موقوفات ماندگار بانوان از اصفهان عصر صفوی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(مدرسه مادر شاه (مدرسه چهار باغ))
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
<div style="text-align:justify;font-family:B Nazanin;font-size:20px">
 +
 
[[محمد حسین ریاحی]]
 
[[محمد حسین ریاحی]]
 
==چکیده==  
 
==چکیده==  
سطر ۴۲۱: سطر ۴۲۳:
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 +
</div>
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 71]]
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 71]]
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۰

محمد حسین ریاحی

چکیده

وقف از عوامل مهم تقویت تعاون، همبستگی، توسعه و ترویج دانش ها، رفع محرومیت ها و رسیدن جامعه به تعادل به حساب می آید. تأکید فرهنگ اسلامی بر این موضوع، در تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از صدر اسلام تاکنون اثرگذار بوده است.

استقرار دولت صفویه با تبعیت از مذهب شیعه امامیه از سوی صفویان، سلاطین این سلسله را به سمت توسعه فرهنگ وقف و پیشگامی آنان با همراهی علما و رجال دولتی سوق داد. انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت دولت شاه عباس اول (996 ـ 1038 ق) اوج ترویج و رونق وقف و کارسازی آن بود، به طوری که بسیاری از آثار و ابنیه و مؤسسات قابل اعتنای آن عهد بر اثر این موضوع شکل گرفت. بانوان نیز در این تحول ارزشمند تأثیر گذار بوده اند؛ چه زنان دربار اعم از مادران، همسران و دختران پادشاهان و یا زنان امراء و حکام، عالمان و دانشمندان و حتی بانوان دیگر اقشار جامعه، که همگی در این زمینه نقش برجسته ای ایفا کرده اند. برخی از این نهادها و مراکز علمی ـ معنوی هنوز هم باقی مانده و منشأ خیرات و برکات متعددی شده که در این مقاله به آنها اشاره می ‏گردد. کلیدواژه موقوفات بانوان، وقف در دوره صفویه، اصفهان .

مقدمه

یکی از عمده ترین مسائل تقویت کننده و از پشتوانه های مؤثر در تحولات فرهنگی و فکری جهان اسلام مسئله وقف بوده و توسعه تمدن و فرهنگ مسلمانان از شرق اسلامی: شبه قاره هند، آسیای میانه، ایران و عراق و شام گرفته تا غرب اسلامی: مصر و اندلس تا حد زیادی مرهون این موضوع بوده است. البته این مسئله به عوامل مختلفی بستگی داشته است؛ از جمله اهتمام علما و بزرگان، حکام و سلاطین، کارگزاران حکومتی، متمولان و ثروتمندان و حتی شوق و رغبت سایر اصناف و جوامع؛ چرا که آنان در پرتو فرهنگ متعالی و دستورات سازنده قرآن کریم و شریعت اسلامی و سنت نبوی (ص) به نتایج بسیار خوبی دست یافته اند و قطعاً فرهنگ سازی در این موضوع نتیجه بخش بوده است.

اصفهان که در تحولات بعد از اسلام معمولاً به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی به حساب آمده، به ویژه اینکه در عصر دولت های مقتدر آل بویه، سلجوقی و صفوی به جز محوریت حکومتی به عنوان پایگاه فرهنگی هم محسوب می شده است، در مسئله وقف به ویژه موقوفات مراکز علمی و نهادهای آموزشی نقش ارزنده ای را ایفا کرده است؛ بدین جهت سعی بر آن است تا در این مقاله میزان اثرگذاری و تحولاتی که به واسطه اهتمام به وقف و پرداختن به این حرکت متعالی از سوی بانوان خیر عصر صفوی عاید فرهنگ و آموزش به ویژه علوم اسلامی خاصه شیعی در اصفهان آن دوره شد مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که برخی از این مدارس و کانون های علمی و اجتماعی تا عصر حاضر پا برجا و فعال است، در این بین نقش بانوان واقف مورد توجه قرار گرفته است.

وقف در ادوار متعدد تاریخ سرزمین ما با فراز و نشیب های فراوانی مواجه بوده است. سبب هم گاه اوضاع نابسامان اجتماعی و گاه عدم ثبات و امنیت اقتصادی بوده که دولت مردان را برآن می داشت با وقف اموال خود، آن را از گزند حوادث گوناگون در امان بدارند؛ از این رو با توجه به سنت معمول، تعرض به وقفیات بسیار کم اتفاق می افتاد. بیشتر این گونه موقوفات از نوع خاص و عمدتاً وقف بر اولاد واقف بود و غالباً به دلیل ذکر صریح واقف در وقف نامه، املاک موقوفی از عوارض دیوانی یا تبدیل به خالصه و سیورغال مصون نگه داشته می شد.

زمانی هم که جامعه در اوج ثبات سیاسی و اجتماعی به سر می برد، شاهد گسترش امر وقف در جامعه هستیم. در این حالت وقف بیشتر برای کسب اعتبار و بر جای گذاردن نام و نشانی نیک و یا از سر خلوص نیت و صرفاً برای کسب ثواب اخروی صورت می گیرد، تا پس از کوچ از این جهان از ثواب آن بهره مند شوند.

اهمیت وقف و اعتبار اوقاف در موسسات علمی، معنوی عهد صفوی

عصر صفویان از دوره هایی است که وقف در آن گسترش بسیاری یافت؛ به ویژه اینکه خاندان سلطنتی و به تبع آن، دولت مردان و بزرگان دین خود از پیشگامان این راه بودند. در این دوره مساجد، مدارس، بیمارستان ها و کاروان سراهای بسیار ساخته و برای هر کدام از آنها وقفیات قابل توجهی مقرر شد، به گونه ای که بسیاری از افراد املاک و مستغلات خود را برای مراسم عزاداری و احیای شب های متبرک و نیز بر مزارات شریفه و اماکن مقدسه و حتی بر زائران و مسافران عتبات و حرمین شریفین وقف کردند. علاوه بر اینها مسائل دیگری چون روشنایی معابر شهر، دستگیری از فقرا، بیماران، در راه ماندگان و حتی حیوانات علیل از چشم واقفان دور نماند.

در این زمان به دلیل شروع رقابت ارزشمند و معنوی برای وقف اموال و کثرت آن، دولت صفوی بر آن شد تا کسانی را برای رسیدگی به امور وقف برگزیند. این امر در حیطه یا جزو وظایف «صدارت» محسوب می شد. از این تحول بزرگ معنوی مدارس و نهادهای آموزشی به خوبی بهره مند شدند، به طوری که در عصر صفویه با توجه به ایجاد تأسیسات متعدد آموزشی، عبادی، اموال و امکانات بسیاری تحت عنوان وقف، پشتوانه مادی این موسسات منظور گردید.

