وقف سهام در دنیای کنونی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حسین عبده تبریزی [۱] در دنیای کنونی دولت هایی که بخواهند به طور متمرکز کشوری را اداره کند کمترداریم.در همه جای دنیا اقتصاد مبتنی بر بازار شده و پذیرفته اند که بازار گسست.و شکست دارد،هر چند گاهی در آن رانت خواری و فساد می شود؛ اما هر آدم عادلی که بخواهد ما اس مبانی عادلانه ای توزیع کند، عدالت در بازار بیشتر می شود.

این است که اقتصادهای موجود در دنیا و نوع رفتار دولت ها مبتنی بر بازار است؛ مثلا در حوزه مالیات زمانی معمول بود که از ثروت مالیات بگیرند در حالی که معنی ثروت در آمد انباشته است و دولت ها قبلا از درآمد انباشته مالیات گرفته بودند دوباره با اهداف خدمت به مردم و دفاع از مستضعفین شروع به گرفتن مالیات از ثروت کردند.

در اول انقلاب این گرایش در کشور ایران مالیات ملی اعلام شد. حالا اینکه از همه نتوانستند بگیرند بحث دیگری است؛ اما بحث گرایش این است که بعد از مدتی گفتند دولت ها از درآمد انباشته بیش از یک بار نباید مالیات بگیرند؛ زیرا خود مردم بهتر از دولت می توانند سرمایه گذاری کنند.

بنابراین اجازه دهید مالیات بر ثروت وجود نداشته باشد؛ بلکه مالیات از درآمد گرفته شود، الان هم می۔ گویند چرا دولت مالیات از درآمد بگیرد تا ۳۰٪ مالیات از مردم به مصرف راه سازی برسد؟ الان بخش های خصوصی این کار را بهتر انجام می دهند.

کشور هند تمام جاده هایش را با گذاشتن عوارض به بخش خصوصی، می سازد تا دولت در حوزه ای که به اصطلاح طرح های عمرانی می گویند کمتر دخالت کند و واقعا در حوزه ای دخالت کند که بخش خصوصی هیچ انگیزه ای برای حضور در آن ندارد.

این انگیزه گاهی به علت آن است که پروژه سود نمی کند. فرض کنید بیمه های روستایی را دولت بدهد؛ چون برای بخش خصوصی صرف نمی کند، پس تفاوت آن را به بخش خصوصی بدهد تا صرف کند که اصطلاحا به این روند اهرم می گویند.

با این کار دولت با ده تومانش صد تومان در بخش خصوصی ایجاد کار می کند و به جای اینکه دولت بیاید و در روستای دورافتاده استان قم که برای بخش خصوصی صرف نمی کند، با آن صد تومان خانه بسازد و صد تومان خودش را اهرم کند و بخش خصوصی هزار تومان سرمایه گذاری کند.

در نتیجه گفتند به جای مالیات بر درآمد، مالیات بر مصرف بگیریم؛ یعنی هر جا که فرد ثروتمندی خواست هزینه ای کند از او ماليات بگیریم.

گرایش امروز دنیا در این حوزه است تا آنجایی که می شود، میدان را برای بخش خصوصی باز کند تا افراد انگیزه برای پیشرفت داشته باشند. در چنین نظامی بازار ثروت پایانی ندارد و همه لطف آن به این است که ایجاد انگیزه می کند تا همه تلاش کنند.

و گرنه ثروتمندترین فرد در دنیا که چیزی حدود شصت میلیارد دلار دارد و احتمالا از من و شما کمتر مصرف می کند؛ نظامی برای او طراحی شده که انگیزه دارد صبح تا شب تلاش کند برای اینکه بتواند ارزش های بیشتری خلق کند. تمام دلخوشی او این است که تعدادی سند به نام سهام یا سند مالکیت و ... دارد.

