نهادهای خیر، بازوی سوم اقتصاد کشور
گفت و گو با دکتر مهدی طغیانی دبیر کمیته اقتصاد و امور خیر اولین همایش ملی خیر ماندگار
امروزه یکی از نهادهای اقتصادی در کنار دو نهاد قدرتمند دولت و بخش خصوصی که به کمک آن میتوان به توسعه اقتصادی دستیافت نهاد خیر بهعنوان بخش سوم اقتصاد است. متأسفانه در ایران علیرغم وجود خیریهها و مراکز خیر متعدد و بر اساس آمار رسمی و غیررسمی میزان گردش مالی عظیم در این حوزه، نهتنها این بخش در سیاستگذاریهای کلان اقتصادی مطرح نیست بلکه از طرف دیگر این حوزه نتوانسته است نقش خود را بهدرستی در راستای بهبود رفاه جامعه بهصورت کارآ ایفا کند.
در همین راستا و بهمنظور بررسی ابعاد مختلف این موضوع با دکتر مهدی طغیانی؛ استادیار گروه اقتصاد دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان و دبیر کمیته اقتصاد نخستین همایش ملی خیر ماندگار به گفتگو نشستیم.
محتویات
- ۱ آیا حجم اقتصاد امور خیر در ایران از اهمیت برخوردار است؟ چرا آمار دقیق در این حوزه وجود ندارد؟
- ۲ در ایران خیریهها از دادن مالیات معاف نیستند؟
- ۳ عدم وجود آمار مالی در این حوزه چه آسیبهایی دارد؟
- ۴ تأثیر اقتصادی منابع خیر چگونه باید بررسی شود؟ چگونه این حوزه مغفول به پژوهشگران معرفی شود؟
- ۵ هرچند آمار دقیقی وجود ندارد اما آمار غیررسمی از گردش مالی عظیمی در این حوزه خبر میدهد، چرا در حوزه سیاستگذاری اقتصادی به این امر توجهی نشده است؟
- ۶ از مسائل موردنیاز این حوزه شاخصهای سنجش وضعیت مالی خیریه در ایران است؟ تجربیات جهانی و ایران در این زمینه چگونه است؟
- ۷ آیا نظام مالیاتی کشور هماهنگ و مشوق امور خیر است؟ چالشهای آن چیست؟
- ۸ در مورد ویژگیهای اقتصاد بخش سوم و تفاوتهای آن با اقتصاد دولتی و خصوصی توضیح بفرمایید.
- ۹ در مورد پایداری منابع اقتصادی مؤسسات خیریه توضیح بفرمایید.
- ۱۰ چرا خیریهها به دنبال منابع پایدار نمیروند؟
آیا حجم اقتصاد امور خیر در ایران از اهمیت برخوردار است؟ چرا آمار دقیق در این حوزه وجود ندارد؟
مشکل این بخش در اقتصاد ایران این است که ما آمار و ارقامی در رابطه با میزان و حجم آن بهصورت رسمی نداریم و اطلاعات موجود در این زمینه دقیق و کامل نیستند، هرچند در برخی از ابعاد و بخشهای فعالیتی حوزه امر خیر مانند مدرسهسازی، خیرین سلامت و ... آمار موجود قدری دقیقتر است اما همچنان ابعاد و کلیات این حوزه نامشخص است.
بخشی علل این مهم را میتوان در اعتقادات دینی مردم جستجو کرد؛ آنجایی که مردم ما بر اساس آموزههای دینی تمایلی به ابراز مسائل مالی خود در حوزه امر خیر ندارند. بخش دیگری نیز در نبود ساختارهای قانونی و رسمی در این حوزه است و غالباً فعالیتهای حوزه امر خیر کشور بهصورت غیررسمی اتفاق میافتد.
مثلاً در کشورهای دیگر تخفیفهای مالیاتی زمانی به فرد و یا شرکت تعلق میگیرد که فرد و یا شرکت کمکهای مردمی خود را به سازمانهای خیریه رسمی اهدا کند، همچنین خیریهها در صورتی از تخفیفهای مالیاتی برخوردار میشوند که آمار و ارقام مالی خود را بهدرستی و بهصورت شفاف اعلام کنند. بهطورکلی میتوان گفت در حال حاضر تنها یکسوم فعالیتهای حوزه امر خیر کشور رسمی است و دوسوم غیررسمی دیگر است، پس آمار و ارقام فعلی نشاندهنده یکسوم حجم گردش مالی حوزه امر خیر کشور است.