به گواهی آثار و منابع معتبری چون عالم آرای عباسی، قصص خاقانی و خلد برین این موقوفات در دوران صفویه ارزش مادی بسیار داشته و عواید آن مبالغ شگفت آوری را شامل میشده است. وقف نامه موقوفات سلطنتی را شیخ بهاء الدین عاملی در زمان شاه عباس اول می نوشته و رسیدگی به کار اوقاف را اشخاصی مانند: میر محمد باقر داماد، ملا محسن فیض کاشانی، ملا عبدالله شوشتری، شیخ لطف الله میسی عاملی و میرزا رضی، وزیر شاه عباس عهده دار بوده اند [۱]

وقف در عصر صفویه به ویژه در زمان شاه عباس اول به نحوی بوده است که شاه به اعتماد السلطنه حاتم بیک و میرزا رضی صدر در اصفهان دستور داده بود که چهارده مهر به نام چهارده معصوم تهیه کنند وآن مهرها را به میرزا رضی صدر وزیر خود سپرده بود تا کلیه داد و ستدهای اوقافی با آن مُهرها مهمور شود. آن پادشاه صفوی مخصوصاً اصرار داشت که هیچ یک از املاک و اراضی و خانه ها و سایر مایملک او از وقف خارج نماند. وی گفته است:

جمیع اشیاء سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت برآن توان کرد، حتی این دو انگشتری که در دست دارم وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رأی صواب نمای اشرف ـ که متولی آنهاست ـ اقتضا نماید [۲]

این رونق و شکوفایی هرچند در عصر شاه عباس اول در اوج خود بود، اما پس از او هم استمرار یافت. اگر چه این پادشاه به گفته خود، همه اموال و دارایی هایش را وقف کرد و بدین ترتیب آثار و ابنیه بسیاری در پایتخت صفویان و سایر شهرها و بلاد ایران به وجود آمد که برخی از این بناها و امکانات هنوز نیز پای برجاست و بسیاری از آنها نیز با گذشت زمان و بر اثر مصائب و سوانح از بین رفته است، لیکن در سرتاسر حیات این سلسله، مساجد، مدارس و بسیاری از اماکن عام المنفعه وقف شد که در جای خود بدان خواهم پرداخت. از جمله این نهادهای آموزشی می توان از مدارس کاسه گران، نیم آورد و چهار باغ (امام صادق (علیه السلام)) و به جز آن نام برد که میزان قابل توجهی از املاک و مستغلات وقفی، باعث رونق آنها و فراهم آمدن امکانات، چه برای محصل یا طلبه و یا مدرس و استاد شده است. در وقف نامه های این دوره مکرر به مواردی برخورد می کنیم که وقف کنندگان منتهای دقتشان را به کار بسته اند تا از حیف و میل شدن عواید موقوفات و مصرف نادرست آن جلوگیری کنند؛ به خصوص در اواخر وقف نامه با ذکر برخی آیات و روایات کوشیده اند موجبات تنبه متولیان را فراهم سازند؛ و در بعضی از آنها مکرر توصیه کرده اند که بعد از واقف، تولیت با اصلح اولاد اوست؛ مانند آنچه در کتیبه مدرسه ملا عبدالله در بازار اصفهان موجود است.

در این وقفنامه ها رعایت حال طلاب و کمک های مادی و معنوی به آنها به شرط دارا بودن تقوا و داشتن فعالیت های علمی توصیه شده است. این موضوع حتی در کتیبه مدرسه شفیعیه دردشت نیز آمده است. نیز در پایان هر وقفنامه، فرد متجاوزرا به لعنت خداوند و نفرین رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) تهدید کرده و مخصوصاً تأکید کرده و تذکر داده اند که موقوفات باید به همان مصارفی برسد که وقف کننده نیت آن را داشته و معین کرده است.

در تعدادی از سفرنامه های سیاحان اروپایی که در عصر صفوی به ایران آمده اند، در مورد مدارس آن دوره به خصوص امور مربوط به پشتوانه های مالی و وقفیات آن، مطالبی دیده می شود. کمپفر(kaempfer) که در دوران شاه سلیمان صفوی (1077- 1105 هـ ق) در اصفهان به سر می برد، با اشاره به رقابت بین شاه، دربار و رجال کشور در ساختن تأسیسات عام المنفعه و قرار دادن موقوفات برای آن آورده است:

شناختن درست وضع دربار ایران بدون وقوف به تأسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها می شود؛ یعنی: مساجد، گرمابه ها، قنوات، راه های عبور و مرور، پل ها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکان پذیر نیست. بدین ترتیب شاه با پیروی از نیاکان خود می خواهد پس از خود نام نیکی به یادگار بگذارد و بزرگان و اعیان نیز در گرفتن سرمشق از پادشاهان، به چشم و هم چشمی با یکدیگر برمی خیزند و وسایل مادی لازم را برای تأسیس و نگاهداری انواع ساختمان ها و به یژه موقوفه های دینی در اختیار می گذارند؛ به این دلیل اغلب شهرهای ایران مملو است از مدارس دینی و موقوفات آنها. تنها در اصفهان که پایتخت است و شهری باشکوه و بزرگ به شمار می رود، در حدود یکصد موقوفه قابل ملاحظه وجود دارد؛ و این به جز موقوفات جزئی و متفرقه است [۳]

ژان باتیست تاورنیه (Tavernier) نیز که در همین زمان از اصفهان دیدن کرده است، تأمین بخش عمده مایحتاج مدارس و طلاب آن را بسته به میزان وقفیات آن نهادهای آموزشی دانسته و در این مورد به تأمین معیشت و برخی لوازم حجره های مدارس از قبیل فرش و رختخواب از این طریق اشاره کرده است [۴]

ژان شاردن ( chardin) هم که در آن دوران شاه عباس دوم ( 1052- 1077 هـ ق) به اصفهان آمده است، در باب ساختن مدارس و قرار دادن املاک و اموالی به عنوان وقف جهت مدارس، نوشته است:

هر مدرسه ای که بنا می شود، مواردی از املاک و مستغلات را وقف آن می نمایند و خودِ بانیان مدارس معمولاً حافظان و متصدیان عایدات موقوفات آن هم به شمار می روند که معمولاً ایرانیان به آنها «متولی» می گویند [۵]

وی متولی وقف را دارای اختیاراتی از جمله تعیین مدیر، اساتید و همچنین یکی از متصدیان عمده پذیرش طالبان علم در مدرسه دانسته است. در اواخر دوران صفویه و عصر حکومت شاه سلطان حسین (1105- 1135 هـ ق)، کلیه اراضی و املاکی که شرعاً ممکن بود وقف شود جزو موقوفات قرار گرفته بود؛ و این باعث شد که جهت پشتوانه مالی برای مدارس و مساجد اصفهان، حتی در شهرهای دیگر، مانند کاشان و یزد و... زمین و یا سایر مستغلات را خریداری کنند وآنها را جزو موقوفات آن اماکن قرار دهند که تاکنون نیز در آن حدود موقوفاتی به نام مساجد و مدارس صفویه موجود است [۶] ، لیکن تهاجم افغان و سیطره آنان بر مرکز دولت صفوی وضع را دگرگون ساخت.

