نقد معرفی کتاب المرأة و الوقف: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۱۳۳: سطر ۱۳۳:
  
 
5. اسماعيل رفعت در سال 1867ق مجتمعي براي زنان تهيدست ساخت.  
 
5. اسماعيل رفعت در سال 1867ق مجتمعي براي زنان تهيدست ساخت.  
===در بخش سوم از موقوفات زنان کويتي ياد مي‏کند و اين موارد را برمي شمرد:==  
+
===در بخش سوم از موقوفات زنان کويتي ياد مي‏کند و اين موارد را برمي شمرد:===  
 
1. مريم دختر عثمان القناعي، خانه ‏اش را در محلة مسجد العبد الإله براي دخترش و دودمان او [[وقف]] کرد؛  
 
1. مريم دختر عثمان القناعي، خانه ‏اش را در محلة مسجد العبد الإله براي دخترش و دودمان او [[وقف]] کرد؛  
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۲

مهدی مهریزی

چکيده

نقد و معرفي کتابي است که يکي از پژوهشگران زن کارمند سازمان اوقاف کويت نوشته است.

نويسندة کتاب پس از مقدمه، وقف را تعريف کرده و انواع آن را از قبيل وقف بر خانواده، وقف در امور عمومي و خيريه برمي ‏شمارد و اشاره‏اي کوتاه به تاريخ وقف در يونان، مصر قديم، عرب پيش از اسلام، دورة اسلامي و وقف در تمدن جديد مي‏ کند. سپس در طي چهار فصل به موضوعات ذيل مي ‏پردازد: موقوفات زنان در دوره ‏هاي اسلامي، موقوفات براي زنان در دوره ‏هاي اسلامي، موقوفات زنان کويتي و بالاخره موقوفات کويتي‏ ها براي زنان.

ناقد با ذکر گزارش اجمالي از اهم اطلاعات مندرج در کتاب، به بيان نقاط ضعف و قوت آن مي‏ پردازد.

کليدواژه:

المرأة و الوقف، وقف زنان، وقف براي زنان.

نقد و معرفي کتاب المرأة و الوقف

المرأة والوقف کتابي است که در سال 1427ق / 2006م در کويت به چاپ رسيده است. اين اثر حاوي دو ويژگي است: يکي آنکه به موضوع وقف زنان پرداخته و ديگر آنکه نويسنده ‏اش زن است. نويسندة کتاب خانم ايمان محمّد حميدان است که در سازمان اوقاف کويت به خدمت مشغول است و در اين سازمان مسئوليت ‏هاي گوناگوني داشته است. وي در مقدمة کتاب بر اين عقيده است که زن و وقف رابطة دو سويه داشته ‏اند: از يک سو زنان به وقف اموال خود در امور خيريه پرداخته ‏اند و از سوي ديگر با موقوفاتي مواجهيم که براي رشد و تعالي زنان و رفع مشکلات آنان انجام شده است.

نويسنده پس از مقدمه، وقف را تعريف کرده و انواع آن را از قبيل وقف بر خانواده، وقف در امور عمومي و خيريه برمي ‏شمارد و اشاره‏اي کوتاه به تاريخ وقف در يونان، مصر قديم، عرب پيش از اسلام، دورة اسلامي و وقف در تمدن جديد مي ‏کند.

پس از بيان مطالب کلي، مباحث اصلي کتاب در چهار بخش و يک خاتمه و يک پيوست سامان يافته است که عناوين بخش ها عبارت است از:

يک. موقوفات زنان در دوره‏هاي اسلامي؛

دو. موقوفات براي زنان در دوره‏هاي اسلامي؛

سه. موقوفات زنان کويتي؛

چهار. موقوفات کويتي‏ها براي زنان؛

در بخش اول نمونه ‏هايي از موقوفات زنان را در چهار حوزه بدين شرح بيان مي کند:

الف. ساخت و نگهداري مساجد؛

ب. خدمات پزشکي؛

ج. خدمات آموزشي؛

د. خدمات اجتماعي؛


در قسمت ساخت و تعمير مساجد از شش مورد موقوفه ياد مي ‏کند که فهرست آن چنين است

1. ساخت مسجد خفافين در عراق، توسط زمرد خاتون همسر المستضيء بأمر الله در دورة عباسي؛