اگر برای ثروت انتهایی قرار دهیم؛ مثلا ده میلیارد تومان انتهای ثروت شماست. انگیزه تلاش کردن را از شما گرفته ایم؛ مثل اینکه بگوییم اگر شما در دانشگاه مفید دکترا گرفتید، دیگر درس نخوانید؛ یعنی برای انتهای درس خواندن شما دکترا کفایت می کند.

این بیان، تمام انگیزه برای تلاش و موفقیت را از بین می برد؛ پس ارزش گذاشتن به سود به علت طمع کاری و ثروت اندوزی نیست؛ بلکه وسیله ای برای ایجاد انگیزه در ساختن و پیشرفت کشور است.

تجربه هفتاد ساله حکومت های کمونیستی نشان داده است که ۷٪ مزارع شوروی سابق که متعلق به بخش خصوصی بود ۶۶٪ کل تولیدات ایجاد میشد در ۹۳٪ هم بقیه آن ایجاد می شد. این تجربه دنیاست. اقتصاد حوزه تجربه است.

اقتصاد ریاضیات نیست که به فرض بخواهیم بیشتر جایزه های نوبل را در سی سالگی افراد به آنان بدهیم کسانی که جایزه نوبل را در اقتصاد بردند عموما بالای شصت سال داشتند برای اینکه هر چه قدر ذهن تئوریک باشد در عمل نیازمند به اطلاعات و تجربه است.

در اقتصاد مخصوصا وقتی به دولت می رسیم میدان تجربه، به اجرا گذاشتن تجربه هایی است دیگران اندوخته اند. من و امثال من حق نداریم نظریه های جدید اقتصادی خودمان را بر مردم ه کنیم برای اینکه تجربه های آنها موجود است و کشورهایی هم هستند که اقتصاد تجربه شده دارند. همه نوع کشور در دنیا داریم کشور مردم ایران را به کدام سمت ببریم و که تا امروز هیچ کسی در دنیا انجام نداده که اشتباه را دارند که افراد می روند تلاش می کنند؛اما نتیجه و انتهایی ندارد.عادت فئودالیته از سرمایه دارهای دنیا گرفته شده است؛ جزیره و باغ می خرند که انگیزه اصلی تلاش آنها در دنیای امروز موفقیت است. بسیاری از آنها در هتل ها زندگی می کنند؛ زیرا زندگی در هتل ها ومکان های اجاره ای برای آنها راحت تر است.این نظام در کشورهای مختلف آداب ورسوم ارزشی خود را دارد؛ نظام مبتنی بر بازار در ایران اسلامی نظام اساسی نیست. در چنین نظامی باید اطلاعات، واضح و مبتنی بر زانان باشد؛ بنابراین کسب سود در چارچوب قانون امکان پذیر است در چنین جامعه ای روشن است هر کس چه چیزی دارد و دولت ها جزئیات کامل در مورد دارایی های شهروندان را دارند.

در عین اینکه شهروندان هر چه که در چارچوب قانون به دست آورده باشند اشکالی ندارد. دولت تمام جزئیات را به طور کامل می داند که همه نهادها چه دارند، کسی چیزی برای مخفی کردن در این چارچوب ندارد.

اگر کلیسایی معافیت مالیاتی دارد تمام دارایی هایش مشخص می باشد و روشن است که اموالش را از چه منابعی به دست آورده، در چه راهی خرج کرده است.

در چنین اقتصادی دارندگان ثروت چه می کنند؟ بعد از سن خاصی در چنین نظامی دارندگان ثروت طبیعت به فکر این می افتند که ثروتشان را به گونه ای اداره کنند تا پاسخگوی نیازهای بازماندگان باشد.

بنابراین مفهومی مثل خیریه و وقف که به طور گسترده در تمام جوامع اعم از اروپایی، آسیایی و آفریقایی فارغ از نوع مذهب آنها وجود دارد، هزاران صدوق و بنیادهای مختلف وقفی مشغول به کار هستند که در حوزه های گسترده ای فعالیت می کند.

گاهی باور کردنی نیست که چه اهداف محدودی برای این بنیادها تعریف شده است. در سال ۲۰۰۱ در واشنگتن بنیادی تأسیس شد که حفظ درختان واشنگتن را محور قرار داده بود.