مفتی گروه مهاجم، یعنی ملا زعفران و سایر علمای افغان، مردم اصفهان را رافضی و مشرک خواندند و این شهر را مفتوح العنون قلمداد کردند [۷]

جماعت یاغی افغان تا هر کجا می توانستند و فرصت داشتند، املاک و اراضی وقف را جزو خالصه و تحت تصرف خود در آوردند و طومارها و وقف نامه ها را از بین بردند. بسیاری از آن املاک را نیز به اراضی موات تبدیل کرده، قنات ها را پر کردند و سایر آثار دیگر مانند دکان ها، کاروانسراها و سایر مستغلات را خراب کردند. در حقیقت آنچه در عصر صفوی به خصوص از زمان شاه عباس اول تا آن زمان به عنوان موقوفات و تشکیلات اوقاف بر اساس نظم وتدبیر حاصل شده بود، یک باره با هجوم افغان (1135 هـ ق) و محاصره شهر و ویران گری های این گروه مهاجم از هم گسیخته شد؛ به طوری که نوشته اند:

در این زمان رقبات دفتری صفویه که تشخیص قُری را از دولتی و موقوفه ملی به درستی ربط می داد و در عمارت چهل ستون ثبت و ضبط بوده است، به وسیله افغان ها به رودخانه زاینده رود افکنده شد و بدین صورت، اسناد و آثار بسیاری که مربوط به اوقاف عصر صفوی بود از این طریق نابود شده است [۸]

با آمدن نادرشاه افشار( 1148- 1160 هـ ق) و غلبه او بر افاغنه در سال 1145هـ ق، این طایفه از اصفهان و سایر بلاد ایران متواری و اخراج گردیدند، لیکن نادر با همه رشادت هایی که در ابتدای کار خود نشان داد، در اواخر دچار جنون شد. در این زمان برای موقوفات اصفهان بلیه ای تازه پیش آمد که آن هم بعد از حمله افغان لطمه دیگری بود که وضع املاک موقوفه مربوط به عصر صفویه را دگرگون ساخت، به طوری که استملاک موقوفات در اواخر دوره نادر بسیار معمول شده بود [۹]

این آشفتگی ها در وضع موقوفات عصر صفویه بعدها نیز در مصایب و بلاهایی که دامن گیر اصفهان شد ادامه یافت؛ به خصوص قحطی معروف سال 1288ق که شهر یک مرتبه از سکنه خالی گردید، هیچ سر و سامانی در امور اوقاف وجود نداشت. شواهد نشان می دهد که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجاریه (1193- 1344 هـ ق) بسیاری از آثار تاریخی ارزشمند مربوط به صفویه در اصفهان نابود شده است. از این میان می توان از عمارت آیینه خانه، هفت دست، نمکدان، کشکول وکاخ های باغ سعادت آباد نام برد [۱۰]

این ویرانگری آثار عهد صفوی و تصرف اراضی موقوفه به خصوص در دوران حاکمیت ظل السلطان (1291- 1325 هـ ق) آن طور بود که وقتی سید جمال الدین اسد آبادی (1254- 1314 هـ ق) به این شهر وارد شد و به او خبر رسید که ساختمان های تاریخی صفویه را خراب می کنند، از این موضوع بسیار متأثر شد و عاملان این کار را مؤاخذه کرد [۱۱] در اواخر همین دوره (قاجاریه) بالغ بر بیست مدرسه از مدارس عهد صفویه در اصفهان خراب شد که تنها چهارده مدرسه آن در محلات خواجو و عباس آباد واقع شده بود [۱۲]

زنان واقف و ایجاد یا توسعه نهادهای آموزشی و بناهای عام المنفعه

مشارکت محسوس و قابل اعتنای بانوان در اصفهان عصر صفوی از طبقات و اصناف مختلف، به ویژه برخی از زنان خاندان سلطنتی و یا دیگر بزرگان و حتی عوام قابل اعتنا بوده است که در اینجا به تعدادی از این مدارس و یا مراکز علمی و معنوی که تا به حال پا برجای مانده است اشاره می شود:

  • مدرسه دلارام خانم (جده کوچک)
  • مدرسه حوری نام خانم (جده بزرگ)
  • مدرسه زینب بیگم اردستانی (نیم آورد)
  • مدرسه عزت نسا خانم (میرزا حسین)
  • مدرسه مادر شاه (مدرسه چهار باغ)
  • نمونه هایی دیگر از وقفیات بانوان

مدرسه دلارام خانم (جده کوچک)

دلارام خانم مادر بزرگ شاه عباس دوم (1052- 1077 هـ ق) بود. یکی از اقدامات او بنای یکی از مدارس آن دوره است که هنوز هم جزء نهادهای آموزشی مهم و موثر به حساب می آید و به خصوص این که در تعلیم فقه شیعه اشتهار دارد. هر چند دلارام خانم جده بزرگ تر شاه سابق الذکر است، اما چون مدرسه ای که بانی آن بوده کوچک تر از مدرسه ای است که به همین عنوان، یعنی جده و در نزدیکی این مدرسه قرار دارد و آن هم در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است، لذا مدرسه منسوب به او را جدّه کوچک می نامند [۱۳]

بانو دلارام به عنوان پشتوانه برای این نهاد آموزشی وقفیاتی نیز مقرر کرده که برخی از دکاکین و مغازه های قسمتی از بازار بزرگ اصفهان از آن جمله اند [۱۴]

مدرسه جدّه کوچک که این بانو مؤسس آن بوده در قسمتی از بازار اصفهان موسوم به قهوه کاشی ها قرار دارد. سنگ مرمری به خط ثلث سفید به دیوار یکی از غرفه های حیاط دوم این مدرسه نصب شده است که حاوی تاریخ اتمام این نهاد آموزشی به سال 1057 هـ ق است. این مدرسه مشتمل بر دو طبقه و دارای سی و پنج حجره است که شانزده حجره آن در طبقه همکف و نوزده حجره آن در طبقه فوقانی قرار دارد. در حاشیه کتیبه سردر مدرسه و پشت بغل های اطراف عمارت دوطبقه آن تزئینات کاشی کاری وجود دارد که به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی رنگ به قلم محمدرضا امامی و به سال 1056 هـ ق نوشته شده است. در کتیبه سردر مدرسه به غیر از تجلیل از شاه عباس دوم و ذکر نام بانی آن، یعنی دلارام خانم، به مسئله وقف این مدرسه جهت طلاب شیعه اثنی عشری نیز اشاره شده است.