2. ساخت مسجد جامع عُقبة بن نافع، در قَيرَوان به دست سيده فاطمه (م 420ق)؛

3. ساخت مسجد بزرگ فاطمه خاتون، توسط فاطمه خاتون دختر محمّد بيک بن سلطان (م 974ق)؛

4. نگهداري جامع الازهر در مصر، که از 163 فقره وقف بر جامع الازهر، 48 مورد توسط زنان انجام شده است؛ يعني 44/29 %، ولي از نظر حجم موقوفه‏ها 75/47% موقوفات از سوي زنان بوده است.

5. بازسازي و تعمير مسجد جامع قَرَويين در فاس، توسط فاطمه دختر محمّد الفهري؛

6. احداث مسجد جامع در فاس، توسط مريم دختر محمّد بن فهري؛ در قسمت خدمات پزشکي از زناني ياد مي‏کند که به تأسيس و احداث بيمارستان و وقف آن براي بيماران همت کردند

از زنان دورة عباسي مادر سلطان مراد سوم، مادر سلطان عبد المجيد، سلطانه حفيظة و سلطانه توريانه را نام مي‏برد.

از دورة عثماني همسر سلطان سليمان قانوني را نام مي‏برد که بيمارستان کودکان را تأسيس و وقف کرد. از اميره عين الحياة و هدي شعراوي در مصر ياد مي‏کند که عين الحياة بيمارستان تخصصي براي کودکان بنا کرد. همچنين از قوت القلوب دمرداش در مصر نام مي‏برد که بيمارستان دمرداش را در مصر ساخت. زهيره عابدين نيز در مصر در دهة پنجاه قرن بيستم مرکزي براي درمان روماتيسم قلبي کودکان بنا کرد. در تونس اميره عزيزه بنت احمد (م 1080ق / 1669م) تمام اموال خود را وقف کرد و بيمارستان «صادقي» (با نام فارسي) را ساخت.

>در قسمت آموزش از تأسيس مدارس و وقف کتب توسط زنان ياد کرده، به اين نمونه‏ها اشاره مي‏کند >در قسمت خدمات اجتماعي به معرفي نمونه‏هاي ذيل از لابلاي تاريخ اسلامي پرداخته است

در قسمت آموزش از تأسيس مدارس و وقف کتب توسط زنان ياد کرده، به اين نمونه ‏ها اشاره مي ‏کند

1. وقف مدرسة بشيريه در بغداد توسط همسر المستعصم؛

2. موقوفة زمرد خاتون همسر المستضيء بأمر الله براي طلبه‏هاي مهاجر؛

3. ساخت مدرسة معتصميه در بغداد توسط شمس الضحي نوة صلاح الدين ايوبي؛

4. ساخت مدرسة شامية بَرّانيه و مدرسة شامية جَوّانيه در دمشق توسط سِتّ الشام دختر ايوب بن شادي (م 614ق / 1217ق)؛

5. ساخت مدرسة شمسيه توسط دختر سلطان ملک منصور نورالدين (695ق / 1296م)؛

6. ساخت مدرسة سابقيه توسط مريم دختر شيخ شمس الدين بن عفيف (713ق / 1313م)؛

7. وقف يک کتابخانه براي طلاب حنبلي در مکه توسط فاطمه دختر حمد الفضيلي (1200ق / 1786م)؛

8. ساخت مدرسة صولتيه در مکه توسط صولت نسا بيگم در سال 1292ق؛

9. ساخت مدرسة دار الحنان توسط عفت ثَنَيّان همسر ملک فيصل در سال 1375ق / 1955م؛

10. ساخت مدرسة عادليه در بغداد توسط عادل خاتون دختر احمد پاشا والي بغداد در سال 1168ق / 1756م؛

11. تکميل دانشگاه قاهره توسط اميره فاطمه بنت اسماعيل؛

وي 661قطعه از 3357 قطعه زمين‏هايش را براي تکميل دانشگاه وقف کرد و 40% عوايد سالانة آنها را به دانشگاه اختصاص داد. همچنين قصر خود را به دانشگاه واگذار کرد که امروزه موزة کشاورزي در آن قرار دارد؛

12. چاپ کتاب با سرماية قوت القلوب دمرداشي و جايزة مخصوص براي اديبان که نخستين آن را نجيب محفوظ دريافت کرد؛

13. ساخت مدارس و خوابگاه دانشجويي توسط زهيره عابدين؛

14. ساخت دو مدرسه در بخارا توسط مادر هلاکوخان.

