وقف نامه مدرسه مریم بیگم: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
جز وقف نامه مدرسه مریم بیگم» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=تنها مدیران] (بی‌پایان)))
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
<div style="text-align:justify;font-family:B Nazanin;font-size:20px">
 +
 
[[عفت  خوشنودی]]
 
[[عفت  خوشنودی]]
 
==چکيده==  
 
==چکيده==  
سطر ۲۱۱: سطر ۲۱۳:
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
+
</div>
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 74]]
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 74]]
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۰

عفت خوشنودی

چکيده

انسان موجودي است اجتماعي که رشد و تکامل آن در گرو زندگي جمعي و تعاون و همکاري با ديگر همنوعانش مي باشد. وقف نمونه اي ازاين تعاون و همکاري است که در سيره ائمه معصومين عليهم السلام به آن اهتمام ويژه اي داده شده است. با مروري کوتاه بر موقوفات ايران، به اين موضوع پي مي بريم که بيشترموقوفات ايران مربوط به دوره ي صفويان بوده و چون اصفهان دراين دوره پايتخت بوده است؛ بيشترين آثارموقوفه دراين شهر به چشم مي خوردوجالب توجه اينکه حدود يک سوم موقوفات آن زمان؛ مربوط به زنان بوده که اين نشان دهنده ي ميزان علاقه و مشارکت زنان آن عصربه انجام امور خيريه و خداپسندانه است. ما دراين مقاله ابتدابه معرفي يکي ازاين بانوان خيّر و انسان دوست به نام«مريم بيگم»پرداخته وسپس يکي ازموقوفات اين بانوي خيّرراباعنوان:«مدرسه ي مريم بيگم»، بررسي خواهيم نمود.(2) کليدواژه ها وقف، زنان واقف، مريم بيگم، مدارس وقفي، مدرسه مريم بيگم، وقف نامه مدرسه مريم بيگم.

مقدمه

آنچه راجع به وقف و آثار موقوفه در عصر اسلامي ايران در حال حاضر وجود دارد بيانگر اين مطلب است که اين آثار از دوران آل بويه، سلجوقيان و ديلميان رشد يافته و در دوره ي صفويان به اوج خود رسيده است. علت رشد فزاينده ي آثار موقوفه در دوره ي صفويان رواج و گسترش فرهنگ تشيع در ايران اسلامي مي باشد و به علت اينکه پايتخت اين دولت اسلامي در شهر تاريخي اصفهان واقع گرديده بود بيشترين آثار موقوفه ي اين خاندان در اين شهر قرار گرفته است. براساس آمار به دست آمده از ميان واقفان دوره ي صفويان، حدود يک سوم موقوفات مربوط به زنان عصر صفويه است که اين امر نشان دهنده ي کثرت مشارکت زنان اصفهاني در امور خيريه به خصوص سنت حسنه ي وقف مي باشد، و جالب توجه ترين بخش آن مربوط به مدارس است. از زماني که اصفهان به عنوان پايتخت دولت شيعي مذهب صفوي برگزيده شد، مدارس وقفي بسياري در اين شهر تأسيس گرديد.که البته تعدادي از اين مدارس تخريب و اثري از آنان باقي نمانده و تعدادي از رونق افتاده و حالت مخروبه اي دارند و تنها تعداد اندکي از آن مدارس باقي و در زمره ي مدارس فعال شهر مي باشند مثل: مدرسه ي مريم بيگم. واقف مي بايست از توان مالي فراواني بهره مند مي بودتابتواند علاوه بر هزينه ي ساخت بنا و موقوفاتي که جهت نگهداري آن درنظر مي گرفت موقوفاتي رانيز جهت هزينه هاي گوناگون مانند حق التدريس مدرس، مدد معاش طلاب، حق الزحمه ي خدمه، فرش و روشنايي مدرسه و مسجد آن، هزينه ي تهيه و نگهداري کتاب و غيره را، به اين کاراختصاص دهد. علاوه بر اين ها، واقفان مدارس براي برخي مخارج مانند روضه خواني و اطعام طلاب در ايام سوگواري نيز موقوفاتي را در نظر مي گرفتند. ناگفته نماند که واقفان با شروطي که براي مدرس و طلبه و نيز چگونگي اداره ي مدرسه معين مي نمودند، علايق و نظرات خود را بر آن تحميل و در واقع به لحاظ فکري بر آن اعمال نفوذ مي کردند. براي نمونه، واقف مدرسه ي «مريم بيگم» که از لحاظ فکري تحت تأثير انديشه هاي غالب بر جامعه به ويژه انديشه هاي مرحوم مجلسي دوم(ره) بود در وقف نامه ي مدرسه مريم بيگم که در سال 1116 هجري قمري بر لوح سنگي حک و در محل مدرسه نصب شده، چنين گفته است: «و بايد که کتاب هاي علوم وهميه، يعني علوم شکوک و شبهات که به علوم عقليه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العين و شرح هدايت و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم ديني نخوانند». براي فهم هرچه بيشتر موضوع ؛به دليل موجودبودن متن وقف نامه ي«مدرسه مريم بيگم» وهمچنين داير بودن اين مدرسه درحال حاضر(البته نام مدرسه به مدرسه حاتم بيک تغييرنام داده است)پس ازمعرفي واقف اين مدرسه يعني«مريم بيگم»به معرفي مدرسه ومتن وقف نامه آن خواهيم پرداخت. براي آشنايي بيشتربا زنان خيروانسان دوست وآثاروقفي تاريخي آنان، به کتاب«زنان واقف آثارتاريخي اصفهان»که توسط نويسنده ي اين سطور، تاليف گرديده مراجعه فرماييد.