در ایران خیریهها از دادن مالیات معاف نیستند؟
در اینجا ما با دو مسئله متفاوت مواجه هستیم؛ یکی فعالیت اجتماعی یک خیریه است و دیگری فعالیت اقتصادی که یک خیریه برای تأمین منابع مالی خود در حوزه فعالیت اجتماعی انجام میدهد.
طبق قانون مالیاتی کشور درصورتیکه خیریهها اسناد مالی خود را بهدرستی تنظیم و در اختیار سازمان مالیاتی قرار دهند و سازمان مالیاتی تأیید کند که تمامی هزینههای صورت گرفته در راستای فعالیتهای اجتماعی است، خیریهها در این بخش از پرداخت مالیات معاف هستند. اما اگر یک خیریه در کنار فعالیتهای اجتماعی خود، به فعالیتهای اقتصادی بپردازد و سود حاصل از این فعالیتها را در حوزه فعالیتهای اجتماعی هزینه کند، به ازای فعالیتهای اقتصادی خود مشمول پرداخت مالیات میشود، هرچند قانونگذار در این حوزه نیز تخفیفهای مالیاتی را پیشبینی کرده است.
عدم وجود آمار مالی در این حوزه چه آسیبهایی دارد؟
اولین آسیب، آمار و اطلاعات جزئی از فرایند رسمی شدن خیریهها است چراکه تا زمانی که خیریهها از حالت غیررسمی، موسمی و نوسانی خود که موجب عدم ثبات در فعالیتهای آنها میشود به یک فرایند رسمی، مشخص و روشن نرسند، نمیتوانند به نقش و جایگاه اصلی خود در حوزه اقتصاد کشور دست پیدا کنند؛ بهعبارتدیگر در فعالیتهای اقتصادی کشور بهحساب نمیآیند.
اگر خیریهها حالت رسمی پیدا کنند و بهاصطلاح بخش سوم اقتصاد کشور را (دولتی، خصوصی و خیریه) شکل بدهند بهتبع آن ساختارهای اقتصادی نیز متناسب با این بخش تعدیلات لازم را صورت میدهد، اما تا زمانی که رسمی نشوند، بهحساب نمیآیند و تعدیلی نیز در کار نخواهد بود. مثلاً میخواهند قانون مالیات را اصلاح کنند، خوب نمایندگان دو حوزه دولتی و خصوصی که مشخص هستند، نمایندگان، مرجع، متولی و صاحبنظر بخش خیریهها کجاست که بخواهند از آنجا نیز نظارت و پیشنهادها را دریافت کنند.
پس ضربه اول عدم ایفای نقش اثرگذار در تغییر ساختارها و قوانین خواهد بود.
ضربه دوم در بحث برنامهریزی رخ میدهد، دولت میخواهد برای تأمین سرانههای بهداشت و درمان، آموزش، فرهنگی و ... بر اساس نیازسنجی صورت گرفته، برنامهریزی کند، خوب بخشی از این نیاز توسط دولت، بخشی هم توسط بخش خصوصی باید تأمین شود. اما خیریهها؟ زمانی که آماری از توان، ظرفیت، قدرت مالی، تعداد و دیگر اطلاعات خیریهها در یک شهر وجود ندارد، این بخش در برنامهریزی مدنظر قرار نمیگیرد؛ درنتیجه ما شاهد آن خواهیم بود که در برخی از بخشها چند برابر نیاز از منابع جامعه توسط خیرین و خیریهها هزینه میشود و در برخی بخشها دچار کمبود هستیم.
تأثیر اقتصادی منابع خیر چگونه باید بررسی شود؟ چگونه این حوزه مغفول به پژوهشگران معرفی شود؟
در حال حاضر بخشی از منابع جامعه در حوزه خیر هزینه میشود و نمیتوان آن را نادیده گرفت، لذا باید با برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح استفاده بهینه و مفیدتری از این منابع داشته باشیم. بهطور مثال در حوزه بهداشت و درمان حجم عظیمی از منابع خیر هزینه میشود اما بیشتر این تخصیصها درست نیست و نمیتوان آن را مدیریت کرد، چراکه هم بخش غیررسمی است، هم آمار نداریم، هم با نوسانات اقتصادی نوسان پیدا میکند.