در قسمت خدمات اجتماعي به معرفي نمونه‏ه اي ذيل از لابلاي تاريخ اسلامي پرداخته است

1. حفصه همسر پيامبر زيور آلات خود را براي لباس زنان آل خطاب وقف کرد؛

2. اسماء دختر ابوبکر خانه‏اش را وقف کرد؛

3. ام حبيه زميني را براي غلامان و نسل‏هاي آنان وقف کرد؛

4. زبيده همسر هارون الرشيد باغ‏ها و بستان‏هاي حنين را خريد و وقف حاجيان کرد؛

5. خاتون مادر متوکل براي بازسازي نهرهاي سرازير شده به عرفات اموالي را اختصاص داد؛

6. سِتّ هانم دختر علي حسن در سال 1930م در مصر اموالي را براي خادم نمازخانه و آبگاه مسافران قرار داد؛

7. همسر سلطان سليمان اموالي به حجاز فرستاد؛

8. عين الحياة و فطومه در سال 1912، زمين‏هاي فراواني را براي پذيرايي از ميهمانان وقف کردند؛

9. جليله طرسون همسر احمد زکي پاشا مرکزي را براي آموزش و پروش دختران يتيم در سال 1927 به نام «ملجأ السِّتّ جليله» ساخت؛

10. هدي شعراوي کارخانه‏اي براي اشتغال جوانان تهيدست و يتيم ساخت؛

11. حنيفه هانم موقوفاتي براي ازدواج بيوگان قرار داد؛

12. جوهره دختر فيصل از شاهزادگان آل سعود، اموالي را براي زيورآلات و لباس عروسي وقف کرد؛

13. ستيته دختر سالم نمرسي اموالي براي شوهرش وقف کرد به شرط آنکه ازدواجي ديگر نکند. در کشور مغرب از 1293 موقوفه، مواردي که واقفان آن شناسايي شده‏اند 231 مورد از مردان و 97 مورد از سوي زنان بوده است.

در بخش دوم به نمونه ‏هايي از موقوفات براي بهره ‏وري و منفعت زنان اشاره مي ‏کند

1. زبير خانه‏ اش را براي خانواده ‏اش وقف کرد و گفت دختران مطلقه مي‏توانند تا زمان ازدواج در آنجا ساکن باشند؛

2. از دورة عثماني دو موقوفة بزرگ براي ازدواج دختران بي بضاعت موجود است؛

3. صلاح الدين ايوبي در دمشق در هفته دو روز شير و شربت بين مادران بي‏ بضاعت توزيع مي‏ کرد؛

4. موقوفه ‏اي موجود است براي جايگزيني ظرف ‏هايي که به دست کلفت ‏ها مي ‏شکند؛

5. اسماعيل رفعت در سال 1867ق مجتمعي براي زنان تهيدست ساخت.

در بخش سوم از موقوفات زنان کويتي ياد مي‏کند و اين موارد را برمي شمرد:

1. مريم دختر عثمان القناعي، خانه ‏اش را در محلة مسجد العبد الإله براي دخترش و دودمان او وقف کرد؛

2. شيخه دختر عبد اللّه‏ بن غانم، خانه‏ اش را در محلة مطبّه براي فرزندان خليفه دبّوس وقف کرد؛

3. لطيفه دختر کليب الحضير، خانه ‏اي با سه مغازه براي دودمان سلطان بن کليب وقف کرد؛

4. ملکه دختر محمّد الغانم، مسجد القطامي را ساخت و دو خانه براي حفظ قرآن و محل سکونت امام جماعت ساخت؛