این مدرسه هم اکنون نیز طلبه نشین و تحت پوشش مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان است. از جمله مدرّسان گذشته این مدرسه آیت الله شهید سید حسن مدرس بوده است [۱۵] سنگ نوشته وقف نامه به طول 95 و عرض 70 سانتی متر است و همان طور که ذکر شد مربوط به ذی حجّه سال 1057 ق است.

دو مواد از این وقف نامه به شماره ثبتی 106 در بایگانی اداره کل اوقاف اصفهان موجود است که یکی بر روی کاغذ سفید مایل به زرد و دیگری بر روی کاغذ آبی نوشته شده است [۱۶]

کسانی که به عنوان شاهدان اصلی این وقف نامه ذکر شده اند شاه عباس دوم، خلیفه سلطان و سید ماجد قاضی هستند. خلیفه سلطان، صدرِ شاه عباس دوم بود. نام وی سید علاءالدین حسین و فرزند میرزا رفیع الدین محمد بود. نسبش از جانب پدر به میر بزرگ از سادات مازندران می رسید، شاه عباس اول پدرش را «منصب صدارت و ایشان را به سعادتِ مصاهرت و منصب وزارت سرفراز داشتند». نامبرده در عصر سلطنت شاه صفی به علت دشمنی حاسدان مدتی معزول بود، تا آنکه پس از قتل ساروتقی به دستور شاه عباس دوم مسند وزارت اعظم یافت. وی در سال 1064 هـ ق در ولایت مازندران دیده از جهان فرو بست [۱۷]

از دیگر شاهدان این وقف نامه سید ماجد قاضی است که گویا کسی جز سید ماجد بحرانی فرزند سید محمد نیست. او در ابتدا قاضی القضاه شیراز و بعد از آن نایب الصدر و مدتی بعد قاضی اصفهان بوده است. از تاریخ درگذشت وی اطلاع دقیقی در دست نیست، اما از آنجا که کتابی تحت عنوان التحفه السلیمانیه به نام شاه سلیمان (1078-1105ه.ق) نگاشته است، باید حداقل مدتی از دوران این پادشاه صفوی را درک کرده باشد [۱۸]

مدرسه حوری نام خانم (جده بزرگ)

نهاد آموزشی مذکور در بازار بزرگ شهر اصفهان واقع گردیده است. همان طور که گفته شد، در این بازار دو مدرسه طلبه نشین از زمان شاه عباس دوم وجود دارد که یکی از آنها را مدرسه جدّه بزرگ و دیگری را مدرسه جدّه کوچک می نامند. مدرسه ای را که بزرگ تر است جده کوچک شاه بنا کرده، اما امروز اطلاق کلمه بزرگ و کوچک از طرف عموم مردم بر حسب وسعت بناست. به این ترتیب که مدرسه بزرگ تر را مدرسه جده بزرگ و مدرسه کوچک تر را مدرسه جدّه کوچک می نامند [۱۹]

در عهد صفویان این مدرسه مورد توجه علما و دانشمندان و محل تعلیم و تعلّم و آموزش علوم شیعی به خصوص فقه و اصول بوده است، به طوری که میرزا طاهر نصرآبادی (متوفی 1100 ه.ق) از آقا حسین خوانساری نام برده که در این نهاد آموزشی به درجات عالی علمی رسیده و در مورد او آورده است:

در اوان شباب جهت تحصیل به اصفهان ـ که صدف گوهر فضلاء می باشد ـ آمد، و در اندک زمانی به موجب فطرت عالی و درخشش استعداد، گوی سبقت را از اقران بلکه از فحول علمای سلف ربود؛ و حال در اصفهان تشریف دارند و تدریس و تولیت مدرسه جدّه صاحب قرانی شاه عباس ثانی با ایشان است و عمده فضلا در حاشیه درس آن قبله عرفا حاضر شده و استفاده می نمایند [۲۰]

وقف نامه این مدرسه نیز در بایگانی اداره کل اوقاف اصفهان (با شماره ثبتی 103) نگه داری می شود. وقف نامه مذکور بر روی کاغذی ضخیم نگاشته شده و گویا به هنگامی که دچار پوسیدگی و شکنندگی شده است، پشت آن را کاغذ چسبانده اند، اما به طور کلی وقف نامه آسیب بسیار دیده و تعدادی از سطرهای ابتدای آن کاملاً از میان رفته است. در نگارش آن از رنگ های مشکی، طلایی، آبی و قرمز استفاده شده است. در اطراف متن نیز چند رشته خط به رنگ های آبی، طلایی و نارنجی متن اصلی را از حاشیه های دو طرف جدا کرده است. متن اصلی با مرکب مشکی نوشته شده و اعراب گذاری آن به ترتیب یک خط آبی، خط بعدی قرمز و سپس طلایی است. این ترتیب در سرتاسر متن رعایت شده است. حاشیه متن با خطی درشت تر از متن اصلی و یک خط در میان طلایی و سپس آبی نوشته شده است. اعراب خط طلایی، مشکی و اعراب خط آبی، قرمز است، قسمت هایی که گواهان نوشته و مُهر کرده اند به صورت عمود بر متن اصلی و با مرکب مشکی و خط ریزتر نگاشته شده است [۲۱]

این وقف نامه در سال 1057 ق به دستور «حوری نام خانم» جده شاه عباس ثانی تنظیم شده است. اگر چه در هیچ یک از منابع این دوره ذکری از او نشده است، اما در حاشیه متن وقف نامه تنها یک بار این نام به این صورت ضبط شده است. علاوه بر شاه عباس دوم، افرادی چون خلیفه سلطان، حبیب الله بن الحسن الحسینی (وی همچنین به حبیب الله کرکی معروف بود. پس از آمدن به اصفهان نزد پادشاه تقرب بسیار یافت و به منصب صدر العلمایی رسید. تاریخ وفات او را حدود سال 1060 ه.ق ذکر کرده اند)، احمد بن زین العابدین علوی (وی شاگرد و داماد میر داماد بود)، محمد صادق و نیز محمد باقر الشریف بر این وقف نامه شهادت داده اند. باقر الشریف همان میر داماد و نام کامل او میر محمد باقر بن میر شمس الدین محمد حسینی استرآبادی است. وی از علمای بنام زمان خود بود [۲۲] .

