفت: «اگر می دانستم شخصی مثل شما از این داده ها چنین استفاده ای خواهد کرد هرگز چنین کاری را انجام نمی دادم.»

مورد دیگری که چند سال بعد با آن برخورد داشتم مربوط به زمانی است که اليزبيث شور[۴]به ایندیانا پولیس آمده بود تا درباره ی کتاب مهم خودش، «در دسترس ماه» [۵]، صحبت کند. من درباره ی فعالیت هایم در زمینه ی ساماندهی طرح های اجتماعی مبتنی بر عملکرد با او صحبت کردم. سؤال بی پاسخ وی تا به امروز فعالیت های من را تحت تأثیر قرار داده است. او از من پرسید آیا فکر می کنم مشارکت نوجوانان در گروه سرود کلیسایی در درون شهر می تواند در بازیابی محله های هدف مفید باشد و اگر جوابم مثبت است، چه طور می تواند میزان موفقیت این مشارکت را اندازه گیری کند.

در سال ۲۰۰۸ عدم اتفاق نظر با دفتر مدیریت و بودجه[۶]بر سر نحوه ی سنجش کار شرکت خدمات ملی و اجتماعی برای طرح «بیاموز و خدمت کن» [۷]، هر دو تجربه ی پیشین را به ذهن متبادر می ساخت. این طرح، کار خدماتی و کلاس درس را برای دانش آموزان دبیرستانی ترکیب می کرد. دفتر مدیریت و بودجه به شرکت خدمات ملی و اجتماعی اعلام کرد که معیار موفقیت طرح، پایان دوره ی دبیرستان است. این معیار می تواند یکی از مهم ترین معیارهای یک جامعه باشد؛ اما آیا واقعا می توان گفت که طرح «یادبگیر و خدمت کن» باید مسئول چنین خروجی ای باشد، و کیفیت تدریس، خشونت و عوامل دیگر را نادیده گرفت؟

در فصل ۳ نشان داده شد که جوامع و سازمان ها چطور درها را به روی کارآفرینی بگشایند. این فصل به سازمان های سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، کمک می کند محیطی را فراهم آورند که در آن مؤثرترین ابداعات، فرصت رشد و نمو یابند. ایجاد تغییر در یک سیستم ارائه ی خدمات اجتماعی با درک این مسئله آغاز می شود که سازمان باید بخشی از دارایی ها را از موارد بیهوده مانند طرح های ناموفق، اهداف نامرتبط و فعالیت های غیر بهینه دور کند و به سمت اهداف و تأمین کننده هایی سوق دهد که بهتر با نیازهای دریافت کننده های خدمات شما همخوانی دارد. اگر چه باید فرآیندی طراحی شود تا نتایج متوسط را به چالش کشد، در بسیاری از شهرها تعریف اثربخشی و عملکرد، کاری رعب آور است؛ به ویژه زمانی که یک «سیستم» شامل عملگرهای متعددی است که کارهای متفاوتی انجام می دهند.

پانویـــس

  1. Edward M. Kennedy Serve America Act
  2. . Evidence-based
  3. . Marvin Wolfgang
  4. . Lisbeth Schorr
  5. Within Our Reach
  6. . Office of Management and Budget
  7. Learn and Serve بیاموز و خدمت کن، یک برنامه ی دولت ایالات متحده تحت نظارت سازمان خدمات ملی و اجتماعی است. مأموریت آن ارائه فرصت هایی برای دانشجویان سراسر کشور به منظور شرکت در پروژه های یادگیری خدمات، و به دست آوردن تجربه ی ارزشمند در کنار کمک رسانی به جوامع است (مترجم).