5. آمنه بنت علي، خانه‏اي در محلة مطبه براي امور مسجد ابن بشر الرومي وقف کرد؛

6. ساره بنت برجس، نصفه خانه ‏اش را براي مسجد ساير وقف کرد؛

7. بزه دختر غانم، باغي را براي امام جماعت مسجد ابو الخليفه وقف کرد؛

8. عبده بنت سلمان، خانه ‏اش را براي اطعام نيازمندان وقف کرد؛

9. رقيه دختر محمّد العدساني، پنج مغازه براي اطعام بينوايان وقف کرد؛

10. لطيفه بنت محمّد الشمالي، خانه ‏اش را براي خواندن نماز و روزه و قرآن و قرباني وقف کرد؛

11. هيا عبدالرحمن، ساختماني را براي اطعام نيازمندان و افطار روزه ‏داران ماه رمضان وقف کرد؛

12. شريفه دختر جبر غانم، خانه‏ اي را براي لوله کشي و اطعام وقف کرد؛

13. نوره حسين يوسف، يک سوم اموالش را براي امور خير و حفر چاه و ساخت مسجد وقف کرد؛

14. ميثه دختر مصبح، در سال 1263ق غلام و کنيزش را آزاد کرد و خانه‏ اي را وقف آنان ساخت؛

15. حفصه دختر شيخ حمود الجسار، در سال 1292ق/ 1875م کنيز خود زعفران را آزاد کرد و خانه‏ اش را براي امور خير وقف کرد؛

16. سبيکه دختر محمّد السميط، در سال 1340ق / 1921م اموالي را براي امور خير وقف کرد؛

17. شيخه موضي المبارک، در سال 1374ق / 1955م يک سوم اموالش را براي امور خير وقف کرد؛

18. منيره احمد محمّد العويصي، در سال 1403ق / 1983م يک سوم اموالش را براي عقب افتاده‏ ها وقف کرد؛

19. موضي سلطان عيسي، در سال 1416ق / 1997م حدود پنجاه هزار دينار کويتي براي کمک به دانشجويان اختصاص داد؛

20. دلال عبداللّه‏ عجيل، حدود بيست و پنج هزار دينار کويتي در سال 1422ق / 200م وقف مبلغان ديني کرد؛

21. فاطمه دختر احمد الحجيلي، خانه ‏اش را در سال 1285ق / 1868م وقف مشترک کرد [وقت خانواده و امور خيريه]؛

22. نهيه دختر مرزوق، خانه ‏اش را در سال 1299ق/ 1882م وقف مشترک کرد.

وقف‏نامه ‏هاي برجاي مانده نشان مي‏دهد زنان خود متکفل تمام امور وقف مي ‏شدند: از خريد و فروش گرفته تا رفتن نزد قاضي براي وقف و غيره.

تحليلي که دبيرخانة موقوفات کويت از آمار موقوفات ارائه داده جالب است: از 549 فقره وقف‏نامه در کويت، 481 مورد جنسيت واقفان آن معلوم است. از اين تعداد 256 فقره توسط مردان و 225 فقره توسط زنان انجام گرفته است. يعني 47% از آن زنان و 53% از آن مردان است. از موقوفات زنان 80 % براي امور خيريه، 89/8 % وقف براي خانواده، 89/4% وقف براي مساجد و 22/6% وقف مشترک است، و حال آنکه در موقوفات مردان، 28/63 %وقف براي امور خيريه، 7/20% وقف براي مساجد، 98/8% براي خانواده و 03/7% براي امور مشترک وقف شده است. (به جدول زير بنگريد)


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوع وقف ـــــــــــــــــ زنان ــــــــــــــــــــــــ مردان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ تعداد ــــــ درصد ــــــــ تعداد ـــــ درصد امور خيريه ــــ 180 ــــــ 80% ــــــــ 162ـــ 28/63% خانواده ـــــــــــ 20 ــــــــ 22/6% ــــ 18 ـــــ 98/8% مشترک ــــــــــــ 14 ــــــــ 22/6% ـــ 18 ــــــ 03/7% مساجد ــــــــــــ 11 ـــــــــ 89/4% ـــ 53 ــــــ 70/20% جمع ــــــــــــــــــــــ 225 ـــــــــــــــــــــــــــ 265 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نويسنده در بخش چهارم مي ‏نويسد، دبيرخانه اوقاف کويت طرح‏ هاي بزرگي را براي بهبودي وضعيت زنان عهده ‏دار شده است که از آن جمله از طرح رشد علمي و اجتماعي زنان و طرح حمايت از خانواده ‏ها ياد مي ‏کند که بر مبناي موقوفات اجرا مي‏ شوند.