مريم بيگم

آثار:

1- مسجد مريم بيگم

2- مدرسه مريم بيگم بانو مريم بيگم دختر شاه صفي جانشين شاه عباس اول است. وي نيمه اول قرن يازدهم مي زيسته و متولد سال 1038 – 1052 هـ . ق مي باشد. وي از زنان نيکوکار و دانش دوست زمان خود بوده است. [۱] از اقدامات وي در اصفهان تأسيس مدرسه مريم بيگم در محله حسن آباد و مسجد مريم بيگم جنب دروازه دولت (خيابان طالقاني، کوچه مقابل مسجدباب الرحمه) مي باشد. [۲] اين بانو علاوه بر موارد فوق موقوفات بسياري براي آباداني شهر و رفاه طلاب حوزه هاي علميه معين کرد. [۳] اين بانو به علماء، دانشمندان و آثار آنان ارج مي نهاد. چنانکه شيخ رضي الدين محمد بن بهاء الدين محمد بن حسنعلي بن ملا عبدالله ششتري (شوشتري) اصفهاني کتاب «شرح ادعية السّر» را به جهت او تأليف کرده است. [۴]

مدرسه مريم بيگم

مدرسه مريم بيگم از جمله فضاهاي آموزش علوم ديني در دوره ي صفويه بوده که در دوره ي سلطنت شاه سلطان حسين به وسيله ي مريم بيگم، دختر شاه صفي در سال 1115 هجري قمري در نزديکي محله خواجو و در مجاورت چهارراه نقاشي به سوي بازارچه حسن آباد بنا شده است. اين مدرسه در حدود نيم قرن پيش بر اثر خرابيهايي که در آن راه يافته بود به طور کلي دگرگون شده و به صورت دبستان در اختيار اداره فرهنگ اصفهان قرار گرفت و بعدها نيز به مدرسه راهنمايي حاتم بيک مبدل شد و هم اکنون نيز در اختيار مرکز تحقيقات معلمان آموزش و پرورش اصفهان مي باشد. تغيير کاربري اين مکان از مدرسه به مرکز تحقيقات معلمان (پژوهشگاه معلم)، از 15 سال قبل صورت گرفته است. اين مدرسه به شکل مربع و هر ضلع آن 60 متر است. [۵] از اين مدرسه جز دو لوح سنگي مرمري که متمم وقفنامه ي مدرسه و به خط علي نقي امامي مي باشد، چيز ديگري باقي نمانده است . کتيبه سر در مدرسه به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشت لاجوردي چنين ثبت شده است: «بسم الله الرحمن الرحيم – لقد وقفت هذه المدرسة المبارکة النواب العِلّية العالية الموفقة لافعال الخير ابنة السلطان الاعظم السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان شاه صفي الصفوي الموسوي الحسيني قدس الله مرقده اعني ملکة الافاق علي الاطلاق سميه من افصح عن وصفها الذکر المبين بکريمه يا مريم ان الله اصطفيک و طهرک علي نساء العالمين مريم بيگم لازالت موفقة لخير الدنيا و الاخرة بحق محمد و عترته الطاهرة علينقي الامامي 1115هـ ق». و قسمتي از وقفنامه مدرسه چنين است: «... علوم دينيه به شروطي چند که در وقفنامه چه به تفصيل مذکور و مسطور است و از جمله آن شروط اين است که بايد سکنه مدرسه مذکوره مشغول تحصيل علوم ديني که فقه و حديث و تفسير و مقدمات آنهاست و صالح و متقي و پرهيزگار و از اهل قناعت باشند و از زمره ارباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده، حجره خود را معطل و مقفل نگذارند بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه و مطالعه و عبادت مشغول باشند و اگر يک سال بر احدي بگذرد که ترقي در حال او به حسب علم و عمل نشده باشد يا مظنون مدرّس شود که قابل ترقي نيست از مدرسه اخراج نمايد و جماعتي که در عرض يکسال به حسب علم و عمل ترقي کنند يا مظنون شود قابليت ترقي ايشان بايد که زياده از پنج سال در آن مدرسه ساکن نشوند، اگر احياناً حرکت بعضي اشخاص بعد از مدت پنج سال متعذر يا متعسر باشد يا آنکه در عوض ايشان جمعي متصف به مقامات مذکوره حاضر نباشد بايد که تا برطرف شدن عذر در مدسه باشند و نهايت آن تا هفت سال اما بعد از هفت سال البته بايد که بدر روند، و بر مدرّس آنکه سعي بليغ کند که جمعي ديگر متصف به صفات مذکوره باشند تحصيل نموده به جاي ايشان ساکن سازد و حجره هاي خالي معطل نکند، و هر که بعد از هفت سال يک روز بماند غاصب باشد به غضب خدا و رسول خدا گرفتار شود و بايد که کتابهاي علوم وهميه يعني علوم مشکوک و شبهات که به علوم عقليه و حکمت مشهور و معروف است مثل: شفاء و اشارات و حکمة العين و شرح هدايه و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم ديني نخوانند و وجه معاش خواه وظيفه و خواه غير آنها از هيچ ممري نداشته باشند و بايد که مدرّس در تمشيت و اجراء امور مزبوره اهتمام ورزد...». کتيبه ايوان شرقي مدرسه مريم بيگم کتيبه ايوان شرقي مدرسه مشتمل بر اشعاري بوده که به خط نستعليق سفيد بر کاشي خشت لاجوردي رنگ چنين نوشته شده بوده:

...................................... والا نژاد گوهر بحرين ملک و دين

نيکو نتيجه شه رضوان مکان صفي مريم بيگم که باد به عمر ابد قرين

تا ساخته است بهر خدا اين بناي خير دارالعيار خانه نقد علوم دين

ارباب فضل را که تمامي شکفته اند چون گل شده است غنچه گشاي دل حزين

بحري است اين مدينه علم از براي آن هر حجره اش بود صدف گوهر يقين

در گلشن زمانه چو نرگس علم شود گل کرد هر که ...................... گل زمين

چون گرد غم زدود ز دل او غبار جهل منزل گزيد هر که در اين مسکن گزين

از جان و دل صحيفه نگار دعاي اوست هر کس در اين مکان مشرف شود مکين

کردم چو نقشبندي تاريخ اين بنا دل گفت ....................... اين علوم دين

در طرف راست و چپ ايوان شرقي مدرسه در دو لوح مرمرين که روز بنا نصب شده است چنين نوشته: لوح اول: «هو المعزّجلت عظمته از جمله شروط سکناي مدرسه ي مزبوره آن است که بايد زوجه يا خانه يا پدر يا صاحب خانه يا مادر صاحب خانه در چهار فرسخي شهر يا زياده بر چهار فرسخي داشته باشد بايد که ماهي زياده بر دو شب در آنجا نماند مي خواهد که دو شب را پي در پي بماند مي خواهد متفرق و هر گاه ميسر و مقدورش نشود که به شرايط مذکوره عمل نمايد بايد که در اين مدرسه سکني ننمايد و تظلم نکند که مرا منع مي کنند از رفتن به خانه خود يا به خانه پدر يا مادر يا زوجه خود چه کسي مانع از رفتن نشده بلکه منع کرديم او را از ساکن شدن در مکانهاي غير به ناحق چه اين مدرسه محل و مکان او نيست بلکه محل و مکان سکني آن جماعتي که وفاکردن به جميع شرايط مذکوره ميسر و مقدور ايشان باشد و هيچ دقيقه اي از دقايق شرايط از ايشان تخلف نکند و تظلم کردن اين قسم شخص مانند تظلم کسي باشد که بگويد نمي گذارند که خانه مردم را غصب کنم و ساکن شوم در آن، پس اين قسم شخص خودش ظالم خواهد بود به صورت مظلوم که مي خواهد که حق و مال و محل سکني و مأواي موقوف علهيم را به ناحق غصب کند و ساکن شود و تظلم هم مي کند، سنه 1116هـ ق». و در لوح دوم چنين آمده: «چون شرايط وقفيه که در کتيبه ي مدرسه مرقوم گشته دو عبارت اجمال دارد لهذا توضيح آن دو عبارت را لازم دانستيم که در اجمال آنها شبه نکنند؛ اول آنکه نوشته شده که تا هفت سال بيشتر سکني در مدرسه نکنند و بعد از هفت سال البته بايد که بدر روند تفصيل آن اجمال آنکه بعد از هفت سال هرگاه تا شش ماه يا کمتر از مدرسه غيبت اختيار نمايند و بعد از غيبت معاودت به مدرسه نمايند بر ايشان حرجي نيست و توقف ايشان مجدداً تا هفت سال در مدرسه مزبوره مجوز خواهد بود، دوم آنکه نوشته شده که وجه معاشي خواه وظيفه و خواه تعليم و خواه غير آنها از هيچ مستمري نداشته باشند مفصل آن. مجمل آن که وظيفه و مواجب و مدد معاش مستمري از جايي ديگر نداشته باشند و اگر مردم از موهبت و عطايا گاهي رعايتي به طلبه مدرسه مزبوره نمايند در اخذ اين وجوه مؤاخذه نخواهند بود. في تاريخ شهر شعبان سنه 1116 هـ ق و همچنين اگر کسي را از طلبه مدرسه مزبوره قدر قليلي وظيفه باشد که با خراجات او کفاف نباشد و با وجود آن وجه وظيفه در مرتبه استحقاق باقي باشد توقف آن کس در مدرسه مجوز است و بر او حرجي نيست». در برخي کتب تاريخي آمده که کتيبه سر در مدرسه در موزه ايران باستان نگهداري مي شود و آثاري از کتيبه هاي تاريخي اين مدرسه موجود نمي باشد. [۶] مساحت اين مدرسه تقريباً چهار جريب است . مريم بيگم موقوفه بسياري براي طلبه و لوازم آباداني آن معين کرده حتي از شهرهايي جز اصفهان نيز ملک خريده و وقف بر آنجا نموده تا جايي که از تبريز و بسطام و قزوين و غيرها موقوفه داشته است. [۷] اگر در حال حاضر آن نهاد آموزشي برپا بود، در زمره ي بزرگترين مدارس صفوي اصفهان به شمار مي آمد . اين مدرسه در سال 1115 هـ . ق به واسطه آن بانو در بازار چهارسو نقاشي که در گذشته بازار بزرگي بوده و فعلاً قسمتي از آن به عنوان مقصود بيک باقي مانده، واقع شده است. عمده ترين علت متروک ماندن اين نهاد آموزشي و ويراني حجره هاي آن، خرابي محلاتي چون خواجو و حسن آباد در عصر قاجار و به دليل قحطي و امراضي چون وبا دانسته اند. [۸]