در آنجا تعریف شده که درخت چه منافعی دارد عکس های فضایی نشان داده که درخت۔ در مرکز پایتخت آمریکا کاهش پیدا کرده اند و این مسئله ضررهایی را به دنبال دارد. سپس مؤسسۀخیریه ای تشکیل می دهند برای اینکه درخت ها را حفظ کنند. برای هر درختی شناسنامه ای درست کردند این برای جامعه ای که تمام بیمارستان ها و دانشگاه هایش با بنیادهای خیریه اداره می شود و تمام نیازهای اولیه اش را بنیادهای مختلف پاسخ می دهند عنصر وقف،بخش عمده ای از اقتصاد را دارد می باشد و در بازار سرمایه هم بسیار مؤثر است. عمده انسان ها در همین چارچوب کار می کنند و اعتقاداتی دارند.

بیشتر مردم دنیا موحد و مؤمن هستند، اعتقاد به دنیای بعد از دنیای مادی دارند و در آن چارچوب حرکت می کنند، افرادی هم هستند که در این چارچوب حرکت نمی کنند، گروهی از ثروتمندان، شبیه به صندوق وقف کارهایی انجام داده اند به نام صندوق امید، که در بخشی از آن نشریه گفته اند:

آدمهایی هستند که اعتقادات مذهبی ندارند ولی این صندوق ها را ایجادکرده اند و خودشان را ذی نفع قرار دادهاند؛ یعنی به هیئت امنای صندوق گفته اند که شما این صندوق را اداره کنید و بعد از فوت من منافع آن را در حساب خودم نگه دارید به این ترتیب منافع انباشته می شود.

در این حالت نقش اقتصادی بیشتر است؛ چون هیچ هزینه ای ندارد، همه پول انباشته می شود، ضمنا بدن من را هم در نیتروژن حفظ کنید، بالاخره علم یک روزی صد یا هزار سال دیگر من را زنده می کند و امیدوارم در آن روز ثروتمند باشم؛ زیرا نمی خواهم دوباره از اول زحمت بکشم و کار کنم.

عده ای هم که اعتقاد به آن بحث ندارند. به این شکل در دنیا نزدیک به ۱۵۰۰ صندوق با سرمایه های مختلف که خیلی شبیه به صندوق های وقف است، درست کرده اند.

البته عده ای هم که اعتقادات مذهبی دارند این صندوق ها را درست کرده اند و گفته اند نیمی از آن را برای کشورهای آفریقایی مصرف کنید و نیم دیگر آن را در حساب خودم نگه دارید، بالاخره علم ممکن است روزی مرا زنده کند و من از مواهب ثروت خودم بهره مند شوم.

اینها کارهایی است که در دنیا انجام می شود و آن تجربیات موجود است. ضروری است علمای ما با این تجربیات آشنا شوند و بگویند آیا در چارچوب ارزشی نظام مامی۔ گنجد یا نه؟ واقعة ما هیچ نیازی به ایجاد سازمانی جدید نداریم.

هزاران صندوق با میلیاردها دلار فعالیت می کنند و کافی است بگوییم اینها با چارچوب های فکری ما با اسلام انطباق دارد یا نه؟ جای آن هم دانشگاه مفید و امام صادق (ع) است و علمای برجسته کشور که در این حوزه ها کار کنند.