پس باید برای بررسی اثرگذاری منابع اقتصادی خیر کشور ابتدا به رسمی شدن این منابع کمک کرد و در ادامه با مدیریت صحیح، منابع را احصا کنیم، بهدرستی برای آن برنامهریزی کنیم و درنهایت آن را به نیاز کشور برسانیم.
برای اینکه پژوهشگران را به این حوزه ترغیب کنیم ابتدا باید مسئله شناسی دقیق انجام دهیم؛ مسائل این حوزه به پژوهشگران و مراکز پژوهشی عرضه نمیشود درنتیجه پژوهشگران درگیر این حوزه نمیشوند.
گام دوم ایجاد عوامل انگیزشی برای پژوهشگر است که متأسفانه در حال حاضر برآیند انگیزههای مالی، کار آینده، پرستیژ اجتماعی، جذابیتها، مسئله (پژوهش) و حتی انگیزههای غیرمادی (روحی، روانی، مسئولیت اجتماعی، درگیر شدن پژوهشگر با مسئله، الهی و ...) به سمت ترغیب پژوهشگر به این حوزه نیست. و گام سومِ مسئولان، تاسیس نهادهای حوزه پژوهشی و دانشگاهی است، باید مسئولان دانشگاهی، مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در خصوص لزوم پژوهش در این حوزهها آگاه باشند و بستر لازم را برای اینگونه تحقیقات فراهم کنند.
هرچند آمار دقیقی وجود ندارد اما آمار غیررسمی از گردش مالی عظیمی در این حوزه خبر میدهد، چرا در حوزه سیاستگذاری اقتصادی به این امر توجهی نشده است؟
مهمترین مسئله به نظر من وجود نفت است، حدود 80 سال است که دولتها با اتکا به وجود نفت و منابع مالی حاصل از فروش آن کشور را مدیریت کردهاند و بهنوعی به وابستگی به آن عادت کردهاند. شما تا زمانی که ارث پدری داشته باشید به دنبال کسب پول نمیروید!
لذا احساس نیاز اینکه به سمت مردم برویم و ظرفیتهای مردمی را فعال کنیم نبوده است.
تنها در یک حوزه ما شاهد حرکتهای خوبی هستیم و آنهم آموزشوپرورش است؛ چراکه مردم به این نتیجه رسیدهاند که آموزشوپرورش توان توسعه و بهسازی فضاهای آموزشی را ندارد؛ اما در دیگر جاها نبوده است. یکروی دیگر سکه هم تعامل مدیران و سیاستگذاران با فعالان این حوزه است، مدیران ما با بخش خیریه همانند بخش خصوصی برخورد میکنند و اینیک اشتباه بزرگ است. بخش خصوصی به دنبال کسب سود است پس به هر روشی برای رسیدن به هدف خود متوسل میشود، اما خیّر به دنبال خیر رساندن به جامعه است و یک برخورد نادرست میتواند به دل سرد شدن، بیانگیزه شدن و فرار خیّر بینجامد.
از مسائل موردنیاز این حوزه شاخصهای سنجش وضعیت مالی خیریه در ایران است؟ تجربیات جهانی و ایران در این زمینه چگونه است؟
شاخص گذاری برای سنجش فعالیت خیریه خود یک مبحث مفصل است. در دنیا برای این موضوع فعالیتهای گستردهای انجامشده است اما متأسفانه در ایران خیر. برخی از شاخصهای که میتوان برای سنجش فعالیتهای خیریه موردبررسی قرارداد به این شرح است:
1.کارایی: تناسب ورودی به خروجی یک خیریه چگونه است؟ بهطور مثال یک خیریه برای سرپرستی 50 یتیم n ریال هزینه میکند و خیریه دیگر نصف این مبلغ را برای همین تعداد یتیم هزینه میکند باکیفیت بهتر چرا؟
2.هزینههای بالاسری: خیریهها در ایران چه میزان در office خود (دفتر کار) هزینه میکنند؟ بهطور مثال یکی از خیریهها که بنده اطلاع دارم در این بخش بیش از 20 درصد هزینه دارد؛ درحالیکه استاندارد جهانی در این بخش حدود 7 درصد است.
3.میزان توسعه یک خیریه: یک خیریه در طول یک سال فعالیت چه میزان فعالیتهای اجتماعی خود را گسترش میدهد، ثابت مانده است یا برگشت به عقب داشته است؟
4.پیشبینی هزینههای بازسازی: یک خیریه برای بازسازی ساختمان و تجهیزات خود چه میزان سرمایه پسانداز کرده است آیا به این موضوع فکر کرده است.