متن وقفنامه مدرسه مريم بيگم

بسم الله الرحمن الرحيم الواقف علي الضماير المطلع علي السراير شاهزاده عالميان علّية عاليه معاليه مريم بيگم صفويه موسوية حسينية لازالت ايام شوکتها و جلالتها دائمة باقية الي قيام الساعة و ساعة القيام الحمدلله و کفي سلامه علي عباده الذين اصطفي و بعد غرض اصلي از انشاء اين کلام ميمنت انجام خجسته فرجام شريعت انتظام ديني المبداء و الختام ذکر و بيان اين مطلب و مرام است که نواب مستطاب قدسية الالقاب قمر نقاب خورشيد احتجاب فلکجناب ملکحجاب حواطينت مريم سيرت زهرا سريرت مشتري رتبت ناهيد حشمت زيبنده حجال سلطنت و بختياري افروزنده حجره عظمت و کامکاري نتيجه دودمامن عظيم الشان صفوي بانوي عرصه جهان بلقيس تختگاه بر و امتنان ملکة الملکات بانية الخيرات الجاريات فروغ باصره دين و دولت زيوربخش مسند حشمت و جلالت ثمره شجره اصلها ثابت و فرعها في السماء سميه مصدوقه ان الله اصطفيک و طهرک واصطفيک علي نساء العالمين لايقه سرادقات عظمت و تمکين ناهجه مناهج اجدادها المعصومين معينه الفقراء و المساکين مغيثة الضعفاء و المحتاجين عصمة الدنيا و الدين قربة الي الله اعظيم و ابتغاء لفضله الجسيم وقف مخلد شرعي و حبس موبد ديني گردانيدند: تماميت پانزده حبه مفروزه از اصل هفتاد و دو حبه مزرعه معينه موسومه به مزرعه فران از مزارع سروشفادران کرارج از بلوکات تسعه دارالسلطنه اصفهان را با اراضي و صحاري و انهار و جداول و مجاري و ممار و مداخل و حرايم و لظايم و شرب و مشارب و ساير مايتعلق بها شرعاً سيما اراضي موسومه به باغ و خلف باغ تابعه مزرعه مزبوره بقدره که درينولا بعقود ناقله شرعيه از حاجي رضا جاري براان بسر کار خير مدار نواب مستطاب واقفه موقفه مکرمه مشاراليها انتقال يافته است. و توليت اين وقف ابدي را به دستور ساير موقوفات عامه خود در متن عقد وقف مزبور مادام الحيات به جهت خود شرط نموده قرار دادند و بعد از آنکه نواب قدسيه الالقاب واقفه موفقه معظمه مشاراليها مراحل عمر طبيعي را طي نمايند توليت وقف مزبور متعلق باشد به پادشاه عصر و مصرف آن را در متن عقد وقف چنين قرار داده شرط نمودند که مادام توليت با نواب قدسيه الالقاب عليه عاليه بوده باشد هر ساله حاصل و مداخل آن را بعد از وضع مالوجهات و وجوهات ديواني و خراج سلطاني و مؤنات زراعت و آنچه باعث تکثير زراعت و موجب توفير منفعت باشد بدون حق التوليه در مصرف اطعام شيعيان اماميه اثني عشريه که علي الظاهر مستحق وعارف بر مسائل ضروريه خود باشند در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود واقعه در خارج درب حسن آباد اصفهان و در مسجد خلف منازل خود احيا کرده نواب عِلّيِّه عاليه واقفه موفقه و در خارج مدرسه و مسجد مزبورين در هر جاي ديگر که مناسب دانند و در مصرف مراسم تعزيه حضرت خامس آل عبا اباعبدالله الحسين(عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و به مصارف خير وبرّي که خود مصلحت دانند صرف نمايند و چون نوبت توليت به متوليان باعز وتمکين سلاطين رسد حاصل و مدخل وقف مزبور را بعد از وضع موضوعات مزبوره و بعد از وضع يک عشر از بقيه آن به حق التوليه و بقيه باقي را در مصارف مزبوره مصروف دارند و توزيع آن بر مصارف مزبوره منوط براي رزين متولي هر عصر باشد و نواب عليه عاليه واقفه موفقه معظمه معززه مشاراليها چنين مناسب دانستند که هر ساله مبلغ چهار تومان تبريزي از حاصل و مداخل وقف مزبور بعد از وضع موضوعات مزبوره در وجه روضه خوان و جمعي که در پاي منبر به مراسم تعزيه شهداي کربلا در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره اشتغال نمايند و بقيه حاصل و مداخل که در بعضي از سنوات هفت تومان و در بعضي از سنوات شش تومان و گاه باشد که زياده بوده باشد در مصرف اطعام ماه مبارک رمضان بر اين موجب داده شود و صيغه شرعيه بالعربيه و الفارسيه جريان يافت که در مدرسه مذکوره صرف اطعام شود در شب نوزدهم و شب بيست و يکم که در مسجد مذکور صرف اطعام شود در شب بيست و سوم و بيست و هفتم و بيست و هشتم و حصه موقوفه مزبوره را از ملکيت خود اخراج نموده و به عنوان وقفيت و توليت در تصرف دارند و مباشرين سر کار خير مدار خود را مامور ساختند که پانزده حبه مزبوره و توابع آن را به عنوان وقفيت عمل نمايند و وقف لازم شده و من بعد احدي را شرعاً جايز و سايغ و روا نيست که از وقفيت رجوع به ملکيت نمايد فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم و کان ذلک في 25 شهر شعبان المعظم سنه 1125هـ ق. و ايضاً قربه الي الله تعالي نواب مستطاب عِلّيِّه عاليه واقفه موفقه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي فرمودند موازي سه طاق و چهار دانگ ونيم از طاق ديگر از جمله هفت طاق و نيم مشاع از کل سي طاق مزرعه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع قريه حبيب آباد برخوار اصفهان را با توابع شرعيه و لواحق مليه که درين اوقات از آقا ضياء الدين و آقا رحيم ولدان مرحوم حاجي عبدالله بندار بسرکار نواب واقفه بمبايعه شرعيه منتقل شده بر مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احياء کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين عليه السلام در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند بشروط و قيود مرقومه متن وحاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت و کان ذلک في ثالث شهر شعبان المعظم سنه 1128هـ ق. (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم (مهر) ناب مستطاب عاليجناب اسلام و اسلاميان ملاذي (سجع مهر) افوض امري الي الله عبده محمدباقربن سيد حسين و ايضاً قربه الي الله اعظيم و ابتغاء لفضله الجسيم نواب مستطاب عليه عاليه واقفه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي فرمودند همگي و تمامي يکطاق و پنج دانگ و يک طسوح آن يک طاق ديگر شايع از جمله هفت طاق و نيم مفروز معين معلوم از کل موازي سي طاق مزرعه معينه موسومه به مزرعه شمساباد از مزارع حبيب آباد که در اين وقت از محمد ابراهيم بندار ولد حاجي عبدالله ساکن اصفهان به سر کار خير مدار ايشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و بري که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت و کان ذلک في ثالث شهر شعبان المعظم سنه 1129 (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم (مهر) ناب مستطاب عاليجناب اسلام و اسلاميان ملاذي (سجع مهر) افوض امري الي الله عبده محمدباقربن سيد حسين و ايضاً قربة الي الله العظيم نواب مستطاب عِلّيّه عاليه واقفه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي فرمودند همگي و تمامي موازي دو حبه تامه شايعه کامله از کل هفتاد و دو حبه تامه شايعه مزرعه معينه معروفه به مزرعه خرم آباد رويدشتين اصفهان را با جميع توابع شرعيه و لواحق مليه از اراضي و صحاري و نهار و مجاري و غيرذلک که از آقا محمد ولد مرحوم حاجي ربيع بزاز اصفهاني ببيع شرعي بسرکار خير مدار ايشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت و کان ذلک في 19 شهر شوال المکرم سنه 1129هـ ق. (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم (سجع مهر) افوض امري الي الله عبده محمدباقربن سيد حسين و ايضاً قربة الي الله العظيم نواب مستطاب عِلّيّه عاليه واقفه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي فرمودند همگي و تمامي موازي ده حبه و نيم شايع کامل از کل هفتاد و دو حبه مزرعه معينه معروفه به مزرعه خرم آباد رويدشتين اصفهان را با جميع توابع شريعه و لواحق مليه از اراضي و صحاري و انهار و مجاري و غيرذلک که به موجب دو طغرا قبالچه معتبره بدين موجب که از حاجي محمد علي گيرکيراق ولد حاجي محمد مقيم و حاجي محمدحسين بزاز ولد مرحوم حاجي زين العابدين حاجي محمد علي مذکور شش حبه و نيم. حاجي محمدحسين مذکور چهار حبه مشاعا ببيع شرعي بسرکار خير مدار ايشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت و کان ذلک في سابع عشرين شهر شوال المکرم سنه 1129هـ ق. (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم (سجع مهر) افوض امري الي الله عبده محمدباقربن سيد حسين و ايضاً قربة الي الله تعالي و تقدس نواب مستطاب قدسية الالقاب عِلّيّه عاليه متعاليه ادام الله تعالي ضلالها وقف صحيح شرعي و حبس موبد ملي فرمودند همگي و تمامي موازي نيم طاق مشاع تام کامل از کل سي طاق مزرعه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع حبيب آباد برخوار اصفهان را با توابع شرعيه و لواحق مليه از اراضي و صحاري و قنوات و انهار و جداول و مجاري و مايتعلق بها شرعاً بقدر الحصه قديماً و جديداً که در آن اوان از محمد حسن ولد مرحوم ميرزا قاسم حبيب آبادي بسرکار خير مدار نواب مستطاب معظم اليها بوجه شرعي منتقل شده بود بر مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سر کار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت وقف لازم شده و من بعد احدي را شرعاً جايز و سايغ و روا نيست که از وقفيت رجوع به ملکيت نمايد فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم و کان ذلک في سادس عشر من شهر شوال المکرم من شهور سنه ثلثين و ماته و الف 1130هـ ق (مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم و ايضاً قربة الي الله تعالي و تقدموا نواب مستطاب قدسية الالقاب عِلّيّه عاليه متعاليه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي و حبس موبد ملي فرمودند همگي و تمامي موازي يک طاق شايع کامل از کل اراضي سي طاق مزرعه معنه معلومه به مزرعه شمس آباد من مزراع برخوار، را با توابع عشريه از اراضي و صحاري و انهار و مجاري و شرب و مشاب و غيرذلک بقدر الحصه موازي يک حبه تامه شايعه کامله از کل هفتاد و دو حبه مزرعه فران من مزارع سروشفادران کرارج را با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و انهار و جداول و شرب و مشارب و ساير مايتعلق بها شرعاً، قديماً و جديداً به قدر الحصه که در اين اوان هر دو رقبه بنهج شرعي ابوطالب نجم ثاني بسرکار خير مدار ايشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت و کان ذلک في 11 شهر ربيع المولود سنه 1131هـ ق. (مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم و ايضاً قربة الي الله تعالي و تقدمو نواب