این نهاد آموزشی از جمله مدارس مفید و مؤثر در حوزه علمیه اصفهان بوده و هست. برخی از علمای معاصر مانند آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیت الله شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی در آنجا مجلس وعظ و اخلاق و نیز حضور داشته اند [۲۳]

مدرسه زینب بیگم اردستانی (نیم آورد)

زینب بیگم اردستانی از جمله زنانی است که در اواخر عهد صفوی یعنی زمان سلطنت شاه سلطان حسین اقدام به تأسیس مدرسه دینی کرده است هر چند که به نوشته مرحوم دکتر لطف الله هنرفر، برخی نیز بر این اعتقاد هستند که بنای مدرسه نیم آورد مربوط به اواخر دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی (1077-1105ه.ق) است [۲۴]

این نهاد آموزشی که تاکنون پا برجاست، برکات زیادی خصوصاً برای دانش های شیعی از جمله فقه و اصول داشته است [۲۵] زینب بیگم خود نیز از خاندانی علمی و معنوی و دختر امیرمحمد اردستانی معروف به شیخ الاسلام و همسر امیر محمدمهدی حکیم الملک اردستانی بوده است [۲۶] نام دیگر این نهاد آموزشی نیم آورد یا نیم آور است که در محله ای به همین نام و در یکی از فرعی های بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. شاردن فرانسوی که در عهد شاه سلیمان صفوی در اصفهان به سر می برده، این محله را یکی از پر جمعیت ترین و معروف ترین محلات اصفهان دانسته است [۲۷]

هزینه ساختمان و بنای این مدرسه بزرگ و زیبا را ناشی از بخشش های اورنگ زیب، پادشاه هند، به زینب بیگم و شوهرش حکیم الملک اردستانی می دانند [۲۸]

همان طور که ذکر شد، تاریخ دقیق بنا مشخص نیست، لیکن مؤلف آثار ملی اصفهان به نقل از یکی از متولیان پیشین این مدرسه، تاریخ وقف نامه این نهاد آموزشی را در سال 1111 ق دانسته و نوشته است: «آقا جمال خوانساری مجری صیغه وقف و ناظر امور مدرسه بوده است.» [۲۹]

تولیت این نهاد آموزشی در زمان تأسیس به عهده فردی به نام میرزا رشید بوده و زینب بیگم، بانی مدرسه، پس از اتمام بنای آن به میرزا رشید سفارش می دهد رقباتی را در اصفهان و اردستان جهت مدرسه خریداری کند و آن را بر مدرسه و طلاب آن وقف نماید. در همان سال این املاک و مستغلات وقف بر مدرسه می شود که برخی از آنها در محلاتی از اردستان و چند مغازه نیز در بازار نیم آورد اصفهان بوده است [۳۰]

به نوشته کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان:

مدرسه نیم آورد از لحاظ تزئینات فراوان کاشی کاری و گچ بری نیز دارای اهمیت است؛ و آنچه که به خصوص جالب توجه است آنکه استادان هنرمندی که در این بنا کار کرده اند به وسیله گچ های رنگارنگ نوع مخصوصی از معرق را ترتیب داده اند که در ابنیه تاریخی دیگر اصفهان در عصر صفوی نظیر ندارد [۳۱] این نهاد علمی ـ مذهبی که زینب بیگم اردستانی پایه گذار آن بود، سبب رشد استعدادهای بسیار درخشانی در علوم اسلامی گردید؛ از جمله اینکه مدرسه نیم آورد در یک قرن اخیر شخصیت های مبرز علمی و عملی بسیاری را پرورش داده که شهره خاص و عام و محبوب قلوب جهان اسلام، به خصوص عالم تشیع بوده اند. برخی از آنها عبارتند از: آیت الله میرزا بدیع درب امامی (متوفی 1318ق)، آخوند ملا عبدالکریم گزی (متوفی 1339ق)، آیت الله العظمی سید محمد باقر درچه ای (متوفی 1342ق)، آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی طباطبایی (متوفی 1380 ق) و استاد جلال الدین همایی (متوفی 1400 ق) [۳۲]

میزان وقفیاتی که زینب بیگم اردستانی جهت این مدرسه مقرر کرده قابل توجه است. از این وقف نامه سوادی که در تاریخ 1349ق رونوشت شده است به شماره ثبتی 105 در بایگانی اداره اوقاف اصفهان نگه داری می شود. این سواد بر روی کاغذی زرد رنگ نوشته شده است. البته متن وقف نامه بر یک روی کاغذ و در پشت آن فهرست و شرح رقبات وقفی ذکر شده است [۳۳]

نظارت این مدرسه به «علامی فهامی علامه العلمایی مجتهد الزمانی آقای قواما شیخ محمد جعفر» سپرده شده است و پس از او به آقای محمد حسینا فرزند شیخ محمد جعفر و بعد از او به فرزند ارشد او به همین ترتیب تا نسل او باقی است، و در صورت انقراض نسل آنها امر نظارت به عهده «.... اولاد ذکور .... علامه العلمایی مجتهد الزمانی آقای آقا جمال الدین محمد خوانساری گذاشته شده است» [۳۴]

مدرسه عزت نسا خانم (میرزا حسین)

بانویی در عصر صفوی و در دوران سلطنت شاه سلیمان به نام عزت نسا خانم، بانی و واقف نهادی آموزشی در جهت ترویج مذهب اهل بیت و ترویج معارف شیعه امامیه گردید.که امروزه این مدرسه به میرزا حسین اشتهار یافته است. این مدرسه اگرچه از نظر مساحت و زیربنا کوچک است، اما از بناهای زیبا و مجللی است که در عصر پادشاه مذکور بین سال های 1077 تا 1105 ق در اصفهان ایجاد شده و در بازار محله بیدآباد و در مجاورت مسجد سید واقع شده است [۳۵]

همان طور که آمد و با استنباط از مندرجات وقف نامه این مدرسه، بانی و واقف آن زنی بوده است به نام عزت نسا خانم، دختر میرزا خانا، تاجر قمی، که شوهر خود را میرزا مهدی معرفی نموده است [۳۶]

تولیت مدرسه ابتدا به عهده آقا حسین خوانساری (متوفی 1099ق) بوده است که در هنگام ساختمان مدرسه درگذشته و امر تولیت آن به پسرش، آقا جمال الدین محمد (متوفی 1125 ق) رسیده است. میرزا حسین ظاهراً از اولاد و یا احفاد میرزا مهدی و عزت نسا خانم بوده است که پس از فتنه افغان، متصدی تعمیر مدرسه و ساکن نمودن طلاب در آن می گردد و به این صورت نهاد آموزشی مذکور کم کم به نام او شهرت یافته است [۳۷]

مدرسه مادر شاه (مدرسه چهار باغ)

این نهاد آموزشی اگرچه به نام های «چهار باغ» و «سلطانی» نیز نامیده شده، اما به دلیل پشتوانه های بسیار مهم و قابل اعتنایی که مادر سلطان حسین صفوی ـ آخرین پادشاه رسمی این سلسله ـ برای این مدرسه مقرر کرده، به مدرسه مادر شاه هم معروف گردیده است.