5.سطح دانش
6.اثربخشی
و معیارهای دیگری که برای احصاء آنها باید یک فعالیت پژوهشی صورت بگیرد.
آیا نظام مالیاتی کشور هماهنگ و مشوق امور خیر است؟ چالشهای آن چیست؟
یک بحث اصلی این است که نظام مالیاتی در تمام دنیا به دنبال شفافیت است و از طرف دیگر نیز در تمام دنیا خیریهها به دلیل ماهیت فعالیت خود مستعد عدم شفافیت هستند که این موضوع در ایران به دلیل اینکه خیریهها رسمی نیستند و یا اگر رسمی هستند تحت نظارت کامل قرار ندارند، فراهم است.
چنین فضای غیرشفافی موجب میشود که نوعی بدبینی ناصحیح (ازاینجهت که خیلی از خیریهها دارای فعالیت صحیح هستند) در نظام مالیاتی به وجود بیاید و این تفکر شکل بگیرد که خیریهها و انجام فعالیتهای خیر بیشتر برای دور زدن نظام مالیاتی است که این موضوع تنها به این بخش منتهی نمیشود و نظام بیمه و بانکی و دیگر نظام های مالی کشور را در برمیگیرد.
در مورد ویژگیهای اقتصاد بخش سوم و تفاوتهای آن با اقتصاد دولتی و خصوصی توضیح بفرمایید.
1.مردمی است مثل بخش خصوصی
2.داوطلبانه است یعنی مردم باانگیزههای فردی وارد میشوند نه با بخشنامه و ابلاغیه
3.در همه جای دنیا به این بخش بهعنوان یک بخش بدون سود و منفعت مالی برای گرداندگان است
در مورد پایداری منابع اقتصادی مؤسسات خیریه توضیح بفرمایید.
فضای منابع خیریه یکی از حوزههای کمتر موردتوجه بوده است چراکه غالب خیریهها از روشهای معدودی برای جمعآوری و درآمدزایی برای فعالیتهای خود استفاده میکنند، صندوق صدقات، بازارچه و ...
امروز خیریهها بیشتر به پرداختهای مردم وابستهاند که اگر این پرداختها مستمر باشند میشود روی آن حساب کرد اما غالب این پرداختها غیرمستمر و مقطعی صورت میگیرد. بهترین منبع این است که مثل گذشته خیریهها با فضای اقتصادی کشور یک ارتباط ارگانیک درستی برقرار کنند و بهدرستی در فضای سرمایهگذاری اقتصادی ورود پیدا کنند و فعالیت داشته باشند که البته این موضوع نیز آفات خاص خود را دارد که باید این آفات را بهدرستی پیشبینی و مدیریت کرد.
مثلاً ما در موقوفات با این موضوع مواجه هستیم که به دلیل اشتباهات صورت گرفته درگذشته و نوع قرارداد اجارهها، سرقفلی یک مغازه واگذارشده است.
چرا خیریهها به دنبال منابع پایدار نمیروند؟
در این بخش ما با دو مشکل عمده مواجه هستیم بخشی اقتصادی است و بخش دیگر دلایل فنی - مدیریتی دارد.
در بخش اقتصادی غالباً ما با دورههای تورم و رکود اقتصادی در کشور مواجه بودهایم و به دلیل رکود ایجادشده در این فضای کسبوکار و غالباً بدون سود بودن آن، سرمایهگذاری و ورود به این حوزهها عاقلانه نبوده است. بخش دیگری هم فنی – مدیریتی است، در فضای مدیریت خیریهها امروزه جای خالی حضور یک مدیر مالی احساس میشود، مدیران خیریهها بر اساس فضای فکری سنتی خود غالباً به مغازه داشتن و پاساژ گردانی فکر میکنند که با توجه به وضعیت اقتصادی و عدم سوددهی در این حوزه، از این موضوع صرفنظر میکنند. درحالیکه امروزه فضای کسبوکارهای جدید همچون سبد گردانی سهام بسیار میتواند به خیریهها برای ایجاد درآمد پایدار کمک کند که این مهم نیازمند داشتن مدیر مالی توانمند و آشنا به حوزههای اقتصادی و بورس است.