مستطاب قدسية الالقاب عِلّيّه عاليه متعاليه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي و حبس موبد ملي فرمودند همگي و تمامي موازي يک طاق شايع کامل از کل موازي سي طاق مزرعه معينه معلومه به مزرعه شمساباد من مزراع برخوار را با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و انهار و مجاري و شرب و مشاب و غيرذلک بقدر الحصه و موازي يک حبه تامه شاعيه کامله اربابيه از کل هفتاد و دو حبه مزرعه مشخصه مدعوه به مزرعه فران من مزارع سروشفادران کرارج را با توابع شرعيه از اراضي و صحاري و انهار و جداول و شرب و مشارب و سيار مايتعلق بها شرعاً قديماً و جديداً بقدر الحصه که در اين اوان هر دور قبه بنهج شرعي بسرکار خير مدار ايشان منتقل شده بود بر مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه موفقه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند به شروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و کان ذلک في 26 شهر رجب المرجب سنه احدي و ثلثين و مائه و الف من الهجره المبارکه 1131 و ايضاً قربة الي الله اعظيم و ابتغاء لفضله الجسيم نواب مستطاب قمر نقاب قدسية الالقاب عِلّيّه عاليه متعاليه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي و حبس موبد ملي فرمودند همگي و تمامي موازي دو حبه تامه کامله شايعه اربابيه از کل هفتاد و دو حبه مزرعه فران من توابع سروشفادران کرارج اصفهان با توابع شرعيه اراضي و صحاري و انهار و مجاري و غيرذلک من المتعلقات بقدر الحصه که در اين اوان بمبايعه شرعيه که از عزت پناهان آقاباقر ولد مرحوم حاجي محمدتقي حاري براان و آقا طاهر ولد محمد هادي کزواني کرارج سرکار خير مدار معظم اليها ايشان منتقل شده بود بر مصارف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احيا کرده نواب واقفه موفقه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه موفقه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه به شروط و قيود و ارکان مرقومه در متن و حاشيه صرف نمايند و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و کان ذلک في خامس عشر شهر جميدي الاولي سنه 1131هـ ق. (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم و ايضاً قربة الي الله تعالي نواب مستطاب عِلّيّه عاليه واقفه موفقه ادام الله تعالي ضلالها وقف صحيح شرعي فرمودند موازي يک طاق شايع کامل از کل موازي سي طاق کل مزرعه معينه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع حبيب آباد برخوار که در اين اوقات از حاجي محمد علي اسنجاني به سرکار خير مدار ايشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احياء کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف مراسم تعزيه حضرت امام حسين (عليه السلام) در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه صرف نمايند بشروط و قيود مرقومه متن و حاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت تحريراً في يوم المبعث سنه 1129هـ ق. (مهر) هو واقفه ادام الله ظلالها غرض نواب قدسة الالقاب از اطعام است که جمعي البته افطار در آن مجمع بکنند خواه به مطبوخ و خواه بغير مطبوخ و خواه بعد از افطار در اول شب مطبوخ باشد يا در سحر يا اصلا مطمبوخ نباشد و اگر جمعي افطار در جاي ديگر کرده باشند و در آن مجمع حاضر شوند نيز از آن طعام مي توانند خورد. (مهر عبده محمد صالح الحسيني) و ايضاً قربة الي الله تعالي نواب مستطاب عِلّيّه عاليه واقفه موفقه ادام الله تعالي ظلالها وقف صحيح شرعي فرمودند موازي يک طاق و پنج دانگ و يکطسوج از طاق ديگر مشاع از جمله هفت طاق و نيم مفروز از کل سي طاق مزرعه شمس آباد من مزارع حبيب آباد برخوار که در اين اوقات بسرکار خير مدار ايشان از رعاياي حيب آباد منتقل شده بود بر مصرف اطعام شيعيان اثني عشريه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احياء کرده نواب واقفه و در غير مسجد و مدرسه در هر جاي ديگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزيه حضرت امام حسين عليه السلام در ايام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خير و برّي که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال توليت به متوليان بعد از وضع موضوعات و حق التوليه بقيه را در مصارف مرقومه در متن و حاشيه همين وقفنامچه مرقوم است صرف نمايند بشروط و قيود مرقومه متن وحاشيه و صيغه شرعيه جاري و به تصرف وقف داده مباشرين سرکار خير مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفيت عمل نمايند و يد ايشان يد توليت است نه يد مالکيت تحيراً في29 شهر جمادي الثاني سنه 1128هـ ق. (سجع مهر) ز صلب شاه صفي تا بسيد عالم رسانده نسبت والاي زاده مريم بسم الله الرحمن الرحيم لقد تشرف بسماع الاقرار الشفاهي من النواب العلية العالية لازالت موفقة مويدة بتوفيقات الربانيه و التاييدات الصمدانيه الداعي الدوام الدولة القاهرة محل مهر شريف عاليجناب علامي فهامي علامه العلمائي مجتهد الزماني محمد صالح الحسيني دام ظله العالي ذامع اصله المرقوم برقمي مطابق موافق و کتب (مهر) عبده محمد صالح الحسيني [۹]