متأسفانه در این حوزه ها کمتر کار می شود و انعطاف نظام هم بسیار کم است در این صورت آثار منفی آن بروز می کند؛ یعنی وقتی به این سؤال که آیا وقف پول در اسلام جایز هست یا نیست جواب نمی دهیم و این مسئله را به طور ریشه ای حل نمی کنیم از بخشی از مواهب خیریه و وقف، جامعه را محروممی کنیم. عده زیادی بیکار می شوند، اشتغال انجام نمی شود، تعداد زیادی از سرمایه-گذاری ها و تشکیل سرمایه در کشور صورت نمی کیرد.نرخ رشد در کشور کاهش پیدا و باید هر چه زودتر به مسئله بهره جواب دهد، قوانین باید چارچوب داشته باشد؛چون ما نمی توانیم به طور دایمی با این مسئله روبرو باشیم آیا سودی که بانک شرعی است یا شرعی نیست. باید جمع بندی مشخصی به وجود آوریم تا بتوانیم حرکت کنیم اگر به مجموعه ای از بانک ها مجوز دادیم و بعد هم بحث ها را عوض کرده را به نرخ رشد و حوزه اشتغال کشور صدمه می زند و این مسئله عینا در وقف صادق است.

مدیریت مصرف از سرمایه گذاری جداست. همه صندوق های وقفی و خیریه های دنیا به همین شکل اداره می شود. فرق است بین کسی که پول را می گیرد و برای اهداف خاص توزیع می کند با آن کسی که سرمایه گذاری می کند؛ مثلا یکی پرستار است که از بیمار نگه داری می کند و دیگری مدیر حرفه ای سبد سهام است که ماهی ده میلیون تومان حقوق می گیرد؛ چون حرفه او حرفه ای کاملا متفاوت است.

در طراحی های جدید صندوق هایی اصل پول و سود سالانه را حفظ می کند. صندوق های دوم از نوع صندوق های بازار پول هستند که در کوتاه مدت سه یا پنج روز سرمایه گذاری می کنند؛ چون قرار است تا آخر این ماه پول را بردارند و به اهدافی که ذی نفع یا خیر تعیین کرده، برسانند.

طراحی های عاقلانه جدید از تجربیات موجود در دنیا گرفته شده است که نیازی به ابداع دوباره آن نیست. اینها روش های موجود در دنیا است. روشن است که صندوق های principle (اصل سرمایه) موجودند تا پرداخت های سالیانه از آنجا داده شود.

این صندوق ها چه نوع مدیریتی دارند، هیئت امنا و مدیران فعال چه نقشی دارند، کدام صندوقها فعال هستند و کدام صندوق ها مدیریت ساکن و ثابت دارند؟ این تجربیات در دنیا سالهاست که موجود می باشد. ما نزدیک به هفده هزار نوع صندوق سرمایه گذاری در دنیا داریم که در طول سالهای طولانی بانکداران و مدیران سرمایه گذاری طراحی و ابداع کرده اند.

این تجربه موجود در جامعه بشری است و بخش عمده ای از آن در سایت ها وجود دارد فقط کافی است آن را طراحی کنیم و بدانیم کدام یک با شرایط، محیط و امکانات ما یعنی این طور نیست که صندوقی را برای بار اول معرفی کنیم کاری که هیچ کسی در دنیا نکرده است. هر نوع صندوقی را که از ذهن من و شما می گذرد در نظر بگیریدخواهید دید میلیون ها نفر برای آن طرح داده اند و کار کرده اند.

می توانیم از این تجارب استفاده کنیم. صندوق های وقفی ما در سال ۸۲ و ۸۳ تا حدی فعال شدند؛ اما الان بازار سرمایه دچار رکود است.

طبیعتا صندوق های وقفی امکان حضور در بازار وقف را ندارند. برآورد من از صندوق های وقفی ما این است که هنوز زیر ۱٪ بازار سرمایه ای ایران هستند.

باید در دارایی های مالی این صندوق ها سرمایه گذاری شود. این سرمایه گذاری در اروپا و آمریکا بین ۸ تا ۸ / ۵ درصد است؛ یعنی کل برآوردی که در بازار، سرمایه گذاری شده بین ۸ تا ۸/ ۵ درصد آن در اختیار بازار سرمایه است؛ ولی توجه کنیم که بازارهای سرمایه دنیا در روز چیزی حدود هزار برابر درآمد نفتی ما معامله می کنند.

پانویس

  1. دبیرسابق بورس اوراق بهادار کشور و مدیر مسئول روزنامه سرمایه