مدرسه مادر شاه یا چهار باغ اصفهان را به تحقیق می توان نمونه اعلای یک نهاد آموزشی در زمان خود دانست. این مدرسه آخرین بنای تاریخی باشکوهی است که در عهد صفویه برای تدریس و تعلیم طلاب علوم دینی از سال 1116 تا 1126 ه ق ساخته شده است [۳۸] این مدرسه با گذشت سه قرن هنوز روح معنوی، عظمت هنری و طبیعت با طراوت خود را حفظ کرده است، به طوری که وجود اشجار کهنسال، به خصوص چنارهای تنومند و نهر آبی که از وسط مدرسه می گذرد صفای خاصی به این بنای ارزشمند بخشیده است [۳۹]

حدود یک قرن پیش جهانگردی فرنگی عظمت این مکان را با وجود صدماتی که بر این بنا خاصه در زمان فتنه افغان و بعد از آن رفت، این گونه ستوده است:

آیا در سراسر جهان مدرسه ای می توان یافت که در زیبایی و صفا از این کامل تر باشد و در آن اجزاء و عناصر گوناگون بدین سان به هم درآمیخته و درهم ترکیب و ذوب شده و اثری واحد پدید آورده باشد؟ [۴۰]

راجر سیوری که از صاحب نظران تاریخ ایران به خصوص دوره صفویه است، آن را باشکوه ترین بنایی می داند که به دست جانشینان شاه عباس اول در اصفهان ساخته شده است [۴۱] .یکی از اندیشمندان تاریخ علم و تمدن در اسلام، این مدرسه را حاصل شکوفایی سازمان های تعلیماتی شیعه و جزو شاهکارهای هنر اسلامی می داند [۴۲] جذابیت و شکوه این نهاد آموزشی از جهات مختلف در بینندگان خود آن قدر تأثیر گذاشته و می گذارد که هیچ یک از بناهای تاریخی اصفهان به اندازه این بنا شور و شوق شاعرانه جهانگردان اروپایی را برنینگیخته است. به عنوان مثال دیر لافوآ، گوبینو و فلاندن این بنا را بسیار دلپذیر، جذاب و سحرآمیز توصیف کرده اند [۴۳] .این مدرسه را به نام های مختلف خوانده اند. از نظر اینکه در قسمت شرق خیابان چهار باغ واقع شده است آن را «مدرسه چهارباغ» گفته اند؛ و به علت این که به فرمان شاه سلطان حسین صفوی احداث شده است «مدرسه سلطانی» نامیده اند؛ و از جهتی «مدرسه مادر شاه» هم گفته اند بدین خاطر که مادر شاه سلطان حسین، «سرای فتحیه» ـ که هم اکنون به جای آن میهمان سرای عباسی ساخته شده است ـ همچنین «بازارچه بلند» را وقف این مدرسه کرده تا منافع آنها به مصرف مدرسه و طلاب آن برسد [۴۴] .پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و گسترش حوزه علوم دینی، این مدرسه نیز از حیث دروس حوزوی فعال تر شد و به مدرسه امام جعفر صادق (علیه السلام) موسوم گردید.

موقوفات مدرسه و موضوعات وقف نامه آن

مدرسه مادر شاه یا چهار باغ دارای موقوفات زیادی بوده است که پس از استیلای افغان بر اصفهان و ظهور نادر، چگونگی بساری از آن موقوفات نامعلوم مانده است [۴۵] .وقفیاتی که در عصر سلطان حسین بر این مدرسه قرار داده شده بود، بسیار زیاد بوده است، به طوری که شامل تمامیت برخی از روستاها، مزارع، باغ ها، املاک، دکاکین، کاروانسراها و سایر مستغلات می شده است.

در گوشه و کنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتی نواحی دیگری مانند قم، کاشان، چهار محال و کهکیلویه و ... کم و بیش وقفیاتی به نام این مدرسه وجود داشته است که عواید آنها صرف بازسازی مدرسه و تأسیسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرسان این نهاد آموزشی می شده است. متأسفانه نسخه اصلی وقف نامه در دسترس نیست و تنها رونوشتی منسوب به این وقف نامه نزد آقای مصطفی سیدالعراقین، متولی مدرسه در بیش از نیم قرن پیش موجود بوده است [۴۶] .غیر از کاروانسرای مادر شاه که در حال حاضر «مهمانسرای بزرگ عباسی» است و نیز بازارچه بلند که هر دو از جانب مادر شاه سلطان حسین صفوی وقف مدرسه بوده است، برخی موقوفات دیگر این مدرسه هنوز باقی است که خرج مدرسه می شود که از آن جمله می توان از مزرعه باغ ملک در چهار محال و مزرعه ای در احمدآباد کاشان نام برد [۴۷] .از میان مواردی که در رونوشت وقف نامه مدرسه به چشم می خورد، یکی در باب وظایف مدرسان و طلاب مدرسه است؛ از جمله اینکه طلاب مدرسه باید به علوم شرعی مانند احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، تفسیر، فقه و اصول و همچنین فراگیری مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتغال داشته باشند و هر یک از طلاب باید به قدر متعارف و معهود به این درس ها مشغول باشند و حداقل یک درس طلاب باید یکی از کتاب های مشهور احادیث اهل بیت (علیهم السلام) باشد [۴۸]

همچنین با توجه به مخالفت با علوم عقلی در سال های انحطاط عصر صفوی در حوزه های علمیه و مدارس آن زمان، در وقف نامه این نهاد آموزشی هم به این تصریح شده است، در قسمتی از این وقف نامه آمده است که طلاب باید از مباحثه درباره کتاب های حکمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز کنند [۴۹] به جز رونوشت وقف نامه این مدرسه، تنها منبع مربوط به وقفیات آن، کتاب وقایع السنین و الأعوام است که در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123 ق، از برخی موقوفاتی که جهت مدرسه به وسیله سلطان حسین فراهم آمده نوشته است: سلطان حسین قریه مهیار را بر مدرسه جدید سلطانی وقف نمود و این زمانی بود که شاه از طریق شرعی مالک آن قریه گردید؛ و نیز در همین تاریخ قریه های مور و ملک، سررود و نعیم آباد و غیر از آن هم خریده و بر مدرسه وقف نموده است. قریه دیگری به نام طهرانچی را شاه از ورثه شخصی به نام لَلِه بیک به 440 تومان خریده و وقف مدرسه نموده است [۵۰] .با عنایت به این مطالب و نیز میزان وقفیات و عواید آن و همچنین نظارت شخص شاه و حضور مستمر وی در این مدرسه و عزل و نصب متصدیان و مدرسان این نهاد آموزشی از ناحیه او، به فراوانی امکانات این مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی در اواخر عصر صفوی می توان پی برد، به طوری که نوشته اند:

اهل مدرسه را تنعم بسیار بوده و نفوذ کلمه آنان بی قیاس و از جهت مادی هیچ گونه مشکلی نداشته اند؛ به گونه ای که آشپزخانه مدرسه از جهت تأمین مایحتاج خوراک طلاب و مدرسین در زمان شاه صفوی همواره برقرار بوده است [۵۱] هرچند که باید گفت این یک استثنا بوده است و چه بسا در همین مدارس علوم دینی عصر صفوی و در این شهر، یعنی اصفهان، طلاب بسیاری از نظر معیشت در تنگنا و سختی بوده اند. برای نمونه با مراجعه به احوال برخی از طلاب علوم دینی عصر صفوی مانند سید نعمت الله جزایری (متوفی 1112 ق) می توان به این موضوع پی برد [۵۲] شاه صفوی نیز گاه گاهی به مدرسه وارد و در حجره ای که برای او اختصاص یافته بود توقف می کرد.

کتابخانه مدرسه نیز بسیار مجهز و صاحب کتب بسیار متعدد و متنوع بوده که متأسفانه در زمان فتنه افغان از بین رفته است. ارزش و اهمیت کتابخانه مدرسه به گونه ای بوده که نوشته اند:

سلاطین صفوی کتب مربوط به هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده، سه دسته کلی از آنها به خط خوش می نوشته اند: یک دسته را به کتابخانهآستان قدس رضوی (علیه السلام)، دسته دوم را به کتابخانه شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل می فرستاده اند و سومین دسته را در کتابخانه دولتی مدرسه چهارباغ اصفهان ضبط و محفوظ می داشته اند [۵۳] با استناد به این مطلب، انهدام این کتابخانه را نیز باید جزو لطمات بزرگی دانست که در این فاجعه بزرگ به فرهنگ این مرز و بوم وارد آمده است [۵۴]

نمونه هایی دیگر از وقفیات بانوان

بسیاری دیگر از بانوان عصر صفوی در ایجاد مؤسسات علمی، فرهنگی و مراکز عام المنفعه و یا امور خیر نقش موثر داشته اند که تعداد بسیاری از آن در طی گذشت زمان از بین رفته و تعداد محدودی بر جای مانده که به مواردی از آن اشاره می شود:

  • مسجد حاجیه شاه خانم
  • سنگاب های شاه میرخانم
  • مسجد زهرا خانم (مسجد الزهرا «س»)

مسجد حاجیه شاه خانم

شاه خانم، دختر میرزا احمد بیک نمکی از زنان خیر و نیکوکار زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی بوده است. این بانو خود را از اعقاب خواجه نظام الملک طوسی (408 -485 ه ق) دانسته که این موضوع در سنگ نوشته ای به خط نستعلیق برجسته به انضمام میزان وقفیاتِ مقررشده توسط او برای مسجد، در مسجد منسوب به او نصب شده است. این مسجد کنار میدان قدیم اصفهان و در کوچه معروف به نمکی واقع شده است [۵۵]

سنگاب های شاه میرخانم

در عصر صفوی گاهی یک زن سعی می کرد، هر چند با وقف یک سنگاب، در امور خیریه و عام المنفعه شرکت کند که این مسئله را در برخی عمارات و ابنیه آن زمان می توان مشاهده نمود. از جمله زنان خیر دوره صفوی بانویی است به نام شاه میر (شاهمر) که دختر حاج میرزا علی جزی بُرخواری بوده است و در حال حاضر تنها اثر بر جای مانده از وی، سنگابی است که در صحن امامزاده اسماعیل واقع در خیابان هاتف اصفهان قرار دارد. این سنگاب بسیار ظریف و زیبا، تاریخ دار است و بر روی آن با خط ثلث برجسته پس از صلوات بر چهارده معصوم آمده است:

«وقف نمود بر آستانه حضرت امامزاده اسماعیل (علیه السلام) این حوض را حاجیه شاه میر بنت حاج میرزا علی جزی بُرخواری سنه 1049» [۵۶]

مسجد زهرا خانم (مسجد الزهرا «س»)

زهرا خانم از بانوان واقف و نیکوکار اصفهان عهد صفوی بوده است و در محله احمدآباد اصفهان مسجدی ساخته که آن را زهرا خانم می گفته اند [۵۷] هم اکنون آن را مسجدالزهرا (علیه السلام) می نامند [۵۸] از مشخصات بانی و زمان دقیق زندگانی او در تذکره های مربوط به اصفهان سخن نرفته است. در جایی این بانو را از شاهزادگان صفوی معرفی کرده اند و نوشته اند: «مجموعه ای اشعار از بانویی به نام زهرا خانم موجود است که در ستایش امامان معصوم (علیه السلام) می باشد» [۵۹]

نتیجه گیری

1- نهاد وقف در پیشبرد اهداف متعالی بشری بسیار کارساز و یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت فرهنگ و تمدن مسلمانان بوده است. از مهم ترین عوامل فراوانی و توسعه آن تأکید قرآن کریم، شرایع اسلامی، سنت نبوی (صلی الله علیه و آله وسلم) و سیره معصومین (علیه السلام) و بزرگان دین بوده است.

2- کارنامه درخشان تمدن اسلامی به ویژه تحول علوم و فرهنگ اسلامی نشانگر توسعه وقف به ویژه در دوران سلسله های مقتدر و کارساز جهان اسلام بوده است؛ و این موضوع پیشرفت مراکز علمی و ترویج دانش ها را به دنبال داشته؛ چرا که این مؤسسات دارای پشتوانه های بسیار و معتبر بوده اند.

3- به دنبال استقرار دولت صفویه به ویژه با مرکزیت اصفهان در عهد شاه عباس اول، نهادهای متعدد اجتماعی، فرهنگی، آثار و ابنیه و مراکز عام المنفعه بسیاری به دلیل توجه و اعتنای بزرگان مملکت و علما و رجال مذهبی و دولتی و بانوان آن دوره ایجاد شد که خوشبختانه نقش بانوان در این موضوع بسیار قابل توجه بوده و برخی از این آثار و ابنیه تاکنون مورد استفاده عموم به ویژه اهل علم بوده و هست.

4- نقش مؤثر زنان چه بانوان منسوب به دولتخانه صفویان و یا بیت علما و اندیشمندان و یا عموم اصناف و جامعه، در شکل گیری، ایجاد و استمرار مراکز عام المنفعه به ویژه نهادهای علمی و آموزشی آن دوره تأثیرگذار بوده است.