نتيجه گيري

وقف يکي از برترين و بادوام ترين مظاهر احسان و نيکوکاري به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظيم امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است. سنت حسنه اي که در سيره ي پيغمبر اکرم (صل الله عليه و آله) و ائمه ي معصومين (عليهم السلام) هم ديده مي شود. درکشورما ايران اسلامي اين سنت حسنه از دير باز رواج داشته است ودر دوره ي صفويه خصوصا دراصفهان(به دليل پايتختي آن)آثار موقوفه ي بسياري به چشم مي خورد. از ميان تعداد کثيري از واقفان اين دوره، توجه و اهميت دادن زنان و بانوان صفويه به امر وقف حائز اهميت است . چنانچه بيش از يک سوم موقوفات اين دوره متعلق به بانوان اصفهاني مي باشد. اين امر نشان دهنده ي توجه بسيار زنان پايتخت به مسائل اجتماعي و فرهنگي و مذهبي زمان خود بوده که با تخصيص بخش زيادي از دارائي خود براي امور فرهنگي، مذهبي و کارهاي عام المنفعه بر روند اجراي اين امور تأثير مي گذاشتند. مي توان به جرأت ادعا کرد که موقوفات در هر دوره تأثير فراوان بر روند رشد اقتصاد و فرهنگ جامعه داشته و دارند و با اين ديدگاه چه زنان و چه مردان جامعه ما با الگو قراردادن اين واقفان خيّر منجمله «مريم بيگم»که با وقف ميزان قابل توجهي از دارايي هاي خود علاوه بر ماندگاري نام و آثار خود، منشا خيرات وبرکات بسياري درجهت تربيت وپرورش عالمان ودانشمندان بسياري درمدرسه ي خود گرديد؛ نقش بسزايي در رفع نيازها و ضروريات جامعه و همچنين اعتلاي دين مبين اسلام و گسترش فرهنگ تشيع ايفا نمايند.