نويسنده در خاتمه نکاتي را که از لابه ‏لاي گزارش نمونه ‏ها به دست مي ‏آيد در شش بند متذکر شده است که به اجمال عبارتند از: احساس مسؤوليت اجتماعي زنان، ديد گستردة زنان در وقف، اولويت دادن به مسائل اجتماعي در موقوفات.

در پيوست ‏ها، بيست تصوير از وقف‏نامه را به صورت رنگي آورده است.

نقد و ارزيابي

1. اين کتاب گرچه از نخستين آثار در گزارش و تحليل موقوفات زنان به شمار مي‏ رود و پاره‏ اي از کاستي ‏ها و نواقص آن طبيعي خواهد بود، لکن مي‏توانست به صورتي پخته‏ تر و کامل‏ تر ارائه گردد؛ زيرا نويسنده سال‏ ها در دبيرخانة اوقاف کويت مشغول به کار بوده و با آمار و ارقام و وقف‏نامه ‏ها سر و کار داشته است. از سوي ديگر پيش از اين کتاب چند اثر در زمينة موقوفات زنان و بويژه موقوفات زنان کويتي به چاپ رسيده که نويسنده از آنها بهره برده و در منابع خود آنها را معرفي کرده است. اين آثار عبارتند از:

1. إسهام المرأة في وقف الکتب في منطقة نجد، دلال بنت مخلّد الحربي، رياض، مکتبة الملک فهد الوطنية، 2001م؛

2. أوقاف النساء: نماذج لمشارکة المرأة في النهضة الحضارية، ريهام أحمد خفاجي، دراسات للحالة المصرية في النصف الأول من القرن العشرين، 2003م؛

3. سيرة الواقفين و الواقفات، عطاء سجل، کويت، الأمانة العامة للأوقاف، 2002م؛

4. نشاط المرأة الکويتية من خلال وثائق الوقف، فيصل عبد اللّه‏ الکندري، المجلة العربية للعلوم الإنسانية، مجلد 20، ش 78، 2002م.

از اين رو نويسنده مي توانست برپاية کتب ياد شده و اطلاعات موجود در سازمان اوقاف کويت آمارهاي بيشتر و دقيق تر به همراه تحليل هاي مناسب ارائه کند.

2. مطالب کتاب چنان‏که در ابتدا آورديم در چهار بخش و يک خاتمه و پيوست‏ ها سامان يافته است، ولي مع الاسف نويسنده اين نظم را در کتاب اعمال نکرده و مطالب به صورت معلق و در کنار هم آورده شده است. مناسب بود در مقدمه براي کتاب چهارچوب معرفي مي‏ شد و مطالب در آن قالب عرضه مي‏ گرديد.

3. عنوان کتاب عام است ولي معظم کتاب (از صفحه 47 تا پايان کتاب صفحة 127) به وقف زنان کويتي اختصاص دارد.

4. در قسمت موقوفات زنان به صورت عام، هيچ آمار کلي ارائه نشده و نيز ملاک گزينش هم بيان نشده است؛ از اين رو تحليلي نيز در اين قسمت به چشم نمي ‏خورد.

5. در قسمت مربوط به موقوفات زنان کويتي مناسب بود ابتدا آماري کلي از موقوفات در کويت و تعيين تعداد موقوفات زنان و نيز ملاک گزينش مطالب بيان مي‏ شد.

با اين همه در مجموع مي ‏توان اين کتاب را گامي در معرفي موقوفات زنان و نقش تمدني زنان مسلمان به حساب آورد.