5- برخی از مراکز مهم علمی، آموزشی و یا تعدادی از مساجد و مؤسسات دیگر به دلیل پشتوانه های وقفی که به دست بانوان آن دوره ایجاد شده بود هنوز نیز پایدار و باعث برکات فراوانی شده اند که در این راستا می توان از: مدرسه دلارام خانم (جده کوچک)، حوری نام خانم (جده بزرگ)، زینب بیگم اردستانی (نیم آورد)، عزت نساء خانم (میرزاحسین)، مادرشاه (چهارباغ) یاد کرد.

منابع و مآخذ

1- آنه، کلود، اوراق ایرانی، ترجمه ایرج پروشانی، تهران: معین، 1368ش.

2- بلاغی، عبدالحجه، تاریخ انساب خاندان های مردم نائین، تهران: سپهر، 1369ق.

3- بهشتیان، عباس، بخشی از گنجینه آثار ملی، تهران: حبل المتین، چاپ اول، 1343ش.

4- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری و حمید ارباب شیرانی، تهران: سنایی، چاپ سوم، 1363ش.

5- تحویلدار، میرزاحسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، انتشارات دانشگاه تهران، 1342ش.

6- ترکمان، اسکندربیک، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، 1350ش.

7- تنکابنی، محمد، قصص العلماء، تهران: اسلامیه، چاپ دوم، 1364ش.

8- جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، تهران: ناشر عمادزاده، 1321ش.

9- رسول جعفریان (به کوشش)، میراث اسلامی ایران: کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1375ش (دفتر سوم).

10- خاتون آبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الأعوام، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران: اسلامیه، 1352ش.

11- رجبی، محمدحسین، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی (از آغاز تا مشروطه)، تهران: سروش، چاپ اول، 1374ش.

12- رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم: آثار ملی اصفهان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1352ش.

13- ریاحی، محمدحسین، ره آورد ایام (مجموعه مقالات اصفهان شناسی)، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل، 1385ش.

14- ــــــــــــــــــــ روضه رضوان (مشاهیر مدفون در تکیه کازرونی تخت فولاد اصفهان)، اصفهان: کانون پژوهش، 1385ش.

15- ــــــــــــــــــــ مجموعه ارباب معرفت (زندگی نامه حکیم متأله حاج آقا رحیم ارباب)، اصفهان: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1375 ش.

16- ریاحی، محمدحسین، مشاهیر زنان اصفهان، اداره کل ارشاد اسلامی اصفهان، 1375ش.

17- شاردن، ژان، سفرنامه (قسمت اصفهان)، ترجمه حسین عریضی، تهران: نگاه، چاپ دوم، 1362ش.

18- شاردن، ژان، سیاحت نامه، جلد پنجم، ترجمه محمدعباسی، تهران: امیرکبیر، 1338ش.

19- کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران: خوارزمی، چاپ سوم، 1363ش.

20- گدار، آندره، آثار ایران، ج4، ترجمه ابوالحسن سروقدم، مشهد: آستان قدس رضوی، 1368ش.

21- نشریه اوقاف اصفهان، شماره اول، اداره اوقاف اصفهان، 1346ش.

22- نصرآبادی، میرزا طاهر، تذکره، تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران: کتابفروشی فروغی، بی تا.

23- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران: خوارزمی، چاپ دوم، 1359ش.

24- واثقی، صدر، سیدجمال الدین حسینی پایه گذار نهضت های اسلامی، تهران: پیام، چاپ دوم، 1355ش.

25- هنرفر، لطف الله: آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، اصفهان: گل ها، چاپ اول، 1372ش.

26- ـــــــــــــــ : گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان: ثقفی، چاپ دوم، 1350ش.

پانویس

  1. تاریخچه اوقاف اصفهان، ص ب .
  2. عالم آرای عباسی، ج2، ص761.
  3. سفرنامه کمپفر، ص140 .
  4. سفرنامه تاورنیه، ص590.
  5. سیاحت نامه شاردن، ج5، ص45 .
  6. تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
  7. تاریخ اصفهان وری، ص310 .
  8. تاریخچه اوقاف اصفهان، ص339.
  9. مرحوم میرزا حسن خان جابری انصاری در کتاب تاریخ اصفهان وری، ص36-40، مواردی در این باب نقل کرده است .
  10. آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص6 .
  11. سید جمال پایه گذار نهضت های اسلامی، ص29 .
  12. تاریخ اصفهان وری، ص297.
  13. مشاهیر زنان اصفهان، ص166، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص553و555.
  14. تاریخ نائین، ص122.
  15. مشاهیر زنان اصفهان، صص166و167 .
  16. میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص95-97 .
  17. همان.
  18. همان .
  19. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص553 .
  20. تذکره نصر آبادی، ص152.
  21. میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص98-99 .
  22. همان .
  23. ارباب معرفت، ص17 .
  24. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص679.
  25. روضه رضوان، ص120، 268و270 .
  26. مشاهیر زنان اصفهان، صص192-194 .
  27. سفرنامه شاردن(قسمت اصفهان)، ص21 .
  28. تاریخ اصفهان وری، ص306 .
  29. آثار ملی اصفهان، ص504 .
  30. همان، ص506 .
  31. گنجینه آثار، ص680.
  32. مشاهیر زنان اصفهان، ص193.
  33. میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص99و100.
  34. همان.
  35. مشاهیر زنان اصفهان، ص222.
  36. بخشی از گنجینه آثار ملی؛ ص123ونیز مشاهیر اصفهان، ص222 .
  37. مشاهیر زنان اصفهان، ص222.
  38. آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص89.
  39. ره آورد ایام، ص200.
  40. اوراق ایرانی، ص164 .
  41. ایران عصر صفوی، ص165 .
  42. علم وتمدن در اسلام، ص64 .
  43. ره آورد ایام، ص201.
  44. آثار ملی اصفهان، ص445 .
  45. تاریخچه اوقاف اصفهان، ص119 .
  46. همان.
  47. تاریخ فرهنگ اصفهان، ص136 .
  48. تاریخچه اوقاف اصفهان، ص144 .
  49. همان .
  50. وقایع السنین والأعوام، ص563 .
  51. تاریخ اصفهان وری، ص300.
  52. تخصص العلماء، ص436 .
  53. جغرافیای اصفهان، ص48.
  54. ره آورد ایام، ص209 .
  55. ر.ک:مشاهیر زنان اصفهان، صص145و146 .
  56. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص1049 .
  57. تاریخ اصفهان وری، ص284 .
  58. مشاهیر زنان اصفهان، ص188 .
  59. مشاهیر زنان ایرانی، ص111.