فهرست منابع و مأخذ

1- ابونعيم، حافظ: ذکر اخبار اصفهان، ترجمه دکتر نورالله کسائي، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1377.

2- بيک محمدي، حسن: اصفهان و گردشگري، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، سال نشر، 1386.

3- جابري انصاري، حاج ميرزا حسن خان: تاريخ اصفهان، (تعليق و تصحيح: جمشيد مظاهري)، انتشارات مشعل، چاپ اول1378.

4- جابري انصاري، محمد حسن: تاريخ اصفهان و ري، تهران، ناشر عماد زاده، چاپ 1346

5- جناب، مير سيد علي: الاصفهان (به اهتمام عباس نصر)، اصفهان، انتشارات گلها، چاپ دوم، 1371.

6- دهشگي، جليل و جانزاده، علي: جلوه هاي هنر در اصفهان، انتشارات جانزاده، چاپ اول، آذرماه 1366

7- دهقان نژاد، فاطمه: بافت قديم نصف جهان، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، چاپ اول، بهار 1386

8- دهقان نژاد، مرتضي: مجموعه مقالات همايش اصفهان و صفويه، جلد اول، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان، اسفندماه 1380

9- رجبي، محمد حسن: مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي (از آغاز تا مشروطه)، انتشارات سروش، تهران: 1374

10- رفيعي مهرآبادي، ابوالقاسم:آثارملي اصفهان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملي، چاپ 1352

11- رياحي، محمد حسين: ره آورد ايام (مجموعه مقالات اصفهان شناسي)، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، سال نشر: 1385

12- رياحي، محمدحسين: مشاهير زنان اصفهان (از عصر گذشته تاکنون)، ناشر: روابط عمومي اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان، چاپ اول: آبان ماه 1375

13- سپنتا، عبدالحسين: تاريخچه ي اوقاف اصفهان، انتشارات اداره کل اوقاف استان اصفهان، آبان ماه سال 1346

14- سجادي نائيني، سيد مهدي: کتابشناسي اصفهان، سازمان ميراث فرهنگي اصفهان، چاپ اول، تابستان 1370

15- شايسته، محمدرضا و قاسمي، منصور: اصفهان بهشتي کوچک اما زميني، انتشارات نقش خورشيد، چاپ اول، بهار 1383.

16- شفقي، سيروس: بازار بزرگ اصفهان، اصفهان، انتشارات سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان و مرکز اصفهان شناسي خانه ملل، چاپ اول، 1385.

17- عقيقي بخشايشي، عبدالرحيم و حبيبه: زنان نامي در تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي (طبقات نسوان)، قم، انتشارات: نويد اسلام، چاپ اول، تابستان 1382.

18- ملازاده، کاظم و محمدي، مريم: دايرة المعارف بناهاي تاريخي ايران در دوره ي اسلامي، انتشارات: سوره، چاپ دوم، سال 1379.

19- منتظر القائم، اصغر: مجموعه مقالات همايش فاضل سراب و اصفهان عصر وي، اصفهان، انتشارت دانشگاه اصفهان، زمستان 1382

20- مهدوي، سيد مصلح الدين: تاريخ علمي و اجتماعي اصفهان، جلد دوم، نشر الهدايه، قم، چاپ اول، 1367

21- مهدوي، سيد مصلح الدين: اصفهان دارالعلم شرق (مدارس ديني اصفهان)، (تحقيق، تصحيح، اضافات، محمدرضا نيلفروشان)، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، چاپ اول، 1386.

پانویس

  1. ریاحی: مشاهیر زنان اصفهان، ص252.
  2. جابری انصاری: تاریخ اصفهان، ص140.
  3. رجبی:مشاهیر زنان ایرانی وپارسی گوی، ص215.
  4. عقیقی بخشایشی: زنان نامی در تاریخ ، فرهنگ وتمدن اسلامی، ص757.
  5. شفقی: بازار بزرگ اصفهان، ص518.
  6. رفیعی: آثار ملی اصفهان، ص30.
  7. جابری انصاری: تاریخ اصفهان، ص140.
  8. ریاحی: مشاهیر زنان اصفهان، ص253.
  9. سپنتا. عبد الحسین: تاریخچه اوقاف اصفهان